امام حسین(ع)

«چه سلامی چه علیکی؟»

«چه سلامی چه علیکی؟»



در دعای هشتمین روز از ماه مبارک رمضان از خدا می‌خواهیم که همواره آشکار کردن سلام را نصیب ما کند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، پیامبر اکرم (ص) در هشتمین روز از ماه مبارک رمضان اینگونه دعا کردند: اَللّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ رَحْمَةَ الْأَیتَامِ وَ إِطْعَامَ الطَّعَامِ وَ إِفْشَاءَ السَّلامِ وَ صُحْبَةَ الْکرَامِ بِطَوْلِک یا مَلْجَأَ الْآمِلِینَ. خدایا در این ماه مهرورزی به ایتام، خوراندن طعام، آشکار کردن سلام و همنشینی با اهل کرامت را نصیبم فرما، به عطایت ای پناهگاه آرزومندان.

سلام به معنای سلامتی و امنیت و یکی از نام های خداست. این واژه ۴۲ بار در قرآن آمده که به معنای تسلیم شدن، درود گفتن و در امان بودن هم آمده است. راغب اصفهانی در کتاب مفردات می نویسد: «سلام به‌معنای سلامتی و پیراستگی از آفات ظاهری و باطنی است».

مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر آیه ۹۱ سوره نساء می نویسد: سلام از سِلم به‌ معنای صلح بودن، آرام بودن و در امان بودن است… هر قوم و ملتی یک نوع تحیت دارد ولی اسلام گفته وقتی همدیگر را می‌بینید به هم سلام بکنید و این سلام، شعار اسلام است.

پیامبر خدا یکی از ویژگی های امت خود را افشای سلام دانسته و فرمود مقصود از افشای سلام این است که از سلام کردن بر هیچ مسلمانی بخل نورزند.

حجت الاسلام علی‌رضا شاه فضل قمصری، پژوهشگر مذهبی گفت: سلام کردن یک پیام بسیار زیبایی دارد که دربردارنده تمام خیرات برای طرف مقابل است.

استاد معارف دانشگاه علوم پزشکی کاشان ادامه داد: در دعای این روز افشاء و ظاهرسازی سلام را از خدا طلب می کنیم. منظور از افشای سلام این است که در گفت و گوهایی که با دیگران داریم، ابراز سلام داشته باشیم و با سلام کردن پیام صلح و دوستی و ارتباط صمیمانه را به طرف مقابل منتقل نماییم.

شاه فضل قمصری اضافه کرد: مفهوم سلام کردن این است که ما به طرف مقابل اعلام می کنیم به او علاقمند هستیم و آرزوی توفیق و سلامتی و برکت برای او داریم. افشاء سلام یعنی شخص مقابل از طرف ما مورد آسیب نخواهد بود و ما برای موفقیت او دعا می کنیم و برای برون رفت از مشکلات برای او دعا می کنیم. در واقع سلام یک پیام بسیار زیبایی است که در بردارنده تمام خیرات برای طرف مقابل می باشد.

در روایات آمده است بخیل‌ترین بخیل کسانی هستند که به یکدیگر سلام نمی‌دهند. پیامبر اکرم همواره در سلام کردن به دیگران پیشی می گرفتند.

رسول اکرم (ص) کودکان را دوست داشتند و همیشه به یاران خود می گفتند تا زمانی که زنده هستند سلام کردن به کودکان را ترک نخواهند کرد. آن حضرت به هر کس برخورد می ‏کردند، از بزرگ و کوچک، ثروتمند و فقیر، سلام می‏ کردند. پیامبر (ص) فرمود «صله ارحام کنید حتی با یک سلام کردن».

در روایتی از آن حضرت نقل شده است که سلام کردن، مستحب ولی جواب آن واجب است و در روایتی دیگر فرمود نزدیک‌ترین مردم به خدا و رسولش کسی است که گفتارش را با سلام آغاز کند.

