امام خمینی ( ره )

تبیین الگوی رفتاری و رمز پیروزی امام (ره)

تبیین الگوی رفتاری و رمز پیروزی امام (ره)


به گزارش مجاهدت از گروه اخبار داخلی دفاع‌پرس، هفته‌نامه «خط حزب‌الله» که به صاحب‌امتیازی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به انتشار بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی می‌پردازد، در آستانه فرارسیدن ۱۴ خرداد و سالروز ارتحال امام خمینی (ره)، شماره ۳۹۵ خود را با عنوان «رمز پیروزی امام» منتشر کرد و به همین مناسبت در بخش «سخن هفته»، الگوی رفتاری امام (ره) در مقابله با دشمن را تبیین کرده است.

«چرا رهبر معظم انقلاب اسلامی، مجلس یازدهم را «مجلس انقلابی» می‌دانند و بر آن تأکید می‌کنند؟»، پرسشی است که خط حزب‌الله در یادداشت هفته این شماره به آن پاسخ داده است.

خط حزب‌الله این شماره خود را به روح مطهر برادران شهید «جنیدی (رضا، محمد، نصرالله و عبدالحمید)» تقدیم کرده است.

انتهای پیام/ ۱۱۸

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تبیین الگوی رفتاری و رمز پیروزی امام (ره) بیشتر بخوانید »

پیام تسلیت امیرسرتیپ واحدی به مناسبت در گذشت شاعر پیشکسوت نیروی هوایی ارتش

«براتی‌پور» بسیاری از جوانان را در حوزه‌های مختلف علم، فرهنگ و هنر پرورش داد


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، امیر سرتیپ «حمید واحدی» فرمانده نیروی هوایی ارتش (نهاجا) به‌مناسبت درگذشت شاعر انقلابی «عباس براتی‌پور» پیام تسلیتی منتشر کرد.

متن این پیام به شرح زیر است:

«انا لله و انا الیه راجعون

سراینده سرود جاودانی «امام‌، ای بلند آیت آسمانی» به امام (ره)، آن آیت بلند آسمانی پیوست تا در غم از دست دادن همرزم و پیشکسوت هنرمند و خوشنام خود، زنده‌یاد جناب سرهنگ «عباسعلی براتی‌پور» استاد اخلاق و جان نجیب شعر، به سوگ بنشینیم.

استاد براتی‌پور، شاعر متعهد دفاع مقدس و سراینده آثار فاخر آیینی، بسیاری از جوانان را در حوزه‌های مختلف علم و فرهنگ و هنر پرورش داد و به معنای واقعی کلام، معلم بود.

اینجانب؛ ضمن نکوداشت جایگاه والای آن معلم فقید، درگذشت تاثربرانگیزشان را به بازماندگان ایشان، کارکنان نیروی هوایی الهی و اهالی هنر و فرهنگ تسلیت گفته و از خداوند متعال علو درجات را برای آن استاد فقید خواستارم.

فرمانده نیروی هوایی ارتش

سرتیپ خلبان حمید واحدی»

انتهای پیام/ ۱۱۸

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«براتی‌پور» بسیاری از جوانان را در حوزه‌های مختلف علم، فرهنگ و هنر پرورش داد بیشتر بخوانید »

زندگی نامه

تولید اقتصادی، تیرهایی بدون خطا در مواجهه با دشمن است


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار شهید «محمد کاظم‌زاده» روز دوم اردیبهشت سال ۱۳۲۸ در شهر قهدریجان در فضای ساده و صمیمی در خانواده متدین زاده شد؛ و روز دوم اردیبهشت ۱۳۶۰ در قله ایمان کردستان به شهادت رسید.

