امام زمان

امام زمان (عج) او را به عنوان سربازش برگزید

امام زمان (عج) او را به عنوان سربازش برگزید


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، «شهید مهدی هِرَوی» یازدهم شهریور ۱۳۴۳ در روستای صالح‌آباد از توابع شهرستان دامغان به دنیا آمد. پدرش عبدالله و مادرش خورشید نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. بنا بود. ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم اسفندماه ۱۳۶۶ در ماووت عراق بر اثر اصابت گلوله به سینه، شهید شد. مزار وی در فردوس‌رضای شهرستان زادگاهش واقع است.

طبق دستور امام عمل کنید

منطقه کوهستانی و راه‌های سخت از یک طرف و جنگ‌های تن‌به‌تن و دلهره‌ای که ضدانقلاب توی دل مردم انداخته بود، کار را مشکل‌تر می‌کرد. ولی مهدی برایش این‌ها مهم نبود. می‌دید نیرو می‌خواهند، آماده بود.

گفتم: «تو اوضاع منطقه رو می‌دونی؟»

گفت: «وظیفه همه ماست که طبق دستور امام (ره) حضور داشته باشیم تا وقتی که دیگه به ما نیازی نباشه!»

(به نقل از از دوست و هم‌رزم شهید، سجاد بنائیان)

با سوز صدای مهدی، زمزمه‌ها شروع شد

حال و هوای جمع ما را برد به ماه محرم. کتاب نوحه‌اش را درآورد و گفت: «من می‌خونم! حتی اگه شما جواب نوحه من رو ندین!» خواند و با سوز صدای مهدی، دست‌ها بی اختیار بالا رفت و زمزمه‌ها شروع شد. خواند و ما جواب دادیم. خواند و خودش هم اشک ریخت. بعد هم صلوات فرستاد و از میان جمع بلند شد و رفت.

دنبالش رفتم. قناسه را گذاشت زیر بالش و با دیدنم نشست. دید نگاه می‌کنم به قناسه، دست کشید روی آن و گفت: «من این قناسه رو دوست دارم. می‌خوام همه اونایی رو که به کشورمون حمله کردن، تک‌تک با این شکار کنم!»

(به نقل از از دوست و هم‌رزم شهید، سجاد بنائیان)

سرباز امام زمان (عج)

صدای العفوش از سجاده می‌آمد. نفسش گرفته بود. بلند شد. اشک صورتش را خیس کرده بود. دستی به صورت کشید. گفتم: «داداش!»

دل‌نگران بودم. نمی‌دانستم چه سؤالی کنم. خودش شروع کرد؛ بهم گفت: «بچه‌ها گیر افتاده بودن! راه رو بلد نبودن و ما از اونا بی‌خبر!»

رفتم و کنارش نشستم. از جبهه که حرف می‌زد، دلم می‌خواست کمکش کنم. مهدی برگشت و روبه‌رویم نشست و گفت: «صبح دستور دادن بریم اون منطقه؛ شاید اونجا باشن!»

لب‌هایش را به هم فشار داد و ادامه داد: «فکرش را هم نمی‌کردیم همون‌جا باشن. رسیدیم. با دیدنمان دعا کردند و چند نفر هم سجده شکر گذاشتن. پرسیدیم: «چه خبره؟»

یکی گفت: «دیشب یکی از بچه‌ها خواب دیده، آقایی بهش می‌گه به افراد بگو ناراحت نباشن. فردا صبح سرباز‌های من به کمک شما می‌آن! شما اومدین. ما سرباز‌های آقا هستیم.»

اشک امانش نداد و دوباره صدای العفو مهدی روی سجاده پر شد توی اتاق.

(به نقل از خواهر شهید)

منبع: نوید شاهد 

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

امام زمان (عج) او را به عنوان سربازش برگزید بیشتر بخوانید »

بیا که نوای دل انگیز توحیدت را با گوش جان شنواییم/ جان‌ها، شورانگیز از یاد دلربای توست

بیا که نوای دل انگیز توحیدت را با گوش جان شنواییم/ جان‌ها، شورانگیز از یاد دلربای توست


گروه اجتماعی دفاع‌پرس: یارا! دل‌ها به یاد تو می‌تپد و روشنی نگاه منتظران به افق خورشید ظهور توست …‌ای برترین افق برای پرواز پرندگان آرزو،‌ای تجلی آبی‌ترین آسمان امید،‌ای منتهای برترین خیال هستی،‌ای آرمان همه چشم انتظاران، دنیا نیازمند ظهور توست، و قلب انسان‌ها به شوق زیارت روی دلربای تو می‌تپد.‌ای قلب عالم امکان، بیا و گـَرد گامهایت را توتیای چشمانمان قرار ده. بیا که نوای دل انگیز توحیدت را با گوش جان شنواییم.
مولا جان بیا! …
 
پس از ولادت امام زمان علیه السلام به دلیل شرایط سیاسى آن دوران تولد ایشان در زیر پرده کتمان پوشیده ماند. امام حسن عسکرى علیه السلام تولّد فرزند خویش را جز به اصحاب خاص خود در میان ننهاد. امامت ایشان بنا به حدیث‌های بسیاری بود که از پیامبر (ص) و امامان پیشین روایت شده بود. امام زمان (عج) پس از آنکه بر بدن گرامی پدر نماز گزارد از چشم مردمان پنهان شد. سبب پنهان شدن آن حضرت این بود که خلیفه‌های عباسی تصمیم به کشتن او داشتند. در روایتى از کتاب غیبت، از عدّه اى از اصحاب امام عسکرى نقل شده است که گفتند: «نزد امام عسکرى علیه السلام گرد آمده بودیم و از وى در باره حجّت و پیشواى پس از او پرسش مى کردیم. در مجلس او چهل مرد حضورداشتند.
 