در پاداش سلام کردن همین روایت از امام حسین (ع) کافی است که فرمود: سلام کردن۷۰ پاداش دارد که ۶۹ پاداش برای سلام کننده و یکی برای پاسخ دهنده است.

در احکام فقهی نماز آمده است که اگر در حال نماز باشیم و کسی سلام کرد، باید جواب آن فرد را بدهیم. یعنی اگر شخصی وارد بر نمازگزار شد و گفت «سلام علیکم» نمازگزار کلام نماز را متوقف کرده و می گوید «سلام علیکم» و سپس نماز را ادامه می دهد. البته اگر نمازگزار جواب فرد سلام دهنده را ندهد گناه انجام داده اما این گناه منجر به باطل شدن نماز نمی‌شود.

منبع: ایرنا

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است


«چه سلامی چه علیکی؟» بیشتر بخوانید »

چگونه نگاه امام حسین (ع) را به خود جلب کنیم؟

چگونه نگاه امام حسین (ع) را به خود جلب کنیم؟


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، حجت‌الاسلام «سیدجعفر حسینی» کارشناس مسائل مذهبی، در سلسله مباحث هدف قیام امام حسین (ع) با ذکر خاطره‌ای از پیاده‌روی اربعین حسینی اظهار داشت: چندین سال پیش در پیاده‌روی اربعین بعد از نماز عصر یک جوانی سوال خوبی پرسید و گفت؛ ما چه کاری انجام دهیم که وقتی جسم ما به کربلا نزدیک می‌شود سیدالشهدا به ما نظر ویژه‌ای کند؟.

وی ادامه داد: این سوال بسیار خوب است چرا که چگونه زیارت رفتن هم مهم و برای یک فرد ایجاد سوال می‌کند، به لطف امام حسین (ع) پاسخی به ذهن من رسید و گفتم همانطور که جسم ما عمود به عمود به حرم سیدالشهدا (ع) نزدیک می‌شود باید فکر ما هم نزدیک و نزدیک‌تر به امام شود، به عبارتی دیگر پیوند روحی و فکری و قرابت فکری و روحی با حضرت پیدا کنیم و اگر این اتفاق بزرگ در ما رقم بخورد مورد عنایت ویژه امام حسین (ع) قرار خواهیم گرفت.

این کارشناس مسائل مذهبی یادآور شد: ما باید نگاه حضرت به نماز، روزه، تعامل اجتماعی، روابط با خانواده، امر به معروف و نهی از منکر و … را بشناسیم و سپس نگاه خودمان را به نگاه امام نزدیک کنیم و در اصل این فاصله فکری و روحی را کم و کم‌تر کنیم. در این صورت است که مورد عنایت ویژه حضرت قرار می‌گیریم.

حسینی در پایان گفت: مجلس، روضه و زیارتی خوب است که ما را به روحیات و آرمان‌های امام حسین (ع) پیوند بدهد.

کد ویدیو

منبع: ایسنا

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چگونه نگاه امام حسین (ع) را به خود جلب کنیم؟ بیشتر بخوانید »

امام حسین یک تنه در برابر عالمی از انحراف ایستاد

امام حسین یک تنه در برابر عالمی از انحراف ایستاد


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، معرفت به مقام امامت و سیره حضرات معصومین (ع) یکی از مهم‌ترین وظایفی است که شیعیان باید به آن اهتمام ورزند و خود را نسبت به سیره و شخصیت ائمه آگاه سازند. ماه محرم یکی از فرصت‌هایی است که می‌توان در پرتو آن، معرفت به اباعبدالله‌الحسین (ع) را افزایش داد. در ادامه سخنان رهبر معظم انقلاب، آیت‌الله خامنه‌ای را در مورد عاشورا و سیره امام حسین (ع) می‌خوانید.

