اصولگرایان

قادری: اعضای تیم اقتصادی دولت جدید نباید نگاه جزیره‌ای داشته باشند

تیم اقتصادی دولت سیزدهم نباید نگاه جزیره‌ای داشته باشد



جعفر قادری در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی ایرنا، تورم، بیکاری، کسری بودجه، مشکلات صندوق های بازنشستگی، کم آبی و مشکلات زیست محیطی، کاهش اعتماد عمومی از دست رفتن سرمایه اجتماعی در بازارهای مالی و بورس از جمله چالش های دولت جدید ذکر کرد

وی، مشکلات حوزه بانکی، وابستگی بودجه به درآمدهای نفتی و تک محصولی بودن کشور را از دیگر چالش های دولت جدید ارزیابی کرد و افزود: شکاف فنی و تکنولوژیک بین ما و کشورهای پیشرفته از دیگر چالش های دولت جدید است که این موضوع هزینه تولید را در کشور ما بالا برده است.

نماینده مردم شیراز و زرقان در دوره‌های هشتم، نهم و یازدهم مجلس شورای اسلامی درباره راهکارهای برون رفت از چالش ها گفت: دولت جدید باید تلاشش بر این باشد که ظرفیت های خالی و بلااستفاده را پر کرده و فضای کسب و کار را با مقررات زدایی از این حوزه بهبود بخشد.

قادری، سامان دادن بازار پول و بازار سرمایه و بازگرداندن اعتماد عمومی به این بازارها را از دیگر موضوعاتی دانست که باید در اولویت دولت آینده قرار گیرد و افزود: دولت جدید برای حل مشکلات کشور باید بین قوای مقننه، مجریه و قضائیه هماهنگی و هم افزایی لازم ایجاد کند.

وی با بیان اینکه زیرساخت های اقتصاد کشور دچار مشکلات جدی هستند، خاطرنشان کرد: اصلاح زیرساخت های اقتصاد کشور می تواند عملکرد نظام اقتصادی کشور را بهینه کرده و از اتلاف منابع جلوگیری کند.

دولت جدید به بخش های پیشران اقتصاد توجه ویژه داشته باشد

عضو هیات علمی دانشگاه شیراز خواستار استفاده از ظرفیت شرکت‌های دانش بنیان برای پر کردن شکاف های فنی و تکنولوژیک بین ایران و کشورهای پیشرفته شد و گفت: دولت جدید باید برای بهبود سریع شرایط اقتصاد کشور به ظرفیت بخش های پیشران و تحول زا مثل بخش معدن، ماشین سازی، پایین دستی پتروشیمی، صنایع غذایی و صنایع تبدیلی توجه ویژه داشته باشد.

قادری مشکلات معیشتی مردم در ماه های اخیر برای تامین برخی اقلام ضروری خانواده مثل مرغ و روغن را یادآور شد و افزود: یکی از چالش های کشور وابستگی غذا و خوراک مردم به دانه های روغنی است که با نوسانات ارزی دچار کمبود می شود. دولت جدید باید برای قطع وابستگی کشور به واردات نهاده های دامی و خودکفایی در این زمینه تلاش کند.

وی، فعال شدن ظرفیت های کشور در حوزه فناوری اطلاعات در دوران کرونا را یادآور شد و گفت: تحقق کامل دولت الکترونیک و استفاده از تجارت الکترونیک و فناوری های نو می تواند فضای کسب و کار را تسهیل کرده و بسیاری از هزینه ها را کاهش داده و به ایجاد شفافیت و فسادزدایی از دولت کمک کند.

عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، حضور میدانی مسئولان کشوری در استان ها و در عین حال تفویض اختیارات به استان ها برای چابک سازی نظام تصمیم گیری کشور را ضروری دانست و افزود: دولت جدید باید برای رها شدن از سیستم متمرکز و پیچیده اداری موجود تلاش کند و اجازه دهد تا استان ها از ظرفیت های محلی خود بدون گرفتار شدن در پیچ و خم بوروکراسی اداری بهره برداری کنند.

تیم اقتصادی دولت جدید نگاه جزیره‌ای نداشته باشد

قادری، کسری بودجه دولت در سال 1400 را یادآور شد و گفت: دولت جدید می تواند با تسهیل ورود سرمایه به داخل کشور و دادن تضمین های لازم به سرمایه گذاران بخشی از کسری منابع و درآمدهای کشور را حل کند.

وی، ارتباط با کشورهای همسایه و استفاده از ظرفیت های بلوک شرق را موضوعی راهبردی در سیاست خارجی کشور دانست که باید توسط دولت جدید پیگیری شود و افزود: تسهیل در اجرایی شدن قرارداد با چین و روسیه می تواند به ما کمک کند تا بخشی از کمبودهای منابع مالی و در عین حال نیازهای فنی را از طریق این کشورها تامین کنیم.

عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس در عین حال گفت: با روحیه ای که از آقای رییسی سراغ داریم، وی می تواند اعتمادزایی کرده و ظرفیت های مغفول کشور را فعال کند. یکی از ویژگی های آقای رییسی این است که وقت می گذارد و حضور فعال میدانی در مناطق مختلف دارد و در کنار استفاده از توان و ظرفیت نیروهای متخصص، تنها به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از کارشناسان بسنده نمی کند.

قادری از رییس جمهوری منتخب خواست تا یک تیم متخصص و منسجم را مامور سامان دادن به مسائل اقتصاد کشور کند و افزود:  نباید هر کدام از بخش های اقتصادی کشور به صورت جزیره ای عمل کنند و مکمل همدیگر نباشند.

وی یادآور شد: فرمانده تیم اقتصادی دولت جدید باید کسی باشد که بتواند هماهنگی ها و هم افزایی ها را در مجموعه های مختلف اقتصادی کشور ایجاد کند و اینطور نباشد که هر وزارتخانه و دستگاهی پیگیر مسائل و موضوعات جزیره ای خودش باشد و به کلیت پیشبرد کارها در دولت توجهی نداشته باشد.

دولت جدید نگاه به شرق و فعال کردن ظرفیت‌های داخلی را دنبال کند

وی با بیان اینکه نگاه تک تک اعضای تیم اقتصادی دولت جدید باید این باشد که کلیت دولت برای حل مشکلات مردم موفق باشد، خاطرنشان کرد: تکیه بر توانمندی ها و ظرفیت های داخلی در کنار توجه به توانمندی ها و ظرفیت های کشورهای همسایه و کشورهای بلوک شرق می تواند کشور را از وابستگی به غرب نجات دهد.

این استاد اقتصاد افزود: دولت جدید نباید تمام تخم مرغ ها را در سبد کشورهای غربی بگذارد و از ظرفیت های داخلی و واحدهای کوچک غافل شود. نباید اینطور فکر کنیم که همه چیز منحصر به تعامل و ارتباط با غرب است و فقط در صورتی که مشکلات خارجی حل شود مشکلات داخلی حل خواهد شد.

عضو هیات علمی دانشگاه شیراز گفت: الگویی که آقای رییسی و تیمشان به آن اعتقاد دارند این است که حتی اگر می‌خواهیم مشکلاتمان با خارج حل شود باید تلاش کنیم در مرحله اول مشکلات داخلیمان را حل کنیم. اگر ناهماهنگی‌ها، سوءمدیریت‌ها و اتلاف منابعی که در داخل وجود دارد حل شود غرب هم در مقابل ایران کوتاه می آید.

قادری خاطرنشان کرد: واکنش غربی ها را در بحث تحریم بنزین، تحریم واکسن و تحریم دارو شاهد بودیم و هر جا دیدند به آنها نیازی نداریم و می توانیم مشکل را خودمان حل کنیم، گشایش ایجاد کردند و هر جا احساس کردند که مشکل داریم و نتوانستیم مساله را در داخل کشور حل کنیم، فشار آوردند و تحریم را بیشتر کردند.

عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس تاکید کرد: بالفعل کردن ظرفیت ها و توانمندی های بالقوه داخلی و ایجاد هماهنگی بین نهادهای داخلی مثل نهادهای عمومی غیردولتی و بخش خصوصی باید در اولویت رییس جمهوری منتخب باشد.



منبع خبر

تیم اقتصادی دولت سیزدهم نباید نگاه جزیره‌ای داشته باشد بیشتر بخوانید »

قادری: اعضای تیم اقتصادی دولت جدید نباید نگاه جزیره‌ای داشته باشند

قادری: اعضای تیم اقتصادی دولت جدید نباید نگاه جزیره‌ای داشته باشند



جعفر قادری در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی ایرنا، تورم، بیکاری، کسری بودجه، مشکلات صندوق های بازنشستگی، کم آبی و مشکلات زیست محیطی، کاهش اعتماد عمومی از دست رفتن سرمایه اجتماعی در بازارهای مالی و بورس از جمله چالش های دولت جدید ذکر کرد

وی، مشکلات حوزه بانکی، وابستگی بودجه به درآمدهای نفتی و تک محصولی بودن کشور را از دیگر چالش های دولت جدید ارزیابی کرد و افزود: شکاف فنی و تکنولوژیک بین ما و کشورهای پیشرفته از دیگر چالش های دولت جدید است که این موضوع هزینه تولید را در کشور ما بالا برده است.

نماینده مردم شیراز و زرقان در دوره‌های هشتم، نهم و یازدهم مجلس شورای اسلامی درباره راهکارهای برون رفت از چالش ها گفت: دولت جدید باید تلاشش بر این باشد که ظرفیت های خالی و بلااستفاده را پر کرده و فضای کسب و کار را با مقررات زدایی از این حوزه بهبود بخشد.

