اردوگاه اشرف

روایت عضو جداشده منافقین از جنایت‌ها و خیانت‌های گروهک نفاق؛ در کمپ تروریست‌ها چه می‌گذرد؟

روایت عضو جداشده منافقین از جنایت‌ها و خیانت‌های گروهک نفاق؛ در کمپ تروریست‌ها چه می‌گذرد؟



عضو جداشده منافقین که سال‌هاست به‌عنوان سندی زنده برای رسوا کردن این گروهک تلاش می‌کند، منبع روایت‌هایی دسته اولی از هدف‌ها و ماهیت نفاق است.

  • راحتیران - استیکی سایت

به گزارش مجاهدت از مشرق، از زمان آغاز روند برگزاری دادگاه رسیدگی به اتهام‌های ۱۰۴ نفر از اعضای منافقین و همچنین ماهیت این سازمان به‌عنوان یک شخصیت حقوقی از ۲۱ آذر ۱۴۰۲، اعضای جداشده از این گروهک نقش زیادی در افشای پرده‌های پنهان و کمتر گفته‌شده جنایت‌های منافقین داشتند.

این افراد طی جلسه‌های برگزارشده با ادای شهادت توانستند پرده‌های کم‌تر گفته‌شده از جنایت‌های این گروهک را برملا کنند؛ در عین حال، اعلام آمادگی حدود ۲۰۰ نفر از اعضای جداشده گروهک تروریستی منافقین برای ادای شهادت علیه گروهک در دادگاه، موضوعی مهم از جهات مختلف است.

یکی از اعضای جداشده منافقین، ابراهیم خدابنده، مدیرعامل انجمن نجات است که نقش پررنگی در رقم خوردن این رویداد داشته است. با خدابنده گفت‌وگویی داشتیم که متن آن را در ادامه می‌خوانید.

بخش نخست این گفت‌وگو به شرح زیر است:

انجمن نجات چه زمانی تاسیس شد و چه هدف‌هایی را دنبال می‌کند؟ آیا انجمن توانسته هدف‌های خود را محقق کند؟

خدابنده: انجمن نجات از ۲ دهه پیش فعالیت خود را آغاز کرد؛ یعنی از سال ۱۳۸۲ زمانی که آمریکا و متحدانش به عراق حمله کردند و این اقدام فرصتی برای اعضای مجاهدین ایجاد کرد که بتوانند از قرارگاه اشرف فرار کنند و بعضا خودشان را به ایران برسانند؛ حدود ۷۰۰ عضو سابق سازمان مجاهدین به این شکل وارد ایران شدند و اکنون در حال زندگی خود هستند؛ ۳۵۰ نفر از این افراد از طریق صلیب سرخ وارد کشور شدند که مدارکش هم موجود است.

افرادی که موفق به خروج از قرارگاه اشرف و بازگشت به ایران شدند، تلاش زیادی کردند تا با خانواده‌های افرادی که همچنان در سازمان بودند، تماس بگیرند؛ این شروع ماجرایی مهم بود؛ چراکه بسیاری از خانواده‌ها اطلاعی از بستگان خود که عضو سازمان بودند، نداشتند؛ بی‌اطلاعی برخی از خانواده‌ها از وضعیت فرزندان یا بستگان خود که عضو سازمان بودند، سبب شد آن‌ها به عراق سفر کنند تا رد و نشانی از آن‌ها بیابند.

همراهی برخی از این خانواده‌ها با شماری از اعضای سابق سازمان با امکانات محدود راهی را برای اطلاع‌ یافتن از وضعیت آن دسته از اعضای سازمان که خانواده‌ها از سرنوشتشان بی‌اطلاع بودند، باز کرد؛ این فعالیت با روش‌های ابتدایی مانند برقراری تحصن در مقابل اشرف و صدا زدن نام افراد از طریق بلندگو ادامه یافت؛ این روند در ادامه سبب شکل‌گیری انجمن نجات شد.

