«ادوارد اسنودن» کارمند سابق آژانس امنیت ملی آمریکا امروز به دستور «ولادیمیر پوتین» شهروندی روسیه را دریافت کرد.
به گزارش مجاهدت از مشرق، «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه روز دوشنبه در اقدامی به «ادوارد اسنودن» شهروند آمریکایی که فایلهای محرمانهای دربار فعالیتهای جاسوسی آمریکا را فاش کرده بود، تابعیت روسی داد.
اسنودن سال ۲۰۱۳ افشا کرد که دولت وقت آمریکا به رهبری «باراک اوباما»، مکالمات و پیامهای شهروندان عادی این کشور را شنود میکند. وی پس از مدتی ناچار شد به روسیه پناهنده شود.
فعالان آمریکایی در سال ۲۰۱۶ طوماری را تهیه کرده و در آن خواستار عفو اسنودن از سوی اوباما شدند. تعداد امضاهای این طومار تا سال ۲۰۱۷ به بیش از یک میلیون عدد رسید و نهایتاً به کاخ سفید ارسال شد.
کارشناسان معتقدند که اقدام پوتین در اعطای تابعیت روسی به اسنودن در ادامه تشدید تنشها میان مسکو و واشنگتن قرار دارد.
پوتین پیشتر گفته بود که کشورهای غربی جنگی ترکیبی را علیه مسکو به راه انداختهاند و به دنبال تضعیف، تجزیه و در نهایت نابودی روسیه هستند. او هفته گذشته در سخنرانی تلویزیونی گفت کشورهای غربی آشکارا تایید میکنند که توانستند اتحاد شوروی را در سال ۱۹۹۱ از هم بپاشند و اکنون به دنبال تجزیه روسیه به مناطق زیادی که با هم در ستیزند، هستند.
به گفته وی، غرب به عنوان ابزاری برای رسیدن به این هدف، احساسات ضد روسی را در کشورهایی مثل اوکراین ترویج میکند. رئیسجمهور روسیه همچنین به کشورهای غربی که آشکارا خواستار شکست نظامی روسیه در جنگ اوکراین هستند، هشدار داد مسکو آمادگی دارد از هر ابزاری در دسترس برای دفاع از خود و تضمین تمامیت ارضیاش استفاده کند.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
کنار هم گذاشتن قطعات پازل «گروه معادله» نشان میدهد این گروه مرموز هکری متعلق به آژانس امنیت ملی آمریکاست. بنابراین تعجبی ندارد که ایران در صدر اهداف عملیاتهای خرابکارانه این گروه قرار دارد.
سرویس جهان مشرق – «جورج اورول» در رمان «۱۹۸۴» کشوری خیالی به نام «اوشنیا» را تصور کرد که در آن دولتی به نام «برادر بزرگ» یک نهاد جاسوسی به نام «پلیس فکر» دارد که با دستگاههای خاصی هر لحظه شاهد اعمال و رفتار انسانهاست و «هیچ راهی برای خاموش کردن کامل» این دستگاهها وجود ندارد[۱]. اورول نام این دستگاههای «هم پخشکنندهی تصویر و هم نظارهگر» را «نمایشگر از راه دور» یا «تلهاسکرین[۲]» گذاشت، که البته تلهاسکرین میتواند معنی «غربال از راهدور» نیز بدهد. اما جالب است بدانید که این دستگاهها منبع الهام برخی از گروههای هکری نیز بودهاند.امروزه «آزمایشگاه پانگو[۳]» در چین ابزار جدیدی با نام «عملیات تلهاسکرین[۴]» در دست دارد که قادر است کلیدهای مخفی و رمزگذاریشدهی هکرهای دیگر را رهگیری و فاش کند. چند هفته پیش، این برنامه توانست پرده از یکی از بزرگترین گروههای هکری دنیا، وابسته به دولت آمریکا، بردارد.
«برادر بزرگ دارد تو را تماشا میکند»؛ شعاری که در رمان «۱۹۸۴» مرتباً به شهروندان «اوشنیا» یادآوری میشود. در این رمان از دستگاههای مخصوصی به نام «تلهاسکرین» («نمایشگرازراهدور» یا «غربالازراهدور») برای پایش دائمی افراد استفاده میشود (+)
در میان گروههای هکری دنیا، مجموعهای بسیار سری و پیشرفته تحت عنوان «گروه معادله[۵]» وجود دارد[۶] که تا پیش از این ارتباطش با «آژانس امنیت ملی» آمریکا در هالهای از ابهام بود. ماجرا از زمانی آغاز شد که حدود هفت سال پیش (۲۰۱۵) شرکت روسی «کَسپِرسکی» فعال در حوزهی امنیت سایبری، در اعلامیهی رسمی خود به کشف بدافزارهایی اشاره کرد که مشابهت بسیاری با یک بدافزار شناختهشدهی دولتی آمریکایی-اسرائیلی دیگر داشت؛ بدافزاری که نامش برای ایرانیها کاملاً آشناست: استاکسنت[۷].
