امام رضا (ع)

مشهد الرضا (ع) سوگوار شهادت بی بی دو عالم

مشهد الرضا (ع) سوگوار شهادت بی بی دو عالم


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ دفاع‌پرس، در شب شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها شهر مشهد مقدس به ویژه صحن و سرای ملکوتی امام رضا علیه السلام یکپارچه سیاهپوش، سوگوار و عزادار هست.

در شب شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها پرچم سیاه بر گنبد حرم مطهر رضوی برافراشته شده و همه صحن‌ها و رواق‌های حرم رضوی سیاهپوش شده و نوای مرثیه در صحن و سرای رضوی طنین انداز شده هست.

امشب حرم ملائک نشین رضوی و ملکوتی حضرت ثامن‌الحجج (ع) در عزای شهادت ابن بانوی بزرگوار رخت عزا بر تن کرده و میعادگاه ارادتمندان اهل بیت (ع) شده هست که با دل راهی این صحن و سرا شده اند تا این مصیبت را به محضر ولی نعمتشان و همچنین به ساحت مقدس امام عصر (عج) تسلیت بگویند و تعجیل در فرجش را از خداوند خواستار بشوند.

ارادتمندان خاندان عصمت و طهارت (ع) در شب شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) از راه‌های دور و نزدیک با نژاد‌ها زبان‌ها و گویش‌های مختلف از سراسر کشور و حتی بسیاری از ممالک اسلامی به ویژه عراق پاکستان کویت و بحرین به حرم مطهر رضوی مشرف شده اند تا این مصیبت جانکاه را به پیشگاه حضرت ثامن الحجج (ع) و حضرت ولی عصر (عج) تسلیت و تعزیت بگویند.

امشب در شب شهادت این بانوی بزرگ هیات‌های مذهبی و دسته‌های عزادار نیز خود را به صحن و سرای امام رضا (ع) رسانده اند تا ارادتشان را به خاندان عصمت و طهارت به نمایش بگذارند.

زائران حرم مطهر رضوی یک دل راهی بقیع و یک دل راهی مشهدالرضا علیه السلام کرده اند و نیت زیارت حرم بقیع از دور بر پنجره فولاد امام هشتم (ع) دخیل عشق بسته اند. 
به همین مناسبت امشب آیین عزاداری شب شهادت بی بی دو عالم بعد از اقامه نماز جماعت مغرب و عشاء با قرائت زیارت امین‌الله در رواق امام خمینی (ره) حرم مطهر رضوی آغاز شده هست.

سخنرانی وعاظ کشوری و مرثیه سرایی ذاکران اهل بیت عصمت طهارت (ع) از برنامه‌های امشب در این مکان مقدس هست.

فردا نیز ویژه برنامه عزاداری صبح روز شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) در حرم مطهر رضوی برگزار می‌شود و وعاظ کشوری در جمع عزاداران سخنرانی و ذاکران اهل بیت (ع) نیز مرثیه سرایی می‌کنند.

آئین عزاداری شام شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) نیز شامگاه فردا جمعه در رواق امام خمینی (ره) حرم مطهر رضوی بعد از اقامه نماز جماعت مغرب و عشاء با قرائت زیارت امین‌الله و با نوای ذاکران اهل بیت عصمت و طهارت (ع) برگزار می‌شود.

انتهای پیام/۹۵۵

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

مشهد الرضا (ع) سوگوار شهادت بی بی دو عالم بیشتر بخوانید »

طرح/ صلی الله علیکِ یا أُخت‌الرضا (س)

طرح/ صلی الله علیکِ یا أُخت‌الرضا (س)


انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

طرح/ صلی الله علیکِ یا أُخت‌الرضا (س) بیشتر بخوانید »

تجلی جلال حضرت زهرا (س) در وجود مبارک فاطمه معصومه (س)

تجلی جلال حضرت زهرا (س) در وجود مبارک فاطمه معصومه (س)


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس، روز دهم ربیع‌الثانی مصادف با شهادت جانسوز حضرت فاطمه معصومه هست. این بانوی بزرگوار در سال ۲۰۱ هجری قمری همراه با برادران و برادرزادگان و یاران اصحاب امام رضا (ع) از مسیر غرب ایران راهی طوس شدند تا به دیدار امام رضا (ع) بروند اما در نزدیکی ساوه ماموران مامون عباسی با مردان کاروان حضرت معصومه (س) درگیر شدند و عده‌ای به شهادت رسیدند.

خود حضرت نیز بر اثر خرمای مسموم دچار بیماری سختی شدند و به قم مراجعت کردند و پس از مدتی در این شهر بر اثر همان بیماری به شهادت رسیدند.
 
حرم مطهر و مبارک حضرت فاطمه معصومه (س) بیش از ۱۲ قرن هست که ملجا و پناهگاه زوار و دردمندانی هست که برای گرفتن حاجت و رفع گرفتاری به شهر قم مراجعت می‌کنند و به زیارت آن حضرت می‌روند. در آثار و کتاب‌های فراوانی کرامات و معجزات این بانوی گرامی ثبت و ضبط شده هست که بخشی بسیار کوچک از این کرامات را در ادامه می‌خوانید:
 
جلال و جبروت حضرت معصومه (س)
 
آیت‌الله مرعشی نجفی قدس سره به طلاب می‌فرمود: «علت آمدن من به قم این بود که پدرم آسید محمود مرعشی نجفی چهل شب در حرم حضرت امیر (ع) بیتوته کرد تا آن حضرت را ببیند، شبی در حال مکاشفه حضرت را دیده بود که به ایشان می‌فرماید: «سید محمود چه می‌خواهی؟» عرض می‌کند: «می‌خواهم بدانم قبر فاطمه زهرا (س) کجاست تا آن را زیارت کنم.»
 
