اسرائیل

آمریکا به دنبال گزینه خارجی برای توپخانه+عکس

آمریکا به دنبال گزینه خارجی برای توپخانه+عکس


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از سرویس دفاع و امنیت مشرق، نیروی زمینی ارتش آمریکا مدتی است که به دنبال خرید سیستم توپخانه ای خود کششی نصب شده بر روی شاسی چرخ دار به منظور تجهیز یگان های مکانیزه خود است. واحدهای مورد نظر معمولا از زره پوش های استرایکر بهره برده و در حال حاضر سیستم توپخانه گلوله زنی مورد استفاده آنها توپ کششی M777 است. به جهت افزایش توان تحرک در میدان رزم مدتی است که آمریکا به دنبال گزینه های مختلفی در این خصوص است. در حاضر چندین گزینه مطرح در این بخش وارد میدان شده و احتمالا به زودی رقابت بین آنها برای کسب این قرارداد آغاز می شود.

بر اساس اخبار موجود سیستم های توپخانه ای سزار از فرانسه ، آرچر از سوئد ، B-52 از صربستان و  ATMOS Iron Sabre از رژیم صهیونیستی در این رقابت حضور دارند. رسانه ها همچنین به این مسئله اشاره کردند که یک تیم مشترک آمریکایی متشکل از شرکت های AM General و Mandus Group طرحی به اسم Brutus را برای این رقابت ارائه داده اند. ارتش آمریکا به صورت سنتی بر استفاده از توپ های خودکششی سوار بر شاسی شنی دار مثل ام 109 یا نمونه های کششی مثل ام 777 تاکید داشته است و بحث سیستم های توپخانه ای کامیون سوار تا به الان آنچنان مورد توجه ارتش این کشور و شرکت های اسلحه سازی داخلی آن نبوده است. در بحث سیستم های وارد شده به این رقابت شاید بتوان گفت که سزار فرانسه با فروش های خوب در چند سال اخیر به کشورهای مختلف مثل عربستان سعودی ، دانمارک، اندونزی ، دانمارک ، لبنان ، مراکش و جمهوری چک یکی از موفق ترین فروشنده های این گونه سیستم ها در حال حاضر در جهان است.

سیستم توپخانه ای سزار ساخت فرانسه

سیستم توپخانه ای آرچر ساخت سوئد

ATMOS Iron Sabre از رژیم صهیونیستی و B-52 از صربستان از جمله انتخاب های مورد علاقه در کشورهای جهان سوم یا در حال توسعه است. در لیست دارندگان این دو سیستم توپخانه ای نام هایی مثل آذربایجان ، رومانی ، کامرون ، روآندا و اوگاندا برای سیستم اسراییلی و الجزایر ، قبرس ، کنیا ، میانمار و الجزایر برای سیستم ساخت صربستان دیده می شود. آرچر سوئدی هم البته از جمله سیستم های بسیار با کیفیت در این رقابت است که البته در این سالها به دلیل قیمت بالا و البته سخت گیری های خاص سوئد در حوزه صادرات سلاح موفق به کسب مشتری نشده است.

سیستم توپخانه ای B-52 ساخت صربستان

سیستم توپخانه ای ATMOS Iron Sabre ساخت رژیم صهیونیستی

تمام این سیستم های توپخانه از کالیبر 155 میلی متری بهره برده و توان شلیک طیف مختلفی از گلوله های این کالیبر خصوصا از نمونه های با پیشران کمکی و هدایت شونده را نیز دارند. گزینه های مختلفی در بحث سیستم های بارگذاری اتوماتیک یا نیمه اتوماتیک ، شاسی های مختلف برای حمل ( خصوصا کامیون های ساخت آمریکا ) در این برنامه وجود دارد. قرار است که رقابت ها برای تعیین برنده این رقابت در اوایل سال 2021 برگزار شده و اولین سیستم های تولید شده برای این سفارش در اوایل سال 2023 میلادی به ارتش آمریکا تحویل شود.



منبع خبر

آمریکا به دنبال گزینه خارجی برای توپخانه+عکس بیشتر بخوانید »

اذعان مقام سابق موساد؛ اسرائیل ضربات دردناکی از ایران دریافت کرده که افکار عمومی نمی‌داند

اذعان مقام سابق موساد؛ اسرائیل ضربات دردناکی از ایران دریافت کرده که افکار عمومی نمی‌داند


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس، کانال ۱۳ تلویزیون رژیم صهیونیستی سه‌شنبه‌شب مستندی از عملیات‌های تروری پخش کرد که سازمان جاسوسی این رژیم (موساد) در دهه‌های اخیر اجرا کرده است.

وبگاه خبری «رأی الیوم» نوشت، در این مستند ترور دانشمند هسته‌ای ایران محسن فخری‌زاده که ماه گذشته ترور شد به شکل نمایشی به تصویر کشیده شد. تهیه‌کننده این مستند الون بن داوِد تحلیلگر امور نظامی اسرائیلی است و در مستند تأکید کرد که اسرائیل تا این لحظه مسئولیت این ترور را بر عهده نگرفته است.

در این مستند، رام بن باراک نایب رئیس پیشین موساد در گفت‌وگویی تلویزیونی گفت، ایرانی‌ها بسیار باهوش، باپشتکار و باتجربه هستند. او اشاره کرد که اسرائیل در دوره‌های گذشته ضربات از آنان (ایرانی‌ها) دریافت کرده‌اند بدون آنکه مردم بدانند. او به نقش نظارت نظامی اسرائیل که مانع نشر چنین اخباری می‌شود اشاره‌ای نکرد. 