گزارش سال ۲۰۱۵ شرکت امنیت رایانهای-سایبری روسی «کسپرسکی» که در آن از «گروه معادله» تحت عنوان «جد استاکسنت و فلِیم» (دو بدافزار دولتی مشهور) یاد شده است. فلیم نیز مانند «استاکسنت»، بیش از هر کشور دیگری، اهداف خود را در ایران انتخاب میکرد. این بدافزار سال ۲۰۱۲ با همکاری تیم واکنش ویژهی رایانهای ایران و کسپرسکی و شماری از مراکز دیگر کشف شد. شواهد و اسناد موجود، حکایت از همکاری آژانس امنیت ملی آمریکا، سیآیای و ارتش اسرائیل در تولید فلیم دارد (+)
نقش جاسوسافزار اسرائیلی «پگاسوس» در ترور «جمال خاشقجی» (جزئیات بیشتر) [دانلود]
در همینباره بخوانید:
››استاکسنت: عملیات آمریکا و اسرائیل برای توقف برنامه هستهای ایران +مستند
کسپرسکی طی یک گزارشِ مفصل، نشان داد که این گروه چگونه و با چه عمقی به شبکههای دولتی و خصوصی نفوذ کرده و اطلاعات محرمانهی آنها را دزدیده است. این گزارشِ تکاندهنده حاکی از حجم بالای سرقت اسناد و مدارک از نقاط مختلف دنیا بود. اگرچهکسپرسکی به طور صریح هیچ دولتی را حامی این بدافزار معرفی نکرد، اما علاوه بر شباهت بسیارِ این برنامه به دیگر بدافزارهای دولت آمریکا، میزان پیچیدگی آن نیز مؤید این واقعیت بود که هزینهی هنگفتی پشت این بدافزار نهفته است که فقط میتواند نتیجهی سرمایهگذاری یک (یا چند) دولت باشد. به عنوان مثال، این بدافزار، سال ۲۰۱۵، به عنوان اولین برنامهای معرفی شد که قادر است تنظیمات و اطلاعات هارددرایو را دستکاری کند. طبق گزارش آزمایشگاه کسپرسکی، این گروه دستکم از سال ۲۰۰۱ صدها هدف حساس را مورد حمله قرار دادهاند که در رأس آنها زیرساختهای حساس کشورهای ایران و روسیه بوده است.
نقشهی کشورهای هدف حملات «گروه معادله»، به ترتیب آلودگی. نام ایران و روسیه در صدر فهرست کشورهای آلوده قرار دارد. آزمایشگاه سایبری «کسپرسکی»، سال ۲۰۱۵، بخشی از اطلاعات مربوط به حملات گستردهی گروه معادله را منتشر کرد که نشان میداد، زیرساختهای ایران بیش از هر کشور دیگری هدف این حملات قرار گرفتهاند. (+)
در همینباره بخوانید:
››آنچه باید درباره جاسوسافزار اسرائیلی «پگاسوس» بدانید
››همه جنایتهای رژیم صهیونیستی؛ از اشغالگری تا ترور و کودککشی
کلیدهای سهگانه برای رسیدن به ریشهی «گروه معادله»
سال ۲۰۱۳، یعنی دو سال پیش از کشف حیرتانگیز کسپرسکی، محققین آزمایشگاه پانگو در چین با بررسی یکی از نفوذهای غیرمجاز به سامانهی یکی از ادارههای دولتی داخلی این کشور، متوجه رشتهکدی بسیار پیچیده شدند که به عنوان یک روزنهی امنیتی موسوم به «درِ پشتی[۸]» برای نفوذ به سامانههای چینی استفاده میشد. این برنامهی پیشرفته، خاصیت خودویرانگری داشت، یعنی اگر موفق به اجرای کامل نمیشد و توسط یک طرف ثالث رمزگشایی میشد، بلافاصله همهی آثارش را از بین میبرد و تنها با ارائهی کد مخصوصی که نزد صاحب برنامه بود، مجدداً به کار میافتاد. محققین چینی توانستند این کد را کشف کرده و به برخی از اطلاعات این درِ پشتی دسترسی پیدا کنند. این برنامه از رشته کد «بیویپی» (Bvp) و رشتهی عددی ۰×۴۷ (47×0) بسیار استفاده کرده بود. بنابراین این گروه چینی نام این برنامه را «بیویپی۴۷» (Bvp47) گذاشت. اما استفاده از این ابزار، باز هم نیاز به کد دیگری داشت که فقط در دست طراحان آن بود.
ارتباط خانوادگی بدافزارهای «گروه معادله» (چپ) با بدافزارهای «استاکسنت»، «فلیم» و «گاس» (بدافزار دیگری که ارتباط نزدیکی با فلیم داشت و باز هم خاورمیانه را هدف قرار داده بود) (+)
کلید دوم برای کشف ریشههای گروه معادله در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ پیدا شد. گروهی موسوم به «کارگزاران سایه[۹]» فایلهای هکی را منتشر کرد که ادعا میکرد مربوط به اقدامات گروه معادله هستند. آزمایشگاه پانگو در این فایلها، کد دومی را پیدا کرد که به آنها اجازهی دسترسی به Bvp۴۷ را میداد. محققان چینی به وسیلهی این کد توانستند کنترلازراهدور این برنامه را به دست بگیرند و مطمئن شدند که این برنامه با هدف جاسوسی نوشته شده است. با این حال، همچنان ارتباط این برنامهی جاسوسی به دولت آمریکا در هالهی ابهام باقی بود.
«بیش از ۲۸۷ نقطهی هدف در ۴۵ کشور جهان طی ۱۰ سال»؛ نقشهی (بالا) اهداف «گروه معادله» طبق گزارش سال ۲۰۱۷«کارگزاران سایه» (که البته با توجه به اینکه ایران را در فهرست کشورهایی قرار داده که فقط اندکی آلودگی دارند، به نظر میآید کامل نیست)، به علاوهی نمودار نحوهی کار (پایین، چپ) و برخی از ویژگیهای مهم (پایین، راست) درِ پشتی موسوم به «بیویپی۴۷» در گزارش «آزمایشگاه پانگو». این درِ پشتی به قدری پیچیده و پیشرفته است که منابع مورد نیاز برای تعبیه و استفاده از آن صرفاً میتواند در اختیار بازیگران دولتی باشد. برخی از اهداف این برنامه در شبکههای ایزوله قرار داشتهاند و به کمک عوامل نفوذی انسانی آلوده شدهاند. (+)
کلید سومِ حل این معادله در اسناد فاششده توسط «ادوارد اسنودن» افشاگر سرشناس آژانس امنیت ملی آمریکا، از پروژهی «منشور» یا «پریزم[۱۰]» نهفته بود. محققان چینی شباهت بسیار زیادی میان اطلاعاتِ فاش شده در سال ۲۰۱۶ و اسناد ادوارد اسنودن مربوط به حملات آژانس امنیت ملی آمریکا پیدا کردند. در واقع، با کنار هم قرار دادن اطلاعات گروه چینی، جزئیات حملات گروه معادله و شیوهی عملیاتی دولت آمریکا میتوان به این نتیجه رسید که این سه دسته اطلاعات با تبعیت از یک الگوی ثابت، مربوط به یک گروه کاملاً حرفهایِ وابسته به دولت آمریکا هستند. آزمایشگاه پانگو با مقایسهی این دادهها صراحتاً اعلام کرد: «این اطلاعات کاملاً ثابت میکند که گروه معادله به آژانس امنیت ملی آمریکا تعلق دارد[۱۱].»
