اسلام

ارکان موفقیت جامعه اسلامی رهبری الهی و مردم هستند/ امام خمینی (ره) اسلام، قرآن و آموزه‌های ناب محمدی را احیا کرد

امام خمینی (ره) آموزه‌های اسلام ناب محمدی را احیا کرد


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، حجت‌الاسلام «احمد جلیلی‌صفت» جانشین رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش در مراسم محفل انس با قرآن کریم که به مناسبت گرامیداشت سی و چهارمین سالگرد ارتحال ملکوتی بنیانگذار انقلاب اسلامی و شهدای قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در مسجد جامع شهدای ارتش برگزار شد، با اشاره به آیه مبارکه «اِنَّ هذَا القُرءانَ یهدی لِلَّتی هِیَ أقومُ» اظهار داشت: موفقیت از آنِ کسی است که پای کار و عامل به قرآن باشد. قاری قرآن و حافظ قرآن زمانی می‎تواند به موفقیت برسند که عامل به قرآن باشند.

حجت‌الاسلام جلیلی‌صفت در ادامه با اشاره به حدیثی از امام محمد باقر که می‌فرمایند «العالِمُ کَمَن مَعَهُ شَمعَةٌ تُضیءُ لِلنّاسِ، فَکُلُّ مَن أبصَرَ بِشَمعَتِهِ دَعا لَهُ بِخَیرٍ» ادامه داد: عالم مانند چراغ به‌دستی است که به دنیا روشنایی می‌دهد؛ امام خمینی (ره) عامل به قرآن بود و دنیا را با قرآن متحول کرد، امام خمینی (ره) نه دنیای اسلام بلکه عالم بشریت، قرآن، آموزه‌های ناب محمدی و همه مسلمانان و مستضعفین جهان را احیا کرد و به آن‌ها قدرت بخشید.

جانشین رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش افزود: دنیا از امام خمینی (ره) همیشه به نیکی یاد می‌کند. دنیای اسلام با نام امام خمینی آشناست و به این نام افتخار می‌کند.

حجت‌الاسلام جلیلی‌صفت ضمن گرامیداشت یاد شهدای قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ خاطر‌نشان کرد: ارکان موفقیت جامعه اسلامی رهبری الهی و مردم هستند؛ مردمی که پیروان، دلباختگان و فداییان امام هستند. مردم ورامین در قیام ۱۵ خردا ۱۳۴۲ کفن‌پوش آمدند از ولایت، امامت، دین، قرآن و مرجعیت دفاع کردند و به شهادت رسیدند که این معنای «اِنَّ هذَا القُرءانَ یهدی لِلَّتی هِیَ أقومُ» است.

انتهای پیام/ 271

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

امام خمینی (ره) آموزه‌های اسلام ناب محمدی را احیا کرد بیشتر بخوانید »

وقتی لیبرال‌ها و سکولار‌ها امام خمینی (ره) را معرفی می‌کنند

وقتی لیبرال‌ها و سکولار‌ها امام خمینی (ره) را معرفی می‌کنند


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، شخصیت‌های بزرگ و ارزشمندِ تاریخی، نظیر دانشمندان، علما و رهبران سیاسی چه در حیاتشان و چه پس از مرگشان همواره محل رجوع افراد بوده و بسیاری در پی آن هستند تا از طریق آرا و افکار این چهره‌های شاخص و تراز، نوعی پشتوانه معرفتی و علمی برای نظرات خویش بنا کنند.

طبیعی است که عوام و خواص و نخبگان با رجوع به آرای شخصیت‌های تراز، اندیشه و منظومه فکری آنان را کشف کنند و از آن متأثر شوند، یا دست آخر آن را توصیف کنند. اما گاهی این رجوع و استفاده از نظرات شخصیت‌های دینی و سیاسی نه برای کسب علم و توصیف منصفانه، بلکه به شکل گزینشی بوده تا توجیهاتی را برای مقاصد دینی و سیاسی خویش دست و پا کرده و مردم را با خود همراه سازند.