حضرت فرموده بود: «من که نمی‌توانم بر خلاف وصیت آن حضرت، قبر او را معلوم کنم.»
 
عرض کرد: «پس من هنگام زیارت چه کنم؟»
 
حضرت فرمود: «خدا جلال و جبروت حضرت فاطمه (س) را به فاطمه معصومه (س) عنایت فرموده هست، هرکس بخواهد ثواب زیارت حضرت زهرا (س) را درک کند به زیارت فاطمه معصومه (س).»
 
آیت‌الله مرعشی می‌فرمود: «پدرم مرا سفارش می‌کرد که من قادر به زیارت ایشان نیستم، اما تو به زیارت آن حضرت برو، لذا من به خاطر همین سفارش، برای زیارت فاطمه معصومه (س) و ثامن‌الائمه (ع) آمدم و به اصرار مؤسس حوزه علمیه قم، آیه‌الله حائری در قم ماندگار شدم.»
 
عنایت حضرت به زائران مرقدش
 
آیت‌الله مرعشی نجفی نقل کردنده‌اند: شب زمستانی بود که من دچار بی‌خوابی شدم؛ خواستم حرم بروم، دیدم بی‌موقع هست، آمدم خوابیدم و دست خود را زیر سرم گذاشتم که اگر خوابم برد خواب نمانم، در عالم خواب دیدم خانمی وارد اتاق شد به من فرمود: سید شهاب! بلند شو و به حرم برو؛ عده‌ای از زائران من پشت در حرم، از سرما هلاک می‌شوند، آنها را نجات بده.»
 
من به طرف حرم راه افتادم، دیدم پشت در شمالی حرم عده‌ای از زائران اهل پاکستان یا هندوستان (با آن لباس‌های مخصوص خودشان) در اثر سردی هوا پشت در حرم دارند می‌لرزند، در را زدم، حاج آقا حبیب (که جز خدام حضرت بود) با اصرار من در را باز کرد، من از مقابل و آنها هم از پشت سر من وارد حرم شدند و آنها در کنار ضریح آن حضرت مشغول زیارت و عرض ادب بودند؛ من هم آب خواستم و برای نماز شب و تهجد وضو گرفتم.
 
خلاص از مستأجری
 
آیت‌الله العظمی سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی قدس سره نقل می‌کند:
 
وقتی که از نجف اشرف به شهر قم مهاجرت کردیم، منزل محقری را در پایین شهر اجاره کردیم و با نهایت فقر و قناعت روزگار می‌گذراندیم. زن صاحب خانه، بسیار زن بداخلاق و سخت‌گیری بود و ایراد فراوانی می‌گرفت. حتی موقع شستن رخت و لباس با همسر من دعوا می‌کرد و می‌گفت: «رخت‌ها را ببرید در کنار رودخانه بشویید تا چاه منزل پُر نشود.»
 
یک روز بر سر این موضوع با همسرم دعوا و سر و صدای بسیار کرد، من حوصله‌ام سرآمد و دل تنگ شدم و قلبم پریشان شد.
 
چاره‌ای نیافتم جز این که با آن حالت پریشان برخاسته، به حرم حضرت معصومه (س) مشرف شوم و با آن حضرت راز و نیاز کنم. پس از سلام و زیارت و نماز، متوسل به آن حضرت شده، آن بزرگوار را به درگاه خداوند شفیع قرار داده، عرض کردم: «بی بی جان! من میهمان تو هستم و به آستان تو پناه آورده‌ام، از خدا بخواه که مرا از این گرفتاری مستأجری خلاص کند.»
 
دعا و گریه کرده، برگشتم. چند روزی نگذشته بود که نامه‌ای از عمویم، از شهر تبریز به دستم رسید؛ نامه را خواندم و دیدم نوشته: «من نذر کرده بودم اگر حاجتم روا شود برای یک طلبه‌ای که در قم درس می‌خواند و خانه ندارد یک باب خانه بخرم، اکنون حاجتم روا شده، خواستم به نذرم وفا کنم و، چون دیدم شما نیز خانه ندارید ترجیح دادم که پول خانه را به شما بدهم، لذا مبلغ ششصد تومان حواله دادم که بروید در بازار قم، از حاج محمد حسین یزدی، تحویل بگیرید.»
 
بدین وسیله خداوند از برکت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام ما را از گرفتاری مستأجری خلاص کرد.
 
هلاکت مزدور گستاخ در عصر رضاخان و کشف حجاب
 
روزی رئیس شهربانی که مردی گستاخ و بد زبان بود، به حرم مطهر حضرت معصومه (س) وارد می‌شود و در همان جا به زنان با حجاب حمله می‌کند، تا چادر را از سرشان بگیرد، آه و ناله زنان بلند می‌شود، در همین وقت غیرت آیت‌الله مرعشی نجفی که در آن جا حضور داشت، به جوش می‌آید و به آن قسمت رفته، برای جلوگیری از آن، سیلی محکمی به صورت رئیس شهربانی می‌زند.
 
