امام خامنه ای

مداحان اهل بیت با امام خامنه‌ای دیدار می‌کنند

مداحان اهل بیت علیهم‌السلام با امام خامنه‌ای دیدار می‌کنند


به گزارش مجاهدت از گروه سیاسی دفاع‌پرس، در خجسته سالروز میلاد باسعادت حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها و نیز سالگرد ولادت حضرت امام خمینی(ره)، جمعی از مداحان اهل‌بیت علیهم‌السلام طبق روال سال‌های گذشته با حضرت امام خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار خواهند کرد.

این دیدار صبح یکشنبه ۲دی‌ در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار می‌شود و تعدادی از ذاکرین در این مراسم به مدیحه‌سرائی و بیان فضائل و مناقب اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام خواهند پرداخت.

انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

مداحان اهل بیت علیهم‌السلام با امام خامنه‌ای دیدار می‌کنند بیشتر بخوانید »

«راه و رسم روشنگری» پاسخ به منویات امام خامنه‌ای

«راه و رسم روشنگری» پاسخ به منویات امام خامنه‌ای


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس، «جهاد تبیین» در سال‌های اخیر یکی از کلیدواژه‌های مهم و اساسی در بیانات امام خامنه‌ای هست. معظم‌له بار‌ها و بار‌ها بر لزوم توجه به جهاد تبیین به خصوص برای نسل جوان تاکید داشتند. ایشان جهاد تبیین را یکی از مهم‌ترین ابزار‌های فرهنگی در جنگ نرم می‌دانند. 

جهاد تبیین به دلیل ابعاد و حوزه‌های متعدد آن نیازمند بررسی و توضیح هست تا به اتکای آن برنامه‌های مرتبطی را تدوین کرد به همین دلیل انتشارات «به‌نشر» وابسته به آستان قدس رضوی اقدام انتشار کتاب «راه و رسم روشنگری» کرده هست.

«راه و رسم روشنگری» به قلم «محمدجواد نظافت یزدی» در خصوص مسئله جهاد تبیین و موضوعات مربوط به آن تالیف و متشر شده هست. «معنا و جایگاه جهاد تبیین»، «زمینه‌های تبیین»، «گام‌های تبیین» و «اخلاق تبیین» از فصل‌های این کتاب هست.

کتاب «راه و رسم روشنگری» مجموعه بیانات حجت‌الاسلام محمدجواد نظافت یزدی پیرامون مساله جهاد تبیین هست که از مهم‌ترین دغدغه‌های رهبر معظم انقلاب اسلامی. 

بخشی از متن کتاب: 

«در داستان دیگری معلی بن خنیس از اصحاب امام صادق می‌گوید شبی بارانی حضرت صادق از منزل به قصد سایه بان بنی ساعده بیرون رفت. من هم به دنبال ایشان رفتم. دیدم چیزی در راه گم کرده و می‌گوید بسم الله، خدایا گمشده ما را برگردان من جلو رفته سلام کردم فرمود: معلی با دستت جستجو کن هر چه پیدا کردی به من بده وقتی دست کشیدم دیدم نان روی زمین افتاده. هرچه یافتم به ایشان تقدیم کردم.

دیدم کیسه‌ای از نان برداشته، عرض کردم آقا اجازه بدهید من بردارم فرمود. نه من باید بردارم ولی بیا با هم برویم. معلی گفت: آمدیم تا رسیدیم به سایه بان بنی ساعده. دیدم عده‌ای در خواب هستند برای هر کدام از آنها یک یا دو نان زیر لباس شان پنهان کرد. عرض کردم آقا فدایت شوم اینها شیعه هستند؟ فرمود اگر شیعه بودند هر چه داشتیم با آنها می‌خوردیم؛ حتى نمک را هم با هم تقسیم می‌کردیم.»

«راه و رسم روشنگری» به کوشش «محمدجواد نظافت یزدی» در ۳۰۸ صفحه تالیف و توسط انتشارات به نشر وابسته به آستان قدس رضوی منتشر شده هست.

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

«راه و رسم روشنگری» پاسخ به منویات امام خامنه‌ای بیشتر بخوانید »

دیدار هزاران نفر از بانوان سراسر کشور با امام خامنه‌ای شد

دیدار هزاران نفر از بانوان سراسر کشور با امام خامنه‌ای


به گزارش مجاهدت از گروه سیاسی دفاع‌پرس، در آستانه سالروز ولادت حضرت زهرا سلام‌الله علیها، هزاران نفر از زنان و دختران، صبح امروز سه‌شنبه با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.

ورود حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به حسینیه امام خمینی آغاز شد.