دلیل انتخاب نام نجات هم این بود که در کتاب‌های مربوط به فرقه‌ها آمده است که برای نجات از داخل یک فرقه، باید از بیرون کمک کرد و فرد از درون نمی‌تواند کاری انجام بدهد، بلکه باید تیم‌های نجات تشکیل شوند؛ این تیم‌های نجات باید از خانواده‌ها، اعضای سابق و روانشناسان متخصص باشند؛ انجمن نجات با همین دیدگاه تشکیل شد و تلاش کردیم از مشاوره‌های روانشناسی استفاده کنیم؛ خود من هم مطالعات زیادی روی بحث‌های روان‌شناختی انجام دادم و از اعضای سابق و خانواده‌های اعضای فعلی سازمان کمک گرفتم.

انجمن نجات که ۲ دهه فعالیت می‌کند، حدود ۱۰ سال پیش به ثبت رسید و از همان زمان هیئت مدیره و مجمع عمومی تشکیل دادیم؛ ما اکنون حدود ۲ هزار عضو داریم که عمدتا از خانواده‌های اعضا و البته شماری از اعضای سابق هستند؛ براساس قوانین وزارت کشور، انجمن نجات هر ۲ سال یک‌بار مجمع عمومی تشکیل می‌دهد؛ انتخابات ما تحت نظارت و با حضور نماینده وزارت کشور برگزار می‌شود و طی ۱۰ سال گذشته من از جانب هیئت مدیره به‌عنوان مدیرعامل انتخاب شدم.

ما فعالیت‌هایی در خارج از کشور ازجمله سوئیس، انگلیس و فرانسه داشته‌ایم و از حدود هفت سال پیش در آلبانی فعال بوده‌ایم و بیش از یک سال پیش در آلبانی هم انجمن نجات تشکیل دادیم و به ثبت رساندیم؛ انجمن نجات در آلبانی از اعضای جداشده از سازمان تشکیل شده است؛ این انجمن توانسته نقش مهمی در آگاه کردن مردم آلبانی درباره ماهیت سازمان داشته باشد؛ این موضوع مهمی است، زیرا سازمان پس از انتقال اردوگاه به آلبانی با در اختیار داشتن امکانات، تصویر دروغینی از خود به خورد جامعه این کشور داد؛ حالا با فعالیت انجمن نجات به‌وسیله افرادی که خود قربانی سازمان هستند، مردم آلبانی درک دقیق و درستی از سازمان یافته ‌اند.

مهم‌ترین هدف‌های انجمن نجات چیست؟

خدابنده: هدف ما در انجمن نجات در درجه اول این است که ارتباطی را میان خانواده‌ها و اعضای داخل سازمان برقرار کنیم که کار فوق‌العاده مشکلی است؛ در نخستین ماه‌های حمله آمریکا به عراق در سال‌های ۱۳۸۲ و ۱۳۸۳، خانواده‌های زیادی برای اطلاع یافتن از وضعیت فرزندان و بستگان خود به عراق رفتند.

مسعود رجوی امیدوار بود از این فرصت برای جذب خانواده‌ها استفاده کند و به همین دلیل اجازه ملاقات‌های حضوری را البته با همراهی مسئولان سازمان داد؛ او در ادامه دید که در عمل به‌جای اینکه اعضا بر خانواده‌های خود تاثیر بگذارند، خودشان تحت تاثیر اعضای خانواده قرار گرفته‌، از شرایط ایران آگاه شده و عواطف و احساساتشان برانگیخته شده است.

این تاثیرها در موارد متعددی به فرار اعضا از اردوگاه منجر شد؛ رجوی هم به این نتیجه رسید که ملاقات‌ها را قطع کند و تا امروز هم این تصمیم تغییری نکرده است؛ داستان تلاش خانواده‌های اعضای باقی‌مانده در سازمان برای ملاقات با این افراد همچنان حتی در آلبانی هم ادامه دارد.

شرایط سیاسی، انجام اقدام‌های قانونی و موثر را با دشواری‌های فراوانی مواجه کرده است؛ ابتدایی‌ترین حقوق انسان‌های گرفتار در اردوگاه نقض می‌شود؛ افکار عمومی در آلبانی به‌شدت علیه سازمان شده است؛ مردم آلبانی معترضانه می‌گویند که دولت در دولت تشکیل شده است، آن‌ها می‌گویند که ما یک دولت آلبانی و یک دولت رجوی داریم؛ دولت آلبانی دخالتی در رویدادهای درون اردوگاه ندارد و مسئولان این مکان هر کاری بخواهند، انجام می‌دهند.