پیام جهانی از امام حسین (ع)

در یکی از منازلِ بینِ راه کربلا، امام حسین (علیه السّلام) ایستاد خطبه خواند: اَیُّهَا النّاسُ اِنَّ رَسولَ الله صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ قالَ مَن رَأَى سُلطاناً جائِراً مُستَحِلّاً لِحُرُمِاتِ الله ناکِثاً لِعَهدِ الله. یَعمَلُ فی عِبادِ الله بِالجَورِ وَ العُدوانِ و لَم یُغیِّرُ عَلَیهِ بِقَولٍ وَ لا فِعلٍ کانَ حَقّاً عَلَى الله اَن یُدخِلَهُ مَدخَلَه. خیلی حرف بزرگی است، خیلی حرف عجیبی است؛ اوّلاً خطاب به ناس است، ما هم جزو ناسیم؛ این خطاب، خطاب به ما هم هست. خطاب به مؤمنین نیست، خطاب به آن عدّه همراهان فقط نیست؛ خطاب به بشریّت است، نه فقط در آن زمان، در همه زمان‌ها تا امروز.

باید در برابر ظلم ایستاد

از قول پیغمبر نقل می‌کند، دارد فلسفه حرکت خودش را بیان می‌کند؛ می‌گوید من دارم به حرف پیغمبر عمل می‌کنم، پیغمبر به من دستور داده که این کار را بکنم. پیغمبر چه فرموده؟ مَن رَأَى سُلطاناً جائِرا؛ فرمود که هر کس یک قدرتی را، یک قدرت ستمگری را مشاهده کند، یَعمَلُ فی عِبادِ الله بِالجَورِ وَ العُدوان؛ نمی‌گوید «یعمل فی المؤمنین»؛ این چیزی که موجب می‌شود شما وظیفه پیدا کنید، این نیست که آن قدرت با مؤمنین بد عمل کند؛ نه، یَعمَلُ فی عِبادِ الله؛ در بین بندگان خدا، در بین آحاد بشر، هر جبهه‌ای، هر قدرتی، هر مرکز ستمگری که در بین مردم این کار‌ها را انجام بدهد: یَعمَلُ فی عِبادِ الله بِالجَورِ وَ العُدوان، آن وقت نتیجه چیست؟ وظیفه چیست؟ و لَم یُغَیِّر عَلَیهِ بِقَولٍ وَ لا فِعل، کسی که یک چنین قدرتی را در مقابل خودش ببیند و در مقابل او موضع نداشته باشد، موضع نگیرد، مخالفت نکند حالا این مخالفت گاهی با قول است، گاهی با فعل است؛ هر دو جور؛ گاهی اقتضا می‌کند شما در مقابل قدرت ستمگر وارد عمل بشوید، گاهی شرایط مناسب برای وارد عمل شدن نیست، اقلّاً موضع بگیرید. این‌ها تکلیف امروز ما را مشخّص می‌کند کانَ حَقّاً عَلَى اللَهِ اَن یُدخِلَهُ مُدخَلَه، خدای متعال حقّی بر عهده خودش قرار داده که این کسی را که در مقابل ظلم و جور و عدوانِ به عبادالله موضع نمی‌گیرد و حرکت نمی‌کند، به همان جایی، به همان سرنوشتی دچار کند که آن ظالم را دچار خواهد کرد، یعنی جهنّم؛ مسأله این است.

امام حسین می‌گوید من برای این حرکت کردم. بعضی می‌گویند امام حسین (علیه السّلام) حرکت کرد که قدرت را بگیرد از مردمان مؤمن هم این حرف را می‌زنند؛ بعضی [هم] می‌گویند حرکت کرد تا شهید بشود. من می‌گویم حرکت کرد تا وظیفه را انجام بدهد؛ منتها در راه انجام وظیفه، یک احتمال این است که آدم به قدرت برسد، چه عیب دارد؟ یک احتمال این است که انسان شهید بشود، چه عیب دارد؟ مقصود این است که ما بتوانیم این عمل را انجام بدهیم، این وظیفه را انجام بدهیم؛ مسأله این است. (۱۳۹۸/۰۷/۲۱)

