ارتش افغانستان

این شش یتیم نه «شناسنامه» دارند نه «خانه»+‌ عکس

این شش یتیم نه «شناسنامه» دارند نه «خانه»+‌ عکس



شهیدان مدافع حرم سیدمحمد و سیدناصر سجادی

گروه جهاد و مقاومت مشرق – یک عصر گرم خردادی، خانه‌ای در حوالی امامزاده عقیل (ع)‌ اسلامشهر، میزبان ما بود تا درباره شهید «سیدمحمد سجادی» با همسر و فرزندانش صحبت کنیم. سید ابوذر ۹ ساله که آخرین فرزند شهید است، در را به روی ما باز کرد. سید محمود هم که بزرگترین پسر خانواده است، اواخر گفتگو از محل کارش به خانه رسید. در میانه صحبت هم قطع برق، کولر آبی و پرسر و صدای خانه را از کار انداخت تا هم صحبت‌هایمان گرم‌تر شود و هم صدای نسیبه خانم (همسر شهید) را که لهجه غلیظ دری داشت، بهتر به گوش ما برسد.

آقاسیدمحمد سجادی متولد ۲ مهرماه ۱۳۶۰ بود و ۱۹ مرداد ۱۳۹۵ در ملیحه سوریه به شهادت رسید. وقتی پیکرش به ایران آمد، همسرو فرزندانش کنار تابوتش نبودند و مدت‌ها بعد، توانستند در گلزار شهدای امامزاده عقیل(ع)، پای مزارش بنشینند و اشک بریزند!

آقاسیدناصر سجادی که چند سالی از آقاسیدمحمد بزرگتر بود، خانواده برادرش را از افغانستان به تهران آورد و خودش راهی سوریه شد. او هم مدتی بعد به شهادت رسید. حالا دو خواهر (نسیبه خانم و حبیبه خانم سجادی) شوهرانشان که دو برادر و پسرعمویشان بودند را در نبرد سوریه تقدیم دفاع از حرم حضرت بی‌بی زینب (س)‌ کرده‌اند و نشسته‌اند به تربیت ۹ فرزندشان تا آن‌ها هم یاران خوبی برای قیام آخر الزمان باشند.

در میانه گفتگو، خانم حبیبه سجادی هم به منزل خواهرش آمد و درباره همسر شهیدش، کمی برای ما سخن گفت.

آنچه در ادامه می‌خوانید، گفته‌های بی‌سانسور مادری صبور است که تمام دارایی‌های مادی‌اش را در افغانستان و تمام عشقش را در سوریه جا گذاشته و حالا به سختی در کوچه پس کوچه‌های اسلامشهر، از یادگارهای آقاسیدمحمد؛ ثریاسادات، لطیفه‌سادات، سید محمود، سمیه‌سادات، سید مهدی و سید ابوذر مراقب می‌کند.

**: اطلاعات ما فقط در این حد است که آقاسیدمحمد در ارتش افغانستان مشغول بودند…

همسر شهید: بله؛ فرمانده بود و در کابل با طالبان می‌جنگید. بعد از مدتی من گریه و زاری کردم که بچه‌هایم کوچک هستند و من نمی توانم با نگرانی جان تو، این‌ها را بزرگ کنم. وقتی تلفن می زد، صدای گلوله‌ها را می شنیدم و می فهمیدم که اوضاع خراب است. بعضی روزها تعداد زیادی شهید به کابل می آوردند. آنقدر گریه کردم که نرود. آقاسیدمحمد هم قبول کرد و یک ماه در خانه ماند. بعدش گفت باید برویم ایران. وقتی نمی گذاری بروم به جنگ،‌ نمی توانم در خانه بنشینم.

**: شغل اصلی‌شان چه بود؟

همسر شهید: نظامی بودند…

**: می توانستند کارشان را رها کنند و به ایران بیایند؟

همسر شهید: به صورت رسمی نمی شد و به صورت قاچاقی به ایران آمد.

این شش یتیم نه «شناسنامه» دارند نه «خانه» +‌ عکس

**: منزلتان آن روزها کجا بود؟

همسر شهید: ما در ایالت دایکوندی افغانستان بودیم. حدود یک صبح تا غروب راه بود تا کابل… آقاسید محمد گفت من جنگ کابل را کنار می گذارم اما بگذار به ایران بروم… من نمی دانستم که قصد سوریه دارد. بعد که به ایران آمد، ما با هم در تماس بودیم اما نفهمیدم چگونه عازم سوریه شد.

