امام حسن مجتبی

۲۸ صفر؛ یادآور وحدت امت و پیروی از اهل بیت است

۲۸ صفر؛ یادآور وحدت امت و پیروی از اهل بیت است


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از مازندران، در تقویم قمری اسلامی، ماه صفر به عنوان یکی از ماه‌های پرمصیبت شناخته می‌شود، و روز ۲۸ صفر از جمله روز‌های برجسته‌ای هست که با دو رویداد بزرگ و غم‌انگیز همراه هست: رحلت پیامبر اکرم حضرت محمد (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) امام دوم شیعیان.

رحلت پیامبر (ص) در ۲۸ صفر سال ۱۱ هجری قمری رخ داد و شهادت امام حسن (ع) نیز در همین روز، اما در سال ۵۰ هجری قمری اتفاق افتاد.

در اسلام شیعه، این روز به عنوان یکی از ایام عزاداری رسمی تلقی می‌شود و مسلمانان در سراسر جهان به ویژه شیعیان، با برگزاری مجالس سوگواری، روضه‌خوانی و اعمال عبادی، به بزرگداشت این دو شخصیت بزرگ می‌پردازند. تاریخ رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن (ع) در سال ۱۴۰۴ شمسی، ۲۸ صفر ۱۴۴۷ قمری مصادف با جمعه ۳۱ مرداد و همچنین در تقویم میلادی مصادف با ۲۲ آگوست ۲۰۲۵ هست. این روز تعطیل رسمی در ایران هست و با مجالس عزاداری همراه می‌شود.

زندگی‌نامه پیامبر اسلام (ص) از تولد تا بعثت

پیامبر اکرم (ص)، حضرت محمد بن عبدالله، در سال عام الفیل (حدود ۵۷۰ میلادی) در شهر مکه متولد شد. پدرش عبدالله بن عبدالمطلب پیش از تولد وی درگذشت و مادرش آمنه بنت وهب نیز در شش سالگی محمد (ص) از دنیا رفت. از این رو، سرپرستی او ابتدا به جدش عبدالمطلب و سپس به عمویش ابوطالب سپرده شد. دوران کودکی پیامبر در میان قبیله بنی‌هاشم، که از قبایل برجسته قریش بودند، گذشت. او از همان نوجوانی به صداقت و امانت‌داری شهرت یافت و لقب «محمد امین» را کسب کرد. در جوانی، به تجارت پرداخت و با حضرت خدیجه (س)، بانویی ثروتمند و پاکدامن، ازدواج کرد. این ازدواج، نقطه عطفی در زندگی وی بود و خدیجه نخستین بانویی بود که به اسلام ایمان آورد.

پیامبر (ص) پیش از بعثت، از بت‌پرستی و آداب جاهلی دوری می‌جست و اغلب در غار حرا به تفکر و عبادت می‌پرداخت. در ۴۰ سالگی، در ۲۷ رجب سال ۱۳ پیش از هجرت (۶۱۰ میلادی)، جبرئیل امین بر وی نازل شد و نخستین آیات قرآن (سورۀ علق) را بر او خواند: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ» این رویداد، آغاز رسالت الهی پیامبر بود. دعوت اولیه او محرمانه و از خانواده آغاز شد: خدیجه، علی بن ابیطالب (ع). پس از سه سال، دعوت علنی شد و پیامبر مردم مکه را به توحید و ترک بت‌پرستی فراخواند. این دعوت با مخالفت شدید قریش رو‌به‌رو شد که منجر به آزار مسلمانان شد. در این دوره، پیامبر دو هجرت به حبشه را سازماندهی کرد تا مسلمانان از آزار در امان بمانند.

