امام محمدباقر

قابل اعتمادترین روایت‌ها از کربلا/ امام سجاد (ع) اولین هیئت‎دار امام حسین (ع) بود

قابل اعتمادترین روایت‌ها از کربلا/ امام سجاد (ع) اولین هیئت‎دار امام حسین (ع) بود


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس: ولی منصوریان؛ پژوهش، تحقیق و روشنگری مستند درباره ابعاد نهضت عظیم امام حسین (ع) در عاشورا بعد از گذشته بیش از ۱۴۰۰ سال هنوز ضروری به‌نظر می‌رسد چراکه این نهضت بزرگ اسلامی تاریخ و سرنوشت بشریت را تحت تاثیر قرار است و نمی‌توان کربلا را یک حادثه خاص برای مسلمانان و شیعیان تلقی کرد بلکه تمام جهان درباره آن به تفکر واداشته شده‌اند.

بخاطر همین تبیین عاشورا یک ضرورت تاریخی در تمام دوران است لذا زمینه گفت‌وگویی را با «محمدرضا سنگری» پژوهشگر مطرح عاشورایی فراهم آوردیم تا به چند سوال پیرامون این حادثه عظیم تاریخ بپردازیم که در ادامه می‌خوانید؛

دفاع‌پرس: درباره عاشورا و روایت‌های متعددی که از این نهضت بزرگ سوال وجود دارد؛ بسیاری نمی‌دانند اصلی‌ترین منابع و راویان عاشورا چه شخصیت‌هایی بوده‌اند لذا به‌عنوان مقدمه اشاره‌ای مستند به این موضوع بفرمایید که روایت‌های عاشورا از دست چه کسانی به دست ما رسیده است؟

نهضت حضرت اباعبدالله (ع) که کانون آن کربلا و به‌خصوص روز عاشورا است، واقعه‌ی است که حتی جزئیات آن برای ما بیان شده است. در مجموعه تاریخ اسلام، به‌ویژه سده اول تاریخ اسلام واقعه‌ی را نمی‌شناسم که به‌اندازه واقعه عاشورا اجزا و جزئیات آن به‌نوعی با نگاه مینیاتوری نسبت به آن صورت گرفته باشد.

سبب موضوع و دلیل اینکه این‌گونه نگاه به عاشورا و کربلا شده است، نخست این است که یک سنتی در جنگ‌های گذشته به نام واقعه‌نگاران وجود داشته است. یعنی در صحنه جنگ حضور پیدا می‌کردند و وقایع را از نزدیک می‌‎دیدند و می‌نوشتند و کسی به آن‌ها کاری نداشت. یعنی در صحنه‎ی جنگ کسی مزاحم آن‌ها نمی‌شد که درست به شیوه خبرنگاران امروزی بوده است.

نقش وقایع‌نگاران در روایت کربلا

در سپاه دشمن حضرت اباعبدالله الحسین (ع) یعنی سپاه عبیدالله بن زیاد در صحنه کربلا عمر بن سعد فرماندهی آن را برعهده داشت دو وقایع‌نگار وجود داشته‌اند که بخشی از مسائل مربوط به حادثه را آن‌‎ها بیان کرده‎اند. یکی از آن‌‎ها شخصی به اسم حلال بن نافع و دیگری حمید بن مسلم است که گزارشاتی از کربلا را مطرح کرده‌اند و همان‌جا در صحنه مطرح کرده‎اند.

آن‌گونه که از گزارشات این‌ها برمی‎آید حتی در لحظه شهادت امام (ع)، در کنار گودال قتلگاه ایستاده‎اند و یک به یک کسانی را که به امام (ع) ضربه می‎زنند را ثبت می‌کنند؛ حتی آن‎ها نوح سلاح که نیزه یا شمشیر و چگونگی ضربه و محل اصابت ضربه را دقیق مشخص می‌کنند و می‌گویند چه کسی تیر زده است و امام (ع) در آن شرایط چه حالتی و شرایطی داشت.

حمید بن مسلم روایت می‌کند: «به خدا قسم من در جنگ‌های مختلف شرکت‎ کرده‌ام و کسی را ندیده‌ام اینقدر زخم خورده باشد و چنین چهره آرامی داشته باشد»؛ او حتی نگاه امام (ع) را توصیف کرده است؛ بنابراین کسانی در سپاه دشمن بودند که واقعه‌نگاری می‎کردند و رویداد‌ها را ثبت می‌کردند و باید این گزارش را بعدا در کوفه به عبیدالله زیاد و سپس بعد‌ها برای یزید ارسال می‎کردند. کمااینکه بعد‌ها که سر‌ها را به سمت شام حرکت می‌دهند، کسی مثل «زحر به قیس جعفی» وجود دارد که قرار است او گزارش‌ها را به یزد بگوید و کمااینکه وقتی به آن‎‌جا می‌رسد گزارش می‌دهد و می‌گوید این اتفاقات افتاد و هرچند دروغ می‌گوید و کاملا معلوم می‌شود بخشی از آن چیزی که طرح می‎کند دروغ است و با واقعیت سازگار نیست، اما معلوم می‌شود کسانی گزارش‎گر بوده‌اند و مسوولیت تهیه گزارش دارند.

