امام خمینی

شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ اقدام راهبردی امام خمینی (ره) در میدان فرهنگ

شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ اقدام راهبردی امام خمینی (ره) در میدان فرهنگ


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس، پس از فروپاشی نظام پهلوی، نهاد‌های مختلف یکی پس از دیگری پا گرفت؛ اما فرهنگ حاکم بر نهاد‌های جامعه مخصوصاً نهاد‌های فراگیری مانند آموزش و پرورش و دانشگاه‌ها، مسأله ساده‌ای نبود که بتوان در کوتاه مدت، تحولات لازم را در آنها به وجود آورد. از طرف دیگر ادامه کار آنها به ویژه دانشگاه‌ها به همان شکل سابق به صلاح جامعه نبود. در اوایل انقلاب، گروهک‌های مختلف، دانشگاه‌ها را عرصه تاخت و تاز خود ساخته و روند تحصیل و تدریس را مختل کرده بودند.

همه این مسائل ضرورت تغییر بنیادین در برنامه‌ها و شیوه‌های تدریس و تربیت و اهداف آن را ایجاب می‌کرد؛ در نتیجه، خصوصاً با توجه به جو حاکم بر دانشگاه‌ها، مدتی تمام دانشگاه‌های کشور تعطیل شد و به فرمان امام خمینی (ره) ستاد انقلاب فرهنگی به منظور ساماندهی امور فرهنگی مدارس و دانشگاه‌ها تشکیل شد. با بازگشایی دانشگاه‌ها، فعالیت ستاد انقلاب فرهنگی ادامه یافت و ضرورت توسعه و تعمیق کار این ستاد ایجاب کرد که در نوزدهم آذر ۱۳۶۳، حضرت امام، رؤسای سه قوه و تعداد دیگری از اندیشمندان فرهنگی کشور را به اعضای آن بیفزایند و بدین شکل ستاد انقلاب فرهنگی با ترکیب جدید خود، تحت عنوان شورای عالی انقلاب فرهنگی فعالیت خود را آغاز کرد. 

و

متن پیام امام خمینی (ره) خطاب به اعضای ستاد انقلاب فرهنگی:

اکنون که با تأییدات خداوند متعال و عنایت و دعای حضرت بقیة الله – روحی لمقدمه الفداء – دانشگاه‌ها و مدارس عالی کشور کار خود را در سطح وسیعی شروع کرده اند و حرکت سازندگی با تمام ابعادش در کشور اسلام رو به گسترش هست و مغز‌های متعهد و متخصص به فعالیت‌های پر ارج خود ادامه می‌دهند، با اخراج کارشناسان خائن اجنبی و فرار کارشناسان غرب و شرق زده، که کشور را وابسته به خارج در تمام ابعاد کرده بودند، نیاز مبرم به متخصصان متعهد و اسلام شناسان متخصص و مغز‌های متفکر و نیرو‌های فعال ماهر و اساتید و مربیان و معلمان معتقد به اسلام و استقلال کشور در تمام کشور محسوس و در علوم دانشگاهی و فرهنگ مترقی محسوس‌تر هست. 

ضرورت توسعه و اصلاح مراکز آموزشی و انقلاب فرهنگی به معنای واقعی هر روز روشنتر می‌شود و بحمد الله ستاد انقلاب فرهنگی در مدت کوتاهی که از عمرش گذشته خدمت‌های ارزنده و گام‌های مفید و مؤثری در این امر حیاتی برداشته و مورد تقدیر و تشکر هست. ولی خروج از فرهنگ بدآموز غربی و نفوذ و جایگزین شدن فرهنگ آموزنده اسلامی – ملی و انقلاب فرهنگی در تمام زمینه‌ها در سطح کشور آن چنان محتاج تلاش و کوشش هست که برای تحقق آن سالیان دراز باید زحمت کشید و با نفوذ عمیقِ ریشه دار غرب مبارزه کرد. 

ما می‌دانیم که اگر با دقت ریشه یابی کنیم، آنچه بر ملت ما گذشته و اکنون می‌گذرد حتی جنگ تحمیلی، سرچشمه از دانشگاه غربزده و متخصصان غیر متعهد و وابسته گرفته هست. مع هذا، قشر متدین انقلابی اعم از اساتید متعهد و معلمان وطن‌خواه اسلامی و دانشجویان انقلابی موظفند با هوشیاری بدون غفلت از این مسئله مهم، به دانشگاه‌ها و مدارس و آنان که هنوز خواب رژیم سابق را می‌بینند و رویه‌های فرهنگ شرق را در سر می‌پرورانند.

و

اجازه ندهند که خارج از دروس موظف خود به صحبت‌های انحرافی بپردازند. در صورتی که نصیحت بر آنان اثر نداشت به شورای عالی انقلاب فرهنگی، که شکل گرفته هست و انجام وظیفه می‌کند، اطلاع دهند و باید بدانند با مسامحه در این امر بتدریج در دانشگاه‌ها و دبیرستان‌ها خط انحرافی، نفوذ خواهد کرد و در پیشگاه خداوند متعال مسئول هستند. اینک با تشکر از زحمات ستاد انقلاب فرهنگی برای هر چه بارورتر شدن انقلاب در سطح کشور تقویت این نهاد را لازم دیدم. 

بدین جهت علاوه بر کلیه افراد ستاد فرهنگی و رؤسای محترم قوّه سه گانه، حجج اسلام: آقای خامنه‌ای، آقای اردبیلی و آقای رفسنجانی و همچنین جناب حجت‌الاسلام آقای مهدوی کنی و آقایان: سید کاظم اکرمی، وزیر آموزش و پرورش، و سید رضا داوری و نصرالله پورجوادی و محمدرضا هاشمی را به آنان اضافه کردم. امید هست با فضل توفیق الهی موفق شوند امر خیر را با کوشش و جدیت به ثمر برسانند. از تمامی دانشگاهیان و دانشجویان انتظار دارم حفظ حرمت اساتید و مربیان دانشگاه‌ها و دانشسرا‌ها و مدارس عالی را به بهترین وجه کنند؛ چنانچه موظفند حفظ مقررات و قوانین را کنند. از خداوند تعالی توفیق همگان را خواستارم.
صحیفه امام ج ۱۹ صص ۱۱۰ و ۱۱۱

یک سال بعد در سالروز تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی، حضرت امام خمینی (س)، اعضای این شورا را در جماران به حضور پذیرفتند و پیرامون موضوع دانشگاه و انقلاب فرهنگی مطالبی را بیان فرمودند:

اهمیت و حساسیت امر دانشگاه

من قبلًا تشکر کنم از همه آقایان که تشریف آوردند این جا از نزدیک خدمتشان برسیم؛ و من الآن باید بگویم که اطمینان دارم که با این جمعیتی که الآن، اعضای محترمی که الآن هستند در شورا، دیگر نگرانی‌ای نسبت به دانشگاه‌ها و ان شاء الله سایر چیز‌ها نباشد. مع ذلک البته مسأله، چون خیلی مهم هست و سرنوشت انقلاب اسلام بسته به اوست بقایش، از این جهت، باید همیشه این حساسیت را داشت. در همه امور باید حساس بود، اما فرق هست ما بین آنی که ادامه باید این حساسیت پیدا بکند. 