**: کی فهمیدید که به سوریه رفتند؟

همسر شهید: یکی دو بار از سوریه تماس گرفت و صدای گلوله را از ‌آنجا هم می شنیدم.

**: مگر قرار نبود شما را هم به ایران بیاورند؟

همسر شهید: نه؛ قرار بود خودشان به ایران بیایند. این در حقیقت شرطشان برای نرفتن به جنگ در کابل بود. من هم چون در ایران امنیت کامل برقرار بود، مخالفتی نکردم. ما وقتی در افغانستان بودیم، هیچ خبری از جنگ سوریه نداشتیم. وقتی آقاسیدمحمد برای مرخصی آمد؛ من نگذاشتم به کابل برگردد. البته فقط به برادر کوچکش گفته بود که من قصد ندارم در ایران کار کنم چون مرد کار نیستم و مرد جنگم. می روم به سوریه برای دفاع از حرم حضرت زینب(س).

آقاسید محمد وقتی به ایران آمده، یک ماه در اینجا بوده و بعدش اعزام شده. هنوز هم ما نمی دانیم چگونه و از طریق چه ارتباطاتی اعزام شده؟‌ چه مقدار آنجا بوده و حتی نحوه شهادت آقاسیدمحمد را هم نمی دانیم!

**: اولین گروه فاطمیون دوم اردیبهشت ۱۳۹۲ به سوریه رفته‌اند… احتمالا جزو همان گروه‌های اولی بودند که به سوریه رفته‌اند… ابتدا تعداد رزمندگان افغانستانی کم بوده و آن‌ها را با گروه‌های عراقی ادغام کردند اما آنقدر خوب عمل کردند و شجاع بودند که کم کم یگان مستقلی تشکیل دادند که در نبرد، بسیار موفق بود و نامش هم شد «فاطمیون».

همسر شهید: چیزی که ما می دانیم این است که به خاطر توانایی‌های آقاسیدمحمد در امور نظامی، در ایران آموزش خاصی ندیده و مستقیما به سوریه اعزام شده. دوستان نیروی قدس تعریف می‌کردند که وقتی سخت‌ترین آموزش‌های نظامی را برگزار می کردیم، سیدمحمد موفق‌ترین فرد بود و هر چه سخت‌ می‌گرفتیم، می دیدیم که ایشان آماده است.

این شش یتیم نه «شناسنامه» دارند نه «خانه» +‌ عکس
برادران شهید، سید محمد و سید ناصر سجادی

**: شما کِی متوجه شدید که ایشان به سوریه رفته است؟

همسر شهید: از ایران تماس گرفت و گفت: نسیبه! من می‌خواهم به جایی بروم که گوشی تلفنم آنتن نمی دهد. اگر گوشی‌ام خاموش بود یا این که چند روزی تماس نگرفتم، نگران نباش. حواست هم به بچه‌ها باشد…

حدود سه ماه تماس نگرفت. من خیلی نگران شده بودم. من می دانستم از بچه‌ها غافل نیست و برایم عجیب بود که چرا زنگ نمی زند تا حالی از آن‌ها بپرسد. هیچ کاری هم از دستم برنمی‌آمد. فقط گریه می‌کردم! هیچ خبری هم نداشتم. پسرعمه من در ایران بود. با ایشان تماس گرفتم و گفتم از سید محمد خبر نداری؟ فقط گفت: به سوریه رفته…

من هم خوشحال بودم که رفته تا حضرت زینب(س) را زیارت کند؛ اما باز هم نگران بودم که آنجا جنگ است و حتما شهید می‌شود.

**: پسرعمه شما از وضعیت آقاسیدمحمد خبر داشت؟

همسر شهید: بله، ایشان خودش هم مدافع حرم بود و به تازگی از سوریه برگشته بود… یک روز که توی اتاق نشسته بودم، تلفن زنگ زد. گوشی را که برداشتم، آقاسیدمحمد بود. صدای گلوله از آن‌طرف خط می‌آمد. گفت: من توی خط هستم و اوضاع خیلی خراب است. من سه روز بعد می آیم ایران و با شما تماس می گیرم و صحبت می کنم. الان فقط خواستم بگویم که حالم خوب است…

دیگر اصلا فرصت نشد که ازش بپرسم کجایی. گوشی خیلی زود قطع شد. چند روزی از ماه رمضان گذشته بود که فهمیدیم آقاسیدمحمد روز عید فطر به شهادت رسیده.