امام حسین با یک جهانی از انحراف جنگید

مسأله کربلا برای کسانی که می‌خواهند امام حسین را الگو قرار دهند، درس است. عزیزان من؛ ببینید! ماجرای کربلا تقریباً بیشتر از یک نصف روز یا اندکی بیشتر طول نکشیده است. تعدادی هم شهید شده‌اند حالا هفتاد و دو نفر یا چند نفر کمتر و بیشتر این همه شهید در دنیا هست. مسأله کربلا که شما می‌بینید این همه عظمت پیدا کرده است حق هم همین است و هنوز از این‌ها عظیم‌تر است این‌گونه در اعماق وجود بشر تأثیر گذاشته و نفوذ کرده است، به خاطر روح این قضیه است. جسم قضیه چندان حجمی ندارد. بالاخره بچه‌های کوچک در همه‌جا کشته شده‌اند؛ در حالی که آن‌جا یک بچه شش ماهه کشته شد دشمنان در بعضی جا‌ها قتل عام کرده‌اند و صد‌ها بچه را کشته‌اند قضیه در این‌جا از لحاظ جسمانی مطرح نیست؛ از لحاظ معنا و روح خیلی مهم است.

روح قضیه این است که امام حسین علیه السّلام در این ماجرا، با یک لشکر روبه‌رو نبود؛ با جماعتی از انسان‌ها، هر چند صد برابر خودش، طرف نبود؛ امام حسین علیه السّلام با جهانی انحراف و ظلمات روبه‌رو بود، این مهم است. با یک جهان کجروی و ظلمت و ظلم مواجه بود، که آن جهان هم همه چیز داشت. پول، زر و زور، شعر، کتاب و محدّث و آخوند داشت، وحشت انگیز بود. تن آدم معمولی حتی آدم فوق معمولی در مقابل عظمت پوشالی آن دنیای ظلمت می‌لرزید. قدم و دل امام حسین علیه‌السّلام در مقابل این دنیا نلرزید؛ احساس ضعف و تردید نکرد و یک تنه وسط میدان آمد. عظمت قضیه این است که قیامِ‌للَّه است. (۱۳۷۵/۰۹/۲۴)

منبع: فارس

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

امام حسین یک تنه در برابر عالمی از انحراف ایستاد بیشتر بخوانید »

تصاویر/ آخرین شب مراسم عزاداری هیات «هنر و رسانه» در قم

تصاویر/ آخرین شب مراسم عزاداری هیات «هنر و رسانه» در قم


این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تصاویر/ آخرین شب مراسم عزاداری هیات «هنر و رسانه» در قم بیشتر بخوانید »

عموزادگانی که حماسه آفریدند

عموزادگانی که حماسه آفریدند


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، بنی‌هاشم از بسیاری جهات در قبیله قریش جایگاهی خاص و ممتاز دارند. به روایت کتاب «تاریخ قریش» نوشته حسین مونس (این کتاب با ترجمه حمیدرضا شیخی به سال ۱۳۹۵ با شمارگان هزار نسخه، ۸۹۶ صفحه و بهای ۴۴ هزار تومان توسط بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی منتشر شد.) هاشم نخستین کسی بود که بنیاد تجارت با کشورهای اطراف را در مکه بنیان گذاشت و اقتصاد این شهر را سامان داد و ثروت پایدار را موجب شد. همو بود که خورد و خوراک و آب گوارا را برای حاجیان فراهم ساخت و به کرم و سخاوت و جوانمردی شهره شد.

