اصولگرایان

چه می‌شد اگر حزب داشتیم

مرعشی: اصلاح‌طلبی نمی‌میرد



در ادامه گفت و گوی ششم تیر ۱۴۰۰ خبرگزاری خبر آنلاین با حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران آمده است: او که چند روز بعد از اعلام نتایج سیزدهمین دوره انتخابات مهمان خبرآنلاین شده بود، با تاکید براینکه اصلاح طلبی منهای صندوق رای هیچ کارکردی نخواهد داشت و ممکن است در یک مقطعی شکست بخوریم که خورده ایم و هیچ اشکالی هم ندارد، از حمایت حزب متبوعش از همتی در این دور از انتخابات دفاع کرد.

مرعشی درباره توئیت سعید حجاریان که گفته بود اصلاحات صندوق محور مرد، می گوید؛«اصلاح طلبی نمی‌میرد ممکن است افراد جابه جا شوند. الان بهزاد نبوی از کارگزاران جلوتر است.»او در این گفتگو از برنامه ریزی حزب کارگزاران برای انتخابات ۱۴۰۲ هم روایت کرد.

مشروح بخش اول از مصاحبه خبرگزاری خبرآنلاین با حسین مرعشی از اعضای حزب کارگزاران را می خوانید؛ بخش دوم این گفتگو طی روزهای آینده منتشر خواهد شد.

*آقای مرعشی!  آیا ارزیابی شما واقعا این بود که همتی می برد؟

ما احتمال دور دوم را می دادیم،‌ یعنی فکر می کردیم آقای رئیسی ۴۷ الی ۴۸ درصد، آقای همتی ۲۰ تا ۲۵ درصد،آقای رضایی ۲۰ درصد، ۵ درصد هم آقای قاضی زاده رأی می آورد. ما برای قاضی زاده ۱ میلیون رای پیش بینی کرده بودیم که درست از آب درآمد.

*طبق نظرسنجی ها چطور؟

در نظرسنجی‌هایی که خود ما گرفته بودیم آقای همتی تا ۱۶ درصد رسیده بود و رای ایشان فزاینده بود. در این انتخابات یک بررسی آماری را در ذهنم دارم که خدمتتان می گویم. دوستانی که در مورد سطح مشارکت تحلیل می کنند، آن ۵۹ میلیون و دویست هزار نفر طبق گفته وزارت کشور که واجدان شرایط بودند را مبنای تحلیل می گیرند که این اشکال دارد چون هیچ وقت در هیچ کشوری حتی در کشورهای غربی نُرم مشارکت را ۱۰۰ از ۱۰۰ نمی گیرند یعنی کل ظرفیت واجدان شرایط را لحاظ نمی کنند و بالاخره باید به اتکای آمارهای گذشته این را تعیین کنند.

اگر ما متوسطه دوازده دوره قبل را مبنا بگیریم ۶۸ درصد متوسط مشارکت در دوازده دوره گذشته بوده است، ‌۶۸ درصد ۴۰ میلیون نفر شرکت کننده می شود (من این ۴۰ میلیون را از ۶۰ میلیون واجد شرایط عرض کردم و این آمار را رُند کردم).

اگر حداکثر مشارکت را در نظر بگیریم، به لحاظ آماری مشارکت حداکثری مشارکت سال ۸۸ است که ۸۵ درصد است، اما ما آن را قبول نداریم چون در بعضی از شهرهای ایران بالای ۱۰۰ درصد رای داده بودند، یعنی آمار رسمی در سال ۸۸ آمار مشارکت ۸۵ درصدی است و ۱۳۰ شهرستان ایران بالای ۱۰۰ درصد رای دادند.

انتخاباتی که همه آن را قبول داشتند و چه بازنده و چه برنده انتخابات با دیده احترام به آن نگاه کردند چون یک انتخابات حداکثری بود، انتخابات ۷۶ است که آقای خاتمی برنده شدند.

پس از نظر من یک متوسط داریم که ۶۸ درصد است و حدود ۴۰ میلیون نفر باید منطقا شرکت می کردند که اگر شرکت می کردند عدد بسیار خوبی بود . اگر سقف را در نظر بگیریم ظرفیت انتخابات، ۸۰ درصد بوده که ۴۸ میلیون را شامل می شود که اگر این را مبنا بگیریم در این انتخابات ‌۲۹ میلیون نفر شرکت کردند و با لحاظ متوسط ۱۱ میلیون نفر نیامدند و با لحاظ حداکثر، ۱۹ میلیون نفر نیامدند.

پس اینکه عده ای می گویند تحریم یا نیامدن مردم! باید بین ۱۱ تا ۱۹ میلیون نفر دنبال عدد باشیم (که بر اساس متوسط دوازده دوره انتخابات ریاست جمهوری ۱۱ میلیون نفر نیامدند و بر اساس حداکثر دوازده دوره انتخابات ریاست جمهوری ۱۹ میلیون نفر نیامدند که این در مقابل ۲۹ میلیونی که شرکت کردند یعنی اکثریت شرکت کرده اند). از جهت آمارها، آقای رئیسی در دوره قبل ۱۶ میلیون را داشت و این دفعه ۱۲درصد رای آقای رئیسی افزایش پیدا کرده است که این نشان می دهد آقای رئیسی و دوستانشان از رای دوره قبلشان به خوبی حفاظت کردند و در این ۴ سال اخیر پایمردی کردند و تمام اشکالات کشور را گردن دولت آقای روحانی و جناح رقیبشان انداختند و خودشان را کاملا از همه مسؤلیت های کشور مبرا کردند و رای خودشان را حفظ کردند و ۱۲ درصد هم آن را افزایش  دادند و از ۱۶ میلیون به ۱۸ میلیون رسید.

*شما یک مسئله‌ای را حساب نمی کنید و آن این است که میزان رای دهنده ها ۱۰ میلیون نفر بالاتر رفته است.

من فقط رای ایشان را می گویم نه درصدش را. یک بخشی از این ۱۲ درصد افزایشی می تواند ورود یکسری از افراد رای اولی باشد و یک بخشی از آن به دلیل حمایت اهل سنت از ایشان بود و یک بخشی هم می تواند از رای ما را گرفته باشد.

 *به هرحال تعداد رای دهنده ها ۱۰ درصد بالا رفته و ۱۰ درصد هم اضافه شده است یعنی ۲ درصد به رای ایشان نسبت به دوره قبل اضافه شده است.

خیر. تعداد کل شرکت کننده ها که پایین آمده است.

۸۵ درصد رای از دست دادیم

*تعداد واجدین شرایط..

