اغتشاشگران

علت قطع همکاری دانشگاه‌ها با برخی از اساتید چه بود؟

علت قطع همکاری دانشگاه‌ها با برخی از اساتید چه بود؟



برخی از اساتید دانشگاه‌ها به رغم حمایت از اغتشاشات و اغتشاشگران، اما نه به خاطر مواضع سیاسی بلکه به خاطر حمایت از ازدواج سفید، نداشتن صلاحیت علمی قطع همکاری شده‌اند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، با شروع اغتشاشات در شهریور سال ۱۴۰۱، برخی از اساتید غرب‌گرای دانشگاهی به حمایت از آن و اغتشاشگران پرداختند و با انتشار توئیت‌ها و دادن بیانیه‌های مختلف سبب برهم ریختن فضای علمی دانشگاه‌ها شدند.

محسن برهانی دانش‌آموخته حقوق جزا از دانشگاه تربیت مدرس یکی از این اساتید است که در دانشگاه تهران تدریس می‌کرد. وی در زمان اغتشاشات ۱۴۰۱ با واکنش‌های جنجالی در توئیتر خود، سعی در افزایش تنش و تحرکات اغتشاشگران داشت.

بعنوان مثال وی در ۱۷ آذر ماه سال گذشته در یکی از توئیت‌های جنجالی خود که قصد تحریک داشته است، اینگونه نوشت:

علت قطع همکاری دانشگاه‌ها با برخی از اساتید چه بود؟

وی حتی حکم دادگاه علیه اغتشاشگران را زیر سوال می‌برد و توئیت‌هایی در این زمینه منتشر می‌کرد.

بعنوان مثال بعد از اجرای حکم یک اغتشاشگر نوشت؛

علت قطع همکاری دانشگاه‌ها با برخی از اساتید چه بود؟

اگر چه وی توئیت‌های متعددی در این زمینه داشت و حتی حکم اعدام اغشاشگران را زیر سوال می‌برد، اما قطع همکاری دانشگاه تهران با وی به دلایلی غیر از مواضع سیاسی و حمایت از اغتشاشگران بود.

یکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران علت قطع همکاری با وی را عجز علمی و دلایل مختلف دیگر از جمله حمایت‌های برهانی از ازدواج سفید و تجویز و ترویج ارتباطات غیر اخلاقی میان دانشجویان دانسته و در این باره گفته است: «برهانی از سال‌ها پیش، ازدواج سفید را نه فقط جرم نمی‌داند بلکه صحیح می‌داند و معتقد است آسیب‌های ازدواج سفید کمتر از آسیب‌های ازدواج موقت شرعی است؛ او تحت عنوان اینکه من فقیه هستم و فقه می‌دانم، حکم ضروری شرعی را رد و دانشجویان را گمراه می‌کند و به فساد می‌کشاند و باعث بدنامی دانشگاه تهران شده است».

علت قطع همکاری دانشگاه‌ها با برخی از اساتید چه بود؟

سخنان محسن برهانی در حمایت از ازدواج سفید

«هیأت اجرایی جذب هیئت علمی دانشگاه تهران» در تاریخ ۹ مهر ۱۴۰۱، یعنی حدود ۲ ماه پیش از اجرای حکم یک محکوم و زیر سوال بردن این حکم از طرف وی، صلاحیت محسن برهانی برای عضویت در هیئت علمی دانشگاه تهران را تایید نکرده و با ادامه حضور او در این جایگاه مخالفت شده بود.

علت قطع همکاری دانشگاه‌ها با برخی از اساتید چه بود؟

نامه صلاحیت نداشتن عضویت محسن برهانی در هیئت علمی دانشگاه تهران

علی شریفی زارچی دانش‌آموخته‌ کارشناسی ارشد مهندسی کامپیوتر از دانشگاه صنعتی شریف است. وی دکترای خود را در رشته بیوانفرماتیک و هوش مصنوعی در دانشگاه تهران گذرانده است. شریفی زارچی از جمله کسانی است که با شروع اغتشاشات همواره به حمایت از آن پرداخته و با نوشتن جملات فتنه انگیز در فضای مجازی سعی بر آتش‌افزایی در کشور و در بین دانشجویان را داشته است در مقابل دانشجویان نیز تحت تاثیر شانتاژکاری رسانه‌های بیگانه و عوامل درونی قرار گرفته و هیزمی بر آتش دشمن ریخته‌اند.

وی در ۲۵ شهریور سال گذشته و همزمان با آغاز اغتشاشات در یکی از توئیت‌های جنجالی اینگونه نوشت؛

علت قطع همکاری دانشگاه‌ها با برخی از اساتید چه بود؟

دانشگاه صنعتی‌شریف به‌عنوان یکی از دانشگاه‌های مهم کشور همواره مورد توجه افکار عمومی بوده است؛ از این رو، هدف گرفتن این دانشگاه جهت حمله به نظام مقدس جمهوری اسلامی از برنامه‌های بلندمدت عناصر ضدانقلاب و دشمن در بزنگاه‌های سیاسی است.

