اساسنامه

سپاه عامل شکست پروژه‌های آمریکا

سپاه؛ عامل شکست پروژه‌های آمریکا


گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس‌ـ رحیم محمدی؛ دوم اردیبهشت سالروز تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با تصویب اساسنامه آن در شورای انقلاب است که در سال ۱۳۵۸ انجام شد؛ به همین جهت در نگاهی گذرا به مجموعه فعالیت‌های این نهاد انقلابی می‌توان دریافت همان‌گونه که امام خمینی (ره) فرمودند «اگر سپاه نبود، کشور هم نبود».

این جمله امام (ره) در حقیقت تأکید مکرر ایشان بر نقش سپاه در زمینه تأمین امنیت در گذشته، حال و آینده کشور است؛ زیرا هرگاه نیاز بوده، در بزنگاه‌ها سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای حفاظت از این انقلاب و دستاورد‌های آن وارد میدان شده و در حد مطلوبی به انجام وظایف پرداخته است؛ هرچند شاید ورود به برخی عرصه‌ها در حوزه فعالیتی سپاه تعریف نشده باشد و این نهاد انقلابی، الزامی برای فعالیت در برخی حوزه‌ها مانند سازندگی را نداشته باشد، ولی به واسطه همان اصل دفاع از دستاورد‌های انقلاب اسلامی، داوطلبانه ورود پیدا کند و موفقیت‌های بسیاری را هم به دست آورد.

از این رو، اگرچه در بدو تأسیس تصوری برای گسترده فعالیت‌های امروز سپاه پاسداران وجود نداشت و شاید در وهله اول، سپاه مأموریت خود را برای مقابله با توطئه‌های داخلی و مقابله با ترور‌ها می‌دید، ولی به تدریج با پیشرفت انقلاب اسلامی به دلیل نیازی که به ورود نیرو‌های متعهد و انقلابی وجود داشت، فعالیت‌های این نهاد انقلابی نیز روز به روز گسترده‌تر شد؛ به نحوی که امروز علاوه بر مقابله با توطئه‌های داخلی، با دشمنان خارجی در خارج از مرز‌های کشورمان نیز مقابله می‌کند تا به اصل نظام خدشه‌ای وارد نشود؛ اگرچه در این مسیر بهترین یاران خود از جمله حاج قاسم سلیمانی را به‌واسطه شهادتی که نصیب آن‌ها شد، در کنار خود ندارد، اما با وجود این به مسیر خود ادامه می‌دهد.

میزان تأثیرگذاری فعالیت‌های سپاه در مقابله با دشمنان داخلی و خارجی به حدی است که در روز‌ها و ماه‌های اخیر صحبت‌های متعددی از سوی رهبران کشور‌های اروپایی و ایالات متحده آمریکا مبنی بر قرار دادن نام سپاه در لیست گروه‌های تروریستی بیان شده است، ولی علی‌رغم تمام کارشکنی‌ها و توطئه‌های بیگانگان علیه سپاه، هنوز هم دشمنان یارای مقابله با پاسداران انقلاب اسلامی را ندارند؛ به‌عنوان مثال اخیراً دفتر امنیت دیپلماتیک وزارت امورخارجه آمریکا در اقدامی که نشان از اذعان به ضعف دستگاه‌های جاسوسی آن دارد، با طرح ادعا‌هایی علیه سپاه پاسداران جایزه‌ای ۱۵ میلیون دلاری برای کسب اطلاعات مالی درباره سپاه تعیین کرده است.

این نمونه‌ای کوچک از شکست پروژه دولت‌های استبدادی علیه سپاه است؛ چرا که اگر غیر از این بود، وزارت خارجه آمریکا چنین جایزه‌ای را اعلام نمی‌کرد؛ البته نمونه دیگری از این شکست را می‌توان در دستگیری جاسوسان مختلف اروپایی و آمریکایی توسط سپاه و اصابت چندین موشک سپاه به پادگان «عین‌الاسد» عراق و بی‌پاسخ گذاشتن موشکباران این پایگاه ارتش تروریست آمریکا دید؛ بنابراین فعالیت‌های داخلی و منطقه‌ای سپاه در کمک به جبهه مقاومت باعث شده تا پروژه‌های آمریکا و اروپایی‌ها نه‌تنها در داخل کشورمان بلکه در منطقه نیز با شکست مواجه شود که نمونه بارز آن در شکست توطئه عبری ـ عربی ـ غربی داعش در عراق و سوریه است.

