اسرای ایرانی

پیام فرمانده کل ارتش بمناسبت سالروز بازگشت آزادگان

آزادگان پرچم‌دار عزت و اقتدار در دفاع مقدس بودند


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، امیر سرلشکر «سید عبدالرحیم موسوی» فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران به‌مناسبت ۲۶ مرداد سالروز بازگشت آزادگان به میهن اسلامی پیامی صادر کرد.

متن این پیام بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

إِنَّ ٱلَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسْتَقامُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ ٱلْمَلائِكَةُ أَلَّا تَخَافُواْ وَلَا تَحْزَنُواْ وَأَبْشِرُواْ بالْجَنَّةِ ٱلَّتِى كُنتُمْ تُوعَدُونَ(فصلت- ۳۰)

بیست و ششم مردادماه، سالروز بازگشت پرافتخار اسطوره‌های ایستادگی و آزادگان سرافراز به میهن اسلامی، یادآور صلابت فرزندان مخلص و صبور میهن در مواجهه با دشواری‌های اسارت و جنایات دشمنان است.

آزادگان سرفراز، پرچمدار عزت و اقتدار در دفاع مقدس بوده‌اند و در هنگامه اسارت، صلابت اسرای دشت کربلا و شکوه پایداری ملت ایران را در مقابل دژخیمان دشمن به زیبایی به نمایش گذاشته‌اند.

اینجانب سالروز بازگشت شکوهمند آزادگان عزیز، این اسوه‌های صبر و صلابت به میهن اسلامی را گرامی داشته و از خدای متعال عزت و اقتدار پایدار نظام جمهوری اسلامی ایران را در پرتو عنایات حضرت ولی عصر ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) و رهبری خردمندانه امام خامنه ای عزیز(مد ظله العالی) مسئلت دارم.

فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران
سرلشکر سید عبدالرحیم موسوی

انتهای پیام/ ۲۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آزادگان پرچم‌دار عزت و اقتدار در دفاع مقدس بودند بیشتر بخوانید »

روزه داری سخت اسرا در رمضان/ از خوردن آش فاسد تا قدم زم در گرمای ۴۰ درجه

روزه داری سخت اسرا در رمضان/ از خوردن آش فاسد تا قدم زم در گرمای ۴۰ درجه


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، اسرای ایرانی دربند رژیم بعث در شرایط سختی مجبور به تحمل فضای اسارت بودند، این در حالی بود که ماه مبارک رمضان سختی اسارت را دوچندان می‌کرد.

وضعیت نامطلوب اردوگاه‌های اسرای ایرانی در همه ایام سال وجود داشت و در ایام ماه مبارک رمضان تغییری در این شرایط حاصل نمی‌شد. تجربه سخت روزه‌داری در اسارت باعث شد تا خاطره روز‌های ماه مبارک رمضان در ذهن اسرا، خاطره‌ای فراموش‌نشدنی از آن دوران سخت و البته ارزشمند را به یادگار بگذارد.

در ادامه روایت‌هایی از آزادگان در دوران اسارت را می‌خوانید.

شکنجه در اسارت تعطیل نمی‌شد/ محدودیت‌ها باعث نمی‌شد بچه‌ها روزه نگیرند

سید «روح‌الله موسوی» از آزادگان هشت سال دفاع مقدس استان کرمانشاه: بعثی‌ها جوری نگهبانان اردوگاه را شست و شوی مغزی داده بودند که فکر می‌کردند ما مسلمان نیستم و کافریم؛ وقتی روز اول ماه رمضان نماز ظهر و عصر را می‌خواندم نگهبان عراقی گوشش را آورد نزدیک و گفت: نماز می‌خوانی؟ بخوان ببینم چه جوری می‌خوانی؟ وقتی بلند، بلند الله اکبر، الله اکبر گفتم و شروع به نماز خواندن کردم، گفت ببینم مگر شما کافر نیستی؟ و خیلی تعجب کرد که ما مانند آن‌ها نماز می‌خوانیم. در ماه مبارک رمضان نماز جماعت را به خاطر رعایت خط قرمز‌های اردوگاه جوری برپا می‌کردیم تا پیش نماز شناسایی و شکنجه نشود، زیرا هرگز شکنجه‌های دوران اسارت در ماه رمضان تعطیل نمی‌شد و طبق معمول روز‌های دیگر ادامه داشت.

