ارتش بعث عراق

اشتباه راهبردی بعثی‌ها موجب تسریع در آزادسازی خرمشهر شد

اشتباه راهبردی بعثی‌ها موجب تسریع در آزادسازی خرمشهر شد


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: ۹ اردیبهشت سال ۱۳۶۱ در حالی که با تلاوت آیاتی از سوره مبارکه «فتح» عقربه‌های ساعت ۳۰ دقیقه بامداد را نشان می‌داد، قرارگاه «کربلا» که با فرماندهی مشترک سپاه و ارتش، هدایت عملیات بیت‌المقدس را با سه قرارگاه اصلی «قدس»، «فتح» و «نصر» و یک قرارگاه پشتیبان بر عهده داشت، با قرائت رمز عملیات، فرمان آغاز یورش قرارگاه‌ها را صادر کرد: «بسم‌الله الرحمن الرحیم؛ بسم‌الله القاسم الجبارین؛ یا علی بن ابی طالب (ع)»

رزمندگان که از ساعت‌ها پیش در انتظار فرمان حمله بودند، در تمام محور‌های عملیاتی حرکت سرنوشت‌ساز خود را آغاز کردند. نخستین خبر درگیری در ساعت ۵۵ دقیقه بامداد از محور «فتح ۴» و قرارگاه کربلا رسید؛ تقریباً سه ساعت پس از آغاز عملیات، تمام یگان‌ها با دشمن درگیر شدند؛ اما شبکه ارتباطی بی‌سیم دشمن، همچنان جریان عادی داشت و هیچ‌گونه آماده‌باش اعلام نکرده بود؛ گزارش‌ها و شواهد نشان‌دهنده غافلگیری دشمن بود که در محور قرارگاه «فتح»، نمود بیشتری داشت.

پس از ابلاغ فرمان حمله، چراغ‌های سالن عملیات قرارگاه کربلا خاموش و مراسم دعای کمیل برپا شد؛ هدایت عملیات به‌همراه طنین ملکوتی دعا، معنویت خاصی را بر قرارگاه کربلا حاکم کرده بود و آیت‌الله صدوقی و آیت‌الله مشکینی نیز جداگانه به‌وسیله بی‌سیم، پیام‌هایی برای رزمندگان قرائت می‌کردند.

بر اساس طرح قرارگاه «کربلا»، عملیات در محور قرارگاه «قدس» به‌گونه‌ای طراحی شده بود که این قرارگاه بتواند متناسب با وضعیت کلی عملیات، در همه محور‌های قرارگاه «کربلا» نقشی تاثیرگذار در روند کلی نبرد ایفا کند؛ به عبارتی دیگر، در این محور شکلی از عملیات تظاهر به تک، اما با شیوه‌های برنامه‌ریزی شده و سازمانی اجرا می‌شد که نشان‌دهنده عملیاتی واقعی بود؛ بنا به نظر فرماندهان، این تاکتیک می‌توانست مانع از حساسیت دشمن نسبت به محور اصلی نبرد (محور‌های «نصر» و «فتح») شود.

در سوی دیگر یعنی در محور «نصر» و «فتح» باید با عبور رزمندگان از رودخانه کارون، اوضاع به‌گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد. در این سو در حالی که پیش‌بینی شده بود که توجه دشمن به محور قرارگاه قدس مشغول خواهد شد و در اشتباه راهبردی خود مبتنی بر عدم استقرار در ساحل غربی کارون باقی خواهد ماند، باید یگان‌های زیر امر قرارگاه‌های «فتح» و «نصر»، در این محور‌ها غافلگیرانه و به سرعت به جاده اهواز – خرمشهر دست می‌یافتند.

در چارچوب این طرح، تیپ‌ها و لشکر‌های زیر امر قرارگاه‌های سه‌گانه، با دریافت دستور از قرارگاه مرکزی «کربلا»، حمله به مواضع دشمن را در جبهه عملیاتی جنوب کرخه کور و کارون غربی آغاز کردند. با پای کار رفتن یگان‌ها، نشان عقربه‌های ساعت روی ۳۰ دقیقه بامداد ۱۰ اردیبهشت بود که رمز «یا علی بن ابی طالب (ع)» برای شروع عملیات اعلام شد.

در دور یکم، در طول ۷ روز نبرد مستمر و موفق، قرارگاه‌های «فتح» و «نصر» توانستند منطقه غرب کارون تا جاده اهواز – خرمشهر را تأمین کنند، راه مهم تدارکاتی – مواصلاتی ارتش عراق را ببندند و ارتباط شمال و جنوب جبهه دشمن را با مشکل اساسی روبه‌رو کنند؛ همچنین آزادسازی منطقه‌ای به وسعت ۸۰۰ کیلومتر مربع (کیلومتر ۶۸ تا ۱۰۳ جاده اهواز – خرمشهر)، به اسارت درآوردن بیش از ۴ هزار نفر عراقی که در میان آنها ۱۲۲ افسر نیز وجود داشت، کشته یا زخمی شدن بیش از ۷ هزار نفر و انهدام یا به غنیمت گرفتن ده‌ها خودرو، تانک و نفربر و سرنگونی چندین فروند هواپیمای دشمن، از نتایج دور یکم عملیات بیت‌المقدس بود.

