دادههای سرویس Speedtest نشان میدهد سرعت دانلود و آپلود اینترنت ماهوارهای استارلینک به شکل قابل توجهی کاهش پیدا کرده است.
به گزارش مجاهدت از مشرق، زومیت نوشت: دادههای سرویس Speedtest نشان میدهد سرعت دانلود و آپلود اینترنت ماهوارهای استارلینک به شکل قابل توجهی کاهش پیدا کرده است.
کاربران ساکن در ایالات متحده و کانادا، شاهد افت شدید سرعت دانلود اینترنت ماهوارهای استارلینک هستند. در سهماههی دوم سال ۲۰۲۲ (بازهی بین آوریل تا ژوئن) میانگین سرعت دانلود برای کاربران آمریکایی استارلینک به ۶۲٫۵۳ مگابیتبرثانیه رسیده است؛ درحالیکه آمریکاییها در سهماههی اول سال جاری میلادی با سرعت ۹۰٫۵۵ مگابیتبرثانیه ازطریق استارلینک دانلود میکردند.
علاوهبراین سرعت آپلود نیز کاهش محسوسی را تجربه کرده است. درحالیکه پیشتر استارلینک در آمریکا سرعت آپلود ۹٫۳۳ مگابیتبرثانیه ارائه میداد، اکنون سرعت آپلود به ۷٫۲۴ مگابیتبرثانیه رسیده است. در همین حین آمار نشان میدهد در کانادا میانگین سرعت دانلود از ۹۷٫۴۰ مگابیتبرثانیه به ۷۵٫۷۳ مگابیتبرثانیه کاهش یافته است.
ادعای کاهش سرعت دانلود و آپلود اینترنت استارلینک نخستین بار توسط Ookla و براساس دادههای سرویس Speedtest.net مطرح شد. Speedtest.net وبسایتی است که دردسترس عموم قرار دارد و به کاربران امکان میدهد سرعت اینترنت خود را بررسی کنند.
شرکت Ookla افت سرعت استارلینک را به محبوبیت این اینترنت ماهوارهای نسبت میدهد. صدها هزار نفر در آمریکا و کانادا برای دریافت اینترنت استارلینک ثبتنام کردهاند. یکی از مزایای بزرگ استارلینک، ارائهی اینترنت پهنباند به مناطق دور افتادهای است که ساکنان آن مجبور به استفاده از اینترنت کمسرعت هستند. افزایش محبوبیت استارلینک باعث شده است ظرفیت شبکهی طراحیشده توسط شرکت اسپیس ایکس محدود شود و در سلولهایی که مملو از مشترکین هستند، سرعت اینترنت کاهش پیدا کند.
گزارش شرکت Ookla در حالی از راه میرسد که در هفتهها و ماههای اخیر تعداد بیشتری از کاربران استارلینک به دلیل کاهش سرعت این سرویس اینترنت ماهوارهای از اسپیس ایکس انتقاد کردهاند. اسپیس ایکس میگوید که استارلینک به مشترکین خانگی سرعت دانلود بین ۵۰ تا ۲۰۰ مگابیتبرثانیه ارائه میدهد. گزارشها میگویند سرعت دانلود استارلینک در برخی مواقع برای کاربرانی که با مشکل ازدحام شبکه دستوپنجه نرم میکنند به زیر پنج مگابیتبرثانیه میرسد.
دادههای منتشرشده توسط Ookla یکی از دلایلی است که کمیسیون فدرال ارتباطات در ماه گذشته با استناد به آن تصمیم گرفت بودجهی ۸۸۶ میلیارد دلاری فدرال سرویس استارلینک را لغو کند. این کمیسیون افزونبر گزارش Ookla به دلایل دیگری مثل نوظهور بودن فناوریهای استارلینک، محدودیتهای شناختهشدهی ظرفیت این سرویس و نگرانی دربارهی هزینهی استارلینک اشاره کرده بود.
اسپیس ایکس خواستار تجدیدنظر در تصمیم کمیسیون فدرال ارتباطات شده است. شرکت فضایی تحت مدیریت ایلان ماسک میگوید تصمیم جدید این کمیسیون باعث میشود افرادی که در ناحیههای دور افتاده زندگی میکنند از فناوریهای روز عقب بمانند.