یک چیز‌هایی که حل می‌شود، مثلًا ما جنگ داریم، جنگ چیز مهمی نیست، حل می‌شود، چیز مهمی نیست و بحمد الله خوب هست وضع، و جهات سیاسی‌ای که در دنیا هست، آنها هم حل می‌شود و ان شاءالله، چیز‌هایی هست حساس باید بود. اما مسئله دانشگاه یک مسأله فوق‌العاده هست که این افرادی که از دانشگاه درمی‌آیند یا مخرب یک کشوری هستند یا سازنده آن کشور هستند و در کشور ما، یا رو به اسلام می‌برند کشور را، یا منحرفش می‌کنند. این از چیز‌هایی هست که از دانشگاه می‌آید این کار، چنانچه از حوزه‌های علمیه می‌آید این کار، از این جهت، خیلی مهم هست.

اهمیت انگیزه و محتوا در انقلاب‌ها

در انقلاباتی که در عالم واقع می‌شود یا در شورش‎ها یا در کودتاها، یکی اصل این شورش و انقلاب و کودتا، یکی انگیزه‌اش، یکی محتوایش اینها سه امری هست که باید در آن توجه کرد. خودشان، خود انقلابات یا خود اینها شبیه به هم هستند، یا شورش هست یا کودتاست یا انقلاب، صورتاً مثل انسان‌ها می‌ماند که همه صورتشان مثل هم هست، اما معناشان فرق با هم دارد. انگیزه‌ها مهم هست و محتواها. گاهی وقت‌ها انگیزه خوب هست، محتوا خوب نیست، گاهی وقت‌ها محتوا خوب هست، انگیزه درست نیست. 

ممکن هست یک نفر با یک انگیزه خوبی بخواهد یک کار خوبی به نظر خودش انجام بدهد و او بد باشد، این آدم مُصاب هست لکن کارش خلاف هست. یک اشخاصی می‌شود که یک کار‌های خوبی انجام می‎دهند با انگیزه بد. مثلًا یک کسی کشف یک چیزی می‌کند و انگیزه‌اش بد هست برای این کار و کارش خوب هست، یک وقت هم هر دویش خوب هستند. انقلاب فرهنگی هم همین جور هست که یک انقلاب هست که تحول هست از یک حالی به حالی دیگر، نه پیشبرد همان چیزی که هست. 

چنانچه انقلاب جمهوری اسلامی در کل هم همین طور هست، یک انقلاب شد به توسط مردم، یک انگیزه انقلاب بود و یک محتوای انقلاب. امیدوارم که انگیزه انقلاب در مردم الهی باشد. اما در انقلابات ممکن هست که ما انقلاب بکنیم، یک حکومتی را برداریم، یک حکومت دیگر برای خودمان درست کنیم، خودمان می‌خواهیم به یک نوایی برسیم، کار نداریم ببینیم چه بشود. این چه محتوایش خوب باشد، چه محتوایش بد باشد برای ما فایده ندارد، برای اینکه می‌خواهد تشکیل بدهد وقتی انگیزه‌اش این هست که فقط به دستش بیاید یک قدرتی، بخواهند قدرتمند باشند، او سابقی بوده، ما آن قدرت را از او بگیریم، خودمان بگیریم. 

این با او نسبت به اصل مسئله انگیزه فرقی ندارد؛ یعنی، یک حکومتی رفته هست، یک حکومت دیگری هم آمده هست، هر دویشان هم مثل هم هستند، مثل سایر کودتا‌ها می‌ماند که در دنیا واقع می‌شود، این فرقی با هم ندارد. یک وقت این هست که یک قیام می‌شود، یک نهضتی می‌شود برای یک کار خوبی، اما الهی نیست. از باب اینکه کار خوب هست برای ملتمان خدمت بکنیم کار خوب هست، فلان، به این ممکن هست ارج بدهد، اما آن که مقصود هست، نیست. 

آن که مقصود هست این هست که انسان در کارهایش چه در تشکیل حکومتش، چه در انقلاب فرهنگیش، چه در انقلابات دیگرش نظرش این باشد که یک کار الهی کرده باشد، آن پیش خدا ارزش دارد مثل انبیا. انبیا کارشان به واسطه این ارزش داشت نه برای عمق کارشان، سعه کارشان، حکومتشان زیاد باشد، کم باشد فرقی نمی‌کند. انبیا، آنی که هیچ نتوانسته کار بکند با آنی که خیلی کار کرده هر دو در انگیزه مثل هم هستند؛ یعنی، هر دو می‌خواستند که یک کاری برای خدا بکنند و پیش خدا مأجورند یکی موفق شده، یکی موفق نشده هست، آن دیگر دست خود این نبوده، موفق نشده هست.

و

اسلامی و الهی کردن دانشگاه در انقلاب فرهنگی

در انقلاب فرهنگی، آنی که برای شما فایده دارد این هست که انگیزه‌تان این باشد که این دانشگاه را ببرید طرف اسلام، الهی‌اش کنید. هر درسی می‌خواهند بخوانند مانع ندارد، درس‌هایی که [مفید]هست، اسلام با همه [درس‌ها]، الّا بعضی از درس‌ها استثنا کرده، با همه موافق هست. اما آنی که برای ما فایده دارد این هست که ما بخواهیم همین اسلامی بودن را الهی‌اش کنیم، بخواهیم الهی باشد این کار ما، برای خدا کار بکنیم، این برای خودتان فایده دارد، موفق بشوید فایده دارد، موفق هم نشوید فایده دارد. 

