اروند

حضور فرمانده کل سپاه در یادمان شهدای اروند

حضور فرمانده کل سپاه در یادمان شهدای اروند

rewrite this title حضور فرمانده کل سپاه در یادمان شهدای اروند


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، سردار سرلشکر پاسدار «حسین سلامی» فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صبح امروزط (جمعه) با حضور در یادمان شهدای اروند با شهدای این یادمان تجدید بیعت کرد.

وی با حضور در میان کارون‌های راهیان نور، با افراد حاضر گفت‌وگو کرد.

همچنین سردار «علیرضا تنگسیری» فرمانده نیروی دریایی سپاه و سردار «حسن شاهوارپور» فرمانده سپاه خوزستان سردار سلامی را همراهی می‌کردند.

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حضور فرمانده کل سپاه در یادمان شهدای اروند بیشتر بخوانید »

حاکمیت صدام بعد از عملیات‌های «کربلای ۴» و «کربلای ۵» در معرض خطر قرار گرفت

حاکمیت صدام بعد از عملیات‌های «کربلای ۴» و «کربلای ۵» در معرض خطر قرار گرفت


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، عملیات‌های بزرگ شرق بصره در افکار عمومی به‌عنوان عملیات‌های «کربلای ۴» و «کربلای ۵» شناخته می‌شوند که این‌روز‌ها در آستانه سی‌وپنجمین سالروز برگزاری این عملیات‌ها قرار داریم. در این راستا «نشست واکاوی نبرد‌های شرق بصره» با هدف بررسی شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی منتهی به این ۲ عملیات، با این رویکرد که این ۲ عملیات سرنوشت جنگ را تعیین کردند و در حقیقت سال ۱۳۶۵، سال تعیین سرنوشت جنگ به شمار می‌رود، برگزار شد و از شبکه یک سیما به‌روی آنتن رفت.

ماحصل «نشست واکاوی نبرد‌های شرق بصره» توسط خبرگزاری دفاع مقدس در چند بخش منتشر خواهد شد که پس از بخش اول، در ادامه ماحصل بخش دوم آن را می‌خوانید:

ادامه «نشست واکاوی نبرد‌های شرق بصره» با بررسی انتظاراتی که بعد از فتح فاو در کشور ایجاد شده بود، ادامه پیدا کرد که در این راستا، سردار «احمد غلام‌پور» اظهار داشت: برای این‌که سال ۱۳۶۵ سال سرنوشت‌ساز جنگ باشد، از ما یک طرح خواستند. طرحی که در ذهن ما بود، این بود که ما با ۵۰۰ گردان نه‌تنها شرق بصره، بلکه کل استان بصره را هدف قرار دهیم. به این معنا که ۱۵۰ گردان از منطقه هور، ۱۵۰ گردان از منطقه فاو (یعنی ادامه پیشروی از فاو به ام‌القصر) و ۲۰۰ گردان هم در منطقه شلمچه برای ما محیا کنند تا با این سه مسیر حمله، کل استان بصره را در اختیار بگیریم؛ لذا این طرح می‌توانست ضربه‌ای باشد که رژیم بعث عراق را به تسلیم وادار کند.

وی ادامه داد: مسئولان سیاسی کشور این طرح را پذیرفتند و مرحوم حجت‌الاسلام «هاشمی رفسنجانی» گفت که من می‌روم و در تریبون نماز جمعه طرحِ موضوع می‌کنم و به همه ائمه جمعه سراسر کشور نیز اعلام می‌کنیم تا ورود کرده و یک نیروی عظیمی را محیا کنند. این اتفاق افتاد و یک جمعیت ۱۰۰ هزار نفری در استادیوم آزادی جمع شدند؛ اما ما با این استعداد نیرو طبیعتاً می‌توانستیم تنها طرح را در محور شلمچه را اجرا کنیم و طرح قبلی عملاً منتفی شده بود؛ لذا طبیعی بود که عملیات در یک محور نیز سختی‌های خود را داشته باشد.