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سپاه؛ عامل شکست پروژه‌های آمریکا بیشتر بخوانید »

در ممسنی استعدادهایی دیدم که در لاماسیا نیست!/ اساسنامه فدراسیون علیه فوتبال است

در ممسنی استعدادهایی دیدم که در لاماسیا نیست!/ اساسنامه فدراسیون علیه فوتبال است



مجید جلالی مدت‌هاست از مربیگری در لیگ برتر دور شده است اما همیشه صحبت‌های جذابی درمورد فوتبال کشور دارد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، گفت‌وگو با مجید جلالی همیشه جذاب است؛ بعد از ماه‌ها بی‌خبری از جلالی، برای سلام و احوالپرسی تماس گرفتم. از برف زیبا و قشنگی‌هایش حرف می‌زدیم که نمی‌دانم چطور سر از فوتبال و بازی الهلال و باشگاهداری درآوردیم. گپ و گفت ما تبدیل به مصاحبه‌ای شد که الان پیش روی شماست.

بازی الهلال و رئال را دیدید؟

نه متأسفانه… در پرواز بودم و داشتم از شیراز به تهران می‌آمدم.

بازی قبلی آنها جلوی فلامینگو را چطور؟

بله آن مسابقه را دیدم.

نظرتان در مورد عملکرد الهلال در آن مسابقه را می‌گویید؟

ببینید… پیشرفت فوتبال مرحله به مرحله بدست می‌آید و هیچ تیمی نمی‌تواند یک دفعه پیشرفت کند. چیزی که من از فوتبال عربستان می‌بینم، پیشرفتی شگفت‌انگیز و خارق‌العاده است. البته بازیکنان خارجی خوب هم در این سال‌ها نقش زیادی در رشد فوتبال این کشور داشتند.

لژیونر چقدر تأثیر در فوتبال یک کشور مثل عربستان می‌گذارند؟ چه چیزی در باشگاه‌ها ایجاد می‌کنند؟

توان تکنیکی یک تیم را خیلی خیلی زیاد ارتقا می‌دهند؛ به شرطی که بازیکن خارجی با کیفیت و تراز اول جذب کنید. وقتی توان تکنیکی تیم‌تان بالا باشد می‌توانید تمام نکات تکنیکی را اجرا کنید. وقتی توان تکنیکی دارید، می‌توانید انواع تاکتیک‌ها را مرور کنید و در زمین به اجرا بگذارید. وقتی توان تکنیکی تیم پایین باشد، فقط در دفاع پیشرفت می‌کنید و وقتی چنین توانی ندارید، کار تاکتیکی متنوع ممکن نیست. اگر توان تکنیکی بالا داشته باشید می‌توانید در تمام جهات پیشرفت کنید. تکنیک بازیکنان خارجی الهلال باعث شده تا آنها با تاکتیک‌های متنوع و به روز دنیا بازی کنند و به تیم خوبی تبدیل شوند.

آقای جلالی… یادتان هست که الهلال مثل استقلال و پرسپولیس دو سال از لیگ قهرمانان آسیا محروم شد. آنها بعد از محرومیت مشکلات‌شان را برطرف کردند و با قدرت برگشتند و دو سال قهرمان آسیا شدند. مشکلات استادیوم مشترک با النصر و مالکیت دولتی داشتند؛ مثل استقلال و پرسولیس ما. چرا با اینکه آنها لابی قوی‌تری نسب به ما در ای‌اف‌سی دارند، در پی تغییر حکم محرومیت نرفتند و ایرادها را اساسی برطرف کردند؟

به دلایل مختلف، فوتبال ایران (استقلال و پرسپولیس) حالاحالاها نمی‌توانند مثل الهلال باشند. فوتبال عربستان هم به حاکمیت‌شان وصل است. اما افرادی که حکومتی هستند، می‌آیند تیم‌ها را می‌خرند و به نهادهای بین‌المللی القا می‌کنند که تیم خصوصی است. اما آن فرد جزیی از خاندان سلطنتی عربستان است. اما در ایران با توجه به قوانین و دیدگاهی که به فوتبال داریم، نمی‌توانیم این کار را بکنیم.

