امام حسین

مردم ایران با پیروی از مکتب امام حسین (ع) راه عزت و سربلندی را طی می‌کنند

مردم ایران با پیروی از مکتب امام حسین (ع) راه عزت و سربلندی را طی می‌کنند


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از قزوین، حجت‌الاسلام «محمدتقی سبحانی‌نیا» مدیر حوزه علمیه استان قزوین صبح امروز (شنبه) در جمع عزاداران حسینی مسجد صاحب الزمان (عج) همت آباد، اظهار داشت: مبانی و اساس دعوت پیامبران الهی مشترک بوده و همه آن‌ها امت‌های معاصر خود را به چند امر اساسی دعوت می‌کردند که در بین همه آن‌ها نیز مشترک بوده است.

وی با بیان اینکه مهمترین رکن دعوت پیامبران دعوت به توحید و یگانه پرستی است، افزود: اگر امروز می‌بینیم برخی ادیان که ریشه آن‌ها آسمانی است و به پیامبری منتسب است، اما در آموزه‌هایشان توحید رکن نیست، ثنویت یا تثلیث که در آموزه‌های آنان جا گرفته تحریف شده است.

مدیر حوزه علمیه قزوین ادامه داد: خدای متعال در آیه ۱۱۶ مائده به حضرت عیسی (ع) می‌فرماید تو گفتی که مردم تو و مادرت را خدا بدانند؟ عیسی (ع) عرض می‌کند خدایا من چنین چیزی را نگفته‌ام و اگر گفته بودم، تو می‌دانستی؛ من نگفتم مگر آنچه تو فرموده‌ای که مردم فقط خدای واحدی که خدای من و آنان است را بپرستند و تو شاهد بر این دعوت من هستی.

حجت الاسلام سبحانی‌نیا تصریح کرد: یک روی سکه توحید عبودیت و بندگی در پیشگاه خدای تبارک و تعالی است، اما آن روی دیگرش رهایی و آزادی از بندگی هرآنچه غیر خداست و لذا کسی که عبدالله است، عبد هیچ‌کس دیگر نمی‌شود و هیچ مخلوق ضعیفی را نمی‌پرستد و در برابر هیچ موجود حقیری خاکساری نمی‌کند.

وی با تاکید بر اینکه کسی که بنده خداست، بنده شیطان و اسیر هوای نفس نخواهد شد، عنوان کرد: در دنیای معاصر، خدایان متعدد و متنوعی وجود دارند که در عمل انسان‌ها و حتی دولت‌ها را بنده خود می‌خواهند، تنها شکل آن متفاوت شده است.

مدیر حوزه علمیه قزوین تصریح کرد: شهوت‌پرستی، شیطان‌پرستی و بنده زر و سیم، مقام و مشهور بودن، بسیاری را اسیر خود کرده است و این مردمان چنان غرق در خوشی‌های این اسارت‌های پر زرق و برق شده‌اند که به طور کلی مرگ و آخرت را از یاد می‌برند و حتی بلایای آسمان و زمینی نیز آن‌ها را از خواب غفلت بیرون نمی‌کند.

وی ادامه داد: برخی دولت‌ها نیز جوامع و ملت‌های دیگر را اسیر خود می‌خواهند و در مسیر به بند کشیدن آن‌ها و چپاول ثروتشان از هیچ جنایتی دریغ نمی‌کنند؛ لکن به شعارهایشان ظاهری فریبنده می‌دهند و نقاب دلسوزی برای آزادی، حقوق بشر، کرامت انسانی و برابری حقوق، دفاع از زنان می‌زنند، اما در حقیقت به دنبال جذب ثروت‌ها و دوشیدن دولت‌ها هستند و با ایجاد اختلاف تفرقه و جنگ و خونریزی بین ملت‌های برادر، برای بازکردن جای پایی برای حضور خود به عنوان قیم بهره برداری می‌کنند.

حجت الاسلام سبحانی‌نیا بیان کرد: مردم ایران با پیروی از مکتب امام حسین (ع) راه عزت و سربلندی را دنبال می‌کنند و حاضر نیستند در برابر یزیدیان زمان سر خم کنند و تحقیر شوند.

وی تاکید کرد: ملتی که دل در گرو سید الشهدا (ع) دارد، عزت خود را با هیچ چیز دیگری عوض نمی‌کند و چون حسین (ع) شعار «إنّی لَا أرَی المَوتَ إلاّ سَعادَةً وَ لَا الحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ إلاّبَرَماً» را مقابل دیدگان خویش قرار داده و تاکنون هزینه دستیابی به این آقایی و عزت را پرداخته و بعد از این هم خواهد پرداخت.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مردم ایران با پیروی از مکتب امام حسین (ع) راه عزت و سربلندی را طی می‌کنند بیشتر بخوانید »

حضرت علی اکبر علیه‌السلام: جنگ است که گوهر مردان را آشکار می‌کند

حضرت علی اکبر علیه‌السلام: جنگ است که گوهر مردان را آشکار می‌کند


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس ـ رسول حسنی؛ واقعه کربلا در سال ۶۱ هجری قمری تنها یک اتفاق تاریخی نیست که آن را برای گذران وقت مطالعه کرد، این حادثه عظیم مانند رودی حیات‌بخش تا همیشه جریان دارد و به همه آزادی‌خواهان زندگی می‌بخشد. حادثه کربلا را باید مطالعه کرد و از آن عبرت گرفت.

در مطالعه حادثه کربلا با شخصیت‌های پرشماری برمی‌خوریم که هر یک می‌تواند درسی برای ما باشد، از یزید بن معاویه به عنوان منفورترین نام در حادثه کربلا تا حبیب بن مظاهر بزرگترین فدایی امام حسین علیه‌السلام. به مناسبت ایام ماه محرم روایت‌هایی از حادثه کربلا از کتاب «سلیمان کربلا» منتشر می‌شود که قسمت ششم آن را در ادامه می‌خوانید:

شبیه پیامبر (ص) کشته امت پیامبر (ص)

چون از اصحاب حسین (ع) کس نماند، نوبت به جوانان هاشمى رسید؛ پس فرزندان امیرالمؤمنین (ع) و اولاد جعفر و عقیل و فرزندان حسن (ع) و حسین (ع) ساخته جنگ شدند و با یکدیگر وداع کردند و به عزم جهاد قدم جوانمردى پیش نهادند و اول کس از بنی‌هاشم که میدان رفت علی‌اکبر (ع) بود.

