ازدواج

معیارهای اصلی ازدواج پیامبر اسلام و حضرت خدیجه +فیلم

معیارهای اصلی ازدواج پیامبر اسلام و حضرت خدیجه +فیلم



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، امروز ۶ آبان‌ماه و ۱۰ ربیع‌الاول مصادف با سالروز با سعادت ازدواج پیامبر (ص) و حضرت خدیجه (س) است. حجت‌الاسلام ناصر رفیعی استاد حوزه علمیه و کارشناس مسائل دینی در بیانی با اشاره به اهمیت ملاک‌های دینی در ازدواج و الگوگیری از برترین الگوهای عالم در این زمینه گفت: امروزه خیلی از پسرها وقتی به خواستگاری دخترها می‌روند، پدرها و مادرها از مسائل زیادی دربارۀ او سؤال می‌کنند از جمله، ثروت، خانه، شغل، درآمد، بیمه و …، اما چند درصد از ما به اخلاق، صداقت، امانت‌داری، حسن خلق آن پسر توجه می‌کنیم؛ این‌ها ویژگی‌های ماندگار است.

بیشتر بخوانید:

جایگاه و ماموریت همسران پیامبر و طرح توطئه توسط بعض همسران در سوره تحریم

وی افزود: من نمی‌گویم ثروت و دارایی نباید باشد، اما ملاک اولیۀ ما واقعاً چه باید باشد؟ به عنوان مثال، وقتی موضوع ازدواج حضرت خدیجه سلام‌الله علی‌ها با پیامبر اکرم (ص) مطرح شد ـ پیغمبر قبل از اینکه مبعوث شوند ازدواج کردند ـ زمانی که ایشان به خواستگاری حضرت خدیجه (س) آمدند، فرمودند: من تمایل به ازدواج با شما دارم، اما چرا؟ یکی به دلیل خویشاوندی، دوم به خاطر امانت‌داری، سوم به دلیل خوش‌اخلاقی و چهارم به دلیل راست‌گویی شما.

این کارشناس مسائل دینی تأکید کرد: این‌ها ملاک‌های ما برای ازدواج باید باشد، من نمی‌گویم پسر شغل نداشته باشد و یا تحصیل کرده نباشد و …؛ اما این مسائل ملاک اولیۀ ما هم نباشد.

دانلود



منبع خبر

معیارهای اصلی ازدواج پیامبر اسلام و حضرت خدیجه +فیلم بیشتر بخوانید »

واکنش به اظهارات کارشناس «بدون توقف»/ بی‌پولی مشکل اصلی ازدواج جوانان نیست

واکنش به اظهارات کارشناس «بدون توقف»/ بی‌پولی مشکل اصلی ازدواج جوانان نیست


 سیدمجتبی حورایی با اشاره به ضرورت فرهنگ‌سازی در خصوص روابط دختر و پسر در رسانه در زمینه موضوع مطرح شده توسط امیرحسین بانکی‌پور کارشناس برنامه «بدون توقف» مبنی بر اینکه «ارتباطات بیشتر به جای شناخت، موجب افزایش طلاق‌ها شده است» به خبرنگار حوزه فرهنگ عمومی خبرگزاری فارس گفت: اساسا جاذبه‌های احساسی مانع شناخت است. وقتی که می‌خواهیم راجع به موضوعی شناخت پیدا کنیم نیاز به عقل داریم. عقل، ابزار شناخت است، منتهی هیجانات، غرائز، عواطف و احساسات، دید عقل را کور و ضعیف می کند. امکان ندارد کسی بگوید از لحاظ احساسی خودم را تحریک می‌کنم و بعد می‌خواهم با عقل ضعیفم شناخت پیدا کنم. اگر می‌خواهم شناخت پیدا کنم نباید ارتباط برقرار کنم و باید از روی منطق و در حضور و با اطلاع خانواده‌ها با طرف مقابلم گفت‌وگو کنم و با شناخت صحیح تصمیم بگیرم.

وی گفت: در رابطه‌ای که به خلوت کشیده می‌شود و طرفین رفت‌وآمدهای دوستانه با یکدیگر دارند، افراد رفت‌ و آمد می‌کنند؛ چون از لحاظ عاطفی به یکدیگر وابسته شده و این جاذبه‌ای ایجاد می‌کند که مانع شناخت می‌شود و چون شناخت غلطی حاصل شده وقتی این دوستی‌ها به ازدواج ختم می‌شود، غالبا ازدواج‌های موفقی نیست. 