اردوگاه با پیشنهادمان سحری به جای صبحانه، و افطار به جای نهار موافقت نکردند روز‌های اول عملا با مشکل سحری و افطار مواجهه بودیم و ظرفی برای نگهداری غذای صبحانه و نهار برای خوردن سحری و افطار نداشتیم ناچار بودیم غذای ظهر در نایلون و پلاستیک بریزیم تا سحری نگه داریم و با توجه با آب و هوای گرم عراق زود خراب و فساد می‌شد، اما هر جور بود بچه‌ها روزه می‌گرفتند.

یک مشکل بسیار مهم دیگر اسرا در ماه مبارک رمضان، نبود آب برای غسل کردن بود و این مشکل تا پایان اسارت هم لاینحل ماند، عراقی‌ها اجازه نمی‌دادند برای حمام بیرون بیایم یا آب به داخل آسایشگاه ببریم که باز با نایلون آب را داخل آسایشگاه می‌بردیم و این محدودیت هم باعث نشد بچه‌ها روزه نگیرند.

دوران اسارت در ماه رمضان، ایام محرم، ایام اربعین و ماه رجب و شعبان هر کدام حال و هوای خاص خودش داشت و مراسمات مذهبی به ترتیب برگزار می‌کردیم، اما ماه مبارک رمضان بهترین هدیه به اسرا بود به خاطر تاثیر بسزائی که در خودسازی و آینده سازی، افزایش اعتقادات و مقاومت بچه‌ها در برابر شکنجه روحی و جسمی بعثی‌ها داشت.

قدم زدن در هوای گرم رمضان

آزاده عمران احمدی: در حالت عادی گرسنگی دایم حکم فرما بود. ماه رمضان، اولین تجربه روزه داری در اسارت بود. فکر می‌کردیم شاید بیشتر اسرا نتوانند روزه بگیرند، اما با این اوصاف سحرگاهان با نصف لیوان آب و مقدار اندکی نان (نصف نان صمون) اکثر قریب به اتفاق اسرا روزه ماه مبارک رمضان را شروع کردند. صبح‌ها باید پنج ساعت در هوای گرم به دور از سایه قدم می‌زدند، حتی راه رفتن در سایه ممنوع بود. بعد از استراحت در بعد از ظهر ۲ ساعت مجددًا باید در جلوی آفتاب قدم می‌زدیم.

بر این مشکلات شکنجه با کابل را باید اضافه کرد با این وجود توکل بر خدا باعث شد تا ماه رمضان را با تمام مشکلات بدون شکستن حرمتش با صبر و استقامت و کمک خداوند به اتمام برسانیم. روزه‌ای را گرفتیم که شاید تاریخ به خودش ندیده است. اما با این همه درد و رنج در اوج غربت وقتی مؤذن آهسته اذان می‌گفت و غریبانه نماز جماعتی را برپا می‌کردیم دل‌ها به آرامش خاص غیر قابل تصوری دست می‌یافت.

