اصلاح طلبان

نفوذ در نهادهای انتصابی پیشنهاد یکی از افراطیون مجلس ششم

نفوذ در نهادهای انتصابی پیشنهاد یکی از افراطیون مجلس ششم


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت:جلال جلالی‌زاده عضو فراکسیون مشارکت در مجلس ششم، درباره وضعیت اصلاح‌طلبان در روزنامه آرمان گفت: جریان اصلاحات از طیف‌های مختلفی تشکیل شده است؛ از کسانی که بسیار نزدیک به جریان اصولگرا و جناح راست هستند تا کسانی که نزدیک به جریان ملی مذهبی و نهضت آزادی‌اند. یعنی اصلاح‌طلبان میان این دو طیف قرار گرفتند پس به هر صورت این اختلاف افکار، اندیشه و دیدگاه در میان اصلاح‌طلبان پدیده‌ای سلیقه‌ای بوده و چندان در خور اهمیت نیست. اما قطعا این فراز و نشیب و نوسانات فکری و عقیدتی از لحاظ دیدگاه و موضع‌گیری در بین اصلاح‌طلبان موجب می‌شود که در برخی از موارد این اختلافات بروز کند و ما شاهد اختلاف نظر و دیدگاه در بین اصلاح‌طلبان باشیم. من معتقدم جریان اصلاحات نیز مانند هر جریان دیگری قطعا در گذشت زمان دچار انشعاب خواهد شد. یعنی کسانی که جریان اصلاحات را به خاطر اصلاحات می‌خواهند قطعا به مسیر خود ادامه می‌دهند و کسانی که از اصلاحات به عنوان یک آبشخور و وسیله‌ای برای رسیدن به مقاصد و منافع خود استفاده می‌کنند اگر احساس کنند که اصلاحات نمی‌تواند خواسته‌های آنها را محقق کند قطعا راه خود را جدا خواهند کرد. از این رو به نظر من اصلاح‌طلبان نباید هراس داشته باشند که برخی از افراد از اینها جدا شده و موضع‌گیری‌هایی می‌کنند که شاید برخلاف مرام و اندیشه‌های اصلاحات باشد. معتقدم که جریان اصلاحات هر چه بیشتر به فکر تصفیه شدن و خلوص بیشتر باشد به نفع خود این جریان تمام خواهد شد.

وی در ادامه می‌گوید: من معتقدم که شتر سواری دولا دولا نمی‌شود و اصلاح‌طلبان باید با مردم صادق باشند. یا رومی روم یا زنگی زنگ؛ اصلاح‌طلبان یا باید با مسئولان باشند یا با مردم و نمی‌شود مردم را در هنگام سختی و دشواری رها کنند و فقط در زمان انتخابات به فکر مردم باشند.

جلالی‌زاده افزود: اولین کاری که اصلاح‌طلبان باید انجام دهند بازگشت به خویشتن و تغییر در وضعیت خودشان است. اصلاح‌طلبان تا یک تحول عمیق و پویا در خودشان انجام ندهند نمی‌توانند در جامعه تغییری انجام دهند، اصلاح‌طلبان باید صادقانه به مردم بگویند که تا کجا می‌توانند پیش بروند. آنها باید به نوعی خودپردازی و تربیت افراد بپردازند که بتوانند در نهادهای انتصابی نیز نفوذ کنند. چون به هر صورت کل قدرت در اختیار نهادهای انتخابی نیست. اصلاح‌طلبان اگر بتوانند در نهادهای انتصابی نفوذ کنند می‌توانند زمینه را برای پیشرفت و توسعه فراهم کنند و الا اگر قرار باشد آنها به انتخابات مجلس و ریاست‌جمهوری اکتفا کنند آن هم با محدودیت‌های شورای نگهبان این پروسه خیلی طولانی خواهد شد.

یک عضو فراکسیون افراطیون در مجلس ششم می‌گوید اصلاح‌طلبان باید در نهادهای انتصابی نفوذ کنند.



منبع خبر

نفوذ در نهادهای انتصابی پیشنهاد یکی از افراطیون مجلس ششم بیشتر بخوانید »

بهترین هدیه به گرگ‌های گردنه!

