امام خمینی ( ره )

شهید آیت الله دکتر محمد مفتح؛ شهید انقلاب ما شاهد جاودانه شد...

شهید آیت الله دکتر محمد مفتح؛ شهید انقلاب ما شاهد جاودانه شد…


شهید آیت الله دکتر محمد مفتح؛ شهید انقلاب ما شاهد جاودانه شد...

به گزارش نوید شاهد، بیست و هفتم آذر ۱۳۵۸ با دست جنایتکار تروریستهای گروه منحرف و منافق فرقان، انقلاب و نظام اسلامی، شخصیت بزرگی را از دست داد که حضورش از اولین سال‌های شکل گیری نهضت روحانیت به رهبری امام تا اوج گیری انقلاب و استقرار نظام، الهام بخش و وحدت آفرین بود. بینش روشن و بیدارگر او، اندیشه پیشرو و راهگشای او، شناخت او از دشمن و ابتکار عمل و اشراف او بر شیوه های موثر تبلیغ دین و تبیین مسیر و راه اصیل امام (ره) و تسلط او بر مبارزه با محوریت آرمان دینی و حاکمیت ارزشهای الهی و معنوی اسلام و خط راستین تشیع، یکی از عوامل پیشبرد و پیروزی انقلاب بود. حضور او در کنار بزرگانی چون استاد شهید مطهری و شهید دکتر بهشتی و آیت الله خامنه ای، مایه قوام و قائمه انسجام تشکیلاتی و مبارزاتی روحانیت انقلابی و تکیه گاهی برای تعمیق معرفت دینی و رشد سیاسی ملت در مسیر مبارزات و در حرکت به سمت شکل گیری انقلاب اسلامی بود. نام این استاد و اندیشمند شهید، همچنین با حرکتی بزرگ در تاریخ انقلاب و نظام گره خورده است: بانی وحدت حوزه و دانشگاه و آغازگر و مبتکر پیوند قشر روحانی و دانشجو.

در مسیر پیوند علم و دین

محمد مفتح در سال ۱۳۰۷ در خانه ادیب فاضل و روحانی فرزانه: حاج شیخ محمود مفتح در همدان، دیده به جهان گشود. دانش اندوزی در سایه معنویت و تربیت و در پرتو فضیلت از همان دوران کودکی، در جان او نقش بست. پدرش از واعظان مشهور همدان بود که در نهایت اخلاص و صداقت روزگار می گذراند و چون در ادبیات عرب و فارسی تبحر داشت، اشعار زیادی در مدح و منقبت و رثای اهل بیت سروده که ضمن زیبایی‌های لفظی از مضامین عالی و تاریخ صحیح ائمه و احادیث معتبر سرچشمه گرفته بود. وی علاوه بر سخنوری و وعظ در حوزه علمیه همدان به تدریس نیز اشتغال داشت.
مقدمات علوم عربی، فقه، و بخشی از منطق را نزد پدر، ملاعلی همدانی، سیدمحمد جلالی و شیخ محمدعلی همدانی آموخت و در سال ۱۳۲۲ برای ادامه تحصیل به قم مهاجرت کرد و در مدرسه دارالشفا اقامت گزید. دکتر مفتح بخشی از کتاب رسائل شیخ انصاری را نزد آیت الله مجاهد تبریزی و دروس خارج خصوصاً بخشی از اصول را در محضر آیت الله العظمی بروجردی فراگرفت. همچنین در فلسفه و حکمت نزد فیلسوف جلیل القدر علامه محمدحسین طباطبائی تلمذ کرد و در فقه نیز پس از مرحوم آیت الله العظمی حاج آقا حسین بروجردی، از محضر آیت الله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی و آیت الله العظمی مرعشی نجفی و سپس امام خمینی استفاده کرد. آیت الله سید محمد جحت نیز پرتوی از اندیشه های فقهی خود را به این شاگرد وارسته انتقال داد. بخشی از دروس فلسفه و عرفان را پس از علاما طباطبایی و امام خمینی، نزد آیت الله حاج میرزا ابوالحسن رفیعی اصفهانی آموخت.
ذوق سرشار و استعداد عالی به همراه کوشش پیگیر و وجود اساتید برجسته سبب گردید تا او به صورت شگفت‌انگیز و شایان توجهی دروس حوزه از جمله رسائل، مکاسب و کفایه را طی سال‌های ۱۳۲۲ تا ۱۳۲۴ فراگیرد و خود در زمره اساتید حوزه علمیه قم قلمداد گردد.

