اردوگاه

آموزشی برای چگونگی رفتار در زمان اسارت ندیده بودیم/ گلوله به عمامه من بخورد کمانه می‌کند

گلوله به عمامه من بخورد کمانه می‌کند/ درسی که سید آزادگان از آیت‌الله ربانی آموخت


گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس‌ـ رحیم محمدی؛ ۲۶ مرداد ۱۳۶۹ روزی است که مردم ایران هیچ‌گاه آن را فراموش نمی‌کنند؛ زیرا در این روز بود که اولین کاروان اسرای کشورمان از بند اسارت ارتش بعثی عراق آزاد شدند و پا به میهن اسلامی گذاشتند؛ اسرایی که بعضاً تمام مدت جنگ را در اسارت گذرانده بودند و اینک پس از تحمل رنج‌ها و سختی‌های دوران اسارت با میهن بازگشتند و دل خانواده‌هایشان شاد شد.

به همین مناسبت، گفت‌وگویی را با حجت‌الاسلام «رضا علی صمدی» مسئول نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه علوم پزشکی بقیةالله (عج) انجام دادیم. حجت الاسلام صمدی علاوه بر اینکه برادر دو شهید است، چهار سال و نیم هم در اسارت به سر برده است.

در ادامه، ماحصل گفت‌وگوی خبرنگار دفاع‌پرس با این آزاده دفاع مقدس را می خوانید.

دفاع‌پرس: چگونه وارد کارزار هشت سال دفاع مقدس شدید؟

زمانی که جنگ تحمیلی شروع شد، سه برادر بزرگم در جبهه حضور یافتند و من که آن زمان دانش‌آموز بودم، یک مقداری به لحاظ خانوادگی سخت بود که بتوانم در جبهه حضور پیدا کنم؛ البته نه اینکه خانواده با حضور بنده در جبهه مخالف بوده باشند، ولی خب انتظار داشتند که مقداری ملاحظه خانواده را به جهت نبودِ سه برادر در خانه داشته باشم؛ لذا بنده هم رفتن به جبهه را به تعویق انداختم؛ در اینجا ناگفته نماند که پدرم به برادر بزرگم گفته بود که چون شما مدتی در جبهه بودید به جبهه نروید تا من (پدرم) به جبهه بروم که برادرم در پاسخ به پدرم عنوان کرد که شما سال‌ها از امام حسین (ع) برای مردم گفتید و همان امام حسین به نوعی امروز بر ما واجب کرده است که به جبهه برویم؛ حالا می‌توانیم به جبهه نرویم؟ این پاسخ، پدرم را به سمت سکوت کشاند و هیچ پاسخی نداد و بدین ترتیب به تصمیم پسرانش احترام گذاشت.

تعویق این موضوع باعث شد تا برای ادامه تحصیل در سال ۱۳۶۱ وارد حوزه علمیه شهرستان «سنقر و کلیا» کرمانشاه و بعد از دو سال وارد مدرسه عالی شهید مطهری تهران شدم و بعد از حدود یک سال به مدرسه حقانی قم رفتم.

بر این اساس، اولین باری که توفیق پیدا کردم تا به جبهه بروم، محرم ۱۳۶۴ بود که از طریق دفتر تبلیغات حوزه علمیه به‌عنوان مبلّغ اعزام شدم؛ لذا برای گذراندن دوره آموزشی به کرمانشاه و بعد از آنجا به «دزلی» مریوان رفتم که با داشتن ۲۰ سال سن به مدت ۴۵ روز در این منطقه ماندم.

آن زمان نیروهای یگان مهندسی در حال احداث جاده‌ای به سمت «دربندی خان» عراق بودند؛ اینجا منطقه‌ای بود که در طول روز هم کمین می‌خوردیم و حتی در یک مورد به واسطه کمینی که نیروهای مهندسی در منطقه مورد اشاره خوردند، یک شهید و دو مجروح دادیم.

دفاع‌پرس: اعزام شما در قالب کدام تیپ و لشکر بود؟

آن زمان تیپ طلاب که تیپ امام جعفر صادق (ع) بود، هنوز تشکیل نشده بود به همین جهت من به وسیله دفتر تبلیغات حوزه علمیه به‌عنوان مبلّغ اعزام و بعد از اعزام به جبهه در لشکر مهندسی امام علی (ع) سازماندهی شدم (این لشکر الان با عنوان گروه مهندسی امام علی (ع) ایلام شناخته می‌شود).