اگر این انگیزه شد مسلماً دنبال این هستید که کار خوب باشد وقتی انگیزه الهی شد، دیگر نمی‌شود اینکه انسان انگیزه‌اش الهی باشد و دنبال این باشد که خودش یک راهی باز کند، حالا چی باشد، هر چی شد، شد. این قهراً خواهد این طور شد که وقتی که انگیزه برای خدا شد، دنبال این هست که این کار را انجام بدهد، به طوری که خداپسند باشد، از این جهت، در این کار موفق هست. اگر موفق نشد در انجام و نتوانست انجام بدهد، خوب، قصور قدرتش هست، قدرت نداشته بیشتر از این؛ اما پیش خدا این ارزشش با آن کسی که قدرت داشته مثل هم می‌ماند.

ارزش انگیزه الهی در امور

آنی که برای انسان ارزش دارد، ارزش انسانی و روحانی دارد، ارزش الهی دارد، این هست که این انگیزه را حفظش بکند که برای خدا این کار را بکند. می‌خواهید تربیت کنید اطفال مردم را، برای خدا، می‌خواهید تربیت کنید جوان‎های مردم را، برای خدا، می‌خواهید تربیت کنید ملت را، برای خدا؛ می‌خواهید حکومت کنید، برای خدا؛ حکومت کنید، همان حکومتی که انبیا می‌کردند، خوب، موسی هم حاکم بود، پیغمبر (ص) هم حاکم بود، حضرت علی (ع) هم حاکم بود. از آن طرف، [افراد]مفسد هم حاکم هستند، آن هم صورت مثل هم می‌ماند انسان‌ها صورت‌های‌شان یکی هست. 

مثل هم می‌ماند همه، یک وضع دارند. گاهی اگر یک وضع اختلاف داشتند، وضع جسمانی و حیوانی هست دیگر، آن چیزی که فرق می‌گذارد ما بین اینها، آن معنایی هست که در آنها هست. مهم آن انگیزه الهی هست که برگردد همه چیز به خدا. خدا هم که انبیا را فرستاده، مقصد اصلی این نبوده که حکومت بکنند، مقصد اصلی این نبوده هست که نظام ایجاد کنند، مقصد اعلا این نبوده که عدالت اجتماعی ایجاد کنند، مقصد اعلا اینها نیست، اما اینها مقصد هست. البته عدالت، اجرای عدالت یک مقصدی هست، عدالت الهی را بخواهید اجرا کنید لله تعالی، مقصدی هست. 

بخواهید عدالت الهی را ایجاد کنید برای خاطر اینکه مشهور بشوید، به اینکه آقا چه آدم خوبی هست، دارد چی می‌شود، این برای خودتان بد هست، واقعش خوب هست، برای مردم آن وقت خوب هست. بعضی چیز‌ها برای مردم خوب هست، برای دانشگاه خوب هست، بعضی از چیز‌ها برای شما خوب هست، بعضی چیز‌ها برای هر دو خوب هست. اگر موفق بشوید هم این معنا را درست بکنید که انگیزه، انگیزه الهی و خدایی باشد، نه برای خودم یک کاری می‌خواهم بکنم، برای خدا می‌خواهم یک کاری بکنم، برای ملت هم نیست، برای خداست. 

و

اگر این طور باشد موفقید در کارتان راجع به این جهت. در آن کار اگر هم اگر هم خدای نخواسته، یک وقت چیز‌هایی پیش‌آمد، موانعی پیش‌آمد، نتوانستید موفق بشوید، این دیگر قدرت نداشتید، خدا هم از شما قبول دارد، بیشتر از قدرت از شما نمی‌خواهد. بنابراین، این انگیزه را باید ما حفظ بکنیم. یک کسی ممکن هست درس بخواند، درس الهی بخواند، توحید بخواند، عرفان بخواند و جهنم برود. دیگران از استفاده از او تو بهشت بروند، این برای اینکه خودش انگیزه باطل داشته باشد جهنم برود. 

یک کسی می‌خواهد درس بخواند برای اینکه مثلًا فلان منصب را پیدا کند، آقای محله بشود، آقای شهر بشود، آقای یک مملکت بشود، آقای دنیا بشود. یک کسی می‌خواهد درس بخواند برای اینکه خودش معروف بشود، در این جاها، در این ده، در این شهر معروف بشود، همه‌اش برگشت به این هست که یا خودم یا خدا، یا من یا او. این «من» را اگر انسان زیر پا گذاشت و «او» شد، اصلاح می‌کند همه چیز را و در همه اقطار کار‌ها این طوری هست که فرق ما بین اینکه این کار یک کاری هست الهی، آدم خودش باید فکرش را بکند. 

گاهی وقت‌ها خود انسان هم در اشتباه هست لکن باید فکر کند حالا این کاری که من دارم می‌کنم و این قدر خوشحالم برای اینکه برای خدا این کار را کردم، اگر یک کسی بهتر از من این کار را انجام بدهد، حاضرم که این را به او بدهم و خوشحال‌تر هم بشوم برای اینکه، او بهتر برای خدا کار می‌کند یا نه. اگر اینجا آدم فهمید که نه، این طور نیست، حاضر نیست این کار را، بداند این خدایی نبوده اخلاص نبوده در آن. آنی که برای ما فایده دارد اخلاص هست که برای خدا هم کار بکنیم، خدا هم احتیاجی به هیچ چیز ندارد، احتیاجی به اخلاص ما هم ندارد. 

خدا می‌خواهد که، میل دارد، یعنی میل به آن معنایی که دیگران دارند نه، انبیا را فرستاده که تربیت کنند، مردم را نجات بدهند. نجات مردم هم به این هست که دنبال انبیا باشند و انگیزه‌هایشان هم انگیزه انبیا باشد؛ نمی‌توانیم به آن قدر، به هر اندازه‌ای که می‌توانیم. البته ما نمی‌توانیم که انگیزه‌ای که حضرت امیر (ع) دارد ما داشته باشیم، این معلوم هست که ما نمی‌توانیم. اما می‎توانیم که یک انگیزه‌هایی داشته باشیم که مشابه او باشد.