من واجدین شرایط را توضیح دادم. در جبهه ما از ۲۴ میلیون رای آقای روحانی در دوره گذشته، اگر رای آقای همتی را در نظر بگیریم به ۲ و نیم میلیون رسیده است،‌ یعنی ما ۸۵ درصد رای از دست داده ایم و اگر آن رای سفید را هم به عنوان یک رای اعتراضی در نظر بگیریم و با رای آقای همتی جمع کنیم، ۸۰ درصد از رای ما افتاده است که این قابل مطالعه است یعنی باید دلایل آن را بررسی کنیم. یکی از دلایل آن ناشی از شرایط اقتصادی کشور است یعنی این تحریمی که در این ۳ سال اخیر به عنوان فشار حداکثری امریکایی ها بر ملت ایران بود یک فشارهایی را متوجه زندگی مردم کرده که بین مردم و صندوق رای فاصله انداخته و این نارضایتی ناشی از شرایط بد اقتصادی یک بخش مهمی از مساله است و یک بخش دیگر آن ناشی از فشارهای سیاسی است که متوجه جبهه اصلاحات همیشه بوده است.

یعنی جبهه رقیب ما می تواند از دو یا سه سال قبل از انتخابات کاندیدایش را تعیین کند و تصمیمش را بگیرد و تصمیمش را اعلام کند، لابی کند و آن را پیگیری کند. اما ما تا تایید صلاحیتهای شورای نگهبان انجام نشود روی هیچ کاندیدایی نمی توانیم حساب کنیم پس این یک محدودیت سیاسی است که ما فعلا با آن مواجه هستیم، ‌یعنی روزی که ما وارد انتخابات می شویم حتی در مورد آقای لاریجانی هم نمی توانیم حساب کنیم که هست یا نیست یا روی آقای جهانگیری نمی توانیم حساب کنیم که هست یا نیست یا در مورد آقای محمد شریعتمداری هم همینطور؛ حتی در مورد آقای پزشکیان! همه فکر می کردیم آقای پزشکیان تایید صلاحیت شود.

پس اگر ما از قبل تمهید کنیم و کاندیدایمان را تعیین کنیم در معرض خطر رد صلاحیت قرار می گیریم و اگر کاندیدایمان را رونمایی و آشکار نکنیم نمی توانیم روی آن کار کنیم و نمی توانیم جامعه را برای انتخابات آماده کنیم چون در یک هفته و دو هفته و ده روز نمی شود جامعه را برای انتخابات آماده کرد. اینها محدودیتهایی هستند که ما داریم. نکته دیگری که من می خواهم به آن اضافه کنم تردید و یا اشتباه راهبردی در جبهه اصلاحات است، راهبرد ما باید همیشه صندوق باشد و باید به نتیجه صندوق اهمیت دهیم یعنی حضور در انتخابات و توجه در داوری نهایی مردم از طریق صندوق رای باید یک راهبرد باشد،.

حالا می توانیم تاکتیک‌ها را متفاوت انتخاب کنیم، تاکتیک‌های مختلفی را می توان انتخاب کرد، وحدت را می توان درست کرد، می شود وصل شد، می شود جدا شد، می شود جبهه تشکیل داد، می شود تشکیل نداد و …‌، اینها کارهای تاکتیکی است ولی تحلیل من این است اگر ما بعد از سال ۸۸، سال ۹۲ را مبنا بگیریم، چون ۸۸ یک سالی بود که یک شقاق و یک جدایی مهمی اتفاق افتاد و یک نگرانی هایی در فضای سیاسی ایران ایجاد شد و یک خطراتی مجموعه نظام و امنیت را تهدید کرده و به تبع آن یک محدودیتهایی برای سیاستمدارهای درصحنه به وجود آورده بود.

بنابراین از ۸۸ که عبور کردیم، ۹۲ اولین انتخاباتی است که در آن انتخابات ما سه سرمایه مهم داشتیم که به کمک ما آمده است، سرمایه اول سرخوردگی هایی بود که در ۸۸ به وجود آمد، در جبهه ما بعد از بحران ۸۸ که اتفاق افتاد یک سرخوردگی به وجود آمده بود که این سرخوردگی به دنبال یک بستری می گشت تا این را جبران کند. این یک سرمایه مهمی بود که ما در ۹۲ داشتیم. یک سرمایه دیگر این بود که دولت آقای احمدی نژاد در سال های آخر،  در اداره کشور دچار ضعف های بسیاری شده بود و شکافی بین دولت و نهاد رهبری به وجود آمده بود و آقای احمدی نژاد حرمت شکنی‌هایی کرده بود و با اصولگرایان درگیر شده بود و جسارت‌هایی در حوزه رهبری کرده بود.

خود این برگی بود که در اختیار ما بود و همه کسانی که از احمدی نژاد و روش های احمدی نژاد خسته شده بودند و فاصله گرفته بودند می توانستند به اردوگاه ما بیایند سومین سرمایه ما آن اشتباهی بود که شورای نگهبان در رد صلاحیت آقای هاشمی مرتکب شد.

 ما از این سرمایه به خوبی استفاده کردیم و انتخابات ۹۲ را به عنوان اولین انتخابات بعد از ۸۸ توانستیم ببریم و این پایه یک نو سازی برای جبهه اصلاحات شد. این ادامه پیدا کرد و در ۹۴ در انتخابات مجلس، اصلاح طلبان یک سیاست روشنی را انتخاب کردند و آن این بود که پایداری را در مجلس دهم به حداقل برسانند و کاملا هم موفق بودیم، یعنی بعضی از نهادهای امنیتی پیش بینی کرده بودند که اگر شورای نگهبان اصلاح طلبان را رد صلاحیت کند ما ۲۰۰ کرسی می گیریم و اگر شورای نگهبان رد صلاحیت را چندان جدی نگیرد و یک تعداد از آنها را تایید کند خیلی راحت ۱۵۰ کرسی را می گیریم و ما این را به ۷۰ تا رساندیم یعنی کل پایداری‌ها در مجلس دهم ۷۰ نفر شدند و ما توانستیم یک فراکسیون ۱۲۰ نفره ای را در مجلس داشته باشیم.

در سال ۹۶ هم به رای آقای روحانی ۴ ، ۵ میلیون اضافه شد و هم لیست شورای شهر تهران و اصفهان و مشهد را قاطعانه بردیم. در انتخابات ۹۴ کف رای ما که آقای هاشم زایی بود با رأس رقیب ما که آقای حداد بود ۴۰ هزار تفاوت داشت. در شورای شهر سال ۹۶ کف رای ما یک میلیون بود و رای آقای چمران ۶۰۰ هزارتا بود یعنی ۴۰۰ هزار اختلاف بین نفر آخر ما و نفر اول لیست رقیب بود، تا اینجا کار بسیار طبیعی و نرمال داشت پیش می رفت، از ۹۶ چند اتفاق افتاد که این اتفاقات پشت سر هم جبهه اصلاحات را از جهت انتخاب راهبرد، دچار بحران کرد، یعنی بحران راهبرد ایجاد کرد.

