به گزارش مجاهدت از مشرق، محمدحسین قنبری طی یادداشتی نوشت:
بافت جمعیتی و فرهنگی أردن از آغاز شکل گیری فرمانروایی خاندان هاشمی تا امروز همیشه زمینه ی مناسبی برای برآمدن جریان های اعتراضی سیاسی-اجتماعی بوده است؛ جمعیت پرشمار فلسطینی تبار که از روزگاران پیش از شکل گیری «پادشاهی أردن هاشمی» پیشینه ی شهرنشینی و کنش گری سیاسی-اجتماعی شهری دارند همیشه پایگاه مناسبی را برای برخاستن جریان های اندیشه ای و سیاسی فراهم کرده اند.
این بخش از جمعیت أردن تا پایان درگیری های سنگین نظامی حکومت أردن و گروه های فلسطینی در سال ۱۹۷۱ پشتیبان جنبش مسلحانه ی فلسطینی بود که در آن سالها در کنار مبارزه با رژیم صهیونیستی گاه به خیال سرنگونی خاندان هاشمی نیز می افتاد و همین خیال نیز باعث شد در سپتامبر ۱۹۷۰ آشکارا در برابر حکومت أردن بایستد؛ پس از سرکوب آن گروه های مسلح، تقریباً همه ی پویش ها و جنبش های سیاسی در أردن در شکل احزاب و اتحادیه ها پیشرفته است و به جز عملیات های گروه های سلفی جهادی دیگر ردی از مبارزه ی خشن و مسلحانه در أردن نمی بینیم.
ولی در روزهای گذشته این دانش ما درباره ی روندهای سیاسی-اجتماعی أردن با مثال های نقضی روبه رو شدهاست. از روز ۵ دسامبر ۲۰۲۲ اعتصاب سراسری خودروهای ترابری و مسافربری در اعتراض به ششمین افزایش قیمت سوخت در دو سال گذشته آغازشده و چند روز پس از آغاز این اعتصاب، اعتراض های خیابانی هم شکل گرفته است.
همان گونه که گفته شد أردن با تظاهرات خیابانی غریبه نیست؛ ولی با خشونت از سوی معترضین و خرابکاری ناآشنا است. در میانه ی این رخدادها با پدیده ی معترضین روی پوشیده ای روبه رو شده ایم که می کوشند تیرهای چراغ برق بزرگراه معان-عَمّان(شاهراه جنوب-شمال أردن) را سرنگون کنند و به خودروهای ترابری و مسافربری که از جاده ها می گذرند و با اعتصاب همراهی نمی کنند سنگ می زنند. کار به جایی رسیدهاست که شماری از خودروهای ترابری در برابر شیشه های خود توری فلزی می چسبانند تا سنگها به خودرو آسیب کمتری بزند؛ و خودروهای انتظامی نیز ناگزیر شده اند اتوبوس های مسافربری را در راه های میان شهری جنوب همراهی کنند.
برای اینکه به چرایی وقوع این چنین کنش هایی با اطمینان پاسخ دهیم به زمان و داده های بیشتری نیاز است؛ ولی اکنون نیز می شود چند علت را برای چنین رفتارهایی سیاهه کرد:
۱-برخورد پیوسته ی حکومت با احزاب اصلی و میاندار، و اختلاف های جدی درونی جریان اسلامگرا(مهمترین مخالف سیاسی حکومت أردن) باعث شده است توان بسیجگری احزاب کاهش یابد و بخش مهمی از کنشگری ها از شکل «نشاندار، برنامه مند و سامان یافته ی حزبی» به شکل «پراکنده و خرابکارانه ی فردی» برسند.
۲-در شرایط کنونی جهان که آمارها از افزایش فقر جهانی سخن می گویند و در سایه ی گرانی های پس از جنگ روسیه و اوکراین، حکومت أردن که خود وارث بحران های همیشگی اقتصادی است بسیار کمتر از گذشته می تواند با اعمال یارانه بر کالاهای اساسی نارضایتی های سیاسی جامعه را خاموش نگاه دارد؛ ناتوانی حکومت در پرداخت یارانه ی سوخت نیز در همین چارچوب قابل درک است. افزون بر این، می دانیم نخستین بخش جامعه که از دگرگونی قیمت سوخت تأثیر می پذیرد بخش کمتر برخوردار و فقیر است؛ پس روشن است که شکل اعتراض ها اکنون بیش از اینکه سیاسی باشد، اقتصادی است؛ و کنشگران اصلی اعتراض ها هم بخش های فقیرتر جامعه ی أردن هستند. این مسئله در میدان داری شهرهای جنوبی، به ویژه معان، در این اعتراضات روشن است.
۳-عربستان و رژیم صهیونیستی از سال ۲۰۱۷ بر أردن فشار آورده اند تا این کشور بپذیرد میزبان فلسطینی های کرانه ی باختری باشد و کرانه یکپارچه به اشغال رژیم صهیونیستی درآید؛ ولی أردن به علت ناتوانی در پاسخ به نیازهای جمعیتی که در آن صورت به ساکنانش افزوده خواهدشد در برابر این فشارها ایستاده است. این فشارها در دولت تازه ی نتانیاهو افزوده شده است و خبرگزاری های صهیونیستی از توافق نتانیاهو و حزب «صهیونیسم دینی» برای پایان کار کرانه ی باختری در همین دوره خبر می دهند. پس می توانیم تصورکنیم بخشی از این برنامه ی مشترک عربستان و رژیم صهیونیستی در قالب تحریک گروه های آشوبگر برای خرابکاری در زیرساخت ها جلوه کند؛ آسیب به خودروهای ترابری و تیرهای چراغ برق برای بستن راه راهبردی بندر عقبه به شمال کشور می تواند جزئی از این برنامه باشد.
در سال گذشته و در میانه ی بلوای حمزه بن الحسین، خبرگزاری «عمون» خبری را از ارتباط یک افسر موساد بهنام «روی شاپوشنیک» با حمزه منتشر و شتابان نیز آن را حذف کرد؛ پس از آن رخداد نیز باسم عوض الله(راهبر دربار أردن در سال های میانی دهه ی ۲۰۰۰ و یکی از شهرههای فساد در أردن) به اتهام همکاری با عربستان زندانی شد. آیا ائتلاف دوگانه ی ریاض-تلآویو پس از پایان «موقت» ماجرای حمزه دست از کار کشیده است یا برگه های دیگری نیز در دست دارد؟