فرمانده «قرارگاه کربلا» در دوران دفاع مقدس تصریح کرد: دلیل این‌که ما ترجیح دادیم تا در منطقه شلمچه عمل کنیم، این بود که در طرح‌ریزی‌های خود، تنگه «ابوالخصیب» را هدف قرار داده بودیم؛ بنابراین همه امید ما این بود که به این تنگه برسیم که اگر به آن دسترسی پیدا می‌کردیم، با توجه به وجود هور در سمت چپ و شرایطی که در راست ما قرار داشت، می‌توانستیم به‌راحتی پدافند کنیم. ضمن این‌که نزدیک بودن نقطه‌ای که ما می‌خواستیم در آن عمل کنیم به بصره نیز اهمیت داشت؛ چراکه اگر ما به نزدیکی هور می‌رفتیم، باید یک مسیر طولانی را طی می‌کردیم تا به بصره برسیم و در فاو هم همین‌طور؛ اما اگر از این محور وارد می‌شدیم، «ابوالخصیب» که جزو بصره بود را در اختیار می‌گرفتیم؛ یعنی عملاً وارد حومه بصره و سپس شهر بصره می‌شدیم. براساس طرح‌ریزی‌ها، ضرورت نداشت که ما وارد شهر بصره شویم، کافی بود که شهر را در شرایطی قرار دهیم که از لحاظ نظامی، «سقوط کرده» محسوب شود.

سردار غلامپور ادامه داد: وقتی محور شلمچه برای عملیات انتخاب شد، همه تمرکز روی این منطقه رفت؛ اما به مشکلاتی در منطقه برخوردیم که یکی از این مشکلات، پیچیدگی منطقه از لحاظ جغرافیایی بود؛ این پیچیدگی به آن معنا بود که علی‌رغم تجربه ما در عملیات «والفجر هشت» که از اروندرود عبور کردیم؛ اما در این‌جا نقطه اصلی عملیات روبه‌روی رودخانه کارون بود؛ چون ما می‌خواستیم از رودخانه کارون استفاده کنیم تا بخش عظیمی از شناور‌ها را از این طریق به اروند وارد کنیم؛ ولی نوع استقرار جزایر متعدد در اروندرود، به‌گونه‌ای بود که ما را مجاب می‌کرد تا از مسیر‌هایی مانند تنگه عبور کنیم؛ یعنی مثلاً باید به‌صورت زیگزاگ رد می‌شدیم که این موضوع، طرح‌ریزی مانور را مقداری سخت کرده بود.

همچنین سردار «علی‌محمد نائینی» رئیس مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه، در ادامه این نشست، در توضیح این‌که چرا ما برای رسیدن به بصره از محور‌های هور و یا فاو (ادامه عملیات والفجر هشت) استفاده نکردیم، گفت: همه ریسک‌هایی که در محور شلمچه بود، در محور‌های دیگر نیز وجود داشت. ضمن این‌که اگر ما در هر منطقه‌ای به خط عراق می‌زدیم، چون عراق در سه‌ماهه آخر سال منتظر عملیات بزرگ ما بود؛ لذا سرعت جابه‌جایی یگان‌های اصلی آن در این منطقه‌ی محدود، چه شمال بصره، چه شرق بصره و چه جنوب بصره فوق‌العاده بود. در عملیات «کربلای پنج» نیز این‌گونه بود؛ یعنی ما خط را شکستیم، اما عراق بعد از ۲۴ ساعت یگان‌های اصلی خود را وارد کرد.

حاکمیت صدام بعد از عملیات‌های «کربلای ۴» و «کربلای ۵» در معرض خطر قرار گرفت

رئیس مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس خاطرنشان کرد: وقتی که ما به نتایج و دستاورد عملیات‌های «کربلای چهار» و «کربلای پنج» به‌صورت مجموع نگاه کنیم، مشخص می‌شود که انتخاب منطقه درست بوده است.

«یدالله ایزدی» پژوهشگر و راوی دوران دفاع مقدس نیز در ادامه این نشست، در توضیح چرایی انتخاب محور شلمچه به‌عنوان محور عملیات‌های «کربلای چهار» و «کربلای پنج»، اظهار داشت: سه هدف بزرگ در آن سوی مرز‌ها وجود داشت؛ در جنوب منطقه بصره، در جبهه میانی العماره و در شمال‌غرب کرکوک.