انگیزه الهی در عظمت حرکت انبیا

دانشگاه را باید شما رو به خدا ببرید، رو به معنویت ببرید و همه درس‌ها هم خوانده بشود، همه درس‌ها هم برای خدا خوانده بشود. اگر این را توانستید که شما برای این کار بروید و این کار را بکنید، در کارتان موفقید، چه برسید به مقصدتان، چه نرسید به مقصدتان. اگر برای خودتان باشد ممکن هست کار، بسیار کار عادی باشد، اما برای دیگران نفع دارد، برای شما نفع ندارد، گاهی برای شما ضرر دارد؛ برای دیگری نفع دارد، برای شما ضرر دارد و گاهی برای شما نفع دارد، برای دیگران ضرر دارد. شما می‌خواستید یک کار خوبی بکنید نشده هست و کار بد شده هست، اما شما می‌خواستید خوب انجام بدهید. 

و

این معنا را ما باید همیشه در ذهنمان باشد و توجه به این داشته باشیم تا موفق در امور بشویم، در هر کاری موفق بشویم. من ادعا نمی‌کنم که امثال من یک همچو چیزی هستیم، نه، ما آدم‌های ناقصی هستیم، باید برویم تحصیل کنیم، تا تحصیل کمال بکنیم. اما مردم، بودند در بینشان که یک همچو اشخاصی بودند، لااقل ما می‌دانیم انبیا بودند، اولیای خدا بودند که این جور بودند، برای او بوده هر چه کار کردند، نه این هست که برای حکومت بوده هست یا برای چی بوده. 

می‌رفتند دنبال حکومت برای اینکه از دست جائرین بگیرند، فشار می‌آوردند که از دست جائرین بگیرند، لکن نه از دست جائرین بگیرند که خودشان حاکم باشند، از دست جائرین می‌برند که عدالت الهی را اجرا بکنند. این کار، کار انبیا بوده، عدالت الهی را می‌خواستند ایجاد کنند الله تعالی. از این جهت که الله تعالی بوده هست و خالص بودند آنها، الهی بودند خودشان، کارهاشان این طوری بوده. ما ناقصیم، ما اعتراف می‌کنیم پیش خدا که ما ناقصیم، تا آخر هم نمی‌توانیم این طور کمال را پیدا بکنیم. 

اما باید فکر باشیم که، دنبال این معنا باشیم، همچو نباشد که پشت بکنیم به این معانی، دنبال این معنا باشیم که ما یک کاری که می‌کنیم برای خدا باشد؛ و من امیدوارم که موفق بشوید وقتی که یک همچو انگیزه‌ای باشد، حتی در آن کار‌هایی که پیشتر نمی‌توانستید انجام بدهید با این انگیزه انجام بدهید، با این انگیزه‌ای که عرض می‌کنم قدرت به انجام پیدا بکنید. خدا تأیید می‌کند یک همچو انگیزه‌ای را، یک همچو کاری را تأیید می‌کند خدای تبارک و تعالی. چنانچه دیدیم که انبیا با دست خالی می‌آمدند کار‌های بزرگ می‌کردند.

پیغمبر اکرم (ص) چی بود؟ خوب، یک شبانی بود در مکه، همه هم با او مخالف بودند و اذیتش هم می‌کردند و چه می‌کردند منتها [مؤمن]بود، اما این یک شبان پا شد یک همچو کاری کرد که حالا دنیا را این طور کرده. حضرت عیسی (ع) هم همین طور، حضرت موسی (ع) هم یک شبانی بود آن هم این طور، حضرت ابراهیم (ع) هم همین طور، یکی بودند اینها خودشان، لکن جمع بودند، یک ملت بودند هر یکی‌شان، یعنی همه چیز داشتند و عمده همان هست که نقطه اتکا خدا بوده هست، برای خدا بوده، حرکت برای خدا. 

سیر الی الله تعالی بوده، سیر الی الله تعالی، چون بوده هست، هر کاری که می‌کردند الهی بوده. ناهار هم می‌خوردند الهی بوده. نماز هم می‌خواندند الهی بوده، جنگ هم می‌کردند الهی بوده. من امیدوارم که ما دنبال این مسأله باشیم و من مطمئنم که شما آقایان ان شاءالله موفق هستید در این کاری که دارید انجام می‌دهید و همیشه هم حساس باشید در آن، هیچ وقت خیال نکنید که نه، تمام شد مسأله. دانشگاه جوری هست که نظر‌های فاسد دنبالش هست به اینکه یک کار خلافی بشود در آن دنبالش هست، همیشه باید انسان حساس باشد که نگذارد این سنگری که می‌تواند همه چیز را درست کند و می‌شود که همه چیز را به هم بزند، یک وقت از دستتان این سنگر [گرفته]بشود، یک خللی در آن واقع بشود. 

منبع صحیفه امام خمینی ج ۱۹ ص ۴۴۳ ـ ۴۴۹

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ اقدام راهبردی امام خمینی (ره) در میدان فرهنگ بیشتر بخوانید »

بسیج؛ مکتب انسان سازی، معراج اندیشه اصیل اسلامی

بسیج؛ مکتب انسان سازی، معراج اندیشه اصیل اسلامی


بسیج؛ مکتب انسان سازی، معراج اندیشه اصیل اسلامی

به گزارش نوید شاهد، در سالروز تشکیل بسیج مستضعفین به فرمان امام بسیجیان (ره)، نگاهی به آخرین یادگار و واپسین پیام آن الهام بخش سلوک و طریقت جهاد و شهادت و مراد و مقتدای بسیجیان، در متن شرایط این روزهای منطقه و جهان اسلام، به غایت، معنی‌آموز و معرفت‌آفرین است؛ شرایطی تاریخی و دوران‌ساز که از پس کارزاری همه جانبه با صهیونیسم بین الملل و با بجا گذاشتن شهیدانی بزرگ در خط مقدم نبرد، می رود تا حقیقت بسیج جهان اسلام را به‌نمایش بگذارد: بسیجی که مدرسه عشق، مکتب فضیلت ها و معنویت ها، و میقات و معراج اندیشه و هویت اصیل اسلامی است. اسلامی که سیدحسن نصرالله‌ها، هاشم صفی الدین‌ها، یحیی سنوارها، اسماعیل هنیه‌ها و عباس نیلفروشان‌ها در دامن می‌پرورد…

 

سلوک شهادت بر بلندای شجره طیبه عشق…

 

«بسیج، شجره طیبه و درخت تناور و پرثمری است که شکوفه‌های آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق می‌دهد. بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گل‌دسته‌های رفیع آن ، اذان شهادت و رشادت سر داده‌اند…»

