امام حسین

مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی

مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی



یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که پس از قرآن کریم و سنت، اربعین حسینی، از مهمترین خاستگاه های «اخلاق عرفانی» است که اخلاص، بندگی، عشق به حضرت حق،حب و بغض برای خدا را دربرمی گیرد.

  • تور آنتالیا

به گزارش مجاهدت از مشرق، خاستگاه اربعین، حبّ الهی و عشق به ولایت است. اربعین حسینی، خاستگاه اخلاق عرفانی و دلالت های تربیتی برای وصول سالک به حضرت حق است. اخلاق عرفانی، از جمله مباحثی است که توجه عالمان اخلاق را به خود معطوف کرده است.

رویکرد اخلاق عرفانی در اربعین حسینی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی درصدد پاسخ به این سؤال است که مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی چیست؟ یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که پس از قرآن کریم و سنت، اربعین حسینی، از مهمترین خاستگاه های «اخلاق عرفانی» است که اخلاص، بندگی، عشق به حضرت حق، وصال به محبوب، وحدت اجتماع مسلمین، توبه، ورع، زهد، صبوری، توکل، رضا، ذکر دائم، حب و بغض برای خدا را دربرمی گیرد.

مقدمه

اخلاق عرفانی، شاخه ای از علم اخلاق است که به بررسی رابطه میان انسان با خدا می پردازد. تأمل در نسبت میان اخلاق و عرفان، برای عرفان پژوهان و پژوهشگران اخلاق از اهمیت شایانی برخوردار است (فنائی اشکوری، ۱۳۹۲: ۶۹). اخلاق عرفانی، شیوه نامه آراستگی به اخلاق الهی است و از دیرباز با رویکردی سلوکی عرفانی، به وسیله عارفان ترویج شد. این نوع از اخلاق، مبتنی بر سیر و سلوک و کشف و شهود است که به مقیاس گسترده ای از کتاب و سنت بهره جسته و از هندسه معرفتی-باطنی برخوردار بوده و دارای مؤلفه هایی چون توحید، حُبّ، شهود، و تعهد است (رودگر، ۱۳۹۶: ۱۷۷).

هدف پژوهش حاضر، تبیین مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی با تأکید بر آیات قرآنی (بقره /۵۱؛ مائده /۲۶؛ احقاف /۱۵؛ اعراف /۱۴۲) است. اربعین، به عنوان یک دوره تکامل مطرح است. خاستگاه برپایی مراسم اربعین در ماه صفر، شاید از روایت «علامات المؤمن» از امام صادق(ع) (طوسی، ۱۳۶۵: ۱۱۳) و امام حسن عسکری(ع) (مفید، ۱۴۱۳ب: ۱ /۵۳؛ طوسی، ۱۳۶۵: ۲۳۶) باشد که ذیل آن، زیارت اربعین را از علامات مؤمن برشمرده اند.

«عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ الْحسَنِ بنِ علِیٍّ الْعَسْکرِیِّ(ع) أَنَّهُ قَالَ: عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْخَمْسِینَ وَ زِیَارَةُ الْأَرْبعِینَ وَ التَّخَتُّمُ بِالْیَمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ؛ مؤمن پنج نشانه دارد: اقامه ۵۱ رکعت نماز (مجموع واجبات و مستحبات)، و بسم الله الرحمن الرحیم را (در نماز) بلند گفتن، در سجده پیشانی بر خاک نهادن، و انگشتر عقیق در دست راست کردن، و زیارت اربعین» (مجلسی، ۱۴۰۳: ۹۸ /۱۰۶).

همانطورکه جوهره رسالت نبوی، قرآن و عترت است «إِنِّی تَارِک فِیکمُ الثقَلَیْنِ کتابَ اللَّه وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی» (هلالی، ۱۴۰۷: ۲ /۷۴۸، ۶۳۶)، نماز ستون دین و زیارت اربعین و واقعه کربلا، ستون هدایت است. خلاصه آنکه رسالت رسول اکرم(ص)، تعلیم کتاب (حکمت) از یک سو، و تزکیه نفوس مردم از سوی دیگر بود، تا هم جاهلان را عالم نماید و هم گمراهان را هدایت کند (جمعه /۲). در نتیجه، جهل علمی و جهالت عملی را از جامعه بزداید. همین دو هدف، در متن زیارت اربعین سالار شهیدان تعبیه شده است؛ چنان که منشأ ددمنشی دشمنان نبوّت، حبّ دنیا و شیدایی زرق و برق آن بود، چنانچه عامل مهمّ توحّش منکران ولایت امامت نیز حُبّ و دلباختگی به دنیا بود (جوادی آملی، ۱۴۰۰: ۲۲۱-۲۲۷). اربعین حسینی، مدرسه اخلاق قرآنی و عرفانی است، که می توان مؤلفه های اخلاق عرفانی و دلالت های تربیتی برای رسیدن به کمال مطلوب انسانی را از آن استخراج کرد. بدین منظور اولا کاربرد اربعین در منابع قرآنی-تفسیری، احادیث و فرهنگ و تاریخ بررسی می شود، سپس در سایه درک عمیق از اهمیت آن، به بررسی مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی می پردازیم.

مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی

پیشینه پژوهش
بررسی پیشینه موضوع مقاله حاضر، حاکی از آن است که مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی با تأکید بر آیات قرآنی، تاکنون کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. عربی (۱۳۹۸) در مقاله «پیاده روی اربعین حسینی؛ جایگاه و کارکردها»، پس از معرفی جابر به عنوان اولین زائر قبر امام حسین(ع) و بیان روایات استحباب زیارت پیاده، به بیان مسئله اصلی خود می پردازند. مقالات «بازکاوی چلّه نشینی در ساختار عرفان اسلامی ایرانی» (کوچکیان، ۱۳۹۶)، «فلسفه اربعین حسینی؛ زیارت و پیاده روی» (امانت حسین، ۱۴۰۱)، «منظر معنوی رویداد پیاده روی اربعین حسینی» (درودیان، ۱۳۹۷)؛ «پیاده روی اربعین حسینی، به مثابه جنبش اجتماعی» (غفاری هشجین، ۱۳۹۷)، «بررسی تأثیر راهپیمایی اربعین حسینی در ترویج فرهنگ حسینی و تمدن شیعی» (اکوانی، ۱۳۹۹: ۱۳۲) و «چهل» (کرباسیان، ۱۳۹۸) اغلب با طرح بحث از روایات «علامات المؤمن خمسٌ»، و روایات بیانگر اولین زیارت کننده اربعین یعنی جابر بن عبدالله انصاری تدوین شده اند. با بررسی متن و ارجاعات مقالات، مشخص شد که اغلب از مقاله «پیام اربعین در زیارت اربعین» (پاک نیا، ۱۳۸۸) تأثیر گرفته اند.

با بررسی مقالات «نظریه عرفانی اخلاق» (اشکوری، ۱۳۹۲)، «اخلاق عرفانی قرآن با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی» (الهی منش و حضوری، ۱۳۹۶)، «نظریه اخلاق عرفانی عطار نیشابوری» (مهدی پور، ۱۳۹۵)، «کنکاشی در اخلاق عرفانی امام خمینی(ره)» (ملایوسفی، ۱۳۹۵) و «ماهیت و مؤلفه های اخلاق عرفانی» (رودگر، ۱۳۹۷)، مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی استخراج شد. به عنوان نمونه رودگر (۱۳۹۷: ۴۰ /۱۸۵) می نویسد: اخلاق عرفانی، دارای هویت و ماهیتی است که مؤلفه هایی مانند توحیدی بودن، عبودی بودن، عاشقانه بودن، تعلقی، تخلقی و تحققی بودن، سلوکی بودن، شهودی و وصالی بودن، وحدتی بودن، اجتماعی سیاسی بودن… را دارا است. در صورتی که ملایوسفی و چگینی (۱۳۹۵: ۷۰ /۱۲۱)، «نفس، فضیلت و سعادت» را به عنوان مؤلفه های اخلاق عرفانی ذکر می کند. بدین منظور در جستار حاضر، ضمن بیان چیستی اخلاق عرفانی و مؤلفه هایش، اهمیت و جایگاه اربعین نیز مطرح شد.

مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی

اربعین در قرآن کریم

الف) رشد کامل انسان در قرآن کریم در چهل سالگی بیان شده است: «… حَتَّی إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعینَ سَنَةً» (احقاف /۱۵).

ب) حضرت موسی(ع) چهل روز با خداوند نیایش کرد تا تورات را دریافت کرد: «وَ واعَدْنا مُوسی ثلاثینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَة» (اعراف /۱۴۲).

ج) مشیت الهی برای آزمایش قوم بنی اسرائیل، چهل روز غیبت پیامبرشان بود: «وَ إِذْ واعَدْنا مُوسی أَرْبَعینَ لَیْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ» (بقره /۵۱). عذاب قوم موسی(ع)، چهل سال سرگردانی در بیابان بود: «قالَ فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَیْهِمْ أَرْبَعینَ سَنَةً یَتیهُونَ فِی الْأَرْضِ» (مائده /۲۶).

طباطبایی (۱۳۷۸: ۵ /۴۷۹) آورده است: خداوند به خاطر سرکشی آنان، چنین مقدر کرد که تا چهل سال نتوانند وارد آن شوند. البته برخی دلیل این چهل سال سرگردانی را تغییر نسل قبلی با نسلی جدید دانسته اند (ابوالفتوح رازی، ۱۳۷۶: ۶ /۳۱۹). برخی دیگر، عذاب چهل ساله را نتیجه روزهای گوساله پرستی می دانند (طبرسی، ۱۳۵۹: ۶ /۲۷۸) که در این صورت باید بر نظریه ای که می گوید بنی اسرائیل روز را یک روز، و شب را روزی دیگر محاسبه می کردند، معتقد بود (میبدی، ۱۳۷۱: ۱ /۱۸۶).

بنابراین حرمت نگاه نداشتن آنان بر چهل روزِ غیبت حضرت موسی(ع)، سبب شد که چهل سال در عذاب بمانند. ولی علت تبدیل روز به سال، به خاطر کفران نعمت رهایی از ظلم فرعون و نعمت هایی که به آنها داده شده بود. اینکه گفتند ما همان پیاز و عدس خودمان را می خواهیم و با کمال جسارت نسبت به خدا و پیامبر خدا گفتند: یا موسی! تو و پروردگارت بروید [با آنان] بجنگید که ما در همین جا نشسته ایم: «قَالُوا یَا مُوسَی إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَدًا مَا دَامُوا فیهَا فاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبک فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ» (مائده /۲۲-۲۴). چون بنی اسرائیل، سخن ناروایی بر زبان جاری کردند، ورود به سرزمین مقدس تا چهل سال بر آنان حرام شد، و بنی اسرائیل از موسی(ع) خواستند که در میان شان بماند و از خداوند بخواهد تا توبه آنان را قبول کند. موسی(ع) گفت، همانطور که قبلا گفته ام به کیفر نافرمانی و اینکه گفتید با خدای خود برو و جهاد کن باید مدت چهل سال در این بیابان بمانید (بروجردی، ۱۳۶۶: ۲ /۱۹۰).

مجلسی (۱۴۰۳: ۱۳ /۱۷۵) معتقد بود که یهودیان به خاطر عدم رعایت ادب در برابر خداوند و موسی(ع)، دچار عذاب سختی شدند. آنها می توانستند با خواهش از خداوند و پیامبر خود بخواهند که اگر امکان داشته باشد راه را هموار کرده و ترس شان را بریزد. نه اینکه با لحنی جبارانه بگویند: هرگز وارد نخواهیم شد تا تو و پروردگارت بروی با جباران بجنگی و ما هم اینجا می نشینیم. گویی خدا و رسولش را نوکران خود پنداشته که حتی حاضر به کمک آنان نیز نبودند، بلکه معاذالله بدون تلاش می خواستند از آنها بهره کشی کنند. آنان چه زود فراموش کردند زورگویی ها و جنایات و ظلم های فرعون را و به جای روحیه شکرگذاری، روحیه طلب کارانه ای از خود بروز دادند. گویی انسان های مرفه و آقازادگانی بودند که موسی(ع) و خدایش آنان را به بردگی کشانده و از آن سرداران غیور برای فتح الفتوح و گسترس دامنه حکومت خود استفاده می کردند.