چرا؟

تا فوتبال را در اختیار فوتبال قرار ندهیم، نمی‌توانیم کاری از پیش ببریم. الان فوتبال دست فوتبالی‌ها نیست. اساسنامه فدراسیون را ببینید. طبق این اساسنامه، هیچ فوتبالیست و مربی یا داوری نمی‌تواند رئیس فدراسیون باشد، حتی مدیر باشگاه هم نمی‌توانند بشوند. مدیران باشگاه‌ها باید از طریق نهادهای امنیتی تأیید شوند. الان فوتبال در اختیار فوتبال نیست و یک ابزار برای سرگرمی مردم است. اساسنامه علیه فوتبال نوشته شده.

از کی فوتبال ابزار سرگرمی مردم شد؟ از اول و قبل انقلال هم اینطور بود؟

از اول همینجوری بود. حتی به قبل از انقلاب هم برگردید، دیدگاه حکومت به فوتبال مثل الان بود. مثل عربستان، تیم‌ها را افراد وابسته به حکومت اداره می‌کردند؛ بجز شاهین که استثنا بود.

بیشتر بخوانید:

لیگ ما پیر و همه چیز تحت تاثیر نتیجه است

شاهین هم دوام زیادی نداشت…

وقتی می‌خواستند قرمز و آبی راه بیندازند، تیم‌های پرطرفدار نظیر شاهین و دارایی را منحل کردند. پشت این داستان اهداف سیاسی بود. شاهین و دارایی محبوب و مردمی بودند. آنها را منحل کردند تا بتوانند بازیکنان‌شان را به قرمز و آبی بیاورند و محبوبیت را انتقال دهند.

آقای جلالی… عربستان قانونی دارد که اجازه نمی‌دهد بازیکنانش لژیونر شوند. مثلاً «سالم دوساری» که جلوی رئال و حتی استقلال و پرسپولیس درخشید یا در جام‌جهانی ستاره عربستان بود مجبور است تا ابد در لیگ عربستان بازی کند و حق بازی در لیگ‌های اروپایی را ندارد. آیا این قانون باعث پیشرفت لیگ‌شان نشده؟

قطعاً این قانون خوبی نیست چون محدودیت بزرگی ایجاد می‌کند. از نظر ظرفیت انسانی فوتبال عربستان غنی نیست. ماشین بازیکن‌سازی و چرخه بازیکن‌سازی ندارند. فکر می‌کنند که همین تعداد محدود بازیکن هم اگر بروند به خارج، در لیگ داخلی بازیکنان کم می‌آورند. برای همین پول‌های کلان می‌دهند و آنها را نگه می‌دارند. ولی ارتباط و پیشرفت را محدود می‌کنند.

بازیکنان ما لژیونر می‌شوند و به عنوان بازیکن آزاد به اروپا می‌روند و بعد از یک سال دیپورت و به همان باشگاه ایرانی فروخته می‌شوند. یعنی روند معکوس انتقال استعداد. در مورد قایدی، نیازمند، بیرانوند و خیلی‌های دیگر این اتفاق افتاده. رایگان می‌روند و متعلق به یک باشگاه پرتغالی می‌شوند و دوباره به خودمان فروخته می‌شوند…

این یک نقص بزرگ در مدیریت است. در لیگ ایران بازیکنان به ندرت قرارداد بالای یک سال دارند. در فوتبال دنیا قرارداد یکساله فقط مختص بازیکن بالای ۳۵ سال است.

رئال با راموس می‌خواست قرارداد یکساله تمدید کند که قبول نکرد.

دقیقاً… آنها به بازیکن مثل سرمایه نگاه می‌کنند؛ ارزش افزوده آن سرمایه مهم است. مثل اینجا نیست که یک تیم 7۰۰-6۰۰ میلیارد هزینه کند و در پایان فصل قرارداد بازیکنانش تمام شود و سرمایه صفر شود. دوباره سال بعد همین هزینه را باید بکنند.

یعنی مدیران ما در این حد که سرمایه انسانی را حفظ کنند هم مدیریت بلد نیستند.

مدیریت فوتبال ما مصداق لمپنیزم است. رفتارها را ببینید. ما می‌گوییم باید فرهنگی باشیم ولی در محیط رقابت رفتارها نه تنها فرهنگی نیست بلکه جنجالی و خبرساز است.