آن نازنین، چون عازم میدان شد، از پدر بزرگوار خود رخصت جهاد طلبید، حضرت او را اذن کارزار داد. علی‌اکبر (ع)، چون به‌جانب میدان روان شد حسین (ع) نگاه مأیوسانه به آن جوان کرد و گریست و محاسن شریفش را به‌جانب آسمان بلند کرد و عرض کرد:

«پروردگارا گواه باش بر این قوم، هنگامی‌که به مبارزه ایشان مى‌رود جوانى که شبیه‌ترین مردم است در خِلقت و خُلق با پیغمبر (ص) تو، ما هر وقت مشتاق دیدار پیغمبر (ص) تو می‌شدیم نظر به‌صورت این جوان مى‌کردیم، خداوندا بازدار از ایشان برکات زمین را و ایشان را متفرق و پراکنده کن چه این جماعت ما را خواندند که نصرت ما کنند، چون اجابت کردیم شمشیر دشمنی بر ما کشیدند.»

آنگاه بر عمر بن سعد فریاد زد: «خداوند قطع کند رَحِم تو را چنان که قطع کردی رَحِم مرا و مبارک نفرماید بر تو آن‌چه را که آرزو می‌کنی و مسلط کند بر تو بعد از من کسى را که را در خانه‌ات تو را بکشد چرا که قرابت مرا با رسول خدا (ص) مراعات نکردى.»

پس به صوت بلند این آیه مبارکه را تلاوت فرمود: «اِنَّ اللّهَ اصْطفى آدمَ وَنُوحاً وَ آلَ اِبراهیمَ وَ آلَ عِمرانَ عَلىَ العالَمینَ ذُرِّیَةً بَعضُها مِن بَعضٍ وَاللّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ.»

از آن‌سوی جناب علی‌اکبر (ع)، چون خورشید تابان از افق میدان طالع شد و عرصه نبرد را به شعشه طلعتش که از جمال پیغمبر (ص) خبر مى‌داد منور کرد. پس رَجز خواند و گفت: «سوگند به خدا ما به خانه خدا و پیغمبر (ص) سزاواتریم. قسم به خدا نباید پسر زیاد بر ما حکم کند.»

پس حمله كرد به خیل اشقیا و قوت بازويش که یادآور شجاعت حيدر کرار (ع) بود در آن لشكر اثر كرد و آنان را طعمه شمشير آتش‌بار خود کرد. به هر جانب كه روى مى‌كرد گروهى را به خاك مى‌افكند، در اين وقت حرارت آفتاب و شدت عطش و كثرت جراحت و سنگينى زره او را به رنج درآورد. پس‌ سوی پدر شتافت و عرض كرد: «اى پدر تشنگى مرا كشت و سنگينى زره و خود مرا به رنج افكنده است آيا شربت آبى هست که مرا سیراب فرمایی تا قوتى پيدا كنم؟»

حضرت سيلاب اشك از ديده باريد و فرمود: «و اغَوْثاه اى فرزند زمانی اندک بجنگ، پس زود است كه ملاقات كنى جدت محمد (ص) را و او سيراب كند تو را به شربتى كه هر گز تشنه نشوى.»

حسین (ع) انگشتر خويش را بدو داد و فرمود كه در دهان خود بگذار و به میدان نبرد بازگرد. جناب علی‌اکبر (ع) نگین انگشتر پدر را ‌مکید و آن را |بازگرداند، آن جناب دست از جان شسته و دل بر خداى بسته به ميدان برگشت رجز خواند و گفت: «جنگ است که گوهر مردان را آشکار می‌کند و درستی ادعاها بعد از جنگ آشکار می‌شود. به خدا قسم که از گروه‌های شما جدا نمی‌شویم مگر آن‌که شمشیرها در نیام رود.»

علی‌اکبر (ع) خويشتن را در ميان كفار افكند و از چپ و راست مى‌زد و مى‌كشت. در اين وقت مرة بن منقذ چون علی‌اکبر (ع) را ديد كه حمله مى‌كند و رجز مى‌خواند گفت: «گناهان عرب بر من باشد اگر عبور اين جوان به نزد من افتاد و پدرش را به عزايش ننشانم.»

همین‌طور كه علی‌اکبر (ع) حمله مى‌كرد به مرّة بن منقذ برخورد، مُرّة بن مُنْقِذ عبدى فرصتى به‌دست آورده و شمشيرى بر فرق آن جوان زد كه فرقش شكافته شد و از کارزار افتاد.

پس سواران ديگر نيز على‌اکبر (ع) را به شمشيرهاى خويش مجروح كردند تا یک‌باره توانایی از او برفت دست در گردن اسب درآورد و عنان آن حیوان را رها كرد. اسب او را در لشكر اعدأ از این‌سوی بدان سوى مى‌برد و به هر بى‌رحمى كه عبور مى‌كرد زخمى ‌بر علی‌اکبر (ع) مى‌زد تا اينكه بدنش را با تيغ و شمشیر و سنان و هر چه بود اربارابا كردند.

علی‌اکبر (ع) در ميان خون خويش غلتيد و تحمل مى‌كرد تا آن‌گاه ‌که جان به گودى گلوى مباركش رسيد پس صدا بلند كرد و به پدر عرض کرد: «یا ابتاه اينك جد من رسول خدا (ص) حاضر است و مرا شربتی از جام خويش نوشاند كه هرگز پس‌ از آن تشنه نخواهم شد و تو را مى‌فرمايد: اى حسين (ع) تعجيل كن درآمدن كه جامی ديگر براى تو مهیا كرده‌‎ام تا بنوشى.»

پس حسین (ع) بالاى سر آن كشته تيغ ستم آمد. صورت بر صورت او نهاد و فرمود: «خدا بكشد جماعتى را كه تو را كشتند، چه چيز ايشان را جرى كرد كه از خدا و رسول (ع) نترسيدند و پرده حرمت رسول‌الله (ع) را دریدند.»

آن‌‎گاه اشك از چشم‌هاى نازنين حسین (ع) جارى شد و فرمود: «اى فرزند بعد از تو خاك بر سر دنيا و زندگانى دنيا.»

در آن حال رو كرد به جوانان هاشمى و فرمود: «برداريد پیکر برادر خود را و به خیمه کشتگان ببرید.»

پس مردان بنی‌هاشم پیکر نازنين علی‌اکبر‍ را از خاك برداشتند و در خيمه دارالحرب گذاشتند.

اين وقت زينب (ص) از سراپرده بيرون آمد و با حال اضطراب و به سرعت سوى پیکر خونین علی‌اکبر (ع) ‌شتافت، ندبه بر فرزند برادر مى‌كرد تا خود را به آن جوان رسانيد و خويش را بر روى او افكند، حسین (ع) خواهر را از روى بدن بی‌جان علی‌اکبر (ع) بلند كرد و به خيمه‌ زنان بازگرداند.