حورایی یادآور شد: متأسفانه در حال حاضر فراوانی رابطه زیاد شده است. زمانی این رابطه‌ها یا قبح داشت یا اینکه تعداد آنها کم بود، اما امروز با توجه به قبحی که از بین رفته، فراوانی و تبعات منفی‌ای که دارد به یک مسأله مهم تبدیل شده، چراکه هر چه این روابط بیشتر می‌شود، نرخ ازدواج پایین‌تر آمده و این پایین آمدن نرخ ازدواج هم به معضل مهم جامعه تبدیل شده است.

وی ادامه داد: هر چه جوانان ارتباطات بیشتری بگیرند، سیری کاذبی به آنها دست خواهد داد که عطش، نیاز و تمایل به ازدواج را در آنها کم می‌کند؛ چون یکی از دلائل ازدواج، نیاز است و این موضوع مهمی است که باید به صورت جدی به آن پرداخته شود. 

این روانشناس بالینی همچنین در خصوص دیگر بحث مطرح شده در برنامه بدون توقف در خصوص «طولانی کردن دوره عقد بر اساس شرایط طرفین به عنوان یک راهکار تشویقی برای فراهم شدن شرایط تشکیل خانواده» اظهار کرد: کاملاً با این مخالفم. دوران عقد یک فاصله ایده‌آل دارد که ۶ و نهایتا یک سال و نیم است، ولی اگر دوران عقد را طولانی کنیم، مثلا چهار سال عقد به شدت آسیب‌زاست. هم فرسایشی و خسته‌کننده است و ریسک جدایی بالا می‌رود و هم طرفین را بیشتر اذیت می‌کند تا اینکه کمک‌کننده باشد. ما باید جور دیگری اقدام کنیم. باید تسهیل‌گری داشته باشیم، باید تدابیری بیندیشیم که فاصله بین بلوغ و ازدواج را کم کنیم؛ نه اینکه دوران عقد را طولانی کنیم؛ چون این امر قطعا آسیب‌ها و خطرات بیشتری دارد. 

حورایی همچنین یادآور شد: در حال حاضر تا می‌گوییم ازدواج، سریع می‌گویند کار نیست، اقتصاد ضعیف است، اینها بسیار مهم است اما از آن مهم‌تر، فرهنگ ازدواج است. وقتی مجری برنامه بسیار عالی و پربیننده در تلویزیون اعلام می‌کند که من هنوز ازدواج نکردم، بیننده جوان فکر می‌کند، پس رمز موفقیت، ازدواج نکردن است. من هم می‌خواهم موفق باشم. وقتی یک سلبریتی یا فرد برجسته و مشهور ازدواج نکرده اصلا نباید مجری شود، این فرهنگ‌سازی مهم‌تر است. یعنی مجری ۲۵ ساله‌ای که ازدواج کرده باشد نداریم که باید ۳۵ ساله مجرد بیاوریم؟ این انتخاب‌ها به شدت خطرناک است و باید این فرهنگ را که چقدر ازدواج در تعالی و رشد افراد مؤثر است، ترویج دهیم. مسائل اقتصادی هم موضوعات بعدی است، منتهی تا بحث ازدواج می‌شود همه می‌روند سراغ اینکه جوان پول و شغل ندارد؛ در حالی که او اصلا دغدغه ندارد؛ چون الگوی غلط را جای دیگر می‌گیرد. وقتی هم دغدغه‌اش را ندارد، بهانه می‌آورد.

انتهای پیام/





منبع خبر

واکنش به اظهارات کارشناس «بدون توقف»/ بی‌پولی مشکل اصلی ازدواج جوانان نیست بیشتر بخوانید »

♡ • شھید،شھید‌ می‌شود • ما‌مرده ها هم، میمیریم . • هرآنطور‌که ‌زندگی کنیم • همانطور‌ هم…



? • شھید،شھید‌ می‌شود
? • ما‌مرده ها هم، میمیریم
.
?• هرآنطور‌که ‌زندگی کنیم
?• همانطور‌ هم‌ میرویم.
.



منبع

shahid.ahmad.mashlab@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

♡ • شھید،شھید‌ می‌شود • ما‌مرده ها هم، میمیریم . • هرآنطور‌که ‌زندگی کنیم • همانطور‌ هم… بیشتر بخوانید »

تا خبر شهادت سردار را شنیدم، فهمیدم کارم سخت‌تر شده!