دفاع‌پرس: اشاره فرمودید به گزارش مجاهدت از‌گر‌های سپاه دشمن، اما در سپاه اباعبدالله (ع) در این زمینه چگونه بوده است، آیا در سپاه حضرت نیز چنین رویکردی وجود داشته است؟

در سپاه حضرت اباعبدالله (ع) نیز یک گزارش‌گر یا وقایع‌نگار وجود داشته است. شخصیتی که ما در سپاه حضرت (ع) داریم، شخصی به اسم «عقبه بن سمعان» است، او خود می‌گوید: «من از آغاز حرکت امام (ع) از مدینه تا کربلا و تا عصر روز عاشورا که همه یاران شهید شده بودند و دیگر کسی باقی نمانده بود، من کنار امام (ع) بودم»؛ که امام (ع) به او دستور می‌دهد از کربلا بیرون برود هرچند او اسرار می‌کند کنار امام (ع) باشد و شهادت را درک کند، اما امام (ع) فرمود: «نه؛ تو باید گزارش را به مردم و نسل‌های آینده برسانی». عاقبت «عقبه بن سمعان» می‌رود و دستگیر می‌شود و می‌گوید من کاره‌ای نبوده‌ام و او را رها می‌کنند.

اولین مقتلی که از کربلا نوشته شد

دکتر حجت‌الله جودکی مجموع ۱۱۳ روایت را از تاریخ طبری که یکی از منابع اصلی برای کسانی است که قصد دارند درباره واقعه عاشورا سخن بگویند استفاده می‌کنند، جمع‌آوری کرده است. اولین مقتل ما مقتل ابومخنف ماست که با فاصله اندگی پس از کربلا نگاشته شده است و ابومخنف کسانی را که در صحنه کربلا حضور داشته‌اند را دیده است و از زبان آن‌ها این واقعه را روایت کرده است.

به دلیل اینکه این مقتل وجود ندارد آقای دکتر جودکی ۱۱۳ روایت را از ابومخنف که در تاریخ طبری بوده را مستقلا جمع‌آوری کرده است و آن‎ها در تحت عنوان مقتل ابومخنف چاپ کرده است که یکی از کسانی که روای بوده «عقبه بن سمعان» است که تا بعداز ظهر روز عاشورا کنار امام (ع) بوده و روایات او کسانی که بوده‌اند قابل اعتناترین و قابل اعتمادترین و نزدیک‌ترین گزارش‌ها به حادثه کربلاست که ما می‎توانیم از آن‌ها بهره‌گیری و استفاده کنیم.

دفاع‌پرس: برای بسیاری سوال است چگونه مسائل کربلا به این اندازه جزیی و ریز بیان شده است، چه کسانی روای این اتفاقات است و آیا این راویان چقدر مورد اعتماد و اعتنا هستند؟
بخشی از این روایت‌ها را گزارش‎گران سپاه دشمن و بخش دیگر آن گزارش‌گر سپاه حضرت اباعبدالله (ع) آن را روایت کرده است. البته این‌ها تنها نیست و کسانی که در کربلا حضور داشته‌اند و باقی می‌مانند ۸۴ نفر بوده‌اند که البته وقتی این تعداد به کوفه می‎روند بخشی از آن‌ها در کوفه می‎مانند و تعداد اندکی به شام می‎روند که همین‌ها نیز از کربلا گزارش دادند.

مثلا در کوفه چهار نفر خطبه می‌خوانند؛ یکی از کسانی که خطبه می‎خواند حضرت زینب کبری (س) است؛ ایشان در خطبه خودشان گوشه‌هایی از کربلا را برای ما بیان می‎کنند و می‌فرمایند چه کار‌هایی کردند و چگونه به شهادت رساندند. حضرت فاطمه صغری دختر امام حسین (ع) گزارش می‌دهند و خطبه می‎‌خواند و مردم کوفه را سرزنش می‌کند، اما در همین خطبه خوانی و سخنرانی مختصر در کوفه، گوشه‌ای از حادثه را برای ما روشن می‌کنند. حضرت ام کلثوم خطبه می‌خوانند و امام سجاد (ع)؛ بنابراین کسانی که از کربلا آمده‎اند در کوفه و شام که وقتی مقابل یزید قرار می‎گیرند با او صحبت می‌کنند و می‌گویند شما این‌گونه عمل کردید و جنایات عبیدالله زیاد و دیگر جنایات کاران را مطرح می‌کنند.

البته قصه به اینجا ختم نمی‌شود و تعداد کاروانیان که اندک شده‎اند و امام سجاد (ع) می‌فرمایند: «ما ۱۲ نفر بودیم که ما را وارد کاخ یزد کردند»؛ همین افراد وقتی به مدینه باز می‎گردند کنار بقیع و کنار مزار نبوی گزارش می‌دهند و کربلا را مطرح می‎کنند و کنار کسانی که در کربلا بودند کسان دیگری هم هستند که گزارش‌هایی را که از حاضران در کربلا دریافت کردند را بعدا روضه و شعر می‌کنند و در کنار مزار پیامبر (ص) و بقیع آن را عرضه می‌کنند که یکی از آن‎ها حضرت ام البنین (س) مادر حضرت ابوالفضل (ع)، جعفر، عثمان و عبدالله است که چهار فرزند او در کربلا به شهادت رسیده است.