قادری، سامان دادن بازار پول و بازار سرمایه و بازگرداندن اعتماد عمومی به این بازارها را از دیگر موضوعاتی دانست که باید در اولویت دولت آینده قرار گیرد و افزود: دولت جدید برای حل مشکلات کشور باید بین قوای مقننه، مجریه و قضائیه هماهنگی و هم افزایی لازم ایجاد کند.

وی با بیان اینکه زیرساخت های اقتصاد کشور دچار مشکلات جدی هستند، خاطرنشان کرد: اصلاح زیرساخت های اقتصاد کشور می تواند عملکرد نظام اقتصادی کشور را بهینه کرده و از اتلاف منابع جلوگیری کند.

دولت جدید به بخش های پیشران اقتصاد توجه ویژه داشته باشد

عضو هیات علمی دانشگاه شیراز خواستار استفاده از ظرفیت شرکت‌های دانش بنیان برای پر کردن شکاف های فنی و تکنولوژیک بین ایران و کشورهای پیشرفته شد و گفت: دولت جدید باید برای بهبود سریع شرایط اقتصاد کشور به ظرفیت بخش های پیشران و تحول زا مثل بخش معدن، ماشین سازی، پایین دستی پتروشیمی، صنایع غذایی و صنایع تبدیلی توجه ویژه داشته باشد.

قادری مشکلات معیشتی مردم در ماه های اخیر برای تامین برخی اقلام ضروری خانواده مثل مرغ و روغن را یادآور شد و افزود: یکی از چالش های کشور وابستگی غذا و خوراک مردم به دانه های روغنی است که با نوسانات ارزی دچار کمبود می شود. دولت جدید باید برای قطع وابستگی کشور به واردات نهاده های دامی و خودکفایی در این زمینه تلاش کند.

وی، فعال شدن ظرفیت های کشور در حوزه فناوری اطلاعات در دوران کرونا را یادآور شد و گفت: تحقق کامل دولت الکترونیک و استفاده از تجارت الکترونیک و فناوری های نو می تواند فضای کسب و کار را تسهیل کرده و بسیاری از هزینه ها را کاهش داده و به ایجاد شفافیت و فسادزدایی از دولت کمک کند.

عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، حضور میدانی مسئولان کشوری در استان ها و در عین حال تفویض اختیارات به استان ها برای چابک سازی نظام تصمیم گیری کشور را ضروری دانست و افزود: دولت جدید باید برای رها شدن از سیستم متمرکز و پیچیده اداری موجود تلاش کند و اجازه دهد تا استان ها از ظرفیت های محلی خود بدون گرفتار شدن در پیچ و خم بوروکراسی اداری بهره برداری کنند.

تیم اقتصادی دولت جدید نگاه جزیره‌ای نداشته باشد

قادری، کسری بودجه دولت در سال 1400 را یادآور شد و گفت: دولت جدید می تواند با تسهیل ورود سرمایه به داخل کشور و دادن تضمین های لازم به سرمایه گذاران بخشی از کسری منابع و درآمدهای کشور را حل کند.

وی، ارتباط با کشورهای همسایه و استفاده از ظرفیت های بلوک شرق را موضوعی راهبردی در سیاست خارجی کشور دانست که باید توسط دولت جدید پیگیری شود و افزود: تسهیل در اجرایی شدن قرارداد با چین و روسیه می تواند به ما کمک کند تا بخشی از کمبودهای منابع مالی و در عین حال نیازهای فنی را از طریق این کشورها تامین کنیم.

عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس در عین حال گفت: با روحیه ای که از آقای رییسی سراغ داریم، وی می تواند اعتمادزایی کرده و ظرفیت های مغفول کشور را فعال کند. یکی از ویژگی های آقای رییسی این است که وقت می گذارد و حضور فعال میدانی در مناطق مختلف دارد و در کنار استفاده از توان و ظرفیت نیروهای متخصص، تنها به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از کارشناسان بسنده نمی کند.

قادری از رییس جمهوری منتخب خواست تا یک تیم متخصص و منسجم را مامور سامان دادن به مسائل اقتصاد کشور کند و افزود:  نباید هر کدام از بخش های اقتصادی کشور به صورت جزیره ای عمل کنند و مکمل همدیگر نباشند.

وی یادآور شد: فرمانده تیم اقتصادی دولت جدید باید کسی باشد که بتواند هماهنگی ها و هم افزایی ها را در مجموعه های مختلف اقتصادی کشور ایجاد کند و اینطور نباشد که هر وزارتخانه و دستگاهی پیگیر مسائل و موضوعات جزیره ای خودش باشد و به کلیت پیشبرد کارها در دولت توجهی نداشته باشد.

دولت جدید نگاه به شرق و فعال کردن ظرفیت‌های داخلی را دنبال کند

وی با بیان اینکه نگاه تک تک اعضای تیم اقتصادی دولت جدید باید این باشد که کلیت دولت برای حل مشکلات مردم موفق باشد، خاطرنشان کرد: تکیه بر توانمندی ها و ظرفیت های داخلی در کنار توجه به توانمندی ها و ظرفیت های کشورهای همسایه و کشورهای بلوک شرق می تواند کشور را از وابستگی به غرب نجات دهد.

این استاد اقتصاد افزود: دولت جدید نباید تمام تخم مرغ ها را در سبد کشورهای غربی بگذارد و از ظرفیت های داخلی و واحدهای کوچک غافل شود. نباید اینطور فکر کنیم که همه چیز منحصر به تعامل و ارتباط با غرب است و فقط در صورتی که مشکلات خارجی حل شود مشکلات داخلی حل خواهد شد.

عضو هیات علمی دانشگاه شیراز گفت: الگویی که آقای رییسی و تیمشان به آن اعتقاد دارند این است که حتی اگر می‌خواهیم مشکلاتمان با خارج حل شود باید تلاش کنیم در مرحله اول مشکلات داخلیمان را حل کنیم. اگر ناهماهنگی‌ها، سوءمدیریت‌ها و اتلاف منابعی که در داخل وجود دارد حل شود غرب هم در مقابل ایران کوتاه می آید.

قادری خاطرنشان کرد: واکنش غربی ها را در بحث تحریم بنزین، تحریم واکسن و تحریم دارو شاهد بودیم و هر جا دیدند به آنها نیازی نداریم و می توانیم مشکل را خودمان حل کنیم، گشایش ایجاد کردند و هر جا احساس کردند که مشکل داریم و نتوانستیم مساله را در داخل کشور حل کنیم، فشار آوردند و تحریم را بیشتر کردند.

عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس تاکید کرد: بالفعل کردن ظرفیت ها و توانمندی های بالقوه داخلی و ایجاد هماهنگی بین نهادهای داخلی مثل نهادهای عمومی غیردولتی و بخش خصوصی باید در اولویت رییس جمهوری منتخب باشد.



منبع خبر

قادری: اعضای تیم اقتصادی دولت جدید نباید نگاه جزیره‌ای داشته باشند بیشتر بخوانید »

چه می‌شد اگر حزب داشتیم

محمود صادقی: دوری از قدرت فرصت است؛ نه تهدید



در ادامه گفت وگوی هفتم تیر ۱۴۰۰ روزنامه آرمان ملی با محمود صادقی دبیر کل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها و عضو جبهه اصلاحات آمده است:  اما همان زمان برخی فعالان سیاسی اصلاح‌طلب بر این نکته تاکید کردند که میان اصلاح‌طلبان و مردم شکافی وجود ندارد و اگر باز هم هر انتخاباتی برگزار شود این مردم به اصلاح‌طلبان و کاندیداهای آنها رای می‌دهند. با همین تفکرات و تحلیل‌ها اصلاح‌طلبان زمان را برای بازیابی سرمایه اجتماعی و اعتماد از دست رفته جامعه از دست دادند و در ایام انتخابات به‌رغم عدم حضور تشکیلاتی در انتخابات ریاست جمهوری اما کاندیدای مورد حمایت احزاب و شخصیت‌های اصلاح‌طلب با حداقل آرا شکست خورد و در انتخابات شوراها نیز که اصلاح‌طلبان با تمام قوا وارد شدند دیدیم که لیست جمهور منتسب به آنها نتوانست چندان اقبالی در عموم جامعه بدست آورد و شورای شهر را نیز به جریان رقیب واگذار کردند. همین مساله باعث شده تا بسیاری از اصلاح‌طلبان بر این نکته اذعان داشته باشند که میان اصلاحات و مردم شکاف و گسست عمیقی است و اساسا آنها باید نوع ارتباط خود را با مردم مشخص کنند تا باز هم بتوانند اعتماد مردم را بدست آورند. به نظر می‌رسد ۴ سال دوری از قدرت فرصت مناسبی برای اصلاح اصلاحات، تقویت جامعه مدنی و نهادهای اجتماعی و بازنگری در عملکردها و رویکردها باشد. در این راستا برای بررسی علل شکست اصلاح‌طلبان در انتخابات اخیر، آینده نهاد اجماع ساز و نحوه کنش اصلاح‌طلبان در دولت جدید«آرمان ملی» با محمود صادقی دبیر کل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها و عضو جبهه اصلاحات ایران به گفت و گو پرداخته است که می‌خوانید.