د) شیطان دستش را به صورت کسانی که به چهل سالگی برسند و از گناه توبه نکنند می کشد و می گوید: پدرم فدای چهره ای باد که هرگز رستگار نمی شود، در چهره این انسان نور رستگاری نیست. همچنین انسان لایق و با ایمان هنگامی که به چهل سالگی رسید سه چیز را از خدا تقاضا می کند: «حَتَّی إِذا بَلَغَ أَشدَّهُ وَ بلَغَ أَرْبَعینَ سَنَةً، قالَ: رَبِّ أَوْزِعْنی أَنْ أَشْکرَ نِعْمَتَک الَّتی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلی والِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لی فی ذُرِّیَّتی ؛ هنگامی که به رشد برسد و به چهل سالگی در آید، گوید: پروردگارا مرا توفیق ده تا شکر نعمتت را که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشته ای به جای آورم و اعمال صالحی انجام دهم که تو را خشنود سازد و فرزندانم را صالح کن» (أحقاف /۱۵). این تعبیر نشان می دهد که انسان با ایمان، در چنین سن و سالی، هم از عمق و وسعت نعمت های خدا بر او آگاه می شود و هم از خدماتی که پدر و مادر به او کرده است. چرا که در این سن و سال معمولا خودش پدر یا مادر می شود، و زحمات طاقت فرسا و ایثارگرانه آن دو را با چشم خود می بیند، و بی اختیار به یاد آنها می افتد و به جای آنها در پیشگاه خدا شکرگزاری می کند (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴: ۲۱ /۳۲۹).

ه) خدا در برابر کارهای نیک افراد چهل ساله، سه پاداش اساسی به آنان می دهد: ۱. بهترین اعمال آنها (یعنی واجبات و مستحبات) را می پذیرد، یا بر اساس بهترین اعمالشان به اعمال دیگرشان پاداش می دهد؛ ۲. از بدکاری ها و گناهان گذشته آنان می گذرد؛ ۳. آنان را در میان اهل بهشت جای می دهد. سن چهل سالگی، نقطه عطفی در زندگی بشر است و در احادیث آمده است که اگر کسی به چهل سالگی برسد و خیر او بر شرّ او غلبه پیدا نکند، برای دوزخ آماده شود. نیکوکاران چهل ساله، هم برای خود دعا می کنند و هم به پدر و مادر و فرزندان خویش، یعنی در دعاها خودمحور نیستند و خدا نسبت به انسان های چهل ساله نیکوکار و توبه کار، عنایت خاصی دارد و بخشش گناهان، قبولی اعمال و بهشتی شدن، از پاداش های چهل سالگان نیکوکار است (رضایی اصفهانی، ۱۳۸۷: ۱۹ /۱۰۳). چهل سالگی، قلّه توانمندی و رشد انسان است (قرائتی، ۱۳۷۴: ۹ /۳۴).

و) بلوغ در چهل سالگی، عادتا ملازم با رسیدن به کمال عقل است (طباطبایی، ۱۳۷۸: ۱۸ /۳۰۵؛ کاشانی، ۱۳۸۸: ۵ /۲۷۶). برخی گفته اند رشد عقلی از ۳۳ سالگی شروع می شود. برخی نیز معتقدند از ۳۰ سالگی و نهایت آن چهل سالگی است، و آن زمانی است که بر پیامبران وحی نازل می شود (طبرسی، ۱۳۷۴: ۶ /۱۴).

ز) برای موسی(ع) سه اربعین ذکر شده است: اربعین میقات، اربعین شفاعت و اربعین ضراعت، که رفع طور در این اربعین بوده؛ در سفر خروج باب (۲۴ /۱۸) می نویسد:

«و موسی به میان أبر داخل شده، به فراز کوه برآمد و موسی چهل روز و چهل شب در کوه ماند» (بلاغی، ۱۳۸۶: ۲ /۲۶۹).

مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی

فلسفه اربعین

برخی اربعین را نوعی رمز از جانب پروردگار شمردند که هم در قهر و هم در لطف الهی به کار می رود مانند وعده چهل شب پروردگار با موسی(ع) برای نازل کردن تورات به او، و عذاب چهل ساله الهی برای قوم یهود (قرائتی، ۱۳۷۴: ۲ /۲۷۳). عبادت در چهل شب و به دور از مردم، دارای آثار خاصّی است که در دریافت وحی و الهامات روحانی نقش دارد (همان، ۱ /۱۱۵). خدا وعده گاه ها و دوره های خاصی برای بندگان ویژه خویش دارد که در این دوره ها آنان را تربیت می کند و پرورش می دهد. در این میان، دوره های چهل روزه اهمیت ویژه ای دارند (رضایی اصفهانی، ۱۳۸۷: ۱ /۲۶۶، ۳ /۱۶۲).

عدد چهل در سیر و سلوک به سوی خدا دارای اسراری است (رضایی اصفهانی، ۱۳۸۷: ۷ /۲۲۸). خلوص قلب و اخلاص عمل و جوارح در چهل شبانه روز و پرهیز از لغزش و گناه، سبب صفای روان و بهره وافر از فیوضات معنوی خواهد شد (حسینی همدانی، ۱۳۸۰: ۷ /۱۴). گاهی خود عدد چهل، موضوعیت دارد و خواص آن در جایی است که متوالی باشد. از این رو، ختم ها و دعاهایی که چهل بار خواندن آنها توصیه شده است، وقتی مؤثر می شود که این عدد در یک مجلس باشد (جعفری، ۱۳۷۶: ۴ /۲۰۳).

اربعین در حدیث

در روایات نیز می توان معانی متعددی را برای اربعین جستجو کرد:

۱. حضرت آدم(ع) پس از خوردن از درخت ممنوعه، چهل روز گریه کرد (ابن بابویه، ۱۳۸۵: ۲ /۴۲۶ /۶).

۲. آدم(ع) بعد از هبوطش به زمین در فراق بهشت و مرگ فرزندش هابیل چهل روز گریست (مجلسی، ۱۴۰۳: ۱۱ /۴۴،۱۶۲).

۳. پس از نزول عذاب بر قوم نوح، به مدت چهل شبانه روز باران شدیدی بارید (پیدایش: ۷ /۱۲).

۴. مهلتی که به فرعون برای بازگشت داده شد، چهل روز بوده است (کلینی، ۱۴۰۷: ۲ /۴۸۹ /۵؛ ابن بابویه، ۱۳۶۲: ۵۳۹ /۱۱).

۵. حضرت داود و سلیمان، چهل روز گریستند (مجلسی، ۱۴۰۳: ۱۴ /۹۵ /۳؛ کلینی، ۱۴۰۷: ۵ /۷۴ /۵).

۶. کمال رشد انسان در چهل سالگی است (طبرسی، ۱۳۵۹: ۲۲ /۳۹۶).

۷. کسی که چهل حدیث حفظ کند، در روز جزا دانشمند محشور می شود (مجلسی، ۱۴۰۳: ۲ /۵۳).

۸. یکی از نشانه های مؤمن این است که به زیارت اربعین برود (طوسی، ۱۳۶۵: ۱۱۳؛ مفید، ۱۴۱۳ ب: ۱ /۵۳)، که برخی نیز آن را به زیارت چهل مؤمن در روز گرفتند.

۹. برخی روایات مراحل تکامل جنین (نطفه، علقه و مضغه…) را دوره چهل روزه بیان می کنند (کلینی، ۱۴۰۷: ۶ /۱۶ /۷، ۶ /۱۳ /۴؛ مجلسی، ۱۴۰۳: ۶۰ /۳۴۴ /۳۱؛ صفی علی شاه، ۱۳۷۸: ۲۱).

۱۰. بعضی نیز دوره شکل گیری گل آدم(ع) را چهل روز بیان می کنند (کلینی، ۱۴۰۷: ۲ /۷ /۲).

۱۱. روایاتی نیز از بقای چهل روزه تأثیر خوراکی و آشامیدنی در بدن یاد می کنند (کلینی، ۱۴۰۷: ۶ /۴۰۲ /۱۲؛ برقی، ۱۳۷۴: ۲ /۳۲۹).

۱۲. برخی روایات از جاری شدن حکمت بر زبان در صورت اخلاص برای خدا یا مصرف غذای حلال است. پیامبر اکرم (ص) فرمود: «هر کس چهل روز (نیت، خوراک، زهد) خود را برای خدا خالص گرداند، چشمه های حکمت از قلب و درونش می جوشد و بر زبانش جاری می شود» (ابن بابویه، ۱۴۰۴: ۱ /۶۹ /۳۲۱؛ کلینی، ۱۴۰۷: ۲ /۱۶ /۶؛ غزالی، بی تا: ۱ /۱۲۰؛ عراقی، ۱۴۲۶: ۱ /۱۵۷۶،۵۳۶،۱۷۴۷؛ حلی، ۱۴۰۷: ۲۳۲؛ قرائتی، ۱۳۷۴: ۳ /۱۶۴).

۱۳. کسی که چهل روز دعای عهد بخواند، از یاوران امام زمان۴ به شمار می رود (مشهدی، ۱۴۱۹: ۶۶۳؛ ابن طاووس، ۱۴۱۷: ۴۵۵؛ مجلسی، ۱۴۰۳: ۵۳ /۹۵ /۱۱۱). امام صادق(ع) فرمود: «هر کس چهل صبح «دعای عهد» بخواند از یاوران قائم ما باشد و اگر پیش از ظهور آن حضرت، بمیرد خداوند او را از قبر بیرون آورد تا در خدمت آن حضرت باشد» (قمی، ۱۳۸۶: ۵۳۹)؛ البته این آثار مقید است به اینکه اعمال و رفتار دیگر او درست و مطابق موازین شرع باشد؛ زیرا انسان باید با حقیقت این دعا انس داشته باشد تا بتواند با خدای خود عهد کند (رضوانی، ۱۳۹۰: ۵۰۳).

۱۴. استحباب آب ریختن بر روی قبر اختصاص به زمان دفن دارد، جز آنکه امام رضا(ع) توصیه فرمودند که تا چهل ماه یا چهل روز آب ریختن بر روی قبر ادامه پیدا کند (حر عاملی، ۱۳۶۷: ۳ /۱۹۷ /۳۳۹۳ -۶).

۱۵. پیامبر اکرم(ص) پس از نزول آیه تطهیر، تا چهل روز مقابل خانه صدیقه طاهره ۳ می ایستاد و سلام می کرد (طوسی، ۱۳۸۸: ۵۵۲ /۴۴۷).

۱۶. خداوند با ابتلاء مؤمن اجازه نمی دهد که آثار گناه در وجودش در چهل روز باقی بماند (کراجکی، ۱۴۱۰: ۶۳).

۱۷. تا چهل روز، نماز شراب خوار و حرام خوار و غیبت کننده مقبول نیست (کلینی، ۱۴۰۷: ۶ /۴۰۱ /۱۲ -۱؛ ابن بابویه، ۱۳۶۲: ۶۳۲؛ حاکم نیشابوری، ۱۴۱۱: ۴ /۱۶۳؛ ترمذی، ۱۳۹۵: ۴ /۲۹۰ /؛ طبرانی، ۱۴۱۵: ۱ /۱۱۷، ۶ /۳۱۱؛ طبرسی، ۱۳۶۵: ۲ /۱۸؛ مجلسی، ۱۴۰۳: ۹۳ /۳۵۸؛ شعیری، ۱۲۶۷: ۱۴۹).

۱۸. احتکار آذوقه مردم و یا اسباب موسیقی در مدت چهل روز موجب بیزاری خداوند از محتکر و باعث دوری از رحمت خدا و وارد شدن در دایره سخط خدا بیان شده است (بروجردی، ۱۴۱۵: ۱۸ /۶۶؛ حکیم، ۱۴۱۶: ۱ /۳۰۳؛ مستغفری، ۱۳۸۵: ۲۴).