منبع: «سلیمان کربلا» رسول حسنی

ادامه دارد…

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حضرت علی اکبر علیه‌السلام: جنگ است که گوهر مردان را آشکار می‌کند بیشتر بخوانید »

قابل اعتمادترین روایت‌ها از کربلا/ امام سجاد (ع) اولین هیئت‎دار امام حسین (ع) بود

قابل اعتمادترین روایت‌ها از کربلا/ امام سجاد (ع) اولین هیئت‎دار امام حسین (ع) بود


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس: ولی منصوریان؛ پژوهش، تحقیق و روشنگری مستند درباره ابعاد نهضت عظیم امام حسین (ع) در عاشورا بعد از گذشته بیش از ۱۴۰۰ سال هنوز ضروری به‌نظر می‌رسد چراکه این نهضت بزرگ اسلامی تاریخ و سرنوشت بشریت را تحت تاثیر قرار است و نمی‌توان کربلا را یک حادثه خاص برای مسلمانان و شیعیان تلقی کرد بلکه تمام جهان درباره آن به تفکر واداشته شده‌اند.

بخاطر همین تبیین عاشورا یک ضرورت تاریخی در تمام دوران است لذا زمینه گفت‌وگویی را با «محمدرضا سنگری» پژوهشگر مطرح عاشورایی فراهم آوردیم تا به چند سوال پیرامون این حادثه عظیم تاریخ بپردازیم که در ادامه می‌خوانید؛

دفاع‌پرس: درباره عاشورا و روایت‌های متعددی که از این نهضت بزرگ سوال وجود دارد؛ بسیاری نمی‌دانند اصلی‌ترین منابع و راویان عاشورا چه شخصیت‌هایی بوده‌اند لذا به‌عنوان مقدمه اشاره‌ای مستند به این موضوع بفرمایید که روایت‌های عاشورا از دست چه کسانی به دست ما رسیده است؟

نهضت حضرت اباعبدالله (ع) که کانون آن کربلا و به‌خصوص روز عاشورا است، واقعه‌ی است که حتی جزئیات آن برای ما بیان شده است. در مجموعه تاریخ اسلام، به‌ویژه سده اول تاریخ اسلام واقعه‌ی را نمی‌شناسم که به‌اندازه واقعه عاشورا اجزا و جزئیات آن به‌نوعی با نگاه مینیاتوری نسبت به آن صورت گرفته باشد.

سبب موضوع و دلیل اینکه این‌گونه نگاه به عاشورا و کربلا شده است، نخست این است که یک سنتی در جنگ‌های گذشته به نام واقعه‌نگاران وجود داشته است. یعنی در صحنه جنگ حضور پیدا می‌کردند و وقایع را از نزدیک می‌‎دیدند و می‌نوشتند و کسی به آن‌ها کاری نداشت. یعنی در صحنه‎ی جنگ کسی مزاحم آن‌ها نمی‌شد که درست به شیوه خبرنگاران امروزی بوده است.

نقش وقایع‌نگاران در روایت کربلا

در سپاه دشمن حضرت اباعبدالله الحسین (ع) یعنی سپاه عبیدالله بن زیاد در صحنه کربلا عمر بن سعد فرماندهی آن را برعهده داشت دو وقایع‌نگار وجود داشته‌اند که بخشی از مسائل مربوط به حادثه را آن‌‎ها بیان کرده‎اند. یکی از آن‌‎ها شخصی به اسم حلال بن نافع و دیگری حمید بن مسلم است که گزارشاتی از کربلا را مطرح کرده‌اند و همان‌جا در صحنه مطرح کرده‎اند.

آن‌گونه که از گزارشات این‌ها برمی‎آید حتی در لحظه شهادت امام (ع)، در کنار گودال قتلگاه ایستاده‎اند و یک به یک کسانی را که به امام (ع) ضربه می‎زنند را ثبت می‌کنند؛ حتی آن‎ها نوح سلاح که نیزه یا شمشیر و چگونگی ضربه و محل اصابت ضربه را دقیق مشخص می‌کنند و می‌گویند چه کسی تیر زده است و امام (ع) در آن شرایط چه حالتی و شرایطی داشت.

حمید بن مسلم روایت می‌کند: «به خدا قسم من در جنگ‌های مختلف شرکت‎ کرده‌ام و کسی را ندیده‌ام اینقدر زخم خورده باشد و چنین چهره آرامی داشته باشد»؛ او حتی نگاه امام (ع) را توصیف کرده است؛ بنابراین کسانی در سپاه دشمن بودند که واقعه‌نگاری می‎کردند و رویداد‌ها را ثبت می‌کردند و باید این گزارش را بعدا در کوفه به عبیدالله زیاد و سپس بعد‌ها برای یزید ارسال می‎کردند. کمااینکه بعد‌ها که سر‌ها را به سمت شام حرکت می‌دهند، کسی مثل «زحر به قیس جعفی» وجود دارد که قرار است او گزارش‌ها را به یزد بگوید و کمااینکه وقتی به آن‎‌جا می‌رسد گزارش می‌دهد و می‌گوید این اتفاقات افتاد و هرچند دروغ می‌گوید و کاملا معلوم می‌شود بخشی از آن چیزی که طرح می‎کند دروغ است و با واقعیت سازگار نیست، اما معلوم می‌شود کسانی گزارش‎گر بوده‌اند و مسوولیت تهیه گزارش دارند.

دفاع‌پرس: اشاره فرمودید به گزارش مجاهدت از‌گر‌های سپاه دشمن، اما در سپاه اباعبدالله (ع) در این زمینه چگونه بوده است، آیا در سپاه حضرت نیز چنین رویکردی وجود داشته است؟

در سپاه حضرت اباعبدالله (ع) نیز یک گزارش‌گر یا وقایع‌نگار وجود داشته است. شخصیتی که ما در سپاه حضرت (ع) داریم، شخصی به اسم «عقبه بن سمعان» است، او خود می‌گوید: «من از آغاز حرکت امام (ع) از مدینه تا کربلا و تا عصر روز عاشورا که همه یاران شهید شده بودند و دیگر کسی باقی نمانده بود، من کنار امام (ع) بودم»؛ که امام (ع) به او دستور می‌دهد از کربلا بیرون برود هرچند او اسرار می‌کند کنار امام (ع) باشد و شهادت را درک کند، اما امام (ع) فرمود: «نه؛ تو باید گزارش را به مردم و نسل‌های آینده برسانی». عاقبت «عقبه بن سمعان» می‌رود و دستگیر می‌شود و می‌گوید من کاره‌ای نبوده‌ام و او را رها می‌کنند.

اولین مقتلی که از کربلا نوشته شد

دکتر حجت‌الله جودکی مجموع ۱۱۳ روایت را از تاریخ طبری که یکی از منابع اصلی برای کسانی است که قصد دارند درباره واقعه عاشورا سخن بگویند استفاده می‌کنند، جمع‌آوری کرده است. اولین مقتل ما مقتل ابومخنف ماست که با فاصله اندگی پس از کربلا نگاشته شده است و ابومخنف کسانی را که در صحنه کربلا حضور داشته‌اند را دیده است و از زبان آن‌ها این واقعه را روایت کرده است.