با پایان انتخابات ریاست جمهوری به نظر می‌رسد که کارکرد انتخاباتی نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان هم پایان پذیرد؛ از دیدگاه شما به عنوان عضو جبهه اصلاحات ادامه روند حرکتی و عملکردی نهاد اجماع ساز چگونه خواهد بود؟

موضوع ادامه فعالیت جبهه اصلاحات ایران در حال بحث و گفت وگوست. از ابتدا نیز که شورای هماهنگی جبهه اصلاحات تصمیم به ایجاد این نهاد گرفت توافق بر این بود که این نهاد فعلا برای انتخابات به مدت ۶ ماه تشکیل شود. از همان ابتدا نیز گفته شد که پس از ۶ ماه دوباره تبادل نظر و فکر کرده و برای ادامه کار این جبهه  تصمیم می‌گیریم. در شرایط فعلی با توجه به تجربه‌ای که در انتخابات ایجاد شد موضوع باید مورد بحث قرار بگیرد و درباره ادامه فعالیت یا نحوه ادامه فعالیت تصمیم گرفته شود. 

بسیار مطرح شده که اصلاح‌طلبان اگر به جای ایجاد نهادهای متعدد به دنبال بازیابی سرمایه اجتماعی خود و پر کردن شکاف و گسست میان خود با مردم می‌رفتند شاید در انتخاباتی که گذشت چنین نتایجی رقم نمی‌خورد تحلیل شما در این خصوص چگونه است؟

نهاد سازی با رجوع به جامعه و کار اجتماعی هیچ مغایرتی ندارد. جبهه اصلاحات یا پیش از آن شورای عالی سیاستگذاری هر یک نهادهای هماهنگ کننده بین احزاب بودند و این در همه جای دنیا نیز متداول است. کما اینکه اصولگرایان نیز چنین نهادهایی دارند مثل شورای وحدت یا شورای ائتلاف که همان کار ائتلاف و هماهنگی را انجام می‌دهند و هیچگونه مغایرت و منافاتی با کار اجتماعی ندارند. نکته دیگر اینکه این درست است اصلاح‌طلبان باید به یک بازاندیشی در وضعیت خودشان مخصوصا در نسبت با مردم و بدنه اجتماعی‌شان  داشته باشند که این مساله مهم خیلی ضرورت دارد. اما اینکه همه ناکامی‌ها را ناشی از این جدایی و بی‌توجهی به جامعه بدانیم درست نیست. بخش زیادی از این ناکامی‌ها ناشی از تمامیت خواهی یک جناح است. جناحی که اکنون بر تقریبا ۳ قوه سلطه دارد و همچنین طراحی‌هایی که طی سال‌های گذشته برای حذف اصلاح‌طلبان از قدرت در پس پرده صورت گرفته است.

همه اینها را باید با هم دید و نمی‌توان تک عاملی نگاه کرد و گفت اصلاح‌طلبان بدین علت شکست خوردند که از جامعه کناره‌ گیری کردند و اکنون باید به جامعه برگردند. اینها عواملی است که باید با هم دیده شود. در انتخابات مجلس دهم نیز در سال ۹۴ با حذف گسترده روبه‌رو بودیم و رد صلاحیت‌هایی صورت گرفته بود که با یک راهبرد انتظارات حداقلی  و مشارکت حداکثری وارد عرصه شدیم و موفق هم بودیم اما ضعف‌هایی هم داشتیم که باید آن ضعف‌ها برطرف شود. از جمله این ضعف‌ها ضعف تشکیلاتی است. اینکه تشکیلات حزبی که بین اصلاح‌طلبان وجود دارد از یک طرف تحت فشار نیروهای جناح حاکم قرار دارد. از طرف دیگر تعدد، تکثر و تنوع این احزاب خود مشکل ساز است. از طرفی هم کار حزبی جدی کمتر در بین تشکل‌ها صورت می‌گیرد و بیشتر معطوف به انتخابات است. در حالی که یکی از کارهای مهم احزاب آموزش، کادر سازی و تشکیل دولت در سایه، به روز بودن و همچنین ارتباط گسترده با بدنه اجتماعی است. فکر می‌کنم در دوره جدید با وجود همه محدودیت‌ها احزاب باید به بازسازی، خودسازی و تقویت انسجام تشکیلاتی و کار حزبی سازمان یافته با نگاه به نیازهای جامعه بپردازند.

 در مقایسه بین دو مقطع انتخاباتی؛ اصلاح‌طلبان در سال‌های ۹۴ و ۹۶ در انتخابات مجلس دهم، ریاست جمهوری دوازدهم و شوراهای پنجم موفقیت حاصل کردند؛ اما در متقابل در سال‌های ۹۸ و ۱۴۰۰ در مجلس یازدهم، ریاست جمهوری سیزدهم و شوراهای ششم با شکست یا به عبارتی کنار رفتن از عرصه قدرت مواجه شدند؛ علت این مساله را در چه می‌بینید؟ 

من نگفتم تنها عامل عملکرد نهاد نظارتی بوده بلکه یکی از عوامل بوده است. یکی دیگر از عوامل موثر رویدادها، اتفاقات و همچنین ضعف درونی اصلاح‌طلبان در دوره‌ای که موفق شدند بوده است. اینکه گفتم احزاب باید کار تشکیلاتی کنند  و نمی‌کنند که این یکی از ضعف‌ها است به این دلیل است که اگر این کار صورت بگیرد به محض اینکه یک حزب یا جریان به قدرت برسد،  موقعیتی را پیدا می‌کند بلافاصله می‌تواند در آن شرایط اثرگذارتر باشد و با برنامه بیاید. ما وقتی از رویدادها  و تحولات و اتفاقات دور هستیم ایجاد چنین شرایطی اجتناب ناپذیر است. اتفاقاتی که در خود مجلس دهم افتاد این بود که برنامه‌های آماده شده روی میز نداشتیم. می‌بینید که مجلس دهم شکل می‌گیرد و یکی دو سال باید بگذرد تا اینکه فقط برنامه‌های فراکسیون به طرح تبدیل شود. یا دولت هم که روی کار می‌آید به همین ترتیب. یعنی اگر ما پشتوانه تشکیلاتی در مجلس دهم داشتیم بسیار موفق‌تر عمل می‌کردیم. احزاب اصلاح‌طلب با همه تنگناها زحمات زیادی برای موفقیت فهرست امید کشیدند اما با تشکیل فراکسیون امید این عقبه تشکیلات حزبی برای اینکه فراکسیون امید را تغذیه کند اصلا فعال نبود و ارتباط تشکیلاتی بسیار ضعیف بود. لذا نه نظارتی بر عملکرد نمایندگان از سوی تشکیلات صورت می‌گرفت و نه پشتیبانی فکری می‌شد.

این یکی از مشکلاتی بود که ما داشتیم و موثر بود. همانطور که گفتم مشکل اصلاح‌طلبان صرفا عملکرد شورای نگهبان نیست و عملکرد این شورا یکی از حلقه‌های ایجاد محدودیت کننده برای اصلاح‌طلبان است و سایر حلقه‌ها به نوعی به محدودیت‌هایی که در اجرا و عملکرد ایجاد می‌شود باز می‌گردد. به عنوان مثال می‌بینید که در دولت آقای روحانی  در بحث مربوط به FATF دولت این لوایح را تقدیم مجلس می‌کند و مجلس و به خصوص فراکسیون امید نیز  با فشارها و تهدیدهای زیاد تلاش می‌کنند که این لوایح با اکثریت خوبی تصویب شود اما بعدا در شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام گیر می‌کند. این ساختارهای محدود کننده نیز در عملکرد دولت و مجلس تاثیر گذارند. البته دولت آقای روحانی ضعف‌های خود را دارد و مجلس دهم نیز ضعف داشت اما وقتی این محدودیت‌ها ایجاد می‌شود در واقع همان دولت ضعیف را هم ضعیف‌تر می‌کند. در دولت آقای روحانی تلاش زیادی صورت گرفت و موفقیت بزرگ بحث توافق هسته‌ای بود که طی آن امتیازاتی را داده و گرفتیم که دادن امتیازها خودش به عملکرد دولت قبلی بر می‌گشت که نتیجه آن صدور آن قطعنامه‌ها علیه ایران بود که دولت بعدی را وادار به این توافق و نوعی امتیازدهی کرد، اما به هر حال این حرکتی موفقیت آمیز بود که در کنار این موفقیت محدودیت‌های فراوانی تحمیل شد و نگذاشت ما از  خواسته‌های مثبتمان بهره برداری کنیم.

