امام علی(ع)

فیلم/ مظلومیت علی(ع) از زبان علی(ع)

فیلم/ مظلومیت علی(ع) از زبان علی(ع)



پاسخ امیرالمومنین (علیه‌السلام) به انتقادات مکرر شیعیان نزدیکش درباره عدم تغییر اوضاع و عدم برخورد با کسانی که علیه ایشان شعار می‌دادند.


دریافت
4 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است


فیلم/ مظلومیت علی(ع) از زبان علی(ع) بیشتر بخوانید »

پنج کلمه ای که امام علی(ع) فرمود بهتر از این کلمات پیدا نمی‌شود

پنج کلمه ای که امام علی(ع) فرمود بهتر از این کلمات پیدا نمی‌شود



امیرالمؤمنین (ع) فرمود که این پنج کلمه را، این پنج مطلب را، از من فرا بگیرید؛ پنج کلمه‌ای که هر چه سِیر کنید در این دنیا، نخواهید توانست بهتر از این کلمات حکمت‌آمیز را پیدا کنید.

به گزارش مجاهدت از مشرق، بعد از قرآن کریم، حدیث دومین منبع و سند دین شناسی و تعیین کننده راه سعادت انسان‌ها است. تکیه بر این منبع حیات بخش در برخی حوزه‌های دین پژوهی همچون فقه و بخش‌هایی از اخلاق بیشتر و گسترده‌تر است؛ زیرا اصول این دانش‌ها در قرآن به اجمال و اشاره آمده و تفصیل آن را باید در حدیث یافت.

حضرت آیت الله خامنه ای همواره در ابتدای درس خارج فقه خود که تا پیش از کرونا، چندین سال منظم برگزار گردید به قرائت و تبیین و شرح یک حدیث می‌پرداختند.احادیثی که با مضامین اخلاقی و اجتماعی و قابل استفاده برای عموم جامعه است و شرح حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر احادیث نیز حاوی نکات نو و کاربردی در سبک زندگی اسلامی است.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در ابتدای جلسه درس خارج فقه ۲ دی ماه ۱۳۸۲ با استناد به روایتی از امام صادق (ع) می‌پردازند که در ادامه فیلم و متن این جلسه تقدیم مخاطبان می‌شود:

عَن اَمیرِ المُؤمِنین (عَلَیهِ السَّلام) اَنَّهُ قالَ: خُذوا عَنّی کَلِماتٍ لَو رَکِبتُمُ المَطِیَّ فَاَنضَیتُموها لَم تُصیبوا مِثلَهُنَّ اَلا لا یَرجو اَحَدٌ اِلَّا رَبَّهُ وَ لا یَخافَنَّ اِلَّا ذَنبَهُ وَ لا یَستَحیِی العَالِمُ اِذا لَم یَعلَم اَن یَتَعَلَّمَ وَ لا یَستَحیی اِذا سُئِلَ عَمّا لا یَعلَمُ اَن یَقولَ اللهُ اَعلَمُ وَ اعلَموا اَنَّ الصَّبرَ مِنَ الایمانِ بِمَنزِلَةِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ وَ لا خَیرَ فی جَسَدٍ لا رَأسَ لَه .(۱) خُذوا عَنّی کَلِماتٍ لَو رَکِبتُمُ المَطِیَّ فَاَنضَیتُموها لَم تُصیبوا مِثلَهُنَّ

امیرالمؤمنین (علیه السّلام) فرمود که این پنج کلمه را، این پنج مطلب را، از من فرا بگیرید؛ پنج کلمه‌ای که هر چه سِیر کنید در این دنیا، نخواهید توانست بهتر از این کلمات حکمت‌آمیز را پیدا کنید. تعبیر حضرت این است که «لَو رَکِبتُمُ المَطی»؛ «مطی» جمع «مطیّه» است؛ یعنی چهارپایان و مراکبِ آن روزِ دنیا؛ حالا شما بفرمائید هواپیما و اتومبیل. فَاَنضَیتُموها؛ یعنی فرسوده کنید؛ [یعنی اگر] آن قدر سواری بکشید از این شتر یا این اسب که از پا بیندازید او را؛ یعنی این قدر پیش بروید؛ راه بروید. خلاصه، کنایه از این معنا است که هر چه بگردید، نخواهید توانست مثل این کلمات را در حکمت پیدا کنید. این پنج کلمه [برای هر کس] این است:

اَلا لا یَرجو اَحَدٌ اِلَّا رَبَّه

[اوّل:] امیدی به غیر خدا نداشته باشد؛ پشت سر همه‌ی عوامل مادّی، اراده‌ی الهی را ببیند. گاهی همه‌ی وسایل مادّی هم فراهم است امّا نتیجه‌بخش نمی‌شود. همه‌ی این سلسله‌ی علل و معالیلی که در این عالَم طبیعت گذاشته شده است، قوامش و تأثیرش به اراده‌ی الهی است. این را آدم بفهمد و امید او به خدا باشد؛ امید او به این عوامل ظاهری، یعنی به این جسم‌های بی‌روح و این کالبدهای بی‌جان نباشد. همه‌ی این علل و عوامل، بدون اراده‌ی الهی کالبدی هستند بی‌جان؛ جان آنها، روح آنها، حقیقت آنها عبارت است از اراده‌ی الهی. پس در همه چیز دنبال امید به خدا باشید؛ این، کار انسان را خیلی آسان و گوارا می‌کند.

وَ لا یَخافَنَّ اِلَّا ذَنبَه

[دوّم:] از هیچ چیز هم جز گناهِ خود نترسد. این گناه، آثار دنیوی و اخروی دارد. وَ ما اَصابَکُم مِن مُصیبَةٍ فَبِ‌ما کَسَبَت اَیدیکُم ؛(۲) این همان گناهان ما است، خطاهای ما است؛ ما هستیم که با سو تدبیر خودمان، با سو عمل خودمان، با تنبلی خودمان، با دخالت دادن هواهای نفْسانی خودمان، کارها را خراب می‌کنیم و میوه‌ی تلخ آن، کام ما را تلخ می‌کند. پس آنچه باید واقعاً از آن بترسیم، خطای خود ما، گناه خود ما، تخلّف خود ما است. این دوّمی موجب می‌شود که انسان مراقب باشد که در همه‌ی امور زندگی خطا نکند، مواظب باشد که درست بیندیشد، درست فکر کند، درست عمل کند و خواستها و هواها را در تصمیم‌گیری‌های گوناگون در زندگی خودش اثر ندهد. همین جور هم هست؛ در زندگی‌تان [اگر] نگاه کنید، خواهید دید همه چیز همین جور است.

وَ لا یَستَحیِی العَالِمُ اِذا لَم یَعلَم اَن یَتَعَلَّم

[سوّم:] شخصی که عالم است، خجالت نکشد از اینکه بیاموزد آن چیزی را که نمی‌داند. مرحوم کیوان سمیعی -مرد بافرهنگِ فرهیخته‌ای بود به قول امروز؛ مرحوم کیوان سمیعی چند سال پیش فوت کرد- می‌گفت مرحوم حاج آقا حسین قمی در سفری که از عتبات آمده بود برای زیارت و برمیگشت، آمد کرمانشاه -مرحوم آقای حاج آقا حسین قمی مرجع تقلید بود آن وقت- یک مسئله‌ای در قبله محلّ اختلاف شد بین علما، مرحوم سردار کابلیِ معروف که اهل نجوم و این چیزها بود، آمد نشست برای حاج آقا حسین شرح داد؛ می‌گوید من در مجلس بودم، دیدم حاج آقا حسین وقتی فهمید که این مردِ واردی است، با اینکه سردار کابلی، هم سنّاً، هم رتبه‌ی علمی‌اش و رتبه‌ی حوزوی‌اش خیلی پایین‌تر از مرحوم حاج آقا حسین بود -البتّه او هم عالم بود، فاضل بود- حاج آقا حسین مثل یک شاگرد گفت شما فردا هم تشریف بیاورید؛ فردا هم آمد برایش شرح داد مسئله‌ای را در باب قبله و تبیین کرد برای او. شما عالم هستید، امّا این مطلب را وقتی نمی‌دانید، از اینکه بروید یاد بگیرید شرم نکنید. آنچه حالا انسان می‌خواهد یاد بگیرد و بنا دارد که یاد بگیرد، نگویید «من بروم یاد بگیرم با این شأن و با این مقام و با این شهرت؟» ببینید این دایره‌ی علم‌آموزی و گسترش علم تا کجاها همین طور گسترده می‌شود! تمام‌شدنی نیست یاد گرفتنِ انسان.