دفاع‌پرس: اعزام مجدد شما به جبهه چه زمانی بود؟

بهمن ۱۳۶۴ که برای ثبت نام و درخواست اعزام مجدد به جبهه رفته بودم، مسئولان ثبت نام عنوان کردند که ظرفیت برای اعزام تکمیل شده است؛ لذا امکان اعزام وجود ندارد، در پی این موضوع در حال بازگشت از دفتر تبلیغات بودم که دوستان اطلاع دادند که برادر بزرگم به حوزه علمیه زنگ زده و با بنده کار داشته بود.

وقتی با برادرم که عضو سپاه بود تماس گرفتم، گفت برای جذب نیرو می‌توانید به ما کمک کنید؛ بنابراین به شهرستان محل زندگی‌ام برگشتم تا به برادرم در ثبت نام و اعزام رزمنده‌ها کمک کنم؛ بدین ترتیب اوایل اسفند وقتی کاروان راهیان کربلا آماده اعزام به جبهه شد، بنده هم با همین کاروان به جبهه رفتم.

در این اعزام هم دوباره به‌عنوان طلبه رفتم که ابتدا در کرمانشاه و سپس در کامیاران مستقر شدم و بعد از یک هفته برای پدافند به منطقه عملیاتی والفجر ۹ که سه کیلومتر بعد از مریوان و بعد از رودخانه «زاب صغیر» قرار داشت، رفتم؛ بدین ترتیب که شب عید نوروز در این منطقه بودم. (عملیات والفجر ۹ برای مشغول کردن ارتش عراق و منحرف کردن آن‌ها از عملیات اصلی که والفجر ۸ و تصرف فاو، صورت گرفت.)

شب پنج‌شنبه‌ای حدودای ساعت ۳ بامداد بود که به همراه یکی از دوستان به نام قاسمی، نزد سایر رزمنده‌های مستقر در خط پدافندی که منطقه‌ای کوهستانی بود و تعدادی از نیرو‌های ارتش نیز در آنجا حضور داشتند، رفتیم؛ وقتی به سنگر نیرو‌های ارتش رسیدیم، عنوان شد که سرهنگ «صیاد شیرازی» فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش برای بازدید از مواضع آن‌ها به منطقه می‌آید.

هنگام بازگشت، در مسیر متوجه حضور نفراتی شدیم که از کانال در حال بالا آمدن بودند و وقتی نزدیک شدند، دیدم شهید صیاد شیرازی است؛ وی در مواجهه با بنده گفت که عمامه را به جهت اینکه دشمن بر آن منطقه دید دارد و امکان دارد شما را با گلوله بزنند، بردارم که بنده هم به شوخی گفتم جناب سرهنگ گلوله به عمامه بنده اصابت کند، کمانه می‌کند!

دفاع‌پرس: چرا منطقه‌ای که در آن مستقر بودید، اهمیت داشت؟

منطقه عملیاتی والفجر ۹ به دلیل نزدیکی به سلیمانیه از اهمیت خاصی برخوردار بود؛ از سوی دیگر چنانچه این منطقه را از دست می‌دادیم تا حدود ۲۰ کیلومتر پشت سر ما از موانع طبیعی خبری نبود و دشمن می‌توانست به قرارگاه نجف دست یابد.

دفاع‌پرس: درباره نحوه اسارت خود هم توضیح می‌دهید؟

فردای آن شبی که شهید صیاد شیرازی به منطقه آمد، آتش توپخانه عراق بر روی مواضع خودی شدت گرفت و نقطه به نقطه منطقه را به مدت یک ساعت گلوله‌باران کرد. در چنین وضعیتی بود که شهید کولیوند معاون فرمانده گروهان آمد و اعلام کرد سریع به خط برویم؛ به همین علت وقتی به خط رسیدیم که ارتش عراق سنگر نیرو‌ها را به اصلاح «تیر تراش» می‌زد و این در حالی بود که به لحاظ پشتیبانی نیروی انسانی و مهمات به علت حجم آتش ارتش عراق در وضعیت ضعیفی قرار داشتیم به همین دلیل، علی‌رغم اینکه از اوایل شب گذشته تا صبح برابر تک دشمن ایستادگی کرده بودیم، به دلایل مورد اشاره و استفاده عراق از بالگرد‌های تهاجمی، به ما اطلاع داده شد که از منطقه مقداری عقب‌نشینی کنیم.