تا خبر شهادت سردار را شنیدم، فهمیدم کارم سخت‌تر شده!


یه گزارش مشرق، در میان ما زندگی می‌کنند و نمی‌شناسیمشان، گاهی حتی قدر حضورشان را هم نمی‌دانیم و کمتر از محاسن بودنشان بهره‌مند می شویم، اما وقتی پر می‌کشند ناباورانه جای خالیشان را می‌نگریم و افسوس می‌خوریم که چرا بیشتر در کنارشان نبودیم و از فیض وجودشان بهره‌ نبردیم.

شهید می‌نامیشان، اما گویی فرشته‌هایی اند که به زمین نازل شده‌اند تا باور ما را آسمانی کنند! اما نه، فرشته نیستند آنها هم مثل ما انسان‌هایی هستند که روی کره خاکی نفس می‌کشند و زندگی می‌کنند و آنقدر بر تربیت نفس خود همت کرده‌اند که به جایگاهی ورای فرشتگان دست یافته‌اند و از این روست که وقتی می‌روند گمان می‌کنم نوری از بین ما رفته، که تا وقتی بودند منزلتشان را درک نمی‌کردیم.

خلأ حضورشان درست از زمان رفتنشان برای دوست و دشمن پدیدار می‌شود و غالبا به همین علت است که وقتی از شمع وجودشان بی بهره می‌شویم تلاش می‌کنیم بیشتر بشناسیمشان و بیشتر درکشان کنیم ای بسا راهی بیابیم که ما هم به آنها برسیم.

برایشان کتاب می‌نویسیم، در باب شخصیتشان مقاله منتشر می‌کنیم، خاطراتشان را نقل می‌کنیم و خلاصه به هر طریق تلاش می‌کنیم تا آرمان و هدفشان را زنده نگاه داریم، همان آرمان و هدفی که باعث سعادتمندی آنها و تعالی جامعه می‌شود.

حالا ۵ سال است از شهادت یکی از همین فرشته‌های زمینی می‌گذرد که سردار بود و فرمانده، اما خود را سرباز کوچک ولایت می‌دانست. همنام مقتدای شهیدش بود و در دفاع از حریم خواهر مولایش شهید شد.

هم جنگ تحمیلی را تجربه کرده بود و هم سال‌های پس از جنگ را در موقعیت‌های مختلف به تکلیفش عمل کرد؛ سال‌های آخر عمر خود را نیز به عنوان مدافع حرم دست یافته بود و سردار شهید راه حرم شد.

شهید حاج حسین همدانی مدافع حریم عقیله بنی هاشم، در سال ۹۴ به قافله همرزمان شهید خود پیوست و ما امروز تلاش می‌کنیم به هر طریق ممکن یاد و راه او را زنده و پررهرو نگاهداریم و در مسیر او قدم برداریم

کتاب «خداحافظ سالار» یکی از همین بهانه‌هاست تا دوباره به سراغ او و خاطراتش برویم و باز تورقی در صفحات زندگی‌ او بکنیم به این بهانه که هم یادی از او بکنیم و هم تسکینی بر آلام روح غم‌گرفته خود بیابیم.

این کتاب زندگی خانم چراغ نوروزی را در طول ۴۰ سال، از زمان کودکی، پیش از انقلاب اسلامی، پس از انقلاب، قائله کردستان، هشت سال دفاع مقدس و جایگاه ها و مسئولیت های متعددی که همسر ایشان داشتند، روایت می کند.کتاب «خداحافظ سالار» خاطرات خانم پروانه چراغ نوروزی از همراهی با همسرش در روزهای مبارزه است، داستان این کتاب از سال ۱۳۹۰ آغاز می شود که شهید همدانی خانواده خود را در اوج بحران سوریه که دمشق در آستانه سقوط بود، آگاهانه به دمشق می‌برد.

زندگی شهید همدانی مملو از حادثه، مجروحیت، گمنامی و کارهای بزرگی است که ناشناخته مانده، بخشی از کتاب «خداحافظ سالار» به خاطرات و نقش شهید همدانی در تاسیس سه لشکر سپاه در سال‌های دفاع مقدس و ماموریت‌های متعددی از جمله حضور وی در آفریقا و در نهایت دفاع از حرم اهل‌بیت(ع) در سوریه می‌پردازد.