تحت تربیت پدر و آشنا شدن با تعالیم پاک قرانی به گوهر امانت و نیکی آراسته شد. او با سعی و پشتکار کار و تحصیل را در هم آمیخت تا زندگی را به جریان اندازد. پس از اتمام تحصیلات ابتدایی، برای ادامه تحصیل به اصفهان هجرت کرد و برای تأمین مخارج تحصیل، به کار در کارگاه موزائیک‌سازی مشغول شد و با سعی و تلاش، موفق به اخذ مدرک دیپلم شد.

در این هنگام با توشه‌ای از علم و دانش به زادگاه خود بازگشت و ازدواج کرد؛ سپس به خدمت سربازی اعزام شد. به دلیل پاکدامنی و اخلاق نیکو، محبوب مردم بود. در سربازی به درجه گروهبان دومی نائل آمد و منشی رئیس دادگستری یزد بود.

در سال ۱۳۵۳ به استخدام ذوب آهن اصفهان در آمد. پس از طی دوره‌ آموزشی موفق به کسب فوق دیپلم فنی (تکنسین نورد) شده در آستانه انقلاب از تکنسین‌های اعزام به خارج جهت دوره‌های عالی انتخاب شد که انقلاب به پیروزی رسید. در فضای کارگری با گروه‌های طاغوتی و سرسپرده به مباحثه و مبارزه می‌پرداخت.

او با ارشاد و آگاه سازی کارگران توطئه‌های گروه‌های منحرف را افشا می‌کرد. با بازگشت امام، به اتفاق برادرش و تنی چند از مبارزین به تهران رفت و به نگهبانی از جایگاه امام در بهشت زهرا مشغول شد و از سازمان رادیو و تلویزیون مراقبت به عمل می‌آورد.

پس از تشریف‌فرمایی امام، از جمله نیرو‌های ویژه محافظ امام بود. اوایل انقلاب در کمیته انقلاب اسلامی به جذب نیرو‌های مردمی و تعلیم آموزشی آنان همت گمارد. در اوایل مهر ۱۳۵۹ در جبهه‌ها حضور یافت و به کردستان اعزام شد و در مریوان با سِمَت فرماندهی نیرو‌های بسیج گمارده شد و با کمک برادران ارتش به آزادسازی روستا‌ها و ارتفاعات آن منطقه پرداخت با حاج احمد متوسلیان آشنا شد و با همدیگر همکاری نزدیکی داشتند. او به فرماندهی محور عملیات و پاسگاه شهادت در مریوان برگزیده شد.

او در مراجعت از یکی از ارتفاعات کردستان به محاصره نیرو‌های وابسته رزگاری در آمد و با مجاهدت‌های فراوان محاصره را شکسته و به خط‌الرأس رسیدند. در این هنگام با موج انفجار یکی از آتش بار‌های دشمن به صخره برخورد کرد و به شهادت رسید.

روحش شاد.

زندگی نامه

وصیت نامه شهید کاظم‌زاده را در زیر بخوانید:

سلام بر شما هم‌سنگران و سلام برشما همرزمانم و شما برادران مسلمانم آنگاه که در کارگاه کار می‌کردم، هر روز شاهد شعار دادن گروه‌هایی بودم که به‌نام خلق و به‌نام توده دم از حمایت زحمت‌کشان می‌زدند و خود را ضد امپریالیسم می‌خواندند؛ گرچه از قرآن فهمیده بودم و شناخته بودم که این‌ها مدافعان دروغین هستند که کارگر و کشاورز را سپر حرکت خویش کرده بودند، اما هرگز باورم نمی‌شد که روزی به دست ناپاک کسانی یعنی همان مدافعین دروغین کارگر به خاک و خون بغلتم.

آن روز که من برای نجات مردم، صادقانه به کردستان رفتم و با قلبی مملو از عشق به مردم کُرد و به آن خطه غیور قدم گذاشتم، خدا شاهد است که نه آدم کش بودم و نه ضد خلق و نه دیکتاتور و تنها و تنها به قصد آباد کردن کردستان و برای اسلام به آنجا رفتم، ولی آنان ناجوانمردانه به ما حمله کردند و بسیاری از هم‌فکران و همسنگران مارا به شهادت رساندند.

