افغانستان

اگر از جان‌تان سیر شده‌اید، گیم کنید/ افشای هزینه‌های مهاجرت غیرقانونی از ایران به کشورهای مختلف

اگر از جان‌تان سیر شده‌اید، گیم کنید/ افشای هزینه‌های مهاجرت غیرقانونی از ایران به کشورهای مختلف



طبق بررسی‌های سازمان بین‌المللی کار، قاچاق انسان سالانه حدود ۱۵۰ میلیارد دلار سود غیرقانونی ایجاد می‌کند. این شبکه‌های قاچاق انسان، از مهاجران غیرقانونی سوءاستفاده‌های عجیبی نیز می‌کنند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، «می‌دوییم، می‌دوییم، می‌دوییم…نمی‌تونیم، کفتر می‌شیم، می‌پریم.» این دیالوگ تئاتر «ارور ۴۰۴» سالن استاد سمندریان ایرانشهر، حکایت ایرانیان و افغانستانی‌هایی است که دویدند و دویدند اما نشد و حالا می‌خواهند کفتر بشوند و بپرند تا شاید در گوشه‌ای از اروپا بخت یارشان باشد و به آنچه می‌خواهند برسند.

دنیای همه‌شان، در یک گروه تلگرامی خلاصه می‌شود؛ دنیایی با بیش از ۱۰۰ هزار عضو. درست مثل دنیای ما که کسی از سرنوشت مردگانش خبری ندارد، در دنیای آنها هم هیچ‌کس نیست که مهاجرت کرده باشد و از سرنوشتش خبری روشن در دست باشد.

چگونه «گیم» می‌کنند

اینجا سرزمین «خودانداز» هاست. سرزمینی که نه‌تنها از جمعیت آن کم نمی‌شود، بلکه یک بررسی چندروزه نشان می‌دهد شهروندانش در حال زیادتر شدن هم هستند. ادمین‌ها در این سرزمین، پادشاهی می‌کنند. آنها واژه‌نامه مختص به خودشان را هم دارند.

برای ورود به خاک‌شان، باید آن واژگان را بیاموزی؛ واژگانی به ظاهر جذاب اما بسیار ترسناکی که پایان نامعلومی دارند. همه چیز از «گیم» شروع می‌شود. گیم اینجا به معنی «بازی» نیست، بلکه به اقدام غیرقانونی برای عبور از مرزها «گیم» می‌گویند. انواع مختلفی هم دارد: «خودانداز، راه‌بلد، تاکسی، هوایی، تیکتی، کامیونی، پلیسی و کشتی.»

هرکدام هم روش خاص خودش را دارد. مثلا «خودانداز» به گیمی می‌گویند که بیشترین میزان پیاده‌روی را دارد. در سرزمین خوداندازها، برای این گیم باید افراد «نقشه‌خوانی» و «مسیریابی» را از طریق لوکیشن و اپلیکیشن‌های مختلف آموخته باشند. خودشان می‌گویند متداول‌ترین و جامع‌ترین و کارآمدترینش «گوگل‌مپ» است. در گروه برای نشان دادن اهمیت گوگل‌مپ، از پیشوند «آقا» برایش استفاده می‌کنند.

این البته تنها اقلیمی نیست که می‌خواهد انسان‌ها را کفتر کند و به همه جای دنیا بپراند. یک گشت چنددقیقه‌ای در شبکه‌های اجتماعی، چندین و چند گروه‌ و کانال‌ «خودانداز» را نشان می‌دهند که برای «گیم» کردن لحظه‌شماری می‌کنند.

اگر از جان‌تان سیر شده‌اید، گیم کنید/ افشای هزینه‌های مهاجرت غیرقانونی از ایران به کشورهای مختلف

تجارتی پرسود و کم‌حاشیه

مدیران گروه‌های خودانداز و همکاران‌شان در گوشه و کنار دنیا، تجارت پرسودی را برای خود دست و پا کرده‌اند. اگرچه برآورد درآمد شبکه‌های قاچاق انسان به دلیل ماهیت غیرقانونی و پنهان آن چالش‌برانگیز است، اما سازمان ملل متحد، سازمان بین‌المللی کار (ILO) و سایر موسسات تحقیقاتی، تلاش کرده‌اند تا سود حاصل از قاچاق انسان را به‌طور تقریبی به دست بیاورند.

طبق بررسی‌های سازمان بین‌المللی کار، قاچاق انسان سالانه حدود ۱۵۰ میلیارد دلار سود غیرقانونی ایجاد می‌کند. این شبکه‌های قاچاق انسان، از مهاجران غیرقانونی سوءاستفاده‌های عجیبی همچون کار اجباری و بهره‌کشی جنسی نیز می‌کنند. به‌طور جزئی‌تر در این سود ۱۵۰ میلیارد دلاری، کار اجباری سالانه تقریبا ۵۱ میلیارد دلار و بهره‌کشی جنسی با بیشترین سهم حدود ۹۹ میلیارد دلار در سال برای قاچاقچیان انسان درآمدزایی دارد.

البته نه همه که بخشی از این تجارت غیرقابل محاسبه، در ترکیه جریان دارد. برمبنای تقریب‌های سازمان‌های بین‌المللی سالانه حدود ۴۶ میلیارد دلار درآمد قاچاق انسان از اروپا به دست می‌آید. با توجه به نقش مهم ترکیه، یک برآورد تقریبی سهم قاچاق از مسیر ترکیه به اروپا بین ۱ تا ۵ درصد است. این رقم در حدود ۴۶۰ میلیون تا ۲.۳ میلیارد دلار در سال است.

آلیس در سرزمین عجایب

دست بر قضا برای چند روزی، میهمان سرزمین مجازی «خودانداز» ها می‌شوم. در اینجا پادشاهی در دست فردی به نام «سامیار» است. او یکی از ادمین‌های گروه است که برای هر وضعیت مالی، یک بسته پیشنهادی دارد. ارزان‌ترین پیشنهادش «گیم خودانداز فول جنگل» و پرهزینه‌ترینش، «گیم هوایی» است. فول جنگل، از اسمش پیداست که باید از کوه و جنگل بیشتر با پای پیاده حرکت کنی.

هزینه‌اش برای هر نفر از ترکیه تا ایتالیا با هزینه‌های خورد و خوراک -که حدود ۲ ماهی طول می‌کشد- ۳۶۰۰ یورو (۲۳۶ میلیون تومان) آب می‌خورد. گیم هوایی هم که فرد با آیدی پاسپورت شباهتی یا چنجی از فرودگاه عبور می‌کند، از ۹ هزار یورو (۵۸۵ میلیون تومان) تا ۲۵ هزار دلار (۱.۵ میلیارد تومان) بسته به کشور متغیر است.

در «گیم کشتی» هم افراد توسط قایق‌ها و لنج‌های ۱۵ تا ۲۰ متری از آب‌های آزاد ترکیه به یونان یا ایتالیا می‌روند. در گروه می‌گویند که این مدل مهاجرت «بسیار گیم خطرناکی» است که جدا از احتمال غرق‌شدگی، «دیپورت به کشور مبدا» از عواقب آن است.

البته ادعا شده گروه می‌تواند با تهیه مدارک پاسپورت و آیدی شباهتی، با کشتی کروز و توریستی و البته با حداقل ۹ هزار و ۵۰۰ یورو (۶۱۷ میلیون تومان)، به قلب اروپا برسد.

از ترکیه به یونان با «گیم تاکسی» حداقل ۳ هزار و ۵۰۰ یورو (۲۲۷ میلیون تومان) و «گیم کامیونی» حداقل ۶ هزار و ۵۰۰ یورو (۴۲۲ میلیون تومان) و «گیم تیکتی» (قطار یا اتوبوس) تا ایتالیا ۴۵۰۰ یورو (۲۹۲ میلیون تومان) برای افراد آب می‌خورد.

اما به نظر جالب‌ترین گیم، «گیم پلیسی» است. گیم پلیسی بیشتر مختص به بلاروس به آلمان یا ترکیه به یونان است. برای این گیم که با هماهنگی بخشی از سیستم پلیس مرزی مقصد انجام می‌شود، ۶ هزار و ۵۰۰ یورو باید کنار گذاشت.

قانون در سرزمین بی‌قانونی

«سامیار»، امپراتور بازار سیاه مهاجران غیرقانونی، تنها یک نام است؛ نامی به‌طور حتم مستعار. تاکنون هیچ‌کس صدای او را نشنیده و نمی‌داند که زن است یا مرد. اما چت‌های ردوبدل‌شده بین‌مان، احتمال اینکه او زن باشد را در ذهنم تقویت کرده است. من به‌عنوان یک مرد با او وارد گفت‌وگو شدم ولی او در پیام‌های شخصی‌اش از کلمه «عزیزم» برایم استفاده کرد. این کلمه آن هم برای ادمین کانال مهاجرت غیرقانونی، کمی غیرعادی است. سامیار این‌طور وانمود می‌کند که به همه فوت و فن‌های مهاجرت غیرقانونی آشناست. کافی است به او بگویید که کجای این دنیایید تا بگوید که چه کنید. او در پاسخ به اکانتی که پرسیده «ما ازمیر هستیم، تا استانبول چجوری باید بیاییم؟» گفته «یکی رو بفرستید ترمینال بلیت اتوبوس براتون بگیره. بعد با آژانس برید ترمینال سوار شید مستقیم استانبول پیاده شید.»

برای اطمینان سامیار می‌گوید که یک هفته پیش هم همین کار را کرده و مشکلی پیش نیامده ولی تاکید کرده که «فقط حرکت ۱۲ شب به بعد یا صبح زود» باشد. سامیار در پاسخ به فرد دیگری که پرسیده «گیم صددرصد و تضمینی ترکیه به یونان چی پیشنهاد میدی خودت، همون که بار اول رد شی و به مشکل نخوری؟»

نوشته: «تاکسی ۵۵۰۰ یورو.» مسیر تردد را هم تا یونان برایش کامل نوشته است. در گروه کیس‌های عجیبی هم به چشم می‌خورد. مثلا دختری ۲۰ ساله که دانشجوی دندانپزشکی است و بالغ بر ۴۰ واحد از درس‌هایش را هم پاس کرده، درباره مهاجرت غیرقانونی سوال می‌کند. مردی هم می‌گوید که از یک خانم آلمانی یک دختر ۳۶ ساله دارد و می‌خواهد مهاجرت کند. سوالش این است که با رسیدن به آلمان و اثبات این موضوع می‌تواند تابعیت بگیرد؟ حتی اگر فرض کنیم این مرد در ۱۸ سالگی صاحب فرزند شده باشد، الان دست‌کم ۵۴ سال سن دارد.

