اسرا

نزدیک‌تر شدن تاریخ پایان یک ارتش

نزدیک‌تر شدن تاریخ پایان یک ارتش


گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس‌ـ رحیم محمدی؛ چند روزی است که در محافل رسانه‌ای و سیاسی جهان نام عملیاتی با عنوان «طوفان الاقصی» بار‌ها بیان و عنوان می‌شود؛ عملیاتی که رزمندگان فلسطینی توانستند در یک غافلگیری تمام‌عیار، به عمق ۴۰ کیلومتری اراضی اشغالی فلسطین حمله کرده و بنابر آمار‌های اعلام‌شده بیش از هزار نفر از صهیونیست‌ها را به هلاکت برسانند و بیش از ۱۰۰ نفر از آن‌ها را هم اسیر کنند؛ همچنین در روز نخست این عملیات نیروهای مقاومت فلسطین پنج هزار تیر موشک و راکت به سوی اهدافی در سرزمین‌های اشغالی فلسطین شلیک کردند.

عملیات طوفان الاقصی  نشان داد آنچه که در رابطه با ارتش مجهز و قدرتمند رژیم صهیونیستی اعلام می‌شد، ادعا‌هایی پوچ بودند؛ زیرا در رابطه با ارتش رژیم کودک‌کش صهیونیستی عنوان شده بود که دارای قوی‌ترین سامانه‌های پدافندی است؛ به‌عنوان مثال درباره کارکرد عالی سیستم پدافندی موسوم به «گنبد آهنین» مطالب بسیاری منتشر شده است؛ بدین‌صورت که این سامانه را در نوع خود جزو بهترین تجهیزات پدافندی ذکر می‌کنند.

سامانه‌ای که برای مقابله با پرتابه‌هایی با برد کم مانند راکت، گلوله‌های توپ و خمپاره طراحی شده و از قابلیت رهگیری و انهدام هواپیما‌های دشمن که در ارتفاع پست پرواز می‌کنند، برخوردار است؛ همچنین بنا به گفته سازندگان سامانه «گنبد آهنین»، این سیستم پدافندی قابلیت فعالیت در شب و شرایط نامساعد جوی را هم دارد؛ به نحوی که می‌تواند همزمان با چندین هدف درگیر شود.

هرچند سازندگان این سامانه مشخصات فوق را بر روی کاغذ برای آن تعریف کردند، ولی در عمل دیدیم که این سامانه نتوانست مانع اصابت راکت‌های شلیک‌شده از نوار غزه شود؛ زیرا عکس‌ها و فیلم‌های متعددی در شبکه‌های مجازی پخش شده که حاکی از برخورد راکت‌ها به اهدافی در سرزمین‌های اشغالی است.

نکته بعدی که در رابطه با این ارتش عنوان شده، اشراف اطلاعاتی نسبت به تحرکات فلسطینیان است؛ این هم موضوعی بود که مبالغه‌آمیز بودن آن در «طوفان الاقصی» تأیید شد؛ چون اگر این اشراف اطلاعاتی وجود داشت به طور قطع و یقین باید از وقوع چنین عملیاتی آن هم قبل از انجام آن مطلع می‌شدند که اگر مطلع شده بودند، تلفات صهیونیست‌ها تا این اندازه افزایش نمی‌یافت.

همچنین اگر اشراف اطلاعاتی وجود داشت، باید از وجود مراکز ساخت و پرتاب راکت‌های فلسطینی‌ها آگاه می‌شدند و اجازه نمی‌دادند از زمان شروع عملیات روزانه چند ده فروند راکت از غزه به سمت شهرک‌های صهیونیست‌نشین شلیک شود.

موضوع دیگری که حکایت از پوشالی بودن قدرت ارتش این رژیم دارد، نحوه عملیات فلسطینیان است که به راحتی توانستند از موانع ایجادشده بر سر راه خود عبور کنند و به پایگاه‌های ارتش صهیونیستی یورش ببرند و علاوه بر کشتن نظامیان صهیونیست، تعداد زیادی نیز اسیر بگیرند که البته در میان اسرا از فرماندهان ارشد ارتش نیز نفراتی دیده می‌شود.