به دلیل اینکه این مقتل وجود ندارد آقای دکتر جودکی ۱۱۳ روایت را از ابومخنف که در تاریخ طبری بوده را مستقلا جمع‌آوری کرده است و آن‎ها در تحت عنوان مقتل ابومخنف چاپ کرده است که یکی از کسانی که روای بوده «عقبه بن سمعان» است که تا بعداز ظهر روز عاشورا کنار امام (ع) بوده و روایات او کسانی که بوده‌اند قابل اعتناترین و قابل اعتمادترین و نزدیک‌ترین گزارش‌ها به حادثه کربلاست که ما می‎توانیم از آن‌ها بهره‌گیری و استفاده کنیم.

دفاع‌پرس: برای بسیاری سوال است چگونه مسائل کربلا به این اندازه جزیی و ریز بیان شده است، چه کسانی روای این اتفاقات است و آیا این راویان چقدر مورد اعتماد و اعتنا هستند؟
بخشی از این روایت‌ها را گزارش‎گران سپاه دشمن و بخش دیگر آن گزارش‌گر سپاه حضرت اباعبدالله (ع) آن را روایت کرده است. البته این‌ها تنها نیست و کسانی که در کربلا حضور داشته‌اند و باقی می‌مانند ۸۴ نفر بوده‌اند که البته وقتی این تعداد به کوفه می‎روند بخشی از آن‌ها در کوفه می‎مانند و تعداد اندکی به شام می‎روند که همین‌ها نیز از کربلا گزارش دادند.

مثلا در کوفه چهار نفر خطبه می‌خوانند؛ یکی از کسانی که خطبه می‎خواند حضرت زینب کبری (س) است؛ ایشان در خطبه خودشان گوشه‌هایی از کربلا را برای ما بیان می‎کنند و می‌فرمایند چه کار‌هایی کردند و چگونه به شهادت رساندند. حضرت فاطمه صغری دختر امام حسین (ع) گزارش می‌دهند و خطبه می‎‌خواند و مردم کوفه را سرزنش می‌کند، اما در همین خطبه خوانی و سخنرانی مختصر در کوفه، گوشه‌ای از حادثه را برای ما روشن می‌کنند. حضرت ام کلثوم خطبه می‌خوانند و امام سجاد (ع)؛ بنابراین کسانی که از کربلا آمده‎اند در کوفه و شام که وقتی مقابل یزید قرار می‎گیرند با او صحبت می‌کنند و می‌گویند شما این‌گونه عمل کردید و جنایات عبیدالله زیاد و دیگر جنایات کاران را مطرح می‌کنند.

البته قصه به اینجا ختم نمی‌شود و تعداد کاروانیان که اندک شده‎اند و امام سجاد (ع) می‌فرمایند: «ما ۱۲ نفر بودیم که ما را وارد کاخ یزد کردند»؛ همین افراد وقتی به مدینه باز می‎گردند کنار بقیع و کنار مزار نبوی گزارش می‌دهند و کربلا را مطرح می‎کنند و کنار کسانی که در کربلا بودند کسان دیگری هم هستند که گزارش‌هایی را که از حاضران در کربلا دریافت کردند را بعدا روضه و شعر می‌کنند و در کنار مزار پیامبر (ص) و بقیع آن را عرضه می‌کنند که یکی از آن‎ها حضرت ام البنین (س) مادر حضرت ابوالفضل (ع)، جعفر، عثمان و عبدالله است که چهار فرزند او در کربلا به شهادت رسیده است.

اینجا کسان دیگری نیز مثل سکینه (س) دختر اباعبدالله الحسین (ع) و دیگر افراد حاضر در کربلا و حتی کودک چهار یا پنج ساله‌ای که امام محمدباقر (ع) است و در کربلا حاضر بوده است گزارش می‎کند. بعضی از کسانی که باقی ماندند مثل رباب همسر اباعبدالله (ع) گزارش می‌کنند.

ابومخنف روایت شفاهی از کربلاست

فاطمه صغری (س) که دختر بزرگ امام حسین (ع) است براساس تحقیقات من بالای ۱۸ سال سن دارد، چون بعدا با حسن مثنی ازدواج کرده است او پسر امام حسن مجتبی (ع) است که در کربلا زخمی می‌شود و وقتی روز یازدهم قصد داشتند سر او را جدا کنند چشمانش را باز می‎کند و اسما خارجه نسبتی با مادر او دارد از فرماندهان سپاه عمر بن سعد است مانع قتل او می‌شود و او را به کوفه می‎برند و درمان می‎کنند و برمی‎گردد لذا حسن مثنی نیز یک گزارش‌گر از کربلاست. وقتی حسن مثنی به شهادت می‎رسد، چون او را نیز مثل پدرش مسموم کردند، همسرش فاطمه صغری روی مزار او در بقیع چادر می‌زند و حادثه کربلا را برای فرزندانش بازگو می‎کند؛ لذا گزارش‌های ما از کربلا بسیار است که از این طریق برای ما رسیده است؛ لذا بخشی از راویان در حادثه کربلا بوده‌اند و تجربه‌ی زیسته خودشان را به تعبیری بیان و گزارش می‎کنند که مثل حضرت زینب (س) و امام سجاد (ع) و امام محمدباقر (ع) افراد قابل اعتمادی هستند. اینجا کاتبان ما کسانی مثل ابومخنف هستند که روایت‌های شفاهی از کربلا را نگارش می‌کنند. چون مسئله خیلی بازتاب پیدا می‎کند و البته تصور دشمن چنین بوده است که ماجرا را تمام می‎کنند و واقعا در کربلا تصور چنین بود که همه چیز تمام شد و اگر ما نیز غروب کربلا حاضر بودیم قصه را تمام شده می‎دانستیم.

دو گروه می‌گویند همه چیز تمام شد یا باید همه چیز را تمام کرد. اینجا هم دشمن می‌‎گوید باید همه چیز را تمام کرد که حمید بن مسلم می‌گوید: «وقتی وارد خیمه امام سجاد (ع) شدیم؛ شمر گفت باید او را بکشید، چون امیر عبیدالله گفته است هیچ کس از این خانواده نباید زنده بماند»؛ حمید بن مسلم می‎گویند: «من گفتم او [اشاره به امام سجاد (ع)]در حال مردم است»، یعنی وضع امام سجاد (ع) به‌گونه‌‎ای بود که هر کس ایشان را می‎دید فکر می‎کرد چند لحظه دیگر تمام می‎کند. حمید بن مسلم و شبعث بن ربعی مداخله کردند و گفتند خودش می‌میرد و می‌گوید شمر از من پرسید تو کیستی و من از ترس اینکه بعدا در کنار عبیدالله زیاد من را معرفی نکند اسم خودم را مطرح نکردم که معلوم می‌شود کاتبان خیلی شناخته شده نبودند و گاهی اوقات پناه کار نگارش را انجام می‌دادند.