۷ درصد کمیسیون!

در این سیستم، همه‌چیز به «امانتدار مهاجرتی معتبر»! که در سرزمین خوداندازها به «صراف» مشهورند، ختم می‌شود. در گروه بارها تاکید شده که تمام خدمات بدون پیش پرداخت است و مبلغی که از سوی مهاجر یا امانت‌دار پرداخت می‌شود، تا زمان رسیدن فرد به مقصد «بلاک» (مسدود) می‌شود.

این به اصطلاح صراف‌ها، «قاضی» بین طرفین قرارداد هستند و بابت امانتداری پول، بین ۵ تا ۷ درصد کل مبلغ را برای کمیسیون خودشان برمی‌دارند و الباقی را به نام «زانیار» بلاک می‌کنند. صراف‌ها به جای رسید دریافت پول، «کد یا نوشته واتساپی» به افراد می‌دهند که تقریبا هیچ کدام‌شان، سندی برای زنده کردن پول نخواهد بود.

در گروه شماره تلفن همراه سه صراف مورد اعتماد مدیران گروه، ذکر شده است. دو شماره با پیش شماره ۹۰+ و متعلق به ترکیه است اما شماره تماس سوم، پیش شماره ۰۹۱۴ دارد که مربوط به استان‌های شمال غربی کشور است.

ادمین این گروه تلگرامی مدعی است که این صراف‌ها «قدیمی» هستند و «گردش مالی چند هزار دلاری دارند و لنگ ۲ یا ۳ هزار یورو مشتری نیستند.» اگرچه به نظر می‌رسد صراف‌ها هم بخشی از همین شبکه هستند و بهشان اعتمادی نیست اما این صراف‌های قابل اعتماد! درآمد قابل توجهی در این شبکه دارند. آنها تنها بابت بلاک پول یک مهاجر غیرقانونی به اروپا که به صورت هوایی ۱۲ هزار یورو هزینه دارد، بیش از ۵۶ میلیون تومان به جیب می‌زنند.

برای خودانداز تکاور شوید

برخی قاچاقچیان برای انتقال مهاجر به کشورهای اروپایی از «راه‌بلد» استفاده می‌کنند اما در این گروه راه‌بلدی جز یک مسیر وجود ندارد. در یکی از آگهی‌های «فول جنگل» مربوط به خودانداز از ترکیه به ایتالیا، هزینه اینچنین محاسبه شده است: ۵۰۰ یورو «هزینه نقاط و پشتیبانی»، ۲۵۰ یورو برای «آیدی کارت دوملیتی»، ۲۵۰ یورو برای «لوازم گیم» که با موبایل به ۳۵۰ یورو افزایش می‌یابد. در مجموع هزار تا ۱۱۰۰ یورو در ابتدا باید هزینه شود. بعد از تهیه این تجهیزات، مهاجر باید خود را برای یک مسافرت زمینی ۴۰ تا ۶۰ روزه در جنگل‌ و کوهستان آماده کند.

بارها در پیام‌ها تاکید شده که «آمادگی جسمانی کافی» داشته باشید. در طول این مسیر، ۲۵۰۰ یورو هزینه بین راه از قبیل پانسیون، بلیت اتوبوس، بلیت قطار، تاکسی و خورد و خوراک می‌شود. در مجموع فرد باید ۳۶۰۰ یورو (تقریبا ۲۵۰ میلیون تومان) برای این مسیر هزینه کند.

البته همه این پول لازم نیست به ‌صورت نقد همراه مهاجر باشد. طبق گفته مدیران گروه افراد می‌توانند بخشی از پول را نزد صراف‌های مورد اعتمادشان بگذارند و درطول مسیر هر زمان به پول نیاز داشتند، برایشان پول واریز کنند. البته آن ۵۰۰ یورو هزینه نقاط و پشتیبانی، برای مدیران گروه و فرد «زانیار» مسدود شده است.

طبق ادعای مدیران گروه، درصورت رسیدن مهاجر به مقصد، این پول به حساب گروه آزاد می‌شود. در گروه آگهی‌های فوری هم برای گیم فول جنگل به چشم می‌خورد. نمونه‌اش را مدیرگروه گذاشته و نوشته که یک تیم آماده متشکل از دونفر برای مهاجرت غیرقانونی از این مسیر ثبت‌نام کرده‌اند و تاکید می‌کند اگر کسی برای این موضوع جدی است به او پیام دهد. البته تعداد اعضای گروه نباید بیشتر از چهار نفر شود، چون با افزایش تعداد، امکان مشکوک شدن به آنها بالا می‌رود.

گیم بدون‌سوختن

برخی گیم‌ها هم «ضمانتی» گروه هستند، حتی هزینه تهیه مدارک هم برعهده گروه است، مثلا گیم از استانبول ترکیه به تریسیته ایتالیا. شرکت در این گیم، ۶ هزار و ۵۰۰ یورو هزینه دارد که به‌محض رسیدن مهاجر به صربستان، کل پول آزاد می‌شود.

برای رسیدن به ایتالیا، دو شب پیاده‌روی یونان، یک شب پیاده‌روی آلبانی، یک شب پیاده‌روی مونته‌نگرو، یک شب پیاده‌روی بوسنی و یک شب پیاده‌روی کرواسی به درازا خواهد کشید. درطول این مسیر، مهاجر باید قایق هم سوار شود.

گویا در بخشی از این مسیر، راه‌بلد هم حضور دارد. نمونه بدون ضمانت همین مسیر که به‌جای پیاده‌روی دوساعته در یونان، ۶ شب پیاده‌روی دارد، چهارهزار و ۵۰۰ یورو می‌شود.

اگر از جان‌تان سیر شده‌اید، گیم کنید/ افشای هزینه‌های مهاجرت غیرقانونی از ایران به کشورهای مختلف

ترکیه؛ سکوی پرتاب مهاجرت غیرقانونی

ترکیه بارانداز اصلی برای مهاجرت به اروپاست. مهاجران که عمدتا افغانستانی و کمی از آنها ایرانی هستند، باید به هر شکلی خودشان را به ترکیه برسانند. از این رو بسیاری از تحقیقات در زمینه قاچاق انسان معطوف به ترکیه شده است. براساس گزار شی که در چهارچوب شورای اروپا و اتحادیه اروپا تهیه شده، داده‌های مهاجرت غیرقانونی تا سال ۲۰۲۰ نشان می‌دهد درطول دوره ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۰ استثمار جنسی رایج‌ترین نوع کشف‌شده از قاچاق انسان بوده است.

دومین نوع استثمار کار و سومین نوع آن تکدی‌گری اجباری بوده است. در این مسیر بهره‌کشی جنسی عمدتا زنان و دختران را به‌طور نامناسبی تحت‌تاثیر قرار داده است. بین سال‌های مذکور، در ترکیه حداقل ۸۰۰ زن و دختر مورد استثمار جنسی شناسایی شده‌اند. از این تعداد ۶۸ زن و دختر افغانستانی بوده‌اند.

البته از ایران نیز مسیری برای اروپا وجود دارد که آن هم به ترکیه متصل است. سامیار برای یکی از کسانی که پیگیر پرواز از ایران به اروپاست، می‌نویسد: «می‌گیم چه پروازی بگیرید برای ترانزیت سابیها [فرودگاه سابیها گوکچن در ۳۲ کیلومتری جنوب شرقی مرکز استانبول]. از اونجا با مدارک اروپایی می‌پرونیمتون.» برای کسانی که پاسپورت ندارند، هزینه پاسپورت و پرواز از ایران به ترکیه به‌صورت هوایی، پنج‌هزار و ۷۰۰ دلار (۳۴۲ میلیون تومان) می‌شود.

گیم ایران به ترکیه اما راه‌های زمینی هم دارد که هزینه حداقلی آن سه‌هزار و ۵۰۰ دلار (۲۱۰ میلیون تومان) می‌شود. گیم ایران به ترکیه از مرز بازرگان با کامیون و بدون پیاده‌روی چهارهزار و ۵۰۰ دلار (۲۷۰ میلیون تومان)، از کوه با حداقل سه‌ساعت پیاده‌روی ۳ سه‌زار و ۷۰۰ دلار (۲۲ میلیون تومان)، از گمرک برای کسانی که پاسپورت دارند ولی ممنوع‌الخروج هستند سه‌هزار و ۵۰۰ دلار است. مسیر گمرک از ایران به استانبول برای کسانی که پاسپورت ندارند، پنج‌هزار دلار دارد.

اگر از جان‌تان سیر شده‌اید، گیم کنید/ افشای هزینه‌های مهاجرت غیرقانونی از ایران به کشورهای مختلف

رویای آمریکایی

آمریکا طولانی‌ترین مقصدی است که برخی مهاجران هنوز به آن چشم دوخته‌اند. رسیدن به آمریکا دو گیم زمینی و هوایی دارد؛ در زمینی ابتدا مهاجر هوایی و با ویزا به برزیل و نیکاراگوئه می‌رود. در گام بعدی با کمک راه‌بلد به‌سمت گواتمالا، هندوراس و مکزیک می‌رود تا درنهایت به مرز آمریکا برسد.

این پروسه که ادعا شده ۲۵ روز زمان می‌برد، برای ایرانی‌ها ۱۸ هزار دلار (یک‌میلیارد و ۸۰ میلیون تومان) و برای افغان‌ها ۲۳ هزار دلار (یک‌میلیارد و ۳۸۰ میلیون تومان) هزینه دارد. تسویه این مبلغ هم در دومرحله انجام می‌گیرد: «۱- پس از ویزاهای برزیل و نیکاراگوئه و ۲- پس از رسیدن زمینی به آمریکا.» گیم هوایی هم که لازمه آن حتما پاسپورت ایرانی است با هزینه ۲۵ هزار دلاری (دومیلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان) و با تعویض سه هواپیما صورت می‌گیرد.

در این گیم، دو پرواز اول با پاس خود فرد است. در پرواز سوم در سالن ترانزیت هواپیما عوض می‌شود و مهاجر با مدارک جدیدی که در اختیارش قرار می‌گیرد به‌سمت خرطومی هواپیمای آمریکا می‌رود. در گروه توضیح داده شده که «افراد اصلا از چک پلیس با پاس و مدارک رد نمی‌شوند.» اینکه این گروه می‌توانند پاسپورت دیگری را در اختیار افراد بگذارند و بدون چک پلیس، سوار هواپیما شوند، نشان می‌دهد با شبکه‌ای بین‌المللی در قاچاق انسان روبه‌رو هستیم.