در دولت اول آقای روحانی مردم آنقدر راضی بودند که در انتخابات دوره دوم سال ۹۶ نیز مشارکت بالایی داشتند و آقای روحانی با ۶ میلیون رای اضافه به ریاست جمهوری رسید که نشان از رضایت سطح بالای مردم داشت. اما باید دید چه اتفاقاتی در دولت دوم افتاد که منجر به این نارضایتی شد و آنها را تک به تک مطالعه کرد و همه عوامل را با هم در نظر گرفت. اینکه صرفا تک عاملی به موضع نگاه کنیم چندان درست نیست. دولت دوم روحانی ضعف‌هایی داشت که  حتما باید آنها را در کنار فشارهای داخلی و اتفاقات و رویدادهای بیرونی دید. به عنوان مثال اگر مثلا ترامپ از برجام خارج نشده بود و صرفا همین یک عامل اتفاق نیفتاده بود وضعیت کاملا متفاوت بود و همان روند موفقیت دولت جلو می‌رفت. اگرچه مشکلات دیگری هم بود. مثلا بحث بحران موسسات مالی و اعتباری که چندین ماه کل کشور را با بحران روبه‌رو کرد و به ناآرامی‌های دی ماه ۹۶ منجر شد و بعد برای جمع کردن آن بحران رقمی حدود ۳۰، ۴۰ هزار میلیارد تومان خط اعتباری ایجاد کردند. مسائلی که اخیرا  آقای روحانی در خصوص  ادغام بانک‌های وابسته به نهادهای نظامی اشاره کردند نیز از همین دسته بود. اینها مسائلی بود که در ایجاد مشکلات نقش داشتند. علاوه بر اینها نکته دیگر این است که این موفقیت‌ها و ناکامی‌ها دوره‌ای و به طور طبیعی وجود دارد. ما در سال ۹۴ در انتخابات مجلس دهم ۳۰ بر هیچ اصولگرایان را شکست دادیم اما این دوره موفق نشدیم. لذا این ادوار می‌گذرد و فراز و نشیب‌ها وجود دارد. یا با وجود اینکه همه کاندیداهای اصلاح طلبان رد صلاحیت شدند  و حتی مرحوم آقای هاشمی را هم رد کردند در انتخابات سال ۹۲ آنطور موفقیت ایجاد شد.

در نتیجه وقتی یک دوره هشت ساله دولت می‌گذرد حتی موفق ترین دولت‌ها هم که باشند نارضایتی‌ها  و کاستی‌هایی به‌وجود می‌آید. به هر حال در طول ۴۰ سال گذشته نیز تاکنون اتفاق نیفتاده که سه دوره اصلاح‌طلبان یا اصولگرایان روی کار باشند.  معمولا این فراز و نشیب در یک دوره ۸ ساله اتفاق می‌افتند و اینها را نباید شکست تلقی کرد. به هر حال فعالیت سیاسی همینطور است و فراز و نشیب دارد و برای اصلاح‌طلبان نیز چون عوامل تحمیلی خارج از اراده آنها بیشتر است فعالیت و بازی در این زمین بسیار سخت و مشکل بوده است. 

با توجه به شرایط فعلی و در حاشیه قدرت ماندن اصلاح‌طلبان برای آینده باید چگونه برنامه ریزی کرد که باز هم بتوان با قدرت وارد صحنه شد؟

باید در دوره فعلی با لحاظ تجربه‌های گذشته نگاه رو به آینده‌ای داشته باشیم و از  بیرون بودن از قدرت به عنوان یک فرصت استفاده کنیم نه تهدید. این یک فرصتی است که از سویی می‌تواند ما را به سمت باز سازی تشکیلاتی ببرد و از سوی دیگر تقویت اصلاحات جامعه  محور، رجوع به مردم  و اصلاح رویکردها. البته همانطور که در درون اصولگرایان طیف‌های متفاوت میانه رو، کندرو و تندرو وجود دارند در اصلاح طلبان نیز باید بپذیریم که یکدستی وجود ندارد. طیف‌هایی وجود دارند که با هم رقیبند. مثلا حزب دموکرات آمریکا نیز جناح چپ و راست دارد. لذا در بین اصلاح‌طلبان نیز یک قدر مشترکی وجود دارد اما تفاوت‌هایی هم هست.  ما باید این تفاوت‌ها را به رسمیت بشناسیم و با به رسمیت شناختن این تفاوت طیف‌ها یکدیگر را تخطئه نکنیم. به عنوان مثال یکسوی طیف کارگزاران و در سوی مقابل حزب اتحاد ملت است. باید خود این گرایش‌های حزبی را به عنوان فرصت دید  و سعی کنیم هم افزایی داشته باشیم  و با نگاه به آینده و انتخاب راهبردهای راهگشا برای آینده دوره ان‌شاءا… به افق‌های آینده فکر کنیم و با برنامه منتظر ادوار بعدی انتخابات باشیم.

  اصلاح‌طلبان قبل از اینکه وارد نهادهای انتخابی قدرت شوند راهکارها و برنامه‌هایی برای بهبود امور در حوزه‌های مختلف می‌دهند اما زمانی که وارد مجلس یا دولت می‌شوند برنامه از پیش تعیین شده‌ای ندارند و زمان زیادی برای اینکه چه باید کرد از بین می‌رود؛ آسیب‌شناسی این موضوع چگونه است؟

من معتقدم علت اصلی این مساله همان ضعف بنیان‌های حزبی و تشکیلاتی است. یعنی داشتن تشکیلاتی که واحدهای مختلف داشته باشد و دائما حتی در شرایطی که در قدرت هم نیستند همه تحولات را رصد کنند و به روز باشند. یکی از مشکلاتی که ما در مجلس دهم داشتیم این بود که چون اصلاح‌طلبان ۳ دوره یعنی دوازده سال در مجلس نبودند به لحاظ ضعف تشکیلاتی اطلاعات اکثر نمایندگان به روز نبود. یعنی در طول ۱۲ سال کلی قانون مهم تصویب شده بود اما اکثر ما در جریان آنها نبودیم و برنامه‌ روی میزی برای اصلاح آنها نداشتیم. پس این باز هم به ضرورت کار تشکیلاتی بر می‌گردد. مثلا همین چند روزه اخیر به فرض اتفاقاتی که در مجلس می‌افتد و طرح‌هایی که می‌دهند وقتی ما اصلاح‌طلبان این طرح‌ها را در جمع خودمان مطرح می‌کنیم عده‌ای حوصله گوش دادن و بررسی کردن ندارند. در حالی که این خود نوعی ضعف است. برای حیطه‌های اساسی و حیاتی باید دائم تحولاتی که در مجلس و در دولت  اتفاق می‌افتد ریز به ریز مورد نقد و ارزیابی قرار بگیرد و در هر موردی موضع و پیشنهاد اصلاح‌طلبان مدون شود تا وقتی ما اصلاح‌طلبان به قدرت رسیدیم راه حل خودمان را روی میز بگذاریم  و با برنامه جلو برویم.

 با این حساب فکر می‌کنید که اصلاح‌طلبان باید در ۴ سال پیش رو دولت در سایه تشکیل دهند؟

من معتقدم که این یک ضرورت است و هم دولت در سایه و هم مجلس در سایه تشکیل شود. یعنی نیازمند هستیم مجلس در سایه هم داشته باشیم که تحولاتی که در مجلس اتفاق می‌افتد را رصد کند و دولت در سایه که تحولاتی که در دولت اتفاق می‌افتد را رصد کند.



منبع خبر

محمود صادقی: دوری از قدرت فرصت است؛ نه تهدید بیشتر بخوانید »

انشعاب حزب کارگزاران پس از میلیتاریزه شدن جبهه اصلاحات/ تهران به این آرامش قبرستانی نیازی ندارد مهندس!

انشعاب حزب کارگزاران پس از میلیتاریزه شدن جبهه اصلاحات/ تهران به این آرامش قبرستانی نیازی ندارد مهندس!


سرویس سیاست مشرق – «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

کسی مراقب فعال شدن ژن مجاهدینی چپ‌های ستادی هست؟

“ناسا” در راه میلیتاریزه کردن اصلاحات

جبهه اصلاحات یا همان تشکیلات ناسا (نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان) که دست به تحریم خاموش انتخابات ۱۴۰۰ زد و در اعتراض به نظام و قانون کشور از معرفی نامزد خودداری ورزید اخیراً در یک بیانیه جدید پیرامون نتایج انتخابات ۱۴۰۰ تأکید کرد که بر سر راه اصلاحات خشونت‌پرهیز مانع ایجاد شده است!

در بیانیه ناسا می‌خوانیم: نتیجهٔ انتخابات نشان داد که بخش بزرگی از جامعهٔ ایران امیدش را به اثربخشی راهبردهای اصلاح‌طلبانهٔ حداقلی از دست داده است. تحریم‌های شدید اقتصادی و پاره‌ای از سوء حکمرانی‌ها که منجر به نارضایتی گستردهٔ شهروندان ایران شده است و موانعی که مخالفان اصلاحات در برابر اصلاحات خشونت‌پرهیز و قانونی و حاکمیت ارادهٔ ملت ایجاد کرده‌اند، سهم بزرگی در ایجاد این ناامیدی داشته‌است، اما  پاره‌ای از ضعف‌ها و اشتباهات در میان نیروها و نهادهای اصلاح‌طلبان هم از عوامل این کاهش و ریزش پایگاه اجتماعی بوده است.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از جماران، در این بیانیه همچنین آمده است:  «جبههٔ اصلاحات ایران» وظیفهٔ خود می‌داند ضمن نقد رفتارهای اقتدارگرایانهٔ بخشی از حکمرانان، بازاندیشی و زمینه‌سازی برای اصلاحات ریشه‌ای تشکیلاتی و گفتمانی در جبههٔ اصلاح‌طلبان را در دستور کار خود قرار دهد. ما نارضایتی بخشی از شهروندان از عملکرد اصلاح‌طلبان را درک می‌کنیم و برای آسیب‌شناسی و بازسازی و نوسازی اندیشه و ساختار جریان اصلاحات خود را آماده‌ خواهیم کرد و نتایج بررسی‌ها و جمع‌بندی خود را به اطلاع شهروندان ایران خواهیم رساند. همچنین ‌امیدواریم مجموعهٔ نهادهای حکمرانی هم صدای این میزان عظیم نارضایتی از شرایط عمومی کشور را بشنوند و برای کاهش آن، اصلاحات رویکردی، سیاستی، ساختاری و نهادی ضروری را در اولویت قرار دهند.[۱]

***

*اینکه یک جبهه سیاسی بیانیه رسمی بدهد و بگوید “اصلاحات خشونت‌پرهیز با مانع مواجه شده”! به این معنیست که یک جبهه معارض مسلح علیه نظام و مردم و امنیت کشور شمشیر را به کمر بسته است.