Ookla میگوید با وجود افت عملکرد سرویس استارلینک، میانگین سرعت دانلود بالای ۶۰ مگابیتبرثانیه برای یک کاربر کافی است تا همهی کارهای ممکن را در اینترنت انجام دهد، از جمله استریم ویدیو و دانلود بازی و برقراری تماس ویدیویی. این شرکت همچنین میگوید سرعت استارلینک بیشتر از سرویسهای ماهوارهای رقیب نظیر Viasat و HughesNet است.
اسپیس ایکس تاکنون بهصورت عمومی دربارهی مشکل ازدحام شبکهی استارلینک اظهارنظر نکرده، اما در سکوت خبری ازطریق بخش پشتیبانی مشتریان به افت سرعت دانلود سرویس اینترنت ماهوارهای خود اذعان کرده است. اسپیس ایکس برای رفع مشکلات مربوط به ازدحام شبکه قصد دارد هزاران ماهوارهی دیگر را به مدار پایینی زمین ارسال کند که البته انجام این کار نیازمند دریافت مجوز از نهادهای رگولاتوری خواهد بود.
استارلینک سرویسی محبوب و پرحاشیه است که کاربر برای اتصال به آن باید به پایانهی زمینی (دیش) دسترسی داشته باشد که هزینهی پایانهی زمینی در کنار اشتراک ماهانهی استارلینک درمجموع کاربر را متحمل هزینه بسیاری خواهد کرد. این شرکت افزونبر سرویس اختصاصی مشترکین خانگی، سرویس ویژهای برای خودروی کاروان دارد و حتی برای قایقها و کشتیها نیز سرویسهای مجزایی را درنظر گرفته است.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
او نسخهی جدیدی از خداوارههای دنیای متهوّر نو از جمله جابز و گیتس است. اخیرا کار تبلیغ «مذهب» ایلان ماسک به جایی رسیده که مجله فوربز چهرهی خدا را شبیه ماسک خوانده است!
سرویس جهان مشرق- در تصویرسازی این روزهای امپراتوری رسانههای جریان اصلی در غرب، «ایلان ماسک»، یک «نابغه حیرتانگیز» است که به واسطهی نبوغ اعجابآور و جاهطلبی و بیپروایی خود، بیمحابا به حوزههای مختلف فناوریهای پیشرفته ورود می کند و در این سن نسبتا جوان خود، رقیب قدرتمندی برای نهادهایی چون پنتاگون و ناسا است. به نوعی می توان گفت او نسخهی جدیدی از بتها و خداوارههای دنیای متهوّر نو از جمله استیو جابز و بیل گیتس است با اظهارنظرهای جنجالی و عجیب و خارج از هنجار خود، خصلت یک ستارهی راک را هم به نبوغ علمی خویش افزوده است.
حتی کار این تصویرسازی اسطورهای به جایی رسیده که در هرزنامههایی به اسم مقاله، خدا را موجودی شبیه ایلان ماسک دانستند!
اما آیا واقعا ایلان ماسک یک «نابغه»، آن هم در سطحی است که درباره او تبلیغ می شود؟
او در ۱۹۷۱ در آفریقای جنوبی به دنیا آمد. او در خانوادهای ثروتمند رشد کرد. خانوادهی او صاحب معدن زمرد بودند. پدرش «اِرول ماسک» در مصاحبهای گفته است:
” ما خیلی پولدار بودیم. گاهی آنقدر پول داشتیم که حتی نزدیک گاوصندوق هم نمی توانستیم برویم. “
ظاهرا او در نوجوانی با جیبهای پر از سنگ زمرد متعلق به پدرش به جواهرفروشیها می رفته و آنها را می فروخت و پولش را به جیب می زد.
با اینحال ایلان در راستای ارایهی جلوهای خودساخته از خود، مدعی شده که بعد از دوره کالج، ۱۰۰ هزار دلار بدهی وام کالج او بوده و او حتی نمی توانسته یک رایانه دست دوم بخرد.