برای سایر مقاصد اروپایی هم وضع همین‌گونه است. برای آنها در ایران پاسپورت می‌زنند و تحویل می‌دهند. فرد در تاریخی که اعلام می‌شود بلیت هواپیما به مقصد فرودگاه سابیها گوکچن ترکیه می‌گیرد. در سالن ترانزیت فرودگاه، مسافر پس از نشستن هواپیما ورود نمی‌زند؛ مسافر «در سالن ترانزیت به رابط ما وصل شده و بعد به تشخیص آفیسر هماهنگ شده در فرودگاه در زمان مقرر به‌سمت هواپیما رفته و با هماهنگی سوار می‌شود.»

در این گیم هوایی رسیدن به اسپانیا، ایتالیا، اتریش ۱۲ هزار یورو (۷۸۰ میلیون تومان)، آلمان ۱۳ هزار یورو (۸۴۵ میلیون تومان) و انگلیس ۱۷ هزار پوند (یک میلیارد و ۳۰۹ میلیون تومان) هزینه دارد. برای آلمان گیم‌های دیگری هم هست، مثلا کشتی کروز تا ایتالیا و بعد با قطار تا آلمان، ۹ هزار و ۵۰۰ یورو، با کشتی وی‌آی‌پی، هشت‌هزار و ۵۰۰ یورو و با تاکسی هشت‌هزار یورو هزینه دارد.

فعالیت شبکه‌های قاچاق انسان به‌اندازه‌ای جدی شده که چندماه پیش پلیس آلمان با همکاری ماموران پلیس فرانسه و بلژیک، در یک عملیات گسترده علیه افراد مظنون به عضویت در یک باند قاچاق انسان، چندین ساختمان را در چهار ایالت آلمان بازرسی کردند. بااین‌حال اگر ادعای این شبکه قاچاق انسان درست باشد، یعنی پلیس آلمان در ماموریت خود ناموفق بوده است.

درخواست پناهندگی از کیس تغییر جنسیت تا دین!

در این گروه‌ها، مهاجرت غیرقانونی یا اصطلاحا گیم، با شل کردن سر کیسه آسان‌تر از چیزی است که تصور می‌شود. کافی است حدود یک‌میلیارد تومان پیاده شوی تا بتوانی به‌سادگی در فرودگاه برلین، پاریس یا لندن از هواپیما خارج ‌شوی و پا در سرزمین رویاهایت بگذاری.

اما به‌نظر نمی‌رسد مشکل تنها رسیدن به مقصد باشد. با فرض هزینه یک‌میلیارد تومانی، پس از پیاده شدن از هواپیما، مهاجر غیرقانونی چه باید بکند؟ در گروه توضیح چندانی در این باره داده نشده، پس از خواندن هزاران پیام رد و بدل شده در گروه، با انبوهی از سوالات به‌سمت صفحه شخصی چت (PV) سامیار می‌روم. بیش از هر چیز مراقبم که سوالی نپرسم که مشکوکش کند. فوری سر اصل مطلب می‌روم: «سلام آقا سامیار! خوبی داداش؟ من بخوام برم آلمان باید چی‌کار کنم؟»

«برای چه کیسی می‌خوای بری؟»

«چه کیسی بهتره؟»

می‌نویسد که باید کیس پناهندگی داشته باشم: «درخواست پناهندگی مثل عضویت در فلان گروه سیاسی نیست که! باید بری یک داستان کامل ارائه بدی که جونت تو ایران در خطر بوده و حکم اعدام بابت یکی از مسائل سیاسی، اجتماعی، مذهبی داشتی و باید طبق یک داستان که بهش میگن کیس و یک مشاور حقوقی که هزینه‌شو می‌گیره و برات می‌نویسه، این موضوع و اثبات کنی.» تاکید می‌کند: «پلیس پناهندگی بفهمه دروغ میگی یا سوتی بدی ردت می‌کنه.» سامیار، چند پیام می‌فرستد که معلوم است محتوای آن از قبل آماده شده و برای هرکسی که قصد گیم کردن دارد ارسال می‌کند.

برخلاف گروه، در اینجا سامیار کمی واقعی‌تر می‌نویسد و حتی از احتمال بازگشت درصورت نداشتن شرایط لازم می‌گوید: «افرادی که برای دریافت پناهندگی مهاجرت می‌کنن باید از شرایط لازم برخوردار باشن، چون در غیر این صورت این امکان وجود داره که درخواست‌شون مورد قبول واقع نشه.»

آن‌طور که او توضیح داده مهاجر غیرقانونی پس از رسیدن به کشور مقصد و اعلام پناهندگی، دو مصاحبه خواهد داشت؛ کیس راه و کیس خطر. مصاحبه اول طولانی نیست و به چگونگی فرار کردن از کشور تا رسیدن به کشور مقصد (به‌عنوان کشور امن) می‌پردازد. در کیس خطر، به اصل موضوعی که در ارتباط با به خطر افتادن جان شخص است، می‌پردازد: «می‌بایست بسیار دقیق بدون اشکال و به شکلی باشه که نشون بده شخص مربوطه اگر از کشورش خارج نمی‌شد، کشته می‌شد.» در این مصاحبه، سوالات با جزئیات پرسیده می‌شود تا این موضوعات روشن شود.

سامیار در توضیح خدمات کیس می‌گوید که در حوزه‌های کیس راه، همکاری در پر کردن فرم و پرسشنامه، ارائه سوالاتی که امکان پرسش دارد، تمرین روانشناسی برای بیان کیس و تمرین برای کیس اصلی (خطر) بخشی از خدماتی است که به مهاجران می‌دهند.

با قاچاقچی صادق باشید!

او گمان می‌کند طعمه‌اش را پیدا کرده است. برایم می‌نویسد تمام خدمات‌شان بدون پیش‌پرداخت است ولی بعد از این جمله یک «اما» اضافه می‌کند. «اما» یعنی اینجا باید پولی پیاده شوی: «یک تیم چند نفره ازجمله مشاور حقوقی مهاجرتی برای شما زمان میذارن و کیس می‌نویسن، همونطور که توی توضیحات دیدید شما از کودکی تا به این سن‌تون رو ویس‌های دو دقیقه‌ای می‌فرستید و توضیح می‌دید.» این ویس‌ها که در قالب فایل‌های دو دقیقه‌ای ارسال می‌شود شامل «قابلیت‌ها، توانایی‌ها، تحصیلات، اتفاقات خوب و بد، فعالیت‌ها، درگیری خانوادگی، درگیری اجتماعی، عقاید، مخالفت نسبت به چیزی، شکایاتی که کردید و شکایاتی که ازتون شده، مشکلات روزمره، مشکلات زندگی، مشکلات خانوادگی، مشکلات اجتماعی، مشکلات فرهنگی و تمام ماوقع مهم زندگی‌تون» می‌شود. پس از ارسال این صوت‌ها، فرد به مدیریت «مشاورین حقوقی» متصل می‌شود: «تیم ما بنا به اون زندگی و ماوقعی که براتون اتفاق افتاده این سناریو رو پیکربندی می‌کنن و به مدت یک هفته اسکلت کیس رو آماده می‌کنن، بعد نویسنده کیس، ویرایش ‌و ادیت انجام میده و تایپ شده و بعد از ۱۰ الی ۱۵ روز آماده میشه.»

کیس قوی پناهندگی؛ LGBT سیاسی!

سامیار جملاتی را ردیف می‌کند که ناخودآگاه من را به یاد کمدی «اکسیدان» می‌اندازد. در اکسیدان، نگار نامزد اصلان، بدون اجازه اصلان به صورت غیرقانونی به خارج از کشور سفر می‌کند. اصلان که به دنبال راهی برای رفتن به اروپاست تا بتواند نامزدش را برگرداند، برای گرفتن ویزای یک کشور اروپایی از مسیرهای پرپیچ‌وخم و بعضا تلخی می‌گذرد که دیدن آن طعم گس لبخند ناشی از کمدی سیاه را روی لب‌های مخاطب می‌نشاند. آنچه اما واقعیت دارد کیس‌هایی است که سامیار کنار هم می‌چیند و می‌گوید کیس قوی «ترکیبی از مشکلات مذهبی، LGBT، اجتماعی، سیاسی و حتی خانوادگی» است.

او می‌خواهد مخاطبش که من هستم را تحت تاثیر قرار دهد: «کیس شما باید قوی باشه… اینکه سیاسی باشه، مذهبی باشه، اجتماعی باشه، یا LGBT فرقی نمی‌کنه… فقط باید قوی باشه.» سامیار با طرح این پرسش که «حالا چطوری قوی میشه؟» منتظر پاسخ نمی‌ماند و می‌نویسد: «ما ترکیب می‌کنیم… سیاسی مذهبی یا اجتماعی سیاسی یا مذهبی اجتماعی یا LGBT مذهبی یا LGBT سیاسی یا LGBT اجتماعی.» باورم نمی‌شود که او توانسته باشد با این توضیحات کودکانه، سر ده‌ها و صدها نفر را شیره مالیده باشد. هیچ واکنش منفی‌ای نشان نمی‌دهم. سامیار برای اینکه متقاعدم کند که باید کمی دست به جیب شوم، می‌نویسد اگر بخواهم رفتنم را کنسل کنم، «زمان، انرژی و زحمت این همه آدم در طول ۱۰ الی ۱۵ روز پایمال میشه.»

او به همین دلیل می‌خواهد بیعانه پرداخت کنم و بعد از تکمیل شدن کیس، الباقی هزینه را بپردازم. برای اینکه نشان دهد چه تیم بزرگی پشت نگارش کیس مهاجرت قرار دارد این تیم را این‌گونه معرفی می‌کند: «تیمی متشکل از وکیل حقوقی، مشاور حقوقی مهاجرتی، نویسنده و ویرایشگر و مدیران گروه (ما) روی کیس شما کار می‌کنیم.» او با این توضیح سر وقت قیمت می‌رود: «هزینه کیس برای هر نفر مجرد دو هزار و ۵۰۰ یورو هست.» یعنی برای نوشتن چند صفحه کاغذ چیزی در حدود ۱۶۰ میلیون تومان از افراد می‌گیرند. به نظر، اصل سود در این نقطه شکل می‌گیرد که بابت پیاده‌سازی چند فایل دو دقیقه‌ای، افراد باید بیش از ۱۶۰ میلیون تومان پیاده شوند.

