اغتشاشات 1401

توضیحات جهانگیر درمورد بازگشت فریب خوردگان اغتشاشات سال ۱۴۰۱

توضیحات جهانگیر درمورد بازگشت فریب خوردگان اغتشاشات سال ۱۴۰۱



اصغر جهانگیر سخنگوی قوه قضاییه گفت: دستگاه قضایی همیشه تاکید داشته است که صف فریب خوردگان از طراحان جریانات اغتشاشات جداست.

به گزارش مجاهدت از مشرق،سخنگوی قوه قضاییه در مورد افراد خارج از کشوری که در سال ۱۴۰۱ به اغتشاشات آن دوره دامن‌زده و اکنون قصد بازگشت دارند، گفت: رویکرد قوه قضاییه در موضوع مقابله با آشوب‌طلبی، فتنه‌انگیزی، شورش و اغتشاش از قبل مشخص بوده است ما رویکرد قانونی داریم و برابر قانون رفتار می‌کنیم.

وی با اشاره به تاکیدات دستگاه قضایی در جریان اغتشاشات و آشوب‌های سال ۱۴۰۱ که گفته بود فریب خوردگان صف خود را از طراحان و افرادی که پشت صحنه این جریانات حضور دارند جدا کنند، گفت: با همین هدف بود که با پیشنهاد رئیس قوه قضاییه از محضر مقام معظم رهبری شاهد عفو گسترده‌ای در سال ۱۴۰۱ نسبت به متهمان و مجرمان بودیم که پرونده‌های آن‌ها مختومه و عفو اسلامی شامل حال‌شان شد.

سخنگوی قوه قضاییه بیان کرد: کسانی که درخواست بازگشت به کشور دارند باید بررسی شود که در کدام یک از این دسته‌ها قرار می‌گیرد؛ اگر کسانی باشند که نقش موثری در اقدام علیه امنیت و آشوب‌ها و تشویق به قتل و غارت نداشتند در صورتی که نادم باشند و برگردند پرونده آن‌ها با ارفاقات قانونی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. از پیش نمی‌شود قضاوتی را در این زمینه انجام داد و به صورت موردی باید موضوعات‌شان بررسی شود.

می‌توان آنان را مورد پیگیری قرار داد و نمی‌شود از قبل پیش بینی کرد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

توضیحات جهانگیر درمورد بازگشت فریب خوردگان اغتشاشات سال ۱۴۰۱ بیشتر بخوانید »

انتشار سند جدیدی که نشان می‌دهد، مادر نیکا شاکرمی حدس‌هایی درباره احتمال خودکشی دخترش می‌زده است

انتشار سند جدیدی که نشان می‌دهد، مادر نیکا شاکرمی حدس‌هایی درباره احتمال خودکشی دخترش می‌زده است



اسناد جدیدی از پرونده مرگ نیکا شاکرمی نشان می‌دهد نسرین شاکرمی در آخرین مکالمات خود با دخترش نیکا گمانه‌هایی درمورد احتمال خودکشی نیکا داشته است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، ناگهان گفتند اسنادی محرمانه به دستمان رسیده و صحنه‌های جدید و عجیبی از ادعاهای بدون سند را تصویرسازی کردند.

سرویس جهانی رسانه انگلیسی وارد شد و برای ایجاد فضایی ملتهب تمام پتانسیل و اعتبارش را وسط گذاشت.

عمر خبر بی‌بی‌سی جهانی در مورد مرحومه نیکا شاکرمی، اما بیش از ۱۰ ساعت نبود و خبر به دلیل تناقضات آشکار خیلی زود با حواشی جدی روبرو شد.

عمق اشتباهات بی‌بی‌سی جهانی به قدری زیاد بود که اصلاحیه و توضیحات پسینی به سرعت چاشنی انتشار اولیه شد تا طعم تلخ خطاها را جبران کند.

از اقرار به بازسازی بودن اسناد تا آوردن کارشناس و خبرنگار برای توجیه و توضیح اشکالات، همه و همه نشان داد که کمیت گزارش بی‌بی‌سی جهانی می‌لنگد.

اوضاع اصلا به نفع بی‌بی‌سی جهانی که فرزند فارسی‌زبانش را هم به میدان آورده بود، نبود.

مخاطبان و افکار عمومی ایران به قدری روی جزئیات خبر و اسناد دقیق شدند و به اصطلاح گاف‌هایش را گرفتند که این بار بی‌بی‌سی فارسی وارد شد و تأکید کرد که اسناد بازسازی شده است.

بی‌بی‌سی یک توضیح دیگر هم داشت. آن‌ها مدعی بودند اسناد را پیش از انتشار برای مقام‌های ایرانی ارسال کرده‌اند، اما جوابی نگرفته‌اند.

هیچ سندی ارسال نشده است!

