افغانستان

واکنش پلیس به ضرب و شتم یک سرباز توسط مهاجران

واکنش پلیس به ضرب و شتم یک سرباز توسط مهاجران



مرکز اطلاع رسانی پلیس مازندران به یک شیطنت رسانه ای در پی انتشار کلیپی در فضای مجازی با مضمون ضرب و شتم یک سرباز انتظامی توسط تعدادی از مهاجران افغانستانی واکنش نشان داد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، مرکز اطلاع رسانی پلیس مازندران به یک شیطنت رسانه‌ای در پی انتشار کلیپی در فضای مجازی با مضمون ضرب و شتم یک سرباز انتظامی توسط تعدادی از مهاجران افغانستانی واکنش نشان داد.

مرکز اطلاع رسانی فرماندهی انتظامی استان در اطلاعیه‌ای اعلام کرد این کلیپ مربوط به چندین سال گذشته است که در شهرستان نور به وقوع پیوست.

در این اطلاعیه با اشاره به این که تمام عاملان این درگیری در همان زمان توسط پلیس دستگیر و به مرجع قضائی معرفی شدند، آمده است: انتشار دوباره این کلیپ توسط معاندان نوعی شیطنت رسانه‌ای است که به قصد تهییج افکار عمومی در حال انتشار است.

مرکز اطلاع رسانی پلیس مازندران در خاتمه از شهروندان خواست: به شایعات توجه نکرده و صحت و سقم هرگونه اخباری را از این مرکز و یا خبرگزاری‌های رسمی پیگیری کنند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

واکنش پلیس به ضرب و شتم یک سرباز توسط مهاجران بیشتر بخوانید »

انتشار اسامی مقامات تحریم شده طالبان توسط سازمان ملل

انتشار اسامی مقامات تحریم شده طالبان توسط سازمان ملل



گروه نظارت بر تحریم‌های سازمان ملل اسامی ۶۱ مقام طالبان را که تحت تحریم قرار دارند با انتشار گزارشی در پایگاه اینترنتی این سازمان اعلام کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، گروه نظارت بر تحریم‌های سازمان ملل در گزارشی اسامی ۶۱ مقام طالبان که ۳۵ نفر از آنها نیز از اعضای کابینه و مقامات ارشد هستند را اعلام کرد.

بر اساس گزارش سازمان ملل، «ملاحسن آخوند» نخست وزیر، «عبدالغنی برادر» معاون اقتصادی، «عبدالسلام حنفی» معاون اداری، «مولوی عبدالکبیر» معاون سیاسی نخست وزیر همچنین «امیرخان متقی» وزیر خارجه، «سراج‌الدین حقانی» وزیر کشور و «عبدالحق وثیق» رئیس استخبارات حکومت طالبان دیده می‌شود.

علاوه بر چهره‌های ارشد حکومت طالبان، نام برخی روسا و معاونان اداره‌های مستقل نیز در فهرست تحریم‌های سازمان ملل درج شده‌اند.

در فهرست ۲۶ صفحه‌ای از تحریم‌های سازمان ملل، نام «عبدالحسیب علیزایی» و «فیض‌الله خان نورزی» از تاجران بزرگ افغانستان نیز به چشم می‌خورد.

بر اساس تحریم‌های سازمان ملل، این افراد بدون مجوز حق سفر به خارج از افغانستان را ندارد و دارایی‌های آنها نیز مسدود است.

کمیته تحریم‌های سازمان ملل گفته است به طور مرتب درخواست رفع تحریم سفر مقامات طالبان را دریافت می‌کند.

حکومت طالبان پیش از این در واکنش به تحریم‌های سازمان ملل تاکید کرده بود افغانستان برداشتن دائمی این تحریم‌ها همانطور که در توافقنامه قطر تعهد شده را حق خویش می‌داند.

وزارت خارجه حکومت طالبان نیز گفته بود اعمال چنین فشارها بر امارت اسلامی بیهوده و تکرار تجربه‌های ناکام گذشته است که هیچ نتیجه‌ای در پی ندارد.

طالبان همچنین در بیانیه‌ای پیش از این تاکید کرده بود: امارت اسلامی از شورای امنیت سازمان ملل می‌خواهد تا دیگر قضاوت یک‌جانبه نکند و حقوق حقه مردم افغانستان را تضمین نماید.

منبع: تسنیم

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

انتشار اسامی مقامات تحریم شده طالبان توسط سازمان ملل بیشتر بخوانید »

آمریکا یعنی تروریسم

آمریکا یعنی تروریسم



«نقطه ذوب» کتابی است که در سال ۲۰۲۴به قلم فرانک مک‌کنزی، فرمانده سابق سنتکام منتشر شده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، فرانک مک‌کنزی به‌عنوان چهاردهمین فرمانده ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا فعالیت می‌کرد. او پس از دو سال فعالیت به‌عنوان اداره‌کننده برنامه‌ها و سیاست استراتژیک در ۵ ژوئیه ۲۰۱۷ به‌عنوان اداره‌کننده ستاد مشترک کار خود را شروع کرد.