وَ لا یَستَحیی اِذا سُئِلَ عَمّا لا یَعلَمُ اَن یَقولَ اللهُ اَعلَم

[چهارم:] یک چیزی هم که از شما پرسیدند، وقتی نمی‌دانید، خجالت نکشید از اینکه بگویید: من نمیدانم، خدا می‌داند. حالا در این روایت دارد «اللهُ اَعلَمُ»؛ در یک روایت دیگر با یک سند دیگری همین مطلب نقل شده که دارد «اَن یَقولَ لا اَعلَم». آدم چیزی را که نمی‌داند، خجالت نکشد از اینکه بگوید من نمیدانم آن را؛ علم را با جهل مخلوط نکنید. الان خیلی‌ها از این کسانی که مدّعیانِ علم هستند در عرصه‌های مختلف نه فقط عمامه‌ای‌ها؛ عمامه‌ای و غیر عمامه‌ای؛ دیگر حالا غیر عمامه‌ای‌ها شلوغ‌تر کرده‌اند تا عمامه‌ای‌ها اینها وقتی یک چیزی را نمی‌دانند، ننگشان می‌کند که بگویند نمی‌دانیم، رشته‌ی ما نیست، کار ما نیست، بلد نیستیم، تحقیق نکرده‌ایم، درسش را نخوانده‌ایم؛ ننگشان می‌کند که این را بگویند؛ یک چیزی حتماً در جواب افاده می‌کنند، افاضه می‌کند، غلط؛ یعنی جهل را می‌ریزند در عرصه و سفره‌ی علم، مخلوط می‌کنند، علم را خراب می‌کنند.

وَ اعلَموا اَنَّ الصَّبرَ مِنَ الایمانِ بِمَنزِلَةِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ وَ لا خَیرَ فی جَسَدٍ لا رَأسَ لَه

[پنجم:] همه چیزِ ایمان صبر است. صبر یعنی تحمّل کردن، استقامت کردن، پای فشردن در راه صحیح؛ به این میگویند صبر، که پشتوانه‌ی همه‌ی حرکتها و تلاش‌های انسان هم صبر است.

۱) خصال، ج ۱، ص ۳۱۵؛ «علی (علیه السّلام) فرمود: کلماتی از من فرا گیرید که اگر بر چهارپایان سوار شوید و در راه‌پیمایی آنها را از پای درآورید، مانند آن کلمات را نخواهید یافت. هان که هیچ کس جز به پروردگارش امید نبندد و بجز از گناهِ خویش نهراسد و چون چیزی نداند از فرا گرفتنش خجالت نکشد و چون چیزی از او سوال شد که نمی‌داند، خجالت نکشد و بگوید خدا بهتر می‌داند، و بدانید که شکیبایی برای پیکره‌ی ایمان همچون سر است برای بدن، و بدنی که سر ندارد خیری در او نیست.»
۲) سوره‌ی شوریٰ، بخشی از آیه‌ی ۳۰؛ «و هر [گونه] مصیبتی به شما برسد به سبب دستاورد خود شما است …»

منبع: مهر

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پنج کلمه ای که امام علی(ع) فرمود بهتر از این کلمات پیدا نمی‌شود بیشتر بخوانید »

آخرین وصایای امیرالمؤمنین(ع) چه بود؟

آخرین وصایای امیرالمؤمنین(ع) چه بود؟



امیرالمومنین(ع) در آخرین وصایای خود پیش از شهادت فرمودند: سفارش من به شما این است که چیزی را همتای خدا مدارید و سنّت محمد(ص) را ضایع مگذارید.

به گزارش مجاهدت از مشرق، امیرالمؤمنین (ع) آینه تمام‌نمای پیامبر و ترجمانِ رسول خداست و همان‌گونه که خدا در مورد پیامبرش فرمود: «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ [انبیاء/۱۰۷] ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم» دقیقاً همین مضمون بر خلیفه و وصی پیامبرش نیز کاملاً صدق می‌کند. نقش پیامبر و امام در جامعه، نقش سعادت‌بخشی و هدایت‌گری و تعالی‌دادن بشر و اصلاح و تربیت جامعه است و تا جایی که کسی و گروهی امکان هدایت و رشد و تعالی داشته باشد، برای هدایت آن‌ها از هیچ تلاش و کوششی فروگذار نخواهند کرد، اما اگر کسی و یا گروهی قابل هدایت نبوده، بلکه منشأ فتنه و ضلالت و فساد باشند، در این صورت، اگر رفع فتنه و فساد در جامعه اسلامی، با مدارا و مسالمت ممکن بود، امام و پیامبر با این روش مخالفان را کنترل می‌کردند و اگر با نرمش و روش مسالمت‌آمیز، رفع فتنه و فساد از سطح جامعه اسلامی امکان‌پذیر نبود، در نهایت، با برخورد تند و قاطع اسلام روبرو می‌شدند، چنان‌که مضمون آیه «محَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ [فتح/۲۹] محمّد (ص) فرستاده خدا و کسانی که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند» دقیقاً بر این مساله حکایت دارد. بنابراین، روش مواجهه امیرالمومنین (ع) با مخالفان دقیقاً همان روش مواجهه رسول خدا (ص) با مخالفان است چون امیرالمؤمنین (ع) بارزترین مصداق «و الذین معه» در این آیه است چرا که معصوم و تربیت یافته پیامبر (ص) و وصی ایشان است.