شریفی زارچی استادی در دانشگاه شریف بوده که با حضور در تجمعات دانشجویان دانشگاه شریف سعی بر ایجاد تشنج و افزایش نا آرامی‌ها را داشته است.

وی در توئیت های فتنه انگیز دیگر نوشت؛

علت قطع همکاری دانشگاه‌ها با برخی از اساتید چه بود؟

اما توضیح دانشگاه در قطع همکاری با شریفی زارچی دلیل دیگری دارد. بگونه‌ای که سعید بهزادی‌پور، دبیر هیئت اجرایی جذب اساتید دانشگاه شریف در توضیح جزئیات این خبر به رسانه‌ها گفته است: «مهلت پنج ساله قرارداد پیمانی دکتر شریفی‌زارچی به‌عنوان استادیار پیمانی دانشگاه، بهمن‌۱۴۰۰ به پایان رسید که از ۹ ماه پیش از آن، دانشگاه در فواصل مختلف، سه مرتبه با ارسال نامه‌هایی از وی دعوت کرد که درخواست تمدید عضویت پیمانی خود را به همراه مستندات فعالیت‌های علمی ارائه کند که متأسفانه علی‌رغم این درخواست‌ها و پیگیری‌های شفاهی مکرر، اقدامی از سوی وی صورت نگرفت.»

بهزادی‌پور افزود: «در نهایت هیئت اجرایی جذب دانشگاه متشکل از سعید سهراب‌پور، محمدرضا عارف، اعظم ایرجی‌زاد، حمیدرضا ربیعی، آریا الستی، محمود سعادت، محمدجعفر عبدخدایی، محمود بهمن‌آبادی، ابراهیم سوزنچی و بنده به‌عنوان اعضای حقیقی و آقایان جلیلی و حجت‌الاسلام طباطبایی به‌عنوان اعضای حقوقی هفته گذشته رأی به پایان همکاری وی دادند.»

علت قطع همکاری دانشگاه‌ها با برخی از اساتید چه بود؟

رهام افغانی خراسکانی فارغ التحصیل مهندسی عمران از دانشگاه صنعتی اصفهان و کارشناسی ارشد در رشته عمران – سازه از دانشگاه صنعتی شریف است. وی پس از طی دوره ارشد موفق به اخذ پذیرش از دانشگاه پلی تکنیک میلان در رشته دکترای معماری، گرایش مهندسی سیستم های ساختمانی گردید که در سال ۱۳۹۱ فارغ التحصیل گردید.

رهام افغانی استادیار معماری دانشگاه شهید بهشتی بوده است که طی نامه‌ای از دانشگاه مبنی بر نداشتن شرایط لازم برای تبدیل وضعیت پیمانی به رسمی با وی قطع همکاری شده است.

علت قطع همکاری دانشگاه‌ها با برخی از اساتید چه بود؟

آمنه عالی و حمیده خادمی نیز از اساتید دانشگاه علامه طباطبائی بوده که در اغتشاشات سال گذشته همواره آتش آشوب را شعله ور کرده و از اغتشاشگران در دانشگاه‌ها حمایت کرده بودند.

علت قطع همکاری دانشگاه‌ها با برخی از اساتید چه بود؟

آمنه عالی در چهارم شهریور امسال در مصاحبه با یکی از سایت‌های خبری درباره حمایت از اغتشاشگران در سال ۱۴۰۱ گفته است: «بله، بیانیه‌ها را امضا کرده بودیم، در تحصن های دانشجویی همراهی داشتیم و نسبت به تعلیق دانشجویان اعتراض کردیم.»

اگر چه هنوز دانشگاه علامه طباطبایی درباره علت قطع همکاری با این ۲ خانم، اطلاع رسانی نکرده ولی یقیناً در نامه قطع همکاری که برای آنها فرستاده، دلیلش را اعلام کرده است. نامه‌ای که اگر قطع همکاری به خاطر مواضع سیاسی‌شان بود، تا الان از سوی همین افراد برای بهره برداری سیاسی رسانه‌ای می‌شد.

در همین راستا محمد صالح جوکار، رئیس کمیسیون امور داخلی کشور و شوراهای مجلس با اشاره به قطع همکاری برخی دانشگاه‌ها با اساتیدی که حامی اغتشاشات بوده‌اند، می‌گوید: «امروز هر کس در هر جایگاهی که قرار دارد، فرقی ندارد که استاد دانشگاه باشد یا معلم، کارمند و یا دارای هر سمتی باشد و در هر دستگاه و نهادی مشغول بکار باشد، اگر خلاف موارد قانونی حوزه مأموریتی، فعالیت کند، قطعاً باید با وی برخورد شود.