کد ویدیو

تلاوت آیات سوره کوثر در آغاز دیدار بانوان با رهبر انقلاب

کد ویدیو

ادامه دارد…

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

دیدار هزاران نفر از بانوان سراسر کشور با امام خامنه‌ای بیشتر بخوانید »

شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ اقدام راهبردی امام خمینی (ره) در میدان فرهنگ

شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ اقدام راهبردی امام خمینی (ره) در میدان فرهنگ


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس، پس از فروپاشی نظام پهلوی، نهاد‌های مختلف یکی پس از دیگری پا گرفت؛ اما فرهنگ حاکم بر نهاد‌های جامعه مخصوصاً نهاد‌های فراگیری مانند آموزش و پرورش و دانشگاه‌ها، مسأله ساده‌ای نبود که بتوان در کوتاه مدت، تحولات لازم را در آنها به وجود آورد. از طرف دیگر ادامه کار آنها به ویژه دانشگاه‌ها به همان شکل سابق به صلاح جامعه نبود. در اوایل انقلاب، گروهک‌های مختلف، دانشگاه‌ها را عرصه تاخت و تاز خود ساخته و روند تحصیل و تدریس را مختل کرده بودند.

همه این مسائل ضرورت تغییر بنیادین در برنامه‌ها و شیوه‌های تدریس و تربیت و اهداف آن را ایجاب می‌کرد؛ در نتیجه، خصوصاً با توجه به جو حاکم بر دانشگاه‌ها، مدتی تمام دانشگاه‌های کشور تعطیل شد و به فرمان امام خمینی (ره) ستاد انقلاب فرهنگی به منظور ساماندهی امور فرهنگی مدارس و دانشگاه‌ها تشکیل شد. با بازگشایی دانشگاه‌ها، فعالیت ستاد انقلاب فرهنگی ادامه یافت و ضرورت توسعه و تعمیق کار این ستاد ایجاب کرد که در نوزدهم آذر ۱۳۶۳، حضرت امام، رؤسای سه قوه و تعداد دیگری از اندیشمندان فرهنگی کشور را به اعضای آن بیفزایند و بدین شکل ستاد انقلاب فرهنگی با ترکیب جدید خود، تحت عنوان شورای عالی انقلاب فرهنگی فعالیت خود را آغاز کرد. 

و

متن پیام امام خمینی (ره) خطاب به اعضای ستاد انقلاب فرهنگی:

اکنون که با تأییدات خداوند متعال و عنایت و دعای حضرت بقیة الله – روحی لمقدمه الفداء – دانشگاه‌ها و مدارس عالی کشور کار خود را در سطح وسیعی شروع کرده اند و حرکت سازندگی با تمام ابعادش در کشور اسلام رو به گسترش هست و مغز‌های متعهد و متخصص به فعالیت‌های پر ارج خود ادامه می‌دهند، با اخراج کارشناسان خائن اجنبی و فرار کارشناسان غرب و شرق زده، که کشور را وابسته به خارج در تمام ابعاد کرده بودند، نیاز مبرم به متخصصان متعهد و اسلام شناسان متخصص و مغز‌های متفکر و نیرو‌های فعال ماهر و اساتید و مربیان و معلمان معتقد به اسلام و استقلال کشور در تمام کشور محسوس و در علوم دانشگاهی و فرهنگ مترقی محسوس‌تر هست. 

ضرورت توسعه و اصلاح مراکز آموزشی و انقلاب فرهنگی به معنای واقعی هر روز روشنتر می‌شود و بحمد الله ستاد انقلاب فرهنگی در مدت کوتاهی که از عمرش گذشته خدمت‌های ارزنده و گام‌های مفید و مؤثری در این امر حیاتی برداشته و مورد تقدیر و تشکر هست. ولی خروج از فرهنگ بدآموز غربی و نفوذ و جایگزین شدن فرهنگ آموزنده اسلامی – ملی و انقلاب فرهنگی در تمام زمینه‌ها در سطح کشور آن چنان محتاج تلاش و کوشش هست که برای تحقق آن سالیان دراز باید زحمت کشید و با نفوذ عمیقِ ریشه دار غرب مبارزه کرد. 

ما می‌دانیم که اگر با دقت ریشه یابی کنیم، آنچه بر ملت ما گذشته و اکنون می‌گذرد حتی جنگ تحمیلی، سرچشمه از دانشگاه غربزده و متخصصان غیر متعهد و وابسته گرفته هست. مع هذا، قشر متدین انقلابی اعم از اساتید متعهد و معلمان وطن‌خواه اسلامی و دانشجویان انقلابی موظفند با هوشیاری بدون غفلت از این مسئله مهم، به دانشگاه‌ها و مدارس و آنان که هنوز خواب رژیم سابق را می‌بینند و رویه‌های فرهنگ شرق را در سر می‌پرورانند.