از وضعیت درون اردوگاه منافقین در آلبانی اطلاعی دارید؟

خدابنده: بررسی‌ها از تعداد بالای مرگ‌ومیر در اردوگاه حکایت دارند، موضوعی که بسیار مشکوک است؛ عمدتا اعضای ناراضی یا افرادی که فرار شکست‌خورده داشته‌اند، به‌صورت مشکوک می‌میرند؛ این افراد اصولا سن‌های بالایی هم ندارند؛ رویدادهایی مانند این‌ها نشان می‌دهد که سازمان مجاهدین دیگر فقط یک موضوع امنیتی و اجتماعی منحصر به ایران نیست، بلکه یک موضوع حقوق بشری فراگیر است؛ خانواده‌های زیادی هستند که فرزندان و بستگانشان در این اردوگاه گرفتار شده‌اند؛ هم خانواده‌ها و هم اعضا در رنج و عذاب هستند.

نحوه ورود شما به گروهک منافقین چگونه رقم خورد؟

خدابنده: من در سال ۱۳۵۰ برای ادامه تحصیل به انگلیس رفتم؛ از همان زمان کم‌وبیش فعالیت سیاسی داشتم، اما فعالیت‌های سیاسی من در سال‌های ۱۳۵۵ – ۵۶ در قالب انجمن اسلامی افزایش یافت؛ در جریان انقلاب اسلامی در انگلیس فعال بودم؛ من در سال ۱۳۵۹ جذب سازمان شدم؛ علت جذب من و خیلی از افراد دیگر شعارهایی بود که سازمان می‌داد؛ یکی از این شعارها استقلال بود و آن‌ها مدعی بودند که تنها مسیر رسیدن به استقلال سازمان است؛ سازمان ادعاهای فریبنده زیادی داشت، مثلا ادعا می‌کرد که فقط سازمان است که تا آخر ضدآمریکایی می‌ماند؛ آن‌ها با این ترفندها بسیاری را جذب کردند که یک از این افراد من بودم.

رابطه منافقین و آمریکا اکنون چگونه است؟

خدابنده: دگردیسی ۱۸۰ درجه‌ای در سازمان در رابطه با رویکردهای سیاسی رخ داده است؛ این تغییرها به‌شدت آشکار هستند و اعضای سازمان هم جرات نفس کشیدن ندارند؛ سازمان حتی مواضع ضدآمریکایی اعضای کشته‌شده را در بیانیه‌ها حذف می‌کند؛ آمریکایی‌ها برای سخنرانی در رویدادهای سازمان شرکت می‌کنند؛ سازمان اکنون کاملا در اختیار آمریکا و اسرائیل است؛ سازمان اکنون عملا در خدمت منافع دشمنان ایران است.

رجوی پس از تعدیل مواضعش علیه آمریکا، ادعا کرد که ما ضدآمریکایی بودیم، چون آمریکا از شاه حمایت می‌کرد، حالا که شاهی در کار نیست جمهوری اسلامی آمده که از معدود کشورهای مستقل در جهان است و با آمریکا هم در تضاد است، چه بسا ما با آمریکا هم‌سو هستیم.

چگونه از گروهک جدا شدید؟

خدابنده: من از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۸۲ یعنی به مدت ۲۳ سال عضو سازمان بودم و عمدتا در بخش روابط بین‌الملل سازمان فعالیت می‌کردم؛ من بیشتر در انگلیس حضور داشتم و در بیش از ۲۰ کشور جهان ماموریت دیپلماتیک انجام دادم؛ در عراق هم حضور داشتم؛ آخرین ماموریت من سوریه بود که سازمان در آنجا در حال انجام فعالیت‌هایی با هدف دور زدن تحریم‌های عراق بود.