بهترین هدیه به گرگ‌های گردنه!


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، محمد صرفی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: با برگزاری انتخابات اخیر یکی از خطوط اصلی عملیات روانی دشمن طرح موضوعی تحت عنوان «حاکمیت یکدست» است. البته این ادعا و برچسب فقط از سوی دشمن و ضدانقلاب تکرار نمی‌شود و برخی افراد در داخل نیز همین موضوع را بیان کرده و نسبت به آن هشدار می‌دهند و حتی از ماه‌ها پیش از انتخابات نیز با لحنی تهدیدآمیز از آن سخن می‌گفتند.

آنچه دشمن سعی دارد از یکدست‌سازی حاکمیت به افکار عمومی القا کند، حذف سلایق گوناگون از سیاست و اجتماع و حاکم کردن یک نوع تفکر خاص با استفاده از اجبار و فشار است. اما آیا به راستی چنین است و چنین اتفاقی افتاده؟ سؤال مهم‌تر اینکه آیا اساساًً چنین ادعایی امکان تحقق دارد؟

برای پاسخ به این سؤال باید به چند انتخابات اخیر نگاهی دقیق کرد. انتخابات مجلس فعلی (در زمستان سال ۹۸)، ریاست جمهوری و شورای شهر. در انتخابات ریاست جمهوری جریان اصلاحات مدعی است نامزدهایش از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شده‌اند. این نامزدها که بودند؟ می‌توان از دو طیف نام برد؛ طیف نخست افرادی مانند جهانگیری و پزشکیان و طیف دوم هم نامزدهای طیف به اصطلاح رادیکال جریان اصلاحات.

آیا به‌راستی اصلاح‌طلبان انتظار داشتند کسانی که صراحتاً قانون اساسی کشور و ساختار رسمی ‌نظام را قبول ندارد، تایید صلاحیت شوند!؟ بعید به‌نظر می‌رسد عقلای جریان اصلاحات چنین دید کوته‌فکرانه‌ای به سیاست‌ورزی داشته باشند.

اما طیف اول؛ حتی خود اصلاح‌طلبان هم معترف هستند که شورای نگهبان از منظر سیاسی به آنها لطف کرد و اگر می‌خواست سیاسی‌بازی کند باید افرادی همچون جهانگیری را تایید می‌کرد تا با توجه به عملکرد و کارنامه خود چنان پاسخی از مردم بگیرند که تا سال‌های سال نتوانند در میدان سیاست سر بلند کنند. اما ملاک و معیار برای شورای نگهبان قانون است و نه محاسبات سیاسی.

در انتخابات مجلس و شورای شهر وضعیت به مراتب روشن‌تر است. در هر دو انتخابات اصلاح‌طلبان لیست داشتند و از لیست خود آشکارا هم دفاع کردند. در انتخابات مجلس ۵ لیست داشتند و در شورای شهر تهران لیستی واحد به اسم جمهور که حمایت مکتوب شخص خاتمی‌ را به همراه داشت. اما در هر دو انتخابات شکست خوردند. حال می‌توانند صادقانه کلاه خود را قاضی کنند که چه عواملی موجب رویگردانی مردم از آنها شده است و یا به فرافکنی روی بیاورند و از پروژه یکدست‌سازی حاکمیت برای حذف خود دم بزنند و چشم خود را به روی واقعیات ببندند.

اما موضوع یکدست‌سازی حاکمیت لایه دیگری هم دارد که بسیار از آنچه گفته شد مهم‌تر است. ایران درگیر جنگی تمام‌عیار و همه‌جانبه است. شدیدترین و سخت‌ترین تحریم‌های طول تاریخ بشریت بر ما تحمیل شده و در کنار آن مشکلات و معضلات دیگری وجود دارد که در مجموع وضعیت سخت و حساسی را رقم زده است.