بار خودانداز به منزل نمی‌رسد

تا اینجای کار مشخص شد علاوه‌بر ۱۲ یا ۱۳ هزار یورو برای گیم هوایی، هر فرد باید حداقل ۲۵۰۰ یورو بابت نوشتن کیس به سامیار و رفقایش پرداخت کند. شاید عده‌ای توانایی چنین ریسکی را داشته باشند اما مشکل آنجاست که در این گروه که در حین نوشتن گزارش اعضایش به بیش از ۱۰۳ هزار نفر رسیده‌اند، ۱۰ یا ۱۰۰ خودانداز وجود ندارند که از رسیدن مطمئن به اروپا یا حتی زندگی نرمال خبر دهند.

در بین ده‌ها هزار پیام موجود در این گروه، فردی با اکانت mery اعلام می‌کند که به مقصد رسیده است. به او پیام می‌دهم اما هرچه تلاش می‌کنم، امکان ارسال پیام وجود ندارد. با اکانت دیگری پیام می‌دهم، باز هم پیام ارسال نمی‌شود. طبیعتا برای نشان دادن موفقیت گروه، باید ده‌ها و صدها فردی که پایشان به اروپا باز شده، برای تبلیغ هم که شده در گروه حضور می‌داشتند اما نه‌تنها ردی از آنها نیست که سوالات در این‌باره هم با واکنش نسبتا تند از سوی ادمین‌های گروه پاسخ داده می‌شود. به‌عنوان نمونه اکانت Hossein سوال پرسیده «آیا کسی خبری از افرادی که به آلمان، بریتانیا یا هلند و… رسیده‌اند، دارد؟»
سامیار فورا پرسیده: «یعنی چی؟»

«افرادی که الان ساکن هستند در مقصد.»

سامیار که ازاین سوال اصلا خوشش نیامده پاسخ داده: «اینجا فقط سوال جواب خدماته نه چیز دیگه.»

همین پاسخ سامیار نشان می‌دهد اینجا نباید به دنبال کسانی بگردیم که به مقصد رسیده‌اند و از آنجا برای ما سخن بگویند.

به جز این موضوع، سامیار یک خط قرمز دیگر هم دارد و آن گروه‌های رقباست. سامیار در پاسخ به اکانتی که یک گروه دیگر را تبلیغ می‌کند، پیام تند و مملو از فحش نوشته تا نشان دهد شاید «ده آدمی بر سفره‌ای بخورند» اما در بازار قاچاق «دو سگ بر مرداری با هم به سر نبرند.» سامیار با عصبانیت ادعا کرده «این گروه‌ها نه رنگ اروپا دیدن، نه حتی برای خودانداز ادمین اون گروه رنگ جنگل یونان، مریچ و مسیر خودانداز رو ندیده. اون آدم یک کلاش کلاهبرداره.» سامیار از اعضای گروه خواسته «گول کسی که به پی‌وی میاد و تبلیغ گروه دیگری رو می‌کنه» نخورند چون به گفته او در بازار مهاجرت «یک‌مشت آدم بی‌شرف، بی‌ناموس، بی‌همه‌چیز هستن که نمی‌تونن ببینن گروهی سالم کار می‌کنه و موفقه.»

راهزنان آدم‌های قاچاق‌بران هستند

در گروه یک نفر را پیدا می‌کنم که به دنبال «گیم تضمینی» است. نوشته چندین بار گیم زده ولی نتیجه‌ای نگرفته است: «دیگه واقعا ذهنم و جسمم توان ریسک کردن نداره.» به صفحه شخصی‌اش می‌روم و از او درباره مهاجرت غیرقانونی می‌پرسم. کمی بعد پاسخم را می‌دهد: «قاچاق ریسکیه… به نظرم برای ویزا آدم اقدام کنه بهتره… حتی شده تا صرب [صربستان] یا بوسنی.» ۲۹ سالش است و سابقه دو سفر ترکیه، امارات، گرجستان، ارمنستان، روسیه و بلاروس را دارد. یک‌بار هم برای ویزای کانادا اقدام کرده که به کرونا خورده و با وجود اینکه خواسته‌اند دوباره اقدام کند، اقدام نکرده است.

آخرین بار قاچاقی به بلاروس رفته: «ویزای روسیه گرفتم و قاچاقی رفتم بلاروس. دوماه بلاروس بودم… از لهستان برگشت خوردیم.»

چیزی می‌نویسد که برایم بسیار عجیب است: «قاچاق‌برها خودشون مسافرها رو لو می‌دادن تو لهستان… قاچاق‌برها فقط واسشون پول مهمه… به هیچ وجه مسافر و زندگیش واسه‌شون مهم نیس.» نمی‌دانم در لهستان چه بر سرش آورده‌اند که این‌طور می‌نویسد: «مامورهای حرومزاده لهستان خیلی بی‌شرفن… آدم رو تا حد مرگ می‌زنن.» عکسی از اداره مهاجرت بلاروس برایم می‌فرستد: «اینم اداره مهاجرت بلاروسه. تک و تنها رفتم برای گرفتن ویزای خروج… بلاروس اصلا پناهنده ایرانی قبول نمی‌کرد… من درخواست دادم ولی قبول نکردن.»
می‌پرسم: «یه نگرانی من تو این گروه اینه که هیشکی به مقصد نرسیده.»

پاسخ می‌دهد: «بهت میگم که دروغه… فقط از صحبت‌ها یاد بگیر تجربه کن… تو این راه عجله نکن.»

خودش اضافه می‌کند: «تو گروه میگن مسیر ترکیه به یونان، بعدش اتحادیه اروپاس… ترکیه گیمت بسوزه میری کمپ برمی‌گردونن ایران تا ۹ ماه پاس نداری واسه چند سال یا چند ماه اخراج میشی از ترکیه. جریمه هم باید تو ایران بدی. تو پاس جدید فامیلیتم باید عوض کنی.»

«تو مسیر راهزن نداره؟ شنیدم تو کمپ‌ها اتفاقات بدی می‌افته.»

«راهزن نداره… اون راهزن‌ها هم آدم‌های خود قاچاق‌برن.»

شماره یک نفر را برایم می‌فرستد: «این ح. ف هست. از یونان رد مرز شده یک‌بار گرفتنش. سال ۹۹ گیم دوم از روسیه اقدام میکنه‌ تنهایی میره تا مورمانسک، تو خط مرزی نروژ و روسیه گیر میکنه دیپورت میشه ایران.»

جوان بامعرفتی است. وقتی متوجه می‌شود در تهران زندگی می‌کنم، پیشنهاد می‌دهد یک روز قرار بگذاریم دور هم بنشینیم و او دوستانی که با آنها در این راه آشنا شده را بیاورد تا صحبت‌های آنها را هم گوش کنم. برای هفته آینده قرار را هماهنگ می‌کنیم.

۵ میلیارد تومان برای رویای اروپا

پس از تحولات موسوم به «بهار عربی» و نقشی که کشورهای غربی در برآمدن داعش در منطقه ایفا کردند، موجی از مهاجرت به اروپا، غرب آسیا را دربرگرفت. صدها هزار نفر برای نجات از مرگ و داعش، به هر شکل ممکن سعی کردند خودشان را به اروپا برسانند. از افغانستان نیز ده‌ها هزار نفر با امید رسیدن به اروپا به ایران و ترکیه سرازیر شدند.

در گزارش‌های بین‌المللی مربوط به آن سال‌ها آمده سفر به اروپا یا آمریکا، نه به ارزهای محلی یا یورو، این فرض را ایجاد کرده که کسب‌وکار مهاجرت از ایران تا اروپا، تحت سلطه دلار آمریکایی است. در گزارش‌ها آمده بود «با این حال هزینه عبور تا بریتانیا به پوند تغییر می‌کند.» در تشکیلات خودانداز، با ۳ نوع ارز مواجهیم. برای انگلیس، همچنان پوند استفاده می‌شود. برای تهران به ترکیه و همچنین رسیدن به آمریکا از دلار و برای سراسر اروپا، ارز یورو ملاک قرار می‌گیرد. این بدان معناست که این شبکه حتی نمی‌خواهد زحمت تبدیل پول را به خود بدهد.

با وجود ممانعت‌های بسیار و تشدید نظارت بر مرزها، هنوز امیدوارترین افراد برای رسیدن به اروپا و به‌ویژه آلمان، افغانستانی‌ها هستند. مجید یکی از مهاجران تحصیلکرده افغانستانی در ایران، روایتی از مهاجرت غیرقانونی چند نفر از اقوامش را برایم تعریف می‌کند. می‌گوید در دو سال گذشته ۵ نفر از اقوامش به آلمان رفته‌اند: «ما از این جور چیزها خبر داریم. با پاسپورت تو یکی از فرودگاه‌های اروپا از هواپیما پایین میای و بعد میان پاسپورت را ازتون می‌گیرن و در معرفی به دایره مهاجرت باید بگید زمینی اومدیم.»

او می‌گوید هزینه این مسیر هوایی بسیار سنگین‌تر از آن چیزی است که فکر می‌کنم: «یکی از اقوام حدود یک‌سال پیش از تهران مستقیم رفت یک کشور اروپایی و اونجا پسرش آمد دنبالش و الان مقیم آلمان شده. اگر اشتباه نکنم برای دو نفر چیزی در حدود ۵ میلیارد تومان هزینه کرد.» او از «یک شبکه خیلی فعال و وسیع» سخن می‌گوید که «احتمالا با برخی عوامل اجرایی در خود اروپا هماهنگ هستند. چند سال پیش یک شبکه در آلمان که این کار را انجام می‌دادن کشف شد و سرشاخه‌هاش را گرفتند. شاید تو اینترنت بشه رد اخباری از اون را زد ولی باز هم این کار ادامه پیدا کرده.»درست می‌گوید. به‌نظر می‌رسد بخشی از این شبکه اصلی قاچاق، در همین تهران و سفارتخانه‌های کشورهای اروپایی مشغول فعالیتند. در همین گروه خودانداز، ادعا شده که به‌سادگی می‌توانند ویزای کشورهای مختلف را برای افراد اخذ کنند. هزینه اخذ ویزای تجاری آلمان ۱۳ هزار یورو، فرانسه ۸ هزار یورو، ایتالیا ۱۱ هزار یورو، کانادا ۱۲ هزار دلار، مونته‌نگرو ۶ هزار و ۵۰۰ یورو، یونان ۱۲ هزار یورو، برزیل ۲ هزار دلار و نیکاراگوئه ۳ هزار دلار است.

نکته جالب اینجاست که مدیران گروه چنان به کارشان مطمئن هستند که بدون هیچ پیش پرداخت و تنها با ارائه یک برگ چک و سفته تضمینی، حاضر به آغاز پروسه اخذ ویزا برای افراد می‌شوند. این وضعیت نشان می‌دهد به احتمال زیاد بخشی از این شبکه قاچاق در سفارتخانه‌های اروپایی در تهران و ترکیه مشغول فعالیت هستند.