و

اجازه ندهند که خارج از دروس موظف خود به صحبت‌های انحرافی بپردازند. در صورتی که نصیحت بر آنان اثر نداشت به شورای عالی انقلاب فرهنگی، که شکل گرفته هست و انجام وظیفه می‌کند، اطلاع دهند و باید بدانند با مسامحه در این امر بتدریج در دانشگاه‌ها و دبیرستان‌ها خط انحرافی، نفوذ خواهد کرد و در پیشگاه خداوند متعال مسئول هستند. اینک با تشکر از زحمات ستاد انقلاب فرهنگی برای هر چه بارورتر شدن انقلاب در سطح کشور تقویت این نهاد را لازم دیدم. 

بدین جهت علاوه بر کلیه افراد ستاد فرهنگی و رؤسای محترم قوّه سه گانه، حجج اسلام: آقای خامنه‌ای، آقای اردبیلی و آقای رفسنجانی و همچنین جناب حجت‌الاسلام آقای مهدوی کنی و آقایان: سید کاظم اکرمی، وزیر آموزش و پرورش، و سید رضا داوری و نصرالله پورجوادی و محمدرضا هاشمی را به آنان اضافه کردم. امید هست با فضل توفیق الهی موفق شوند امر خیر را با کوشش و جدیت به ثمر برسانند. از تمامی دانشگاهیان و دانشجویان انتظار دارم حفظ حرمت اساتید و مربیان دانشگاه‌ها و دانشسرا‌ها و مدارس عالی را به بهترین وجه کنند؛ چنانچه موظفند حفظ مقررات و قوانین را کنند. از خداوند تعالی توفیق همگان را خواستارم.
صحیفه امام ج ۱۹ صص ۱۱۰ و ۱۱۱

یک سال بعد در سالروز تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی، حضرت امام خمینی (س)، اعضای این شورا را در جماران به حضور پذیرفتند و پیرامون موضوع دانشگاه و انقلاب فرهنگی مطالبی را بیان فرمودند:

اهمیت و حساسیت امر دانشگاه

من قبلًا تشکر کنم از همه آقایان که تشریف آوردند این جا از نزدیک خدمتشان برسیم؛ و من الآن باید بگویم که اطمینان دارم که با این جمعیتی که الآن، اعضای محترمی که الآن هستند در شورا، دیگر نگرانی‌ای نسبت به دانشگاه‌ها و ان شاء الله سایر چیز‌ها نباشد. مع ذلک البته مسأله، چون خیلی مهم هست و سرنوشت انقلاب اسلام بسته به اوست بقایش، از این جهت، باید همیشه این حساسیت را داشت. در همه امور باید حساس بود، اما فرق هست ما بین آنی که ادامه باید این حساسیت پیدا بکند. 

یک چیز‌هایی که حل می‌شود، مثلًا ما جنگ داریم، جنگ چیز مهمی نیست، حل می‌شود، چیز مهمی نیست و بحمد الله خوب هست وضع، و جهات سیاسی‌ای که در دنیا هست، آنها هم حل می‌شود و ان شاءالله، چیز‌هایی هست حساس باید بود. اما مسئله دانشگاه یک مسأله فوق‌العاده هست که این افرادی که از دانشگاه درمی‌آیند یا مخرب یک کشوری هستند یا سازنده آن کشور هستند و در کشور ما، یا رو به اسلام می‌برند کشور را، یا منحرفش می‌کنند. این از چیز‌هایی هست که از دانشگاه می‌آید این کار، چنانچه از حوزه‌های علمیه می‌آید این کار، از این جهت، خیلی مهم هست.

اهمیت انگیزه و محتوا در انقلاب‌ها

در انقلاباتی که در عالم واقع می‌شود یا در شورش‎ها یا در کودتاها، یکی اصل این شورش و انقلاب و کودتا، یکی انگیزه‌اش، یکی محتوایش اینها سه امری هست که باید در آن توجه کرد. خودشان، خود انقلابات یا خود اینها شبیه به هم هستند، یا شورش هست یا کودتاست یا انقلاب، صورتاً مثل انسان‌ها می‌ماند که همه صورتشان مثل هم هست، اما معناشان فرق با هم دارد. انگیزه‌ها مهم هست و محتواها. گاهی وقت‌ها انگیزه خوب هست، محتوا خوب نیست، گاهی وقت‌ها محتوا خوب هست، انگیزه درست نیست. 