اولین بحران حوادث بهمن ۹۶ است، بهمن ۹۶ که از مشهد شروع شد و بعد به ۱۰۰ شهر ایران کشید، ٰاصلاح طلبان نتوانستند یک موضع روشنی در مقابل آن حوادث بگیرند چون یک بخش آن دولت بود و یک بخش دیگر آن مردم بودند و و سخت ترین بحرانها برای سال ۹۸ است، یعنی کاری که دولت آقای روحانی در آستانه مجلس یازدهم انجام داد و به قیمت بنزین دست زد و بعد هم نتوانست فضای بعد از آن را مدیریت کند و منجر به شلوغی در شهرها و کشته شدن چند صد نفر شد، این اشتباه بزرگ دولت آقای روحانی  بود و اینکه اصلاح طلبان نتوانستند با یک راهبرد روشنی به تقابل با این بپردازند و از یک سو مساله امنیت کشور مطرح بود . از سویی دیگر مردم مطرح بودند و این خطای راهبردی منجر به این علامت سؤال شد که ما در انتخابات شرکت کنیم یا نکنیم، اصلاح طلبی منهای انتخابات که راهبردی نمی‌تواند داشته باشد و راهبرد اصلاح طلبان باید همیشه انتخابات باشد و راهی غیر از این ندارد و اگر بخواهد از این خارج شود و به اعتراضات اجتماعی کف خیابان چشم بدوزد که دیگر اصلاح طلبی نیست و معنی و مفهوم دیگری دارد.

*در نهادهای انتصابی هم که جایگاهی ندارید...

بله. پس راه ما به جای اعتراضات مردمی، راه میانه و کم هزینه یعنی انتخابات است. اصلاح طلبان در انتخابات مجلس یازدهم دچار گسست راهبردی شدند. در انتخابات مجلس دهم زمانی که لیست مورد تایید شورای نگهبان بیرون آمد، من مصاحبه کردم و گفتم ۹۰ درصد کاندیدای ما را رد کردند، یعنی در لیست تهران فقط ۳ نفر باقی مانده بودند که من آنها را می شناختم ولی چون راهبرد جبهه این بود که حتما در انتخابات شرکت کنیم، رفتیم و گشتیم و در بین باقی مانده ها کاندیدا پیدا کردیم.

مثلا خانم سیاوشی، خانم سلحشوری، هاشم زایی، دکتر صادقی، دکتر فتحی، فرید موسوی، مرحوم مهندس نجفی، ‌آقای مازنی و .. که نمایندگان خیلی خوبی هم بودند و توانستیم لیست خوبی را برای تهران ببندیم چون اراده ما این بود که در انتخابات شرکت کنیم. در مجلس یازدهم عینا این فرصت را داشتیم ولی راهبرد غالبمان این شده بود که با اعتراضات مردم همراهی کنیم، یعنی یک چیزی درست شد که ما اصلا نفهمیدیم مبنای منطق سیاسی آن چیست که چون مردم معترض هستند و ناراضی هستند و در انتخابات شرکت نمی کنند پس ما با مردم همراهی کنیم.

اگر ما با مردم همراهی کنیم پس تکلیف سیاست چه می شود؟ الان چه کسی به خاطر دارد که آقای قالیباف در مجلس چقدر رای داشته است؟ ما در تهران قادر بودیم  مجددا یک رای از مردم بگیریم که آقای قالیباف اصلا به مجلس نرود، اگر این اتفاق می افتاد شرایط برای رقیب و برای ما  بسیار متفاوت می شد. ما اینجا خودمان دچار یک اشتباه استراتژیک شدیم و مشارکت در صندوق را همراه با مردم زیر سؤال بردیم. اشکال نداشت که ما می آمدیم و حتی مردم نمی آمدند که حتی در انتخابات شوراهای این دوره همه احزاب ما بودند و آقای خاتمی هم آمدند و مردم نیامدند که اشکالی هم ندارد، بالاخره یک اتفاق سیاسی قابل نقد و بررسی است و در آینده ممکن است مردم متوجه شوند که نیامدنشان خیلی به نفع کشور و به نفع خودشان نبوده است.

*نقدی که همفکران شما به حزب کارگزاران دارند این است که شما از آقای همتی حمایت و دعوت کردید  نتیجه ای هم به دست نیاوردید….

این را هم توضیح می دهم. در این انتخابات اولین مساله ای که وجود دارد شرایط اقتصادی و اجتماعی و نارضایتی مردم است، فشار اقتصادی روی مردم سنگین است و بدون توجه به اینکه ریشه این مشکل در خارج از ایران است، ریشه این مشکل ترامپ بوده که از برجام خارج شده و تصمیم گرفته که فشار حداکثری را روی ایران بگذارد و عدم پایبندی اروپا که حتی نتوانستند اینستکس را عملیاتی کنند، یعنی هیچ کس فکر نمی کرد که اروپا در مقابل امریکا انقدر ضعیف باشد و حتی چین و روسیه که هر دو دوستان ایران تلقی می شوند کوچکترین همراهی را با اقتصاد ایران نکردند.

 بعضی چیزها را هم نمی شود گفت که کشور چقدر در فشار قرار گرفت؛ این مشکلات که بود و همه هم مسؤلیت آن را متوجه دولت دانستند و مسؤل دولت را هم اصلاح طلبان دانستند پس تمام این مشکلات، مشکلات اصلاح طلبی تلقی شد و از طرفی ما با این علامت سؤال مواجه بودیم که در انتخابات شرکت کنیم یا نکنیم؟ هرچند این که سؤال ندارد چون اگر بخواهیم شرکت نکنیم باید دلیل بیاوریم.

در مورد کاندیداها هم که موضوع روشن است؛ مثلا آقای همتی از آقای محمد شریعتمداری اصلاح طلب تر بود یا نبود؟ آقای محمد شریعتمداری که سابقه اصولگراییش موجود است و در انتخابات گذشته هم با آقای ری شهری همیشه بوده است؛ آقای آخوندی رئیس ستاد اصولگرایان حامی مهندس موسوی بود و ایشان هیچ وقت خودشان ادعای اردوگاه سیاسی اصلاح طلبان را نداشتند، اما آقای همتی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران برای ۱۵ سال بوده و رئیس واحد مرکزی خبر در زمان امام بود و سابقه همکاری ایشان با چپ که خیلی بیشتر از آقای آخوندی و آقای شریعتمداری بوده است.