علاوه براین، بار‌ها عنوان شده که صهیونیست‌ها از انواع وسایل جاسوسی و شنود، پهپاد و حتی جاسوس در مناطق فلسطینی‌نشین برخوردارند؛ حال باتوجه به این موضوع چطور جاسوسان، پهپاد‌های جاسوسی و وسایل شنود چنین ارتشی نتوانسته محل آموزش کماندو‌های فلسطینی را رصد و شناسایی کند که اگر این موضوع محقق می‌شد، رزمندگان فلسطینی موفق نمی‌شدند با پاراموتور از آسمان، با خودرو و حتی موتورسیکلت از زمین و بعضاً قایق‌های تندرو از دریا به مواضع صهیونیست‌ها حمله کنند، چندین شهرک آن‌ها را به تصرف خود درآورند و خسارت‌های زیادی به تأسیسات و ادوات نظامی از جمله تانک‌های معروف «مرکاوا» وارد کنند.

در واقع این نشان می‌دهد با وجود اخبار زیادی که در رابطه با ابهت ارتش رژیم صهیونیستی مطرح شده، همه آن‌ها چیزی جز تبلیغات نبوده است؛ این ارتش هرچند در جنگ شش روزه توانست بر اعراب پیروز شود، اما پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران و حمایت جمهوری اسلامی از گروه‌های مقاومت در فلسطین و لبنان، در هیچ جنگی نتوانسته به پیروزی دست یابد؛ به‌عنوان مثال در جنگ ۳۳ روزه با حزب‌الله لبنان و جنگ‌های ۵۲ روزه، ۲۲ روزه، ۲ روزه و یک روزه با فلسطینیان در غزه نتوانست به خواسته‌های خود دست یابد و رژیم اشغالگر قدس مجبور به آتش‌بس شد.

پس آن‌گونه که شواهد موجود نشان می‌دهد، اگر چه میزان تسلیحات نظامی صهیونیست‌ها با کمک آمریکا به‌شدت افزایش یافته، ولی علی‌رغم این موضوع، ارتش رژیم صهیونیستی به لحاظ قوای انسانی تحلیل رفته و این یعنی روز به روز این رژیم و به‌ویژه ارتش آن به پایان تاریخ خود نزدیک‌تر می‌شود.

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نزدیک‌تر شدن تاریخ پایان یک ارتش بیشتر بخوانید »

یمن: آماده تبادل همه اسرا با ائتلاف سعودی هستیم

یمن: آماده تبادل همه اسرا با ائتلاف سعودی هستیم


به گزارش مجاهدت از گروه بین‌الملل دفاع‌پرس، «عبدالقادر المرتضى» رئیس کمیته ملی امور اسرای دولت نجات ملی یمن بعد از ظهر امروز (یکشنبه) تأکید کرد که این کشور آماده تبادل همه اسرا با ائتلاف متجاوز سعودی- اماراتی است.

المرتضی به شبکه خبری المسیره گفت که اعضای ائتلاف سعودی و مزدوران وابسته به آن، در تعیین اسرای در بند یمن که قرار است آزاد شوند، به صورت گزینی و بر اساس وابستگی و منطقه جغرافیایی عمل کردند.

وی با بیان اینکه یمن، آماده است تا تبادل فراگیر اسرا را انجام دهد، اظهار داشت: این تبادل شامل همه اسرا خواهد بود، ولی طرف مقابل، آمادگی این کار را ندارد. به هر حال، ما کارت‌هایی در اختیار داریم که بر اساس آن، برای آزادی همه اسرای خود، مذاکره خواهیم کرد.

این مقام یمنی، اواخر فروردین ماه گذشته از آزادی شمار دیگری از زندانیان ائتلاف متجاوز سعودی-اماراتی خبر داد و گفت: کمیته ملی امور اسرا در راستای اجرای دستور عبدالملک بدر الدین الحوثی رهبر انقلاب یمن، ۷۷ نفر از اسرای ائتلاف سعودی را آزاد کرده است که شامل ده‌ها نفر از افراد بیمار و سالمند است.