این سخن امام راحل(ره) مبتنی بر مهمترین شاخصه و شناسنامه هویتی و معرفتی بسیج است: مکتب شاهد آفرینی، شهید پروری و فرهنگ جهاد و شهادت… این درخت تناور از آغاز برگ و بارافشانی خود، ریشه در خون خداجوترین و خالصترین تربیت شدگان مکتب الهی «عرفان شهادت» داشت. شاید بتوان مهمترین کرامت بسیج را تبدیل جنگ به یک سلوک و طریقت معنوی و تفسیر مرگ به یک افق کمال و کرامت عارفانه در قالب شهادت طلبی دانست. وصیتنامه های شهیدان، نگاه آنان به شهادت و نوع نسبت و مواجهه این نسل با مرگ، نشان از یک جهش خارق العاده روحانی و معنوی در آنان است که به تعبیر مقام معظم رهبری: «فتح الفتوح» امام، تربیت همین نسل فداکار و مومن و مخلص بود. بسیج، این شجره طیبه عشق، در نگاه امام، تجلیگاه این عظمت‌ها و فضیلت‌ها بود که بر بنیان فرهنگ شهادت، شکل گرفت. فرهنگ و طریقتی که «شاهد» می ساخت و «شهید»، می‌آفرید. آنگونه که در تعبیر جاودانه سید شهیدان مقاومت جهانی اسلام «سردار شهید حاج قاسم سلیمانی»: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی‌شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است.»

و بسیج، مدرسه شهادت پروری و خاستگاه «اخلاق شهادت»، «عرفان شهادت» و «تربیت و تفکر شهادت» است…

بسیج؛ مکتب انسان سازی، معراج اندیشه اصیل اسلامی 

بسیج، معراج اندیشه و هویت اصیل اسلامی

 

«بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت‌یافتگان آن ، نام و نشان در گمنامی و بی‌نشانی گرفته‌اند. بسیج لشکر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضا نموده‌اند.»

دیگر فضیلت بزرگ بسیج، شکل بخشی به بستر و بنیانی برای پرورش و رشد اندیشه اصیل و هویت حقیقی اسلام در جهان شرک و مادیگری منافع سلطه و استکبار است. همان تفکری که از مردان جهاد، عارفانی سالک می‌پرورد و تصویری تمام عیار از اسلام ناب محمدی(ص)، اسلام عدالت، اسلام کرامت و اخلاق، اسلام آزادی از چنگ همه اسارتهای مادی و معنوی، اسلام معنویت و عرفان و عبودیت، اسلام حاکمیت ارزشهای الهی بر حیات انسانی، برای همه تاریخ، تبلور می‌بخشد. بسیج، جلوه‌گاه چنین اندیشه و جوشش چنین جریان زنده و پرطراوتی از تفکر ناب توحیدی است. بسیج در نگاه امام راحل (ره)، انحصار به زمان و مکان ندارد. جغرافیای عشق و منظومه پاکباختگی همه عاشقان خدا و منادیان حق و عدل و همه منجیان انسان است از آدم تا ختم بشریت. همانگونه که انقلاب اسلامی، منحصر به مرزهای ایران نیست.

 

بسیجی از جنس همه «مردم»

 

«باید برای شکستن امواج طوفان‌ها و فتنه‌ها و جلوگیری از سیل آفت‌ها به سلاح پولادین صبر و ایمان مسلح شویم. ملتی که در خط اسلام ناب محمدی – صلی الله علیه و آله – و مخالفت با استکبار و پول‌پرستی و تحجرگرایی و مقدس‌نمایی است، باید همه افرادش بسیجی باشند…»

رمز توفیق عظیم و تاریخی بسیج، مثل خود انقلاب، درآن بود که تشکلی صرفا نظامی و متکی به سازمان رزم متعارف نیروهای نظامی و تسلیحاتی متعارف دنیا نبود. از متن مردم بود و تشکلی بنیان گرفته بر محور اخلاق و معنویت و فضیلت. بسیج به جنگ ما صبغه و روح «مردمی» و «معنوی» داد و با پیوستن نیروهای داوطلب انبوه مردمی، از نوجوان تا پیر و با شور شهامت و شهادت‌طلبی و با روح فداکاری و ایثار، سرنوشت جنگ، از آغاز مدیریت بسیجی و جهادی، تغییر یافت و پشتوانه روح جمعی، سرمایه پیروزیهای معجزه‌آسایی از «طریق القدس» و «فتح المبین» و «بیت المقدس» تا «والفجر 8» و تا «مرصاد» شد. در حقیقت، بسیج، روح و هویت اعتقادی و شناسنامه فرهنگی، معنوی دفاع هشت ساله ما را تعریف کرده است. این جنگ، با حاکمیت تفکر بسیجی بود که از قالب یک جنگ متعارف و در چارچوب مرز و ملیت، فراتر رفت و کهکشانی از کرامات قدسی عاشقان طریق الی الله را در گستره یک میدان و مصاف عقیدتی و هستی شناختی در امتدادی از عاشورا و کربلا تا اکنون و آخرالزمان، ترسیم کرد و به تعبیر سید شهیدان اهل قلم: «بسیجی، خود را در نسبت میان مبداء و معاد می‌بیند و انتظار موعود، خود را نه در روز و ماه و سال و شهر و کوچه و خیابان، که در فاصله میان مبدا و موعود تاریخ، بازشناخته است.»

 

هسته های مقاومت در سراسر جهان و «منشور جهانی شدن بسیج»

 

«بسیج تنها منحصر به ایران اسلامی نیست ، باید هسته‌های مقاومت را در تمامی جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ایستاد. شما در جنگ تحمیلی نشان دادید که با مدیریت صحیح می‌توان اسلام را فاتح جهان نمود. شما باید بدانید که کارتان به پایان نرسیده است. انقلاب اسلامی در جهان نیازمند فداکاری‌های شماست. من دست یکایک شما پیشگامان رهایی را می‌بوسم و می‌دانم که اگر مسئولین نظام اسلامی از شما غافل شوند، به آتش دوزخ الهی خواهند سوخت…»