این مقام سابق موساد در پاسخ به سوالی در خصوص پاسخ ایران به ترور دانشمند خود گفت اصلا بعید نیست که تهران عملیات انتقام‌جویانه علیه اسرائیل اجرا کند. این عملیات هم لزوماً داخل اسرائیل [فلسطین اشغالی] نیست. ایران توانایی اجرای عملیات داخل اسرائیل را دارد؛ امری که -به ادعای او- تاکنون اتفاق نیفتاده است. 

این مستند همچنین شامل مصاحبه‌هایی با مسئولان بلندپایه در دو سازمان موساد و شاباک است… در این مستند به عملیات ترور شهید ابوجهاد در تونس و یحیی عیاش در غزه اشاره شده و تامیر حییم رئیس سابق شعبه جمع‌آوری اطلاعات موساد به این سوال که آیا اسرائیل حاضر است همه‌چیزش را برای عواملش بدهد تا مأموریت جاسوسی خود را بتوانند انجام بدهند، پاسخ نداد اما گفت که اسرائیل در عملیات خارجی از مزدوران خارجی نیز استفاده می‌کند اما تکیه بر عوامل اسرائیلی تضمین بیشتری دارد.

رأی الیوم نوشت: از دنبال کردن مستند کامل روشن بود که اسرائیل به طور غیررسمی روایت ایران از کشته شدن [شهادت] فخری‌زاده را قبول دارد که در آن آمده است که مهم‌ترین مرد برنامه هسته‌ای ایران از طریق فناوری بسیار پیشرفته ترور شده به طوری که تیم ترور عملیات را بعد از آن انجام داده که از منطقه [ترور] دور شده بود چرا که ترور را با کنترل از راه دور انجام داده‌اند و حتی صاحب خودرویی که مسلیل روی آن نصب شده بود، دو روز قبل، خاک ایران را ترک کرده بود. 

رأی الیوم افزود: بدون اینکه مسئولیت این ترور بر عهده گرفته شود، از این دستاورد تاریخی اسرائیل تمجید و گفته شد که ایران ضربه‌ای سخت دریافت کرد چرا که حرف از مردمی بسیار مهم برای برنامه هسته‌ای ایران است؛ علاوه بر اینکه او یکی از شخصیت‌های دارای بیشترین حفاظت بوده و دسترسی به او خودش نوعی موفقیتی چشمگیر محسوب می‌شود. به نقل از منابع بلندپایه امنیتی در تل‌آویو در این مستند بیان شد که فخری‌زاده می‌دانسته که موساد در پی اوست. 

رأی الیوم همچنین با بیان اینکه این مستند در دل خود تهدیدهایی علیه ایران داشت مبنی بر اینکه اسرائیل فناوری پیشرفته‌ای برای اجرای عملیات‌ها دارد، نوشت: نیاز به بیان نیست که زمان پخش این مستند هم بی‌هدف نیست و می‌توان آن را در چارچوب جنگ روانی قلمداد کرد به دو دلیل؛ اول اینکه تلاش کرد قدرت موساد را بسیار بزرگ جلوه دهد و دوم اینکه تأکید کرد که رژیم اشغالگر عملیات‌های ترور و اقدامات خرابکارانه را برای رسیدن به اهدافش ادامه می‌دهد. 

انتهای پیام/ص 

 





منبع خبر

اذعان مقام سابق موساد؛ اسرائیل ضربات دردناکی از ایران دریافت کرده که افکار عمومی نمی‌داند بیشتر بخوانید »

اوباما: اینترنت بزرگ‌ترین تهدید علیه دموکراسی ماست

کتاب باراک اوباما؛ روایت رئیس‌جمهور سابق آمریکا از انقلاب اسلامی ایران/ «چشمان نافذ یک پیامبر»؛ توصیف اوباما از امام خمینی/ تعبیر جالب اوباما از پاسخ رهبر ایران به نامه‌هایش +عکس و فیلم


سرویس جهان مشرق باراک اوباما، رئیس‌جمهور سابق آمریکا (بین سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۷)، تجربیات دوران ریاست‌جمهوری‌اش را در قالب مجموعه‌ای دو جلدی مکتوب کرده است که جلد اول آن تحت عنوان «سرزمین موعود
[۱]
» در ۷۶۸ صفحه، روز سه‌شنبه، ۱۷ نوامبر ۲۰۲۰ (۲۷ آبان ۹۹) منتشر شد. این کتاب که توانسته نظر مساعد منتقدان را به خود جلب کند، مورد استقبال فوق‌العاده خوانندگان هم قرار گرفته است؛ استقبالی که خود اوباما هم اقرار دارد آن را تا اندازه‌ای به پیروزی جو بایدن، معاون اولش در دوران ریاست‌جمهوری، در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری در آمریکا مدیون است
[۲]
.

جلد کتاب «سرزمین موعود» نوشته باراک اوباما (+)


سرویس جهان مشرق قصد دارد طی روزهای آینده، ترجمه بخش‌های مهم کتاب «سرزمین موعود»، به ویژه بخش‌های مربوط به ایران، را در قالب یک مجموعه گزارش منتشر کند. لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از محتوای کتاب باراک اوباما این مجموعه گزارش را منتشر می‌کند و دیدگاه‌ها، ادعاها و القائات کتاب مذکور لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.


آن‌چه در ادامه می‌خوانید، قسمت چهارم از ترجمه منتخب کتاب «سرزمین موعود» است. قسمت‌های قبلی این مجموعه را می‌توانید از لینک‌های انتهای همین گزارش بخوانید. قسمت‌های بعدی این مجموعه به زودی در مشرق منتشر خواهند شد.