جلد گزارش فنی «آزمایشگاه پانگو» که صراحتاً «گروه معادله» را به «آژانس امنیت ملی» آمریکا منسوب میکند (دانلود گزارش به زبان انگلیسی) (+)
این تحلیل و اظهارنظرِ صریح در روزهای انتهایی ماه فوریهی سال ۲۰۲۲ علنی شد. اگرچه این سؤال همچنان باقی است که چرا چنین گزارشی با دستکم ۵ سال تأخیر منتشر شده است، اما به هر حال، گزارش ۵۶ صفحهای گروه چینی و اتهامزنیِ تا این اندازه صریح به دولت آمریکا دربارهی انجام حجم وسیعی از حملات سایبریِ غیرمجاز در دههی گذشته، توسط چینیها سابقه نداشته است. این گزارش، با دقت بالایی جزئیات فنی برنامهی مهاجم و برخی از اهداف آن را معرفی میکند. متأسفانه، در میان این اهداف، یکی از مؤسسههای تحقیقاتی ایران، ظاهراًنیز دیده میشود.
نام ایران در فهرست اهداف «گروه معادله» طبق گزارش «آزمایشگاه پانگو». با توجه به نشانی اینترنتی موجود در این فهرست، به نظر میآید «پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات» زیرمجموعهی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، هدف این حمله بوده است (+)
جستوجوی عبارت «لاله» (که به عنوان زیردامنه [subdomain] در فهرست اهداف «گروه معادله» در ایران آمده) در پایگاه اینترنتی «پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات» به دو محصول قدیمی این پژوهشگاه منتهی میشود که میکروکامپیوترهای «لاله» هستند. آیا «گروه معادله» علاقهی خاصی به کسب اطلاعات دربارهی این میکروکامپیوترها دارد؟ (+)
عمق نفوذ سایبری
در اینکه ایران، روسیه، چین و چند رقیب یا دشمنِ دیگرِ آمریکا اهداف اصلی نفوذ سایبری هستند، شکی نیست. با این وجود، محققان چینیِ آزمایشگاه پانگو نشان دادند که عمق نفوذ، بهمراتب بیشتر از آن چیزی است که قبلاً تصور میشد. اسناد نشان میدهد که بیش از ۲۸۷ سوژه در بیش از ۴۵ کشور در زمرهی اهداف گروه معادله بودهاند. این نفوذ دستکم از ده سال پیش آغاز شده است. جالبتر اینکه یکی از اهدافِ حمله در کشور ژاپن، به عنوان سِرورِ واسطه برای حملهی پوششی به دیگر اهداف استفاده میشده است. عمق و وسعت این حملات به قدری زیاد است که برخی آن را با دیگر حملات سایبری بزرگ آمریکا مانند پروژهی پریزم مقایسه کردهاند[۱۲].
نمودار گزارش سال ۲۰۱۵ شرکت امنیت سایبری «کسپرسکی» روسیه که خط سیر زمانی بدافزارهایی را نشان میدهد که «گروه معادله» بین سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۱۴ آنها را ساخته است (+)
نکتهای که مسئولین و محققان چینی را بیشازپیش آزار داده، این است که بین سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ بدافزارها و درِ پشتیهای گروه معادله به برخی از زیرساختهای حیاتی جمهوری خلق چین نفوذ پیدا کردهاند.این در حالی است که آمریکا مدام چین را متهم به حملات سایبری علیه خود و متحدانش میکند. در یکی از آخرین موارد، ماه دسامبر سال گذشته (۲۰۲۱) دولت آمریکا شرکت چینی هوآوی را متهم به حملهی سایبری علیه یکی از نهادهای مخابراتی کشور استرالیا کرد[۱۳]. طبیعتاً دولت چین و مسئولین شرکت هوآوی این اتهام را بیاساس و بدون استدلال خواندند، اما کشف بزرگ آزمایشگاه پانگو اینبار چین را در موضع بالاتر قرار داده است. برخی از مسئولین چینی، دولت آمریکا را «امپراطوری هکرها» خواندهاند[۱۴]. سخنگوی وزارت خارجهی چین نیز در روزهای آخر ماه فوریهی سال ۲۰۲۲ از دولت آمریکا دربارهی این هجوم گسترده توضیح خواست[۱۵].
«هوا چونیینگ» سخنگوی وزارت خارجهی چین، طی نشست خبری ۲۴ فوریهی ۲۰۲۲، دولت واشینگتن را به خاطر حملات سایبریِ وابسته به «آژانس امنیت ملی» آمریکا به باد انتقاد گرفت و خواستار توضیح و مسئولیتپذیری بیشتر کاخ سفید در اینباره شد. (+)
چنانکه پیشتر هم تصریح شد، گزارش آزمایشگاه پانگو در نوع خود کمنظیر است. این گزارش، از لحاظ جزئیات فنی، بسیار دقیق، و از نظر صراحت لهجه در متهم کردن آمریکا، بسیار متهورانه است. همین نکات برجسته سبب جلبنظر رسانهها و سپس عکسالعمل رسمی دولت چین نسبت به این گزارش شد. بعد از تحریمهای آمریکا که، سال ۲۰۱۹، اجازهی استفاده از سیستمعامل اندروید را از کمپانی هوآوی گرفت، این شرکت به فکر طراحی و توسعهی سیستمعامل خودش، تحت عنوان «هارمونی[۱۶]»، افتاد. آزمایشگاه پانگو نیز برای جلوگیری از نفوذهای سایبری و امنیتی در این سیستمعامل جدید، استخدام شد. بنابراین میتوان این آزمایشگاه را جزء هکرهای اخلاقمدار یا اصطلاحاً «کلاهسفید[۱۷]» قلمداد کرد.