اما نکته اینجاست که او در دوران تحصیل دوره کارشناسی در دانشگاه پنسیلوانیا از بورس تحصیلی کامل استفاده می کرد. جدای از این، او در دوران دانشگاه، به همراه یکی از همدانشگاهیهای خود به نام «ادئو رِسی»، یک خانه با ۱۰ اتاق خواب خرید و آن را تبدیل به یک نوع کلاب شبانه کرد. [۱]
در تبلیغات رسانهای، ضریب هوشی ایلان ماسک «۱۵۵» است. معلوم نیست تحت کدام آزمون و تستی این عدد به دست امده است. اما روشن است که او وقتی برای دوره دکتری فیزیک وارد دانشگاه استنفورد شد، تنها دو روز دوام آورد و درس را رها کرد. [۲]
ایلان ماسک اولین شرکت خود را به نام ZIP۲ به همراه برادرش کیمبال در ۱۹۹۵ در پالو آلتو کالیفرنیا ثبت کرد. برای راهاندازی این شرکت، که فعالیت آن ایجاد درگاهی برای آگهیهای تجاری اینترنتی بود(چیزی که در آمریکا به نام یلو پیج شناخته می شود و در کشور خود ما هم پروژههایی چون کتاب اول از آن الهام گرفته)، دهها هزار دلار از والدین خود دریافت کرده بود. به علاوه، شریک تجاری پدر آنها، گرک کوری، حاضر شد برای این پروژه شریک تجاری پیدا کند. جالب اینجاست که امروز ایلان ماسک را نابغهی برنامهنویسی از دوران نوجوانی معرفی می کنند، در حالی که همه کدنویسیهای او برای ZIP۲ اشتباه بود و آنها مجبور شدند چند برنامهنویس حرفهای استخدام کنند تا کدها را بازنویسی کند. [۳]
در ۱۹۹۹ آن دو موفق شدند شرکت کامپک کامپیوتر را اقناع کنند که برای گسترش دادن موتور جستجوی خود(آلتاویستا) شرکت zip۲ را از آنان بخرد. زیپ تو به قیمت ۳۰۷ میلیون دلار فروخته شد و ایلان و برادرش جمعها ۳۵ میلیون دلار به دست آوردند. جالب اینجاست که خرید این شرکت تبدیل به یک ضرر بزرگ برای مدیران کامپک شد و آنها نتوانستند هیچ سودی از این معامله به دست بیاورند و در نهایت مجبور به انحلال آن شدند. [۴] ایلان ماسک البته سود سرشاری از این معامله برد و از ۲۲ میلیون دلاری که به جیب او رفت، به خود یک جایزه یک میلیون دلاری داد و یک خودروی فوقگرانقیمت مک لارن اف ۱ خرید. او این خودرو را بیمه نکرد و در یک تصادف آن را تقریبا نابود کرد. همهی این دیوانهبازیهای اصطلاحا لاکچری به معروفتر شدن برند او کمک کردند.
در دسامبر سال ۱۹۹۹، بعد از فروش zip۲ ایلان ماسک به همراه سه نفر دیگر (هریس فریکر، کریستوفر پاین و اد هو) یک بانک انلاین به نام X.COM تاسیس کردند. با این حال، تنها ۵ ماه بعد از شروع به کار شرکت، فریکر ترتیباتی صورت داد که ماسک از سیاستگذاری شرکت کنار گذاشته شود و خود به فریکر بر صندلی مدیرعاملی بنشیند. در مارس ۲۰۰۰، ایکس دات کام توسط شرکت رقیبش، Confinity، خریدار شد نام شرکت جدید هم ایکس دات کام شد.
نکته بسیار مهم اینجاست که در تبلیغات اینروزهای رسانهها، «PayPal»، به عنوان شاهکار و نقطه عطف ابداعات و آغاز روند جهشی او معرفی می شود. این در حالی است که اصولا پی پَل، ابداع مکس لِوچین و پیتر تیل، یعنی موسسان شرکت کانفینیتی در سال ۱۹۹۸، پیش از ادغام با ایکس دات کام بود و ماسک هیچ نقشی در طراحی آن نداشت! [۵]
تازه تمام چند ماهی که ماسک در شرکت ادغام شدهی ایکس دات کام و کانفینیتی حضور داشت، با وجود این که بیشترین سهام را در اختیار داشت و مدیرعاملی را هم خود به عهده گرفت، درگیر جنگ قدرت با سایر سهامداران اصلی و مدیران شرکت بود. اینگونه بود که در سپتامبر ۲۰۰۰، زمانی او در سفر ماه عسل خود در استرالیا به سر می برد، توسط هیات مدیره از مدیرعاملی کنار گذاشته و عملا از مدیریت شرکت اخراج شد و پیتر تیل، طراح مشترک پی پَل با لِوچین جای او را گرفت. [۶] تازه در ژوئن ۲۰۰۱ بود که نام شرکت از ایکس دات کام(که با فشار ماسک نهاده شده بود) به PayPal تغییر کرد. [۷]
جالب اینجاست که برای استعفای ایلان ماسک از ایکس دات کام، تواقفنامهای امضاء شد که برای جلوگیری از ضربه خوردن به اعتبار او، در وبسایتهای شرکت، همه جا به نام او به عنوان یکی از «موسسان» شرکت ایکس دات کام قدیم و ایکس دات کام جدید (بعد از ادغام با کانفینیتی) اشاره شود. همین تواقفنامه بعدا به ایلان ماسک اجازه داد که با وجود این که هیچ نقشی در طراحی سیستم تراکنش الکترونیک پی پل نداشت، صرفا به خاطر همان توافق، همهجا خود را موسس آن معرفی کند. در حالی که منظور نقش او در شکلگیری شرکت پی پل، به عنوان تغیرنامیافته شرکت ایکس دات کام است، نه طراحی سیستم پرداخت معروف پی پل.