**: یعنی آن تماس، شد اولین و آخرین تماس از سوریه؟

همسر شهید: بله. آن تماس را که گرفتند، ماه بعدش متوجه شدیم که شهید شده‌اند. تقریبا دو هفته بین آن تماس و خبر شهادت، فاصله افتاد.

**: سه ماهی که آقاسیدمحمد نبودند، شما چطور زندگی را اداره می کردید؟

همسر شهید: ما همه چیز داشتیم و نیاز مالی نداشتیم. آقاسیدمحمد آنقدر گذاشته بود که از پس‌انداز مصرف می کردیم. مغازه‌ای هم داشتیم که کمک‌حالمان بود.

**: در این مدت، از ارتش افغانستان کسی نیامد که جویای وضعیت آقاسیدمحمد بشود؟

همسر شهید: برادر آقاسیدمحمد یعنی«آقاسیدناصر» که بزرگتر بود هم در ارتش افغانستان مشغول بود و احتمالا از ایشان درباره برادرش پرس  و جو کرده بودند. آقاسیدناصر هم بعدها در سوریه شهید شد. البته در افغانستان منطقه‌هایشان فرق می‌کرد و جایی که آقاسیدناصر خدمت می‌کرد، خیلی خطرناک نبود.

وقتی به ما خبردادند آقاسیدمحمد شهید شده از طرف سپاه دعوت شدیم به ایران. بعدش هم کارهایمان سریع درست شد و خیلی ماندن‌مان طول نکشید که خبر شهادت آقاسیدمحمد به ارتش افغانستان برسد.

آقاسیدناصر هم به عنوان مرخصی به ایران و سوریه آمده بود. حدود یک ماه مرخصی گرفته بود و سریع گذرنامه را گرفت و راهی ایران شد. ما را هم آقاسیدناصر به ایران آورد.

این شش یتیم نه «شناسنامه» دارند نه «خانه» +‌ عکس

**: از چه راهی به ایران آمدید؟

همسر شهید: چون راه‌ها خطرناک بود. طالبان هم چون می دید در خود افغانستان جنگ است اما نیروهای افغان به سوریه می روند تا از حرم، ‌دفاع کنند؛ دنبال بهانه بود تا اذیت کند. به همین خاطر نیروهای سپاه خیلی همکاری کردند و بدون این که مشکلی داشته باشیم از راه هرات به ایران آمدیم و به مشهد رفتیم.

**: به غیر از پسرعمه‌تان، اقوام دیگری هم در ایران داشتید؟

همسر شهید: آقاسیدعبدالله یکی از برادرهای آقاسیدمحمد که پسرعموی من بود هم در ایران بودند. آقاسیدعبدالله قبل از شوهرم به سوریه رفته بود. الان هم در افغانستان هستند.

**: وقتی به ایران آمدید، کجا ساکن شدید؟ حمایت‌ها از شما چطور بود؟

همسر شهید: اول، حدود بیست روز در مشهد و در خانه فامیل‌هایمان بودیم. به پابوس آقا امام رضا علیه السلام هم رفتیم. بعد از آن نیروهای سپاه مراسم بزرگی برای شهدا در کرج گرفته بودند و ما را هم به آنجا بردند. آقاسیدناصر هم بودند. دو سه روز آنجا بودیم و به خوبی از ما پذیرایی کردند. یک خانه هم برای ما در اسلامشهر رهن کردند که همه وسایل را هم داشت. آن خانه اول، در خیابان تختی بود.

**: چه مدت آنجا بودید؟

همسر شهید: حدود شش ماه آنجا بودیم. می خواستند آن خانه را بازسازی کنند که مجبور شدیم به اینجا بیاییم.  این خانه را هم یک خانواده خیّر تهرانی برای ما اجاره کردند. خانه قبلی هم که بودیم، به خاطر این که شش بچه داشتم و شیطنت‌های مخصوص سن و سالشان را داشتند، خیلی در اذیت بودم.