ممکن هست یک نفر با یک انگیزه خوبی بخواهد یک کار خوبی به نظر خودش انجام بدهد و او بد باشد، این آدم مُصاب هست لکن کارش خلاف هست. یک اشخاصی می‌شود که یک کار‌های خوبی انجام می‎دهند با انگیزه بد. مثلًا یک کسی کشف یک چیزی می‌کند و انگیزه‌اش بد هست برای این کار و کارش خوب هست، یک وقت هم هر دویش خوب هستند. انقلاب فرهنگی هم همین جور هست که یک انقلاب هست که تحول هست از یک حالی به حالی دیگر، نه پیشبرد همان چیزی که هست. 

چنانچه انقلاب جمهوری اسلامی در کل هم همین طور هست، یک انقلاب شد به توسط مردم، یک انگیزه انقلاب بود و یک محتوای انقلاب. امیدوارم که انگیزه انقلاب در مردم الهی باشد. اما در انقلابات ممکن هست که ما انقلاب بکنیم، یک حکومتی را برداریم، یک حکومت دیگر برای خودمان درست کنیم، خودمان می‌خواهیم به یک نوایی برسیم، کار نداریم ببینیم چه بشود. این چه محتوایش خوب باشد، چه محتوایش بد باشد برای ما فایده ندارد، برای اینکه می‌خواهد تشکیل بدهد وقتی انگیزه‌اش این هست که فقط به دستش بیاید یک قدرتی، بخواهند قدرتمند باشند، او سابقی بوده، ما آن قدرت را از او بگیریم، خودمان بگیریم. 

این با او نسبت به اصل مسئله انگیزه فرقی ندارد؛ یعنی، یک حکومتی رفته هست، یک حکومت دیگری هم آمده هست، هر دویشان هم مثل هم هستند، مثل سایر کودتا‌ها می‌ماند که در دنیا واقع می‌شود، این فرقی با هم ندارد. یک وقت این هست که یک قیام می‌شود، یک نهضتی می‌شود برای یک کار خوبی، اما الهی نیست. از باب اینکه کار خوب هست برای ملتمان خدمت بکنیم کار خوب هست، فلان، به این ممکن هست ارج بدهد، اما آن که مقصود هست، نیست. 

آن که مقصود هست این هست که انسان در کارهایش چه در تشکیل حکومتش، چه در انقلاب فرهنگیش، چه در انقلابات دیگرش نظرش این باشد که یک کار الهی کرده باشد، آن پیش خدا ارزش دارد مثل انبیا. انبیا کارشان به واسطه این ارزش داشت نه برای عمق کارشان، سعه کارشان، حکومتشان زیاد باشد، کم باشد فرقی نمی‌کند. انبیا، آنی که هیچ نتوانسته کار بکند با آنی که خیلی کار کرده هر دو در انگیزه مثل هم هستند؛ یعنی، هر دو می‌خواستند که یک کاری برای خدا بکنند و پیش خدا مأجورند یکی موفق شده، یکی موفق نشده هست، آن دیگر دست خود این نبوده، موفق نشده هست.

و

اسلامی و الهی کردن دانشگاه در انقلاب فرهنگی

در انقلاب فرهنگی، آنی که برای شما فایده دارد این هست که انگیزه‌تان این باشد که این دانشگاه را ببرید طرف اسلام، الهی‌اش کنید. هر درسی می‌خواهند بخوانند مانع ندارد، درس‌هایی که [مفید]هست، اسلام با همه [درس‌ها]، الّا بعضی از درس‌ها استثنا کرده، با همه موافق هست. اما آنی که برای ما فایده دارد این هست که ما بخواهیم همین اسلامی بودن را الهی‌اش کنیم، بخواهیم الهی باشد این کار ما، برای خدا کار بکنیم، این برای خودتان فایده دارد، موفق بشوید فایده دارد، موفق هم نشوید فایده دارد. 

اگر این انگیزه شد مسلماً دنبال این هستید که کار خوب باشد وقتی انگیزه الهی شد، دیگر نمی‌شود اینکه انسان انگیزه‌اش الهی باشد و دنبال این باشد که خودش یک راهی باز کند، حالا چی باشد، هر چی شد، شد. این قهراً خواهد این طور شد که وقتی که انگیزه برای خدا شد، دنبال این هست که این کار را انجام بدهد، به طوری که خداپسند باشد، از این جهت، در این کار موفق هست. اگر موفق نشد در انجام و نتوانست انجام بدهد، خوب، قصور قدرتش هست، قدرت نداشته بیشتر از این؛ اما پیش خدا این ارزشش با آن کسی که قدرت داشته مثل هم می‌ماند.