برادرم! این‌ها از کار تو می‌ترسند و هر مهره‌ای که تو در کارخانه می‌بندی طنابی سربی می‌پندارند که بر گردنشان پیچیده می‌شود و هر وسیله‌ای که تولید می‌کنی، چون تیری است به‌سوی غرب و شرق که خطا رفتنی نیست.

آری؛ اگر هرچند تیر رزمندگان در جبهه به دشمن اصابت می‌کند، اما تولید تو همچون تیر‌هایی است که تماماً هدر نرفته و به دشمن اصابت می‌کند. پس برادرانم پیامم به شما که پیام شهیدان و انبیاء است، تولید است. تولید، تولید.

آرزو دارم که پاسدار خونم و محافظ اسلام باشی که اگر اسلام بماند، همه‌چیز خواهد ماند و استعمار و استشمار از بین خواهد رفت و اگر اسلام نباشد نه تو می‌مانی و نه کار و اگر چنانکه بمانی، به‌صورت انسان نخواهی ماند؛ بلکه به مانند حیوانی خواهی ماند که شرافتش را دزدیده‌اند و سوار بر او از وی بار می‌کشند.

انتهای پیام/ ۱۱۸

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تولید اقتصادی، تیرهایی بدون خطا در مواجهه با دشمن است بیشتر بخوانید »

مردی که به تنهایی ۲۰ نفر بود

بازخوانی پرونده ترور شهید عراقی/ مردی که به تنهایی ۲۰ نفر بود!


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، محمدمهدی ابراهیم عراقی (۱۳۵۸-۱۳۰۹) در سال ۱۳۰۹ در محله پاچنار بازار بزرگ تهران دیده به جهان گشود. پدرش آجرپز و مادرش خانه دار و متدین و دوستدار اهل بیت پیامبر (علیهم‌السلام) بودند.

بعد از شش سال دبستان به دوره دبیرستان رفت. مدتی در دبیرستان مروی درس خواند و بعد به دبیرستان دارالفنون رفت؛ اما به دلیل وضعیت ضعیف معیشتی خانواده مجبور به ترک تحصیل و کمک خرج پدر شد. به بازار بزرگ تهران رفت و در صنوف مختلف شاگردی کرد.

به دلیل جو مذهبی خانواده و شکل گرفتن احساسات مذهبی در مهدی و حضور در کانون فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی یعنی بازار بزرگ تهران در سال ۱۳۲۴ جذب هیأت‌های مذهبی شد و به زودی با حجت‌الاسلام «سید مجتبی نواب صفوی» آشنا شد و جزء شورای مرکزی فدائیان اسلام شد.

روحیه مبارزاتی مهدی جوان با حضور در این تشکل سیاسی – مذهبی به تدریج شکل گرفت و در اکثر اقدامات و فعالیت‌های مبارزاتی ۱۱ ساله فدائیان اسلام نقشی تأثیرگذار داشت  و به عنوان یکی از نیروهای اجرایی توانمند نواب صفوی و فدائیان اسلام ظاهر شد.

شهید عراقی از فعالان و مبارزین باسابقه­ انقلاب اسلامی و از مؤثرترین اشخاص در نهضت امام خمینی (ره) است. مهدی عراقی از نوجوانی و جوانی با اشتغال در بازار تهران، فعالیت‌­های سیاسی خود را در دهه ۱۳۲۰ در کنار اعضای فدائیان اسلام آغاز کرد.

