اقتصاد اروپا

۵ خطری که در سال ۲۰۲۳ اقتصاد اروپا را تهدید می‌کند

۵ خطری که در سال ۲۰۲۳ اقتصاد اروپا را تهدید می‌کند



یک نشریه آلمانی با استاد به ارزیابی یک اقتصاد دادن برجسته به خطراتی که در سال ۲۰۲۳ در کمین اقتصاد بیمار اروپا قرار دارد پرداخت.

به گزارش مجاهدت از مشرق، نشریه “فوکوس” آلمان در مطلبی به بررسی خطراتی که در سال ۲۰۲۳ در کمین اقتصاد اروپا و به ویژه آلمان است پرداخته و نوشت: جنگ، بحران و تورم کار را برای اقتصاد آلمان در سال جاری سخت کرد. مارسل فراتزشر، از اقتصاد دانان ارشد آلمانی البته دیدگاه مثبتی درباره سال پیش رو دارد اما به گفته وی پنج عامل خطر می تواند باعث سقوط اقتصاد آلمان و اروپا شود.

در ادامه این گزارش آمده است: با طرح موسوم به «رونق مضاعف»، ائتلاف موسوم به چراغ راهنمایی در آلمان سعی کرد در سال جاری میلادی خیال مصرف کنندگان و شرکت های آلمانی را راحت کند. یک بسته کمکی بزرگ به ارزش ۲۰۰ میلیارد یورو جمع آوری شده است تا اوضاع در آلمان در سراشیبی قرار نگیرد. اما سال بعد اوضاع چگونه است؟ مارسل فراتزشر، اقتصاددان برجسته، در مقاله ای مهمان در روزنامه دی ولت نسبت به پنج خطری که می تواند آلمان و اروپا را در سال ۲۰۲۳ وارد رکود کند، هشدار داد.

بر اساس ارزیابی وی اولین تهدید خطر تشدید جنگ اوکراین است. فراتزشر هشدار می‌دهد که هیچ پیش‌بینی اقتصادی نمی‌تواند چنین سناریویی را «معقولانه» نشان دهد. این اقتصاددان می‌گوید: اگر جنگ به مرزها سرازیر شود یا تشدید شود، شرکت‌ها می‌توانند سرمایه‌گذاری را متوقف کنند و قیمت‌ها از سقف تعین شده فراتر می روند.

دومین خطر این است که گاز و انرژی کمیاب می شود. در این صورت صنعت در آلمان و اروپا با مشکلات بزرگی روبرو خواهد شد. ممکن است برخی از شرکت‌ها مجبور به توقف تولید شوند. رکودی بین یک تا هفت درصد منطقه را تهدید می کند. اگر زمستان به طور غیرمنتظره ای سرد باشد یا عرضه گاز به اروپا قطع شود، این امر قابل تصور است.

سومین خطر این است که زنجیره تامین جهانی قطع شد: دلایل فروپاشی زنجیره‌های تامین جهانی می‌تواند متفاوت باشد و از جمله آن طاعون کرونا در چین یا حادثه کشتی در یک کانال حمل‌ونقل مهم می تواند باشد. اگر دیگر کالایی به اروپا نیاید، محصولات گران می شوند یا قابل تولید نیستند.

فراتزشر همچنین رکود جهانی در تجارت را خطر دیگری برای اقتصاد اروپا می داند و در این باره می گوید: کشورهای نوظهور متعددی با بحران های مالی دست و پنجه نرم می کنند. خطر درگیری اقتصادی نیز بین ایالات متحده و چین وجود دارد. آلمان به دلیل تجارت آزاد خود در چنین سناریویی به ویژه آسیب پذیر است.

پنجمین خطر تورم است که به اعتقاد فراتزشر باعث کاهش قدرت خرید می‌شود. این اقتصاددان می‌گوید: مصرف ضعیف‌تر همچنین به شرکت‌ها آسیب می‌زند که این می‌تواند منجر به مارپیچ کاهش درآمد و کاهش تقاضا شود. به ویژه خانوارهای کم درآمد به دلیل افزایش شدید قیمت انرژی با مشکل مواجه هستند. در نهایت همه کمتر خواهند داشت.