او که از این سیلی، سخت یکه خورده بود، آیت‌الله مرعشی را تهدید به قتل می‌کند؛ ولی روز بعد همین رئیس گستاخ وارد بازار قم می‌شود. از قضا قسمتی از سقف ساختمان بازار بر سر او خراب شده، در همان دم به هلاکت می‌رسد و می‌میرد.
 
عمره مرحمتی
 
حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ مهدی فقیه ایمانی نقل می‌کنند: هنگامی که کتاب کریمه اهل بیت به دستم رسید، با خواندن بخش کرامات آن گریه زیادی کردم. چندی بعد، در ماه جمادی الثانی ۱۴۱۷ قمری به قم مشرف شدم. مطلع شدم که کتاب یکی از دوستان دانشمندم به عنوان بهترین کتاب سال انتخاب شده و جوایز ارزنده‌ای، از جمله یک عمره به او تعلّق گرفته هست.
 
یکی از آثار این جانب به نام امیرالمؤمنین (ع) از دیدگاه خلفا نیز به تازگی از چاپ در آمده بود. هنگامی که به حرم مشرف شدم عرض کردم: بی‌بی جان! کراماتی در کتاب کریمه اهل بیت از شما نقل شده هست؛ ممکن هست یکی دو تا از آنها خلاف باشد ولی همه‌اش که خلاف نیست و یقیناً بسیاری از آنها واقع شده هست، بالاخره معلوم هست که عنایات شما، شامل حال متوسلان می‌شود. من این کتاب امیرالمؤمنین علیه السلام از دیدگاه خلفا را برای دفاع از جد مظلوم شما نوشته‌ام و از شما جوایز مادی و تبلیغی نمی‌خواهم، فقط یک عمره به من مرحمت بفرمایید».
 
این را گفتم و اصرار زیادی کردم.
 
هنگامی که به اصفهان برگشتم، گفتند: یکی از دوستان با شما کار داشت. همان روز آمد و گفت: من سال‌ها پیش برای عمره ثبت نام کرده‌ام، اما حالا که نوبتم رسیده، با این سن و سال قادر به انجام آن نیستم. الحمدلله به حج هم مشرف شده‌ام، با خود فکر کردم که خوب هست چه کسی را به جای خود بفرستم و کسی بهتر از شما به نظرم نرسید، لذا می‌خواهم این سفر را بپذیرید.
 
گفتم: سعی کنید خودتان بروید و یا یکی از اقوامتان را بفرستید و به هر صورت از او خواستم که در تصمیمش تجدید نظر کند.
 
اما فردای آن روز، تلفن زد و گفت: بهتر از شما هم کسی را سراغ ندارم؛ لذا یکی از پسرانم می‌آید تا همراه شما به سازمان حج برویم و فیش به نام شما منتقل شود.
 
فردا فیش منتقل شد و در ظرف یک هفته، با عنایت حضرت معصومه (س) به عمره مشرف شدم.  
 
منبع کتاب «پرتویی از روی دوست»  نوشته «حجت‌الاسلام والمسلمین اسماعیل محمدی کرمانشاهی»
 
انتهای پیام/  ۱۶۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

تجلی جلال حضرت زهرا (س) در وجود مبارک فاطمه معصومه (س) بیشتر بخوانید »

حضرت معصومه (س)؛ معجزه امام هفتم

حضرت معصومه (س)؛ معجزه امام هفتم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس، روز دهم ربیع‌الثانی مصادف هست با شهادت حضرت فاطمه معصومه (س) دختر گرامی امام موسی بن جعفر (ع). ایشان در سال ۲۰۱ هجری قمری هنگام هجرت به ایران و دیدار به امام رضا (ع) به دست عوامل مامون عباسی مسموم شدند. این مسمومیت سبب بیماری سختی شد که منجر به شهادت ایشان شد. حضرت معصومه (س) قبل از آنکه به دیدار برادر ارجمندشان برسند از دنیا رفتند و در قم به خاک سپرده شدند.

در بیان اهل بیت (ع) شهر قم دری از در‌های بهشت هست که قطعا به یمن وجود بارگاه و مزار آن بانوی مکرم هست. بعد از آنکه حوزه علمیه قم توسط آیت‌الله حائری یزدی تاسیس شد. شهر قم مرکز حضور علمای بسیاری شد. این شهر آیات عظام و علمای صاحب نام بسیاری را به خود دیده هست که حضرت امام خمینی (ره) یکی از برجسته‌ترین این علما هست.