ارزش انگیزه الهی در امور

آنی که برای انسان ارزش دارد، ارزش انسانی و روحانی دارد، ارزش الهی دارد، این هست که این انگیزه را حفظش بکند که برای خدا این کار را بکند. می‌خواهید تربیت کنید اطفال مردم را، برای خدا، می‌خواهید تربیت کنید جوان‎های مردم را، برای خدا، می‌خواهید تربیت کنید ملت را، برای خدا؛ می‌خواهید حکومت کنید، برای خدا؛ حکومت کنید، همان حکومتی که انبیا می‌کردند، خوب، موسی هم حاکم بود، پیغمبر (ص) هم حاکم بود، حضرت علی (ع) هم حاکم بود. از آن طرف، [افراد]مفسد هم حاکم هستند، آن هم صورت مثل هم می‌ماند انسان‌ها صورت‌های‌شان یکی هست. 

مثل هم می‌ماند همه، یک وضع دارند. گاهی اگر یک وضع اختلاف داشتند، وضع جسمانی و حیوانی هست دیگر، آن چیزی که فرق می‌گذارد ما بین اینها، آن معنایی هست که در آنها هست. مهم آن انگیزه الهی هست که برگردد همه چیز به خدا. خدا هم که انبیا را فرستاده، مقصد اصلی این نبوده که حکومت بکنند، مقصد اصلی این نبوده هست که نظام ایجاد کنند، مقصد اعلا این نبوده که عدالت اجتماعی ایجاد کنند، مقصد اعلا اینها نیست، اما اینها مقصد هست. البته عدالت، اجرای عدالت یک مقصدی هست، عدالت الهی را بخواهید اجرا کنید لله تعالی، مقصدی هست. 

بخواهید عدالت الهی را ایجاد کنید برای خاطر اینکه مشهور بشوید، به اینکه آقا چه آدم خوبی هست، دارد چی می‌شود، این برای خودتان بد هست، واقعش خوب هست، برای مردم آن وقت خوب هست. بعضی چیز‌ها برای مردم خوب هست، برای دانشگاه خوب هست، بعضی از چیز‌ها برای شما خوب هست، بعضی چیز‌ها برای هر دو خوب هست. اگر موفق بشوید هم این معنا را درست بکنید که انگیزه، انگیزه الهی و خدایی باشد، نه برای خودم یک کاری می‌خواهم بکنم، برای خدا می‌خواهم یک کاری بکنم، برای ملت هم نیست، برای خداست. 

و

اگر این طور باشد موفقید در کارتان راجع به این جهت. در آن کار اگر هم اگر هم خدای نخواسته، یک وقت چیز‌هایی پیش‌آمد، موانعی پیش‌آمد، نتوانستید موفق بشوید، این دیگر قدرت نداشتید، خدا هم از شما قبول دارد، بیشتر از قدرت از شما نمی‌خواهد. بنابراین، این انگیزه را باید ما حفظ بکنیم. یک کسی ممکن هست درس بخواند، درس الهی بخواند، توحید بخواند، عرفان بخواند و جهنم برود. دیگران از استفاده از او تو بهشت بروند، این برای اینکه خودش انگیزه باطل داشته باشد جهنم برود. 

یک کسی می‌خواهد درس بخواند برای اینکه مثلًا فلان منصب را پیدا کند، آقای محله بشود، آقای شهر بشود، آقای یک مملکت بشود، آقای دنیا بشود. یک کسی می‌خواهد درس بخواند برای اینکه خودش معروف بشود، در این جاها، در این ده، در این شهر معروف بشود، همه‌اش برگشت به این هست که یا خودم یا خدا، یا من یا او. این «من» را اگر انسان زیر پا گذاشت و «او» شد، اصلاح می‌کند همه چیز را و در همه اقطار کار‌ها این طوری هست که فرق ما بین اینکه این کار یک کاری هست الهی، آدم خودش باید فکرش را بکند. 

گاهی وقت‌ها خود انسان هم در اشتباه هست لکن باید فکر کند حالا این کاری که من دارم می‌کنم و این قدر خوشحالم برای اینکه برای خدا این کار را کردم، اگر یک کسی بهتر از من این کار را انجام بدهد، حاضرم که این را به او بدهم و خوشحال‌تر هم بشوم برای اینکه، او بهتر برای خدا کار می‌کند یا نه. اگر اینجا آدم فهمید که نه، این طور نیست، حاضر نیست این کار را، بداند این خدایی نبوده اخلاص نبوده در آن. آنی که برای ما فایده دارد اخلاص هست که برای خدا هم کار بکنیم، خدا هم احتیاجی به هیچ چیز ندارد، احتیاجی به اخلاص ما هم ندارد. 