قسمت چهارم/

عملیات آژاکس
[۳]
[کودتای ۲۸ مرداد در ایران توسط سی‌آی‌ای و ام‌آی۶
جزئیات بیش‌تر] الگویی را برای محاسبات غلط آمریکا در برخورد با کشورهای درحال‌توسعه ایجاد کرد که در طی جنگ سرد نیز ادامه داشت: اشتباه گرفتنِ آرمان‌های ملی‌گرایانه با توطئه‌های کمونیستی؛ برابر دانستنِ منافع تجاری با امنیت ملی؛ و براندازی دولت‌های منتخب دموکراتیک و همسویی با حکومت‌های مستبد وقتی این کار را به نفع خودمان تشخیص می‌دادیم. با این حال، سیاست‌گذاران آمریکایی احتمالاً تا بیست‌وهفت سال اول فکر می‌کردند ترفند آن‌ها در ایران خوب جواب داده است. شاه به همپیمان پروپاقرصی برای آمریکا تبدیل شد که قراردادهای خود با شرکت‌های نفتی آمریکایی را تمدید می‌کرد و تسلیحات گران‌قیمت آمریکایی را می‌خرید. روابط دوستانه‌ای با اسرائیل داشت، به زنان حق رأی داد، از ثروتِ روبه‌رشد کشور برای مدرن‌سازی اقتصاد و نظام آموزشی استفاده کرد، و راحت با بازرگانان غربی و خانواده‌های سلطنتی اروپا نشست‌وبرخاست می‌کرد.

محمدرضا پهلوی  و جیمی کارتر  رئیس‌جمهور  وقت آمریکا،  در ظاهر روابط خوبی با یک‌دیگر داشتند (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› اعتراف مقامات سابق کاخ سفید به اعتیاد ۴۰ ساله واشینگتن به دشمنی با ایران

آن‌چه برای خارجی‌ها کم‌تر مشهود بود، نارضایتی روزافزون از ریخت‌وپاش‌های شاه، سرکوب بی‌رحمانه مردم (پلیس مخفی شاه [ساواک] به خاطر شکنجه و کشتار مخالفان زبانزد بود)، و ترویج آداب و رسوم اجتماعی غربی بود که از نظر روحانیون محافظه‌کار و پیروانِ فراوان آن‌ها، ناقض اصول اصلی اسلام محسوب می‌شدند. تحلیلگران سی‌آی‌ای نیز چندان توجهی به تأثیر فزاینده آیت‌الله خمینی، روحانی موعودگرای شیعه که در تبعید به سر می‌برد، نکردند؛ کسی که در نوشته‌ها و سخنرانی‌هایش شاه را به عنوان دست‌نشانده غرب محکوم می‌کرد و از مؤمنان می‌خواست تا نظام موجود را با دولتی اسلامی تحت حاکمیت قانون شرع جایگزین کنند. بنابراین اوایل سال ۱۹۷۸ وقتی راهپیمایی‌های داخل ایران به یک انقلاب پوپولیستیِ تمام‌عیار منجر شد، مقامات آمریکایی غافلگیر شدند.

اشتباه محاسباتی آمریکایی‌ها درباره انقلاب اسلامی و عدم شناخت آن‌ها از امام خمینی [دانلود]
خلاصه‌ای کوتاه از سرنوشت محمدرضا پهلوی؛ از رسیدن به قدرت تا فرارسیدن مرگ [دانلود]

در همین‌باره بخوانید:

›› روایت خبرنگار «تایم» : انقلاب اسلامی ایران از درون کاخ پهلوی

›› بروکینگز: آیت‌الله خمینی راست می‌گفت «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند»

کارگران ناراضی، جوانان بی‌کار، و نیروهای دموکراسی‌خواهی که به دنبال بازگشت حکومت مشروطه بودند، فوج‌فوج به طرفداران [آیت‌الله] خمینی در خیابان‌ها می‌پیوستند. در آغاز سال ۱۹۷۹ که تعداد تظاهرکنندگان به میلیون‌ها نفر رسیده بود، شاه بی‌سروصدا از کشور فرار کرد و مدت کوتاهی برای مداوا در آمریکا بستری شد. اخبار شبانه آمریکا پر از تصاویر همین آیت‌الله (با ریش سفید و چشمان نافذ یک پیامبر) بود که در بازگشتی پیروزمندانه از تبعید، در برابر دریای طرفدارانش، از هواپیما خارج می‌شد.

امام خمینی در هواپیمایی که ایشان را پیروزمندانه به ایران بازگرداند (+)

توصیفات همسایه‌های امام خمینی در «نوفل‌لوشاتو» و خبرنگار رویترز در فرانسه درباره بنیان‌گذار جمهوری اسلامی [دانلود]

بیش‌ترِ آمریکایی‌ها در زمان وقوع انقلاب ایران اطلاعات کمی درباره این تاریخ [دخالت‌های آمریکا در ایران، مانند کودتای ۲۸ مرداد] داشتند و نمی‌دانستند چرا مردم یک کشور در آن‌طرف دنیا، ناگهان آدمک «عمو سام
[۴]
» [نماد آمریکا] را می‌سوزانند و شعار «مرگ بر آمریکا» می‌دهند. من هم نمی‌دانستم.
آن زمان هفده‌ساله بودم، هنوز دبیرستان می‌رفتم و تازه در آستانه کسب آگاهی سیاسی بودم. فقط به طور مبهم جزئیات اتفاقات بعدی را متوجه شدم. این‌که [آیت‌الله] خمینی چگونه جای پای خود را به عنوان رهبر عالی محکم کرد و همپیمانان سابق سکولار و اصلاح‌طلبش را به حاشیه راند؛ چگونه نیروی شبه‌نظامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تشکیل داد تا هر کسی را که رژیم جدید را به چالش بکشد، در هم بکوبد؛ و چگونه از ماجرای حمله دانشجویانِ افراطی به سفارت آمریکا و گروگان‌گیری آمریکایی‌ها برای کمک به تقویت انقلاب و تحقیر قدرتمندترین کشور جهان استفاده کرد.

