الوقت

حمایت نتانیاهو از تشکیات خودگردان رسوایی برای محمود عباس بود

حمایت نتانیاهو از تشکیات خودگردان رسوایی برای محمود عباس بود


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، تشکیلات خودگردان فلسطین تحت ریاست محمود عباس، رئیس این تشکیلات که در دو دهه گذشته خدمات ارزنده‌ای را به رژیم صهیونیستی داده بود، این روز‌ها همچون بیمار رو به موت است که حتی توان اداره کرانه باختری را هم ندارد و همین مسئله مقامات تل‌آویو را هراسان کرده است.

بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی اخیرا در سخنانی گفته که این رژیم نیازمند تشکیلات خودگردان است و نباید اجازه دهند که فروبپاشد و به هر نحوی شده باید آنرا تقویت کنند. اینگونه اظهارات نشان می‌دهد که درک صهیونیست‌ها از عملکرد تشکیلات خودگردان و ماهیت آن با انتظارات مردم فلسطین فاصله بسیاری دارد و رابطه پیچیده‌ای میان این سازمان فلسطینی و تل آویو برقرار است.

برای بررسی ابعاد نگرانی‌های رژیم صهیونیستی از افول تشکیلات خودگردان و روابط دو طرف، با «حسین رویوران» کارشناس مسائل غرب آسیا گفتگو کرده‌ایم.

مواضع نتانیاهو رسوایی برای محمود عباس

این کارشناس مسائل خاورمیانه درباره معنای مواضع اخیر نتانیاهو در مورد ضرورت جلوگیری از فروپاشی تشکیلات خودگردان گفت: اظهارات نتانیاهو مبنی بر اینکه فلسطینی‌ها باید تصور تشکیل دولت فلسطین را از ذهنشان پاک کنند، برخلاف توافقات «اسلو» و قواعد حقوق بین‌الملل است که تعیینن حق سرنوشت از سوی ملت‌ها را به رسمیت شناخته است. همچنین این اظهارات حمله بی‌سابقه به باور‌های مردم فلسطین و به مواضع سیاسی غربی‌ها است که به راهکار دو دولتی معتقد هستند. اینگونه مواضع تند از سوی صهیونیست‌ها، نوعی رسوایی برای محمود عباس است که همچنان معتقد است گفتگو و سازش با اسرائیل می‌تواند فلسطین را به هدف خود یعنی تشکیل دولت فلسطین برساند.

وقتی که نتانیاهو تشکیل دولت فلسطین را رد می‌کند، رسما موجودیت سیاسی تشکیلات خودگردان و عباس هم از بین می‌رود. با این حال، نتانیاهو می‌گوید که تشکیلات خودگردان برای اسرائیل لازم است و نشان می‌دهد که تنها نقش این سازمان خدمت به منافع رژیم صهیونیستی است، یعنی تشکیلات دنبال تشکیل دولت فلسطین نیست. سخنان نتانیاهو درباره عباس، از هزار توهین بدتر بود و اینکه محمد اشتیه، نخست وزیر تشکیلات خودگردان به شدت به نتانیاهو حمله می‌کند، به این دلیل است که سخنان نخست وزیر رژیم صهیونیستی، به نوعی تسلط تشکیلات و جنبش فتح بر فلسطین را زیر سوال برد و جا دارد که رهبران تشکیلات از ملت فلسطین عذرخواهی کنند.

سخنان نتانیاهو از این منظر مهم است که تشکیلات را بر سر دوراهی قرار داده است، یا باید به روند سازش خود ادامه دهد و حقارت در برابر دشمن صهیونیستی را بپذیرد یا اینکه فورا اعلام کند که، چون دولت اسرائیل به توافقات اسلو عمل نکرده است، از این توافق خارج می‌شود. بنابراین، با وجود این همه رسوایی، اگر به همکاری با دشمن ادامه دهد به عنوان خائن به ملت فلسطین شناخته خواهد شد.

سرنوشت نامعلوم توافق دایتون

این کارشناس مسائل فلسطین در ادامه تصریح کرد: الآن، رژیم صهیونیستی همه مرز‌های سیاسی و امنیتی را زیر پا گذاشته و خط قرمزی هم وجود ندارد، اما در انتفاضه دوم در سال ۲۰۰۰، اتفاقی که رخ داد بعضی از نیرو‌های مسلح تشکیلات خودگردان در زمان یاسر عرفات، در عملیات علیه صهیونیست‌ها شرکت می‌کردند. به همین خاطر حدود ۱۵ سال پیش «دایتون» افسر ارشد آمریکایی به سرزمین‌های اشغالی آمد و به گونه‌ای با مقامات تشکیلات خودگردان گفتگو کرد و در نهایت توانست عقاید امنیتی نیرو‌های عباس را تغییر دهد تا تجربه‌های قبلی تکرار نشود.

به نظرم، با اظهارات اخیر نتانیاهو و بزالل اسموتریچ، وزیر دارایی و ایتامار بن گویر، وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی، معلوم نیست که نیروی نظامی تشکیلات خودگردان در آینده همچنان به توافقات دایتون و عباس پایبند بماند. در حال حاضر، تعداد انگشت شماری از نیرو‌های امنیتی تشکیلات خودگردان در عملیات ضد صهیونیستی شرکت کرده‌اند و اینگونه اقدامات در آینده افزایش خواهد یافت. زیرا این نیروی امنیتی احساس می‌کند که الآن از آرمان فلسطین دفاع می‌کند، اما اگر به این باور برسد که آرمانی در کار نیست و در قالب تشکیلات خودگردان به دشمن خود خدمت می‌کند، در این صورت در عقاید و افکار خود بازنگری خواهد کرد.

ضعف تشکیلات خودگردان هم فرصت است هم تهدید

رویوران در ادامه با اشاره به ضعف تشکیلات خودگردان، آن را هم واجد فرصت برای فلسطین دانست و هم تهدید. اول اینکه، تهدید است، زیرا اگر محمود عباس با این شکل با اسرائیل همکاری کند، به این معنی است که علنا به دشمن کمک می‌کند. از طرفی، برای فلسطینی‌ها فرصت است چرا که برای جامعه فلسطینی شفاف سازی می‌کند که کار کردن در قالب تشکیلات یعنی خوش خدمتی به تل‌آویو است و این مسئله در زمانی که این رژیم دامنه جنایاتش را در کرانه باختری افزایش داده، سبب می‌شود فلسطینی‌ها موضع شفافی درباره این تشکیلات بگیرند.