در دور دوم نبرد، بار دیگر قرارگاه «کربلا» قرارگاه‌های سه‌گانه «قدس»، «فتح» و «نصر» را با یکدیگر برای اجرای عملیات سازماندهی کرد؛ تدبیر کلی برای اجرا، همانند دوره اول مبتنی بر تصمیم‌گیری برای ۲ منطقه متفاوت، اما به هم پیوسته جنوب کرخه کور و کارون غربی بود.

تدبیر قرارگاه «کربلا» برای منطقه کرخه کور، مانند دوره قبل، درگیر نگه داشتن دشمن بود تا پیشروی در غرب کارون با دشواری‌های کمتری روبه‌رو شود؛ از سویی دیگر نیز در تدبیر برای چگونگی نبرد در کارون غربی، ۲ رویکرد وجود داشت؛ در رویکرد اول آزادسازی خرمشهر، گام ابتدایی و تأمین مرز هدف بعدی محسوب می‌شد؛ اما در رویکرد دوم، گام اول تأمین مرز و هدف بعدی رهایی خرمشهر شناخته شد.

رویکرد اول منطبق با طرح اولیه بود؛ در طرح‌ریزی اولیه پیش‌بینی شده بود که در دور دوم، قرارگاه «فتح» از شرق به غرب به‌سوی مرز پیشروی کند و قرارگاه «نصر» نیز از شمال به جنوب در امتداد جاده اهواز – خرمشهر به سمت جنوب تک کرده و خرمشهر را آزاد کند؛ اما بررسی شناسایی‌های انجام شده، مطالعه عکس‌های هوایی و بررسی رده‌های پدافندی هفت‌گانه ارتش عراق در شمال غربی خرمشهر و موانع آبی ایجاد شده به دست دشمن در مدخل شهر، نشان می‌داد که پیشروی به سمت شهر با مشکلات بسیاری روبه‌رو است؛ همچنین اجرای یک حمله آزمایشی در این محور نیز نشان داد که پیشروی در این مسیر کند و همراه با تلفات زیاد خواهد بود؛ بنابراین مأموریت قرارگاه «نصر» در رویکرد اول به کنار گذاشته شد.

از سویی دیگر، آرایش یگان‌های عراقی مستقر در غرب جاده خرمشهر، به سوی شمال بود و خطوط دفاعی‌شان که شمال غربی خرمشهر را پوشش می‌داد، از شمال تا حد فاصل ایستگاه گرمدشت – پاسگاه بوبیان گسترده بود؛ بدین ترتیب منطقه عملیاتی که از شرق به جاده خرمشهر و از غرب به مرز بین‌المللی محدود بود، از جناح شمالی با تهدید جدی روبه‌رو بود نبود؛ بر این اساس رویکرد دوم در دستور قرار گرفت.

در رویکرد دوم جهت حرکت ۲ قرارگاه «فتح» و «نصر» از شرق به غرب و در محدوده عرضی جنوب ایستگاه حسینیه تا ایستگاه گرمدشت و به عمق جاده اهواز – خرمشهر تا مرز تعیین شد.

اجرا نشدن طرح پیش‌بینی شده، خود زمینه فریب دشمن را فراهم کرد و هجوم به دشمن در شب میلاد حضرت علی (ع) از ساعت ۲۲:۱۵ دقیقه روز ۱۶ اردیبهشت با رمز «یا علی بن ابی‌طالب (ع)» آغاز شد.

قرارگاه «قدس» با توجه به ماموریتی که دریافت کرده بود، نبردش را در ساعت ۲۲:۱۵ دقیقه شروع کرد و در طول چند روز به بیش از آن‌چه در تعیین هدف‌ها پیش‌بینی شده بود، دست یافت. قرارگاه «فتح» نیز در آخرین ساعات شامگاه ۱۶ اردیبهشت نبرد خود را آغاز کرد و همه یگان‌هایش تا ۹ بامداد ۱۷ اردیبهشت به خط مرزی دست یافتند. همچنین یگان‌های قرارگاه «نصر» هم تا پیش از ساعت ۴ بامداد روز ۱۷ اردیبهشت، دژ مرزی را که به موازات مرز ایران و عراق احداث شده بود، به تصرف درآوردند. ۲ قرارگاه «فتح» و «نصر» در حالی که از روبه‌رو و پهلو تهدید می‌شدند، در طول ۶ روز نبرد، موقعیت به دست آمده را حفظ کردند.