خدا می‌خواهد که، میل دارد، یعنی میل به آن معنایی که دیگران دارند نه، انبیا را فرستاده که تربیت کنند، مردم را نجات بدهند. نجات مردم هم به این هست که دنبال انبیا باشند و انگیزه‌هایشان هم انگیزه انبیا باشد؛ نمی‌توانیم به آن قدر، به هر اندازه‌ای که می‌توانیم. البته ما نمی‌توانیم که انگیزه‌ای که حضرت امیر (ع) دارد ما داشته باشیم، این معلوم هست که ما نمی‌توانیم. اما می‎توانیم که یک انگیزه‌هایی داشته باشیم که مشابه او باشد.

انگیزه الهی در عظمت حرکت انبیا

دانشگاه را باید شما رو به خدا ببرید، رو به معنویت ببرید و همه درس‌ها هم خوانده بشود، همه درس‌ها هم برای خدا خوانده بشود. اگر این را توانستید که شما برای این کار بروید و این کار را بکنید، در کارتان موفقید، چه برسید به مقصدتان، چه نرسید به مقصدتان. اگر برای خودتان باشد ممکن هست کار، بسیار کار عادی باشد، اما برای دیگران نفع دارد، برای شما نفع ندارد، گاهی برای شما ضرر دارد؛ برای دیگری نفع دارد، برای شما ضرر دارد و گاهی برای شما نفع دارد، برای دیگران ضرر دارد. شما می‌خواستید یک کار خوبی بکنید نشده هست و کار بد شده هست، اما شما می‌خواستید خوب انجام بدهید. 

و

این معنا را ما باید همیشه در ذهنمان باشد و توجه به این داشته باشیم تا موفق در امور بشویم، در هر کاری موفق بشویم. من ادعا نمی‌کنم که امثال من یک همچو چیزی هستیم، نه، ما آدم‌های ناقصی هستیم، باید برویم تحصیل کنیم، تا تحصیل کمال بکنیم. اما مردم، بودند در بینشان که یک همچو اشخاصی بودند، لااقل ما می‌دانیم انبیا بودند، اولیای خدا بودند که این جور بودند، برای او بوده هر چه کار کردند، نه این هست که برای حکومت بوده هست یا برای چی بوده. 

می‌رفتند دنبال حکومت برای اینکه از دست جائرین بگیرند، فشار می‌آوردند که از دست جائرین بگیرند، لکن نه از دست جائرین بگیرند که خودشان حاکم باشند، از دست جائرین می‌برند که عدالت الهی را اجرا بکنند. این کار، کار انبیا بوده، عدالت الهی را می‌خواستند ایجاد کنند الله تعالی. از این جهت که الله تعالی بوده هست و خالص بودند آنها، الهی بودند خودشان، کارهاشان این طوری بوده. ما ناقصیم، ما اعتراف می‌کنیم پیش خدا که ما ناقصیم، تا آخر هم نمی‌توانیم این طور کمال را پیدا بکنیم. 

اما باید فکر باشیم که، دنبال این معنا باشیم، همچو نباشد که پشت بکنیم به این معانی، دنبال این معنا باشیم که ما یک کاری که می‌کنیم برای خدا باشد؛ و من امیدوارم که موفق بشوید وقتی که یک همچو انگیزه‌ای باشد، حتی در آن کار‌هایی که پیشتر نمی‌توانستید انجام بدهید با این انگیزه انجام بدهید، با این انگیزه‌ای که عرض می‌کنم قدرت به انجام پیدا بکنید. خدا تأیید می‌کند یک همچو انگیزه‌ای را، یک همچو کاری را تأیید می‌کند خدای تبارک و تعالی. چنانچه دیدیم که انبیا با دست خالی می‌آمدند کار‌های بزرگ می‌کردند.

پیغمبر اکرم (ص) چی بود؟ خوب، یک شبانی بود در مکه، همه هم با او مخالف بودند و اذیتش هم می‌کردند و چه می‌کردند منتها [مؤمن]بود، اما این یک شبان پا شد یک همچو کاری کرد که حالا دنیا را این طور کرده. حضرت عیسی (ع) هم همین طور، حضرت موسی (ع) هم یک شبانی بود آن هم این طور، حضرت ابراهیم (ع) هم همین طور، یکی بودند اینها خودشان، لکن جمع بودند، یک ملت بودند هر یکی‌شان، یعنی همه چیز داشتند و عمده همان هست که نقطه اتکا خدا بوده هست، برای خدا بوده، حرکت برای خدا. 