بیشتر بخوانید:

شبی که مولود کعبه به خدای کعبه پیوست

البته مقصود از کفار در آیه ۲۹ سوره فتح، مطلق کفار نیست، بلکه مقصود، کفار محارب که مخالفت آشکارا و عملی با اسلام می‌کنند می‌باشد و الا کفاری که در ذمّه اسلامند و مخالفت علنی با اسلام ندارند، در پناه امنیت حکومت اسلامی می‌باشند و حکومت اسلامی خود را موظف می‌داند در برابر پای‌بندی آنان به تعهدات خویش، از آنان و امنیت آنان محافظت کرده و به آنان خدمات برساند. مخالفت قلبی با اسلام هرگز باعث برخورد اسلام نمی‌شود و آنچه باعث برخورد اسلام با آنان می‌شود، مخالفت علنی و دشمنی آشکارا و عملی در برابر اسلام و حکومت اسلامی است نه کفر؛ حال، اگرچه آن مخالف حکومت اسلامی، در ظاهر مسلمان هم باشد، ولی موجب واکنش سخت حکومت اسلامی در برابر او می‌شود. پس مقصود از مخالفان، اعم از کفارِ مخالفِ دین و یا آشوب‌گران و منافقان و مرتدّین مخالف دین است که آشکارا و علنی با حکومت اسلامی به مخالفت می‌پردازند.

امیرالمؤمنین (ع) در عصر حکومت خودشان مواجهه قابل توجهی با کفار نداشتند و بیشترین برخورد ایشان با آشوب‌گران و پیمان‌شکنان بوده است، اما امیرالمومنین (ع) به خاطر نقش هدایت‌گری و سعادت‌بخشی‌ای که به عنوان امام و خلیفه الهی داشتند، مواجهه اولیه‌اش با بغات و آشوب‌گران، مدارا و مماشات بود.

حضرت بر این باور بودند که مدارا با مخالفان، از تندی آنان می‌کاهد و زمینه جوسازی را از آنان سلب می‌کند. آن حضرت حتی زمینه انتقاد را فراهم می‌آورد تا انتقادها به آشوب‌های مسلحانه تبدیل نشود و جواب منتقدان را با دلیل و مدرک می‌داد. روزی امام بر بالای منبر رفت و به مخالفان گفت تا اعتراضات و اشکالات را بیان کنند و سپس به تک تک تهمت‌ها و شایعات پاسخ داد و حتی ابوبرده بن عوف ازدی – از دوستان خلیفه سوم – پاسخ اشکالات و شایعات خود را شنید و گفت: «ای امیرمؤمنان! تاکنون دچار شک بودم، اما اکنون هدایت گردیدم». بسیاری از افرادی که در خیل مخالفان قرار می‌گرفتند، به خاطر شبهات و یا فضای اختناق و روشن نبودن حق بود، لذا امیرالمومنین (علیه‌السلام) با روشن‌گری‌، نصیحت و پاسخ به شبهات، بسیاری از این فریب‌خوردگان را از سرکشی دور می‌ساخت.

حضرت، تا زمانی که مخالفان، امنیت جامعه را به خطر نمی‌انداختند و توطئه بر علیه حکومت نمی‌کردند، با آنان برخورد نمی‌کردند و حتی دشنام‌های آنان را تحمل کرده و حقوق‌شان را از بیت المال قطع نمی‌کردند، اما وقتی مدارا با مخالفان سودی نداشت و هدایت نمی‌شدند، آنگاه به برخورد با آنان می‌پرداخت، چون اصل اولیه حاکم دینی، هدایت بشر و حفظ دین و جلوگیری جامعه از انشقاق و رفع فتنه و ناامنی از سطح جامعه است. و طبیعی است که وقتی کسانی با مداراهای حضرت، هدایت نشده و توبه نکردند و از سرکشی و ایجاد مزاحمت برای مؤمنین و راه حق بازنگشتند، حضرت ناچار به برخورد شدید شده و آنان را سرکوب نمود تا فتنه نماند چنانکه نص صریح آیه قرآن است: «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّیٰ لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ [بقره /۱۹۳] و با آن‌ها پیکار کنید! تا فتنه‌ای باقی نماند»