در دور دوم نبرد که از ۱۶ اردیبهشت آغاز شد و تا ۱۹ اردیبهشت به طول انجامید، رزمندگان با پیشروی ۱۲ کیلومتری در عمق، حدفاصل جاده اهواز – خرمشهر تا مرز را آزاد کردند و به دژ مرزی دست یافتند؛ با این پیروزی ۱۷ کیلومتر از مرز بین‌المللی از محل تقاطع جاده حسینیه با مرز به سمت شلمچه آزاد شد؛ در این درگیری‌ها تعداد زیادی از تانک‌ها و نفربر‌های دشمن منهدم شد یا به غنیمت درآمد و رزمندگان نیز توانستند همچون یک پیکان از قلب منطقه دشمن عبور کنند و خود را به مرز برسانند که نوک پیکان آنها برای دشمن حرکت به سمت «بصره» را تداعی می‌کرد؛ با این تصور در ۱۸ اردیبهشت، لشکر‌های ۵ مکانیزه و ۶ زرهی ارتش عراق برای تمرکز در دفاع از بصره، تا پشت مرز عقب‌نشینی کردند؛ بدین ترتیب پادگان حمید، هویزه، سه راهی جفیر تا دژ مرزی کوشک و طلاییه آزاد و الحاق بین قرارگاه «فتح» و «قدس» برقرار شد.

با الحاق ۲ قرارگاه‌های «فتح» و «قدس»، ۷۰ درصد از مناطق پیش‌بینی شده در طرح عملیات «بیت‌المقدس» آزاد شد و تنها نقاطی در حد فاصل دژ مرزی تا مرز و خرمشهر و حومه آن و سرزمین‌های شمال غربی آن در اشغال دشمن باقی ماند؛ همچنین آزادسازی بیش از ۱۰۰ کیلومتر از جاده ۱۳۰ کیلومتری و راهبردی اهواز – خرمشهر دستاورد بزرگی در این مرحله محسوب می‌شد. آزادسازی این جاده منجر به سهولت و سرعت جابه‌جایی نیرو‌ها و تجهیزات می‌شد و جبهه را به عقبه اصلی‌اش یعنی شهر اهواز پیوند می‌داد.

بدین ترتیب در ۲ دور نبرد «بیت‌المقدس»، ۴ هزار و ۲۰۰ کیلومتر مربع از سرزمین‌های کشورمان از اشغال نیرو‌های عراقی آزاد شد؛ همچنین تنها در دور دوم عملیات، بیش از ۲۰۰۰ نفر کشته یا مجروح و نزدیک به ۵۰۰ نفر از نظامیان عراقی اسیر شدند.

در این مرحله، سرتیپ «یونس محمد رشید» فرمانده تیپ ۲۴ کشته شد و علاوه بر این، تیپ‌های ۶، ۸ و ۱۲ از لشکر ۳ زرهی، تیپ ۲۴ از لشکر ۱۰ و تیپ‌های ۱۰، ۱۷ و ۳۰ زرهی، ۳۳ نیروی ویژه، تیپ ۹۰ پیاده و لشکر‌های ۴ و ۸ پیاده منهدم، ۶ فروند هواپیما و بالگرد عراقی سرنگون و تعداد زیادی تانک، نفربر و خودرو منهدم شدند.

با دستاورد‌های این مرحله و دسترسی به عقبه‌های دشمن و تهدید «بصره»، بسیاری از مسئولان کشور در فضای پیروزی قرار گرفتند.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اشتباه راهبردی بعثی‌ها موجب تسریع در آزادسازی خرمشهر شد بیشتر بخوانید »

شگفتی اسرای عراقی از برخورد انسان‌دوستانه رزمندگان اسلام+ سند

شگفتی اسرای عراقی از برخورد انسان‌دوستانه رزمندگان اسلام+ سند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار ساجد دفاع‌پرس، رزمندگان اسلام در دوران هشت سال دفاع مقدس به تأسی از آموزه‌های اسلامی، رفتار انسان‌دوستانه‌ای را با اسرای عراقی داشتند؛ تا جایی که آن‌ها پس از اسارت، از این‌که در پناه رزمندگان اسلام قرار گرفته و از شر صدام رهایی یافته‌اند، ابراز خوشحالی می‌کردند.

نیرو‌های عراقی پس از اسارت به‌دست رزمندگان اسلام، از رفتاری که با آن‌ها می‌شد و همچنین تفاوت تبلیغات منفی که توسط ارتش بعث عراق نسبت به نیرو‌های ایرانی می‌شد، با واقعیتی که وجود داشت، ابراز شگفتی می‌کردند.