شاگردی که شیفته و شیدای استاد بود

دکتر مفتح، عرفان و دروس خارج فقه و اصول را در عالی‌ترین سطح نزد، رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی فراگرفت. او علاوه بر رابطه شاگردی و استادی، با امام پیوندی صمیمانه و عمیق و قلبی داشت و آن روح قدسی نیز به ایشان علاقه و عنایتی ویژه داشت و در مدتی که امام امت در نجف بسر می‌برد، وی به طریقی با الگو و اسوه خویش ارتباط بر قرار کرد.
همزمان با تحصیلات حوزوی، تحصیلات دانشگاهی را نیز پی گرفت و موفق به دریافت دانشنامه دکتری رشته الهیات و معارف اسلامی از دانشگاه تهران شد. پایان نامه او با عنوان حکمت الهی در نهج البلاغه، به دلیل عمق مطالب و انسجام مباحث علمی مطرح شده، با درجه بسیار خوب مورد تایید استادان دانشگاه واقع شد.

آثار و تألیفات علمی

با وجود آن که دکتر مفتح در سنگرهای مختلف و متعددی از روشنگری و هدایت فکری جامعه در مساجد و محافل مذهبی و مجانع علمی، و در عرصه مبارزه سیاسی حضور داشت و در سطح حوزه و دانشگاه و دبیرستان تدریس می‌نمود، از انجام کارهای پژوهشی و تألیفات علمی نیز غافل نبود و نگاشته‌های ارزشمندی به صورت تألیف و ترجمه از او بجا مانده است که نظری بر این تالیفات، نشان از وسعت، تنوع، جامعیت و انسجام علمی نگاه و بیان آن عالم و متفکر شهید دارد:
۱ – ترجمه تفسیر مجمع البیان: جلد اول و دوم این تفسیر به قلم استاد مفتح و با همکاری آیت الله حسین نوری همدانی ترجمه شده است. سایر مجلدات این تفسیر را دیگر دانشمندان حوزه، ترجمه نموده‌اند.
۲- حاشیه بر اسفار ملاصدرا: این حاشیه را دکتر مفتح در زمان تحصیل و تدریس خود بر کتاب حکمه متعالیه در اسفار اربعه عقلیه ملاصدرا نوشت و چنین کاری مبین عمق دید و ژرفای اندیشه آن استاد در عرصه حکمت و فلسفه است.
۳- روش اندیشه: این کتاب را دکتر مفتح به سال ۱۳۳۶ در علم منطق نوشته است که به عنوان یکی از منابع درسی در حوزه و دانشگاه از آن استفاده می‌شود. مرحوم علامه طباطبائی بر این کتاب، مقدمه ای نگاشته و دقت نظر، اصابت فکر، وفای بیان و سهولت لفظ مولف را ستوده است.
۴- حکمت الهی و نهج البلاغه: اثر یاد شده پایان‌نامه تحصیلی دوره دکترای شهید مفتح است و ضمن آن که از ژرف‌نگری و وسعت مبانی برخوردار است، مطالب آن برای عموم مردم نیز قابل استفاده است. این کتاب دارای پیش گفتاری نسبتا مفصل، مقدمه و سه بخش است.
۵- آیات اصول اعتقادی قرآن: این کتاب شامل چند بخش است که بخش اول پژوهش های استاد مفتح را در خصوص مباحث اعتقادی شیعه با تکیه بر آیات قرآن در بر می‌گیرد.
۶- نقش دانشمندان اسلام در پیشرفت علوم: این نوشتار ۶۰ صفحه‌ای مجموعه مقالات دکتر مفتح است که در سال چهارم مجله مکتب اسلام به تدریج انتشار یافته است که هشت مقاله را در بر می‌گیرد.
۷- ویژگی‌های زعامت و رهبری: در این اثر مقالات و سخنرانی‌های این شهید بزرگوار در خصوص زعامت و رهبری و مباحث حکومت اسلامی گردآوری شده است.
۸- مقالات: در مجلاتی چون مکتب اسلام، خصوصا مکتب تشیع و نیز مجله معارف جعفری شهید مفتح مقالاتی را در خصوص معارف اسلامی و معرفی مذهب حقه تشیع نوشته است که یکی از این مقالات ارزشمند مطلبی است تحت عنوان «مکتب اخلاقی امام صادق علیه السلام» که در پنجمین نشریه سالانه مکتب تشیع در خرداد ۱۳۴۲ ش. درج گردید.
۹- مقدمه‌نویسی بر آثار دیگران: از دیگر کوشش‌های فکری دکتر مفتح نوشتن مقدمه بر آثار نویسندگان جوان حوزه است که از مجمع علمی اسلام شناسی – که خود مسئولیت آن را به عهده داشت – شروع شد و تا چند سال بعد استمرار یافت. مجموعه این نوشته‌های ارزشمند اگر؛ جایی تدوین گردد خود کتابی مستقل و در عین حال سودمند را تشکیل خواهد داد. گزیده‌ای از این مقدمه‌نویسی‌ها در کتابی تحت عنوان افکار استاد شهید دکتر مفتح آمده است.
علاوه بر این، ترجمه های متعددی نیز از این استاد اندیشمند در حوزه های مختلف پژوهشی بجا مانده است که در این مجال اندک، فرصت ذکر آن نیست.