دودستگی در تشکیلات خودگردان

رویوران همچنین در مورد چشم انداز تحولات کرانه باختری در دوران افول تشکیلات خودگردان گفت: با اینکه همه فلسطینی‌ها خواستار تشکیل دولت هستند، اما در این زمینه هم دو رویکرد وجود دارد. بخشی از فلسطینی‌ها معتقدند ما از طریق گفتگو با اسرائیل می‌توانیم دولت را تشکیل دهیم که طیف وابسته به محمود عباس هستند، گروه دوم تاکید دارند که گفتگو و مصالحه با دشمن فایده‌ای ندارد و باید از طریق مقاومت مسلحانه باید به هدف خود برسند و این دو گفتمان همواره در سرزمین فلسطین وجود داشته است. الآن، اکثر مردم فلسطین حول محور مقاومت جمع شده‌اند و نشان می‌دهد که گفتمان عباس کارکرد خود را از دست داده است.

آنچه که مقاومت می‌گوید باورپذیرتر است، زیرا در کارنامه مقاومت واداشتن دشمن به عقب نشینی در لبنان و غزه وجود دارد، اما باور پذیری گفتمان تشکیلات خودگردان که سی سال است توافق امضا کرده، ولی هیچ اتفاقی رخ نداده، دشوار است و مردم با آن همراهی نمی‌کنند.

اشتباه محاسباتی رژیم در کرانه باختری پشیمان کننده خواهد بود

این کارشناس مسائل فلسطین در خاتمه به موضوع تهدیدات مکرر این روز‌های سران صهیونیستی برای حمله به کرانه باختری پرداخت و گفت: اینگونه ادعا‌ها تکراری است و رژیم صهیونیستی پیش از این نیز در کرانه باختری حضور داشت و اقدامات امنیتی هم انجام می‌داد، ولی، چون هزینه‌های سنگینی را متحمل شده بود مجبور شد تا امور امنیتی را به فلسطینی‌ها واگذار کند. الآن، تشکیلات خودگردان اگر با دشمن صهیونیستی همکاری نکند و اشغالگران دوباره بخواهند امور امنیتی را به دست بگیرند، به طور مستقیم در برابر جامعه فلسطینی قرار خواهند گرفت و این آسیب پذیری و هزینه‌های تل‌آویو را بالا می‌برد و حتی می‌تواند دولت‌های صهیونیستی را ساقط کند.

در سال ۲۰۰۰ ایهود باراک، نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی با شعار عقب‌نشینی از جنوب لبنان و کاهش تلفات صهیونیست‌ها، در انتخابات پارلمانی پیروز شد. برای رژیم صهیونیستی که اساس موجودیتی آن «استعمار اسکانی» است و قصد دارد زمین‌های دیگران را غصب کند، عقب نشینی از یک سرزمین برای این رژیم، کفر سیاسی به شمار می‌رود، ولی در لبنان انجام شد، چرا که مقاومت هزینه‌های این رژیم را بالا برد. الان، اسرائیل مرتکب اشتباهی می‌شود که قبلا در لبنان انجام داده بود و هزینه‌هایش را بالا می‌برد و در آنیده مجبور خواهد شد تا در سیاست‌های خود بازنگری کند.

منبع: الوقت

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حمایت نتانیاهو از تشکیات خودگردان رسوایی برای محمود عباس بود بیشتر بخوانید »

زوم کردن رسانه‌های عبری-غربی به حضور رئیسی در سوریه

زوم کردن رسانه‌های عبری-غربی به حضور رئیسی در سوریه


گروه بین‌الملل دفاع‌پرس: سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران روز چهارشنبه در راس هیئت بلندپایه‌ای وارد دمشق شد تا با مقامات ارشد سوری دیدار و گفتگو کند. این سفر که در دوازدهمین سال بحران سوریه و با بازگشت کشور‌های عربی به آغوش دمشق، همزمان شده است، بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های غربی و صهیونیستی داشته است.

الوقت نوشت: خبرگزاری «رویترز» با بیان اینکه این نخستین سفر یکی از رؤسای جمهور ایران به سوریه از آغاز جنگ در این کشور است، نوشت: «سفر رئیسی درحالی انجام می‌شود که ایران و عربستان سعودی پس از سال‌ها تنش، مشغول بازسازی روابط خود هستند. همچنین، با برخورداری از حمایت نظامی و اقتصادی ایران و سوریه، اسد بار دیگر کنترل بخش اعظم سوریه را از معارضانی پس گرفت که از سوی کشور‌های منطقه حمایت می‌شدند، کشور‌هایی که اکنون به دنبال گفتگو با او هستند». رویترز با بیان اینکه در این سفر تعدادی توافقنامه بین دو طرف امضا خواهد شد، نوشت: «تهران قبلاً خطوط اعتباری به دولت سوریه اختصاص داده و قرارداد‌های تجاری سودآوری را از جمله در صنایع مخابرات و معدن منعقد کرده است».

خبرگزاری «آسوشیتدپرس» هم با انتشار تصاویری از ورود رئیسی به دمشق، به نقش کلیدی ایران در موفقیت‌های نظامی سوریه در مقابله با تروریست‌ها اشاره کرد و همزمانی این دیدار با بهبود مناسبات ایران و عربستان از یک سو و کشور‌های عربی و دمشق از سوی دیگر را حائز اهمیت دانست.

روزنامه «فایننشال تایمز» هم با توجه به اینکه بعد از طی یک دوره بحرانی، زمان بازسازی سوریه فرا رسیده است، از نفوذ ایران بر متحد قدیمی خود نوشت و تاکید کرد: «سفر رئیسی حاوی این پیام است که ما بشار اسد را در قدرت نگه داشتیم و به حضور پررنگ خود در منطقه ادامه می‌دهیم».

خبرگزاری «فرانس پرس» هم با این عنوان که «رئیس جمهور ایران سفر تاریخی خود به سوریه را آغاز کرد»؛ این سفر را پس از ۱۲ سال مهم اعلام کرد. این خبرگزاری همچنین تزئین مسیر فرودگاه دمشق تا حرم حضرت زینب سلام‌الله علی‌ها با پرچم‌های ایران و سوریه را بازتاب داد.

خبرگزاری دویچه وله، نیز با انتشار گزارشی مفصل درباره هیئت همراه و اهداف سفر رئیسی به دمشق، نوشت: «ایران نقشی بزرگ در دفاع از دولت سوریه ایفا کرده است».

بازتاب سفر رئیس جمهور در رسانه‌های عبری-عربی

علاوه‌بر رسانه‌های غربی، رسانه‌های عربی و عبری هم سفر رئیسی به دمشق و دیدار با مقامات سوری را بازتاب دادند. شبکه الجزیره، با پوشش این رویداد تاریخی، با نقل قولی از محمد جمشیدی، معاون سیاسی رئیس جمهور ایران نوشت: «این سفر نشانه‌ای مبنی بر پیروزی استراتژیک ایران در منطقه است».