به مناسبت شهادت حضرت فاطمه معصومه (س) مدیحه «نورَیْن نیّرَیْن» که امام خمینی (ره) در منقبت ایشان سروده شده را در ادامه می‌خوانید: 

نورَیْن نیّرَیْن

ای ازلیّت به تربت تو مُخَمّر
وی ابدیّت به طلعت تو مقرّر

آیت رحمت ز جلوه تو هویدا
رایت قدرت در آستین تو مُضمَر

جودت همْ بسترا به فیض مقدس
لطفت همْ بالشا، به صَدرِ مُصَدّر

عصمت تو تا کشید پرتو به اجسام
عالَم اجسام گردد، عالم دیگر

جلوه تو نور ایزدی را مَجلی
عصمتِ تو سرّ مُختفی را مَظهر

گویم واجب تو را، نه آنَتْ رُتبت
خوانم ممکن تو را، ز ممکن برتر

ممکن اندر لباس واجب پیدا
واجبی اندر ردای امکان مَظهر

ممکن، امّا چه ممکن، علّتِ امکان
واجب، امّا شعاع خالق اکبر

ممکن، امّا یگانه واسطه فیض
فیض به مِهتر رسد و زآن پس کهتر

ممکن، امّا نمودِ هستی از وی
ممکن، امّا ز ممکنات فزون‌تر

وین نه عجب زآنکه نور اوست ز زهرا
نور وی از حیدر هست و او ز پیمبر

نور خدا در رسول اکرم پیدا
کرد تجلّی ز وی به حیدر صفدر

وز وی تابان شده به حضرت زهرا
اینک ظاهر ز دخت موسی جعفر

این هست آن نور کز مشیّت «کُن» کرد
عالم، آن کو به عالم هست منوّر

این هست آن نور کز تجلّی قدرت
داد به دوشیزگان هستی زیور

شیطانْ عالِم شدی اگر که بدین نور
ناگفتی آدم هست خاک و من آذر

آبروی ممکنات جُمله از این نور
گر نَبُدی، باطل آمدند سراسر

جلوه این خود عَرَض نمود عَرَض را
ظِلّش بخشود، جوهریّت جوهر

عیسی مریم به پیشگاهش دربان
موسی عمران به بارگاهش چاکر

آن یک، چون دیده بان فرا شده بر دار
وین یک، چون قاپقان معطّی بر در

یا که دو طفلند در حریم جلالش
از پی تکمیل نفس آمده مُضطر

آن یک انجیل را نماید از حفظ
و ین یک تورات را بخواند از بر

گر که نگفتی امام، هستم بر خلق
موسی جعفر، ولیّ حضرت داور

فاش بگفتم که این رسول خدایَست
معجزه اش می‌بُوَد همانا دختر

دختر جز فاطمه نیابد، چون این
صُلب پدر را و هم مَشیمه مادر

دختر، چون این دو از مَشیمه قدرت
نامد و ناید دگر هَماره مقدّر

آن یک امواج علم را شده مبدأ
وین یک افواج حلم را شده مصدر

آن یک موجود از خطابش مَجلی
وین یک معدوم از عقابش مُستر

آن یک بر فرق انبیا شده تارک
وین یک اندر سرْ اولیا را مِغفر

آن یک در عالم جلالت «کعبه»
وین یک در مُلک کبریایی «مشعَر»

لَمْ یَلِدم بسته لب وگرنه بگفتم
دختِ خدایند این دو نور مُطهّر

آن یک کون و مکانش بسته به مَقنَع
وین یک ملک جهانش بسته به مِعجر

چادرِ آن یک، حجابِ عصمت ایزد
مِعجَر این یک، نقابِ عفت داور

آن یک بر ملک لایزالی تارک
این یک بر عرش کبریایی افسر

تابشی از لطفِ آن، بهشت مُخَلَّد
سایه‌ای از قهر این، جحیم مُقعَّر

قطره‌ای از جودِ آن بِحار سَماوی
رشحه‌ای از فیض این ذخایر اغبر

آن یک خاک مدینه کرده مزیّن
صفحه قم را نموده این یک انور

خاک قم این کرده از شرافت جنّت
آب مدینه نموده آن یک کوثر

عرصه قم غیرت بهشت برین هست
بلکه بهشتش یَساولی هست برابر

زیبد اگر خاک قم به «عرش» کند فخر
شاید گر «لوح» را بیابد همسر

خاکی عجب خاک، آبروی خلایق
ملجأ بر مسلم و پناه به کافر

گر که شنیدندی این قصیده «هندی»
شاعر شیراز و آن ادیب سخنور

آن یک طوطی صفت همی نسرودی‌ای
به جلالت ز آفرینش برتر

وین یک قمری نمط هماره نگفتی‌
ای که جهان از رخ تو گشته منوّر

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

حضرت معصومه (س)؛ معجزه امام هفتم بیشتر بخوانید »

خادم‌الرضای حقیقی شهید نصرالله هست

تولیت آستان قدس رضوی: خادم‌الرضای حقیقی شهید نصرالله است


به گزارش مجاهدت از فرهنگ بین‌الملل دفاع‌پرس، به مناسبت شهادت دبیرکل حزب‌الله لبنان، حجّت‌الاسلام‌والمسلمین احمد مروی، تولیت آستان قدس رضوی در گفت‌وگویی با پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار امام خامنه‌ای ضمن بیان ابعاد مختلف شخصیت سیّد مقاومت به ذکر خاطراتی از حضور‌های جناب سیدحسن نصرالله رضوان‌الله‌علیه در مشهد و زیارت حرم مطهر حضرت علی بن موسی الرضا علیه‌السلام پرداخته هست.

مشروح این گفت‌وگو در قالب یک گفتار به شرح زیر در اختیار مخاطبان عزیز قرار می‌گیرد.

 بسم الله الرّحمن الرّحیم

شهادت سیّد مقاومت شهید علامه سیّدحسن نصرالله را خدمت همه شنوندگان و بینندگان عزیز تسلیت عرض می‌کنم. ان‌شاءالله که خداوند متعال این شهید و همه شهدای عزیز مقاومت را با شهدای کربلا که در حقیقت اینها لبیک گویان به ندای مظلومانه حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام در روز عاشورا هستند، محشور بفرماید.