شرکت «هواوی» غول ارتباطاتی و مخابراتی چین طی سالهای گذشته یکی از اهداف تحریمهای شدید آمریکا بوده است. واشینگتن در حالی کشورهای دیگر مانند چین را به جاسوسی اینترنتی و عملیات خرابکارانهی سایبری متهم میکند که خودش بارها از طریف بدافزارهای پیچیده، اقدام به خرابکاری در کشورهایی مانند ایران کرده است. (+)
در همینباره بخوانید:
›› تاوان دور زدن کدام تحریمهای ایران: یک تیر و چند نشان آمریکا با تحریم «هوآوی»
››هزینههای پکن برای همکاری با تهران/ کدام شرکتهای بزرگ چینی نقرهداغ شدند؟
به طور خاص، گزارش مفصل آزمایشگاه پانگو دربارهی گروه معادله، نشانهی خوبی از تعامل کمپانیهای چینی با انجمن هکرهای کلاهسفید است. اما از سوی دیگر، تأخیر طولانی آزمایشگاه پانگو در ارائهی این گزارش گمانِ همکاری آن با دولت چین و دور شدن از انجمن هکرهای کلاهسفید را تقویت میکند. این شائبه، از آن جهت حائز اهمیت است که دولت چین، ماه دسامبر سال ۲۰۲۱، قانونی را تصویب کرد که مطابق آن هکرهایی که یک نقطه ضعف سایبری را شکار میکنند، باید آن را پیش از هرجای دیگر به وزارت صنعت و فناوری اطلاعات تحویل دهند. در واقع، دولت چین تلاش میکند متخصصان سایبری چینی را از حضور و مشارکت در انجمنها و چالشهای بینالمللی دور کند.
یک ربات پلیس چینی در حال گشتزنی پیش از سومین نشست «گردهمایی مشورتی سیاسی خلق» چین در پکن در ماه مارس سال ۲۰۱۸ (+)
علاوه بر این، آزمایشگاه پانگو ارتباط نزدیکی با «توماس لین» افسر سایبری سنگاپور دارد. لین در حال حاضر، رئیس دو کمپانی سایبری بزرگ است: «کاسینک[۱۸]» (مخفف «مشاورهی ابتکار امنیت رایانهای»)، که چند ماه قبل توسط «ادارهی صنعت و امنیت» ایالات متحده در فهرست سیاه قرار گرفت[۱۹]، و «پونزن تکنولوژی[۲۰]»، که اعضای آزمایشگاه پانگو در چین از بنیانگذاران آن هستند و زیر نظر «وزارت امنیت کشور» چین فعالیت میکند. چندی پیش، برخی از رسانهها از اقدامات تهاجمی این کمپانی علیه برخی از مخالفین دولت چین پرده برداشتند[۲۱]. آزمایشگاه پانگو، سال ۲۰۲۱، رسماً به «چیآنشین[۲۲]» غول سایبری چین، پیوست؛ کمپانیای که رسماً به عنوان مأمور حفظ امنیت سایبری مسابقات المپیک و پارالمپیک زمستانی ۲۰۲۲ در پکن معرفی شد. ارتباط این کمپانی با ارتش چین، موسوم به «ارتش آزادیبخش خلق»،واضح و صریح است.
«آزمایشگاه پانگو»، سال ۲۰۲۱، رسماً به «چیآنشین» غول سایبری چین، پیوست که مسئول رسمی حفاظت سایبری رقابتهای المپیک و پارالمپیک زمستانی ۲۰۲۲ در پکن بود. (+)
اگرچه رسانهها و مردم نسبت به جنگهای سختافزاری بسیار حساس هستند، اما جنگهای سایبری نیز همراستا، یا حتی با گستردگی بیشتر از، جنگهای فیزیکی در جریان هستند. تلفات و تبعات جنگ نرم در برخی موارد حتی گستردهتر و عمیقتر از جنگهای سخت است. به عنوان مثال، چند هفته پیش از حملهی روسیه به اوکراین، خطوط مقدم افسران سایبری، از جمله شرکت «کیواینتل[۲۳]» از سوی آمریکا و متحدانش به اوکراین اعزام شدند و فعالیت خود را دوچندان کردند[۲۴]. علاوه بر متخصصین سایبری، ادوات امنیتی و اطلاعاتی نیز در ابعادی گسترده به اوکراین صادر شد. جنگ سایبری چین و آمریکا نیز قدمتی چنددهساله دارد. تحریم گروههای سایبری چینی توسط دولت آمریکا یا حمله به آنها تنها نشانهای از دشمنی آنها با یکدیگر است.
یک ربات پلیس چینی در نمایشگاه بینالمللی تجهیزات پلیس در پکن در ماه می سال ۲۰۱۸. این ربات قادر به انجام وظایف مختلف، از جمله اسکن چهرهی افراد، است. (+)
ایران نیز در عرصهی دفاعی و امنیتی اقداماتی جدی انجام داده است و در برخی موارد صدماتی نیز دیده است. در همین غائلهی کشف گروه معادله مشخص شد که مراکز پژوهشی و مطالعاتی ایران در معرض تهدیدی دائمی هستند. به نظر میرسد همانقدر که دفاع از مرزهای خاکی و آبی کشور از جملهی واجبات ملی و مذهبی ماست، دفاع از حریم سایبری کشور نیز باید در زمرهی واجبات عینی قرار بگیرد. تجربههای تلخی که طی چند ماه اخیر در حوزهی نظام سوخترسانی، صداوسیما یا خرابکاری در مکانهای نظامی و تحقیقاتی پدید آمد، نشانگر نیاز به تلاشی مضاعف برای حفظ امنیت کشور در این حوزه است.