تحت مدیریت پیتر تیل، ارزش شرکت پی پل بسیار رشد کرد و در نهایت او توانست شرکت را به قیمت ۱.۵ میلیارد دلار به شرکت eBay بفروشد. از این معامله، سهم ایلان ماسک ۱۸۰ میلیون دلار شد. او با این پول توانست در شرکتهای «تسلا»، «اسپیس ایکس» و شرکت ناموفق و ورشکسته «Solar City»سرمایهگذاری کند. بر خلاف همه تبلیغات و اسطورهسازیها و البته ادعاهای دروغین خود او، ایلان ماسک موسس شرکت «تسلا» نیست. تسلا در سال ۲۰۰۳ توسط مارک تارپنینگ و مارتین اِبِرهارد تاسیس شد. [۸]
ماسک با عایدی خود از معاملهی شرکت پیپَل، حدود ۳۰ میلیون دلار در شرکت تسلا سرمایهگذاری کرد و با این سرمایه به ریاست هیات مدیره شرکت رسید[۹] . وقتی در سال ۲۰۰۶، نیویورک تایمز در مقالهای به روند تاسیس شرکت تسلا پرداخت، هیچ اشارهای به ایلان ماسک نکرد. این ماجرا برای ماسک بسیار سنگین آمد و او در ایمیلی به مارتین ابرهارد، موسس مشترک و ایدهپرداز اصلی تسلا گلایه و اعتراض کرد. ابرهارد برای آن که دل سرمایهگذار اصلی را به دست بیاورد، مدیرعامل وقت را برکنار و ماسک را به جای او گذاشت. اما ماسک در عوض شروع به توطئه و کودتا علیه ابرهارد کرد و در سال ۲۰۰۷، موفق شد موسس را از شرکت بیرون کند. ابرهارد در سال ۲۰۰۹، شکایت قضایی علیه ماسک مطرح کرد و او را به توطئه علیه خود در ماجرای اخراجش از شرکتی که خود ابرهارد تاسیس کرده بود، متهم نمود. در شکایت ابرهارد، ایلان ماسک به این متهم شده که در حال دستکاری همه اطلاعات آرشیوی شرکت است تا با «باز-نگاری» تاریخچه شرکت، خود را در جایگاه موسس اصلی و سازنده برند تسلا جا بزند! [۱۰] [۱۱]
دربارهی ماجراهای ایلان ماسک با شرکت فضایی «SpaceX»، هم ما شاهد داستانهایی به غایت بلاهتبار هستیم که از سوی رسانههای مبلغ و ترویجدهندهی برند «ایلان ماسک» منتشر می شود. این که یک روز او به وبسایت ناسا سر می زند و می بیند که هیچ پروژهای برای سفر به مریخ در آن نیست. سپس به روسیه می رود تا راکت ارزان بخرد، اما پیدا نمی کند و بعد با خودش عهد می بندد که خودش راکت بسازد و شروع به کتاب خواندن می کند و تا… ا.