پیام دوم آذر 1367 امام(ره) که در آخرین ماههای حیات الهی آن انسان آسمانی صادر شد، در حقیقت، مانیفست و منشوری برای جهانی شدن بسیج هم بود و هم در خود، حاوی پیشگویی حکیمانه ای از تحقق هسته های مقاومت جهانی اسلام و مستضعفان و پابرهنگان زمین، آنچنان که تشکلی چون بسیج، با آن افق معنوی و معرفتی خود نمی توانست جز این باشد و در امتداد «فرهنگ عاشورایی» و «رسالت آخرالزمانی» خود، ماموریتی به وسعت همه تاریخ و همه جهان نداشته باشد. یکسال پیش از این پیام، امام امت در پیام تاریخی مشهور به «فریاد برائت» خود در تاریخ مردادماه 66 اعلام کرد: «اسلام، سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد.» و در پیام تاریخ‌ساز قبول قطعنامه نیز در تیرماه 67، اندیشه تشکیل بسیج جهانی اسلام را به وضوح تبیین کردند: «جنگ ما جنگ عقیده است، و جغرافیا و مرز نمی‌شناسد. ما باید‏‎ ‎‏در جنگ اعتقادی‌مان، بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه‌اندازیم.» این تفکر بر سه مفروض محوری تکیه دارد:

1 – اندیشه راهگشایی، آزادی‌بخشی و پاسخگویی اسلام برای آینده جهان و بشریت

2 – معرفی بسیج به مثابه نماینده حقیقی و اصیل اسلام انقلابی و آرمانی

3 – باور به گسترش و تداوم سلطه جهانخواران و مهار آن با الگوی تفکر و عمل بسیجی 

 

 

بسیجی برای عزت، بسیجی در روش حکمرانی

 

بسیج، بستر تحقق ظرفیتهای عظیم و بی‌پایان ملی است، از آن‌روی که عرصه‌گشای درخشش و ظهور استعدادها، خلاقیتها، قابلیتها و توانمندیهای مردم در همه بخشهاست. از بسیج رزم تا بسیج در جهاد علم، فن‌آوری، تولید، خودکفایی و صنعت بومی که اقتداری جهانی برای ایران رقم زده است که می‌توان در هرجا رد پای تفکر بسیجی را دید، نشانه های هویت ملی، اقتدار و امنیت آفرینی، حاکمیت ارزشهای معنوی و اعتقادی و خصلت مردمی‌بودن را در آن یافت و این از منظر مقام معظم رهبری، معنای عزت آفرینی بسیج است: «بسیج مایه عزّت کشور و نظام است؛ چرا؟ چون معنای بسیج، حضور متن مردم در عرصه‌های فعالیت‌های اساسی برای ملت و کشور است.» این به تعبیر ایشان: «الهام الهی به امام»، از پی خود یک تحول در روش حکمرانی هم بوجود آورد و اراده‌ها و انگیزه‌های جوان و پرتوان را از متن ملت، وارد ساختار حاکمیت کرد و پشتوانه «مردمی بودن نظام» شد. تا بسیج هست، روح ابتکار، ابداع، نوآوری، راهگشایی، ابتکار عمل، خط شکنی و مدیریت پیشرو و در میدان نیز در جوشش و جریان است.

 

 

بسیج؛ نبض حیات و نماد زندگی و پویایی: راهی به افق فردا

 

و سرانجام، بسیج و تفکر بسیجی، نبض حیات و نماد زندگی و پویایی انقلاب است همانگونه که نقش‌آفرینی بسیج در عرصه حماسه، دفاع مقدس را به قله اعجازها و افتخارات این ملت بدل کرد، حاکمیت تفکر بسیجی، مایه پیوند نظام با مردم خواهد بود چرا که بسیج، تبلور مردمی بودن انقلاب و نظام است و امنیت، ثبات، اقتدار و مدیریت جهادی را از متن اراده ملی و باور مردمی استخراج می‌کند. «تمدن سازی» و «الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت»، تنها با تفکر و منش بسیجی است که زنده و جاری خواهد ماند و به بیان رهبر حکیم و بیداردل انقلاب: «بسیج یک موجود متحرّک، یک مجموعه زنده، پویا، مشغول رویش و پیش‌روندگی است. باید رصد کرد که متوقّف نشود.» 

انتهای گزارش

 

    



منبع خبر

بسیج؛ مکتب انسان سازی، معراج اندیشه اصیل اسلامی بیشتر بخوانید »

وصیت‌نامه شهید نورمحمدی/ زمینی که قرار بود به من بدهید را به جبهه‌ها هدیه کنید

وصیت‌نامه شهید نورمحمدی/ زمینی که قرار بود به من بدهید را به جبهه‌ها هدیه کنید


گروه ساجد دفاع‌پرس: وصیت‌نامه‌های شهدا، هرکدام توصیه‌هایی برای ما دارند که این توصیه‌ها چراغ راهی برای ادامه دادن مسیر حرکت انقلاب اسلامی به سمت قله‌های سعادت هستند؛ وصیت‌نامه‌هایی که هرکدام الگویی برای زندگی کردن به سبک شهدایی و عاقبت به‌خیری همچون مردان خدایی هستند.

وصیت‌نامه شهید «محمدرضا نورمحمدی» نیز همچون دیگر شهدا توصیه‌ها و درس‌عبرت‌هایی را برای ما به‌همراه داشته و نشان‌دهنده اوج ایثارگری این شهید والامقام هست؛ این شهید والامقام در وصیت‌نامه خود، خطاب به پدر و مادرش نوشته هست: اگرچه به‌یاد ندارم نمازی یا روزه‌ای از من فوت شده باشد؛ لکن از شما می‌خواهم که یک‌سال نماز و یک‌ماه روزه برای من بدهید؛ و همچنین از شما می‌خواهم زمینی که برای «جای خانه» قرار بود به من بدهید، بفروشید و برای جبهه بدهید.

وصیت‌نامه شهید نورمحمدی/ زمینی که قرار بود به من بدهید را به جبهه‌ها هدیه کنید

وصیت‌نامه شهید نورمحمدی

بسم الله الرحمن الرحیم

«وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ»

با درود و سلام بر رهبر بزرگ و بسیار عزیز انقلاب اسلامی و با درود و سلام بر روح پرفتوح شهدای صدر اسلام تا شهدای انقلاب اسلامی و با سلام بر تو‌ای پدر و مادر و همچنین خواهران و برادران! و، اما بعد، از شما می‌خواهم که این بنده حقیر را ببخشید و اگر عملی یا حرفی از من سر زده که شما را ناراحت کرده، خاضعانه می‌خواهم که مرا ببخشید. به‌خصوص از شما‌ای پدر عزیز که اگرچه سواد خواندن و نوشتن نداشتید؛ اما برای من معلم بزرگی بودید.