دوران مدینه و گسترش اسلام

در سال ۱۳ بعثت (۶۲۲ میلادی)، پیامبر به مدینه هجرت کرد که این رویداد مبدأ تقویم اسلامی شد. در مدینه، جامعه اسلامی را پایه‌گذاری کرد: ساخت مسجد قبا و مسجدالنبی، پیمان برادری میان مهاجرین و انصار، و تدوین نخستین قانون اساسی اسلامی. جنگ‌های متعددی مانند بدر، احد، خندق و فتح مکه رخ داد که در نهایت به پیروزی اسلام منجر شد. فتح مکه در سال هشتم هجری، نقطه اوج قدرت اسلام بود و پیامبر با عفو عمومی، دل‌ها را به سوی اسلام جذب کرد. در سال ۱۰ هجری، حجة‌الوداع را انجام داد و در غدیر خم، علی (ع) را به عنوان جانشین معرفی کرد: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ»

پیامبر (ص) نه تنها رهبر دینی، بلکه سیاستمدار، قاضی، و معلم بود. او قرآن را به عنوان معجزه‌ی جاویدان آورد و سیره‌ی وی الگویی برای مسلمانان هست. در زندگی شخصی، همسرانی داشت که هر کدام نقش اجتماعی یا سیاسی داشتند، مانند عایشه، حفصه و ماریه. فرزندانش شامل قاسم، عبدالله، ابراهیم (پسران که در کودکی درگذشتند)، و فاطمه (س)، همسر امام علی (ع) و مادر امام حسن و امام حسین (ع) بودند.

رحلت پیامبر (ص) رویدادی که جهان اسلام را دگرگون کرد

در سال ۱۱ هجری پس از بازگشت از حجة‌الوداع، پیامبر بیمار شد. در بستر بیماری، بر وحدت امت و پیروی از قرآن و عترت تأکید کرد. رحلت وی در ۲۸ صفر سال ۱۱ هجری (۸ ژوئن ۶۳۲ میلادی) رخ داد، در حالی که سر بر دامان علی (ع) داشت. این رویداد، مصیبتی بزرگ برای مسلمانان بود و منجر به اختلافاتی در جانشینی شد. پیامبر در مسجدالنبی آرمید و رحلت او پایان عصر نبوت را رقم زد. اهمیت این روز در اسلام شیعه، یادآوری مظلومیت خاندان پیامبر و آغاز انحرافات هست.

زندگی‌نامه امام حسن مجتبی (ع) امام دوم شیعیان

امام حسن مجتبی (ع)، فرزند ارشد امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س)، در ۱۵ رمضان سال سوم هجری (۶۲۵ میلادی) در مدینه متولد شد. پیامبر (ص) نام وی را «حسن» گذاشت و او را بسیار دوست داشت، به طوری که می‌فرمود: «حسن و حسین سید جوانان اهل بهشت‌اند» دوران کودکی امام حسن با رحلت پیامبر (ص) و شهادت مادرش فاطمه (س) همراه بود که این مصائب او را با سختی‌ها آشنا کرد. در زمان خلافت پدرش، در جنگ‌های جمل، صفین و نهروان شرکت کرد و شجاعت خود را نشان داد.

پس از شهادت امام علی (ع) در سال ۴۰ هجری، مردم کوفه با امام حسن (ع) بیعت کردند و او خلیفه شد. اما معاویه بن ابوسفیان، با لشکرکشی به عراق، صلح را بر امام تحمیل کرد. صلح امام حسن (ع) در سال ۴۱ هجری، که شامل شروطی مانند عدم تعرض به شیعیان و انتقال خلافت به امام حسین (ع) پس از مرگ معاویه بود، یک استراتژی برای حفظ اسلام بود. امام حسن (ع) در دوران صلح، به تربیت شاگردان و نشر معارف پرداخت و دو بار تمام اموالش را در راه خدا بخشید، که لقب «کریم اهل بیت» را برایش به ارمغان آورد.

شهادت امام حسن (ع) مظلومیت در برابر توطئه

شهادت امام حسن (ع) در ۲۸ صفر سال ۵۰ هجری (۶۷۰ میلادی) رخ داد، زمانی که همسرش جعده، به تحریک معاویه، وی را مسموم کرد. امام در ۴۷ سالگی به شهادت رسید و وصیت کرد کنار جدش پیامبر دفن شود، اما بنی‌امیه مانع شدند و او در قبرستان بقیع آرمید. این شهادت، نمادی از مظلومیت امامان شیعه هست و در اسلام شیعه، با عزاداری گرامی داشته می‌شود.