در ممسنی استعدادهایی دیدم که در لاماسیا نیست!/ اساسنامه فدراسیون علیه فوتبال است

این نوع مدیریت از روی ناآگاهی است یا تعمدی در آن وجود دارد؟

در حد زیادی عدم تخصص است؛ شاید بگوییم متخصص نداریم ولی من به شما می‌گویم که داریم.

مثال بزنید.

چرا دادکان نباید مدیر باشگاه شود؟ فوتبالیست‌های بزرگ قدیمی چرا نباید مدیرعامل باشند؟

به جز دادکان؟

مایلی‌کهن… چرا دادکان و مایلی‌کهن خانه‌نشین شده‌اند؟ اگر اینها وارد چرخه مدیریت فوتبال شوند، می‌توانند با ایده‌های‌شان باعث پیشرفت فوتبال شوند. آنها می‌خواهند با دیدگاه حرفه‌ای باشگاه را بچرخانند ولی بقیه مدیران باشگاه‌ها به آنها اجازه این کار را نمی‌دهند و امثال دادکان بازنده می‌شوند. از طرفی می‌خواهید به بازیکن به چشم سرمایه و ارزش افزوده نگاه کنید و باید قرارداد سه یا پنج ساله ببندید که نمی‌شود. در اینجا واسطه‌ها بر فوتبال سلطه دارند به امثال دادکان اجازه نمی‌دهند بازیکن بیشتر از دو سال ببندد؛ چون منافع‌شان به خطر می‌افتد. نهایتاً مجبورید که همرنگ جماعت باشید!

شما در این ۲۲ سال بجز دو سال اخیر تیم نداشتید، همرنگ جماعت بودید؟

اگر نباشید کنار گذاشته می‌شوید. مثل سرنوشت من. با اینکه سعی کردم خوب کار کنم و وقت و انرژی گذاشتم تا سرمایه‌های باشگاه را ارتقا بدهم و بازیکن بسازم اما نمی‌توانستم با مسائل بیرونی بجنگم. بگذارید یک مثال بزنم…

بفرمایید.

در باشگاه پیکان که بودم، مدیران از قرارداد رحمتی ناراحت بودند که چقدر پول گرفته. ولی وقتی من پیام نیازمند را برای‌شان از تیم امید می‌آوردم یا همین رضایی که الان در استقلال است را از جوانان پیکان بالا آوردم یا خدابنده‌لو و سیامک نعمتی، سیاوش یزدانی، مرتضی آقاخان، منشا و خیلی‌های دیگر. مدیریت باشگاه ایجاد سرمایه توسط من را ندید. تیمی که یک سال در میان سقوط می‌کرد و دوباره بالا می‌آمد، دو سال با من ششم شد. سال سوم با تردید با من قرارداد بستند و انتظار سهمیه داشتند. ششمی برای پیکان مثل قهرمانی است اما مدیران متوجه کاری که من انجام دادم نبودند.

جام جهانی را دیدید؟ ما که خیلی ناراحت شدیم؛ به خاطر تماشای امکانات و پیشرفت قطر. الان عربستان دنبال میزبانی جام جهانی است و میزبانی‌های مهمی گرفته. برای ما فوتبالی‌ها دیدن این موضوعات ناراحت کننده است. نظر شما چیست؟

آنها رفتار مدیریت حرفه‌ای را ترجیح می‌دهند، در حالی که کار در فوتبال ما به واسطه‌گری و لمپنیزم تبدیل شده. بین این دو مکتب خیلی تناقض و تفاوت هست. بین این دو مکتب همیشه مبارزه بوده و هست. بین کسانی که حرفه‌ای نگاه می‌کنند با کسانی که غیر حرفه‌ای هستند. این تناقض را در رسانه‌ها هم می‌بینید که دیدگاه آنها با مسئولان متفاوت است. در مصاحبه با فوتبالی‌ها و مدیران می‌بینیم که تفاوت نظر زیادی وجود دارد. این موضوع ما را اذیت می‌کند. از ما انرژی می‌گیرد و در نهایت برآیند آن چیزی برای پیشرفت ندارد و صفر است. شما ببینید ما چهار سال پیش در جام جهانی مقابل مراکش چگونه بازی کردیم و امسال مراکش چه‌ کار کرد و ما چه کار کردیم. ما در حال پیشرفت نیستیم و این واقعیتی محض است. اگر بخواهیم در مسیر پیشرفت قرار بگیریم باید کاری را بکنیم که تا الان نکردیم و باید تغییر کنیم. این تغییر با منافع خیلی‌ها و با قوانین کلی تضاد دارد. من خودم امیدی به پیشرفت در آینده ندارم.