رسانه‌های رژیم صهیونیستی که هر گونه تحرک منطقه‌ای ایران را در تضاد با منافع خود می‌دانند، این بار سفر رئیسی را نگران کننده توصیف کردند. کانال ۱۳ تلویزیون رژیم صهیونیستی در گزارشی اعلام کرد: «سفر رئیسی به سوریه رخدادی بسیار خاص و استثنایی است و باید تل‌آویو را نگران کند، به ویژه اینکه نخستین سفر مقامی در قامت ریاست‌جمهوری ایران به سوریه، از آغاز جنگ در این کشور است». در این گزارش آمده است: «رئیسی در این سفر دو روزه سلسله دیدار‌هایی را با بشار اسد خواهد داشت. همچنین وی خارج از پروتکل‌های مرسوم در این دیدارها، قرار است سفری به مناطق نظامی در سوریه نیز داشته باشد». این شبکه صهیونیستی در ادامه گزارش خود نوشت: «ایران خواستار یکپارچه‌سازی محور امتداد یافته از ایران به حزب‌الله، حماس و جهاد اسلامی است و تقویت این محور، در راستای راهبرد جدید تهران در ارتباط با سیاست‌های خاورمیانه‌ای این کشور قرار دارد».

روزنامه «هاآرتص» نیز گزارش مفصلی را به سفر رئیسی به دمشق و دیدار با بشار اسد اختصاص داد و نوشت: «این سفر در برهه‌ای انجام می‌شود که برخی از کشور‌های عرب از جمله مصر و عربستان سعودی، در‌های دوستی به روی اسد را گشوده‌اند».

روزنامه «اسرائیل هیوم» هم با استناد به سخنان رئیسی در گفتگو با شبکه المیادین، نوشت: «رئیسی در سخنان خود اسرائیل را تهدید کرد و درباره از سرگیری روابط با عربستان هم گفت که دشمنان از احیای روابط از جمله رژیم صهیونیستی عصبانی هستند».

روزنامه «یدیعوت آحارونوت» نیز نوشت: «امروز رئیس جمهور ایران به سوریه سفر کرد، پاسخ مهم به غزه نه تنها لازم بود بلکه فرصت بسیار خوبی بود تا بازدارندگی آسیب دیده در جبهه شمالی را بازگردانیم؛ اما فرصت از دست رفت، یعنی کار به درستی مدیریت نمی‌شود».

روعی کایس، رئیس بخش جهان عرب شبکه «کان» در توئیتی اظهارات رئیس جمهور ایران را نگران کننده خواند و نوشت: «رئیسی درباره سفر خود به سوریه گفت، ما به صراحت از همه جبهه‌های محور مقاومت حمایت می‌کنیم و سفر من به سوریه نیز در چارچوب همین حمایت است؛ برای تقویت جبهه مقاومت تلاش می‌کنیم و در آن تردید نخواهیم کرد».

یونی‌بن‌مناحیم، کارشناس امور راهبردی رژیم صهیونیستی هم با تشریح سیاست ایران مبنی بر منزوی‌سازی رژیم‌صهیونیستی، سفر رئیسی به سوریه را هشداری برای تل‌آویو ارزیابی کرده است.

همچنین رسانه‌های عبری به نقل از عاموس گیلعاد، ژنرال ذخیره ارتش صهیونیستی درباره اهمیت سفر رئیسی به سوریه اعلام کردند: «ایرانی‌ها احساس می‌کنند که اسرائیل ضعیف شده است؛ آن‌ها باور نمی‌کنند و چشمان خود را می‌مالند و تعجب می‌کنند که یهودیان را چه شده است که خود را تضعیف می‌کنند».

رسانه‌های صهیونیستی سفر رئیس جمهور به سوریه را با توجه به اینکه در زمانی انجام شده که شرایط داخلی سرزمین‌های اشغالی ملتهب است، برای تل‌آویو خطرناک توصیف کرده‌اند. تحلیلگران صهیونیستی، جنبه‌های راهبردی سفر رئیس جمهور به دمشق را مرکز ثقل تحلیل‌ها و پیش‌بینی‌های خود قرار داده و عنوان می‌کنند که تهران، تفکر و روند جدیدی را درباره سیاست‌های خود در غرب آسیا اتخاذ کرده است.

مقامات تل‌آویو در ماه‌های اخیر تلاش کردند عربستان سعودی را به سمت عادی سازی روابط با این رژیم بکشانند، اما سعودی‌ها به جای تل‌آویو، جمهوری اسلامی را ترجیح دادند و این مسئله مقامات تل‌آویو را به شدت نگران کرده است. زیرا چرخش شیوخ عرب به سمت ایران را سبب افزایش قدرت و نفوذ منطقه‌ای ایران می‌دانند که در تقابل با منافع صهیونیست‌ها است.

از طرفی، صهیونیست‌ها از این نگران هستند که با بازگشت کشور‌های عربی و ترکیه به سوریه و تقویت روابط این کشور‌ها با جمهوری اسلامی، رژیم صهیونیستی بیش از پیش در حصار امنیتی و انزوای خود فرخواهد رفت و پروژه عادی سازی روابط این رژیم با اعراب منطقه هم مختل خواهد شد. مقامات تل‌آویو در یک دهه گذشته سعی کردند کشور‌های عربی را از سوریه دور نگه دارند، اما در هفته‌های اخیر رهبران عرب موافقت خود را با بازگشت سوریه به اتحادیه عرب اعلام کرده‌اند و این مسئله همچون آب سردی بر پیکر تندرو‌های اسرائیل بود.

در تغییر و تحولات منطقه‌ای که با دوستی ایران و عربستان و بازگشت سوریه به اتحادیه عرب مصادف شده است، بازنده بزرگ این میدان، رژیم صهیونیستی است که همواره با پروژه ایران هراسی، سعی داشت آنرا عامل اصلی بحران در منطقه معرفی کرده و ائتلافی علیه تهران تشکیل دهد، اما اکنون خودش در پشت حصاری از بحران‌های سیاسی و امنیتی تنها مانده است.

