اردوگاه اشرف

نخست وزیر آلبانی: اگر مجاهدین خلق می‌خواهند با ایران بجنگند باید خاک ما را ترک کنند

نخست وزیر آلبانی: اگر مجاهدین خلق می‌خواهند با ایران بجنگند باید خاک ما را ترک کنند



نخست وزیر آلبانی در اولین اظهارات پس از یورش پلیس این کشور به مقر منافقین گفت: اگر آنها می‌خواهند از خاک ما برای جنگ با ایران استفاده کنند باید خاک آلبانی را ترک کنند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، «ادی راما» نخست وزیر آلبانی در مصاحبه با یک روزنامه آلمانی تاکید کرد که گروهک مجاهدین خلق نمی‌توانند از آلبانی برای جنگ علیه حکومت ایران استفاده کنند.

براساس گزارش آلبانی دیلی نیوز به نقل از روزنامه اشپیگل، نخست وزیر آلبانی در اولین اظهارات بعد از یورش پلیس این کشور به کمپ اشرف ۳ که مقر منافقین در این کشور است گفت: مجاهدین چند سال است که در کشور ما هستند. از حضورشون استقبال می‌کنیم اما به شرطی که آنها از آلبانی به عنوان سکویی برای عملیاتهای خود استفاده نکنند. اما مهمانان ما بارها این توافق را نقض کرده‌اند.

وی در پاسخ به سوالی درباره اقدامات سایبری منافقین علیه حکومت ایران نیز گفت: آلبانی هیچ قصدی برای در جنگ بودن با ایران ندارد و دوست ندارد که هیچ کسی از مهمانوازی ما سوء استفاده کند.

گروهک منافقین در سال‌های اخیر با کمک یکی از دولت‌های حامی خود، پیشرفته‌ترین سرورها را در یگان سایبری به کار گرفته است. گفته می‌شود در این سرورها اطلاعات زیادی از جمله اطلاعات مربوط به مرتبطین و نفوذی‌های منافقین در داخل ایران وجود دارد.

پلیس آلبانی در یورش به مقر منافقین تمام تجهیزات کامپیوتری که این گروهک برای اقدامات سایبری و مجازی خود مورد استفاده قرار می‌دادند را ضبط کرد.

ادی راما در ادامه در پاسخ به این سوال خبرنگار اشپیگل که چرا درخواست «باراک اوباما» در سال ۲۰۱۶ برای میزبانی از هزاران نفر از نیروهای مجاهدین خلق در آلبانی را پذیرفته‌اید گفت: این یک عملیات نجات جان انسانها بود. و وقتی که یک دوست مثل باراک اوباما از ما برای چنین کاری درخواست کمک کرد ما با افتخار آن را قبول کردیم.

وی در جواب این سوال که آیا اگر جای مجاهدین بودید آلبانی را ترک می‌‍کردید نیز گفت: «من از خشم نسبت به حکومت ایران آگاه هستم. اما کشور ما به عنوان یک سنگر در جنگی استفاده می‌شود که جنگ ما نیست. بله شما همیشه حق دارید برای آزادی بجنگید اما اگر این را می‌خواهید خاک آلبانی جای آن نیست و باید آن را ترک کنید.»

عصر سه‌شنبه ۳۰ خرداد منابع خبری از حمله پلیس آلبانی به مقر منافقین در این کشور خبر دادند. طبق گزارش همین رسانه خبری، پلیس آلبانی اعلام کرد بر اساس حکم دادگاه و به دلیل نقض توافقات صورت گرفته از سوی عناصر منافقین، به این مقر حمله کرده و با مقاومت تروریست‌های منافق مواجه شده است.

وزارت کشور آلبانی تاکید کرد گروهک تروریستی منافقین از توافقات مربوط تبعیت نکرده و توضیح داد این عملیات در راستای اجرای قانون ویژه پیگرد علیه فساد و جنایت سازمان یافته و همچنین تصمیم دادگاه ویژه مربوط به فساد و جنایت سازمان‌یافته انجام شده است. این وزارتخانه همچنین مقاومت از سوی ساکنان اردوگاه اشرف در برابر اقدام پلیس را تایید کرد.