برای جبهه اصلاحات چه فرقی داشت که بگوییم آقای همتی یا آقای شریعتمداری یا آقای… پس این، مشکل شخص نبود. درست است که کارگزاران از آقای همتی حمایت کردند ولی مشکل ما شخص نبود، مشکل این بود که یک جمعی از دوستان می گفتند چون مردم نمی آیند ما نباید در انتخابات شرکت کنیم و ما این راهبرد را قبول نداشتیم.

*یعنی شما می گویید تصمیم شرکت در انتخابات مجلس و انتخابات ریاست جمهوری تصمیم درستی است؟

حتما تصمیم کارگزاران تصمیم حرفه ای و درستی بوده است. شما باید تکلیف را با خودتان روشن کنید. اصلاحات منهای صندوق رای چه مفهومی می تواند داشته باشد؟ اینکه شما بگویید با مردم همراهی کنیم یعنی چه؟ یعنی اگر مردم در انتخابات نیامدند ما به عنوان سیاستمدار نباید مردم را راهنمایی کنیم؟

*آنهایی که می گفتند شرکت نکنیم چه استدلالی داشتند؟

آنها می گفتند که پایگاه اجتماعیمان را حفظ کنیم، اینکه پایگاه اجتماعیمان را حفظ کنیم یعنی چه؟ آنها می گفتند که ما در انتخابات شوراها می آییم چون پایگاه اجتماعی را باید حفظ کرد. نتیجه انتخابات شورای تهران از انتخابات مجلسی که ما شرکت کردیم بدتر شد. در مجلس حداقل آقای انصاری ۶۵ هزار رای را آورد، اما در اینجا آقای سالاری ۳۶ هزار رای آورد یعنی حتی نتوانستیم رکورد مجلس را در انتخابات شوراها حفظ کنیم.

پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان مضمحل نشده است اما…

یعنی پایگاه اجتماعی‌تان مضمحل شده است؟

خیر. فشارهای اقتصادی شدیدی به مردم وارد شده است و نا امیدی مردم از کارکرد دولت، هم به دلیل اینکه دولت کم توضیح داده است و هم به این دلیل که رقیب ما همه مشکلات را متوجه دولت دانسته است. در نهایت آقای روحانی گفت(هرچند دیر گفت) همه قوای دیگر خوب هستند و فقط دولت مسئول این مشکلات است؟ هرچند بالاخره رقیب ما توانست این را جا بیاندازد که تمام مشکلات برای اینهاست در حالی که هر مشکلی که پیش آمده همه در آن مسئولیت داشتند، اگر برجام به وجود آمده یک کار جمعی بوده است، اگر برجام متوقف شده و به دلیل اشتباهات داخلی ما بوده پس همه باهم مقصر هستند، اگر روابط ما با عربستان خراب شده بالاخره یک عده رفته اند و یک کارهایی کرده اند و روابط را بهم زده اند و دولت تقریبا کاره ای نبوده است.

بنابراین بحث روشن است که ما همچنان مدافع اصل مشارکت در انتخابات هستیم و فکر می کنیم اصلاح طلبی منهای صندوق رای هیچ کارکردی نخواهد داشت و ممکن است در یک مقطعی شکست بخوریم که خورده ایم و هیچ اشکالی هم ندارد، یعنی ما شکست می خوریم و بعد از شکست اشکالاتمان را بررسی می کنیم و راه حل های آن را پیدا می کنیم تا دفعه بعد پیروز شویم. بازی سیاست هم همین است و قرار نیست که ما همیشه برنده باشیم. برخی از دوستان می گویند اگر شرایط اجتماعی به گونه ای نبود که ما برنده شویم، ما نیستیم. اینکه نمی شود! انتخابات برد و باخت است و قرار نیست که حتما ما ببریم.

*آورده شما از این تصمیم چه بوده است؟ به نظر شما این تصمیم شما باعث شده که یک پالس مثبتی به نظام بدهید که…

در نظام جمهوری اسلامی نمی شود که شما رئیس جمهور تعیین کنید و بعد رابطه ای با نظام نداشته باشید. روابط با نظام بسیار طبیعی است یعنی همه احزابی که پروانه دارند رفته اند امضا کرده اند که هم قانون اساسی و هم اصل ولایت فقیه را قبول دارند و بدون اینکه اینها را امضا کنند که به آنها پروانه نمی دهند.

هیچ حزبی وجود ندارد که پروانه داشته باشد ولی این را امضا نکرده باشد، پس نمی‌شود چیزی را امضا کنید ولی به چیزی غیر از آن عمل کنید چون نفاق که ندارید. دوم اینکه در هر کاری می خواهید انجام دهید مثلا می خواهید ساختمان بسازید، کشاورزی کنید، صنعت بزنید، دیپلماسی خارجی را مدیریت کنید یا هرکار دیگری که بخواهید کنید یک اصول حرفه ای دارد، بنابراین شما باید حرفه ای به دنبال سیاست باشید و نمی شود که یک سیاستمدار بگوید من کار حرفه ای و ملی خودم را به خاطر شرایط تغییر می دهم این اصلا معنی ندارد، شما فکر می کنید اگر الان آقای هاشمی زنده بود آقای هاشمی می‌نشست تا انتخابات سرد شود یا در انتخابات شرکت نمی‌کرد؟

*در سال ۹۲ رد صلاحیت مرحوم هاشمی به عنوان یکی از سرمایه های شما تلقی شد. در سال ۹۲ مرحوم هاشمی توانستند همه اصلاح طلبان را دور هم جمع کنند(آن زمان هم همین مشکل بود) ولی در این دوره خلاء مرحوم هاشمی کاملا محسوس بود  چرا نتوانستید افراد ناراضی را راضی کنید؟

خیلی کار سختی بود ولی ما هنوز هم باید بایستیم، یعنی من امروز هم که در خدمت شما هستم در جمع دوستانمان عده ای علاقه مند به ترک سیاست شده اند و من قاطعانه به آنها گفته ام که ترک سیاست برای هر حزب و برای هر فردی بعد از پیروزی است نه بعد از شکست.