ایزدی با بیان این‌که وقتی فاصله، اهمیت و تأثیرگذاری این سه منطقه را نگاه کنیم، بدون تردید منطقه بصره به دلایل متعدد در اولویت بود، گفت: بصره از لحاظ عمق جغرافیایی، یک اولویت قابل وصول بود؛ چراکه وقتی به خرمشهر و شلمچه نگاه کنیم، در خشکی فاصله بسیار اندکی دارند و فاصله آبی آن‌ها نیز عرض یک رودخانه است؛ لذا بصره در راهبرد نظامی جمهوری اسلامی ایران و راهبرد عملیاتی، در مقایسه با دیگر اهداف، یک هدف با اولویت بود.

این پژوهشگر و راوی دوران دفاع مقدس با اشاره به جایگاه تصرف بغداد در راهبرد جمهوری اسلامی ایران، گفت: این موضوع در پیشینه منازعات ایران و عراق از گذشته‌های دور مطرح بوده؛ اما هیچ‌گاه شکل عملیاتی پیدا نکرده است؛ البته طرح‌هایی برای بغداد از گذشته نوشته شده و تقریباً در جمهوری اسلامی نیز به‌روز شد.

ایزدی با تأکید بر این‌که ۲ مسیر برای «بصره» متصور بود، گفت: اول این‌که مستقیماً از محور شلمچه وارد شویم. در حالی که ما هیچ‌موقع در شلمچه عملیات نکرده بودیم؛ البته در عملیات خیبر یا مواردی دیگر، نگاهی به آن منطقه و شمال آن یعنی «زید» داشتیم؛ اما تصور، باور و تحلیل نظامی این بود که شلمچه یک دژ شکست‌ناپذیر است.

حاکمیت صدام بعد از عملیات‌های «کربلای ۴» و «کربلای ۵» در معرض خطر قرار گرفت

وی ادامه داد: رودخانه «شط‌العرب» که ادامه آن به‌صورت اروندرود، مرز بین ایران و عراق می‌شود، حد سپاه دوم و سپاه سوم عراق بود. سپاه سوم عراق در منطقه عمومی شلمچه تا طلائیه، دژ‌های بسیار مستحکمی داشت که در عملیات «رمضان» به بخشی از این دژ‌ها برخورد کرده بودیم؛ اما جنوب شط‌العرب یعنی محدوده سپاه هفتم عراق به فرماندهی «ماهر عبدالرشید»، منطقه‌ای است که در عملیات «کربلای چهار» مورد توجه قرار گرفت.

این پژوهشگر و راوی دوران دفاع مقدس تأکید کرد: تمرکز و توان سپاه هفتم عراق در نقطه‌ای قرار داشت که به‌نظر فرماندهان ما قابل دسترس بود؛ یعنی اگر ما موفق می‌شدیم از اروندرود عبور می‌کردیم و یک خیز برمی‌داشتیم، به‌نظر می‌رسید که به قرارگاه سپاه هفتم عراق واقع در جنوب بصره (ابوالخصیب) برسیم؛ یعنی جغرافیای منطقه به‌گونه‌ای بود که به تنگه معروف شد؛ چراکه حدفاصل غرب رودخانه اروند تا خور «زبیر» قرار داشت و جاده‌هایی که از جنوب بصره به فاو می‌رسد، محدود به این ۲ آب است؛ لذا اگر در این منطقه مستقر می‌شدیم، امکان دفاع را متصور می‌کرد. عملیات «کربلای چهار» که با عدم توفیق همراه بود و از دل آن عملیات «کربلای پنج» بیرون آمد، هرچند همه اهداف مورد نظر ما را تأمین نکرد؛ اما جامعه جهانی را قانع کرد که ساختار نیرو‌های مسلح عراق در دژ‌های شلمچه شکست خورده است و در صورت اصرار مجدد ایران، ممکن است که حاکمیت حکومت بعث عراق در معرض خطر قرار گیرد.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حاکمیت صدام بعد از عملیات‌های «کربلای ۴» و «کربلای ۵» در معرض خطر قرار گرفت بیشتر بخوانید »

معجزه خضر در عبور دادن رزمنده‌ها از اروند+ فیلم

اعجاز مهندسی رزمندگان با زدن پل خضر روی اروند + فیلم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، پل خضر از ابتکارات تیم شهید اسدالله هاشمی بود که با کار فنی به خوبی آشنایی داشتند و در روز‌هایی که نیرو‌ها در فاو نیاز مبرم به برقراری ارتباط با عقبه داشتند پل خضر را طراحی و اجرا کردند.