و این مسئله حتما نیازمند تدقیق و روشنگری خواص کشور و البته تأملات امنیتی است.

پیش از این سعید حجاریان نیز در یک توییت “مرگ اصلاحات صندوق‌محور” را اعلام کرده بود. [۲]

یعنی ما و مردم در حال مشاهده این رخداد هستیم که جبهه اصلاحات در بیانیه‌های خود همانند یک خادم بی‌چون و چرا مشغول تکرار مواضع حجاریان اعم از تأکید بر تحریم خاموش انتخابات و یا میلیتاریزه کردن اصلاحات است و کأنه هیچ عقل خردمداری در جبهه اصلاحات نیست که متوجه مقصد ناکجای این تئوری‌های آنارشیستی باشد!

***

تهران به این آرامش قبرستانی نیازی ندارد مهندس!

انشعاب حزب کارگزاران پس از میلیتاریزه شدن جبهه اصلاحات/ تهران به این آرامش قبرستانی نیازی ندارد مهندس!

محسن هاشمی، فعال اصلاح‌طلب و رئیس شورای شهر پنجم تهران اخیراً در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا با اشاره به روی کار آمدن مجدد اصولگرایان در شورای شهر تهران گفته است: یکی از نقاط قوت فعلی مدیریت شهری، آرامشی است که در شهر ایجاد شده است و همچنین کاهش هزینه‌ها و بارمالی اداره شهر و تعداد پرسنل شهرداری از دیگر موارد است، این دستاورد با کاهش هزینه‌های غیرضروری وتشریفاتی، چابک‌سازی بدنه و کاهش پرسنل بدست آمده است.

او همچنین تأکید می‌کند: طبیعی است که تشخیص شرایط و معیارهای انتخاب شهردار آینده تهران به عهده اعضای شورای ششم است و ما باید به این تشخیص احترام بگذاریم، اما از نگاه کارشناسی می‌توان گفت که مدیریت شهری تهران با همه فراز و نشیب‌های خود روندی را در طول ۵ دوره گذشته طی کرده است که باید در دوره ششم نقاط قوت آن تثبیت گردد و نقاط ضعف آن کمرنگ شود.[۳]

*آرامش ادعا شده توسط محسن هاشمی در تهران اصطلاحا یک “آرامش قبرستانی” است که در اثر جمود و ناکارآمدی اجرایی، خواه‌ناخواه پدیدار می‌شود!

و این اصلا پسندیده نیست که فردی بخواهد به چنین نادستاورد تلخی افتخار کند و خواستار ادامه آن هم باشد.

پر واضح است که مردم تهران با رأی جمعی به اصولگرایان و کارنامه کارآمد آنها در کنار رأی ندادن به حتی یک اصلاح‌طلب برای حضور در شورای شهر تهران نشان دادند که از اینهمه ناکارآمدی  و گذراندن وقت آقایان شورای شهر به تهمت پراکنی علیه این و آن جان‌به‌لب شده‌اند و خواستار این هستند که آرامش قبرستانی مورد اشاره هاشمی هرچه زودتر تمام شود.

تهرانی‌ها حالا انتظار دارند روزهای طراوت و پیشرفت روز به روز تهران دوباره فرا برسد و نیروهای انقلابی همچون زمان شهرداری قالیباف؛ کسی را در مسند بلدیه تهران بگذارند که برای ارزان‌سازی تهران، خدمت به مردم و اجرای مگاپروژه‌های بزرگ سر از پا نشناسد.

رأی تمام قد مردم به جریان انقلابی و عدم اجازه آنها به حتی یک اصلاح‌طلب برای ورود به شورای شهر ششم هیچ معنایی جز انتظارات ویژه و خاص مردم از کارنامه اجرایی مطلوب اصولگرایان ندارد.

انتظاری که هم باید درست فهمیده شود و هم به‌موقع! و گرنه چینی نازک اعتماد مردم ترک خواهد برداشت.

***

 

کنایه مرعشی به آنارشیست‌ها؛ چشم دوختن به اعتراضات خیابانی اصلاح‌طلبی نیست!

انشعاب حزب کارگزاران پس از میلیتاریزه شدن جبهه اصلاحات

انشعاب حزب کارگزاران پس از میلیتاریزه شدن جبهه اصلاحات/ تهران به این آرامش قبرستانی نیازی ندارد مهندس!

حسین مرعشی، فعال اصلاح‌طلب و از حامیان حضور در انتخابات ۱۴۰۰ اخیراً در بخشی از یک مصاحبه که سایت اعتمادآنلاین آنرا منتشر کرد در کنایه به “اصلاح‌طلبان تحریمی” و جبهه اصلاحات که دست به تحریم خاموش انتخابات زده‌اند، گفته است: اصلاح طلبی منهای انتخابات که راهبردی نمی‌تواند داشته باشد. راهبرد اصلاح طلبان باید همیشه انتخابات باشد و راهی غیر از این ندارد و اگر بخواهد از این خارج شود و به اعتراضات اجتماعی کف خیابان چشم بدوزد که دیگر اصلاح طلبی نیست و معنی و مفهوم دیگری دارد.

او همچنین با بیان اینکه راه ما به جای اعتراضات مردمی، راه میانه و کم هزینه یعنی انتخابات است تصریح می‌کند: شما باید تکلیف را با خودتان روشن کنید. اصلاحات منهای صندوق رای چه مفهومی می‌تواند داشته باشد؟ اینکه شما بگویید با مردم همراهی کنیم یعنی چه؟ یعنی اگر مردم در انتخابات نیامدند ما به عنوان سیاستمدار نباید مردم را راهنمایی کنیم؟

مرعشی در ادامه گفته است: ما در آینده در ائتلافهایی حضور خواهیم داشت که اصل سیاست مشارکت در انتخابات را پذیرفته باشند. ما با هر نوع گروه سیاسی یا سیاستمداری که مردد در استفاده از ابزار صندوق است، نخواهیم بود. سیاست راهبردی ما استفاده از ظرفیتهای صندوق –رأی- برای اصلاح امور کشور است.

این فعال حزب کارگزاران همچنین درباره توییت اخیر حجاریان درباره مرگ اصلاحات صندوق‌محور پس از انتخابات ۱۴۰۰ نیز تأکید می‌کند:‌ اصلاح‌طلبی نمی‌میرد ممکن است افراد جابه جا شوند.[۴]

*صحبت‌های مرعشی به نحو کاملا گویایی تحلیل‌های مربوط به میلیتاریزه شدن ستاد هسته سخت اصلاحات و انشعابات شکل‌گرفته پس از انتخابات در اردوگاه اصلاحات را توضیح می‌دهد.

تحرّک خطرناک هسته سخت اصلاحات مبنی بر پایان اصلاحات صندوق محور به معنی فعال شدن ژن مجاهدینی ستاد اصلاحات و ورود به فاز مسلحانه است.

چیزی که اصلاح‌طلبان نجیب و امثال حزب کارگزاران و حزب ندا و حزب اعتماد و سایر حاضران در “ائتلاف جمهور” (ائتلافی از اصلاح‌طلبان که مخالف تحریم انتخابات ۱۴۰۰ بود و نامزد خود را رسما معرفی کرد) خطر آنرا استشمام کرده‌اند و در ظاهر امر هیچ قصد و تصمیمی برای همراهی با آن ندارند.

و از همین روست که می‌بینیم مرعشی از انشعاب حزب کارگزاران و همراه نبودن با هیچ ائتلاف تحریمی سخن گفته است.

میلیتاریزه شدن هسته سخت جریان خاص و اعضای جبهه اصلاحات، رخدادی تحلیلی است که می‌رود تا با هم‌آمیختگی با تحلیل‌های مربوط به “فتنه اقتصادی” و یک تهدید ۲۰ ساله؛ خطرات بزرگی را ایجاد کند.

راه جلوگیری از این خطرات، در وهله اول رصد دقیق پروژه از سوی خواص و روشنگری آنها در کنار تأملات امنیتی است.

***

1_https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1514880

2_mshrgh.ir/1236543

3_https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1095414

4_https://etemadonline.com/content/499329

حسین مرعشی

“جبهه اصلاحات” در بیانیه تازه خود با اشاره به انتخابات ۱۴۰۰ تأکید می‌کند که بر سر راه اصلاحات خشونت‌پرهیز مانع ایجاد شده! این تأکید به معنی ورود هسته سخت اصلاحات به فاز میلیتاریزه شدن است.



منبع خبر

انشعاب حزب کارگزاران پس از میلیتاریزه شدن جبهه اصلاحات/ تهران به این آرامش قبرستانی نیازی ندارد مهندس! بیشتر بخوانید »

چه می‌شد اگر حزب داشتیم

مرعشی: اصلاح‌طلبی نمی‌میرد



در ادامه گفت و گوی ششم تیر ۱۴۰۰ خبرگزاری خبر آنلاین با حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران آمده است: او که چند روز بعد از اعلام نتایج سیزدهمین دوره انتخابات مهمان خبرآنلاین شده بود، با تاکید براینکه اصلاح طلبی منهای صندوق رای هیچ کارکردی نخواهد داشت و ممکن است در یک مقطعی شکست بخوریم که خورده ایم و هیچ اشکالی هم ندارد، از حمایت حزب متبوعش از همتی در این دور از انتخابات دفاع کرد.