این بزرگوار و شخصیت عزیز، دارای شاخص‌ها و فضیلت‌های اخلاقی و انسانی متعددی بود، که به دلیل مجال اندک به چند نمونه اشاره می‌شود. نخست جنبه علمی و فضل حوزوی این شهید هست که جهات مقاومت و جهاد این بزرگوار بر این جنبه سایه افکنده هست.

این شهید عزیز تحصیل کرده نجف بود و بزرگان و شخصیت‌های برجسته‌ای را نیز در حوزه‌های فقهی و اصولی و معرفتی و عرفانی درک و ملاقات کرده بود. او سال‌ها نیز در حوزه علمیه قم درس خوانده بود و بی‌جهت نیست که حضرت آیت‌الله العظمی سیستانی به ایشان تعبیر علامه داده‌اند. در واقع او پیش از اینکه وارد حوزه مبارزه و جهاد شود، حوزه‌های علمیه نجف و قم را درک کرده و درس خوانده بود که این ویژگی کمتر مورد توجه قرار گرفته هست.

شهید سیّدحسن نصرالله دارای روحیه مقاومت و ایستادگی بود و بدون مبالغه از مصادیق آیه شریفه «فَهستَقِم کَما اُمِرت» و امر الهی هست. او ۳۰ سال در راه مبارزه و جهاد با مستکبرین، اشغالگران، ستمگران و جنایتکاران -که همه اینها در صهیونیسم خلاصه می‌شود- «فَهستَقِم کَما اُمِرت» بود و مبارزه و جهاد کرد، اما ناامید نشد. او در جایی تعریف می‌کرد که بعضاً چند ماه می‌گذرد و آفتاب را می‌بینم، اما کمترین یأس، ناامیدی و خستگی در ایشان مشاهده نمی‌شد و همواره شادابی و نشاط دوران جوانی را داشت که نشان دهنده ایمان و باور به راه مقدسی هست که انتخاب کرده بود.

اگر ایمان باشد دیگر سستی وجود ندارد. هوش سرشار، قدرت اقناع مخاطب و تحلیل‌گری مقتدر و توانمند در مسائل جهانی از دیگر ویژگی‌های شخصیتی این شهید بزرگوار هست. به گونه‌ای که مردم (افراد مختلف) او را قبول داشتند و سیاستمداران روی سخنان او حساب باز می‌کردند. معروف هست در جنگ ۳۳ روزه مردم کشور فلسطین و اشغالگران به سخنان سیّدحسن نصرالله بیشتر اعتماد داشتند تا به سخنان سران رژیم اشغالگر. زیرا شهید نصرالله، منطقی بود و تحلیل درست و عمیقی داشت. در واقع این قدرت تحلیل و اقناع مخاطب نشأت گرفته از هوش بالا و سرشار این شهید بزرگوار بود. بیان خطابه او بسیار سازنده و اقناع کننده بود.

مسئله توسل به دامن معصومین علیهم‌السلام نیز از دیگر ویژگی‌های این شهید بود. او همواره رمز توفیقاتش را در کنار رشادت‌ها و شجاعت‌ها و مجاهدت‌ها، عنایت ائمه معصومین علیهم‌السلام می‌دانست. در جنگ۳۳ روزه که حقیقتاً از افتخارات جهان اسلام به‌شمار می‌رود، یک گروه مبارز ۳۳ روز در برابر یک رژیم تا بن دندان مسلح مقاومت کرد و آن را به عقب راند. جنگ ۶ روزه ۶ کشور عرب را در دهه ۷۰ میلادی فراموش نکرده‌ایم، ۶ روز بیشتر جنگ دوام نیاورد و عقب نشستند و هر کدام از کشور‌ها بخشی از اراضی خود، سوریه بلندی‌های جولان، مصر صحرای سینا، اردن کرانه باختری و سایر کشور‌ها نیز بخشی از اراضی خود را از دست دادند، اما در جنگ ۳۳ روزه و در یک جنگ کاملاً نابرابر، یک گروه مسلح در برابر یک رژیم تا بن دندان مسلح پیروز شدند.

پس از این جنگ بنده توفیق ملاقات ایشان را داشتم از این شهید سؤال شد در خصوص جنگ ۳۳ روزه روایت‌هایی از عنایات ائمه معصومین علیهم‌السلام شنیده‌ایم و حکایت‌هایی نقل شده هست که مایل هستیم از زبان شما بشنویم و سیّدحسن نصرالله پیروزی در این جنگ را مرهون عنایت حضرت زهرا سلام‌الله‌علی‌ها ذکر کرد و گفت حضرت دست ما را گرفتند و پیروزی از آن ما شد.

او به عنایات ائمه معصومین علیهم‌السلام باورمند بود. بنده در این چند سالی که توفیق خادمی و نوکری این دستگاه را پیدا کردم دو بار در مشهد خدمت ایشان رسیدم. نخستین بار همراه با شهید قاسم سلیمانی و بار دوم که همراه با سردار قاآنی بود.

