اصلاح طلبان

روحانی باید عذرخواهی کند نه اینکه بگوید «شما مدیریت بلدید؟!»

روحانی باید عذرخواهی کند نه اینکه بگوید «شما مدیریت بلدید؟!»



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق،روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: روزنامه اقتصادی جهان صنعت ضمن بررسی مدیریت دولت نوشت: مردم از نظر معیشتی در مضیقه هستند. نرخ تورم به رقم بالا و باورنکردنی رسیده و تورم در مقایسه با دوره احمدی‌نژاد به طنزی تلخ شبیه است. در این شرایط نامساعد اقتصادی، رئیس‌جمهور که از همان ابتدای مسئولیت چشم امیدش تنها به تحقق برجام و رفع تحریم‌ها بوده و دولتش نه تدبیری برای رفع مشکلات اندیشیده و نه امیدی در دل مردم باقی گذاشته است، ماه‌های پایانی دولت خود را به دعواهای سیاسی و کلامی با رئیس مجلس اختصاص داده است! حالا هم در جلسه اخیر هیئت دولت منتقدان خود را به باد تمسخر گرفته و مدعی شده که مدیریت نمی‌دانند!

روحانی در این اظهارات خطاب به منتقدان دولت گفته است: «برخی به جای اینکه بگویند آمریکا در حق ما جنایت می‌کند، می‌گویند مدیریت دولت فلان‌جور است و… شما اصلا می‌دونید مدیریت چیه که این حرف‌ها را می‌زنید.»

غیر از اصولگرایان، برخی اصلاح‌طلبان هم به این سخنان در شرایط فعلی که عملکرد دولت که جای هیچ‌گونه دفاعی ندارد و به معنای واقعی کلمه در حق مردم کوتاهی شده و روحانی باید به سهم خود از مردم عذرخواهی کند و پاسخگوی مدیریت ضعیف خود باشد، منتقدان را مورد تمسخر قرار می‌دهد!

برخی اصلاح‌طلبان از این ادبیات و لحن طلبکارانه رئیس‌جمهور که زبان به کنایه و تمسخر منتقدان گشوده است، انتقاد کردند.

محمد بادامچی، نماینده اصلاح‌طلب مجلس دهم در گفت‌وگو با «جهان صنعت» گفت: «به نظر من آقای روحانی همان روحانی است که طی سال‌های گذشته می‌شناسیم و تغییر خاصی نداشته است.»

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب ادامه داد: «توقع لحن و عملکرد اصلاح‌طلبانه از آقای روحانی اشتباه است و نمی‌توانیم انتظارات خودمان را به ایشان تحمیل کنیم. ولی در شرایط فعلی که مردم از نظر اقتصادی و معیشتی وضع مطلوبی ندارند و در وضعیت بسیار بد و اسفناکی هستند، باید طریقه صحبت و رفتار خود را  کنترل کنند. مردم از وضعیت موجود رضایت ندارند و تحت انواع فشارها هستند و حداقل انتظار دارند مسئولان در گفتمان و ادبیات خود نزاکت لازم را به خرج دهند.»

عضو شورای مرکزی حزب کار تصریح کرد: «توقع و انتظار مردم از دولت آقای روحانی این بود که مشکلات بهتر حل شود. ولی حداقل انتظارشان از رئیس‌جمهور این است که به نحوی توهین‌آمیز با آنها صحبت نشود و طلبکار نباشد.»

مهدی آیتی، نماینده اصلاح‌طلب مجلس ششم هم در انتقاد از عملکرد و سخنان روحانی، گفت: «اولین بار نیست که آقای روحانی از این ادبیات استفاده می‌کند و همان روزهای اولی که به‌عنوان ریاست‌جمهوری وارد عمل شد، منتقدان را افراد بی‌سواد و نادان خطاب کرد. افرادی که دارای کیش شخصیت، غرور و تکبر هستند به جای اینکه از انتقادات استقبال کنند، دیگران را مورد اهانت قرار می‌دهند.»

آیتی گفت: «اگر مدیری متواضع باشد و بداند در کارش ایراد دارد و عملش محدود است، در اولین مرحله از مردم عذرخواهی می‌کند و اقرار می‌کند و می‌گوید کجای مسیر را اشتباه رفته و آن اشتباه را اصلاح می‌کند. ولی افراد متکبر و مغرور چنین کاری را انجام نمی‌دهند و دیگران را زیر سوال می‌برند. آقای روحانی نمی‌خواهند قبول کنند با سوءمدیریت‌های خود خسارت‌های جبران‌ناپذیری به کشور تحمیل کرده است. این خسارت‌ها تا سال های طولانی جبران نخواهند شد.»

آیتی افزود: «از همان ابتدا که آقای روحانی سکان مدیریت اجرایی کشور را به دست گرفت، همه کسانی که سابقه آشنایی با او داشتند این حرف را می‌زنند که آقای روحانی در همه عمرش حتی یک روز هم کار اجرایی نداشته است و همیشه کارهای مشاوره‌ای، امنیتی و اطلاعاتی انجام داده است.»

نماینده مجلس ششم گفت: هیچ‌یک از وعده‌های انتخاباتی روحانی اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی محقق نشده است.



منبع خبر

روحانی باید عذرخواهی کند نه اینکه بگوید «شما مدیریت بلدید؟!» بیشتر بخوانید »

مزیّت تاریخی رهبر انقلاب از نگاه علامه جوادی‌آملی/ چرا درباره علت گرانی به مردم دروغ می‌گویند!؟

مزیّت تاریخی رهبر انقلاب از نگاه علامه جوادی‌آملی/ چرا درباره علت گرانی به مردم دروغ می‌گویند!؟


سرویس سیاست مشرق – «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. هر روز ۰۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

*** 

چرا درباره علت گرانی به مردم دروغ می‌گویند!؟

هدایت‌ا… آقایی، فعال چپ و از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ در بخشی از یک مصاحبه با شماره یکشنبه گذشته روزنامه آرمان ملی درباره پیروزی جو بایدن در انتخابات آمریکا گفته است: آمدن جو بایدن در ریاست جمهوری آمریکا فضای اقتصادی ایران را به سمت جلو حرکت می‌دهد!