اهمیت ۲۸ صفر در اسلام شیعه و اعمال آن

۲۸ صفر در اسلام شیعه، روز عزای بزرگ هست و با اعمالی مانند غسل، نماز، زیارت پیامبر (ص) و امام حسن (ع) و روزه همراه هست. این روز یادآوری‌کننده وحدت امت و پیروی از اهل بیت هست. در روایات، پیامبر فرمود: «پس از من، به قرآن و عترتم تمسک جویید»

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

۲۸ صفر؛ یادآور وحدت امت و پیروی از اهل بیت است

۲۸ صفر؛ یادآور وحدت امت و پیروی از اهل بیت است بیشتر بخوانید »

برگزاری محفل عزای رحلت رسول اکرم (ص) در ساری

برگزاری محفل عزای رحلت رسول اکرم (ص) در ساری


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از مازندران، محفل عزای رحلت رسول اکرم (ص)، شهادت امام حسن مجتبی (ع) و امام رضا (ع) جمعه ۳۱ مرداد ساعت ۱۰ صبح در مصلی بزرگ امام خمینی (ره) ساری برگزار خواهد شد.

برگزاری محفل عزای رحلت رسول اکرم (ص) در ساری

این مراسم معنوی با مدیحه سرایی «علی فعالیان» و «محمـدامین رائی» همراه هست.

برگزاری محفل عزای رحلت رسول اکرم (ص) در ساری

انتهای پیام/

 
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
برگزاری محفل عزای رحلت رسول اکرم (ص) در ساری

برگزاری محفل عزای رحلت رسول اکرم (ص) در ساری بیشتر بخوانید »

صلح امام حسن (ع) و قیام سیدالشهدا (ع) هر دو قیام لله است

صلح امام حسن (ع) و قیام سیدالشهدا (ع) هر دو قیام لله است


گروه فرهنگ دفاع‌پرس ـ رسول حسنی ولاشجردی؛ در کتاب شریف الکافی نقل شده هست: وقتی از امام صادق (ع) درباره قائم (ع) پرسیده شد، آن حضرت فرمود: «همه ما قائم به امر خداییم.» این حدیث شریف به روشنی بیان می‌کند همه رفتارها، گفتار‌ها و اندیشه‌های ائمه اطهار (ع) برای همیشه ملاک عمل امت اسلامی باید باشد. یعنی در راه و روشی که هر یک از ائمه معصومین (ع) در پیش گرفته‌اند هر چند در ظاهر تفاوت‌هایی دارند، اما در نفس عمل تفاوتی ندارد.

اگر حضرت رسول‌الله (ص) با مشرکان صلح حدبیه را امضاء می‌کنند با جنگ امیرالمومنین با قاسطین و مارقین و ناکثین تفاوتی ندارند، چرا که هر دو به امر خدا در میدان‌های مختلف جهاد کردند و فتوحاتی برای اسلام به دست آوردند. این مهم نیز در سیره و روش امام حسن (ع) در واقعه صلح ایشان با معاویه بن ابوسفیان و جنگ سیدالشهدا (ع) با یزید بن معاویه وجود دارد. پیامبر اسلام (ص) در حدیثی فرمودند: «حسن (ع) و حسین (ع) امام هستند چه بنشینند و چه قیام کنند.» این دو امام (ع) چنان که امام صادق (ع) فرمودند قائم به امر خدا بودند. هر دو قیام لله کرده‌اند چه با دشمنان خود صلح باشند و چه علیه آنها قیام کنند.

آنکه چشم حقیقت بین داشته باشد به خوبی می‌داند که در هر دو حال پیروزی و نصرت از آن جبهه حق بوده و دشمنان‌شان به شکست مفتضح شدند. متاسفانه این حقیقت روشن از سوی بسیاری درک نمی‌شود و یا خود را به جهالت زده‌اند و سازش با دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی را به مصلحت می‌دانند، حال آنکه مصلحتی بالاتر از حفظ انقلاب اسلامی نیست. کسی که درکی از قیام سیدالشهدا (ع) ندارد قطعا درکش از صلح امام حسن (ع) بسیار سطحی و نازل خواهد بود.