در آن زمان رژیم صدام تازه سقوط کرده بود و بسیاری از سران سازمان ازجمله مریم رجوی از عراق خارج شده بودند؛ من و یکی دیگر از اعضای سازمان با گذرنامه انگلیسی به سوریه رفتیم و خود را تاجر ایرانی جا زدیم؛ ما در حال جابجایی ۲ میلیون دلار پول از طریق عراق به فرانسه بودیم که در سوریه دستگیر شدیم.

پس از ۲ ماه حبس در سوریه، هویت ما لو رفت و سوری‌ها متوجه شدند که ما عضو مجاهدین هستیم؛ آن‌ها ما را تحویل ایران دادند و ما به زندان اوین منتقل شدیم.

من در زندان کتابی که برادرم فرستاده بود، خواندم؛ این کتاب درباره شگردهای کنترل ذهن در فرقه‌ها بود؛ به گفته برادرم، سازمان کتاب‌های روانشناسی را از آمریکا خریداری و برای رجوی ارسال می‌کرد و از طریق برادرم آن‌ها را ترجمه می‌کرد و بعد شگردهای نوشته‌شده در همان کتاب‌ها را در سازمان پیاده می‌کرد؛ واو گفت که همین به من آگاهی داد که باید از سازمان جدا شوم.

آن کتاب به‌تدریج پرده سیاهی را از مقابل چشمانم کنار زد؛ شرایطی که در زندان داشتم با آنچه از زندان تصور می‌کردم، زمین تا آسمان فرق داشت؛ یعنی من فکر نمی‌کردم زندان اوین این‌گونه باشد؛ گاهی به دیدن خانواده و پدر و مادرم که آن زمان زنده بودند، می‌رفتم؛ رسیدگی‌های پزشکی در بیمارستان زندان اوین خیلی خوب بود و احترام بالایی به زندانیان می‌گذاشتند.

در مرخصی‌هایی به خانه می‌رفتم؛ به‌تدریج شرایط ایران را دیدم؛ به ما گفته بودند، اصلا کسی در ایران نمی‌خندد!

روال در سازمان این بود که همیشه از موفقیت‌های سازمان حرف می‌زدند و حتی شکست‌ها را هم پیروزی جلوه می‌دادند؛ شنیدم که عده‌ای در اردوگاه اشرف به دلیل خوشحالی از گل تیم ملی فوتبال ایران در مسابقه‌ای با آمریکا، توبیخ و بازجویی شدند که چرا برای برد خوشحالی کردید؛ در جام جهانی اخیر هم تاکید می‌شد که بازیکنان سرود ملی را نخوانند و این منشا در فعالیت‌های مجازی سازمان دارد؛ به جز رجوی کسی از موفقیت ایران حتی در میدان‌های ورزشی ناراحت نمی‌شود.

در زندان من با افرادی آشنا شده و حرف زدم؛ من مانند آدمی بودم که از غار بیرون آمده باشد.

ادامه دارد …

منبع: میزان

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایت عضو جداشده منافقین از جنایت‌ها و خیانت‌های گروهک نفاق؛ در کمپ تروریست‌ها چه می‌گذرد؟ بیشتر بخوانید »

نخست وزیر آلبانی: اگر مجاهدین خلق می‌خواهند با ایران بجنگند باید خاک ما را ترک کنند

نخست وزیر آلبانی: اگر مجاهدین خلق می‌خواهند با ایران بجنگند باید خاک ما را ترک کنند



نخست وزیر آلبانی در اولین اظهارات پس از یورش پلیس این کشور به مقر منافقین گفت: اگر آنها می‌خواهند از خاک ما برای جنگ با ایران استفاده کنند باید خاک آلبانی را ترک کنند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، «ادی راما» نخست وزیر آلبانی در مصاحبه با یک روزنامه آلمانی تاکید کرد که گروهک مجاهدین خلق نمی‌توانند از آلبانی برای جنگ علیه حکومت ایران استفاده کنند.

براساس گزارش آلبانی دیلی نیوز به نقل از روزنامه اشپیگل، نخست وزیر آلبانی در اولین اظهارات بعد از یورش پلیس این کشور به کمپ اشرف ۳ که مقر منافقین در این کشور است گفت: مجاهدین چند سال است که در کشور ما هستند. از حضورشون استقبال می‌کنیم اما به شرطی که آنها از آلبانی به عنوان سکویی برای عملیاتهای خود استفاده نکنند. اما مهمانان ما بارها این توافق را نقض کرده‌اند.