بعد از شکست زمان، زمان حضور قوی تر است، زمان حرف زدن و ارتباط برقرار کردن بهتر است، ما الان ۳ راهبرد برای حزب خودمان انتخاب کرده ایم و آن را در دستور کار گذاشته ایم و از همین هفته آن را شروع کرده ایم، یکی  توسعه تشکیلات حزب است؛ ما حتما به حزب کارگزاران نیرومندتری هم به لحاظ عده و عُده و هم به لحاظ تولید محتوا و فکر و هم به لحاظ منابعی که مورد نیاز کار مبارزه انتخاباتی است، نیاز داریم، ما حتما باید حزبمان را به شدت تقویت کنیم که تقویت خواهیم کرد و این در دستور کارمان قرار گرفته است. دوم اینکه باید به جبهه‌مان یک نگاه مجدد کنیم و مسائل درون جبهه‌ایمان را کاهش دهیم. ما در آینده در ائتلافهایی حضور خواهیم داشت که اصل سیاست مشارکت در انتخابات را پذیرفته باشند. ما با هر نوع گروه سیاسی یا سیاستمداری که مردد در استفاده از ابزار صندوق است، نخواهیم بود، سیاست راهبردی ما استفاده از ظرفیت های صندوق برای اصلاح امور کشور است.

*نیروی جوان و ..

در تقویت حزب یکی از مواردمان جوان گرایی است.

* آقای حجاریان در توییتی نوشته که« اصلاحات صندوق محور مُرد! اما قبل از تدفین شکوهمند باید به اتاق تشریح برده شود تا علت مرگ روشن شود. آیا مرگ به علت کهولت سن بوده است یا می توان رد پای قاتل یا قاتلانی را پیدا کرد؟» منظور از اصلاحات صندوق محور مُرد، کارگزاران است؟ آیا واقعا اصلاح طلبی مُرده است؟

اصلاح طلبی نمی‌میرد ممکن است افراد جابه جا شوند. الان بهزاد نبوی از کارگزاران جلوتر است.

*یعنی باید بهزاد نبوی را مقصر دانست؟

مقصودش بهزاد نبوی است.

*خاتمی چطور؟

آنها خاتمی را در این حد نمی دانند.

*حزب کارگزاران برای انتخابات مجلس در ۱۴۰۲، برنامه ریزی کرده است؟

هنوز که تازه از انتخابات فارغ شدیم بازسازی تشکیلاتی انجام می دهیم و در حال کادرسازی برای آینده هستیم به گونه ای که انتخابات محور باشد هنوز برای ۱۴۰۲ برنامه نداریم ولی در حال بررسی هستیم.



منبع خبر

مرعشی: اصلاح‌طلبی نمی‌میرد بیشتر بخوانید »

کواکبیان: اصلاحات زیر بار کاندیداتوری لاریجانی نمی رود/ ارتباط مستمر آخوندی با خبرنگاران و رسانه ها

کواکبیان: اصلاحات زیر بار کاندیداتوری لاریجانی نمی رود/ ارتباط مستمر آخوندی با خبرنگاران و رسانه ها


سرویس سیاست مشرق – سیزدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری در ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ هم‌زمان با انتخابات ششمین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا و انتخابات میان‌دوره‌ای مجلس شورای اسلامی برگزار خواهد شد. در ستون «صندوقچه انتخابات» به بررسی روزانه اخبار و حواشی انتخاباتی و رصد رسانه‌های داخلی و بررسی رسانه‌های معاند می‌پردازیم.

********

–  برگ برنده کاندیداها، بیان راه حل برای رفع مشکلات ایران و آمریکاست

«محمدصادق جوادی‌حصار» فعال سیاسی اصلاح طلب در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت: «اگر کاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری این قدرت و ظرفیت را داشته باشند که حل مساله ایران و امریکا را در دستور بگذارند، به نظرم بزرگ‌ترین گام را در مسیر پیروزی در انتخابات پیش‌رو برداشته‌اند. البته به شرطی که بیان‌شان در این مساله باورپذیر باشد. در دوره فعلی تا حدی که وعده داده شده بود، عملی شد و مردم هم استقبال کردند. ولی از جایی به بعد که مسیر پیشرفت در این حوزه متوقف شد، مردم ناامید شدند. هم‌اکنون نیز به نظرم مساله ما مانند گذشته یک بحران جهانی نیست و فقط مساله امریکاست. اگر کسی بتواند با شگردی مشکلات ایران و امریکا را حل کند، برگه برنده انتخابات ریاست‌جمهوری را رو کرده است».

– کواکبیان: اصلاحات زیر بار کاندیداتوری لاریجانی نمی رود

«مصطفی کواکبیان» فعال سیاسی اصلاح طلب و دبیر کل حزب مردم سالاری در مصاحبه با خبرگزاری مهر با اشاره به انتخابات ریاست جمهوری و احتمال نامزدی لاریجانی گفت: اصلاح‌طلبان واقعی هرگز زیر بار نامزد غیر اصلاح‌طلب نخواهند رفت. تجربه دولت یازدهم و دوازدهم نشان داد روی کار آمدن یک فرد غیر اصلاح‌طلب نه تنها منافعی برای جریان اصلاح‌طلب ندارد بلکه ضرر هم دارد. هرکس می‌خواست به دولت فحش بدهد به ما فحش می‌داد.

کواکبیان: اصلاحات زیر بار کاندیداتوری لاریجانی نمی رود/ ارتباط مستمر آخوندی با خبرنگاران و رسانه ها

کواکبیان افزود:«بنده حتی ائتلاف جبهه‌ای را هم قبول ندارم و معتقدم هر حزب باید یک نامزد داشته باشد اما فعلاً چون نظام انتخابات حزبی نداریم ناچار به پذیرش ائتلاف جبهه‌ای هستیم. در دنیا اول انتخابات حزبی دارند بعد ائتلاف جبهه‌ای و یا ملی».

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب در ادامه تصریح کرد: «خمیرمایه لاریجانی، اصولگرایی است. ما به عنوان اصلاح‌طلب چرا باید زیر بار شخصی که ذات اصلی‌اش اصولگرایی است برویم… بدنه اصلاح‌طلبان معتقد است بدترین عملکرد را اصلاح‌طلبان در مجلس دهم و دولت دوازدهم داشته‌اند. اگر بخواهیم تعهدی به مردم بدهیم باید پای آن بایستیم. چه کسی می‌خواهد پاسخگوی عملکرد دولت دوازدهم و مجلس دهم از طرف اصلاح‌طلبان باشد؟».