وی در ادامه بیان می‌کند: «شرایط و ضوابطی در کشور قرار دارد و اساتید باید در این چهار چوب قوانین عمل کنند؛ اگر چهار چوب فعالیت آن‌ها خلاف عملکرد دستگاه بوده است باید برخورد انجام شود.»

امیرحسین ثابتی نیز که اخیرا به عنوان یکی از اساتید درس انقلاب اسلامی دانشگاه صنعتی شریف معرفی شده است در توئیتی نسبت به قطع همکاری با برخی از اساتید موضع گیری کرده و نوشته: «ارتباط تدریس بنده در دانشگاه شریف را با اخراج فلان استاد از این دانشگاه متوجه نمی‌شوم. چون نه قرار است رشته او را درس بدهم و نه قرار است در دانشگاه شریف هیئت علمی شوم.»

وزارت کشور نیز خصوص قطع همکاری با برخی از اساتید دانشگاه‌ها بیانیه‌ای صادر کرده که در آن عنوان کرده است: «بیشترین آسیب به دانشگاه در سال‌های گذشته از ناحیه جریان‌هایی وارد آمده است که کوشیده‌اند با سیاسی‌بازی و بهره‌برداری‌های جناحی و انتخاباتی از ظرفیت بزرگ دانشگاه و فطرت حق جوی جوانان دانشجو در راستای مطامع خود بهره‌برداری مقطعی داشته باشند. افرادی که در عین رکود علمی، با بی اخلاقی سیاسی و نمایش‌های رسانه‌ای کوشیده‌اند تا فرصت تولید علم و به تبع آن احساس افتخار ملی و سپهر فرهنگی سیاسی دانشگاه‌ها را آلوده به نگرش جناحی و بعضاً ضدملی کنند.»

با این وجود اگرچه برخورد با افرادی که از قانونشکنان، اغتشاشات و اغتشاشگران حمایت کردند امری لازم و ضروری است، اما بررسی قطع همکاری دانشگاهها با این اساتید نشان می دهد که آنها نه به خاطر مواضع سیاسی بلکه به دلایل مختلف از جمله حمایت از ازدواج سفید، نداشتن صلاحیت علمی و پیگیری نکردن کارهای اداری برای تمدید قرارداد، قطع همکاری شده‌اند.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

علت قطع همکاری دانشگاه‌ها با برخی از اساتید چه بود؟ بیشتر بخوانید »

کاش اغتشاشگران و حامیان آنها در فرانسه بودند!

اگر با آشوبگران طبق قوانین فرانسه برخورد می‌شد!


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس ـ سیده فاطمه سادات کیایی؛ سال ۲۰۱۶ گروهی شبه نظامی به رهبر فتح الله گولن از رهبران فکری سیاسی ترکیه کودتای شکل گرفت که در عرض کمتر از ۴۲ ساعت مهار و سرکوب شد.

بعد از آن دولت ترکیه در اقدامی بی سابقه بیش از ۱۸ هزار تن از فعالان و مرتبطین با این کودتا اعم از نظامیان، خبرنگاران، قاضیان دادگستری، افسران پلیس، کارمندان بخش عمومی و… را شامل می‌شد.

اقدامی که به پاکسازی مشهور است و در آن بیش از ۱۲ هزار قاضی، معلم، افسر پلیس و کارمند بخش عمومی تعلیق یا منفصل از خدمت و حدود چهار هزار نفر رسماً بازداشت شدند. به عنوان مثال در ۱۶ ژوئیه ۲۰۱۶ درست یک روز پس از کودتا دو هزار و ۷۴۵ قاضی را از کار اخراج و بازداشت کردند.

ام اعتراضاتی که یک ماه قبل در فرانسه و در جریان شلیک پلیس به یک نوجوان الجزایری تبار و مرگ او شکل گرفت باعث شد تا خیابان‌های پاریس روز‌ها صحنه درگیری بین مردم و پلیس این کشور باشد. در جریان این ناآرامی‌ها سه هزار و ۲۰۰ نفر بازداشت شدند. بسیاری از دستگیر شده‌ها به سرعت راهی دادگاه شده و قضات فرانسوی برای صدور حکم مجازات آن‌ها به تحقیقات بسیار سریع پلیس درباره آن‌ها متکی هستند. در همین راستا اریک دوپوند مورتی وزیر دادگستری فرانسه گفت والدینی که اجازه می‌دهند فرزندانشان شب بیرون بیایند، ممکن است با دو سال زندان و ۳۰ هزار یورو جریمه مواجه شوند.

این‌ها تنها دو نمونه از رفتار حکومت‌ها در واکنش به جریانات اجتماعی و نه براندازی علیه کشورهایشان است که باعث جلوگیری از آشوب‌های بیشتر و برقراری آرامش نسبی بود. موضوعی که در نگاه بلند مدت اقتدار حاکمیت این کشور‌ها در برخورد با عوامل آشوب و برهم زدن نظم امنیت را به رخ می‌کشد و اگر نگوییم قدرت نمایی است بی شک بخشی از نمایش قدرت و عمل به قانون و جلوگیری از تکرار دوباره اینگونه اتفاقات است.