در عرصه مبارزه علمی، روشنگری فکر جمعی و جهاد تبیین

۱- تأسیس دبیرستان دین و دانش
دکتر مفتح از دوران طلبگی به مسائل سیاسی و اجتماعی حساس و صاحب دید و درک و موضع و مسئولیت بود. او در سال ۱۳۳۴ به همراه شهید بهشتی برای تربیت نسل جوان «دبیرستان دین و دانش» را پایه‌گزاری کرد.
۲- تاسیس کانون دانش آموزان و فرهنگیان
در همین سال‌ها با همکاری حضرت آیت الله خامنه‌ای و شهید دکتر بهشتی، کانون دانش آموزان و فرهنگیان را در قم تأسیس کرد.
۳- نگارش مقالات روشنگر در تبیین معارف اصیل مکتب
مفتح مقالات علمی و دینی نیز می‌نوشت که شماری از آن‌ها در مجله‌های مکتب اسلام و مکتب تشیع به چاپ رسید.
۴- تاسیس مجمع علمی اسلام شناسی
مفتح در جهت تبیین و نشر معارف اسلامی، متناسب با نیازها و پرسشهای جامعه، مجمع علمی اسلام‌شناسی را در سال‌های ۱۳۳۸ و ۱۳۳۹ با جمعی از نخبگان حوزه بنیان نهاد. این مجمع در مدت کوتاهی توانست با تألیف و نشر ۱۳ عنوان کتاب که بر اکثر آنان شهید مفتح به قلم خودش مقدمه نوشته است، معارف اسلامی را به زبان نو و متناسب با نیازهای نسل معاصر بیان نماید. در پی نشر کتاب‌ها، مفتح تحت فشار ساواک قرار گرفت. از ابتدای دهه چهل و آغاز انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی، محمد مفتح در صحنه مبارزه و سیاست حضور فعال داشت.
۵- برنامه‌ریزی برای اصلاح حوزه
یکی از کارهای مفتح طرح برنامه‌ریزی برای حوزه علمیه قم و ارائه شیوه نوین در تدریس و برنامه‌های درسی حوزه بود، که این طرح را با همکاری شهیدان بهشتی، قدوسی و سعیدی تعقیب می‌نمود. این طرح‌ها منجر به تأسیس نسل جدید مدارس در حوزه گردید.
۶- همکاری با هیاتهای موتلفه اسلامی
پس از سپری شدن دوران تبعید از سوی رژیم مجبور به اقامت در تهران گردید. مفتح در تهران نیز فعالیت‌های انقلابی خویش را گسترش بخشید و از اعضای روحانی و فکری جمعیت مؤتلفه به شمار می‌رفت که در آن شهیدان مطهری و بهشتی، ربانی شیرازی و محمدجواد باهنر نیز عضویت داشتند.
۷- در پایگاه مسجد الجواد
شهید مفتح در تهران مسجد الجواد را مرکز فعالیت‌های خویش قرار داد، و در کلاس‌ها مباحث اسلامی را باطرح نوین و شکل جدید مطرح می‌کرد که مورد استقبال جوانان قرار می‌گرفت. کلاس‌های اسلام‌شناسی به خصوص تفسیر قرآن وی یکی از مباحث جذاب و قابل استفاده برای جوانان و دیگر اقشار جامعه بود.
۸- در پایگاه مسجد جاوید
پس از اینکه مسجد الجواد توسط رژیم پهلوی بسته شد در سال ۵۲ شهید مفتح در مسجد جاوید فعالیت خویش را آغاز کرد و به تشکیل کلاس‌های عقاید، دعوت از خطبا و وعاظ بزرگ، تشکیل کتابخانه، برگزاری کلاس‌های اسلام شناسی، جامعه شناسی، تاریخ ادیان، اقتصاد، فلسفه، تفسیر قرآن و نهج البلاغه اقدام نمود که مورد استقبال طبقات مختلف قرار گرفت. در سوم آذر ۵۳ بعد از سخنرانی حضرت آیت الله خامنه‌ای، یار و همسنگر و همرزم مفتح در این مسجد، ساواک، مسجد را تعطیل نموده و آیت الله خامنه‌ای و محمد مفتح را دستگیر و زندانی کرد.
۹- در پایگاه مسجد قبا
پس از آزادی شهید مفتح از زندان در سال ۵۴، امامت مسجد قبا -که به قول شهید بهشتی «قرار بود یک امام فعال و پرجوش باید در آنجا باشد»- به عهده­ او گذاشته شد. وی در همین سال در سفری به کشور مصر ضمن بازدید از دانشگاه الازهر، از دو شخصیت متخصص و برجسته اقتصاد اسلامی دانشگاه الازهر برای افتتاح صندوق قرض الحسنه مسجد قبا دعوت کرد که ساواک مانع آن گردید.
۱۰- پیشگام اندیشه مقاومت جهانی اسلام در برابر صهیونیسم
مسائل جهان اسلام و به خصوص مسئله فلسطین و قدس برای مفتح از اهمیت زیادی برخوردار بود. وی بعد از آزادی از زندان کمک‌های مردم تهران برای شیعیان لبنان را جمع‌آوری و برای نظارت بر توزیع آن شخصا به لبنان رفت.
یکی از نقاط عطف در نخستین روز جهانی قدس، اعلامیه­‌ای بود که در آن روز صادر شد که این اعلامیه توسط دکتر محمد مفتح نوشته شده بود. نگارش این اعلامیه و همچنین توجه ویژه ایشان به لبنان را می­توان از نمودهای برجسته شخصیت دکتر محمد مفتح و بیانگر دغدغه ایشان در خصوص مسئله مقاومت دانست. پس از پيروزى انقلاب اسلامى، رهبر انقلاب يك گام عملى در راستاى حمايت از مردم فلسطين برداشتند. ايشان جمعه‌ى آخر ماه مبارك رمضان سال 1358ـ اولين رمضان در حاکمیت نظام اسلامی ـ را به عنوان پشتيبانى از مبارزات و قيام مردم مظلوم اين سرزمين، «روز جهانى قدس» اعلام كردند. در پى اعلام اين روز راه‌پيمايى‌هاى باشكوهى در سراسر ايران برگزار شد. به همين مناسبت، راه‌پيمايى گسترده‌اى در تهران هم صورت گرفت. در پايان راه‌پيمايى روز جهانى قدس، قطعنامه‌اى صادر شد كه متن آن توسط آيت‌الله دكتر مفتح تهيه شده بود. ايشان از جمله نادر شخصيت‌هاى انقلاب بودند كه توجه خاصى به مسايل فلسطين و لبنان داشتند. جمع‌آورى كمك‌هاى مردم در حمايت از مردم مظلوم لبنان و تلاش براى تأسيس مركز آموزش براى فرزندان شهداى شيعه‌ى لبنانى از اقدامات صورت گرفته توسط ايشان بود. با چنين سابقه‌اى طبيعى بود كه هدايت و برنامه‌ريزى و تهيه‌ى قطعنامه‌ى اين روز جهانى هم با او باشد.