این مقام یمنی ابراز امیدواری کرد که این اقدام انساندوستانه با اقدام مثبتی از سوی ائتلاف سعودی در قبال اسرای یمنی پاسخ داده شود.

وی همچنین تأکید کرد که در راستای فراهم کردن بستر موفقیت مذکرات مربوط به تبادل اسرایی که بعد‌ها صورت خواهد گرفت، ده‌ها نفر از اسرای ائتلاف سعودی آزاد شده‌اند.

در همین ارتباط، «مهدی المشاط» رئیس شورای عالی سیاسی یمن بیست و هفتم فروردین گذشته، در جلسه‌ای، سران این کشور را در جریان مذاکراتی قرار داد که با هیأت سعودی و با میانجیگیری عمان صورت گرفت.

المشاط با بیان اینکه قرار شده است بعد از عید سعید فطر، دور جدیدی از مذاکرات برگزار شود، افزود: اگر ائتلاف سعودی و به دنبال آن، آمریکا به فکر آن باشد که درگیری‌های نظامی را از سر بگیرد و در روند صلح مانع‌تراشی کند، باید بداند که یمن دست برتر را دارد.

اخیرا هیأت‌های رسمی از عربستان و عمان برای بررسی پرونده تبادل اسرا و آتش‌بس در یمن، وارد صنعا شدند. این نخستین سفر هیأت سعودی به صنعا از آغاز جنگ همه‌جانبه علیه یمن بود که از فرورین ۱۳۹۴ آغاز شد و خسارات و تلفات زیادی به ملت یمن تحمیل کرد. این جنگ باعث شده صد‌ها هزار یمنی کشته و ده‌ها میلیارد دلار به اقتصاد این کشور خسارت وارد شود.

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

یمن: آماده تبادل همه اسرا با ائتلاف سعودی هستیم بیشتر بخوانید »

تصاویر/ دیدار اسرای عراقی با خانواده خود در ایران

تصاویر/ دیدار اسرای عراقی با خانواده خود در ایران


تصاویر «دیدار اسرای عراقی با خانواده خود در ایران»

 

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تصاویر/ دیدار اسرای عراقی با خانواده خود در ایران بیشتر بخوانید »

حیف است لحظات اسارت بی خواننده بماند

حیف است لحظات اسارت بی‌خواننده بماند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، کتاب «تابستان ۱۳۶۹»  عنوان تازه‌ترین تالیف مرتضی سرهنگی مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری است که از لحظه اسارت رزمنده‌های ایرانی در ۳۲۳ صفحه توسط انتشارات سوره مهر روانه بازار نشر شده است. 

یک ساک دستی کوچک، یک تن نحیف و یک روح آزرده، همه سوغاتی بود که اسیران ایرانی از اردوگاه‌های عراق آورده بودند. آنها را دیده بودم همان تابستان گرم ۱۳۶۹ در مرز خسروی… دیده بودم چطور خودشان را به این طرف مرز می‌رسانند، سر روی شانه این خاک می‌گذارند و آرام می‌گیرند!

بعدها وقتی پا به دنیای خاطرات این اسیران گذاشتم، فهمیدم بذر رنجی که از لحظه اسارت در بطن آن نطفه می‌بندد، در سال‌های سخت اسارت جان می‌گیرد و بزرگ‌تر می‌شود. برای زنده ماندن راهی ندارند جز اینکه روی زخم روحشان مرهم بگذارند و تاب بیاورند.

یک روز با خودم گفتم حیف است این لحظه‌های اسارت که تنوع زیادی هم دارد، بی خواننده بماند؛ وقتی فهرست کتاب‌های خاطراتشان را دیدم کمی جا خوردم. در یک چشم به‌هم‌زدن با حدود ۳۶۰ عنوان کتاب روبه‌رو شدم؛ اما قرار داشتم به متن این خاطرات سفر کنم، سفری که دوست داشتم مرا به دنیایی ببرد که هنوز همه درهایش به رویم باز نشده بود، این سفر را مثل یک بافتنی باید سر می‌انداختم!

از تابستان ۱۳۹۸ کتاب‌ها را یکی‌یکی از «کتابخانه تخصصی جنگ» حوزه هنری گرفتم. با حوصله لحظه‌های اسارتش را پیدا کردم و با مداد علامت زدم.