عثمان بن سعید بن عمر عمرى در برابر آنحضرت بر پا خاست و گفت: فرزند رسول خدا! مى خواهم در باره مطلبى از شما سؤال کنم که خود بدان داناتر از من هستی. امام به او فرمود: بنشین عثمان! عثمان ناراحت و خشمگین برخاست تا خارج شود. امّا آنحضرت فرمود: کسى بیرون نرود. هیچ کدام از ما بیرون نرفتیم. تا پس از ساعتى که امام، عثمان را با صداى رسا ندا داد. عثمان روى پاهایش برخاست. امام فرمود: آیا شما را به خاطر مطلبى که آمده اید، آگهى دهم؟ همه گفتند: آرى اى فرزند رسول خدا! فرمود: شما آمده اید تا درباره حجّت پس از من سؤال کنید: همه گفتند: آرى. ناگهان پسرى را دیدیم مثل پاره ماه، شبیه‌تر از هرکسى به امام عسکرى! فرمود: این پس از من پیشواى شماست و جانشین من بر شما. او را فرمان برید و پس از من به تفرقه دچار نشوید که در دین خویش به هلاکت افتید. بدانید که شما پس از این روز او را نخواهید دید تا عمرش کامل گردد. از عثمان بن سعید آنچه را مى گوید بپذیرید و فرمان او را اطاعت کنید؛ که او جانشین امام شماست و کار به دست اوست».
 
دوره امامت، چگونه آغاز شد؟
 
خلفاى عبّاسى بنا بر عادت معمول خویش، هر گاه فرصتى براى کشتن اولیاء اللَّه مى یافتند، فوراً آن‌ها را به زهر از پاى در مى آوردند. معتصم نیز، امام حسن عسکرى علیه السلام را به زهر شهید کرد و سپس درصدد یافتن فرزندِ آنحضرت بر آمد تا او را نیز از میان بردارد و به خیال خویش دنباله امامت را نیست و نابود گرداند. معتصم عده اى را به خانه امام فرستاد تا هر که و هر چه در آنجاست توقیف کنند. احمد بن عبد اللَّه بن یحیى بن خاقان پسر وزیر معتصم در این باره مى گوید:، چون امام حسن عسکرى بیمار شد. پدرم به من پیغام داد که امام بیمار شده. آنگاه خود همان لحظه سوار شد و به دارالخلافه رفت و سپس باپنج نفر از خادمان معتصم شتابان بازگشت. همه آنان از افراد مورد وثوق و خواص خلیفه بودند.
 
یکى از آن‌ها هم «نحریر» بود. پدرم به آن‌ها دستور داده بود در خانه حسن بن على باشند و اوضاع و احوال او رازیر نظر بگیرند. همچنین در پى عده اى از پزشکان فرستاده بود و به آنان دستور داده بود که در خانه امام حسن عسکرى رفت و آمد کنند و هر بام وشام از او پرستارى و مراقبت کنند. چون دو روز از این ماجرا گذشت، کسى نزد پدرم آمد و به وى خبرداد که آنحضرت بیمارى اش شدت یافته و ضعیف شده است. پدرم سوار شد و به خانه آنحضرت رفت و به پزشکان دستور داد بخوبى حال آنحضرت را تحت نظر بگیرند. همچنین در پى قاضى القضات فرستاد و به او دستور داد که پیش او بیاید و ده تن از کسانى را که به دین و امانتدارى و پرهیز گارى آنان مطمئن است، انتخاب کند و با خود بیاورد. آنگاه تمام آن‌ها را به خانه امام حسن فرستاد و بدیشان تکلیف کرد که شبانه روز همانجا بمانند. آن‌ها در آنجا بودند تا آنکه امام حسن عسکرى علیه السلام درگذشت.
 
رحلت او چند روز گذشته از ماه ربیع الاوّل سال ۲۶۰ واقع شد. با رحلت او سامراء یکصدا ناله بر مى آورد که ابن الرضا از دنیا رفت. خلیفه عدّه اى را به خانه آنحضرت فرستاد تا خانه و اتاق‌ها را بازرسى کنند و هر آنچه در خانه است مهر و موم نمایند و نشان فرزند آنحضرت را بجویند. بدین گونه قدرت جاهلى و استکبارى مى کوشید، ریشه هاى امامت را از بیخ برکند و حرکت اصیل مکتبى را دستخوش نابودى سازد. امّا به مقصود خود نایل نیامدند که دست خداوند بر فراز دستان آن‌ها بود. یرِیدُونَ أَن یطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَن یتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَالْکَافِرُونَ؛ “خواهند پرتو خدا را با دهان هاى خویش فرو نشانند امّاخداوند چنین نخواهد مگر آنکه پرتو خویش را به انجام رساند، هر چند که کافران نا خوش دارند. “
 
پنهان بودن میلاد حجّت اللَّه
 
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: مهدی از فرزندان من است، نامش نام من (محمد) و کنیه اش کنیه من (ابوالقاسم) می‌باشد، در صورت و سیرت از همه کس به من شبیه‌تر است. برای او غیبتی است که در آن مردم دچار حیرت می‌گردند و بسیاری از دسته‌ها و گروه‌های مردم، گمراه می‌شوند، آنگاه مانند ستاره تابانی از پرده غیبت بدر آید و زمین را پر از عدل و داد کند آن چنان که پر از ظلم و ستم شده باشد.
 