فرزندان و نوادگان او نیز اکثراً راه بزرگ خود را پیش گرفتند. آنها همچنین به مردانگی و سلحشوری نیز شهره بودند و در میدان نبرد درخشان عمل می‌کردند. در دوران سیادت ابوطالب بر بنی‌هاشم که حضرت محمدبن عبدالله (ص) از همین تیره بنی‌هاشم از طرف خداوند مامور به ابلاغ دین مبین اسلام شد، بنی‌هاشم به حمایت از جناب ایشان پرداختند و بعدها نیز عموم آنان ائمه معصومین را با شمشیر و مال خود حمایت کردند. هرچند این بدان معنا نیست که جملگی این تیره از نیکان بوده باشند. مشهور تاریخ است که عباسیون از این خاندان در دوران بنی‌امیه توانستند با برافراشتن علم حمایت از ائمه معصومین دکانی برای خود باز کنند. آنها با شکست آخرین خلیفه اموی حکومت و خلافت را در دست گرفته و در ظلم به ائمه و پیروانشان گوی سبقت را از امویان ربودند که از این بحث گذر می‌کنیم.

اما یکی از اوراق زرین کتاب سلحشوری بنی‌هاشم در رکاب سرور و سالار شهیدان حضرت امام حسین (ع) در حادثه کربلا رقم خورد. از میان هاشمیان در رخداد کربلا اولاد عقیل بن ابوطالب (ع) حماسه آفریدند و در دفاع از امام و مقتدای خود سنگ تمام گذاشتند. متاسفانه امروزه این سلحشوران میان شیعیان و ایرانیان چندان شناخته شده نیستند. در این گزارش به معرفی این شهدای دشت نینوا پرداخته‌ایم.

درباره جناب عقیل بن ابوطالب و فرزندانش

جناب عقیل دومین فرزند حضرت ابوطالب (ع) بود و اگرچه بینایی خود را از دست داد اما هوش و استعداد بسیاری داشت. او آگاهی بسیاری از اصل و ریشه قبایل اعراب داشت و نسب شناس مشهور عرب بود. اسلام آوردن عقیل و هجرت او به مدینه باعث خوشحالی بسیار پیغمبر مکرم اسلام (ص) شد و او در جنگ موته به همراه برادرش جعفر (ع) و سایر بنی‌هاشم حضور داشت. عقیل بجز آنکه محبوب پیغمبر بود میان اعراب نیز جایگاهی والا داشت و همه بدو به دیده احترام می‌نگریستند.

حضرت امام سجاد (ع) خاندان عقیل را بسیار دوست می‌داشت و می‌فرمود: من هرگاه به یاد حماسه بزرگ آنان و دفاعشان از پدرم اباعبدالله (ع) می‌افتم دلم برای آنها می‌شکند جناب عقیل فرزندان بسیاری داشت اما در تاریخ نامی از آنها به جز کسانی که در نهضت امام حسین (ع) شرکت کردند به چشم نمی‌خورد. مرحوم شیخ عباس قمی در «سفینه البحار» به نامه‌ای از جناب عقیل اشاره کرده که در آن از برادرش حضرت امیر (ع) خواسته تا او و فرزندانش در نبردهای حضرت (ع) در رکاب او باشند، اما امیرالمومنین به دلایلی ایشان را از نبردها معاف کرده بود. برخی از مورخان یکی از دلایل این امر را خردسالی فرزندان عقیل ذکر کرده‌اند. بنابراین طبیعی است که آنها هنگام آغاز نهضت حسینی همه در قافله عشق حضور پیدا کنند. به طور کل فرزندان عقیل علاوه بر ایمان، همگی تعهد، اخلاص، شجاعت، جود و سخاوت و سلحشوری نیز داشتند.