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

زوم کردن رسانه‌های عبری-غربی به حضور رئیسی در سوریه بیشتر بخوانید »

استیصال صهیونیست‌ها در برابر موج گسترده حملات سایبری

استیصال صهیونیست‌ها در برابر موج گسترده حملات سایبری


گروه بین‌الملل دفاع‌پرس: در دنیای کنونی جنگ‌ها تنها به رویارویی نظامی محدود نمی‌شود و با پیشرفت تکنولوژی، تهدیدات هم ابعاد گسترده‌ای به خود گرفته است و حملات سایبری یک نمونه آن است که در سال‌های اخیر رهبران کشور‌ها را به شدت نگران کرده است. اما مواجهه کشور‌ها با حملات سایبری شدت و ضعف دارد و برخی بازیگران به شدت در این عرصه آسیب‌پذیر هستند که این مسئله راه نفوذ هکر‌ها را باز می‌کند.

الوقت نوشت: رژیم صهیونیستی از این دست بازیگرانی است که در سال‌های اخیر بیش از دیگران در معرض حملات سایبری قرار داشته و زمانی نیست که این تهدیدات را تجربه نکند. در تازه‌ترین اقدام، به دنبال شهادت خضر عدنان عضو ارشد جنبش جهاد اسلامی فلسطین، هکر‌های «انانیموس سودان» روز سه‌شنبه وبگاه سازمان زندان‌های رژیم صهیونیستی را هدف حمله سایبری قرار دادند و آنرا از دسترس خارج کردند. در این حمله سایبری، سایت دولت صهیونیستی هم از دسترس خارج شد که این مسئله به شدت مقامات تل‌آویو را نگران کرده است.

پیش از این رسانه‌های صهیونیستی اعلام کردند که گروه هکری «آنانیموس سودان» سایت شرکت برق این رژیم را هدف حمله سایبری قرار داده و از دسترس خارج کرده است. طی ماه‌های گذشته چندین حمله سایبری سیستم بانکی، بهداشتی، فرودگاه بن گوریون و چند مرکز دیگر در اراضی اشغالی را هدف قرار داده است و ابعاد آن روز به روز گسترده‌تر می‌شود.

این مسئله نشان می‌دهد که برخلاف ادعای مقامات تل‌آویو به قدرت سایبری در دفع حملات هکری، اما این رژیم به شدت در این زمینه آسیب‌پذیر است. اگرچه مقامات صهیونیستی آماری از میزان خسارات وارده به شبکه‌های امنیتی و زیرساخت‌های خود ارائه نمی‌دهند، اما «رنگ رخساره خبر می‌دهد از سر درون» و نگرانی و وحشتی که در بین صهیونیست‌ها ایجاد شده، نشان می‌دهد که خسارات گسترده است و اختصاص بودجه‌های هنگفت برای مقابله با این تهدیدات هم این حقیقت را نشان می‌دهد. پنهانکاری رژیم صهیونیستی در مورد حملات سایبری ناشی از ترس از افشای مقیاس حملات و سرقت اطلاعات و داده‌های غیرنظامیان یا نظامیان است تا گروه‌های هکری از این اطلاعات برای تدارک حملات دیگر استفاده نکنند، اما این سیاست هم راه به جایی نبرده است و روزانه چندین حمله به زیرساخت‌ها در سرزمین‌های اشغالی انجام می‌شود. به عبارتی، حملات سایبری به رژیم صهیونیستی برای هکر‌ها نوعی تفریح و سرگرمی شده است و هر وقت خواستند به راحتی این کار را انجام می‌دهند.

مقامات امنیتی صهیونیستی پیشتر اعلام کرده بودند که تنها در سال ۲۰۲۲، بیش از ۱۵۰۰ حمله سایبری به مراکز مختلف این رژیم انجام شده است، اما بر اساس برآورد‌های غیررسمی رژیم صهیونیستی، برخی گروه‌های هکری به منظور هک اطلاعات حساس، اختلال در کار موسسات هدف و ایجاد سردرگمی در اینترنت، ۳ هزار حمله الکترونیکی علیه اهداف صهیونیستی انجام داده‌اند و این حملات هر ساله روند تصاعدی به خود می‌گیرد. علاوه‌بر مراکز حساس نظامی، سازمان پست، شبکه‌های آب و برق، موسسات اقتصادی و حمل و نقل، شبکه‌های رادیو و تلویزیون اسرائیل هم بار‌ها از سوی هکر‌ها مورد حمله قرار گرفته است.

ضعف زیرساخت‌های پدافند غیرعامل

هر چند مقامات صهیونیستی مدعی هستند در عرصه سایبری توانمندی‌های زیادی دارند، اما حجم حملات و خسارات وارده به این رژیم در سال‌های اخیر این واقعیت را بازگو می‌کند که صهیونیست‌ها به شدت در عرصه دفاع سایبری آسیبپذیر هستند.

طبق مطالعه مجله «سرمایه گذاری امنیت سایبری»، از مجموع ۵۰۰ شرکت فعال در حوزه سایبری در جهان، رژیم صهیونیستی با ۴۲ شرکت پس از آمریکا در جایگاه دوم قرار دارد. هر چند که این مطالعه نشان می‌دهد که علاوه بر ۴۲ شرکت صهیونیستی، ۴۰ شرکت صهیونیستی دیگر هم به دلایل مالیاتی در آمریکا ثبت شده‌اند؛ بنابراین تعداد واقعی شرکت‌های سایبری رژیم صهیونیستی در جهان ۸۲ شرکت است. اما به گفته «گابی پورتنوی»، مدیر کل اداره سایبری رژیم صهیونیستی، با وجود این تعداد شرکت سایبری، تل‌آویو نتوانسته با حملات سایبری مقابله کند. وب‌سایت تک‌مانیتور فعال در زمینه امنیت سایبری، اخیرا در گزارشی اعلام کرد که حملات سایبری علیه اسرائیل در چهار ماه اول ۲۰۲۳ در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته، افزایشی ۱۳۷ درصدی داشته است. همچنین ارتش صهیونیستی افزایش ۷۰ درصدی فعالیت‌های سایبری متخاصم را در سال‌های اخیر شناسایی کرده است.

مقامات تل‌آویو به دلیل آسیب پذیری در عرصه سایبری سعی دارند با کمک برخی کشور‌های منطقه دیوار‌های امنیتی خود را مستحکم کنند و به همین دلیل از ماه‌ها پیش با کمک برخی سازشکاران عرب از جمله امارات، کویت و مراکش طرح تاسیس سامانه «گنبد آهنین سایبری» را در دستورکار قرار داده‌اند تا بتوانند با مشارکت و همکاری همدیگر با این حملات مقابله کنند. با وجود هزینه‌های زیادی که رژیم صهیونیستی برای مقابله با موج حملات سایبری از خارج انجام می‌دهد، اما نتوانسته موفقیتی در این زمینه کسب کند و افزایش حملات سایبری در ماه‌های اخیر هم این واقعیت را برملا می‌کند.