وی در پاسخ به سوالی درباره اقدامات سایبری منافقین علیه حکومت ایران نیز گفت: آلبانی هیچ قصدی برای در جنگ بودن با ایران ندارد و دوست ندارد که هیچ کسی از مهمانوازی ما سوء استفاده کند.

گروهک منافقین در سال‌های اخیر با کمک یکی از دولت‌های حامی خود، پیشرفته‌ترین سرورها را در یگان سایبری به کار گرفته است. گفته می‌شود در این سرورها اطلاعات زیادی از جمله اطلاعات مربوط به مرتبطین و نفوذی‌های منافقین در داخل ایران وجود دارد.

پلیس آلبانی در یورش به مقر منافقین تمام تجهیزات کامپیوتری که این گروهک برای اقدامات سایبری و مجازی خود مورد استفاده قرار می‌دادند را ضبط کرد.

ادی راما در ادامه در پاسخ به این سوال خبرنگار اشپیگل که چرا درخواست «باراک اوباما» در سال ۲۰۱۶ برای میزبانی از هزاران نفر از نیروهای مجاهدین خلق در آلبانی را پذیرفته‌اید گفت: این یک عملیات نجات جان انسانها بود. و وقتی که یک دوست مثل باراک اوباما از ما برای چنین کاری درخواست کمک کرد ما با افتخار آن را قبول کردیم.

وی در جواب این سوال که آیا اگر جای مجاهدین بودید آلبانی را ترک می‌‍کردید نیز گفت: «من از خشم نسبت به حکومت ایران آگاه هستم. اما کشور ما به عنوان یک سنگر در جنگی استفاده می‌شود که جنگ ما نیست. بله شما همیشه حق دارید برای آزادی بجنگید اما اگر این را می‌خواهید خاک آلبانی جای آن نیست و باید آن را ترک کنید.»

عصر سه‌شنبه ۳۰ خرداد منابع خبری از حمله پلیس آلبانی به مقر منافقین در این کشور خبر دادند. طبق گزارش همین رسانه خبری، پلیس آلبانی اعلام کرد بر اساس حکم دادگاه و به دلیل نقض توافقات صورت گرفته از سوی عناصر منافقین، به این مقر حمله کرده و با مقاومت تروریست‌های منافق مواجه شده است.

وزارت کشور آلبانی تاکید کرد گروهک تروریستی منافقین از توافقات مربوط تبعیت نکرده و توضیح داد این عملیات در راستای اجرای قانون ویژه پیگرد علیه فساد و جنایت سازمان یافته و همچنین تصمیم دادگاه ویژه مربوط به فساد و جنایت سازمان‌یافته انجام شده است. این وزارتخانه همچنین مقاومت از سوی ساکنان اردوگاه اشرف در برابر اقدام پلیس را تایید کرد.

طبق گزارش رسانه های آلبانیایی، پلیس این کشور روز پنج شنبه نیز برای بار دوم به مقر منافقین در منطقه مانز در شهر دورس یورش برد.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نخست وزیر آلبانی: اگر مجاهدین خلق می‌خواهند با ایران بجنگند باید خاک ما را ترک کنند بیشتر بخوانید »

تلخ‌ترین لحظات راوی «تلخی رهایی» طرد شدگی‌اش از جامعه است


تلخ‌ترین لحظات راوی «تلخی رهایی» طرد شدگی اش از جامعه است

نویسنده کتاب «تلخی رهایی» گفت: تلخ‌ترین لحظه از روایت آقای بیگلری راوی داستان، آن زمانی بود که از خودکشی برای رهایی حرف زدند و تلخ‌تر از آن شرایط امروزش است که جامعه او را نمی‌پذیرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، نشست بررسی کتاب «تلخی رهایی» با همکاری معاونت امور فرهنگی و اجتماعی شرکت بهره‌برداری راه‌آهن شهری تهران و حومه و از سوی انتشارات سوره مهر، با حضور جواد کامور بخشایش نویسنده و محمد رحمانی پژوهشگر تاریخ معاصر و جمعی از علاقه‌مندان همراه در مترو تئاتر شهر برگزار شد.