خبرنگار میزان بلافاصله، ادعای ارسال اسناد برای مقام‌های قضایی یا امنیتی ایران را پیگیری کرد. در ابتدا این ادعا که سندی برای طرف ایرانی در این پرونده ارسال شده باشد با قاطعیت رد شد. اما تحقیقات از مراجع مختلف ادامه یافت، تا اینکه یکی از افراد مسئول در یکی از نهادهای مهم درگیر در پرونده، نکته جالب توجهی را به میزان گفت: «رسانه انگلیسی ادعا می‌کند اسناد را در اختیار مقامات ایرانی قرار داده و جوابی دریافت نکرده است، اما در ادامه که گاف‌های اسناد منتشر می‌شود و فشار روی این رسانه افزایش می‌یابد عنوان می‌کند اسناد با هدف به خطر نیوفتادن افرادی که آن را به دست بی‌بی‌سی رسانده‌اند بازسازی شده است.»

این مسئول مربوطه ادامه می‌دهد: «اگر اصل اسناد برای مقامات ایرانی ارسال شده که بی بی سی در واقع در اقدامی غیرحرفه‌ای منبع یا منابعش در ایران را فروخته، اما اگر اسناد بازسازی شده برای طرف ایرانی ارسال شده که قاعدتا اسناد بدون نام و نشان امکان و ارزش بررسی ندارند. هر چند باید تأکید کرد بر اساس بررسی‌های دقیق انجام شده این رسانه انگلیسی هیچ سندی (چه اصل و چه بازسازی شده) را برای ایران ارسال نکرده که مورد صحت‌سنجی قرار گیرد. بی‌بی‌سی باید توضیح مشخص بدهد این اسناد برای چه کسی یا نهادی ارسال شده است تا بتوان به طور دقیق در مورد علت بررسی نشدن آن‌ها توضیح داد.»

بی‌بی‌سی باز هم دست به دامن منابع نزدیک شد.

یکی از اصول خبری بی‌بی‌سی در درج خبر؛ استناد به شاهدان عینی، منابع نزدیک و یا عناوینی از این دست است.

پس از انتشار گزارش اخیر بی‌بی‌سی انگلیسی درباره مرگ نیکا شاکرمی، خبرگزاری میزان با استناد به اسناد پرونده، پاسخ متقن و مستندی را به مفاد این گزارش داد.

دستور پاسخ به مطالب خبرگزاری میزان به بی‌بی‌سی فارسی واگذار شد.

اما رسانه فارسی‌زبان مالیات‌دهندگان انگلیسی از پاسخ به بسیاری از مفاد گزارش مورد اشاره سر باز زد، اما در مورد یک عکس سخن گفت. عکس محتویات کیف نیکا شاکرمی و طرح این ادعا که ایرپاد و موبایل سفید موجود در عکس برای نیکا نبوده است.

به قول بی‌بی‌سی فارسی، یک منبع نزدیک به خانواده شاکرمی این ادعا را مطرح کرده است.

این رسانه در حالی از منبع نزدیک خود در مورد عکس خبرگزاری میزان سوال پرسیده بود که فراموش کرد از او بپرسد حالا که می‌خواهیم تعلق ایرپاد و گوشی سفید رنگ به نیکا را تکذیب کنیم در مورد دیگر وسایل چه بگوییم؟

یا اینکه بعد از گذشت بیش از یک سال و نیم از مرگ نیکا وقتی وسایل او را به خانواده تحویل دادند آیا در صورتجلسه عنوان کردید که ایرپاد و گوشی سفید رنگ متعلق به نیکا نیست؟

چرا قبلا در مورد این موضوع مهم که در کیف نیکا وسایلی غیر از وسایل شخصی‌اش بوده توضیحی ندادید و مطلبی در رسانه‌ها مطرح نکردید؟

نیکا در چه شرایط روحی و خانوادگی تصمیم به خودکشی تلخ گرفته است؟ / انتشار سندی جدید که نشان می‌دهد، مادر نیکا حدس‌هایی درباره احتمال خودکشی دخترش میزده!

نیکا در چه شرایط روحی و خانوادگی تصمیم به خودکشی تلخ گرفته است؟ / انتشار سندی جدید که نشان می‌دهد، مادر نیکا حدس‌هایی درباره احتمال خودکشی دخترش میزده!

رسانه انگلیسی وارد بازی عجیبی شده است. گزارشی منتشر و ادعایی مطرح کرده و حالا برای دفاع از حیثیت آسیب دیده‌اش باید به شکل‌های مختلف از مفاد گزارش دفاع کند.

دفاعی که برای او پنجره‌های جدیدی از بی اعتباری را باز می‌کند و هر بار اثبات می‌کند آن‌ها بدون تحقیق و راستی آزمایی وارد معرکه‌ای سخت و چالش برانگیز شده‌اند.

دعوای نسرین، آیدا و آتش

اما حالا شاید وقت آن باشد تا به این نکته اشاره شود که این پرونده چند ضلع مهم دارد.

یک ضلع متشکل از نسرین و آیدا شاکرمی یعنی مادر و خواهر مرحومه نیکاست که طی ماه‌های اخیر وارد جنگ علنی با آتش (خاله نیکا) شده‌اند.

آتش خودش یک ضلع مجزاست که حتی مجری منوتوی تعطیل شده هم علیه‌اش توئیت می‌زند و او را مورد هجمه قرار می‌دهد.

اسامی اشاره شده هر کدام یک داستان مجزا دارند.