مشهورترین فرزند جناب عقیل، یار نزدیک امام حسین (ع) و فرستاده ویژه او یعنی مسلم بن عقیل است. در منابع تاریخی از عبدالله اکبر، علی، محمد، ابی سعید، عبدالرحمن، جعفر و عون نیز به عنوان فرزندان جناب عقیل ذکر شده است. آنها از زمانی که سالار شهیدان به عنوان اعتراض به خلافت یزید مدینه را به قصد مکه ترک گفت، در صف مخالفان نظام بنی‌امیه قرار گرفته و از مواضع امام (ع) دفاع کردند و هیچگاه حتی زمان رسیدن خبر شهادت مسلم از مواضع خود عقب نشینی نکردند. آنان گوش به فرمان امام و مولای خود بودند و حضرت سیدالشهدا را برحق می‌دانستند و بر این اعتقاد خود تا پای جان ایستادگی کردند. در منابع تاریخی نقل است که وقتی شب عاشورا حضرت سیدالشهدا (ع) در تاریکی خطبه خواند و به تمامی یاران اجازه و رخصت رفتن داد، فرزندان عقیل نیز همراه با برادران و فرزندان امام (ع) و بویژه حضرت قمر بنی‌هاشم ابوالفضل العباس (ع) گفتند که هرگز چنین کاری نخواهیم کرد. خدا چنان روزی را نیاورد که پس از شما زنده باشیم. روایت است که حضرت (ع) به فرزندان عقیل فرمود که عزیزانم شهادت مسلم شما را بس است، به شما اجازه می‌دهم که بروید. آنان پاسخ دادند: مردم درباره ما چه می‌گویند؟ آیا نخواهند گفت که ما سید، امام و سرور و بزرگترمان را در سخت‌ترین شرایط رها کرده در حالی که نه به دشمنانش تیری انداخته‌ایم و نه شمشیری زده‌ایم. به خدا سوگند که هرگز نمی‌رویم بلکه جان و مال و اهل و کسان خود را فدای تو می‌کنیم و همراه تو خواهیم جنگید تا به جایگاهت وارد شویم. خداوند آن زندگی پس از تو را برای ما زشت گرداند.

مسلم بن عقیل

مسلم در زمان خلافت حضرت امیر (ع) کوچک بود. در منابع نقل است که او افتخار دامادی حضرت امیر (ع) را داشت. مسلم جایگاهی رفیع نزد حضرت سیدالشهدا داشت و به همین جهت نیز به عنوان سفیر و نماینده ویژه و دارای اختیارات تام به کوفه فرستاده شد تا اوضاع را بسنجد و از مردم بیعت بستاند. اقدامات مسلم در کوفه برگ درخشانی از تاریخ نهضت حسینی است. او کوفه را آماده ورود حضرت (ع) کرد اما با ورود شخصیت سیاس و مکاری چون ابن زیاد اوضاع به هم خورد و جناب مسلم با خیانت کوفیان دستگیر و به شهادت رسید. پیکر او را از کنگره قصر دارالاماره کوفه به زیر افکندند. او از جمله شهدای پرافتخار امر ولایت پذیری است.

جعفر بن عقیل

از جمله افتخار آفرینان خاندان عقیل در نبرد عاشوراست که گویا در میدان چنین رجز می‌خواند: من جوان ابطحی طالبی و از خاندان بنی‌هاشم و غالب هستم و ما از بزرگان و سادات هستیم و حسین میان ما پاکیزه‌ترین پاکان است. روایت است که ۱۵ نفر از سپاه کفر به دست او به هلاکت رسیدند. درباره شهادت او نیز چند روایت وجود دارد و روایت پرتکرارتر این است که هنگام حمله دسته جمعی آل ابی طالب به شهادت رسیده است.

عبدالرحمن، محمد، علی و عبدالله الاکبر

عبدالرحمن نیز رجزهایی محکم و بلیغ می‌خواند و هفده نفر از لشکر اموی را به هلاکت رساند و آنگاه برای مهارش تعداد بسیاری دورش حلقه زدند و او را به شهادت رساندند. محمد بن عقیل نیز از فقهای زمان خود بود که روز عاشورا نبرد سختی کرد و جلوی چشمان حضرت سیدالشهدا به شهادت رسید. علی بن عقیل نیز از سلحشوران بود و نبرد سختی کرد. دیگر برادرش یعنی عبدالله الاکبر نیز حماسه به خرج داد.