او همچنین تصریح می‌کند: “تیم جدیدی که در آمریکا با ایران مذاکره می‌کند به‌نظر بنده باید از دونالد ترامپ منطقی‌تر باشند و این موضوع حتما در دولت جدید آمریکا وجود خواهد داشت. دونالد ترامپ بسیار از حوزه قدرت در مقابل ایران برخورد می‌کرد و از تمام اهرم‌های خود هر لحظه ممکن بود استفاده کند و شرایط را برای مردم ایران بسیار سخت‌تر می‌کرد. دموکرات‌ها حداقل در شعارهای خود به مذاکره و تعامل اعتقاد دارند و به‌نظر من با آمدن بایدن فضای اقتصادی بهتری ایجاد می‌شود. من فکر می‌کنم که فشار کمتری هم در مسائل اقتصادی وارد می‌شود و مردم ایران فشار کمتری را نسبت به گذشته تحمل خواهند کرد. “[۱]

*اظهارات آقایی در حالی است که مسئله گرانی در ایران دقیقا هیچ ربطی به آمریکا و اذناب او ندارد. بلکه به “عدم نظارت بر قیمت‌ها” از سوی آقای روحانی و دستیاران دولتی ایشان مربوط است.

و اکنون سؤال اینجاست که چرا آقایی و امثال آقایی به جای گفتن حقیقت با مردم، راه “دروغ” را برگزیده‌اند و ترجیح می‌دهند مثل ۸۸ با مردم ناراستی کنند؟

آقایی حکما می‌داند اما نمی‌گوید که صرفا با “رأی خوب” مردم در انتخابات آینده و آمدن دولتی که معتقد به جهش تولید و نظارت بر قیمت‌ها باشد؛ نرخ‌ها وارد فرایند کاهشی خواهند شد. و این یک حقیقت واضح در اقتصاد ایران است که البته لیبرالها و حامیان دولت فعلی قصد کتمان آنرا دارند.

جالب است که اصلاح‌طلبان برای فرار از ننگ اجنبی‌پرستی می‌گویند بایدن در روش با ترامپ متفاوت است اما توضیح نمی‌دهند که چرا این تفاوت در روش قرار است به زعم آنها به ارزانی در ایران منتج شود!

شوق و شعف ستاد مشترک دولت و اصلاح‌طلبان گویا از پیروزی جو بایدن آمریکایی از شخص بایدن و همکاران او نیز بیشتر است که این مسئله تأملات فراوانی را می‌طلبد.

“علی ربیعی”، فعال چپ و سخنگوی دولت نیز به تازگی در یک توییت نوشته است: نمی‌فهمم که چگونه عده‌ای در داخل از نتیجه انتخابات آمریکا حتی داغ‌تر از طرفداران کاندیدای شکست خورده نگران بودند،  برخی او را با اسطوره‌های مذهبی ما هم شبیه سازی کردند. نیل به هدف سیاسی به چه قیمت!

او با اشاره به پیروزی بایدن تصریح می‌کند: در مرحله‌ تضعیف تحریم‌های یک جانبه و فرصت پیش‌آمده برای عقب‌راندن جنگ اقتصادی با تأکید بر مواضع اصولی و تکیه بر دیپلماسی چندجانبه، نیاز به حمایت از دولت مستقر است. نباید جریان‌هایی با اهداف کوتاه‌مدت سیاسی احساس کنند پیروزی دولت در این عرصه به زیانشان است. پیروز نهایی ملت ایران است. “! [۲]

***

مزیّت تاریخی رهبر انقلاب از نگاه علامه جوادی‌آملی

حضرت آیت‌الله العظمی جوادی آملی، از مراجع عظام تقلید و مفسّر قرآن کریم طی سخنانی در یازدهمین گردهمایی اساتید علوم عقلی که همزمان با ایام بزرگداشت علامه طباطبایی (ره) در مؤسسه اسراء برگزار شد، پیرامون علوم عقلانی و فلسفه اسلامی گفت: در هیچ عصری علوم عقلی و علوم اسلامی مورد حمایت نبود و به خصوص علوم عقلی مورد بی‌مهری قرار می‌گرفت. در دوره‌هایی که حکومت با علوم عقلی همراه شد، مردان بزرگی رشد کردند. اگر حکومت بغداد محور علوم عقلی در دوره صادقین(ع) و امام کاظم(ع) شد، زیرا این ائمه(ع) شاگردان خود را با براهین عقلی تربیت کردند.

او می‌افزاید: مرحوم مجلسی در بحارالانوار در خلال مذاکرات علمی امام صادق(ع) نقل کرده است که امام صادق(ع) فرمود: ارسطو چنین گفته است. این حرمت نهادن به یک حکیم یونانی است. استاد ما علامه شعرانی در شرح اصول کافی ملاصالح همین مطلب را نقل کرده و در عین حال آورده است که ارسطو کجا و امام صادق(ع) کجا و این فخر ارسطوست که نامش بر زبان امام صادق(ع) جاری شده است.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از شفقنا، این مفسّر برجسته قرآن کریم با بیان اینکه هیچ وقت ندیده‌ایم که ائمه(ع) آنها (فلاسفه) را مورد بی‌مهری قرار دهند تصریح کرد: در دوره صفویه هم چون انس نسبت به علوم عقلی و نقلی از سوی دولت صفویه نشان دادند، شیخ بهایی و ملاصدرا پیدا شدند. امروز که حوزه قم از نجف و اصفهان بالاتر است، چه نعمتی بالاتر از این، اگر الان انجام وظیفه نکنیم، هیچ عذری نداریم.