اینجا کسان دیگری نیز مثل سکینه (س) دختر اباعبدالله الحسین (ع) و دیگر افراد حاضر در کربلا و حتی کودک چهار یا پنج ساله‌ای که امام محمدباقر (ع) است و در کربلا حاضر بوده است گزارش می‎کند. بعضی از کسانی که باقی ماندند مثل رباب همسر اباعبدالله (ع) گزارش می‌کنند.

ابومخنف روایت شفاهی از کربلاست

فاطمه صغری (س) که دختر بزرگ امام حسین (ع) است براساس تحقیقات من بالای ۱۸ سال سن دارد، چون بعدا با حسن مثنی ازدواج کرده است او پسر امام حسن مجتبی (ع) است که در کربلا زخمی می‌شود و وقتی روز یازدهم قصد داشتند سر او را جدا کنند چشمانش را باز می‎کند و اسما خارجه نسبتی با مادر او دارد از فرماندهان سپاه عمر بن سعد است مانع قتل او می‌شود و او را به کوفه می‎برند و درمان می‎کنند و برمی‎گردد لذا حسن مثنی نیز یک گزارش‌گر از کربلاست. وقتی حسن مثنی به شهادت می‎رسد، چون او را نیز مثل پدرش مسموم کردند، همسرش فاطمه صغری روی مزار او در بقیع چادر می‌زند و حادثه کربلا را برای فرزندانش بازگو می‎کند؛ لذا گزارش‌های ما از کربلا بسیار است که از این طریق برای ما رسیده است؛ لذا بخشی از راویان در حادثه کربلا بوده‌اند و تجربه‌ی زیسته خودشان را به تعبیری بیان و گزارش می‎کنند که مثل حضرت زینب (س) و امام سجاد (ع) و امام محمدباقر (ع) افراد قابل اعتمادی هستند. اینجا کاتبان ما کسانی مثل ابومخنف هستند که روایت‌های شفاهی از کربلا را نگارش می‌کنند. چون مسئله خیلی بازتاب پیدا می‎کند و البته تصور دشمن چنین بوده است که ماجرا را تمام می‎کنند و واقعا در کربلا تصور چنین بود که همه چیز تمام شد و اگر ما نیز غروب کربلا حاضر بودیم قصه را تمام شده می‎دانستیم.

دو گروه می‌گویند همه چیز تمام شد یا باید همه چیز را تمام کرد. اینجا هم دشمن می‌‎گوید باید همه چیز را تمام کرد که حمید بن مسلم می‌گوید: «وقتی وارد خیمه امام سجاد (ع) شدیم؛ شمر گفت باید او را بکشید، چون امیر عبیدالله گفته است هیچ کس از این خانواده نباید زنده بماند»؛ حمید بن مسلم می‎گویند: «من گفتم او [اشاره به امام سجاد (ع)]در حال مردم است»، یعنی وضع امام سجاد (ع) به‌گونه‌‎ای بود که هر کس ایشان را می‎دید فکر می‎کرد چند لحظه دیگر تمام می‎کند. حمید بن مسلم و شبعث بن ربعی مداخله کردند و گفتند خودش می‌میرد و می‌گوید شمر از من پرسید تو کیستی و من از ترس اینکه بعدا در کنار عبیدالله زیاد من را معرفی نکند اسم خودم را مطرح نکردم که معلوم می‌شود کاتبان خیلی شناخته شده نبودند و گاهی اوقات پناه کار نگارش را انجام می‌دادند.

حمید بن مسلم اولین کسی است که همراه با خولی بن یزید اصبحی سَر امام حسین (ع) را به سمت دارالاماره عبیدالله بن زیاد می‌آورند که معلوم می‌شود که او که همراه خولی می‌آید در واقع آمده است تا گزارش بدهد و گزارش‌هایی که مکتوب بوده است و چادر ویژه برای نگارش داشتند را منتقل می‌کنند.

نقش قیام مختار در روایت‌های کربلا

پنج سال پس از کربلا در سال ۶۶ هجری قیام مختار رقم می‌خورد که یک‌‎سال و نیم بیشتر این نهضت طول نکشید، اما شخص مختار نیز اطلاعات می‎گیرد. یعنی هرکدام از جنایت‌کاران را که دستگیر می‌کند از آن‌ها گزارش می‌گیرد که در کربلا چه کرده‌اند و یا از کسان دیگری که بوده‌اند سوال می‌‎کند که این‎ها در کربلا چه کرده‌اند. فرضا از حکیم بن طفیل طایی سنبسی که از قاتلان حضرت ابالفضل عباس (ع) بود، بخشی اطلاعات می‌گیرند؛ بنابراین از چند مرجع و منبع اطلاعات از کربلا دریافت می‌شود؛ یکی کاتبان است. دوم بازماندگان کربلاست که بعدا در مدینه کربلا را با برپایی مجلس، گزارش می‌دهند.

