استحاله

جنگ بی‌تعریف!

جنگ بی‌تعریف!


گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس‌ـ علی حیدری؛ مقوله «جنگ» به مفهوم درگیری و نزاع، زد و خورد و تخریب و کشتار در گذر زمان دچار تغییر و تنوع فراوانی شده و پس از گذار از سده‌ها و مقاطع مهم تاریخی، در دهه‌های اخیر از «جنگ نرم» به منزله جایگزین مؤثرتر «جنگ سخت» یاد می‌شود.

با این حال کشور‌های جهان به‌ویژه دولت‌های غربی و قدرت‌های سلطه‌گر تا مرز بی‌نهایت به سلاح و تجهیزات نظامی و کلاسیک جنگی مجهز بوده و به همین دلیل برای فروش تسلیحات خود به دنبال جنگ‌افروزی در بین ملت‌ها و کشور‌ها هستند و هر جای جهان که زمزمه اختلاف و درگیری بلند شود، در صدد حراج سلاح‌های کشتار جمعی خود و به یغما بردن منابع و ثروت آن ملت هستند.

اما جنگ‌افروزان عالم به این حد هم اکتفا نمی‌کنند و برای رسیدن به اهداف خود و شکستن مقاومت ملت‌ها در برابر یک‌جانبه‌گرایی نظام سلطه، به جنگ‌های ترکیبی روی آورده‌اند. «جنگ ترکیبی» یا «جنگ هیبریدی» که به علت پیچیدگی و تعدد و تنوع ابزارها، کنش‌ها و واکنش‌ها در آن به جنگ بی‌تعریف نیز موسوم است، به یک راهبرد مشتمل بر جنگ سیاسی، جنگ کلاسیک، جنگ نامنظم، جنگ مجازی، خبررسانی جعلی، دیپلماسی، مداخله در انتخابات کشور‌های خارجی، برهم زدن بافت جمعیتی، مهاجرپذیری، تهاجم فرهنگی، تضعیف باور‌های دینی و اینگونه موارد بنا نهاده می‌شود که دامنه تعریف آن می‌تواند بسته به زمان و موقعیت کشور هدف، دچار تغییرات و تفاوت‌هایی شود.

هدف از به‌کارگیری طیف وسیعی از امکانات و شیوه‌های جنگی در این نوع از نبرد، وارد کردن ضربه بیشتر و فراهم کردن میدان نبرد نفس‌گیر برای یک ملت و کشور است. از مهم‌ترین ویژگی‌های این شیوه جدید جنگی، ابهام، پیچیدگی و چندبعدی بودن است که در جریان آن نبردی غیرخطی به وقوع می‌پیوندد؛ از این رو هوشیاری همیشگی در برابر سناریو‌های متنوع دشمن، باید مورد توجه یک نظام سیاسی و یک ملت مستقل با دشمنان زیاد قرار گیرد.

در این صحنه جدید از رویارویی که بر مبنای عدم قطعیت آینده و شامل تهدید و بازدارندگی توأمان است، سازوکارهایی چون تحریم همه‌جانبه، براندازی نرم، بی‌ثبات‌سازی، نافرمانی مدنی، نفوذ و استحاله در بستر تهدیدات هوشمند و متکی بر رسانه و فضای مجازی دنبال می‌شود و اتاق عملیات آن بر جنگ امنیتی، اطلاعاتی و فرهنگی متمرکز شده است.

دشمنان ملت ایران که بیش از چهار دهه حرکت رو به پیشرفت ایران اسلامی را برنمی‌تابند و در طول ۴۳ سال گذشته همه حربه‌های خود را نیز آزموده‌اند، امروز با جنگ ترکیبی به مقابله با این انقلاب مردمی مبادرت کرده‌اند و همان‌طور که رهبر و دیده‌بان حکیم انقلاب فرمودند به یک تهاجم ترکیبی دست زده‌اند.

تهاجمی که هم جنبه سیاسی، هم جنبه اقتصادی، هم جنبه رسانه‌ای و هم جنبه دیپلماسی دارد و تأکید کردند که ما هم در مقابل باید حرکت‌مان حرکت ترکیبی باشد. با توجه به این وضعیت، باید دفاع ترکیبی در دستور کار همه بخش‌ها قرار گیرد.