بیشتر حملات سایبری در دو سال گذشته به مراکز حساس امنیتی و نظامی رژیم صهیونیستی انجام شده است، مراکزی که نفوذ به آن‌ها به راحتی امکان پذیر نیست و در صورتی که اسناد محرمانه امنیتی به بیرون درز کند، می‌تواند برای صهیونیست‌ها گران تمام شود. مراکز دفاعی به دلیل حساسیت‌های زیادی که دارند به سیستم‌های امنیتی به شدت قوی مجهز هستند، اما با این حال، هکر‌ها تواسنته اند به مراکز امنیتی اسرائیل نفوذ کرده و اطلاعات آن‌ها را به سرقت ببرند. سازمان جاسوسی موساد هم به رغم قابلیت‌های زیادی که دارد حتی نتوانسته در برابر موج حملات سایبری مقاومت کند و اخیرا سایت این سازمان هم هک شده بود. نفوذ به لایه‌های امنیتی و نظامی رژیم صهیونیستی زنگ خطر را برای مقامات این رژیم به صدا درآورده است که هیچ نقطه‌ای در سرزمین‌های اشغالی در امان نیست.

حمله سایبری به مراکز نظامی با توجه به اینکه چندان با زندگی مردم عادی سر و کار ندارند، مشکلی پیش نمی‌آید، اما اگر این حملات گسترده به شبکه‌های حمل و نقل، بهداشت، آب و برق و موسسات مالی از جمله بانک مرکزی انجام شود، زندگی روزمره شهروندان اسرائیلی را مختل خواهد کرد و سراسیمگی و آشفتگی در سرزمین‌های اشغالی ایجاد خواهد شد. باتوجه به موج صعودی حملات سایبری به زیرساخت‌های صهیونیستی، در آینده چالش‌های جدیدی پیش روی بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر این رژیم و راست‌های افراطی گشوده خواهد شد. این چالش‌ها در زمانی که کابینه نتانیاهو با موج گسترده اعتراضات در داخل و درگیری‌های فزاینده با فلسطینی‌ها مواجه است، ناامنی را در سرزمین‌های اشغالی تشدید خواهد کرد.

گروه‌های فراملی پشت حملات سایبری

پیش از این گروه هکری «عصای موسی» حملاتی را به زیرساخت‌های امنیتی رژیم صهیونیستی انجام می‌داد، اما در هفته‌های اخیر گروه آنانیموس سودان، گروه انتقام جویان سایبری، گروه‌های هکری از مالزی و اندونزی هم به جمع اضداد این گروه‌ها پیوسته‌اند و نشان می‌دهد که دامنه این حملات ابعاد جهانی پیدا کرده است. هر چند معلوم نیست این گروه‌ها از کدام منطقه حملات سایبری را طراحی و هدایت می‌کنند، اما واضح است که این گروه‌ها وابسته به دولت خاصی نیستند و به تنهایی عمل می‌کنند. به عبارتی، گروه‌های فراملی و غیردولتی به خاطر آرمان قدس و دفاع از ملت مظلوم فلسطین، از توانایی خود برای متنبه کردن صهیونیست‌ها استفاده می‌کنند تا تکلیف خود را در حمایت از مسلمانان فلسطین اینگونه به جا آورده باشند.

تازه این حملات در زمانی انجام می‌شود که رژیم صهیونیستی با گروه‌های مقاومت در منطقه درگیر جنگ نیست و در شرایط بحران این حملات کار برای اشغالگران به مراتب سخت‌تر خواهد شد. هک سامانه گنبد آهنین، هک آژیر‌های خطر، فقط بخشی از حملات سایبری است که در زمان جنگ، صهیونیست‌ها را با چالش بزرگ و مرگباری مواجه خواهد کرد.

مقامات صهیونیستی سال گذشته برخی کشور‌های منطقه و گروه‌های مقاومت را به اجرای حملات سایبری متهم می‌کردند، اما نتانیاهو و دوستانش مدتی است که سکوت اختیار کرده‌اند. زیرا تصورشان این است که نسبت دادن این حملات به دشمنان، اعتراف به قدرت دشمن و نشان دادن ضعف خود است و مقاومت را در موقعیت برتر قرار می‌دهد و لذا سعی دارند اظهارنظری در این باره نکنند. چرا که در شرایط کنونی اعتراف نتانیاهو به نقطه ضعف در برابر گروه‌های مقاومت، نوعی خودزنی است و بهانه‌ای به دست مخالفان می‌دهد تا کابینه را به بی‌کفایتی متهم کرده و بدین ترتیب دولت او را به فروپاشی بکشانند.

ناتوانی ارتش صهیونیستی در مقابله با گروه‌های فلسطینی و آشکار شدن ضعف و آسیب‌پذیری این رژیم در در عرصه سایبری، نشان می‌دهد که صهیونیست‌ها در همه زمینه‌ها موازنه بازدارندگی را از دست داده‌اند و این مسئله دست صهیونیست‌ها را از ورود به جنگ با گروه‌های مقاومت می‌بندد و پیش از هر گونه اقدامی، همه جوانب آنرا باید بسنجند؛ و حملات سایبری تنها یک بخش از این کار است که مقاومت نشان داده در این زمینه تبحر خاصی دارد.

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

استیصال صهیونیست‌ها در برابر موج گسترده حملات سایبری بیشتر بخوانید »

کشتی‌های جنگی ایران چگونه اسرائیل را نقره داغ کردند؟

کشتی‌های جنگی ایران چگونه صهیونیست‌‌ها را نقره داغ کردند؟


گروه بین‌الملل دفاع‌پرس: حضور شناور‌های ایرانی در دریای سرخ که با هدف توسعه و ارتقای عملیات در بخش دریایی انجام می‌شود، وحشت صهیونیست‌ها را در پی داشته است و مقامات این رژیم باز هم به یاوه‌گویی علیه ایران پرداخته و مدعی شدند که این اقدامات تهدیدی مستقیم برای تجارت، انرژی و اقتصاد جهانی به شمار می‌آید تا با این لفاظی‌ها جهان را علیه ایران بشورانند.