مک‌کنزی در ۲۸مارس۲۰۱۹ مسئولیت فرماندهی سنتکام را بر عهده گرفت و تا می ‌۲۰۲۲در این سمت باقی ماند. در می‌۲۰۲۲، او مدیر اجرایی موسسه امنیت جهانی و ملی دانشگاه فلوریدای جنوبی شد و در ژوئیه ۲۰۲۲ به‌عنوان مدیر اجرایی مرکز امنیت سایبری فلوریدا منصوب گردید.

او همچنین به‌عنوان رئیس و عضو هیات‌مدیره موسسه مهندسی کاربردی دانشگاه فلوریدای جنوبی خدمت می‌کند.

یکی از تحولات مهم در دوران فرماندهی وی، ترور شهید سلیمانی است.

ساختار کتاب نقطه ذوب

ژنرال فرانک مک‌کنزی به‌عنوان فرمانده فرماندهی مرکزی آمریکا بربرخی ازمهم‌ترین وبحث‌برانگیزترین عملیات درتاریخ نظامی مدرن این کشورنظارت داشت.

اومسئولیت مستقیم عملیات حمله به شهیدقاسم‌سلیمانی ودورهبر متوالی داعش، چندین‌ماه عملیات بازدارندگی علیه ایران ونیروهای نیابتی آن وعقب‌نشینی روشمند درعراق رابرعهده داشت. او عملیات تخلیه غیرجنگی در افغانستان و خروج نهایی آمریکا را از آن کشور هدایت کرد.

کتاب نقطه ذوب سه موضوع دارد: اولین مورداهمیت اولویت کنترل غیرنظامی بر ارتش است.

این به یک حقیقت قابل درک تبدیل شده است که این کنترل در چند سال گذشته از بین رفته است. ژنرال مک‌کنزی معتقد نیست که چنین باشد. او با اقتدار در این مورد صحبت و استدلال می‌کند که رابطه شهروندی، کامل یا بدون اصطکاک نیست اما لازم نیست و احتمالا نباید باشد.

آمریکا یعنی تروریسم

بااین‌حال دوام بیشتری از آن چیزی دارد که بسیاری معتقدند و تا حدی نیز توسط ارتش حمایت و پذیرفته می‌شود که برخی از منتقدان آن را تشخیص نمی‌دهند. موضوع دوم، منحصربه‌فرد بودن یک فرمانده رزمنده است.

فرماندهان رزمنده در توسعه سیاست مشارکت دارند اگرچه به‌عنوان شرکای کوچک‌تر آنها همچنین مسئول اجرای سیاست زمانی هستند که رهبران غیرنظامی تصمیم خود را فرموله کنند؛ این موقعیتی منحصربه‌فرد و بسیار متفاوت از نقش یک رئیس خدمات یا حتی رئیس ستاد مشترک خواهد بود.

هیچ‌یک از این افسران در زنجیره فرماندهی نیستند و هیچ مسئولیت، نهایی، فانی یا اختیاری برای اعلام ندارند. تنها فرمانده رزمنده است که در مرز تصمیم‌گیری و اجرا ایستاده است.

درنهایت موضوع سوم که مک‌کنزی استدلال می‌کند این است که رهبران مهم هستند و تصمیم‌هایی که می‌گیرند تأثیر عمیقی بر آنچه در میدان جنگ رخ می‌دهد، دارد. مک‌کنزی ارزیابی صادقانه‌ای از زمان فرماندهی‌اش ارائه می‌کند ــ تصمیم‌هایی را که درست بودند و همچنین برخی از نتایج را که آرزو می‌کرد متفاوت باشند- توصیف می‌کند. او تصویری واضح از رهبری در عمل در یکی از بی‌ثبات‌ترین مناطق جهان را ارائه می‌دهد.

بررسی کتاب نقطه ذوب

مک‌کنزی، فرمانده سابق سنتکام که دستور آتش را در شب حمله به سمت خودروی سردار سلیمانی صادر کرده بود، جزئیات بیشتری از عملیات را فاش می‌کند. طبق گفته نامبرده، قرار بر این بوده که پس از پرواز سردار از ایران و نشستن در بغداد حمله کنند که هواپیما در بغداد نمی‌نشیند و به مسیر خود به سمت دمشق ادامه می‌دهد. دراین وضعیت قصد داشتند هواپیما را بزنند که منصرف می‌شوند. فارغ از این پس از این‌که حمله را به سمت دو ماشین حامل سردار ومحافظان در فرودگاه بغداد انجام دادند، آن منطقه را هشت بار دیگر هم بمباران کردند.

همچنین با ۱۳دقیقه تأخیر از حمله به سردار، حمله‌ای رادریمن به خانه‌ای ترتیب دادند که فکرمی‌کردند یک فرمانده کلیدی سپاه پاسداران در آنجا باشد که این حمله ناموفق بود! آمریکایی‌ها همچنین قصد داشتند به ناو جاسوسی ساویز هم حمله کنند که تصمیم گرفتند آن را کنسل کنند، برای این‌که می‌خواستند ببینند در ابتدا پاسخ ایران چه خواهد بود!