آتش خاله نیکاست که نیکا چند وقتی با او زندگی می‌کرده است. اما زندگی در کنار آتش هم برای نیکا همراه با آرامش نبوده و نیکا مجبور می‌شده شب‌هایی را تا صبح دور از خانه خاله‌اش سپری کند.

نیکا، زمانی که آتش مهمان داشته حق حضور در خانه او را نداشته و این شب‌ها یا باید به خوابگاه آیدا خواهرش می‌رفته، یا خانه دوستانش یا احتمالا در پشت بام همان ساختمانی که در شب خودکشی آن جا بوده است.

گزینه دیگری هم نبوده یا اینکه حداقل گزارش متقنی در خصوص آن وجود ندارد.

تا اینجا نیکا برای گذران شب‌های خود چهار محل را انتخاب می‌کرده که هیچ کدام از آن‌ها، منزل مادرش نبوده است.

حالا وقت آن است خانم‌های شاکرمی که طی یکی دو روز گذشته هم زد و خوردهای خانوادگی جدی با هم داشتند، برای افکار عمومی توضیح دهند که نیکا یا همان جوجوی خاله، چرا در آن شب جایی برای اسکان نداشته و آن‌ها چرا از همان شب اقدامات خود برای پیدا کردن نیکا را آغاز نکرده‌اند؟

جنازه نیکا بنا به گفته همسایه‌ها سی‌ام شهریور ماه در حیاط خانه‌ای پیدا شده است، اما مادر او چرا تا چهارم مهر ماه برای پیدا کردن دخترش هیچ اقدام و پیگیری نکرده بوده است؟

از این موضوع هم که بگذریم، باز یک سوال دیگر رخ نمایی می‌کند. چرا خانم نسرین شاکرمی که به همراه برادرش در تاریخ ۴ مهرماه ۱۴۰۱ نامه دادسرا را دریافت کرده بود تا ساعت ۱۷:۳۰ روز هفتم مهرماه به پلیس آگاهی مراجعه نکرد؟ آیا این وضعیت یک مادر نگران است؟

مادر نیکا علاوه بر پیام «تقصیر هیچ کس نبود» یک دقیقه بعد هم پیام دیگری از نیکا دریافت می‌کند که تاکنون در مورد آن با هیچ کس صحبت نکرده است.

خانم نسرین شاکرمی برای افکار عمومی توضیح دهد، چرا بعد از دریافت پیام «تقصیر هیچکس نبود» و پیام مهمتر «مقصری وجود نداشت» که در ساعت ۴ و ۵۸ دقیقه و ۱۹ ثانیه بامداد سی‌ام شهریور ماه دریافت کرد فقط به پیام «ممنونم جوج مراقب خودت باش» بسنده کرد و تا ساعت ۱۹ و ۸ دقیقه و ۲۲ ثانیه سی‌ویکم شهریور ماه دیگر پیگیر دخترش نشد؟

در پیام‌های ارسالی خانم شاکرمی برای مرحومه نیکا یک نکته دیگر هم به چشم می‌آید که حکایت از آگاهی خانواده از وضعیت روحی‌اش داشته است؛ نسرین شاکرمی در پیام ساعت ۱۹ و ۹ دقیقه ۳۱ شهریور به نیکا می‌گوید: «زندگی خودتو تباه نکن»

و سپس در ساعت ۱۹ و ۱۰ دقیقه و ۲۲ ثانیه ۳۱ شهریور خطاب به نیکا می‌نویسد: «یک‌ماه بستری بشی تو بیمارستان خیلی بهت کمک میشه»

خانم شاکرمی از چه چیزی خبر داشته که در پیامک ارسالی به نیکا می‌نویسد: «برگرد پیش مامان، هیچکس به اندازه من نمی‌تونه کمکت کنه. زندگی خودتو تباه نکن»؟!

خانم شاکرمی البته تاکنون در مورد جزئیات صحبت‌های آخرش با نیکا برای افکار عمومی متاثر از مرگ او توضیحی ارائه نداده است.

اینکه چه گفت‌وگویی بین «نیکا و او» یا «او و نیکا با واسطه مادر دوست نیکا» رخ داده و پیام‌های اشاره شده چرا به نیکا ارسال شده‌اند، مطالبی است که خانم شاکرمی از آن آگاه است.

خبرگزاری میزان البته به هیچ وجه قصد ورود به مسائل خانوادگی خانواده شاکرمی را نداشته و ندارد، اما آنچه این خانواده در ماجرای مرگ نیکا مطرح می‌کنند نه تنها همه واقعیت نیست بلکه خلاف مسلم اتفاقات رخ داده است.

پیام‌های اشاره شده بین نیکا و مادرش در این گزارش، در مرحله تحقیقات پرونده و با دستور مقام قضایی از اپراتورهای تلفن همراه دریافت شده و جزو مستندات پرونده است تا قاضی متوجه شود نیکا آن شب در چه شرایطی بوده است.

حالا وقت آن است که خانم نسرین شاکرمی در مورد این پیامک‌ها توضیح دهد و کمی هم در مورد علت اختلافات شدید با آتش بگوید تا افکار عمومی بتوانند قضاوت کنند نیکا در چه شرایط روحی و خانوادگی تصمیم به خودکشی تلخ گرفته است!