نوادگان عقیل

ابن شهرآشوب عالم شیعی قرن ششم هجری در کتاب «مَناقِبُ آلِ أبی طالب» اشاره کرده که در حادثه جانسوز کربلا چهار تن از نوادگان عقیل نیز به شهادت رسیدند. شاخص‌ترین آنها عبدالله بن مسلم است. او که نواده حضرت امیر (ع) نیز هست پس از شهادت علی اکبر پا به میدان نبرد گذاشت و از سلحشوری او روایت‌های مهمی در دست است. او سه نوبت بر لشکر ظلم و کفر حمله کرد و حدود ۹۸ نفر را به هلاکت رساند. همین امر بر عمر سعد گران آمد و دستور داد تا به دور او حلقه بزنند و با تیراندازی پیاپی از دور او را به شهادت برسانند و عمال کفر نیزدستور را اجرا کردند.

از جمله افتخار آفرینان خاندان عقیل در نبرد عاشورا جعفر بن عقیل است که گویا در میدان چنین رجز می‌خواند: من جوان ابطحی طالبی و از خاندان بنی‌هاشم و غالب هستم و ما از بزرگان و سادات هستیم و حسین میان ما پاکیزه‌ترین پاکان است. روایت است که ۱۵ نفر از سپاه کفر به دست او به هلاکت رسیدند پس از شهادت عبدالله بن مسلم بن عقیل، بنی‌هاشم و فرزندان ابوطالب به صورت هماهنگ بر سپاه کوفه حمله کردند و در این حمله دیگر نواده عقیل یعنی محمد بن مسلم نیز به شهادت رسید. محمد بن ابی سعید بن عقیل و جعفر بن محمد بن عقیل نیز به روایت شهرآشوب از دیگر شهدای کربلا از خاندان عقیل هستند. در تاریخ همچنین از دو طفل مسلم نیز یاد شده است که می‌توان آنها را نیز در زمره شهدا نهضت حسینی به شمار آورد.

شهدای خاندان عقیل از نظر معصومین (ع)

سلحشوری خاندان عقیل در کربلا و حمایت تمام و کمال آنان از نهضت سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) باعث شد تا آنان ائمه با سخنانی ستایش‌آمیز از آنان یاد کنند. حضرت سیدالشهدا (ع) در روز عاشورا هنگامی که حمله دسته جمعی و گروهی خاندان ابوطالب شروع شد و بر اثر آن برخی فرزندان عقیل به شهادت رسیدند، فرمود: ای عموزادگان من صبر و مقاومت کنید و اهل بیت من شکیبا باشید که بعد از امروز دیگر روی سختی و مصیبت را نخواهید دید. خداوندا قاتلان خاندان عقیل را نابود کن. ای آل عقیل صبر و مقاومت کنید که وعده‌گاه بهشت است.

روایت است که حضرت سیدالساجدین امام سجاد (ع) نیز هرگاه به یاد خاندان عقیل می‌افتاد دلش برای آنها می‌شکست. حضرت امام (ع) خاندان عقیل را بسیار دوست می‌داشت و می‌فرمود: من هرگاه به یاد حماسه بزرگ آنان و دفاعشان از پدرم اباعبدالله (ع) می‌افتم دلم برای آنها می‌شکند.

همچنین در زیارت ناحیه مقدسه نیز حضرت بقیةالله (عج) نیز به پنچ نفر از شهدای خاندان عقیل به نام‌شان اشاره فرموده و سلام می‌دهند و بر قاتلانشان نفرین می‌فرستند.

معرفی کتاب

حضرت آیت‌الله محمدجواد مروجی طبسی یکی از مورخانی است که تلاش بسیاری در زمینه روایت و همچنین واکاوی حادثه عظیم دشت نینوا کرده است. او استاد دروس خارج حوزه علمیه قم و فرزند مرحوم آیت‌الله العظمی محمدرضا مروجی طبسی، پایه‌گذار تبلیغ در حوزه‌های علمیه قم و نجف است. او متولد نجف اشرف است و از محضر برجسته‌ترین استادان حوزه‌های علمیه قم و نجف بهره برده است.