بر اساس گزارش الوقت، درحالی که رژیم صهیونیستی به هر حربه‌ای متوسل می‌شود تا از نزدیک شدن ایران به سرزمین‌های اشغالی جلوگیری کند، اما این تحرکات هیچ نتیجه‌ای نداشته است و نفوذ ایران در چارچوب توسعه قدرت راهبردی فراسرزمینی در حال افزایش است. مقامات اسرائیل اخیرا با استناد به تصاویر ماهواره‌ای گفته‌اند که چهار کشتی نظامی ایران در دریای سرخ در هفته‌های اخیر به گشت زنی پرداخته‌اند. همین تصاویر کافی بود تا ترس و وحشت سراسر وجود صهیونیست‌ها را فرا بگیرد تا جایی که بنی گانتز، وزیر جنگ این رژیم ادعا کرد که حضور نیرو‌های نظامی ایران در دریای سرخ، موضوعی بسیار مهم در یک دهه گذشته به شمار می‌آید و این تهدیدی مستقیم برای تجارت، انرژی و اقتصاد جهانی به شمار می‌آید. گانتز مثل همیشه تلاش کرد تا این اقدام ایران را که یک برنامه مرسوم از سوی کشورهاست تهدیدی برای جامعه جهانی معرفی کند و ادعا کرد که اسرائیل در راستای دفاع از شهروندان و منافع خود عمل خواهد کرد و آماده همکاری با شرکا برای ایجاد ثبات و موفقیت در منطقه است.

حضور ایران در دریای سرخ اگر چه بر اساس دکترین امنیت ملی و فعالیت‌های دفاعی در آب‌های فراسرزمینی است و سالهاست که این اقدامات را برای مقابله با تهدیدات خارجی و دفاع از منافع ملی انجام می‌دهد، اما باتوجه به تشدید تنش‌ها بین تهران و تل‌آویو، صهیونیست‌ها از این مسئله احساس خطر کرده و نزدیک شدن کشتی‌های جنگی ایران در این منطقه را تهدیدی جدی برای خود قلمداد می‌کنند.

باتوجه به اینکه اسرائیل از طرف مرز‌های زمینی بین کشور‌های مصر، اردن و سوریه محصور شده است و تنها راه ارتباطش با جهان خارج از طریق دریا انجام می‌شود لذا صهیونیست‌ها حضور دشمن درجه یک خود در دریای سرخ در جنوب سرزمین‌های اشغالی را خطرناک توصیف می‌کنند. دیوید بن گوریون، اولین نخست وزیر اسرائیل در سال ۱۹۴۹ درباره مقاصد این رژیم برای سیطره بر دریای سرخ گفته بود: «ما از خشکی، در محاصره هستیم. دریا، تنها راه عبور و مرور ما با جهان و دسترسی به قاره‌هاست». با توجه به این اظهارات، می‌توان گفت که امنیت دریا‌ها شاهرگ حیاتی برای اقتصاد اسرائیل به شمار می‌رود که تمام تجارتش از طریق دریا انجام می‌شود.

دریای سرخ دارای اهمیت استراتژیک زیادی به دلیل میزبانی از مسیر‌های اصلی حمل و نقل جهانی از جمله کانال سوئز و تنگه باب‌المندب است. تقریبا تمام واردات اسرائیل از طریق دریا انجام می‌شود و دریای سرخ و دریای مدیترانه تنها مسیر‌های اسرائیل برای تجارت با جهان خارج هستند. تجارت از طریق مدیترانه تنها برای صادرات کالا به اروپا انجام می‌شود و این رژیم بخشی از صادرات خود را از طریق دریای سرخ انجام می‌دهد و اگر امنیت کشتی‌های صهیونیستی در این منطقه به خطر بیفتد برای انتقال کالا‌ها از مسیر مدیترانه با مشکلات جدی مواجه خواهد شد. زیرا برای انتقال کالا‌ها به کشور‌های آسیایی و اقیانوسیه مجبور است تا قاره آفریقا را دور بزند و مجبور است هزینه زیادی را از نظر زمانی و مکانی بپردازد.

با این اوصاف، امنیت در دریای سرخ برای اسرائیل بسیار مهم است و حضور ایران می‌تواند به کابوسی برای مقامات تل‌آویو تبدیل شود. تردد کشتی‌های ایرانی در دریای سرخ در زمانی که سطح تنش‌ها بین تل‌آویو و تهران به بالاترین سطح خود رسیده است و مقامات ایرانی بار‌ها هشدار داده‌اند که انتقام ترور فرماندهانشان را خواهند گرفت، بیش از پیش ابعاد ماجرا برای صهیونیست‌ها خطرناک می‌شود. اسرائیل نگران است که ایران به عنوان بخشی از پروژه انتقام، کشتی‌های تجاری اسرائیل را مورد هدف قرار دهد و این مسئله سبب می‌شود تا تجار صهیونیستی از ترس واکنش‌های ایران، نتوانند کالا‌های خود را از طریق دریای سرخ به سایر مناطق صادر کنند.

اسرائیل در سال‌های اخیر و پس از عادی سازی روابط با شیخ نشین‌های عربی حاشیه خلیج فارس تلاش کرده تا حضور خود در دریای سرخ را تقویت کند. از سوی دیگر یمن در بخش جنوبی دریای سرخ و در کنار تنگه باب‌المندب واقع شده و بعد از جنگ عربستان و متحدانش علیه انصارالله، حساسیت نظامی و سیاسی این آب‌ها بیشتر شده است؛ لذا حضور کشتی‌های ایرانی می‌تواند در پیوند‌های عبری-عربی خلل ایجاد کند و مقامات تل‌آویو از این مسئله نگران هستند. باتوجه به تسلط انصارالله یمن بر تنگه باب‌المندب، از نگاه صهیونیست‌ها این مسئله به معنای افزایش قدرت ایران در دریای سرخ به شمار می‌رود و می‌تواند تهدیدات فزاینده‌ای را متوجه امنیت اسرائیل کند.

رژیم صهیونیستی در راستای عادی سازی روابط با اعراب، تلاش می‌کند تا موقعیت ژئوپلیتیک خود در خاورمیانه و روابط با کشور‌های خلیج فارس را تقویت کند و امنیت دریای سرخ و باب‌المندب در این میان نقش مهمی دارند. اسرائیلی‌ها که تا چندی پیش با هیچ کشور اسلامی تعاملی نداشتند همیشه از سیطره کشور‌های عربی بر تنگه‌های دریایی و اعمال محدودیت آن‌ها بر حرکت دریایی اسرائیلی نگران بودند و بنابراین با اقداماتی که در دهه‌های اخیر انجام داده است توانسته بخشی از کالا‌های خود را از مسیر دریای سرخ انتقال دهد. اسرائیل برای تضمین امنیت رفت و آمد کشتی‌های خود در دریای سرخ به ویژه تنگه باب‌المندب، پایگاه‌های هوایی را در نزدیکی این تنگه استراتژیک راه اندازی کرده است.