علامه جوادی آملی گفته است: چه زمانی رهبری سراغ داشتیم که این طور از علوم عقلی و فلسفه حمایت کند!؟ [۳]

*اهتمام رهبر معظم انقلاب به علوم عقلانی و فلسفه موجب اعجاب دانشمندان و اهالی حکمت شده و به گواه تاریخ نیز بیسابقه است.

اهتمامی که البته نشانه‌های آن در کلام معظم‌له به وضوح هرچه‌تمامتر قابل رؤیت است.

رهبر انقلاب در سال ۹۱ و در دیدار با اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی در این رابطه می‌فرمایند:

“باید گسترش گفتمان فلسفه‌ی اسلامی در دنیا باشد؛ این را هدف قرار دهید. امروز مطلقاً اینجور نیست، بلکه بعکس است. یعنی امروز در ایران مثلاً در محیطهای دانشگاهی و علمی ما فلسفه‌ی کانت بمراتب رائج‌تر و شناخته شده‌تر است از فلسفه‌ی بوعلی سینا. یعنی ابن‌سینای با این عظمت که همه‌ی تاریخ بشر، از هزار سال پیش به این طرف، با اسم او درگیر است، در مجامع دانشگاهی ما حکمت و فکر فلسفی‌اش شناخته شده نیست به آن اندازه‌ای که کتاب فکر فلسفیِ مثلاً کانت شناخته شده است. این یک مسئله‌ی مهمی است. ما باید عکس این را عمل کنیم. یعنی باید هدف را این قرار بدهیم که تفکر فلسفه‌ی اسلامی – حالا با همان مشخصاتی که دارد؛ که خود این، جای بحث و گفتگو دارد که فلسفه‌ی اسلامی چیست – در دنیا به عنوان گفتمان فلسفی شناخته شود، در دانشگاه‌ها رواج پیدا کند، متفکرین عالم از آنها مطلع باشند، روی آنها بحث کنند، نقد و انتقاد کنند، در مجلات علمی‌شان منعکس شود. “[۴]

ایشان همچنین در یک سخنرانی در حدود ۱۸ سال قبل نیز فلسفه اسلامی را “فقه اکبر” و “پایه‌ی دین” معرفی می‌کنند و می‌فرمایند:

“در گذشته در حوزه‌ی قم با فلسفه و وجود مرحوم آقای «طباطبایی» مخالفت میشد. میدانید درس اسفار ایشان به دستور تعطیل گردید و ایشان مجبور شد شفا تدریس کند. در دوره‌ی اخیر، قم مرکز حوزه‌ی فلسفی ما بوده است؛ آقای طباطبایی هم انسان کاملاً متشرّع، مواظب، دائم‌الذّکر، متعبّد، اهل تفسیر و اهل حدیث بوده؛ از آن قلندرمآبهای آن‌طوری نبوده است – البته جلسات خصوصی را کاری نداریم – مراتب علمی و فقه و اصولش هم طوری نبوده که کسی بتواند آنها را انکار کند؛ درعین‌حال کسی مثل آقای طباطبایی که جرأت کرد و فلسفه را ادامه داد و عقب نزد، این‌طور مورد تهاجم قرار گرفت. نتیجه چیست؟ نتیجه این است که امروز سطح تفکّرات و معرفت فلسفی ما در جامعه و بین علمای دین محدود است. با بودنِ استادی مثل آقای طباطبایی، جا داشت امروز تعداد زیادی استاد درجه‌ی یک از تلامذه‌ی ایشان در قم و دیگر شهرستانها داشته باشیم. آقای طباطبایی فرد فعّالی بود؛ بنابراین جریان فلسفی‌ای که به وسیله‌ی ایشان پایه‌گذاری شد، باید به شکل وسیعی گسترش پیدا میکرد، که نکرده است. البته ما همان وقت مقلّد آقای «بروجردی» بودیم و الان هم با چشم تجلیل و تعظیم به ایشان نگاه میکنیم؛ اما بالاخره هرچه بود، نتیجه‌اش این شد. این نباید تکرار شود.

فلسفه‌ی اسلامی – همان‌طور که شما فرمودید و درست هم گفتید – فقه اکبر است؛ پایه‌ی دین است؛ مبنای همه‌ی معارف دینی در ذهن و عمل خارجی انسان است؛ لذا این باید گسترش و استحکام پیدا کند و برویَد و این به کار و تلاش احتیاج دارد. “[۵]

جالب است بدانیم که رهبر فرزانه انقلاب بر “آموزش فلسفه اسلامی حتی به کودکان” نیز تأکید دارند و در یکی از بیانات خود با طرح مثالی جالب در این رابطه می‌فرمایند:

“یک مسئله، مسئله‌ی نوشتن کتاب فلسفی برای کودکان است، که غربی‌ها دارند این کار را میکنند. دو سه سال قبل از این، یک کتابی برای من آوردند، من مبالغی نگاه کردم. خب، از همان اوّلی که شروع میکند، واقعاً فلسفه است؛ لیکن باب کودکان است. این کتاب، یک کتاب خیلی قشنگی است در باب فلسفه – حالا اسمش یادم نیست؛ توی کتابهایم هست – به نظرم یک آمریکائی این را نوشته. ما به اینجور کتابی احتیاج داریم. بچه‌های ما ذهنشان دارد فلسفی میشود. خوشبختانه حرکت جامعه و نظام موجب شده که ذهنها عقلانیت پیدا کند. جوانهای ما واقعاً سؤال میکنند. این سؤالهائی که زیاد شده، این را باید مبارک دانست؛ منتها ما باید جوابگوئی داشته باشیم. حس سؤال کنندگی دارد زیاد میشود، و این همین‌طور دارد به نسلهای پائین‌تر منتقل میشود.

