﷽ زِ کالاهای این آشفته بازار شهادت را پسندیدند و رفتند …. . . همسر شهید رضایی نژاد نوشتن…



زِ کالاهای این آشفته بازار
شهادت را پسندیدند و رفتند ….
.
.
همسر شهید رضایی نژاد نوشتند:
.
دعوت کرده بودند برای افطار.
من و خانم فخری زاده سر یک میز بودیم.
ایشان محبت کردند برای من برنج کشیدند.
دیدم دستشان می‌لرزد.
گفتم: حاج خانم من سَرِ ترورِ داریوش
لرزش دست گرفتم، شما دیگر چرا؟!
گفتند:
شما راحت شدید ما هر روز ترور می‌شوین.
هر روز آماده ترور هستیم.
حاج خانم امروز راحت شد.
مثل خانم علیمحمدی
مثل خانم شهریاری
مثل خانم روشن
مثل من، در یکم مرداد ۱۳۹۰
دیگر لرزش دستان‌مان دلیل یکسان دارد.
.
.
.
پ.ن؛
.
حالا جمعه “های” سیاه داریم؛
.
۱۳ دی‌ماه ۱۳۹۸
و
۷ آذر ماه ۱۳۹۹
.
.
شهید ِعزیز
شهادتتون مبارک …
سلام ما رو به سردارمون برسونید …
.
.
هِی دَست می‌رَوَد به کَمَرها، یکی یکی .‌‌.. ?
.
.

.



منبع

znkhakiart@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

﷽ زِ کالاهای این آشفته بازار شهادت را پسندیدند و رفتند …. . . همسر شهید رضایی نژاد نوشتن… بیشتر بخوانید »