آنان که بر طبل سازش می‌زنند عافیت طلبانی هستند که اسلام را قشری و فردی می‌بینند و حتی برای حفظ همین حداقل نیز تلاشی نمی‌کنند. اگر صلح با دشمن صهیونیستی و آمریکایی ثمری داشت چرا آنان که پیش از این بر سر میز سازش نشستند عاقبت‌شان غارت کشور و سقوط دولت‌شان بود. چنان که در لیبی و عراق و دیگر کشور‌ها شاهد بودیم.

صلح امام حسن (ع) به منظور حفظ اسلام بود که این صلح بعد از شهادت ایشان تا ده سال بعد تداوم پیدا کرد. با مرگ معاویه و آغاز خلافت جابرانه یزید بود که این صلح از سوی امام حسین (ع) ملغی شد و ایشان قیام کردند. کمی یاران و قلت سلاح نیز ملاک نبود. چنان که اگر آن حضرت تنها بودند باز دست به شمشیر جهاد می‌بردند.

اگر امام حسین (ع) بعد از خلافت یزید قیام نمی‌کردند و بر پیمان صلح باقی می‌ماندند این صلح معنای سازش و تسلیم به خود می‌گرفت. در واقعه جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه ایران اسلامی عده‌ای که مشخص هست از چه آبشخوری تغذیه می‌کنند با شعار به ظاهر اسلامی عموم مردم را از جنگ ترساندند و بعد از آتش‌بس دم از صلح می‌زدند، صلحی که از جنس صلح امام مجتبی (ع) نبود بلکه سرفرودآوردن و تسلیم بود.

آنچنان که حضرت سیدالشهدا (ع) با شعار هیهات منا الذله فرمودند که هرگز با کسی مانند یزید بیعت نخواهد کرد، ما نیز هرگز با رژیمی افسار گسیخته که وحوشت در ذاتش تنیده شده و به هیچ عنوان قابل اعتماد نیست صلح نخواهیم کرد. نه تنها با این رژیم کودک کش که با هر دولت و کشوری که حامی این گروهک تروریستی هست نیز صلحی نخواهیم داشت. ملاک عمل ما برای حفظ انقلاب اسلامی سیره امام مجتبی (ع) و حضرت سیدالشهدا (ع) هست چه در صلح و چه در قیام.

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

صلح امام حسن (ع) و قیام سیدالشهدا (ع) هر دو قیام لله است

صلح امام حسن (ع) و قیام سیدالشهدا (ع) هر دو قیام لله است بیشتر بخوانید »

مقتل شب ششم ؛ قاسم بن الحسن (ع)، یاور نوجوان امام حسین علیه السلام

مقتل شب ششم ؛ قاسم بن الحسن (ع)، یاور نوجوان امام حسین علیه السلام


قاسم فرزند امام حسن مجتبی ابن امیرالمومنین (ع) و مادرش «رمله» یا «نفیله» و برادر مادری ابوبکر و حسن مثنی است.

  • هتل تارا مشهد

به گزارش مجاهدت از مشرق، حضرت قاسم علیه السلام به روایاتی در سال ۴۷ هـ . ق در مدینه منوره دیده به جهان گشود و در سن دو سالگی پدر گرامی اش امام حسن مجتبی(ع) را از دست داد و یتیم شد، از آن پس تا هنگام شهادت در دامان پر عطوفت عموی ارجمند خود حضرت اباعبدالله الحسین(ع) پرورش یافت. قاسم در واقعه عاشورا و به هنگام شهادت در سن نوجوانی بود و به حد بلوغ نرسیده بود؛ زیرا به سن سیـزده چهارده سالگی بوده است.

حضرت قاسم به اتفاق مادر و برادران و خواهران همراه عم بزرگوارش امام حسین(ع) به کربلا آمد و به حق در خدمت عمو بود و به وظیفه خود به خوبی عمل کرد.