پس از گذشت ۱۰ ماه از اغتشاشات خیابانی آشوبگران در تهران و دیگر شهر‌های کشور و باعث ناامن شدن چندین ماهه و توقف چرخه‌های اقتصادی و سیاسی کشور شد، حال در اقدامی بی سابقه اعلام شده است که رضا رشیدپور و محمدرضا گلزار قصد بازگشت به تلویزیون و از سرگیری اجرای برنامه‌های تلویزیونی در شبکه‌های صدا و سیما را دارند.

هنوز بنزین به آتش ریختن‌های برخی چهره‌های تلویزیونی و رسانه‌ای از یاد‌ها نرفته که حالا این خبر دهان به دهان نقل می‌شود. نه ان زمان که شهیدان عجمیان و علی‌وردی به آن وضع فجیع در خیابان‌های ایران به دست اغتشاشگران به شهادت رسیدند صدایی از این افراد درآمد و نه در بمباران رسانه‌ای شبکه‌های اینترنشال وابسته به سعودی و بی بی سی انگلیسی و تشویق مردم به ریختن در خیابان‌ها، آتش زدن و قتل و غارت واکنشی از آنان دیده شد. در مقابل هرچه داشتند، بر پیکره نظام جمهوری اسلامی زدند و گفتند و موضع گرفتند و حالا با خوشحالی دوباره سر از آنتن تلویزیون درآورده‌اند تا با دستمزد‌های میلیاردی با مردم صحبت کنند.

نه تنها هیچ خبری از محاکمه و حتی تذکر و توجیه چهره‌های مشهور دامن زده به اغتشاشات سال گذشته نیست بلکه گویا فرش قرمز هم برای حضور دوباره آنان در صدا و سیما پهن شده و این شائبه را مطرح می‌کند که هرچه بیشتر مقابل جمهوری اسلامی بایستی جایگاه رفیع‌تری داری و هرکه در خیابان‌ها آمد و هرچه خواست کرد بی هیچ محاکمه و قصاصی می‌تواند زندگی کند. اقدامی که تضعیف جایگاه قانون و مجریان قانون و تولید جرم و مجرم می‌شود.

بد نیست مرور کنیم و ببینیم اگر سلبریتی‌ها و چهره‌های مشهور ایرانی که در اغتشاشات سال گذشته آب به آسیاب دشمن ریختند در دیگر کشور‌ها بودند چه رفتار و برخوردی با آنان می‌شد، آیا اینطور بود که جای مجازات، تریبون مهمترین رسانه کشور را به آن‌ها می‌دادند؟

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اگر با آشوبگران طبق قوانین فرانسه برخورد می‌شد! بیشتر بخوانید »

تصاویر دیده نشده از سلاح‌های مرگبار اغتشاشگران

تصاویر دیده نشده از سلاح‌های مرگبار اغتشاشگران



نمایشگاه روایت میدانی از تجهیزات مورد استفاده آشوبگران در اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱ رونمایی کرده است.


دریافت
14 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تصاویر دیده نشده از سلاح‌های مرگبار اغتشاشگران بیشتر بخوانید »

دفاع سربسته اصلاح‌طلبان از اشرار تروریست و آدم‌کش

دفاع از گروهک مطرود امام(ره) پس از ۷ برابر کردن قیمت مسکن



وزیر بی‌کفایت راه و شهرسازی در دولت روحانی که مدتی است به مباحث و مجادلات سیاسی علاقه‌مندی نشان می‌دهد، رد صلاحیت وابستگان به گروهک نهضت آزادی با حکم حضرت امام(ره) را زیر سؤال برد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: عباس آخوندی در روزنامه زنجیره‌ای اعتماد نوشت: در پی اعتراضات ۱۰۰ روزه اخیر در ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ شاهد حضور گسترده مردم در راهپیمایی بودیم. در عین حال، آقای مهندس موسوی در بیانیه خود خواهان «برگزاری همه‌پرسی آزاد و سالم در مورد ضرورت تغییر یا تدوین قانون اساسی جدید» شده و آقای سید محمد خاتمی می‌گوید که «امروز نمی‌دانیم آیا باید به خاطر پیروزی انقلاب جشن بگیریم و خوشحال باشیم یا آنکه به خاطر انحرافی که در مسیر آن ایجاد شده عزادار باشیم؟»