در طرح ایجاد پاسخ به ایران حمله به پدافند ایران و پالایشگاه نفتی در جنوب ایران در آن مقطع گنجانده شده بود که عملیاتی نشد، به این دلیل که بازهم در اینجا از پاسخ ایران می‌ترسیدند! طرح ترور سردار از سال۲۰۱۵میلادی توسط مک‌کنزی تئوریزه می‌شود، درپاییز۲۰۱۹ شکل عملیاتی به خود می‌گیرد و در اواخر دسامبر۲۰۱۹به‌عنوان گزینه جدی پاسخ به حمله‌های نیروهای نیابتی ایران به آمریکایی‌ها به رئیس‌جمهور آمریکا توسط مک‌کنزی از طریق وزیر دفاع آمریکا، اسپر ارائه می‌شود.

به عبارت دیگر آرشیتکت طرح ترورسردار، مک‌کنزی فرمانده سابق سنتکام آمریکا بود که البته جای تعجب هم ندارد، این مسائل ازجمله وظایف این فرماندهان درمنطقه است. مک‌کنزی می‌نویسد:اوایل روز ۳۱دسامبر، روزی که امیدوار بودیم حمله به [سردار سلیمانی] را ترتیب دهیم به مقر سنتکام رفتم. صبح منتظر نشانه‌ای از حرکت سلیمانی بودیم. دو مانیتور بزرگ روی دیوار آویزان بودند. صدها هواپیما ازجمله هواپیماهای مسافربری غیرنظامی در حال عبور از عراق و ایران بودند.

سلیمانی بالاخره خانه را ترک کردودرتهران سوار هواپیما شد، هرچند مطمئن نبودیم که این پرواز چارتر یا تجاری است. این جت حدود ساعت ۹ و ۴۵ دقیقه صبح به وقت محلی برای یک پرواز دوساعته به سمت بغداد به پرواز درآمد.

برای او آماده بودیم. وقتی هواپیمای او به بغداد نزدیک شد، فرود نیامد. در یک کنفرانس تلفنی با مایلی [فرمانده ستاد مشترک آمریکا] و اسپر [وزیر وقت دفاع آمریکا] شاهد عبور هواپیما از بغداد بودیم. پنتاگون از من پرسید: «می‌توانی این لعنتی را ساقط کنی؟» بدون تصمیم به اجرای درخواست با فرمانده بخش هوایی خود در قطر تماس گرفتم و گفتم اگر به شما دستوری بدهم که این هواپیما را ساقط کنید، آیا می‌توانید آن را عملیاتی کنید؟ نیروی هوایی به‌سرعت پاسخ داد ما دو جنگنده را به موقعیت پشت هواپیما منتقل کردیم.

اکنون گزینه‌ای در دست داشتیم که اگر به ما گفته می‌شد این مأموریت را به پایان برسانیم، می‌توانستیم عملیات را تمام کنیم. با تب‌وتاب کار کردیم تا بفهمیم پرواز چارتر یا تجاری است. به‌زودی مشخص شد که هواپیما به سمت دمشق در حرکت است. همچنین متوجه شدیم که این جت یک پرواز غیرنظامی با تأخیر زیاد است، به این معنی که حداقل ۵۰ نفر بی‌گناه احتمالا در هواپیما بودند. بلافاصله به میلی توصیه کردم که نباید شلیک کنیم. من و او سریعا توافق کردیم که شلیک نکنیم.

جنگنده‌های ما دور شدند و جت فرود خود را به سمت دمشق آغاز کرد. همچنین هواپیماهای خود را از مأموریت در یمن عقب کشیدیم. همه ما نفس عمیقی کشیدیم و در گزینه‌های خود تجدیدنظر کردیم. اطلاعاتی وجود داشت مبنی بر این‌که سلیمانی ظرف ۳۶ ساعت آینده از دمشق به بغداد بازخواهدگشت. هنوز فرصت دیگری داشتیم.

نتیجه‌گیری

با توجه به محتوای کتاب تصمیم بر ترور سردار سلیمانی ازسال ۲۰۱۵ و در دوره اوباما و در همان برهه توافق هسته‌ای صورت گرفته است اما آمریکایی‌ها براساس شواهدی که مک‌کنزی در کتاب خود ذکر می‌کند ترور را به دلایل مختلف به عقب می‌اندازند اما این‌که ترور سردار سلیمانی یک پروژه برای سردار سلیمانی بوده است به نظر می‌رسد این روند هم برای سایر فرماندهان محور مقاومت وجود داشته باشد.

نکته بارز این امر آن است که بنابر اعترافات مک‌کنزی حتی در برهه‌ای که روابط ایران و آمریکا در کمترین تنش ممکن قرار داشته است و توافق هسته‌ای صورت گرفته اما آمریکا رویکرد خود را در برابر ایران تغییر نداده است.

این درس بسیار مهمی برای حال و آینده مسئولان جمهوری اسلامی است.