امام خمینی، شاخصی که هرکس می‌خواهد او را به نفع خود مصادره کند

در تاریخ معاصر ایران و بلکه منطقه، شاید کسی، چون امام خمینی پیدا نشود. شخصی که با اتکا بر اصول اصلی اسلام و با پشتوانه مردم معتقد به این جهان‌بینی، نظم ساختگی شرق و غرب را برهم زد و چهارچوبی جدید در حوزه فکر و معرفت ایجاد کرد. در برهه‌ای که جهان ذیل کمونیسم و لیبرالیسم تعریف می‌شد، این امام خمینی است که «اسلام» را به عنوان راه سوم پیش می‌کشد و ایدئولوژی شرق و غرب را به چالش می‌گیرد. با پیروزی انقلاب اسلامی و پیدا شدن هویت جدید برای بشر امروز، بالاخص برای ایرانیان، بسیاری از احزاب و گروه‌های سیاسی سعی داشتند امام و اندیشه‌های آن را به نفع خود مصادره کنند.

مجاهدین و مصادره امام!

تاریخ فراموش نکرده است، سازمان مجاهدین خلق، پس از پیروزی انقلاب با استفاده ابزاری از عکس امام خمینی و سایر شخصیت‌های برجسته و همینطور گزینشی برخورد کردن با سخنان آنان، بسیاری از جوانان آن دوران را به گرداب سرگردانی خویش که ملغمه‌ای از اسلام و مارکسیسم بود، کشاند. شخصیت‌های دیگری هم از گروه‌های مختلف بودند که به هر شکل سعی داشتند امام را هرجور که شده به عقاید خودشان نزدیک کنند، اما جدیت امام و روشن بودن مواضع و نظرات ایشان معمولاً این طیف را ناکام می‌گذاشت.

رهبری اظهار نگرانی کرده است

۳۴ سال از رحلت امام می‌گذرد و نسل‌های جوان و نوجوان ایران فارغ از عدم معاصرت با شخصی، چون رهبر کبیر انقلاب، نتوانستند در رسانه‌ها و مراکز آموزشی به دلیل کم‌کاری‌ها آشنا شوند و این امر تا جایی پیش رفته است که گاهی اشخاصی راویِ حیات و افکار امام خمینی می‌شوند که اصلا در این امر مدخلیت نداشته و در پی پیشبرد اهداف خود هستند.

همین موضوع سبب شده است که حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای نسبت به آن تذکر دهند: «من نگران آن هستم که نسل‌های جوان، پاک و آماده حضور در صحنه، امام را نشناسند و ما نتوانیم این نسل‌های آینده را از محبت و معرفت و ارتباط با آن بزرگوار بی‌نیاز کنیم؛ بنابراین درخواست می‌کنم در این زمینه کار‌های حقیقی و سطح بالا را توقع و ترغب کنید و به کمتر از این قانع نباشید.»

مواضع امام را بدون تعارف بیان کنید!

رهبری در جای دیگر نسبت به اهمیت معرفی صریح و دقیق امام خمینی با تأکید فراوان بیان کردند: «نباید برای خوشامد این و آن برخی از مواضع حقیقی امام را انکار کرد یا مخفی نگه‌داشت. بعضی این جور فکر می‌کنند که برای اینکه امام پیروان بیشتری پیدا کند، کسانی که مخالف امام هستند آن‌ها هم به امام علاقه‌مند شوند، بایستی ما بعضی از مواضع صریح امام را یا پنهان کنیم یا نگویم یا کمرنگ کنیم. نه، امام هویتش، شخصیتش به همین مواضعی است که خود او با صریح‌ترین بیان‌ها، روشن‌ترین الفاظ و کلمات آن‌ها را بیان کرد. امام را صریح باید آورد وسط میدان. مواضعش بر علیه استکبار، مواضعش بر علیه ارتجاع، مواضعش علیه لیبرال دموکراسی غرب، مواضعش بر علیه منافقان و دورویان را باید صریح گذاشت. کسانی که تحت تاثیر آن شخصیت عظیم قرار گرفتند این مواضع را دیدند و تسلیم شدند. نمی‌شود به خاطر اینکه زید و عمر از امام خوششان بیاید ما مواضع امام را پنهان کنیم.»