مشارکت در نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران به همراه آیت­‌الله کاشانی و شهید سید مجتبی نواب صفوی و حضور در فراز و نشیب تشکیلاتی فدائیان اسلام از او فردی باتجربه ساخت. عراقی سال ۱۳۳۱ و یک سال قبل از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به همراه برخی دیگر از اعضای جمعیت فدائیان اسلام از این جمعیت جدا شد. وی بین سال­‌های ۱۳۳۱ تا ۱۳۴۲ از فعالیت سیاسی کناره گرفت و به فعالیت در کوره پزخانه و استخراخ سنگ معدن در کنار مراسم‌­های مذهبی پرداخت.

مهدی عراقی در دهه ۱۳۴۰ در مقابله با برخی سیاست‌های رژیم پهلوی همچون لایحه انجمن‌­های ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید که با مخالفت علما از جمله امام خمینی (ره) نیز همراه بود، به صف نهضت امام پیوست. عراقی از مؤثرترین و فعال­‌ترین افراد حاضر در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در تهران و قم است که مسئولیت حفاظت از منزل امام خمینی (ره) را برعهده داشت.

در این دوره با ابتکار وی و موافقت امام (ره) هیئت­‌های مذهبی – سیاسی بازار تهران جهت هماهنگی و فعالیت منسجم در قالب «هیئت‌های مؤتلفه اسلامی» متشکل می‌­شوند. عراقی عضو شورای مرکزی این هیئت­‌ها و تشکیل دهنده شاخه­ نظامی آن است. سال ۱۳۴۳ با طرح لایحه کاپیتولاسیون و مخالفت صریح امام با آن، مؤتلفه اقدام به ترور نخست‌­وزیر وقت حسنعلی منصور کردند. بهمن ۱۳۴۳ عراقی به اتهام شرکت در ترور منصور دستگیر و به حبس ابد محکوم شد.

شهید عراقی در جلسه محاکمه اعضای مؤتلفه اسلامی به جرم کشتن «حسنعلی منصور»

او در دوره ۱۳ ساله محکومیت خود در زندان ضمن مدیریت امور زندانیان مسلمان، رفتاری تسامح­‌ جویانه با سایر زندانیان دارد. ادامه فعالیت­‌های سیاسی عراقی در زندان منجر به تبعید یک ساله او به زندان برازجان شد. سال ۱۳۵۵ به همراه عده دیگری از زندانیان سیاسی با توجه به سیاست فضای باز سیاسی مطرح شده توسط حکومت پهلوی از زندان آزاد شد.

وی در این مدت تا پیروزی انقلاب اسلامی ضمن تلاش برای ایجاد انسجام و وحدت میان گروه­‌های مبارز مسلمان به ارتباط­‌گیری با سایر جریان­‌های فکری از جمله ملی­‌گرا‌ها می‌­پردازد. برگزاری مراسم ختم دکتر «علی شریعتی» و یادواره «سید مصطفی خمینی» از جمله فعالیت­‌های سازماندهی شده عراقی علیه حکومت در این دوره است.

آذر ۱۳۵۷ عراقی به پاریس رفت و مدیریت بیت امام خمینی (ره) در نوفل لوشاتو را برعهده گرفت. او ضمن بازگشت مجدد به تهران برای ساماندهی راهپیمایی تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷، مجدداً به پاریس رفت و همراه با امام به تهران بازگشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، هیئت­‌های مؤتلفه اسلامی به حزب جمهوری اسلامی پیوسته و مهدی عراقی در اردیبهشت ۱۳۵۸ عضو شورای مرکزی این حزب شد.

مدیریت زندان قصر با حکم امام، پیشنهاد تشکیل بنیاد مستضعفان با نظارت بر امور مالی آن و مدیریت امور مالی روزنامه کیهان از جمله مسئولیت‌­های دیگر عراقی در دوره حیات کوتاه او پس از پیروزی انقلاب است. سرانجام ۴ شهریور ۱۳۵۸ مهدی عراقی به همراه فرزندش «حسام عراقی» و «حسین مهدیان» مدیر مسئول روزنامه کیهان در منطقه قلهک تهران توسط اعضای گروه فرقان ترور و همراه پسرش به شهادت رسیدند.