به عنوان نمونه، تنها به گوشه‌ای از این روش مواجهه حضرت با مخالفان، اشاره می‌کنیم:

خوارج ابتدا هجده هزار نفر بودند و امیرالمومنین (ع) با این قومِ بی‌رحم و سفاک مماشات و مدارا کردند و حتی پیش از وقوع نبرد، پرچم امان برافراشت و از آن جماعت ۱۸۰۰۰ هزار نفره، ۱۴ هزار نفر خارج شدند و کمتر از ۴۰۰۰ هزار نفر از آن‌ها باقی ماند حتی در برخی نقل‌ها آمده است که از تعداد ۱۸۰۰۰ هزار خوارج، فقط حدود ۲۸۰۰ نفر و در برخی نقل‌ها نیز حدود هزار و هشتصد نفر با عبدالله بن وهب رهبر خوارج ماند و با وجود تعصب و هدایت‌ناپذیری آن افراد باقیمانده، حضرت به اصحابش دستور داد که شما شروع کننده جنگ در برابرشان نباشید و هر زمانی که آن‌ها جنگ را آغاز کردند با آنان می‌جنگیم.

چرا حضرت با این گروه خشک‌مغزِ جاهل و بی‌رحم، تا این مقدار مماشات کرد؟ چون غالب خوارج دچار شبهات و هیجاناتی شده بودند که امیرالمومنین (ع) با دادن زمان و با روشن‌گری و نصیحت، از آنان رفع شبهه نموده و حق را آشکار ساخته و با این کار بخش عظیمی از آن جماعت را از سرکشی و طغیان باز داشت، اما حضرت در مقابل آن تعداد افرادی که قابل هدایت نبودند و بر عناد خود پافشاری می‌کردند و زنده ماندن‌شان موجب فساد و ناامنی و فتنه و انشقاق امت اسلامی می‌شد، به غیر از تعداد انگشت‌شماری، حضرت همه را در جنگ نهروان به هلاکت رساندند.

امیرالمؤمنین این سیره را نه فقط در مقابل خوارج، بلکه دقیقاً با اصحاب جمل و شامیان نیز داشتند و تلاش وسیعی را خاضعانه و مجدّانه برای برقراری صلح و جلوگیری از خون‌ریزی و هدایت پیمان‌شکنان به کار گرفتند که اگر کسی به قدرت، شجاعت و دلاوری‌های او در جنگ‌های صدر اسلام آگاهی نداشته باشد، او را آن‌چنان ضعیف و ناتوان می‌پندارد که گویی برای حفظ حکومتش قادر به اقدامی نیست و لذا از دشمن این‌گونه تقاضای صلح می‌کند! و حال آنکه این نوع مواجهه، روش برخورد امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) با مخالفانش این بود که تا جای ممکن برای هدایت‌شان تلاش می‌کرد و اگر هدایت آن‌ها ممکن نبود و گردن‌کشی‌هایشان موجب فتنه و ناامنی و انشقاق امت اسلامی می‌شد، با آن‌ها با شدت برخورد می‌کرد.

ابن ملجم؛ شقی‌ترین افراد

محمدحسین رجبی دوانی، عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین (ع) و کارشناس تاریخ اسلام در مورد شخصیت قاتل امام علی (ع) گفت: ابن ملجم از تیره بنی مراد از قبیله بزرگ کنده از قبایل یمنی است که در کوفه مستقر شده بودند. بخش بزرگی از قبیله کنده در زمان خلیفه دوم از یمن به کوفه آمدند و در این شهر ساکن شده بودند. از سابقه ابن ملجم و پیش از آنکه امیرمومنان (ع) با او روبرو شود چیزی درتاریخ ذکر نشده است، اما هنگامی که امیرالمؤمنین (ع) به خلافت رسیدند و پس از مقابله با پیمان‌شکنان و فتنه جمل به کوفه آمدند، مردم برای زیارت آن حضرت و بیعت با آن وجود مقدس در شهر کوفه به سویش شتافتند. هنگامی که ابن ملجم برای بیعت نزد امیرالمؤمنین (ع) آمد، حضرت نگاهی به او انداختند و فرمودند: من زندگی او را اراده می‌کنم و او مرگ مرا می‌خواهد. هنگامی که ابن ملجم این را شنید تعجب کرد و گفت: یا امیرالمؤمنین! چنین نیست و دوباره با حضرت بیعت کرد، وقتی که از حضرت دور می‌شد حضرت به این مسئله دوباره اشاره کرد و او را قاتل خود اعلام فرمود. از بزرگان قبیله کنده روایت می‌کند که گفته است شنیدم امیرالمؤمنین (ع) بر فراز منبر در حالی که دست بر محاسنش می‌گذاشت می‌فرمود: چه چیز مانع می‌شود شقی‌ترین این امت این‌ها را (یعنی محاسن مرا) از خون بالای سرم خضاب کند؟