دانش استاد محترم و از زبان و علم او بهره‌ها برای اسلام و پیشرفت نهضت برداشته شود؛ و امید است از شهادت امثال ایشان بهره‌ها برداریم. من شهادت را بر این مردان برومند اسلام، تبریک و به بازماندگان آنان و ملت اسلام تسلیت می‌دهم. سلام بر شهیدان راه حق…

شمع امید رهروان در شب ظلمانی ما….

دید چو خصم فتنه‌گر نهضت حق مدار ما
شد پی آنکه افکند فتنه به روزگار ما
ضربه ز هر کرانه زد بر صف استوار ما
لطمه به هر بهانه زد بر خط اقتدار ما
چه فتنه ها که شد به پا به ساحت قیام ما
مگر برد از این چمن طراوت بهار ما
خود بنگر چه لاله ها چیده ز لاله زار ما
خود بشنو چه غنچه ها برده ز هر کنار ما
به داس کین بریده بس شاخه میوه دار ما
به خاک و خون کشیده بس نغمه سرا هزار ما
کشت مفتح آنکه بود پایه اتحاد ما
پیرو خط رهبری در خور اعتماد ما
محکم و پرتوان از او قائمه ی وداد ما
ساخت ز مسجد قبا پایگه جهاد ما
بود صفا و رونق محفل روحانی ما
شمع امید رهروان در شب ظلمانی ما
کفر چو خواست سد کند راه مسلمانی ما
به خون کشیده قامت عالم ربانی ما
معاضد امام ما مجاهد قیام ما
معلم عظام ما عزیز خاص و عام ما
گرچه به تیر دشمنان تارک او نشانه شد
طایر جان او رها از قفس زمانه شد
نام بلند او کنون زیور هر کرانه شد
شهید انقلاب ما شاهد جاودانه شد.

بانی وحدت حوزه و دانشگاه در تاریخ انقلاب

یکی از مهمترین فصول و ابعاد فکری و شاخصه های شخصیت و بینش فرهنگی و سیاسی آن شهید عالیمقام، پیوند او با مساله طرح و ابتکار و تبیین ضرورت وحدت حوزه و دانشگاه است.
حکمت الهی چنین مقدر کرده بود که شهید مطهری و دکتر مفتح که از شخصیت‌های برجسته حوزه علمیه بودند به دانشگاه رفته و در دل‌ها، انگیزه‌ها و هدف‌های دو قشر دانشگاهی و روحانی وحدت ایجاد کنند و یکی از بلندترین آرزوهای امام یعنی پیوند این دو قشر را عملی سازند. شهید مفتح اقدام عملی در راه رسیدن به چنین وحدتی را تغییر نظام آموزشی دانشگاه می‌دانست و عقیده داشت دانشگاهی که هدف آن پرورش انسانهای دانشمند، دیندار، متعهد و نیکوکار است، باید علم و تخصص خود را در راه اعتلای کشور و تامین سعادت مردم بکار گیرد و در طریق استقلال، عزت و عظمت کشور از خود اهتمامی توام با صداقت و جدیت به خرج دهند. در برنامه چنین دانشگاهی باید عرصه بحث و تحقیق، علم و عمل توام با اخلاص مهیا گردد و به عقیده وی انس حوزه و دانشگاه با یکدیگر در رسیدن به چنین حالتی تاثیر بسزایی دارد.