در ممسنی استعدادهایی دیدم که در لاماسیا نیست!/ اساسنامه فدراسیون علیه فوتبال است

منظورتان از آینده چند سال است. پنج یا بیست؟

من واقعاً امیدوار نیستم. باید شاهد تغییرات بنیادین باشیم ولی چیزی که اکنون می‌بینم مأیوس کننده است.

ته این مسیر کجاست؟

نمی‌دانم… شاید برای‌تان جالب باشد. من در نورآباد ممسنی بودم و در چند روستا گشتم. در رستم‌آباد من استعدادهایی دیدم که باورم نمی‌شد. بیست روز قبلش در ملکان آذربایجان شرقی بودم. قبلش در خراسان رضوی بودم. جاهایی بودم که کسی شاید اسم‌شان را نشنیده باشد. برای کلاس مربیگری رفته بودم. وقتی به کلاس می‌روم، می‌گویم بچه‌ها را به زمین بیاورید که من تمرین بدهم و شما تماشا کنید. شاگردان را نمی‌برم در کلاس و حرف بزنم. وقتی با این بچه‌ها کار می‌کنم، در مسیر برگشت به غیر از خاطرات خوب، غصه‌های زیادی با خودم می‌آورم که چه استعدادهایی داریم. به خدا در تمام کشورهای صاحب فوتبال از لاماسیا بگیرید تا پاریس و آکادمی کلرفونتن و آکادمی سائوپائولو را رفتم و دیدم. اما استعداد بچه‌های ما از چیزی که آنجا دیدم بیشتر است. بچه‌های ما از نظر استعداد بی‌نظیرند. ما ظرفیت انسانی بی‌نظیری در فوتبال داریم. اگر دیدگاهی جامع روی فوتبال پایه باشد، فوتبال پایه به درآمدزایی می‌رسد و از سراسر اروپا در ایران آکادمی پرورش بازیکن می‌زنند و ایجاد ثروت برای کشور می‌شود. اگر یک نظام هماهنگ و سیستم نظارتی داشته باشید در پنج سال به یک پیشرفتی می‌رسیم که دنیا انگشت به دهان بماند. مثلاً ژاپن برای اینکه فوتبالش اقبال عمومی داشته باشد، میلیون‌ها دلار هزینه کرد و کارتون فوتبالیست‌ها ساخت تا خانواده‌ها را متقاعد کند که به فوتبال بیایند. اینجا خانواده‌ها التماس می‌کنند. هزینه می‌کنند تا بچه‌شان فوتبالیست شود. وقتی بچه‌ها را می‌بینید می‌فهمید چقدر با استعدادند. اما هیچ برنامه‌ای برای ارتقا و آموزش و پیشرفت اینها نداریم. حتی نظام آموزشی هماهنگ نداریم. در فوتبال پایه اگر به بچه ۱۱ ساله تمرین بچه ۱۵ ساله بدهید او را نابود کرده‌اید و بر عکسش هم هست. از مدرسه فوتبال‌های فعلی در نهایت ده بازیکن در نمی‌آید. همه اینها باید آسیب‌شناسی شود. در حالی که می‌توانیم بالای هزار بازیکن بسازیم. نیازی نداریم که با فیلم لژیونر مردم را به سوی فوتبال بکشیم. اگر درست کار کنیم، آکادمی‌های دنیا می‌آیند اینجا شعبه می‌زنند که استعدادهای ما را به اروپا ببرند. تنها راه، دلسوزی برای فوتبال است.

مثلاً می‌گویم بروم شهر انار کرمان یا مثلاً فلان روستای کرمان که دو سه روز با بچه‌ها کار کنم و آنها ببینند که من آمدم و خوشحال شوند. کار دیگری از من ساخته نیست.