منبع: جام جم

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آمریکا یعنی تروریسم بیشتر بخوانید »

استقلال؛ خط قرمز

استقلال؛ خط قرمز



«استقلال» از مقولات قدرت نرم هر کشور محسوب می‌شود. استقلال کشورها ابزار نفوذ و توفیق آنها در معادلات بین‌المللی و وسیله‌ای برای رسیدن به «حداکثر منافع» نیز هست.

به گزارش مجاهدت از‌ مشرق، سارا هوشمندی طی یادداشتی نوشت: پیش از انقلاب اسلامی بویژه در سال‌های حکومت پدر و پسر ملعون پهلوی، استقلال ایران کمترین مفهومی نداشت؛ رضا پالانی را انگلیسی‌ها آوردند و بردند و وی بدون اجازه آنها حق کمترین کاری نداشت؛ محمدرضا نیز حتی ضعیف‌تر از رضاخان بود و آنقدر از سوی قدرت‌های وقت نادیده گرفته می‌شد که سران ۳ کشور انگلیس، شوروی و آمریکا بدون اطلاع و حضور وی در جمع‌شان، اجلاس تهران را برگزار و عکس یادگاری انداختند!

۱/ استقلال ایران با برآمدن نظام جمهوری اسلامی پدیدار شد. کشوری که سال‌ها پادشاهانش برای تغییر وزیر و نخست‌وزیر یا دادن امتیازات مختلف به قدرت‌های جهان تحت فشار بودند و کمترین استقلالی در تصمیمات‌شان نداشتند، از سال ۵۷ استقلال خود را به کف آورد و در ۴۶ سال اخیر نه تنها به خوبی از آن محافظت کرد؛ بلکه آن را روز به روز قوی‌تر نمود. استقلال ایرانیان تابعی از شاکله نظام دینی محکمی است که با فروپاشی رژیم گذشته به دست آمد و با دین در کنار ملیت، موجب کسب و تقویت آن شد. جمهوری اسلامی یک نظام اعتقادی است که بر آرمان‌های تغییرناپذیری تکیه دارد که استقلال نخستین شعار آن است؛ از این رو کارگزاران نظام از جمله رئیس‌جمهور باید از استقلال کشور حمایت کنند و هرگز آن را به مذاکره با بیگانگان و دشمنان نگذارند. مسؤولان کشور باید از موضع کشوری مستقل با جهان خارج گفت‌وگو کنند، نه آنگونه که در دهه گذشته رخ داد – و آثار شومش هم‌چنان ادامه دارد – از موضع نمایندگان یک کشور ضعیف رفتار نمایند.

۲- استقلال به معنای آن نیست که ایران در برخورد و مذاکره با دیگر کشورها دارای موضعی انعطاف‌ناپذیر و قهرآمیز باشد. این نه تنها نشانه استقلال نیست؛ بلکه زیاده‌روی محسوب می‌شود. منظور این است که مقامات ایرانی کشور را مستقل بدانند، نه مستعمره آمریکا! ایران نزدیک به نیم قرن است کشور سابق نیست و استقلال خود را مقتدرانه به دست آورده و آن را با خون‌های پاک ۳۰۰ هزار شهید حفظ و حراست کرده است.

۳- با اعتنا به این نکته که استقلال کشورمان مبتنی بر ستم نکردن و ستم‌ناپذیری، مردم‌گرایی و معنویت است و هر موفقیتی با وجود تحریم‌های گسترده ۴ دهه‌ای کسب کرده، به سبب حفظ و تحکیم استقلال بوده است، مستقل بودن ایران در سطح گروه‌ها و افراد آزاده جهان نیز مورد توجه، تمجید و الگوگیری بوده است. ایران مستقل که به قدرت‌های دنیا باج نمی‌دهد و با این حال خود را به خوبی حفظ کرده و ارتقا داده است، در سطح بین‌المللی هواداران بسیاری دارد و اینک می‌تواند به شکل‌دهی یک بلوک قدرتمند در برابر بلوک زورگویان بپردازد. این مقاومت ایران مستقل بود که موجب شد فلسطینیانی که در حال فراموشی اشغال کشورشان بودند، بار دیگر بیدار شوند. استقلال ایران باعث فرار آمریکا و شوروی از افغانستان و پایان اشغال آن ظرف ۳ دهه از سوی شوروی سابق و ایالات متحده شد؛ استقلال ایران موجب شد عراقی که سال‌ها توسط سفیر آمریکا در بغداد اداره می‌شد، به عراقی‌ها بازگردد و دارای دولت مستقل شود. اگر ایران قوی مستقل نبود، هیچ یک از این موارد رخ نمی‌داد.

اگر امروز مقامات ایران با گام‌های استوار وارد کشورها و سازمان‌های دنیا می‌شوند، بدون لکنت از حقانیت کشور دفاع می‌کنند و بر اقتدار نظام می‌افزایند یا سران و مقامات بلندپایه ۶۵ کشور دنیا برای عرض تسلیت شهادت رئیس‌جمهور عزیز و همراهان ایشان رهسپار تهران می‌شوند و در هند و لبنان و پاکستان و ترکیه و سوریه در پی آن اتفاق ناگوار عزای عمومی اعلام می‌شود، دلیل آن استقلال کشورمان است.