این پل از یک صفحه بزرگ شناور که «دوبه» نام داشت تشکیل می‌شد. در دو طرف پل؛ دو سیم بکسل قوی به موازات هم در امتداد عرض رودخانه کشیده می‌شد و در ساحل به شمع‌های از قبل نصب شده محکم شده بود. سیم بکسل سومی هم که به دور چرخ یک تراکتور پیچیده شده بود (در واقع نیروی جلوبرنده خضر، یک دستگاه تراکتور بود که روی نقطه خاصی از دوبه جاسازی شده بود.) پل «خضر» توانست ماشین آلات و تدارکات سنگین را به رزمندگانی که در فاو بودند برساند. بعد‌ها برای راحت‌تر شدن رفت و آمد به فاو، مهندسین پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد، پل عظیم «بعثت» را بر روی آروند رود احداث کردند، ولی نقش پل خضر در تثبیت نیرو‌ها در فاو، بسیار تعیین کننده بود.

خضر در واقع از وسیله‌ای در مناطق مختلف کشور به نام «جرس» یا «کلک» ایده گرفته است. این وسیله در روستا‌ها به عنوان وسیله‌ای ارتباطی استفاده می‌شد به این صورت که یک نفر روی جرس می‌ایستاد و با کشیدن طناب، جرس را به همراه آدم‌ها و وسایلی که روی آن بود از این طرف رودخانه به آن طرف می‌برد. بعد از مطرح شدن این ایده مهندسین مکانیک و ماشین آلات شروع به طراحی این پروژه با توجه به شرایط منطقه جنگی کردند.

بیشتر مهندسین و طراحان پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد یا از خانواده‌های محروم بودند یا سال‌های قبل از جنگ را در مناطق محروم کار کرده بودند و تجربه فعالیت در مناطق محروم را داشتند و با فرهنگ‌های مختلف ایران آشنا بودند که از این ایده برای عبور از اروند استفاده کردند.

پس از ساخت پل خضر، پل‌های خضر ۲ و ۳ و ۴ نیز ساخته شد که بزرگتر بودند و ظرفیت جابه جایی بیشتری را داشتند. همچنین یک سری از مشکلات خضر ۱ را نداشتند و با بهینه سازی کارکرد خود قو‌تر و مجهزتر عمل می‌کردند.

در فیلم پیش رو که توسط مرحوم محمود اصفهانی در اواخر زمستان ۶۴ یا اوایل بهار ۶۵ در عقبۀ عملیات والفجر ۸ (تصرف فاو) ضبط شده، نحوه فعالیت دستگاه ابتکاری «خضر» که توسط جهاد‌سازندگی طراحی و ساخته شده، نشان داده می‌شود.

دستگاه خضر به کمک قدرت یک تراکتور، سیم‌های بوکسل، پل‌های شناور و برخی تجهیزات دیگر، امکان انتقال تجهیزات سنگین و نیمه‌سنگین از روی عرض حدوداً هزار متری اروند را فراهم می‌کرد.

طی عملیات والفجر ۸ که با تصرف بخش جنوبی شبه‌جزیره فاو عراق همراه بود، ایران برای پشتیبانی از نیروهایش در آن طرف اروند، از این دستگاه استفاده کرد و مدتی بعد پل لوله‌ای «بعثت» یکی از شاهکار‌های مهندسی دوران دفاع‌مقدس، بر روی این رودخانه احداث شد.

در مقطع ضبط این فیلم، به دلیل طغیان رودخانه و سیلابی شدن مسیر، امکان حرکت دستگاه فراهم نبوده است.
البته در چند جای فیلم، مرحوم اصفهانی و دیگر حاضرین طوری صحبت می‌کنند که گویا این رودخانه، کارون است و دستگاه خضر مذکور برای عبور از این رودخانه و در مسیر شهر اهواز ساخته شده است. درست نمی‌دانیم این اشتباه آن‌هاست یا ما در تشخیص محل ضبط فیلم اشتباه کرده‌ایم.