با این حال اما «بپرسید» (Beporsed.org) که یک برنامه مربوط به ساین‌پُست جهانی (Signpost Global) (پیوست ۱) است و به افغان‌ها در مورد برنامه‌های اسکان مجدد در سراسر جهان، اطلاعات می‌دهد، روایت کاملا متفاوتی از این دست مهاجرت‌های غیرقانونی دارد. این مجموعه در گزارشی با عنوان «مهاجرت غیرقانونی افغان‌ها و پیامدهای ناگوار آن» به افزایش مهاجرت افغان‌ها به خارج از کشور پس از حاکمیت امارت اسلامی و «داغ‌تر» شدن بازار قاچاقچیان اشاره کرده و نسبت به تبعات آن به افغانستانی‌ها هشدار داده است.

این گزارش اشاره کرده پیدا کردن یک قاچاقچی با توجه به توسعه شبکه‌های اجتماعی کار چندان دشواری نیست ولی پس از ارتباط با وی و پرداخت هزینه‌های گزاف، مهاجر غیرقانونی هیچ «کنترلی» بر خودش ندارد. مهاجر دیگر تصمیم‌گیرنده اصلی هیچ بخشی از زندگی خود نیست. اگر به دست پلیس بیفتند، حق هیچ اعتراضی را ندارد؛ چراکه قاچاقچی‌ها او را مقصر می‌دانند و کارشان را بی‌نقص جلوه می‌دهند.

با توجه به اینکه این شکل از مهاجرت، نیاز به عبور از دو یا چند مرز کشور به شیوه‌های مختلف دارد، شدت خطر را به میزان قابل توجهی افزایش می‌دهد. سفر با قایق‌ها و تیوپ‌های ناامن، کانتینرهایی که پناهجویان مجبورند ساعت‌ها زیر آن بمانند تا ماموران مرزبانی آنها را نبینند و پیاده‌روی‌های طولانی شبانه در جنگل و مسیرهای فرعی، قدرت بدنی غیرقابل تصوری را می‌طلبد. اینها حقایقی است که از پناهجویان پنهان می‌کنند. براساس گزارش سازمان بین‌المللی مهاجرت، سالانه بیش از ۴ هزار نفر بر اثر مهاجرت غیرقانونی جان خود را از دست می‌دهند.

یک مشکل دیگر پیش‌روی پناهجویان، کلاهبرداری قاچاقچیان است. با کاهش اعتماد بین قاچاقچیان و مسافران، تبادلات مالی از طریق صرافی انجام می‌شود و مسافران هزینه‌های توافق شده با قاچاقچی را در صرافی که قاچاقچی با آن همکاری می‌کند، بلوکه می‌کنند.

این صرافی‌ها به هم متصل هستند و در قالب یک شبکه کار می‌کنند. طبق توافق بین قاچاقچی و مسافر، این پول زمانی از صرافی خارج می‌شود که مسافر به مقصد برسد. اما خطری که مسافر را تهدید می‌کند این است که توسط قاچاقچی در وسط مسیر گروگان گرفته شود تا خانواده و حتی خودش در تماس با صراف مجبور به آزاد کردن پول شوند.

طبق گزارش‌ها، عده‌ای در این مسیر باید به آزار و اذیت جنسی تن دهند. این اتفاق ناگوار بیشتر کودکان، نوجوانان، دختران و زنان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. مواردی وجود داشته که قاچاقچیان در ازای رسیدن به مقصد، رسما از مردان خانواده، دختران و زنان‌شان تقاضای رابطه جنسی می‌کنند.

حتی با از سرگذراندن این مخاطرات و رسیدن به مقصد، این احتمال وجود دارد که کشور مقصد پرونده پناهندگی افراد را نپذیرد و دستور اخراج آنها را صادر کند. حتی اگر چنین نشود، آنها باید مدت بسیار زیادی که تا ۲ سال نیز ادامه دارد را در کمپ‌های پناهندگان زندگی کنند. بخشی از تجاوزات جنسی در این کمپ‌ها رخ می‌دهد.

رد شدن ۳ سوته از دیوار ترکیه!

مخاطرات مهاجران غیرقانونی و تبدیل آن به بحران در اتحادیه اروپا باعث شده تا بروکسل میلیاردها یورو به ترکیه برای مدیریت پناهجویانی که ممکن است بخواهند وارد اروپا شوند، اختصاص دهد. با این حال همچنان روشن نیست که این مبالغ چگونه مصرف می‌شود و آیا تاثیر قابل توجهی داشته است یا خیر؟ حسابرسان اتحادیه اروپا اخیرا اعلام کردند نمی‌توانند تایید کنند آیا بخشی از این پول که به ترکیه برای مقابله با بحران پناهجویان سوری اختصاص یافته، نتایج ملموسی به همراه داشته است یا نه؟ توافقی که در سال ۲۰۱۶ بین اتحادیه اروپا و ترکیه منعقد شد، اتحادیه اروپا را متعهد کرد حداقل ۶ میلیارد یورو برای مدیریت مهاجرانی که از سوریه به ترکیه می‌آیند، پرداخت کند.

در مقابل، ترکیه نیز متعهد شد از عبور مهاجران به‌سمت اروپا جلوگیری کند. یک ماه پس از اجرای این توافق، ترکیه اعلام کرد تعداد مهاجرانی که به‌طور غیرقانونی به یونان می‌روند، به‌طور قابل توجهی کاهش یافته است. با این وجود گزارش‌های اخیر نشان می‌دهند با وجود صرف این مبالغ هنگفت، شفافیت کافی در مصرف این منابع وجود ندارد و اثرات واقعی این کمک‌ها هنوز نامعلوم است. دیوان محاسبات اروپا (ECA) در بررسی‌های خود اشاره کرده است وزارت آموزش ترکیه از ارائه اطلاعات کافی برای ارزیابی تاثیر پروژه‌های اتحادیه اروپا خودداری کرده است.

این مساله در کنار ادامه جریان مهاجرت غیرقانونی به اروپا، نشان می‌دهد علی‌رغم هزینه‌های بسیار، نتایج مورد انتظار از این توافقنامه‌ها به‌طور کامل محقق نشده است.

در سال ۲۰۲۱، اتحادیه اروپا تصمیم به پرداخت ۳ میلیارد یورو اضافی برای پناهندگان در ترکیه گرفت، اما همچنان نگرانی‌هایی درباره نحوه مصرف و اثربخشی این کمک‌ها وجود دارد. این وضعیت باعث شده که برخی موفقیت اولیه این هزینه‌کرد را زیر سوال ببرند.

این موضوع با توجه به اینکه ترکیه به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین مبداهای مهاجرت غیرقانونی توسط قاچاقچیان است، بررسی این فرضیه که گویا دریافت هزینه هنگفت توسط ترکیه از اتحادیه اروپا برای ساخت دیوار تاثیری به اندازه هزینه صرف شده برای آن به‌دنبال نداشته است، جدی‌تر به‌نظر می‌رسد.

کسب‌وکار یک میلیارد تومانی

رسیدن مهاجران غیرقانونی به اروپا، حدود یک میلیارد تومان هزینه به‌دنبال دارد. اگر فرد در مصاحبه‌ها نتواند کیس پناهندگی شود و مجددا برای رسیدن به قاره سبز تلاش کند، این رقم به ۲ میلیارد هم می‌رسد. تجربه هم نشان داده کسانی که پا در این مسیر می‌گذارند، شانس‌شان را بیشتر از یک‌بار امتحان می‌کنند.

اگر از جان‌تان سیر شده‌اید، گیم کنید/ افشای هزینه‌های مهاجرت غیرقانونی از ایران به کشورهای مختلف

اینکه چرا این افراد می‌خواهند به اروپا بروند، موضوعی شخصی است و تنها با گفت‌وگو می‌توان به پاسخ آن پی برد اما اینکه چرا این افراد نمی‌خواهند با این هزینه در ایران دست به راه‌اندازی یک کسب‌وکار بزنند، پرسشی قابل تامل است. بررسی‌های ما نشان می‌دهد ‌ با یک میلیارد تومان، امکان راه‌اندازی کسب‌وکارهای متنوعی وجود دارد که از طریق آن افراد می‌توانند به موفقیت‌های چشمگیری دست پیدا کنند.

یکی از گزینه‌های مطرح برای سرمایه‌گذاری، راه‌اندازی فروشگاه‌های آنلاین است. با توجه به رشد روزافزون تجارت الکترونیک در ایران، راه‌اندازی یک فروشگاه آنلاین می‌تواند ایده بسیار جذابی باشد. در این فروشگاه می‌توان انواع محصولات ازجمله پوشاک، لوازم آرایشی، وسایل الکترونیکی یا محصولات خانگی را به فروش رساند.

از دیگر ایده‌های جذاب برای سرمایه‌گذاری، راه‌اندازی یک کافه یا رستوران کوچک است.

در شهرهای بزرگ و پرتردد، تقاضا برای مکان‌هایی با محیط جذاب و منوی خاص همواره وجود دارد. با یک میلیارد تومان می‌توان مکان مناسبی اجاره یا خریداری کرد و با دکوراسیونی مناسب و تجهیزات آشپزخانه‌ای مدرن، فضایی را ایجاد کرد که مشتریان را به خود جذب کند.

تولید محتوا و مدیریت شبکه‌های اجتماعی نیز از دیگر فرصت‌های سرمایه‌گذاری مناسب است. با توجه به افزایش استفاده از شبکه‌های اجتماعی و نیاز کسب‌وکارها به تولید محتوا، می‌توان با یک تیم کوچک، خدمات تولید محتوا و مدیریت شبکه‌های اجتماعی را به شرکت‌ها و کسب‌وکارهای مختلف ارائه داد.

آموزش آنلاین یکی دیگر از فرصت‌های مهم سرمایه‌گذاری با یک میلیارد تومان است. با توجه به رشد تقاضا برای آموزش‌های آنلاین، یک پلتفرم آموزشی یا دوره‌های آموزشی در زمینه‌های مختلف مانند زبان‌های خارجی، مهارت‌های نرم‌افزاری، بازاریابی دیجیتال و… آینده قابل تاملی دارد.
علاوه‌بر این موارد، تولید و بسته‌بندی مواد غذایی محلی نیز یکی دیگر از گزینه‌های قابل بررسی است. با توجه به افزایش تقاضا برای مواد غذایی سالم و ارگانیک، سرمایه‌گذاری در این حوزه موفقیت‌آمیز به‌نظر می‌رسد.