۴- اینک در آستانه انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری قرار داریم. یکی از نامزدها که به اعتراف خود، کارشناس هیچ امری نیز نیست، در مناظرات و اجتماعات هوادارانش، کشور را ضعیف و نیازمند لطف بیگانگان نشان داد. وی خواه‌ناخواه استقلال نظام را زیر سوال برد. اگر این شخص به ریاست جمهوری برسد، با این دیدگاه که نسبت به توان و استقلال کشور دارد و در این باره دچار ابهام است و یکسره از احیای توافق پرعیب و ایراد برجام(آنطور که غرب می‌خواهد با افزودن محدودیت‌های بیشتر برای ایران در نسخه جدید آن) می‌گوید، قادر به حفظ استقلال کشور نیست و چه بسا با این افکار که برایش اندیشیده‌اند، لطمات جبران‌ناپذیرتری نسبت به دوران سیاه روحانی متوجه کشور و ملت شود. انفعال این نامزد در برابر دشمنان در همین ایام تبلیغات کاملا عیان شد و در صورت پیروزی، او از اقتدار جهانی نظام می‌کاهد و در نتیجه هزینه‌های مردم را افزایش خواهد داد.

۵- استقلال تضعیف‌شده ایران مقابل آمریکا و تروئیکای اروپا در دوران ۸ ساله دولت‌های یازدهم و دوازدهم که رئیس‌جمهور «بدیم بره» سر کار بود، ۳ سال پیش با بازگشت قطار کشور به ریل استقلال، بار دیگر رو به قدرت‌نمایی آورد که ثمرات آن را هم می‌بینیم و کشور به دوران عزت و عظمت بازگشته است. استقلال ما در آن دوران تاریک تحت فشار آمریکایی‌ها و تسلیم بودن دولتمردان وقت، محدود بود و در حالی که آمریکا در حال تعطیل کردن برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران بود، با باج‌دهی‌های بی‌پایان برخی عوامل خودباخته داخلی، استقلال کشور نیز زیر سوال رفت. دهه ۹۰ کشور متحمل هزینه بالایی شد؛ هم استقلال کشور دچار ضعف شده بود؛ هم اقتصاد و امنیت‌مان. شیوه کشورداری آنها شرایط را به گونه‌ای رقم زده بود که علاوه بر تهدید منافع ایران، منافع کشورهای حامی ایران و محور مقاومت نیز از سوی آنان تهدید شد. غرب وقتی بی‌اهمیتی استقلال کشور برای غرب‌زدگان ایرانی را دید، درصدد برآمد برجام‌های ۲(موشکی) و ۳(منطقه‌ای برای انهدام کامل محور مقاومت) را بر تهران تحمیل کند. در آن مقطع دولت ایران مدعی بود اگر استقلال کشور تضعیف می‌شود، در عوض تحریم‌ها برداشته و اقتصاد رونق می‌گیرد. اما استقلال ضعیف شد، برجام توسط رئیس‌جمهور دیوانه وقت آمریکا پاره شد، تحریم‌ها ۲ برابر و ارزش پول ملی کشور نیز بطور بی‌سابقه‌ای کاهش یافت! البته در میان دولتمردان آمریکایی، فرانسوی، آلمانی، انگلیسی و صهیونیست، حس رضایت نسبت به ایران مشاهده می‌شد و ایده سراسر خسارتبار برجام برای ما، برای آنها نتایج پرشماری داشت.

۶- غرب در چند دهه نتوانسته بود خدشه‌ای به استقلال ایران وارد کند؛ کاری که غرب‌گرایان به راحتی آن را انجام دادند. آنها به خوبی و البته فریبکارانه ملت نجیب ایران را از حقوق خود دور کردند. حالا چند روز است از اردوگاه اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان جنجال بزرگی برخاسته و همان‌ها که در فاصله سالهای ۹۲ تا ۱۴۰۰ سکان دولت را در دست داشتند و استقلال ایران را زیر پا گذاشتند، هشدار می‌دهند نمی‌توان با دنیا با این روش‌(روش عزتمندانه شهیدان رئیسی و امیرعبداللهیان) مواجه شد و دوره شعارهای انقلابی به سر آمده است.

اما تجربه رفتار ایران در ۳ سال اخیر به خوبی اثبات کرد پافشاری بر استقلال، ایستادگی در برابر فزون‌خواهی غرب و اصرار بر حقوق قانونی ملت، برکات زیادی دارد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

استقلال؛ خط قرمز بیشتر بخوانید »

از سوختن دلت دلم سوخته است

نشست ادبی «دلم سوخت..» برگزار شد


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ دفاع‌پرس، نشست ادبی «دلم سوخت..» با نظر به بیانات رهبر معظم انقلاب در سوگ مظلومیت شهدای اردیبهشت با حضور جمعی از شاعران و اهالی اندیشه کشورهای ایران، افغانستان، و هندوستان با مدیریت علیرضا قزوه و اجرای سیدمسعود علوی‌تبار شامگاه جمعه 18 خرداد در گروه بین‌المللی هندیران برگزار شد.