بعد از سه سال دستم به چهل خاطره رسید، لحظه اسارت این خاطره‌ها از قله‌های پربرف غرب تا نیزارهای دم کرده هور در جنوب پیش رویم بود.

حیف است لحظات اسارت بی خواننده بماند

برای هر خاطر یک «درباره» نوشتم، از متن کتاب هم اگر به خاطره‌ای که قصه تلخ یا شیرینی داشت برمی‌خوردم، آن را هم به متن درباره اضافه می‌کردم تا شما هم بخوانید.

پس از چهل سال کار در ادبیات جنگ، این‌ها انتخاب من است. گمان نمی‌کردم در آن تابستان گرم وقتی این تن‌های نحیف را با آن ساک‌های کوچک می‌بینم بتوانم چند کلمه‌ای بنویسم تا روح آزرده اما بزرگ‌شان را نشان دهم؛ به آنان بگویم ادبیات اسارت هم یکی از سوغاتی‌هایی است که همراه دارید. ادبیاتی که هزینه آن را پای صندوق‌ اردوگا‌ه‌های عراق به قیمت جوانی و سلامتتان حساب کرده و به خانه آورده‌اید؛ خانه‌ای به بزرگی ایران!

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حیف است لحظات اسارت بی‌خواننده بماند بیشتر بخوانید »

آموزشی برای چگونگی رفتار در زمان اسارت ندیده بودیم/ گلوله به عمامه من بخورد کمانه می‌کند

نجات یافتن ۲۰ رزمنده از حلقه محاصره بعثی‌ها/ درسی که سید آزادگان از آیت‌الله ربانی آموخت


گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس‌ـ رحیم محمدی؛ ۲۶ مرداد ۱۳۶۹ روزی است که مردم ایران هیچ‌گاه آن را فراموش نمی‌کنند؛ زیرا در این روز بود که اولین کاروان اسرای کشورمان از بند اسارت ارتش بعثی عراق آزاد شدند و پا به میهن اسلامی گذاشتند؛ اسرایی که بعضاً تمام مدت جنگ را در اسارت گذرانده بودند و اینک پس از تحمل رنج‌ها و سختی‌های دوران اسارت با میهن بازگشتند و دل خانواده‌هایشان شاد شد.

به همین مناسبت، گفت‌وگویی را با حجت‌الاسلام «رضا علی صمدی» مسئول نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه علوم پزشکی بقیةالله (عج) انجام دادیم. حجت الاسلام صمدی علاوه بر اینکه برادر دو شهید است، چهار سال و نیم هم در اسارت به سر برده است.

در ادامه، ماحصل گفت‌وگوی خبرنگار دفاع‌پرس با این آزاده دفاع مقدس را می خوانید.

دفاع‌پرس: چگونه وارد کارزار هشت سال دفاع مقدس شدید؟

زمانی که جنگ تحمیلی شروع شد، سه برادر بزرگم در جبهه حضور یافتند و من که آن زمان دانش‌آموز بودم، یک مقداری به لحاظ خانوادگی سخت بود که بتوانم در جبهه حضور پیدا کنم؛ البته نه اینکه خانواده با حضور بنده در جبهه مخالف بوده باشند، ولی خب انتظار داشتند که مقداری ملاحظه خانواده را به جهت نبودِ سه برادر در خانه داشته باشم؛ لذا بنده هم رفتن به جبهه را به تعویق انداختم؛ در اینجا ناگفته نماند که پدرم به برادر بزرگم گفته بود که چون شما مدتی در جبهه بودید به جبهه نروید تا من (پدرم) به جبهه بروم که برادرم در پاسخ به پدرم عنوان کرد که شما سال‌ها از امام حسین (ع) برای مردم گفتید و همان امام حسین به نوعی امروز بر ما واجب کرده است که به جبهه برویم؛ حالا می‌توانیم به جبهه نرویم؟ این پاسخ، پدرم را به سمت سکوت کشاند و هیچ پاسخی نداد و بدین ترتیب به تصمیم پسرانش احترام گذاشت.