اگر از جان‌تان سیر شده‌اید، گیم کنید

جوان ۲۹‌ساله‌ای که چندین‌بار گیم زده بود و حالا به‌دنبال گیم تضمینی است، فیلمی یک دقیقه‌ای برایم می‌فرستد که احتمالا در کمپی در بلاروس ضبط کرده است. فیلم را پخش می‌کنم. فیلم در غروب یک روز پاییزی، ضبط شده است. این را سایه بلند افتاده در تصویر و برگ‌های زردرنگ پای درختان نشان می‌دهد. در دنیایی از سکوت، جوان شروع به صحبت می‌کند: «الان یک ماه و دو هفته است که تو بلاروس گیر کردم. وضعیت اینجا خیلی وخیمه… قاچاق‌برها به هر ترفندی شده ما رو گول زدند. اینجا سرابی بیش نبود … خیلی از هموطنان کردستانی‌مون که اهل سردشت بودند، در جنگل به‌شدت آسیب دیدند. دو سه نفر که خبر دارم فوت شدند … اینجا هیچ‌کس کمک‌مان نکرد مخصوصا آدم‌های بلاروسی؛ آدم‌های به‌شدت نامهربونی‌ان. امیدوارم کسی دیگه فریب نخوره. خواهش می‌کنم دوستان توجه کنند. ما هم که فقط سفارت یک مقداری کمک‌مون کرد و داریم برمی‌گردیم ایران. امیدوارم دوستان و هموطنان توجه کنند.»

پیوست

۱- پروژه Signpost در سال ۲۰۱۵ توسط کمیته بین‌المللی نجات (IRC) و سازمان بین‌المللی بشردوستانه مرسی کورپس (Mercy Corps) در اوج بحران پناهجویان در اروپا راه‌اندازی شد. این ابتکار که به‌منظور پاسخ مستقیم به نیازهای پناهجویانی که تنها با تلفن‌های همراه خود وارد یونان می‌شدند، طراحی شده بود تحت نام ‌Refugee. Info، ‌Signpost به نیازهای پیچیده جریان عظیم افرادی که به اروپا وارد می‌شدند- ‌که بسیاری از آنها به‌دنبال پناهندگی بودند- پاسخ می‌داد. Refugee. Info اطلاعات دقیق و به‌روز شده‌ای را که به زبان‌های قابل فهم برای پناهجویان ترجمه شده بود، در اختیار پناهجویان قرار می‌داد.

منبع: روزنامه فرهیختگان

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اگر از جان‌تان سیر شده‌اید، گیم کنید/ افشای هزینه‌های مهاجرت غیرقانونی از ایران به کشورهای مختلف بیشتر بخوانید »

فیلم/ روایت دبیرکل حزب الله از تأثیر شهید سلیمانی در محور مقاومت

فیلم/ روایت دبیرکل حزب الله از تأثیر شهید سلیمانی در محور مقاومت



نقشه حضور فرمانده شهید سپاه قدس در نقطه نقطه محور مقاومت؛ از باریکه‌های غزه تا بلندی‌های لبنان، از عراق و سوریه تا میانه میدان یمن و افغانستان و قلب ایران بود.


دریافت
7 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ روایت دبیرکل حزب الله از تأثیر شهید سلیمانی در محور مقاومت بیشتر بخوانید »

دیدار معاون سیاسی رئیس‌الوزراء افغانستان با وحیدی

دیدار معاون سیاسی رئیس‌الوزراء افغانستان با وحیدی



معاون سیاسی رئیس الوزراء حکومت افغانستان که در راس یک هیات سیاسی برای شرکت در مراسم تحلیف رئیس جمهور جدید ایران، در تهران بسر می‌برد، با وزیر کشور دیدار و گفتگو کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، احمد وحیدی، وزیر کشور، میزبان محمد عبدالکبیر معاون سیاسی رئیس‌الوزراء حکومت افغانستان و هیئت سیاسی این کشور بود که برای شرکت در مراسم تحلیف رئیس جمهور جدید ایران به تهران سفر کرده است.

عبدالکبیر در این دیدار مسئله فلسطین را از مسائل مهم جهان اسلام دانست و با اشاره به مظلومیت مردم غزه اظهار کرد: افغانستان همراه با جمهوری اسلامی ایران از مردم مظلوم غزه حمایت می‌کند و چه بسا اگر با رژیم اشغالگر مرز مشترک داشتیم در دفاع از مردم مظلوم غزه وارد جنگ با صهیونیست‌ها می‌شدیم.

وی در این نشست ضمن قدردانی و تشکر از میزبانی جمهوری اسلامی ایران از اتباع افغانستانی، درباره تحرکات داعش در منطقه، گفت: داعش در افغانستان جایی ندارد و مرزهای ما در برابر آن‌ها مسدود است؛ ما به هیچ کس اجازه نمی‌دهیم برای همسایگانمان به ویژه جمهوری اسلامی ایجاد مشکل کنند.

موضوعات اقتصادی، از موارد دیگری بود که عبدالکبیر به آن پرداخت و در همین زمینه، اظهار کرد: ما خواهان همکاری اقتصادی و سرمایه گذاری ایران در افغانستان هستیم.

وی مسائل اقتصادی را از مشکلات اصلی افغانستان دانست و افزود: ما در افغانستان به دنبال آبادانی و توسعه هستیم تا هم مردم و هم سرمایه‌گذاران افغانی به این کشور بازگردند تا برای مردم کسب درآمد و اشتغال ایجاد شود.

محمد عبدالکبیر وسعت سرزمین‌های زراعی در افغانستان را از نقاط قوت این کشور دانست و بر لزوم سرمایه گذاری در این بخش تاکید کرد.

وی در زمینه محصولات زراعی در این کشور افزود: قبل از دولت اسلامی بخش‌های وسیعی از زمین‌های زراعی به کشت خشخاش اختصاص داشت، اما اکنون امارت اسلامی به کسی اجازه کشت این محصول را نمی‌دهد و به دنبال کشت جایگزین (گندم) است.

احمد وحیدی، وزیر کشور جمهوری اسلامی ایران نیز دراین دیدار با اشاره به جایگاه کشور افغانستان برای جمهوری اسلامی اظهار داشت: صلح، امنیت، آرامش، اقتصاد پویا و رفاه مردم افغانستان برای ما اهمیت به سزایی دارد و در چند دهه گذشته که در کنار مردم افغانستان بوده ایم همراهی ملت ایران با افغانستان اثبات شده است.
وحیدی ضمن یادآوری مصائب مردم افغانستان در زمان اشغال شوروی و امریکا بیان کرد: جمهوری اسلامی ایران همواره در کنار مردم افغانستان ایستاده است.

وزیر کشور، رژیم صهیونیستی را دشمن اصلی جهان اسلام دانست و افزود: این رژیم نامشروع از درون پوسیده است و اگر امریکا از آن حمایت نمی‌کرد تاکنون از بین رفته بود و مردم مظلوم فلسطین و غزه امروز تحت ظلم نبودند.

وحیدی با اشاره به برخی از توافقات انجام گرفته دو کشور، توسعه روابط اقتصادی را از اهداف ایران و افغانستان دانست و در همین زمینه افزود: بازارچه‌های مرزی می‌تواند سهم قابل توجهی در مراودات اقتصادی بین دو کشور داشته باشد و از همین رو توسعه آن‌ها باید در دستور کار قرار گیرد.
وی در مورد کشت خشخاش گفت که باید کشت‌های جایگزین با جلب حمایت‌های بین المللی جایگزین شوند.

موضوع آب هیرمند از نکات دیگری بود که وزیر کشور به آن اشاره کرد و گفت: این موضوع از اهم مواردی است که باید محور گفتگوهای طرفین قرار بگیرد و انتظار داریم با همکاری‌های بیشتر موضوع حق آبه محقق شود.

منبع: میزان

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دیدار معاون سیاسی رئیس‌الوزراء افغانستان با وحیدی بیشتر بخوانید »

ایرانی‌ترین افغانستانی را می‌شناسید؟! + عکس

ایرانی‌ترین افغانستانی را می‌شناسید؟! + عکس



پدر ابوزینب می‌خواست جلوی او را بگیرد و اجازه ندهد که به سوریه برود. حس پدر و فرزندی در میان بود. با پدر من صحبت کردند و گفتند با جعفر صحبت کن، شاید به حساب پدرخانمی ‌و رودربایستی و… نرود.

گروه جهاد و مقاومت مشرق- کتاب «راه سفید» نوشته سرکار خانم فاطمه‌سادات کیایی توسط انتشارات روایت فتح منتشر و روانه بازار نشر شده است.این کتاب زندگینامه داستانی شهید محمدجعفر حسینی(ابوزینب) مدافع حرم لشکر فاطمیون از زبان همسرش (سرکار خانم فاطمه صفدری) است.

ایرانی‌ترین افغانستانی را می‌شناسید؟! + عکس

شهید محمدجعفر حسینی اصالتا افغانستانی بود اما هرجا پای انقلاب و رهبری و اهل‌بیت به میان می‌آمد، حضور فعال داشت. سوریه که شلوغ شد به مدافعان حرم پیوست. در بوکمال۲۰۰ترکش به جانش نشست تا آخرین پایگاه داعش فتح شود.۲۰۰ ترکشی که دو سال تمام وجودش را گرفت تا با توفیق جانبازی، در خانه‌اش به فیض شهادت نائل آمد.در کافه‌کتاب زیتون همراه با نویسنده کتاب، راوی کتاب و نماینده‌ای ازسوی انتشارات روایت فتح، سرکار خانم مهدیه زکی‌زاده، این کتاب رابه بررسی نشستیم.

ازمیان حدود ۳۴۰ قسمت گفت‌وگو با خانواده مدافعان حرم، یکی از لحظات سختی که در ذهن من مانده، روایت خانم صفدری از آن شبی است که ابوزینب به رحمت خدا می‌روند و در منزل به شهادت می‌رسند. مدیریت این لحظه‌ها سخت است ولی ایشان از عهده‌اش برآمدند و خانم کیایی نیز از عهده گزارش آن برآمدند و خانم زکی‌زاده به‌عنوان کارشناسی سختگیر مورد تایید قرار دادند.

چه شد که در اولین کارتان به سراغ این سوژه آمدید که هم سخت است و هم حواشی به همراه دارد؟

کیایی: سخت بود ولی از یک جهت برای من که این همه سال در حوزه مدافعان حرم کار کرده‌ام، سوژه راحتی بود. افت و خیزها کاملا واضح بود و قرار نبود من چیزی را بیرون بکشم. فعالیت‌های ابوزینب عیان بود و لازم نبود بروید و ببینید چه کارهایی کرده است و چطور آدمی ‌بوده. ارتباطات ایشان بسیار گسترده بود و با آدم‌های گسترده‌ای ارتباط داشتند. این ارتباطات دسترسی به راویان را آسان می‌کرد و باعث می‌شد شمایل کلی سوژه به‌راحتی به‌دست بیاید. این ارتباطات و فعالیت‌های ابوزینب به من کمک کرد.

