به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، سالروز میلاد حضرت فاطمه معصومه (س) به عنوان روز «دختران» نامگذاری شده است، هر ساله روز اول ماه ذیالقعده سالروز تولد حضرت معصومه (کریمه اهل بیت) و روز ملی دختران به پاس قدرانی از این قشر وسیع و تأثیرگذار جامعه جشن گرفته میشود.
حضرت معصومه (س) به همراه امام رضا (ع) هر دو در دامان پاک یک مادر بزرگوار به نام حضرت نجمه خاتون (س) که از مهاجران مغرب بود، رشد و پرورش یافتهاند. این در حالى است که پدر بزرگوارشان پیوسته در زندان هارون الرشید بسر مى بردند و سرانجام در همان زندان، هنگامى که حضرت معصومه (س) در سن ده سالگى بود، به شهادت رسیدند و از آن زمان به بعد حضرت معصومه (س) تحت مراقبت برادرش امام رضا (ع) قرار گرفت. حضرت فاطمه معصومه (س) بانویی بهشتی، غرق در عبادت و نیایش، پیراسته از زشتیها و شبنم معطر آفرینش است.
شاید یکی از دلایل «معصومه» نامیدن این بانو، آن باشد که عصمت مادرش حضرت زهرا (س) در او تجلی یافته است. بر اساس پارهای از روایات، این لقب از سوی امام رضا (ع) به این بانوی والامقام اسلام وارد شده است؛ چنان که فقیه بلند اندیش و سپید سیرت شیعه، علامه مجلسی (ع) در این باره میگوید: امام رضا (ع) در جایی فرمود: هرکس معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسی است که مرا زیارت کرده است.
جایگاه دختران در اسلام در قرآن کریم و سوره نحل آیه ۵۸ و ۵۹ آمده است: هنگامی که به آنان (مردم قبل از اسلام) مژده تولد دختر داده میشد صورتشان سیاه رنگ شده و مملو از خشم و غضب و اندوه میشدند و از قوم و قبیله خود به خاطر این مژده بدی که به آنها داده میشد خویشتن را پنهان میکردند و این پرسش مطرح میشد که آیا این ننگ را بر خود بپذیرند و دختر را نگه دارند یا او را در زیر خاک زنده به گور کنند. اما در وسائل الشیعه در خصوص جایگاه دختران از دیدگاه اسلام آمده است: دختران (پیش از آنکه به همسری درآیند و به افتخار مادری نایل شوند) از مقام، حرمت و حقوق خاصی برخوردار هستند. در فرهنگ اهل بیت (علیهم السلام) که ریشه در وحی و کلام الهی (قرآن) دارد، زنان و دختران از جایگاه خاصّی برخوردارند. تعابیر زیبا و بلندی که برای دختران به کار گرفته شده است، حاکی از این موضوع است.
در ادامه چند کتاب که با موضوع زنان و مادران شهدا و همچنین روایت زندگی کریمه اهل بیت (ع) معرفی شده است تا مورد استفاده قرار گیرد.
«مسافر سرزمین آفتاب» | اثر حمید حسام|انتشارات سوره مهر
کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب»، اثر حمید حسام و مسعود امیرخانی روایت خاطرات کونیکو یامامورا (سبا بایی)، یگانه مادر شهید ژاپنی در ایران است.
حمید حسام درباره این کتاب میگوید که یکی از بهترین کتابهای من است که به روایت خاطرات کونیکویامامورا میپردازد. وی تنها مادر شهید است که اصالتی ژاپنی دارد و فرزند شهیدش جوان نوزده سالهای بود که هم در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیتهای زیادی داشت و هم در زمان جنگ تحمیلی با وجود سن کم، راهی جبههها شد تا از اسلام و ایران دفاع کند که در عملیات والفجر یک، در منطقه فکه به شهادت رسید.
یامامورا که پس از ازدواج با یک ایرانی مسلمان و مهاجرت به ایران اسم سبا با الهام از قرآن را برای خود برمیگزیند، با دقتی بینظیر و زبانی ساده و شیوا خاطرات خود را از کودکی تا حال بیان میکند. هرچند که سالها قبل در کشور ژاپن و در خانوادهای بودایی مذهب متولد شده و تا بیست و یک سالگی تحت آموزههای بودایی بوده، اما ازدواج با یک جوان مسلمان ایرانی مسیر زندگیاش را تغییر داده و آنقدر روحیات انقلابی و اسلامیاش را تقویت کرده که فرزند نوزده سالهاش در جبهههای جنگ تحمیلی ایران به شهادت رسیده است.
چیزی که داستان زندگی این مادر شهید را منحصر بهفرد میکند حوادثی است که در طول زندگیاش اتفاق میافتد و مسیر زندگی وی را تغییر میدهد تا جایی که خودش مینویسد: هیچگاه تصور نمیکردم داستان زندگی من روزی به صورت کتاب منتشر شود چون اگر در ژاپن و در کنار خانوادهام میماندم یک زندگی کاملا عادی را تجربه میکردم در حالی که آشنایی من با یک مسلمان ایرانی مسیر زندگِیام را تغییر داد و توسط او به دنیای جدید و ناشناختهای آمدم.