 ما یک نوه‌ی کوچکی داریم، دو سال و نیمش است و هنوز درست حرف هم نمیزند. چند روز پیش یک میزی اینجا بود، داشت می‌انداخت. به او گفتم این میز را نینداز. گفت: چرا؟ خوشم آمد از این که گفت چرا. چرا نیندازم؟ دنبال علت میگردد. بعد پنجه میزد به یک بچه‌ی دیگری، گفتم آقاجان نکن. گفت: چرا؟ این سؤال کردن از علت، خیلی چیز مهمی است. این حالت دارد به وجود می‌آید. حالا وقتی او ده ساله بشود، سؤالات زیادی برایش مطرح است: چرا؟ چرا؟ چرا؟ وقتی همین بچه، یک جوان هجده نوزده ساله‌ای باشد، سؤالات قوی‌تری در ذهنش ایجاد میشود. ما باید برای این سؤالات جواب داشته باشیم. این کار، کار شماهاست. شما واقعاً میتوانید این کار را انجام دهید. “[۶]

***

تکرار تئوری تحریم انتخابات توسط مباشر روحانی

اکبر ترکان، فعال اصلاح‌طلب و از مقامات سابق دولت آقای روحانی در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری دولتی ایرنا پیرامون انتخابات ۱۴۰۰ گفته است: کیفیت انتخابات ۱۴۰۰ بستگی به نظر شورای نگهبان دارد. اگر این شورا مانند انتخابات مجلس یازدهم عمل کند فضا رقابتی نخواهد شد. شاهد بودیم که در انتخابات مجلس یازدهم، در تعداد بسیاری از حوزه‌ها، نامزدهای اصلاح‌طلبان مورد تایید شورای نگهبان واقع نشدند و در نتیجه اصلاح‌طلبان امکان رقابت نداشتند.

او می‌افزاید: در نتیجه این عمل شورای نگهبان، انتخابات مجلس یازدهم به رقابتی بین خود اصولگرایان تبدیل شد. اگر شورای نگهبان مثل انتخابات مجلس عمل کند نتیجه‌اش هم مانند انتخابات مجلس می‌شود.  اما اگر وضعیت تایید صلاحیت‌ها تغییر کند و نامزدهای اصلاح‌طلبان تایید شوند، امکان دارد وجود برخی چهره های اصلاح‌طلب، موجب مشارکت وسیع‌تر مردم شود.[۷]

*ترکان در حال تکرار تئوری “تحریم انتخابات ۱۴۰۰” است که به تازگی در زمزمه‌هایی از سوی ستاد اصلاحات و امثال خوئینی‌ها مورد تأکید قرار می‌گیرد. [۸]

رفتاری شریرانه که ستاد اصلاحات آنرا برای انتخابات مجلس یازدهم در سال ۹۸ نیز تجویز کرد و مشارکت کسانی از مردم را کاهش داد.

هدف این تئوری نیز القای نامشروع بودن نظام اسلامی در پی کاهش مشارکت کسانی از مردم بود.

اصلاح‌طلبان البته به مردم توضیح ندادند که شورای نگهبان هرگز نمی‌تواند چهره‌های بدسابقه و اشرار سیاسی را تأیید صلاحیت کند و چپ‌ها بعنوان یک طیف سیاسی مکلف هستند نامزدهایی مورد تأیید قانون را به نهاد نظارتی معرفی کنند نه اینکه با اشرار و فتنه‌گران هم‌کاسه باشند.

حرف و حدیث‌ها اینطور می‌گوید که ستاد اصلاحات از آنجا که ایران را در آستانه شعله‌ور شدن فتنه اقتصادی می‌داند؛ قصد دارد رفتار تحریمی خود را در انتخابات ۱۴۰۰ نیز تکرار کند و با معرفی چند نامزد بدسابقه که بی‌صلاحیتی آنها از هم‌اکنون محرز است؛ به انتظار عدم تأیید صلاحیت آنها بنشیند و بعد هم در حالی که منتظر فتنه اقتصادی است، به مردم بگوید نظام اسلامی اجازه حضور ما در انتخابات را نداد!

در بحث میزان مشارکت انتخاباتی همچنین لازم به اشاره است که اگرچه بالا بودن مشارکت یک امتیاز بزرگ محسوب می‌شود اما حیات و قوام یک انتخابات به رعایت “مُرّ قانون” است نه به میزان مشارکت.

به عبارت دیگری نظام اسلامی همواره باید تلاش کند تا انتخابات با هر میزان مشارکتی اما قانونی برگزار شود و منتخب یا منتخبین بتوانند مثل انتخابات مجلس یازدهم با طی شدن فرایندهای قانونی پا به عرصه بگذارند.

***

1_ http://www.armanmeli.ir/fa/print/main/301907

2_ https://etemadonline.com/content/446970

3_ https://fa.shafaqna.com/news/1048878/

4_ https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=23898

5_ https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=8616

6_ https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=23898

7_ www.irna.ir/news/84119138/

8_ mshrgh.ir/1121882



منبع خبر

مزیّت تاریخی رهبر انقلاب از نگاه علامه جوادی‌آملی/ چرا درباره علت گرانی به مردم دروغ می‌گویند!؟ بیشتر بخوانید »

توپخانه‌های تبلیغاتی جریان اصلاحات برای پیوند «ظریف - بایدن» به کار افتادند +تصاویر

توپخانه‌های تبلیغاتی جریان اصلاحات برای پیوند «ظریف – بایدن» به کار افتادند +تصاویر


سرویس سیاست مشرق- به نظر می رسد که جریان سیاسی غربگرا در داخل کشور، با معکوس‌شدن همه پیش بینی‌ها و ارزیابی‌هایی که از نتیجه انتخابات آمریکا داشتند (که ترامپ را برنده قطعی می دیدند)، فرصت را برای خود بسیار تنگ می‌بیند و می‌خواهد در فرصت باقی‌مانده تا انتخابات ۱۴۰۰، روند اضمحلال خود را متوقف، خود را احیاء کند و پیروز بازی جا بزند.