فراتشر تأکید می کند: حتی اگر این خطرات رخ ندهند یا فقط به میزان کمی رخ دهند، مردم و شرکت ها هزینه های بسیار متفاوتی را برای این بحران پرداخت می کنند. وی بر لزوم دست کم نگرفتن این خطرات از سوی شرکت ها و مردم تاکید کرد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

۵ خطری که در سال ۲۰۲۳ اقتصاد اروپا را تهدید می‌کند بیشتر بخوانید »

بحران انرژی می‌تواند به ورشکستگی کشورهای اروپایی منجر شود

بحران انرژی می‌تواند به ورشکستگی کشورهای اروپایی منجر شود



نشریه انگلیسی اکونومیست به کشورهای اروپایی هشدار داد که اگر به دنبال حل بحران انرژی نباشند ورشکسته می‌شوند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، اکونومیست به کشورهای اروپایی هشدار داد که اگر به بحران انرژی رسیدگی نکنند، ورشکست خواهند شد، زیرا امسال باید ۱.۴ تریلیون یورو برای پوشش قبض گاز و برق اختصاص دهند، یعنی هفت برابر آنچه قبلا اختصاص می‌دادند.

به گفته این نشریه صادره از لندن، پس از تعلیق پمپاژ گاز روسیه از طریق خطوط لوله نورد استریم 1(جریان شمالی ۱)، قیمت سوخت در اروپا ۳۰ درصد افزایش یافت و در صورت تداوم این وضعیت در سال جاری، هزینه اتحادیه اروپا برای گاز و برق ممکن است به ۱.۴ تریلیون یورو، یعنی هفت برابر هزینه سال‌های اخیر برسد.
اکونومیست تاکید کرد که دولت‌های اروپایی نباید منطق و عقلانیت اقتصادی را کنار بگذارند.

این نشریه افزود: استفاده از رایج‌ترین تاکتیک یعنی تعیین قیمت برق، مانند فرانسه، با کاهش فشار بر بانک‌های مرکزی و رفع نیاز به افزایش نرخ بهره، به مهار تورم کمک می‌کند، اما این راه حل دارای اشکالات زیادی است.

اکونومویست گفت: تعیین قیمت، تقاضا برای انرژی را کاهش نمی‌دهد و این امر منجر می‌شود اصلاحات مهم به تعویق افتد و آزادسازی قیمت‌ها هم به دلایل سیاسی امکان پذیر نخواهد بود، در حال حاضر پرداخت نقدی قبوض آب و برق مشترکان و اعطای وام‌های دولتی به مؤسسات می‌تواند از جمله راه حل‌ها باشد.

بر اساس این مقاله، اقدامات مذکور مستلزم هزینه‌های بالایی است و برای خزانه داری اروپا ۴۵۰ میلیارد یورو هزینه خواهد داشت و دولت‌ها نسبت به افزایش بار بدهی از طریق وام‌های جدید باید هوشیار باشند.

اکونومیست به این نتیجه رسید که اگر کشورها در تدابیر خود برای در تحریم نگاه داشتن روسیه، اقدامات اشتباهی انجام دهند، این امر منجر به ورشکستگی آنها خواهد شد و صنعت برق اروپا به گذشته بازمی‌گردد.

از هفته گذشته که صادرات گاز روسیه از طریق خط لوله مهم نورداستریم 1 به اروپا تا مدت نامعلومی متوقف شده، بحران گازی در اروپا بسیار شدیدتر شده است. اگرچه روس‌ها به صادرات گاز به اروپا از طریق خط لوله عبوری از اوکراین ادامه می‌دهند اما میزان آن در مقایسه با حجم صادرات گاز روسیه قبل از بحران اوکراین بسیار کمتر است.