۱۹. مصرف گوشت در چهل روز پی در پی سبب قساوت قلب می شود، و عدم مصرف مستمر آن در مدت چهل روز نیز موجب ضرر رساندن به بدن شمرده شده است (کلینی، ۱۴۰۷: ۶ /۳۰۹ /۱؛ برقی، ۱۳۷۴: ۲ /۴۶۵؛ ابن بسطام، ۱۳۷۵: ۱۳۹).

۲۱. زمین، چهل روز با مرگ مؤمن می گرید (کلینی، ۱۴۰۷: ۱ /۳۸؛ صابونی، ۱۴۰۲: ۲ /۳۰۳).

۲۲. برخی روایات تأکید دارند که آسمان تا چهل روز بر حسین بن علی(ع) و یحیی بن زکریا گریسته است (ابن قولویه، ۱۳۵۶: ۹۰؛ مجلسی، ۱۴۰۳: ۴۵ /۲۱۰).

زیارت سیدالشّهداء در روز اربعین از نشانه های ایمان و از مختصّات شیعه است. امام حسن عسکری(ع) آن را به عنوان شعار و علامت شیعه ذکر کرده اند. چنانچه سر بر خاک گذاردن، و بسم الله را بلند گفتن، و نوافل را طبق دستور ائمّه معصومین: به جای آوردن، و انگشتر در دست راست کردن نیز از آن جمله است.

اربعین در منابع فرهنگی و تاریخ

الف) چهل در شاهنامه: سیندخت چهل تخت دیبای زرین جواهرنشان به عنوان جهیزیه به رودابه داد. رستم هنگام جنگ با اکوان دیو، ۴۰ پهلوان را می کشد. داراب چهل جاثلیق را می کشد، و ۱۰۰ هزار شمشِ چهل مثقالی خراج از روم می گیرد. انوشیروان نیز، در خواب نردبانی چهل پله می بیند که از حجاز بر آمده و جهان را منور ساخته است.

ب) چهل در زمان (چهل روز جنگیدن یا چهل سال عبادت کردن): حاتم، چهل سال از میوه مکه نخورد. بشر حافی ۴۰ سال آرزوی بریان داشت و ۴۰ روز در زندان بود. جنگ اردوان و اردشیر ۴۰ روز طول کشید. دوران حمل، ۷ دوره ۴۰ روزه است که طی آن، به کمال می رسد؛ در روم قدیم نیز دوره قرنطینه کشتی های تازه وارد ۴۰ روز بوده و اساساً واژه قرنطینه از «کورانتین» یونانی و به معنای چهل گرفته شده است. در متون پیش از اسلام نیز آمده است که نطفه کیومرث ۴۰ سال در زمین ماند. خداوند برای آنکه موجودی کامل بسازد، به مدت ۴۰ سال گل انسان را سرشت. در متون مقدس نیز عدد ۴۰ حضور بارز دارد، به خصوص در تورات که صبغه بابلیِ تقدس این عدد را بیشتر نشان می دهد. در عهد عتیق ۴۰ به معنای یک نسل بوده است. در زمان یونس(ع) امتحان نینوا ۴۰ روز طول کشید. مقدس اردبیلی چهل سال، گرد فعل مباح هم نگشت چه رسد به مکروه و حرام (کرباسیان، ۱۳۹۸).

مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی

یافته ها و بحث

در این جستار به برخی از مصادیق اخلاق عرفانی در اربعین حسینی اشاره می شود تا الگویی برای جامعه بشری، به ویژه پیروان اباعبدالله الحسین (ع) باشد.

۱) ماهیت سلوکی مراسم اربعین

مراسم اربعین از آغاز تا انتها ماهیتی سلوکی دارد، یعنی فردی که از ابتدای مسیر، ترک خانه و کار و دیار کرده تا به عشق امام حسین (ع) در این مراسم شرکت کند، مقامات عرفانی را از تجلیه آغاز می کند تا به وصال یا بقاء فی المعشوق برسد:

مرحله اول، تجلیه است، چنانچه فرمودند: «إِلَیْکَ وَجَّهْتُ وَجْهِی»، توجه نفس و بیدار کردن آن نسبت به معشوق (صفی پوری، ۱۳۹۶: ذیل واژه تجلیه). این توجه، در عرفان به «وقت» نیز مشهور است (اسماعیلی، ۱۳۹۰: ۱۷۸).

مرحله دوم، تخلیه است. «وَ عَلَیْک خَلَّفْتُ أَهْلِی وَ مَالِی وَ مَا خَوَّلْتَنِی» (ابن قولویه، ۱۳۵۶: ۱ /۳۰۹)، ترک خانواده و دارایی انسان که همان تهی ساختن درون از وابستگی ها است.

مرحله سوم، تحلیه شامل آراستن خود به زیورهای اخلاقی است. فرد در طی برگذاری مراسم اربعین با تفکر و تدبر و توجه به مضامین ادعیه ماثور و اذکار و اتفاقات روز عاشورا و پس از آن، علی الخصوص ایجاد حس همدردی بیشتر با اهل بیت ایشان در طی مسیر نجف تا کربلا، سعی بر ایجاد انس و الفت بین خود و خاندان وحی کرده و آثار تخلق به اخلاق آنان در حرکات و سخنان او خودنمایی می کند، چه خود مسیر نیز این ویژگی را دارد و به انسان القاء می کند.

مرحله چهارم، فناء و بقاء است. فرد در رسیدن به این جایگاه آثار وجودی خود را از جمله سخن و حرکات لغو را کنار گذاشته و متخلق به آثار وجودی معشوق می شود که برخی حدّ اعلی آن را اتحاد عاشق و معشوق بیان کرده اند (صنایعی، ۱۳۸۸: ۱۸۸). فرد در رسیدن به کربلا، پس از طی این مراحل، و پس از طی مراحل سیر و سلوک خود، به مقدار سعی و استعداد و ظرفیت خود، اغلب هنگام رسیدن به حرم مطهر، از خود بی خود شده و جز اباعبدالله الحسین(ع) چیزی نمی بیند، و هر چه هست اوست. این حالت ممکن است برای همه رخ نداده یا از چند ثانیه تا چند دقیقه در آن حال استقرار یابد، ولی برای برخی، به صورت حال دائم و قائم یا همان مقام درآمده و ایشان به مقام فناء فی الله و بقاء بالله می رسند (اسماعیلی، ۱۳۹۰: ۱۷۸).

۲) تجلی آیه اخلاص

اربعین حسینی، مراسمی است که هرساله افراد، از سراسر دنیا برای برگذاری آن در نجف و کربلا حاضر می شوند. مردم در این مراسم زائر و یا خدمت رسان هستند. زائران، اغلب مسافرانی هستند که به عشق بزرگداشت اباعبدالله الحسین(ع) به زیارت ایشان می شتابند، خدمت رسانان نیز اغلب مجاوران یا موکب داران هستند که از این جمعیت چند ده میلیونی پذیرایی می کنند. برخی افراد، بخشی از درآمد سالشان را برای خدمت به زائران حسینی در مراسم اربعین اختصاص می دهند، برخی خانه های خود را در این ایام به استراحتگاه زائران اختصاص می دهند، که عشق و اخلاص واقعی را می توان اینجا یافت، زیرا هیچ پول و خدماتی در مقابل آن دریافت نمی کنند.

زائران هم همینطور مبالغی را هزینه سفر کرده تا به زیارت بیایند، بدون اینکه پول و خدماتی دریافت کنند، بلکه باید هزینه و زمان نیز صرف کنند. این خود بزرگترین تجلی عشق و اخلاص است که شاید تنها جایی که مثال آن را بتوان دید، در عشق مادر به فرزندش باشد. اخلاص در قرآن کریم فراوان بیان شده است، تا جایی که پیامبر(ص) مأمور به خالص گرداندن دین خود برای پروردگار می شود «قلْ إِنی أُمرْتُ أَن أَعبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّینَ» (زمر /۱۱). از این رو مراسم اربعین تجلی آیه اخلاص «وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفاءَ» (بینه /۵) است. تمام یا قریب به اتفاق افرادی که در این مراسم شرکت می کنند مسلمان هستند، ولی توحیدی بودن یک مراسم، به توحیدی بودن هدف و انگیزه شرکت در آن است. افرادی که در این مراسم شرکت می کنند، به عنوان زائر یا خدمت رسان، هدف و انگیزه شان الهی و به عشق سالار شهیدان است.

مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی

۳) تبلیغ ولایت

ولایت یعنی پذیرش حکم روایی خدا و اولیایش بر جامعه بشری. ولایت یکی از فضایل اخلاق عرفانی است که در قیام حسینی و پیاده روی اربعین بارز است. امام حسین(ع) با پذیرش ولایت خدا و پیامبر(ص)، بر عدالت الهی پافشاری کرده و با نافذ کردن حکم خدا، برای دفاع از حق و عدالت قیام کرد. او همچنین با پذیرش ولایت ائمه: ، برای نجات اسلام و بشریت محفوظ نگه داشتن آن، جان و مال و فرزندان خود را فدا کرد. زائران اربعین نیز با پذیرش ولایت خدا و اولیایش، به زیارت سیدالشهداء(ع) می روند. آنها با عشق و اطاعت به امام حسین(ع)، برای نصب العین دیدن قبر او، همه مشقات را تحمل می کنند. همچنین با پذیرش ولایت ائمه: ، برای تبلیغ اسلام و نشان دادن مقاومت در برابر ظلم، شجاعت و صبر خود را به رخ می کشند. راهکارهای دستیابی به ولایت، عبارت ایمان به خدا و پذیرش توحید؛ ایمان به پیامبر(ص) و پذیرش نبوّت؛ ایمان به ائمه: و پذیرش امامت؛ ایمان به مؤمنان و پذیرش برادری؛ ایمان به صالحان و پذیرش تقوا است.

۴) تجلی آیه محبت

عشق دلبستگی قلبی و روحانی به خدا و اولیای او است. عشق نیز یکی از فضایل اخلاق عرفانی است که در قیام حسینی و پیاده روی اربعین محوری مهم است. امام حسین(ع) با عشق به خدا و پیامبر(ص)، همه جان و مال و فرزندان خود را فدا کرد و با عشق شهادت را پذیرفت. زائران اربعین نیز با عشق به امام حسین (ع) و ائمه:، همه جان و مال و زمان خود را در راه زیارت صرف می کنند و با شور و شوق، مقامات مختلف را طلب می کنند. راهکار دستیابی به عشق، یاد و ذکر خدا و اولیاء او و مطالعه سیره آنها است. یکی از مؤلفه های اخلاق عرفانی، عشق به ولایت است. چیزی جز محبت نمی تواند زائر را خالصانه در این مراسم با جان و دل شرکت دهد. اینها مصداق قومی هستند که خدا در قرآن فرمود: «فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ؛ خداوند در آینده جمعیتی را می آورد، که آنها را دوست دارد و آنها (نیز) او را دوست دارند» (مائده /۵۴). آنها علی(ع) و شیعیان او هستند (کوفی، ۱۴۰۴: ۱ /۱۲۳). مراسم اربعین بزرگترین جلوه و تجلی آیه محبت است.

۵) تجلی آیات سیر و سیاحت

خداوند در چهارده آیه به سیر و سیاحت با هدف «عبرت گیری از سرنوشت مجرمان، مکذبان، پیشینیان» (نمل /۶۹؛ آل عمران /۳۷؛ روم /۴۲) و «جهت بیداری دل ها» (حج /۴۶) و «درک معاد» (عنکبوت /۲۹) دستور فرموده است. مراسم اربعین خود سیر و سیاحتی است که مصداق تامّ آیات سیر است. همچنین با توسل به امامان معصوم: دلش از خواب غفلت رهایی پیدا می کند، و همواره به یاد معاد و آخرت است، زیرا امید به شفاعت اباعبدالله الحسین(ع) در آخرت دارد.