در ابتدای این نشست محمد رحمانی مجری و کارشناس این برنامه گفت: امروز درباره کتابی صحبت می‌کنیم که در نوع خودش خاص است. این کتاب نه از راوی قهرمان سازی می‌کند و نه او را محکوم می‌کند. نویسندگانی که در حوزه تاریخ شفاهی قلم می‌زنند دوست دارند سرنوشت کسی را بنویسند که قهرمان است. انتخاب شخصیتی که زمانی در سازمان مجاهدین خلق بوده ریسکی بود که نویسنده در این کتاب پذیرفته است. ایشان کتاب تاریخ را با شیوایی روایت و تسلط بر ادبیات به داستان تبدیل کرده است.

در ادامه برنامه جواد کامور بخشایش با بیان این که جنگ نقاط تاریکی دارد که نیاز به نوری برای روشنگری دارد گفت: ایده تولید این کتاب از زمانی شکل گرفت که ما در ادبیات پایداری به این نتیجه رسیدیم که از جنگ و دفاع مقدس موضوعات ناگفته‌ای باقی مانده است. من با آقای بیگلری از طریق دوستان در دفتر حوزه هنری آشنا شدم و تمایل پیدا کردم تا داستان اسارت ایشان را بنویسم.

وی افزود: نحوه آشنایی و ایجاد ارتباط و اعتمادسازی با آقای بیگلری افت و خیز فراوانی داشت و ماحصل آن کتاب «تلخی رهایی» است. ارتباط ما تنها در حد مصاحبه ۴۰ ساعته نبود. من به اندازه ۴ سال با ایشان زندگی کردم و همسفر شدم. به عقیده من روایت او، یکی از روایت‌های خوب در مورد روند زندگی مجاهدین در اردوگاه اشرف است و شاید آقای بیگلری اسیر شد و به آن‌جا رفت تا ماهیت آن‌ها را روشن کند. تا جایی این روشنگری قوی بود که بعد از انتشار کتاب سازمان مجاهدین خلق فیلمی را علیه من، آقای بیگلری و کتاب منتشر کردند و من آن‌جا دریافتم که درست عمل کرده‌ام.

این نویسنده همچنین درباره نحوه روایت این کتاب توضیح داد و بیان کرد: در خاطره‌نگاری تکنیک‌های مختلفی برای دور شدن از روایت خطی داریم تا موجب خستگی مخاطب نشود. روایت این کتاب به صورت رفت و برگشت است و دربردارنده تمام زندگی راوی است. تمام جزئیات بیان شده برای آقای بیگلری رخ داده است. ترسیم فضای اسارت آسان نیست چرا که زندگی آن‌ها دچار بحران است. تعداد اسرایی که از زندان‌های عراق به اسارت مجاهدین خلق درآمدند زیاد است اما این اولین کتابی است که یک فرد اسیر آزاد شده درباره آن‌ها صحبت می‌کند. بیشتر این افراد حاضر به گفتگو نیستند.

وی درباره فشارهایی که بعد از انتشار کتاب داشت گفت: من از ابتدای مسیر آگاه بودم که آسان نیست برای اولین بار این مطالب را باز کنیم. چه در ایران و چه در خارج از کشور تهدیداتی بوده اما من وظیفه خود دانستم که وجه انسانی جنگ را بررسی کنم. این صداهای خاموش در جنگ نابرابر را باید از طریق عرصه هنر و قلم به جامعه منتقل کنیم. من سعی کردم با زیست و تفکر آن زمان ایشان آشنا شوم.

