اردن

فیلم/ پیکر عامل عملیات استشهادی در مرز اردن و فلسطین

فیلم/ پیکر عامل عملیات استشهادی در مرز اردن و فلسطین



در پی عملیات تیراندازی در مرز اردن و فلسطین اشغالی و کشته شدن ۳ اسرائیلی ارتش رژیم صهیونیستی تعدادی از رانندگان کامیون اردنی را در گذرگاه الکرامه بازداشت کرده است.


دریافت
8 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ پیکر عامل عملیات استشهادی در مرز اردن و فلسطین بیشتر بخوانید »

فیلم/ تظاهرات گسترده اردنی‌ها در حمایت از فلسطین و غزه

فیلم/ تظاهرات گسترده اردنی‌ها در حمایت از فلسطین و غزه



مردم اردن در محکومیت جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه و طرح‌های شوم این رژیم برای کوچاندن فلسطینیان از کرانه باختری تظاهرات گسترده‌ای را ایجاد کردند.


دریافت
7 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ تظاهرات گسترده اردنی‌ها در حمایت از فلسطین و غزه بیشتر بخوانید »

عبدالله دوم بر لبه پرتگاه/ نقشه اسرائیل برای تشکیل کشور مستقل فلسطین در خاک اردن

نقشه اسرائیل برای اردن


گزارش بین‌الملل دفاع‌پرس: برای همه روشن هست که اجازه دادن به نتانیاهو برای تشدید درگیری در چند جبهه هزینه بالایی دارد. ادامه این وضعیت اردن را بیشتر از هر کشور دیگری تهدید می‌کند. درباره حکومت اردن یک دیدگاه قدیمی وجود دارد، مبنی بر اینکه پادشاه این کشور از طریق برقراری یک موازنه در بحران منطقه‌ای، امنیت و بقای خود را تامین می‌کند و می‌تواند به دلیل پناه دادن به میلیون‌ها فلسطینی دائما دست خود را در برابر کشور‌های غربی دراز کند. 

فرضیه رضایت اردن از تداوم آشوب در منطقه ظرف ماه‌های اخیر تقویت شده هست. اما پرسش مهم این هست که اگر اردن دوباره به میدان نبرد تبدیل شود، منطقه چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد؟ بزرگ‌ترین تهدید برای موجودیت اردن در مغز سران صهیونیست جریان دارد و از این ایده ناشی می‌شود که «اردن همان فلسطین هست!»

نسخه‌های مختلفی از این نقشه شوم در زمان‌های مختلف درز کرده هست. از جمله طرح «آلون» که خواستار الحاق بخش‌هایی از کرانه باختری به اسرائیل و تحویل دادن بقیه آن به اردن بود. همچنین حزب لیکود بار‌ها از دولت اسرائیل خواسته که تمام کرانه باختری را اشغال و اردن را به‌عنوان کشور فلسطین به رسمیت بشناسد! اخیراً تیم سیاست خارجی دونالد ترامپ نیز ایده تشکیل یک کنفدراسیون اردنی‌فلسطینی را مطرح کرده هست.

توطئه ساخت دیوار حائل در مرز با اردن

در سال ۲۰۱۰ که اسرائیل از صلح و امنیت نسبی برخوردار بود، حدود نیمی از اعضای کنست پیشنهادی را برای بحث درباره «دو دولت برای دو ملت در دو سوی رود اردن» اردن ارائه کردند که معنایی جز اخراج کامل فلسطینی‌ها از کرانه باختری نداشت. 

در قطعنامه‌ای که کنست در آن مقطع به تصویب رساند، آمده بود: «کنست با ایجاد یک کشور فلسطینی در هر قطعه زمینی در غرب رود اردن مخالف هست. وجود یک کشور فلسطینی در قلب اسرائیل، تهدیدی وجودی برای اسرائیل و شهروندان آن خواهد بود و منازعه اسرائیل و فلسطین را بیشتر خواهد کرد.» این قطعنامه با ۶۸ رای موافق در مقابل ۹ رای مخالف به تصویب رسید.