سیدمسعود علوی‌تبار شاعر در این نشست در سخنانی با بیان اینکه بر آینه شهادت هیچگونه غبار و زنگاری وجود ندارد و نخواهد داشت،‌ اظهار داشت: به همین خاطر با اطمینان می‌توان گفت که به گواهی مصادیق متعدد تاریخی، شهادت رساترین رسانه انقلاب و بلکه رساترین رسانه جامعه اسلامی در طول تاریخ بوده است.

علوی با بیان این مطلب که شهیدان هم خود زنده‌اند و هم با شهادت خود باعث آگاه‌تر شدن، پویاتر شدن، و زنده‌تر شدن جامعه نیز می‌شوند،‌ افزود: همانگونه که با شهادت شهید بهشتی در هفتم تیرماه 1360 آگاهی مردم از فعالیت‌های مخرب  ضدانقلاب بیشتر شد و شهادت شهید بهشتی اسباب همدلی و اتحاد مردم را فراهم آورد، با شهادت مظلومانه سیدابراهیم رئیسی و همراهانش آگاهی مردم از تلاش‌های بی‌وقفه شبانه‌روزی و  روحیه جهادی شهید رئیسی بیشتر شد که همدلی و اتحاد هر چه بیشتر را در سطح جامعه به دنبال خود داشت. تمام خوبی‌هایی که خداوند در نهاد بشر به ودیعه نهاده است، سرانجام به وسیله شهادت از طرف خداوند مهر تأیید و تکمیل می‌خورند.

در این نشست که با بداهه‌نویسی خوشنویسان ایرانی از جمله مسعود ربانی، محسن شعبانی و خوشنویسان هندی از جمله محمد‌آرمان حبیب همراه بود، شاعرانی چون علیرضا قزوه، عبدالرحیم سعیدی راد، امیر عاملی، ایرج قنبری، سیدمسعود علوی تبار، کمیل کاشانی، سید تصور مهدی، عمادالدین ربانی، نغمه مستشار‌نظامی، پروانه نجاتی، نجمه پورملکی، میترا ملک‌محمدی، لیلی حضرتی، آمنه آل‌اسحاق، فاطمه ناظری، ام‌البنین بهرامی، صامره حبیبی، آسیه مراد پور، و صبا فیروزی حضور داشتند.

برخی از اشعاری که شاعران در این برنامه که به صورت مجازی خواندند،‌ به شرح ذیل است:

امیر عاملی:

دلم سوخت وقتی که جمعی شما را
ندانست قدر و غریبانه رفتی
دریغا به توصیف راهت  نشستند
زمانی که مظلوم از خانه رفتی

***

نغمه مستشارنظامی:

دلم سوخت با دیدن قاب عکست، دلم سوخت مانند انگشتر تو
دلم سوخت وقتی خبر زیر و رو شد، دلم سوخت با دیدن پیکر تو
دلم سوخت با بالگرد تو در مه، دلم سوخت با  آخرین عکس‌هایت
دلم سوخت با شال سبز غریبت، دلم سوخت با روضه مادر تو
دلم سوخت وقتی که گفتند از تو، زمانی که دیگر نبودی ببینی
دلم سوخت با یاد آن قلب زخمی، دلم سوخت مانند بال و پر تو
شنیدی، گذشتی، شنیدی، نهفتی، به جز با امین راز دل را نگفتی
«برای رییسی دلم سوخت» دل را، چه سوزاند این جمله‌ رهبر تو
دلم سوخت، با یاد زخم زبان‌ها، کجایند امروز نامهربان‌ها
«خداحافظ ای داغ بر دل نشسته»، خداحافظ تو، خدا‌ یاور تو

***

عبدالرحیم سعیدی راد:

به راه هر چه دشمن کار کردند
شبیه کار استکبار کردند
دل من سوخت آقای رئیسی!
تو را دیدند و باز انکار کردند

***

پروانه نجاتی:

برای سوره انسان دلم سوخت
برای مردن وجدان دلم سوخت
به روی کارهایت چشم بستند
برای این همه کتمان دلم سوخت

***

سید مسعود علوی تبار:

سیه‌پوش داغ رئیسی جهان بود
عزادار این سوگ پیر و جوان بود
دل زخمی کوه پر بود از  غم
به رنگ شهادت دل آسمان بود
میان غبار مه آن نازنین مرد
نشان داد او لاله‌ای بی‌نشان بود
در آن دم که بلبل ز دل ناله می‌کرد
بهار دل‌انگیز ما چون خزان بود
به جز ناله کردن گریزی نباشد
ز غم مرغ دل را چنین آشیان بود
نه تنها دل ما از این غم کباب است
نصیب جهان زین مصیبت فغان بود
برای رئیسی دلم سوخت و ای کاش
کمی ابر باران دلش مهربان بود