چون بچه‌های من کارت ملی و شناسنامه ندارند، منزل را هم همان خانواده خیّر تهرانی برایمان اجاره کرده‌اند.

**: چطور شناسنامه شما هنوز صادر نشده؟

همسر شهید: کارهای اداری صدور شناسنامه ما به خاطر کرونا عقب افتاد. البته شناسنامه خانواده شهید سید ناصر که خواهر من هستند هم صادر شده اما هنوز خبری از شناسنامه‌های ما نیست.

سپاه هم خانه‌ای در شهرری به ما داد اما چون مزار آقاسیدمحمد در اینجا (امامزاده عقیل اسلامشهر) بود، می خواستیم در همین جا باشیم. پنجشنبه‌ها و دوشنبه‌ها سر مزار آقاسیدمحمد می‌رویم و اگر راهمان دور باشد، خیلی سخت است.

خانواده شهدای مدافع حرم فاطمیون را جمع کردند و مدارکمان را تحویل گرفتند. کار ما گویا به خاطر کرونا عقب افتاده. حتی قسم‌نامه را هم تحویل داده‌ایم اما الان گفته‌اند کار، متوقف شده! ما هم علتش را نمی‌دانیم.

خانواده آقاسیدناصر با این که چهار سال بعد از ما آمدند، شناسنامه‌شان آمده اما مدارک ما هنوز آماده نشده.

این شش یتیم نه «شناسنامه» دارند نه «خانه» +‌ عکس
از راست، خانم نسیبه‌سادات سجادی همسر شهید سید محمد، خانم ثریاسادات سجادی و خانم حبیبه‌سادات سجادی، همسر سید ناصر

**: حتما الان هم برای کارهای اداری و ثبت‌نام بچه‌ها برای مدرسه خیلی مشکل دارید…

همسر شهید: بله، خیلی مشکل داریم. همه‌جا هم رفته ایم و گفته ایم اما تأثیری نداشته. هفته گذشته هم خدمت حاج‌آقا مرتضوی‌مقدم، رییس دیوان عالی کشور رسیدیم که با گروهی از آقایان تشریف آورده بودند اسلامشهر. نامه‌ای را هم به ایشان دادیم اما هنوز خبری نشده است.

برای ثبت‌نام ثریا سادات که بزرگترین فرزند آقاسیدمحمد است، هم پوست خودش و هم پوست ما کنده شد. ما خیلی به آموزش و پرورش رفت و آمد داشتیم تا بتوانیم ثبت‌نامش کنیم. الان الحمدلله با پیگیری‌های خانواده خیّری که پیگیر کارهای ما بوده‌اند توانستیم بچه‌ها را ثبت‌نام کنیم. البته باز هم امسال که سید مهدی و سمیه سادات می خواهند به مقطع دیگری بروند، باز هم به مشکل خورده‌ایم. در صورتی که مدارس شاهد موظفند بچه‌ها را ثبت‌نام کنند اما آنها هم حرف خودشان را می زنند و می گویند باید روند ثبت‌نام قانونی باشد. مثلا برای ثبت‌نام، باید کد ملی داشته باشیم که خب کارتی در بساط نیست. با این که حکم حکومتی مقام معظم رهبری در این زمینه صادر شده است اما نمی‌دانم چرا روند اجرای آن اینقدر طول کشیده است. از وقتی که ما همه مدارکمان را ارائه داده‌ایم، دو سال می گذرد.

**: امیدواریم وزارت کشور و وزارت امور خارجه در این زمینه فعال‌تر باشند و مشکلات همه این خانواده‌ها را حل کنند… صدور شناسنامه که برای سازمان ثبت احوال، خرجی ندارد! اما خیلی از مشکلات شما را حل می کند…

همسر شهید: اوایل که ما به ایران آمده بودیم، چون خانواده شهدا کم بودند، رسیدگی بهتری داشتند اما در طول زمان که شهدای فاطمیون بیشتر شدند و اوضاع اقتصادی ایران هم با سختی‌هایی روبرو شد، رسیدگی‌ها هم کمتر شد. البته ما الان اولویت اولمان گرفتن شناسنامه و کارت ملی است که بتوانیم کارهای اداری‌مان را انجام بدهیم. هر وقت هم که به مسئولان می گوییم، می گویند باید صبر کنید!