منبع: میزان

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

انتشار سند جدیدی که نشان می‌دهد، مادر نیکا شاکرمی حدس‌هایی درباره احتمال خودکشی دخترش می‌زده است بیشتر بخوانید »

شکست راهبرد «کشته‌سازی» در اغتشاشات سال ۱۴۰۱

شکست راهبرد «کشته‌سازی»


گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس- سید محمدجواد میرخانی؛ سال گذشته بود که انتشار خبری مبنی بر درگذشت یک دختر جوان در مرکز پلیس امنیت اخلاقی انتظامی تهران بزرگ، موجب تحریک افکار عمومی و این اتفاق، جرقه‌ای برای شکل‌گیری اغتشاشات خیابانی و ناامنی در کشور شد که چندین ماه به‌طول انجامید و خسارت‌های زیادی را برای کشور به‌همراه داشت؛ اگرچه به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در همان روز‌های آغازین این اغتشاشات، دشمن برای ایجاد فتنه در جمهوری اسلامی ایران در ماه‌های شهریور و مهر ۱۴۰۱ برنامه‌ریزی کرده و فوت این دختر جوان، تنها بهانه‌ای برای آغاز اجرای توطئه‌های دشمن بود و اگر این ماجرا اتفاق نمی‌افتاد، دشمن بهانه دیگری را برای کلید خوردن توطئه‌های خود پیدا می‌کرد.

دشمنان در جریان توطئه‌های خود در سال گذشته، از همه توان خود برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران بهره بردند تا جایی که حوادث سال ۱۴۰۱ را یک «جنگ ترکیبی» تمام‌عیار علیه جمهوری اسلامی ایران می‌دانند؛ هرچند این جنگ ترکیبی با هوشیاری رهبر معظم انقلاب اسلامی، مجاهدت‌های مدافعان امنیت و بصیرت ملت ایران که جلوه‌ای از آن را در ماجرای حضور میلیونی آن‌ها در راهپیمایی ۲۲ بهمن همان سال شاهد بودیم، شکست خورد و در تابستان امسال نیز همزمان با سالگرد آغاز این فتنه، باز هم همین عوامل، از جمله آمادگی کامل نیرو‌های امنیتی، موجب شد تا دشمنان نتوانند دوباره آتش فتنه را در کشورمان به‌پا کنند.

دشمنان در اغتشاشات سال ۱۴۰۱ از یک راهبرد مهم برای تحریک احساسات مردم و افکار عمومی بهره بردند و آن راهبرد مهم، چیزی نبود جز «کشته‌سازی»؛ راهبردی که آن را در فتنه سال ۱۳۸۸ و فتنه سال ۱۳۹۸ هم در پیش گرفتند اما شکست خوردند. بر این اساس، در روز‌هایی که مدافعان امنیت در کف خیابان‌ها با اغتشاشگران مقابله می‌کردند و برخی از آن‌ها مانند «آرمان علی‌وردی» و «روح‌الله عجمیان» در این راه به‌طرز وحشیانه و ناجوانمردانه‌ای شکنجه و شهید شدند، رسانه‌های فارسی‌زبان بیگانه و عوامل دشمنان در فضای مجازی، تمامی توان خود را بر اجرای راهبرد «کشته‌سازی» گذاشته بودند و در این راه، حتی کسانی که به‌دلایل مختلف از جمله خودکشی و یا بیماری فوت کرده بودند را هم جزو کشته‌شدگان اغتشاشات عنوان کردند؛ دشمنان حتی در برخی از موارد نام افراد زنده را هم در لیست کشته‌شدگان اغتشاشات قرار داده بودند!

سیاستی که در راستای مقابله با راهبرد «کشته‌سازی» دشمنان در دستور نهاد‌های امنیتی قرار گرفت، موجب شد که مدافعان امنیت در بسیج و سپاه، از داشتن سلاح گرم در مقابله با اغتشاشگران منع شوند تا دشمنان نتوانند آن‌ها را به کشتن اغتشاشگران متهم کرده و راهبرد خود را دنبال کنند؛ این درحالی است که با وجود این نیز دشمنان دروغ‌گو، چشم خود را به‌روی حقیقت بسته و بسیج و سپاه را به کشته‌سازی متهم می‌کنند؛ درحالی که مدافعان امنیت در اغتشاشات سال گذشته، برای خنثی‌سازی راهبرد «کشته‌سازی» دشمنان، مظلومانه چاقو خوردند، شکنجه شدند، با سلاح گرم هدف گرفته شده و سرانجام جانباز و شهید شدند؛ اما بهانه‌ای به دست دشمن ندادند.