دفاع‌پرس: درباره نوع عزاداری برای حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و اولین هیئات عزاداری برای ایشان آیا از ائمه علیهم السلام چیزی در دست است؟
بله؛ اولین هیئات‌دار امام حسین (ع)، امام سجاد (ع) بوده است. ایشان کنار بقیع مجلس برپا می‎کند و حتی غذا تهیه می‌کنند تا کسانی که در این جلسه اشک می‌ریزند توان اشک ریختن داشته باشند. حتی درباره اینکه نوع غذا چه باشد نیز مطالبی است. شکل برگزاری مجالس و نوع غذایی که حضرت سجاد (ع) تهیه کرده است همگی موجود است که نشان می‌دهد گزارش‌ها در مدینه نیز مطرح می‌شود و کسانی آن‎ها را می‎نویسند.

مقتل‌هایی که از کربلا به دست ما نرسید

بعضی از جنایات‌کاران کربلا نیز بعد‌ها گزارش‌هایی طرح می‌کنند یا به دیگران می‌گویند «من در کربلا دیدم که شخصی چنین تیر زد و طرف مقابل را به شهادت رساند»؛ آن طرفی که این سخن را شنیده است می‌گوید متوجه شدم خودش بوده است، اما نخواست بگوید من بودم؛ لذا این همه جزئیات از کربلا به این روش‌ها به دست ما رسیده است که در برخی از کتاب‌ها با فاصله خیلی کم نوشته شده و برخی کتاب‌های دیگر از بین رفته است چراکه بسیار مقتل‌ها با فاصله کمی از عاشورا نوشته می‌شود، اما متاسفانه این مقاتل در دست ما نیست، اما بخشی از اطلاعات این مقتل‌ها در قرن‌های پنجم و ششم نقل شده است که تاریخ طبری و مقتل خوارزمی و دیگر کتاب‌ها نمونه آن بود.

دفاع‌پرس: در برخی از مقاتل مثل طبری که از اهل سنت هستند چگونه به حرف آن‌ها توجه و اعتما و اعتماد صورت می‌گیرد؟
این یک نکته مهم است که آیا ما می‌توانیم همه گزارش‌های کربلا را قبول کنیم یا اگر دو گزارش وجود دارد که احیانا این گزارش‌ها در تعارض باشند ما باید چکار کنیم که این راه‎کار دارد. یک راه کلی که مخصوص عاشورا نیست بلکه در تمام روایات مطرح است از شیوه اسناد و سند و زنجیره روایت بهره گرفته می‌شود که مشخص می‌شود کسانی که یک روایت را مطرح کرده بودند چه کسانی بودند و آیا قابل اعتماد هستند یا نه. راه دیگر، راه درایت است که با استدلال‌ها و زمینه‌هایی که تدارم می‌بینیم به نتیجه میرسیم که به «علم درایت» معروف است.

صحت روایت‌های کربلا از طریق استدلال عقلی

مثلا شخصی مانند فاضل دربندی که شخصیت بسیار بزرگ و فقیه و عالم بوده است در کتاب «اسرار الشهاده» روایت می‌کند که حضرت ابوالفضل العباس (ع) ۲۵ هزار نفر را در کربلا کشته است و برای امام حسین (ع) تا نزدیک به یک میلیون کشته را روایت کرده است و ما برای صحت آن به واقعیت تاریخی آن روزگار مراجعه می‌کنیم و در می‌یابیم همه حاضران در کربلا از کوفه بوده‎اند و آیا کوفه می‌توانسته چنین جمعیتی داشته باشد لذا استدلال عقلی می‎کنیم.
ادامه دارد…

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

قابل اعتمادترین روایت‌ها از کربلا/ امام سجاد (ع) اولین هیئت‎دار امام حسین (ع) بود بیشتر بخوانید »

ترجمه و شرح صحیفه سجادیه روانه بازار نشر شد

ترجمه و شرح صحیفه سجادیه روانه بازار نشر شد


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، ترجمه و شرح صحیفه سجادیه اثر حجت‌الاسلام احمد زمانی به همت مؤسسه بوستان کتاب در ۳۵۲ صفحه منتشر شد.

صحیفه سجادیه نسخه‌ای حیات بخش، امیدزا و شفادهنده امراض روحی و روانی و انسجام دهنده بشریت برای آن روز و امروز و نسل‌های آینده در همه اعصار در برابر موانع و سختی‌ها است و از مؤثرترین عوامل غلبه بر باطل خواهد بود.

امام چهارم (ع) فرزندش امام محمدباقر(ع) را خواست دعا‌های موجود (صحیفه سجادیه) را با همه ابعاد و نیازمندی‌های بشریت انشاء کرد و معصوم هفتم آن‌ها را نوشت که نسخه‌ای هم با نگارش زید بن علی بن الحسین فرزند دیگرش به یادگار مانده که میراثی ماندگار برای جامعه انسانی شد.

مترجم و شارح این اثر، در مقدمه آورده است: استخراج آیات قرآنی که امام زین العابدین (ع) بر آن‌ها تکیه کرده یا استشهاد کرده اند، از کار‌هایی است که در قسمت ترجمه لغات (زیرنویس متن عربی دعاها) آمده است.

علاقه‌مندان جهت خرید اینترنتی این کتاب می‌توانند به نشانی اینترنتی www.bustaneketab.ir مراجعه نمایند.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ترجمه و شرح صحیفه سجادیه روانه بازار نشر شد بیشتر بخوانید »

امام محمد باقرالعلوم علیه السلام؛ احیاگر فرهنگ ناب اسلامی در اوج انحطاط خلافت اموی

باقرالعلوم؛ احیاگر فرهنگ ناب اسلامی در اوج انحطاط خلافت اموی


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، نخستین روز از ماه رجب مصادف با میلاد با سعادت پنجمین امام شیعیان جهان امام محمدباقرالعلوم علیه السلام است. امام محمدباقر علیه السلام را باید به نوعی احیاگر آموزه‌های اسلام ناب محمدی دانست.