در یکی از این سفر‌ها دوستان سجاده‌ای تهیه کرده بودند که به ایشان اهدا شود، اما بنده پیشنهاد کردم روپوش مضجع شریف حضرت علی بن موسی‌الرضا علیه‌السلام را به ایشان هدیه دهیم. وقتی این هدیه به ایشان اهدا شد و آرزو کردیم این روپوش متبرک مایه قوت و برکت جریان مقاومت و حزب‌الله شود، ایشان و شهید سلیمانی روپوش را با عشق، علاقه و شعفی از بنده گرفتند و سر و صورت خودشان را با آن متبرک کردند و گفتند این بهترین هدایایی هست که در عمرم دریافت کردم و بسیار خوشحال شدند. دو سال پیش نیز در سفری که ایشان به مشهد داشتند از ما درخواست حکم خادمی کردند بنده گفتم خادم حقیقی شما هستید که از مکتب و آرمان‌های اهل‌بیت علیهم‌السلام صیانت می‌کنید و مجاهدت در این راه خود خدمتی عظیم هست، اما شهید سیّدحسن نصرالله گفتند مایل هستم نامم در زمره خادمان حضرت امام رضا علیه‌السلام باشد و حکم خادمی به ایشان اعطا شد و این نشان‌دهنده عشق و علاقه و ایمان به اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام بود وقتی ایشان به زیارت حضرت امام رضا علیه‌السلام نایل می‌شد با توجه به اینکه اقامت کوتاهی داشت، اما روحیه می‌گرفت و زنده می‌شد.

این شهید با توجه به این‌که خود یک فرمانده توانمند، با هوش، عاقل و دارای قدرت تحلیل سیاسی و نظامی و… بود، اما در برابر رهبر معظم انقلاب سرباز بود. نه فقط تعبد که ایشان نایب امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف و ولی‌فقیه هستند، اما راهنمائی‌ها، راهبرد‌ها و تدابیر رهبر معظم انقلاب را باور داشتند و فقط تعبد نبود، بلکه رهبر معظم انقلاب را باور داشت و بدون، چون و چرا تسلیم امر ایشان بود. اگر نظری داشت نظرش را بیان می‌کرد، اگر حضرت آقا می‌پذیرفتند که هیچ، اما جایی که آقا نظر دیگری داشتند باورداشت که نظر آقا دقیق‌تر هست و این را تجربه کرده بود، چون همواره تشخیص آقا درست بود. رابطه سیّدحسن نصرالله با رهبر معظم انقلاب، مرید و مرادی بود، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نیز از دیدن ایشان لذت می‌بردند و با نشاط می‌شدند و این رابطه عاشقانه دو طرفه بود. شخصیت این بزرگوار برای ما درس هست، ما باید هر نظر و سلایقی داریم در برابر تدابیر رهبر معظم انقلاب، چون و چرا نکنیم. در تاریخ کسانی که در برابر ولی امر ایستادند سر از ناکجا آباد درآوردند و نه تنها تاریخ بلکه در انقلاب نیز کسانی که در مقابل امام راحل عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف ایستادند، نابود شدند.

در دوران انقلاب منافقین رو سیاه اعتقاد داشتند امام ضد امپریالیست نیست و ایشان را به تسامح متهم می‌کردند و معتقد بودند امام رحمه‌الله انقلابی نیست و در مقابل آمریکا نمی‌ایستد همچنین امام را به سهل‌انگاری متهم می‌کردند و در مقابل امام می‌ایستادند، امروز شاهد هستیم این منافقین جیره‌خوار و مزدور کاخ سفید شده‌اند. امام را به ضد امپریالیستی نبودن متهم می‌کردند و حالا پول می‌گیرند تا جاسوسی کنند.

از این خفت بیشتر چیزی نیست. ما نیز همچون شهید سیّدحسن نصرالله مطیع بی، چون و چرای رهبری باشیم و به ایشان اعتماد کنیم سیّدحسن به امام اعتماد داشت، نه تعبد صرف بود بلکه عمیقا اعتماد داشت و هیچ‌گاه نگفت من در لبنان و در میدان هستم و بهتر از شما میدان را می‌شناسم و این برای ما درس هست، تا بتوانیم با تدابیر رهبر معظم که در طول سی و چند سال هوشمندی، هوشیاری، دشمن‌شناسی، شجاعت و تحلیل عمیق و درست تشخیص دادن که بار‌ها تجربه کردیم و صد‌ها بار دیدیم و احتیاجی نیست دوباره اعتماد و باور داشته باشیم و خیالمان راحت باشد و سلامت کشور، نظام و انقلاب در گرو این مسئله هست و بس.

آنان با قدم گذاشتن در وادی جهاد و مبارزه از رهگذر آموزه‌های معصومین علیهم‌السلام به اینجا رسیدند و نسبتش مشخص هست اگر این ارادت و اعتقاد نبود وارد این عرصه نمی‌شدند. اینکه وارد این عرصه شدند، چون تربیت یافته مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام بودند. وقتی دو نفر به محضر امام رضا علیه‌السلام شرفیاب می‌شوند و هر دو از یک مبدأ و مقصد، از حضرت سؤال می‌کنند نمازمان چگونه هست؟ حضرت به یکی می‌فرمایند: نمازت را شکسته و به دیگری می‌فرمایند نمازت را تمام بخوان. سؤال می‌شود ما با هم آمدیم مبدأ و مقصد و برگشت یکی هست، چرا دو حکم؟ حضرت می‌فرمایند:، چون به قصد دیدن مأمون آمدی سفرت سفر معصیت هست و اسلام آن را امضا نمی‌کند، تو از نظر اسلام مسافر نیستی. اما دیگری که برای دیدن ولی خدا آمده هست نمازش را شکسته بخواند، چون اسلام سفرش را امضا کرده و مسافر محسوب می‌شود. یعنی مبارزه با ظلم و ستمگر و طاغوت تا این حد.