شرکت «اسپیس ایکس» و پروژهی «مستعمرهسازی مریخ»، بیشتر شبیه داستانهای دیو و پری والت دیزنی است و بیش از حد ذهن مخاطب عام را کُند و رسوبگرفته در نظر گرفته است! کسی که حتی یک روز سابقهی تحصیل و حتی کار عملی در حوزه ساخت راکت و تجهیزات هوا-فضا نداشته، به ناگاه تبدیل به غول فناوری فضایی و همکار و حتی رقیب ناسا شود به داستانهای کودکانه بیشتر شبیه است! با اینحال برخی جزییات در همین داستان هست که نشان می دهد در ماجرای تاسیس «SpaceX» هم، کسان دیگری دستاندرکار اصلی بودند، اما طبق معمول میوهی شهرت را ماسک چید.
طبق همین داستان جاافتاده و تثبیت شده رسانهای، در اکتبر ۲۰۰۱، ایلان ماسک ۳۰ ساله به همراه «جیم کنترل» (Jim Cantrell) و رفیق دوران دانشگاهش «ادئو رِسی» به مسکو رفتند تا از شرکتهای فضایی روسیه راکت بخرند. اما جیم کنترل کیست؟ همانقدر که در سال ۲۰۰۱، ایلان ماسک یک چهرهی بیربط به حوزه هوا-فضا بود، کنترل فردی شناختهشده در سطح بینالملی در این حوزه بود. این کارآفرین و مهندس مکانیک شناختهشده، با سازمانهای فضایی چند کشور همکاری کرده بود و خود به صورت شخصی شرکت هوا-فضای «فانتوم» را تاسیس کرد.
او با پروژههای دفاعی پنتاگون(وزارت دفاع) هم همکاری داشت. نکته بسیار قابلتوجه این که، کَنتِرل موسس مشترک، نایب رییس، مغز متفکر تاسیس «SpaceX» بود. او حتی مهندس ارشد نخستین پروژهی مهم این شرکت یعنی «فالکون ۱» نیز بود. [۱۲]
کسی که برخلاف ماسک، هم در این حوزه(ساخت راکت) تحصیل کرده بود، هم تجربهی سالها کار عملی داشت و هم سالها با سازمانهای هوا-فضای مختلف کار کرده بود. [۱۳] [۱۴] اما امروز هیچ خبری از نام کنترل در تاریخچهی اسپیس ایکس نیست، چرا که ظاهرا قرار بوده فقط و فقط یک نام، در این وسط باقی بماند، رشد داده شود و تبدیل به یک «اسطوره» گردد.
ماجرا اما وقتی جالبتر می شود که بدانیم، در آن سفرهای ادعایی به روسیه برای خرید موشک بالیستیک. در فوریه ۲۰۲۲، یک چهرهی بسیار جالب هم همراه ماسک و رفقایش دیگرش شد: «مایکل دی گریفین»، فیزیکدان و مهندس هوافضا، معاون وزارت دفاع آمریکا، همکار آژانس اطلاعات مرکزی یا همان سیا در حوزه علم و فناوری، باز هم جالبتر این که این فرد، سه سال بعد از این سفر، یازدهمین مدیر ناسا(۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹) شد! [۱۵]
ماجرا اکنون کمی روشنتر است. تیمی از چهرههای کاربلد و متخصص و شناختهشده وابسته به حکومت، با یک جوان تاجر سی ساله که تازه سری در بین سرها درآورده بود، به چه کاری به مسکو رفته بودند؟ آیا روشن نیست که ایلان ماسک، دستکم از مقطعی به بعد تبدیل به یک «پروژه» شد که از سوی محافل قدرتمند و ذینفوذ در آمریکا حمایت و پروموت میشد؟
نکته بسیار عجیب و جالبی که «پروژه» بودن ماهیت و هویت فردی به نام «ایلان ماسک» را قابلتامل میسازد این است که «ورنر فن براون»، دانشمند فیزیک و متخصص ساخت موشک و راکت در آلمان نازی که بعد از پایان جنگ دوم جهانی در قالب عملیات پیپر کلیپ به همراه صدها دانشمند نازی به آمریکا منتقل شد و نقشی کلیدی در صنعت موشکی ایالات متحده ایفاء کرد، در سال ۱۹۵۲ رمانی علمی-تخیلی با نام «پروژهی مریخ» منتشر کرد که در آن به فردی با عنوان «ایلان» اشاره کرده که در راس دولت حاکمشده بر مریخ قرار می گیرد! [۱۶]
ورنر براون، عضو کلیدی واحد نخبهی اس اس در آلمان نازی بود که مورد عنایت خاص شخص هیتلر قرار داشت. او از دانشمندان ارشد پروژهی موشک V۲ بود که امروزه آن را نسخهی مادر موشکهای بالیستیک می دانند. حال که ایلان ماسک به طور مشترک با ناسا ظاهرا روی پروژهی سفر به مریخ کار می کند، بازکشف این نکته در آمریکا بسیار جنجالی شده است.