ظهور امام خمینی به عنوان یک رهبر دینی، تمام معادلات آمریکایی‌ها درباره ایران را به هم ریخت (+)

اما اگر بگویم که سی سال بعد از آن انقلاب، پیامدهای ناشی از آن رویدادها هنوز هم چشم‌انداز ژئوپلتیک دوران ریاست‌جمهوری من را شکل می‌داد، اغراق نکرده‌ام. انقلاب ایران الهام‌بخش جنبش‌های اسلامی افراطی زیادی شد که قصد تکرار موفقیت آن را داشتند. فراخوان [آیت‌الله] خمینی برای سرنگونی نظام‌های پادشاهی سنی عربی، ایران و آل‌سعود را به دشمنان قسم‌خورده تبدیل کرد و درگیری‌های فرقه‌ای در سراسر خاورمیانه را شدت بخشید. تلاش سال ۱۹۸۰ عراق برای حمله به ایران و جنگ خونین هشت‌ساله‌ی متعاقب آن (جنگی که در آن کشورهای خلیج [فارس] صدام حسین را تأمین مالی می‌کردند و در عین حال، شوروی تسلیحات، از جمله تسلیحات شیمیایی، در اختیار ارتش [آیت‌الله] خمینی قرار می‌داد) باعث شد حمایت ایران از تروریسم به عنوان راهی برای جبران برتری نظامیِ دشمنانش، شتاب بیش‌تری بگیرد. (آمریکا در دوران ریاست‌جمهوری [رونالد] ریگان
[۵]
[رئیس‌جمهور آمریکا بین سال‌های ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۹] با فرصت‌طلبی تلاش کرد هر دو طرف را داشته باشد؛ علناً از عراق حمایت می‌کرد، اما مخفیانه به ایران اسلحه می‌فروخت
[۶]
.)

سوگند [آیت‌الله] خمینی درباره محو اسرائیل از روی نقشه (که در حمایتِ سپاه از نیروهای نیابتی مسلح مانند شبه‌نظامیان شیعه حزب‌الله در لبنان و شاخه نظامی گروه مقاومت فلسطین، حماس، آشکار است) رژیم ایران را به بزرگ‌ترین تهدید امنیتی اسرائیل تبدیل کرد و در رویکرد سخت‌گیرانه اسرائیل نسبت به صلح احتمالی با همسایگانش مؤثر بود.

 

نتانیاهو: «می‌خواهید سه تهدید بزرگ علیه اسرائیل را بشناسید؟ ایران، ایران، ایران»  [دانلود]

 

[آیت‌الله] خمینی، سال ۱۹۸۹ درگذشت. جانشین وی آیت‌الله [سید] علی خامنه‌ای (روحانی‌ای که به‌ندرت به خارج از کشور خود سفر کرده بود و دیگر هم هیچ‌وقت سفر نکرد) ظاهراً در نفرت از آمریکا با [آیت‌الله] خمینی همانند بود. [آیت‌الله] خامنه‌ای با وجود داشتن عنوان «رهبر عالی»، اختیارات مطلق نداشت؛ بلکه مجبور بود با شورای قدرتمندی متشکل از روحانیون مشورت کند. به علاوه، مسئولیت اداره امور روزمره‌ی دولت نیز به عهده رئیس‌جمهوری بود که با آرای عمومی انتخاب می‌شد.

در یک بازه زمانی در اواخر دولت [بیل] کلینتون
[۷]
[رئیس‌جمهور آمریکا بین سال‌های ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۱] و اوایل دولت [جورج] بوش
[۸]
[رئیس‌جمهور قبل از اوباما، بین سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹]، نیروهای میانه‌روتری در داخل ایران محبوبیت به دست آوردند و این، گرم شدن روابط ایران و آمریکا را محتمل می‌کرد. پس از ۱۱ سپتامبر، محمد خاتمی
[۹]
رئیس‌جمهور وقت ایران، حتی با پیشنهاداتی برای کمک به آمریکا در کشور همسایه‌اش افغانستان، با دولت بوش تماس برقرار کرد. اما مقامات آمریکایی این ژست را نادیده گرفتند و وقتی بوش، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، در سخنرانی «وضعیت کشور» در سال ۲۰۰۲، ایران را همراه با عراق و کره شمالی بخشی از «محور شرارت» نامید، هرگونه پنجره‌ی دیپلماتیکی که میان دو کشور وجود داشت، عملاً بسته شد.

پس از حوادث ۱۱ سپتامبر، جورج بوش، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، ایران را بخشی از «محور شرارت» در جهان معرفی کرد و عملاً پنجره‌ی روابط دیپلماتیک میان دو کشور را بست (+)