برای مردم اردن عبارت «هر قطعه زمین در غرب رود اردن» معنای واضحی دارد. این بدان معناست که اسرائیل تشکیل کشور فلسطینی را صرفا در خاک اردن به رسمیت می‌شناسد. 

در همین خصوص، ملک عبدالله پادشاه اردن می‌گوید: «هیچ‌کس نمی‌پذیرد که سیاست‌های افراطی دولت اسرائیل آینده منطقه را گروگان بگیرد». این در حالی هست که او از نظر مشروعیت سیاسی در داخل با مشکلات جدی روبه‌روست. هم‌زمان در کرانه باختری، شهرک‌نشینان صهیونیست به رهبری بن‌گویر در حال تسلیح هستند، حملات مکرر به روستا‌ها و شهر‌های فلسطینی ادامه دارد و اخیراً هم بن‌گویر طی بیانیه‌ای مدعی شد که یهودیان برای خواندن نماز در مسجد الاقصی مجاز هستند. در پشت پرده این حوادث فقط یک هدف وجود دارد: فراری دادن فلسطینی‌ها به سوی اردن. 

سِمَت وزیر امورخارجه در اردن جایگاهی هست که به صورت سنتی دیدگاه‌های شخص پادشاه را منتقل می‌کند. «ایمن الصفدی» وزیر امور خارجه اردن ظرف ماه‌های اخیر بار‌ها زنگ خطر را به صدا درآورده هست. بعد از اینکه وزیر خارجه اسرائیل مجدداً خواستار ساخت دیوار در امتداد مرز با اردن برای جلوگیری از قاچاق سلاح شد، الصفدی خاطرنشان کرد: «ادعا‌های ساختگی مقامات افراطی اسرائیل، نمی‌تواند این واقعیت را پنهان کند که تجاوز اسرائیل به غزه، نقض قوانین بین‌المللی و بزرگترین تهدید برای امنیت و ثبات منطقه هست.»

دایره مخابرات عمومی و منافع غرب

در درون ساختار سیاسی اردن، دستگاه امنیتی این کشور موسوم به «دایره مخابرات عمومی» دیدگاه‌های منفی علیه ایران را نمایندگی می‌کند. وسعت دستگاه امنیتی اردن به اندازه کل ساختار سیاسی این کشور هست و عملا مانند یک دولت موازی عمل می‌کند. 

«دایره مخابرات عمومی» با کمک سرویس امنیتی بریتانیا تاسیس شده و با سرویس‌های امنیتی اسرائیل و امارات رابطه تنگاتنگی دارد. سرویس امنیتی اردن دائماً از احتمال به قدرت رسیدن اخوان المسلمین در این کشور در هراس هست و پس از هفت اکتبر، محبوبیت گسترده شاخه نظامی حماس را در خیابان‌های اردن به چشم تهدیدی برای امنیت ملی نگاه می‌کند. این وضعیت یادآور شرایط اردن در سال ۱۹۷۰ و جنگ ارتش این کشور با تشکیلات خودگردان به رهبری یاسر عرفات هست که در آن مقطع در اردن مستقر بود. 

دستگاه امنیتی اردن تمام تلاش خود را برای سرکوب اعتراضات مردمی به خرج داده هست. به گفته دیده بان حقوق بشر، تعداد زیادی از هواداران فلسطین طی ماه‌های اخیر در اردن دستگیر شده‌اند. از نظر بخش زیادی از مردم اردن دایره مخابرات عمومی به قدرت‌های خارجی خدمت می‌کند تا مردم این کشور را تحقیر کند. 