در آلمان کمبود سوخت موجب شدت گرفتن نگرانی‌ها نسبت به ورشکستگی احتمالی شرکت‌های توزیع گاز شده است.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بحران انرژی می‌تواند به ورشکستگی کشورهای اروپایی منجر شود بیشتر بخوانید »

«بریتانیای کبیر» یا «پادشاه یهود»

«بریتانیای کبیر» یا «پادشاه یهود»



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «محمدعلی صمدی» در روزنامه وطن امروز نوشت:

خاندان «روچیلد» نیمه دوم قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم در میان سیاسیون و اقتصادیون اروپایی و آمریکایی (اعم از مسیحی و یهودی) جایگاه فوق‏العاده و ویژه‌ای داشت. نظر به نقش مهم و محوری «روچیلدها» در اشغال سرزمین فلسطین و تشکیل دولت مجعول یهودی در این منطقه، ضروری است شناختی- هر چند مختصر- از آنان پیدا کنیم. 

ریشه خانواده «روچیلد» را تا قرن ۱۶ میلادی پیدا نمی‏کنیم. در این قرن، یکی از خیابان‏های شهر «فرانکفورت» (واقع در آلمان امروزی) به دلیل سکونت یهودیان در آن، به «خیابان یهودیان» شهرت داشت. هر خانواده یهودی، به رسم آن زمان، علامتی مخصوص به خود داشت که آن را بر سردر خانه‏اش می‏آویخت. بر سردر یکی از خانه‏های این خیابان، علامت یک سپر سرخ رنگ نصب شده بود، به همین دلیل، اعضای آن خانواده یهودی را به نام «روچیلد» می‏شناختند که به معنی «سپر سرخ» است.

«فرانکفورت» از قرن یازدهم، یکی از کانون‏های استقرار تجار و صرافان یهودی به شمار می‏رفت. در نیمه دوم قرن هجدهم، این شهر یکی از بنادر مهم و پررونق اروپا بود. در آن زمان یهودیان، یک‌دهم جمعیت فرانکفورت را تشکیل می‏دادند اما نقش اصلی را در تجارت این شهر برعهده داشتند و بدون آنان، این بندر رونقی نداشت. 

رئیس خانواده «روچیلد» در آن سال‌ها، «مایر آمشل روچیلد» نام داشت. تا زمان این شخص، خانواده «روچیلد» تُجّاری غیرمعروف بودند. «مایر» موفق شد با حکّام محلی آلمان ارتباط برقرار کند و مقام کارگزار مالی یکی از آنان را به دست آورد. «انقلاب فرانسه» و «جنگ‏های ناپلئون»، وضعیت «روچیلدها» را ارتقای عجیبی داد. با اشغال «هلند» به وسیله فرانسه، بازار بورس آن- که «قلب مالی قاره اروپا» محسوب می‏شد- متلاشی شد و به دنبال آن، بازار بورس فرانکفورت، کانون اصلی اقتصاد اروپا شد و طبیعی است صرافان و بانکداران این شهر، سودهای هنگفتی به جیب زدند به گونه‏ای که سال ۱۸۰۰ میلادی، «مایر آمشل روچیلد» از نظر ثروت، دهمین یهودی شهر فرانکفورت شناخته می‏شد و یکی از صرافان سرشناس اروپا بود که با بسیاری از حکمرانان و اشراف منطقه دادوستد مالی داشت.

با به قدرت رسیدن «ناپلئون»، کارفرمای آلمانی «مایر» که وقوع جنگ را دریافته بود، انگلستان را به عنوان مکانی امن برای انتقال سرمایه‏های خود شناخته و به این ترتیب، «مایر» به عنوان کارگزار مالی او، سال ۱۸۱۰ میلادی سرمایه‏های وی را به انگلستان انتقال داد و پسر سومش «ناتان» را به عنوان کارگزار این اموال به انگلستان فرستاد. چند سال بعد، پسران دیگر «مایر» هم به عنوان صراف و تاجر یا کارگزار مالی حکومت‏های دیگر اروپایی، عازم مراکز دولت‏های بزرگ اروپایی شدند. «ناتان مایر روچیلد» در جریان جنگ‏های اروپایی ناپلئون، با انجام «عملیات مالی» و حتی «عملیات اطلاعاتی» به نفع انگلستان، ثروتی افسانه‏ای به دست آورد. 