*          *          *

زمانی که من مسئولیت خود را آغاز کردم، تندروهای محافظه‌کار به رهبری رئیس‌جمهور جدید، محمود احمدی‌نژاد قدرت را به دست گرفته بودند؛ کسی که لفاظی‌های جنون‌آمیز ضدغربی‌اش، اقدامش به انکار هولوکاست و برخورد قضایی‌اش با همجنس‌گراها و افراد دیگری که آن‌ها را تهدید می‌دانست، عصاره‌ی عالی‌ای از نفرت‌بارترین ابعادِ رژیم بود. سلاح‌های ایرانی هنوز برای شبه‌نظامیانی ارسال می‌شد که قصد کشتن سربازان آمریکایی در عراق و افغانستان را داشتند. حمله آمریکا به عراق موقعیت استراتژیک ایران در منطقه را به شدت تقویت کرده بود، چراکه دشمنِ قسم‌خورده‌اش، صدام حسین، را با حکومتِ شیعه‌ای تحت نفوذِ ایران جایگزین کرده بود. حزب‌الله، نیروی نیابتی ایران، با موشک‌هایی که ایران در اختیارش می‌گذاشت و حالا بردشان به تل‌آویو هم می‌رسید، به عنوان قدرتمندترین جناح در لبنان مطرح شده بود. سعودی‌ها و اسرائیلی‌ها با لحن نگران‌کننده‌ای درباره گسترش «هلال شیعیِ
[۱۰]
» نفوذ ایران هشدار می‌دادند و علاقه خود نسبت به «تغییر رژیم» احتمالی در ایران توسط آمریکا را علناً ابراز می‌کردند.

مسیرهای شمالی (قرمز) و جنوبی (سبز) کوریدور زمینی‌ای که ایران را تا مدیترانه و تا مرزهای رژیم صهیونیستی می‌رساند (جزئیات بیش‌تر(+)

در همین‌باره بخوانید:

›› پیشنهاد ترور مقامات ارشد ایران با بودجه سعودی

›› «کوریدور زمینی تهران-مدیترانه» چیست؟ / نیروهای حاج قاسم پشت مرزهای رژیم صهیونیستی

بنابراین تحت هر شرایطی، ایران دردسر شماره یک دولت من محسوب می‌شد. اما این برنامه هسته‌ای پرشتاب این کشور بود که می‌توانست این وضعیت بد را به بحرانی تمام‌عیار تبدیل کند. رژیم، تأسیسات هسته‌ای ساخته‌شده در زمان شاه را به ارث برده بود، و طبق پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای سازمان ملل متحد (که ایران از زمان تصویب این پیمان در سال ۱۹۷۰ امضاکننده آن بود) این حق را داشت که از انرژی هسته‌ای برای مقاصد صلح‌آمیز استفاده کند. متأسفانه همان فناوری سانتریفیوژی که برای چرخش و غنی‌سازی اورانیوم با غنای کم (که سوخت موردنیاز نیروگاه‌های هسته‌ای را تأمین می‌کند) استفاده می‌شود، را می‌توان دستکاری کرد و از آن برای تولید اورانیوم با غنای بالا و ساخت سلاح استفاده نمود.

به قول یکی از کارشناسان ما، «با داشتن اورانیوم کافی با غنای بالا، هر دانش‌آموز باهوش دبیرستانی‌ای که به اینترنت دسترسی داشته باشد، می‌تواند بمب تولید کند.» میان سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹، ایران تعداد کل سانتریفیوژهای غنی‌سازی اورانیوم خود را از صد به پنج هزار دستگاه افزایش داد و این رقم بسیار بیش‌تر از چیزی بود که بتوان با یک برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای آن را توجیه کرد. جامعه اطلاعاتی آمریکا اطمینانِ منطقی‌ای داشت که ایران هنوز سلاح هسته‌ای ندارد. اما همچنین اعتقاد داشت که رژیم «ظرفیت گریز» خود (فرصت زمان لازم برای تولید اورانیوم کافی برای ساخت یک سلاح هسته‌ای عملیاتی) را تا یک سطح بالقوه خطرناک کاهش داده است.

سانتریفیوژهای IR8 ساخت ایران؛ آن‌چه نهایتاً آمریکا را وادار به پذیرش حق غنی‌سازی ایران کرد (و مقدمات دستیابی به توافق هسته‌ای را فراهم آورد)، پیشرفت‌های ایران در فناوری هسته‌ای بود (+)

زرادخانه هسته‌ای ایران نیازی به تهدید خاک آمریکا نداشت؛ صِرفِ احتمال وقوع حمله هسته‌ای یا تروریسم هسته‌ای در خاورمیانه، گزینه‌های رئیس‌جمهور آینده آمریکا برای مهار تجاوزگری ایران علیه همسایگانش را به شدت محدود می‌کرد. سعودی‌ها احتمالاً با تلاش برای ساخت یک «بمب سُنی» واکنش نشان می‌دادند، و رقابت تسلیحاتی هسته‌ای در بی‌ثبات‌ترین منطقه جهان آغاز می‌شد. در همین حال، اسرائیل (که ظاهراً خودش کلکسیونی از سلاح‌های هسته‌ای اعلام‌نشده در اختیار دارد) ایرانِ مسلح به سلاح هسته‌ای را تهدیدی موجودیتی تلقی می‌کرد و گویا در حال تهیه طرح‌هایی برای حمله‌ی پیش‌دستانه به تأسیسات هسته‌ای ایران بود. هرگونه اقدام، واکنش یا اشتباه محاسباتی توسط هر یک از این طرف‌ها می‌توانست خاورمیانه (و آمریکا) را به ورطه‌ی جنگی دیگر بکشاند؛ آن هم در زمانی که هنوز ۱۸۰,۰۰۰ نیروی نظامی ما در طول مرزهای ایران به‌شدت در معرض خطر قرار داشتند، و در حالی که هرگونه افزایش شدید قیمت نفت می‌توانست اقتصاد رکودزده‌ی جهان را وارد سقوط آزاد کند. در دوران دولت من، گاهی سناریوهایی را مطرح می‌کردیم در این‌باره که درگیری با ایران چه‌طور ممکن است پیش برود. وقتی این جلسات را ترک می‌کردم، این واقعیت روی شانه‌ام سنگینی می‌کرد که در صورت ضرورت پیدا کردنِ جنگ، تقریباً همه چیزهای دیگری هم که می‌خواستم به دست بیاورم، نابود خواهند شد.