از این رو، این روزها، اتاق‌های فکر، گعده‌ها، تاریکخانه‌های نظریه‌پردازی و محافل سیاست‌گذاری این جریان، روزهای بسیار شلوغ و متراکمی را برای تعیین شتابناک سرفصل‌های عملیات روانی و هماهنگی نیروها در رده‌های مختلف، از سر می گذرانند.

یک خروجی این روزهای شلوغ و متراکم کاری این محفل‌های پس پردهٔ جریان مورد نظر، این می‌شود که در یک روز (۱۹ آذر)، به ناگهان چهره‌های مختلف وابسته به این اردوگاه، که «ظاهرا» در طیف‌های مختلف فکری هم هستند، به میدان می‌آیند و سیلی از مصاحبه، یادداشت، توئیت، پست و … به راه می‌افتد که سرفصل‌های مشترکی دارند که در راس این سرفصل‌های مشترک، القاء عاجل بودن نیاز به «مذاکره با بایدن، تهدید تلویحی نظام نسبت به عواقب نپذیرفتن این مطالبه و در نهایت برجسته کردن «محمدجواد ظریف» به عنوان گزینه اصلی و چه بسا تنها گزینه نظام برای «مذاکره» با بایدن است!

برای نمونه، علی شکوری راد، دبیرکل حزب تندرو «اتحاد ملت»، در توئیتی نوشت:

” اگردکتر جواد ظریف همان‌طور که خود گفته در زمانی که نماینده ایران در سازمان ملل بوده است باجو بایدن که در آن زمان سناتور بوده ارتباط و دوستی داشته‌است اخلاقا باید اکنون به او تبریک بگوید و کسی هم نباید مانع او شود. او می‌تواند در پیام تبریک خود انتظارات جمهوری اسلامی را بیان کند. “

صادق زیباکلام، از لیبرالیست‌های مطرح وطنی، هم توئیت کرد:

“هنوز عرق بایدن خشک نشده که توپخانه آمریکاستیزی تندروها بغرش درآمده. شکست ترامپ هم باعث قوت قلبشان شده و سنگین تر دارن شلیک میکنند. سخنانشان هم همان مطالبی است که چهل سال است تکرار میکنند. لیبرالها، غربزدهها و سازشکاران بدنبال مذاکره هستند، اما انقلابیون همچنان بمقاومت ادامه میدهند. “

سیدمحمد صدر، دیپلمات پیشین نزدیک به لیدر اصلاحات و عضو مجمع تشخیص هم در مصاحبه‌ای در همین روز گفت:

“‌ مذاکره با آمریکا می‌تواند بر سر موضوعاتی فراتر از برجام انجام شود؛ همه چیز به بازگشت بایدن به برجام بستگی دارد… او گفته قصد پیوستن مجدد به این توافق را دارد. بدون FATF حتی پس از لغو تحریم‌ها و اجرای برجام هم مشکل خواهیم داشت. “

یا غلامعلی رجایی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و از نزدیکان خاندان هاشمی، در گفت‌وگو با جماران گفت::

“نارضایتی عمومی در شرایط فعلی جامعه، منجر به کاهش اقتدار اجتماعی می‌شود. پشتوانه هر نظام سیاسی، محبوبیت اجتماعی و اقتدار آن است و الان در این وضعیت گرانی که قیمت‌ها دو تا سه برابر شده و دلار ۳۰ هزار تومان را رد کرده است، به شدت این اعتبار اجتماعی در معرض تهدید قرار گرفته است.

اگر هدف اصول‌گرایان نیز این است که کشور آسیب بیشتری نبیند و بتوانیم از شرایط بحرانی فعلی عبور کنیم، بعید است که با مذاکره مخالفت کنند. من فکر نمی‌کنم نفعی در عدم مذاکره با آمریکا وجود داشته باشد. “

این‌ها تنها مشتی نمونه خروار، از مانور رسانه‌ای هماهنگ جریان غرب‌شیفته، فقط در یکی دو روز اخیر بوده است. اما در همین روز، یادداشتی به قلم یکی از وابستگان اردوگاه اصلاحات منتشر شد، که از باب هویت نویسنده، محل انتشار متن و اصطلاحا کدهای مهمی که در این یادداشت وجود دارد، بسیار قابل تامل است.

وبسایت و کانال تلگرامی «مشق نو» ، وابسته به طیفی از عناصر رادیکال جریان اصلاحات، با محوریت سعید حجاریان، یادداشتی از «ناصر سرمدی» با عنوان «انتخاب بایدن و فرصت‌ها» منتشر کرده است.

ناصر سرمدی‌پارسا که به «حمید سرمدی» هم شناخته می‌شد، هیچ‌گاه چهره دست‌به قلم و رسانه‌ای نبوده است و این شاید یکی از نادر نوشته‌هایی است که به قلم او منتشر شده است. او از نزدیکان سید محمد خاتمی بوده است که در سال ۷۶ نیز در ستاد وی فعالیت می‌کرد و در دولت اصلاحات نیز یکی از مناصب مهم امنیتی را بر عهده گرفت.