از حوزه‌های سیاسی و نظامی گرفته تا اقتصادی، فرهنگی و رسانه‌ای و البته در این میان از تهاجم به دشمن هم نباید غافل بود؛ چرا که اگر با تقویت ساخت درونی و قدرت و قوت‌یابی، مواضع دشمن مورد حمله واقع شود، جلوی تجاوز و تهاجم بیشتر او گرفته می‌شود.

جان کلام اینکه رمز موفقیت در این نبرد هم که بخش عمده‌ای از آن بر فرهنگ و رسانه متکی است، ورود جدی و قوی در عرصه «جهاد تبیین» است.

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جنگ بی‌تعریف! بیشتر بخوانید »

جایگاه منطقه‌ای و جهانی ایران پس از انقلاب اسلامی

جایگاه منطقه‌ای و جهانی ایران پس از انقلاب اسلامی


به گزارش مجاهدت از گروه بین‌الملل دفاع‌پرس‌، ایران در حالی بهمن امسال وارد چهل و سومین سال پیروزی انقلاب اسلامی می‌شود که نه تنها انواع فشارها، تهدیدات، تحریم‌ها، جنگ نظامی و جنگ تبلیغاتی و… آن را از پای در نیاورده است و حرکتی که ملت ایران به رهبری امام خمینی (ره) شروع کرد متوقف نشده است، بلکه اکنون جهان نظاره‌گر آن است که چگونه جمهوری اسلامی با اقتدار به یکی از بازیگران اصلی عرصه بین‌المللی و تأثیرگذار بر روند تحولات جهانی تبدیل شده است.

یکی از موضوعات بسیار مهم در مورد انقلاب اسلامی ایران از زمان پیروزی آن در بهمن ۱۳۵۷ تاکنون به ماهیت متفاوت جنبش انقلابی ایرانی‌ها از رویداد‌های مشابه آن در دیگر نقاط جهان طی قرون ۱۹ و ۲۰ بازمی‌گردد.

از یک سو در حوزه ماهیت سیاسی، عمده جنبش‌های مردمی استقلال‌طلبانه و دموکراسی‌خواه قرن بیستم بویژه نیمه دوم آن تحت تاثیر رقابت دو ابرقدرت شرق و غرب قرار داشت و به تبع آن یا از تفکرات مارکسیستی الهام گرفته بود و یا از سوی متفکران و سیاسیون غرب‌گرا و لیبرال رهبری می‌شد. این جدال تا حدود زیادی سرنوشت بیشتر خیزش‌های مردمی حتی در جوامع غیرغربی و به اصطلاح جهان سوم را تعیین می‌کرد.

از طرف دیگر تفکر غالب در ایدئولوژی‌های غربی بر سکولاریسم و کنار رفتن دین و معنویت از هرگونه نقش‌آفرینی در حیات سیاسی و اجتماعی تاکید می‌کردند و در نتیجه ریشه‌های تمدنی و فرهنگی کشور‌های شرقی که یک پای آن در دین و مذهب این جوامع قرار داشت نادیده گرفته می‌شد. موضوعی که با فرآیند یا پروژه جهانی‌سازی به عنوان یک پدیده غربی، فرهنگ‌های محلی و غیرسرمایه‌داری شرقی را بلعیده و به بحران هویت و معنویت در عصر کنونی دامن زده است.

این در حالی است که انقلاب ایران با ماهیت عدالت‌خواهی، مردم‌سالاری، بازگرداندن دین و معنویت به حیات اجتماعی و سیاسی و به رهبری یک پیشوای بزرگ مذهبی، فضای تنفسی تازه و سخنی نو را به جهانیان عرضه کرد.

اما از بعدی دیگر انقلاب اسلامی و جنبش مردمی ایران برخلاف دیگر انقلاب‌های استقلال طلبانه در کشور‌های جهان سوم که یا دچار استحاله و نابودی سریع در برابر تهدیدات، فشار‌ها و نفوذ ابرقدرت‌ها شدند و یا به سرنوشت دیکتاتوری و کنار رفتن مردم از عرصه حکمرانی گرفتار آمدند، همچنان توانسته است با حفظ ایدئولوژی و شعار‌های استقلال‌طلبانه و ضدامپریالیستی دست ابرقدرت‌ها را از تحمیل دیدگاه‌های خود به ملت ایران قطع و به طور همزمان اصل مردم‌سالاری دینی و چرخش قدرت و نظام انتخاباتی را حفظ کند.