دشمنان در راستای اجرای راهبرد «کشته‌سازی» در اغتشاشات سال گذشته، علاوه‌بر این‌که فوت‌شدگان و حتی زنده‌ها را به‌نفع خود مصادره کردند، قاتلان اعدامی مانند کسی که ۲ بسیجی را در مشهد به شهادت رسانده بودند را هم در این لیست جای دادند و افرادی هم که در اغتشاشات توسط معاندان و اغتشاشگران در راستای همین راهبرد، با سلاح گرم کشته شده بودند را به لیست خود اضافه کردند؛ اما هدف آن‌ها تنها به این لیست ختم نمی‌شد و در حقیقت می‌خواستند نام افراد این لیست را حتی تا ۳۰۰ نفر نیز افزایش دهند، تا از این طریق احساسات مردم، خصوصاً مردم پایتخت را تحریک کرده و آن‌ها را به خیابان‌ها بکشانند و در مقابل نظام جمهوری اسلامی ایران قرار دهند.

به‌نظر می‌رسد که دشمنان با اجرای راهبرد «کشته‌سازی» در اغتشاشات سال گذشته، می‌خواستند دوباره تاریخ نه‌چندان دور این کشور را تکرار کنند و از این طریق به نظام جمهوری اسلامی ایران ضربه نهایی را بزنند؛ آن‌ها با الگوگیری از ماجرای جنایت رژیم پهلوی در ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ که در آن جنایت، صد‌ها نفر از هموطنان‌مان به شهادت رسیدند و این کشتار وسیع تیر خلاص را بر پیکر رژیم پهلوی زد، می‌خواستند با لیست کشته‌شدگان خود، چیزی شبیه این جنایت را به جمهوری اسلامی ایران نسبت دهند و از این طریق نظام را در نظر مردم، به‌ عنوان حکومتی عنوان کنند که جان مردمش برایش اهمیت ندارد و سرانجام تیر خلاص را به نظام جمهوری اسلامی ایران بزنند؛ اما این راهبرد آن‌ها با تدبیر مسئولان و مجاهدت‌های مدافعان امنیت خنثی شد.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شکست راهبرد «کشته‌سازی» بیشتر بخوانید »

شکست راهبرد «کشته‌سازی» در اغتشاشات سال ۱۴۰۱

شکست راهبرد «کشته‌سازی» در اغتشاشات سال ۱۴۰۱


گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس- سید محمدجواد میرخانی؛ سال گذشته بود که انتشار خبری مبنی بر درگذشت یک دختر جوان در مرکز پلیس امنیت اخلاقی انتظامی تهران بزرگ، موجب تحریک افکار عمومی و این اتفاق، جرقه‌ای برای شکل‌گیری اغتشاشات خیابانی و ناامنی در کشور شد که چندین ماه به‌طول انجامید و خسارت‌های زیادی را برای کشور به‌همراه داشت؛ اگرچه به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در همان روز‌های آغازین این اغتشاشات، دشمن برای ایجاد فتنه در جمهوری اسلامی ایران در ماه‌های شهریور و مهر ۱۴۰۱ برنامه‌ریزی کرده و فوت این دختر جوان، تنها بهانه‌ای برای آغاز اجرای توطئه‌های دشمن بود و اگر این ماجرا اتفاق نمی‌افتاد، دشمن بهانه دیگری را برای کلید خوردن توطئه‌های خود پیدا می‌کرد.

دشمنان در جریان توطئه‌های خود در سال گذشته، از همه توان خود برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران بهره بردند تا جایی که حوادث سال ۱۴۰۱ را یک «جنگ ترکیبی» تمام‌عیار علیه جمهوری اسلامی ایران می‌دانند؛ هرچند این جنگ ترکیبی با هوشیاری رهبر معظم انقلاب اسلامی، مجاهدت‌های مدافعان امنیت و بصیرت ملت ایران که جلوه‌ای از آن را در ماجرای حضور میلیونی آن‌ها در راهپیمایی ۲۲ بهمن همان سال شاهد بودیم، شکست خورد و در تابستان امسال نیز همزمان با سالگرد آغاز این فتنه، باز هم همین عوامل، از جمله آمادگی کامل نیرو‌های امنیتی، موجب شد تا دشمنان نتوانند دوباره آتش فتنه را در کشورمان به‌پا کنند.

دشمنان در اغتشاشات سال ۱۴۰۱ از یک راهبرد مهم برای تحریک احساسات مردم و افکار عمومی بهره بردند و آن راهبرد مهم، چیزی نبود جز «کشته‌سازی»؛ راهبردی که آن را در فتنه سال ۱۳۸۸ و فتنه سال ۱۳۹۸ هم در پیش گرفتند اما شکست خوردند. بر این اساس، در روز‌هایی که مدافعان امنیت در کف خیابان‌ها با اغتشاشگران مقابله می‌کردند و برخی از آن‌ها مانند «آرمان علی‌وردی» و «روح‌الله عجمیان» در این راه به‌طرز وحشیانه و ناجوانمردانه‌ای شکنجه و شهید شدند، رسانه‌های فارسی‌زبان بیگانه و عوامل دشمنان در فضای مجازی، تمامی توان خود را بر اجرای راهبرد «کشته‌سازی» گذاشته بودند و در این راه، حتی کسانی که به‌دلایل مختلف از جمله خودکشی و یا بیماری فوت کرده بودند را هم جزو کشته‌شدگان اغتشاشات عنوان کردند؛ دشمنان حتی در برخی از موارد نام افراد زنده را هم در لیست کشته‌شدگان اغتشاشات قرار داده بودند!