در دوران خلافت ننگین یزید ابن معاویه لعنت الله علیه، آل الله و اصحاب صدیق آن‌ها به شهادت رسیدند. امام علی ابن حسین زین العابدین علیه السلام در حالی که در بستر بیماری بودند اسیر لشکریان فاسد و جبار یزید ملعون شدند. در آن دوران امام محمدباقرالعلوم علیه السلام تنها سه سال داشتند.

سی و پنج سال بعد آن حضرت به مقام شامخ امامت و زعامت امت مسلمان رسیدند. آغاز دوران امامت آن حضرت مصادف شد با هرج و مرج در دستگاه خلفای اموی و قدرت گرفتن عباسیانی که خود را اگرچه شیعه می‌دانستند، اما از سیره‌ی نبی مکرم اسلام و اهل بیت آن حضرت پیروی نمیکردند.

در این هنگام بود که امام محمد باقر العلوم توانستند با درایت و اندیشه‌ی خود، دانش و علوم و اندیشه‌های ناب اسلامی را از خطر تحریف نجات دهند و مکتبی را تاسیس کردند که ماحصلش از یک سو احیاء فرهنگ ناب اسلامی بود و از سویی دیگر شاگردان بسیاری را تربیت کرد.

مکتب شیعه‌ی جعفری که بعدا توسط امام جعفر صادق علیه السلام پایه ریزی و بنیان نهاده شد، در اصل مدیون و مرهون درایت و زحمات امام محمد باقر العلوم علیه السلام است.

بسیاری محدثان و عالمان علوم اسلامی چه در فقه شیعه و چه در فقه اهل سنت مستقیما از شاگردان مکتبی بودند که امام محمدباقر العلوم تاسیس فرمودند. آبان ابن تغلب، جابر ابن یزید جعفری، عبدالله ابن عطا مکی، ابوخالد کابلی، ابوحمزه ثمالی و … از علما و فضلایی هستند که بعضا مورد وثوق فقهاء همه‌ی مذاهب اسلامی بودند.

علم و دانش امام پنجم شیعیان جهان بیشتر از هر جای دیگری، در وجود مبارک فرزند ایشان امام جعفر صادق علیه السلام متجلی است. ایشان با کسب علوم اللهی از سوی پدر بزرگوارشان توانستند مذهب شیعه‌ی جعفری را بنیان بگذارند و آموزه‌های اسلام را از گزند حوادث در امان نگهدارند. مکتبی که مورد وثوق همه‌ی علمای علوم و مذاهب اسلامی واقع شد.

دانش باقر العلوم علیه السلام به امام هفتم شیعیان جهان، امام موسی کاظم علیه السلام نیز به ارث رسید و ایشان با صبر و بردباری مثال زدنی توانستند از علمی که به میراث برده بودند جلوی خلیفه‌ی سفاک زمان هارون الرشید جانانه بایستند. همان علم لدنی در وجود مبارک امام علی ابن موسی الرضا در مناظره با علماء سایر ادیان و مذاهب متجلی و متبلور شد.

دانش و بینش و فرهنگ شیعه‌ی امام محمد باقر العلوم از طریق قلب مبارک امام جواد، امام علی النقی و امام حسن عسکری به امام عصر عج منتقل شد و امروز جهان منتظر قدوم مردی است که با علمی که از نیاکان معصومش به میراث دارد قرار است عدالت را در گستره هستی ترویج دهد.

نخستین شب جمعه‌ی ماه پر فیض رجب، لیله الرغائب نیز نام دارد که شب نذر و نیاز و آرزوهاست و چه آرزویی از این بهتر که دست به درگاه خداوند برداریم و از ذات اقدس ربوبیتش ظهور منجی عالم بشریت و برقراری صلح و آرامش را مسئلت داریم. او وارث علم انبیا و ائمه‌ی اطهار است و قرار است عدالت را در جهان حاکم کند.

انتهای پیام/۱۳۳

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

باقرالعلوم؛ احیاگر فرهنگ ناب اسلامی در اوج انحطاط خلافت اموی بیشتر بخوانید »

پیام امام باقر (علیه السلام) به نخبگان جامعه

پیام امام باقر (علیه السلام) به نخبگان جامعه



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، حجت الاسلام امیرعلی حسنلو، مدیر گروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه، نوشتاری با عنوان «امام باقر (ع)؛ تدابیر فرهنگی و پیام حضرت به نخبگان جامعه» را برای رسانه رسمی حوزه های علمیه ارسال کرده است که متن این نوشتار بدین شرح است:

برتری علمی و نبوغ و جامعیت آن حضرت فضیلتی است که در طول تاریخ اسلام و فراتر از مرزهای اسلام بر هیچ کس پوشیده نیست.