۶) پذیرش با قلب و جان

متخلق شدن به اخلاق و قبول با قلب و جان، از مؤلفه های اخلاق عرفانی است. زائرانی که نتوانستند در واقعه کربلا حضور داشته باشند و به ندای «هل من ناصر ینصرنی» اباعبدالله الحسین(ع) پاسخ دهند، امروز با شرکت در بزرگداشت آن روز (اربعین)، خود را به ساحت مقدس معشوق، عرضه می دارند و با ندای «یا لَیتَنا کنّا معَک فنَفوزَ فوْزاً عَظیماً» (مطهری، ۱۳۸۹: ۲۳ /۵۹۸) بیان می دارند که کاش بودیم و شما خانواده وحی را یاری می دادیم. ایشان لبیک گویان وارد حائر مقدس شده و ندای لبیک یا حسین را از عمق جان سر می دهند. عاشقان اباعبدالله الحسین(ع) سعی می کنند خود را به اخلاق اهل بیت: متخلق کنند. آنان درس شجاعت، درستکاری، وفا و از خود گذشتگی را از مولای خود با جان آموخته، و بدین وسیله سعی می کنند به معشوق خود نزدیک تر شوند. ایشان قلباً مفاد ادعیه مأثور از جمله «بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ أُسرَتِی» (ابن بابویه، ۱۴۰۴: ۲ /۶۰۹) را نه تنها با قلب بلکه با روح خود می آلایند.

۷) پویایی و حرکت

«إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرارَةً فی قلُوبِ الْمؤ منینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً». در واقعه شهادت اباعبدالله الحسین(ع)، حرارتی در دل های مؤمنان ایجاد می شود که هرگز خاموش نمی شود، اینکه سالیانه، مراسم اربعین حسینی تکرار می شود، خود بزرگترین دلیل پویایی آن است. هر سال میلیون ها نفر در این مراسم شرکت می کنند که نه تنها در حدّی ثابت نمی ماند، بلکه همواره در حال افزایش است.

مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی

۸) اجتماع مؤمنان با محور ولایت

اجتماع عاشقان اباعبدالله الحسین(ع)، مردم مختلف را حول محور خود چنان جمع کرده که گویی آنان برادرانی خونی هستند. زائران، خادمان و تمام اقشاری که با اخلاص در این مراسم خدمت می کنند، همه بیانگر اتحاد حول محور واحد است. این افراد به مثابه تکه های یک کل هستند که با محبت و عاطفه به هم و با هم برای بزرگداشت امام(ع)، گرد هم آمده و به بزرگداشت این روز می پردازند تا مبادا اتفاقات عاشورا کمرنگ شود. خداوند کریم، مؤمنان را برادر یکدیگر خوانده و فرمود: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُواْ بَینْ أَخَوَیکمُ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکمُ ترْحَمُونَ» (حجرات /۱۰). به نظر می رسد پس از داستان مهاجرین و انصار، بزرگترین تجلی این برادری، در اربعین جلوه گر است. چه افرادی که با خانه های خود از زائران پذیرایی می کنند و چه افرادی که با تأمین ضرورت های سفر، خالصانه به برادران دینی خود خدمت می کنند. اباعبدالله الحسین (ع) تجلی سوره فجر (بحرانی، ۱۳۸۹: ۱۷ /۹۷) و صاحب نفس مطمئنه است. تجلی آیه قرآن، مانند قرآن هدایتگر است. از این باب ایشان عامل هدایت اقشار بشر به صورت عام هستند.

۹) توبه و بازگشت به حضرت حقّ

توبه پشیمانی از گناهان و رفتارهای نادرست و قصد جدی برای اصلاح خود است. توبه نیز در قیام حسینی و پیاده روی اربعین مورد توجه است. امام حسین(ع) با دعوت به توبه، همه مردم را به سوی خدا و راستی فراخواند و حتی در روز عاشورا، برخی از سپاه یزید مانند حرّ توبه کردند، به صف امام(ع) پیوستند. زائران اربعین نیز با دعوت به توبه، همه مردم را به سوی خدا و پاکسازی از گناهان دعوت می کنند و حتی در راه زیارت، برخی از گناهکاران توبه می کنند و به صف نیکان ملحق می شوند. راهکار دستیابی به توبه، قبول گناهان و استغفار و عزم برای جلوگیری از تکرار آنها است.

۱۰) زهد و ورع

زهد و پرهیزگاری، انواع زیادی دارد که بالاترین حدّش، ورع، به معنای توقف هنگام شُبهِه است (مجلسی، ۱۴۰۳: ۲ /۲۶۰). به این منظور که وقتی صحت چیزی را نمی دانیم، وارد نشویم و توقف کنیم. برای نمونه هنگامی که راستی سخنی را نمی دانیم و یا از کیفیت چیزی باخبر نیستیم، آن حرف را بیان نکنیم و حکم به کیفیت آن ندهیم. این ورع و پرهیز در آخرین حدّ خود و از مؤلفه های اخلاق عرفانی است. زائر اباعبدالله الحسین(ع) از هر آنچه در عشق به معشوق و تخلق به آداب او، ممکن است وی را دور کند، دوری می کند، حتی اگر نداند فعلی یا حکمی یا حرفی، چه اثری در عشق به معشوق خود دارد، از آن پرهیز کرده و خود را به اشتباه نمی اندازد.

۱۱) صبر، استقامت و تسلیم

صبر تحمل گرفتاری ها و مصائب با استقامت و شکیبایی و از مولفه های اخلاق عرفانی است. امام حسین(ع) و یارانش با صبر و استقامت، همه آزمایش ها و سختی های کربلا را پشت سر گذاشتند و با شجاعت در راه خدا جان فشانی کردند. زائران اربعین نیز با صبر و شکیبایی، همه مشقات راه زیارت را تحمل می کنند و با عشق به سیدالشهداء (ع) در این مسیر عشق وارد می شوند. راهکار دستیابی به صبر، تذکر و درک نعمت ها و حکمت های الهی است. رسول خدا(ص) فرمود: صبر بر سه قسم است: صبر در مصیبت؛ صبر بر طاعت و صبر از گناه، که میان هر درجه به اندازه فاصله میان قعر زمین تا پایان عرش است (کلینی، ۱۳۶۹: ۳ /۱۴۵ /۱۵). تمام سه قسم صبر، بر زائران اباعبدالله الحسین(ع) صادق است. ایشان کسانی هستند که بر مصیبت واقعه کربلا و شام صبر می کنند تا منتقم آن بیاید، همچنان بر انجام طاعت الهی صبر می کنند و آنها را از حلال و حرام و با سختی های خودش انجام می دهند، و از گناهان دوری کرده تا مورد محبت معشوق خود واقع شوند. حضرت زینب ۳ در بالاترین مقام صبر قرار دارند (ما رایت الا جمیلا) (مفید، ۱۴۱۳الف: ۲ /۱۱۵).

۱۲) توکل

توکل یعنی اعتماد به خدا و سپردن کارها به او که در قیام حسینی و پیاده روی اربعین به نمایش گذاشته شده است. امام حسین(ع) با توکل به خدا و بدون ترس از دشمنان، برای دفاع از حق و عدالت قیام کرد. زائران اربعین نیز با توکل به خدا و بدون توجه به مشکلات و خطرات، برای زیارت سیدالشهداء(ع) مراسم اربعین حسینی را برگزار می‎کنند. راهکار دستیابی به توکل، شناخت زائر نسبت به امام، تقوای الهی و عمل به فرامین او است که اگر شناخت او کامل شود، زیارت او مقبول می شود. زائر اباعبدالله الحسین(ع) از اول مسیر خود، بر خدا توکل کرده، خانه و مال و زندگی خود را رها کرده و جان خویش را برداشته تا به زیارت امام حسین(ع) بشتابد. این خود یکی از بزرگترین مصداق توکل است که فرد در زندگی خود می تواند انجام دهد، چنانچه در زیارت نامه معصومان: آمده: «اللَّهُمَّ إِلَیک وَجَّهْتُ وَجهِی وَ علَیک خلَّفْتُ أَهْلِی وَ مَالِی وَ مَا خَوَّلْتَنِی» (قمی، ۱۳۸۶: ۳۰۵).

۱۳) رضا

رضایت به مشیت الهی، از مهم ترین مؤلفه های اخلاق عرفانی است. زائرینی که در شرایط دشوار بدون هیچ ترسی از حکومتِ دوران، مراسم را به پا داشتند و راضی به رضای حق و دل در مسیر می دادند و پا در مسیر می نهادند. راه دستیابی به رضا، توکل است.

۱۴) ذکر دائم

زائران اربعین، در طی مسیر خود، طبق آداب زیارت، از سخن لغو و بیهوده پرهیز کرده و همواره در تفکر و ذکر به سر می برند (قمی، ۱۳۹۴: ۹۶). از این رو، ذکر، باعث حضور قلب و تقرب وی به خدا و یقین به ولایت ائمه معصومین: می شود (کلینی، ۱۳۶۵: ۱ /۳۶).

۱۵) حبّ و بغض برای خدا

حبّ و بعض برای حق، در زائران اربعین حسینی دیده می شود، زیرا امام حسین (ع) را برای خدا دوست دارند و دشمنان شان را برای او دشمن می دارند. چنانچه در زیارت ایشان نیز چنین اقراری می کنند: «یا اعَبْدِ اَللَّهِ إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکمْ» (طوسی، ۱۴۱۱: ۲ /۷۷۲) که محوریت حبّ و بغض او، اباعبدالله الحسین(ع) است. این محبت با بیان «مَنْ أَحَبَّهُمَا فَقَدْ أَحبَّنِی، وَ منْ أَحَبَّنِی فَقَدْ أَحَبَّ اَللَّهَ؛ هر که حسنین را دوست بدارد، مرا دوست داشته است» (ابن حیون، ۱۴۰۹: ۳ /۱۰۷)، به محبت پیامبر اکرم(ص) منتهی می شود. البته حب رسول بدون حب اولاد حقّه ایشان معنایی ندارد کما اینکه امام رضا(ع) فرمودند: که از آباء طاهرینم و ایشان از خاتم النبیین و ایشان از جبرائیل و ایشان از حضرت حق تعالی نقل کردند که: «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی بشروطها وأنا من شروطها؛ لااله الالله حصار من است پس هر که در حصار من داخل شود از عذاب من ایمن باشد، با شروط آن و من از جمله شروط آنم» (ابن بابویه، ۱۳۹۴: ۱ /۲۵ /۲۳). لذا شناخت و شرط قبول امام و ولایت ایشان مهم است وگرنه حب الله، بدون حب ولیّ خالی از مؤلفه هدایت است.

۱۶) روحیه سپاسگزاری و شکر

شکر قدردانی از نعمت های خدا و استفاده صحیح از آنها و از فضایل اخلاق عرفانی و مشهود در قیام حسینی و پیاده روی اربعین است. امام حسین(ع) با شکرگزار بودن، همه نعمت های الهی را در راه خیر و برکت به کار گرفت و حتی در لحظات سخت، خدای خود را حامد دانست. زائران اربعین نیز با شکرگزار بودن از خدا، همه نعمت های الهی را در راه زیارت به کار می گیرند و حتی در لحظات دشوار، خدای خود را منّان می دانند. راهکار دستیابی به شکر، فهم و یاد نعمات الهی و عمل به وظایف خداوند است.

مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی

نتیجه

پژوهش حاضر به مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی پرداخته است. پس از قرآن کریم و سنت، «اربعین حسینی»، یکی از مهمترین خاستگاه های اخلاق عرفانی است. تبلیغ ولایت، نماد بندگی، تجلی آیه محبت، تجلی آیات سیر و سیاحت، تخلق به اخلاق الهی، پویایی و حرکت، اجتماع مؤمنان با محور ولایت، اُخُوَّت و برادری در محشر اربعین، توبه و بازگشت به حضرت حقّ، زهد و ورع، صبوری و استقامت، توکل، رضا، ذکر دائم، حبّ و بغض برای خدا، شاکر بودن و نظایر آنها از جمله مؤلفه های اخلاق عرفانی برآمده از اربعین حسینی است.

خاستگاه برپایی مراسم اربعین در ماه صفر، شاید از روایت «علامات المؤمن» از امام صادق(ع) و امام حسن عسکری(ع) باشد که ذیل آن، زیارت اربعین را از علامات مؤمن برشمردند. عدد چهل در سیر و سلوک به سوی خدا دارای اسراری است. خلوص قلب و اخلاص عمل و جوارح در چهل شبانه روز و پرهیز از لغزش و گناه، سبب صفای روح و بهره بردن از فیوضات معنوی خواهد شد. زیارت سیّد الشهداء(ع) در روز اربعین از نشانه های ایمان و از مختصّات شیعه است.