کاموربخشایش گفت: در این اثر قصد قهرمان‌پروری هم نداشتم. حتی بعضاً گفتگوهایم چالشی و شبیه به بازجویی بود. من با تمامی سوژه‌هایم در ارتباط هستم. با آقای بیگلری نیز اینطور است. تلخ‌ترین لحظه از روایت ایشان برای من آن زمانی بود که از خودکشی برای رهایی حرف زدند. البته تلخ‌تر از آن شرایطی است که امروزه ایشان دارند. همسرشان ایشان را ترک کرده و جامعه او را نمی‌پذیرد و هیچ شغلی هم ندارد. یکی از دلایل ایشان برای روایت این کتاب این بود که ایشان گمان می‌کرد این کتاب می‌تواند نجاتش دهد. اما آن چیزی که مورد انتظار ما بود تاکنون رخ نداده است. امیدوارم شرایطی فراهم شود و ایشان به جامعه برگردند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تلخ‌ترین لحظات راوی «تلخی رهایی» طرد شدگی‌اش از جامعه است بیشتر بخوانید »

نگاهی دقیق به آنچه در درون اردوگاه اشرف می‌گذرد

نگاهی دقیق به آنچه در درون اردوگاه اشرف می‌گذرد



کتاب «تلخی رهایی» در کنار روایت خاطرات یکی از اعضای جدا شده از سازمان مجاهدین، نگاهی دارد بر آنچه دستگاه رجوی بر شخصیت و کرامت انسان‌ها آورده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، ادبیات در چهار دهه گذشته بیشترین سهم را در بازنمایی هنری از سال‌های جنگ تحمیلی داشته است. در طول بیش از ۴۰ سال گذشته، عناوین متعددی در قالب‌های مختلف از زاوایای گوناگون به این واقعه تاریخی پرداخته‌ و تلاش کرده‌اند بخشی از آنچه را که بر مردم ایران و تاریخ این کشور رقم خورده، با زبان قلم حکایت کنند. هرچه از اواخر دهه ۸۰ به این سو حرکت می‌کنیم، هم بر تعداد و هم بر کیفیت آثار منتشر شده در این حوزه افزوده می‌شود؛ هرچند انتقاداتی جدی نیز وارد است. 

کتاب «تلخی رهایی» از منظری، روایتگر روزهای یک سرباز نوجوان از سال‌های جنگ تحمیلی و پس از آن است. کتاب که چندی است به قلم جواد کامور بخشایش منتشر شده، دربردارنده خاطرات علی بیگلری است از زمانی که در خانواده‌ای مذهبی در کرمانشاه بزرگ شد و همین علقه و سبقه مذهبی، سبب شد تا با ترفندهایی که مخصوص نوجوانان آن روزگار بود، به جبهه وارد شود. بیگلری پس از مدت زمان اندکی که وارد جبهه می‌شود، به اسارت نیروهای عراقی درمی‌آید و این آغازی است بر زندگی پر فراز و نشیب و متفاوت او.

داستان زندگی بیگلری در کتاب «تلخی رهایی» از چند منظر قابل تأمل و خواندنی است. نخست سرنوشتی است که راوی از سر گذرانده و تا اینجا کشیده شده است. او که پس از پذیرش قطعنامه، همانند برخی دیگر از اسرا، در برزخی میان خوف و رجا گرفتار است، با تبلیغات اعضای سازمان مجاهدین و با این پیش‌فرض که از این طریق از دست بعثی‌ها راحت می‌شود و این دریچه‌ای است برای فرار او از این مخمصه، وارد سازمان می‌شود. رهایی او از اردوگاه‌های عراق، تلخی مداومی برای او به همراه دارد. حاصل ۱۴ سال زندگی در اشرف و حضور در انقلاب‌های سازمان و عملیات‌هایی چون «مروارید» و کشتار کُردهای عراق با همکاری صدام، بیگلری را به تناقضات و فشارهای روحی و روانی متعددی می‌رساند تا آنجا که دست به خودکشی می‌زند… . 

کتاب , سازمان مجاهدین (منافقین) , انتشارات سوره مهر ,

وجه دیگری که کتاب را برای مخاطب امروز خواندنی می‌کند، روایتی رئال و انسانی است از جنگ و آدم‌هایی که در این واقعه حضور دارند. نویسنده به خوبی از فضای شعاری که گاه برخی از خاطرات به آن گرفتارند، فاصله گرفته است و تلاش دارد تحولات روحی یک انسان در برهه‌های مختلف زندگی او را نشان دهد. دوراهی‌های متعدد و آزمون و خطاهایی که بیگلری پشت سر می‌گذارد، به خوبی بر مخاطب توضیح داده شده است. 