جذابیت این کتاب که به قلم حمید حسام به رشته تحریری درآمده است، فتح بابی شد تا به سراغ راوی اصلی داستان این کتاب یعنی همسر شهید همدانی، خانم پروانه چراغ نوروزی برویم و لحظاتی کوتاه با او گفت‌وگو کنیم.شرح این گفتگو را در ادامه می‌خوانید: 

**: چه شد که با شهید همدانی ازدواج کردید؟

شهید همدانی پسرعمه من بودن و ما از قبل با هم آشنایی داشتیم و بنده با شرایط و روحیات و خلقیات ایشان آشنایی داشتم.

ایشان پیش از ازدواج همه شرایطشان را به بنده گفته بودند و تأکید کردند در راهی قدم گذاشته‌اند که در این راه زندان، اسارت، جانبازی و شهادت هست و من با علم به این شرایط با ایشان ازدواج کردم، زیرا مسیر زندگی ایشان را به خوبی درک می‌کردم.

حوزه:چه شرایط و سختی‌هایی را در زندگی با شهید همدانی متحمل شدید؟

به واقع بنده سختی در زندگی با ایشان ندیدم، هرچه بود زیبایی بود، زیرا برای من هدف مهم بود و از آنجا که هدف و راه زندگی خود را در این مسیر انتخاب کرده بودم تنها به این هدف می‌اندیشیدم و به همین علت سختی‌ها هم بر من آسان می‌شد و جلوه زیبایی به خود می‌گرفت.

در حقیقت بنده برای رسیدن به قله‌ای که در زندگی برای خود تعریف کرده بودم تلاش می‌کردم و این زندگی را مسیر رسیدن به همان قله می‌دیدم.

**: اگر کسی بخواهد مثل شما با یک رزمنده زندگی کند چه الزاماتی را باید در خود تقویت کند؟

همانطور که گفتم هدف مهمترین بخش زندگی هر انسان است که اگر به آن اعتقاد داشته باشد و باید شرایط و الزاماتی را هم برای رسیدن به هدف در خود تقویت کند.

همه زندگی ما در یک روند بود و نمی‌توانم بگویم کدام بخش از بخش دیگر مهم‌تربوده‌است، ابتدای ازدواجمان جنگ تحمیلی بود و پس از آن شرایط زندگی بعد از جنگ و در سال های اخیر هم که حضور ایشان در سوریه بود و در هر مقطعی زیبایی و حلاوت خاص خود را تجربه می‌کردیم، به همین علت نمی‌توانم بگویم یک بخش از زندگی مشترکمان از بخش دیگر برایم اهمیت بیشتری داشته‌است.

**: مهم‌ترین ویژگی شهید همدانی از نظر همسرش چه بود؟

از دید من هم همان ویژگی که مقام معظم رهبری بر آن تأکید داشتند مهم‌ترین ویژگی شهید همدانی بوده‌است و آن اخلاص این شهید بود. شهید همدانی خودش را خرج دین کرد و دین را خرج خود نکرد و عامل به سخنانی بود که بیان می‌کرد.

در حدیثی معروف آمده است، کسی که باخدا باشد خدا با اوست و کسی که محبت خدا را در دل خودش جای دهد خدا هم محبت او را در دل مردم می‌اندازد و ثمره علاقه و ارادت مردم به شهید همدانی را در مراسم تشیع پیکر ایشان در همدان و در تهران و سنگ تمام گذاشتن لشکر ۲۷ حضرت محمد رسول‌الله (ص) و حضور در مراسم تشیع ایشان دیدیم.

**: کتاب خداحافظ سالار چقدر توانسته آینه تمام نمای ویژگی‌ها و خصایص شهید همدانی باشد؟

به‌نظر من خوشبختانه کتاب در نمایاندن شخصی شهید تا حدود زیادی موفق عمل کرده‌است. از آنجا که این کتاب نمایه‌ای از زندگی ماست نمی‌توانم بگویم کدام بخش آن برایم جذابتر بوده‌است در واقع من همه بخش‌های این کتاب را مثل زندگی واقعی‌مان دوست داشتم.

در طول سالها زندگی با شهید همدانی مشاهده می کردم ایشان برای ثبت و ضبط خاطرات شهدا و ایثارگران وقت بسیاری صرف کرده و معتقد بودند که این خاطرات باید حفظ و به نسل های آینده منتقل شود و براین اساس برای نگارشی کتابی درباره خاطرات زندگی خودم موافقت کردم.بعضی از خاطرات من علاوه بر کتاب «خداحافظ سالار» می تواند در قالب چندین اثر دیگر هم منتشر شود و برای نسل جوان آموزنده باشد.