جمع‌بندی بحث‌مان را بکنیم. برای تغییر نیاز است که دولت یا حاکمیت وارد عمل شود؟

دقیقاً. باید یکسری سیاست‌های فوتبال عوض شود. سیاست‌های کلی را نه مربی‌ها و نه باشگاه‌ها و فدراسیون و وزارت ورزش می‌توانند تغییر دهند. در قانون اساسی آمده که تلویزیون خصوصی ممنوع است. با همچین چیزی نمی‌توانید فوتبال خصوصی و حرفه‌ای داشته باشید. وقتی کپی رایت ندارید، نمی‌توانید فوتبال خصوصی و حرفه‌ای داشته باشید. وقتی در بخش تبلیغات محدودیت دارید، فوتبال خصوصی نخواهید داشت. این چیزها دست من و شما و وزارت نیست‌. سیاست‌گذاری کلی کشور است. اگر آنها تغییر کند من و شما هم می‌توانیم باشگاه بزنیم و سرمایه‌گذاری و درآمد کسب می‌کنیم. اینگونه فوتبال به دست فوتبال می‌افتد. نهادهای بالاسری فقط نظارت می‌کنند که ما تخلف نکنیم و از اصول سلامت مالی و فرهنگی تخطی نکنیم. اینگونه نیست که هرکس می‌خواهد مدیر باشگاه شود، از فیلتر نهادهای امنیتی بگذرد. الان چند سال است که می‌گویند استقلال و پرسپولیس را خصوصی کنند. یادم است از سال ۷۰ این بحث است. همیشه هم می‌گویم محال است بتوانیم فوتبال را خصوصی کنیم.

منبع: روزنامه ایران ورزشی

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

در ممسنی استعدادهایی دیدم که در لاماسیا نیست!/ اساسنامه فدراسیون علیه فوتبال است بیشتر بخوانید »

تجارت منهای دلار و یورو در سازمان شانگهای

تجارت منهای دلار و یورو در سازمان شانگهای



صفرزاده کارشناس بین‌الملل گفت: امروز تجارت بر پایه پول‌های ملی، تجارت منهای دلار و یورو یکی از اساسنامه‌های اصلی سازمان شانگهای است .

به گزارش مجاهدت از مشرق، برنامه گفت‌وگوی ویژه خبری شبکه خبر با بررسی موضوع ظرفیت‌های و فرصت‌های پیمان شانگهای برای کشورمان با حضور داریوش صفرزاده، کارشناس بین‌الملل، شعیب بهمن، کارشناس مسائل اوراسیا، و علیرضا پیمان پاک، رئیس سازمان توسعه تجارت، برگزار شد.

*اساسنامه شانگهای، تجارت بدون دلار و یورو

مجری: ساختار سیاسی و همچنین اقتصادی سازمان همکاری‌های شانگهای از چه جزئیاتی برخوردار است و مهم‌ترین اولویت‌ها چیست؟

داریوش صفرزاده کارشناس بین‌الملل: جغرافیای سیاسی دنیا شاهد تخلیه آرام پتانسیل قدرت از منطقه آتلانتیک یعنی آمریکا و اروپای غربی، به سمت منطقه آسیا، خواهد بود و این منطقه آرام آرام بر پایه چهار ضلع این موقعیت را تثبیت می‌کند. چین، روسیه، هند و ایران مرکزیت اصلی این روند پیشرو در این منطقه عهده دار خواهند بود. ۴۰ میلیون کیلومتر مربع مساحت اعضای شانگهای است، ​ ۶ هزار میلیارد دلار برابر آمار ۲۰۲۰ حجم تجارت خارجی اعضای شانگهای است.

شانگهای از ۹ عضو ثابت تشکیل شده است. دو کشور عضو ناظر و ۶ کشور هم شریک گفت‌وگو و شریک تجاری هستند، یعنی در آینده نه چندان دور شاهد شکل‌گیری یک گروه ۲۰ جدید با حضور قدرت‌های نو ظهور جدید در حوزه اقتصادی و سیاسی در این منطقه خواهیم بود. شانگهای فقط کارکردش اقتصادی نیست، اما از سال ۲۰۰۳ تا به امروز اصلی‌ترین کارکرد این سازمان اقتصادی شده است که در حوزه‌های مختلف در دنیای امروز بازیگری خواهد داشت.