تعویق این موضوع باعث شد تا برای ادامه تحصیل در سال ۱۳۶۱ وارد حوزه علمیه شهرستان «سنقر و کلیا» کرمانشاه و بعد از دو سال وارد مدرسه عالی شهید مطهری تهران شدم و بعد از حدود یک سال به مدرسه حقانی قم رفتم.

بر این اساس، اولین باری که توفیق پیدا کردم تا به جبهه بروم، محرم ۱۳۶۴ بود که از طریق دفتر تبلیغات حوزه علمیه به‌عنوان مبلّغ اعزام شدم؛ لذا برای گذراندن دوره آموزشی به کرمانشاه و بعد از آنجا به «دزلی» مریوان رفتم که با داشتن ۲۰ سال سن به مدت ۴۵ روز در این منطقه ماندم.

آن زمان نیروهای یگان مهندسی در حال احداث جاده‌ای به سمت «دربندی خان» عراق بودند؛ اینجا منطقه‌ای بود که در طول روز هم کمین می‌خوردیم و حتی در یک مورد به واسطه کمینی که نیروهای مهندسی در منطقه مورد اشاره خوردند، یک شهید و دو مجروح دادیم.

دفاع‌پرس: اعزام شما در قالب کدام تیپ و لشکر بود؟

آن زمان تیپ طلاب که تیپ امام جعفر صادق (ع) بود، هنوز تشکیل نشده بود به همین جهت من به وسیله دفتر تبلیغات حوزه علمیه به‌عنوان مبلّغ اعزام و بعد از اعزام به جبهه در لشکر مهندسی امام علی (ع) سازماندهی شدم (این لشکر الان با عنوان گروه مهندسی امام علی (ع) ایلام شناخته می‌شود).

دفاع‌پرس: اعزام مجدد شما به جبهه چه زمانی بود؟

بهمن ۱۳۶۴ که برای ثبت نام و درخواست اعزام مجدد به جبهه رفته بودم، مسئولان ثبت نام عنوان کردند که ظرفیت برای اعزام تکمیل شده است؛ لذا امکان اعزام وجود ندارد، در پی این موضوع در حال بازگشت از دفتر تبلیغات بودم که دوستان اطلاع دادند که برادر بزرگم به حوزه علمیه زنگ زده و با بنده کار داشته بود.

وقتی با برادرم که عضو سپاه بود تماس گرفتم، گفت برای جذب نیرو می‌توانید به ما کمک کنید؛ بنابراین به شهرستان محل زندگی‌ام برگشتم تا به برادرم در ثبت نام و اعزام رزمنده‌ها کمک کنم؛ بدین ترتیب اوایل اسفند وقتی کاروان راهیان کربلا آماده اعزام به جبهه شد، بنده هم با همین کاروان به جبهه رفتم.

در این اعزام هم دوباره به‌عنوان طلبه رفتم که ابتدا در کرمانشاه و سپس در کامیاران مستقر شدم و بعد از یک هفته برای پدافند به منطقه عملیاتی والفجر ۹ که سه کیلومتر بعد از مریوان و بعد از رودخانه «زاب صغیر» قرار داشت، رفتم؛ بدین ترتیب که شب عید نوروز در این منطقه بودم. (عملیات والفجر ۹ برای مشغول کردن ارتش عراق و منحرف کردن آن‌ها از عملیات اصلی که والفجر ۸ و تصرف فاو، صورت گرفت.)

شب پنج‌شنبه‌ای حدودای ساعت ۳ بامداد بود که به همراه یکی از دوستان به نام قاسمی، نزد سایر رزمنده‌های مستقر در خط پدافندی که منطقه‌ای کوهستانی بود و تعدادی از نیرو‌های ارتش نیز در آنجا حضور داشتند، رفتیم؛ وقتی به سنگر نیرو‌های ارتش رسیدیم، عنوان شد که سرهنگ «صیاد شیرازی» فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش برای بازدید از مواضع آن‌ها به منطقه می‌آید.