اما زمانی که دستور عقب‌نشینی صادر شد، امکان انجام این دستور نبود، چون نیرو‌های عراقی جاده پشت مواضع ما را گرفته بودند و ما در محاصره قرار داشتیم به همین خاطر به اجبار تسلیم و اسیر شدیم؛ البته در آن شرایط، تنها کاری که توانستیم انجام دهیم، این بود که برای حدود ۲۰ نفر از بچه‌ها توانستیم شرایطی را فراهم کنیم تا از حلقه محاصره فرار کنند و سالم به عقب بازگردند.

دفاع‌پرس: شما آن زمان جزو کدام یگان بودید؟

همان‌گونه عنوان شد، پاییز ۱۳۶۴ که برای اولین بار به منطقه اعزام شدم، جزو لشکر مهندسی امام علی (ع) بودم و بار دوم در گردان کوثر تیپ نبی اکرم (ص) کرمانشاه حضور داشتم.

دفاع‌پرس: زمانی که اسیر شُدید، چند نفر بودید و اسرا را برای بازجویی به کجا بردند؟

زمان اسارت حدود ۱۲۰ بودیم و اولین جایی هم که بعد از اسیر شدن ما را بردند، شهر «چوارتا» بود، اما بعد از ثبت نام اسرا، حدود ساعت ۹ صبح به سمت سلیمانیه حرکت کردیم و نزدیک غروب به این شهر رسیدیم؛ در این شهر هم ۱۰ روز ما را نگه داشتند و بعد از آنجا به سازمان امنیت و بعد به دژبان مرکز بغداد و سپس به اردوگاه «الرمادیه ۱۰» بردند و تا حدود سه سال در این محل نگه داشتند، بعد به اردوگاه «تکریت» بردند که در اینجا هم حدود یک سال و نیم حضور داشتم و بدین ترتیب تا زمان آزادی اسرا در این اردوگاه بودم.

البته قبل از اعزام به جبهه، آموزش‌های مختلف رزمی دیده بودیم، ولی تنها آموزشی که ندیده بودیم، چگونگی رفتار در زمان اسارت بود؛ چون آن زمان کسی به این موضوع فکر نمی‌کرد و شاید در سایر کشور‌ها هم سربازان در خصوص نحوه رفتار در دوران اسارت را آموزش نبینند؛ دوران اسارت به نحوی است که شما هیچ تدبیر و برنامه‌ریزی منظمی نمی‌توانی داشته باشی و تنها می‌توانستی عکس‌العمل منفی نشان دهی و این در حالی بود که بیشتر اسرا در سنین جوانی قرار داشتند و می‌بایست انواع شکنجه‌ها را تحمل می‌کردند.

دفاع‌پرس: خاطره‌ای خاصی هم از دوران اسارت و همچنین از حجت‌الاسلام ابوترابی‌فرد دارید؟

زمانی که در اردوگاه تکریت ۱۷ بودم، عراقی‌ها تمام اسرایی را که به زعم آن‌ها پردردسر و شلوغ‌کار بودند و به آن‌ها «ابومشاکل» می‌گفتند در این بخش از اردوگاه جمع کردند و برای کنترل این افراد انواع و اقسام شکنجه‌ها را اعمال کردند و حتی تعدادی از اسرا را تا سینه در خاک کردند و آب را برای اسرا به حداقل رساندند؛ بدین منظور که اسرا را تحت کنترل خود قرار دهند؛ رفتاری که شش ماه ادامه یافت، اما وقتی به نتیجه مورد نظر دست پیدا نکردند، حجت‌الاسلام ابوترابی‌فرد را به این اردوگاه آوردند که وی در صحبت با اسرا عنوان کرد بهانه به دست عراقی‌ها ندهید؛ بدین معنی که هر کجا رفتار عراقی‌ها مربوط به مسائل اعتقادی، ملی و انقلابی بود، برابر آن‌ها بایستید، ولی چنانچه غیر از این‌ها بود، استقامت نکنید و بهانه به عراقی‌ها ندهید.