خوردن آش فاسد/ «بک یا الله» اسارت فراموش نشدنی است

مهدی طحانیان از کم سن و سال‌ترین اسرای ایرانی دربند رژیم بعث عراق: مناجات‌های شبانه ماه رمضان، با همه سختی‌ها، ترک نشد. شیرینی این مناجات‌ها و اشک ریختن‌ها آن‌قدر زیاد بود که پیه همه‌چیزش را به تن می‌مالیدیم. با هزار استرس برای مراسم‌مان نگهبان می‌گذاشتیم، اما حاضر نبودیم یک شب – بی‌دلیل – بی‌خیالش شویم… شب‌های قدر، با شور و حال خوبی گذشت. در حد بضاعت‌مان احیا گرفتیم. شب‌های قشنگی بود. مطمئنیم در و دیوار آسایشگاه و اردوگاه تا عمر دارد صدای «بک یا الله» بچه‌ها و گریه‌هایشان را فراموش نمی‌کند.

عراقی‌ها با اینکه مثلا مسلمان بودند و خبر داشتند که ماه رمضان آمده، اما هیچ تغییری در برنامه غذایی‌مان ندادند. از سحری و افطاری خبری نبود. همان شام و ناهار و صبحانه همیشگی‌مان را داشتیم. صبحانه همان شوربا بود و ناهار هم همان چند قاشق برنج و آب جوش رنگی‌ای که اسمش را خدایی نمی‌شد گذاشت خورش. شام را هم که عراقی‌ها هیچ‌وقت جدی نمی‌گرفتند. مجبور بودیم غذاهایمان را همان‌طوری در آسایشگاه نگه داریم برای سحر و افطار. آش صبح و شام برای افطار و ناهار را برای سحر نگه می‌داشتیم. در گرمای خرماپزان جنوب، ده دوزاده ساعت نگه داشتن آش در محیط آسایشگاه، مسخره بود. گرما پدر صاحب همه‌چیز را درمی‌آورد. عصر نشده، آش کف می‌کرد و ترش می‌شد. وقت افطار در ظرفش را که برمی‌داشتیم بوی ترشیدگی بدجوری می‌زد زیر بینی‌مان، اما وقتی بعد از پانزده شانزده ساعت گرسنگی چیز دیگری نداشتیم که بخوریم، مجبور بودیم به روی خودمان نیاوریم چه بلایی سر آش آمده!

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روزه داری سخت اسرا در رمضان/ از خوردن آش فاسد تا قدم زم در گرمای ۴۰ درجه بیشتر بخوانید »

قسم جلاله فرمانده عراقی درباره بسیجی‌ها/ وقتی اسیر ایرانی تصمیم گرفت انگشتش را قطع کند


روایت تصاویر از حضور نوجوانان در دفاع مقدس

فرمانده عراقی در حالی که بهت‌آلود، به تیغ خون‌آلود اسیر ایرانی نگاه می‌کرد، گفت: به ولله العلی العظیم اینها عشاق خمینی هستند که وارد جبهه شده‌اند.



منبع

قسم جلاله فرمانده عراقی درباره بسیجی‌ها/ وقتی اسیر ایرانی تصمیم گرفت انگشتش را قطع کند بیشتر بخوانید »

ساخت اسلحه در اسارت بعثی‌ها

سئوال مأمور بعثی درباره «گوگوش»!



«آزادگان»؛ قهرمانانی که همچنان ناشناخته مانده‌اند

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، آنچه در ادامه می خوانید، برشی از خاطرات خلبان آزاده، هوشنگ شروین، از سال های اسارت به نقل از کتاب سال های تنهایی است.

برای ما فیلمی را به نمایش گذاشتند که عراقی های بعثی چگونه در خرمشهر خانه ها و مغازه ها را تخریب می کنند. بچه ها توجهی به فیلم نشان نمی دادند. پس از آن فیلمی از شوهای قدیمی گوگوش را به نمایش گذاشتند. چند دقیقه بعد شخصی سیه چرده و هیکل دار با موهای فرفری، همراه چند نفر دیگر که همگی لباس شخصی بر تن داشتند وارد شد، به وسط اتاق آمد، نگاهی به همه انداخت و گفت: فیلم را دیدید؟

کسی جواب نداد. مترجم همراهش با همان ادا و حالت حرف ها را ترجمه کرد. گفت ما وارد خاک شما شدیم تا نجاتتان بدهیم وگرنه چشمداشتی به خاک ایران نداریم. به زودی تهران را هم می گیریم و شما دوباره می توانید سینما و کاباره داشته باشید، گوگوش داشته باشید. به نظر شما گوگوش بهتر نیست؟

هیچ کس جوابش را نداد.