امام  باقر ـ علیه السّلام ـ در سال ۵۷ هجری در مدینه متولد و در سال ۱۱۴ پس از ۱۸ سال امامت به شهادت رسید؛ امامت آن حضرت از سال ۹۴ هجری قمری در شرایط بسیار ویژه که نیازمند تدابیر خاص بود، آغاز شد.

– دوران حیات امام محمد باقر ـ علیه السّلام ـ و تدابیر مهم علمی و فکری:

۱. دوره قبل از امامت (شامل رهبری فکری و سیاسی با هم) مقابله و مجادله با افکار انحرافی و پاسخگویی به شبهات و هدایت  شیعیان و حفظ اسلام در مقابل انحرافات و ارتباط نزدیک با نخبگان و دانشمندان زمان و شناخت متقابل و نزدیک و تاثیر گذاری برآنان.

۲. مرحله بعد از شهادت امام زین العابدین سنة ۹۵ هـ در این دوره ضمن هدایت فکری ورهبری و بیان احکام و ادارة امور شیعیان به  مبارز مخفی با دستگاه خلافت عباسی.

۳. دو تدبیر مهم امام در اصلاح جامعه؛ ارتباط با عموم مردم و ارتباط با دانشمندان و نخبگان و تشکیل کرسی های آزاد نظریه پردازی با نخبگان و تاثیر گزاری در آنان.

ویژگی‌های دوران امام باقر ـ علیه السّلام ـ تا شهادت پدر بزرگوارشان امام سجاد (علیه السّلام) :

۱. از زمان تولد تا چهار سالگی تحت سایة جدش امام حسین ـ علیه السّلام ـ می‌باشد، که از اوضاع اجتماعی و وقایع سیاسی آن عصر مطلع و آگاه بود، در این مدت واقعه جانسوز کربلا را از نزدیک دیدند، که طاغوت کوفه و شام را بخوبی شناخت  و یکی از پیام آوران کربلا  است  که در زنده نگه داشتن این وا قعه بزرگ وابلاغ پیام آن در دوران حیات خود کوشید و براین ضرورت واقف شد که در این زمان باید در زمینه فرهنگی برای زنده داشت دین کوشید و ثمره خون پاک جدش می تواند در بستر فرهنگی میوه های پر ثمر دهد واسلام با خون پاک حسین و تلاش علمی وفرهنگی زنده خواهد ماند.

۲. واقعة حره، سال ۶۳ هـ را بخوبی و از نزدیک درک کرد، عدّه‌ای از بزرگان و مردم مدینه بعد از واقعة کربلا در سال ۶۱ هـ، هنوز یزید و دستگاه خلافت وی را نامشروع می‌دانستتند، یزید لشکری از شام فرستاد و واقعه تلخ و دردناک مدینه را به وجود آورد که معروف به جنگ حره می‌باشد، عدّه‌ای از شیعیان کشته و…

۳. امویان در این دوره امامت امام باقر ـ علیه السّلام ـ برای استمرار خلافت خود ضمن به خاک وخون کشیدن اهل بیت و مشروع جلوه دادنتار خود از نظر فکری و فرهنگی نیز کوشش داشتند تا به محو سنت نبوی و تفسیر منحرف از قرآن به سود خود نیز بپردازند؛ در این راستا به تاسیس فرقه‌های انحرافی فکری ومذاهب پرداختند، مانند فرقه مرجئه، جبریه، مفوضه که امام باقر ـ علیه السّلام ـ دراین عصر جهادی بزرگ آغاز نمود با همة آنها به نوعی مبارزه نمود، بنظر می‌رسد، مهم‌ترین و سخت‌ترین دوران امام باقر ـ علیه السّلام ـ مبارزه با این افکار منحرف می‌باشد.

۴. جابجایی قدرت در عصر اموی که موروثی بوده از جریان مهم دیگر عصر امام باقر ـ علیه السّلام ـ می‌باشد؛ با مبارزه با آنها به اشکال مختلف، در این جابجایی بیشترین تحرک از علویون دیده می‌شود، که دوران بسیار سخت علویون است، که دشمنی با امیر مومنان وفرزندان حضرت در این دوره رواج و شدت داشته است و برای امام باقر ـ علیه السّلام ـ بسیار تحملش سخت و جانکاه بوده است.

۵. وقوع قیام‌هایی بر ضد امویان در عصر امام باقر ـ علیه السّلام ـ که اوضاع اجتماعی را سخت‌تر و دهشتناک‌ می‌کند، که این قیام‌ها بعد از واقعة عاشورا بوده است مانند؛ قیام توابین در سال ۶۵ هـ.

سال ۶۶ هـ قیام مختار، قیام مطرف بن مغیرة بن شعبه در سال ۷۷ هـ، که نوع برخورد و مواضع عالمانه امام باقر ـ علیه السّلام ـ و نسپردن خود و شیعیان به این جریانات قابل توجه می‌باشد.

۶. بیان و انتشار احادیث جعلی در عصر امام باقر ـ علیه السّلام ـ توسط دستگاه خلافت اموی با نیرنگ و فریب بعضی از علمای دربار خود به نوعی جعل حدیث در این عصر، اوضاع اجتماعی امام باقر ـ علیه السّلام ـ را سخت‌تر می‌نماید.

۷. انحراف اخلاقی دستگاه خلافت یزید و جانشینان وی، و رواج مفاسد به جامعه اسلامی، اوضاع اجتماعی و برخورد امام باقر ـ علیه السّلام ـ و نگه داشتن طومار شیعیان از این انحرافات قابل توجه است.