در همین حال اسرائیل با اصرار بر استفاده از حریم هوایی اردن برای مقابله با حمله موشکی و پهپادی احتمالی از سوی ایران، به فرو بردن اردن در یک مهلکه خطرناک ادامه می‌دهد. چندی قبل به محض اینکه کانال ۱۲ تلویزیون اسرائیل به نقل از یک مقام رسمی ادعا کرد که اردن به هواپیما‌های جنگی اسرائیل اجازه می‌دهد تا از حریم هوایی این کشور برای خنثی کردن حمله احتمالی ایران در پاسخ به ترور هنیه در تهران استفاده کند، مقامات اردنی مجبور به تکذیب‌های داغ و البته توخالی شدند.

احتمال فروپاشی تعادل امنیتی در امان

تلویزیون دولتی «المملکه» اردن به نقل از یک منبع آگاه گفت که پادشاه تحت هیچ شرایطی به هیچ طرفی اجازه استفاده از حریم هوایی خود را نخواهد داد. البته همه به خوبی می‌داند که اردن قدرتی ندارد تا اسرائیل یا آمریکا را از استفاده از حریم هوایی خود باز دارد. چنین حوادثی جایگاه عبدالله دوم را مدام تضعیف می‌کند. واقعیت این هست که اسرائیل از هر فرصتی برای تضعیف پادشاه اردن نهایت بهره‌برداری را انجام می‌دهد.

پیامد فوری این تحولات ایجاد ناآرامی در آرام‌ترین مرز اسرائیل خواهد بود؛ یعنی مرز مشترک با اردن. بر اساس گزارش چاپ شده در روزنامه صهیونیستی معاریو ظرف هفته‌های اخیر بیش از چهار هزار نفر از مرز اردن به سرزمین‌های اشغالی نفوذ کرده‌اند و تنها بخش اندکی از آنها دستگیر شده‌اند. گفته می‌شود اغلب آنها با هدف قاچاق سلاح به کرانه باختری از مرز عبور کرده‌اند.

اسرائیل هم‌اکنون در فکر ساخت دیواری بلند و نظامی کردن مرز با اردن هست. رادیو ارتش اسرائیل اخیرا گزارش داد که «هرزی حلوی» رئیس ستاد ارتش، در فکر ایجاد یک لشکر نظامی جدید هست که در امتداد مرز اردن مستقر شود.

زمانی که جمهوری اسلامی ایران و حزب‌الله متعهد شدند که ترور اسماعیل هنیه و فؤاد شکر را تلافی خواهند کرد، ایمن الصفدی بلافاصله به تهران آمد تا از تکرار آنچه در ماه آوریل بر فراز آسمان اردن رخ داد، جلوگیری کند. این اولین سفر رسمی وزیر خارجه اردن به ایران ظرف دو دهه اخیر بود و نشان داد که حفظ تعادل فعلی برای حکومت اردن چقدر دشوار شده هست.

چنانچه کشور‌های غربی همچنان دست نتانیاهو را برای جنگ‌افروزی در منطقه باز بگذارند، تعادل سیاسی و امنیتی در اردن دچار فروپاشی خواهد شد و سقوط رژیم سیاسی امان دور از انتظار نخواهد بود.

انتهای پیام/ 944

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

نقشه اسرائیل برای اردن بیشتر بخوانید »

مسلمانان صهیونیست

مسلمانان صهیونیست



سران عرب همین الان هم در میانه جنگ غزه، در دیدارهای مخفی و پنهان، همکاری با اسرائیل را عملی کرده‌اند و اندکی بعد از آنکه آتش جنگ فرو بنشیند، علنا به همان مسیر گذشته بازخواهند گشت .

به گزارش مجاهدت از مشرق، مهدی بختیاری طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت: جنایت جدید اسرائیل در بمباران مدرسه «تابعین» در منطقه «الدرج» غزه و کشتار ۱۲۰ زن و کودک بی‌گناه که از بسیاری‌شان هیچ اثری هم باقی نماند، رکورد جدیدی از جنایت و سبعیت را در تاریخ خونبار این رژیم نامشروع ثبت کرد؛ جنایت‌هایی که حتی در طول چند دهه گذشته از سوی خود صهیونیست‌ها هم بی‌سابقه است. منطقه الدرج البته نخستین بار نیست که طعم تلخ شهادت زنان و کودکان بی‌گناه را می‌چشد.