بعد از این صحبت‌ها به مرحوم ابوترابی‌فرد گفتم صحبت‌های شما برای اسرا قابل قبول نیست؛ ایشان در پاسخ گفت که قبل از انقلاب زمانی که در زندان ساواک بودم، هم‌بند من آیت‌الله ربانی شیرازی بود (مزار وی اکنون حرم حضرت معصومه (س) و در بالای سر حضرت قرار دارد) که با شکنجه‌گر‌های ساواک هم‌غذا می‌شد؛ این موجب شده بود تا شایعاتی درخصوص ارتباط وی با ساواک بین زندانیان مطرح شود؛ به همین علت به وی در خصوص نحوه رفتارش با زندانبانان اعتراض کردم، اما مطلبی را در پاسخ به اعتراض بنده عنوان کرد که باعث شد اعتراضم را پس بگیرم.

آموزشی برای چگونگی رفتار در زمان اسارت ندیده بودیم/ گلوله به عمامه من بخورد کمانه می‌کند

مطلب آیت‌الله ربانی شیرازی این بود که وقتی انقلاب به پیروزی برسد، آیا امام تمام اعضای ساواک را اعدام می‌کند؟ من بر روی کسانی دارم کار می‌کنم که فردا روزی چنان‌چه انقلاب پیروز شد، همین ساواکی درِ زندان را برای ما باز کند؛ چرا که این زندان را کسی بلد نیست و اگر زندانبانان اینجا فرار کنند، همه ما از تشنگی و گرسنگی می‌میریم؛ بنابر این در اینجا هم به اسرا بگویید چنانچه در آینده خواستیم برای آزادی قدس اقدامی انجام دهیم، این زندانبانان می‌توانند به ما کمک کنند.

نتیجه این‌چنین اقدامی را در همراهی عراقی‌ها با شهید حاج قاسم سلیمانی برای مبارزه با داعش دیدیم.

دفاع‌پرس: چه زمانی آزاد شُدید؟

من شهریور ۱۳۶۹ جزو سری آخر آزادگان ثبت شده بودم که بعد از گذشت حدود چهار سال و نیم به میهن بازگشتم.

انتهای پیام/ ۲۳۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

گلوله به عمامه من بخورد کمانه می‌کند/ درسی که سید آزادگان از آیت‌الله ربانی آموخت بیشتر بخوانید »

غرب چگونه در خشونت‌های رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان سهیم است؟

سهیم بودن غرب در خشونت‌های صهیونیست‌ها علیه فلسطینیان


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، به طور فزاینده‌ای مشخص می‌شود که غزه بهای حملات نظامی رژیم صهیونیستی در کرانه باختری را می‌پردازد که ارتباط چندانی با آن ندارد.

به گزارش مجاهدت از «میدل ایست آی»، رژیم صهیونیستی در ادامه اقدامات خشونت‌بار خود راهبردی را که برای دهه‌ها دنبال می‌کرده، تغییر داد و فلسطینی‌ها را به اردوگاه‌های مختلف تقسیم کرد؛ اکنون آن‌ها را مجبور به اتحاد مجدد می‌کند.

رژیم صهیونیستی به وضوح قصد داشت با دستگیری «بسام السعدی»، یکی از اعضای ارشد جنبش جهاد اسلامی فلسطین (PIJ) موجی از حملات موشکی را تحریک کند؛ به مدت سه روز، مقاومت فلسطین واکنشی نشان نداد.

«بسام السعدی»، پیش از این هفت بار دستگیر شده بود و حتی فیلم‌هایی که سربازان رژیم صهیونیستی او را روی زمین می‌کشند، به بیرون درز کرده بود. هیچ اعتراضی در کرانه باختری صورت نگرفت.

با معیار‌های این درگیری طولانی و تلخ، حمله رژیم صهیونیستی به غزه بی‎دلیل بود؛ هیچ مدرکی برای تایید این ادعا وجود ندارد که جنبش جهاد اسلامی در حال تدارک حمله به تانک‌های رژیم صهیونیستی بوده است.