این شش یتیم نه «شناسنامه» دارند نه «خانه» +‌ عکس
از راست، ثریاسادات، سید ابوذر و سید محمود، فرزندان شهید سیدمحمد سجادی

**: خانه‌تان را چگونه اجاره کردید؟

همسر شهید: چون شناسنامه نداشتیم، نمی توانستیم قرارداد ببندیم. این هم از لطف خانواده‌ خیّری است که زحمت این خانه را برایمان کشیدند. البته حدود ۱۰۰میلیون تومان به ما وام تهیه خانه دادند اما همین خانه را با ۱۵۰میلیون رهن کرده ایم و چون ۶ فرزند دارم، به راحتی نمی توانم منزلم را عوض کنم و هر کسی به ما خانه نمی‌دهد.

در باقرشهر هم خانه‌ای در اختیارمان قرار دادند که خیلی کوچک بود و گنجایش ما را نداشت!

**: با این حساب، تنها مشکلات شما، تهیه مسکن و صدور شناسنامه است. البته مشکل مسکن به نحوی است که خود ایرانی‌ها هم مشکل دارند اما چون خانواده شهدا چشم و چراغ ما هستند، باید همه ما و سازمان‌های مربوط، همت کنیم تا برای شما سرپناهی آماده کنیم.

همسر شهید: الان حتی برخی حمایت‌های دیگر مثل بسته‌های حمایتی را هم به ما نمی دهند و می گویند باید شناسنامه داشته باشید!

* میثم رشیدی مهرآبادی

ادامه دارد…

این شش یتیم نه «شناسنامه» دارند نه «خانه» +‌ عکس
برادران شهید، سید محمد و سید ناصر سجادی



منبع خبر

این شش یتیم نه «شناسنامه» دارند نه «خانه»+‌ عکس بیشتر بخوانید »

آمارهایی تأسف‌بار از وضعیت ارتش افغانستان پس از ۲۰ سال رفاقت با آمریکا/ ۹۰ میلیارد دلار فاکتورسازی دروغین برای کشوری که حتی یک سلاح سنگین جدید ندارد!

آمارهایی تأسف‌بار از وضعیت ارتش افغانستان پس از ۲۰ سال رفاقت با آمریکا/ ۹۰ میلیارد دلار فاکتورسازی دروغین برای کشوری که حتی یک سلاح سنگین جدید ندارد!


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از سرویس دفاع و امنیت مشرق، تهاجم نظامی آمریکا به افغانستان و اشغال این کشور بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی، از جمله طولانی ترین اشغالگری ها در دهه های اخیر است و حالا بر اساس اعلام جو بایدن رییس جمهور آمریکا، قرار است در ۱۱ سپتامبر سال جاری میلادی به صورت رسمی تمام شده و طولانی ترین جنگ تاریخ آمریکا که تقریبا دو دهه زمان برده است به نقطه پایان برسد.

اعلام خروج آمریکا به نوعی نشان دهنده درس تاریخی مهمی است که در سه قرن اخیر هر بار تکرار شده و انگلستان در قرن نوزدهم، اتحاد شوروی سابق در قرن بیستم و حالا آمریکا در قرن بیست و یکم همگی بعد از نبردهای طولانی و بی نتیجه در نهایت، با شکست این کشور را ترک خواهند کرد. اما یکی از سوالات مهم در خصوص آینده افغانستان پس از خروج نظامیان غربی از این کشور، این است که آیا ارتش این کشور توان مقابله با تهدیدات و رفع نیازهای خود را دارد؟

بیشتر بخوانید:

ناوگان بالگردی افغانستان؛ جدیدترین مصداق از «هزینه‌های سازش» با آمریکا/ وقتی بالگردهای غربی نه زره مناسب دارند و نه سلاح استاندارد +عکس

فاکتورهای میلیاردی آمریکا برای «آموزش‌های خیالی» به ارتش افغانستان/ «ضعف آموزش و پشتیبانی» اسم رمز ماندگاری اشغالگران در همسایگی ایران +عکس

بررسی ها نشان می دهد ارتش ملی افغانستان به شکل امروزی و با حضور مستشاران و نظامیان غربی، از دسامبر ۲۰۰۲ میلادی کار خود را آغاز کرد. البته ارتش این کشور سابقه طولانی در سالهای قبل داشته و خصوصا در دهه ۱۹۸۰ میلادی با حضور شوروی سابق نیز تا حد زیادی تجهیز شده و آموزش دیده بود که این نیروها و تجهیزات در سالهای بعد در جریان جنگ داخلی این کشور از بین رفتند.