روزنامه جمهوری اسلامی در تاریخ ۲۱ فروردین سال ۱۳۶۵ مطلبی را به‌چاپ رسانده که گویای وضعیت نیرو‌های عراقی پس از اسارت به‌دست رزمندگان اسلام است. بر اساس این گزارش؛ علی‌رغم شبهه‌های این‌روز‌ها مطرح می‌شود، مردم عراق در جنگ تحمیلی یا با زور حکومت بعث و یا بر اثر تبلیغات دروغین صدامیان به جنگ آورده می‌شدند؛ بنابراین پس از اسارت به‌دست رزمندگان اسلام، وقتی از واقعیت خبردار می‌شدند، خود را در پناه اسلام و رهایی‌یافته از حکومت دیکتاتوری بعثی می‌دیدند و حتی بسیاری از آن‌ها در کنار نیرو‌های عراقی به مصاف صدامیان می‌رفتند.

روزنامه جمهوری اسلامی در این گزارش آورده است:

«علی‌رغم تبلیغات کذب رژیم بعثی صهیونیستی عراق مبنی بر نحوه برخورد نیرو‌های اسلام با اسرای عراقی و این‌که این اسرا در جمهوری اسلامی ایران مورد اذیت و آزار قرار می‌گیرند. رزمندگان اسلام در دو عملیات والفجر ۸ و ۹ همچون گذشته با رفتاری الهام‌گرفته از دین مبین اسلام، باعث گردیدند که نیرو‌های ارتش شکست‌خورده عراق به آغوش اسلام پناه آورده و ضربه سخت دیگری بر پیکر پوسیده رژیم کافر بعث عراق وارد آوردند.

از جمله مسائلی که در این مورد می‌توان ذکر نمود، رفتار برادرانه نیرو‌های اسلام با مجروحین عراقی است و همین رفتار‌ها باعث گردیده است که خبرگزاری‌ها و دستگاه‌های تبلیغاتی جهان این برخورد‌های انسان‌دوستانه را تحسین کنند.

آنچه که ذیلاً از نظر خوانندگان عزیز می‌گذرد، مشاهدات خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی از برخورد نیرو‌های اسلام با اسرای عراقی در منطقه عملیاتی والفجر ۸ است:

زمانی که یکی از نیرو‌های عراقی به‌دست رزمندگان اسلام اسیر شد، از برخورد انسان‌دوستانه سپاهیان اسلام به شگفت آمد و در حالی‌که به‌جان امام خمینی و رزمندگان دعا می‌کرد، می‌گفت: اگر من می‌دانستم که این‌گونه با من رفتار می‌شود، خود را زودتر تسلیم نیرو‌های اسلام می‌کردم. فرماندهان ارتش بعث به ما گفته بودند سعی کنید اسیر نیرو‌های ایرانی نشوید و هرگاه احساس خطر کردید، خودکشی کنید یا در جایی مخفی شوید تا شاید بعد از پاتک‌هایی که بعد از عملیات انجام می‌دهیم، دوباره به نیرو‌های خودی ملحق شوید.

این اسیر عراقی در پیامی به ارتشیان عراقی گفت: هرچه زودتر تسلیم نیرو‌های اسلام شوید تا از شر این صدام دیوانه مفلقی که به هیچ‌کس رحم نمی‌کند، رهایی یابید.

یکی دیگر از اسرای عراقی به خبرنگار ما در منطقه عملیاتی والفجر ۸ خطاب به نظامیان عراقی گفت: شما تا کی می‌خواهید اسیر دست این جلاد بی‌رحم باشید، صدامی که حتی به شهر‌ها و مردم خود رحم نمی‌کند و همان‌طور که خودتان دیدید، جانیان عفلقی چگونه شهر فاو و دیگر مناطقی که می‌دانند به‌دست توانمند رزمندگان اسلام آزاد می‌شود، به ویرانه‌ای تبدیل می‌کنند.

وی می‌گفت: فرماندهان عراقی به ما می‌گفتند اگر در جبهه نبرد با نیرو‌های ایرانی فرار کنید، کشته خواهید شد.

این اسیر عراقی که در حین خوردن غذا از رزمندگان اسلام تشکر می‌کرد، مرتب دست‌هایش را بالا برده و شکر خدا به‌جای می‌آورد که مانند دیگر نیرو‌های عراقی کشته نشده؛ چراکه اکنون برای اسلام خدمت خواهد کرد.