اساسنامه شانگهای، تجارت بدون دلار و یورو

مجری:​ با توجه به تحولات نوینی که ما در نظام بین‌المللی شاهد آن هستیم، نشست سمرقند با نشست‌های پیشین که سران سازمان همکاری شانگهای برگزار کردند، چه تفاوت‌هایی دارد؟

شعیب بهمن، کارشناس مسائل اوراسیا: این نشست اساساً​ در شرایطی برگزار می‌شود که دنیا در ۶ – ۵ ماه گذشته شاهد جنگ اوکراین بوده، که تاثیرات خاص خود را بر فضای بین‌المللی گذاشته و پیامدهای بسیار جدی را برای آینده نظام بین‌الملل دارد. ​ وضعیت و شرایط فعلی حاکم بر دنیا کاملا متفاوت است با وضعیت و شرایطی که در نشست‌های پیشین سازمان شانگهای مشاهده کردیم. یک روحیه و فضای جدیدی برای همگرایی بیشتر کشورهای عضو شانگهای پدید آمده است.

مجری: هر کدام از اعضا چه ظرفیت‌هایی دارند که می‌شود بر آن تمرکز و فعالیت کرد؟

داریوش صفرزاده، کارشناس بین‌الملل: یکی از ظرفیت‌های خوبی که باید به آن توجه کنیم این است که در مجموعه شانگهای امروز دو تولیدکننده بزرگ انرژی دنیا یعنی ایران و روسیه حضور دارند، در نقطه مقابل دو مصرف‌کننده بزرگ دنیا یعنی چین و هند هم هستند یعنی این خود یک نقشه راه است.

بحث دوم، بحث مناسبات بانکی و پولی است، تحریم، درون گرایی را به وجود آورده و این درون‌گرایی درون‌سازی کرده است. امروز تجارت بر پایه پول‌های ملی، تجارت منهای دلار و یورو یکی از اساسنامه‌های اصلی سازمان شانگهای است. منطقه شانگهای بازار مصرف خیلی بزرگی دارد به ویژه برای تولیدات ایرانی‌ها، ​ در کنار آن بحث کریدورهای حمل و نقلی است، موقعیت راهبردی کشور ما ایجاب می‌کند که ​ توجه ویژه‌ای را باید به ایران داشته باشند.

اساسنامه شانگهای، تجارت بدون دلار و یورو

مجری: با توجه به ابعاد اقتصادی سفر رئیس جمهور به ازبکستان، ​ برای تسهیل مراودات و مبادلات تجاری بین جمهوری اسلامی ایران و اعضای سازمان همکاری شانگهای چه برنامه ریزی‌هایی در این اجلاس شده است؟

علیرضا پیمان پاک، رئیس سازمان توسعه تجارت: رئیس جمهور جلسات متعددی را با سران کشورهای عضو شانگهای و ناظر شانگهای داشتند، یک نشست مفصلی را با رئیس جمهور ازبکستان، ​ وزرا و کارگروه‌های تخصصی صورت گرفت، مسائلی که پیشروی توسعه تجارت با این کشور بود، مورد بحث قرار گرفت، ظرفیت پیمان‌های منطقه‌ای یک ظرفیتی است که باید یکسری ابزارهای تسهیل تجارت را هم به صورت دو یا چند جانبه با این کشورها تعریف کنیم، در هر حوزه یکسری نقاط قوت و ضعف داریم، در هر بخش و هر کشور ما این‌ها را احصا و برنامه ریزی کرده‌ایم که اقداماتی در این زمینه صورت گرفته که با برخی از کشورها پیشرفت‌های خیلی خوبی داشتیم، برخی از کشورها که هنوز به آن بلوغ مدنظر نرسیده در بحث عدم سرعت یا کندی توسعه روابط تجاری به عبارتی آسیب شناسی شد و موضوعات مورد طراحی و راه حل‌های تخصصی و چاره اندیشی‌های تخصصی قرار گرفت.

مجری: یکسری موافقت‌نامه‌هایی را امضا کرده‌ایم، این موافقت‌نامه‌ها و پیمان‌های منطقه‌ای زمانی فعال می‌شود که ما از ظرفیت تجار و بازرگانان ایران و چه کشورهایی که عضو سازمان همکاری شانگهای هستند استفاده کنیم و آنها نقش مهم و پررنگی را ایفا کنند، ما برای پررنگ شدن چه کرده‌ایم؟

رئیس سازمان توسعه تجارت: ما هر هفته اعزام یا پذیرش هیات‌های تجاری را داریم، هیات‌های تجاری که تخصصی برنامه ریزی می‌شود این هیات‌ها نه تنها به آن حوزه‌های تجاری مرتبط خودش و آن صنایع، ​بلکه ما اینها را به استان‌ها اعزام می‌کنیم، ​ در استان‌ها به نوعی مسائل را مورد بررسی قرار می‌دهند. شیوه دیگر حضور فعال در پاویون‌های و نمایشگاه‌های تخصصی کشورهای عضو است. همچنین گام جدیدی که در دولت برداشتیم، ارتباط پلتفرم‌های بازار یابی بی‌تو بی‌و بی‌تو سی است. از تمام ابزارهای چه قدیمی، نوآورانه و جدید حوزه تجاری و توسعه بازار استفاده می‌کنیم تا یک تصویر مناسب از توانمندی‌های صنعتی، تولیدی و صادراتی ایران را ایجاد کنیم.