فارغ از اتفاقات جنگ اخیر، سال ۲۰۰۲ نیز اسرائیل بمبی یک تنی را برای به شهادت رساندن فرمانده گردان‌های قسام (شهید صلاح شحاده) روی یکی از محلات همین منطقه انداخت که به شهادت او، خانواده‌اش و ده‌ها زن و کودک انجامید. این جنایت‌ها البته از رژیمی که تاسیسش بر اساس خون‌ریزی و کشتار شکل گرفته چندان عجیب نیست. کشتار روستاهای دیریاسین، صبرا و شتیلا و قانا در دهه‌های گذشته و بمباران مدارس و حتی بیمارستان‌ها و تکه پاره کردن افراد بی‌گناه و غیرنظامی در طول جنگ تنها گوشه‌هایی از این تاریخ سیاه است اما آنچه این درد را چند برابر می‌کند، سکوت و بی‌عملی جهان اسلام و سردمداران کشورهای عربی است که دست اسرائیل را در انجام هر اقدام جنایت‌آمیزی علیه بخشی از جامعه مسلمانان باز گذاشته است.

سال ۲۰۰۴ وقتی اسرائیل قصد ترور «شیخ احمد یاسین» رهبر بزرگ حماس را داشت، «آریل شارون» نخست‌وزیر وقت این رژیم، در پاسخ به مخالفت آمریکایی‌ها که گفته بودند ترور شیخ از آنجا که او یک مقام معنوی شناخته‌شده در دنیای اسلام است، می‌تواند تبعات منفی زیادی داشته باشد، نوشت: نگران نباشید، جهان اسلام از صدور یک بیانیه محکومیت فراتر نخواهد رفت! مع‌الاسف همین هم شد و این بی‌عملی موجب شد اسرائیل جری‌تر شده و ۳ هفته بعد، دکتر «عبدالعزیز رنتیسی» جانشین شیخ احمد یاسین را هم به همان شکل در وسط غزه و با پرتاب موشک از بالگرد آپاچی به شهادت برساند.

برخی سران کشورهای عربی البته پا را فراتر از این هم گذاشتند؛ خصوصا آنهایی که سابقه خودشان و اسلاف‌شان مملو از خیانت به آرمان فلسطین و همکاری با دشمن صهیونیست است؛ همان‌ها که خط‌شکنان تابوی همکاری و ارتباط با اسرائیل بودند (نظیر اردن و مصر) نه‌تنها هیچ فشاری برای متوقف کردن این روند اشغالگری نمی‌آورند، بلکه هر جا نیاز بوده خود را پیشمرگ و جانفدای آنها نیز کرده‌اند.نمونه مشخص آن، همکاری اردن برای مقابله با موشک‌ها و پهپادهای ایرانی در عملیات «وعده صادق» بود که برای نخستین بار قلب سرزمین‌های اشغالی را هدف گرفتند. همچنین کمک‌های غذایی امارات و ترکیه به رژیم اشغالگر در طول ۱۰ ماه اخیر در حالی که گرسنگی دادن به فلسطینیان غزاوی، یکی از سلاح‌های موثر صهیونیست‌ها در کشتار مردم غزه است! اینجاست که نقش و اهمیت کشورمان به عنوان پرچمدار حمایت از مردم مظلوم فلسطین خودش را بیشتر نشان می‌دهد.

جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام کرده است سرنوشت فلسطین را باید مردم خود این سرزمین رقم بزنند و راه‌حل پیشنهادی نیز برگزاری همه‌پرسی در میان همه فلسطینیان (چه آنهایی که امروز در این سرزمین حضور دارند و چه میلیون‌ها آواره آن در سراسر جهان) است اما این مهم عملی نخواهد شد تا زمانی که دنیای عرب – که خود را داعیه‌دار و متولی فلسطین و قدس می‌داند و روزگاری معتقد بود قضیه فلسطین یک قضیه عربی و نه اسلامی است- با آن همراهی نکند. این روزها که غزه قربانگاه زنان و کودکان فلسطینی شده، تصاویر بسیاری در رسانه‌ها منتشر می‌شود که این مردم بی‌پناه فریاد می‌زنند و سران کشورهای عرب را به یاری و استمداد می‌طلبند اما هیچ گوشی در میان شیوخ و سران کشورهای اسلامی – عربی این صدا را نمی‌شنود یا نمی‌خواهد بشنود. توفان الاقصی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ / ۱۵ مهر ۱۴۰۲، اگرچه توطئه خطرناک هم‌پیمانی کشورهای عربی نظیر عربستان و دنباله‌روهایش با اسرائیل را به تعویق انداخت و هزینه این کار را برای آنها بیشتر کرد اما در یک نگاه واقع‌بینانه، آن را از بین نبرد. همین سران عرب همین الان هم در میانه جنگ غزه، در دیدارهای مخفی و پنهان، همکاری با اسرائیل را عملی کرده‌اند و اندکی بعد از آنکه آتش جنگ فرو بنشیند، علنا به همان مسیر گذشته بازخواهند گشت و این درد حتی از کشتار جمعی مردم بی‌پناه فلسطین هم دردناک‌تر است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مسلمانان صهیونیست بیشتر بخوانید »

نامزدها بگویند «کجا ایستاده‌ایم؟!»

«یادگار ابراهیم» در پاریس



درخشش ورزشکاران ایران در المپیک پاریس و صعود ۶ پله‌ای کشورمان نسبت به دوره قبل، مدیون بسترسازی درست برای ورزش در دولت شهید رئیسی است. این مدال‌های درخشان، یادگاری ارزشمند از شهید آیت الله رئیسی است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، مسعود اکبری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- شامگاه یکشنبه مراسم اختتامیه سی‌وسومین دوره بازی‌های المپیک در پاریس پایتخت فرانسه برگزار شد. ورزشکاران کشورمان در این رقابت‌ها خوش درخشیدند و دل مردم ایران را شاد کردند. در خصوص ابعاد مختلف و از جمله ابعاد سیاسی حضور ایران در المپیک ۲۰۲۴ پاریس گفتنی‌هایی هست که در ادامه به اختصار به آنها اشاره می‌کنیم:

۲- کاروان ایران با کسب ۱۲ مدال رنگارنگ شامل ۳ طلا، ۶ نقره و ۳ برنز در رده ۲۱ جهان ایستاد. این در حالی است که در مجموع ۲۰۶ کاروان ورزشی در این دوره از بازی‌های المپیک حضور داشته و ۹۱ کاروان موفق به کسب مدال شدند. ناگفته نماند که ایران نسبت به دوره قبل صعود ۶ پله‌ای را تجربه کرد. ایران در المپیک ۲۰۲۴ پاریس، بالاتر از کشورهایی نظیر سوئیس، بلژیک، دانمارک، ترکیه، پرتغال، آرژانتین، عربستان و قطر قرار گرفت. پیشی گرفتن ایران از کشورهایی از جمله سوئیس، بلژیک، دانمارک، ترکیه و… با سکوت معنادار جریان غربگرا مواجه شد. این طیف که به «خودتحقیری حادّ» مبتلا است، این مسئله را کاملا سانسور کرد. علت روشن است، چون دیگر نمی‌توانست با طعنه و کنایه، مدال‌های این کشورها را بر سر مردم ایران بکوبد. سال‌هاست که جریان غربگرا با مقایسه کشورهایی از جمله سوئیس با ایران، خودتحقیری را رواج داده و اعتماد به نفس و خودباوری مردم کشورمان را نشانه گرفته است.