طبق گزارش رسانه های آلبانیایی، پلیس این کشور روز پنج شنبه نیز برای بار دوم به مقر منافقین در منطقه مانز در شهر دورس یورش برد.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نخست وزیر آلبانی: اگر مجاهدین خلق می‌خواهند با ایران بجنگند باید خاک ما را ترک کنند بیشتر بخوانید »

تلخ‌ترین لحظات راوی «تلخی رهایی» طرد شدگی‌اش از جامعه است


تلخ‌ترین لحظات راوی «تلخی رهایی» طرد شدگی اش از جامعه است

نویسنده کتاب «تلخی رهایی» گفت: تلخ‌ترین لحظه از روایت آقای بیگلری راوی داستان، آن زمانی بود که از خودکشی برای رهایی حرف زدند و تلخ‌تر از آن شرایط امروزش است که جامعه او را نمی‌پذیرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، نشست بررسی کتاب «تلخی رهایی» با همکاری معاونت امور فرهنگی و اجتماعی شرکت بهره‌برداری راه‌آهن شهری تهران و حومه و از سوی انتشارات سوره مهر، با حضور جواد کامور بخشایش نویسنده و محمد رحمانی پژوهشگر تاریخ معاصر و جمعی از علاقه‌مندان همراه در مترو تئاتر شهر برگزار شد.

در ابتدای این نشست محمد رحمانی مجری و کارشناس این برنامه گفت: امروز درباره کتابی صحبت می‌کنیم که در نوع خودش خاص است. این کتاب نه از راوی قهرمان سازی می‌کند و نه او را محکوم می‌کند. نویسندگانی که در حوزه تاریخ شفاهی قلم می‌زنند دوست دارند سرنوشت کسی را بنویسند که قهرمان است. انتخاب شخصیتی که زمانی در سازمان مجاهدین خلق بوده ریسکی بود که نویسنده در این کتاب پذیرفته است. ایشان کتاب تاریخ را با شیوایی روایت و تسلط بر ادبیات به داستان تبدیل کرده است.

در ادامه برنامه جواد کامور بخشایش با بیان این که جنگ نقاط تاریکی دارد که نیاز به نوری برای روشنگری دارد گفت: ایده تولید این کتاب از زمانی شکل گرفت که ما در ادبیات پایداری به این نتیجه رسیدیم که از جنگ و دفاع مقدس موضوعات ناگفته‌ای باقی مانده است. من با آقای بیگلری از طریق دوستان در دفتر حوزه هنری آشنا شدم و تمایل پیدا کردم تا داستان اسارت ایشان را بنویسم.

وی افزود: نحوه آشنایی و ایجاد ارتباط و اعتمادسازی با آقای بیگلری افت و خیز فراوانی داشت و ماحصل آن کتاب «تلخی رهایی» است. ارتباط ما تنها در حد مصاحبه ۴۰ ساعته نبود. من به اندازه ۴ سال با ایشان زندگی کردم و همسفر شدم. به عقیده من روایت او، یکی از روایت‌های خوب در مورد روند زندگی مجاهدین در اردوگاه اشرف است و شاید آقای بیگلری اسیر شد و به آن‌جا رفت تا ماهیت آن‌ها را روشن کند. تا جایی این روشنگری قوی بود که بعد از انتشار کتاب سازمان مجاهدین خلق فیلمی را علیه من، آقای بیگلری و کتاب منتشر کردند و من آن‌جا دریافتم که درست عمل کرده‌ام.

این نویسنده همچنین درباره نحوه روایت این کتاب توضیح داد و بیان کرد: در خاطره‌نگاری تکنیک‌های مختلفی برای دور شدن از روایت خطی داریم تا موجب خستگی مخاطب نشود. روایت این کتاب به صورت رفت و برگشت است و دربردارنده تمام زندگی راوی است. تمام جزئیات بیان شده برای آقای بیگلری رخ داده است. ترسیم فضای اسارت آسان نیست چرا که زندگی آن‌ها دچار بحران است. تعداد اسرایی که از زندان‌های عراق به اسارت مجاهدین خلق درآمدند زیاد است اما این اولین کتابی است که یک فرد اسیر آزاد شده درباره آن‌ها صحبت می‌کند. بیشتر این افراد حاضر به گفتگو نیستند.

وی درباره فشارهایی که بعد از انتشار کتاب داشت گفت: من از ابتدای مسیر آگاه بودم که آسان نیست برای اولین بار این مطالب را باز کنیم. چه در ایران و چه در خارج از کشور تهدیداتی بوده اما من وظیفه خود دانستم که وجه انسانی جنگ را بررسی کنم. این صداهای خاموش در جنگ نابرابر را باید از طریق عرصه هنر و قلم به جامعه منتقل کنیم. من سعی کردم با زیست و تفکر آن زمان ایشان آشنا شوم.