مرعشی درباره توئیت سعید حجاریان که گفته بود اصلاحات صندوق محور مرد، می گوید؛«اصلاح طلبی نمی‌میرد ممکن است افراد جابه جا شوند. الان بهزاد نبوی از کارگزاران جلوتر است.»او در این گفتگو از برنامه ریزی حزب کارگزاران برای انتخابات ۱۴۰۲ هم روایت کرد.

مشروح بخش اول از مصاحبه خبرگزاری خبرآنلاین با حسین مرعشی از اعضای حزب کارگزاران را می خوانید؛ بخش دوم این گفتگو طی روزهای آینده منتشر خواهد شد.

*آقای مرعشی!  آیا ارزیابی شما واقعا این بود که همتی می برد؟

ما احتمال دور دوم را می دادیم،‌ یعنی فکر می کردیم آقای رئیسی ۴۷ الی ۴۸ درصد، آقای همتی ۲۰ تا ۲۵ درصد،آقای رضایی ۲۰ درصد، ۵ درصد هم آقای قاضی زاده رأی می آورد. ما برای قاضی زاده ۱ میلیون رای پیش بینی کرده بودیم که درست از آب درآمد.

*طبق نظرسنجی ها چطور؟

در نظرسنجی‌هایی که خود ما گرفته بودیم آقای همتی تا ۱۶ درصد رسیده بود و رای ایشان فزاینده بود. در این انتخابات یک بررسی آماری را در ذهنم دارم که خدمتتان می گویم. دوستانی که در مورد سطح مشارکت تحلیل می کنند، آن ۵۹ میلیون و دویست هزار نفر طبق گفته وزارت کشور که واجدان شرایط بودند را مبنای تحلیل می گیرند که این اشکال دارد چون هیچ وقت در هیچ کشوری حتی در کشورهای غربی نُرم مشارکت را ۱۰۰ از ۱۰۰ نمی گیرند یعنی کل ظرفیت واجدان شرایط را لحاظ نمی کنند و بالاخره باید به اتکای آمارهای گذشته این را تعیین کنند.

اگر ما متوسطه دوازده دوره قبل را مبنا بگیریم ۶۸ درصد متوسط مشارکت در دوازده دوره گذشته بوده است، ‌۶۸ درصد ۴۰ میلیون نفر شرکت کننده می شود (من این ۴۰ میلیون را از ۶۰ میلیون واجد شرایط عرض کردم و این آمار را رُند کردم).

اگر حداکثر مشارکت را در نظر بگیریم، به لحاظ آماری مشارکت حداکثری مشارکت سال ۸۸ است که ۸۵ درصد است، اما ما آن را قبول نداریم چون در بعضی از شهرهای ایران بالای ۱۰۰ درصد رای داده بودند، یعنی آمار رسمی در سال ۸۸ آمار مشارکت ۸۵ درصدی است و ۱۳۰ شهرستان ایران بالای ۱۰۰ درصد رای دادند.

انتخاباتی که همه آن را قبول داشتند و چه بازنده و چه برنده انتخابات با دیده احترام به آن نگاه کردند چون یک انتخابات حداکثری بود، انتخابات ۷۶ است که آقای خاتمی برنده شدند.

پس از نظر من یک متوسط داریم که ۶۸ درصد است و حدود ۴۰ میلیون نفر باید منطقا شرکت می کردند که اگر شرکت می کردند عدد بسیار خوبی بود . اگر سقف را در نظر بگیریم ظرفیت انتخابات، ۸۰ درصد بوده که ۴۸ میلیون را شامل می شود که اگر این را مبنا بگیریم در این انتخابات ‌۲۹ میلیون نفر شرکت کردند و با لحاظ متوسط ۱۱ میلیون نفر نیامدند و با لحاظ حداکثر، ۱۹ میلیون نفر نیامدند.

پس اینکه عده ای می گویند تحریم یا نیامدن مردم! باید بین ۱۱ تا ۱۹ میلیون نفر دنبال عدد باشیم (که بر اساس متوسط دوازده دوره انتخابات ریاست جمهوری ۱۱ میلیون نفر نیامدند و بر اساس حداکثر دوازده دوره انتخابات ریاست جمهوری ۱۹ میلیون نفر نیامدند که این در مقابل ۲۹ میلیونی که شرکت کردند یعنی اکثریت شرکت کرده اند). از جهت آمارها، آقای رئیسی در دوره قبل ۱۶ میلیون را داشت و این دفعه ۱۲درصد رای آقای رئیسی افزایش پیدا کرده است که این نشان می دهد آقای رئیسی و دوستانشان از رای دوره قبلشان به خوبی حفاظت کردند و در این ۴ سال اخیر پایمردی کردند و تمام اشکالات کشور را گردن دولت آقای روحانی و جناح رقیبشان انداختند و خودشان را کاملا از همه مسؤلیت های کشور مبرا کردند و رای خودشان را حفظ کردند و ۱۲ درصد هم آن را افزایش  دادند و از ۱۶ میلیون به ۱۸ میلیون رسید.

*شما یک مسئله‌ای را حساب نمی کنید و آن این است که میزان رای دهنده ها ۱۰ میلیون نفر بالاتر رفته است.

من فقط رای ایشان را می گویم نه درصدش را. یک بخشی از این ۱۲ درصد افزایشی می تواند ورود یکسری از افراد رای اولی باشد و یک بخشی از آن به دلیل حمایت اهل سنت از ایشان بود و یک بخشی هم می تواند از رای ما را گرفته باشد.

 *به هرحال تعداد رای دهنده ها ۱۰ درصد بالا رفته و ۱۰ درصد هم اضافه شده است یعنی ۲ درصد به رای ایشان نسبت به دوره قبل اضافه شده است.

خیر. تعداد کل شرکت کننده ها که پایین آمده است.

۸۵ درصد رای از دست دادیم

*تعداد واجدین شرایط..

من واجدین شرایط را توضیح دادم. در جبهه ما از ۲۴ میلیون رای آقای روحانی در دوره گذشته، اگر رای آقای همتی را در نظر بگیریم به ۲ و نیم میلیون رسیده است،‌ یعنی ما ۸۵ درصد رای از دست داده ایم و اگر آن رای سفید را هم به عنوان یک رای اعتراضی در نظر بگیریم و با رای آقای همتی جمع کنیم، ۸۰ درصد از رای ما افتاده است که این قابل مطالعه است یعنی باید دلایل آن را بررسی کنیم. یکی از دلایل آن ناشی از شرایط اقتصادی کشور است یعنی این تحریمی که در این ۳ سال اخیر به عنوان فشار حداکثری امریکایی ها بر ملت ایران بود یک فشارهایی را متوجه زندگی مردم کرده که بین مردم و صندوق رای فاصله انداخته و این نارضایتی ناشی از شرایط بد اقتصادی یک بخش مهمی از مساله است و یک بخش دیگر آن ناشی از فشارهای سیاسی است که متوجه جبهه اصلاحات همیشه بوده است.

یعنی جبهه رقیب ما می تواند از دو یا سه سال قبل از انتخابات کاندیدایش را تعیین کند و تصمیمش را بگیرد و تصمیمش را اعلام کند، لابی کند و آن را پیگیری کند. اما ما تا تایید صلاحیتهای شورای نگهبان انجام نشود روی هیچ کاندیدایی نمی توانیم حساب کنیم پس این یک محدودیت سیاسی است که ما فعلا با آن مواجه هستیم، ‌یعنی روزی که ما وارد انتخابات می شویم حتی در مورد آقای لاریجانی هم نمی توانیم حساب کنیم که هست یا نیست یا روی آقای جهانگیری نمی توانیم حساب کنیم که هست یا نیست یا در مورد آقای محمد شریعتمداری هم همینطور؛ حتی در مورد آقای پزشکیان! همه فکر می کردیم آقای پزشکیان تایید صلاحیت شود.

پس اگر ما از قبل تمهید کنیم و کاندیدایمان را تعیین کنیم در معرض خطر رد صلاحیت قرار می گیریم و اگر کاندیدایمان را رونمایی و آشکار نکنیم نمی توانیم روی آن کار کنیم و نمی توانیم جامعه را برای انتخابات آماده کنیم چون در یک هفته و دو هفته و ده روز نمی شود جامعه را برای انتخابات آماده کرد. اینها محدودیتهایی هستند که ما داریم. نکته دیگری که من می خواهم به آن اضافه کنم تردید و یا اشتباه راهبردی در جبهه اصلاحات است، راهبرد ما باید همیشه صندوق باشد و باید به نتیجه صندوق اهمیت دهیم یعنی حضور در انتخابات و توجه در داوری نهایی مردم از طریق صندوق رای باید یک راهبرد باشد،.