وی در ادامه می‌نویسد: «شاید نخستین‌باری که نامزدهای وابسته به نهضت آزادی و جاما ردصلاحیت شدند در انتخابات دومین دوره مجلس شورای اسلامی توسط شورای نگهبان بود. هر چند این موضوع در آن زمان مورد اعتراض وزارت کشور تحت عنوان دخالت نظارت در حوزه اجرا قرار گرفت، لیکن شورای نگهبان بدان توجه نکرد. بعدها همین موضع به صورت رسمی و با تبلیغات فراوان از سوی قوه مجریه که آن زمان در اختیار گروه‌های چپ بود پی گرفته شد. در روز ۳۰/آبان/۱۳۶۶ مرحوم حجت الاسلام محتشمی‌پور، وزیر کشور وقت نامه‌ای به محضر امام (ره) می‌نویسد و پس از ذکر فصل مشبعی از سوءنیت‌ها و مخالفت‌های رسمی این گروه با مواضع رسمی جمهوری اسلامی از جمله مخالفت آنان با ادامه جنگ و ولایت مطلقه فقیه، راجع به عدم تایید صلاحیت نامزدی‌شان برای انتخابات مجلس شورای اسلامی استفسار می‌کند و تایید ایشان را دریافت می‌کند؛ و این مبنایی برای جلوگیری از فعالیت‌های یک جمعیت فعال و موثر در جریان انقلاب اسلامی شد. هنوز که هنوز است کمتر سیاستمداری در سطح حاکمیت به این موضوع ایراد کرده است. ولی اغلب به ردصلاحیت گسترده داوطلبان از طیف‌های اصلاح‌طلب و اخیرا اصولگرایان مدنی از سوی شورای نگهبان شکوه می‌کنند. آیا آنچه شورای نگهبان تحت عنوان «نظارت استصوابی» می‌کند متفاوت از ماهیت کاری است که مرحوم محتشمی‌پور انجام داد؟ قبول کنیم که اشتباه کردیم. این به انصاف نزدیک‌تر است. سیاستمداران رسمی و نزدیک به قدرت در ایران در چاهی افتادند که پیش از آن خودشان برای دیگران کنده بودند. حال اینکه اساسا ورود دولت به مفهوم عام آن اعم از قوه مجریه، قوه مقننه و شورای نگهبان به امر بررسی صلاحیت به صورت کیفی و اعمال نظر، سلیقه شخصی یا تشخیص فردی آشکارا موجب سلب حق اعزام نماینده از سوی ملت به مراکز حکمروایی می‌شود و موضوع امکان نمایندگی در اننخابات را با چالش مواجه می‌سازد».

چنان که پیداست، شروع نوشته عباس آخوندی کاملاً مخدوش و مغشوش است، چه این که او از یک سو بر مواضع موسوی و خاتمی و اغتشاشگران اشاره می‌کند و این که خاتمی گفته نمی‌داند به خاطر پیروزی انقلاب جشن بگیرد یا عزادار انحراف انقلاب باشد(!) و از سوی دیگر به حضور گسترده مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن و جشن پیروزی انقلاب اقرار می‌کند.

آقای آخوندی ظاهراً اصرار دارد روش پوشیدن کت و پیژامه با هم را به اجرا بگذارد وگرنه قبل از هر کسی می‌داند که جمع نقیضین محال است و نمی‌شود هم ‌سنگ براندازان بایکوت شده از سوی مردم را بر سینه زد و هم عظمت حضور ملت ایران برای دفاع از انقلاب و جمهوری اسلامی اقرار کرد. بر همین مبنا، امکان جمع سیره امام خمینی(ره) به عنوان بنیانگذار و رهبر انقلاب اسلامی، ‌ با گروهک‌های اتحادطلبی مانند نهضت آزادی که اسناد خیانت و جاسوسی سران آنها در سفارت آمریکا کشف و منتشر شد، ‌ وجود ندارد.

نکته بعدی این که آقای آخوندی از متهمان اصلی بی‌اعتنایی به مطالبات مشروع مردم (از جمله در بخش ساخت مسکن و مهار تورم این حوزه) است و بنابراین نمی‌تواند ژست مدعی‌العمومی در حوزه جمهوریت و مردم‌سالاری به خود بگیرد. ۷ برابر شدن قیمت مسکن و توقف تولید و کاهش اشتغال در این بخش، از جمله شاهکارهای مدیریتی آقای آخوندی است که اکنون ادای افراد نظریه‌پرداز را درمی‌آورد. وی همچنین از اعضای فعال ستاد موسوی در سال ۸۸ بود؛ نامزدی که شورش اشرافیت علیه جمهوریت را کلید زد. از این جهت نیز، وی و امثال وی، کمترین اهلیتی درباره سخن گفتن پیرامون انتخابات و جمهوریت ندارند.

با این اوصاف به نظر می‌رسد اگر به هنگام بررسی وی برای وزارت راه و شهرسازی، ‌ نمایندگان مجلس وقت دقت و ملاحظه قانونی به خرج می‌دادند و او را برای وزارت تأیید نمی‌کردند، آن فاصله اقتصادی در بخش مسکن هم رخ نمی‌داد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دفاع از گروهک مطرود امام(ره) پس از ۷ برابر کردن قیمت مسکن بیشتر بخوانید »

این راهپیمایی ارزانی خودتان آقای ربیعی!/ ناجوانمردی در حق "عفو رهبری"

این راهپیمایی ارزانی خودتان آقای ربیعی!/ ناجوانمردی در حق "عفو رهبری"



برخی حامیان آشوب و فرماندهان فتنه آینده از هم‌اکنون سور و سات لازم را برای رقصیدن در میانه “جشن جنبش آینده” مهیا کرده‌اند…

سرویس سیاست مشرق «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

“چون دوست،‌ دشمن است؛ شکایت کجا بریم؟!”