بر اساس اظهارات اکبر گودرزی (رهبر گروه فرقان) طرح ترور مهدی عراقی از سوی وی و محمد متحدی مسئول شاخه­ نظامی گروه مطرح شد. مهدیان که صبح‌ها همراه مهدی عراقی به مؤسسه کیهان می‌رفت، در طرح ترور قرار داشت. در تحلیل فرقانی‌ها هر دو جزئی از جبهه «زر» به شمار می‌آمدند و گودرزی آن­ها را به عنوان مرتبطین با سرمایه‌داران بزرگ معرفی می‌کرد. [۱]

تیم ترور فرقان متشکل از بهرام آذرتیموری، علیرضا یوسفی­‌نسب، علی نیکنام و علی اسدی صبح روز ۴ شهریور ۱۳۵۸ در منطقه قلهک تهران، خیابان زمرد که خانه­ی حسین مهدیان در آن قرار داشت با اسلحه یوزی اتومبیل پیکان حامل آن­ها را مورد هدف قرار داد. مهدی عراقی در اثر گلوله‌ای که به گردنش اصابت کرد، شهید شد و مردم دو مجروح دیگر یعنی حسام عراقی و حسین مهدیان را به بیمارستان ایران مهر قلهک انتقال دادند.

حسام عراقی در بین راه شهید شد؛ اما حسین مهدیان تحت عمل جراحی قرار گرفت و ادامه­ حیات یافت. به دستور امام خمینی (ره) پیکر پدر و پسر شهید به قم منتقل شد. در تشییع جنازه آن­ها در قم نزدیک به نیم میلیون نفر شرکت کردند که حضرت امام از میدان سعیدی تا صحن مطهر در این تشییع حضور یافت. [۲]

مردی که به تنهایی ۲۰ نفر بود

شهید عراقی در زندان برازجان در سال ۱۳۴۸

بهرام آذرتیموری دانشجوی سال آخر رشته ساختمان­ سازی مدرسه عالی ساختمان از ضاربان مهدی عراقی و فرزندش حسام است. آذرتیموری به ­وسیله سعید واحد از اعضای گروه فرقان با جلسات قرآنی اکبر گودرزی آشنا و جذب این گروه شد. وی در همین جلسات با غلامرضا یوسفی­‌نسب آشنا شد و همراه با علی اسدی و علی نیکنام یک تیم چهار نفره متأثر از اندیشه­‌های فرقانی تشکیل داده و در خانه­‌های تیمی مستقر می­‌شوند.

آن­ها ضمن شناسایی شخصیت­‌هایی چون آیت­‌الله سید محمدحسین بهشتی، حجت‌لاسلام محمدجواد باهنر، آیت‌­الله موسوی اردبیلی، آیت­‌الله خسروشاهی و حجت‌­الاسلام حقی جهت ترور، سرقت­‌های مسلحانه‌­ای برای تأمین نیاز‌های مالی گروه از بانک‌های پایتخت دارند.

آذرتیموری هدف از طرح ترور ۴ شهریور ۱۳۵۸ را حسین مهدیان می­‌داند و تیم ترورکننده را سه نفر شامل خود، یوسفی‌­ نسب و اسدی معرفی می­‌کند. وی جریان ترور را اینگونه روایت می­کند که اسدی به عنوان راننده موتور و او و غلامرضا یوسفی­‌نسب مسلح به مسلسل یوزی در کنار و روبروی خیابان کمین می­‌کنند؛ یوسفی‌نسب اتومبیل حامل مهدی عراقی، حسام عراقی و حسین مهدیان را به رگبار گلوله می­‌بندد و وی به عنوان احتیاط و به هنگام اضطرار باید اقدام به شلیک می­‌کرد.