از سال ۲۰۰۲ میلادی با کمک های پر سر و صدای آمریکا و ناتو، بحث آموزش و شکل گرفتن نیروی زمینی و نیروی هوایی افغانستان در کنار نیروی پلیس و نیروهای امنیتی این کشور آغاز شد و روی کاغذ، حالا در سال ۲۰۲۱ میلادی استعداد نیروی زمینی افغانستان چیزی در حدود ۱۸۰ هزار و استعداد نیروی هوایی این کشور نیز چیزی در حدود بیش از ۷ هزار نفر است اما یکی از نکات مهم و قابل توجه در خصوص ارتش افغانستان این مسئله است که با نگاهی به اقلام دفاعی موجود در ارتش این کشور، تقریبا هیچ گونه سلاح سنگینی اعم از تانک یا توپخانه و راکت اندازهای پیشرفته مشاهده نمی شود. تعدادی تانک های تی ۵۵ و تی ۶۲ باقی مانده از دوره شوروی سابق، زره پوش های سری بی ام پی از همان دوران و تعداد از توپ های ۱۲۲ و ۱۳۰ میلی متری در کنار راکت اندازهای گراد در تعداد محدود تمامی دارایی سنگین این نیرو را تقریبا شامل می شود.

بر خلاف تبلیغات رسانه ای فاقد مصداق، آمارهای دقیق و بررسی های کارشناسان نشان می دهد کمک های آمریکا در این بخش شامل تسلیحات انفرادی، برخی زره پوش های سبک و خودروهای حفاظت شده بوده و شاید برخی اعتقاد داشته باشند که تانک در سرزمین افغانستان با توجه به جغرافیای خاص آن خیلی کارآمد نباشد که البته این مسئله نیز به جای خود محل بحث است، اما مشخصا نیاز به واحدهای توپخانه ای مدرن و به روز در حجم بالا چه از نوع گلوله زنی و چه راکتی بسیار لازم است که به دلیل واگذاری مدیریت به ارتش آمریکا، حالا در ارتش این کشور جنگ زده دیده نمی شود.

در سالهای اخیر تعدادی سلاح های سبک و سیستم های اپتیکی دید در شب و حرارتی در اختیار ارتش افغانستان قرار گرفته که به دلیل عدم اموزش صحیح توسط ارتش امریکا، حالا برخی مخالفان حکومت با استفاده از همین تجهیزات غنیمتی، حملات موفقی را بر علیه مواضع ارتش افغانستان انجام داده اند.

نمونه ای از تجهیزات به غنیمت گرفته شده از ارتش افغانستان- به عینک های دید در شب که در کنار سلاح ها قرار دارد دقت کنید

یکی از حملات اخیر به پاسگاه ارتش افغانستان – نیروهای مهاجم به دوربین های حرارتی روی سلاح مجهز هستند

شاید بتوان بحث آمادگی پایین ارتش افغانستان را در جملات یکی از ارشدترین نظامیان آمریکایی که اخیرا از این کشور بازدید کرده متوجه شد. ژنرال جرالد کلارک که در حال حاضر فرمانده کل واحدهای عملیات ویژه نیروهای مسلح آمریکا است، بعد از بازدید از افغانستان در حدود یک ماه پیش، در یک جلسه استماع کنگره حاضر شد و در پاسخ به برخی ابهامات و اعتراضات گفت: ” من با همکاران خودم در ارتش افغانستان دیدار کرده ام و به نظرم آنها در بخش عملیات ویژه پیشرفته های خوبی داشته اند ولی مشخصا برای مقابله با تهدیدات گروه طالبان و سایر خطرات موجود در این کشور ارتش افغانستان همچنان به حضور آمریکا نیاز دارد و مشخصا بدون حضور ما توان مقاومت در برابر این تهدیدات را ندارد. کمک نظامی آمریکا برای ارتش افغانستان حیاتی است. “

بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند که ترکیبی از عواملی مثل عدم شناخت صحیح آمریکا از افغانستان و بی توجهی عمدی به رفع نیازهای واقعی این کشور، تغییرات سیاست های واشنگتن در این کشور، در کنار مقامات رده بالای سیاسی و نظامی افغان که بعضا به دنبال منافع شخصی و درگیر موارد سنگین فساد بوده اند باعث شده که ارتش این کشور به غیر برخی موارد محدود، عملا پیشرفت خاصی نداشته و شدیدا نیز به آموزش و کمک واقعی نیازمند است.