این راهپیمایی ارزانی خودتان آقای ربیعی!

این راهپیمایی ارزانی خودتان آقای ربیعی!/ ناجوانمردی در حق "عفو رهبری"

علی ربیعی، فعال اصلاح‌طلب و سخنگوی دولت اعتدال در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا که گویا در حاشیه راهپیمایی 22 بهمن انجام شده با بیان اینکه انقلاب۵۷ یک ضرورت تاریخی اجتناب‌ناپذیر و نتیجه خواسته‌های انباشت شده چند نسل بود(!) اظهار کرده است: این نگرانی وجود دارد، آنچه که موجب انقلاب شد، بار دیگر در جامعه بازسازی نشود.

او همچنین می‌افزاید: انقلاب باید بتواند مدام آرمان‌ها را بازتبدیل کرده و پاسخگو و حل‌کننده مسائل نوین باشد.

ربیعی در ادامه می‌گوید: زمانی که جریاناتی که هرکدام بخشی از افکار جامعه را نمایندگی می‌کنند، حذف شوند، به طور طبیعی شکاف ایجاد شده و در نهایت به حذف و کنار گذاشتن مردم و سرمایه‌های اجتماعی منجر می‌شود. بنابراین یکی از راه‌های بی‌بدیل جبران این اشتباهات، بازگشت به انتخابات به‌گونه‌ای است که همه بتوانند در آن حضور یافته و سلایق خود را در یک سبد بزرگ بیابند.

این چهره امنیتی اصلاح‌طلب در بخش دیگری از صحبت‌های خود نیز تصریح می‌کند: بیش از ۹۰ درصد از کسانی که در روزهای اول بازداشت شده بودند، بر اساس اطلاعی که من دارم هیچ‌گونه سابقه‌ای نداشتند و این نشان می‌دهد که این صدا، یک صدای طبیعی بود.[1]

*پیرامون صحبت‌های کنایه‌آمیز ربیعی تحلیل‌های مهمی وجود دارد که خوانش آنها ضروریست:

یکم: این طعنه که می‌گوید: “انقلاب اسلامی یک ضرورت تاریخی اجتناب‌ناپذیر بود” به این معنیست که این ضرورت مجددا می‌تواند ایجاد شود! کما اینکه می‌بینیم ربیعی در ادامه به همین مسئله اشاره و تصریح می‌کند که امکان بازسازی علل موجده انقلاب وجود دارد.

البته چنین امکانی درباره هر انقلابی وجود دارد. اما فضای طعنه آنجاست که ربیعی نمی‌گوید این ضرورت (بازسازی علل موجده انقلاب) هنگامی رخ می‌نماید که انقلاب از مسیر شعارهای اصلی خود یعنی استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی خارج شود.

به دیگر سخن، مادام که انقلاب اسلامی بر مسیر آرمان‌های خود در حرکت باشد نه تنها بر قوت آن افزوده خواهد شد بلکه هیچ احتمال عقلانی درباره ضرورت یافتن رفورم بروز نمی‌یابد.

ضمن اینکه مسئله بازتبدیل آرمان که ربیعی آنرا مطرح می‌کند نیز به لحاظ فلسفی یک مسئله غلط است. زیرا آرمان یک مقوله قابل تبدیل نیست و یک ملت و یک انقلاب همواره باید در طول تاریخ خود به سمت آرمان‌ها در حرکت باشد اگرچه نتواند بصورت کامل به این آرمان‌ها دست یابد.

لذاست که می‌توان گفت طعنه درباره بازسازی اصول موجده انقلاب در شرایطی که نظام دقیقا بر مدار اصلی خود در حال حرکت است؛ نه یک هشدار بلکه زمینه‌چینی برای آشوب یا براندازی است.

دوم: ربیعی می‌گوید: جریاناتی که هرکدام بخشی از افکار جامعه را نمایندگی می‌کنند نباید حذف شوند و همه باید بتوانند سلایق خود را در سبد اسامی نامزدهای انتخاباتی ببینند!

این حرف غلط نیز در حالی است که جریان منافقین در ابتدای پیروزی انقلاب سمپات کم نداشت. اما نظام اسلامی و عقلای کشور دانستند که این افراد؛ بی‌عقل، خونریز و معارض انقلاب هستند و لذاست که دست به حذف آنها زدند. نظیر این اقدام را می‌توان به موضع سلبی امام خمینی(ره) درباره تشکل نهضت آزادی هم تعمیم داد.