امام حسن عسکری(ع) آن را به عنوان شعار و علامت شیعه بیان فرموده اند. تمام یا قریب به اتفاق افرادی که در این مراسم شرکت می کنند مسلمان هستند، ولی توحیدی بودن یک مراسم، به توحیدی بودن هدف و انگیزه شرکت در آن است. افرادی که در مراسم اربعین شرکت می کنند، به عنوان زائر یا خدمت رسان، هدف و انگیزه شان، الهی و به عشق سالار شهیدان است و تجلی این عشق واحد در اربعین، باعث تحول در برخی از غیر مسلمانان شده، و موجب توجه ایشان به اسلام گردید.

وجه افتراق حب الهی در اقشار مختلف، مولفه ولایت است که موجب هدایت می شود. برخی از مسلمین، اهل بیت: را قبول ندارد یا تعدادی از ایشان را قبول دارند، ایشان حب الله را دارند، ولی بهره ای از هدایت نیافتند، زیرا خداوند فرموده است: هر کس از خدا و رسولش پیروی کند به فوز عظیم می رسد (احزاب /۷۱) و اطاعت از رسول یعنی قبول امر ایشان در بحث ولایت، لذا وجه افتراق هدایت یافتن، نداشتن حب و بغض (به ساحت مقدس ۱۴ معصوم) نیست (فرقه زیدیه و اسماعیلیه). ولایت اهل بیت: باعث هدایت عام اقشار می شود که اربعین بزرگترین تجلی عشق به ولایت است. اباعبدالله الحسین(ع) صاحب نفس مطمئنه و تجلی آیات پایانی سوره فجر هستند؛ تجلی آیه قرآن، مانند قرآن هدایتگر است، از این باب ایشان عامل هدایت عامّه اقشار بشر هستند.


منابع

– قرآن کریم.

– ابن بابویه، أبی جعفر محمد بن علی (۱۴۰۴)، عیون أخبار الرضا (ع)، به کوشش حسین الاعلمی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات.

– ابن بابویه، محمد بن علی (۱۳۶۲)، الخصال، به کوشش علی اکبر غفاری. قم، جامعه مدرسین.

– ———— (۱۳۸۵)، علل الشرائع، به کوشش محمد صادق بحر العلوم، قم، مکتبة الداوری.

– ———— (۱۳۹۴)، متن و ترجمه توحید ابن بابویه، به کوشش خلیل الله مسائلی. قم، مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان.

– ابن بسطام، عبدالله (۱۳۷۵)، طب الأئمة علیهم السلام، به کوشش محمدمهدی خرسان. نجف، المطبعة الحیدریة.

– ابن حیون، نعمان بن محمد (۱۴۰۹)، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار، به کوشش محمد حسینی جلالی قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه.

– ابن طاووس، سید علی بن موسی (۱۴۱۷)، مصباح الزائر، قم، موسسه ال البیت احیاء التراث.

– ابن قولویه، جعفر بن محمد (۱۳۵۶)، کامل الزیارات، عبدالحسین امینی، نجف، دار المرتضویه.

– ابوالفتوح رازی، حسین بن علی (۱۳۷۶)، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، به کوشش محمد جعفر یاحقی، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی.

– اسماعیلی، مسعود (۱۳۹۰)، اصطلاحات عرفان اسلامی، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله.

– اکوانی، عباس (۱۳۹۹)، «بررسی تأثیر راهپیمایی اربعین حسینی در ترویج فرهنگ حسینی و تمدن شیعی»، نخبگان علوم و مهندسی، ص۱۳۸-۱۳۱.

– الهی منش، رضا و سعید حضوری (۱۳۹۶)، «اخلاق عرفانی قرآن با تاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی»، پژوهشنامه عرفان، شماره ۱۷، ص۶۶-۴۵.

– امانت حسین، خان محک فاطمه (۱۴۰۱)، «فلسفه اربعین حسینی، زیارت و پیاده روی»، گفتمان اندیشه، شماره ۹، ص۳۲-۱۸.

– بحرانی، هاشم بن سلیمان (۱۳۸۹)، ترجمه تفسیر روایی البرهان، تهران، نهاد کتابخانه های عمومی کشور.

– برقی، احمد بن محمد بن خالد (۱۳۷۴)، المحاسن، به کوشش جلال الدین محدث، تهران، دار الکتب الإسلامیة.

– بروجردی، سید حسین طباطبائی (۱۴۱۵)، جامع أحادیث الشیعة فی أحکام الشریعة، به کوشش اسماعیل معزی ملایری. قم، نشر الصحف المطبعه المهر.

– بروجردی، سید محمد ابراهیم (۱۳۶۶)، تفسیر جامع، تهران، کتابخانه صدر.

– بلاغی، عبدالحجه (۱۳۸۶)، حجة التفاسیر و بلاغ الإکسیر، قم، چاپخانه حکمت.

– پاک نیا تبریزی، عبدالکریم (۱۳۸۸)، «پیام اربعین در زیارت اربعین»، مبلغان، شماره ۱۲۴، ص۲۵-۱۴.

– ترمذی، محمد بن عیسی (۱۳۹۵)، الجامع الصحیح و هو سنن الترمذی، به کوشش احمد محمد شاکر، مصر، شرکة مکتبة ومطبعة مصطفی البابی الحلبی.

– جعفری مراغی، یعقوب (۱۳۷۶)، تفسیر کوثر، قم، مؤسسه انتشارات هجرت.

– جوادی آملی، عبدالله (۱۴۰۰)، شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، قم، نشر اسراء.

– حاکم نیشابوری (۱۴۱۱)، المستدرک علی الصحیحین، به کوشش مصطفی عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیه.

– حر عاملی، محمد بن الحسن (۱۳۶۷)، وسائل الشیعة، قم، مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث.

– حسینی همدانی، محمد (۱۳۸۰)، انوار درخشان در تفسیر قرآن، تهران، کتابفروشی لطفی.

– حکیم، سید محمد تقی (۱۴۱۶)، حواریات فقهیة وفق فتاوی سماحة آیة الله العظمی الفقیه السید محمد سعید الطباطبائی الحکیم، بیروت، مؤسسة المنار.

– حلّی، جمال الدین (۱۴۰۷)، عدة الداعی و نجاح الساعی، بیروت، دار الکتاب العربی.

– درودیان، محمدجواد (۱۳۹۷)، «منظر معنوی رویداد پیاده روی اربعین حسینی»، منظر، شماره۴۵، ص۶۵-۵۶.

– رضایی اصفهانی، محمدعلی (۱۳۸۷)، تفسیر قرآن مهر، قم، پژوهش های تفسیر و علوم قرآن.

– رضوانی، علی اصغر (۱۳۹۰)، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، قم، مسجد مقدس جمکران.

– رودگر، محمد جواد (۱۳۹۷)، «ماهیت و مؤلفه های اخلاق عرفانی»، حکمت اسلامی، شماره۴، ص۲۰۲-۱۷۷.

– شعیری، محمد بن محمد (۱۲۶۷)، جامع الاخبار، نجف، المطبعه الحیدریه.

– صابونی، محمد علی (۱۴۰۲)، مختصر تفسیر ابن کثیر، بیروت، دار القرآن الکریم.

– صفی علی شاه، محمد حسن بن محمد باقر (۱۳۷۸)، تفسیر قرآن صفی علی شاه، تهران، منوچهری.

– صفی پوری، عبدالرحیم بن عبدالکریم (۱۳۹۶)، منتهی الارب فی لغة العرب، به کوشش امید مجد، تهران، امید مجد.

– صنایعی، علی (۱۳۸۸)، «نفیر مولوی گوهر مثنوی (بررسی تطبیقی مساله «اتحاد عاشق و معشوق» در مثنوی و حکمت متعالیه)»، همایش بین المللی اندیشه های جهانی مولانا جلال الدین محمد بلخی، رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن.

– طباطبایی، محمد حسین (۱۳۷۸)، ترجمه تفسیر المیزان، محمد باقر موسوی، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دفتر انتشارات اسلامی.

– طبرانی، أبوالقاسم (۱۴۱۵)، المعجم الأوسط، به کوشش طارق بن عوض الله بن محمد و عبد المحسن بن ابراهیم الحسینی، قاهره، دار الحرمین.

– طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن (۱۳۵۹)، ترجمه تفسیر مجمع البیان، تهران، فراهانی.

– ———— (۱۳۷۴)، ترجمه تفسیرجوامع الجامع، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی.

– طبرسی، حسن بن فضل (۱۳۶۵)، مکارم الاخلاق، به کوشش ابراهیم میرباقری، تهران، فراهانی.

– طوسی، محمد بن حسن (۱۳۶۵)، تهذیب الأحکام، به کوشش حسن خرسان و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الإسلامیة.

– ———— (۱۴۱۱)، مصباح المتهجد، به کوشش علی اصغر مروارید و ابوذر بیدار، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه.

– ———— (۱۳۸۸)، ترجمه امالی شیخ طوسی، به کوشش صادق حسن زاده، قم، اندیشه هادی.

– عراقی، أبوالفضل زین الدین عبد الرحیم بن الحسین (۱۴۲۶)، المغنی عن حمل الأسفار فی الأسفار، فی تخریج ما فی الإحیاء من الأخبار، مطبوع بهامش إحیاء علوم الدین، بیروت، دار ابن حزم.

– عربی، حسینعلی (۱۳۹۸)، «پیاده روی اربعین حسینی؛ جایگاه و کارکردها»، معرفت، شماره ۲۶۲، ص۵۴-۴۵.

– غزالی، ابی حامد محمد بن محمد (بی تا)، احیاء علوم الدین، به کوشش عبدالرحیم بن حسین حافظ عراقی، بیروت، دار الکتاب العربی.

– غفاری هشجین، زاهد و محمد آقایی (۱۳۹۷)، «پیاده روی اربعین حسینی به مثابه جنبش اجتماعی»، دانش سیاسی، شماره ۲۷، ص۲۱ -۱.

– فنائی اشکوری، محمد (۱۳۹۲)، «نظریه عرفانی اخلاق»،رپژوهشنامه اخلاق، شماره ۲۱، صص۷۷ -۶۹.

– قرائتی، محسن (۱۳۷۴)، تفسیر نور، قم، موسسه در راه حق.

– قمی، عباس (۱۳۸۶)، مفاتیح الجنان، ترجمه مهدی الهی قمشه ای، قم، اسوه.

– ———— (۱۳۹۴)، مفاتیح دانشجویی، به کوشش حسن قدوسی زاده، قم، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها . دفتر نشر معارف.

– کلینی، محمد بن یعقوب (۱۴۰۷)، الکافی، تصحیح علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه.

– کاشانی، فتح الله بن شکرالله (۱۳۸۸)، تفسیر خلاصه منهج الصادقین، به کوشش حسن حسن زاده آملی، قم، بوستان کتاب.

– کتاب مقدس (۲۰۰۲م)، انگلستان، تهران، انتشارات ایلام.

– کراجکی، ابی الفتح محمد بن علی (۱۴۱۰)، کنز الفوائد، به کوشش عبدالله نعمه، قم، دار الذخائر.

– کرباسیان، ملیحه (۱۳۹۸)، «چهل»، مرکز بزرگ دائره المعارف، https: / /www.cgie. org. ir

– کوچکیان، طاهره و بهناز پیامنی (۱۳۹۶)، «بازکاوی چلّه نشینی در ساختار عرفان اسلامی، ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی، شماره ۴۷، ص۲۸۳ -۲۴۵.

– کوفی اهوازی، حسین بن سعید (۱۴۰۴)، المؤمن، قم، مؤسسة الإمام المهدی.

– مجلسی، محمّد باقر (۱۴۰۳)، بحار الانوار، تهران، مؤسسة الوفاء.

– مستغفری، أبو العباس جعفر بن محمّد (۱۳۸۵)، طبّ النبی، نجف، المکتبه الحیدریه.

– مشهدی، شیخ أبو عبد الله محمّد بن جعفر (۱۴۱۹)، المزار الکبیر، به کوشش جواد القیومی، تهران، نشر القیوم مؤسسة النشر الإسلامی.