کواکبیان: اصلاحات زیر بار کاندیداتوری لاریجانی نمی رود/ ارتباط مستمر آخوندی با خبرنگاران و رسانه ها

– نقل قول نماینده سابق درباره شرط لاریجانی برای کاندیداتوری

از سوی دیگر خبرآنلاین به نقل از نامه نیوز نوشت:«سیدحسین نقوی حسینی، نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی درباره کاندیداتوری علی لاریجانی گفت: “یک نقل قولی از آقای لاریجانی شنیدم که ایشان جایی مطرح کرده و گفته «اگر آیت‌الله رئیسی بیاید دیگر نیازی به کاندیداتوری من نیست.” با این اوصاف اگر آیت‌الله رئیسی نامزد شود به نظرم تکلیف انتخابات ریاست‌جمهوری روشن است».

– قاضی زاده: در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام می کنم

باشگاه خبرنگاران جوان در گزارشی نوشت:«سید امیرحسین قاضی زاده نایب رئیس اول مجلس شورای اسلامی در جمع خبرنگاران درباره خبرهای مربوط به اعلام نامزدی خود در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ گفت: بنده در انتخابات ثبت نام خواهم کرد و نامزدی در انتخابات به تأیید صلاحیت شورای نگهبان بستگی دارد».

قاضی زاده در پاسخ به اینکه اگر رئیسی و قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری حاضر شوند، چگونه عمل می‌کنید، بیان کرد: «به این پرسش پاسخ نمی‌دهم، چون بر اساس اما و اگرها عمل نمی‌کنیم. رهبری هم در سخنرانی اخیرشان فرمودند شما ببینید نسبت به موضوع‌ها صلاحیت دارید یا نه».

کواکبیان: اصلاحات زیر بار کاندیداتوری لاریجانی نمی رود/ ارتباط مستمر آخوندی با خبرنگاران و رسانه ها

– ارتباط مستمر آخوندی با خبرنگاران و رسانه ها  

روزنامه اعتماد در گزارشی با عنوان «شعاربازی انتخاباتی» نوشت:«عباس آخوندی که ازجمله نخستین چهره‌هایی بود که از کاندیداتوری خود خبر داد، در این مسیر تلاش می‌کند که خود را به‌لحاظ اقتصادی متعلق به طبقه متوسط معرفی کند. او که طی این چند ماه اخیر همواره سعی کرده در ارتباط مستمر با خبرنگاران و رسانه‌ها، خود را در عرصه سیاست پویا نگه دارد، به تازگی در مصاحبه‌ای با خبرآنلاین درباره وضعیت معیشتی خود که از قضا بسیار هم محل پرسش افکار عمومی بوده، توضیح داده است».

این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«آخوندی در پاسخ به پرسشی درباره دارایی‌هایش گفته است:”برای من مهم نیست که پول‌دار باشم یا نباشم ولی فقیر هم نیستم، الحمدلله یک زندگی طبقه متوسط را دارم و آدم متوسطی هستم ولی به نظر من این حرف‌ها همه‌اش انحراف است. زندگی من خیلی سالم است. یعنی اگر پایش بیفتد و بحث کنیم آن وقت معلوم می‌شود که سالوس‌ها چه پنهان‌کاری‌ها که دارند. چون من هیچی برای پنهان‌کردن از مردم نداشتم و ندارم و نخواهم داشت”.»

روزنامه اعتماد در ادامه نوشت:«در ۸ سال گذشته اصولگرایان و مخالفان سرسخت دولت حسن روحانی بارها سعی کرده‌اند که اعضای کابینه را به‌خاطر فعالیت‌های اقتصادی و حتی ثروتمند شخصی‌شان مورد انتقاد قرار دهند و از قضا آخوندی همواره یکی از مهم‌ترین گزینه‌های این مخالفان در این میان وزرای دولت بوده».

کواکبیان: اصلاحات زیر بار کاندیداتوری لاریجانی نمی رود/ ارتباط مستمر آخوندی با خبرنگاران و رسانه ها

– بادامچیان:شورای نگهبان افراد مشهور اصولگرا را هم رد کرده است

«اسدالله بادامچیان» دبیرکل حزب موتلفه اسلامی در مصاحبه با خبرآنلاین گفت:«متاسفانه اصلاح طلبان همیشه علیه شورای نگهبان موضع گرفتند و هر چند نفر از آنها را هم که تایید کند باز هم این اظهارات را علیه شورای نگهبان خواهند گفت. شورای نگهبان طبق قانون موظف است کسانی که دارای صلاحیت قانونی نیستند یا صلاحیتشان برای شورای نگهبان احراز نمی شود را تایید نکنند و ربطی به مسائل سیاسی ندارد.  در دوره انتخابات گذشته تعداد گسترده ای از تیپ مشهور به اصولگرا را رد کرده است».

کواکبیان: اصلاحات زیر بار کاندیداتوری لاریجانی نمی رود/ ارتباط مستمر آخوندی با خبرنگاران و رسانه ها

بادامچیان در بخش دیگری از این مصاحبه گفت:« همین آقای علی مطهری که منتقد شورای نگهبان است، درچند دوره شورای نگهبان آقای علی مطهری را تایید کرده است؟ و چقدر رای آورده است؟ می گفتند اگر علی مطهری بیایند همه می آیند اما چنین چیزی نیست. این بحث ها در کلان توده مردم نیست، مردم امروز کسانی را می طلبند که به آنها اطمینان داشته باشند و به تعبیری افراد به درد بخور و شایسته ای باشند».



منبع خبر

کواکبیان: اصلاحات زیر بار کاندیداتوری لاریجانی نمی رود/ ارتباط مستمر آخوندی با خبرنگاران و رسانه ها بیشتر بخوانید »

آفتاب یزد: اصلاح‌طلبان به جای بهانه‌تراشی عذرخواهی کنند

اصلاح‌طلبان می‌گویند از نامزد اجاره‌ای پشیمانیم



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: خبرآنلاین در این زمینه نوشت: طیفی از اصلاح‌طلبان چندین سال است که بنای‌شان را بر تخریب دولت قرار داده‌اند.

تا پایان دولت روحانی چند ماهی بیشتر باقی نمانده است اما گویا همان‌ها که از نخستین روزهای بعد از انتخابات ۹۲ به شکلی زیرپوستی و از انتخابات سال ۹۶ به بعد به شکلی علنی‌تر و پررنگ‌تر بر طبل انتقاد از دولت می‌کوبیدند این روزها بازهم دست به کار شده‌اند تا شاید از مسیر تخریب، توهین و انتقادات تند و تیز به دولت سبد رأیی برای خود در ۱۴۰۰ فراهم سازند.

این‌بار صحبت از اصولگرایان تندرو نیست، صحبت از تندروهای اردوگاه چپ است که از قضا در حمله به دولت روحانی و شخص رئیس‌جمهور وجه ‌اشتراکی محسوس با تندروهای اصولگرا پیدا می‌کنند.