فرض کنید خانواده‌ای با خودرو در حال عبور از یک گردنه مه‌آلود و یخ‌زده است. راه ناهموار است و دره‌هایی عمیق در کنار جاده. علاوه بر این گرگ‌های درنده‌ای نیز اینجا و آنجا کمین کرده‌اند. به‌ نظر شما در چنین شرایطی اصلی‌ترین و ضروری‌ترین نیاز این خانواده برای عبور از این مهلکه چیست و خطرناک‌ترین حالت برای آنان کدام است؟ برای این خانواده هیچ چیز مهلک‌تر از اختلاف و عدم انسجام نیست. در حالی که باید همه حواس‌ها و نیروها با یکدیگر جمع شده و معطوف به مقابله با موانع طبیعی و خطرات غیرطبیعی پیش رو باشد، درگیری و اختلاف درونی، علامت سفاهت و بهترین هدیه به گرگ‌های گردنه است.

وضعیت امروز ما بسیار خطیرتر از خانواده مورد مثال است. دشمن می‌خواهد با برچسب‌هایی مانند یکدست‌سازی حاکمیت، مانع از اتحاد و انسجام داخلی شده و آن را امری قبیح و مذموم جلوه دهد. از نظر آنان حاکمیتی مطلوب است که مسئولان آن هر روز یقه همدیگر را بگیرند و بر سر مسائل ریز و درشت اختلاف و دعوا داشته باشند و این اختلاف را علنی نیز کنند. اصل اولیه و تعیین‌کننده برای عبور موفق از این پیچ تاریخی و گردنه پر از مخاطره، اتحاد و انسجام زیر چتر یک فرماندهی واحد است.

اگر می‌خواهید میزان حیاتی بودن این اتحاد و انسجام را بدانید باید به این عبارات تحلیلگر مشهور آمریکایی، توماس فریدمن در کنفرانس سالانه سیاستگذاران اندیشکده شورای ملی روابط اعراب و آمریکا دقت کنید. حرف‌های فریدمن تاریخ مصرف ندارد و یک راهبرد دقیق و ثابت است. او می‌گوید: «رژیم‌هایی مثل رژیم ایران از بالا دچار گسست و شکست می‌شوند، این رژیم‌ها از پایین دچار گسست و شکست نمی‌شوند. چنین رژیم‌هایی مثل اتحاد جماهیر شوروی (سابق) هستند. نحوه فروپاشی این رژیم‌ها از بالا است و این‌گونه است که یک شکاف واقعی ایجاد می‌شود.

اگر ‌ترامپ و پمپئو تحریم‌های (ضد ایران) را برمی‌داشتند و به همراه شرکای اروپایی‌شان به سراغ ایرانی‌ها می‌رفتند و می‌گفتند «ما فقط می‌خواهیم ۱۰ سال دیگر به مدت توافقنامه هسته‌ای بیافزاییم یا می‌خواهیم ۱۵ سال به مدت توافقنامه هسته‌ای بیافزاییم، ما می‌خواهیم که آزمایش‌های موشکی شما به شعاع خاورمیانه محدود شود». اگر فقط همین دو چیز را به ایرانی‌ها می‌گفتند آنها (ایرانی‌ها) در بالاترین سطوحِ رژیم با یکدیگر درگیر می‌شدند. نیمی ‌از آنها می‌گفتند که ما باید از این پیشنهاد استفاده کنیم چون ما برای همیشه تحریم بودیم، نیمی ‌دیگر نیز می‌گفتند خیر! شما باید در بالاترین سطوح رژیم، جنگ و درگیری راه بیاندازید. نباید به اصطلاح «شُل و وِل» بود، باید پیشنهادی روی میز گذاشت که برای بخشی از حاکمیت (ایران) وسوسه‌انگیز باشد!»

هر موضع‌گیری و اقدامی که با اتحاد، انسجام و هماهنگی نیروهای مادی و معنوی کشور در تعارض باشد، بازی در زمین دشمن و پاس گل به حریف است. مهم نیست نیت چیست و چرا چنین ماجرایی رخ داده است. مهم آن است که اصلی‌ترین و ضروری‌ترین وضعیت نیروها – همان هماهنگی و هم‌افزایی- خدشه‌دار و تضعیف شده است. تاریخ مملو از بزنگاه‌هایی است که جماعتی به دلیل همدلی و اتحاد موانع بزرگ را پشت‌سر گذاشته و افتخار آفریده‌اند و برعکس جماعتی نیز با همه امکانات و فرصت‌ها به‌دلیل تفرقه، شکست‌های سنگین خورده‌اند.