**: این کتاب در نمایش کدام بخش از زندگی مشترک شما و سردار شهید حاج حسین همدانی موفق‌تر بوده؟

خب در این مورد باید بگویم آخرین خداحافظی بنده با شهید در این کتاب به شکلی دلنشین و خاطره‌انگیز به تصویر کشیده شده و این بخش از کتاب کمی بیشتر از سایر بخش‌ها بر جان من اثر گذاشته است.

این کتاب یادآور بسیاری از خاطراتی است که در سی و چند سال با  شهید همدانی داشتیم، حضور او در خانواده کم اما تاثیرگذار بود و آقای حسام ابعاد مختلف شخصیت شهید همدانی را به عنوان یک سردار نظامی، همسر و پدر به خوبی در این کتاب ارائه کردند.

**: شما پس از شهید همدانی چه رسالتی برای خود تعریف کردید؟

همان زمان که خبر شهادت شهید همدانی را شنیدم، نوای امان از دل زینب را با خود زمرزمه می‌کردم و از همان موقع فهمیدم که کار من سخت تر شد زیرا باید از این پس راه شهید را زینب گونه ادامه دهم.

امیدوارم همه ما از ادامه‌دهندگان راه ائمه اطهار (ع) و شهدا باشیم و با صبر و استقامت، کاری زینبی انجام دهیم و فرزندان خود را به‌عنوان سربازان امام زمان(عج) تربیت کنیم.

ما باید با صبر، توکل به خداوند و استقامت، زمینه را برای ظهور امام زمان(عج) آماده کنیم تا انقلاب اسلامی به دست مهدی فاطمه(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) برسد و انتقام خون حضرت اباعبدالله و اهل‌بیت(ع) گرفته شود.

*خبرگزاری حوزه

یه گزارش مشرق، در میان ما زندگی می‌کنند و نمی‌شناسیمشان، گاهی حتی قدر حضورشان را هم نمی‌دانیم و کمتر از محاسن بودنشان بهره‌مند می شویم، اما وقتی پر می‌کشند ناباورانه جای خالیشان را می‌نگریم و افسوس می‌خوریم که چرا بیشتر در کنارشان نبودیم و از فیض وجودشان بهره‌ نبردیم.

شهید می‌نامیشان، اما گویی فرشته‌هایی اند که به زمین نازل شده‌اند تا باور ما را آسمانی کنند! اما نه، فرشته نیستند آنها هم مثل ما انسان‌هایی هستند که روی کره خاکی نفس می‌کشند و زندگی می‌کنند و آنقدر بر تربیت نفس خود همت کرده‌اند که به جایگاهی ورای فرشتگان دست یافته‌اند و از این روست که وقتی می‌روند گمان می‌کنم نوری از بین ما رفته، که تا وقتی بودند منزلتشان را درک نمی‌کردیم.

خلأ حضورشان درست از زمان رفتنشان برای دوست و دشمن پدیدار می‌شود و غالبا به همین علت است که وقتی از شمع وجودشان بی بهره می‌شویم تلاش می‌کنیم بیشتر بشناسیمشان و بیشتر درکشان کنیم ای بسا راهی بیابیم که ما هم به آنها برسیم.

برایشان کتاب می‌نویسیم، در باب شخصیتشان مقاله منتشر می‌کنیم، خاطراتشان را نقل می‌کنیم و خلاصه به هر طریق تلاش می‌کنیم تا آرمان و هدفشان را زنده نگاه داریم، همان آرمان و هدفی که باعث سعادتمندی آنها و تعالی جامعه می‌شود.

حالا ۵ سال است از شهادت یکی از همین فرشته‌های زمینی می‌گذرد که سردار بود و فرمانده، اما خود را سرباز کوچک ولایت می‌دانست. همنام مقتدای شهیدش بود و در دفاع از حریم خواهر مولایش شهید شد.

هم جنگ تحمیلی را تجربه کرده بود و هم سال‌های پس از جنگ را در موقعیت‌های مختلف به تکلیفش عمل کرد؛ سال‌های آخر عمر خود را نیز به عنوان مدافع حرم دست یافته بود و سردار شهید راه حرم شد.