ایرانی‌ترین افغانستانی را می‌شناسید؟! + عکس
فاطمه کیایی / نویسنده

شاید شما تنها نویسنده کتاب مدافعان حرم باشید که با خود شهید گفت‌وگو داشتید.

کیایی: من به سراغ سوژه نرفته بودم و اتفاقا سوژه به سراغ من آمده بود. وقتی ابوزینب از سوریه برگشت با ایشان مصاحبه داشتم. در همان مصاحبه به من گفتند این گفت‌وگو را قبل از شهادت من منتشر نکنید. متن این مصاحبه در کتاب نیست و با توجه به ابعاد گسترده‌ای که ابوزینب داشت، می‌شود کتاب دیگری منتشر کرد.خانم صفدری روایت بسیار خوبی داشتند و کامل توضیح داده‌اند به‌طوری‌که اگر کسی کتاب را بخواند، متوجه شخصیت ابوزینب می‌شود. این‌طور نیست که جای ابهام داشته باشد. ولی انتشار کتابی دیگر می‌تواند کامل‌کننده این اثر باشد؛ با وجود این‌که راه سفید و راوی‌اش به‌خوبی توانسته شهید را روایت کنند.

تدبیر شما برای فرم کتاب چه بود؟ چگونه وارد داستان شدید؟

کیایی: ورودی روایت اززمانی است که خانم صفدری درگیر جانبازی ابوزینب است.ایشان خود ازابتدای زندگی‌شان شروع به روایت می‌کنند. در واقع فلاش‌بک می‌زنند و به خطرات ابتدای آشنایی و زندگی‌شان می‌پردازند.

ایرانی‌ترین افغانستانی را می‌شناسید؟! + عکس
شهید محمدجعفر حسینی(ابوزینب) مدافع حرم لشکر فاطمیون

صفدری (همسر شهید): پدر ابوزینب می‌خواست جلوی او را بگیرد و اجازه ندهد که به سوریه برود. حس پدر و فرزندی در میان بود. با پدر من صحبت کردند و گفتند با جعفر صحبت کن، شاید به حساب پدرخانمی ‌و رودربایستی و… بیاید و در مغازه شما کار کند. چون پدر من مغازه قصابی دارند و قبول کردند. همه نگران شهادت ابوزینب بودند و می‌خواستند او را به هر طریقی که هست، نگه دارند. آقاجعفر با پدر من صحبت کردند و گفتند از صبح تا ساعت ۳ در مغازه هستم و بعد اجازه بدهید بروم و به تدریس زبانم مشغول شوم.پدر من علاقه زیادی به درس و پیشرفت علمی‌ دارد و قبول کرد.شاید فقط تا یک ماه از ساعت ۸ تا ۱۵ درمغازه بودو با من تماس می‌گرفت و می‌گفت می‌شود با پدرت صحبت کنی تا من به جلسه بروم؟!

ایرانی‌ترین افغانستانی را می‌شناسید؟! + عکس
فاطمه صفدری / همسر شهید

این اتفاق چندین‌بار تکرار شد. از طرفی چون در فضای مغازه روی آقاجعفر حساب شده بود، فکر کردیم شاید این غیبت‌های پی‌درپی رابطه داماد و پدرزن را شکرآب کند. خودم وارد عمل شدم و گفتم دیگر نمی‌خواهد به قصابی بروی؛ نه به تو می‌خورد و نه می‌توانی و شاید اتفاقاتی بیفتد که دیگر نتوانید جمعش کنید. دست به گوشت هم شده بود. دوعکس ازاودارم؛ درعید قربان سال۱۳۹۳بودکه گوشت خرد می‌کرد.این کاربا ویژگی‌های روحی و نخبگانی‌اش همخوان نبود و نمی‌توانست خودش را از فضایی که به آن تعلق داشت، دور کند. وقتی دوستانش با او تماس می‌گرفتند، دیگر فضای مغازه برایشان مناسب نبود.یک روز خیلی نگران بود که شاگردانش او را در مغازه در حال خرد کردن گوشت ببینند و به من گفت کار قصابی سخت است و من نمی‌توانم بروم. بسیار عصبی بود. گفتم هر کدام از شاگردانت آمد، بگو من دوقلوی جعفر هستم. می‌خواستم با شوخی تمام شود.

کیایی: نکته ویژه ابوزینب این بود که ایشان با فاطمیون نرفتند.قبل از این‌که فاطمیونی شکل بگیرد یا همزمان با شکل‌گیری این گروه و با فاصله‌ای مکانی این اعزام انجام شد، چون فاطمیون ازمشهد شکل گرفت.ایشان خود با جمعی ایرانی وبا بچه‌های بسیجی که با حاج‌حسین همدانی ارتباط داشتند به سوریه رفتند. جمعی که گویی منتظر بودند چنین اتفاقی بیفتد.آنها می‌دانستند که این راه سختی‌هایی دارد. ایشان افغانستانی و مهاجر بودند و در خود ایران هم مشکلات اقامتی داشتند، چه برسد که از ایران به سوریه بروند.ولی رفتند و ماجراهایی برایشان پیش آمد که این ظرفیت را ایجادکردتا ابوزینب به شخصیتی خاص وویژه تبدیل شود.باعلاقه‌ای که ایشان به ایران و شخص آقا داشتند، شاید ایرانی‌ترین افغانستانی محسوب می‌شوند.شاید لازم باشد هرایرانی این کتاب رابخواند وببیند که چگونه فردی مهاجر که اصالتش متعلق به کشوری دیگر است با وجود همه سختی‌هایی که دارد، چقدر می‌تواند وطن دومش را دوست داشته باشد.

ایرانی‌ترین افغانستانی را می‌شناسید؟! + عکس
راوی و نویسنده کتاب راه سفید

صفدری: زبان افغانستانی ما زبان دری است. من و همسرم هر دو متولد تهران هستیم ولی با هم و در خانواده دری صحبت می‌کنیم. این زبان از پدر و مادرها و از خانواده‌ها به ما رسیده و در حال حاضر هم ما اصرار داریم که این زبان و لهجه باید حفظ شود؛ هرچند در جاهایی با فارسی ایرانی مخلوط شده است. بسیاری از ما افغانی‌های متولد ایران هرگز به افغانستان نرفته‌ایم و اگر این زبان را از دست بدهیم برای ما یک آسیب خواهد بود.این خواسته ابوزینب هم بود. ما هموطنانی داریم که گویش خود را کنار گذاشته‌اند ولی ما نمی‌توانیم. وقتی هم‌ولایتی‌های ما برای ثبت‌نام اربعین می‌آمدند تا فارسی ایرانی صحبت می‌کردند، می‌گفت شما چطور افغانستانی هستید که به زبان خودتان صحبت نمی‌کنید؟! بنده‌های خدا ساکت می‌شدند. ابوزینب قدرت و سیاستی داشت و همان‌جا با آن لحن باعث می‌شد بنده‌های خدا آن چند کلمه را هم کنار بگذارند.

کیایی: من در ابتدای کار به آقای مدقق یکی از نویسنده‌های خوب افغانستانی رجوع کردم. وقتی ایشان اعلام کردند وقت ندارند با خانم اکبری صاحب رستوران‌ خانه کابل صحبت کردم. ایشان قبول کردند کار را انجام بدهند ولی اعلام کردند که نمی‌توانند بنویسند و باید من همراه ایشان باشم. ما در رستوران خانه کابل کنار هم می‌نشستیم و من جملات را می‌گفتم و از ایشان می‌خواستم ترجمه‌ها را به من بگویند و همان‌جا تایپ می‌کردم. به همین دلیل کار این همه طول کشید.

پس این کار در ردیف ترجمه است؟

کیایی: بله ترجمه است و در مورد برخی از کلمات که بسیار متفاوت بود، پانویس هم آمده است.

ایرانی‌ترین افغانستانی را می‌شناسید؟! + عکس
مهدیه زکی‌زاده / نماینده انتشارات روایت فتح

مهدیه زکی‌زاده: این موارد دست‌انداز بود ولی برای چنین کتابی دست‌انداز محسوب نمی‌شود.من این کتاب را در آمار سال ۱۴۰۰ می‌گذارم. همین که می‌فهمم این کتاب باید به سال ۱۴۰۲ برود برای من یک ضربه است. باید ببینیم ارزشش را دارد یا نه و در مورد این کتاب واقعا ارزشش را داشت و کتابی غنی‌تر شد.این کتاب در زمان خوبی به دست من رسید. برخی اوقات کتاب‌ها در اوج شلوغی می‌رسند و حداقل در بار اول من نمی‌توانم کتاب را بخوانم ولی در انتها تمام کتاب‌های نشر باید توسط من خوانده شوند. ولی راه سفید را از ب بسم‌ا… تا پایانش خواندم و فقط برای گرفتن تاییدیه زبان آن را به کارشناس سپردم.

در اولین مواجهه با کتاب چه چیزی برای شما مهم و برجسته بود؟

مهدیه زکی‌زاده: اول این که کار مرحله به مرحله به دست ما می‌رسید. در کتاب‌هایی که از ب بسم‌ا… با نویسنده شروع کرده‌ایم ابتدا ۲۰درصد کتاب به نشر می‌رسد و خوانده می‌شود و در مورد این اثر هم به همین صورت بود. ایشان طبق قاعده نشر پیش آمدند و در هر مرحله تاییدیه گرفتند و ادامه دادند. ابتدا ۲۰ درصد اول کتاب با همین جذابیت امروز به دست ما رسید و نشان داد کار خوبی پیش رو است.وقتی با نویسنده‌ای که برای بار اول با نگارش کتاب روبه‌روست برخورد می‌کنیم، کار ما سخت است. تاکید ما روی ارائه مرحله به مرحله کتاب به همین دلیل است. ولی ما با خانم کیایی مشکلی نداشتیم.