سیاستی که در راستای مقابله با راهبرد «کشته‌سازی» دشمنان در دستور نهاد‌های امنیتی قرار گرفت، موجب شد که مدافعان امنیت در بسیج و سپاه، از داشتن سلاح گرم در مقابله با اغتشاشگران منع شوند تا دشمنان نتوانند آن‌ها را به کشتن اغتشاشگران متهم کرده و راهبرد خود را دنبال کنند؛ این درحالی است که با وجود این نیز دشمنان دروغ‌گو، چشم خود را به‌روی حقیقت بسته و بسیج و سپاه را به کشته‌سازی متهم می‌کنند؛ درحالی که مدافعان امنیت در اغتشاشات سال گذشته، برای خنثی‌سازی راهبرد «کشته‌سازی» دشمنان، مظلومانه چاقو خوردند، شکنجه شدند، با سلاح گرم هدف گرفته شده و سرانجام جانباز و شهید شدند؛ اما بهانه‌ای به دست دشمن ندادند.

دشمنان در راستای اجرای راهبرد «کشته‌سازی» در اغتشاشات سال گذشته، علاوه‌بر این‌که فوت‌شدگان و حتی زنده‌ها را به‌نفع خود مصادره کردند، قاتلان اعدامی مانند کسی که ۲ بسیجی را در مشهد به شهادت رسانده بودند را هم در این لیست جای دادند و افرادی هم که در اغتشاشات توسط معاندان و اغتشاشگران در راستای همین راهبرد، با سلاح گرم کشته شده بودند را به لیست خود اضافه کردند؛ اما هدف آن‌ها تنها به این لیست ختم نمی‌شد و در حقیقت می‌خواستند نام افراد این لیست را حتی تا ۳۰۰ نفر نیز افزایش دهند، تا از این طریق احساسات مردم، خصوصاً مردم پایتخت را تحریک کرده و آن‌ها را به خیابان‌ها بکشانند و در مقابل نظام جمهوری اسلامی ایران قرار دهند.

به‌نظر می‌رسد که دشمنان با اجرای راهبرد «کشته‌سازی» در اغتشاشات سال گذشته، می‌خواستند دوباره تاریخ نه‌چندان دور این کشور را تکرار کنند و از این طریق به نظام جمهوری اسلامی ایران ضربه نهایی را بزنند؛ آن‌ها با الگوگیری از ماجرای جنایت رژیم پهلوی در ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ که در آن جنایت، صد‌ها نفر از هموطنان‌مان به شهادت رسیدند و این کشتار وسیع تیر خلاص را بر پیکر رژیم پهلوی زد، می‌خواستند با لیست کشته‌شدگان خود، چیزی شبیه این جنایت را به جمهوری اسلامی ایران نسبت دهند و از این طریق نظام را در نظر مردم، به‌ عنوان حکومتی عنوان کنند که جان مردمش برایش اهمیت ندارد و سرانجام تیر خلاص را به نظام جمهوری اسلامی ایران بزنند؛ اما این راهبرد آن‌ها با تدبیر مسئولان و مجاهدت‌های مدافعان امنیت خنثی شد.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شکست راهبرد «کشته‌سازی» در اغتشاشات سال ۱۴۰۱ بیشتر بخوانید »

علت قطع همکاری دانشگاه‌ها با برخی از اساتید چه بود؟

علت قطع همکاری دانشگاه‌ها با برخی از اساتید چه بود؟



برخی از اساتید دانشگاه‌ها به رغم حمایت از اغتشاشات و اغتشاشگران، اما نه به خاطر مواضع سیاسی بلکه به خاطر حمایت از ازدواج سفید، نداشتن صلاحیت علمی قطع همکاری شده‌اند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، با شروع اغتشاشات در شهریور سال ۱۴۰۱، برخی از اساتید غرب‌گرای دانشگاهی به حمایت از آن و اغتشاشگران پرداختند و با انتشار توئیت‌ها و دادن بیانیه‌های مختلف سبب برهم ریختن فضای علمی دانشگاه‌ها شدند.

محسن برهانی دانش‌آموخته حقوق جزا از دانشگاه تربیت مدرس یکی از این اساتید است که در دانشگاه تهران تدریس می‌کرد. وی در زمان اغتشاشات ۱۴۰۱ با واکنش‌های جنجالی در توئیتر خود، سعی در افزایش تنش و تحرکات اغتشاشگران داشت.

بعنوان مثال وی در ۱۷ آذر ماه سال گذشته در یکی از توئیت‌های جنجالی خود که قصد تحریک داشته است، اینگونه نوشت:

علت قطع همکاری دانشگاه‌ها با برخی از اساتید چه بود؟

وی حتی حکم دادگاه علیه اغتشاشگران را زیر سوال می‌برد و توئیت‌هایی در این زمینه منتشر می‌کرد.