آری‌ای پدر عزیز! مرا ببخش، ببخش مرا اگر بر غم‌هایت غمی می‌افزودم. اگر به‌جای این‌که غبار اندوه و خستگی کار روزانه را از چهره‌ات بر‌دارم، بر آن افزودم. مرا ببخش‌ای پدر عزیز، از شما التماس دعا دارم و از شما می‌خواهم که برای من طلب آمرزش کنید؛ چراکه‌ای پدر، با کوله‌باری از گناه می‌روم و می‌ترسم با شهیدان بروم؛ ولی با آنها نباشم. از خدا بخواه که مرا هم جزو شهدا قرار بدهد؛ و همچنین شما‌ای مادر عزیزم، ببخش مرا اگر نبودم فرزند خوبی برای شما. ببخش مرا اگر شدی دلتنگ از ما. ببخش مرا‌ای مادرم اگر من نبردم فرمان ز تو، ببخش مادرم با تمام وجودت‌ای مادر عزیز گرامی و همچنین از شما‌ای مادم التماس دعا و همچنین از شما می‌خواهم برای من از خدا طلب آمرزش کنید.‌ای مادرم بر سر نماز دعا کن این فرزند نافرمان و عاصی و همچنین از شما خواهران و برادران طلب بخشش دارم و همچنین التماس دعا و طلب آمرزش.

اما بعد؛ اگرچه به‌یاد ندارم نمازی یا روزه‌ای از من فوت شده باشد؛ لکن از شما می‌خواهم که یک‌سال نماز و یک‌ماه روزه برای من بدهید؛ و همچنین از شما می‌خواهم زمینی که برای «جای خانه» قرار بود به من بدهید، بفروشید و برای جبهه بدهید؛ چراکه ممکن هست خدای‌ناکرده بیت‌المال را ضایع کرده باشم.

والسلام علیکم و رحمةالله وبرکاته

و همچنین اینجانب وصیت‌نامه عمومی ندارم و برای خصوصی خودتان نوشته‌ام و فقط از کسانی را که می‌بینید، از قول من بگویید که امام را تنها نگذارید، اگر حتی یک نفر از بین ما بماند، و از دوستان هم بخواهید اگر غیبت، تهمت و ناراحتی از من سر زده، می‌بخشید.

محمدرضا نورمحمدی

وصیت‌نامه شهید نورمحمدی/ زمینی که قرار بود به من بدهید را به جبهه‌ها هدیه کنید

وصیت‌نامه شهید نورمحمدی/ زمینی که قرار بود به من بدهید را به جبهه‌ها هدیه کنید

وصیت‌نامه شهید نورمحمدی/ زمینی که قرار بود به من بدهید را به جبهه‌ها هدیه کنید

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

وصیت‌نامه شهید نورمحمدی/ زمینی که قرار بود به من بدهید را به جبهه‌ها هدیه کنید بیشتر بخوانید »

اوایل انقلاب برای عضویت در بسیج التماس می‌کردیم

اوایل انقلاب برای عضویت در بسیج و اعزام به جبهه التماس می‌کردیم


داوود امیریان نویسنده و طنزپرداز در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس، با بیان اینکه ماجرا‌های طنز، شیرین و بامزه زیادی در دفاع مقدس وجود دارد که هنوز بیان نشده هست، اظهار داشت: بانوان زیادی در دوران دفاع مقدس وجود داشته‌اند که حماسه آفریده‌اند و شاید حماسه آنها به مراتب از حضور آقایان مهمتر بوده هست.  

این نویسنده به حضور خود در جلسات اولیه شب خاطره حوزه هنری پرداخت و تصریح کرد: من این افتخار را داشته‌ام که از اولین جلسات در شب خاطره حضور داشته‌ام. این حضور مربوط به سال ۱۳۷۱ بود که اولین راوی خاطرات من حاج امیرعبدالهیان بود که ایشان از جانبازان دوران دفاع مقدس بودند که به همراه برادرشان در جبهه بوده‌اند و البته برادرشان به شهادت می‌رسد و ایشان دو زانویشان قطع شده بود.

وی به ذکر خاطرات خود از دوران پیروزی انقلاب اسلامی ایران و دفاع مقدس پرداخت و افزود: سال‌های ابتدایی جنگ بسیج یک نهضت واقعی مردمی بود؛ یعنی بسیج واقعا با تیزهوشی امام خمینی (ره) از دل مردم به وجود امد و من به یاد دارم که سال ۱۳۵۸ برادران ارتش در مساجد آموزش مسائل نظامی می‌دادند و با اینکه ما هشت سال سن داشتیم، اما خیلی علاقه‌مند به  حضور در این کلاس‌ها بودیم، اما مانع حضور ما می‌شدند و با این حال شلوغ‌بازی در می‌آوردیم و ما همیشه به حال این جوان‌ها که امکان حضور در جلسات را داشتند غبطه می‌خوردیم.  

امیریان با بیان اینکه ما هشت ساله بودم که انقلاب پیروز شد و ده ساله بودم که جنگ شد، خاطرنشان کرد: برعکس امروز که خیلی استقبال می‌شود بچه‌ها در بسیج باشند، در اوایل انقلاب خیلی سخت‌گیری برای عضویت در بسیج وجود داشت. با اینکه هربار برای عضویت در بسیج مخالفت می‌شد، اما ما سمج‌تر از این حرف‌ها بودیم. بچه‌های محل برای اعزام شدن به جبهه شناسنامه‌هایشان را جعل می‌کردند و روش‌های مختلف داشتند. با اینکه برخی فکر می‌کنند برای اعزام به جبهه خیلی راحت ثبت‌نام می‌شد یا اینکه به زور افراد را به جبهه می‌بردند درحالیر که اصلا چنین نبوده هست و برای اعزام به جبهه خیلی دشوار‌ها وجود داشت.  

این نویسنده تاکید کرد: اگر کسی مدعی شود که به زور او را به بسیج برده‌اند و اعزام به جبهه شود، من به او جایزه می‌دهم؛ واقعا چنین امکانی وجود نداشت. ما برای اعزام به جبهه التماس می‌کردیم تا وارد بسیج شوند و سپس به جبهه برویم یعنی این‌جوری نیست که به راحتی به جبهه رفته باشیم. اولین شرایط سن و سال بود که ما این شرایط را نداشتیم. بچه‌های برای متقاعد کردن مسوولین بسیج جهت عضو شدن روش‌های متعدد داشتند. اولا شناسنامه‌ها را باید بزرگ می‌کردیم؛ یعنی ۱۴ سال را ۱۶ سال می‌کردیم و سپس رضایت‌نامه نیاز بود که این هم یک ماجرا بود و برخی برای جعل رضایت‌نامه شست‌پا را داخل جوهر می‌کردند و پیا رضایت‌نامه قرار می‌دادند، چون اندازه انگشت‌های ما به اندازه انگشت پدرانمان نبود. خیلی‌های دیگر به پیرمرد‌های بیکار و کارگر پول می‌دادند تا اینها نقش پدرشان را بازی کنند.