یک گزارش جالب در سال ۲۰۱۹ میلادی در نشریه واشنگتن پست آمریکا چاپ شده که روایت های بسیار تاسف بار و قابل توجهی را از نتیجه نزدیک به دو دهه حضور آمریکا و ناتو در این کشور و سیستمی که توسط آنها ایجاد شده است را بر ملا می کند. بر اساس این گزارش “کل نیروهای نظامی، امنیتی و انتظامی افغانستان روی هم رقمی نزدیک به ۳۵۲ هزار نفر هستند اما در حقیقت میزان افرادی که در خدمت حضور دارند ۲۵۴ هزار نفر است و نکته جالب این که حقوق باقی افراد غایب نیز پرداخت شده و البته به جیب فرماندهان نظامی و سیاسمتداران افغان می رود” که روابط خوبی با دولت آمریکا نیز دارند.

در این گزارش همچنین با نقل قول از ژنرال داگلاس لوت از اعضای تیم فعال در حوزه افغانستان هم در دولت بوش پسر و هم اوباما،  به این مسئله اشاره شده که فرماندهان آمریکایی و ناتو در ابتدای حمله به افغانستان چند سال طلایی را برای آموزش و افزایش توان ارتش این کشور را از دست دادند. در آن دوران نیروهای طالبان در کمترین توان خود بودند و فضا برای شکل دهی به ارتش این کشور از هر جهت مناسب بود که این زمان با تعلل به نظر عمدی این فرماندهان از دست رفت و بعد از بازگشت طالبان، غربی ها سعی در توسعه سریع ارتش افغانستان داشتند که این امر هم در نهایت منجر به وضعیت آشفته فعلی شده است.

در بحث نیروی هوایی افغانستان ماجرای پیچیده تر و سخت تر است. در این دو دهه ایجاد یک ناوگان از هواپیماهای بال ثابت در کنار بالگردها و پهپادها یکی از اولویت های مهم برای تقویت توان رزمی این کشور بوده است. یکی از بحث های جنجالی در خصوص نیروی هوایی افغانستان، خرید بالگردهای سبک شناسایی و تهاجمی سری MD-۵۳۰F در سالهای قبل بود که باعث انتقاداتی در درون خود ارتش افغانستان نیز شد و سرویس دفاعی مشرق نیز در گزارشی به آن پرداخت. مقدورات عملیاتی این بالگرد در جغرافیای عمدتا مرتفع و خشن افغانستان در کنار عدم مجهز شدن آن به تسلیحات دورایستا و هدایت شونده عملا این انتخاب را برای افغان ها مشکل ساز کرده است. در بخش بیشتر بخوانید می توانید دو گزارش مشرق در خصوص وضعیت ناوگان بالگردی و خرید پهپاد اسکن ایگل توسط افغانستان را مطالعه کنید.

قوای هوایی افغانستان؛ از بالگردهای نامناسب تا نگرانی از قطع پشتیبانی

از طرف دیگر اسب کاری ناوگان بالگردهای افغان سری Mi-۱۷ بود که خلبانان باز مانده از دوره شوروی سابق به خاطر آشنایی کلی با پلتفرم های ساخت شوروی سابق راحت تر با آن کار می کردند. آمریکا با پرداخت هزینه، بالگردهای مورد نظر را برای افغانستان خریداری کرده و هزینه های تعمیر و نگهداری آنها را نیز بر عهده گرفت. با تیره شدن روابط غرب و شرق در ماجرای شرق اوکراین، آمریکا نیز پشتیبانی مالی از طرح بالگردهای روسی در افغانستان را قطع کرده و اعلام کرد به جای آنها این کشور را با بالگردهای بلک هاوک مجهز خواهد کرد.

آمارهایی تأسف‌بار از وضعیت ارتش افغانستان پس از ۲۰ سال رفاقت با آمریکا/ ۹۰ میلیارد دلار فاکتورسازی دروغین برای کشوری که حتی یک سلاح سنگین جدید ندارد!