تحریف امام در این دوره برجسته شده است

عبدالله گنجی در اثر تازه خود به نام «مو به مو» به این موضوع مهم اشاره می‌کند و می‌نویسد: «بعد از رحلت امام خمینی از سیره و اندیشه وی تفاسیر و خوانش‌های متعددی صورت می‌گیرد. هرکس متناسب با چهارچوب فکری حال خود از امام دیروز، تصویری ارائه می‌دهد که ممکن است با اصل امام منطبق نباشد. ممکن است در تحلیل و تفسیر و حتی تأویل امام برخی تعمدا دست به تحریف بزنند و امامی را ترسیم کنند که خالقان انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ اصلاً آن را نمی‌شناسند. چون امام دارای سرمایه اجتماعی حداکثری در بین ملت ایران است و منکران اندیشه وی نیز جسارت ندارند مستقیماً وی را نفی کنند؛ بنابراین تحریف امام در دوران حاضر برجسته‌تر از پنهان کردن یا سکوت درباره ایشان است.

سکولار‌ها هم ممکن است امامی را ارائه کنند که به دنبال نظامی شبیه جمهوری چندم فرانسه بوده است. لیبرال‌ها امامی ارائه می‌کنند که اهل تساهل و تسامح بود. براندازان امامی را ارائه می‌کنند که یک سره خشونت بود. دموکراسی‌خواهان امامی معرفی می‌کنند که به دنبال لیبرال دموکراسی بود.»

منبع: فارس

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

وقتی لیبرال‌ها و سکولار‌ها امام خمینی (ره) را معرفی می‌کنند بیشتر بخوانید »

اجازه ندهیم نهضت عظیم مردمی ۱۵ خرداد با روایت‌های مجعول، مخدوش شود

اجازه ندهیم نهضت عظیم مردمی ۱۵ خرداد با روایت‌های مجعول، مخدوش شود


به گزارش مجاهدت از گروه اخبار داخلی دفاع‌پرس، حجت‌الاسلام والمسلمین «سید ابراهیم رئیسی» رئیس جمهور در پیامی به کنگره گرامی‌داشت «۱۵ خرداد»، اظهار داشت: بعد از ۱۵ خرداد نهضت امام خمینی (ره) با اتکا بر مرحعیت دینی، اسلام سیاسی و مردم، ارزش‌های بزرگی را آفرید که امروز در قالب فرهنگ بیدارگر انقلابی، پایه‌های «ایران قوی» را رقم زده است و امروز تکلیف ملی و دینی ماست که در قالب جهاد تبیین، ضمن بازخوانی ابعاد شخصیتی امام راحل (ره) و شهدای مظلوم این خرداد فراموش نشدنی، در ترویج و تعمیق هرچه بیشتر پیام تاریخی این رویداد بکوشیم و اجازه ندهیم این نهضت عظیم مردمی، با روایت‌های مجعول مخدوش و وارونه جلوه داده شود.

متن پیام رئیسی به شرح زیر است:

سالروز قیام تاریخی و جریان‌ساز ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ را گرامی می‌دارم و به بیان‌گذار کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) و همه مجاهدانی که در این حرکت اصیل مردمی جان‌فشانی و نقش‌آفرینی کردند، درود می‌فرستم.

قیام ۱۵ خرداد، طلوع نهضت اسلامی و حلقه پیوند روحانیت و مردم و همچنین گشاینده افقی نو برای ملت انقلابی و مبارز ایران بود که با آشکارتر کردن چهره خشن، دیکتاتور و بی‌رحم رژیم طاغوت، خط مبارزه را روشن کرد و در بهمن ۱۳۵۷، روشنایی و امید را برای این ملت آزاده به ارمغان آورد و الگویی برای بیداری ملت‌های تحت ستم در منطقه و بسیاری از کشور‌های جهان شد.

این نهضت ویژگی‌های منحصر به فردی در تاریخ مبارزات مردم این سرزمین داشت که حضور مسئولانه و خودجوش مردم، شهادت‌طلبی، تحول‌خواهی توأم با عدالت‌طلبی و خودباوری از جمله این ویژگی‌ها بود که به نمادی روشن و چراغی هدایتگر برای حرکت در مسیر عزت، استقلال و آزادی و نفی سیطره نظام‌های سلطه بدل شد و امروز در پرتو هدایت‌ها و رهنمود‌های داهیانه رهبری معظم انقلاب پرفروغ‌تر از همیشه به مسیر خود ادامه می‌دهد.