«ناتان» دست در دست برادران دیگرش در «پاریس»، «وین»، «ناپل» و پدرش در «فرانکفورت» طی جنگ‏های خونین ناپلئون، با خدمات‏رسانی به همه طرف‏های جنگ و البته سرویس‏دهی اختصاصی به سیستم اقتصادی انگلستان، «روچیلدها» را به معروف‏ترین بانکداران اروپا تبدیل کردند. درباره ثروتی که «روچیلدها» در دوران جنگ‏های ناپلئونی اندوختند، اطلاع دقیقی در دست نیست. «ناتان روچیلد» بعدها گفت ثروتش از زمان ورود به انگلیس تا پایان جنگ‏های ناپلئونی، ۲۵۰۰ برابر شده است. کسی نمی‏داند ثروت اولیه او چقدر بوده است.

نقش «روچیلدها» در اروپای بعد از جنگ‏های ناپلئونی، عظیم و حیرت‏انگیز است. سال ۱۸۱۵ میلادی(سال سقوط ناپلئون)، «ناتان مایر روچیلد»، بانکدار کل دولت بریتانیا بود، برادر کوچکش «جیمز روچیلد» مشاور مالی و بانکدار مورد اعتماد «لویی هجدهم» پادشاه فرانسه و برادر بزرگ‌ترش «سالومون روچیلد» بانکدار کل خاندان سلطنتی اطریش. از این زمان، بیشتر معاملات مالیانگلستان با سراسر قاره اروپا، از طریق دفاتر «بنیاد روچیلد» انجام می‏شد. از همین دوران است که بتدریج در محافل سیاسی- مطبوعاتی اروپا، «روچیلدها» به «پادشاه یهود» شهرت یافتند. 

این عنوان گزافه نبود؛ در سده نوزدهم، بریتانیا قدرت برتر جهان به شمار می‏رفت و به تبع آن سرمایه‏داران یهودی مستقر در انگلیس- و در رأس آنان «روچیلدها»- رهبران طبیعی یهودیان جهان شمرده می‏شدند. به دلیل این جایگاه در ساختار سیاسی یهودیان است که «برادران روچیلد» به قدرت بی‏رقیب مالی دنیای غرب بدل شدند و با اعطای وام‏های کلان، در مقام «بانکدار اصلی دولت‏های اروپایی» جای گرفتند. طی ۴ سال پس از سقوط ناپلئون، «روچیلدها» نوک قله ثروت در اروپا بودند. 

به نوشته مورخان «دانشگاه عِبری اورشلیم»، برای یک مدت طولانی، تقریبا هیچ وام مهم دولتی در اروپا نبود که «روچیلدها» در آن مشارکت نداشته باشند. تنها «ناتان روچیلد» (رئیس «بنیاد روچیلد لندن» و رأس خاندان روچیلد) طی سال‌های پس از سقوط ناپلئون تا زمان مرگش در سال ۱۸۳۶، چند نوبت به دولت‌های پروس، ناپل، روسیه، پرتغال، اتریش، فرانسه، برزیل و حتی «پاپ»، وام‏های کلان و مهمی پرداخت کرد. 

یک سال پس از مرگ ناتان، «ملکه ویکتوریا» زمام امور بریتانیا را در دست گرفت. او ۶۴ سال بر انگلستان حکومت کرد. مورخان، ثروت «روچیلدها» را در آغاز سلطنت «ملکه ویکتوریا»، ۲۰۰ میلیون پوند استرلینگ تخمین می‏زنند. این ثروت در دوران ریاست «لیونل روچیلد» جانشین «ناتان» افزایش چشمگیری یافت. در دوران ۴۳ ساله ریاست «لیونل» بر خاندان روچیلد، تنها «بنیاد روچیلد لندن» ۱۸ فقره وام به دولت بریتانیا و سایر دولت‏ها پرداخت کرد. جمع مبلغ وام‏های فوق، یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون پوند استرلینگ، تخمین ‌زده می‏شود. این رقم معادل ۴۰ میلیارد پوند امروز است. 