– مطهری، مرتضی (۱۳۸۹)، مجموعه آثار ط-صدرا، تهران، صدرا.

– مفید، محمد بن محمد (۱۴۱۳ الف)، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید.

– ———— (۱۴۱۳ب)، المزار، محمدباقر ابطحی، قم، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید.

– مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۷۴)، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه .

– ملایوسفی، مجید و صفورا چگینی (۱۳۹۵)، «کنکاشی در اخلاق عرفانی امام خمینی (س)»، پژوهشنامه متین، سال هجدهم، شماره هفتاد، ص۱۳۶-۱۱۳.

– مهدی پور، حسن (۱۳۹۵)، «نظریه اخلاق عرفانی عطار نیشابوری»، پژوهشنامه عرفان، شماره ۱۵، ص۱۹۲-۱۶۵.

– میبدی، احمد بن محمد (۱۳۷۱)، کشف الاسرار و عدة الابرار معروف به تفسیر خواجه عبدالله انصاری، به کوشش علی اصغر حکمت، تهران، امیرکبیر.

– هلالی، سلیم بن قیس (۱۴۰۷)، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، تهران، مؤسسة البعثة، قسم الدراسات الإسلامیة.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی

مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی بیشتر بخوانید »

راه اندازی پویش سفیران اربعین در میاندورود

راه اندازی پویش سفیران اربعین در میاندورود


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از مازندران، حجت الاسلام والمسلمین «علی قاسمی» سرپرست اداره تبلیغات اسلامی شهرستان میاندورود امروز (چهارشنبه) در جمع خبرنگاران ضمن تسلیت فرا رسیدن ایام اربعین حسینی اظهار داشت: شهرستان میاندورود پیاده روی نمادین اربعین حسینی را عاشورایی برگزار خواهند کرد و این حرکت عظیم دلدادگان حسینی تمدن نوین اسلامی را محقق خواهد کرد.

وی با تاکید بر برگزاری پیاده روی باشکوه دلدادگان حسینی و برنامه ریزی دقیق برای فعالیت‌های فرهنگی و دینی، افزود: برنامه‌های متعددی با محوریت مساجد، هیئت‌های مذهبی، کانون‌های فرهنگی و خانه‌های قرآن در ایام اربعین پیش‌بینی شده که با همکاری مردم و نهاد‌های فرهنگی اجرا خواهد شد. مهم‌ترین این برنامه‌ها، برگزاری مراسم باشکوه پیاده‌روی دلدادگان اربعین حسینی در سطح شهرستان هست.

وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به برگزاری برنامه‌های مختلف در شهرستان از سوی کانون‌ها و فعالان فرهنگی و مذهبی، ادامه داد: مسابقات فرهنگی با محوریت نهضت عاشورا، ایستگاه‌های صلواتی فرهنگی، فضاسازی معنوی، پویش‌های مردمی و پیاده‌روی دلدادگان اربعین، از جمله مهم‌ترین اقدامات فرهنگی در این ایام خواهد بود برنامه‌های شاخص به شرح زیر اعلام شد پیاده‌روی با حسین (ع) و ویژه برنامه تا بی نهایت (قدم‌هایی برای وصال، حتی اگر فاصله تا کربلا دور باشد) این مراسم باشکوه، روز اربعین حسینی با حضور گسترده مردم، روحانیون، هیئات مذهبی، خانواده‌های شهدا و نوجوانان عاشورایی برگزار خواهد شد.

حجت الاسلام قاسمی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به حرکت تمدنی ملت بزرگ ایران در پیاده روی اربعین حسینی و برخی ملت‌های مسلمان منطقه و جهان، تأکید کرد: ملت بزرگ ایران با تاسی از فرهنگ عاشورا و تاسوعا و با اطاعت از ولی فقیه زمان خود توانستند در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه در برابر تمامی ظلم و استکبار بویژه در مقابل نظام تروریستی ایالات متحده آمریکا و رژیم کودک کش صهیونی ایستادگی کنند و عقب نشینی را به آنان تحمیل کنند.

سرپرست اداره تبلیغات اسلامی شهرستان میاندورود در بخش پایانی سخنان خود با اشاره به راه اندازی پویش‌های مختلف با عناوین اربعین حسینی از سوی فعالان فرهنگی در شهرستان عنوان کرد: پویش مردمی سفیران اربعین با هدف مشارکت نوجوانان و جوانان در خلق و انتشار آثار فرهنگی مرتبط با اربعین راه‌اندازی شده هست. شرکت‌کنندگان می‌توانند دل‌نوشته، عکس، کلیپ، نقاشی و محتوای دیجیتال خود را با موضوع اربعین در فضای مجازی و نمایشگاه‌های محلی به اشتراک بگذارند و راه‌اندازی ایستگاه‌های فرهنگی-صلواتی در نقاط مختلف شهرستان و به‌ویژه در مسیر‌های پیاده‌روی، ایستگاه‌هایی با حضور طلاب، فعالان فرهنگی و گروه‌های جهادی برپا می‌شود. این ایستگاه‌ها خدمات متنوعی از جمله توزیع نذورات، بروشور‌های فرهنگی، و اجرای برنامه‌های کودک ارائه می‌دهند و فضاسازی شهری با مضامین حسینی با همکاری شهرداری‌ها، هیئات مذهبی و پایگاه‌های بسیج، سطح شهرستان با نصب پرچم‌های سیاه، بنر‌های محرم، کتیبه‌های عاشورایی و المان‌های فرهنگی مرتبط با اربعین فضاسازی شده هست تا حال و هوای معنوی اربعین در فضای عمومی شهر جلوه‌گر شود.

حجت الاسلام قاسمی در پایان تأکید کرد: پیاده‌روی با حسین تا بی نهایت (قدم‌هایی برای وصال، حتی اگر فاصله تا کربلا دور باشد) فرصتی برای تجدید عهد با اهل‌بیت (ع) و هم‌دلی با میلیون‌ها زائر کربلاست. امیدواریم با حضور پرشور مردم در این مراسم و دیگر برنامه‌های فرهنگی، فضای شهرستان سرشار از شور حسینی و وحدت اجتماعی شود.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

راه اندازی پویش سفیران اربعین در میاندورود

راه اندازی پویش سفیران اربعین در میاندورود بیشتر بخوانید »

اربعین حسینی چه روزی است؟

اربعین حسینی چه روزی است؟


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از خراسان رضوی، در منابع معتبر شیعی، در مورد روز بیستم صفر به دو اعتبار توجه شده هست؛ نخست روزی که اسرای کربلا از شام به مدینه مراجعت کردند و دوم روزی که جابر بن عبدالله انصاری، صحابی پیامبر خدا (ص) از مدینه به کربلا وارد شد تا قبر حضرت اباعبدالله الحسین (ع) را زیارت کند.

اعتبار اربعین امام حسین (ع) از قدیم الایام میان شیعیان شناخته شده بوده و هست. شیخ طوسی در کتاب «مصباح المتهجد» که حاصل گزینش دقیق و انتخاب معقول شیخ از روایات فراوان درباره تقویم مورد نظر شیعه درباره ایام سوگ و شادی و دعا و روزه و عبادت هست، در مورد روز بیستم صفر نوشته هست: روز ۲۰ صفر ـ یعنی اربعین ـ زمانی هست که حرم امام حسین (ع) یعنی کاروان اسرا، از شام به مدینه مراجعت کردند و روزی هست که «جابر بن عبدالله بن حرام انصاری»، صحابی رسول خدا (ص)، از مدینه به کربلا رسید تا به زیارت قبر امام حسین (ع) بشتابد و او نخستین کسی هست از مردم که قبر آن حضرت را زیارت کرد.

ورود اهل‌بیت (ع) به مدینه

سفر طولانی اهل‌بیت (ع) که از مدینه (در شب ۲۸ رجب سال ۶۰ هجری) آغاز شده بود سرانجام به مدینه ختم شد. اهل‌بیت امام حسین (ع) که پس از واقعه کربلا به‌عنوان اسیر به شام اعزام شده بودند، سرانجام به دستور یزید راهی مدینه شدند و در بیستم ماه صفر سال ۶۱ هجری قمری به مدینه بازگشتند.

امام سجاد (ع) قبل از ورود به مدینه «بشیر بن جذلم» را که در سرودن شعر توانایی داشت، به شهر فرستاد تا خبر ورود اهل‌بیت (ع) و شهادت  امام حسین (ع) را اعلام کند. بشیر به شهر آمد و این اشعار را در رثای امام حسین (ع) و شهدای کربلا خواند: «یا اهل یثرب لا مقام لکم به/ قتل الحسین فادمعی مدرار الجسم منه بکربلا مضر/ والراس منه علی القناة یدار»؛ «ای اهل مدینه دیگر در مدینه نمانید، حسین را کشتند،  جسم عریان او را در کربلا رها کردند و سر او را بالای نیزه شهر به شهر گرداندند.» او خبر شهادت امام حسین علیه‌السلام را اعلام کرد. سپس گفت: هم اکنون علی بن حسین (ع) با عمه­‌ها و خواهرانش، نزدیک شهر رسیده­‌اند و من قاصد او هستم که جای او را به شما نشان دهم.

مردم با گریه و زاری به استقبال اسرا شتافتند. امام سجاد (ع) در بین مردم به سخنرانی پرداخت و خبر شهادت امام حسین (ع) و یارانش و اسارت اهل‌بیتش را اعلام کرد. آن حضرت، سایر مصائب کربلا همچون بر نوک نیزه کردن سر آن حضرت و شهر به شهر گرداندن اسرا را اعلام نمود.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

اربعین حسینی چه روزی است؟

اربعین حسینی چه روزی است؟ بیشتر بخوانید »

اعمال شب و روز اربعین

اعمال شب و روز اربعین


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگی دفاع‌پرس، پیاده روی اربعین ضمن آداب و نکاتی که به همراه دارد، روز اربعین نیز، دارای اعمال و آدابی هست که از زیارت قبور شهدای کربلا، زیارت اربعین آغاز و دیگر اعمال این روز هست.نشانه مومن پنج چیز هست و یکی از آنها زیارت اربعین و قبر سیدالشهدا (ع) هست.

یکی از این آداب سفر به حرم سیدالشهدا (ع) و ۷۲ شهید کربلاست که روایات بسیاری نیز درباره زیارت قبور شهدا بیان شده هست.

از امام حسن عسکری علیه السلام روایت شده که فرمود: نشانه هاى مؤمن پنج چیز هست:

بجاى آوردن پنجاه و یک رکعت نماز (۱۷ رکعت نماز واجب و ۳۴ رکعت نافله)، زیارت اربعین (امام حسین)، انگشتر به دست راست نهادن، پیشانى را به هنگام سجده بر خاک گذاردن و بسم اللّه الرّحمن الرّحیم را در نماز بلند گفتن.