اگر رژیم صهیونیستی فکر کند که فلسطینی‌ها از بین خواهند رفت، دچار توهم عمیقی شده است؛ این آخرین چیزی است که در ذهن این نسل است، آن‌ها خواهند ایستاد و مبارزه خواهند کرد، این پرواز نیست که به آن فکر می‌کنند، بلکه رهایی است.

فلسطینی‌ها به اندازه هر نسل دیگر از جوانان در سراسر جهان در ارتباط جهانی هستند؛ دقیقا پیامی که سران جهان در «واکنش‌های بدون واقعیت» به بمباران‌های اخیر رژیم صهیونیستی مخابره می‎‌کنند، چیست؟

اخیرا «جو بایدن»، رئیس جمهور آمریکا بیانیه‌ای صادر و در آن اقدامات رژیم صهیونیستی را «دفاع از خود» توصیف کرد؛ این بیانیه هیچگونه اشاره‌ای به این موضوع نداشته که رژیم صهیونیستی ابتدا حمله را شروع کرده و «تیر نخست» را شلیک کرده است.

درباره انگلیس نیز همین‌گونه بود؛ «لیز تراس»، وزیر خارجه انگلیس حمایت همه‌جانبه کشورش از رژیم صهیونیستی را اعلام کرد.

«تراس»، برای پاشیدن نمک به زخم فلسطینی‌ها متعهد شد که از سفارت انگلیس در اراضی اشغالی بازدید کند؛ هیچ فشار داخلی به او به دلیل انجام این کار وجود ندارد.

اتحادیه اروپا اذعان کرد که تشدید تنش قبلا منجر به «تعدادی تلفات» شده است، اما نگفت که آن‌ها چه کسانی بودند و کدام طرف باعث آن‌ها شد.

فرانسه کشتار غیرنظامیان فلسطینی را «تأسف‌بار» اعلام کرد، اما «پرتاب موشک به اراضی اشغالی» را محکوم و بر تعهد بی قیدوشرط خود به «امنیت اسرائیل» تاکید کرد.

این اظهارات چه پیامی برای خانواده‌های ۴۵ فلسطینی دارد که در این حملات به شهادت رسیده و ۱۶ نفر از آن‌ها کودک هستند؟ این اظهارات چه پیامی به صد‌ها مجروح فلسطینی می‌رساند؟

هیچ نشانی واضح‌تر از توخالی بودن ارزش‌های غربی و شکست مداوم، بدبینانه و جنایتکارانه آن‌ها در محکوم کردن رژیم صهیونیستی به خاطر اقداماتش وجود ندارد.

منبع: میزان

انتهای پیام/ ۹۱۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سهیم بودن غرب در خشونت‌های صهیونیست‌ها علیه فلسطینیان بیشتر بخوانید »

کارنامه اردوگاه شهدای تخریب منتشر شد

کارنامه اردوگاه شهدای تخریب منتشر شد

کارنامه اردوگاه شهدای تخریب منتشر شد

کتاب «اردوگاه شهدای تخریب» کارنامه عملیاتی و ماموریت‌های پاکسازی گردان تخریب قرارگاه کربلا توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد.

 

به گزارش مجاهدت به نقل ازخبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، نگارش کتاب‌های کارنامه عملیاتی یگان‌های رزمی اگر چه عمری به اندازه خاطره گویی از دفاع مقدس ندارد؛ ولی جلوه بسیار جذابی از خاطرات دفاع مقدس و ویژگی‌های اصلی آن، بهره‌گیری از خاطرات افراد متعدد یگان‌ها است.

گردان‌های تخریب در مجموعه دفاع مقدس از جمله یگان‌هایی بودند که کمتر از آنها گفته شده و با توجه به نوع کار نیروهای آنها، خاطرات زیبایی از زبان یادگاران آن دوران قابل عرضه است. گردان تخریب قرارگاه کربلا یکی از این مجموعه‌های رزمی بود که تا چند سال اول جنگ منبع تغذیه یگان‌های زرهی از نظر تامین نیروهای به اصطلاح معبرزن در شب عملیات بود.