این خیزش مردمی آثار و برکات مهم دیگری نیز در پی داشت که تعمیق پیوند روحانیت با اقشار مختلف مردم، از جمله دانشجویان نواندیش و تحول‌خواه، ارتقا جایگاه سیاسی _ اجتماعی زنان، رشد آگاهی انقلابی و تفکر جهادی بخشی از آثار این حرکت بود که هرچه از واقعه فاصله می‌گیریم، عظمت و ابعاد مختلف آن بیشتر نمایان می‌شود.

در حقیقت بعد از ۱۵ خرداد، نهضت امام خمینی (ره) با اتکا بر مرجعیت دینی، اسلام سیاسی و مردم، ارزش‌های بزرگی را آفرید که امروز در قالب فرهنگ تحول ساز و بیدارگرانقلابی، پایه‌های «ایران قوی» را رقم زده است.

امروز تکلیف ملی و دینی ماست که در قالب جهاد تبیین، ضمن بازخوانی و بازنمایی ابعاد شخصیتی امام خمینی (ره) و شهدای مظلوم این خرداد فراموش نشدنی، در ترویج و تعمیق هرچه بیشتر پیام تاریخی این رویداد بکوشیم واجازه ندهیم این نهضت عظیم مردمی، با روایت‌های مجعول مخدوش و وارونه جلوه داده شود.

دولت مردمی که گفتمان خود را بازتابی از این حرکت انقلابی و اصیل می‌داند با اتکا به اهداف و آرمان‌های این رخداد بزرگ، همه توان خود را برای خدمت‌گزاری به ملت عزیز ایران و ارتقاء جایگاه کشور به‌کار گرفته و بی‌وقفه به تلاش‌های خود ادامه خواهد داد.

در پایان بار دیگر به روح پرفتوح بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و شهدای مظلوم این قیام مردمی و ماندگار، درود می‌فرستم و از دست‌اندرکاران برگزاری این کنگره ارزشمند قدردانی می‌کنم. امیدوارم در پرتو عنایات الهی و اهتمام آحاد ملت ایران، شاهد نهادینه شدن ارزش‌های فرهنگی و دستاورد‌های این میراث گرانبهای ملی در کشور باشیم.

انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اجازه ندهیم نهضت عظیم مردمی ۱۵ خرداد با روایت‌های مجعول، مخدوش شود بیشتر بخوانید »

رسالت عمارگونه رسانه ملی در تاریخ معاصر


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس _ هادی ابراهیمی‌کیاپی، زندگی و خصوصیات شخصیتی عمار یاسر تعاریف متعددی در سندهای تاریخی وجود دارد که هر کدام مستحق توجهات و پردازشهای ویژه است، اما در این برهه تاریخی، دو گزینه بسیار مهم از ویژگیهای عمار مدنظر قرار گرفته که با بهره وری بسیار بالا قابلیت الگوسازی یافته و جامعه امروز ما بخصوص افراد حقیقی و حقوقی مستقر در اردوگاه ارزشها و انقلاب اسلامی از جمله رسانه ملی، محتاج و مشتاق الگوبرداری از این دو خصوصیت هستند.

یکی از این دو خصوصیت، صلابت و بصیرت و مداومت حضور مطلق عمار در جبهه حق زیر پرچم ولایت و همسنگری با امیرالمؤمنین علی(ع) و دیگری قدرت روشنگری و شجاعت دفاع از ولایت تا واپسین دمان حیات است.

در شرایط امروز به برخی از چهره ها به‌ واسطه ایستادگی و مقاومت جهادی و نیز اراده، شجاعت و قدرت روشنگری در دفاع از مواضع ولایت و نقش آفرینی بارز و برجسته در خنثی سازی سلسله تهاجمات اندیشه محور جبهه های نفاق و الحاد به ارزشها و ارکان و اعتقادات دینی و سیاسی ولایت مطلقه فقیه و حوزه های فکری منتسب به این جایگاه در عرصه جنگ نرم، تا مرز گذر از جان و پذیرش انواع و اقسام بدنامی ها و انگ ها، همانند مرحومین آیات عظام مهدوی کنی و مصباح یزدی و نیز چهره هایی مانند سیدالشهدای اهل قلم آقاسیدمرتضی آوینی و سردار دلها سیدالشهدای مقاومت حاج قاسم سلیمانی عزیز و … لقب عمار ولایت اطلاق شد که البته هنوز هم عده ای در حال ایفای همین نقش غربت ساز بوده و هستند.