حمید بن مسلم اولین کسی است که همراه با خولی بن یزید اصبحی سَر امام حسین (ع) را به سمت دارالاماره عبیدالله بن زیاد می‌آورند که معلوم می‌شود که او که همراه خولی می‌آید در واقع آمده است تا گزارش بدهد و گزارش‌هایی که مکتوب بوده است و چادر ویژه برای نگارش داشتند را منتقل می‌کنند.

نقش قیام مختار در روایت‌های کربلا

پنج سال پس از کربلا در سال ۶۶ هجری قیام مختار رقم می‌خورد که یک‌‎سال و نیم بیشتر این نهضت طول نکشید، اما شخص مختار نیز اطلاعات می‎گیرد. یعنی هرکدام از جنایت‌کاران را که دستگیر می‌کند از آن‌ها گزارش می‌گیرد که در کربلا چه کرده‌اند و یا از کسان دیگری که بوده‌اند سوال می‌‎کند که این‎ها در کربلا چه کرده‌اند. فرضا از حکیم بن طفیل طایی سنبسی که از قاتلان حضرت ابالفضل عباس (ع) بود، بخشی اطلاعات می‌گیرند؛ بنابراین از چند مرجع و منبع اطلاعات از کربلا دریافت می‌شود؛ یکی کاتبان است. دوم بازماندگان کربلاست که بعدا در مدینه کربلا را با برپایی مجلس، گزارش می‌دهند.

دفاع‌پرس: درباره نوع عزاداری برای حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و اولین هیئات عزاداری برای ایشان آیا از ائمه علیهم السلام چیزی در دست است؟
بله؛ اولین هیئات‌دار امام حسین (ع)، امام سجاد (ع) بوده است. ایشان کنار بقیع مجلس برپا می‎کند و حتی غذا تهیه می‌کنند تا کسانی که در این جلسه اشک می‌ریزند توان اشک ریختن داشته باشند. حتی درباره اینکه نوع غذا چه باشد نیز مطالبی است. شکل برگزاری مجالس و نوع غذایی که حضرت سجاد (ع) تهیه کرده است همگی موجود است که نشان می‌دهد گزارش‌ها در مدینه نیز مطرح می‌شود و کسانی آن‎ها را می‎نویسند.

مقتل‌هایی که از کربلا به دست ما نرسید

بعضی از جنایات‌کاران کربلا نیز بعد‌ها گزارش‌هایی طرح می‌کنند یا به دیگران می‌گویند «من در کربلا دیدم که شخصی چنین تیر زد و طرف مقابل را به شهادت رساند»؛ آن طرفی که این سخن را شنیده است می‌گوید متوجه شدم خودش بوده است، اما نخواست بگوید من بودم؛ لذا این همه جزئیات از کربلا به این روش‌ها به دست ما رسیده است که در برخی از کتاب‌ها با فاصله خیلی کم نوشته شده و برخی کتاب‌های دیگر از بین رفته است چراکه بسیار مقتل‌ها با فاصله کمی از عاشورا نوشته می‌شود، اما متاسفانه این مقاتل در دست ما نیست، اما بخشی از اطلاعات این مقتل‌ها در قرن‌های پنجم و ششم نقل شده است که تاریخ طبری و مقتل خوارزمی و دیگر کتاب‌ها نمونه آن بود.

دفاع‌پرس: در برخی از مقاتل مثل طبری که از اهل سنت هستند چگونه به حرف آن‌ها توجه و اعتما و اعتماد صورت می‌گیرد؟
این یک نکته مهم است که آیا ما می‌توانیم همه گزارش‌های کربلا را قبول کنیم یا اگر دو گزارش وجود دارد که احیانا این گزارش‌ها در تعارض باشند ما باید چکار کنیم که این راه‎کار دارد. یک راه کلی که مخصوص عاشورا نیست بلکه در تمام روایات مطرح است از شیوه اسناد و سند و زنجیره روایت بهره گرفته می‌شود که مشخص می‌شود کسانی که یک روایت را مطرح کرده بودند چه کسانی بودند و آیا قابل اعتماد هستند یا نه. راه دیگر، راه درایت است که با استدلال‌ها و زمینه‌هایی که تدارم می‌بینیم به نتیجه میرسیم که به «علم درایت» معروف است.

صحت روایت‌های کربلا از طریق استدلال عقلی

مثلا شخصی مانند فاضل دربندی که شخصیت بسیار بزرگ و فقیه و عالم بوده است در کتاب «اسرار الشهاده» روایت می‌کند که حضرت ابوالفضل العباس (ع) ۲۵ هزار نفر را در کربلا کشته است و برای امام حسین (ع) تا نزدیک به یک میلیون کشته را روایت کرده است و ما برای صحت آن به واقعیت تاریخی آن روزگار مراجعه می‌کنیم و در می‌یابیم همه حاضران در کربلا از کوفه بوده‎اند و آیا کوفه می‌توانسته چنین جمعیتی داشته باشد لذا استدلال عقلی می‎کنیم.
ادامه دارد…

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

قابل اعتمادترین روایت‌ها از کربلا/ امام سجاد (ع) اولین هیئت‎دار امام حسین (ع) بود بیشتر بخوانید »

آنچه در روز هفتم ماه محرم بر کاروان «کربلا» گذشت

آنچه در روز هفتم ماه محرم بر کاروان «کربلا» گذشت


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، «محمد علیپور» کارشناس علوم قرآنى در گفت‌وگویی پیرامون رویداد‌های روز هفتم ماه محرم در کربلا، اظهار داشت: در روز هفتم ماه محرم به دستور ابن زیاد بین لشکر «امام حسین (ع)» و رود فرات فاصله ایجاد شد و در روز هفتم عملاً هیچ یک از لشکریان «سید الشهدا (ع)» دسترسی به آب نداشتند.  

وی در همین راستا ادامه داد: در روز هفتم محرم «امام حسین (ع)» با عمر بن سعد ملاقات و گفتگو کردند، اما از آنجا که «خولی بن یزید اصبحی» دشمنی شدیدی با «امام حسین (ع)» داشت این دیدار را به گوش ابن زیاد رساند، ابن زیاد نیز پس از مطلع شدن از این قضیه دستور رسمی داد که دیگر هرگز ملاقاتی با «سیدالشهدا (ع)» و سپاهیانش نداشته باشند و بار دیگر بر بستن آب روی «امام حسین (ع)» و یاران گرامیشان تاکید کرد. عمر نیز پس از اینکه نامه را دریافت کرد سریعاً دستور ابن زیاد را اجرا کرد بدین ترتیب «سید الشهدا (ع)» سه روز منتهی به شهادتشان دیگر به آب دسترسی نداشتند.