شهید حاج حسین همدانی مدافع حریم عقیله بنی هاشم، در سال ۹۴ به قافله همرزمان شهید خود پیوست و ما امروز تلاش می‌کنیم به هر طریق ممکن یاد و راه او را زنده و پررهرو نگاهداریم و در مسیر او قدم برداریم

کتاب «خداحافظ سالار» یکی از همین بهانه‌هاست تا دوباره به سراغ او و خاطراتش برویم و باز تورقی در صفحات زندگی‌ او بکنیم به این بهانه که هم یادی از او بکنیم و هم تسکینی بر آلام روح غم‌گرفته خود بیابیم.

این کتاب زندگی خانم چراغ نوروزی را در طول ۴۰ سال، از زمان کودکی، پیش از انقلاب اسلامی، پس از انقلاب، قائله کردستان، هشت سال دفاع مقدس و جایگاه ها و مسئولیت های متعددی که همسر ایشان داشتند، روایت می کند.کتاب «خداحافظ سالار» خاطرات خانم پروانه چراغ نوروزی از همراهی با همسرش در روزهای مبارزه است، داستان این کتاب از سال ۱۳۹۰ آغاز می شود که شهید همدانی خانواده خود را در اوج بحران سوریه که دمشق در آستانه سقوط بود، آگاهانه به دمشق می‌برد.

زندگی شهید همدانی مملو از حادثه، مجروحیت، گمنامی و کارهای بزرگی است که ناشناخته مانده، بخشی از کتاب «خداحافظ سالار» به خاطرات و نقش شهید همدانی در تاسیس سه لشکر سپاه در سال‌های دفاع مقدس و ماموریت‌های متعددی از جمله حضور وی در آفریقا و در نهایت دفاع از حرم اهل‌بیت(ع) در سوریه می‌پردازد.

جذابیت این کتاب که به قلم حمید حسام به رشته تحریری درآمده است، فتح بابی شد تا به سراغ راوی اصلی داستان این کتاب یعنی همسر شهید همدانی، خانم پروانه چراغ نوروزی برویم و لحظاتی کوتاه با او گفت‌وگو کنیم.شرح این گفتگو را در ادامه می‌خوانید: 

**: چه شد که با شهید همدانی ازدواج کردید؟

شهید همدانی پسرعمه من بودن و ما از قبل با هم آشنایی داشتیم و بنده با شرایط و روحیات و خلقیات ایشان آشنایی داشتم.

ایشان پیش از ازدواج همه شرایطشان را به بنده گفته بودند و تأکید کردند در راهی قدم گذاشته‌اند که در این راه زندان، اسارت، جانبازی و شهادت هست و من با علم به این شرایط با ایشان ازدواج کردم، زیرا مسیر زندگی ایشان را به خوبی درک می‌کردم.

حوزه:چه شرایط و سختی‌هایی را در زندگی با شهید همدانی متحمل شدید؟

به واقع بنده سختی در زندگی با ایشان ندیدم، هرچه بود زیبایی بود، زیرا برای من هدف مهم بود و از آنجا که هدف و راه زندگی خود را در این مسیر انتخاب کرده بودم تنها به این هدف می‌اندیشیدم و به همین علت سختی‌ها هم بر من آسان می‌شد و جلوه زیبایی به خود می‌گرفت.

در حقیقت بنده برای رسیدن به قله‌ای که در زندگی برای خود تعریف کرده بودم تلاش می‌کردم و این زندگی را مسیر رسیدن به همان قله می‌دیدم.

**: اگر کسی بخواهد مثل شما با یک رزمنده زندگی کند چه الزاماتی را باید در خود تقویت کند؟

همانطور که گفتم هدف مهمترین بخش زندگی هر انسان است که اگر به آن اعتقاد داشته باشد و باید شرایط و الزاماتی را هم برای رسیدن به هدف در خود تقویت کند.

همه زندگی ما در یک روند بود و نمی‌توانم بگویم کدام بخش از بخش دیگر مهم‌تربوده‌است، ابتدای ازدواجمان جنگ تحمیلی بود و پس از آن شرایط زندگی بعد از جنگ و در سال های اخیر هم که حضور ایشان در سوریه بود و در هر مقطعی زیبایی و حلاوت خاص خود را تجربه می‌کردیم، به همین علت نمی‌توانم بگویم یک بخش از زندگی مشترکمان از بخش دیگر برایم اهمیت بیشتری داشته‌است.