نگاهی به عملکرد مشحون از نور و وقار و افتخار این عزیزان به اندازه غرورانگیز و شعف آمیز است که احساس کنیم همیشه جامعه ما عمار دارد و ندای این عمار، بی لبیک نمی ماند.

عمارگرایی نهضتی است که با مهارت ها و توانمندی های فکری و میدانی، از جبهه و خاکریز ولایت غربت زدایی کرده و علیرغم همه فشارهای تحمیلی، سربلندی ابدی را برای عمارهای زمان به ارمغان می آورد.

اما نکته ای که ذهنم را به شدت به خود مشغول کرده این است که ما باید پدیده های حقیقی عمارپیشگی را با الگوپذیری از تشکیلات و سازمانهای حقوقی عمارساز مانند جشنواره فیلم فجر و برخی ازبرنامه های ارزشمنددر شبکه های تلویزیونی سرایت داده تا گامهای بلندی به سمت جریان سازی و جاری کردن فرهنگ روشنگرانه و مقاومت محور عمار در مجموعه بزرگ رسانه ملی که دردوران مدیریت جدید اغاز شده داشته باشیم.

رئوس گامهایی که مدیریت جدیدرسانه ملی برای عمارشدن رسانه ملی واشاعه این فرهنگ دربستر جامعه ایجاد کرده میتوان درموارد زیر خلاصه کرد:

۱-شناخت دقیق موضوعات، حجم و جنس تهاجمات فکری دشمن در عرصه جنگ نرم
۲-کشف ابزار، عوامل، مصادیق، مواضع و مهارتهای عملیاتی تهاجم فرهنگی
۳-شناسایی تعداد و مظاهر تجربه شده عملیاتهای روانی و جنگهای روانی دشمن که از گذشته های دور و نزدیک تا کنون جهت ریزش فکری و نفراتی در جبهه خودی بکار گرفته شده است.
۴-آموزش فکری لازم به هسته رسانه ای برنامه ساز برای تعمیق بیشتر جهت کشف تهاجمات متنوع کلامی و یا نمادگرایانه
۵-تولید برنامه ها و یا پیش تولیدهای قابل تزریق در برنامه های پرمخاطب جهت اجرای واکسیناسیون و تلقیح نگرشها و یا بیمه سازی افکار عمومی در تقابل با انتشار گسترده ویروسهای مسری در شبکه های ماهواره ای، اجتماعی و فضای مجازی
۶-بکارگیری مستمر و گسترده پتانسیل های فکری و فنی مراکز فرهنگی و هنری و پرورشی بیرون از مجموعه رسانه ملی اعم از دستگاههای فرهنگی و آموزشی دولتی و یا خصوصی بویژه جبهه فرهنگی انقلاب در متن کار و پرهیز از حاشیه نشین کردن آنها در رسانه ملی وجایگزین شدن مدیریت خط سبزی.
۷-راه اندازی مناظره های متنوع و قوی در شبکه های پرمخاطب بین افراد هم وزن و هم شأن در موضوعات مختلف فکری اعم از شبهات سیاسی، اعتقادی، اجتماعی و اقتصادی با مدیریت هوشمند مجریان باسواد و عدم بکارگیری مجریان خنثی
۸-ایجاد اتاق فکرهای قوی و مستمر برای تولید محصولات فاخر پس ازکالبد شکافی موضوعات و طرحها
۹-فراخوان گزارشگران، مجریان، نویسندگان و برنامه سازان مجرب و توانمند که بعضا بدلیل اعمال مدیریت خط قرمزی از رسانه ملی جدا مانده اند.
۱۰-انتقال محصولات تولیدی فاخر و عماراندیش رسانه ملی با شیب ملایم به فضای مجازی و شبکه های اجتماعی
یادمان باشد که هالیوود بستر جهانی شدن اندیشه های لیبرالیسم فرهنگی است و خروجی بارز محافل مربوط به استراتژیست های فکری و فرهنگی، فیلمهای تأثیرگذار ساخته شده در هالیوود است که حتی مخاطبان خاکستری و بی طرف را نیز پای کار آورده و به تسخیر افکار و همراه‌سازی فرهنگی ملل و اقوام مختلف جهان با مواضع فکری غرب می پردازد تلاش رسانه ملی تاکنون براین بوده که حفره های موجود در نظام فیلمسازی و سریال سازی را پر کرده و مانع از فتح اندیشه ها توسط بیگانگان و معاندان وعوامل نفوذی گردد.