در همینباره بخوانید:
›› «جاسوسِ داخل گوشی شما»/ همدستی امارات و عربستان با اسرائیل در نقض حقوق بشر +مستند
[۱] ۱۹۸۴، جورج اورول، ترجمهی صالح حسینی، انتشارات نیلوفر، چاپ چهاردهم (۱۳۹۱) ص۱۰
[۲]What Are Telescreens in ۱۹۸۴? Link
[۳]About Pangu Lab Link
[۴]Operation Telescreen
[۵]Equation Group Link
[۶]The Bvp۴۷ – a Top-tier Backdoor of US NSA Equation Group Link
[۷]Kaspersky Lab Discovers Equation Group: The Crown Creator of Cyber-Espionage Link
[۸] در پشتی لینک
[۹]The Shadow Brokers Link
[۱۰] پریزم لینک
[۱۱]Bvp۴۷ – Top-tier Backdoor of US NSA Equation Group Link
[۱۲]Exclusive: Evidence of US monitoring ۴۵ countries, regions exposed by Chinese cybersecurity experts for the ۱st time Link
[۱۳]Chinese Spies Accused of Using Huawei in Secret Australia Telecom Hack Link
[۱۴]Chinese Report on Suspected NSA Hack Shows Beijing Pushing Back Link
[۱۵]Foreign Ministry Spokesperson Hua Chunying’s Regular Press Conference on February ۲۴, ۲۰۲۲ Link
[۱۶] هارمونیاواس لینک
[۱۷] کلاه سفید (امنیت رایانه) لینک
[۱۸]Singapore’s Coseinc disappearing from internet following US sanctions Link
[۱۹]Singapore cyber-security firm blacklisted by the US along with those linked to Pegasus spyware Link
[۲۰]Blacklisted by the US, zero day distributor COSEINC works on for China’s Pwnzen Link
[۲۱]At Beijing security fair, an arms race for surveillance tech Link
[۲۲]Qi An Xin Link
[۲۳]Qintel Link
[۲۴]US cyber firm Qintel launches Ukrainian marketplace offensive Link
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
نهادهای حاکمیتی، همچنان که باید به اقناع و همراهی افکار عمومی در تصمیمگیریها اهمیت دهند و آن را پایه هر کاری بدانند، مطلقا نباید در قبال شانتاژ یگان مجازی دشمن منفعل شوند…
به گزارش مجاهدت از مشرق، محمد ایمانی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: «جفری روست»، کهنه سرباز و پدربزرگ آمریکایی، در یکی از ایالتهای جنوبی زندگی میکند. او برای دیدن عکس نوههایش، فیسبوک را روی گوشی خود نصب کرد. اما هرگز تصور نمیکرد که جزئیات زندگی وی، صدها کیلومتر آن طرفتر در سالن رقص Grand Hyatt نیویورک روی بُرد سالن به نمایش دربیاید! «الکساندر نیکس» مدیرعامل «کمبریج آنالیتیکا»، ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۶ در اجلاس کنکوردیا به خود میبالید که شرکتش میتواند به احساسات رایدهندگان دسترسی داشته باشد و «مسدودیتهای شناختی» را دور بزند. دو ماه بعد، دونالد ترامپ با قبضه کردن شبکههای اجتماعی، در انتخابات آمریکا پیروز شد و به نگرانیهای بزرگ درباره سرنوشت دموکراسی دامن زد.
«نینا بورلی» روزنامهنگار تحقیقی و استاد روزنامهنگاری در دانشگاه کلمبیاست که تحلیلهای متعددی در تایم، نیویورکتایمز، نیویورکر، واشنگتنپست و هافینگتونپست منتشر کرده است. مجله نیوزویک ۱۶ ژوئن ۲۰۱۷ (۲۶ خرداد ۱۳۹۶) تیتر صفحه اول خود را به گزارش مجاهدت از خانم بورلی اختصاص داد. طرح روی جلد، تصویر شهروندان آمریکایی بود که پشت هم برای رای دادن در صف حرکت میکردند، اما سرشان در گوشی بود. سؤال روی جلد این بود «HOW BIG DATA IS CORRUPTING DEMOCRACY? چگونه دادههای عظیم، دموکراسی را فاسد میکند؟». نیوزویک در پاسخ، تیتر زده بود: «BRAIN WASHED. شستوشوی مغزی»!
در این گزارش آمده بود: «شرکت کمبریج آنالیتیکا، متعلق به الکساندر نیکس، خدمات خود را به کمپین انتخاباتی ترامپ فروخت. نیکس قبل از آن، در یک سخنرانی گفت «این افتخار من است که در مورد قدرت دادههای بزرگ و روانشناسی در انتخابات حرف بزنم.» او در حالی که روی اسلایدها کلیک میکرد، توضیح داد که شرکتش چگونه میتواند با اقیانوس دادههای مردم، موانع شناختی را دور بزند. الگوریتم دادهها که توسط استراتژیستهایی مانند کمبریج به خدمت گرفته شدهاند، دنیای ما را به یک پانوپتیکون تبدیل کردهاند(زندان دایرهای قرن ۱۹ که نگهبانان میتوانستند همه زندانیان را در هر دقیقه زیر نظر بگیرند) این، از هر فیلمی وحشتناکتر است که ماشینها، اطلاعات بیشتری نسبت به خود ما دارند و میتوانند رئیسجمهور هوش مصنوعی تحویل دهند، اگر قبلاًً این کار را نکرده باشند. هنگامی که فرانک ویسنر افسر سیا، عملیات مرغ مقلد (اولین تلاش سیا برای دستکاری رسانهای) را سال ۱۹۴۸ به اجرا گذاشت، به خود میبالید که قادر به دستکاری حقایق و افکار عمومی است. استرس مدیریت آن ماشین مجازی، ویزنر را دیوانه کرد و او خودکشی کرد. اما در نسخههای بسیار قویتر، انبوهی از اطلاعات شخصی توسط الگوریتمها تجزیه و تحلیل میشود.