یک اسیر دیگر به خبرنگار ما می‌گفت: نیرو‌های اسلام در دنیا نظیر ندارند. من در اولین ساعت اسارت خود، یکی از فرماندهان اسلام را دیدم که مرا در آغوش می‌کشید و می‌گفت خدا را شکر که لشکریان اسلام افزایش پیدا می‌کنند؛ چون ما می‌خواهیم با همیاری شما برای رهائی قدس عزیز و آزادی ملت فلسطین از یوغ صهیونیسم غاصب آماده شویم. این اسیر عراقی می‌گفت: اگر بلندگو دارید به دیگر نیرو‌های عراقی پیام دهید که خود را تسلیم کنند؛ چون آن‌ها به‌زور به جبهه آورده شده‌اند. وی از همه مسئولین رزمندگان و به‌خصوص پزشکان ایرانی که در مداوای اسرای عراقی بی‌وقفه تلاش می‌کنند، قدردانی کرد و آرزو کرد که رزمندگان اسلام هرچه زودتر رژیم بعث عراق را نابود سازند.

خبرنگار ما ادامه می‌دهد: گروهی از نیرو‌های عراقی که در عملیات والفجر ۸ در بیابان‌ها و باتلاق‌های اطراف شهر فاو سرگردان بودند و بر اثر حملات شیمیائی رژیم بعثی عراق در منطقه مجروح شده بودند، توسط امدادگران و رزمندگان اسلام از باتلاق بیرون آورده شده و پس از مداوا به پشت جبهه انتقال داده شدند.

یکی از اسرای عراقی بعد از ۲۰ روز که در باتلاق‌های اطراف فاو مخفی شده بود، خود را تسلیم نیرو‌های اسلام کرد و در حالی‌که دست و پای رزمندگان اسلام را می‌بوسید، می‌گفت: من مسلمان هستم و می‌خواهم در کنار شما باشم.

وقتی به او گفته شد تو برادر ما هستی و می‌توانی در پناه اسلام زندگی را براحتی ادامه دهی، گفت: من خودم مشاهده کردم که نیرو‌های عراقی در جبهه‌ها مجروحین ایرانی را می‌کشند و به همین خاطر گفتم شاید به گوش شما هم رسیده باشد و بخواهید انتقام بگیرید که یکی از نیرو‌های اسلام گفت ما مسلمان و پیرو قرآن هستیم و با اسیر همان رفتاری را داریم که اسلام دستور داده است؛ اما رژیم بعث عراق، چون از مسلمانی بوئی نبرده، اقدام به چنین کاری می‌کند و شما مطمئن باشید که در ایران و نظام جمهوری اسلامی در امان خواهید بود.

این اسیر عراقی که از پذیرائی نیرو‌های اسلام متحیر شده بود، خدای را شکر می‌کرد که به اسارت رزمندگان اسلام درآمده است».

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شگفتی اسرای عراقی از برخورد انسان‌دوستانه رزمندگان اسلام+ سند بیشتر بخوانید »

دهلران؛ کلکسیونی از جنایت‌های جنگی صدام

دهلران؛ کلکسیونی از جنایت‌های جنگی صدام


گروه استان‌های دفاع‌پرس ـ «سید صالح ایمانی» پژوهشگر دفاع مقدس؛ جنگ تحمیلی عراق علیه ایران که هشت سال به طول انجامید، گستره‌ای به مساحت بیش از ۱۶۰۰ کیلومتر مربع را در بر گرفت و یکی از بزرگ‌ترین جنگ‌های قرن بیستم را رقم زد. پهنه عملیاتی این جنگ از ویژگی‌های گوناگون جغرافیای انسانی و طبیعی برخوردار بود و انواع مختلف عملیات نظامی در آن انجام گرفت.

«شهرستان دهلران در مسیر جاده مهران اندیمشک واقع شده است. این شهرستان با داشتن ۲۲۰ کیلومتر مرز مشترک با کشور عراق به عنوان یک شهرستان استراتژیک در دوران جنگ برای رژیم بعث عراق محسوب می‌شد، چرا که دهلران به عنوان یک نقطه ثقل بین غرب و جنوب یکی از معابر هجوم رژیم بعث برای اشغال استان خوزستان در دستور کار قرارگرفته بود.

ارتش عراق پس از پیروزی انقلاب، با سازماندهی افراد ضدانقلاب و نفوذ دادن برخی عناصر حاشیه‌نشین مرز به منطقه ایلام و با توسل به اقدامات رعب‌آور، کوشید حاکمین نظام جمهوری اسلامی ایران را در این مناطق تضعیف کند. این تعرضات در شهریور ۱۳۵۹ افزایش پیدا کرد و در آخرین روز این ماه به هجوم سراسری سپاه سوم ارتش عراق به خاک دهلران انجامید.

هم‌زمان با هجوم سراسری ارتش بعث عراق و نفوذ به محورهای مهم و مواصلاتی دهلران، بمباران هوایی جنگنده‌های این رژیم علیه مرکز شهرستان مانند دیگر نقاط کشور، شروع شد. مردم دهلران با وجود اینکه چند ماهی بود از تحرکات عراقی‌ها در مرز مطلع بودند، هنوز باور نمی‌کردند که عراق روزی جرأت کند به این مرزوبوم حمله کرده و چشم طمع به آن داشته باشد.