بعنوان مثال بعد از اجرای حکم یک اغتشاشگر نوشت؛

علت قطع همکاری دانشگاه‌ها با برخی از اساتید چه بود؟

اگر چه وی توئیت‌های متعددی در این زمینه داشت و حتی حکم اعدام اغشاشگران را زیر سوال می‌برد، اما قطع همکاری دانشگاه تهران با وی به دلایلی غیر از مواضع سیاسی و حمایت از اغتشاشگران بود.

یکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران علت قطع همکاری با وی را عجز علمی و دلایل مختلف دیگر از جمله حمایت‌های برهانی از ازدواج سفید و تجویز و ترویج ارتباطات غیر اخلاقی میان دانشجویان دانسته و در این باره گفته است: «برهانی از سال‌ها پیش، ازدواج سفید را نه فقط جرم نمی‌داند بلکه صحیح می‌داند و معتقد است آسیب‌های ازدواج سفید کمتر از آسیب‌های ازدواج موقت شرعی است؛ او تحت عنوان اینکه من فقیه هستم و فقه می‌دانم، حکم ضروری شرعی را رد و دانشجویان را گمراه می‌کند و به فساد می‌کشاند و باعث بدنامی دانشگاه تهران شده است».

علت قطع همکاری دانشگاه‌ها با برخی از اساتید چه بود؟

سخنان محسن برهانی در حمایت از ازدواج سفید

«هیأت اجرایی جذب هیئت علمی دانشگاه تهران» در تاریخ ۹ مهر ۱۴۰۱، یعنی حدود ۲ ماه پیش از اجرای حکم یک محکوم و زیر سوال بردن این حکم از طرف وی، صلاحیت محسن برهانی برای عضویت در هیئت علمی دانشگاه تهران را تایید نکرده و با ادامه حضور او در این جایگاه مخالفت شده بود.

علت قطع همکاری دانشگاه‌ها با برخی از اساتید چه بود؟

نامه صلاحیت نداشتن عضویت محسن برهانی در هیئت علمی دانشگاه تهران

علی شریفی زارچی دانش‌آموخته‌ کارشناسی ارشد مهندسی کامپیوتر از دانشگاه صنعتی شریف است. وی دکترای خود را در رشته بیوانفرماتیک و هوش مصنوعی در دانشگاه تهران گذرانده است. شریفی زارچی از جمله کسانی است که با شروع اغتشاشات همواره به حمایت از آن پرداخته و با نوشتن جملات فتنه انگیز در فضای مجازی سعی بر آتش‌افزایی در کشور و در بین دانشجویان را داشته است در مقابل دانشجویان نیز تحت تاثیر شانتاژکاری رسانه‌های بیگانه و عوامل درونی قرار گرفته و هیزمی بر آتش دشمن ریخته‌اند.

وی در ۲۵ شهریور سال گذشته و همزمان با آغاز اغتشاشات در یکی از توئیت‌های جنجالی اینگونه نوشت؛

علت قطع همکاری دانشگاه‌ها با برخی از اساتید چه بود؟

دانشگاه صنعتی‌شریف به‌عنوان یکی از دانشگاه‌های مهم کشور همواره مورد توجه افکار عمومی بوده است؛ از این رو، هدف گرفتن این دانشگاه جهت حمله به نظام مقدس جمهوری اسلامی از برنامه‌های بلندمدت عناصر ضدانقلاب و دشمن در بزنگاه‌های سیاسی است.

شریفی زارچی استادی در دانشگاه شریف بوده که با حضور در تجمعات دانشجویان دانشگاه شریف سعی بر ایجاد تشنج و افزایش نا آرامی‌ها را داشته است.

وی در توئیت های فتنه انگیز دیگر نوشت؛

علت قطع همکاری دانشگاه‌ها با برخی از اساتید چه بود؟

اما توضیح دانشگاه در قطع همکاری با شریفی زارچی دلیل دیگری دارد. بگونه‌ای که سعید بهزادی‌پور، دبیر هیئت اجرایی جذب اساتید دانشگاه شریف در توضیح جزئیات این خبر به رسانه‌ها گفته است: «مهلت پنج ساله قرارداد پیمانی دکتر شریفی‌زارچی به‌عنوان استادیار پیمانی دانشگاه، بهمن‌۱۴۰۰ به پایان رسید که از ۹ ماه پیش از آن، دانشگاه در فواصل مختلف، سه مرتبه با ارسال نامه‌هایی از وی دعوت کرد که درخواست تمدید عضویت پیمانی خود را به همراه مستندات فعالیت‌های علمی ارائه کند که متأسفانه علی‌رغم این درخواست‌ها و پیگیری‌های شفاهی مکرر، اقدامی از سوی وی صورت نگرفت.»

بهزادی‌پور افزود: «در نهایت هیئت اجرایی جذب دانشگاه متشکل از سعید سهراب‌پور، محمدرضا عارف، اعظم ایرجی‌زاد، حمیدرضا ربیعی، آریا الستی، محمود سعادت، محمدجعفر عبدخدایی، محمود بهمن‌آبادی، ابراهیم سوزنچی و بنده به‌عنوان اعضای حقیقی و آقایان جلیلی و حجت‌الاسلام طباطبایی به‌عنوان اعضای حقوقی هفته گذشته رأی به پایان همکاری وی دادند.»