مجری:​ پیچیدگی‌های حقوقی هم در تجارت ایران و اعضای شانگهای وجود دارد، برای این موضوع کاری کرده‌اید؟

رئیس سازمان توسعه تجارت: ما الان یکی از موضوعات مهمی که بر روی آن تمرکز کرده‌ایم، بحث مسائل حقوقی و بحث‌های ضمانتی است ما بیمه‌های خودمان را فعال کردیم، هفته گذشته بزرگترین قرارداد بیمه تجاری را بین صندوق ضمانت صادرات ایران و بیمه‌های روسیه امضا کردیم، در حال مذاکره با برخی از کشورهای دیگر هستیم. سعی می‌کنیم در تک تک کشورها مسئله بیمه قراردادها را به عنوان یکی از مهم‌ترین ابزار جایگزین ال سی جای بیندازیم. نکته دیگر اینکه، بتوانیم اتاق‌های داوری را به عنوان مجاری حل اختلاف بازرگانان تعریف کنیم.

شعیب بهمن کارشناس مسائل اوراسیا: در یکسال گذشته می‌توانیم بگوییم یک روند کاملا صعودی و رو به رشدی را چه در حوزه‌های ارتباطات سیاسی و چه در حوزه تعاملات اقتصادی طی کردیم. دیدارهایی را بین رئیس جمهور با همتایان خود در ترکمنستان، ازبکستان، ​ قزاقستان، تاجیکستان و همچنین با همتایان روس و چینی شاهد بودیم، که این نشان می‌دهد تعاملات در حوزه‌های مختلف افزایش پیدا می‌کند.

مجری: ترسیم آینده برای جمهوری اسلامی ایران از الحاق رسمی و اهدافی که تعیین شده چه خواهد بود، مسیر را چگونه می‌بینید؟

داریوش صفر زاده کارشناس بین‌الملل: مسیر که خیلی روشن است، ​ هم روشن و هم پراهمیت و جدی است، باید در داخل کشور برای جبران عقب ماندگی که در سال‌های قبل بوده و کم توجهی که نسبت به کار در این حوزه و کار با همسایگان شده یک همت عالی باید در نظر گرفت، اولین کاری که ما می‌کنیم این است، نیاز به رسانه داریم، حرف یومیه‌مان را بتوانیم بزنیم، ما پرس تی وی چینی، روسی، ​ هندی می‌خواهیم. نکته دوم بحث لغو روادید است، حتماً جمهوری اسلامی ایران باید ساز و کار بیندیشد با اعضای سازمان شانگهای، بریکس، بریکس پلاس، اتحادیه اقتصادی اوراسیا، اعضای اکو، ​ به سمت لغو روادید کامل برود که بتواند بخش‌های اقتصادی و مردمی را با هم پیوند دهد.

نکته سوم اتصال کریدورها در ابعاد مختلف‌هاست، نکته چهارم بحث بانکی است​ ما باید با تک تک اعضای شانگهای پیمان‌های پولی داشته باشیم که بتوانیم تجارت را تسهیل کنیم، نکته پنجم بحث برقراری خطوط انتقال انرژی است.

مجری: امضای این توافق نامه‌ها با سازمان‌هایی مانند شانگهای به معنی پیوستن ایران به تجارت جهانی است؟

شعیب بهمن کارشناس مسائل اوراسیا: بله ما در واقع یک فرایند منطقه‌ای، ولی در عین حال جهانی را داریم به خاطر ظرفیت‌های بالایی که سازمان شانگهای دارد، تعداد جمعیت بالا و همچنین تاثیر گذاری بالایی که در اقتصاد بین‌الملل دارد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تجارت منهای دلار و یورو در سازمان شانگهای بیشتر بخوانید »