مردم برای نخستین‌بار بود که هواپیمای جنگی می‌دیدند. همه به هواپیماها نگاه می‌کردند و حتی برای آنها دست تکان می‌دادند. از آنها نمی‌ترسیدند چون نمی‌دانستند هواپیمای دشمن هستند و آمده‌اند تا شهرشان را بمباران کنند. هواپیماها چند بمب و راکت انداختند و نقاطی از شهر از جمله نیروگاه برق را بم‌باران کردند. آن زمان بود که مردم متوجه شدند صحنه، صحنه جنگ است و شوخی‌بردار نیست.

شهر مهران قبل از دهلران سقوط کرد و جاده‎ دهلران-ایلام به‌طور کامل قطع بود. عراقی‌ها از محور فکه- شرهانی- موسیان حمله می‌کردند تا بتوانند جاده‎ دهلران-اندیمشک را به اشغال درآورند. با گرفتن این جاده، در واقع مسیر ایلام به خوزستان در دست عراقی‌ها قرار می‌گرفت. هدف دشمن اشغال شهر موسیان و دهلران و سپس حرکت به سوی شمال خوزستان و گرفتن شهرهای دزفول، اندیمشک و شوش بود.

درگیری عراقی‌ها از سر مرز به عمق خاک ایران ادامه داشت. نیروهای عراق از جاده‎ شرهانی تا عین‌خوش پیش آمدند و جاده‎ی دهلران-اندیمشک را در این نقطه تصرف کردند. با قطع شدن مسیر غرب و شرق شهر دهلران عملاً مردم در محاصره قرار گرفته بودند و راهی جز نجات جان زنان و کودکان نداشتند اما با این اوضاع و احوال ۱۸ روز تمام در مقابل دشمن تا دندان مسلح ایستادگی کردند و اجازه ندادند که دشمن به آنها تعرض کنند.

دهلران کلکسیونی از همه جنایت‌های جنگی صدام را در خود جای داده و تقریباً تمام ترفندهای دشمن بعثی در این منطقه انجام شده است. به‌کارگیری سلاح شیمیایی برای نخستین‌بار در عملیات محرم و مسلح کردن تمام مرز دهلران به انواع مین‌ها و مواد منفجره و موانع ایذایی در این منطقه منحصربه‌فرد است. یکی از تلخ‌ترین حوادث تاریخی دوران دفاع مقدس، بیست‌ویکم تیرماه سال ۱۳۶۷ در این شهرستان به وقوع پیوسته است.

در حملات هوایی ارتش بعث عراق، ۴۵ تن از ساکنان دهلران شهید و ۶۰ تن مجروح شدند. در مقابل، رزمندگان اسلام نیز با اجرای عملیات‌های متعدد، مناطق تحت اشغال متجاوزین را آزاد کردند. دهلران شاهد دلاوری‌ها و فداکاری‌های مردان بزرگ بسیاری بود و هنوز بر تارک شهر دهلران نام و تصویر مردان آسمانی چون شهید عبدالصالح امینیان و شهید هدایت صحرایی به چشم می‌خورد.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دهلران؛ کلکسیونی از جنایت‌های جنگی صدام بیشتر بخوانید »

در هم آمیختن پیکر شهدای ایران و اجساد بعثی در نزدیکی هویزه/ وقتی آسمان شب با منور‌های دشمن مثل روز شد

نبرد تن به تن ایرانی‌ها با بعثی‌ها برای آزادی هویزه/ شکست سنگین صدام با وجود لو رفتن عملیات


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، ۱۶ ماه هویزه توسط نیرو‌های رژیم بعث عراق اشغال بود. ششم مهر سال ۱۳۵۹ شهر هویزه برای اولین بار به محاصره ارتش صدام درآمد. ۱۵ دی ۱۳۵۹ نیرو‌های سپاه و ارتش که در آن روزگار با فرماندهی کل قوا توسط بنی صدر رهبری می‌شدند برای آزادسازی جفیر، پادگان حمید و در نهایت خرمشهر و شرق بصره عملیات نصر را طرح ریزی کردند که این عملیات با شهادت تعدادی از دانشجویان و مدافعان به فرماندهی سید حسین علم الهدی شکست خورد.

چند روز بعد یعنی ۲۹ دی ماه ارتش بعث عراق توانست سوسنگرد و هویزه را به اشغال خود درآورد. در جریات مرحله دوم عملیات بیت المقدس که هدفش بازپس‌گیری خرمشهر بود، روز ۱۸ اردیبهشت سال ۱۳۶۱ یگان‌های سپاه و ارتش توانستند با محاصره دشمن باعث عقب نشینی آنان از پادگان حمیدیه شوند و عمده مناطقی از منطقه دشت آزادگان شامل شهر‌های هویزه، جُفیر و جاده اهواز – خرمشهر را نیز از اشغال ارتش بعثی عراق خارج کنند. ازاین رو هویزه پس از بیش از یک سال اشغال، به دست رزمندگان اسلام آزاد شد.