پیروزی انقلاب اسلامی علاوه بر ابعاد ایدئولوژیکی و فرهنگی، در بعد ژئوپلتیکی و تحولات جهانی رقابت کشور‌ها در حوزه امنیت و اقتصاد، بویژه در منطقه راهبردی غرب آسیا و شمال آفریقا که گلوگاه حضور و رقابت قدرت‌های جهانی برای دهه‌های متوالی بوده است، موجب تغییر و تحولات جدی در فضای بین المللی شد.

الوقت گزارش داد که در عرصه منطقه‌ای، ایران پیش از انقلاب اسلامی که به دلیل روابط نزدیک با غرب و ایالات متحده به عنوان ژاندارم منطقه شناخته می‌شد و به اهرم اصلی پیشبرد استراتژی امنیتی و منافع اقتصادی قدرت‌های غربی در خلیج فارس به شمار می‌رفت، از نفوذ منطقه‌ای چندانی برخوردار نبود. با پیروی انقلاب اسلامی با پیام حمایت از مستضعفان و مقابله با سلطه قدرت‌های خارجی بر امورات منطقه و کشور‌های اسلامی، معماری امنیتی منطقه نیز کاملاً دگرگون شد و پس از گذشت دهه‌ها اکنون محور مقاومت به رهبری ایران قدرت اصلی تأثیرگذار بر تحولات منطقه‌ای است.

اما در عرصه بین‌المللی نیز وضعیت ایران پیش و پس از انقلاب اسلامی به هیچ عنوان قابل مقایسه نیست. در حالی که ایران نقش اصلی و بنیادین را در به زانو درآوردن استراتژی‌های آمریکا در منطقه غرب آسیا و خلیج فارس در طول ۴۰ سال گذشته ایفا کرده است، این امر خود پایان ایده جهان تک قطبی و شعار اندیشمندان غربی در مورد پایان تاریخ را تسریع کرد. ایران اکنون یک پای اصلی تحولات جهانی در امر گذار به نظم نوین جهانی در کنار قدرت‌های بزرگی همچون چین و روسیه محسوب می‌شود.

از دیگر موضوعات حائز اهمیت در مورد حرکت قدرت‌آفرین مردم ایران در طول ۴ دهه گذشته، مسأله بسیار مهم امنیت ملی است که امروزه بخش زیادی از کشور‌های منطقه پرآشوب خاورمیانه را به خود مشغول کرده است.

با نگاهی به وضعیت کشور‌های منطقه می‌توان به این واقعیت پی برد که امنیت ملی را نه همانند کشور‌های عربی می‌توان با سرسپردگی و باج دادن خریداری کرد و نه با تکیه بر خرید‌های نظامی و اتکا به واردات تسلیحاتی نسبت به حفظ امنیت سرزمینی و مقابله با تهدیدات اطمینان خاطر داشت.

پیش از انقلاب اسلامی، ایران یکی از بزگترین خریداران صنایع نظامی جهان محسوب می‌شد و مشتری پروپاقرص تسلیحات نظامی غربی بود که سالانه درآمد‌های هنگفتی را نصیب شرکت‌های غربی می‌کرد. اکنون، اما در چهارمین دهه از انقلاب اسلامی، ایران نه تنها تمامی نیازمندی‌های راهبردی در حوزه صنایع دفاعی را خود تولید می‌کند بلکه در صنایع پیشروی همچون صنعت موشکی و صنعت فضایی و ساخت پهباد‌های نظامی در ردیف قدرت‌های برتر جهان محسوب می‌شود به صورتی که تهدیداندیشی از تجاوز خارجی به کمترین نگرانی برای امنیت ملی ایران تبدیل شده است.

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جایگاه منطقه‌ای و جهانی ایران پس از انقلاب اسلامی بیشتر بخوانید »