در واقع ربیعی با این اظهارات مشغول پوپولیسم شده است و حرفی را می‌زند که اگرچه ظاهری شیک دارد اما پر واضح است که در دامان آن خطرات بزرگی برای مردم و نظام نهفته است.

بیان پاسخ برای این شبهه هم ضروریست که در منطق دموکراسی هنگامی که فردی نامزد مطلوب خود را در انتخابات نمی‌یابد بایستی به گزینه‌های نزدیکتر به آرمان خود رأی بدهد.

سوم: خطرناک‌ترین بخش اظهارات ربیعی اما تأکید اوست بر اینکه اعتراضات اخیر یک صدای طبیعی بود!

لکن ربیعی باید پاسخ بدهد که این چه صدای طبیعی بود که ده‌ها بسیجی و پلیس و حافظ امنیت را در کف خیابان سلّاخی کرد، به قتل صبر می‌کشت، اموال مردم را آتش می‌زد،‌ بهانه‌اش غیر منطقی بود و هیچ مانیفست عقلانی‌ای هم نداشت؟!

آقای ربیعی که سابقه امنیتی دارد چطور می‌تواند مدعی طبیعی بودن (بخوانید منطقی و اجتماعی بودن) صدایی شود که در کف دانشگاه شعار رکیک می‌داد؟!

این صدای برآمده از طبیعت جامعه بود یا صدای توأمان فریب‌خوردگی و اوباش‌گری؟!

در هشدارها و تأملات تفکر عقلانی و اسلامی ممکن است فردی یک کار درست ظاهری را انجام دهد اما در باطن دچار اعوجاج باشد. نظیر حضور آقای ربیعی در راهپیمایی 22 بهمن که اقدامی پسندیده و در خور تحسین است لکن وقتی صحبت‌های او را می‌شنویم؛ به یک جهان پر از اعوجاج می‌رسیم که از منتهی‌الیه آن قرار است انقلابی علیه انقلاب اسلامی رخ‌نمون شود!

لذاست که باید از این قبیل رفتارها عبرت گرفت و درون و برون را با مسیر دین خدا و عقلانیت تنظیم کرد.

***

سور و سات تاجیک برای رقصیدن در میانه “جشن جنبش آینده”

این راهپیمایی ارزانی خودتان آقای ربیعی!/ ناجوانمردی در حق "عفو رهبری"

محمدرضا تاجیک، از تئوریسین‌های جریان چپ و از حامیان آشوب، به تازگی طی یادداشتی که اعتمادآنلاین آنرا منتشر کرد، مدعی شد که مسئولان کشور اهل دیدن واقعیت نیستند.

او سپس می‌نویسد:

“واقعیت‌های سرکوب‌ شده و تحت ‌انقیاد و رویت‌ناشده، سر به شورش برداشته‌اند و خشونت‌بار در حال فتح دژهای ذهنی هستند. با بیانی لکانی، واقعیت‌ها در صورت و سیرت «امر واقع» ظاهر شده‌اند و انحصار و اقتدار بازنمایی و سخن ‌گفتن از خویش (واقعیت) را، از نظم نمادین مسلط دریغ داشته‌اند. واقعیت‌ها، جشنِ جنبش برپا کرده‌اند و در هر کوی و برزنی نشان و نشانه‌ای از خود بر در و دیوار ذهنی مردمان شهر نقش کرده‌اند. از هر پرده و حجاب برون افتاده‌اند، وارد ساحت نگاه و احساس و زبان همگان شده‌اند و نقل و نقل هر مجلس و محفل و هر جمع و جمعیت شده‌اند. واقعیت‌ها، از خود زبانی یافته‌اند و از نهان‌ها پرده‌ها برداشته‌اند و در خموشی، گفتِ خویش اظهر می‌کنند.“[2]

*تاجیک پیش از این و در بحبوحه اغتشاشات نیز گفته بود که این اغتشاشات “جشن جنبش” است و خشونت آن نیز خشونتی الهیاتی است.

ضمن اینکه او از کسانی است که با لحنی تشویق‌گون تأکید دارد آشوب‌ها مجددا تکرار خواهد شد. (ما نیز چنین دأبی داریم. با این تفاوت که ما آنرا محکوم می‌کنیم، معتقدیم زمینه‌های آن باید مسدود شود و برای معترضین نیز راه حل صندوق رأی را پیشنهاد می‌دهیم نه اینکه همانند تاجیک مشوق خیابان‌ها شویم!)

تاجیک همچنین از زیر و رو شدن اوضاع-در آینده و با پشتوانه آشوب و آشوبگران- نیز سخن رانده است.[3]

باید به مردم عزیز ایران این نکته را صادقانه عرض کرد که وقتی کسی از جماعت اراذل و اوباش و از کسانی که خصلتشان کشتن به صبر است؛ با ایما و اشاره و حتی سکوت حمایت می‌کند، هیچ شماتتی ندارد و حتی حرکت وحشیانه‌ی آنها را “جشن جنبش” می‌نامد یعنی کسی در هنگامه خواب خواص و چشمان ناظر مشغول جمع کردن هیزم برای آتش فتنه است و در حالی که کسی متوجه نیست؛ تقلا می‌کند تا اوباش را به خط کند و آنها را مسلح‌تر از قبل به میدان بفرستد.