بر اساس گزارش اداره مرکزی آمار اسرائیل، ارزش تجارت دریایی رژیم صهیونیستی با آسیا و اقیانوسیه در سال ۲۰۱۷، حدود ۱۵ میلیارد دلار بود که بخش اعظم آن صادرات از سوی اسرائیل بوده است و این ارقام نشان می‌دهد دریای سرخ شاهراه ترانزیتی برای صهیونیست‌ها به شمار می‌رود. کل تجارت کالای اسرائیل در سال ۲۰۱۷ بالغ بر ۱۳۰ میلیارد دلار بوده که سهم واردات، ۶۹ و سهم صادرات، ۶۱ میلیارد دلار بوده است. بر این اساس، ۱۸ درصد از کل واردات و ۵ درصد از کل صادرات اسرائیل به تنگه باب المندب وابسته است. اهمیت باب المندب را به خوبی می‌توان در اظهارات مقامات تل‌آویو مشاهده کرد، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر سابق اسرائیل در سال ۱۳۹۷ در سخنانی ادعا کرده بود که اگر ایران اقدام به بستن تنگه باب‌المندب کند، اسرائیل به ائتلافی بین‌المللی علیه ایران خواهد پیوست. از آنجا که باب المندب ورودی دریای سرخ به اقیانوس هند به شمار می‌رود اهمیت ویژه‌ای برای تل‌آویو دارد و حضور قدرتمند ایران و انصارالله در باب المندب، می‌تواند مشکلات زیادی را برای کشتی‌های اسرائیلی که از این تنگه عبور می‌کنند ایجاد کند.

درشرایطی که رژیم صهیونیستی تلاش می‌کند با کمک اعراب ائتلاف ضد ایرانی تشکیل داده و به خیال خود حلقه محاصره علیه ایران و محور مقامت را تنگتر کند، اما ایران با حضور قدرتمند خود بیخ گوش اسرائیل در دریای سرخ این پیام را به سران صهیونیستی می‌دهد که از نزدیک تحرکاتشان را زیر نظر دارد و اگر دست از پا خطا کند، عاقبت سنگینی در انتظار این رژیم خواهد بود.

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

کشتی‌های جنگی ایران چگونه صهیونیست‌‌ها را نقره داغ کردند؟ بیشتر بخوانید »

صهیونیست‌ها از وزش پرچم فلسطین هم هراس دارند / پنجشنبه ۱۸ خرداد

هراس صهیونیست‌ها از نماد ملی فلسطینی‌ها


گروه بین‌الملل دفاع‌پرس: در شرایطی که رژیم صهیونیستی تلاش می‌کند از توسعه توانمندی‌های نظامی گروه‌های مقاومت در غزه و متعاقب آن گسترش عملیات شهادت طالبانه در کرانه باختری و قدس جلوگیری کند، این بار سیاست‌های جدیدی را اتخاذ کرده است و مقابله با نماد‌های هویت ساز فلسطین را نشانه گرفته است.

بر اساس گزارش الوقت، در همین راستا، پارلمان رژیم صهیونیستی (کنست) هفته گذشته موافقت اولیه خود را برای منع برافراشتن پرچم فلسطین در نهاد‌های اراضی اشغالی از جمله دانشگاه‌ها که کابینه این رژیم آن را تامین مالی می‌کند، با حمایت ۶۳ نماینده و ۱۶ مخالف تصویب کرد. نفتالی بنت، نخست وزیر رژیم صهیونیستی هم به این قانون پیشنهادی که توسط حزب لیکود به ریاست بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر سابق رژیم صهیونیستی ارائه شده بود رای مثبت داد.

لیست مشترک عربی در کنست، در بیاینه‌ای پیش نویس این قانون را نژاد پرستانه توصیف کرده که وجود ملت فلسطین و پرچم آن را هدف قرار داده است. این حزب عربی تاکید کرد، پرچم فلسطین در هر جایی که ملت فلسطین حضور دارد باقی خواهد ماند و جوانان و دانشجویان آن را برافراشته نگاه می‌دارند.

با تصویب این قانون نیرو‌های امنیتی رژیم صهیونیستی تمام فعالیت‌هایی را که شاهد برافراشتن پرچم فلسطین در شهر قدس و کرانه باختری است، سرکوب خواهند کرد. این درحالی است که شهرک‌نشینان صهیونیست همیشه به روستا‌ها و شهرک‌های فلسطینی برای برداشتن پرچم‌های فلسطین از خیابان‌ها به فلسطینیان حمله می‌کنند. رژیم صهیونیستی در سپتامبر ۲۰۱۸ نیز لایحه‌ای را تصویب کرد که بر اساس آن، حمل پرچم فلسطین در سرزمین‌های اشغالی جرم تلقی شده و حاملان آن نیز زندانی می‌شوند.

ترس از نماد ملی فلسطینی‌ها

مقابله با اهتزاز پرچم فلسطین در تظاهرات دانشجویان عرب در سرزمین‌های اشغالی تازگی ندارد، این پرچم از مدت‌ها قبل به عنوان نماد ملی در جنبش‌های مردمی استفاده می‌شد، ولی قانون جدید کنست چند روز پس از برگزاری راهپیمایی «رقص پرچم» توسط شهرک نشینان صهیونیست در قدس و مسجدالاقصی صورت می‌گیرد که طی آن فلسطینی‌ها نیز برای اولین بار در مقابل افراطیون صهیونیستی راهپیمایی پرچم فلسطینی را برگزار کردند.

در گذشته پرچم‌ها نماد و نشانه اتحاد و یا نشانه دین، آیین، فرهنگ، نگرش سیاسی و فلسفه یک سرزمین بودند. در هنگام جنگ میان دو کشور برافراشته ماندن آن پرچم نماد پیروزی آن کشور بوده است. پرچم‌ها معولا نماد یک کشور، سازمان، گروه و یا شرکت می‌باشند که اکثرا ترکیبی از رنگ‌ها و نماد‌ها هستند. با این اوصاف، برافراشتن پرچم نشان می‌دهد که فلسطینی‌ها با هم اتحاد دارند و در مقابل صهیونیست‌ها پیروز هستند. در راهپیمایی پرچم فلسطینی که در مقابل اشغالگران صهیونیستی انجام شد، این اتحاد و یکپارچگی فلسطینی‌ها بیش از گذشته مشهود بود. پرچم فلسطین بیانگر هویت ملی فلسطینی‌ها و برافراشته ماندن آن ریشه و اصالت و ایستادگی آن‌ها در برابر اشغالگران را نشان می‌دهد.