بالگرد Mi-۱۷ ارتش افغانستان

آمارهایی تأسف‌بار از وضعیت ارتش افغانستان پس از ۲۰ سال رفاقت با آمریکا/ ۹۰ میلیارد دلار فاکتورسازی دروغین برای کشوری که حتی یک سلاح سنگین جدید ندارد!

بالگرد بلک هاوک ارتش افغانستان

در ابتدا وعده ها مبنی بر تحویل نزدیک به ۱۶۰ فروند بالگرد بلک هاوک به افغانستان بود که البته اخیر تصمیم بر این گرفته شده که این عدد به ۵۳ فروند کاهش پیدا کند! همچنین تعداد هواپیماهای شناسایی و تهاجمی بال ثابت AC-۸۰۲ نیز از ۳۲ فروند به ۱۰ فروند کاهش پیدا کرده و این هواپیما در کنار حدود بیش از ۲۰ فروند پرنده سبک تهاجمی سوپر توکانو دارایی اصلی تهاجمی افغانستان را تشکیل می دهند. البته بخشی از هواپیماهای سوپرتوکانو در آمریکا حاضر بوده و برای برنامه آموزش خلبانان افغان به کار می رود اما جزو آمارهای دارایی ارتش افغانستان به حساب می آید!

آمارهایی تأسف‌بار از وضعیت ارتش افغانستان پس از ۲۰ سال رفاقت با آمریکا/ ۹۰ میلیارد دلار فاکتورسازی دروغین برای کشوری که حتی یک سلاح سنگین جدید ندارد!

هواپیمای تهاجمی سبک سوپر توکانو – نیروی هوایی افغانستان

یکی از مسائل مهم و چالش برانگیز در خصوص خروج آمریکا بحث تعمیر، نگهداری و عملیاتی نگاه داشتن این ناوگان از بالگردها، پهپادهای اسکن ایگل و هواپیماهای بال ثابت ارتش افغانستان است. در حال حاضر و به صورت کلی ۱۶ هزار پیمانکار خارجی نظامی در افغانستان حضور دارند که ۶ هزار نفر از آنها آمریکایی هستند. در حال حاضر مشخص نیست که وضعیت این پیمانکاران که در بخش های مختلف این کشور فعال هستند چه خواهد بود ولی تمامی برآوردها به این مسئله اشاره دارد که در صورت خروج این افراد همراه با نظامیان آمریکایی و ناتو از افغانستان، به گونه ای غربی ها برنامه ریزی کرده اند که ناوگان موجود این کشور به طور کلی و به سرعت از وضعیت عملیاتی خارج شود و بتوان با فشار سیاسی و رسانه ای، بار دیگر و به مدلی جدید، پای خارجی ها را به ارتش و تامین امنیت افغانستان باز کرد.

از ابتدای اشغال افغانستان تا اواخر سال ۲۰۲۰ میلادی، بر اساس براورد تبلیغاتی آمریکایی ها، اشغالگران چیزی در حدود ۸۸ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار در حوزه امنیتی به دولت افغانستان کمک کرده و در سال ۲۰۲۱ نیز حدود ۳ میلیارد دلار دیگر در این بخش هزینه خواهند کرد اما با یک حساب ساده و سریع می توان فهمید اگر این هزینه واقعا خرج این کشور شده و به در راه درستی خرج می شد، بعد از ۲۰ سال زمان و هزینه کردن بیش از ۹۰ میلیارد دلار در این کشور، ارتش ساخته دست آنها توان مقابله با تهدیدات را بدون حضور مستقیم غرب داشت و مردم بی گناه افغان، بیش از این گشته و زخمی و آسیب دیده روحی و مالی نمی شدند اما آنچه در نهایت به دست آمده، حجم عظیمی تبلیغات و منت اروپا و آمریکا بر سر این کشور است تا نشان دهند چقدر به فکر افغانستان مظلوم هستند و آماده اند باز هم برای کمک به آنها، این کشور را اشغال کنند!



منبع خبر

آمارهایی تأسف‌بار از وضعیت ارتش افغانستان پس از ۲۰ سال رفاقت با آمریکا/ ۹۰ میلیارد دلار فاکتورسازی دروغین برای کشوری که حتی یک سلاح سنگین جدید ندارد! بیشتر بخوانید »