اینها از رهگذر ائمه اطهار و معصومین علیهم‌السلام به میدان جهاد و مبارزه کشیده شدند. اگر دشمن در عرصه‌ها و مقاطعی توفیقاتی را کسب می‌کند به معنای شکست جریان حق نیست، اگر این‌گونه بود باید بعد از کشته شدن هابیل به دست قابیل و پس از شهادت حضرت ابا‌عبدالله الحسین علیه‌السلام و آن داستان عجیب و غریب و جنایت بنی‌امیه در رأس آن یزید هیچ‌گاه جریان حقی بوجود نمی‌آمد. پس پیروزی ظاهری و موقتی جریان باطل به معنای از بین رفتن جریان حق نیست، آیا بعد از عاشورا جریان عاشورا از بین رفت؟ هر چند فراز و نشیب‌هایی وجود دارد، اما هیچ‌گاه جریان حق از بین نمی‌رود. اگر از بین رفتنی بود از همان زمان آدم باید جریان حق از بین می‌رفت و قابیل‌ها حاکم می‌شدند. ولی این‌گونه نیست. در زمان حضرت ابا‌عبدالله الحسین علیه‌السلام آیا حق از بین رفت و باطل پیروز شد، باید آینده را ببینیم که چه کسی پیروز شده هست.

به دوران زمان خودمان برگردیم، وقتی شاه امام را تبعید کرد خیالش راحت شد و تصور کرد همه چیز تمام شده هست از همین رو کشتار ۱۵ خرداد را راه انداخت نفس‌ها را در سینه‌ها حبس کرد و تصور کرد پیروز میدان شده هست، اما آیا شاه پیروز شد یا امام؟ بسیاری از بزرگان در آن دوران همراه امام بودند، وقتی امام تبعید شد آنان نیز ریل را تغییر دادند، اما چه کسی پیروز شد؟ شاه یا امام؟ بله درست هست که فراز و نشیب وجود دارد. وقتی سید عباس موسوی بنیانگذار حزب‌الله را همراه خانواده‌اش به شهادت رساندند، یأس و ناامیدی بین مردم رخ داد، اما آیا پس از شهادت سید عباس و خانواده‌اش کار حزب‌الله تمام شد؟ خیر این درخت با خون پاک شهدای مقاومت آبیاری شد و این شجره مبارکه شاخ و برگ‌های زیادی پیدا کرد و حزب‌الله بوجود آمد. ما به یاری خدا اعتماد و اعتقاد داریم. شهادت این شهید بزرگوار جریان مقاومت، مصداق آیه «وفدینه بذبح العظیم» هست، آیا این «فدینه بذبح‌العظیم» در عاشورا پرونده‌اش بسته شد و یا هر روز شعاعش عالم را می‌گیرد؟ در واقع این درخت مقاومت و شجره مبارکه احتیاج به آبیاری داشت و بهترین آبیاری صورت گرفت و به همان نسبت رشد پیدا کرد. این سنت پاک الهی هست. وقتی که یزید ملعون خبیث سرمست پیروزی و قدرت بود، و فرزند رسول الله صلی‌الله علیه وآله را با همه اصحاب پاکش شهید کرد و تصور کرد که آب از آب تکان نخورد.

باید روی این موضوعات بیشتر تامل کنیم ما اگر آن روز بودیم فکر می‌کردیم که پرونده اسلام برای همیشه بسته شد، بدن فرزند پیغمبر را قطعه قطعه کردند و اسلام تمام شد و خیلی‌ها گفتند پرونده اسلام بسته شد و اهل‌بیت علیهم‌السلام تمام شدند، حضرت زینب سلام‌الله‌علی‌ها با یک آیه قرآن جواب دادند و به یزید فرمودند: «وَلَا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ» این آیه خیلی آرامش می‌دهد. این آیه برای ماست. اگر ما به کفار و طغیانگران فرصت می‌دهیم به این معنی نیست که خیری برای آنها می‌خواهیم و آنها به حق هستند و پیروزی از آن آنهاست، بلکه ما به آنان فرصت می‌دهیم تا گناهان و جنایاتشان بیشتر شود. بایدن خبیث که یک پایش لب گور هست و لحظات آخر عمرش را سپری می‌کند ببینید چه جنایاتی را انجام می‌دهد اگر چند سال پیش از این دنیا رفته بود اینقدر به گناهانش افزوده نمی‌شد خون ۴۰، ۵۰ هزار نفر انسان معصوم بر گردن اوست، به قدری آلوده و پلید هستند و هیچ روزنه‌ای برای هدایت ندارند.