تنها عکس‌های موجود از آقای سرمدی(احتمالا مربوط به اوایل دهه ۸۰ و دوران سفارت در تاجیکستان) – او تا پیش از این، به هیچ عنوان بروز و ظهور رسانه‌ای نداشت

 این تنها مقاله یا یادداشت آقای سرمدی است که در فضای مجازی قابل دسترسی است و از تریبون همکاران پیشین خود چون حجاریان و محمدرضا تاجیک و نادر صدیقی، منتشر نموده است.

اما سرمدی پارسا در بخش آغازین یادداشت خود نوشت:

” طبعا ساده‌اندیشی است اگر تصور کنیم که با رفتن ترامپ و آمدن بایدن مشکلات برجام و تحریم‌ها به‌راحتی برطرف خواهد شد. بلکه نظر به اصل ادعای بایدن در موضوع بازگشت به برجام و البته با توجه به تغییر شرایط قبلی امضای این توافق و افزایش ملاحظات اعضای اروپایی آن، میدان جدیدی پیش‌روی دیپلماسی کشور گشوده می‌شود تا قدرت چانه‌زنی و ظرفیت و توانایی طرفین به محک سنجش درآید. ضعف موضع ایران به‌واسطه تشدید تحریم‌ها، یکپارچگی اروپا با آمریکای بایدن، تغییر ملاحظات میدانی و برجسته‌تر شدن پرونده‌های مفتوح علیه ما مثل موشک‌های دوربرد، دخالت در امور منطقه، حقوق بشر و… این احتمال را قوت می‌بخشد که ۱+۵ جدید با آمریکا به سمت اصلاح برجام و بار کردن قیود و شروط جدید بر آن برود. “

در همین ابتدای یادداشت، این مسوول دوران اصلاحات، تکلیف را معلوم کرده که ایران به واسطه دلایل ذکر شده در موضع «ضعف» است و پیشاپیش خبر می دهد که در گفتگو برای «برجام جدید» از نوع «بایدنی»، مباحثی فراتر از بحث هسته‌ای مطرح خواهد شد که او از آن‌ها نام می برد.

او می گوید که موشک‌های دوربرد، دخالت در امور منطقه و حقوق بشر” پرونده‌های مفتوح علیه ماست و به زعم او (و همفکران) حالا که که ما در موضع «ضعف» هستیم، باید آماده مطرح شدن این مسایل روی میز مذاکره باشیم. وقتی سرمدی همصدا با سردمداران نظام سلطه، تحرکات «محور مقاومت» را، «مداخله در امور منطقه» می نامد، یعنی از همان بدو امر، موضع خود را روشن کرده است.

او سپس موضع خود را در مسایل داخلی را هم بلافاصله روشن می کند، و بلافاصله بعد از این که کد «دخالت در امور منطقه» را لا به لای حرفش می پیچد، پاراگراف بعدی را این‌گونه آغاز می کند:

جریان افراطی موسوم به دولت پنهان که غیر خود را نفوذی، عامل دشمن، فریب‌خورده و… می‌خواند آمریکای بایدن و احتمال زنده شدن برجام را سم مهلک برای حیات سیاسی خود تلقی کرده و با همه توان با آن مقابله خواهد کرد. خصوصاً در زمانی‌که با به بار نشستن هجمه سنگین ستادهای عملیات روانی و ارتش سایبری‌اش علیه دولت و اصلاح‌طلبان از یک طرف و بی‌کفایتی و ضعف شدید دولت روحانی از طرف دیگر، زمینه را برای به‌دست گرفتن دولت آینده هموار می‌بیند و مجلس را با آن مشارکت تاریخی همراه خود دارد. لذا از هم اکنون اتاق‌های فکر تخریب و تقابل فعال شده و علیه احیای برجام بسیج خواهند شد.

به بیان ساده‌تر، بعد از این که نویسنده همدلی و همراستایی خود را با «آمریکای بایدن» ، با همان سه واژه «دخالت در امور منطقه‌ای» ، بروز می دهد، از «دولت پنهان» سخن می گوید که جبهه مقابل آمریکای بایدن و متحدان داخلی آن را روشن کند.

«دولت پنهان» کلیدواژه ابداع شده در «محفل امنیتی» جریان غربگراست که هسته طراح این جریان، به ویژه چهره‌های سابقا «امنیتی» حزب منحله مشارکت و سازمان منحله مجاهدین انقلاب عضو آن هستند. چهره‌های رادیکال رسانه‌ای این محفل همچون مصطفی تاجزاده و حجاریان و شکوری‌راد و… و. در دو سال اخیر (که سوءمدیریت دولت اعتدال عیان شده است) آن را به عنوان علت‌العلل همه مشکلات کشور علم کرده و بارها از آن استفاده کرده‌اند.

منظور از «دولت پنهان» در واقع اما همان «جریان انقلابی» است که تا امروز اجازه نداده نظام سلطه و همراهان و همفکران داخلی آن، ایران را در هاضمهٔ فراخ خود فرو ببرند و کشور را با سیاست‌ها و فشارهای خود به وادی فلاکت مطلق و حتی تجزیه بکشانند.

«دولت پنهان» مورد نظر این جریان همان است که تاکنون اجازه ترکتازی مطلق به تسلیم‌طلبان را نداده است. «دولت پنهان» همان ملات اصلی دیواری به اسم جمهوری اسلامی است که با وجود همه ضربات مهلک و ویرانگری که از بیرون و درون در این سه سال به آن وارد شد، اجازه فرو ریختن این دیوار را نداده است و طبیعی است که مقصود و هدف اصلی کینه‌توزی و غرض‌ورزی استحاله‌طلبان قرار گیرد.

