به گزارش مجاهدت از مشرق، بامداد پنجم دیماه و با پیدا شدن جسد پسری جوانی در یک گونی در خیابانی حوالی مشیریه تهران، تحقیقات برای کشف راز این جنایت کلید خورد.
مقتول حدود ۲۲ساله بود و بر اثر ضرباتی که به سرش وارد شده بود، به قتل رسیده و حدود ۸روز از مرگش میگذشت. آثار خونی که روی زمین به چشم میخورد پلیس را به خانه مردی رساند که میگفت مقتول پسرش است و از چند روز پیش گم شده بود.
در این شرایط پدر مقتول به همراه نامادری او که در آنجا زندگی میکردند دستگیر شدند تا اینکه نامادری اسرار جنایت را فاش کرد و گفت بهدلیل اینکه مقتول با رفتارهایش او را آزار میداده، وی را به قتل رسانده است. این زن در ادامه گفت: پسر شوهرم همیشه از من نفرت داشت و تهدید میکرد از زندگی پدرش بروم.
او میگفت من جای مادرش را گرفتهام. شوهرم و مادر او سالها قبل از یکدیگر جدا شده بودند اما او همیشه از من متنفر بود. تا اینکه پسر شوهرم عکس و فیلمهای شخصی مرا بهدست آورده بود و با آن تهدید میکرد که اگر از زندگی پدرش بیرون نروم آنها را در فضای مجازی منتشر کرده و آبرویم را میبرد.
علاوه بر این من رازی داشتم که کاملا شخصی بود اما او متوجهاش شده بود و تهدیدم میکرد که رازم را به پدرش میگوید تا اینکه روز حادثه باهم درگیر شدیم و من که از تهدیدهای او خسته شده بودم یک میله آهنی برداشتم و ضربهای به سرش زدم. بعد از آشپرخانه چاقویی برداشتم و ضرباتی به او زدم.
بهخودم که آمدم دیدم نفس نمیکشد و وحشت زده به جسد نگاه میکردم. از کاری که کرده بودم پشیمان شدم اما دیگر نمیتوانستم زمان را به عقب برگردانم. وی ادامه داد: جسد را به داخل حمام انتقال دادم و در این مدت نقش بازی کردم که شوهرم متوجه نشود. او هم وقتی دید از پسرش خبری نیست گزارش گم شدن او را به پلیس اعلام کرد.
من هم منتظر ماندم تا اینکه شبی که شوهرم در خانه نبود جسد را داخل قالیچه گذاشته و به بیرون از خانه انتقال دادم. بعد به یک کارتن خواب پول دادم و خواستم تا دور از خانه آن را رها کند. زن جوان پس از اقرار به قتل بازداشت شد تا اینکه چند روز قبل دختر نوجوان این زن به دادسرا رفت و حقایق تازهای را فاش کرد.
وی به قاضی محمدتقی شعبانی، بازپرس جنایی تهران گفت: چند روز قبل به ملاقات مادرم رفتم چرا که هنوز باورم نمیشود او قاتل باشد. درحالیکه بیتابی میکردم مادرم اسراری درباره قتل را برایم فاش کرد و از من خواست درباره این موضوع به کسی حرفی نزنم.
اما من نتوانستم سکوت کنم و تصمیم گرفتم راز او را فاش کنم چون مادرم بیگناه در بازداشت است. مادرم برایم تعریف کرد که برادر دیگرم روز حادثه با برادر ناتنیام درگیر شده و او را به قتل رسانده است. اما مادرم بهخاطر حس مادریاش و برای اینکه پسرش به زندان نیفتد به دروغ خودش را قاتل معرفی کرده درصورتیکه مادرم نقشی در جنایت ندارد و همه اینها را داستانسرایی کرده است.
با این ادعای تازه، پسر این زن با دستور قاضی بازداشت شده و هماکنون برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است.