**: مهم‌ترین ویژگی شهید همدانی از نظر همسرش چه بود؟

از دید من هم همان ویژگی که مقام معظم رهبری بر آن تأکید داشتند مهم‌ترین ویژگی شهید همدانی بوده‌است و آن اخلاص این شهید بود. شهید همدانی خودش را خرج دین کرد و دین را خرج خود نکرد و عامل به سخنانی بود که بیان می‌کرد.

در حدیثی معروف آمده است، کسی که باخدا باشد خدا با اوست و کسی که محبت خدا را در دل خودش جای دهد خدا هم محبت او را در دل مردم می‌اندازد و ثمره علاقه و ارادت مردم به شهید همدانی را در مراسم تشیع پیکر ایشان در همدان و در تهران و سنگ تمام گذاشتن لشکر ۲۷ حضرت محمد رسول‌الله (ص) و حضور در مراسم تشیع ایشان دیدیم.

**: کتاب خداحافظ سالار چقدر توانسته آینه تمام نمای ویژگی‌ها و خصایص شهید همدانی باشد؟

به‌نظر من خوشبختانه کتاب در نمایاندن شخصی شهید تا حدود زیادی موفق عمل کرده‌است. از آنجا که این کتاب نمایه‌ای از زندگی ماست نمی‌توانم بگویم کدام بخش آن برایم جذابتر بوده‌است در واقع من همه بخش‌های این کتاب را مثل زندگی واقعی‌مان دوست داشتم.

در طول سالها زندگی با شهید همدانی مشاهده می کردم ایشان برای ثبت و ضبط خاطرات شهدا و ایثارگران وقت بسیاری صرف کرده و معتقد بودند که این خاطرات باید حفظ و به نسل های آینده منتقل شود و براین اساس برای نگارشی کتابی درباره خاطرات زندگی خودم موافقت کردم.بعضی از خاطرات من علاوه بر کتاب «خداحافظ سالار» می تواند در قالب چندین اثر دیگر هم منتشر شود و برای نسل جوان آموزنده باشد.

**: این کتاب در نمایش کدام بخش از زندگی مشترک شما و سردار شهید حاج حسین همدانی موفق‌تر بوده؟

خب در این مورد باید بگویم آخرین خداحافظی بنده با شهید در این کتاب به شکلی دلنشین و خاطره‌انگیز به تصویر کشیده شده و این بخش از کتاب کمی بیشتر از سایر بخش‌ها بر جان من اثر گذاشته است.

این کتاب یادآور بسیاری از خاطراتی است که در سی و چند سال با  شهید همدانی داشتیم، حضور او در خانواده کم اما تاثیرگذار بود و آقای حسام ابعاد مختلف شخصیت شهید همدانی را به عنوان یک سردار نظامی، همسر و پدر به خوبی در این کتاب ارائه کردند.

**: شما پس از شهید همدانی چه رسالتی برای خود تعریف کردید؟

همان زمان که خبر شهادت شهید همدانی را شنیدم، نوای امان از دل زینب را با خود زمرزمه می‌کردم و از همان موقع فهمیدم که کار من سخت تر شد زیرا باید از این پس راه شهید را زینب گونه ادامه دهم.

امیدوارم همه ما از ادامه‌دهندگان راه ائمه اطهار (ع) و شهدا باشیم و با صبر و استقامت، کاری زینبی انجام دهیم و فرزندان خود را به‌عنوان سربازان امام زمان(عج) تربیت کنیم.

ما باید با صبر، توکل به خداوند و استقامت، زمینه را برای ظهور امام زمان(عج) آماده کنیم تا انقلاب اسلامی به دست مهدی فاطمه(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) برسد و انتقام خون حضرت اباعبدالله و اهل‌بیت(ع) گرفته شود.

*خبرگزاری حوزه

همسر شهید همدانی از زندگی با سردار می گوید| خداحافظ سالار

ابتدای ازدواجمان جنگ تحمیلی بود و پس از آن شرایط زندگی بعد از جنگ و در سال های اخیر هم که حضور ایشان در سوریه بود و در هر مقطعی زیبایی و حلاوت خاص خود را تجربه می‌کردیم.

همسر شهید همدانی از زندگی با سردار می گوید| خداحافظ سالار



منبع خبر

تا خبر شهادت سردار را شنیدم، فهمیدم کارم سخت‌تر شده! بیشتر بخوانید »