سیر الی الله تعالی بوده، سیر الی الله تعالی، چون بوده هست، هر کاری که می‌کردند الهی بوده. ناهار هم می‌خوردند الهی بوده. نماز هم می‌خواندند الهی بوده، جنگ هم می‌کردند الهی بوده. من امیدوارم که ما دنبال این مسأله باشیم و من مطمئنم که شما آقایان ان شاءالله موفق هستید در این کاری که دارید انجام می‌دهید و همیشه هم حساس باشید در آن، هیچ وقت خیال نکنید که نه، تمام شد مسأله. دانشگاه جوری هست که نظر‌های فاسد دنبالش هست به اینکه یک کار خلافی بشود در آن دنبالش هست، همیشه باید انسان حساس باشد که نگذارد این سنگری که می‌تواند همه چیز را درست کند و می‌شود که همه چیز را به هم بزند، یک وقت از دستتان این سنگر [گرفته]بشود، یک خللی در آن واقع بشود. 

منبع صحیفه امام خمینی ج ۱۹ ص ۴۴۳ ـ ۴۴۹

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ اقدام راهبردی امام خمینی (ره) در میدان فرهنگ بیشتر بخوانید »

امام خامنه‌ای: ما به الگوی حضرت زهرا (س) نیازمندیم

امام خامنه‌ای: ما به الگوی حضرت زهرا (س) نیازمندیم


گروه فرهنگ دفاع‌پرس ـ رسول حسنی؛ حضرت زهرا (س) به سند آیات قرآن کریم و احادیث پیامبر اسلام (ص) و ائمه اطهار (ع) برترین شخصیت همه تاریخ بشیریت هست. این شخصیت عظیم که مانند و نظیری ندارد، هنوز ناشناخته مانده هست. همه زندگی آن حضرت از ولادت تا شهادت هنوز در پس پرده ابهام قرار دارد. 

البته شناخت حضرت زهرا (س) نه تنها سهل نیست بلکه دشوار و حتی غیر ممکن هست چرا که درک وجودی ایشان مانند شناخت شب قدر هست. با این همه در درک و شناخت شخصیت حضرت زهرا (س) نباید دچار غفلت شویم و به سمت شناخت ایشان حرکت نکنیم. مسلما در این مسیر نیاز به استادر مبرز، حکیم و جامع‌الطراف داریم تا در طی مسیر دچار انحراف نشویم.

رهبر معظم انقلاب اسلامی که خود در تاریخ اسلام کارشناسی برجسته و صاحب‎رای هست بیانات بلند و قابل تاملی در شناساندن حضرت زهرا (س) دارند. در ایام شهادت آن حضرت مروری داریم بر سخنان امام خامن‌های درباره ویژگی‌های حضرت فاطمه زهرا (س) که در سال‌های متمادی و به مناسبت مختلف ایراد شده هست.

قسمت دهم این گزارش را در ادامه می‌خوانید:

عظمت امیرالمومنین (ع) در کلام حضرت زهرا (س)

شهادت امیرالمومنین (ع) مصیبتی نیست که در برهه‌ای از زمان اتفاق افتاده باشد و الان ما به یاد آن اشک بریزیم؛ نه، این مصیبتِ همیشه زمان هست. مصیبت شهید کردن امیرالمؤمنین (ع)، فقط برای آن زمان خسارت نیافرید؛ برای طول تاریخ بشر خسارت ایجاد کرد. حضرت فاطمه زهرا (س) بیست‌وپنج سال قبل از این تاریخ در بستر بیماری به زنان مدینه فرمود اگر علی را بر سر کار می‌گذاشتند، راه زندگی را بر مردم هموار می‌کرد. نمی‌گذاشت ذره‌ای آسیب ایجاد کند؛ کار را پیش می‌برد و از هر آسیبی هم جلوگیری می‌کرد. بهترین شکل حکومت کردن این هست که حکومت به مردم زخم نزد؛ زندگی مردم را هم از لحاظ مادی و معنوی آباد کند. اینها را حضرت فاطمه زهرا (س) آن روز فرمود. 
بیانات در خطبه‌های نماز جمعه ۱۵ آبان ۱۳۸۳

الگوی ماندگار

ما خواسته‌ایم حضرت فاطمه زهرا (س) را به عنوان الگو میان خودمان مطرح کنیم. یک زن جوان، یک دختر جوان، که زندگی‌اش، زندگی معمولی؛ لباسش، لباس فقرا؛ کارش در خانه جمع و جور کردن بچه‌ها و مدیریت خانه و کدبانویی این خانه کوچک و دستاس کردن هست و آن کوه معرفت و دریای عظیم علم و دانش در وجود اوست.