یکی از مهم‌ترین تالیفات حجت الاسلام مروجی طبسی «المقتل الحسینی (ع) الماثور: عرض روانی لاحداث کربلا علی لسان المعصومین (ع)» است که در قم و لبنان به زبان عربی منتشر شد. ترجمه فارسی این کتاب در سال ۱۳۹۴ با ترجمه محمد صفری از سوی انتشارات آرام دل در دست مخاطبان قرار گرفت.

از دیگر کتاب‌ها و پژوهش‌های منتشر شده مروجی طبسی درباره قیام اباعبدالله الحسین (ع) می‌توان به این موارد اشاره کرد: «امام حسین (ع) و قرآن»، «با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه»، «جانبازان حماسه عاشورا»، «یاران امام حسین»، «پیوسته با حسین از خاک تا افلاک» و…

مروجی طبسی در کتاب «یاران امام حسین (ع)» همه اصحاب سیدالشهدا (ع) را که در کربلا شهید شدند، معرفی مبسوط کرده است. بحث کتاب با حماسه خاندان عقیل بن ابی‌طالب در کربلا و روایت سلحشوری آنها آغاز شده و با معرفی عمرو بن عبدالله جندعی خاتمه می‌پذیرد. این کتاب در سال ۱۳۹۴ با شمارگان هزار نسخه، ۱۴۶ صفحه و بهای هفت هزار تومان توسط انتشارات دارالرسول در قالب چهل و هفتمین مجلد از مجموعه آثار استاد مروجی طبسی در دسترس مخاطبان قرار گرفت.

نویسنده در این کتاب از منابع متعدد تاریخی و روایی بهره برده است. نحوه مواجهه و بهره‌برداری او از منابع نیز اجتهادی و انتقادی است. به عنوان مثال نویسنده از کتاب «معالی السبطین فی احوال الحسن و الحسین» نوشته شیخ مهدی حائری مازندرانی (از شاگردان شیخ فضل الله نوری) هم بهره برده که برخی از محققان و عاشوراپژوهان آن را ضعیف کرده‌اند. به عنوان مثال شهید محراب آیت‌الله سیدمحمد علی قاضی طباطبایی درباره این کتاب نوشته است: «به نقلیات کتاب معالی السبطین از هر جهت چندان اعتماد نیست، مگر اینکه مدارک و مصادر نقلیات خودش را نشان داده و ذکر کند و از کتبی نیست که آن را بتوان مدرک نقل قرار داد.» مروجی طبسی اما سعی کرده در پژوهش خود مطالب کتاب «معالی السبطین» را با کتب دیگر مورد همسنجی قرار دهد تا روایت‌های متقن این کتاب خود را نشان دهند.

در این کتاب با زبانی ساده و همه فهم شهدای دشت کربلا و دیگر شخصیت‌هایی که به سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله (ع) یاری رساندند اشاره و مختصری از سلحشوری آنان روایت شده است که از جمله آنان خاندان جناب عقیل بن ابوطالب (ع) است. مطالعه این کتاب را به جهت آنکه تفکر حسینی را برای مخاطبان به ارمغان می‌آورد، می‌توان به عموم مردم توصیه کرد. همچنین هیات‌های عزاداری اگر می‌خواهند برنامه‌های فرهنگی خود را متنوع کنند می‌توانند یا این کتاب را به اعضا و حاضران در مراسم عزاداری هدیه دهند و یا اینکه جلسات کتابخوانی این کتاب را برگزار کنند. همچنین این کتاب می‌تواند خط فکری خوبی نیز به مداحان اهل بیت نیز بدهد.

منبع: مهر

بجز مسلم بن عقیل که پیش از محرم شهید شد، دیگر پسران عقیل و همچنین چهار نواده او نیز در نبرد عاشورا همراه حضرت سیدالشهدا (ع) به شهادت رسیدند، اما امروزه کمتر از سلحشوری این خاندان یاد می‌شود.



منبع خبر

عموزادگانی که حماسه آفریدند بیشتر بخوانید »