کد ویدیو

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اعجاز مهندسی رزمندگان با زدن پل خضر روی اروند + فیلم بیشتر بخوانید »

معجزه خضر در عبور دادن رزمنده‌ها از اروند+ فیلم

معجزه خضر در عبور دادن رزمنده‌ها از اروند+ فیلم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، پل خضر از ابتکارات تیم شهید اسدالله هاشمی بود که با کار فنی به خوبی آشنایی داشتند و در روز‌هایی که نیرو‌ها در فاو نیاز مبرم به برقراری ارتباط با عقبه داشتند پل خضر را طراحی و اجرا کردند.

این پل از یک صفحه بزرگ شناور که «دوبه» نام داشت تشکیل می‌شد. در دو طرف پل؛ دو سیم بکسل قوی به موازات هم در امتداد عرض رودخانه کشیده می‌شد و در ساحل به شمع‌های از قبل نصب شده محکم شده بود. سیم بکسل سومی هم که به دور چرخ یک تراکتور پیچیده شده بود (در واقع نیروی جلوبرنده خضر، یک دستگاه تراکتور بود که روی نقطه خاصی از دوبه جاسازی شده بود.) پل «خضر» توانست ماشین آلات و تدارکات سنگین را به رزمندگانی که در فاو بودند برساند. بعد‌ها برای راحت‌تر شدن رفت و آمد به فاو، مهندسین پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد، پل عظیم «بعثت» را بر روی آروند رود احداث کردند، ولی نقش پل خضر در تثبیت نیرو‌ها در فاو، بسیار تعیین کننده بود.

خضر در واقع از وسیله‌ای در مناطق مختلف کشور به نام «جرس» یا «کلک» ایده گرفته است. این وسیله در روستا‌ها به عنوان وسیله‌ای ارتباطی استفاده می‌شد به این صورت که یک نفر روی جرس می‌ایستاد و با کشیدن طناب، جرس را به همراه آدم‌ها و وسایلی که روی آن بود از این طرف رودخانه به آن طرف می‌برد. بعد از مطرح شدن این ایده مهندسین مکانیک و ماشین آلات شروع به طراحی این پروژه با توجه به شرایط منطقه جنگی کردند.

بیشتر مهندسین و طراحان پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد یا از خانواده‌های محروم بودند یا سال‌های قبل از جنگ را در مناطق محروم کار کرده بودند و تجربه فعالیت در مناطق محروم را داشتند و با فرهنگ‌های مختلف ایران آشنا بودند که از این ایده برای عبور از اروند استفاده کردند.

پس از ساخت پل خضر، پل‌های خضر ۲ و ۳ و ۴ نیز ساخته شد که بزرگتر بودند و ظرفیت جابه جایی بیشتری را داشتند. همچنین یک سری از مشکلات خضر ۱ را نداشتند و با بهینه سازی کارکرد خود قو‌تر و مجهزتر عمل می‌کردند.

در فیلم پیش رو که توسط مرحوم محمود اصفهانی در اواخر زمستان ۶۴ یا اوایل بهار ۶۵ در عقبۀ عملیات والفجر ۸ (تصرف فاو) ضبط شده، نحوه فعالیت دستگاه ابتکاری «خضر» که توسط جهاد‌سازندگی طراحی و ساخته شده، نشان داده می‌شود.

دستگاه خضر به کمک قدرت یک تراکتور، سیم‌های بوکسل، پل‌های شناور و برخی تجهیزات دیگر، امکان انتقال تجهیزات سنگین و نیمه‌سنگین از روی عرض حدوداً هزار متری اروند را فراهم می‌کرد.

طی عملیات والفجر ۸ که با تصرف بخش جنوبی شبه‌جزیره فاو عراق همراه بود، ایران برای پشتیبانی از نیروهایش در آن طرف اروند، از این دستگاه استفاده کرد و مدتی بعد پل لوله‌ای «بعثت» یکی از شاهکار‌های مهندسی دوران دفاع‌مقدس، بر روی این رودخانه احداث شد.