بهرام آذرتیموری معتقد است در عملیات ترور مهدی عراقی هیچ­‌گونه گلوله‌­ای شلیک نکرده و تنها اسلحه کلت خود را در صحنه ترور جا گذاشته است. این در حالی است که وی در بازجویی­‌های بعدی غلامرضا یوسفی­‌نسب را ضارب اصلی، علی نیکنام را راکب موتورسوار، علی اسدی را راننده اتومبیل احتیاطی و خود را ضارب ذخیره در صورت لزوم معرفی می­‌کند که ضرورتی به شلیک وی نبود: «در جریان ترور سعید واحد در اتومبیل بود که رضا و علی اسلحه­‌ها را به او دادند. علی نیکنام راننده موتور و علی اسدی راننده ماشین بود.» [۳]

علی نیکنام دانش‌­آموز دوره متوسطه در یکی از جلسات تفسیر قرآن گودرزی جذب گروه فرقان می­‌شود و در طرح ترور مهدی عراقی به عنوان راکب موتورسوار حضور دارد. او در بازجوئی­‌های خود اعتراف کرده است که ساعت هفت و ۳۰ دقیقه صبح روز ۴ شهریور ۱۳۵۸ به همراه بهرام آذرتیموری، علی اسدی و غلامرضا یوسفی­‌نسب در محل ترور حضور داشته است: «در ترور آقای مهدی عراقی من و علی اسدی و بهرام و رضا بودیم که بهرام مواظب رضا بود و رضا شلیک کرد و من موتور داشتم و علی در ماشین بود برای آنکه اسلحه­‌ها را ببرد.

ساعت هفت و ۳۰ دقیقه آمدیم. علی در آن خیابان ایستاده بود و من و رضا و بهرام سرکوچه آمدیم. من پائین ایستادم و رضا و بهرام سرکوچه و بعد با همدیگر آمدیم. موتور ۱۸۵ بود و موتور کمی منحرف شد و بعد که روزنامه نوشت یک ماشین دنبال ما بود، ولی سرانجام برگشت.» [۴]

درباره اعترافات و اقدامات سایر افراد دخیل در این ترور (علی اسدی و غلامرضا یوسفی‌نسب) اطلاعات چندانی در دسترس نیست. اما غلامرضا یوسفی‌­نسب به عنوان ضارب اصلی و اقدام کننده به ترور مهدی و حسام عراقی در تاریخ ۱۸ دی ۱۳۵۸ همزمان با عملیات کشف خانه­‌های تیمی فرقان، دستگیر و در تاریخ ۱۳ اسفند ۱۳۵۸ به جرم شرکت در ترور محمدولی قرنی، مهدی عراقی و حسام عراقی اعدام می‌­شود.

مردی که به تنهایی ۲۰ نفر بود

شهید عراقی در پرواز کنار امام خمینی (ره)

اکبر گودرزی به ­عنوان رهبر و ایدئولوگ گروه فرقان با رد توجیهات عاملین ترور مهدی عراقی و در پاسخ به سؤالات دادگاه درباره اهداف این ترور که اگر «هدف ترور مهدیان بود چرا اتومبیل حامل وی که در آن مهدی عراقی، فرزندش حسام و دو پاسدار قرار داشتند را به رگبار بستید؟»

گفته است: «موضوع از این قرار است که من گفتم افرادی که مورد هدف ما بودند، افراد مؤثر رژیم بودند. در این تردیدی نیست؛ ولی در مورد پاسدار یا ارتشی، این مسئله مطرح شده که اگر مقاومت کردند، کشته شوند! پاسداران از آن‌ها دفاع کرده‌اند آن‌ها هم ماشین را به رگبار بسته‌اند.» [۵]

وی خود را بی­‌خبر از جزئیات ترور عراقی می‌­داند و معتقد است در مورد افرادی که هدف ترور واقع شده‌­اند، مشورت شده است؛ اما اگر افرادی در برابر اقدام ترور فرقان مقاومت کنند نیز ترور می­‌شوند.