سید رحیم موسوی، مسوول شناسایی سپاه هویزه در زمان فرماندهی شهید علم الهدی و همرزم حماسه آفرینان هویزه در عملیات نصر و بسیاری دیگر از عملیات‌های دفاع مقدس تعریف می‌کند: شب دهم اردیبهشت سال ۱۳۶۱ قرارگاه قدس به عنوان یکی از ۳ قرارگاه عمده عملیاتی نبرد بیت المقدس متشکل از نیرو‌های ارتش و سپاه به فرماندهی مرحوم امیر سرتیپ سیروس لطفی و سردار احمد غلامپور با مأموریت حمله به یگان‌های دشمن در جنوب رودخانه کرخه و جنوب غرب اهواز، عملیات خود را در کرخه کور آغاز کرد.

وی افزود: دشمن، ساحل جنوبی کرخه‌کور را خاکریز زده بود. گروه ما ۱۵ نفر از بچه‌های شهر هویزه و سپاه و بسیج حمیدیه را شامل می‌شد که با هدف، تصرف مواضع دشمن در قیصریه، طراح، فرسیه و منطقه سید جابر که بیشتر تانک‌ها و آتشبار ارتش بعثی در آنجا مستقر بود، وارد عملیات شدیم.

موسوی تصریح کرد: نفوذ در این محور به دلیل استحکامات زیاد، بسیار دشوار بود و با وجود استفاده از اصل غافلگیری، دشمن موفق به شناسایی نیرو‌های ما و واکنش شدید شد. آتش سنگین دشمن، زمین را به لرزه درآورده بود و شدت درگیری در برخی مناطق کار را به نبرد تن به تن رسانده بود. پیکر‌های مطهر رزمندگان اسلام با اجساد بعثی‌ها درهم آمیخته و روی هم انباشته شده بود. با این همه، نفوذ به خطوط دشمن به سرعت ادامه یافت و توانستیم عده زیادی از بعثی‌ها را کشته یا به اسارت درآوریم.

سید فالح سیدالسادات از نیرو‌های مردمی کرخه‌کور (که بعدها به کرخه‌نور شهرت یافت) و یاران شهید چمران که هرگز از منطقه نبرد خارج نشد، نیز درباره عملیات الی بیت المقدس و وقایع روز ۱۰ اردیبهشت سال ۱۳۶۱ می‌گوید: پاسداران حمیدیه و نیرو‌های هویزه و کرخه به سوی دشمن بعثی شتافتند، اما در همان لحظات اولیه دشمن، آسمان منطقه را با منور‌های پی در پی مثل روز، روشن کرد. آتش دشمن لحظه به لحظه شدیدتر می‌شد. تلفات دو طرف خیلی زیاد بود. جنگ خونینی درگرفته بود و مردم برای پیروزی رزمندگان اسلام دعا می‌کردند.

وی بیان کرد: من آن شب تا صبح، یک لحظه به خواب نرفتم و با خودروی جیپی که در اختیار داشتم، مجروحان را به پشت جبهه منتقل می‌کردم. مردم روستا‌ها از زن و مرد همه تلاش می‌کردند و تهیه نان و غذای رزمندگان، امدادگران و پزشکان و پرستاران را عهده‌دار بودند. دشمن با شدت هرچه تمام‌تر روستا‌های کرخه کور را هدف قرار می‌داد و بر اثر انفجار و ترکش‌ها عده زیادی از مردم و نیرو‌ها مجروح شده یا به شهادت می‌رسیدند با همه این‌ها عملیات در روز دهم موفقیت‌آمیز بود.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نبرد تن به تن ایرانی‌ها با بعثی‌ها برای آزادی هویزه/ شکست سنگین صدام با وجود لو رفتن عملیات بیشتر بخوانید »

در هم آمیختن پیکر شهدای ایران و اجساد بعثی در نزدیکی هویزه/ وقتی آسمان شب با منور‌های دشمن مثل روز شد

در هم آمیختن پیکر شهدای ایران و اجساد بعثی در نزدیکی هویزه/ وقتی آسمان شب با منور‌های دشمن مثل روز شد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، ۱۶ ماه از اشغال هویزه توسط نیرو‌های رژیم بعث عراق اشغال شد. ششم مهر سال ۱۳۵۹ شهر هویزه برای اولین بار به محاصره ارتش صدام درآمد. در ۱۵ دی ماه ۱۳۵۹ نیرو‌های سپاه و ارتش که در آن روزگار با فرماندهی کل قوا توسط بنی صدر رهبری می‌شدند برای آزادسازی جفیر، پادگان حمید و در نهایت خرمشهر و شرق بصره عملیات نصر را طرح ریزی کردند که این عملیات با شهادت تعدادی از دانشجویان و مدافعان به فرماندهی سید حسین علم الهدی شکست خورد. چند روز بعد یعنی در ۲۹ دی ماه ارتش بعث عراق توانست سوسنگرد و هویزه را به اشغال خود درآورد.