پیامدهای جنگ با ایران برای هر رئیس‌جمهوری در آمریکا غیرقابل‌تحمل خواهد بود (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› آیا مقدمات جنگ ایران و آمریکا فراهم است؟

›› آیا آمریکا توان حمله نظامی به ایران را دارد؟

›› پیامدهای جنگ با ایران برای ترامپ، آمریکا، خاورمیانه و دنیا چیست؟

›› عمودی می‌آیند؛ افقی می‌روند/ گزارش نیویورک‌تایمز از وحشت جنگ با ایران در آمریکا

به همه این دلایل، من و تیمم در مرحله انتقال قدرت، بیش‌ترِ وقت خود را صرف بحث در مورد چگونگی جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای کردیم؛ البته در حالت ایده‌آل، از طریق دیپلماسی و نه شروع جنگی دیگر. روی یک استراتژی دو مرحله‌ای به توافق رسیدیم. از آن‌جا که از سال ۱۹۸۰ تقریباً هیچ ارتباط سطح بالایی میان آمریکا و ایران وجود نداشت، مرحله اول شامل ارتباط مستقیم بود. همان‌طور که در سخنرانی مراسم سوگند ریاست‌جمهوری خود گفتم، ما آماده بودیم دست خود را به سوی کسانی دراز کنیم که تمایل داشتند مُشتِ گره‌کرده‌ی خود را باز کنند. ظرف چند هفته پس از آغاز به کار، نامه‌ای محرمانه از طریق کانالی که با دیپلمات‌های ایرانی در سازمان ملل داشتیم برای آیت‌الله خامنه‌ای ارسال کردم و پیشنهاد دادم که گفت‌وگوی میان دو کشور را در مورد موضوعات مختلف از جمله برنامه هسته‌ای ایران آغاز کنیم. پاسخ [آیت‌الله] خامنه‌ای صریح بود: ایران علاقه‌ای به گفت‌وگوی مستقیم ندارد. با این حال، وی از این فرصت استفاده کرده و راه‌هایی پیشنهاد کرده بود که آمریکا از نقش خود به عنوان یک قلدرِ امپریالیست دست بردارد.

رؤسای‌جمهور آمریکا (می‌میرند و) بدن‌هایشان خوراک کرم و مور و مار می‌شود، اما جمهوری اسلامی همچنان ایستاده است [دانلود]

پاسخ‌های رهبر ایران به پیام‌های ترامپ در دیدار با شینزو آبه، نخست‌وزیر ژاپن؛ ۲۳ خرداد ۹۸ [دانلود]

در همین‌باره بخوانید:

›› برنامه سه‌مرحله‌ای بایدن برای ایران چیست؟

›› آیا آمریکای بایدن به برجام برمی‌گردد؟

رام [اسرائیل امانوئل
[۱۱]
، رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید بین سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۰] پس از خواندن نسخه‌ای از نامه [آیت‌الله] خامنه‌ای که از زبان فارسی ترجمه شده بود، گفت: «فکر می‌کنم به این زودی‌ها مشتش را باز نمی‌کند.» گفتم: «فقط همین‌قدر [باز می‌کند] که انگشت وسطش را به من نشان بدهد.»

واقعیت این بود که هیچ‌یک از ما در کاخ سفید انتظار پاسخ مثبتی نداشتیم. اما من باز هم این نامه را فرستادم، چون می‌خواستم ثابت کنم که مانع دیپلماسی، سازش‌ناپذیری آمریکا نیست، بلکه سازش‌ناپذیری ایران است. من از طریق تبریک سال نوی سنتی ایرانی (نوروز) که در ماه مارس به صورت آنلاین منتشر کردیم، پیام استقبالمان [از رابطه با ایران] را به عموم مردم ایران مخابره کردم.

 

پیام نوروزی باراک اوباما در سال ۲۰۰۹ (با زیرنویس فارسی رسمی کاخ سفید) [دانلود]

 

اما وقتی میرحسین موسوی، نامزد معارضانِ ایرانی، مقامات دولتی را، به تقلب در رأی‌گیری برای کمک به انتخاب مجدد احمدی‌نژاد برای دوره دوم ریاست‌جمهوری متهم کرد، هرگونه چشم‌انداز دستیابی به موفقیتِ زودهنگام در ماه ژوئن سال ۲۰۰۹ محو شد. میلیون‌ها معترض در داخل ایران برای به چالش کشیدن نتیجه انتخابات به خیابان‌ها آمدند و یک «جنبش سبزِ» خودخوانده را آغاز کردند که یکی از مهم‌ترین چالش‌های داخلی علیه دولت اسلامی از زمان انقلاب سال ۱۹۷۹ بود.

بخشی از بودجه مستقیم و غیرمستقیم دولت آمریکا برای «ترویج دموکراسی» در ایران طی سال‌های منتهی به و پس از اغتشاشات سال ۱۳۸۸ (۲۰۰۹ میلادی) در این کشور که به نام «جنبش سبز» شهرت پیدا کرد (جزئیات بیش‌تر(+)

در همین‌باره بخوانید:

›› آمریکا به دنبال «جنبش سبز ۲» و تجزیه ایران در دوره ترامپ است

›› حوادث ۸۸ مقدمه برجام و تسهیل نفوذ آمریکا بود

›› کدام‌یک از مقامات آمریکایی اغتشاشات سال ۸۸ را مدیریت می‌کردند؟

›› هزینه ده‌ها میلیون دلاری آمریکا برای شعله‌ور نگه داشتن آتش فتنه

سرکوب متعاقب این جنبش، بی‌رحمانه و سریع بود. موسوی و دیگر رهبران مخالف تحت بازداشت خانگی قرار گرفتند. راهپیمایان مسالمت‌آمیز مورد ضرب‌وجرح قرار گرفتند و تعداد قابل‌توجهی کشته شدند. یک شب، در آرامش محل اقامتم، گزارش اعتراضات را به صورت آنلاین بررسی کردم و فیلمی از زن جوانی [اشاره به ندا آقاسلطان] دیدم که در خیابان‌ها هدف گلوله قرار گرفته بود و در حالی که خون در صورتش جاری بود و چشم‌هایش به ملامت به سمت بالا خیره شده بودند، جان داد.