آنکس که نمی توانم‌ نامش را روی منبر بگویم!….

شهید مفتح، همواره در دوران تبعید و دوری ظاهری امام از مردم و کشورش، چراغ نام و یاد او را به هر بهانه و در هر فرصت، روشن‌ نگاه می داشت.
او بعد از تبعید امام بار‌ها در سخنرانی‌های خود نام آن حضرت را بر زبان می‌راند و حاضران نیز سه بار صلوات می‌فرستادند. هنگامی‌که از این گونه تجلیل از امام منع شد با عنوان «مرجع مورد نظر ما» از ایشان یاد می‌کرد. از جمله در یکی از سخنرانی‌هایش در هیات محبان‌الحسین تهران در آذر ماه ۱۳۴۵، ضمن یادآوری خاطره‌ای از تشییع جنازه با شکوه آیت‌الله العظمی بروجردی اظهار داشت:
«در مجلس سوم ترحیم آیت‌الله بروجردی یکی از مراجع بزرگ در کنار من نشسته بود، مرجعی که نامش باعث افتخار من است. آن کسی که او را به هر کجا ببرند، عزیز خواهد بود، آن مرجعی که هر کجا نامش برده شود قلب‌ها شاد و اشک‌ها از دیده جاری خواهد شد. آن شخصی که نامش را نمی‌توانم بر روی منبر بگویم. آن کسی که هر روز بعد از هر نماز او را دعا می‌کنیم و افتخار شاگردی او را دارم.»
عشق او به امام پس از انقلاب در همراهی او با ایشان و همکاری در پیشبرد انقلاب تداوم و تجلی روشنی داشت. او در روز ورود امام، عهده دار یک مسئولیت خطیر و حساس تاریخی شد و مدیریت ستاد استقبال از رهبر انقلاب را در دست داشت و در سخنرانی تاریخی ایشان در بهشت زهرا نیز در کنارشان بود. وی همچنین عضو جامعه مدرسین، از پایه گذاران جامعه روحانیت نبارز، و از طراحان و بنیانگذاران کمیته های انقلاب نیز بود.

به خاک و خون کشیده بس، نغمه سرا، هزار ما…..

سرانجام دست پلید شیطان بزرگ از آستین مزدوران منحرف متعلق به گروهک فرقان که پیشتر، بزرگانی از ارزشمندترین یاران و همراهان امام از جمله استاد شهید آیت الله مطهری و حاج مهدی عراقی و… را به شهادت رسانده بودند، بیرون آمد و صبح ۲۷ آذر ۵۸، این متفکر انسان ساز و مربی بزرگ جامعه و بازوی مستحکم امام و پشتوانه انقلاب را جلوی درب ورودی دانشکده الهیات، خانه اصلی و سنگر روشن اندیشی و هدایتگری او، به همراه دو پاسدار محافظش ترور کرده و در خون نشاندند.

ما را از چه می ترسانند؟!….

حضرت امام خمینی (ره) در پیامی بمناسبت شهادت این عالم مبارز و اندیشمند بزرگ انقلاب فرمودند:
آن گاه که منطق قرآن، آن است که ما از خداییم و به سوی او می‌رویم و مسیر اسلام، بر شهادت در راه هدف است، و اولیای خدا – علیهم السلام – شهادت را یکی از دیگری به ارث می‌بردند، و جوانان متعهد ما برای نیل شهادت در راه خدا درخواست دعا می‌کرده و می‌کنند، بدخواهان ما که از همه جا وامانده دست به ترور وحشیانه می‌زنند، ما را از چه می‌ترسانند؟ آمریکا خود را دلخوش می‌کند که با ایجاد رعب در دل ملت- که سربازان قرآنند- می‌تواند وقفه‌ای در مسیر حق و عقب گردی از جهاد مقدس در راه خدا ایجاد کند؛ غافل از اینکه ترس از مرگ برای کسانی است که دنیا را مقرّ خود قرار داده و از قرارگاه ابدی و جوار رحمت ایزدی بی خبرند. اینان از کوردلی، صحنه‌های شورانگیز ملت عزیز و شجاع ما را در هر شهادتی، پس از شهادتی که در پیش چشمان خیره آنان منعکس است نمی‌بینند. صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ
اینان می‌بینند که هزار و سیصد سال بیشتر از صحنه حماسه آفرین کربلا می‌گذرد و هنوز خون شهیدان ما در جوش و ملت عزیز ما در حماسه و خروش است. جناب حجت الاسلام دانشمند محترم آقای مفتح و دو نفر پاسداران عزیز اسلام- رحمة الله علیهم- به فیض شهادت رسیدند و به بارگاه ابدیت بار یافتند، و در دل ملت و جوانان آگاه ما حماسه آفریدند و آتش نهضت اسلامی را افروخته‌تر و جنبش قیام ملت را متحرک‌تر کردند. خدایشان در جوار رحمت واسعه خود بپذیرد و از نور عظمت خود بهره دهد. 