باید پذیرفت که رسانه ملی دردوره تحول
نمی تواند مننتظر بماند تاسایر دستگاهها ی هنری، فرهنگی واموزشی جامعه ازلاک دفاعی ویا انفعالی واستیصالی خودبیرون امده وبخواهند کاری کنند.

امروز اکثر محافل یادشده اعم ازدستگاههای فرهنگی، آموزشی وغیره….به اندازه کافی درگیر واقعیتهای تلخ درون سازمانی خود اعم از موضعگیری ها و شبهه آفرینی ها و مسئله سازی ها و ذهنیت دهی های اساتید و دانشجویان و معلمان و برخی از دانش آموزان و هنرمندان و ورزشکاران و … بوده و واقعا” در تدبیر امور خود با مشکل مواجه اند و گاهی نمی دانند با حجم تأثیرپذیری های غافلانه فرهیخته نماهای خود که بعضا” مدعیان علمی و سیاسی و … می باشند، چه سیاستی پیشه کنند، اما رسانه ملی همانند نهادهای بصیر، نه تنها اسیر وادادگی های فوق الاشاره نشده، بلکه مصمم تر از همیشه در تکاپوی تأثیرگذاری هر چه بیشتر در تقویت جبهه حق و توسعه روشنگری هاست.

در فراز پایانی ذکر نکات مهمی را ضروری می دانم:
الف: رسانه ملی دردوران تحول نماد سیاستهای کلی نظام است و با رد هرگونه تندروی و کندروی، تأکید شده که ما نمی توانیم در درون نظام، شاهد مانور ضدفرهنگی دگراندیشانی باشیم که با زیرگرفتن مواضع و مصالح مصوب در سطوح بالادست مدیریتی نظام، از اصول عدول کرده و مبلغ و مروج آموزه های تهاجم فرهنگی غرب اند.

ب: بالای ۲۹۰شبکه بیگانه در حال مخاطب جویی از بین ملت شریف اند فلذا عمار شدن رسانه ملی، یکی از کارآمدترین سیاستهای راهبردی رسانه ملی برای بصیرت افزایی و روشنگری در افکار عمومی و کاهش گرایش به شبکه هایی است که ماهیت کلی آنها برای مردم ‌روشن شده قطعا قصور رسانه ملی در فرایند تنویر و بیدارگری اذهان عمومی میتواندمصداق عینی بی عملی و رسالت گریزی باشد که سند تحول بخش مهمی ازخسارتهای گذشته راجبران کرده است.

ج: رسانه ملی برای عمار شدن و استمرار بخشیدن و بلکه افزودن به مخاطبان، درحال ذائقه سازی است هرچنداین کار در عصر پسااغتشاش، کاملا” دشوار بنظر می رسد و نیازمند تلاشی هنرمندانه و جهادگرانه است و از این رو با محوریت رسانه ملی، شاهد هم اندیشی سایر ارگانهای ذیربط هستیم تا سازهای ناساز، سازگاری افکار عمومی با نگرشهای عماری را خدشه دار نکنند.

د: از جمله الزامات عمارپیشگی رسانه ملی، هماهنگی فراشبکه ای در سازمان است، طوری که ضمن حفظ تنوع گرایشهای فنی برنامه سازی، شاهد تفاوت نگاه و اندیشه های مجریان، گزارشگران و تهیه کنندگان در فرایند پردازش مسائل مهم جامعه نباشیم.