استاد شهید مرتضی مطهری درباره علت اصلی سکوت امیرالمومنین علی(ع) پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) می‌گوید: «طبعا هر کس می‌خواهد بداند آنچه علی علیه‌السلام درباره آن می‌اندیشید، آنچه علی علیه‌السلام نمی‌خواست آسیب ببیند، آنچه علی علیه‌السلام آن اندازه برایش اهمیت قائل بود که چنان رنج جانکاه را تحمل کرد، چه بود؟ حدسا باید گفت: آن چیز وحدت صفوف مسلمین و راه نیافتن تفرقه در آن است. مسلمین قوّت و قدرت خود را که تازه داشتند به جهانیان نشان می‌دادند، مدیون وحدت صفوف و اتفاق کلمه خود بودند. موفقیّت‌های محیّرالعقول خود را در سال‌های بعد نیز از برکت همین وحدت کلمه کسب کردند. علی‌القاعده علی علیه‌السلام به‌خاطر همین مصلحت، سکوت و مدارا کرد.

امّا مگر باورکردنی است که جوانی سی و سه ساله دورنگری و اخلاص را تا آنجا رسانده باشد و تا آن حد بر نفس خویش مسلّط و نسبت به اسلام وفادار باشد که به‌خاطر اسلام راهی را انتخاب کند که پایانش محرومیت و خرد شدن خود اوست! بلی باور کردنی است. شخصیّت خارق‌العاده علی علیه‌السلام در چنین مواقعی روشن می‌گردد. تنها حدس نیست، علی علیه‌السلام شخصا در این موضوع بحث کرده و با کمال صراحت علّت را که جز علاقه به عدم تفرقه میان مسلمین نیست، بیان کرده است.»

آنچه دشمن سعی دارد از یکدست‌سازی حاکمیت به افکار عمومی القا کند، حذف سلایق گوناگون از سیاست و اجتماع و حاکم کردن یک نوع تفکر خاص با استفاده از اجبار و فشار است.



منبع خبر

بهترین هدیه به گرگ‌های گردنه! بیشتر بخوانید »

خاتمی به مردم بی‌اعتنایی کرد مردم هم به نامزد مورد نظر او رأی ندادند

خاتمی به مردم بی‌اعتنایی کرد مردم هم به نامزد مورد نظر او رأی ندادند


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: ناصر قوامی این سخنان را در حالی ادا کرده که کارنامه دولت روحانی پس از 8 سال، موجب نارضایتی شدید مردم شده اما آقای قوامی پس از 8 سال که صدای مردم از این سوء مدیریت و خلف وعده‌ها درآمده و دولت روحانی در حال اتمام است، حمایت از او را اشتباه می‌خواند؛ و حال آن که امثال وی همان چهار سال قبل که خاتمی دم از «تکرار» می‌زد و برادر وی می‌گفت ما اصلاح‌طلبان تضمین وعده‌های خاتمی هستیم، انتقاد می‌کرد.

ناصر قوامی در گفت‌وگو با نامه‌نیوز و در پاسخ این سؤال که «جریان اصلاح‌طلبی انگار روز به روز گسترده‌تر می‌شود، آنقدر که افرادی مثل علی لاریجانی، ظریف و حتی ناطق نوری نیز در موارد و مواقعی به این جریان می‌چسبند. دلیل این موضوع چیست؟»، می‌گوید: تفکر اصلاح‌طلبی ریشه در دوران انبیا دارد. همه پیامبران برای انجام اصلاح در جامعه آمدند و به گفته اندیشمندان اگر این‌ها نبودند بشریت صدها سال عقب‌تر از حالا بود. اصلاحات در ایران نیز از زمان مشروطه آغاز شد.