زندگی در ایران و جامعه اسلامی برای یامامورا بسیار جالب و پر از اتفاقات و حوادثی نظیر قیام 15 خرداد، انقلاب و تغییر حکومت و دوران جنگ تحمیلی است که یکی از پسران خود را در این مسیر تقدیم اسلام و کشور میکند و معتقد است در زندگی هرچه جلوتر میرود درهای جدیدی به رویش باز میشود.
«اینک شوکران» اثر مریم برادران انتشارات روایت فتح
در این کتاب خاطرات همسر «شهید منوچهر مدق»، از سال های زندگی مشترک و خصوصیات اخلاقی و سرنوشت او، روایت شده است.
کتاب اينک شوکران او در هشتمین جشنواره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس، مقام دوم را دریافت کرد. در این کتاب درباره رابطه عاشقانه فرشته و منوچهر است که جنگ آنها را از هم دور می کند. بعد از جنگ هشت ساله، منوچهر دچار بیماری می شود که از عوارض بمبهای شیمیایی است. این زندگی عاشقانه پس از ده سال به شهادت منوچهر و تنها شدن فرشته با دو فرزندش می رسد. رابطه عاشقانه این کتاب سوژه چند نمایش، مجموعه مستند داستانی، فیلم سینمایی و سریال در ایران بوده است.
«به سپیدی یک رؤیا» اثر فاطمه سلیمانی ازندریانی انتشارات کتاب نیستان
رمان «به سپیدی یک رؤیا» اثر فاطمه سلیمانی ازندریانی است. این رمان در وهله نخست از داستانی بهره میبرد که تا پیش از این کمتر به آن پرداخته شده است و میتوان گفت اولین رمان درباره زندگی کریمه اهل بیت را روایت میکند.
نویسنده در داستان خود فرازی از زندگی حضرت فاطمه معصومه (س) را از آغاز هجرت امام رضا (ع) از مدینه به مرو را تا زمان وفات ایشان روایت میکند. حضرت معصومه (س) در پی درخواست امام قدم در راه سفر از مدینه به مرو میگذارند و در نهایت نیز در اثر بیماری در شهر قم به رحمت خداوند میروند. این فراز تاریخی و روایت داستانی از آن، برگ برنده نویسنده این کتاب است؛ که به خوبی از آن برای پرداخت داستانی بهره برده است.
این داستان از یک زاویه دید بسیار بدیع بهره برده است؛ راوی داستان «سلطان» یکی از کنیزان حضرت معصومه (س) است که در داستان به شکل و شمایلی تازه و واقعی به روایت داستانی پرداخته است. بیان زنانه و ترسیم ظرافتهای بیانی که معمولاً در زبان زنان میتوان سراغی از آن گرفت از سوی نویسنده در این متن به زیبایی ترسیم شده است. در کنار این زیبایی بیانی، فضاسازی نویسنده از اندرونی منزل امام معصوم و ساخت چندین شخصیت سپید و خاکستری در این فضا که شرح رفت و آمدها و نگاه مردم در آن دوران تاریخی به امام معصوم و بیت او را روایت میکند نیز از دیگر ویژگیهای این متن است که نویسنده توانسته به خوبی از عهده آن برآید.
سومین ویژگی این رمان را باید در زبان خلق شده توسط نویسنده دانست. سلیمانی در روایت خود از زبانی بهره میبرد که هم تاریخی است و هم کشش داستانی دارد. به عبارت دیگر نویسنده با توانایی و هوشیاری از عبارات و افعال و کلمات به شکلی بهره برده که مخاطب ناخودآگاه احساس کند در فضایی تاریخی و کهن در حال مواجه شدن با داستان است. خلق این زبان تازه با توجه به پیچیدگیهای موجود در راه ایجاد آن در کنار جسارت نویسنده برای ورود به این وادی در کنار تجربههای بسیار موفقی که در این زمینه وجود دارد یکی دیگر از نقاط قوت این متن به شمار میرود.
در نگاهی تازه و کلی «به سپیدی یک رؤیا» رمانی است جسورانه و بسیار شیرین از داستانی تاریخی کمتر شنیده شده درباره یکی از منسوبان به خاندان عصمت که با تلاشی قابل تقدیر از سوی نویسنده، سعی کرده تا نمونهای قابل احترام از یک رمان تاریخی شود.
رمان «به سپیدی یک رویا» در قطع رقعی و 132 صفحه از سوی انتشارات کتاب نیستان در دسترس علاقهمندان به رمان تاریخی مذهبی قرار گرفته است.