زیارت امام حسین علیه السلام و زیارت اربعین از مهمترین اعمالی هست که در کتب ادعیه بر خواندن آنها در روز بیستم صفر تأکید شده هست.
در مجموع کتاب‌های مفاتیح الجنان، اقبال الاعمال و زادالمعاد آداب و اعمال زیر برای روز اربعین حسینی ذکر شده هست:

  زیارت اربعین
بیستم صفر؛ روز اربعین و به قول شیخین (شیخ مفید و شیخ طوسى) روز رجوع حرم (خانواده) امام حسین علیه السّلام از شام به مدینه، و روز ورود جابر بن عبد اللّه انصارى به کربلا براى زیارت امام حسین علیه السّلام هست، شیخ طوسى در کتاب تهذیب و مصباح از حضرت‏ حسن عسگرى علیه السّلام روایت کرده:نشانه‏‌هاى مؤمن پنج چیز هست: پنجاه‏ و یک رکعت نماز گذاردن، که مراد هفده‏ رکعت واجب، و سى ‏و چهار رکعت نافله [مستحب]در هر شب و روز هست و زیارت اربعین، و انگشتر به دست راست‏ نمودن، و پیشانى را در سجده بر خاک نهادن، و بلند گفتن «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» کیفیت زیارت حضرت امام حسین علیه السّلام در روز اربعین به دو صورت رسیده:اول: زیارتى هست که شیخ در دو کتاب‏ تهذیب و مصباح از صفوان جمّال روایت کرده، که صفوان گفت: مولایم امام صادق علیه السّلام درباره زیارت‏ اربعین به من گفت:هنگامى‏‌که قسمت قابل توجهى از روز برآمده، بخوان:
 
السَّلامُ عَلَى وَلِیِّ اللَّهِ وَ حَبِیبِهِ السَّلامُ عَلَى خَلِیلِ اللَّهِ وَ نَجِیبِهِ السَّلامُ عَلَى صَفِیِّ اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِیِّهِ السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ السَّلامُ عَلَى أَسِیرِ الْکُرُبَاتِ وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِیُّکَ وَ ابْنُ وَلِیِّکَ وَ صَفِیُّکَ وَ ابْنُ صَفِیِّکَ الْفَائِزُ بِکَرَامَتِکَ أَکْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ وَ اجْتَبَیْتَهُ بِطِیبِ الْوِلادَةِ وَ جَعَلْتَهُ سَیِّدا مِنَ السَّادَةِ وَ قَائِدا مِنَ الْقَادَةِ وَ ذَائِدا مِنَ الذَّادَةِ وَ أَعْطَیْتَهُ مَوَارِیثَ الْأَنْبِیَاءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَى خَلْقِکَ مِنَ الْأَوْصِیَاءِ فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلالَةِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَى وَ شَرَى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْکَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّى فِی هَوَاهُ وَ أَسْخَطَکَ وَ أَسْخَطَ نَبِیَّکَ.
 
سلام بر ولىّ خدا و حبیبش، سلام بر دوست خدا و نجیبش، سلام بر بنده‏ برگزیده خدا و فرزند برگزیده‌‏اش، سلام بر حسین مظلوم شهید، سلام بر آن دچار گرفتاری‌ها و کشته اشکها، خدایا من گواهى مى‌‏دهم که حسین ولىّ تو و فرزند ولىّ تو، و فرزند برگزیده توست‏ حسینى که به کرامتت رسیده، او را به شهادت گرامى داشتى، و به خوشبختى اختصاصش دادى، و به پاکى ولادت‏ برگزیدى، و او را آقایى از آقایان، و پیشروى از پیشرویان، و مدافعى از مدافعان حق قرار دادى، و میراثهاى پیامبران را به او عطا فرمودى، و او را از میان جانشینان حجّت بر بندگانت قرار دادى، و در دعوتش جاى‏ عذرى باقى نگذاشت، و از خیرخواهى دریغ نورزید، و جانش را در راه تو بذل کرد، تا بندگانت را از جهالت و سرگردانى گمراهى برهاند، درحالى‌‏که بر علیه او به کمک هم برخاستند، کسانى‏‌که دنیا مغرورشان کرد، و بهره واقعى خود را به فرومایه‏‌تر و پست‌‏تر چیز فروختند و آخرتشان را به کمترین بها به گردونه فروش گذاشتند، تکبّر کردند و خود را در دامن هواى نفس انداختند، تو را و پیامبرت را به خشم‏ آوردند.
 
وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِکَ أَهْلَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ حَمَلَةَ الْأَوْزَارِ الْمُسْتَوْجِبِینَ النَّارَ [لِلنَّارِ]فَجَاهَدَهُمْ فِیکَ صَابِرا مُحْتَسِبا حَتَّى سُفِکَ فِی طَاعَتِکَ دَمُهُ وَ اسْتُبِیحَ حَرِیمُهُ اللَّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْنا وَبِیلا وَ عَذِّبْهُمْ عَذَابا أَلِیما السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ سَیِّدِ الْأَوْصِیَاءِ أَشْهَدُ أَنَّکَ أَمِینُ اللَّهِ وَ ابْنُ أَمِینِهِ عِشْتَ سَعِیدا وَ مَضَیْتَ حَمِیدا وَ مُتَّ فَقِیدا مَظْلُوما شَهِیدا وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَکَ وَ مُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِهِ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ.
 
و اطاعت کردند از میان بندگانت، اهل شکاف‏‌افکنى و نفاق و بارکشان گناهان سنگین، و سزواران آتش را پس با آنان درباره تو صابرانه و به حساب تو جهاد کرد، تا در طاعت تو خونش ریخته شد و حریمش مباح گشت‏ خدایا آنان را لعنت کن لعنتى سنگین، و عذابشان کن عذابى دردناک، سلام بر تو اى فرزند رسول خدا، سلام‏ بر تو اى فرزند سرور جانشینان، شهادت مى‌‏دهم که تو امین خدا و فرزند امین اویى، خوشبخت زیستى، و ستوده درگذشتى، و از دنیا رفتى گم‏گشته، و مظلوم و شهید، گواهى مى‏دهم که خدا وفاکننده هست آنچه را به تو وعده داده، و نابودکننده کسانى را که از یارى‌‏ات دریغ ورزیدند، و عذاب کننده کسانى را که تو را کشتند، و گواهى مى‌‏دهم که تو به عهد خدا وفا کردید و در راهش به‏ به جهاد برخاستى تا مرگ فرا رسید، پس خدا لعنت کند کسانى را که تو را کشتند، و به تو ستم کردند، و این جریان را شنیدند و به آن خشنود شدند.
 
اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ أَنِّی وَلِیٌّ لِمَنْ وَالاهُ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُورا فِی الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ [الطَّاهِرَةِ]لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجَاهِلِیَّةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِیَابِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مِنْ دَعَائِمِ الدِّینِ وَ أَرْکَانِ الْمُسْلِمِینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ الْإِمَامُ الْبَرُّ التَّقِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ الْهَادِی الْمَهْدِیُّ وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوَى وَ أَعْلامُ الْهُدَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ الْحُجَّةُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْیَا وَ أَشْهَدُ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِیَابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی وَ قَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى یَأْذَنَ اللَّهُ لَکُمْ فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لا مَعَ عَدُوِّکُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِکُمْ وَ أَجْسَادِکُمْ [أَجْسَامِکُمْ‏]وَ شَاهِدِکُمْ وَ غَائِبِکُمْ وَ ظَاهِرِکُمْ وَ بَاطِنِکُمْ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ.
 
خداى من تو را شاهد مى‏‌گیرم که من دوستم با آنان‏که او را دوست دارند، و دشمن با آنان‏ که با او دشمنند، پدر و مادرم فدایت اى فرزند رسول خدا، گواهى مى‏‌دهم که تو در صلب‌هاى بلندمرتبه‏ و رحم‌هاى پاک نورى بودى، جاهلیت با ناپاکیهایش تو را آلوده نکرد، و از جامه‏‌هاى تیره و تارش‏ به تو نپوشاند، و گواهى مى‌‏دهم که تو از ستونهاى دین، و پایه‏هاى مسلمانان، و پناهگاه مردم مؤمنى، و گواهى مى‏‌دهم که پیشواى نیکوکار، با تقوا، راضى به مقدرات حق، پاکیزه، هدایت کننده، و هدایت شده‏اى، و گواهى مى‏‌دهم که امامان‏ از فرزندانت، اصل تقوا، و نشانه‏هاى هدایت، و دستگیره محکم، و حجّت بر اهل دنیا هستند و گواهى مى‏دهم که من به یقین مؤمن به شمایم، و به بازگشتتان یقین دارم، براساس قوانین دینم، و عواقب عملم، و قبلم با قلبتان در در صلح، و کارم پیرو کارتان، و یارى‏ام براى شما آماده هست، تا خدا به شما اجازه دهد، پس با شمایم نه با دشمنانتان، درودهاى خدا بر شما، و بر ارواح و پیکرهایتان، و بر حاضر و غایبتان، و بر ظاهر و باطنتان، آمین اى پروردگار جهانیان.
 
پس دو رکعت نماز مى‏خوانى، و به آنچه مى‏خواهى دعا مى‌‏کنى و برمى‌‏گردى. دوم:زیارتى هست که از جابر روایت شده، و کیفیت آن‏چنان هست که از عطا [ظاهرا همان عطیه عوفى کوفى همسفر جابر در اربعین براى‏ زیارت حضرت امام حسین علیه السّلام هست]نقل شده:در روز بیستم ماه صفر با جابر بن عبد اللّه انصارى بودم، چون به غاضریه رسیدیم‏ در آب فرات غسل کرد، و پیراهن پاکیزه‏اى که با خود داشت پوشیده، آنگاه به من گفت:آیا از بوى خوش چیزى، با تو هست‏ اى عطا؟ گفتم:سعد با من هست، قدرى از آن گرفت و بر سر و بدن پاشید، و پابرهنه روانه شد، تا نزد سر مبارک امام‏ حسین علیه السّلام ایستاد، و سه مرتبه اللّه اکبر گفت. پس افتاد و بیهوش شد، چون به هوش آمد شنیدم مى‏گفت: «السّلام‏ علیکم یا ال اللّه…» که درست همان زیارت نیمه رجب هست که قبلان ذکر کردیم، و با آن جز در چند کلمه تفاوت ندارد، که‏ آن هم احتمالا ناشى از اختلاف نسخه‏‌هاست، چنان‏که شیخ مرحوم احتمال داده. در هر صورت اگر کسى بخواهد آن را هم‏ بخواند، به زیارت نیمه رجب رجوع کند، و همان را بخواند.
 
 زیارت وداع اربعین
سید بن طاووس رحمه اللّه گفته هست که من براى زیارت اربعین وداعى یافته‌ام که مخصوص هست به این زیارت. باید که بایستى پیش روى ضریح و بگویى:
 
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَى وَصِیِّ رَسُولِ اللَّهِ.

سلام بر تو اى پسر رسول خدا! سلام بر تو اى پسر على مرتضى جانشین رسول خدا!

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ الْحَسَنِ الزَّکِیِّ.

سلام بر تو اى پسر فاطمۀ زهرا سرور زنان جهان! سلام بر تو اى وارث امام حسن پاک!

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ.

سلام بر تو اى حجت خدا در زمین و گواه او بر آفریده‌ها!

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الشَّهِیدَ، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلَایَ وَ ابْنَ مَوْلَایَ

سلام بر تو اى ابا عبد اللّه شهید! سلام بر تو اى مولاى من و پسر مولاى من!

أَشْهَدُ أَنَّکَ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاةَ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ

گواهى مى‌دهم که تو نماز را به پا داشتى و زکات دادى و امر به معروف و نهى از منکر کردى

وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ عَلَى بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّکَ أَتَیْتُکَ

و در راه خدا جهاد نمودى تا این‌که امر یقین تو را فرارسید و نیز گواهى مى‌دهم که تو دلیل روشن از سوى پروردگارت داشتى؛ و اگر از دور زیارت کند باید بگوید:

توجّهت إلیک یَا مَوْلَایَ زَائِراً وَافِداً رَاغِباً مُقِرّاً لَکَ بِالذُّنُوبِ.

اى مولاى من! اکنون من به عنوان زایر، واردشونده، گراینده، اقرارکنندۀ به گناه و گریزان از خطا.

هَارِباً إِلَیْکَ مِنَ الْخَطَایَا لِتَشْفَعَ لِی عِنْدَ رَبِّکَ.

به درگاه تو آمده‌ام تا در نزد پروردگارت از من شفاعت کنى.

یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ حَیّاً وَ مَیِّتاً، فَإِنَّ لَکَ عِنْدَ اللَّهِ مَقَاماً مَعْلُوماً وَ شَفَاعَةً مَقْبُولَةً.

اى پسر رسول خدا! درود خدا بر تو در حال حیات و مرگ تو، زیرا تو در نزد خدا از مقام معلوم و شفاعت مورد پذیرش برخوردارى.

لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ هتک حَرَمَکَ وَ غَصَبَ حَقَّکَ.