در مقطع ضبط این فیلم، به دلیل طغیان رودخانه و سیلابی شدن مسیر، امکان حرکت دستگاه فراهم نبوده است.
البته در چند جای فیلم، مرحوم اصفهانی و دیگر حاضرین طوری صحبت می‌کنند که گویا این رودخانه، کارون است و دستگاه خضر مذکور برای عبور از این رودخانه و در مسیر شهر اهواز ساخته شده است. درست نمی‌دانیم این اشتباه آن‌هاست یا ما در تشخیص محل ضبط فیلم اشتباه کرده‌ایم.

کد ویدیو

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

معجزه خضر در عبور دادن رزمنده‌ها از اروند+ فیلم بیشتر بخوانید »

روایتی از شکار تک‌تیراندازان عراقی به دست تکاور ایرانی

روایتی از شکار تک‌تیراندازان عراقی به دست تکاور ایرانی


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «نعمت الله سلیمانخواه» از رزمندگان دوران دفاع مقدس در کتاب «این سوی اروند جایی برای دشمن نیست» به بیان روایتی از شجاعت تکاوران نیروی دریایی در روز‌های ابتدایی جنگ در آبادان پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.

یکی از تکاوران شجاع و خستگی‌ناپذیر، گروهبان یکم سعدونی، اهل خیابان «عروسیه»‌ی آبادان بود که خود به تنهایی پشت فرمان جیپ حامل تفنگ ۱۰۶ می‌نشست و بدون استفاده از تفنگ رسام ۱۰۶ (مخصوص تصحیح تیر) به مصاف تانک‌های عراقی می‌رفت و پس از شلیک همه‌ی گلوله‌ها دوباره به عقب برمی‌گشت، نفسی تازه می‌کرد. چند گلوله‌ی دیگر با خود می‌برد و دوباره به دل تانک‌های دشمن می‌زد. او در یک مورد یک نفربر دشمن را هدف قرار داد و ۳ نفر خدمه‌ی آن را به اسارت درآورد. هر سه‌ی آن‌ها کلاه بیسیمچی‌ها را بر سر داشتند. رفتار و حرکات‌شان به نظر کمی غیرعادی می‌آمد. وقتی که کلاه از سر آن‌ها برداشته شد، موهای‌شان روی شانه‌های‌شان ریخت و مشخص شد هر سه زن هستند. وی در یکی از همین یورش‌ها در محدوده‌ی بیابان‌های پشت صددستگاه، پس از نابودی چند تانک دشمن، هدف اصابت مستقیم گلوله‌ی یکی از تانک‌های عراقی قرار گرفت و به همراه جیپش تکه‌تکه شد.

شجاعی یکی دیگر از این تکاوران، اهل آبادان بود که به تنهایی به شکار تک‌تیراندازان عراقی می‌رفت. آخرین بار او را در حالی دیدند که یکی از دسته‌های نیرو‌های سپاه آبادان را از دست یک تک‌تیرانداز عراقی، با مهارت شگرفی نجات داد. سپس در حالی که می‌خندید، به تنهایی به سمت انبوه دشمن رفت. از این پس، دیگر هرگز کسی او را ندید.

شجاعت و دلاوری برخی تکاوران نیروی دریایی و دیگر نیرو‌های مقاومت به حدی بود که یکی از فرماندهان نیروی ویژه‌ی کماندویی عراق در این باره می‌گوید: «نیرو‌های اسلامی با ۲ خودروِ مجهز به تفنگ ۱۰۶ با یک حرکت سریع و ناگهانی، با فریاد‌های الله‌اکبر به طرف ما یورش آوردند و با تفنگ‌های ۱۰۶ نیز روی ما آتش گشودند. این یورش موجب شد، تمامی نیرو‌ها از افسران، درجه‌داران و سایرین متفرق شده، به مقر خود بازگردند. تلاش ما برای تسلط مجدد بی‌فایده بود و مجبور شدیم تا مقر سابق خود، کارخانه‌ی آهک، عقب‌نشینی کنیم و بعضی از نیرو‌ها حتی تا پل نو به عقب برگشتند.»

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایتی از شکار تک‌تیراندازان عراقی به دست تکاور ایرانی بیشتر بخوانید »