خداوند به آنان مهلت می‌دهد تا گناهانشان و عذابشان بیشتر شود. خدا به یزید، بنی‌امیه و بنی‌عباس نیز فرصت داد. بعد از امام سجاد علیه‌السلام بنی‌عباس سال‌ها حکومت کرد. سنت الهی همین هست این ۴ روز عمر برای ما خیلی جلوه دارد، اما وصل به خدا شدن مهم هست جریان حق پیروز هست و اگر حق با صدمه سنگین از بین رفتنی بود قرن‌ها قبل باید جریان حق تمام می‌شد. همواره جریان حق وجود دارد و دوباره سر برآورده هست، ان‌شاءالله خون‌های پاک شهیدان موجب رشد و گسترش مقاومت شود.

این شهید به آقا عشق می‌ورزید و رابطه‌اش مرید و مرادی بود، آقا را قلباً دوست داشت و آقا هم ایشان را دوست داشتند. یک روحانی فاضل، مخلص، مجاهد، بی‌ادعا، جان برکف و مدیر که هزاران نیرو تربیت کرده بود و صد‌ها نفر را همچون خودش تربیت کرده بود. آقا هم از دیدن ایشان لذت می‌برد و رابطه عاشق و معشوقی بود و جدای از مسئله ولایت و ولی‌امر بودن هر دو رابطه عاشق و معشوق داشتند. حاج قاسم نیز همین‌گونه بود هر دو رابطه متقابل عاشق و معشوق بود. فقط یک نگرانی هست، همان‌هایی که نفوذ کردند و ضرباتی زدند، به نظرم در شهادت این شهید بزرگوار نفوذ نقش داشته هست، همان نفوذی‌ها و منافقینی که از صدر اسلام بودند الان دست به کار شدند جنایات صهیونست‌ها را تکمیل کنند و در حال حاضر نیز دست‌به‌کار شدند که جنایات صهیونیست‌ها را تکمیل کنند و بین مسلمانان اختلاف بیندازند. در جنگ احد که به فرماندهی پیامبر اسلام صلی‌الله علیه وآله صورت گرفت نیز همین‌گونه بود همان نفوذی‌ها بعد از اینکه اسلام شکست خورد در مدینه شایعاتی پخش کردند و سعی کردند همان یک ذره روحیه باقی مانده را با تبلیغات از بین ببرند، اما پیامبر صلی‌الله علیه وآله و امیرالمومنین علیه‌السلام مدیریت کردند.

نفوذی‌ها و منافقین سعی می‌کنند بخش انجام نشده کار دشمن را سرانجام دهند و روحیه ما را از بین ببرند و اختلاف ایجاد کنند. نفاق کارش همین هست. شیعیان و مردم لبنان باید حواسشان باشد. منافقین و سربازان بدون یونیفرم رژیم صهیونیستی الان دست به کار شده‌اند تضعیف روحیه، ایجاد اختلاف، بدبین کردن مقدسات، ایجاد یأس و ناامیدی. دشمن دست‌به‌کار شده هست همان‌طور که در صدر اسلام در جنگ‌های پیامبر اعظم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نفاق همواره دست‌اندرکار و فعال بود و در پشت جبهه کار خودش را می‌کرد ما باید حواسمان باشد و بستری را فراهم نکنیم که دشمن کار ناتمام را تمام کند و بذر ناامیدی را در جبهه مقاومت بپاشد. آنچه که جریان مختار را شکست داد همین منافقین بودند که در بین سپاه و مردم بذر یأس و ناامیدی را انداختند.

دشمن کارش تمام نشده هست. بمباران یک ابزار دشمن هست، اما کامل کننده نقشه دشمن تبلیغات منافقان و نفوذی‌هاست باید حواسمان باشد که دشمن به اهداف شوم خودش که تفرقه و اختلاف‌افکنی هست نرسد. دشمن باید موجب وحدت و اتحاد ما باشد مبادا دشمنی که باید ما را کنار هم قرار دهد و موجب وحدت کلمه ما باشد موجب افتراق ما شود.

شهادت این بزرگوار و از دست دادن این فرمانده لایق، با ایمان، مخلص، فداکار و شجاع بسیار سخت هست. خدا به رهبر معظم انقلاب و همچنین مردم عزیز لبنان و حزب‌الله لبنان و خانواده‌های این عزیزان صبر عنایت فرماید. تنها یک چیز ما را آرام می‌کند اینکه وعده الهی نزدیک هست، «وَلَا تَحسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَموَتَا بَل أَحیَاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقُونَ» ما نمی‌بینیم، آنان زنده هستند و کمک و هدایت می‌کنند و دعا می‌کنند او به اعلا‌علیین پیوست و خوشا به حالش. ما یک فرمانده بزرگ و لایق را از دست دادیم، اما او به جنت الهی وارد شد و از این همه رنج و سختی و مشقت که گاهی ماه‌ها آفتاب را نمی‌دید نجات یافت. خودش راحت شد، اما خون پاکش جریان مقاومت را حیات دوباره می‌دهد همان‌گونه که به درختی آب می‌دهیم و شاخ و برگ تازه می‌گیرد جریان مقاومت با این خون‌ها پاک، با‌نشاط‌تر و تاثیرگذارتر خواهد شد. ان‌شاءالله خدا سایه رهبر عظیم‌الشان را بر سر امت اسلامی و مستضعفین عالم مستدام بدارد و سایه ایشان پاینده باشد و همه ما تابع و گوش به فرمان رهبر عظیم‌الشان باشیم.

انتهای پیام/۹۵۵

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

تولیت آستان قدس رضوی: خادم‌الرضای حقیقی شهید نصرالله است بیشتر بخوانید »