کاموربخشایش گفت: در این اثر قصد قهرمان‌پروری هم نداشتم. حتی بعضاً گفتگوهایم چالشی و شبیه به بازجویی بود. من با تمامی سوژه‌هایم در ارتباط هستم. با آقای بیگلری نیز اینطور است. تلخ‌ترین لحظه از روایت ایشان برای من آن زمانی بود که از خودکشی برای رهایی حرف زدند. البته تلخ‌تر از آن شرایطی است که امروزه ایشان دارند. همسرشان ایشان را ترک کرده و جامعه او را نمی‌پذیرد و هیچ شغلی هم ندارد. یکی از دلایل ایشان برای روایت این کتاب این بود که ایشان گمان می‌کرد این کتاب می‌تواند نجاتش دهد. اما آن چیزی که مورد انتظار ما بود تاکنون رخ نداده است. امیدوارم شرایطی فراهم شود و ایشان به جامعه برگردند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تلخ‌ترین لحظات راوی «تلخی رهایی» طرد شدگی‌اش از جامعه است بیشتر بخوانید »

نگاهی دقیق به آنچه در درون اردوگاه اشرف می‌گذرد

نگاهی دقیق به آنچه در درون اردوگاه اشرف می‌گذرد



کتاب «تلخی رهایی» در کنار روایت خاطرات یکی از اعضای جدا شده از سازمان مجاهدین، نگاهی دارد بر آنچه دستگاه رجوی بر شخصیت و کرامت انسان‌ها آورده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، ادبیات در چهار دهه گذشته بیشترین سهم را در بازنمایی هنری از سال‌های جنگ تحمیلی داشته است. در طول بیش از ۴۰ سال گذشته، عناوین متعددی در قالب‌های مختلف از زاوایای گوناگون به این واقعه تاریخی پرداخته‌ و تلاش کرده‌اند بخشی از آنچه را که بر مردم ایران و تاریخ این کشور رقم خورده، با زبان قلم حکایت کنند. هرچه از اواخر دهه ۸۰ به این سو حرکت می‌کنیم، هم بر تعداد و هم بر کیفیت آثار منتشر شده در این حوزه افزوده می‌شود؛ هرچند انتقاداتی جدی نیز وارد است. 

کتاب «تلخی رهایی» از منظری، روایتگر روزهای یک سرباز نوجوان از سال‌های جنگ تحمیلی و پس از آن است. کتاب که چندی است به قلم جواد کامور بخشایش منتشر شده، دربردارنده خاطرات علی بیگلری است از زمانی که در خانواده‌ای مذهبی در کرمانشاه بزرگ شد و همین علقه و سبقه مذهبی، سبب شد تا با ترفندهایی که مخصوص نوجوانان آن روزگار بود، به جبهه وارد شود. بیگلری پس از مدت زمان اندکی که وارد جبهه می‌شود، به اسارت نیروهای عراقی درمی‌آید و این آغازی است بر زندگی پر فراز و نشیب و متفاوت او.

داستان زندگی بیگلری در کتاب «تلخی رهایی» از چند منظر قابل تأمل و خواندنی است. نخست سرنوشتی است که راوی از سر گذرانده و تا اینجا کشیده شده است. او که پس از پذیرش قطعنامه، همانند برخی دیگر از اسرا، در برزخی میان خوف و رجا گرفتار است، با تبلیغات اعضای سازمان مجاهدین و با این پیش‌فرض که از این طریق از دست بعثی‌ها راحت می‌شود و این دریچه‌ای است برای فرار او از این مخمصه، وارد سازمان می‌شود. رهایی او از اردوگاه‌های عراق، تلخی مداومی برای او به همراه دارد. حاصل ۱۴ سال زندگی در اشرف و حضور در انقلاب‌های سازمان و عملیات‌هایی چون «مروارید» و کشتار کُردهای عراق با همکاری صدام، بیگلری را به تناقضات و فشارهای روحی و روانی متعددی می‌رساند تا آنجا که دست به خودکشی می‌زند… . 