گزارش نیوزویک در ادامه خاطرنشان کرده بود: «فیسبوک با دسترسی به دادههای رفتاری آنلاین ۲ میلیارد نفر در جهان، برای ترامپ از کمبریج هم مفیدتر بود. تیم ترامپ، یک پایگاه داده ۲۲۰ میلیون نفری ایجاد کرد. رایانهها با کمک Big Data میتوانند افراد را از نظر روانی طبقهبندی و نمایهها را اجرا کنند. در سال ۲۰۱۲، کمپین اوباما با ترکیب تماسهای تلفنی و تجزیه و تحلیل جمعیتشناختی از نحوه عملکرد پیامها بر روی آنها، احتمالات جدیدی را آزمایش کرد… انتخابات ۲۰۱۶ شاهد قابلیتهای جدید بود. الگوریتمها و هوش مصنوعی، استراتژیستها را قادر میسازد تا «اتاقهای پژواک» پر از شعار و داستانهایی که مردم میخواهند با نام مستعار اخبار جعلی بشنوند، ایجاد کنند. مدیر تبلیغات دیجیتال ترامپ، استفاده از الگوریتمهای روانشناختی را «تجارت با فرکانس بالا» نامید. ادوارد اسنودن، افشاگر فراری آژانس امنیت ملی، در یک سخنرانی توضیح داد که جمعآوری انبوه دادهها و سوابق افراد چگونه جامعه را تهدید میکند: «وقتی ما افرادی را داریم که میتوان آنها را ردیابی کرد و راهی برای زندگی خارج از این زنجیره سوابق نداریم، به تار عنکبوت کمّیتها تبدیل شدهایم. این برای جامعه آزاد بسیار بد است.» در حول و حوش انتخابات گذشته، جفری روست (بر اساس روانشناسی کمبریج آنالیتیکا، بسیار کمروان رنجور، کمی صریح و کمی وظیفهشناس، و مردی که به اسلحه اهمیت زیادی میدهد) در حال راه رفتن بود و در مورد کسبوکار خود میاندیشید، غافل از اینکه الکساندر نیکس، مختصات GPS و تمایلات سیاسی و عاطفی او را به نمایش گذاشته، تا سالن رقص مملو از نخبگان را تحت تأثیر قرار دهد. کهنه سرباز نیروی دریایی میگوید فقط برای دیدن عکس نوههایش در فیسبوک ثبتنام کرد و حجم اطلاعاتی که نیکس از او دارد، برایش آزاردهنده است. روست، چیزی در مورد هدفگیری سیاسی روانشناختی نشنیده بود. او مانند هر آمریکایی دیگر، هزاران خرده اطلاعات را برای بلعیدن و تحلیل استراتژیستها باقی گذاشته و جایی برای پنهان شدن ندارد».
گزارش دیگری که نگرانی فراگیر در غرب، درباره عوامفریبی هوشمند و انحطاط سیاسی از این طریق را بازتاب میدهد، گزارش نوامبر ۲۰۱۷ (آبان ۱۳۹۶) مجله اکونومیست، باعنوان «رسوایی، خشم و سیاست؛ آیا رسانههای اجتماعی، دموکراسی را تهدید میکنند؟»، است. طرح روی جلد، فیسبوک را در حال شلیک نشان میداد: «فیسبوک، گوگل و توییتر قرار بود سیاست را نجات دهند. اما یک چیزی، خیلی اشتباه پیش رفته. رسانههای اجتماعی قبلاً نوید سیاست روشنگرانهتر را میدادند، زیرا اطلاعات دقیق کمک میکرد تا فساد، تعصب و دروغ از بین برود. اما فیسبوک اذعان کرد که قبل و بعد از انتخابات آمریکا، ۱۴۶ میلیون کاربر، اطلاعات نادرست را در پلتفرم خود دیدهاند. این شبکهها به دور از روشنگری، در حال توزیع سمّ هستند.علت، انتشار اطلاعات نادرست و عصبانی کردن، فرسایش ذهن رأیدهندگان، و تشدید حزبگرایی است. شبکهها از آنجا که میتوانند واکنش شما را بسنجند، میدانند که چگونه زیر پوست نفوذ کنند. آنها دادههای شما را جمعآوری میکنند تا با الگوریتم تعیین کنند چه چیزی شما را جلب میکند، در «اقتصاد توجه» که کاربران را در پیمایش و کلیک کردن و اشتراکگذاری میپاید، میتوان برای شکل دادن به باور، آگهیهایی تولید و یا آنها را تجزیه و تحلیل کرد و دید که مقاومت در مقابل کدامیک سختتر است. طبق یک پژوهش، کاربران در کشورهای ثروتمند، تلفن خود را روزانه ۲۶۰۰ بار لمس میکنند. پیمایشگران فیسبوک میدانند که چگونه این سیستم به جای انتقال خِرد، چیزهایی را که تمایل به تقویت تعصب در افراد را دارد، بهکار میبرد. بدین ترتیب، طرفهای کاربر، هیچ مبنایی برای مصالحه ندارند. فیسبوک با تزریق دروغ، سوءنیت و تهمت، فضای کمتری برای همدلی باقی میگذارد. از آنجا که مردم در این گرداب رسوایی و خشم غرق میشوند، آنچه را که برای جامعه مشترک اهمیت دارد، از دست میدهند».
نظام آمریکا دم از جامعه باز و جامعه آزاد میزند، اما در انتخابات سال گذشته و در حالی که ترامپ همچنان رئیسجمهور بود، صفحات وی را در شبکههای اجتماعی مختلف بست، تا کشور دو قطبی شده و از هم گسیخته، وارد فاز جنگ داخلی و تجزیه و نابودی نشود. آنها نه دغدغههای اسلامی دارند و نه انگیزههای انسانی. اما هم آنها و هم برخی روشنفکرانشان از نقش ویرانگر «فضای بیمهار مجازی» احساس خطر کردند؛ و حال آنکه آمریکا، نه مانند ایران، در معرض جنگ فراگیر رسانهای قرار داشت و نه اپوزیسیون پشتگرم به بیگانگان در آمریکا فعالیت میکرد. اکنون باید از خود بپرسیم که تکلیف ما با فضای مجازی بیدر و پیکر چیست؟ فضایی که سالهاست در آن، یک جریان آلوده هیچچیز ندار، مانند یک سگ هار، نه فقط به اسلام و انقلاب اسلامی، بلکه حتی ارزشهای اخلاقی و انسانی، و یکپارچگی ارضی و انسجام ملی حمله میکند. البته که این طیف به خودی خود، واجد اهمیت و اعتبار نیست؛ اما هنگامی که معلوم میشود ناتوی اطلاعاتی و فرهنگی مهندس ماجراست و از برخی سیاسیون غافل یا اشرافیتزده – از دست رفته در جنگ نرم- سربازگیری و عملیات میکند، داستان فرق میکند. غفلت از چنین میدانی، آن را تبدیل به قتلگاه عوام و خواص میکند. جاییکه تحریف و تخریب و ترور شخصیت و یأسآفرینی، حرف اول را میزند. به اعتراف اکبر گنجی، از عناصر فراری وابسته به همین طیف: «ما کارمندان دولتهای راست افراطی، و بخش پروپاگاندای دولت ترامپ، بوریس جانسون، نتانیاهو و سعودی هستیم. وظیفه ما فرو پاشاندن سازمان اجتماعی، و به خشونت جمعی کشاندن مردم است… گمان باطل نکنید که ما مخالف سیاسی و مدافع حقوق بشر هستیم».