از سوی دیگر، نویسنده ساختاری مناسب برای روایت خاطرات انتخاب می‌کند. او با نقبی به گذشته، خاطرات امروز و دیروز راوی را در کنار یکدیگر قرار می‌دهد. این ساختار به مخاطب کمک می‌کند تا با روحیات راوی در آن لحظه خاص بیشتر آشنا شود و از سوی دیگر، در برخی مواقع دو موقعیت را با یکدیگر مقایسه کند؛ مانند مواردی که به شباهت‌های اردوگاه اشرف با اردوگاه‌های اسرا در عراق اختصاص دارد، یا تناقض‌های انقلاب‌های مسعود با آنچه در روان و باطن هر انسانی قرار دارد … .

از این‌ها گذشته، راوی به دلیل حضور در اشرف، اطلاعاتی از این اردوگاه ارائه می‌دهد که شاید برای مخاطب نو و ناشنیده باشد؛ اطلاعاتی که از افراد مختلف و سرنوشت آنها ارائه می‌دهد، گزاره‌هایی که درباره رویه سازمان با انسان‌ها و نحوه کار آنها برای تبدیل شدن یک انسان به یک ماشین مطرح می‌کند، اطلاعاتی که از زندان‌های اشرف و شیوه شکنجه سازمان عرضه می‌کند و … همگی از این دست از موارد است که می‌تواند در کنار آگاهی‌بخشی از عملکرد و کارنامه سازمان، از منظر پژوهش بر روی یک سازمان سیاسی نیز مورد تأمل قرار گیرد. اینکه در سازمانی با این همه ادعا، چرا اعضای آن با ۲۰ سال سابقه همکاری به نقطه‌ای می‌رسند که پایان دادن به زندگی خود را بر آرمان‌ها و همراهی کردن با سازمان ترجیح می‌دهند. به عنوان نمونه، در بخش‌هایی از این کتاب می‌خوانیم:

فکر می‌کنم از سال ۱۳۷۲ به بعد، دیگر درها را بسته بودند  کسی حق خروج نداشت. می‌گفتند مثل کریم حقی و مهدی خوشحال می‌روید ما را لو می‌دهید. این افشاگری‌ها برایمان گران تمام می‌شود. بعد از آن شروع کردند به کتک‌کاری و فحاشی. ندیدم کسی را بکشند اما شنیده بودم که طرف خودکشی کرده باشد. مثلاً یک دختر داشتیم که تازه از اروپا آمده بود و وارد سازمان شده بود. چند وقتی از آمدنش نگذشته بود که گفتند خودکشی کرده. خودش را در رودخانه غرق کرده اما عده‌ای می‌گفتند، نه خفه‌اش کردند. یا فرمانده فتح‌الله، که از مسئولین رده‌بالا و فرد زبده و کارکشته‌ای بود، آنقدر در بحث انقلاب به او فشار آورده بودند که دیوانه شد. مثل دیوانه‌ها در محوطه قرارگاه می‌چرخید. او مسئول حفاظت رجوی و بنی‌صدر بود. وقتی بنی‌صدر و سرهنگ معزی، خلبان شاه، از فرودگاه مهرآباد فرار کرده و به پاریس رفته بودند فتح‌الله فرمانده حفاظتشان بود. 

خیلی از این افراد را داشتیم که شاید ۲۰ سال با سازمان همکاری می‌کردند اما به جایی می‌رسیدند که پل‌های پشت سرشان خراب بود. نمی‌دانستند در این تشکیلاتِ بدون تعلقات چه کار باید بکنند. اوایل ورود این‌جوری نبود، بعدها سازمان چهره مخوف خودش را بیشتر نشان داد.

کتاب «تلخی رهایی» به کوشش انتشارات سوره مهر به قیمت ۷۵ هزار تومان در دسترس عموم قرار گرفته است. 

منبع: تسنیم

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نگاهی دقیق به آنچه در درون اردوگاه اشرف می‌گذرد بیشتر بخوانید »