وی افزود: همچنین طبق نقل‌های تاریخی در زمان رسالت رسول اکرم (ص) روزی امیرمومنان و عمار یاسر در نخلستان قبیله بنی مُدلَج بودند که رسول اکرم (ص) به سراغ آنها رفتند. وقتی رسیدند، امیرالمؤمنین و عمار بر روی خاک به خواب رفته بودند، رسول اکرم (ص) آنها را از خواب بیدار کرد و به امیرالمؤمنین که خاک آلود شده بود فرمود: ای ابوتراب! تورا چه می‌شود آیا نمی‌خواهید شما را از شقی‌ترین انسان‌ها باخبر کنم؟ عرض کردند: بلی یا رسول الله! پیغمبر اکرم (ص) فرمود: شقی‌ترین افراد یکی سرخ روی قوم ثمود است که شتر صالح پیغمبر را کشت و دیگری کسی است که ای علی تو را ضربت می‌زند و محاسنت را به خون سرت آغشته می‌سازد. بنابراین ابن ملجم در لِسان رسول خدا به عنوان شقی‌ترین افراد به سبب شهادت امیرالمؤمنین (ع) نام برده شده است.

امیرالمومنین درباره قاتل خود چه سفارشی کرد؟

مصطفی دلشاد تهرانی استاد و پژوهشگر نهج البلاغه در مورد رفتار و گفتار امام علی (ع) پس از ضربت خوردن و در آستانه شهادت گفت: چون امیرمؤمنان علی (ع) به دست ابن ملجم شقی‌ترین مردمان ضربت خورد و در آستانه شهادت قرار گرفت، درباره قاتل خود سفارش فرمود که از نظر خوراک و پوشاک به او توجّه نمایند و او را اذیّت نکنند؛ و فرمود: اگر زنده بمانم، خود سزاوارتر از هر کس درباره‌ی حقّ خویشم [که او را ببخشم یا قصاص نمایم]، و اگر مُردم، مبادا او را بیش از یک ضربت بزنید!

وی افزود: بَلاذُری نقل کرده است که آن حضرت درباره قاتل خویش چنین سفارش فرمود: همانا که او اسیری است در دست شما، پس از نظر جا و مکان و اقامت گرامی‌اش بدارید و به خوبی مهمان نوازی کنید؛ پس اگر زنده ماندم، خود می‌دانم که او را مجازات کنم یا عفو نمایم، و اگر از این ضربت مُردم، او را بدین جرم مجازات نمائید ولی از اندازه در نگذرید، زیرا خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد.

آخرین وصایای امیرالمومنین (ع)

این پژوهشگر نهج البلاغه تصریح کرد: پس از این، نمونه اعلای انسان دوستی، علی (ع) آخرین وصایای خود را پیش از پیوستن به رفیق اعلا، به حسن و حسین علیهماالسلام فرمود و در آن، درباره پرهیز از انتقام‌جویی و ریختن خون کسی جز قاتل تأکید نمود و چنین یادآور شد: ای فرزندان عبدالمطّلب! نبینم در خون مسلمانان فرو رفته‌اید و دست‌ها را بدان آلوده‌اید و بانگ برآورده‌اید که امیرمؤمنان را کشته‌اند! امیرمؤمنان را کشته‌اند! بدانید که نباید به قصاص خون من جز قاتلم کشته شود. بنگرید! اگر از این ضربتِ او مُردم، او را تنها یک ضربت بزنید و دست و پا و دیگر اندام او را مبُرید که من از رسول خدا (ص) شنیدم که می‌فرمود: «بپرهیزید از مُثله کردن، هر چند سگ دیوانه باشد».