مأموریت این یگان عملیاتی مزدور، بیش از هر چیز، دوقطبیسازی و دو دسته کردن جامعه به هر بهانهای است. مشخصه جماعت بیوطن، این است که هر اتفاق ریز و درشتی را بهانهای برای مجادله و ایجاد دودستگی مردم قرار دهند؛ نقشهای که خروجی آن، فرسایش مجموع نیروهای کشور و استهلاک فرصتهای محدود است. این، موثرترین شگرد برای نابودی توانمندیهای یک ملت قدرتمند از درون است؛ همچنان که مشابه آن، بهواسطه راهاندازی جنگ شیعه و سنی یا جنگ میان ملتها در درون امت اسلام مهندسی شده است.
بیدلیل نبود که سردار سلیمانی، اول مهرماه ۹۵ در مراسم یادواره شهدا در ملایر، در اینباره توجه و تذکر داد: «دلیل اینکه نظام بهرغم فشار و محاصره، سرپا باقی مانده و رشد میکند، اتکا به خود است. کسی نمیگوید این نظام در اثر محاصره به عقب رفت، همه معتقدند جمهوری اسلامی، فشار و تهدیدها را تبدیل به فرصت کرد… دو دلیل عمده در سلامت نظام اثر دارد. یکی رهبری است. در دنیا رهبر زیاد است، ملکه، پادشاه، صدراعظم، امپراتور؛ و سطوح گوناگون دارند؛ اما این کجا و آن کجا!… دو کار، مهم است؛ یکی وحدت که مهمترین مؤلفه آن، وحدت حول دشمن است. اگر در خط مقدم دو صدا بلند شد، یکی فریاد زد این دشمن نیست، دوست است و یکی گفت این دشمن است، این همان میشود که در جنگ صفین اتفاق افتاد و طومار سپاه امیرالمؤمنین(ع) را بههم ریخت و خوارج تولد یافت… دشمن یعنی آمریکا و سطوح مختلفش و اذنابش… اگر کسانی که در منصبها قرار گرفتند، آدرس غلط دادند و در جامعه دوصدایی پیرامون دشمن بهوجود آوردند، مرتکب خیانت شدهاند. کوچه دادن به دشمن بدترین نوع خیانت است.ترویج فهم غلط از دشمن، حساسیت جامعه را از بین بردن، سرد کردن، در درون آن تفرقه ایجاد کردن، خیانت است. موضوع دوم، آگاهی و آمادگی مردم است. اگر جامعه آگاه نبود، آماده نمیشود. شما یک لشکر را بیارایید، مسلح کنید، به میدان ببرید؛ اما آن شعور و آگاهی لازم را نداشته باشد، در اولین حمله فرو میریزد. باید به جامعه خود، اهمیت نظام را برسانیم. اینکه در اطراف ما در طول ۱۶ سال گذشته قریب به سه میلیون انسان کشتهشدند؛ اما این نظام مصون باقی مانده، ساده نیست؛ اهمیت فوقالعادهای دارد. امروز اسلام مجسم، نظام جمهوری اسلامی است. این ارزش است و برای این لباس را پوشیدیم و در میدانها هستیم. حال کسی چه میگوید، اهمیتی ندارد. اینکه در خط باشیم یا نباشیم، و پشتسر حرکت کنیم و تندتر و کندتر نرویم، اهمیت دارد. اشکال ندارد انسان حُبّ کسی را بیشتر و حُبّ کسی را کمتر داشته باشد؛ اما اصول را نباید خدشهدار کند. این حُبّ نباید در اصول اثر بگذارد».
نهادهای حاکمیتی، همچنان که باید به اقناع و همراهی افکار عمومی در تصمیمگیریها اهمیت دهند و آن را پایه هر کاری بدانند، مطلقا نباید در قبال شانتاژ یگان مجازی دشمن منفعل شوند. باید مراقب باشند که پادوهای بیگانه را با افکار عمومی اشتباه نگیرند. یکی از شگردهای عملیات روانی دشمن، جا زدن خود بهعنوان «مردم»، ربودن مطالبات واقعی، و قالب کردن انتظارات مسموم خود به نام مردم است. حقیقت ملت ایران همان است که زیر تابوت شهید سلیمانی، شهر به شهر به تلاطم در آمد و در خیابانها سرریز شد. برای جلوگیری از دودستگی، نباید در برابر جریان رسانهای مزدور منفعل بود، بلکه اتفاقا مقابله با این یگان نقابدار، از لوازم تقویت اتحاد ملی است.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، افشاگریهای اخیر درباره کمک سرویسهای جاسوسی دانمارک به آژانس امنیت ملی آمریکا برای جاسوسی از مقامهای اروپایی، نقش اساسی را که این کشور اسکاندیناوی برای کمک به سرویسهای اطلاعاتی آمریکا ایفا کرده است، برجسته کرد.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از «فرانس ۲۴»، دانمارک به عنوان ایستگاه فعالیت آژانس امنیت ملی آمریکا برای جاسوسی از «آنگلا مرکل»، صدراعظم آلمان و سایر سیاستمداران در سرتاسر اروپا و همچنین شخصیتهای فرانسوی، نروژی و سوئدی خدمت میکرد.