این تصویر که از فیلم «لحظات آخر زندگی ندا آقاسلطان» گرفته شده، چشم‌های او را در حالت مشکوکی نشان می‌دهد که موجب شده گمانه‌زنی‌های مختلفی درباره ساختگی بودن ماجرای قتل او مطرح شود (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› «ساغر کسرایی» کیست/ آیا آمریکایی‌ها به دنبال تربیت «مسیح علی‌نژاد ۲» هستند؟

این صحنه، نوعی یادآوریِ فراموش‌نشدنی از بهایی بود که بسیاری از مردم در سراسر جهان می‌پردازند چون می‌خواهند نقشی در تعیین نحوه حکومت در کشورهایشان ایفا کنند؛ و اولین واکنش غریزی من این بود که می‌خواستم حمایت شدیدم را از تظاهرکنندگان در ایران ابراز کنم. اما وقتی تیم امنیت ملی را جمع کردم، کارشناسان ما در امور ایران مخالف چنین اقدامی بودند. می‌گفتند هرگونه بیانیه‌ای از طرف من احتمالاً نتیجه معکوس خواهد داشت. تندروهای رژیم، پیشاپیش این داستان ساختگی را تبلیغ می‌کردند که عوامل خارجی در پشت تظاهرات حضور دارند و فعالان داخل ایران می‌ترسیدند که هرگونه بیانیه حمایتی دولت آمریکا برای بی‌اعتبار کردن جنبش آن‌ها مورد بهره‌برداری قرار گیرد. [روایت مشابه هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت آمریکا، در این‌باره را در بخش ایران در کتاب «انتخاب‌های سخت» از کتاب‌خانه مشرق بخوانید.] خودم را موظف دانستم به این هشدارها توجه کنم و با امضای یک سری بیانیه‌های بوروکراتیک ملایم («ما همچنان کل وضعیت را به‌دقت رصد می‌کنیم»؛ «باید به حقوقِ جهانیِ اجتماع و آزادی بیان احترام گذاشته شود») خواستار راه‌حلی صلح‌آمیز بر مبنای خواست و اراده ملت ایران شدم.

نماد «مشت گره‌کرده» (راست) یکی از ابداعات با بودجه سازمان آمریکاییِ «موقوفه ملی دموکراسی» در جریان انقلاب‌های رنگی بود که بعدها برای استفاده در اغتشاشات سال ۸۸ در ایران «بومی‌سازی» شد (چپ) (جزئیات بیش‌تر(+)

در همین‌باره بخوانید:

›› مرتبطین ما در ایران اصرار داشتند در قبال «جنبش سبز» سکوت کنیم

›› آمریکا چگونه در یک کشور کودتا می‌کند

›› «یورش فوجی»؛ نقش آمریکا در اغتشاشات ایران چه بود؟

›› «بریج‌فای»؛ آیا بعد از ایران، هنگ‌کنگ مدل جدید اغتشاشات خیابانی می‌شود؟

 

با شدت گرفتن خشونت‌ها، محکومیت من نیز شدیدتر شد. با این وجود، چنین رویکرد منفعلی باب میل من نبود؛ نه فقط به این دلیل که مجبور بودم به فریاد اعتراض جمهوری‌خواهانی گوش بدهم که می‌گفتند دارم با یک رژیمِ قاتل با نازونوازش رفتار می‌کنم. داشتم درس دشوار دیگری را درباره ریاست‌جمهوری می‌آموختم؛ این‌که اکنون قلبم به ملاحظات استراتژیک و تحلیل‌های تاکتیکی زنجیر شده و اعتقاداتم تحت تأثیر استدلال‌های خلاف غریزه‌ام قرار گرفته است؛ این‌که با وجودِ داشتن قدرتمندترین سِمتِ روی زمین، اکنون نسبت به زمانی که سناتور بودم (یا حتی به عنوان یک شهروندِ عادیِ منزجر از دیدنِ زن جوانی که به ضرب گلوله‌ی دولت خودش کشته شده) آزادیِ کم‌تری در بیان آن‌چه در دلم بود و عمل به آن‌چه احساس می‌کردم باید بکنم، داشتم.

با توجه به این‌که تلاش‌ها برای باز کردن بابِ گفت‌وگو با ایران پذیرفته نشده و این کشور در هرج‌ومرج و سرکوبِ فزاینده‌ای فرو می‌رفت،  مرحله دوم استراتژی منع اشاعه‌ی هسته‌ایمان را کلید زدیم: بسیج جامعه بین‌المللی برای اِعمال تحریم‌های اقتصادی سخت و چندجانبه‌ای که بتواند ایران را وادار به نشستن پشت میز مذاکره کند. شورای امنیت سازمان ملل پیشاپیش چندین قطعنامه تصویب کرده و از ایران خواسته بود فعالیت‌های غنی‌سازی خود را متوقف کند. همچنین مجوز تحریم‌های محدود علیه ایران را صادر کرده و گروهی موسوم به ۱+۵ (پنج عضو دائم شورای امنیت، یعنی آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه و چین، به علاوه آلمان) را تشکیل داده بود تا به امید وادار کردن رژیم به پایبندی به پیمان منع اشاعه هسته‌ای، با مقامات ایرانی دیدار کنند.