حالا می توانیم تاکتیک‌ها را متفاوت انتخاب کنیم، تاکتیک‌های مختلفی را می توان انتخاب کرد، وحدت را می توان درست کرد، می شود وصل شد، می شود جدا شد، می شود جبهه تشکیل داد، می شود تشکیل نداد و …‌، اینها کارهای تاکتیکی است ولی تحلیل من این است اگر ما بعد از سال ۸۸، سال ۹۲ را مبنا بگیریم، چون ۸۸ یک سالی بود که یک شقاق و یک جدایی مهمی اتفاق افتاد و یک نگرانی هایی در فضای سیاسی ایران ایجاد شد و یک خطراتی مجموعه نظام و امنیت را تهدید کرده و به تبع آن یک محدودیتهایی برای سیاستمدارهای درصحنه به وجود آورده بود.

بنابراین از ۸۸ که عبور کردیم، ۹۲ اولین انتخاباتی است که در آن انتخابات ما سه سرمایه مهم داشتیم که به کمک ما آمده است، سرمایه اول سرخوردگی هایی بود که در ۸۸ به وجود آمد، در جبهه ما بعد از بحران ۸۸ که اتفاق افتاد یک سرخوردگی به وجود آمده بود که این سرخوردگی به دنبال یک بستری می گشت تا این را جبران کند. این یک سرمایه مهمی بود که ما در ۹۲ داشتیم. یک سرمایه دیگر این بود که دولت آقای احمدی نژاد در سال های آخر،  در اداره کشور دچار ضعف های بسیاری شده بود و شکافی بین دولت و نهاد رهبری به وجود آمده بود و آقای احمدی نژاد حرمت شکنی‌هایی کرده بود و با اصولگرایان درگیر شده بود و جسارت‌هایی در حوزه رهبری کرده بود.

خود این برگی بود که در اختیار ما بود و همه کسانی که از احمدی نژاد و روش های احمدی نژاد خسته شده بودند و فاصله گرفته بودند می توانستند به اردوگاه ما بیایند سومین سرمایه ما آن اشتباهی بود که شورای نگهبان در رد صلاحیت آقای هاشمی مرتکب شد.

 ما از این سرمایه به خوبی استفاده کردیم و انتخابات ۹۲ را به عنوان اولین انتخابات بعد از ۸۸ توانستیم ببریم و این پایه یک نو سازی برای جبهه اصلاحات شد. این ادامه پیدا کرد و در ۹۴ در انتخابات مجلس، اصلاح طلبان یک سیاست روشنی را انتخاب کردند و آن این بود که پایداری را در مجلس دهم به حداقل برسانند و کاملا هم موفق بودیم، یعنی بعضی از نهادهای امنیتی پیش بینی کرده بودند که اگر شورای نگهبان اصلاح طلبان را رد صلاحیت کند ما ۲۰۰ کرسی می گیریم و اگر شورای نگهبان رد صلاحیت را چندان جدی نگیرد و یک تعداد از آنها را تایید کند خیلی راحت ۱۵۰ کرسی را می گیریم و ما این را به ۷۰ تا رساندیم یعنی کل پایداری‌ها در مجلس دهم ۷۰ نفر شدند و ما توانستیم یک فراکسیون ۱۲۰ نفره ای را در مجلس داشته باشیم.

در سال ۹۶ هم به رای آقای روحانی ۴ ، ۵ میلیون اضافه شد و هم لیست شورای شهر تهران و اصفهان و مشهد را قاطعانه بردیم. در انتخابات ۹۴ کف رای ما که آقای هاشم زایی بود با رأس رقیب ما که آقای حداد بود ۴۰ هزار تفاوت داشت. در شورای شهر سال ۹۶ کف رای ما یک میلیون بود و رای آقای چمران ۶۰۰ هزارتا بود یعنی ۴۰۰ هزار اختلاف بین نفر آخر ما و نفر اول لیست رقیب بود، تا اینجا کار بسیار طبیعی و نرمال داشت پیش می رفت، از ۹۶ چند اتفاق افتاد که این اتفاقات پشت سر هم جبهه اصلاحات را از جهت انتخاب راهبرد، دچار بحران کرد، یعنی بحران راهبرد ایجاد کرد.

اولین بحران حوادث بهمن ۹۶ است، بهمن ۹۶ که از مشهد شروع شد و بعد به ۱۰۰ شهر ایران کشید، ٰاصلاح طلبان نتوانستند یک موضع روشنی در مقابل آن حوادث بگیرند چون یک بخش آن دولت بود و یک بخش دیگر آن مردم بودند و و سخت ترین بحرانها برای سال ۹۸ است، یعنی کاری که دولت آقای روحانی در آستانه مجلس یازدهم انجام داد و به قیمت بنزین دست زد و بعد هم نتوانست فضای بعد از آن را مدیریت کند و منجر به شلوغی در شهرها و کشته شدن چند صد نفر شد، این اشتباه بزرگ دولت آقای روحانی  بود و اینکه اصلاح طلبان نتوانستند با یک راهبرد روشنی به تقابل با این بپردازند و از یک سو مساله امنیت کشور مطرح بود . از سویی دیگر مردم مطرح بودند و این خطای راهبردی منجر به این علامت سؤال شد که ما در انتخابات شرکت کنیم یا نکنیم، اصلاح طلبی منهای انتخابات که راهبردی نمی‌تواند داشته باشد و راهبرد اصلاح طلبان باید همیشه انتخابات باشد و راهی غیر از این ندارد و اگر بخواهد از این خارج شود و به اعتراضات اجتماعی کف خیابان چشم بدوزد که دیگر اصلاح طلبی نیست و معنی و مفهوم دیگری دارد.

*در نهادهای انتصابی هم که جایگاهی ندارید...

بله. پس راه ما به جای اعتراضات مردمی، راه میانه و کم هزینه یعنی انتخابات است. اصلاح طلبان در انتخابات مجلس یازدهم دچار گسست راهبردی شدند. در انتخابات مجلس دهم زمانی که لیست مورد تایید شورای نگهبان بیرون آمد، من مصاحبه کردم و گفتم ۹۰ درصد کاندیدای ما را رد کردند، یعنی در لیست تهران فقط ۳ نفر باقی مانده بودند که من آنها را می شناختم ولی چون راهبرد جبهه این بود که حتما در انتخابات شرکت کنیم، رفتیم و گشتیم و در بین باقی مانده ها کاندیدا پیدا کردیم.

مثلا خانم سیاوشی، خانم سلحشوری، هاشم زایی، دکتر صادقی، دکتر فتحی، فرید موسوی، مرحوم مهندس نجفی، ‌آقای مازنی و .. که نمایندگان خیلی خوبی هم بودند و توانستیم لیست خوبی را برای تهران ببندیم چون اراده ما این بود که در انتخابات شرکت کنیم. در مجلس یازدهم عینا این فرصت را داشتیم ولی راهبرد غالبمان این شده بود که با اعتراضات مردم همراهی کنیم، یعنی یک چیزی درست شد که ما اصلا نفهمیدیم مبنای منطق سیاسی آن چیست که چون مردم معترض هستند و ناراضی هستند و در انتخابات شرکت نمی کنند پس ما با مردم همراهی کنیم.

اگر ما با مردم همراهی کنیم پس تکلیف سیاست چه می شود؟ الان چه کسی به خاطر دارد که آقای قالیباف در مجلس چقدر رای داشته است؟ ما در تهران قادر بودیم  مجددا یک رای از مردم بگیریم که آقای قالیباف اصلا به مجلس نرود، اگر این اتفاق می افتاد شرایط برای رقیب و برای ما  بسیار متفاوت می شد. ما اینجا خودمان دچار یک اشتباه استراتژیک شدیم و مشارکت در صندوق را همراه با مردم زیر سؤال بردیم. اشکال نداشت که ما می آمدیم و حتی مردم نمی آمدند که حتی در انتخابات شوراهای این دوره همه احزاب ما بودند و آقای خاتمی هم آمدند و مردم نیامدند که اشکالی هم ندارد، بالاخره یک اتفاق سیاسی قابل نقد و بررسی است و در آینده ممکن است مردم متوجه شوند که نیامدنشان خیلی به نفع کشور و به نفع خودشان نبوده است.

*نقدی که همفکران شما به حزب کارگزاران دارند این است که شما از آقای همتی حمایت و دعوت کردید  نتیجه ای هم به دست نیاوردید….

این را هم توضیح می دهم. در این انتخابات اولین مساله ای که وجود دارد شرایط اقتصادی و اجتماعی و نارضایتی مردم است، فشار اقتصادی روی مردم سنگین است و بدون توجه به اینکه ریشه این مشکل در خارج از ایران است، ریشه این مشکل ترامپ بوده که از برجام خارج شده و تصمیم گرفته که فشار حداکثری را روی ایران بگذارد و عدم پایبندی اروپا که حتی نتوانستند اینستکس را عملیاتی کنند، یعنی هیچ کس فکر نمی کرد که اروپا در مقابل امریکا انقدر ضعیف باشد و حتی چین و روسیه که هر دو دوستان ایران تلقی می شوند کوچکترین همراهی را با اقتصاد ایران نکردند.

 بعضی چیزها را هم نمی شود گفت که کشور چقدر در فشار قرار گرفت؛ این مشکلات که بود و همه هم مسؤلیت آن را متوجه دولت دانستند و مسؤل دولت را هم اصلاح طلبان دانستند پس تمام این مشکلات، مشکلات اصلاح طلبی تلقی شد و از طرفی ما با این علامت سؤال مواجه بودیم که در انتخابات شرکت کنیم یا نکنیم؟ هرچند این که سؤال ندارد چون اگر بخواهیم شرکت نکنیم باید دلیل بیاوریم.