نام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
 
از جمله القاب شریف آن حضرت مهدی، قائم، منتظر، خاتم، حجه، صاحب و منصور است؛ که با بیان احادیث معصومین (ع)، وجه تناسب برخی از این لقب‌ها با وجود مبارکش بیان می‌گردد.
 
۱- مهدی

از حضرت امام جعفر صادق (ع) روایت شده است که فرمود: هنگامی که قائم قیام نماید، بار دیگر مردم را به اسلام دعوت می‌کند و به احکام از بین رفته و فراموش شده آن آشنا می‌گرداند و، چون از جانب خداوند به امور گمشده و از میان رفته راهنمایی می‌شود، او را مهدی می‌گویند.
 
۲- قائم

ابوحمزه ثمالی گوید: از حضرت امام محمد باقر (ع) پرسیدم:‌ای پسر رسول خدا! مگر همه شما ائمه، قائم به حق نیستید؟ فرمود: بلی. عرض کردم: پس چرا فقط امام زمان (ع) قائم نامیده شده است؟ فرمود:، چون جد م امام حسین (ع) به شهادت رسید، صدای ناله فرشتگان برخاست و به شدت به درگاه الهی گریستند و گفتند: پروردگارا! آیا قاتلین بهترین بندگان و زاده اشرف مخلوقات و برگزیده آفرید گانت را به حال خود می‌گذاری؟ خداوند به آن‌ها وحی فرستا د که‌ای فرشتگان من آرام گیرید، به عزت و جلالم سوگند، از آن‌ها انتقام خواهم گرفت، هر چند بعد از گذشت زمان‌ها باشد. آنگاه پروردگار عالم، امامان از اولاد امام حسین (ع) را به آن‌ها نشان داد و فرشتگان از دیدن آنان مسرور گشتند. ناگاه دیدند یکی از آن‌ها ایستاده است و نماز می‌گزارد. خداوند فرمود: به وسیله این قائم از آن‌ها انتقام می‌گیرم.

صقربن دلف می‌گوید به امام محمد تقی (ع) گفتم:‌ای فرزند رسول خدا! چرا آن حضرت را قائم می‌گویند؟ امام در پاسخ فرمودند:، زیرا آن حضرت بعد از آن که نامش از خاطر‌ها فراموش می‌شود و اکثر معتقدین به امامتش از دین خدا بر می‌گردند، قیام می‌کند.

از امام جعفر صادق (ع) نقل شده است که فرمود: آن حضرت را به جهت این که براساس حق قیام می‌کند، قائم می‌نامند.
 
۳- منتظر

صقربن دلف از امام جواد (ع) پرسید: چرا آن حضرت را منتظر می‌گویند؟ فرمود:، چون برای مدتی طولانی غیبت می‌نماید. افراد با اخلاص منتظر ظهورش خواهند بود؛ و اهل شک و تردید وجود وی را انکار می‌کنند؛ و منکران، چون یادی ا زاو می‌شود تمسخرمی کنند! کسانی که وقت ظهور را تعیین می‌کنند، دروغ می‌گویند، شتاب کنند گان به هلاکت می‌رسند و آن‌ها که در مقام تسلیم هستند، رستگاری می‌یابند.
 
۴- منصور

از امام محمد باقر (ع) روایت شده است که آن حضرت در تفسیر آیه شریفه و من قتل مظلوما (و آن کس که به ستم کشته شده است) فرمود: او حسین بن علی (ع) است؛ و در مورد بقیه آیه فقد جعلنا لولیه سلطانا فلا یسرف فی القتل انه کان منصورا (برای، ولی او سلطه (حق قصاص) قرار دادیم پس در کشتن زیاده روی نکنید، چون او منصور (مورد حمایت) است) فرمود: خداوند مهدی را منصور نامید.
 
نهی از بردن نام حضرت
 
از ابوهاشم جعفری نقل است که گوید: شنیدم حضرت امام علی النقی (ع) می‌فرمود: جانشین من فرزندم حسن است. ولی چگونه خواهد بود برای شما وضع جانشین او؟!
 گفتم: چرا فدایت گردم؟!
 فرمود: شما او را نمی‌بینید و بر شما روا نیست که نام او را ببرید.
 گفتم: پس چگونه ا ز او یاد کنیم؟
 فرمود: بگویید حجت از آل محمد که درود و سلام خدا بر او باد.
پیغمبر اکرم (ص) فرمودند: مهدی مردی از فرزندان من است. رنگ پوست او، رنگ نژاد عرب و اندامش، چون اندام فرزندان حضرت یعقوب (ع) (قوی و بلند قامت) است و خالی بر گونه راست او می‌باشد.
 
امام زمان (عج) در روایات معصومین (ع)
 
علی بن جعفر از برادرش حضرت امام کاظم (ع) پرسید: تفسیر آیه «قل ارایتم ان اصبح ماوکم غورا فمن یاتیکم بماء معین» (بگو: به من خبر دهید اگر آب‌های (سرزمین) شما در زمین فرو رود، چه کسی می‌تواند آب جاری و گوارا در دسترس شما قرار دهد؟ (سوره ملک، آیه ۳۰) حضرت فرمود: یعنی هرگاه امام خود را از دست بدهید و دیگر او را نبینید، چه خواهید کرد؟!
 
غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
 
برای امام زمان (عج) دو غیبت است، غیبت صغری و غیبت کبری، غیبت صغری از آغاز امامت آن حضرت، سال ۲۶۰ شروع می‌شود و تا نزدیک به هفتاد سال ادامه می‌یابد و پس از آن غیبت کبری آغاز می‌شو دکه تاکنون ادامه دارد. در زمان غیبت صغری، چهار نفر نایب مخصوص، واسطه میان آن حضرت و شیعیان بودند.

اسامی آنان به ترتیب زیر است:
 
۱- ابوعمرو عثمان بن سعید العمری، وی از یازده سالگی در خدمت امام هادی (ع) بوده و از طرف آن حضرت و بعد از سوی امام حسن عسکری (ع) و سپس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، وکالت داشته است. مدت نیابت او ازامام زمان (ع) حدود ۵ سال بوده است.
 
۲- ابوجعفر محمدبن عثمان العمری که حدود ۴۰ سال نایب امام زمان (ع) بوده و در سال ۳۰۴ یا ۳۰۵ هـ ق از دنیا رفته است.
 
۳- ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی که تا سال ۳۲۶ هـ ق درحدود ۲۳ سال نایب حضرت بوده است.
 
۴- ابوالحسن علی بن محمد سمری، وی تا ماه شعبان سال ۳۲۹ هـ ق به مدت ۳ سال نایب امام زمان (ع) بوده است و چند روز قبل از وفات او این توقیع از جانب آن حضرت برایش ارسال شد:
 
بسم الله الرحمن الرحیم، یا علی بن محمد السمری! اعظم الله اجر اخوانک فیک: فانک میت ما بینک و بین سته ایام؛ فاجمع امرک و لا توص الی احد، فیقوم مقامک بعد وفاتک فقد وقعت الغیبه التامه فلا ظهور الا بعد اذن الله تعالی ذکره و ذلک بعد طول الامد و قسوه القلب و امتلاء الارض جوراً…. (بحارالانوار. ج ۵۱، ص ۳۶۱، ح ۷، به نقل از غیبت شیخ طوسی و کمال الدین)
 
بسم الله الرحمن الرحیم.‌ای علی بن محمد سمری! خداوند در مرگ تو به برادرانت پاداش فراوان عطا فرماید، چرا که تو تا شش روز دیگر خواهی مرد، پس به کار‌های خود رسیدگی کن و به هیچ کس به عنوان جانشین خود وصیت منما که غیبت کامل واقع شده است، و من ظهور نخواهم کرد مگر بعد از اذن پروردگار عالم، و این بعد از گذشت زمان‌های طولانی و سنگ دل شدن مردم و پر شدن زمین از ستم خواهد بود.
 
 حفظ دین در زمان غیبت
 
قال موسی بن جعفر (ع) طوبی لشیعتنا المتمسکین بحبنا فی غیبه قائمنا الثابتین علی موالاتنا و البراءه من اعدائنا، اولئک منا و نحن منهم، قد رضوا بنا ائمه و رضینا بهم شیعه و طوبی لهم، هم و الله معنا فی درجتنا 
 یوم القیامه. (بحارالانوار. ج ۵۱، ص ۱۵۴، ح ۴، به نقل از کمال الدین و عیون اخبارالرضا)
 
حضرت امام موسی کاظم (ع) فرمود: خوشا به حال آن دسته از شیعیان ما که در غیبت قائم ما به دوستی ما چنگ می‌زنند و بر محبت ما ثابت می‌مانند و از دشمنان ما بیزاری می‌جویند. آن‌ها از ما و ما از آن‌ها هستیم. آن‌ها به ما به عنوان امامانشان د لبسته اند و ما نیز از آن‌ها خشنود می‌باشیم. خوشا به حال آنان! به خدا قسم، آنان روز قیامت در درجه ما خواهند بود. 
 
فضیلت شیعیان در زمان غیبت
 
از حضرت عبدالعظیم حسنی نقل شده است که گفت:حضرت امام جواد (ع) فرمود: بهترین کار‌های شیعیان ما، انتظار فرج امام زمان است. ورد فی التوقیع بخط مولانا صاحب الزمان (ع) … اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فان ذلک فرجکم. (بحارالانوار. ج ۵۱، ص ۱۵۴، ح ۴، به نقل از کمال الدین و عیون اخبارالرضا)
 
در توقیعی که به خط امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نوشته شده، آمده است: برای تعجیل فرج، بسیار دعا کنید، زیرا خود دعا کردن برای تعجیل فرج، فرج است.
 
انتظار فرج

مرحوم سید بن طاووس در کتاب مهج الدعوات از حضرت صادق (ع) روایت می‌کند که آن حضرت فرمودند: به زودی به شبهاتی برخورد می‌کنید بدون این که دسترسی به دانش و یا امام هدایت کننده داشته باشید، هیچ کس ازاین شبهه‌ها نجات نمی‌یابد، مگر آن کس که دعا کند به دعای غریق؛ راوی پرسید: دعای غریق چیست؟ حضرت فرمودند: یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک. (صحیفه مبارکه مهدیه، ص ۲۲۱، به نقل از مهج الدعوات، ص ۳۹۶)
 
زراره از امام صادق (ع) نقل کرده است که حضرت فرمودند:، چون زمان غیبت را درک کردی همواره این دعا را بخوان: اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفنی رسولک لم اعرف حجتک اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی. (بحارالانوار. ج ۵۲، ص ۱۴۷-۱۴۶، ح ۷۰، به نقل از اصول کافی و کمال الدین)
 
توسل به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
 
در توقیعی که از ناحیه مقدسه امام زمان (ع) برای مرحوم شیخ مفید نوشته شده، آمده است: انا غیر مهملین لمراعاتکم و لا ناسین لذکرکم و لو لا ذلک لنزل بکم اللاواء واصطلمکم الاعداء فاتقوا الله جل جلاله. (بحارالانوار. ج ۵۳، ص ۱۷۵، به نقل از احتجاج طبرسی)
 
ما در رعایت حال شما کوتاهی نمی‌کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم و اگر جز این بود، از هر سو گرفتاری به شما رو می‌آورد و دشمنان، شما را از میان می‌بردند، پس تقوای الهی پیشه سازید.

انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بیا که نوای دل انگیز توحیدت را با گوش جان شنواییم/ جان‌ها، شورانگیز از یاد دلربای توست بیشتر بخوانید »

آغاز امامت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه و الشریف)

پس از شهادت حضرت امام حسن عسکری (علیه السّلام) در سال 260 هجرى قمرى، حضرت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه و الشریف) به امامت رسیدند.

با تمام سفارشات و وصایای امام (علیه السلام) نسبت به امامت فرزندشان حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه و الشریف) جعفر کذاب ادعای امامت کرد.

در اینجا به دو مورد از ظاهر شدن حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه و الشریف) بر جعفر بن کذاب اشاره می شود: محمّد بن صالح می‌ گويد پس از شهادت امام حسن عسکری (عليه السّلام) هنگامى كه جعفر كذّاب در امر ميراث منازعه مى ‏كرد، صاحب الزّمان از موضع نا معلومى در برابر جعفر درآمد و فرمود: اى جعفر، براى چه متعرّض حقوق ما مى ‏شوى؟ جعفر متحيّر و مبهوت شد سپس وى از ديدگانش نهان گرديد بعد از آن جعفر در ميان مردم به طلب او درآمد امّا وى را نديد و چون مادر امام حسن- جدّه آن حضرت- درگذشت گفته بود كه در همان سرا دفن شود و جعفر با آنها به منازعه برخاست و گفت: اين سراى من است و كسى در آن دفن نمى ‏شود، آن حضرت بيرون آمد و فرمود: اى جعفر، آيا اين سراى تو است؟ سپس از ديدگانش نهان گرديد و دیگر آن حضرت را نديد. (1)

شروع دوران غیبت

بعد از نماز خواندن حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه و الشریف) بر پیکر پدر و رد کردن ادعای کذب جعفر را از نظرها پنهان شدند. از این زمان بود که دوران غیبت اولیه حضرت آغاز شد که به غیبت صغری معروف است.

به سندی که از امام صادق (علیه اسلام) به دست شیعیان رسیده است حضرت دوران غیبت امام زمان (عج الله تعالی فرجه و الشریف) را به دو قسمت تقسیم کردند و فرموند:«صاحب الامر دو غيبت دارد يكى از آنها به طول مي‌ انجامد تا جايى كه بعضى مي ­گويند او مرده است و برخى مى ‏گويند كشته شده و عده ‏اى مي­ گويند رفته است تا آنجا كه جز قليلى از يارانش كسى بر اعتقاد به وجود و ظهور وى باقى نمى‏ ماند. هيچ كس نه اولاد او و نه ديگران جز خداوندى كه ظهور او به دست وى است از مكان او اطلاع ندارند.» (2)

دوران غیبت صغری از سال260 هجری قمری آغاز شد آن چنان که مورخین نقل کرده اند تا سال 329 هجری قمری ادامه داشت.

ناگفته نماند که پیشتر از این ائمه هدی (عليهم السّلام) هر کدام به نحوی مردم را برای دوران ظهور آماده کرده بودند. همچنان که مسعودی روایتی به نقل از امام هادی (علیه السلام) در اثبات الوصیه آورده است:

موقعى كه امر امامت به امام حسن عسكرى (عليه السّلام) واگذار شد؛ آن حضرت با شيعيان خصوصى خود و غير آنان از پشت پرده صحبت مي­كرد.(3)

علت چنین رفتاری از امام حسن عسكرى (عليه السّلام) و پدر بزرگوارشان فراهم کردن مقدمه غیبت امام زمان حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه و الشریف) بود تا گروه شيعيان با اين موضوع مأنوس شوند و منكر غائب شدن امام نشوند و مردم نیز به پنهان بودن امام عادت كنند.

در روایتی دیگر آمده است: در سال 260 هجری قمری امام حسن عسكرى (عليه السّلام) به شيعيانش فرمود: ما به شما امر كرديم كه انگشترى را به دست راست خود كنيد و اين به خاطر آن بود كه ما در ميان شما حضور داشتيم و اينك به شما امر مى‏كنيم كه انگشترى را [مانند اهل سنّت‏] به دست چپ خود كنيد؛ زيرا از ديدگان شما پنهان خواهيم شد. [و غيبت صغرى و سپس كبرى شروع خواهد گشت‏] تا زمانى كه خداوند امر ما و شما را عيان فرمايد و قطعا اين بهترين دليل بر دوستى ما اهل بيت از جانب شما خواهد بود. پس همه حاضران در مجلس انگشترهاى خود را از دست راست درآوردند و به چپ كردند.(4)

غیبت صغری امام عصر تا سال 329 هجری قمری ادامه داشت و حضرت در این ایام به واسطه نواب خاصه خود با مردم در ارتباط بود. اما خفقان سیاسی آن زمان مقدمات غیبت کبری را رقم زد.