۸. زندگی امام باقر ـ علیه السّلام ـ در این دوران تحت سایه پدر خود امام سجاد ـ علیه السّلام ـ می‌باشد. که تمام وجود آن حضرت  برگرداندن احکام و شرایع اسلامی از طریق دعا و بیان حقوق اسلامی در تمامی زمینه‌ها می‌باشد.

۹. بعد از شهادت پدر بزرگوار در این مرحله، امام باقر ـ علیه السّلام ـ درجایگاه امامت قرار گرفت و درمقابل نظام فاسد اموی و برای اسقاط آن، به صورت غیر مستقیم به مبارزه پرداخت.

وضع اهل بیت (علیهم السلام)

علویان و اهل بیت وشیعیان ومحبین اهل بیت (علیه السلام) دراین دوران تاریک زندگی پر رنج و سختی داشتند؛ یکی از یاران حضرت دراین باره گفته است : در خدمت حضرت باقر ـ علیه السّلام ـ نشسته بودم که شخصی وارد شد و بر آن حضرت سلام کرد و پاسخ شنید، احوال حضرت را پرسید، حضرت فرمود: آیا وقت آن رسیده است که بدانید حال ما چطور است؟ ما در این امت اسلامی مانند بنی اسرائیل شدیم که فرزندانشان را می‌کشتند و زنانشان را زنده نگه می‌داشتند، این امت نیز بر ما همین رفتار را دارند. این گزارشی کلی از اوضاع اهل بیت دراین زمانه هست که امام به رساترین روش آن را بیان فرموده وریشه قرآنی به آن داده وتجسم نموده است. دراین شرایط باید تدبیر داشت تا از اوضاع عبور نمود و ضمن آن به اصلاح پرداخت.

وضع فرهنگی جامعه

وضع جامعه در عصر حضرت به جهت حاکمیت مفسدین در بحرانی ترین شرایط قرار داشت؛ امویان تا می توانستند جامعه را از مسیر اهل بیت دور نمودند؛ چنانکه گزارش شده، امام  باقر ـ علیه السّلام ـ وارد مسجدالحرام گردید، دسته‌ای از قریش متوجه آن جناب شده و پرسیدند که این شخص کیست؟ به آنها گفته شد که این فرد امام و پیشوای اهل عراق است.

یکی از آنها گفت: خوب است که شخصی را بفرستیم تا از او سؤالی بکند. جوانی نزد آن حضرت آمد و عرض کرد: ای عمو بزرگترین گناه کبیره کدام است؟ حضرت فرمودند: میگساری و شرابخواری. جوان برگشته و جواب را به آنها گفت، گفتند: بار دیگر بپرس. عرض کرد: بزرگترین گناه کبیره کدام است؟ حضرت فرمود: ای برادرزاده، مگر نگفتم که میگساری و شرابخواری! زیرا شرابخوار به زنا و سرقت و قتل و شرک وهر گناهی روی آورده واین رفتار منشاء همه گناهان است، تمام کارهای ناشایسته‌ای که از شرب خمر سرچشمه می‌گیرد بالاترین گناهان هستند همانگونه که خود درخت انگور از همه درخت‌ها بالاتر می‌رود و بلندتر می‌شود. یکی از مفاسد بزرگ در این دوره عادی بودن میگساری بود؛ امویان وعباسیان خود شراب خوار بودند ومردم را با عمل خود به این مفاس ترغیب می کردند تا جامعه در فساد غوطه ور شود.

ارتباط نزدیک با مردم روش  راه بردی برای اصلاح

امام دراین زمان وشرایط تعامل با مردم ورفت وآمد وارتباط با آنان را یکی از روشهای اثر گذاری واصلاح جامعه می دانست؛ یکی از روشهای مهم اصلاح مردم بالا بردن سطح آگاهی مردم در همه زمینه ها وبودن در کنار آنهاست؛ احکام اسلام در دوره امویان رنگ باخته  بود؛ لذا امام با تمام سعی خود به احیای سنن رسول الله پرداخت؛ از زراره روایت شده که گفت: امام باقر ـ علیه السّلام ـ بر جنازه مردی از قریش حاضر شد و من در خدمتش بودم و در آن جماعت، عطا، که مفتی مکه بود حضور داشت. در این حال ناله و فریادی از زنی بلند گشت، عطا به او گفت: یا خاموش باش، یا ما باز می‌گردیم و آن زن خاموش نشد، پس عطا بازگشت، من به حضرت باقر عرض کردم که عطا برگشته! امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمود: با ما باشید همراه جنازه برویم پس اگر ما وقتی چیزی از باطل را با حق نگران شویم و حق را به سبب آن باطل فروگذار بنمائیم حق مسلم را ادا نکرده باشیم، یعنی تشییع جنازة این مرد مسلم که حق اوست به سبب فریاد یک زن فرو گذاشته نمی‌شود، در این عصر وزمان ما نیز ارتباط نزدیک علما با مردم یکی از روش های کاستن از آسیبها واصلاح مفاسد اخلاقی واجتماعی است که بایسته است علمای بزرگ به این مهم توجه داشته باشند واز امام باقر درس بگیرند. ائمه با مردم با وجود اختناق وحصر از سوی حاکمان به هر نحو ممکن مرتبط می شدند  .