هنگام بازگشت، در مسیر متوجه حضور نفراتی شدیم که از کانال در حال بالا آمدن بودند و وقتی نزدیک شدند، دیدم شهید صیاد شیرازی است؛ وی در مواجهه با بنده گفت که عمامه را به جهت اینکه دشمن بر آن منطقه دید دارد و امکان دارد شما را با گلوله بزنند، بردارم که بنده هم به شوخی گفتم جناب سرهنگ گلوله به عمامه بنده اصابت کند، کمانه می‌کند!

دفاع‌پرس: چرا منطقه‌ای که در آن مستقر بودید، اهمیت داشت؟

منطقه عملیاتی والفجر ۹ به دلیل نزدیکی به سلیمانیه از اهمیت خاصی برخوردار بود؛ از سوی دیگر چنانچه این منطقه را از دست می‌دادیم تا حدود ۲۰ کیلومتر پشت سر ما از موانع طبیعی خبری نبود و دشمن می‌توانست به قرارگاه نجف دست یابد.

دفاع‌پرس: درباره نحوه اسارت خود هم توضیح می‌دهید؟

فردای آن شبی که شهید صیاد شیرازی به منطقه آمد، آتش توپخانه عراق بر روی مواضع خودی شدت گرفت و نقطه به نقطه منطقه را به مدت یک ساعت گلوله‌باران کرد. در چنین وضعیتی بود که شهید کولیوند معاون فرمانده گروهان آمد و اعلام کرد سریع به خط برویم؛ به همین علت وقتی به خط رسیدیم که ارتش عراق سنگر نیرو‌ها را به اصلاح «تیر تراش» می‌زد و این در حالی بود که به لحاظ پشتیبانی نیروی انسانی و مهمات به علت حجم آتش ارتش عراق در وضعیت ضعیفی قرار داشتیم به همین دلیل، علی‌رغم اینکه از اوایل شب گذشته تا صبح برابر تک دشمن ایستادگی کرده بودیم، به دلایل مورد اشاره و استفاده عراق از بالگرد‌های تهاجمی، به ما اطلاع داده شد که از منطقه مقداری عقب‌نشینی کنیم.

اما زمانی که دستور عقب‌نشینی صادر شد، امکان انجام این دستور نبود، چون نیرو‌های عراقی جاده پشت مواضع ما را گرفته بودند و ما در محاصره قرار داشتیم به همین خاطر به اجبار تسلیم و اسیر شدیم؛ البته در آن شرایط، تنها کاری که توانستیم انجام دهیم، این بود که برای حدود ۲۰ نفر از بچه‌ها توانستیم شرایطی را فراهم کنیم تا از حلقه محاصره فرار کنند و سالم به عقب بازگردند.

دفاع‌پرس: شما آن زمان جزو کدام یگان بودید؟

همان‌گونه عنوان شد، پاییز ۱۳۶۴ که برای اولین بار به منطقه اعزام شدم، جزو لشکر مهندسی امام علی (ع) بودم و بار دوم در گردان کوثر تیپ نبی اکرم (ص) کرمانشاه حضور داشتم.

دفاع‌پرس: زمانی که اسیر شُدید، چند نفر بودید و اسرا را برای بازجویی به کجا بردند؟

زمان اسارت حدود ۱۲۰ بودیم و اولین جایی هم که بعد از اسیر شدن ما را بردند، شهر «چوارتا» بود، اما بعد از ثبت نام اسرا، حدود ساعت ۹ صبح به سمت سلیمانیه حرکت کردیم و نزدیک غروب به این شهر رسیدیم؛ در این شهر هم ۱۰ روز ما را نگه داشتند و بعد از آنجا به سازمان امنیت و بعد به دژبان مرکز بغداد و سپس به اردوگاه «الرمادیه ۱۰» بردند و تا حدود سه سال در این محل نگه داشتند، بعد به اردوگاه «تکریت» بردند که در اینجا هم حدود یک سال و نیم حضور داشتم و بدین ترتیب تا زمان آزادی اسرا در این اردوگاه بودم.