کسی اگر متوجه این توطئه شوم باشد؛ بسته به موقعیتی که دارد با آن برخورد می‌کند.

اگر شخصی عادی باشد متوجه خطر می‌شود و سعی می‌کند از هر فتنه خیابانی به دور باشد.

اگر یک فرد سیاسی باشد به عرصه جهاد تبیین ورود می‌کند و بافته‌های امثال تاجیک را پنبه می‌کند.

و اگر یک شخص مسئول باشد؛ بسته به مسئولیتی که دارد در بازه “خدمت اقتصادی به مردم تا برخورد امنیتی با دشمنان مردم” فی‌الفور وارد عمل خواهد شد.

بدانیم و باور کنیم که خطر “فتنه اقتصادی” با عملگری برخی رجال حاضر در ستاد هسته سخت اصلاحات جدی است فلذا باید بیش از این به همه‌ی مردم گفت که راه حل مشکلات؛ خیابان نیست بلکه “رأی خوب” در صندوق رأی است.

***

عطریانفر: این یک نگاه تسامحی بود نه عفو!

ناجوانمردی در حق “عفو رهبری”

این راهپیمایی ارزانی خودتان آقای ربیعی!/ ناجوانمردی در حق "عفو رهبری"

محمد عطریانفر، فعال چپ و از دستگیرشدگان فتنه 88 در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایسنا پیرامون عفو رهبری برای محکومان اغتشاشات اخیر گفته است:

“باید از این رویکرد حاکمیت برای عفو استقبال کنیم ولی به حاکمیت هم بگوییم که نگاه پیشگیرانه داشته باشد و هرکدام از عناوین اتهامی را براساس قوانین موضوعه خود بررسی کند تا دیگر در ادامه نیازی به وجود نگاه تسامحی نداشته باشد. من معتقدم که اگر نگاه آسیب‌شناسی و پیشگیرانه‌ای وجود داشته باشد، دیگر نیاز نیست که از ظرفیت رهبری برای عفو استفاده کنیم.“[4]

*آقای عطریانفر باید بداند که عفو مقام معظم رهبری هرگز یک “تسامح” نبود و بلکه صرفا یک بخشش از موضع اقتدار بود.

چه اینکه تسامح در حیطه ولی فقیه هیچ جایی ندارد و بلکه برای رهبریت یک جامعه “سیّئه” محسوب می‌شود. زیرا هیچ مسئولی در نظام اسلامی حق ندارد از حق مردم با تسامح بگذرد و برخورد با هنجارشکنان و کسانی که زمینه ناامنی را ایجاد کرده‌اند نیز در زمره حقوق مردم است.

دستور اخیر رهبر معظم انقلاب برای عفو؛ نظیر سایر فرامینی است که ایشان همه‌ساله در برخی اعیاد و مناسبت‌ها برای زندانیان و محبوسین روا می‌دارند و بر اساس اختیارات ولایی خود “امر عفو” را صادر می‌کنند.

لذاست که می‌توان گفت آقای عطریانفر با این اظهار نظر خود در حالت خوشبینانه مرتکب ناشکری و تحلیل غلط در قبال دستور حکومتی رهبر انقلاب شده‌اند.

همچنین است که باید دانست تمامی دستگیرشدگان اغتشاشات اخیر بر اساس نصوص قانونی و وظائف ذاتی نهادهای حافظ امنیت کشور دستگیر شده‌اند (مثال‌های نقض البته باید پیگیری شود) و رواداری تسامح در قبال اینان یک کار غیر عقلانی است که صرفا حاکمانِ در معرض اضمحلال تن به آن می‌دهند.

لکن عفو رهبری هرگز به معنی نقض یا زائد بودن هیچ قانونی نیست و همانطور که از اسم آن پیداست؛ به معنی گذشتی است که در حیطه ولایت فقیه قرار دارد و هرگز به معنی عدول از حق مردم و امنیت کشور هم نیست.

خواص حق دارند که برخی مقولات را ندانند اما هنگامی که حقیقت یک مسئله روشن می‌شود؛ بایستی سریعا اشتباه و موضع غلط خود را اصلاح کنند. بماند که به نظر می‌رسد تسامح نامیدن عفو مقام معظم رهبری یک ناجوانمردی نیز هست.

***

1_ https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1329628

2_ https://www.etemadonline.com/tiny/news-596585

3_ mshrgh.ir/1458176

4_ isna.ir/xdNkQX

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

این راهپیمایی ارزانی خودتان آقای ربیعی!/ ناجوانمردی در حق "عفو رهبری" بیشتر بخوانید »