آهسته قدم زد و مقابل رضا احمدی ایستاد و باز همان حرف ها را تکرار کرد و بعد وقیحانه پرسید: گوگوش بهتر است یا خمینی؟ 

احمدی سرش را بالا آورد و نگاه عمیقی به چشمانش کرد. سوال را دوباره تکرار کرد. همه می دانستیم احمدی در چه منگنه‌ای گیر افتاده. این بار رضا سرش را بالا آورد و خیلی محکم و قاطع گفت: این چه سوالی است؟ امام رهبر شیعیان است. رهبر انقلاب است. کسی که مردم از ته دل دوستش دارند. این سوال، توهین به همه مسلمانان است و …

مرد عراقی مشت محکمی توی صورت رضا زد و نگذاشت حرف هایش را ادامه دهد. رضا آهسته عقب عقب رفت و خودش را به دیوار چسباند. مرد سیاه جلو آمد و چند ضریه ی وحشیانه ی دیگر هم به او زد. بعد انگار تمام برنامه هایش به هم ریخته باشد با صدای بلند غرغر کرد و آنجا را ترک کرد.

 در نظر ما، رضا احمدی، شرافت مقاومت ما را تجلی بخشید. از مصدومیتش ناراحت بودیم اما به خاطر ابراز حقانیت مان از طرف او کیف کردیم و آفرین گفتیم.



منبع خبر

سئوال مأمور بعثی درباره «گوگوش»! بیشتر بخوانید »

در اردوگاه‌های عراق چه بر سر اسرای ایرانی آمد؟+ فیلم


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، دوران اسارت برای آن دسته از رزمندگانی که در جبهه‌های دفاع مقدس به اسارت رژیم بعث عراق درآمده بودند سال‌هایی پر از درس بود. جوانانی که در چند سال تجربه همزمان تلخی و شیرینی سختی‌های اسارتشان، شکنجه، رفاقت‌ها، توسل و توکل به خدا و ده‌ها حس دیگر را تجربه کرده بودند.

این شرایط در حالی که برای افراد سالم سخت بود برای مجروحین اسیر سختی دوچندان داشت. شرایط سختی که باعث می‌شد به دلیل نبود بهداشت، بی توجهی به مجروحین و عدم کمک‌های پزشکی تعدادی از اسرای مجروح به شهادت برسند.

وضعیت اسرای مجروح ایرانی در اروکگا‌های بعثی چگونه بود؟+ فیلم

سربازان عراقی در اردوگاه‌ها از هر فرصتی برای شکنجه جسمی و روحی اسرا استفاده می‌کردند، همین خود عاملی بود تا رزمنده‌های سالم نیز زیر بار کتک و لگد و کابل‌های سربازان بعثی به شدت زخمی شوند و این مجروحیت‌ها به دلیل نبود بهداشت و رسیدگی‌های درست تا چندین ماه بر پیکر اسرا بماند و گاه با وخیم‌تر شدن اوضاع جانشان را بگیرد. از همین رو ۴۵۰ نفر از آزادگان دوران دفاع مقدس در همان اردوگاه‌های عراق به شهادت رسیدند.

در ادامه بخشی از صحبت‌های دکتر غلامرضا سراوانی و هادی بیگدلی از پزشکان اسیر در زندان‌های رژیم بعثی را در خصوص وضعیت اسیران مجروج ایرانی در اردوگاه‌های عراق می‌بینید.

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

در اردوگاه‌های عراق چه بر سر اسرای ایرانی آمد؟+ فیلم بیشتر بخوانید »