کتاب , سازمان مجاهدین (منافقین) , انتشارات سوره مهر ,

وجه دیگری که کتاب را برای مخاطب امروز خواندنی می‌کند، روایتی رئال و انسانی است از جنگ و آدم‌هایی که در این واقعه حضور دارند. نویسنده به خوبی از فضای شعاری که گاه برخی از خاطرات به آن گرفتارند، فاصله گرفته است و تلاش دارد تحولات روحی یک انسان در برهه‌های مختلف زندگی او را نشان دهد. دوراهی‌های متعدد و آزمون و خطاهایی که بیگلری پشت سر می‌گذارد، به خوبی بر مخاطب توضیح داده شده است. 

از سوی دیگر، نویسنده ساختاری مناسب برای روایت خاطرات انتخاب می‌کند. او با نقبی به گذشته، خاطرات امروز و دیروز راوی را در کنار یکدیگر قرار می‌دهد. این ساختار به مخاطب کمک می‌کند تا با روحیات راوی در آن لحظه خاص بیشتر آشنا شود و از سوی دیگر، در برخی مواقع دو موقعیت را با یکدیگر مقایسه کند؛ مانند مواردی که به شباهت‌های اردوگاه اشرف با اردوگاه‌های اسرا در عراق اختصاص دارد، یا تناقض‌های انقلاب‌های مسعود با آنچه در روان و باطن هر انسانی قرار دارد … .

از این‌ها گذشته، راوی به دلیل حضور در اشرف، اطلاعاتی از این اردوگاه ارائه می‌دهد که شاید برای مخاطب نو و ناشنیده باشد؛ اطلاعاتی که از افراد مختلف و سرنوشت آنها ارائه می‌دهد، گزاره‌هایی که درباره رویه سازمان با انسان‌ها و نحوه کار آنها برای تبدیل شدن یک انسان به یک ماشین مطرح می‌کند، اطلاعاتی که از زندان‌های اشرف و شیوه شکنجه سازمان عرضه می‌کند و … همگی از این دست از موارد است که می‌تواند در کنار آگاهی‌بخشی از عملکرد و کارنامه سازمان، از منظر پژوهش بر روی یک سازمان سیاسی نیز مورد تأمل قرار گیرد. اینکه در سازمانی با این همه ادعا، چرا اعضای آن با ۲۰ سال سابقه همکاری به نقطه‌ای می‌رسند که پایان دادن به زندگی خود را بر آرمان‌ها و همراهی کردن با سازمان ترجیح می‌دهند. به عنوان نمونه، در بخش‌هایی از این کتاب می‌خوانیم:

فکر می‌کنم از سال ۱۳۷۲ به بعد، دیگر درها را بسته بودند  کسی حق خروج نداشت. می‌گفتند مثل کریم حقی و مهدی خوشحال می‌روید ما را لو می‌دهید. این افشاگری‌ها برایمان گران تمام می‌شود. بعد از آن شروع کردند به کتک‌کاری و فحاشی. ندیدم کسی را بکشند اما شنیده بودم که طرف خودکشی کرده باشد. مثلاً یک دختر داشتیم که تازه از اروپا آمده بود و وارد سازمان شده بود. چند وقتی از آمدنش نگذشته بود که گفتند خودکشی کرده. خودش را در رودخانه غرق کرده اما عده‌ای می‌گفتند، نه خفه‌اش کردند. یا فرمانده فتح‌الله، که از مسئولین رده‌بالا و فرد زبده و کارکشته‌ای بود، آنقدر در بحث انقلاب به او فشار آورده بودند که دیوانه شد. مثل دیوانه‌ها در محوطه قرارگاه می‌چرخید. او مسئول حفاظت رجوی و بنی‌صدر بود. وقتی بنی‌صدر و سرهنگ معزی، خلبان شاه، از فرودگاه مهرآباد فرار کرده و به پاریس رفته بودند فتح‌الله فرمانده حفاظتشان بود. 

خیلی از این افراد را داشتیم که شاید ۲۰ سال با سازمان همکاری می‌کردند اما به جایی می‌رسیدند که پل‌های پشت سرشان خراب بود. نمی‌دانستند در این تشکیلاتِ بدون تعلقات چه کار باید بکنند. اوایل ورود این‌جوری نبود، بعدها سازمان چهره مخوف خودش را بیشتر نشان داد.

کتاب «تلخی رهایی» به کوشش انتشارات سوره مهر به قیمت ۷۵ هزار تومان در دسترس عموم قرار گرفته است. 

منبع: تسنیم

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نگاهی دقیق به آنچه در درون اردوگاه اشرف می‌گذرد بیشتر بخوانید »