سرمدی البته این قدر هوشمند است که با یک گزاره (“بی کفایتی و ضعف شدید دولت روحانی”)، به نحوی ظریف فاصله «ظاهری» با دولت روحانی را حفظ کند، اما بلافاصله ضمیر ناخودآگاهش او را لو می دهد و مدعی حمله «ستادهای عملیات روانی» و «ارتش سایبری» آن دولت پنهان ادعایی به “دولت و اصلاح‌طلبان” می شود و ناخواسته، واقعیت درهم‌تنیدگی و جدایی ناپذیری مطلق دولت و اصلاحات را معترف می شود و آن‌ها را یک:کاسه می نماید. به هر حال این دولت، همان است که به گفتهٔ دوست و رفیق مشارکتی آقای سرمدی، یعنی محمدرضا خاتمی، اصلاح‌طلبان «تضمین» آن بودند.

 سرمدی پارسا، پاراگراف بعدی را با تهدیدی تلویحی همراه می سازد:

“موضوع انتخابات ۱۴۰۰ با توجه به قهر مردم از صندوق رأی و ناامیدی از اصلاح امور از این مسیر و نیز رشد سرطانی فساد در ساختارهای کشور واجد اهمیت بسیار زیاد برای بقای جمهوریت نظام و تداوم حمایت مردمی از آن خواهد بود. مجموعه شرایط فعلی کشور که بدون شک می‌توان آن را «بحران تمام‌عیار» نامید، اوضاع را به‌سمت تقویت -احتمالی- شورش‌های شدیدتر از حوادث قبلی سوق می‌دهد و خطر فروپاشی را برجسته‌تر می‌کند. لذا چنانچه انتخابات ریاست‌جمهوری خرداد سال آینده بر روال مشارکت حداقلی همانند انتخابات مجلس برگزار شود، موضوع عدم مشروعیت و شکاف دولت-ملت به اوج خواهد رسید و با توجه به شرایط عمومی کشور و ناامیدی مردم تهدیدات بزرگ امنیتی رخ خواهد داد. لذا کشور به یک تجدیدنظر در نحوه برگزاری انتخابات با هدف جلب اعتماد و مشارکت حداکثری و کسب اعتبار مجدد به‌طور محسوس نیازمند است.

گرچه این تهدید تلویحی سرمدی، مطلب تازه‌ای نیست و تنها تکرار حرف‌های مکرّر دوستان هم‌محفلی خود، دست‌کم از دی ماه ۹۶ به این سو است. رفقای آقای سرمدی چون حجاریان، علوی‌تبار، تاجیک و تاجزاده در سه سال گذشته، در هر یادداشتی، مصاحبه‌ای یا میزگردی، همین جنس تهدیدات را نسبت به نظام مطرح کردند که کوتاه و مختصر آن این بود “که اگر نظام کوتاه نیاید، شورش می شود! “.

اما این که چهرهٔ امنیتی سابق (که دست‌کم به لحاظ رده سازمانی از همه هم‌محفلی‌های خود ارشدتر بوده)، فردی کم‌حرف و دور از جار و جنجال رسانه‌ای و اصولا بدون سابقه‌ای از حضور رسانه‌ای، به ناگهان احساس وظیفه کرده و دست به قلم برده تا همان حرف‌های مکرر را در این «مقطع زمانی» بنویسد، برای اهل فن، اشارات و معانی خاص خود را دارد.  

با این حال، هدف اصلی این احساس وظیفه آقای سرمدی، در فراز دیگری از این یادداشت رخ می نماید، آن‌جا که به عنوان «راهکار پیشنهادی» پیش روی نظام می نویسد:

در طرف ایران از هم اکنون روی چهره‌ای که برچسب سیاسی نداشته باشد، از وجاهت و مقبولیت و نیز توانایی و کفایت نسبی برخوردار باشد، توانایی جلب اعتماد رهبری را برای کسب اطمینان از همراهی و هماهنگی ساخت قدرت داشته باشد، تمرکز نموده و با رفع تنگ‌نظری‌های شورای نگهبان انگیزه مشارکت مردمی و برگزاری انتخابات مقبول فراهم گردد. این پیشنهاد با مفروض و بدیهی دانستن اصل ضرورت پایان دادن به تخاصم دائمی با آمریکا ایراد شده است. مسئله‌ای که هزینه‌های بسیاری را به مردم کشور تحمیل کرده و بالاخره بایستی روزی تعیین تکلیف شود. از جمله افراد مناسب برای این منظور می‌توان آقای ظریف را نام برد. ایشان ضمن برخورداری از ظرفیت‌های مناسب، با رهبری هماهنگ بوده و حساسیت‌های جریان صاحب قدرت را تحریک نخواهد کرد… د. “

سرمدی، یادداشت نادر و بی‌سابقه خود را با تکرار تلویحی همان «تهدید» به پایان می برد:

 اما واقعیت میدان سیاسی کشور و تجربه گران‌بهای گذشته نشان داده است که تنها انتخاب واقعی مردم برای اداره بی‌دردسر کشور کافی نیست و درست یا غلط متغیرهای دیگر آشکار و پنهان بایستی مورد اعتنا باشند تا بلکه از این مسیر آسایش و رفاه مردم و توسعه کشور به‌طور نسبی محقق گردد و راه‌های دیگر نظیر شورش و تعیین تکلیف نظام از کف خیابان با هزینه‌های سنگین از سر کشور دور شود.

به نظر می‌رسد این نظر و پیشنهادات شبیه آن کما فی‌السابق مورد کمترین توجه توسط صاحبان قدرت قرار نخواهد گرفت لیکن از باب وظیفه و دلسوزی ناگزیر از تقریر آن شده‌ام تا چه تقدیر شود. “

به هر روی، به نظر می رسد که تکرار سناریوی سال ۹۲، ایجاد دوقطبی «مقاومت-معیشت» (این بار با بسترهای آماده‌تری که به لطف بی‌کفایتی و سوءمدیریت‌های عیان در کشور ایجاد شده) با چاشنی تهدید «شورش» و «اردوکشی خیابانی»، تنها سناریوی یک جریان خاص سیاسی برای بقای به هر قیمت در قدرت است.