جدای از این که در خود ایالات متحده، بسیاری از خبرنگاران مستقل و فعالان رسانهای، بیشتر ویدئوهایی که از پروژههای پر آب و تاب اسپیس ایکس منتشر می شود(مثلا فرود راکت روی قایق و …)، بیشتر بازیهای گرافیکی و پردازش بصری(CGI)می دانند، دربارهی ماهیت برنامههای کاوشی بلندپروازانه چون مریخنورد و امثال آن هم، حرف و حدیث بسیاری وجود دارد. بعد از سفر ادعایی آپولو ۱۱ به ماه، تا به امروز، صدها قرینه و مدرک و شبهه علیه اصالت نداشتن آن فیلمهای فرود روی ماه در خود آمریکا منتشر شده است و حتی این گمانه هم مطرح است که اصولا کارگردان پروژهی آپولو ۱۱ استنلی کوبریک، کارگردان شهیر هالیوود بوده است.
با این حال، به فرض اصالت داشتن آن سفر، پرسشی که همواره دربارهی ناسا مطرح است این است که چطور با فناوری ۱۹۶۹ توانستند انسان به کره ماه بفرستند، اما با تحولات و پیشرفتهای نجومی بیش از نیم قرن گذشته، چرا یک بار دیگر آن ماموریت تکرار نشد؟
جالب اینجاست که «باز آلدرین» که مثلا عضو تیم فضانوردان آپولو ۱۱ بود، وقتی پای گفتگو با یک دخترک دانشآموز نشست، در جواب همین سوال دخترک که چرا بعد از آپولو ۱۱ دیگر فضانوردی به ماه نرفت، گفت: “برای این که ما به آنجا نرفتیم و این چیزی است که اتفاق افتاد! “[۱۷] البته این مسالهای است که در مجالی مستقل می شود و باید به آن پرداخت. فقط محض نمونه، جالب است بدانیم که در نظرسنجی که در سال ۲۰۱۶ در انگلستان انجام گرفت، ۵۲ درصد پاسخدهندگان ماجرای فرود به ماه را «جعلی» می دانستند. [۱۸]
ظاهرا ایلان ماسک در دزدیدن شهرت و اعتبار دیگران، حرفهای شده است. البته از کسی که زیر دست پدری بزرگ شده که به گفته خود او، «یک مرد شرور منحرف» بود[۱۹] ، چندان دور از انتظار نیست. پدر ایلان، یعنی ارول، کسی است که با دخترخواندهی خود(یعنی دختر همسر سابقش از ازدواج قبلی او) از دوران نوجوانی دختر در ارتباط بود و اکنون از او یک فرزند دارد! [۲۰]
به نظر می رسد در شکلگیری «اسطوره» ی ایلان ماسک، جدای از هوش سیاه او در بازاریابی و برندسازی از خود و البته سرقت داراییهای معنوی دیگران، یک دست حمایتی قوی هم دستاندرکار بوده است. بدون پشتیبانی آشکار یک شبکه رسانهای-تبلیغاتی، قطعا ایلان ماسک همین برندی که اکنون هست، نبود. او اکنون یکی از منادیان «نظم نوین جهانی» است و ترنس-هیومانیسم، یعنی ترکیب انسان و ربات و پروژههایی چون وارد کردن نانوچیپ به بدن انسانها را دنبال می کند.
جالب اینجاست که دوست دختر سابق او، خواننده کانادایی مشهور به «گرایمز»، از مبلغان آرمانشهر کمونیستی به سیاق ۱۹۸۴ جرج اورول است که در آن شهروند-رعیتها به صورت کامل و صددرصدی توسط یک حکومت واحد جهانی و با فناوریهای پیشرفته رصد و کنترل می شوند.