اهمیت روچیلدها در تأمین نیازهای مالی بریتانیا چنان عظیم بود که زمانی «پالمرستون» (سیاستمدار انگلیسی که در ادوار مختلف وزارت جنگ، وزارت خارجه و نخست‌وزیری را برعهده داشت) به ملکه ویکتوریا به خاطر «سعادت برخورداری از حمایت روچیلدها» تبریک گفت. 

پس از مرگ «لیونل»، پسر ارشدش «ناتانیل روچیلد» ریاست «بنیاد روچیلد لندن» را در دست گرفت که مانند گذشته، به علت برتری اقتصادی نسبت به سایر «روچیلدها»ی اروپا، جایگاه «ریاست کل خاندان روچیلد» را هم به دست آورد. 

«ناتانیل» از سوی دربار بریتانیا، مقام «بارونی» دریافت کرد و به «لرد روچیلد اول» شهرت یافت. او برجسته‏ترین و متنفذترین شخصیت تاریخ روچیلد است. «ناتانیل» اولین یهودی راه‌یافته به مجلس لردهای بریتانیا محسوب می‏شود و در همین زمان است که به عنوان «پادشاه یهود» شهرت پیدا می‏کند. 

با توجه به آنچه درباره سابقه خاندان «روچیلد» ارائه شد، آیا می‏توان مرزی میان انگلستان با «خاندان روچیلد» قایل شد و آیا اروپای قرن نوزدهم و سال‌های آغازین قرن بیستم، چیزی جز حاصل تکاپوی سرمایه‏داران یهودی و در رأس آنان «خاندان روچیلد» بود؟ مورخان نوشته‏اند افتخار شخصیت‏های درجه اول بریتانیا این بود که «ناتانیل روچیلد» را در انظار عمومی، «ناتی» خطاب کنند! 

اکثر کسانی که این افتخار را داشتند و علاوه بر آن غالبا در اقامتگاه خصوصی «ناتانیل»، میهمان او بودند، به وزارت و ریاست دولت دست یافتند که ۲ تن از نامدارترین آنان، لرد «راندولف چرچیل» و «آرتور جیمز بالفور» بودند. 

«وینستون چرچیل» پسر همین لرد «راندولف» است. او همان کسی است که در زمان نخست‏وزیری‏اش تمام تلاش خود را جهت زمینه‏سازی تشکیل «دولت یهود» پس از پایان جنگ نخست جهانی به کار برد و حالا دیگر جای تعجب نخواهد داشت که بدانیم همین آقای «آرتور جیمز بالفور» است که طی نامه‏ای به «بارون ادموند روچیلد» که رئیس شعبه فرانسوی روچیلدها بود، مژده موافقت انگلستان با تشکیل «موطن یهود» در فلسطین را می‌دهد. این نامه مبدأ تاریخ فاجعه‏بار اشغال فلسطین محسوب شده و به نام «اعلامیه بالفور» شهرت یافت. با این اوصاف، دیگر درک این مسأله که چرا انگلستان سال ۱۸۴۰ پس از اشغال «عکا»، در تدارک تأسیس یک «جمهوری یهودی» در فلسطین برآمد تا همواره متحدی استراتژیک و حافظ منافعی حقیقی برای انگلستان باشد، سخت نخواهد بود. البته دلایل دیگری نیز در این ماجرا نقش دارند که در اولویت‏های بعد قرار می‏گیرند و ان‌شاءالله به آنها خواهیم پرداخت. 



منبع خبر

«بریتانیای کبیر» یا «پادشاه یهود» بیشتر بخوانید »