کلینی علت شروع غیبت کبری را درکافی اینگونه آورده است: «بنى فرات قبيله ‏اى هستند شيعه مذهب بيشتر آنها به مقام وزارت رسيدند. يكى از آنها ابو الفتح جعفر بن فرات است كه وزير مقتدر هجدهمين خليفه عباسى بود و پس از مقتدر وزير محمد ابن جعفر شد. گفته‏اند همين پيشامد از موجبات غيبت‏ كبرى‏ شد كه در سال 329 قمری اتفاق افتاد.»(5)

حکمت و چرایی غیبت

بعد از سیصد و اندی سال حضور یازده معصوم که از جانب خداوند برای هدایت بشری آمدند، غیبت آخرین رشته از این حلقه وصل الهی بی شک حکمتی دارد که آن هم از لسان ائمه معصومین مورد وثوق می باشد.

در این باب علامه مجلسی در بحارالانوار دلائل غیبت را در روایات مختلف چنین آورده است:

1. ترور

در كمال الدين از زراره روايت نموده كه حضرت امام صادق (عليه السّلام) فرمودند: آن جوان را قبل از قيامش غيبتى خواهد بود. عرض كردم: براى چه؟ فرمود: مى ترسد كشته شود.(6)

 البته این ترس با عدم اراده خداوند به ظهور آن حضرت توأم است و گرنه او نیز مانند پدران بزرگوارش از کشته شدن در راه خدا بیم ندارد و در حدیثی دیگر با همین مضمون در كمال الدين از زرارة بن اعين روايت مي كند كه گفت: از حضرت امام صادق (عليه السّلام) شنيدم مي فرمودند: آن جوان پيش از آنكه قيام كند غيبت مي كند. عرض كردم: براى چه غيبت مي كند؟ فرمود: مي ترسد و در اين وقت اشاره به شكم و گردن‏ خود نمود.(7)

2. نبودن بیعتی بر عهده حضرت

دلیل دیگری که در روایات برای غیبت حضرت بدان اشاره شده این است که حضرت نمی خواهند تا پیش از ظهور بیعت هیچ کس بر گردنشان باشد.

از حسن بن فضال از پدرش حضرت امام رضا (عليه السّلام) روايت مي كند كه فرمود: گویى شيعيان را به هنگامى كه چهارمین از فرزندان مرا از دست مي دهند؛ مى ‏بينم كه دشت و دمن را می گردند و او را نمی یابند. عرض كردم: يا ابن رسول اللَّه چرا چنين مى‏شود؟ فرمود: براى اينكه امام آنها از نظرشان غائب مي گردد. عرض كردم: چرا غائب مى‏شود؟ فرمود: براى اينكه وقتى با شمشير قيام كرد، بيعت هيچ كس در گردن وى نباشد.(8)

3. غربال شدن شیعیان

یکی دیگر از دلایل غیبت امام عصر، قرار گرفتن مردم در معرض ابتلا و آزمایش الهی است تا غربال شوند و همچون طلای ناب شیعیان واقعی باقی بمانند.

در روایتی عبد اللَّه بن أبى یعفور از حضرت امام صادق (عليه السّلام) نقل می کند که از آن حضرت شنیده است که مى ‏فرماید: «واى بر سرکشان عرب از شرّى که در پیش است، عرض کردم: فدایت گردم از عرب چه تعداد با قائم همراه‏ هستند؟ فرمود: تعداد اندکى، پس عرض کردم: به خدا قسم از عرب کسانى که این امر را وصف مى‏ کنند (قائل به این امر باشند) بسى فراوانند، پس آن حضرت فرمود: ناگزیر مردم باید مورد آزمایش و امتحان قرار گیرند و غربال معنوى شوند که در این صورت بیشتر نخاله از غربال خارج مى‏ گردند.(9)

از جابر جعفی روایت می کند که گفت: به حضرت امام محمد باقر (ع) عرض كردم: فرج شما كى خواهد بود؟ فرمود: هيهات، هيهات، فرج ما تحقق نمی پذیرد مگر اين كه شما آزمایش شوید، باز هم آزمایش شوید، باز هم آزمایش شوید. اين را سه بار فرمود تا آنجا که آلودگی برطرف شود و پاکی بماند.(10)

نواب اربعه حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

در طول دوران 69 ساله یا 74 ساله غیبت صغری، چهار تن از بزرگان شیعه عهده دار مقام نیابت یا سفارت خاص امام عصر (عج الله تعالی فرجه و الشریف) بودند که نام آنها بدین قرار است:

1. ابو عمرو، عثمان بن سعید: که از سن یازده سالگی در حضور ائمه قبلی (علیهم السلام) مشغول خدمت بوده است و از اصحاب مورد اعتماد امام هادی (علیه السلام) و امام عسکری (علیه السلام) محسوب می شوند. عثمان بن سعيد را عسكرى نيز گويند، زيرا وى از قريه «عسكر» سامره بوده است و او را «سمّان» هم مي گويند زيرا به خاطر پنهان داشتن منصب سفارتى كه از جانب امام زمان (عج) داشت، روغن فروشى مي­ كرد. رسم وى چنين بود كه شيعيان اموالى را كه براى امام حسن عسكرى (عليه السّلام) مى ‏آوردند به وى مي ­دادند و او از ترس آنها را ميان خيك روغن پنهان نموده و بدين گونه به خانه امام مي ­رسانيد. وی در سالهای267 -260 هجری قمری منصب نیابت امام زمان (عج) را عهده دار بود.(11)

2. ابوجعفر محمد بن عثمان: وی فرزند نائب اول امام عصر (عج) است که در سالهای 305 – 267 هجری قمری عهده دار منصب نیابت خاص بود.(12)

چون محمّد بن عثمان مسافر راه آخرت شد منصب نیابت حضرت به حسین بن روح واگذار شد.

3. ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی: نیابت بعد از محمد بن عثمان به حسین بن روح واگذار شد و در وثاقت این فرد نزد محمد به عثمان همین بس که در روایتی که از ابوالحسن علی بن بلال آمده این است که می فرمود: محمد بن ‏عثمان (رضى اللَّه عنه) ده نفر وكيل در بغداد داشت كه ابو القاسم حسين بن روح (رضى اللَّه عنه) هم در ميان آنها بود و همه آنها از حسين بن روح به وى نزديكتر بود.(13)

این عالم بزرگوار از سال 305 هجری قمری تا 326 هجری قمری یعنی حدود بیست و یک سال نیابت امام عصر (عج) را عهده دار بود.

 4. ابوالحسن علی بن محمد سیمری: وی حدود سه سال یعنی از سال 326 تا سال 329 هجری قمری به عنوان نایب خاص امام (عج) به انجام وظیفه مشغول بود.

هنگامی که رحلت أبى الحسن السّمرى نزديك شد جمعى از شيعيان چون در أيّام مرض الموت آن مؤمن بر سر بالینش حاضرشدند و گفتند: كه يا أبا الحسن به كه وصيّت نيابت حضرت صاحب الزّمان (عج الله تعالی فرجه و الشریف) واقع خواهد شد و نائب آن حضرت بعد از شما كه خواهد بود؟ علی بن محمد گفت: در این باب اجازه ای ندارم و نمي­توانم كه أحدى را بدون اذن آن حضرت نائب قرار دهم. يقينا آن امام جنّ و بشر در اين أمر خواهد بود و آن بر شما بيّن و ظاهر خواهد شد.(14)

بنابراين غيبت تامه همان است كه بعد از درگذشت سيمرى به وقوع پيوست و همچنان ادامه دارد.

بعد از شروع غیبت کبری و اتمام نیابت نواب خاصه حضرت، شيخ صدوق در كتاب اكمال و شيخ طوسى در كتاب غيبت؛ و طبرسى در احتجاج به سندهاى صحيح از حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه و الشریف) نقل مي ­كنند كه در جواب سؤالهاى اسحاق بن يعقوب نوشتند: و اما حوادث و اتفاقاتى كه رخ مي ­دهد به راويان حديث ما رجوع كنيد كه آنان از جانب من بر شما حجت‏ هستند و من حجت خدا هستم؛ فارجعوا الى‏ رواة حديثنا فانهم حجتى عليكم و انا حجة اللّه. (15)

نواب خاص دوره غیبت صغری در غیاب امام به انجام برخی وظایف مشغول بودند که از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد: آنها زدودن شک و حیرت مردم درباره تولد امام زمان (عج)، حفظ امام از خطراتی که او را تهدید می کند از راه پنهان داشتن مکان او، پاسخگویی به پرسشهای فقهی و اعتقادی مردم، مبارزه با مدعیان دروغین نیابت، آماده سازی مردم برای پذیرش غیبت کبری، کمک به نیازمندان و توزیع وجوه شرعی.

وظایف شیعیان در دوران غیبت

پر واضح است که شیعیان در زمان غیبت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه و الشریف) همان وظایفی را دارند که در زمان حضور امام معصوم دارند و باید دید که ائمه معصومین (عليهم السّلام) در وقایع و اتفاقات مختلف به اصحاب و یاران خود چه فرموده اند، پس شیعیان نیز همان را اطاعت کنند. در این باب علامه مجلسی به نقل از نعمانی می گوید:

«نگاه كنيد به شيوه ائمه و دستورى كه به ما داده ‏اند و رسمى كه داشته‏ اند و ببينيد چگونه در پيش آمدها صبر مي كردند و خود و شيعيان را از خطرها حفظ مي نمودند و منتظر فرج بودند و مي گفتند آنها كه در اين خصوص شتاب مي كنند به هلاكت مي رسند و گمراه مي گردند و آنها كه آرزوى (توأم با شتاب) دارند؛ دروغ مي گويند. ببينيد كه چطور از كسانى كه تسليم حوادث و گوش به فرمان ائمه هستند و منتظر فرج آل محمد مي باشند (كه هر وقت خدا مصلحت ديد آشكار شود) و بردبار و ثابت مي مانند، تمجيد نمودند و فرمودند: آنها رستگارند و چگونه اينان را تشبيه كرده به سنگرى كه بر شالوده‏ هاى خود پايدار باشد. پس اى خوانندگان، شما هم از آنها پيروى كنيد و تسليم فرمان آنها شويد و از شيوه آنها قدم بيرون ننهيد…» و نيز نعمانى در كتاب «غيبت» از ابو بصير و او از حضرت امام صادق (عليه السّلام) روايت مي كند كه فرمود: «وظیفه شیعیان در طول غیبت همان وظایفی که در زمان حضور امام معصوم از جانب ائمه بیان شده است.»(16)

چند مورد از وظایفی که در زمان غیبت معصومین (علیهم السلام) برای شیعیان بیان کرده اند بدین شرح است:

تقیه کردن

«حسین بن خالد می گوید حضرت امام رضا (عليه السّلام) فرمود: کسى که ورع نداشته باشد دین ندارد و کسى که تقیّه نداشته باشد ایمان ندارد، گرامى ‏ترین شما نزد پروردگار کسى است که بیشتر به تقیّه عمل کند.

گفتند: اى فرزند رسول خدا، تا به کى؟ فرمود: تا وقت معلوم که روز خروج قائم ما اهل بیت است و کسى که تقیّه را پیش از خروج قائم ما ترک کند از ما نیست.