گروه ۱+۵ که در نهایت به همراه نماینده اتحادیه اروپا با ایران درباره برنامه هسته‌ای تهران مذاکره کرد، پیشاپیش توسط شورای امنیت سازمان ملل تشکیل شده بود (+)

مشکل این بود که تحریم‌های موجود بیش‌ازحد ضعیف بودند و نمی‌توانستند تأثیر زیادی داشته باشند. حتی همپیمانان آمریکا مانند آلمان به تجارت پررونق خود با ایران ادامه می‌دادند و تقریباً همه، نفت این کشور را خریداری می‌کردند. دولت بوش به صورت یک‌جانبه، تحریم‌های آمریکایی بیش‌تری علیه ایران وضع کرده بود، اما این تحریم‌ها عمدتاً نمادین بودند، زیرا شرکت‌های آمریکایی از سال ۱۹۹۵ از تجارت با ایران منع شده بودند. ایران با افزایش قیمت نفت و رشد اقتصادش، با کمال میل ۱+۵ را با جلسات منظمِ مذاکره که نتیجه‌ای جز تعهد به مذاکره‌ی بیش‌تر نداشتند، دنبال خودش می‌کشید.

برای جلب توجه ایران، باید کشورهای دیگر را متقاعد می‌کردیم که گرهِ تحریم‌ها را محکم‌تر کنند. و این یعنی باید موافقت دو دشمنِ قدرتمند و تاریخی‌مان [روسیه و چین] را جلب می‌کردیم که اصولاً تحریم‌ها را دوست نداشتند، روابط دوستانه دیپلماتیک و تجاری با ایران داشتند، و تقریباً به اندازه تهران نسبت به اهداف آمریکا بی‌اعتماد بودند.

 


آن‌چه خواندید، قسمت چهارم از ترجمه منتخب کتاب «سرزمین موعود» نوشته‌ی باراک اوباما، رئیس‌جمهور سابق آمریکا بود. قسمت‌های بعدی این مجموعه به زودی در مشرق منتشر خواهند شد. قسمت‌های قبلی این مجموعه گزارش را می‌توانید از لینک‌های زیر بخوانید:

روابط مالکی با تهران نشان‌دهنده قدرت استراتژیک ایران در منطقه بود

نگرانی روسیه درباره سپر موشکی‌مان در اروپا را به موضوع ایران گره زدم

نقش مستقیم دولت آمریکا و سیا در کودتای ۲۸ مرداد


برای مطالعه ترجمه‌های قبلی مشرق از کتاب‌های مهم بین‌المللی، از جمله کتاب «اتاقی که اتفاق آن‌جا افتاد» نوشته جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق آمریکا در دولت دونالد ترامپ، و کتاب «انتخاب‌های سخت» نوشته هیلاری کلینتون، وزیر خارجه سابق آمریکا در دولت اول باراک اوباما، می‌توانید به کتاب‌خانه مشرق مراجعه کنید.

 



[۱]
سرزمین موعود (کتاب) لینک


[۲]
Barack Obama memoir tops Michelle’s in first-day sales Link


[۳]
۱۹۵۳ Iranian coup d’état Link


[۴]
Uncle Sam Link


[۵]
Ronald Reagan Link


[۶]
ماجرای مک‌فارلین لینک


[۷]
Bill Clinton Link


[۸]
George W. Bush Link


[۹]
سید محمد خاتمی لینک


[۱۰]
Shia crescent Link


[۱۱]
Rahm Emanuel Link



منبع خبر

کتاب باراک اوباما؛ روایت رئیس‌جمهور سابق آمریکا از انقلاب اسلامی ایران/ «چشمان نافذ یک پیامبر»؛ توصیف اوباما از امام خمینی/ تعبیر جالب اوباما از پاسخ رهبر ایران به نامه‌هایش +عکس و فیلم بیشتر بخوانید »

آمریکا و صهیونیسم اصلی‌ترین دشمنان ملت ایران هستند

آمریکا و صهیونیسم اصلی‌ترین دشمنان ملت ایران هستند



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، امیر سرتیپ دوم خداداد فلاح شامگاه چهارشنبه در جمع فرماندهان و کارکنان پادگان مهندسی بروجرد افزود: بصیرت مهمترین مولفه برای رویارویی با دشمنان است زیرا دشمن شناسی یکی از راه های پیروزی بر هجمه دشمنان به شمار می رود.

وی با بیان اینکه ولایتمداری از شاخصه های اول بصیرت است بیان کرد: به گفته رهبر معظم انقلاب ،آمریکا رو به زوال است و این موضوع در انتخابات اخیر ریاست جمهوری این کشور به خوبی نمایان شد.

معاون سیاسی سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی با تاکید بر اینکه نباید نگاه ها برای رفع مشکلات داخلی کشور بیرون از مرزها باشد گفت: تغییر در ریاست جمهوری آمریکا هیچ فرقی برای ما نمی کند و سیاست های ما تغییر نخواهد کرد.

سرتیپ دوم فلاح افزود: آمریکا هیچگاه برای ما قابل اطمینان نبوده است و نمی توان به آن اعتماد کرد و امروز نیز دشمنان برای ضربه زدن به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از هیچ تلاشی فرو گذار نمی کنند که برای این امر تمام توان خود را در شبکه های ماهواره ای و مجازی به کار گرفته اند.

منبع: ایرنا



منبع خبر

آمریکا و صهیونیسم اصلی‌ترین دشمنان ملت ایران هستند بیشتر بخوانید »