«راض بابا» اثر طاهره کوه کن انتشارات شهید کاظمی
راضیه ۱۱شهریور۱۳۷۱ در مرودشت شیراز به دنیا آمد و تا قبل از بهار شانزدهسالگیاش موقعیتهای چشمگیری را در زمینۀ ورزش کاراته، مسابقات قرآن و درس و تحصیل کسب کرد. دختری که تمام تلاشش را به کار میبندد تا در زندگی اول باشد. در شانزدهمین بهار عمرش حادثهای رخ میدهد و او را در رسیدن به خواستهاش کمک میکند؛ بر اثر انفجار بمب در حسینیۀ کانون فرهنگی رهپویان وصال شیراز توسط عوامل تروریستی وابسته به غرب، بعد از تحمل هجده روز درد و رنج ناشی از جراحت، به جمع شهیدان سرفراز و سربلندی پیوست که ره صدساله را یکشبه پیمودند.
گزیدۀ متن یکدفعه در خود فرو رفت انگار میخواست حرفی را به زبان بیاورد. نگاه مختصری به من کرد و گفت: «مامان، من یه آرزویی دارم… دعا میکنین برآورده بشه؟» التماس دعایش، هنگام تحویل سال از یادم نرفته بود. خندان پرسیدم: «دختر من چه آرزویی داره؟» از پنجرۀ آشپزخانه، بیرون را نگاه کرد. «مامان، دعا کنین بشم جراح قلب و خدا یه مطبی بهم بده که پنجرهش رو به کعبه باز بشه.»
«پرنیان» اثر محمد رضاخانی انتشارات شهید کاظمی
کتابی با پاسخهای زیبا برای کسانی که حاضرند درباره حجاب بخوانند. این اثر پرتیراژترین کتاب در زمینه حجاب است و در محورهای متعددی همچون تاریخچه، قرآن و روایات، احکام، مدگرایی و غریزه، گفتار بزرگان، شبهات، جهانی شدن حجاب و قوانین پوشش در دانشگاههای مختلف دنیا بحث میکند و به تبیین فرهنگ حجاب و عفاف میپردازد.
گزیدۀ متن وقتی حجاب را انتخاب کردم خیلی برای من سخت بود. اسماعیلم را ذبح کردم. در آمریکا وقتی اولین بار باحجاب شدم، همسرم از من دلیل کارم را پرسید. خیلی جدی به او گفتم: «این رابطه بین من و خداست، به شما هیچ ربطی ندارد، نه میخواهم مرا تحسین کنی، نه میخواهم به من بگویی دوست داری یا ندارد… اولین روزی که حجاب را انتخاب کردم دعا کردم که خدایا اگر یک روزی خواستی این حجاب دومرتبه از سر من برداشته شود، آن روز را آخرین روز عمر من قرار بده.
«دخترها باباییاند» | اثر بهزاد دانشگر | انتشارات شهید کاظمی
روایتی پراحساس از خانوادۀ شهید مدافع حرم، جواد محمدی محمدی از جوانان فعال فرهنگی و انقلابی در شهر درچه از توابع اصفهان بود. وی از همان دورۀ نوجوانی به فعالیتهای انقلابی پایگاههای بسیج جذب شد و بعدها به دلیل همین علاقمندیها وارد سپاه پاسداران شد. این کتاب شرحی است از روابط پُراحساس و پُرعاطفۀ جواد محمدی و خانوادهاش. از ارتباط جواد محمدی و مادرش، از ارتباط جواد محمدی و همسرش، شرحی است از جوانی که از همان دورۀ نوجوانی و جوانی نسبت به وقایع اطرافیانش بیتفاوت نبود و تلاش میکرد. در هر جمعی از اجتماعات خانوادگی قرار میگرفت، آنجا را پر از شور و هیجان میکرد. روایتی در قالب نو که هر راوی از منظری شخصی و تازه قهرمانش را روایت میکند. همۀ این روایتها بهگونهای در هم آمیخته شدهاند که ضمن تکمیل همدیگر استقلال خودشان را هم حفظ میکنند. درنهایت و با پایان یافتن کتاب، این قطعههای جورچین در کنار همدیگر تصویری کاملتر از شهید ارائه میدهند.
گزیده متن دلم میخواهد بابا بهم غذا بدهد. بابا وقتی بود، برایم لقمه میگرفت. خودم بلدم بخورم، ولی بابا لقمه میگرفت. خب دوست داشتم. به قول بابا دخترها باباییاند. بابا هم دوست داشت. لقمههایش ماشین میشدند و میرفتند توی دهانم. انگار دهان من پارکینگ است. هواپیما میشدند، کشتی میشدند، سفینۀ آدمفضاییها میشدند. هرچه میشدند دوست داشتند بروند توی شکم من.
علاقهمندان جهت تهیه کتب میتوانند از طریق سایت رسمی انتشارات شهید کاظمی (nashreshahidkazemi.ir) و یا از طریق ارسال نام کتاب به سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را دریافت کنند.