خداوند کسانى را که به تو ستم نموده‌اند لعنت کند و نیز کسانى را که تو را محروم نموده، حقت را غصب نموداند لعنت کند

وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ خَذَلَکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ دَعَوْتَهُ فَلَمْ یُجِبْکَ وَ لَمْ یُعِنْکَ

و قاتلان تو را لعنت کند و آنان را که دست از یارى تو کشیدند لعنت کند و آنان را که خواندى و به تو پاسخ مثبت ندادند و تو را یارى نکردند لعنت کند

وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ مَنَعَکَ مِنْ حَرَمِ اللَّهِ وَ حَرَمِ رَسُولِهِ وَ حَرَمِ أَبِیکَ وَ أَخِیکَ

و نیز کسانى را که از رفتن تو به سوى حرم خدا و حرم رسول خدا و حرم پدر و برادرت جلوگیرى کردند لعنت کند

وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ مَنَعَکَ مِنْ شُرْبِ مَاءِ الْفُرَاتِ لَعْناً کَثِیراً یَتْبَعُ بَعْضُهَا بَعْضاً.
 
و کسانى را که تو را از نوشیدن آب فرات منع کردند بسیار و پى‌درپى لعنت کند.

اللَّهُمَّ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ عَالِمَ الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَةِ.

خدایا! اى پدیدآورندۀ آسمان‌ها و زمین! داناى پنهان و آشکار!

أَنْتَ تَحْکُمُ بَیْنَ عِبَادِکَ فِیمَا کَانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ، وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ.

تو بین بندگانت در آنچه اختلاف دارند حکم مى‌کنى و زود هست آنانى که ظلم کردند بدانند کدامین جایگاه بازگشتشان هست.

اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیَارَتِهِ، وَ ارْزُقْنِیهِ أَبَداً مَا بَقِیتُ وَ حَیِیتُ یَا رَبِّ.

خدایا این زیارت را آخرین عهدم از زیارت قرار مده و همیشه برایم تا وقتى که باقى و زنده هستم روزى‌ام گردان، اى پروردگار!

وَ إِنْ مِتُّ فَاحْشُرْنِی فِی زُمْرَتِهِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
 
و اگر مردم مرا در گروه ایشان محشور فرما، اى مهربان‌ترین مهربانان!

 
و اگر زیارت آخر روز عاشورا را در این روز نیز بخواند مناسب هست و بدان که مشهور آن هست که سبب تأکید زیارت آن حضرت در این روز آن هست که حضرت امام زین العابدین علیه السّلام با سایر اهل بیت در این روز بعد از مراجعت از شام به کربلاى معلى وارد شدند و سرهاى مقدّس شهدا را به بدن‌هاى ایشان ملحق کردند و این بسیار بعید هست از جهات بسیار که ذکر آنها موجب تطویل هست؛ و بعضى گفته‌اند در این روز اهل بیت علیهم السّلام وارد مدینۀ طیبه شدند و این نیز بسیار بعید هست، و بعضى گفته‌اند که شاید حضرت امام زین العابدین علیه السّلام به اعجاز و طىّ الارض، مخفى به کربلا رفته باشد از شام و سر‌ها را به بدن‌ها ملحق کرده باشد و این ممکن هست، امّا روایتى در این باب به نظر نرسیده هست، بلکه بعضى از روایات منافاتى فى الجمله به این دارد و وجهى که از احادیث ظاهر مى‌شود آن هست که اوّل کسى که از صحابه حضرت رسالت صلّى اللّه علیه و آله به زیارت آن حضرت مشرّف شد، جابر بن عبد اللّه انصارى بود و او در این روز به کربلا رسید و آن حضرت را با شهدا زیارت کرد و، چون جابر از اکابر صحابه بود و اساس این امر عظیم را گذاشت، مى‌تواند بود که سبب مزید فضل زیارت آن حضرت در این روز شده باشد و شاید وجوه دیگر داشته باشد که بر ما مخفى باشد و، چون فرموده‌اند که در این روز زیارت کنیم، باید کرد و تفحّص سببش ضرور نیست.

 ملحق شدن سر مبارک امام حسین (ع) به پیکر شریف آن حضرت در روز بیستم ماه صفر
 
قرآن عظیم الشأن و بلندپایه گواه بر ملحق شدن سر مقدس مولاى ما امام حسین -صلوات اللّه علیه-به پیکر شریف آن هست، آنجا که خداوند-جلّ جلاله-مى‌فرماید: «هرگز آنان را که در راه خدا کشته شده‌اند مرده مپندار، بلکه آنان زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى‌شوند.» آیا با وجود این‌که خداوند خبر داده که شهید، زنده هست و نزد خدا روزى داده مى‌شود و مصون و محفوظ هست، تردیدى در این مسأله باقى مى‌ماند؟! بنابراین، هرگز شایسته نیست که عارفان در آن شک و تردید به خود راه دهند. [۲]، اما پرسش درباره‌ى نحوه‌ى زنده شدن آن حضرت بعد از شهادتش و کیفیت ملحق شدن سر شریف آن حضرت به پیکر مبارکش بعد از این‌که از آن جدا بود، نوعى بى‌ادبى از سوى بنده در محضر خداوند-جلّ جلاله-هست که از او بخواهد کیفیت تدبیر مقدراتش را معرفى کند و نیز نوعى نادانى از بنده و اقدام به چیزى هست که مکلف به آگاهى و پرسش از ویژگى‌هاى آن نشده هست. درباره‌ى ملحق شدن سر مبارک امام حسین-صلوات اللّه و سلامه علیه-به پیکر شریف آن حضرت در روز چهلم شهادت آن حضرت-که خداوند-جلّ جلاله-او را در زمانى که اسلام واژگون و حق مغلول شده بود، به شرف فضیلت خود به سوى خود انتقال داد- باید گفت که این امر، نه با اسباب دنیوى، بلکه ظاهر این هست که با قدرت الهى صورت گرفته هست؛ لیکن درباره‌ى نحوه‌ى ملحق شدن سر مبارک به پیکر شریف، حدود  ١٠  نوع روایت نقل شده هست که با هم اختلاف دارند و نیز به یاد ندارم که تاکنون نام یکى از کسانى که سر مبارک را از «شام» برده و به پیکر شریف آن حضرت در حایر حسینى-علیه افضل السّلام-ملحق کرده‌اند، و هم‌چنین کیفیت حمل آن از «شام» به حایر حسینى-على صاحبه اکمل التحیّة و الإکرام-و نیز نحوه‌ى ورود اهل حرم معظم آن حضرت و نیز کسى که ضریح و قبر مقدّس و مکرّم آن حضرت را کنده و سر مبارک را به بدن شریف ملحق کرده و این‌که آیا سر مبارک را در جاى سر نسبت به بدن گذشته یا این‌که به طور کلى در جایى در کنار بدن آن حضرت در قبر شریف نهاده، را در جایى دیده باشم و یا کسى نقل کرده باشد. بنابراین، انسان در این زمینه باید به تصدیق قرآن که بر انسان واجب هست، بسنده کند مبنى بر این‌که پیکر مقدس آن حضرت پس از شهادت تکمیل گردید و آن بزرگوار زنده هست و در سراى نیکبختى روزى داده مى‌شود؛ زیرا بیان کتاب عزیز ما را از ذکر دلیل و برهان بیش از این، بى‌نیاز مى‌سازد.
  
 عدم حضور اسرا در روز اربعین در «کربلا» یا «مدینه»
 
در کتاب «مصباح» آمده هست:
 
«حرم امام حسین-علیه السّلام-به همراه مولایمان على بن حسین-علیه السّلام-در روز بیستم ماه صفر به شهر «مدینه» رسیدند.»؛ ولى در کتاب‌هاى دیگر آمده هست که آنان در روز بیستم ماه صفر به «کربلاء» رسیدند؛»
 
لیکن هرکدام از این دو دیدگاه بسیار بعید به نظر مى‌رسند؛ زیرا «عبید اللّه بن زیاد» -لعنة اللّه-طى نامه‌اى ماجرا را به «یزید» نوشت و در رابطه با بردن اسرا به «شام» اجازه خواست و پیش از رسیدن پاسخ، اقدام به بردن آنها به «شام» نکرد و این خود به  ٢٠  روز وقت یا بیشتر نیاز دارد. از این گذشته، نقل کرده‌اند: «پس از بردن آنها به «شام»، مدت یک ماه در جایى که وسیله‌اى براى حفاظت خود از گرما و سرما نداشتند، اقامت کردند.» و مقتضاى این سخن آن هست که افزون بر  ۴٠  روز از زمان شهادت سیّدالشّهدا-علیه السّلام- تا رسیدن آنها به «عراق» یا «مدینه» گذشته باشد. البته بازگشت آنها به «کربلاء» امکان دارد، لیکن نه در روز بیستم صفر؛ زیرا زمان رسیدن آنها با زمان رسیدن «جابر بن عبد اللّه انصارى» هم‌زمان بوده هست و رسیدن خبر شهادت آن حضرت به «جابر» و آمدن او براى زیارت-خواه «جابر» از «حجاز» آمده باشد، یا از غیر آن، مانند «کوفه» و… -، بیشتر از  ۴٠  روز وقت مى‌طلبد.

انتهای پیام/ 955

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

اعمال شب و روز اربعین

اعمال شب و روز اربعین بیشتر بخوانید »

حجت‌الاسلام محمدحسنی

حجت‌الاسلام محمدحسنی: تأمین امنیت و آرامش مردم نخستین اولویت ارتش است


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، حجت‌الاسلام والمسلمین «عباس محمدحسنی» رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش در بازدید از موکب نیروی پدافند هوایی ارتش در مرز مهران اظهار داشت: نیروی پدافند هوایی ارتش در طول دوران جنگ تحمیلی ۱۲روزه خوش درخشید و امروز نیز با به‌کارگیری بخشی از ظرفیت خود پای کار است تا تشرف مردم به زیارت ابا عبدالله الحسین (ع) را تسهیل کند.

حجت‌الاسلام محمدحسنی ادامه داد: این حرکت خودجوش و تحسین‌برانگیز نشان می‌دهد که ارتش ما یک ارتش امام حسینی، عاشورایی و کربلایی است.

وی گفت: «ارتش فدای ملت» شعار ارتش است و حقیقتاً در میدان عمل با همه توان در خدمتگزاری به مردم پیش‌قدم بوده است؛ هم‌یاری، خدمت‌رسانی و مردم‌یاری ارتش در برهه‌های مختلف جنگ، سیل، زلزله و… به هموطنان‍مان اثبات کرده که اولین اولویت ارتش تأمین امنیت و آرامش مردم است.

همچنین رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش، در حاشیه این بازدید عنوان کرد: در مرز مهران هرجا که رفتیم، حضور ارتش را پررنگ دیدیم. زلال‌ترین عشق و ناب‌ترین محبت‌ورزی و مهرورزی به مردم توسط ارتش در موکب‌های مختلف زمینی، هوایی و پدافند به نمایش گذاشته شده است.

حجت‌الاسلام محمدحسنی با بیان اینکه حضور ارتش در هر نقطه‌ای مایه دلگرمی و ارتقای روحیه مردم است، افزود: هر کس برای امام حسین (ع) قدم بردارد، موجب تقویت فرهنگ عشق‌ورزی به اهل بیت (ع) می‌شود.

وی اضافه کرد: وقتی مردم می‌بینند که ارتش علاوه بر مأموریت دفاع و رزمی، در مسائل فرهنگی نیز حضوری پررنگ دارد، به این نتیجه می‌رسند که ارتش ما یک ارتش انقلابی، مکتبی، الهی و امام حسینی است. این احساس، عشق مردم به اسلام، امام حسین (ع)، اهل بیت (ع)، نظام اسلامی و ولایت را چند برابر می‌کند.

رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش در توصیه به کارکنانی که داوطلبانه در موکب‌ها خدمت می‌کنند، خاطرنشان کرد: قدر خودتان را بدانید؛ چرا که اگر عنایت امام حسین (ع) نبود، این توفیق نصیب‍تان نمی‌شد. این یک نگاه آسمانی و توفیق الهی است که به برکت توجه حضرت اباعبدالله (ع) حاصل شده است.

انتهای پیام/ 200

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حجت‌الاسلام محمدحسنی: تأمین امنیت و آرامش مردم نخستین اولویت ارتش است

حجت‌الاسلام محمدحسنی: تأمین امنیت و آرامش مردم نخستین اولویت ارتش است بیشتر بخوانید »