این افشاگری که در تاریخ ۳۰ می (۹ خرداد) علنی شد، نتیجه یک تحقیق توسط تلویزیون عمومی دانمارک، با همکاری چندین رسانه اروپایی از جمله روزنامه «لوموند» فرانسه بود.
جاه طلبی جاسوسان سایبری آمریکایی که میخواهند همه دنیا، از جمله متحدان خود را شنود کنند، موضوع جدیدی نیست.
افشاگریهای سال ۲۰۱۲ «ادوارد اسنودن»، پیمانکار سابق آژانس امنیت ملی آمریکا، دامنه وسیعی از برنامه گسترده نظارت سایبری این کشور را آشکار کرد.
تحقیقات تلویزیون دانمارک بر اساس یک گزارش اطلاعاتی داخلی دانمارک است که در سال ۲۰۱۳ در پاسخ به افشاگری «اسنودن« سفارش داده شد تا مشخص کند که آمریکا «گوشهای بزرگ خود را در خاک دانمارک چگونه مستقر کرده است.»
بسیاری از دیدن اینکه آمریکا این کشور کوچک در شمال اروپا را به عنوان پایگاه خود برای جاسوسی از متحدان اروپایی خود انتخاب کرده و سرویس اطلاعاتی نظامی دانمارک برای همکاری با آنها موافقت کرده، تعجب کردند اما کارشناسان میگویند که نباید متعجب شد.
«فلمینگ اسپلیدزبول هانسن»، متخصص مسائل امنیتی بین المللی در موسسه روابط بین الملل دانمارک، میگوید «این موضوع اصلا تعجب آور نیست و این افشاگریهای جدید تنها جزئیات بیشتری را به رسوایی سال گذشته در دانمارک اضافه میکنند؛ در حقیقت، سرویس اطلاعاتی نظامی دانمارک از بهار سال ۲۰۲۰ در مظان اتهام قرار داشته است، زیرا به آژانس امنیت ملی آمریکا اجازه داده است شخصیتهای دانمارکی و گروههای صنعتی را شنود کند.»
به گفته وی، «آمریکا تنها کشور خارجی است که از داخل دانمارک جاسوسی میکند و از عواقب آن هیچ ترسی ندارد.»
اگر چه امروزه آژانس امنیت ملی آمریکا میتواند از دانمارک به عنوان پایگاهی برای جاسوسی در اروپا بدون متحمل شدن هیچگونه مجازاتی استفاده کند، این به لطف یک سنت طولانی همکاری بین سرویسهای اطلاعاتی این دو کشور است.
این رابطه نزدیک بین یک کشور در شمال اروپا و آمریکا به اوایل دهه ۱۹۹۰ باز میگردد.
کپنهاگ در آن زمان متوجه شد که روی یک معدن طلای جاسوسی نشسته است؛ کابلهای زیردریایی که ارتباطات الکترونیکی بین آمریکا و اروپا را برقرار میکرد از آبهای سرزمینی این کشور عبور میکرد.
سرویس اطلاعات نظامی خارجی دانمارک به طور مخفیانه موفق به دسترسی و استفاده از این کابلها شد و به دنبال آن تلاش کرد تا از این راه نزد سرویس اطلاعاتی آمریکا کسب درآمد کند.
«زود دویچه سایتونگ»، روزنامه نزدیک به جریان چپ میانه آلمان، در این باره مینویسد که آژانس امنیت ملی آمریکا از این پیشنهاد همکاری شدیداً استقبال کرد.
همزمان دانمارک سیاست حمایت نظامی از آمریکا را به نحوی که انگلیس از این جهت به یک متحد درجه دو آمریکا تبدیل شد، در پیش گرفت.
«هانسنم، میگوید «ما در کنار آمریکاییها در لیبی، سوریه و یا حتی در افغانستان جنگیدیم؛ میتوان گفت که ما کشوری درگیر جنگ هستیم و این ماجرا تقریبا سی سال است که ادامه دارد.»
این متخصص مسائل امنیتی در موسسه روابط بین الملل دانمارک، افزود «این یک همکاری نظامی است که بنا به ماهیت خود افزایش تبادل اطلاعات نیز به دنبال دارد.»
وقتی آژانس امنیت ملی آمریکا در اواخر دهه ۲۰۰۰ به فکر راهاندازی مرکزی در شمال اروپا برای پردازش اطلاعات جمع آوری شده از این قاره افتاد، دانمارک به نظر یک گزینه مناسب و قابل پیشبینی برای این طرح بود.
بر این اساس، سرویس اطلاعات نظامی خارجی دانمارک با کمک آمریکا، یک مرکز بزرگ پردازش داده را در جزیره «آماگر» واقع در شرق کپنهاگ بنا کرد تا به سرویسهای اطلاعاتی امکان دهد از هرگونه ارتباطات رهگیری شده به کمک ابزارهای نظارت الکترونیکی جاسوسان سایبری آمریکا بهره برداری کنند.
واشنگتن از آنجا که دانمارک در مکانی استراتژیک در کناره دریای شمال و نه چندان دور از اقیانوس منجمد شمالی واقع شده و این اهمیت موقعیت استراتژیک احتمالا در سالهای آینده بیشتر هم خواهد شد، به متحد اروپایی خود وابستگی زیادی پیدا کرده است.
«فلمینگ هانسن»، در این خصوص میگوید که به اعتقاد وی، این همکاری حتی به دلیل مسائل حساس مرتبط با قطب شمال قویتر هم خواهد شد.
این همکاری میان جاسوسان دو کشور متحد یک طرفه نیست.
کارشناس دانمارکی مسائل امنیتی در این زمینه میگوید «همکاری میان دو کشور به دانمارک امکان داده تا به اطلاعات سرویسهای آمریکایی که به عنوان مثال از جهت کیفی از اطلاعات سرویسهای آلمانی بهتر هستند، دسترسی داشته باشد.»
آنها میگویند که این همکاری همچنین راهی برای کسب اعتبار سیاسی نزد واشنگتن است که دانمارک از راه دیگر شاید نتواند تا این حد به آن دست پیدا کند.