انتهای گزارش/



منبع خبر

شهید آیت الله دکتر محمد مفتح؛ شهید انقلاب ما شاهد جاودانه شد… بیشتر بخوانید »

فیلم / ماجرای ترور اولین شهید محراب؛ آیت الله قاضی

فیلم / ماجرای ترور اولین شهید محراب؛ آیت الله قاضی

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

فیلم / ماجرای ترور اولین شهید محراب؛ آیت الله قاضی بیشتر بخوانید »

همسرشهید میرزایی: اولین اعزام مهدی به جبهه بعد از 3 ماه زندگی مشترک، ختم به شهادت شد

روایتی از عشق در سایه ایثار/ همسر شهیدی که هرگز تنها نماند


همسرشهید میرزایی: اولین اعزام مهدی به جبهه بعد از 3 ماه زندگی مشترک، ختم به شهادت شد

سردار رشید اسلام شهید حاج مهدی میرزایی در ۱۹ شهریور ۱۳۴۱ در شهر مقدس مشهد دیده بر جهان پررمز و راز هستی گشود و تا شش سالگی قرآن را از پدر آموخت. با پیروزی انقلاب در قسمت مکانیکی و فنّى جهاد سازندگی به كار مشغول شد و دوران سربازى را هنگام انتخابات ریاست جمهوری گذراند و ایشان که در صدر حرکات قرار داشت و ماهیت بنی صدر را از ابتدا شناخته بود، از رأى دادن به وی جلوگيرى می‌کرد. او هشت بار در عملیات های متفاوت مجروح شد. همچنین در عملیات هایی از جمله: سوسنگرد، قله‌ی الله اکبر، نصر، طریق القدس، چزابه، فتح المبین، بیت المقدس، رمضان، مسلم بن عقیل، والفجر ۱، ۳ و ۴ و خیبر شرکت فعال داشت. او به عنوان فرمانده‌ گروه تخریب تیپ امام رضا(ع) و سپس گروه تخریب لشکر ۵ نصر و درنهایت فرمانده تیپ امام موسی کاظم(ع) بود. سردار شهید مهدی میرزایی در عملیات میمک در ۲۸ مهر ۱۳۶۳ بر اثر اصابت ترکش خمپاره به درجه رفیع شهادت پیوست. حمیده شریفی همسر شهید دفاع مقدس مهدی میرزایی صفی آبادی به مناسبت سالروز شهادت همسرش با خبرنگار نوید شاهد به گفت و گو پرداخته است که در ادامه می آید.

 

این همسر شهید خاطرات خود را از طریقه آشنایی با شهید میرزایی آغاز کرد و گفت: توسط مادر یکی از همرزمانشان به نام شهید سیدهاشم آراسته که در همسایگی منزل ما در خراسان رضوی بودند، آشنا شدیم. بعد از مراسم خواستگاری، مراسم عقد ما در منزل امام جمعه مشهد که آن زمان آیت الله شیرازی بودند، برگزار شد. بعد از ۴ اردیبهشت ۱۳۶۳ برای دیدن امام خمینی(ره) به جماران رفتیم. برای من خیلی جذاب بود که در زمان عقد به دیدن امام(ره) بروم . همسرم وقتی دست امام را بوسیدند از ایشان خواستند که دعا کنند جزوی از شهدا باشند. امام(ره) در جواب گفتند:«شما باشید و خدمت کنید.»

وی ادامه داد: بعد از عقد یکی دوبار به جبهه رفتند و بعد در مرداد ۱۳۶۳ مراسم عروسی را برگزار کردیم و به خونه خودمان رفتیم. سه روز از زندگی مشترکان گذشته بود که همراه فرماندهان سپاه ابتدا مشرف به حج و سپس به مدت ۱۰ روز به مشهد رفتند. وقتی برگشتند مدتی بعد به جبهه رفتند و عملیات «میمک» شروع شد. ایشان در آن عملیات در ۲۸ مهر ۱۳۶۳ هنگام غروب آفتاب که با شهادت امام سجاد(ع) مصادف شده بود، بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسیدند و 3 ماه زندگی مشترک ما به اتمام رسید.

حمیده شریفی به ویژگی شخصیت همسر شهیدش اشاره کرد و گفت: ایشان همیشه لبخند به لب داشت و مرد مهربانی بود؛ همچنین مسئولیت کاری را که به عهده داشت به خوبی انجام می داد. هر زمان که به جبهه می خواست اعزام شود، از من عذرخواهی می کرد و می گفت: «ببخشید که تو را تنها می گذارم و می روم.» وقتی زندگی مشترکمان شروع شد و به جبهه رفت، یک شب در میان به من زنگ می زد و صحبت می کردیم. هیچ موقع صدایش را بالا نمی برد و اگر مسئله ای پیش می آمد خیلی آرام صحبت می کرد.