این تفکر ادامه داشت و دو دوره هم مجلس خوبی تشکیل شد تا اینکه مجلس را به توپ بستند و بعد هم رضاخان آمد و مجدداً استبداد برگشت. انقلاب نیز با هدف اصلاح انجام شد. از این مقدمه می‌خواهیم نتیجه بگیریم که تفکر اصلاح‌طلبی بسیار گسترده است.

به نظر من هشتاد درصد مردم ایران تفکر اصلاح‌طلبی دارند. ممکن است این افراد با ما یعنی اصلاح‌طلبانی که در رأس امور هستند و خود را نماینده یک جریان سیاسی می‌دانند، مشکل داشته باشند اما تفکرشان تفکر اصلاح‌طلبی است.

وی در ادامه درباره این که مردم به دعوت خاتمی برای رأی دادن به همتی و ائتلاف جمهور (شورای شهر تهران) بی‌محلی کردند، گفت: اگر به دعوت آقای خاتمی بی‌توجهی شد، دلیلش بی‌توجهی او به تفکر اصلاح‌طلبانه مردم بود. آقای خاتمی اشتباه کرد. به هر حال او که مصون از اشتباه نیست. باید از آقای خاتمی انتقاد کرده و بگوییم که چرا خلاف تفکر اصلاح‌طلبانه مردم عمل کردید منتها نباید او را کنار بگذاریم.

قطعاً با یک اشتباه نمی‌شود او را کنار گذاشت. باید با او صحبت کرد. من از ارادتمندان او و آقای کروبی هستم و چوبش را هم خورده‌ام و نوش جانم. اما به اینها اعتراض دارم، چرا چنین کاری کردند؟ همتی که اصلاً اصلاح‌طلب نبود. یا روحانی که اصلا اصلاح‌طلب نبود، نباید از این‌ها حمایت می‌کردند.

یادآور می‌شود آقای همتی در انتخابات اخیر ریاست جمهور 2/4 میلیون رأی کسب کرد و نفر اول ائتلاف جمهور نیز موفق به کسب 32 هزار رأی در تهران شد.

عضو فراکسیون اصلاح‌طلبان در مجلس ششم می‌گوید حمایت اصلاح‌طلبان از همتی در انتخابات اشتباه بود، همان‌گونه که حمایت از روحانی اشتباه بود.



منبع خبر

خاتمی به مردم بی‌اعتنایی کرد مردم هم به نامزد مورد نظر او رأی ندادند بیشتر بخوانید »

اصلاح طلبان به این ۳ سوال درباره افغانستان جواب بدن

اصلاح طلبان به این ۳ سوال درباره افغانستان جواب بدن


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق یک کاربر در توئیتی نوشت: 

در قضیه افغانستان، اصلاح‌طلبانِ منتقد موضع نظام، به این ۳ سوال جواب بدن:

۱- نقش داعش جدید سوپر افراطی مستقر در نزدیک مرز ایران در این ماجرا چیست؟

۲- چرا آمریکا درحمایت از این داعش، مواضع طالبان را بمباران می کند؟

۳- زمانیکه امریکا حامی طالبان بود چرادنبال مذاکره با طالبان بودید؟

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.





منبع خبر

اصلاح طلبان به این ۳ سوال درباره افغانستان جواب بدن بیشتر بخوانید »

پاسخ یک کاربر به توییت حجاریان

اعتراف استاد دانشگاه کلمبیا به شکست حامیان آمریکا در ایران


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق ‏یک استاد دانشگاه کلمبیای ‎آمریکا در توئیتی نوشت: جنبش اصلاحات در ایران به دلیل ترامپ از میدان قدرت بیرون رانده شد.

اصلاح‌طلبان با خروج واشنگتن از برجام تحقیر شدند. سیاست “فشار حداکثری” ترامپ در هدف خود برای سرنگونی رژیم ایران ناکام ماند و ایران بیشتر به فضیلت‌های انقلابی مقاومت قهرمانانه معتقد شد.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.





منبع خبر

اعتراف استاد دانشگاه کلمبیا به شکست حامیان آمریکا در ایران بیشتر بخوانید »