البته قبل از اعزام به جبهه، آموزش‌های مختلف رزمی دیده بودیم، ولی تنها آموزشی که ندیده بودیم، چگونگی رفتار در زمان اسارت بود؛ چون آن زمان کسی به این موضوع فکر نمی‌کرد و شاید در سایر کشور‌ها هم سربازان در خصوص نحوه رفتار در دوران اسارت را آموزش نبینند؛ دوران اسارت به نحوی است که شما هیچ تدبیر و برنامه‌ریزی منظمی نمی‌توانی داشته باشی و تنها می‌توانستی عکس‌العمل منفی نشان دهی و این در حالی بود که بیشتر اسرا در سنین جوانی قرار داشتند و می‌بایست انواع شکنجه‌ها را تحمل می‌کردند.

دفاع‌پرس: خاطره‌ای خاصی هم از دوران اسارت و همچنین از حجت‌الاسلام ابوترابی‌فرد دارید؟

زمانی که در اردوگاه تکریت ۱۷ بودم، عراقی‌ها تمام اسرایی را که به زعم آن‌ها پردردسر و شلوغ‌کار بودند و به آن‌ها «ابومشاکل» می‌گفتند در این بخش از اردوگاه جمع کردند و برای کنترل این افراد انواع و اقسام شکنجه‌ها را اعمال کردند و حتی تعدادی از اسرا را تا سینه در خاک کردند و آب را برای اسرا به حداقل رساندند؛ بدین منظور که اسرا را تحت کنترل خود قرار دهند؛ رفتاری که شش ماه ادامه یافت، اما وقتی به نتیجه مورد نظر دست پیدا نکردند، حجت‌الاسلام ابوترابی‌فرد را به این اردوگاه آوردند که وی در صحبت با اسرا عنوان کرد بهانه به دست عراقی‌ها ندهید؛ بدین معنی که هر کجا رفتار عراقی‌ها مربوط به مسائل اعتقادی، ملی و انقلابی بود، برابر آن‌ها بایستید، ولی چنانچه غیر از این‌ها بود، استقامت نکنید و بهانه به عراقی‌ها ندهید.

بعد از این صحبت‌ها به مرحوم ابوترابی‌فرد گفتم صحبت‌های شما برای اسرا قابل قبول نیست؛ ایشان در پاسخ گفت که قبل از انقلاب زمانی که در زندان ساواک بودم، هم‌بند من آیت‌الله ربانی شیرازی بود (مزار وی اکنون حرم حضرت معصومه (س) و در بالای سر حضرت قرار دارد) که با شکنجه‌گر‌های ساواک هم‌غذا می‌شد؛ این موجب شده بود تا شایعاتی درخصوص ارتباط وی با ساواک بین زندانیان مطرح شود؛ به همین علت به وی در خصوص نحوه رفتارش با زندانبانان اعتراض کردم، اما مطلبی را در پاسخ به اعتراض بنده عنوان کرد که باعث شد اعتراضم را پس بگیرم.

آموزشی برای چگونگی رفتار در زمان اسارت ندیده بودیم/ گلوله به عمامه من بخورد کمانه می‌کند

مطلب آیت‌الله ربانی شیرازی این بود که وقتی انقلاب به پیروزی برسد، آیا امام تمام اعضای ساواک را اعدام می‌کند؟ من بر روی کسانی دارم کار می‌کنم که فردا روزی چنان‌چه انقلاب پیروز شد، همین ساواکی درِ زندان را برای ما باز کند؛ چرا که این زندان را کسی بلد نیست و اگر زندانبانان اینجا فرار کنند، همه ما از تشنگی و گرسنگی می‌میریم؛ بنابر این در اینجا هم به اسرا بگویید چنانچه در آینده خواستیم برای آزادی قدس اقدامی انجام دهیم، این زندانبانان می‌توانند به ما کمک کنند.

نتیجه این‌چنین اقدامی را در همراهی عراقی‌ها با شهید حاج قاسم سلیمانی برای مبارزه با داعش دیدیم.

دفاع‌پرس: چه زمانی آزاد شُدید؟

من شهریور ۱۳۶۹ جزو سری آخر آزادگان ثبت شده بودم که بعد از گذشت حدود چهار سال و نیم به میهن بازگشتم.

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نجات یافتن ۲۰ رزمنده از حلقه محاصره بعثی‌ها/ درسی که سید آزادگان از آیت‌الله ربانی آموخت بیشتر بخوانید »