علیپور افزود: پس از قطع شدن کامل مسیر دسترسی لشکر «امام حسین (ع)» به آب، فردی از لشکر دشمن رو به سوی «امام حسین (ع)» کرد و فریاد زد اى حسین به خدا سوگند که قطره‌ای از این آب را دیگر نخواهید نوشید، «امام حسین (ع)» نیز فرمودند: خدایا او را از تشنگی بکش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار نده.

وی افزود: فردی به نام «حمید بن مسلم» بیان کرده، پس از این اتفاق و گذشت مدت کوتاهی متوجه بیماری آن فرد که به «سیدالشهدا (ع)» گستاخى کرده بود شدم و هنگامی که به دیدنش رفتم متوجه شدم که آنقدر آب می‌آشامد تا شکمش بالا می‌آید، اما آن آب را برمی‌گرداند و باز فریاد می‌زند العطش او از خوردن آب سیراب نمى شد و سپس بعد از عذاب فراوانى که مى کشد مى میرد.

وی به نامگذاری روز هفتم ماه محرم اشاره و اظهار کرد: روز هفتم ماه محرم را با عنوان حضرت «علی اصغر (ع)» نامگذاری کرده‌اند ایشان کوچکترین سرباز «امام حسین (ع)» بودند و در عین حال یکی از سوزناک‌ترین وقایع دشت کربلا را رقم زدند.

یدالله بهتاش نیز در گفت‌وگویی پیرامون روز هفتم ماه محرم که با عنوان روز حضرت «علی اصغر (ع)» نامیده شده است گفت: حضرت «علی اصغر (ع)» در حقیقت کوچکترین شهید و سرباز «امام حسین (ع)» محسوب می‌شوند که در قیام عاشورا به شهادت رسیدند.

وی ارزش و اهمیت سیراب کردن تشنگان در دین مبین اسلام را مورد بررسی قرار داد و افزود: سیراب کردن تشنگان یکی از کار‌های بسیار نیک و سفارش شده در اسلام است به حدی که درقدیم چاه آب ایجاد می‌کردند و یا آب انبار‌هایى را برای استفاده عموم در اختیار آن‌ها قرار می‌دادند البته امروز شکل ارائه آب تغییر کرده است بیشتر آبسردکن‌هایی که در کنار مساجد، مغازه‌ها و یا حتی در برخی از کوچه‌ها قرار داده می‌شود ثواب بسیاری را برای ایجاد کننده آن به همراه دارد شاید یکی از بهترین کار‌هایی که می‌تواند برای مومنان ثواب داشته باشد خرید کنتور آب برای خانواده‌های فقیر است.

بهتاش، بیان کرد: سیراب کردن تشنگان به هر شکلی ثواب دارد اگر کسی حتی یک لیوان آب به دست فردی بدهد ثواب بسیاری را کسب کرده است همچنین اگر کسی در جاده گیر کرده باشد و شما به آن آب بدهید گویى ثواب بسیار برده اید، مرده‌ای را زنده کرده اید.

وی ادامه داد: ارزش و اهمیت آب در ماه محرم بیش از ماه‌های دیگر است، چون در این ایام آب را بر روی «امام حسین (ع)» و اهل بیتشان بستند از این رو روز هفتم را به عنوان روز حضرت «علی اصغر (ع)» که با لبی تشنه به شهادت رسید نام گذاری کردند.

این کارشناس علوم قرآنی در مورد حضرت «علی اصغر (ع)» و چگونگی شهادت ایشان در سرزمین کربلا اظهار کرد: حضرت «علی اصغر (ع)» در کربلا زمانی به شهادت رسیدند که بیشتر یاران و «اهل بیت (ع)»، «امام حسین (ع)» به شهادت رسیده بودند، پیرامون شهادت ایشان دو روایت وجود دارد ابتدا اینکه وقتی «امام حسین (ع)» نزدیک خیمه‌ها رسیدند و حضرت «علی اصغر (ع)» را به ایشان دادند «امام حسین (ع)» قصد بوسیدن فرزندشان را داشتند که حرمله با تیر خود حضرت «علی اصغر (ع)» را در آغوش پدر بزرگوارشان به شهادت رساندند.

وی به روایت دوم در مورد شهادت حضرت «علی اصغر (ع)» اشاره و ابراز کرد: روایت دوم بر این مبنا است که «امام حسین (ع)»، حضرت «علی اصغر (ع)» در آغوش گرفته و از خیمه‌ها دور شدند و هنگامی که در مقابله لشکر دشمن قرار گرفتند حضرت «علی اصغر (ع)» را به روی دست گرفتند، اما حرمله با تیر خود این سرباز کوچک «امام حسین (ع)» را به شهادت رساند.

وی پیرامون شهادت حضرت «علی اصغر (ع)» ابراز کرد: شهادت حضرت «علی اصغر (ع)» خود سندی است بر مظلومیت «امام حسین (ع)» و این موجی بزرگ در سراسر دنیا برای شناخت «سید الشهدا (ع)» و «اهل بیت (ع)» شد.

بهتاش به همایش شیرخوارگان حسینى که هر سال در اولین جمعه ماه محرم برگزار می‌شود اشاره و تصریح کرد: همایشی که با عنوان شیرخوارگان در اولین جمعه ماه محرم برگزار می‌شود تاثیری جهانی بر افکار عمومی دنیا داشته است و بسیاری از دشمنان را ترسانده است.

این کارشناس علوم قرآنی پیرامون رویکرد «امام حسین (ع)» پس از شهادت حضرت «علی اصغر (ع)» نسبت به دشمنان بیان کرد: «امام حسین (ع)» پس از شهادت حضرت «علی اصغر (ع)» پیکر پاک این طفل را به پشت خیمه‌ها بردند و پس از خواندن دو رکعت نماز ایشان را به خاک سپردند تنها شهیدی که در روز عاشورا دفن شده حضرت «علی اصغر (ع)» بودند، قطعا «امام حسین (ع)» پیش بینی می‌کردند که پیکره این طفل نوزاد زیر سم اسب‌ها قطعاً از بین خواهد رفت و اثری از آن باقی نخواهد ماند لذا ایشان خود حضرت «علی اصغر (ع)» را به خاک سپردند.

بهتاش به نمازی که «امام حسین (ع)» در کنار پیکر حضرت «علی اصغر (ع)» خواندند اشاره و ابراز کرد: دو رکعت نمازی که «امام حسین (ع)» در کنار پیکر حضرت «علی اصغر (ع)» خواندند برای پناه بردن به خداوند و مسئلت صبر بوده است، زیرا «امیرالمومنین (ع)» نیز زمانی که قصد داشتند پیکر حضرت «فاطمه زهرا (س)» را به خاک بسپارند برای صبر دو رکعت نماز در همانجا خواندند.