در جریات مرحله دوم عملیات بیت المقدس که هدف بازپسگیری خرمشهر بود روز ۱۸ اردیبهشت سال ۱۳۶۱ یگان‌های سپاه و ارتش توانستند با محاصره دشمن باعث عقب نشینی آنان از پادگان حمیدیه شوند و عمده مناطقی از منطقه دشت آزادگان شامل شهر‌های هویزه جُفیر و جاده اهواز-خرمشهر را نیز از اشغال ارتش بعثی عراق خارج نمایند. ازاین رو هویزه پس از بیش از یک سال از اشغال به دست رزمندگان اسلام آزاد شد.

سید رحیم موسوی، مسوول شناسایی سپاه هویزه در زمان فرماندهی شهید علم الهدی و همرزم حماسه آفرینان هویزه در عملیات نصر و بسیاری دیگر از عملیات‌های دفاع مقدس تعریف می‌کند: شب دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ قرارگاه قدس به عنوان یکی از ۳ قرارگاه عمده عملیاتی نبرد بیت المقدس متشکل از نیرو‌های ارتش و سپاه به فرماندهی مرحوم امیر سرتیپ سیروس لطفی و سردار احمد غلامپور با مأموریت حمله به یگان‌های دشمن در جنوب رودخانه کرخه و جنوب غرب اهواز، عملیات خود را در کرخه کور آغاز نمود.

وی افزود: دشمن، ساحل جنوبی کرخه کور را خاکریز زده بود. گروه ما ۱۵ نفر از بچه‌های شهر هویزه و سپاه و بسیج حمیدیه را شامل می‌شد که با هدف، تصرف مواضع دشمن در قیصریه، طراح، فرسیه و منطقه سید جابر که بیشتر تانک‌ها و آتشبار ارتش بعث در آن‌ها مستقر بود، وارد عملیات شدیم.

موسوی تصریح کرد: نفوذ در این محور به دلیل استحکامات زیاد، بسیار دشوار بود و با وجود استفاده از اصل غافلگیری، دشمن موفق به شناسایی نیرو‌های ما و واکنش شدید شد. آتش سنگین دشمن زمین را به لرزه درآورده بود و شدت درگیری در برخی مناطق کار را به نبرد تن به تن رساند. پیکر‌های مطهر رزمندگان اسلام با اجساد بعثی‌ها درهم آمیخته و روی هم انباشته شده بود. با این همه، نفوذ به خطوط دشمن به سرعت ادامه یافت و توانستیم عده زیادی از بعثی‌ها را کشته یا به اسارت درآوریم.

سید فالح سیدالسادات از نیرو‌های مردمی کرخه نور و یاران شهید چمران که هرگز از منطقه نبرد خارج نشد، نیز درباره عملیات الی بیت المقدس و روز ۱۰ اردیبهشت ۶۱ می‌گوید: پاسداران حمیدیه و نیرو‌های هویزه و کرخه به سوی دشمن بعثی شتافتند، اما در همان لحظات اولیه دشمن، آسمان منطقه را با منور‌های پی در پی مثل روز، روشن کرد. آتش دشمن لحظه به لحظه شدیدتر می‌شد. تلفات دو طرف خیلی زیاد بود. جنگ خونینی درگرفته بود و مردم برای پیروزی رزمندگان اسلام دعا می‌کردند.

وی بیان کرد: من آن شب تا صبح، یک لحظه به خواب نرفتم و با جیپی که در اختیار داشتم، مجروحان را به پشت جبهه منتقل می‌کردم. مردم روستا‌ها از زن و مرد همه تلاش می‌کردند و تهیه نان و غذای رزمندگان، امدادگران و پزشکان و پرستاران را عهده دار بودند. دشمن با شدت هرچه تمام‌تر روستا‌های کرخه کور را هدف قرار می‌داد و بر اثر انفجار و ترکش‌ها عده زیادی از مردم و نیرو‌ها مجروح شده یا به شهادت می‌رسیدند با همه این‌ها عملیات در روز دهم موفقیت آمیز بود.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

در هم آمیختن پیکر شهدای ایران و اجساد بعثی در نزدیکی هویزه/ وقتی آسمان شب با منور‌های دشمن مثل روز شد بیشتر بخوانید »