وی در ادامه سخنانش گفت: پیشوای عدالت پیشگان و رحیمان در آخرین سفارشهای خود فرمود: سفارش من به شما این است که چیزی را همتای خدا مدارید و سنّت محمد را که بر او و خاندانش درود باد ضایع مگذارید. این دو ستون را برپا دارید و خود را از هر نکوهشی برهانید! من دیروز یارتان بودم و امروز موجب عبرت شمایم، و فردا از شما جدایم. اگر ماندم، خود صاحب اختیار خون خویشم، و اگر مُردم، مرگ مرا وعده گاه دیدار است. اگر ببخشم، بخشش موجب نزدیکی من است به خدای باری، و اگر شما هم ببخشید، برای شما نیکوکاری. پس ببخشید! «آیا دوست ندارید که خدا شما را بیامرزد؟». به خدا که با مردن چیزی به سر وقت من نیاد که آن را نپسندم، و نه چیزی پدید گردد که آن را نشناسم، بلکه چون جوینده آب به شب هنگام باشم که ناگهان به آب رسد، یا خواهانی که آنچه را خواهان است بیابد! «و آنچه نزد خداست، نیکوکاران را بهتر است».

وی در پاسخ به این سوال که چرا امام علی (ع) با آن همه بزرگواری و آزادگی، قاتل خود را نبخشید، گفت: علی (ع) درباره ضربت زننده خود بخشش را بر قصاص مقدّم می‌دانست، ولی شرایط به گونه‌ای بود که اگر ابن ملجم، پس از شهادت امام (ع) مجازات نمی‌شد، به خونخواهی امام (ع) نه فقط ابن ملجم، که کسانی دیگر نیز کشته می‌شدند. از این رو علی (ع) در وصیت خود به حسن و حسین (ع) سفارش کرد که جز قاتل او نباید مجازات شود و اینکه در ازای ضربتی که زده است، یک ضربت بیشتر نباید به او زده شود. بدین ترتیب امام (ع) از ریخته شدن خون هر کس دیگر جلوگیری کرد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آخرین وصایای امیرالمؤمنین(ع) چه بود؟ بیشتر بخوانید »

فیلم/ جملات آخر امیرالمومنین(ع) به اصبغ

فیلم/ جملات آخر امیرالمومنین(ع) به اصبغ



جملات آخر امیرالمومنین(ع) قبل از شهادت به اصبغ بن نباته از یاران مولا علی(ع) را از زبان حجت الاسلام عالی بشنوید.


دریافت
11 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ جملات آخر امیرالمومنین(ع) به اصبغ بیشتر بخوانید »

در آرزوی سلوک علی(ع) برای مبارزه با گرانی/ "اغتشاش"؛ نتیجه جلوس خواص بر سریر عوامزدگی

در آرزوی سلوک علی(ع) برای مبارزه با گرانی/ "اغتشاش"؛ نتیجه جلوس خواص بر سریر عوامزدگی



اغتشاش ذهنی و خیابانی در جامعه اثر مستقیم “عوامزدگی خواص” و نان به نرخ روز خوری سیاستمداران و مسئولانی است که باید معلمان راستین جامعه باشند اما حرف زدن بر اساس شهوات را انتخاب کرده‌اند.

سرویس سیاست مشرق«وبلاگ مشرق» خوانشی است روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم.

۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

“اغتشاش”؛ نتیجه عوامزدگی خواص

در آرزوی سلوک علی(ع) برای مبارزه با گرانی/ "اغتشاش"؛ نتیجه جلوس خواص بر سریر عوامزدگی

خانم اشرف بروجردی، فعال اصلاح طلب و از مقامات دولت شیخ حسن روحانی در مصاحبه با ایلنا در طعنه به مباحث مربوط به حجاب گفته است:

“بحث‌هایی که پیرامون حجاب از سوی مسئولین، صاحبنظران و عامه مردم مطرح می‌شود، به گونه‌ای است که گویی همه مسائل و مشکلات جامعه در این بحث خلاصه می‌شود”![1]

*گزاره عوامانه ای که خانم بروجردی مطرح کرده اند همان حرف مردان و زنان بدون حجاب است که در پاسخ به تذکرات می گویند: انگار همه مشکلات ما همین حجاب است!

صد البته که همه مشکلات حجاب نیست و جامعه با مشکلات بزرگتری مثل سوء مدیریت برخی مسئولان دولتی، رأی بد و گرانی بیقاعده مواجه است. لکن شرط آدمیت و منطق جامعه این است که انسان ها برای زندگی نگاه تک ساحتی نداشته باشند و برای رفع چالش ها نگاه همه جانبه داشته باشند.