بهتاش، در بخش دیگری توسل و روضه خوانی برای حضرت «علی اصغر (ع)» را مورد بررسی قرار داد و خاطرنشان کرد: یکی از توسلاتى که حاجات بسیاری برآورده میکند توسل به حضرت «علی اصغر (ع)» است.

منبع: میزان

انتهای پیام/ ۹۱۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آنچه در روز هفتم ماه محرم بر کاروان «کربلا» گذشت بیشتر بخوانید »

اشیاء و جانداران هم در کربلا قصه می‌آفرینند

اشیاء و جانداران هم در کربلا قصه می‌آفرینند


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، «محمدمهدی زاهدی» نویسنده کتاب «شهادت نامه حسین و شهیدان کربلا» در گفت‌وگویی در خصوص جایگاه داستان‌های عاشورایی و اهمیت معرفی آن به مخاطبان، اظهار داشت: عاشورا قصه‌ای است که نه‌تن‌ها قهرمان آن بلکه خالق آن امام حسین (ع) است چرا خالق؟ برای اینکه گویی امام در ماجرای کربلا در پی خلق یک قصه حقیقی و جاودانه است تا این قصه با ظرفیت‌های دراماتیک و تراژیک خودش بتواند در طول اعصار و قرون زنده بماند و گوش‌های مردمان را برای شنیدن آن، زبان‌های گویندگان را برای بازگفتن آن و دل‌های مردمان را برای همدلی با آن همواره آماده و همراه نگه دارد و ازاین‌روی شما می‌بینید که در کربلا تنها یک قصه نیست که جلب‌توجه می‌کند قصه‌هایی گوناگون در مورد افراد و حتی اشیا حاضر در کربلا چنین ویژگی و خاصیتی دارند هرکدام از شهیدان کربلا یک قصه شنیدنی‌اند قصه حر، حبیب، زهیر، مسلم بن عوسجه و … و هرکدام از اسیران کربلا نیز به همین ترتیب زینب، ام‌کلثوم، رقیه، امام سجاد و دیگران، در کربلا حتی کودکان و نوجوانان نیز خالق داستان‌هایی شگفت‌اند علی‌اصغر، عبدالله بن حسن، قاسم بن الحسن و رقیه.

نویسنده کتاب «شهادت نامه حسین و شهیدان کربلا» افزود: در کربلا نه‌تن‌ها انسان‌ها بلکه اشیا و جانداران نیز قصه می‌آفرینند مشک، علم، تیر، شمشیر، انگشتر، فرات و اسب‌ها مثل ذوالجناح، اسب عقاب و مانند آن بنابراین کربلا هرچند یک قصه شنیدنی، یک تراژدی سهمناک و خواندنی و یک ماجرای یکپارچه و همگون است، اما در دل خود داستان‌هایی متراکم و زیبا دارد که به‌اندازه همان داستان اصلی کشش و جاذبه دارند گویی هرکدام از اشیا حاضر در کربلا از خیمه، علم، خندق و گودال گرفته تا مردان و زنانی که حماسه‌سازان صحرای کربلا هستند هرکدام مأموریتی برای خلق و آفرینش قصه‌ای دارند شاید در کمتر داستانی، دست‌ها بتوانند چنان ظرفیت شگفت دراماتیکی ایجاد کنند که در ماجرای دست‌های حضرت عباس اتفاق افتاده است به‌گونه‌ای که گویی دست‌ها نه به‌عنوان عضوی از بدن قهرمان داستان بلکه به‌عنوان عنصر اصلی داستان و قهرمان آن جلوه می‌کنند.

وی افزود: بنابراین امام حسین (ع) نه‌تن‌ها قهرمان میدان کربلاست بلکه خالق یکی از بزرگ‌ترین داستان‌های انسانی و الهی است و گویی می‌کوشد عناصر بیشتری از داستان را کنار هم بگذارد و روایتی زیباتر از حقیقت را فرا روی ما بگذارد حقیقتی که نه‌تن‌ها در گذر زمان کهنه نمی‌شود بلکه بر زیبایی و طراوت آن افزوده می‌شود داستان کربلا یک کل است که اجزای آن هر کدام در خدمت روایت اصلی هستند، اما هر کدام قصه و داستانی جداگانه‌اند و هر کدام ظرفیت دراماتیک عجیبی دارند و در این داستان نه‌تن‌ها قهرمانان بلکه ضدقهرمانان نیز می‌توانند داستان‌های هولناکی از زشتی و جنایت را روایت کنند.

عاشورا نماد همه خوبی‌هاست

زاهدی گفت: نکته دوم در باب داستان‌های عاشورا این است که عاشورا نماد همه خوبی‌هاست عشق، ایمان، فتوت، جوانمردی، وفا، انسان‌دوستی، توجه به دیگران، ایثار و فهرستی بلند از خوبی‌ها و زیبایی‌ها، فرشته و انسان در این داستان وجود دارد که همگی کلاسی است که در محدوده یک نیم روز برگزار شد، اما عمق و ژرفایی به وسعت ابدیت دارد و ازاین‌رو معرفی عاشورا چنانکه بود به مخاطبان آن می‌تواند خوبی، زیبایی، عشق، ایثار و مانند آن را در جامعه مخاطب توسعه دهد هدف امام حسین اصلاح امت بود و همه نماد‌های اصلاح را در کربلا به نمایش گذاشت.

وی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر منابع مورد توجه شیعی در روایات عاشورایی افزود: عاشورا ماجرای کمی نبود اتفاقی بسیار عجیب و سنگین بود که دل‌های بسیاری را به آتش کشاند و توجه بسیاری از نویسندگان و فرزانگان را به خود جلب کرد بنابراین واقعه عاشورا در چند رسانه بازتاب یافت.

اول: رسانه شعر است بسیاری از شاعران اشعاری در سوگ سالار شهیدان سرودند از همان ایام تاکنون و این سروده‌ها به‌عنوان منبعی از منابع مهم تاریخی مورد توجه بوده است هرچند شعر بازگو کننده تمام واقعیت نیست و نگاه شاعر در فهم و روایت ماجرا یا تصویر آن، دخالت بسیار دارد، اما شعر با شورانگیزی‌های خودش، ماجرای کربلا را زنده نگه می‌داشت و بخشی از آن را بازگو می‌کرد مثلاً دعبل خزاعی در قصیده تائیه خودش که در محضر امام رضا (ع) خواند به ماجرای کربلا می‌پردازد و می‌گوید:

افاطم لو خلت الحسین مجدّلا
و قد مات عطشانا بشط فرات
اذاًللطمت الخد فاطم عنده
و اجریت انهارا علی الوجنات

و دیگر شاعران قبل و بعد از او نیز به ماجرای کربلا پرداخته‌اند و چکامه‌هایی سوزناک و پندآموز سروده‌اند و نگذاشته‌اند که ماجرای کربلا به فراموشی سپرده شود و روایات و گزارش‌هایی که از آن در سینه‌ها بود از یاد‌ها برود.

