به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعپرس از تبریز، «سید مصطفی ابریشمی اسکویی» فرزند «سید رفیع» اول آذر سال ۱۳۳۷ در شهرستان «اسکو» در خانوادهای مذهبی و منتسب به سادات متولد شد. وی در جریان نهضت انقلاب اسلامی در راهپیماییهای تبریز و اسکو حضوری فعال داشت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با اخذ دیپلم از دبیرستان دکتر شریعتی فارغالتحصیل شد و در همین زمان به عضویت کمیته انقلاب اسلامی و سپس سپاه پاسداران درآمد.
«سید مصطفی» بهدنبال آغاز جنگ تحمیلی چهار بار عازم جبهه شد و در عملیاتهای مهدی (عج)، طریقالقدس، فتحالمبین و بیتالمقدس شرکت کرد و در آخرین مرحله عملیات آزادسازی خرمشهر در ۳ خرداد سال ۶۱ به شهادت رسید.
این شهید گلگونکفن در فرازی از وصیتنامه خود که سهماه پیش از شهادتش به تاریخ ۱۴ اسفند سال ۱۳۶۰ تنظیم کرده، نوشته است:
بسم الله الرحمن الرحیم
«وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ».
«هرگز گمان نکنید کسانی که در راه خدا کشته شدهاند، مردهاند؛ بلکه آنان همواره زنده هستند و در نزد خدا روزی میخورند».
درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی. سلام. من برای سومینبار وظیفه شرعی خود دانستم به جبهههای حق علیه باطل بروم و با دشمنان اسلام ستیز کنم. اکنون که حسین زمان با ندای «هل من ناصر ینصرنی» در میدان جنگ تنها مانده، باید از جان و مال خود گذشت و به یاری وی شتافت تا بتوان اسلام را یاری کرد.
پدر و مادرم! اکنون که شهادت نصیب من شده، برای من و شما بزرگترین افتخاری است. شما باید خوشحال باشید که چنین پسری بزرگ کرده و در راه اسلام او را فدا کردهاید. برادرانم! همیشه در خط اسلام باشید که این خط، مستضعفان را بر مستکبران غلبه خواهد داد. پدر، مادر، برادران و خواهرانم! شما باید غم و غصه شهادتم را نخورید و همیشه شاد و خرم باشید و افتخار کنید؛ چون من، عزیزتر از علیاکبر (ع) نیستم. نگذارید خون ما هدر رود. از یکی از برادرانم خواهش میکنم سلاح مرا به دست بگیرد و همیشه افراد منافق چپ و راست را سرکوب کند. سپاس بیکران به درگاه خدا که بر من منت نهاده و راه راست را نشانم داد.
رحمت خدا به شیر پاک مادرم و قدردانی از پدرم که توانستند پسری بزرگ کنند و به اسلام قربانی بدهند. پدر، مادر، برادران، خواهران، سایرین! اگر من تا به حال به شما حرفهای تندی گفتم به بزرگی خودتان مرا ببخشید و حلالم کنید. همیشه در دعاهایتان امام زمان (عج) و اماممان را از یاد نبرید. در آخر مطمئن هستم روزی اسلام پرتوش را بر جهان میافکند.
از سه برادر و خواهرم تقاضا دارم دست پدر و مادر را بگیرند و در زمان پیری به آنها کمک کنند و نگذارند در غم من ناراحت باشند، من یک روز، روزهی نذر دارم، از برادر بزرگم خواهش میکنم آن را بگیرد. پدر ارجمندم! مرا حلال کن و با استقامت، صبر و شکیبایی از انقلاب اسلامی دفاع کن. مبادا روحیه خود را ببازی و گریه کنی، چون گریه تو باعث ناراحتی من است. مادر مهربان و عزیزم! سلام مرا بپذیر و حلالم کن، خواهر مسلمانم! تو نیز زینب زمان باش و در راه خدا مبارزه کن. ای برادران عزیزم! راه خدا، بهترین راههاست. پوینده و کوشندهی این راه باشید. خداحافظ، همه شما را به خدای بزرگ میسپارم.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار، از عمر ما بکاه بر عمر او بیفزا
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
انتهای پیام/