کیایی: سابقه کار خبرنگاری کمک زیادی می‌کند. شاید اگر نویسنده‌ای خبرنگار شود باید دوره‌ای ببیند. ولی خبرنگاری که می‌خواهد به کار نویسندگی مشغول شود در این فضا کار کرده است. کار در حوزه ایثار و شهادت مثل نوشتن کتاب است. اتفاقا کار خبر در این حوزه سخت‌تر است چون باید کار جمع و جور مثل داستان کوتاه ارائه کرد.من پیشنهاد کتاب را به خانم مردی دادم و ایشان به سرعت قبول کردند و بدون هیچ ان‌قلتی گفتند سوژه بسیار خوبی است. من دلم می‌خواست فضای واقعی را به تصویر بکشم. واقعیت جانبازی بسیار باارزش است. استنباط خواننده از واقعیت با ارزش‌تر از آن است که بخواهیم مرتبا فانتزی اراده بدهیم. به نظر من تاریخ مصرف روایت‌های صورتی دیگر تمام شده است. صنعت نشر هم دیگر تمایلی به انتشار این نوع روایت‌های شبیه به هم ندارد.

کسی که مجرد است می‌تواند از زندگی مشترک بنویسد؟

کیایی: روایت از زبان همسر شهید بود از این نظر می‌توان خود را به جای طرف مقابل گذاشت. اگر راوی یک آقا بود شاید کار سخت‌تر می‌شد. من امروز می‌توانم خودم را به جای ایشان تصور کنم و درکی از فضا داشته باشم.راوی به خوبی شرح می‌داد و کار من را راحت می‌کرد. زمانی باید روایت را از زیر زبان راوی بیرون بکشید و این کار را بسیار سخت می‌کند. حتی من فکر می‌کنم خود ایشان هم می‌توانستند کتاب را بنویسند. خانم صفدری در صفحه اینستاگرامش خیلی خوب می‌نویسد. شاید با وجود زندگی و داشتن فرزند این کار برایشان سخت می‌شد. ایشان امروز هم می‌توانند داستان خودشان را بنویسند.

*** احراز شهادت ابوزینب در چه مرحله‌ای است؟ ***

صفدری (همسر شهید): تا به حال هیچ اتفاقی نیفتاده است. یک سالی است که موضوع را پیگیری نکرده‌ام. بعد از اربعین و از شهریور به دوستان‌ ایشان اطلاع دادم که دیگر پیگیری نمی‌کنم. اگر قرار به انجام تکلیف باشد که من بدون احراز شهادت هم می‌توانم کارم را انجام بدهم و اگر نه، احراز شهادت بشود هم چه بهتر.کار را پیچیده کرده‌اند، پرونده هنوز باز است و شاید نوع رفتارها و گویش‌ها آن‌قدر برای آدم اذیت‌کننده می‌شود که با خودش می‌گویداگر آن را کنار بگذارم برای من بهتر است. در مورد بچه‌ها با خودم این طور فکر کردم که ما در این چند سال چطور زندگی کرده‌ایم؟ اگر بحث مدارک است که با همین مدارکی که داریم ادامه تحصیل می‌دهیم و اگر بحث امرار معاش یا زندگی روزمره است که خدا روزی‌رسان است.ولی ماجرا بسیار خسته‌کننده شده بود. تا جایی که وقتی من شهادت ابوزینب را به دوستانش اطلاع دادم برای من بسیار راحت‌تر بود. یک‌سال‌ونیم قبل از یکی از مسئولان چیزی شنیدم که برای من بسیار ناراحت‌کننده بود و به‌سرعت موضوع را پیگیری کردم و الحمدلله خیلی زود تمام شد. همان‌جا اعلام کردم که نه احراز شهادت و نه جانبازی می‌خواهم، هیچ توقعی ندارم و فقط خواهش می‌کنم با آبروی همسرم بازی نکنید!
اراده به سمت‌وسوی احراز است ولی گویا کسانی هستند که اجازه نمی‌دهند و نمی‌خواهند چنین اتفاقی بیفتد. نمی‌دانم چه کسانی هستند و نمی‌توانم قضاوتی بکنم. پرونده همچنان باز است و پرونده را نمی‌بندند.آن زمان حال ایشان بسیار بد بود و قطعا نمی‌توانست برود و پیگیری کند. می‌رفت و کمیسیون تشکیل می‌شد و می‌گفتند دوباره باید طول درمان بگذرد و کمیسیونی دیگر تشکیل شود. احراز جانبازی‌ها بسیار طول می‌کشد و اگردراین بین کسی شهید شودواتفاقی برایش بیفتد چون درصد تعلق نگرفته مشکلاتی ایجاد می‌گردد. در جانبازی بعد از دو سال ابتدا ۱۵درصد دادند. اول فکر می‌کردیم پروسه همین است و من ۱۵درصد را قبول کرده بودم اما ته دلم هنوز شک داشتم. وقتی با دوستان‌ابوزینب مطرح کردم تعجب کردند که چرا برای او ۱۵درصد تعیین شده است. با پیگیری من بعد از چند ماه درصد جانبازی به ۳۰ درصدرسید. بعد ازمدتی دوباره تشکیل جلسه داشتیم واین رقم شد ۳۵درصد.ولی کسانی از دوستان ایشان دست‌شان در کار بود و اطلاعاتی داشتند. از طرف آنها گفته می‌شد که این درصد درست نیست. من دو سه‌بار اعتراض کردم و دیگر قبول نکردند.

***

ایرانی‌ترین افغانستانی را می‌شناسید؟! + عکس

*** لهجه افغانستانی، کتاب را زیبا و زنده کرد ***

مهدیه زکی‌زاده، نماینده انتشارات روایت فتح: انتشار این کتاب طولانی شد؛ البته مشکل از انتشارات نبود و کتاب کار داشت. چون در وهله اول کتابی که خانم کیایی به ما داده بود لهجه‌ای نداشت و کاملا فارسی بود، ولی درمواردی گویی از دست‌شان در رفته بود و در کلام می‌شد لهجه افغانستانی را دید و می‌دیدیم چقدر کار را زیبا و زنده می‌کند.از این رو با این‌که می‌دانستیم زحمتی دوباره است و باید مکالمه‌ها تبدیل می‌شد که تعداد آنها هم بالا بود اما این را خواستیم. قبل از شروع صحبت‌های‌مان این را خواستیم. کتاب خوبی بود و این تغییر کار را قشنگ‌تر، خاص‌تر و ماندنی‌ترمی‌کرد.برخی موارد شاید درسال‌های ابتدایی که باکتاب سروکارداریم نشان ندهد ولی این کتاب ۱۰سال بعد بیشتر از امروز دیده خواهد شد. این ویژگی را نمی‌توان در مورد تمام کتاب‌ها رصد کرد.خانم کیایی پیشنهاد ماراپذیرفتند وکتاب برای تغییر زبان مکالماتش رفت.این کاربرای نویسنده در اجرا و برای ما در بخش ویراستاری بسیار سخت بود. در حقیقت کتاب دوزبانه شده بود و به ویراستاری عمیقی احتیاج داشت. مدت زمانی که«راه سَفید»درویراستاری ماند، بالا بود. قبل از آن مدت زمانی حدودیک‌سال‌ونیم زمان بردتاکتاب بااعمال تغییرات به دست مابرسدوپیش ازآن هم کتاب یک‌سال‌ونیم زمان‌نگارش داشت. بچه‌هایی که از حوزه خبرنگاری وارد نویسندگی می‌شوند باید هنر قصابی داشته باشند. باید کاررابکشندوآنچه را نوشته‌اند قصابی کنند. این مسأله درمورداین بچه‌هاپررنگ است چون کارهای‌شان زیبا نوشته شده وحشو و چیزی اضافه نیست، ولی باید حذف شود.باید موقعیت‌سنجی و زمان‌سنجی کرد. ما برای خواندن زندگی‌نامه شهدایی که موازی هم هستندزمانی نداریم.این شهدا در موازات همدیگر قرار دارند و می‌توان این کتاب را کنار گذاشت و کتاب بعدی رادر دست گرفت ونمی‌توان هر کتابی را خیلی خاص کرد. از این رو نمی‌توان برای هر کتاب سراغ ۵۰۰صفحه رفت،چون این میزان برای جوان امروزی خسته‌کننده است و نمی‌طلبد. وقتی می‌توان آن شیرینی و لذت را در حجمی‌کمتر رساند چرا نباید این کار را انجام داد؟!

میثم رشیدی مهرآبادی

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ایرانی‌ترین افغانستانی را می‌شناسید؟! + عکس بیشتر بخوانید »

تسهیلات برای زائران غیرایرانی اربعین فراهم می‌شود

تسهیلات برای زائران غیرایرانی اربعین فراهم می‌شود



مدیرکل امور اتباع و مهاجرین سازمان ملی مهاجرت در دیدار از هیئت‌های مختلف مهاجرین اظهار داشت تسهیلات برای زائران غیرایرانی اربعین فراهم می‌شود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، «اصغر بلوکیان» مدیرکل امور اتباع و مهاجرین سازمان ملی مهاجرت ضمن بازدید از هیئت‌های مذهبی اتباع و مهاجرین خارجی در مناطق مختلف مشهد مقدس، به برخی نکات و مشکلات مطرح شده از سوی خادمین افغانستانی هیئت رسیدگی نموده و قول رفع مشکلات حوزه هیئت‌های مذهبی جامعه اتباع و مهاجر را داد.

بلوکیان با اشاره به اربعین گفت: زائران غیرمقیم که از افغانستان، پاکستان و سایر کشورها وارد می‌شوند، محل خروج آنها از مرز چذابه است. مسئله مهم این زائران بحث حمل و نقل است که تاکید شد تا زائران عزیز پاکستانی حتما باید با اتوبوس‌های خود وارد کشور شوند.

وی افزود: همچنین زائران افغانستانی نیز با اتوبوس‌ها و ون‌های مورد تایید مثل اتوبوس‌های پاکستانی در داخل کشور ما تا مرز عراق برای انتقال زائران تردد داشته باشند.

مدیرکل امور اتباع و مهاجرین سازمان ملی مهاجرت در خصوص زائران مقیم عنوان کرد: این عزیزان می‌توانند برای تهیه گذرنامه قانونی خود جهت ورود به کشور عراق از سند خادم که توسط فراجا اعلام شده است، اقدام کنند و از طریق دفاتر کفالت این اسناد را دریافت نمایند و سپس برای عبور از مرزشلمچه می‌توانند تردد کند.

بلوکیان ادامه داد: برآورد ما در اربعین ۱۴۰۳ عبور بیش از ۵۰۰ هزار زائر مقیم ‌و غیر مقیم از مرزهای کشورمان به سوی عراق است، ما تمام تسهیلات ممکن را برای اتباع غیرایرانی قائل شده‌ایم و هرگونه خدمات مثل استراحتگاه، موکب‌های پذیرایی و خدمات بهداشتی و درمانی در طول سفر این عزیزان در ایران به نحو شایسته‌ای‌ ارائه خواهد شد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تسهیلات برای زائران غیرایرانی اربعین فراهم می‌شود بیشتر بخوانید »