در پایان تأکید می کنم که قطع یقین، عمارمنشی رسانه ملی، یکی از مهمترین خروجی های سند تحول است و این فراخوان، نه تنها منافات و یا جلوافتادن و با دور زدن سند تحول را تداعی نمی کند، بلکه پازل نهایی قطعات کوچکتر در سند تحول رسانه ملی است.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

رسالت عمارگونه رسانه ملی در تاریخ معاصر بیشتر بخوانید »

نتیجه مقاومت در برابر توطئه غربی-عبری

نتیجه مقاومت در برابر توطئه غربی-عبری


گروه بین‌الملل دفاع‌پرس- سیروس فتح‌اله؛ «بشار اسد رفتنی است و در آینده سوریه جایی ندارد!»، این جمله در حساب کاربری «عادل الجبیر» وزیر خارجه وقت عربستان سعودی هفت سال پیش منتشر شده بود؛ گزاره‌ای که بعد از گذشت سال‌ها خلاف آن ثابت شده و سوریه علی‌رغم میل و اراده برخی از کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای با همکاری متحدان منطقه‌ای خود در برابر فشار جامعه جهانی مقاومت کرد و اجازه نداد که سوریه توسط تروریست‌های مسلح به سرنوشت لیبی دچار شود.

این درحالی بود که برخی از کشورهای عربی در ماه‌های ابتدایی بحران سوریه از بشار اسد می‌خواستند که دمشق را ترک کند و قدرت را به گروه‌های تروریستی واگذار کند. اما بشار اسد درخواست آن‌ها قبول نکرد و ماند از سوریه در برابر تروریست‌های تکفیری دفاع کرد. بر همین اساس، سوریه از اتحادیه عرب، اخراج شد.

 اما آیا خروج سوریه از اتحادیه عرب دستاوردی برای کشورهایی که تلاش کردند این کشور را منزوی کنند، داشت؟ جواب قطعا منفی است؛ یعنی کشورهایی که روزی زمینه سرنگونی دولت سوریه را با مشاوره قدرت‌های بزرگ فراهم می‌کردند، این روزها از مواضع خود عقب‌نشینی کرده‌ و فهمیده‌اند که این مردم کشورها هستند که می‌توانند نقش تعیین کننده‌ای در تحولات منطقه‌ای داشته باشند، نه قدرت‌های منطقه‌ای که فقط به فکر منافع کشورهای خود هستند.

کشورهای منطقه، نتیجه حضور قدرت‌های فرامنطقه‌ای را در منطقه درک کرده‌اند و به یقین رسیدند که امنیت منطقه با حضور آن‌ها تامین نمی‌شود و حضور این قدرت‌ها در منطقه صرفا ایجاد اختلاف، ناامنی و تخریب زیرساخت‌های منطقه و خارج کردن مسأله فلسطین از اولویت اول مسلیمن بوده است.  

هرچند قدرت‌هایی که در منطقه حضور داشتند، تلاش می‌کردند خود را دلسوز این کشورها نشان دهند، اما از اول هم مشخص بود، هدف آن‌ها از نشست و برخاست با کشورهای منطقه صرفا فریب دادن آن‌ها و تامین امنیت رژیم صهیونیستی بود.

چون در طول این سال‌ها شاهد بودیم که رژیم صهیونیستی دست از تجاوز و آدم کشی و تخریب منازل فلسطینیان بر نداشته است و اینگونه نبود که گمان شود نشستن بر سر میز مذاکره با رژیم صهیونیستی منجر به ایجاد آرامش در فلسطین اشغالی خواهد شد، بلکه این موضوع استمرار یافته و روز به روز خشونت رژیم صهیونیستی در حال گسترش است.

پس تجربه یک دهه گذشته به بسیاری از حکمرانان منطقه این درس را داد که چاره‌ای جز این نیست که کشورهای منطقه با هماهنگی و انسجام، امنیت منطقه را حفظ کنند و باید به دنبال امنیت دسته جمعی گام بردارند و خیلی سریع مسئله فلسطین را دوباره باید به راس هرم سیاست خارجی کشور خود برگردانند.

البته بازگشت سوریه به اتحادیه عرب نشان داد که برنامه‌ریزی این اتحادیه برای توسعه روابط سیاسی، اقتصادی و امنیتی بین کشورهای عضو، می‌تواند بار دیگر کشورهای عربی را به خط مبارزه با رژیم صهیونیستی برگرداند و به روند آزادسازی قدس سرعت و برای همیشه به توطئه‌چینی غربی‌ها و اسرائیلی‌ها علیه منطقه غرب آسیا پایایان ببخشد.

انتهای پیام/411

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نتیجه مقاومت در برابر توطئه غربی-عبری بیشتر بخوانید »