شب عاشورا، قاسـم و استقبال از مرگ

مورخان از امام سجاد(ع) نقل کرده اند که :« شب عاشورا پدرم خطبه ای خواند و به همه یاران و جوانان بنی هاشم فرمود، فردا من و همه شما کشته خواهیم شد و سپس به همه یاران و بستگان اجازه مرخصی داد تا از تاریکی شب استفاده کنند و بروند. اما هر کدام از اصحاب و بستگان برخاستند و اعلان وفاداری کردند و گفتند ما تو را ترک نمیکنیم تا کشته شویم».

در پی این خطبه و اعلان وفاداری اصحاب و نزدیکان، طبق نقل شیخ عباس قمی، حضرت قاسم- که در سن نوجوانی بود و هنوز به حد بلوغ نرسیده بود پنداشت که افتخار شهادت از آنِ مردان و بزرگسالان است و شامل نوجوانان نمیشود، از این رو خدمت عم گرامش حضرت حسین(ع) عرض کرد:

وأنا فیم مَن یُقتَل؛

آیا من هم فردا جزء کشته شدگانم.

امام(ع) از او پرسید:

یا بُنیّ کیف الموت عندک؟

پسـرم، مرگ در نزد تو چگونه است؟

قاسم عرض کرد:

یا عمّ أحلی مِن العَسل؛

ای عمو جان، مرگ برای من از عسل شیرینتر است.

سپس حضرت به او فرمود: « عمویت به فدایت، آری تو هم پس از ابتلای به بلایی بزرگ کشته خواهی شد و پسر کوچکم عبدالله (شیرخواره) هم کشته میشود، بعد گفت: عمو جان کار به آن جا میرسد که کودک شیرخوار را بکشند؟، فرمود: آری…»

قاسـم عازم میدان نبرد

روز عاشورا پس از شهادت علی اکبر، قاسم چون امام (ع) را تنها و بی یاور دید خدمت عمو رسید تا از او اجازه میدان بگیرد، اما حضرت چون او را نوجوان و در حدی که در صحنه کارزار به نبر بپردازد ندید، لذا به او اذن میدان نداد، اما قاسم اصرار ورزید تا از عمو اذن گرفت و راهی میدان شد.

ابوالفرج اصفهـانی و دیگران نقل کرده اند: وقتی قاسم بن حسن خدمت امام آمد تا اذن میدان بگیرد، حضرت نظری بر او کرد و دست بر گردنش انداخت و او را در آغوش کشید، و هر دو گریستند در روایت چنین آمده:

وجعلا یبکیان حتی غُشیّ علیهمـا؛

هر دو گریستند تا از حال رفتند.

بعد امام (ع) از دادن اجازه خودداری کرد و قاسم اصرار ورزید حتی در روایت آمده:

فلم یَزَل الغلامُ یُقَّبلُ یدیه ورجلیه حتی أذن له

به دست و پای امام (ع) بوسه می زد تا آن که به او اذن میدان داد.

و در حالی که اشک بر گونه هایش جاری بود از عمو جدا شد و در برابر سپاه دشمن این رجز را می خواند:

إن تَنکرونی فأنا ابنُ الحسنِ سِبطُ النَّبیِّ المُصطفی المؤتَمَن

هـذا حسینٌ کالاَسیر المُرتَهن بینَ اُناسٍ لاسُقوا صوبَ المُزن

اگر مرا نمیشناسید من فرزند حسن هستم که او فرزند پیامبر برگزیده و موتمن است؛

این حسین است که همانند اسیر در میان گروهی اند که خدا آنها را از بارانش سیراب نکند.

به نقل مناقب ابن شهرآشوب: قاسم(ع) در حالی که پیراهن و ازاری بر تن و نعلی بر پا داشت گویا پاره ماه است، به میدان آمد و این رجز را می خواند:

إنی أنا القاسمُ مِن نسلِ علی نحنُ و بیتِ أولی بالنّبی

مِن شمرِ ذی الجُوشن او ابنِ الدّعیِ

من قاسم از نسل علی هستم؛ به خانه خدا سوگند ما به پیامبر نزدیک تریم؛ تا از شمر بن ذی الجوشن یا ابن زیاد.