وی عنوان کرد: ما ابتدای جنگ فکر می‌کردم اگر به اهواز برسیم همان‌جا جنگ هست و اصلا نمی‌دانستیم باید به پادگان برویم و لباس بپوشیم و اسلحه دست بگیریم. بچه‌های زیادی از دوستان ما بودند که از تهران برای حضور در جبهه فرار می‌کردند و در اهواز تیم‌هایی بودند که بچه‌های نوجوان را مجدد به تهران منتقل می‌کردند و دوستانی از ما بودند که ۱۷ بار از خانه برای حضور در جبهه فرار می‌کرد و خلاصه اگر کسی موفق می‌شد ثبت‌نام کند و به جبهه برود خیلی خوشبخت بود و این فرد پیش ما مثل علی دایی و مهدی طارمی برایمان بت حساب می‌شد.  

امیریان گفت: اولین مرحله برای حضور در جبهه ثبت‌نام بود؛ اگر مسوول ثبت‌نام آدم خوبی بود و ما را ثبت‌نام می‌کرد این تازه ابتدای بدبختی بود، چون ده‌ها مرحله سخت‌تر وجود داشت. مثلا باید رساله امام خمینی (ره) را حفظ می‌کردیم و درباره انواع غسل و احکام زن را توضیح می‌دادیم و سوالاتی از ما پرسیده می‌شد که عجیب‌غریب بود. من در مرحله سوال و جواب بودم که مسوول ثبت‌نام پرسید، شیخ حلبی کیست؟ گفتم، رهبر افغانستان! حالا او یکی از موسسین انجمن حجتیه بود و او لبخندی زد و من را تایید کرد.  

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

اوایل انقلاب برای عضویت در بسیج و اعزام به جبهه التماس می‌کردیم بیشتر بخوانید »

بسیج حاصل تفکر حساب شده و آینده‌نگری امام راحل (ره) است


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از اردبیل، آیت‌الله «سید حسن عاملی» نماینده ولی‌فقیه و امام جمعه استان اردبیل  روز گذشته ( چهارشنبه) در دیدار با فرماندهان بسیج اقشار و محلات اردبیل که با حضور حجت‌الاسلام «حسین علیی» مسئول نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه حضرت عباس (ع) و سرهنگ پاسدار «شکر عبدی» جانشین فرمانده سپاه استان اردبیل در دفتر امام جمعه اردبیل برگزار شد با تاکیدبر تلاش‌های ارزنده بسیج در عرصه‌های مختلف خدمت‌رسانی به آحاد مردم اظهار داشت: بسیج حاصل تفکر حساب شده و آینده‌نگری امام راحل (ره) هست که با عنایت خاص خداوند متعال بر اقتدار و عزت بسیج افزوده می‌شود.
وی تعاریف مختلف بسیج توسط امامین انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: بسیج بوجود آمد تا با میدان داری در روز‌های بحرانی کشور را در مسیر پیشرفت و تعالی قرار دهد.
نماینده ولی‌فقیه در استان اردبیل با بیان اینکه برخی مواقع کار از دست دولت و دستگاه‌های اجرایی خارج هست گفت: بسیج به‌عنوان دیده‌بانی مسلط هرجا مشکلی بوجود آمد حضور یافته و گره‌گشایی می‌کند.
وی خواستار نقش‌آفرینی بیشتر بسیج در عرصه‌های فرهنگ به‌ویژه عفاف و حجاب شد و گفت: بسیج با رویکرد علمی باید وارد میدان فرهنگ شده و از مشکلات جامعه گره‌گشایی کند.
امام‌جمعه اردبیل نقش بسیج در در فتح قله‌های علمی و اقتصادی اشاره کرد و گفت: امروز بسیج با نخبگان خود قله‌های علمی را فتح کرده و با ارائه موشک‌های نقطه‌زن، جهانی را که زمانی تسهیلات تاریخ مصرف گذشته خود را به با منت به ایران می‌فروختند در حیرت فرو برده هست.
وی با بیان اینکه بسیجیان نخبه امروز معادلات جهانی را بر هم زده‌اند تاکید کرد: امروز ایران اسلامی در سایه تلاش‌های دانشمندان بسیجی خود به تکنولوژی طراحی زیردریایی عظیم دست یافته و این غرورآفرین هست.
عاملی به نقش بسیج در اقتصاد کشور نیز اشاره کرد و گفت: بسیج در این عرصه نیز مستحکم وارد میدان شده و با انجام کار‌های زیربنایی و اقتصاد مقاومتی کار‌های بزرگی انجام داده که در آینده نزدیک به ثمر خواهند نشست.
وی به برآشفتگی فضای مجازی در کشور نیز اشاره کرد و گفت: در برابر طوفان‌های بزرگ مجازی که مملو از دروغ، آمار‌های کذب هست، بسیح باید عالمانه وارد میدان شده و با تولید محتوا‌های سازنده و فاخر به جنگ امپراتوری دروغ دشمنان برود.
نماینده ولی‌فقیه در استان اردبیل به اقدامات دشمنان در زمینه باورسوزی نسل جوان اشاره کرد و گفت: امروز باید فرصتی فراهم شود تا جوانان ما با مرور تاریخ پهلوی در گرداب دروغ پراکنی دشمنان این سرزمین نیفتند.
وی از تدوین مجموعه ۱۰۰ سوال چهارجوابی در مورد تاریخ پهلوی خبر داد و گفت: هرکس بر این صد سوال مسلط شود تاریخ پهلوی را فراگرفته و دروغ‌های دشمنان در مورد گذشته دروغین برملا و خنثی می‌شود.
عاملی با بیان اینکه بسیج مرد میدان روز‌های سخت هست گفت: همه باید تلاش کنند تا با حمایت از ایده‌های ناب بسیجیان و فرهنگ‌سازی کشور را به بلندای قله‌های پیشرفت و تعالی برسانند.

 

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

بسیج حاصل تفکر حساب شده و آینده‌نگری امام راحل (ره) است بیشتر بخوانید »