سال ۹۲ که بزرگان اصلاحات به این نتیجه رسیدند که بهتر است سبد رأی اصلاح‌طلبان در کنار سبد رأی روحانی که شانس بالایی برای پیروزی داشت، قرار گیرد. تدبیری که به مذاق کاندیدای اصلاح‌طلبان در آن انتخابات یعنی عارف چندان خوش نیامد و او که بر اساس نظرسنجی‌ها شانس رأی آوری نداشت به درخواست رئیس دولت اصلاحات از عرصه کنار رفت. او در بیانیه انصراف نامی ‌از روحانی نبرد با این وجود طی چند سال اخیر بارها و بارها طیفی از اصلاح‌طلبان از نقش آن انصراف در  رأی‌آوری روحانی داستان‌ها روایت کرده‌اند اما نظرسنجی‌های انتخاباتی حکایت از آن دارد که عارف رأیی نداشت که در پیروز شدن روحانی تأثیرگذار بوده باشد.

آن انصراف اما بهانه را به دست طیفی از تندروهای این جریان داد تا بنای سهم‌خواهی را از همان سال ۹۲ بگذارند، طیفی از اصلاح‌طلبان که معتقد بودند روحانی باید کابینه‌ای چپگرا را بچیند اما «فراجناحی» بودن همان نقطه ثقل وعده‌ها و شعارهای انتخاباتی رئیس‌جمهور منتخب ۹۲ بود.

انتخابات ۹۶ که رسید اصلاح‌طلبان بازهم قرارشان بر حمایت از روحانی قرار گرفت. روحانی در رقابتی سنگین با رقبا، توانست رأیی قابل توجه کسب کند و حضورش در پاستور تمدید شد. این‌بار اما گویا آتش توپخانه منتقدان تندروی اصلاح‌طلب پرفشارتر از قبل فعال شده بود. از ساختن دو قطبی واعظی- جهانگیری تا تکرار کلیدواژه‌هایی چون رئیس‌جمهور اجاره‌ای، رحم اجاره‌ای و…

این انتقادات و حملات به دولت آن‌قدر پیش رفت که به هشتگ «من پشیمانم» هم رسید. بی‌تردید یکی از دلایلی که استارت اعتراضات سال ۹۶ را زد را می‌توان در همین جنس تحرکات و انتقادات تندروانه جست‌وجو کرد.

این روزها اما بازهم حمله به دولت روحانی گویی برای برخی تندروهای سیاسی آب و نان دارد.



منبع خبر

اصلاح‌طلبان می‌گویند از نامزد اجاره‌ای پشیمانیم بیشتر بخوانید »

اصلاح‌طلبان، آبرویی برای خود باقی نگذاشته‌اند

اصلاح‌طلبان در فضای مجازی قافیه را باخته‌اند



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: روزنامه زنجیره‌ای اعتماد در توضیح این ادعای خود نوشته است: با نزدیک شدن به انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1400 بحث بر سر نحوه  شرکت اصلاح‌طلبان در محافل سیاسی مختلف داغ شده است. ارزیابی وضعیت سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان محل مناقشه است. برخی با استناد به رفتار کاربران شبکه‌های اجتماعی مجازی معتقدند که اقبال به اصلاح‌طلبان در جامعه کم شده و امکان پیروزی آنها در انتخابات بسیار پایین است. کلان داده‌های موجود در شبکه‌های اجتماعی در این خصوص چه می‌گویند؟ تا پیش از سال 96 شبکه‌های اجتماعی مجازی نقطه قوت و مزیت اصلاح‌طلبان بود. آنها در شبکه‌های اجتماعی توان اقناع‌سازی و بسیج افکار عمومی را داشتند و یکی از دلایل پیروزی کاندیدای مورد حمایت‌شان در انتخابات ریاست‌جمهوری سال‌های 92 و 96 نیز ناشی از همین اثرگذاری در فضای مجازی بود. اما پس از انتخابات سال 96 اصولگرایان با عبرت‌گیری از دلایل شکست خود در شبکه‌های اجتماعی سرمایه‌گذاری سنگینی کردند.

داده‌ها نیز نشان می‌دهد که ارتش سایبری وابسته به اصولگرایانی که خود را انقلابی می‌خوانند یک پای ثابت ترندهای توییتری است و بسیاری از هشتگ‌های توییتری از طریق سازماندهی آنها ترند می‌شود. به‌دنبال این اتفاقات، روز به روز اصلاح‌طلبان در شبکه‌های مجازی بیشتر مورد حمله قرار گرفتند؛ در حالی که توان دفاع از خود را نیز نداشتند. این شرایط ناشی از حضور با برنامه اصولگرایان در فضای مجازی، حملات براندازان به اصلاح‌طلبان و ضعف عملکرد دولت و مسئولان اصلاح‌طلب در مناصب اجرایی کشور بود. در نتیجه شبکه‌های اجتماعی مجازی که روزگاری نقطه قوت اصلاح‌طلبان بود، امروز به نقطه ضعف و پاشنه آشیل آنها تبدیل شده است. شبکه‌های اجتماعی که روزگاری به جای صداوسیما، نقش رسانه را برای اصلاح‌طلبان بازی می‌کردند و…ابزاری برای رساندن پیام آنها به مردم بود حالا به ابزاری علیه اصلاح‌طلبان تبدیل شده بود که در برخی مواقع حتی مانع از شنیدن صدای آنان می‌شد. تحلیل داده‌های توییتری در 9 ماه اول سال جاری نیز موید همین امر است که اصلاح‌طلبان در توییتر، جایی که جریانات سیاسی و رسانه‌ای بیشترین تحرک را در آن دارند، شرایط اسفناکی را تجربه می‌کنند.

یافته‌های حاصل از بررسی توییت‌های پرلایک منتشر شده راجع ‌به چهره‌های شناخته‌شده اصلاح‌طلب نشان می‌دهد که انتقادها از این چهره‌ها در طول 9 ماه گذشته به مراتب بیش از حمایت‌های صورت‌گرفته از آنان بوده است. نرخ انتقادات مطرح‌شده که علیه چهره‌های مطرح اصلاح‌طلب چندین برابر بیشتر از توییت‌های حمایتی از آنهاست و این در حالی است که تعداد لایک‌ها در حمایت از آنها بسیار کم است یعنی در توییتر افراد کمی حاضرند از اصلاح‌طلبان دفاع کنند اما از سوی دیگر حملات بسیاری علیه آنها انجام می‌شود. تداوم این وضعیت برای اصلاح‌طلبان و عدم دفاع کاربران شبکه‌های اجتماعی مجازی از آنها در سال منتهی به انتخابات ریاست‌جمهوری می‌تواند نتایج ناامیدکننده‌ای برای آنها به‌دنبال داشته باشد. اصلاح‌طلبان هر روز در توییتر کتک می‌خورند و کسی نیست که از آنها دفاع کند. اگر همین وضعیت در اینستاگرام و سایر رسانه‌های آنلاین نیز تداوم داشته باشد، امکان توفیق آنها در جریان انتخابات بسیار دشوار خواهد شد. نیروهای اصلاح‌طلب امروز و با یک تاخیر چند ساله متوجه شده‌اند که در فضای آنلاین وضعیت بحرانی دارند اما برای عبور از این بحران هیچ تلاش و اقدامی نکرده‌اند. تداوم این وضعیت می‌تواند بیش از پیش باعث افول سرمایه اجتماعی آنان شود.