در مورد کاندیداها هم که موضوع روشن است؛ مثلا آقای همتی از آقای محمد شریعتمداری اصلاح طلب تر بود یا نبود؟ آقای محمد شریعتمداری که سابقه اصولگراییش موجود است و در انتخابات گذشته هم با آقای ری شهری همیشه بوده است؛ آقای آخوندی رئیس ستاد اصولگرایان حامی مهندس موسوی بود و ایشان هیچ وقت خودشان ادعای اردوگاه سیاسی اصلاح طلبان را نداشتند، اما آقای همتی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران برای ۱۵ سال بوده و رئیس واحد مرکزی خبر در زمان امام بود و سابقه همکاری ایشان با چپ که خیلی بیشتر از آقای آخوندی و آقای شریعتمداری بوده است.

برای جبهه اصلاحات چه فرقی داشت که بگوییم آقای همتی یا آقای شریعتمداری یا آقای… پس این، مشکل شخص نبود. درست است که کارگزاران از آقای همتی حمایت کردند ولی مشکل ما شخص نبود، مشکل این بود که یک جمعی از دوستان می گفتند چون مردم نمی آیند ما نباید در انتخابات شرکت کنیم و ما این راهبرد را قبول نداشتیم.

*یعنی شما می گویید تصمیم شرکت در انتخابات مجلس و انتخابات ریاست جمهوری تصمیم درستی است؟

حتما تصمیم کارگزاران تصمیم حرفه ای و درستی بوده است. شما باید تکلیف را با خودتان روشن کنید. اصلاحات منهای صندوق رای چه مفهومی می تواند داشته باشد؟ اینکه شما بگویید با مردم همراهی کنیم یعنی چه؟ یعنی اگر مردم در انتخابات نیامدند ما به عنوان سیاستمدار نباید مردم را راهنمایی کنیم؟

*آنهایی که می گفتند شرکت نکنیم چه استدلالی داشتند؟

آنها می گفتند که پایگاه اجتماعیمان را حفظ کنیم، اینکه پایگاه اجتماعیمان را حفظ کنیم یعنی چه؟ آنها می گفتند که ما در انتخابات شوراها می آییم چون پایگاه اجتماعی را باید حفظ کرد. نتیجه انتخابات شورای تهران از انتخابات مجلسی که ما شرکت کردیم بدتر شد. در مجلس حداقل آقای انصاری ۶۵ هزار رای را آورد، اما در اینجا آقای سالاری ۳۶ هزار رای آورد یعنی حتی نتوانستیم رکورد مجلس را در انتخابات شوراها حفظ کنیم.

پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان مضمحل نشده است اما…

یعنی پایگاه اجتماعی‌تان مضمحل شده است؟

خیر. فشارهای اقتصادی شدیدی به مردم وارد شده است و نا امیدی مردم از کارکرد دولت، هم به دلیل اینکه دولت کم توضیح داده است و هم به این دلیل که رقیب ما همه مشکلات را متوجه دولت دانسته است. در نهایت آقای روحانی گفت(هرچند دیر گفت) همه قوای دیگر خوب هستند و فقط دولت مسئول این مشکلات است؟ هرچند بالاخره رقیب ما توانست این را جا بیاندازد که تمام مشکلات برای اینهاست در حالی که هر مشکلی که پیش آمده همه در آن مسئولیت داشتند، اگر برجام به وجود آمده یک کار جمعی بوده است، اگر برجام متوقف شده و به دلیل اشتباهات داخلی ما بوده پس همه باهم مقصر هستند، اگر روابط ما با عربستان خراب شده بالاخره یک عده رفته اند و یک کارهایی کرده اند و روابط را بهم زده اند و دولت تقریبا کاره ای نبوده است.

بنابراین بحث روشن است که ما همچنان مدافع اصل مشارکت در انتخابات هستیم و فکر می کنیم اصلاح طلبی منهای صندوق رای هیچ کارکردی نخواهد داشت و ممکن است در یک مقطعی شکست بخوریم که خورده ایم و هیچ اشکالی هم ندارد، یعنی ما شکست می خوریم و بعد از شکست اشکالاتمان را بررسی می کنیم و راه حل های آن را پیدا می کنیم تا دفعه بعد پیروز شویم. بازی سیاست هم همین است و قرار نیست که ما همیشه برنده باشیم. برخی از دوستان می گویند اگر شرایط اجتماعی به گونه ای نبود که ما برنده شویم، ما نیستیم. اینکه نمی شود! انتخابات برد و باخت است و قرار نیست که حتما ما ببریم.

*آورده شما از این تصمیم چه بوده است؟ به نظر شما این تصمیم شما باعث شده که یک پالس مثبتی به نظام بدهید که…

در نظام جمهوری اسلامی نمی شود که شما رئیس جمهور تعیین کنید و بعد رابطه ای با نظام نداشته باشید. روابط با نظام بسیار طبیعی است یعنی همه احزابی که پروانه دارند رفته اند امضا کرده اند که هم قانون اساسی و هم اصل ولایت فقیه را قبول دارند و بدون اینکه اینها را امضا کنند که به آنها پروانه نمی دهند.

هیچ حزبی وجود ندارد که پروانه داشته باشد ولی این را امضا نکرده باشد، پس نمی‌شود چیزی را امضا کنید ولی به چیزی غیر از آن عمل کنید چون نفاق که ندارید. دوم اینکه در هر کاری می خواهید انجام دهید مثلا می خواهید ساختمان بسازید، کشاورزی کنید، صنعت بزنید، دیپلماسی خارجی را مدیریت کنید یا هرکار دیگری که بخواهید کنید یک اصول حرفه ای دارد، بنابراین شما باید حرفه ای به دنبال سیاست باشید و نمی شود که یک سیاستمدار بگوید من کار حرفه ای و ملی خودم را به خاطر شرایط تغییر می دهم این اصلا معنی ندارد، شما فکر می کنید اگر الان آقای هاشمی زنده بود آقای هاشمی می‌نشست تا انتخابات سرد شود یا در انتخابات شرکت نمی‌کرد؟

*در سال ۹۲ رد صلاحیت مرحوم هاشمی به عنوان یکی از سرمایه های شما تلقی شد. در سال ۹۲ مرحوم هاشمی توانستند همه اصلاح طلبان را دور هم جمع کنند(آن زمان هم همین مشکل بود) ولی در این دوره خلاء مرحوم هاشمی کاملا محسوس بود  چرا نتوانستید افراد ناراضی را راضی کنید؟

خیلی کار سختی بود ولی ما هنوز هم باید بایستیم، یعنی من امروز هم که در خدمت شما هستم در جمع دوستانمان عده ای علاقه مند به ترک سیاست شده اند و من قاطعانه به آنها گفته ام که ترک سیاست برای هر حزب و برای هر فردی بعد از پیروزی است نه بعد از شکست.

بعد از شکست زمان، زمان حضور قوی تر است، زمان حرف زدن و ارتباط برقرار کردن بهتر است، ما الان ۳ راهبرد برای حزب خودمان انتخاب کرده ایم و آن را در دستور کار گذاشته ایم و از همین هفته آن را شروع کرده ایم، یکی  توسعه تشکیلات حزب است؛ ما حتما به حزب کارگزاران نیرومندتری هم به لحاظ عده و عُده و هم به لحاظ تولید محتوا و فکر و هم به لحاظ منابعی که مورد نیاز کار مبارزه انتخاباتی است، نیاز داریم، ما حتما باید حزبمان را به شدت تقویت کنیم که تقویت خواهیم کرد و این در دستور کارمان قرار گرفته است. دوم اینکه باید به جبهه‌مان یک نگاه مجدد کنیم و مسائل درون جبهه‌ایمان را کاهش دهیم. ما در آینده در ائتلافهایی حضور خواهیم داشت که اصل سیاست مشارکت در انتخابات را پذیرفته باشند. ما با هر نوع گروه سیاسی یا سیاستمداری که مردد در استفاده از ابزار صندوق است، نخواهیم بود، سیاست راهبردی ما استفاده از ظرفیت های صندوق برای اصلاح امور کشور است.

*نیروی جوان و ..

در تقویت حزب یکی از مواردمان جوان گرایی است.

* آقای حجاریان در توییتی نوشته که« اصلاحات صندوق محور مُرد! اما قبل از تدفین شکوهمند باید به اتاق تشریح برده شود تا علت مرگ روشن شود. آیا مرگ به علت کهولت سن بوده است یا می توان رد پای قاتل یا قاتلانی را پیدا کرد؟» منظور از اصلاحات صندوق محور مُرد، کارگزاران است؟ آیا واقعا اصلاح طلبی مُرده است؟

اصلاح طلبی نمی‌میرد ممکن است افراد جابه جا شوند. الان بهزاد نبوی از کارگزاران جلوتر است.

*یعنی باید بهزاد نبوی را مقصر دانست؟

مقصودش بهزاد نبوی است.

*خاتمی چطور؟

آنها خاتمی را در این حد نمی دانند.

*حزب کارگزاران برای انتخابات مجلس در ۱۴۰۲، برنامه ریزی کرده است؟

هنوز که تازه از انتخابات فارغ شدیم بازسازی تشکیلاتی انجام می دهیم و در حال کادرسازی برای آینده هستیم به گونه ای که انتخابات محور باشد هنوز برای ۱۴۰۲ برنامه نداریم ولی در حال بررسی هستیم.



منبع خبر

مرعشی: اصلاح‌طلبی نمی‌میرد بیشتر بخوانید »