همسرشهید میرزایی: اولین اعزام مهدی به جبهه بعد از 3 ماه زندگی مشترک، ختم به شهادت شد

این همسر شهید ادامه داد: یکی از خاطراتی که از ایشان برایم به یادگار مانده، رفتارش در جمع هنگام غیبت دیگران بود. وقتی می دید در جمعی که نشسته افرادی غیبت و بدگویی کسی را می کنند، از جایشان بلند می شد و جای دیگری می نشست. حتی کلمه ای هم به آن فرد نمی گفت و با رفتارش شخص را متوجه اشتباه خود می کرد، لذا اقوام و دوستان برای شهید خیلی ارزش و احترام قائل بودند.

وی که معلم بازنشسته آموزش و پرورش هم است، گفت: اولین باری که از خانه مان به جبهه اعزام شد، به آخرین اعزامش تبدیل شد و در همان عملیات به شهادت رسید. من هیچ وقت مصائب جنگ را از خودم جدا نمی دانستم لذا برای اعزام ایشان به جبهه هیچ مخالفتی نداشتم. ایشان موسس تخریب خراسان بود، زمانی که میدان مین را می خواستند تخریب کنند؛ همرزمش شهید میرزایی تعریف می کرد: «با وجود پیش رو بودن مسیر صعب العبور، هیچ موقع برای خنثی کردن مین خم نشدند و مین هایی که می توانستند حرکت بدهند را با نوک پا جا به جا می کردند.»

حمیده شریفی به خاطره ای از دوران تجرد شهید اشاره کرد و افزود: در یکی از عملیات ها، عصب دستشان از کتف قطع می شود و دیگر توان تکان دادن نداشتند. روزی به دکتر می روند و شرح حال می کنند. دکتر هم می گوید: «برای چی رفتی جبهه؟کی گفته بری؟ حالا که رفتی نوش جانت که اینطوری شدی.» مهدی تعریف می کند که وقتی به خانه آمد خیلی نارحت شد اما ناراحتی اش برای خودش نبود بلکه برای بچه هایی بود که در جبهه داشتند زحمت می کشیدند. ناگهان مادرش به او می گوید دستت را تکان بده. شهید می گوید نمی شود و نمی تواند. اما مادرش پافشاری می کند و می گوید:«خواب دیدم که دست تو سالم شده است.» شهید که این حرف را می شنود، دستش را تکان می دهد و می بیند که نه خبری از درد است و نه خبری از اذیت شدن.

این همسر شهید درباره روزی که در معراج با پیکر شهید مواجه شد، گفت: وقتی وارد معراج شدیم نمی دانستم که پیکر مهدی سر بر بدن ندارد. وقتی بهم گفتند باور نکردم تا اینکه با چشم های خودم دیدم و باور کردم. بعد از شهادتش من هیچ وقت تنها نبودم. همیشه نشانه ای از مهدی می دیدم. یک روز هنگام بازگشت از مدرسه تاکسی گرفتم و به ناچار کنار دو مرد دیگر نشستم. خیلی معذب شده بودم. وقتی به خانه آمدم تصویرش را در دست گرفتم و گفتم: «مهدی ببین من چطور باید برم و بیام.» شب که شد به خوابم آمد و گفت:«فکر کردی من تو را تنها می گذارم؟ وقتی توی تاکسی نشسته بودی، من پهلوی تو بودم. هرجا بری کنارت هستم، خیالت راحت باشد.»

همسرشهید میرزایی: اولین اعزام مهدی به جبهه بعد از 3 ماه زندگی مشترک، ختم به شهادت شد

وی ادامه داد: الان بیش از ۴۰ سال است که هر زمان اتفاقی برای من بیفتد و یا اگر کسی مرا اذیت کند، شهید به خوابم می آید و پیامی می دهد. محال است عکسش را ببینم و آرام نشوم. از او برایم گل های آغشته به خونش که زیر سرش در تابوت بود، به یادگار مانده و هنوز هم دارم. هر زمان که ناراحت باشم برایش دو رکعت نماز می خوانم و او فورا به نحوی از من تشکر می کند. زمستان سال گذشته برسر مزارش رفتم و گله کردم. به او گفتم: «مهدی نگاه کن. هیچ کمکی نمی کنی! اگر تو شهید هستی جوابم را بده.» شب خواب دیدم که به من می گوید:«چرا همچین فکری می کنی؟ من پشتتم، تو تنها نیستی.»

حمیده شریفی در پایان صحیت های خود توصیه ای کرد: از شما خواهش می کنم برای آیندگان واقعیت ها را بیان کنید. ما مدیون شهدا و خانواده آنان هستیم. واقعیت ها را جوری تعریف و تحریف نکینم که در آینده و در قیامت شرمنده شهدا شویم.