دوم: مجالس عزای امام حسین (ع) یکی از مبانی اسناد مجالس مرثیه‌ای بود که با تأکید امامان در محضر آنان و در خانه‌های ارادتمندان اهل‌بیت برگزار می‌شد و در آن گویندگان و شاعران به شرح ماجرای کربلا می‌پرداختند.

سوم: روایات و گزارش‌هایی که حاضران در کربلا برای دیگران بازگو می‌کردند اهمیت واقعه کربلا از سویی و توجه مردم از سویی دیگر باعث می‌شد که کسانی این روایات را برای دیگران نقل کنند گاهی کسانی مثل مختار نیز حاضران در سپاه ابن سعد را وادار می‌کردند که جنایت خود را شرح دهند و مردم می‌شنیدند و این روایات سینه‌به‌سینه نقل می‌شد و در جایی نهایتاً ثبت و ضبط می‌شد.

چهارم: مورخان و تاریخ مکتوب از آن واقعه است بدیهی است کسانی نیز در پی ثبت، ضبط وقایع و نگارش آن بر اساس روایات حاضران برمی‌آمدند که معروف‌ترین آن‌ها ابومخنف، لوط بن یحیی است که خوشبختانه اثر او در تاریخ طبری حفظ شده است و شاگرد او محمد بن سائب کلبی نیز مقتلی نوشت که شیخ مفید آن را روایت کرده است.

پنجم: روایاتی که خود امامان شیعه از کربلا برای مردم بازگو می‌کردند که این منبع از منابع بسیار مهم روایت تاریخ کربلاست مثلاً در امالی شیخ صدوق ماجرای کربلا از آغاز تا پایان توسط امام صادق (ع) روایت شده که ایشان از پدر خودشان امام باقر و ایشان از امام سجاد (ع) روایت کرده‌اند.

زاهدی درباره به کار گیری عنصر تخیل توسط نویسندگان در ادبیات عاشورایی گفت: به نظر من کسانی که می‌خواهند در مورد عاشورا شعری بگویند یا داستانی بنویسند ابتدا باید تاریخ مستند کربلا را به‌دقت خوانده باشند و با ظرایف و دقایق این حادثه عظیم و اثرگذاری آن آشنایی کامل پیدا کنند آموزه‌های اهل‌بیت را بشناسند و آنگاه به سراغ خلق آثار ادبی بروند یعنی ابتدا باید تمام واقعه را در همان حد که مقدور است شناخته باشند تا بتوانند اثری ادبی بیافرینند، زیرا همان‌گونه که می‌دانید تخیل رکن اصلی یک اثر ادبی به‌ویژه شعر است و اگر این تخیل، مبتنی بر معرفت نباشد و بر پایه معرفتی عمیق بنا نشده باشد ممکن است راه به بیراهه ببرد چنانکه گاهی مشاهده می‌کنیم که گاهی متأسفانه چنین شده است؛ بنابراین اگر تخیل بر شالوده معرفت شکل بگیرد می‌تواند آثار زیبایی را بیافریند و اگر بر مبنای معرفت نباشد به نظر من به‌هیچ‌روی روا نیست.

نویسنده کتاب «شهادت نامه حسین و شهیدان کربلا» در خصوص نواقص و مشکلات ادبیات عاشورایی افزود: باید از دو منظر به این سوال پاسخ داد ابتدا اینکه اکثر آثار مربوط به ادبیات عاشورایی به شکل عام نتوانسته است شاهکاری جاودانه و جامع‌الاطراف بیافریند که چشم‌ها را به‌سوی خود خیره کند و دیگر ضعف استناد در برخی از این متون است برای توضیح مطلب نخست عرض می‌کنم که در روزگاری ملأ حسین کاشفی به این نکته پی برد که مقتلی خوش خوان به زبان فارسی وجود ندارد که بتواند نیاز گویندگان و مرثیه‌سرایان را برطرف کند او که ادیبی توانا و نویسنده‌ای زبردست و خطیبی خبره بود کتابی نوشت که همه آن را می‌شناسند البته شاید کمتر کسی در روزگار ما آن را خوانده باشد کتاب روضه الشهدا این کتاب از نثری زیبا، مرصع و ملمع و از آرایه‌های زیبای ادبی برخوردار بود روایتگری شیرین ملأ حسین در این کتاب که با شعر و شور درآمیخته بود باعث شد که پس از او مرثیه‌خوانان این کتاب را بردارند و بالای منابر از رو بخوانند و مجالس مرثیه اباعبدالله به‌این‌ترتیب به مجالس روضه‌خوانی یا خوانش کتاب روضه الشهدا تغییر نام داد یعنی چنان تأثیری بر جای گذاشت که نام مجلس عزای اباعبدالله را به نام کتاب تغییر داد. آیا چنین اثری پس از ملأ حسین نوشته شده است که اشکالات کتاب او را نداشته باشد و درعین‌حال بتواند همان جاذبه را ایجاد کند جواب قطعاً منفی است البته آثار بسیار ارجمندی در زمینه مراثی اهل‌بیت و تاریخ کربلا نوشته شده، اما اثرگذاری آن‌ها قطعاً به این اندازه نیست و به نظر من آثاری که بتواند با توجه به نیاز‌های روز با زبانی و ادبیاتی کاملاً روزآمد این حادثه عظیم را برای مردم روایت کند به‌شدت مورد نیاز است و البته باز هم تأکید می‌کنم که این سخن به معنای نادیده گرفتن کار‌های ارزشمند انجام‌شده نیست و البته توجه به این نکته نیز مهم است که نگارش چنین اثری در روزگار ما بسیار سخت‌تر و دشوارتر از روزگار ملأ حسین کاشفی است در مورد استناد درست نیز قصه دراز است و متأسفانه تحریفاتی در گزارش این حادثه عظیم روی داده داده که خودش بحث مفصلی است و بزرگانی نیز به آن پرداخته اند.

وی در پایان گفت: عبور از آموزه‌های قرآن و اهل‌بیت (ع)، گفتن و نوشتن چیز‌هایی که موجب وهن مذهب و شریعت است و با مقام و جایگاه امامت و آموزه‌های آن بزرگواران مطابقت و همخوانی ندارد، نوشتن سخنی که مستندی درست ندارد و یا گفتن مطلبی از جایی یا کسی که بی مبنا و مستند نوشته یا می‌گوید، نوشتن مطالبی که با خرد و علم در تضاد است و خرافه و جهل را گسترش می‌دهد خط قرمز‌هایی هستند که در نوشتن از عاشورا و در ادبیات عاشورایی باید آن‌ها را رعایت کرد.

منبع: مهر

انتهای پیام/ ۹۱۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اشیاء و جانداران هم در کربلا قصه می‌آفرینند بیشتر بخوانید »