این طیف، از سوئیس یک «آرمانشهر» در ذهن طیفی از مردم کشورمان ترسیم کرده است. این در حالی است که تنها در یک نمونه، بر اساس گزارش‌های رسمی منتشر شده در اروپا، سوئیس در صدر فهرست «فساد مالی» در جهان قرار دارد. به عنوان نمونه، بانک‌های سوئیس به منظور ایجاد حاشیه امن، اطلاعات مشتریانی که در قاچاق مواد مخدر، قاچاق انسان، پولشویی، شکنجه، فساد و سایر جرایم دخیل بوده‌اند را پنهان می‌کنند. حالا بگذریم از اینکه سوئیس در مفاسد اخلاقی و از جمله خشونت علیه زنان نیز کارنامه مفتضحانه‌ای دارد.

۳- کاروان ورزشی ایران در المپیک پاریس ۱۲ مدال کسب کرد. نکته قابل توجه اینجاست که مدال‌های ورزشکاران عزیز کشورمان معادل مجموع مدال‌های ۶ کشور است. قطر، الجزایر، مصر، تونس، مراکش و اردن همه باهم در المپیک پاریس ۱۳ مدال کسب کردند که تقریبا اندازه ورزشکاران ایران است. جمعیت این ۶ کشور به ترتیب مصر(۱۱۱ میلیون نفر)، الجزایر(۴۵ میلیون)، مراکش(۳۸ میلیون)، تونس(۱۲ میلیون)، اردن(۱۱ میلیون) و قطر(۳ میلیون) هستند که در مجموع ۲۲۰ میلیون نفر می‌شوند. بر همین اساس کشور ایران با جمعیت ۸۵ میلیونی به اندازه ۲۲۰ میلیون نفر در مسابقات المپیک پاریس مدال کسب کرده است.

۴- در المپیک ۲۰۲۴ پاریس، ۱۱۵ کشور حتی یک مدال نیز کسب نکردند. عربستان و امارات در میان این کشورها هستند. در سال‌های گذشته، افراطیون مدعی اصلاحات و جریان غربگرا – و به عبارت دقیق‌تر جریان «غربگدا» – با تحقیر مردم ایران، مدعی بودند که راه پیشرفت در عرصه‌های مختلف و از جمله عرصه ورزش، پیاده‌سازی الگویی شبیه الگوی توسعه عربستان است. حال این طیف زبان به کام و قلم به نیام کشیده‌اند و اصلا به روی خودشان نمی‌آورند که کشوری که برای تقلید از آن، خودشان را به آب و آتش می‌زدند، حتی یک مدال هم کسب نکرده و با وجود سرمایه‌گذاری هنگفت و کلان، با دست خالی از رقابت‌های المپیک به خانه بازگشته است.

فرض کنید، ایران بدون هیچ مدالی از المپیک بازمی‌گشت و عربستان و امارات هرکدام با ۱۲ مدال، در جمع ۲۱ کشور برتر المپیک قرار می‌گرفتند، در این صورت، جریان غربگرا و افراطیون مدعی اصلاحات چه می‌کردند؟! چه طعنه‌ها و کنایه‌ها که نمی‌زدند؛ چه سرکوفت‌ها که حواله مردم ایران نمی‌کردند. چه ناسزاهایی که نثار حاکمیت نمی‌کردند.

۵- مدال‌های رنگارنگ ایران در المپیک پاریس، مربوط به دو رشته کشتی و تکواندو است. رؤسای فدراسیون‌های کشتی و تکواندو و همچنین سرمربیان این دو رشته، دو خصلت ویژه دارند، یکی اینکه جوان هستند و دیگر اینکه ایرانی هستند و هیچ‌کدام از این دو فدراسیون در این رقابت‌ها با مربی خارجی شرکت نکرد.