پس از شهادت مهدی عراقی و فرزندش حسام، خانواده شهید عراقی دیداری با امام خمینی (ره) در قم دارند که در این دیدار امام ضمن بیان سابقه آشنایی و اعتماد خود نسبت به شهید مهدی عراقی می‌­فرمایند: «من ایشان را حدود ۲۰ سال است که می‌­شناسم. مهدی عراقی یک نفر نبود، او به‏‎ ‎‏تنهایی ۲۰ نفر بود.» [۶]

گزارش از: عباس علی‌بخشی

منابع

آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده اکبر گودرزی، شماره بازیابی ۱۸۱۸۳، تاریخ بازجویی ۲۱ فروردین ۱۳۵۹

روزنامه جمهوری اسلامی، ۵ شهریور ۱۳۵۸

آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده بهرام آذرتیموری، شماره بازیابی ۳۲۰۶۸

آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده علی نیکنام، شماره بازیابی ۳۲۰۶۷

یادآور: کتاب ماه فرهنگی تاریخی ویژه بازکاوی اندیشه و عملکرد گروه فرقان، سال سوم، شماره­ ۶، ۷ و ۸، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، تابستان، پائیز و زمستان ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹

صحیفه امام، مجموعه آثار امام خمینی (بیانات، پیام­ها، مصاحبه­‌ها و …)، جلد ۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸.

انتهای پیام/ ۱۱۸

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بازخوانی پرونده ترور شهید عراقی/ مردی که به تنهایی ۲۰ نفر بود! بیشتر بخوانید »

روزی که علم و کتل‌ها به تصاویر امام خمینی مزین شد

روایتی از روزی که علم و کتل‌ها به تصاویر امام خمینی (ره) مزین شد


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، از آنجا که در آستانه عاشورای حسینی هستیم، مرکز اسناد انقلاب اسلامی روایتی از محرم سال ۱۳۴۲ از نصب تصاویر امام خمینی (ره) بر علامت دسته از زبان «رضا حداد عادل» را منتشر کرد که به شرح زیر است:

«در محرم سال ۱۳۴۲ هیئت عزاداری تحت سرپرستی شهید «طیب حاج‌رضایی» عملکردی ویژه داشت. رضا حداد عادل می‌گوید: «منزل ما کنار تکیه طیب بود. دسته طیب، شب عاشورا، طبق معمول هر ساله از تکیه بیرون آمد. طیب جلوی علامت در حرکت بود و سینه‌زن‌ها پشت‌ سرش آرام‌ آرام حرکت می‌کردند. آن شب برخلاف سال‌های قبل، عکس‌های حضرت امام خمینی به سینه علامت نصب شده بود.

من تقریباً در سه چهار قدمی طیب ایستاده بودم که اتومبیل دربار کنار خیابان ایستاد. رسول پرویزی (معاون علم) پیاده شد و به طیب گفت: «طیب‌خان! این کاری که کرده‌ای [نصب عکس‌های امام خمینی روی علامت] کار درستی نیست. آن عکس‌ها را بردار.»

طیب مقاومت کرد. پرویزی گفت: «طیب‌ خان! دارم به تو می‌گویم، برای تو بد می‌شود.»

طیب گفت: «می‌خواهم بد شود. عکس‌ها را بر‌نمی‌دارم»

پرویزی با عصبانیت رفت و سوار اتومبیل شد.

اتومبیل با یک چرخش سریع از راهی که آمده بود، برگشت. دسته با علامتی که عکس‌های حضرت امام به آن نصب بود حرکت کرد.»

روزی که علم و کتل‌ها به تصاویر امام خمینی مزین شد

منبع: طیب خان؛ مسعود ده‌نمکی؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی

انتهای پیام/ ۱۱۸

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایتی از روزی که علم و کتل‌ها به تصاویر امام خمینی (ره) مزین شد بیشتر بخوانید »