کیفیت شهادت قاسـم

برخی از مورخان چون شیخ مفید و ابوالفرج اصفهانی از حمید بن مسلم کیفیت حضور امام حسین (ع) بالین جسد بی رمق قاسم را این گونه نقل کرده اند.حمید می گوید: « من در میان سپاه عمر سعد ایستاده بودم نوجوانی را دیدم که به جانب ما آمد، صورتش گویا قرص قمر بود و شیمشیری در دست و قبا و پیراهن در بر، و نعلینی به پا داشت اما بند یکی از نعلین او پاره شد و فراموش نمی کنم که بند نعلین پای چپ او بود، وارد معرکه کارزار شد. عمروبن سعید ازدی به من گفت: به خدا سوگند به او حمله خواهم کرد و او را به هلاکت می رسانم!

به او گفتم: سبحان الله چه منظوری داری؟ این گروه که اطراف او را گرفته اند او را بس است، پاسخ داد: چنین نیست، به خدا بر او حمله خواهم کرد و او را خواهم کشت، این را گفت و به قاسم(ع) حمله کرد شمشیری بر فرق او زد که سرش شکافته شد، و به صورت به روی زمین افتاد و فریاد برآورد: ای عمو جان به فریادم برس، حسین(ع) چون باز شکاری خود را بر بالین قاسم رسانید و مانند شیر خشمگین به قاتل او حمله کرد و ضربتی با شمیربه قاتل او، (عمر بن سعد ازدی) زد تا او را بکشد اما او دست خود را پیش آورد که دستش از مرفق جدا شد، در این حال فریاد زد و کمک طلبید، سپاه کوفه برای نجات او شتافتند و جنگ سختی درگرفت در این میان عمروبن سعید، نجات یافت، اما بدن حضرت حضرت قاسم(ع) زیر سم اسبان خرد شد».

راوی گوید: چون گرد و غبار میدان فرو نشست امام حسین(ع) را دیدم که بالای سرقاسم ایستاده و قاسم پاهای خود را به زمین می کشید و آخرین لحظات عمر را می گذراند، امام (ع) که از این حالت فرزند برادر سخت ناراحت بود در حق دشمن نفرین کرد و چنین فرمود:

بعداً لقوم قتلوک،و من خصمهم یوم القیامه جدک و أبوک. ثم قال: عز والله علی عمک أن تدعوه فلا یجیبک،أو أن یجیبک و أنت قتیل جدیل فلاینفعک، هذا و الله یوم کثر واتره و قل ناصره

از رحمت خدا دور باشند مردمی که تو را کشتند، و دشمن آنها روز قیامت، جدّ تو است.

سپس خطاب به قاسم فرمود: – به خدا سوگند، چقدر بر عموی تو سخت است که او را به کمک بخوانی ولی از دست او کاری برنیاید و اگر کاری هم بکند برای تو سودی نداشته باشد، زیرا در این روز دشمنان او بسیار و یاورانش اندکند.

آن گاه امام (ع) پیکر بی جان و لگد کوب شده قاسم را به سینه گرفت و از میدان نیرد بیرون برد، حمید بن مسلم می گوید: نگاه می کردم پاهای قاسم به زمین کشیده می شد، و امام او را به سینه چسبانیده و او را آورد کنار کشته فرزندش علی اکبر و سایر شهدای بنی هاشم.

و قاتل حضرت قاسم(ع)، عمر بن سعد بن نفیل ازدی ملعون گفته شده است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مقتل شب ششم ؛ قاسم بن الحسن (ع)، یاور نوجوان امام حسین علیه السلام

مقتل شب ششم ؛ قاسم بن الحسن (ع)، یاور نوجوان امام حسین علیه السلام بیشتر بخوانید »

مقتل شب پنجم ماه محرم/ دومین فرزند شهیدشده امام حسن(ع) در کربلا +اسناد

مقتل شب پنجم ماه محرم/ دومین فرزند شهیدشده امام حسن(ع) در کربلا +اسناد


حضرت عبدالله، فرزند امام حسن علیه‌السلام و برادر حضرت قاسم بن‌الحسن است. سن او را از ۹ تا ۱۱ سال نوشته‌اند. مادرش را برخی «ام ولد» گفته‌اند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، حضرت عبدالله، فرزند امام حسن علیه‌السلام و برادر حضرت قاسم بن‌الحسن است. سن او را از ۹ تا ۱۱ سال نوشته‌اند. مادرش را برخی «ام ولد» گفته‌اند. چون امام (ع) با اهالی خیام و مخدرات وداع نمودند و با اولاد و دختران خود خداحافظی کردند که دیگر برنگردند عبدالله یتیم امام حسن(ع) فرمایشات عمو را می شنید.