تحلیل روزنامه اعتماد درباره فضای مجازی در حالی است که مدعیان اصلاح‌طلبی به اعتبار سوءمدیریت‌ها و خیانت‌های خود، مورد اعتراض مردم در فضای واقعی و اجتماعی قرار دارند و در فضای مجازی، صرفا بخش کوچکی از این اعتراض‌ها منعکس می‌شود.



منبع خبر

اصلاح‌طلبان در فضای مجازی قافیه را باخته‌اند بیشتر بخوانید »

فائزه هاشمی: مردم از اصلاح‌طلبان ناامید هستند

فائزه هاشمی: مردم از اصلاح‌طلبان ناامید هستند



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق،روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: وی در گفت‌وگو با خبرآن‌لاین و در پاسخ این سؤال که «در افکار عمومی جا افتاده حزب شما، حزب خانوادگی است و می‌خواهد نقش پدرسالاری در جریان اصلاح‌طلبان ایفا کند، پاسخ شما چیست؟» گفت: کارگزارانی که چندین سال است تقریباً در جریان اصلاحات تصمیم‌گیر مؤثر نیستند چگونه می‌خواهند نقش پدرسالاری را ایفا کنند. با این نظر موافق نیستم. درست است که وزرا یا معاونان بابا این حزب را تأسیس کردند و شعارها و اهداف حزب کارگزاران از تفکرات توسعه‌ای بابا بود، ولی به خاطر ندارم که بابا به آنها گفته باشد این کار را کنید یا نکنید، مگر اینکه خودشان مشورت می‌کردند و بابا هم نظر خودش را می‌گفت، اینطور نبود که این حزب توسط بابا هدایت شود.

هاشمی افزود: اینکه کارگزاران نقش پدرسالارانه را در جریان اصلاحات بازی می‌کنند درست نیست. جریانی که پدرسالار است حزب اتحاد ملت است که نزدیکترین به آقای خاتمی است، جریان اصلاحات را آقای خاتمی هدایت می‌کند و ایشان هم بیشتر تحت تأثیر نظرات و افکار این حزب است. مواردی بوده که کارگزاران با آقای خاتمی در یک موضوعی بحث کرده‌اند، پیشنهاد دیگری داده‌اند اما ایشان بدون منطقی آن را قبول نکرده یا منطق ضعیفی داشته که قابل قبول نبوده است.

وی همچنین گفته است: کارگزاران و اصلاح‌طلبان مدتی است از اصلاحات فاصله گرفته‌اند.

اصلاح‌طلبان هم بعد از پیروزی‌ها در سه انتخابات قبل از 1398 عملکرد قابل دفاعی نداشتند، پس از اینها هم راضی نیستیم. بدین ترتیب رأی ما یک نمایش و ابزار شده است برای بهره‌برداری در مسیر نادرست.

لذا مهمترین راهی که وجود دارد عملکرد است و نه شعار و حرف، یعنی اگر قرار است اصلاح‌طلبان مردم را راضی کنند تا رأی دهند باید عملکردشان طوری باشد که مردم باور کنند که خودشان روند دموکراتیک و توسعه یافته و شاخص‌های اصلاح‌طلبی را دارند. نشان دهند که حاضرند بخاطر شاخص‌های اصلاح‌طلبی هزینه بدهند. منظور من جدل و براندازی نیست، ولی اگر اصول و آرمانی داریم باید پای آن بایستیم و نمی‌توانیم از آن عبور کنیم.

اگر در عمل نشان داده شود که بعید می‌دانم در این فرصت کوتاه چنین شرایطی محقق شود شاید عده‌ای رأی دهند. من معتقدم که رأی ندادن در 1398 نتیجه خشم از اصولگرایان نبود. متأسفانه اصلاح‌طلبان جامعه را ناامید کردند.

عضو کارگزاران تصریح کرد: اصلاح‌طلبان در این چند سال اخیر در مجلس و شهرداری‌ها و شورای شهر و ریاست جمهوری عملکرد خودشان را نشان دادند. به نظر می‌رسد هدف اصلی برای مدیران بیشتر بقا است تا توجه به شاخص‌های توسعه وپیشرفت. دچار سوءمدیریت هستیم و با این شاخص‌های مدیریتی موجود حتی در دولت آقای روحانی هم کمتر مدیر شایسته‌ای انتخاب شد و حتی در شهرداری‌ها هم انتهای مدیریت ما همین است، من اعتقاد ندارم که آقای روحانی فقط دچار فشارها و موانعی بوده که اصولگراها برای او ایجاد کردند، بخشی از آن هم به سوء مدیریتی برمی‌گشت که در دولت وجود داشت.

فائزه هاشمی در ادامه می‌گوید: متأسفانه خود اصلاح‌طلبان هم دموکرات نیستند و در درون خودشان اعتقاد واقعی به دموکراسی ندارند، این موضوع به لیدری آقای خاتمی هم برمی‌گردد، در شورای عالی اصلاح‌طلبان افراد بیشتر براساس سلیقه آقای خاتمی حضور دارند، سیستمی وجود ندارد که چند درصد زنان، چند درصد جوانان و کلاً چه ترکیبی آنجا باشند، بخشی از ناامیدی اصلاح‌طلبان از جمله خودم همین جا است، همچنین این روند دموکراتیک در احزاب هم کمتر وجود دارد.

او درباره نقش لیدری مجمع روحانیون معتقد است این‌ها حزبی هستند مثل سایر احزاب اصلاح‌طلب، برجستگی ویژه‌ای ندارند که بخواهند لیدر باشند یا دیگران آنها را بعنوان لیدر بپذیرند.

 



منبع خبر

فائزه هاشمی: مردم از اصلاح‌طلبان ناامید هستند بیشتر بخوانید »