بیراه نیست که ایلان ماسک را یک «سوپرنابغه» ی جعلی و یک برند بادشدهی رسانهای بدانیم که قرار است با برند خود برنامههایی مشکوک را برای محافلی مرموز، قدرتمند و شوم در پشتپرده پیش ببرد. او همانقدر نابغه است که فرضا بیل گیتس، «انساندوست». همهی این صفات چیزی جز بازنماییهای رسانهای با اهدافی خاص نیستند و آیندهای نه چندان دور این ماجرا را روشن خواهد کرد.
ایلان ماسک با خرید ۹.۲ درصد سهام توئیتر به بزرگترین سهامدار این شبکه اجتماعی تبدیل شد.
به گزارش مجاهدت از مشرق، ایلان ماسک بنیانگذار شرکتهایی همچون اسپیسایکس و تسلا حدود ۹.۲ درصد از سهام توئیتر را خریداری کرده است.
اگرچه این معامله در ۱۴ مارس انجام شده اما خبر آن بامداد دوشنبه ۴ آوریل (۱۵ فروردین) از سوی مقامات بورس ایالات متحده منتشر شد و باعث گردید JH ارزش سهام این شبکه اجتماعی در وال استریت تا حدود ۲۵ درصد افزایش یابد.
بر اساس اسنادی که در اختیار این بازار سهام گذاشته شده، ماسک که ثروتمندترین مرد جهان محسوب میشود، حدود ۷۳.۵ میلیون سهم از سهام عادی توئیتر معادل ۹.۲ درصد از کل سهام این شرکت در بازارهای مالی را در ازای پرداخت رقمی نزدیک به ۲.۹ میلیارد دلار خریده است.
به گزارش مجاهدت از یورونیوز، با این سرمایه گذاری جدید، ایلان ماسک بزرگترین سهامدار توئیتر شد.
وی در توئیتر بیش از ۸۰ میلیون فالوئر دارد و هر از گاه با پیامهای کوتاه و جنجالی که در توئیتر منتشر میکند، تاثیرات قابل توجهی بر فعالیت بازارهای مالی میگذارد.
ماسک پیش از این بارها از تمایلش برای راه اندازی یک شبکه اجتماعی با «آزادی بیان کامل» سخن گفته بود و اکنون به نظر برخی تحلیلگران، احتمالا او قصد ایجاد تغییراتی در سیاستهای اداره این شبکه اجتماعی یا دستکم در سیاستهای کنترلی آن را دارد.
وی ۲۵ مارس در صفحه توئیتر خود یک نظرسنجی انجام داد و پرسید «آیا معتقدید توئیتر شدیدا به آزادی بیان پایبند است؟» که بیش از ۷۰ درصد پاسخ منفی به این سوال دادند.
منبع: تسنیم
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق به نقل از اسپیس، کپسول باری دراگون به مقصد خود رسیده است. کپسول CRS-۲۱ شرکت اسپیس ایکس روز یکشنبه همراه یک موشک فالکون ۹ به ایستگاه فضایی بین المللی پرتاب شد و دیشب به طور خودکار در کنار ماژول هارمونی این ایستگاه پهلو گرفت.
البته فرایند پارک کپسول ۱۰ دقیقه تاخیر داشت که دلیل این امر اختلالاتی با مرکز کنترل پروژه در زمین بود.
این نخستین کپسول اسپیس ایکس است که بدون کمک فضانوردان در آزمایشگاه فضایی پارک کرد. به طور معمول فضانوردان با استفاده از بازوی رباتیک «کانادارم۲» کپسول های باری را کنترل و آن را به ایستگاه متصل می کنند. البته کیت روبینز و ویکتور گلاور، دو فضانورد مستقر در ایستگاه فضایی بین المللی بر این عملیات نظارت داشتند.
همچنین این نخستین باری است که دو کپسول دراگون در ایستگاه فضایی بین المللی پهلو گرفته اند. کپسول دراگون کرویی که ماه گذشته ۴ فضانورد را به فضا برد نیز هم اکنون به ایستگاه فضایی بین المللی متصل است.
کپسول دراگون CRS-۲۱ حاوی آزمایش های علمی از جمله تراشه هایی از بافت برای کشت سلول های انسانی در فضا و ارگانوئیدهای مغز است. از آنجایی که این آخرین محموله ای است که در ۲۰۲۰ برای فضانوردان ارسال می شود، در کپسول غذاهای مختلفی مانند ماکارونی و پنیر و بوقلمون ارسال شد.