بعد از آنکه امام حسین (ع) در میان جنگ، تیر به اسبش خورد و از پای درآمد در میدان حرب پیاده ایستاده و مستعد مبارزه بود و با آنکه پیاده بود کسی جرئت نداشت پیش بیاید، در حالیکه حضرت در نهایت ضعف عطش به سر می برد. در همین حال عبدالله خردسال بیرون آمد و بدین ترتیب نحوه شهادت ایشان در مقاتل نقل می شود.

چون امام (ع) با اهالی خیام و مخدرات وداع نمودند و با اولاد و دختران خود خداحافظی کردند که دیگر برنگردند عبدالله یتیم امام حسن(ع) فرمایشات عمو را می شنید که می‌فرمود: ای بانوان دیگر مرا نمی بینید و نیز صوت مرا نمی شنوید زیرا می روم و دیگر برنمی گردم.

عبدالله از پشت سر عمو روانه شد و می گریست و نیز گریان گریان می گفت: بخدا قسم من از عموی خود جدا نمی شوم، عمو جان هرکجا می روی مرا همراه ببر، پدر که ندارم، عمویم که رفت من چه کنم؟

از روایت مرحوم سید بن طاووس در لهوف این طور استفاده می شود که حضرت در حال پیادگی بود تا خستگی بگیرد، لشکر هم چند دقیقه صبر کردند ولی دوباره بر آن حضرت حمله آوردند و آن سرور را در میان گرفتند پس در این حال عبدالله خردسال از خیمه خارج شد.

زینب (س) دوید عبدالله را گرفت، هر چه خواست او را در خیمه نگه دارد آن کودک آرام نمی گرفت و برخاسته روی به میدان آورد و گفت: به خدا قسم! هرگز از عموی خویش جدایی اختیار نمی کنم و او را تنها نمی گذارم! در این هنگام بحر بن کعب یا بنا بر قول دیگر حرمله بن کامل همین که خواست شمشیر بر امام فرود آورد، عبدالله خطاب به او گفت: وای بر تو! ای زنا زاده بی حیا! تو می خواهی عمویم را به قتل رسانی؟

ولی آن بی حیا، از خدا و رسول پروا ننمود و شمشیر را فرود آورد و آن کودک دستش را در پیش شمشیر سپر ساخت و دستش به پوست آویخت و فریاد وا اماه برآورد.

امام (ع) او را گرفت و بر سینه خود چسبانید و فرمود: ای فرزند برادر! بر این مصیبت شکیبایی نما و آن را در نزد خدای به خیر و ثواب احتساب دار که خدا تو را به پدر گرامی ات ملحق خواهد فرمود.

راوی گوید در این میان، حرمله بن کامل حرام زاده تیری به جانب آن امام زاده معصوم انداخت که آن تیر گلوی آن یتیم را که در آغوش عموی بزرگوارش بود، برید و او جان بر جان آفرین تسلیم نمود.

منابع:

1. سوگنامه کربلا، متن کامل لهوف سید بن طاووس، ترجمه استاد محمد طاهر دزفولی، انشارات مومنین، چاپ ششم 1384، ص 225-227

2. مقتل الحسین علیه السلام، از مدینه تا مدینه، تألیف سید محمد جواد ذهنی تهرانی، کانون انتشارات پیام حق، چاپ اول بهار 1379، ص 721-725

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مقتل شب پنجم ماه محرم/ دومین فرزند شهیدشده امام حسن(ع) در کربلا +اسناد

مقتل شب پنجم ماه محرم/ دومین فرزند شهیدشده امام حسن(ع) در کربلا +اسناد بیشتر بخوانید »