انتهای پیام/



منبع خبر

روایتی از عشق در سایه ایثار/ همسر شهیدی که هرگز تنها نماند بیشتر بخوانید »

پیشگامان نهضت امام خمینی (ره)/ عالمی خدمتگزار و پرتلاش

پیشگام نهضت امام (ره)، شهید آیت الله صدوق گلپایگانی


پیشگامان نهضت امام خمینی (ره)/ عالمی خدمتگزار و پرتلاش

به گزارش نوید شاهد، شهید آیت الله صدوق گلپایگانی (ره) مجاهدی نستوه و عالمی وارسته، دردوران ستم شاهی پهلوی، پرچمدار مبارزه علیه ظلم و جور بود.

در میان خیل عظیم شهدای والامقام انقلاب اسلامی، نام شهید آیت الله صدوق گلپایگانی همچون نگینی درخشان می درخشد.

شجاعت و دلیری شهید صدوق ومبارزه علیه رژیم ستمگر شاه ، زبانزد بود، او باوجود دستگیری های مکرر و تهدید های مختلف هرگز از رسالت خطیر خود دست نکشید و با شجاعتی مثال زدنی، به مبارزه علیه ظلم و جور ادامه داد.

شهید صدوق، عالمی برجسته ومبارزی نستوه در پرتو تعالیم حضرت امام خمینی(ره) وبا الهام از مجاهدات ایشان، مسیر پر فراز و نشیب مبارزه علیه طاغوت را پیمود.

آشنایی با امام خمینی و فرزندشان حاج آقا مصطفی و هم نشینی با این بزرگواران، افق دید شهید صدوق راگسترده تر کرد. و او با فلسفه عمیق مبارزه علیه ظلم و ستم آشنا ساخت . او با روشنگری و آگاهی بخشی به مردم ، آنان را به قیام علیه ظلم و ستم ستمگر بر می انگیخت .

شهید صدوق درحقیقت، نمونه ای از تعهد و ایثار بود.

راز موفقیت ایشان درتبلیغ ، در بی ریایی و خلوص نیت ایشان نهفته بود. او به دنبال دنیا و جاه و مقام نبود وتبلیغ را ابزاری برای کسب مال و منال نمی دانست.

شهید با تلاش خستگی نا پذیر خود، نقشی اساسی درمعرفی و تثبیت چهره امام خمینی(ره) به عنوان رهبر انقلاب پس از آیت الله العظمی بروجردی (ره) ایفا کرد. شهید صدوق معتقد بود که امام خمینی(ره) به لحاظ علمی، تقوایی و تعهد شایسته ترین فرد برای رهبری حوزه پس از آیت الله العظمی بروجردی(ره) است.

ایشان با شجاعت و نفوذ بی نظیر خود، لرزه به اندام رژیم ستمگر انداخت . فعالیت های سیاسی این روحانی انقلابی، از سال های آغازین دهه چهل شروع شد.

هوش و ذکاوت این روحانی مبارز ، اورا به یکی از تاثیر گزار ترین چهره­های نهضت تبدیل کرده بود.

سخنرانی های آتشین و روشنگرانه او مردم را علیه رژیم تحریک می کرد و شعله های انقلاب را روشن­تر می ساخت.

شهید صدوق از جمله اولین یاران و حامیان امام خمینی(ره) بود . او با شجا عت تمام از ایشان دربرابر مخالفان و دشمنان دفاع می کرد. ایشان درتمام عرصه های زندگی، از عمران و آبادی روستا گرفته تا امور اجتماعی و معنوی ، با نیت خالص و قلبی سرشار از صداقت به مردم خدمت کرد.

فرق ایشان با دیگران در این بود که هیچگاه منتظر دریافت پاداش و یا تشکری از سوی مردم نبود.

شهید بزرگوار با اخلاص وصف ناپذیر به مردم خدمت کرد و در تمام لحظات زندگی، به یا خدا و نیتی پاک و خالصانه قدم بر می داشتند و همین امر، رمز ماندگاری و جاودانگی اعمالشان را رقم زد.

شهادتشان در راه دفاع و آرمان های انقلاب اسلامی گواه صدق نیت و خلوص قلب این شهید والا مقام است، و مهر تاییدی بر تعهد و وفاداری او به راه حق وحقیقت زد ونام او را در زمره ابدیون تاریخ ثبت کرد.

شهید آیت الله صدوق گلپایگانی، نامی که در تاریخ نهضت امام خمینی(ره) و مبارزات علیه رژیم ستم شاهی پهلوی، همچون نگینی درخشان می درخشد. در میان اوصاف نیک و برجسته این شهید بزرگوار، شجاعت جایگاهی ویژه دارد.



منبع خبر

پیشگام نهضت امام (ره)، شهید آیت الله صدوق گلپایگانی بیشتر بخوانید »