قهرمان‌سازی از محمدجواد ظریف و نمایاندن او به عنوان تنها «گزینه» نظام، و تلاش همه‌جانبه برای واداشتن کشور به طی دوباره مسیری است که یک بار (با صرف هزینه‌های گزاف) از سال ۹۲ تا ۹۷ طی شد و محصول و خروجی آن پراید ۱۶۰ میلیونی، دلار ۳۲ تومانی، خانه میانگین متری ۲۵ میلیونی در تهران و…بوده است.

نمونه‌ای از تحرکات تبلیغاتی جریان‌های خاص: «تحریم‌ها به پایان می رسد/ظریف برگشت»

از همین روست که به ناگهان، چهره‌های معمولا پشت‌پردهٔ جریان خاص سیاسی احساس تکلیف کرده‌اند و، شاید به نمایندگی از «دوستان»، شخصا به میدان رسانه آمده‌اند تا به زعم خود، با نظام «اتمام حجت» کنند.



منبع خبر

توپخانه‌های تبلیغاتی جریان اصلاحات برای پیوند «ظریف – بایدن» به کار افتادند +تصاویر بیشتر بخوانید »

کتاب تاریخ روحانی فصل "ابن عباس" ندارد؟!

کتاب تاریخ روحانی فصل "ابن عباس" ندارد؟!



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، محمد ایمانی فعال رسانه‌ای و تحلیلگر مسائل سیاسی در خصوص سخنان امروز روحانی در کانال تلگرامی خود نوشت:

آقای روحانی امروز گفت”امام حسن(ع)، امام صلح و پیوند بود. وقتی برخی از اصحاب آمدندبا زبان معترضانه که چرا صلح کردی، حضرت فرمودند جامعه اسلامی که فقط شما ۱۰- ۲۰ نفر نیستید. من در مسجد رفتم برای مردم سخنرانی کردم و دیدم اکثریت قاطع صلح می‌ خواهند، صلح را انتخاب می‌کنم… اگر در روز صلح، جنگیدیم و در روز جنگ، صلح کردیم، هر دو اشتباه است. به‌ موقع باید بایستیم و بجنگیم و به‌ موقع باید صلح کنیم”.

آقای روحانی چندمین بار است که اصرار دارد صلح امام حسن (ع) را مصادره به مطلوب کند و به خیانت برخی خواص و فرماندهان لشکر در این صلح تحمیلی نپردازد؛ چرا؟! آیا فصل خیانت یارانی مانند عبید الله بن عباس، از کتاب تاریخ آقای روحانی سرقت شده؟ یا تعمدی برای کتمان این فصل مهم وجود دارد؟!

عبید الله بن عباس، فردی با نفوذ و فرمانده لشکر امام حسن (ع) بود، اما به نصایح و هشدار های امام (ع) هنگام مذاکره با معاویه و عمروعاص تمکین نکرد.

معاویه، هم او را فریب داد و هم با رشوه ای هنگفت خرید! عبید الله به همراه هشت هزار نفر، همان وسط جنگ، به جبهه دشمن پیوست! اگر صلح و نرمش قهرمانانه، برای امام حس (ع) تدبیری شجاعانه محسوب می شود، برای ابن عباس ها که در اطراف امام (ع) فراوان بودند، خیانت و ننگ و عار ابدی است.

امام خمینی (ره) در باره خیانت خواص، بیان موشکافانه ای دارند: “قصه امام حسن و قضیه صلح؛ آن هم صلحِ تحمیلی بود. برای این که امام حسن، دوستان خودش یعنی آن اشخاص خائنی که دور او جمع شده بودند، او را جوری کردند که نتوانست خلافش بکند، صلح کرد. صلح تحمیلی بود. این صلحی هم که حالا به ما می خواهند بگویند، این است”.

ایشان همچنین فرمودند “امام حسن (سلام الله علیه) آن قدر گرفتاری که از این دوستان و اصحابش داشت، از دیگران نداشت. اصحابی که توجه نداشتند که امام زمان شان روی چه نقشه دارد عمل کند. با خیال کوچکشان با افکار ناقصشان در مقابلش می ایستادند و غارتش کردند، اذیتش کردند و عرض می کنم که شکستش دادند، معاهده با دشمنش کردند و هزار جور بساط درست کردند”.

صلح بر جنگ ترجیح دارد؛ اما زمانی که دشمن بنای زورگویی و تعدی و باج خواهی نداشته باشد. در مقابل دشمن متخاصم باید ایستاد و جنگید. پرچم صلح را در چنان شرایطی بالا بردن، عین خیانت و حماقت است.

در چنین موقعیتی، خواص و صاحب منصبان و تریبون داران هستند که می توانند مردم را به مقاومت -با سرانجام عزت و پیروزی- فرا بخوانند، یا در اثر آلودگی به دنیاطلبی و اشرافیت و نفوذ، نسخه تسلیم را تجویز کنند.

رویکرد آقای روحانی و هاشمی و مدعیان اصلاح طلبی و برخی شبه اصولگرایان، در معرفی نسخه سازش به عنوان راه رونق اقتصاد کشور، بی تردید خطای خسارت باری بود که با تحریف صلح امام حسن (ع)، یا ادعای این که “درس کربلا، درس مذاکره بود”(!) جبران نخواهد شد.

او نمی تواند نسخه غلط مطلوب دشمن را دو بار تجویز کند بلکه باید پاسخگوی خسارت های حاصل از تجویز سال 92 باشد. ضمن این که فریب افکار عمومی و تحمیل صلح به امام جامعه، رفتاری طاغوتی و عین خیانت است.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.



منبع خبر

کتاب تاریخ روحانی فصل "ابن عباس" ندارد؟! بیشتر بخوانید »