ارتوپدی

شکستن قلنج صدا ندارد/ فریب تبلیغات مجازی را نخورید

شکستن قلنج صدا ندارد/ فریب تبلیغات مجازی را نخورید



یک متخصص ارتوپدی با تاکید بر اینکه باز شدن عضله با صدای شکسته شدن قلنج همراه نیست، گفت: گول تبلیغات درمان گرفتگی عضلات در فضای مجازی را نخورید.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمدعلی اخوت‌پور، با تاکید بر اینکه به هر تبلیغی که در فضای مجازی منتشر می‌شود اعتماد نکنید، اظهار کرد: ادعاهای درمانی که در فضای مجازی یا برخی مراکز غیر معتبر برای درمان مطرح می‌شود پایه و اساس علمی ندارد.

وی با اشاره به اینکه برخی افراد به دلیل طولانی شدن روند درمان یا عدم تمایل به مصرف دارو جذب تبلیغات فریب دهنده می‌شوند، افزود: مراقب باشید و بدون تحقیق و بررسی به این افراد اعتماد نکنید.

این متخصص ارتوپدی با اشاره به اینکه گرفتگی عضلات یا اصطلاحاً قلنج به دلیل وضعیت قرارگیری بدن و استفاده بی‌رویه از گوشی‌های هوشمند و سیستم‌های الکترونیکی تبدیل به معضلی شایع شده است، خاطرنشان کرد: زندگی پشت میزی مهم‌ترین علت گرفتگی عضلات است.

اخوت‌پور تاکید کرد: تنها راه درمان قلنج مشورت با پزشک متخصص و انجام مداخلات دارویی و یا ماساژهای تخصصی توسط افراد مجرب علمی است.

وی با یادآوری اینکه گرفتگی عضلانی باید توسط متخصصان و در مراکز معتبر درمانی انجام شود، تاکید کرد: دستکاری‌های غیر علمی توسط افراد آموزش ندیده، می‌تواند صدمات جبران‌ناپذیری به دنبال داشته باشد.

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ادامه داد: ماساژ درمانی روشی علمی و شناخته شده است، این نوع درمان به صورت چند مرحله‌ای و صرفاً توسط متخصصان این رشته انجام می‌شود.

اخوت‌پور ادامه داد: افرادی که تخصص کافی ندارند در فضای مجازی و صرفاً با هدف سودجویی دست به تبلیغاتی فریبنده می‌زنند، این افراد سعی دارند با نمایش حرکات گول زننده و ایجاد صدای شکستن قلنج مخاطبان خود را نسبت به درمان قطعی مطمئن کنند در حالی که باز شدن عضلات با صدا انجام نمی‌شود.

وی توضیح داد: برای مثال ممکن است حتی با فشار دادن برخی عضلات دست هم صدای شکستن قلنج را بشنوید و یا برای لحظه‌ای درد یا خستگی دست شما التیام یابد اما این به این معنا نیست که درمانی برای فرد انجام شده است.

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با بیان اینکه قلنج درمان دارویی و غیردارویی دارد، هشدار داد: ماساژورهایی که ادعا می‌کنند گرفتگی عضلات را درمان می‌کنند معمولاً افرادی هستند که آموزش کافی ندیده‌اند، فقط می‌دانند باید به کدام نقطه از بدن فشار بیاورند تا صدای شکسته شدن قلنج از آن خارج شود، مراقب باشید و گول این تبلیغات را نخورید.

وی ادامه داد: این افراد معمولاً گیرنده‌های صوتی در مکانی قرار می‌دهند و با تقویت صداها دست به تبلیغاتی با ادعای درمان قطعی قلنج می‌زنند.

اخوت‌پور با بیان اینکه اگر فردی دچار مشکلات زمینه‌ای بدو تولد و یا مبتلا به درگیری عصب باشد با دستکاری افراد ناشی دچار مشکلات جدی‌تر خواهد شد، عنوان کرد: فشارهایی که به ستون فقرات و یا برخی عضلات وارد می‌شود عوارض جبران ناپذیری مثل فلج دائمی و یا حادتر شدن شرایط را به‌دنبال خواهد داشت.