***

علی حسن پور آستانه:

لعنت به کسی که آتش افروخته است
برقامت تان لباس غم دوخته است
گفتی که دلت سوخته، ای حضرت عشق
از سوختن دلت دلم سوخته است

***

محمدمهدی عبداللهی:

دلم سوخت در لابلای خبرهای غمبار
که غم پشتِ غم پشتِ غم روی قلبم شد انبار
دلم سوخت در جنگل مه در آن برف و بوران
دلم سوخت چون بالگردی که افتاده از کار
دلم سوخت از داغ سنگین و سرد جدایی
دلم سوخت یکباره از داغ چندین سپیدار
«رئیسیِ مظلوم» شد زائر آسمان‌ها و دنیا
به روی سرم تا همیشه شد آوار
دلم سوخت از زخم نامهربان‌ها برایت
دلم سوخت از طعنه‌های رفیقان بیمار
که آزار دادند روح تو را نارفیقان
برای تو ای جان! دل رهبرم سوخت هر بار
عجب روزگار عجیب و غریبی است امّا
دگر بس کن ای روضه‌خوان از دلم دست بردار
شهیدان پرواز اردیبهشت‌اند آری
شهیدان خدمت همان خادمان سبکبار

***

فاطمه ناظری:

برای گریه رهبر دلم سوخت
برای آن همه باور دلم سوخت
برای سید خدمت به مردم
برای مصحف پرپر دلم سوخت

***

نجمه پور‌ملکی:

از دیدن خاکستر پروانه دلم سوخت
انگار نه انگار در این خانه دلم سوخت
باید چه کند گر پدری داغ ببیند؟
از گریه پنهانی و مردانه دلم سوخت
از اینهمه تابوت که آمد چه بگویم
دیدم که تویی بر سر هر شانه دلم سوخت
من بغض نکردم که نگویند شکستم
نشکستم و پیمانه به پیمانه دلم سوخت
جای تو به روی نوه‌ات دست کشیدم
آه از نفس سینه دردانه دلم سوخت
ای دولت خدمت تو کجایی که ببینی
بر اینهمه اخلاص شهیدانه دلم سوخت
بر خدمت تو چشم که بستند بماند
از تهمت یاران ِ چو بیگانه دلم سوخت
از پیرخراسان به تو ای خادم ملت
اینقدر بگویم که غریبانه دلم سوخت

***

سید تصور مهدی(هندوستان):

رئیسی رفت و قلب کشوری سوخت
جهان در حیرت و ناباوری سوخت
شنیدم چون گل عمرش اجل چید
ز داغش قلب و جان رهبری سوخت

***

کمیل کاشانی:

دلم سوخت وقتی که دیدم غریب است
گرفتار یک عده مردم فریب است
صبور و شکیبا گلایه نمی‌کرد
که این سیره مردمان نجیب است
دلم سوخت از زخم‌هایی که می‌خورد
و از طعنه‌هایی که او را می‌آزرد
برای رئیسی دلم سوخت،  آری
چه سنگین به دوش دلش بار غم برد
دلم سوخت بر اوج تنهایی او
شگفتا از این عشق و شیدایی او
ردای شهادت برازنده اوست
و این است مزد شکیبایی او

***

احمد رفیعی وردنجانی:

اگر چه مِهر خمینی گذشت از این بوم
شکوهِ اوست در آیینه‌ دگر معلوم
تمام هستی ماها فدای مظلومی
که سوخته دل او بر رئیسیِ مظلوم

***

سیده‌کبری حسینی بلخی( افغانستان) :

کبوتر شدی، پر زدی سمت بالا دلم سوخت
همه ایستادند بر  بام حاشا دلم سوخت
صدا کردم آقا نرو، کوچه‌ها بی‌تو سردند
مرا هم ببر با خودت سمت دریا، دلم سوخت
تو رفتی که این رسم و آیین رود روان است
چرا ای امید دل، اما تو بی‌ما دلم سوخت
از آن جمله نامردمی‌ها که کردند باتو
به مولا به مولا به مولابه مولا دلم سوخت
به امروز خلقی که امیدشان سوی تان بود
به حال بد هرچه فردا و فردا دلم سوخت
دلم سوخت با دیدن اشک در چشم رهبر
به آن بغض پنهان در حرف آقا دلم سوخت
به قدر خود کوه‌هایی که از ما ربودت
به اندازه جنگل سبزافرا دلم سوخت

***

ام البنین بهرامی:

به قول حضرت آقا در این میانه دلم سوخت
دگر برای رئیسی در این زمانه دلم سوخت
کسی که لحظه به لحظه تلاش کرد و ندیدند
برای زحمت روز و تب شبانه دلم سوخت
تمام خاک وطن، زیر گام‌هاش ورق خورد
برای آن همه بارِ بروی شانه دلم سوخت
که نام نامی ایران بلند کرد به دنیا
برای آن همه اقدام زیرکانه دلم سوخت
چه بذرها که به زحمت بروی مزرعه پاشید
و بعد رفتن او می زند جوانه دلم سوخت
خسارت است نبودش، عزیز مغتنم ما
برای خادم آگاه و بی‌بهانه دلم سوخت
کنون که رخت شهادت به تن نمود و رها شد
برای آن همه حرف منافقانه دلم سوخت
برای آن همه چشمی که دید حاصل رنجش
و آن زبان که به او بست تازیانه دلم سوخت
غزل رسید به فصل فراق لیلی و مجنون
از این غروب غم انگیز شاعرانه دلم سوخت

***

عمادالدین ربانی:

شنید هر کسی از هرم ماجرایت سوخت
چو شمع ریخت همی اشک و در عزایت سوخت
هوای کرب و بلا داشتی شهید شدی
پریدی از قفس و شهر در هوایت سوخت
گمان کنم دم آخر تو روضه می‌خواندی
ز داغ آل عبا گفتی و عبایت سوخت
چقدر زخم زبان می‌زدند بعضی‌ها
نمی‌زدند دم از تو دلم برایت سوخت

***

صبا فیروزی:

دو چشمش را به راهت دوخت سید!
به سینه غصه‌ها اندوخت سید!
برای طعنه‌هایی که شنیدی
دل رهبر برایت سوخت سید!

***

میترا ملک محمدی:

بهشتی سیرتی بودی که اهل آسمان بودی
دلم می‌سوزد، آماج عناد دشمنان بودی
میان قیل و قال دشمنان، از ادعاها دور،
طلوعی بی‌هیاهو، موج نوری بی‌نشان بودی
جهانت از حضور دشمنی از کینه‌ها خالی
رفیق دردمندان، آشنایی مهربان بودی
دلم می‌سوزد اما دیر فهمیدند قدرت را
تو که آماج تیر طعنه و زخم زبان بودی
تو، مظلومیت بی‌انتهایت، سادگی‌هایت،
و فهمیدند… حالا از بزرگی یک جهان بودی
خراسان در خراسان عطر مظلومیتت پیچید
زلال و پاک بودی، آب بودی، آسمان بودی
بیابان تا بیابان جای جای خاکمان شاهد
هوای لاله‌ها را داشتی و باغبان بودی
فدای خرقه‌ سرشار از عطر خراسانت
لیاقت داشتی و میهمان آستان بودی
نمی‌دیدند فصل تازه‌ فصل عشق و ایمانست
وبعد از رفتنت گفتند اهل آسمان بودی
غزل بارید و باران آمد و آیینه‌ها را شست
تو با خیل ملائک فارغ از کون و مکان بودی

    بیشتر بخوانید

        تازه‌سروده علی‌محمد مؤدب در رثای شهدای خدمت

***

صامره حبیبی:

غنیمت بود آن دولت، دلم سوخت
امان از لحظه هجرت…، دلم سوخت
عبای خاکی خدمت به تن داشت
نه بالاپوشی از شهرت، دلم سوخت
دلش خون و رخش سیمای مهتاب
از آن صورت از این سیرت دلم سوخت
سلام بی جواب و زهر دشنام
چقدر از دشنه تهمت دلم سوخت
تحمل کرد کوه طعنه‌ها را
از آن صبر و از آن طاقت دلم سوخت
قطاری که به شور و شوق می‌رفت
چه زود افتاد از حرکت دلم سوخت
برای آن غم اردیبهشتی
که شد آه دل ملت، دلم سوخت
برای آنهمه خدمتگزاری
برای اینهمه غربت، دلم سوخت

***

خدیجه دیلمی:

دلم سوخت وقتی در آن باد و باران
تو با جمع یاران صمیمانه رفتی
پس از آن همه خدمت خالصانه
دلم سوخت وقتی غریبانه رفتی
کسی پیش از آن از تو چیزی نمی‌گفت
به جز طعنه چیزی مگر می‌شنیدی؟
ولی عاشقانه به هر سوی ایران
شبیه کبوتر تو پر می‌کشیدی
سفرهای استانی‌ات ناتمام است
هنوز انتظار تو را می‌کشیدیم
نه سید نمی‌خواستیم از تو چیزی
جز اینکه صدای تو را می‌شنیدیم
دلم سوخت وقتی که آقا دلش سوخت
دلش سوخت و خم به ابرو نیاورد
عجب داغ سنگین و تلخی‌ست این داغ
ببین با دل ما چه کردی تو ای مرد

***

آسیه مرادپور:

یارانِ خدمت با شهادت پر کشیدند
در آسمان تصویرِ هشت اختر کشیدند
مُهرِ شهادت را امامِ هشتمین زد
امضای او را این چنین محشر کشیدند

***

عباس فرجی:

برای مردی از مردان دلم سوخت
برای معنی باران دلم سوخت
چه بی‌رحمانه نقدت را نوشتند
که حتی گفت آقا جان دلم سوخت

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نشست ادبی «دلم سوخت..» برگزار شد بیشتر بخوانید »