این گردان از زمان شهید چمران و جنگ‌های نامنظم در قالبی بسیار کوچک و تحت عنوان گروه «مین کار» را آغاز کرد و آرام آرام با جذب نیروهای پر شمار به ویژه در سال ۱۳۶۱ رودررویی‌های حماسی و عجیب بین معبرزن‌های نوعا کم سن و سال با میادین چند صد متری و سیم خاردارها و انواع موانع دشمن رقم خورد.

اگر چه این گردان در طول سال‌های دفاع مقدس نام‌های مختلفی داشت، اما با نام تخریب قرارگاه کربلا  معروف‌تر است، بلکه از این نام مشهورتر نام بچه‌های اردوگاه شهدای تخریب یا بچه‌های شهید عاصمی است که این کتاب با یاری و همت بیش از ۱۰۰ نیروی تخریب که خاطرات خود را بیان کرده‌اند آماده گردیده و ادای دینی بسیار ناچیز به شهدای گردان و همه یادگاران صالح و مومن بازمانده از قافله شهدا است.

برشی از کتاب:
اردوگاه شهدای تخریب کانون عشق و صفای بچه‌هایی بود که از همه جای ایران آمده بود:  تهران، اراک، ساری، رشت، کاشمر، اصفهان و… . سال‌های سال از آن روزها می‌گذرد و در این سال‌ها هنگام نهان شدن خورشید در برکه مغرب، دل آتش گرفته این بچه‌ها خاطرات آن روزها را مرور می‌کند. بسان بینوایان غریبی که از دوستان دور افتاده‌اند.

کاش علی عاصمی و یارانش باز می‌آمدند، کاش دوباره فرصت دیداری دست می‌داد.

کتاب «اردوگاه شهدای تخریب» کارنامه عملیاتی و ماموریت‌های پاکسازی گردان تخریب قرارگاه کربلا به قلم مجید جعفرآبادی در قطع رقعی و ۵۸۴ صفحه به نگارش درآمده و توسط انتشارات شهیدکاظمی روانه بازار شده است.

انتهای پیام/

 

منبع

کارنامه اردوگاه شهدای تخریب منتشر شد بیشتر بخوانید »

اردوگاه راهیان نور میثاق آبادان در اختیار ستاد ملی کرونا قرار گرفت

اردوگاه راهیان نور میثاق آبادان در اختیار ستاد ملی کرونا قرار گرفت


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سرهنگ پاسدار شاپور احمدی فرمانده ناحیه مقاومت بسیج آبادان در مورد تبدیل اردوگاه راهیان نور میثاق به عنوان نقاهتگاه بیماران کرونایی، اظهار داشت: با پیگیری فرمانده سپاه حضرت ولی‌ عصر (عج) خوزستان اردوگاه میثاق راهیان نور برای استفاده بیماران کرونایی در اختیار ستاد مقابله با کرونا قرار گرفت.

اردوگاه راهیان نور میثاق آبادان در اختیار ستاد ملی کرونا قرار گرفت

وی افزود: این مجموعه اردوگاهی از این پس تا زمان نیاز به عنوان نقاهتگاه بیماران کرونایی در اختیار دانشگاه علوم پزشکی آبادان قرار خواهد داشت.

فرمانده ناحیه مقاومت بسیج آبادان گفت: پیش از این نیز محل سپاه آبادان برای تسریع در امر واکسیناسیون برای پذیرش داوطلبان تجهیز شد.

مجتمع اردویی میثاق دارای ۱۲۲ سوئیت مجزا و خوابگاه با ظرفیت هزار و ۳۰۷ نفر است که در صورت لزوم قابلیت اسکان دو هزار نفر را دارد.

گفتنی است مجموعه راهیان نور از ابتدای شیوع ویروس کرونا در کشور همه توان و ظرفیت خود را برای مقابله با این بیماری منحوس از جمله خادمین شهدا در ضدعفونی و خدمت‌رسانی به مردم و در اختیار گذاشتن اماکن و اردوگاه‌های راهیان نور به ستاد ملی کرونا به کار گرفته است.

اردوگاه راهیان نور میثاق آبادان در اختیار ستاد ملی کرونا قرار گرفت

انتهای پیام/ ۱۱۸



منبع خبر

اردوگاه راهیان نور میثاق آبادان در اختیار ستاد ملی کرونا قرار گرفت بیشتر بخوانید »