وی در پایان به افرادی که مشاغل اصطلاحاً پشت میزی دارند و یا با کامپیوتر و گوشی زیاد کار می‌کنند توصیه کرد: حتماً بعد از هر ۱۵ دقیقه‌ای که پشت میز کار می‌کنید چند حرکت ساده کششی در حد ۳۰ ثانیه انجام دهید.

منبع: مهر

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شکستن قلنج صدا ندارد/ فریب تبلیغات مجازی را نخورید بیشتر بخوانید »

گمشده ای که در بیمارستان پیدا شد

روایتی از فاجعه بمباران حلبچه


«محترم شيخه‌پور» روایتگر پرستار بیمارستان طالقانی کرمانشاه در دوران دفاع مقدس در گفت‌وگو با خبرنگار دفاع‌پرس در خصوص گمشده ای که در بیمارستان طالقانی پیدا شد اظهار داشت: بیست و هشت اسفند سال ۱۳۶۶ بود که  شهر حلبچه توسط صدام بمباران شیمیایی شد و هزاران کودک و زن و مرد کشته شدند. آن زمان من به عنوان پرستار در بخش اورژانس بیمارستان طالقانی کار می‎کردم.

وی افزود: در یکی از آن شب‎ ها، پیرمرد نابینایی را تحویل گرفتم که خیلی لاغر و ناتوان بود. معصومیت خاصی درچهره‌اش موج می‌زد که محاسن سفیدش آن را دو چندان کرده بود. من زبانش را نمی‎ فهمیدم و کلمات وجمله‎ هایش برایم ناآشنا بود. فقط از آه و ناله‎‌های حزینش می‎ فهمیدم که چقدر غمگین است. دکتر او را ویزیت کرد؛ با وجود آزمایش‏های متعددی که از بدنش انجام دادیم، متوجه شدیم که مشکل جسمی ندارد. او فقط آرام آرام گریه می‎کرد و بدون هیچ اذیت و بهانه‎ گیری روی تختش دراز می‏ کشید. تنها کاری که از دستمان می‌آمد این بود برایش سرم غذایی وصل کنیم تا بنیه‏ اش تقویت شود. از این‌که هیچ‌کس حرف‌هایش را نمی‎ فهمید ناراحت بودیم.

این بانوی روایتگر پرستار گفت: چند روزی گذشت تا این‌که یکی از همکاران بخش ارتوپدی به طور اتفاقی به اتاقش آمد و ما مشکل را به او گفتیم. گفت: «احتمالاً لهجه‎ اش مخصوص منطقه حلبچه است؛ در بخش ما، خانم جوانی اهل حلبچه بستری است که شاید زبان او را بفهمد.»

شیخه پور افزود: تصمیم گرفتیم آن دختر را از بخش اورژانس به اتاق پیرمرد منتقل کنیم. چون پاهایش شکسته بود و به پایش وزنه آویزان بود با احتیاط آن را داخل آسانسور گذاشتیم و خیلی آرام کنار تخت پیرمرد آوردیم. از قبل به دختر موضوع را گفته بودیم. دختر در حالی که نیم‏ خیز می‏شد تا با پیرمرد حرف بزند، ناگهان فریاد زد و با صدای بلند شروع کرد به گریه کردن! صدای ضجه ‏هایش دلمان را آتش می‌‏زد!

پیرمرد با شنیدن صدای دختر جوان انگار جان تازه‏ای گرفت! به سختی از روی تخت بلند شد و با دست‎های لرزان، صورت دختر را لمس کرد و او را بوسید، این صحنه آن‌قدر تکان دهنده بود که بیماران و پرستارانی که توی اتاق بودند با پدر و دختر اشک می‎ریختند. آن دختر کسی نبود جز عزیز گم شده پیرمرد که بعد از بمباران حلبچه و آواره شدن‎شان او را گم کرده بود.

انتهای پیام/  

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایتی از فاجعه بمباران حلبچه بیشتر بخوانید »