گفتند: اى فرزند رسول خدا، قائم شما اهل بیت کیست؟ فرمود: چهارمین از فرزندان من، فرزند سرور کنیزان، خداوند به واسطه وى زمین را از هر ستمى پاک گرداند و از هر ظلمى منزّه سازد و او کسى است که مردم در ولادتش شکّ کنند و او کسى است که پیش از خروجش غیبت کند و آنگاه که خروج کند زمین به نورش روشن گردد و در میان مردم میزان عدالت وضع کند و هیچ کس به دیگرى ستم نکند و او کسى است که زمین براى او در پیچیده شود و سایه‏ اى براى او نباشد و او کسى است که از آسمان نداکننده‏ اى او را به نام ندا کند و به وى دعوت نماید به گونه‏ اى که همه اهل زمین آن ندا را بشنوند، مى‏ گوید:«الا إنّ حجّه اللَّه قد ظهر عند بیت اللَّه فاتّبعوه فإنّ الحقّ معه و فیه» و این همان قول خداى تعالى  در سوره مبارکه شعرا، آیه 4 است که فرموده است: إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَهً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ.» (17)

خواندن دعای غریق

عبد اللَّه بن سنان از امام صادق (عليه السّلام) روایت می کند که فرمود: به زودى شبهه‏ اى به شما مى ‏رسد و در آن بى ‏نشانه هویدا و امام هدایت بمانید و کسى از آن شبهه نجات نمى ‏یابد مگر آنکه دعاى غریق را بخواند، گفتم: دعاى غریق چگونه است؟ فرمود: مى‏ گویى: «یا اللَّه یا رحمان یا رحیم یا مقلّب القلوب ثبّت قلبی على دینک» و من هم گفتم: «یا اللَّه یا رحمان یا رحیم یا مقلّب القلوب و الأبصار ثبّت قلبی على دینک» امام فرمود: خداى تعالى مقلّب القلوب و الأبصار است و لیکن همچنان که من گفتم بگو: «یا مقلّب القلوب ثبّت قلبی على دینک»(18)

مداومت به دعا

زراره بن اعین به نقل از حضرت امام صادق (عليه السّلام) که در باب اخبار زمان غیبت برایشان بیان فرمود به وی گفت: يا زراره، او منتظر است و او كسى است كه مردم در ولادتش شكّ مى‏كنند، برخى گويند او حمل است و هنوز متولّد نشده و برخى گويند غايب است و برخى گويند متولّد نشده است و برخى ديگر گويند دو سال قبل از وفات پدرش متولّد شده است، جز آنكه خداى تعالى دوست مى‏ دارد كه شيعيان را امتحان كند و در اين وقت است كه باطل ‏جويان شكّ كنند. زراره گويد: فداى شما شوم، اگر آن زمان را دريافتم چه عملى را انجام دهم؟ فرمود: اى زراره، اگر آن زمان را دريافتى به اين دعا مداومت كن: «اللّه مّ‏عرّفني نفسك، فإنّك إن لم تعرّفني نفسك لم أعرف نبيّك، اللّهمّ عرّفني رسولك فإنّك إن لم تعرّفني رسولك لم أعرف حجّتك، اللّهم عرّفني حجّتك فإنّك إن لم تعرّفني حجّتك ضللت عن ديني‏.»(19)

انتظار فرج

  شيخ مفيد در «مجالس» از عوف بن مالك روايت نموده كه گفت: روزى پيغمبر (ص) فرمود اى كاش من برادرانم را ملاقات مي كردم. ابو بكر و عمر گفتند: مگر ما برادران شما نيستيم كه به تو ايمان آورده و هم با تو مهاجرت نموديم؟ باز فرمود: «يا ليتنى قد لقيت اخوانى‏» سپس فرمود: «انتم اصحابى و لكن اخوانى الّذين يأتون من بعدكم يؤمنون بى و يحبّونى و ينصرونى و يصدّقونى و ما رأونى فيا ليتنى قد لقيت اخوانى»‏يعنى: اى كاش من برادران خود را مي ديدم، آنها هم گفتار خود را تكرار كردند. حضرت فرمود: شما اصحاب من هستيد  ولى برادران من كسانى مي باشند كه بعد از شما می آیند و به من ايمان مى‏آورند و مرا دوست دارند و يارى مي كنند و تصديق مي نمايند و مرا هم نديده‏اند اى كاش من برادران خود را مي ديدم‏.(20)

همچنین شیخ صدوق (ره) در کتاب «خصال» در خبری که اعمش از حضرت امام صادق (علیه‎السلام) روایت نموده نقل می ‎کند که حضرت فرمود: دینِ امامان پرهیزکاری و عفت و صلاح، تا آنجا که فرمود: و انتظار فرج با صبر و بردباری است.(21)

و شیخ الطائفه (ره) در کتاب «امالی» از سعید بن مسلم و او از امام زین العابدین (علیه‎السلام) وی از پدرش و او نیز از امیرالمؤمنین (علیه‎السلام) روایت نموده است که پیغمبر (صلی‏ اللَّه‏ علیه ‎وآله) فرمود: «هر کس به اندکی از روزیِ خدا از خداوند راضی باشد، خدا هم به عمل قلیلی از وی خشنود است و انتظار فرج عبادت است.» مردی از آن حضرت پرسید: کدام عمل نزد خدا محبوبتر است؟ فرمود: انتظار فرج. (22)

آغاز امامت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه و الشریف) بیشتر بخوانید »