رژیم صهیونیستی نسبت به برافراشتن پرچم فلسطین در بیت المقدس حساسیت خاصی دارد و برافراشتن آن را در سرزمین‌های اشغالی نقض حاکمیت جعلی خود می‌نامد، زیرا صهیونیست‌ها مساله بیت المقدس را یک مساله داخلی اسرائیل عنوان کرده و اینگونه نتیجه می‌گیرند برافراشتن پرچم فلسطین دخالت در امور داخلی اشغالگران است. اسرائیل با قانون جدید تلاش می‌کند تا هویت و اصالت فلسطینی‌های ساکن اراضی اشغالی را تغییر داده و آن‌ها را با سیاست‌های اشغالگرانه همسو کند.

افزایش عملیات شهادت طلبانه فلسطینی‌ها در کرانه باختری و قدس اشغالی و توسعه توانمندی‌های نظامی مقاومت در غزه، ترس و وحشت را در سرزمین‌های اشغالی حاکم کرده است و برگزاری راهپیمایی پرچم توسط فلسطینی‌ها که اخیراً در ابعاد گسترده‌ای انجام شد، صهیونیست‌ها را بیش از پیش نسبت به اتحاد فلسطینی‌ها نگران کرده است. صهیونیست‌ها همواره تلاش کرده اند با ایجاد شکاف بین فلسطینی‌های ساکن غزه و کرانه باختری اجازه ندهند فلسطینی‌ها متحد شوند، اما این تلاش‌ها ناکام مانده و در دو سال گذشته انسجام بین غزه و کرانه باختری و قدس به واسطه افزایش ضریب نفوذ مقاومت افزایش یافته است که نمونه بارز آن را در نبرد «سیف القدس» که مقاومت غزه در حمایت از قدس و کرانه باختری به پا خواست را به وضوح مشاهده کردیم.

رژیم صهیونیستی تلاش می‌کند تا مسئله فلسطین و آرمان آزادسازی قدس را به طور از کلی از سطح ملی حذف کرده و در کنار آن با عادی سازی روابط با رژیم‌های عربی و با افزایش نفوذ خود در خاورمیانه، موضوع قدس و فلسطینی را از بعد بین المللی هم به محاق ببرد. بنابراین، مقابله با پرچم فلسطین نیز در دستور کار قرار گرفته است، زیرا پرچم نماد اصلی آرمان تشکیل کشور بزرگ فلسطین به شمار می‌رود و تا زمانی که در اهتزاز باشد، به کابوس وحشتناکی برای صهیونیست‌ها تبدیل خواهد شد.

تلاش اسرائیل برای از بین بردن پرچم به عنوان نماد ملی فلسطینی‌ها درحالی است که در راهپیمایی اخیر پرچم فلسطین، بسیاری از شرکت کنندگان از بین جوانان و نوجوانان فلسطینی بودند و نشان دادند که آرمان فلسطین فراموش نشدنی است و نسل‌های آینده فلسطین هم به نماد‌های ملی خود پایبند خواهند بود. به عبارت دیگر، هر چه فشار‌ها و جنایات صهیونیست‌ها علیه ملت مظلوم فلسطین بیشتر می‌شود، انسجام و وحدت فلسطینی‌ها هم برای آزادسازی سرزمینشان از دست اشغالگران به همان اندازه تقویت می‌شود.

ترس صهیونیست‌ها از پرچم فلسطینی در تشییع جنازه خبرنگار الجزیره که توسط نظامیان اسرائیلی کشته شد، به وضوح مشهود بود و حمله صهیونیست‌ها به تابوت این خبرنگار که پرچم فلسطین روی آن کشیده شده بود، نشان داد که صهیونیست‌ها چقدر از پرچم فلسطین وحشت و نفرت دارند.

اهتزاز پرچم فلسطین در راهپیمایی و مبارزات علیه اشغالگران برای دهه‌ها وجود داشته است و نشان می‌دهد که برخلاف تلاش‌های رژیم، هیچ چیزی نمی‌تواند این نماد ملی را از فلسطینی‌ها بگیرد و این نماد تا ابد در دست مبارزان فلسطینی به اهتزاز درخواهد آمد و برحقانیت اینکه سرزمین‌های اشغالی متعلق به ملت فلسطین است مهر تایید خواهد زد.

قطع پیوند فلسطینی‌های ۱۹۴۸ با خارج

تصویب لایحه اخیر کنست علیه پرچم فلسطین، در واقع بخشی از تلاش اسرائیل برای مقابله با بحران رو به رشد قیام فلسطینی‌های ساکن سرزمین‌های ۱۹۴۸ و سرکوب هرگونه پیوند آن‌ها با آرمان فلسطین است. صهیونیست‌ها از پیوند فلسطینی‌های ساکن سرزمین‌های اشغالی که بالغ بر یک و نیم میلیون نفر می‌شوند، با ساکنان غزه و کرانه باختری واهمه دارند، زیرا در صورت اتحاد دو طرف صهیونیست‌ها از همه جهات محاصره خواهند شد و امنیت آن‌ها بیش از پیش به خطر خواهد افتاد. به همین خاطر سعی دارند تا جایی که بتوانند از گسترش پیوند‌های ملی و هویتی فلسطینی‌های اراضی اشغالی و کرانه باختری و غزه جلوگیری کنند و تهدیدات علیه امنیت متزلزل خود را به حداقل برسانند.

به باور برخی ناظران سیاسی، قانون جدید اسرائیل برای ممنوعیت برافراشتن پرچم فلسطین، با هدف تحکیم سیطره اسرائیل در سراسر سرزمین‌های اشغالی و سوق دادن مؤسسات به سمت خودسانسوری در قبال بهره مندی از بودجه دولتی صورت می‌گیرد، گرچه براساس یک ساختار تبعیض آمیز و نژادپرستانه هم اکنون نیز تشکل‌های فرهنگی فلسطینیان در این سرزمین‌ها تنها بخش کوچکی از بودجه خود را از منابع دولتی دریافت می‌کنند.

در پایان می‌توان گفت، نبرد برای پرچم تلاش چند دهه‌ای برای احقاق حقوق فلسطینی‌ها در سرزمین خودشان است و محدودیت‌های گسترده رژیم هم نمی‌تواند این حقوق را از آن‌ها دریغ کند. چرا که تجربه نشان داده هر چه فشار‌های اسرائیل بیشتر باشد، اتحاد فلسطینی‌ها هم به همان اندازه بیشتر می‌شود و برگزاری راهپیمایی پرچم فلسطین و افزایش پیوند‌های امنیتی مقاومت غزه و کرانه باختری این مسئله را آشکارا نشان داد.

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

هراس صهیونیست‌ها از نماد ملی فلسطینی‌ها بیشتر بخوانید »