طرح/ خدایا مرا به مجازات ادب مکن
طرح/ خدایا مرا به مجازات ادب مکن بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، یکی از همرزمان شهید بابایی میگوید: نگهبان درب فرودگاه اهواز از ورودش به داخل ممانعت کرد، او بدون اهانت به نگهبان برگشت و در آن گرمای سوزان حدود نیم ساعت روی جدول نشست.
به بنده حقیر، مسوول وقت فرودگاه، اطلاع دادند دم درب مهمان داری! رفتم و با کمال تعجب شهیدعباس بابایی را دیدم که راحت روی زمین نشسته، پس از سلام عرض کردم جناب بابایی چرا تو این گرما اینجا نشستی؟
خیلی آرام و متواضع پاسخ داد: نگهبان بنده خدا گفت هواپیما روی باند است و شما نمیتوانی وارد شوی، من هم منتظر ماندم، مانع پرواز نشوم. در صورتی که شهید بابایی فرمانده معاون عملیات وقت نهاجا بود، نه به نگهبان اهانت کرد و نه خواستار تنبیه او شد، بلکه از من خواست که نگهبان را مورد تشویق قرار دهم.
انتهای پیام/ ۱۴۱
ماجرای شنیدنی اطاعت شهید بابایی از سرباز پادگانش بیشتر بخوانید »
.
?️بسم رب الشهدا
.
?????????
.
از شهید
تقریبا روزهایی بود که حمید آقا میخواست بره دلم براش تنگ شده بود بهش زنگ زدم گفتم فردا بعدازظهر میام خونتون میخوام ببینمت طبق معمول خیلی با و احترام و خیلی خوشحال شد فردا رفتم پیشش کلی با هم حرف زدیم من معمولا توی مهمونیها میوه نمیخورم ولی حمید آقا انار بود برام انار آوردش گفتم حمید من سیب میخورم خیلی اسرار داشت انار بخورم ولی نخوردم با این وجود همش میزد حتی میخواست برام دون کنه که نذاشتم ولی کاش از دستش انار رو میخوردم .
? برادر شهید .
.
?????????
.
.
??????????
.
@hamidsiyahkalimoradi_ir
@hamidsiyahkalimoradi_ir
@hamidsiyahkalimoradi_ir
@hamidsiyahkalimoradi_ir
@hamidsiyahkalimoradi_ir
@hamid_siyahkali_m @hamid_siyahkali_m