حالا فرض کنید که مربیان تیم‌های کشتی و تکواندو، خارجی بودند. در این حالت باز هم جریان غربگرا و افراطیون مدعی اصلاحات یقه می‌دریدند و فریاد برمی‌آوردند که چه نشسته‌اید، که این موفقیت و پیروزی را مدیون مربیان خارجی هستیم و اگر کمک و یاری آنها نبود، باید با دستان خالی و سرافکنده به خانه بازمی‌گشتیم. این طیف در ادامه، مدعی می‌شد که باید این مدل موفقیت را در عرصه‌های دیگر و از جمله عرصه حکمرانی نیز پیاده‌سازی کرده و برای مثال، باید از خارج مدیر ارشد وارد کنیم و امورات اساسی کشور را با هدایت مدیران خارجی به پیش ببریم و چه و چه!

و اما اکنون که چند جوان غیور و متخصص و متعهد ایرانی، این موفقیت بزرگ و افتخارآمیز را کسب کرده‌اند، هیچ صدایی از جریان غربگرا و افراطیون مدعی اصلاحات بلند نمی‌شود. دریغ از یک تجلیل و تشکر خشک و خالی.

۶- یکی از ابعاد حضور ایران در المپیک پاریس، درخشش بانوان ورزشکار کشورمان است. مدال نقره ناهید کیانی و مدال برنز مبینا نعمت‌زاده، مردم ایران را شاد کرد. اما در نقطه مقابل، این موفقیت دختران غیور ایرانی و اهتزاز پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران در رقابت‌های المپیک، خشم و عصبانیت جریان معاند در خارج از کشور و جریان غربگرا در داخل کشور را در پی داشت.

ناهید کیانی، اولین زن ایرانی است که با پوشش اسلامی به فینال رقابت‌های المپیک راه یافت و مدال نقره را از آن خود کرد. اما جریان معاند و جریان غربگرا، تحمل دیدن این موفقیت بزرگ را نداشت. چه آنکه ناهید کیانی در جریان این رقابت‌ها، کیمیا علیزاده، ورزشکار ایرانی که تبعه بلغارستان شده را هم شکست داده بود و جریان معاند و جریان غربگرا از این رویداد به‌شدت عصبی و سرخورده بودند.

جریان معاند و جریان غربگرا در مواجهه با درخشش ناهید کیانی زیر پرچم جمهوری اسلامی ایران، دو گزینه در مقابل خود داشت، یکی سانسور این موفقیت بزرگ بود و دیگری تحریف این موفقیت بزرگ، خب، سانسور اصلا گزینه مناسبی برای این طیف نبود، چرا که این کار در مقابل دیدگان مردم و افکار عمومی به قول معروف، «تابلو» بود و «توی ذوق» می‌زد. بنابراین جریان معاند و جریان غربگرا در اقدامی مشترک سراغ پروژه «تحریف» رفت. چگونه؟! این دو طیف ضمن تجلیل از ناهید کیانی، از کیمیا علیزاده، ورزشکاری که به وطن و مردم خود پشت کرده و زیر پرچم کشوری بیگانه در رقابت‌ها حاضر شده بود نیز تقدیر کرد.

در حقیقت این دو طیف، در پوشش تجلیل از ورزشکار زن ایرانی، «وطن‌فروشی» را تطهیر کردند. این در حالی است که به هیچ عنوان نمی‌توان ناهید کیانی و کیمیا علیزاده را در یک کفه ترازو قرار داد.

در روزهای گذشته، شرکت «Nike» در یک تیزر تبلیغاتی، متنی برای ‎کیمیا علیزاده نوشته بود تا وی آن را روخوانی کند. متن مذکور این بود:«من وطنم را باختم، همه چیزم را باختم، به غیر از انگیزه پیروزی‌ام». یکی از فعالین رسانه‌ای در توصیف این متن نوشت: «این همان پیامی است که سال‌هاست به جوان ایرانی تلقین می‌کنند؛ وطن و هویت‌ات را رها کن و فقط به پیروزی فردیت بچسب، زیر هر پرچمی، با هر لوگو و برندی، برای هر رسانه‌ای، با هر شرایطی.مهم فقط «پیروزی فردی» خودت است. با همین پیام است که از جوان ایرانی «سرباز پیمانکار» بی‌نام و نشان می‌سازند و در مقابل وطنش قرارش می‌دهند. کاش کیمیا علیزاده متوجه فریبی که خورده، بشود…»