علت قطع همکاری دانشگاه‌ها با برخی از اساتید چه بود؟

رهام افغانی خراسکانی فارغ التحصیل مهندسی عمران از دانشگاه صنعتی اصفهان و کارشناسی ارشد در رشته عمران – سازه از دانشگاه صنعتی شریف است. وی پس از طی دوره ارشد موفق به اخذ پذیرش از دانشگاه پلی تکنیک میلان در رشته دکترای معماری، گرایش مهندسی سیستم های ساختمانی گردید که در سال ۱۳۹۱ فارغ التحصیل گردید.

رهام افغانی استادیار معماری دانشگاه شهید بهشتی بوده است که طی نامه‌ای از دانشگاه مبنی بر نداشتن شرایط لازم برای تبدیل وضعیت پیمانی به رسمی با وی قطع همکاری شده است.

علت قطع همکاری دانشگاه‌ها با برخی از اساتید چه بود؟

آمنه عالی و حمیده خادمی نیز از اساتید دانشگاه علامه طباطبائی بوده که در اغتشاشات سال گذشته همواره آتش آشوب را شعله ور کرده و از اغتشاشگران در دانشگاه‌ها حمایت کرده بودند.

علت قطع همکاری دانشگاه‌ها با برخی از اساتید چه بود؟

آمنه عالی در چهارم شهریور امسال در مصاحبه با یکی از سایت‌های خبری درباره حمایت از اغتشاشگران در سال ۱۴۰۱ گفته است: «بله، بیانیه‌ها را امضا کرده بودیم، در تحصن های دانشجویی همراهی داشتیم و نسبت به تعلیق دانشجویان اعتراض کردیم.»

اگر چه هنوز دانشگاه علامه طباطبایی درباره علت قطع همکاری با این ۲ خانم، اطلاع رسانی نکرده ولی یقیناً در نامه قطع همکاری که برای آنها فرستاده، دلیلش را اعلام کرده است. نامه‌ای که اگر قطع همکاری به خاطر مواضع سیاسی‌شان بود، تا الان از سوی همین افراد برای بهره برداری سیاسی رسانه‌ای می‌شد.

در همین راستا محمد صالح جوکار، رئیس کمیسیون امور داخلی کشور و شوراهای مجلس با اشاره به قطع همکاری برخی دانشگاه‌ها با اساتیدی که حامی اغتشاشات بوده‌اند، می‌گوید: «امروز هر کس در هر جایگاهی که قرار دارد، فرقی ندارد که استاد دانشگاه باشد یا معلم، کارمند و یا دارای هر سمتی باشد و در هر دستگاه و نهادی مشغول بکار باشد، اگر خلاف موارد قانونی حوزه مأموریتی، فعالیت کند، قطعاً باید با وی برخورد شود.

وی در ادامه بیان می‌کند: «شرایط و ضوابطی در کشور قرار دارد و اساتید باید در این چهار چوب قوانین عمل کنند؛ اگر چهار چوب فعالیت آن‌ها خلاف عملکرد دستگاه بوده است باید برخورد انجام شود.»

امیرحسین ثابتی نیز که اخیرا به عنوان یکی از اساتید درس انقلاب اسلامی دانشگاه صنعتی شریف معرفی شده است در توئیتی نسبت به قطع همکاری با برخی از اساتید موضع گیری کرده و نوشته: «ارتباط تدریس بنده در دانشگاه شریف را با اخراج فلان استاد از این دانشگاه متوجه نمی‌شوم. چون نه قرار است رشته او را درس بدهم و نه قرار است در دانشگاه شریف هیئت علمی شوم.»

وزارت کشور نیز خصوص قطع همکاری با برخی از اساتید دانشگاه‌ها بیانیه‌ای صادر کرده که در آن عنوان کرده است: «بیشترین آسیب به دانشگاه در سال‌های گذشته از ناحیه جریان‌هایی وارد آمده است که کوشیده‌اند با سیاسی‌بازی و بهره‌برداری‌های جناحی و انتخاباتی از ظرفیت بزرگ دانشگاه و فطرت حق جوی جوانان دانشجو در راستای مطامع خود بهره‌برداری مقطعی داشته باشند. افرادی که در عین رکود علمی، با بی اخلاقی سیاسی و نمایش‌های رسانه‌ای کوشیده‌اند تا فرصت تولید علم و به تبع آن احساس افتخار ملی و سپهر فرهنگی سیاسی دانشگاه‌ها را آلوده به نگرش جناحی و بعضاً ضدملی کنند.»

با این وجود اگرچه برخورد با افرادی که از قانونشکنان، اغتشاشات و اغتشاشگران حمایت کردند امری لازم و ضروری است، اما بررسی قطع همکاری دانشگاهها با این اساتید نشان می دهد که آنها نه به خاطر مواضع سیاسی بلکه به دلایل مختلف از جمله حمایت از ازدواج سفید، نداشتن صلاحیت علمی و پیگیری نکردن کارهای اداری برای تمدید قرارداد، قطع همکاری شده‌اند.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

علت قطع همکاری دانشگاه‌ها با برخی از اساتید چه بود؟ بیشتر بخوانید »