به دیگر سخن اینکه جامعه انسانی و البته اسلامی ما همانگونه که وظیفه دارد نسبت به مسئله گرانی حساس باشد و راه حل های آنرا از دولت مطالبه کند؛ در بحث عقلانی حجاب نیز موظف به تأکید بر رعایت قانون و الزام حفظ حجاب بعنوان یک واجب شرعی است.

نکته تأسف بار نیز آنست که امثال خانم بروجردی بعنوان کسانی که در سیاست و اجرا نقش دارند؛ بجای اینکه در مقابل گزاره های عوامانه بایستند و حرف منطق را بیان کنند؛ خود نیز “همرنگ جماعت اقلیت” می شوند و سخنان بیقاعده ای بر زبان می آورند که نه تنها وهن سیاست و عقلانیت است بلکه موجب بروز اغتشاش ذهنی و اجتماعی در جامعه می شود.

قبل از بروجردی، محمدرضا عارف نیز در اظهاراتی در طعنه به تأکید حاکمیت نظام بر رعایت حجاب گفته بود نباید با سبک زندگی بخشی از قشرهای جامعه مقابله کرد. عارف البته نگفته بود که اگر مثلا کسی یا کسانی قصد همجنس بازی یا بهایی گری و بت پرستی دارند و علاقمند به تشبّث به این سبک ها هستند باید چه کنیم؟!

***

در آرزوی سلوک علی(ع) برای مبارزه با گرانی

در آرزوی سلوک علی(ع) برای مبارزه با گرانی/ "اغتشاش"؛ نتیجه جلوس خواص بر سریر عوامزدگی

حجت الاسلام محسنی اژه ای، رئیس قوه قضائیه طی سخنانی در مراسم شب قدر 19 ماه مبارک رمضان در حرم امام خمینی(ره) گفته است:

” باید در جایی که حکم خدا وجود دارد، قاطعانه و بدون اغماض عمل کرد و از دشمنان و شیطان‌صفتان و جنگ‌های تبلیغاتی آنان نهراسید و آنجایی نیز که مرتبط با امت و مردم خودمان است باید رحماء بینهم بود؛ و این سیره امامین انقلاب است که از امیرالمومنین علی (ع) آموخته‌اند.”

به گزارش مجاهدت از ایلنا، او همچنین تصریح می کند: در قضیه حجاب نیز ممکن است یک بانویی، برخی مسائل را رعایت نکند، اما این به معنای آن نیست که این بانو، به دور از انقلاب و نظام است؛ نوع برخورد و رفتار ما با این قبیل افراد باید متفاوت باشد با کسانی که می‌خواهند از قضیه حجاب به نظام و عفت عمومی و بنیاد محکم خانواده ضربه بزنند؛ مطابق فرمایشات و تاکیدات مقام معظم رهبری، در این مقوله باید با برنامه وارد شد و با حساسیت عمل کرد.[2]

*در اقتفای سخنان دقیق حجت الاسلام اژه ای بیان این نکته ضروریست که از جمله سلوک حکومتی امیرالمومنین علی(ع) این بود که حضرتش با تازیانه در بازار مسلمین راه می رفت تا کسی جرأت اخلال در بازار و یا گرانفروشی را نداشته باشد.

سیره و سلوکی که امروز به هر دلیلی در بازار کالا و خدمات ایران شاهد آن نیستیم و این بی نظارتی و بی مسئولیتی سبب بروز گرانی بیقاعده ای شده که جان مردم را در ابعاد مختلف زندگی اقتصادی و معیشتی آزرده است.

قوه قضائیه بر اساس قانون مدعی العموم نیز هست و اگر ببیند که در یک امر اجتماعی ظلمی به مردم روا داشته می شود؛ مکلف است جلوی آنرا بگیرد. و گرانی مصداق اتمّ همین ظلم است.

انتظار آن است که اکنون که به هر دلیلی شاهد نظارت کارای دولت بر بازار و قیمت ها نیستیم؛ قوه قضائیه در تأسی از سیره امیرالمومنین(ع) و تأکیدات امام و رهبری مبنی بر مبارزه با گرانی وارد صحنه شود و جلوی گرانی های فعلی را بگیرد.

گفتنیست، حجت اسلام اژه ای در اوان کار خود در سمت ریاست قوه قضائیه، طی تأکیدی رسمی بر ورود دادستانی به مسئله گرانی تأکید کرد.[3]

***

1_https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1347096

2_https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1347147

3_http://fna.ir/48m5j

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

در آرزوی سلوک علی(ع) برای مبارزه با گرانی/ "اغتشاش"؛ نتیجه جلوس خواص بر سریر عوامزدگی بیشتر بخوانید »