قرآن چهار زن را اسم آورده که این چهار زن الگویند؛ دو الگوی نیکان عالم، دو الگوی بدان عالم. «ضرب اللَّه مثلاً للّذین کفروا امرأة نوح و امرأة لوط» زن نوح و زن لوط. «کانتا تحت عبدین من عبادنا صالحین فخانتاهما» این دو نمونه زنانه برای مردمان کافر در طول تاریخ هستند. وقتی خدای متعال در قرآن می‌خواهد کفار، نمونه وجود کفرآمیز و کفران‌کننده نعمت خدا را معرفی کند، به جای فرعون و نمرود و افراد دیگر، دو زن را مثال می‌زند؛ زن نوح و زن لوط، که در‌های رحمت الهی به روی اینها باز و همه امکانات برای عروج و رفعت اینها آماده بود و دو پیغمبر، آن هم پیغمبری مثل نوح و لوط، شوهران اینها بودند که در خانه آنها زندگی می‌کردند و حجت بر آنها تمام بود؛ اما این دو زن قدر این نعمت‌ها را ندانستند و «فخانتاهما»؛ به شوهر‌هایشان خیانت اعتقادی و مسلکی کردند؛ راه را کج کردند. 

شوهر‌ها با این‌که پیغمبر بودند و مقام عالی داشتند، به درد این زن‌ها نخوردند؛ خدای متعال رودربایستی و رفاقت و خویشاوندی با کسی ندارد. اگر کسی را مورد محبت و لطف و رحمت قرار می‌دهد، با حساب و کتاب هست؛ با تعاریف نیست؛ خدا قوم و خویش کسی نیست. اینها هم با این‌که شوهر‌هایشان پیغمبر بودند، این شوهر‌های پیغمبر نتوانستند این دو زن را از شر غضب الهی نجات بدهند؛ اینها شدند نمونه کافران همه تاریخ. 

در نقطه مقابل، باز خدای متعال دو زن را به عنوان نمونه مؤمنان ذکر می‌کند: «و ضرب اللَّه مثل للّذین امنوا امرأة فرعون اذ قالت ربّ ابن لی عندک بیتا فی الجنّة و نجّنی من فرعون و عمله» یکی زن فرعون و دیگری، حضرت مریم (س). آن زن اول، قصر فرعونی آسیه را مجذوب نکرد؛ زن پرورش‌یافته در بساط فرعونی، کسی که زن فرعون هست و لابد پدر و مادر و خاندانش هم از همین طواغیت بودند، در نهایت راحت و نعمت و رفاه و عزت ظاهری بود و زندگی می‌کرد؛ اما ایمان حضرت موسی (ع) دل او را برد و تصرف کرد؛ به موسی ایمان آورد. وقتی ایمان آورد و راه را شناخت، همه آن راحت و رفاه را کنار گذاشت و دیگر آن قصر باعظمت در مقابل او جاذبه‌ای نداشت؛ گفت: من خانه بهشتی را ترجیح می‌دهم؛ زندگی دنیا ارزشی ندارد. 

حضرت مریم هم: دامن خود را پاک و پاکیزه نگهداشت؛ اینها ارزش‌های انسانی هست. این چهار زن فقط نمونه و نماد برای زن‌ها نیستند، بلکه نمونه و نماد برای همه زن‌ها و مرد‌ها هستند. آن دو زن با این‌که باب رحمت جلوی آنها باز بود، به آن راه نرفتند و از آن استفاده نکردند؛ به معنویت به‌خاطر چیز‌های پست و حقیر پشت کردند؛ یک چیز کوچک این دل‌های ضعیف را به خودش جذب می‌کند و آنها را از راه حق منحرف می‌کند و می‌شوند نماد کفار و انسان ناسپاس در مقابل خدا. اما دو زن دیگر، نماد ارزش‌هایند. او برایش جاذبه معنویت و جاذبه سخن حق آن‌قدر زیاد هست که به همه بساط و دستگاه فرعونی پشت‌پا می‌زند، این یکی هم پاکیزگی و پاکدامنی و وارستگی دارد.

حضرت فاطمه زهرا (س) همه این فضایل را با هم داراست. چون «و اصطفاک علی نساء العالمین» درباره حضرت مریم (س) در قرآن هست و سیده نساء عالمین، در روایت هم دارد که او سرور زنان عالم در زمان خودش بود، ولی حضرت فاطمه زهرا (س) سرور زنان عالم در همه ادوار تاریخ هست این الگوست. ما امروز به این الگو احتیاج داریم.
بیانات در دیدار مداحان ۱۷ تیر ۱۳۸۳

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

امام خامنه‌ای: ما به الگوی حضرت زهرا (س) نیازمندیم بیشتر بخوانید »