بله، کیمیا علیزاده، فریب‌خورده‌ای است که همه چیز خود را از دست داده است. سؤال اینجاست؛ چه کسانی این شکست بزرگ را به کیمیا علیزاده تحمیل کردند و به قول معروف، وی را هل دادند و زمین زدند؟! پاسخ روشن است؛ جریان معاند در خارج از کشور و جریان غربگرا در داخل کشور. در حقیقت این دو طیف، زیر پای این ورزشکار سابقا ایرانی، پوست موز انداختند و وی را از راه به‌در کردند. البته این به معنی بی‌تقصیری این فرد نیست. کیمیا علیزاده، آلت دست جریان معاند و جریان غربگرا شد و با وجود نصیحت‌های دلسوزان، مسیر غلط و پرخسارت را انتخاب کرد.

۷- در جریان رقابت‌های المپیک پاریس، باز هم سر و کله جریان ورشکسته اپوزیسیون پیدا شد. به عنوان نمونه، ربع پهلوی عیاش و بی‌سواد ابراز وجود کرد و مدعی شد که «ناهید و کیمیا هر دو برنده‌اند و جمهوری اسلامی بازنده است.» این در حالی است که اولا ناهید کیانی زیر پرچم جمهوری اسلامی ایران درخشید و ثانیا کیمیا علیزاده هم پیش از این زیر پرچم جمهوری اسلامی ایران به مدال المپیک دست یافت و پله‌های ترقی و پیشرفت را طی کرد.

ثالثا، ربع پهلوی در حالی ژست حمایت از زنان به خود گرفته است که در زمان رژیم پهلوی، زنان در هیچ کدام از عرصه‌ها و از جمله در رقابت‌های ورزشی، هیچ جایگاهی نداشتند. در زمان روی کار بودن رژیم پهلوی، رسانه‌ها نوشتند که «چرا حتی یک ورزشکار زن به المپیک نرفت؟ آیا زن‌ها و دختران ایرانی از حیث نیروی جسمانی از دخترها و زن‌های سایر کشورها کمتر هستند؟»

لازم به ذکر است که بر اساس مشاهدات میدانی هموطنانمان در پاریس، جریان ورشکسته اپوزیسیون در طول رقابت‌های ورزشکاران زن ایرانی، با خرید انبوه بلیط سالن رقابت‌ها، در پی آن بود تا از لحاظ روحی و روانی، بانوان ورزشکار کشورمان را دچار مشکل کرده و از موفقیت آنها در رقابت‌ها جلوگیری کنند. بهترین نتیجه برای جریان معاند و ضدانقلاب، باخت و شکست ورزشکاران زن ایرانی بود. اما این ورزشکاران باغیرت ایرانی هم رقبای خود را در داخل میدان مسابقه شکست دادند و هم جریان معاند را ضربه فنی کردند.

۸- سی‌وسومین دوره بازی‌های المپیک در پاریس به اتمام رسید. جمهوری اسلامی ایران و ورزشکاران دلاور کشورمان و مردم عزیز ایران، برنده‌های این رویداد بودند و جریان غربگرا و طیف ورشکسته اپوزیسیون نیز بازندگان قطعی این رویداد مهم بودند.

۹- درخشش ورزشکاران جمهوری اسلامی ایران در المپیک پاریس و صعود ۶ پله‌ای کشورمان نسبت به دوره قبل، مدیون بسترسازی درست برای ورزش در دولت شهید رئیسی است. این مدال‌های درخشان، یادگاری ارزشمند از شهید آیت‌الله رئیسی است. امید است که جناب آقای پزشکیان، رئیس‌جمهور محترم با استمرار رویکرد شهید رئیسی در ورزش و دیگر عرصه‌ها، موفقیت‌های روزافزون را در پیش داشته باشد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«یادگار ابراهیم» در پاریس بیشتر بخوانید »