جامعیت امام و ارتباط با نخبگان وتشکیل حلقه های علمی وکرسی های نظریه پردازی  راهبرد دیگر امام (علیه السلام) در اصلاح جامعه

ارتباط گسترده مردم با امام یکی از روشهای اصلاح بود از اینرو در مسجد به تعلیم عموم مردم پرداخت وهمه تلاش حضرت اصلاح جامعه و مردم بود؛ یک روش مهم واستراتژی امام دراین دوره که برای ما درس آموز است، ارتباط با دانشمندان ونخبگان جامعه بود؛ لذا در درس حضرت همه فرق مسلمین وبسیاری از دانشمندان مسلمان از طوایف وفرق شرکت می نمودند؛

امام باقر ـ علیه السلام ـ از اخبار گذشتگان و پیامبران روایت فرموده و شیعه و سنی از آن حضرت اخبار فراوان روایت کرده اند، و با اهل مذاهب و آراء که بر حضرت وارد می شدند مناظره می کرد و عده زیادی از مردم، علم کلام را از حضرت آموخته اند.

خود اهل سنت از این تعامل مهم ونزدیک گزارش داده وآثارش را تبیین نموده اند؛ عبدالله ابن عطاء مکّی گفت: دانشمندان درحضور هیچکس فروتنی ندارند مگر در نزد امام محمد باقر ـ علیه السلام و در برابر احدی این اندازه خشوع وحقارت نمی کنند؛

 جابر ابن یزید جعفی با آن علم و دانشی که داشت هرگاه چیزی از آن حضرت روایت می کرد، می گفت: «برای من حدیث کرد، وصیّ اوصیاء، و وارث علوم انبیاء محمد ابن علی ابن الحسین ـ علیهم السلام ـ» و بازماندگان از صحابه رسول خدا و بزرگان از تابعین و فقهاء مسلمین همگی معالم و احکام دین را از آن بزرگوار روایت کرده اند، و در فضل و دانش سرآمد دانشمندان و ضرب المثل همگان بود.

جلسات درس امام همواره صدها تن از نقاط مختلف را برای فراگیری فقه و حدیث و تفسیر و لغت و دیگر علوم در بر می گرفت، کوفه، بصره، واسط و حجاز افرادی را به دانشگاه اهل بیت گسیل می داشتند، و علماء و راویان بزرگی از دانشگاه اهل بیت فارغ التحصیل شدند، حسن ابن علی الوشا خود نهصد شیخ را درک کرد که در مسجد کوفه به درس و بحث اشتغال داشتند و همگی از جعفر ابن محمد ـ علیهما السلام ـ و پدرش امام محمد باقر ـ علیه السلام ـ نقل حدیث می کردند، حسن ابن علی الوشا باامام رضا ـ علیه السلام ـ معاصر بود؛ ازاین زمان تازمان تاسیس مدرسه امام محمد باقر ـ علیه السلام ـ و امام صادق، سی سال فاصله بود؛ وی تألیفات فارغ التحصیلان این درحضور آنان را شمارش کرده به شش هزار کتاب رسیده است و چه بسا بیشتر کتابهای کافی، من لایحضره الفقیه، الوافی، الاستبصار از آنها برگرفته شده است، دانشگاه اهل بیت چهارهزار دانشجو را در بر می گرفت.

و شیخ مفید در ارشاد می نویسند: «اصحاب حدیث که نام راویان ثقات آن بزرگوار را (امام صادق) جمع کرده اند با اختلاف در عقیده و گفتار شماره آنان به چهار هزار نفر می رسد.»

از میان اصحاب و شاگردان امام محمدباقر و امام جعفر صادق ـ علیهما السلام ـ برخی نیز  ایرانی بوده اند؛   از جمله آنها عبدالله ابن سعد اشعری قمی و برادرش عیسی ابن عبدالله هستند که هر دو از اجلاء اهل قم و ازدوستداران وشاگردان امام صادق بوده اند. در کتاب امام باقر ـ علیه السلام ـ جلوه امامت در افق دانش؛ نام ۴۶۱ نفر از اصحاب و شاگردان امام باقر ـ علیه السلام ـ را ذکر کرده است از جمله اسحاق القمی که ایرانی بوده است.

امام باقر(ع) با چندین تن از مخالفان مسلمانان مباحثاتی درباره مسائل فقهی و کلامی داشت؛ کسانی مانند عمرو بن عبید معتزلی (متوفای حدود ۱۴۴ ق/ ۷۶۱ م) و عبد الله بن نافع ازرق خارجی؛ و نیز آورده‌اند که امام در دمشق در مباحثه‌ای با یکی از علمای سرشناس مسیحی، او را مغلوب ساخت. روایات امامیه، ملاقاتی را بین [امام] باقر و ابو حنیفه شرح داده‌اند. منابع اهل سنت وشیعه ابو حنیفه را یکی از شاگردان‌ امام باقر معرفی می‌کنند.

بدون ‌تردید از نظر بسیاری از علمای اهل سنت، امام باقر علیه السّلام در زمان حیات خویش شهرت فراوانی داشته و همواره محضر او از دوستدارانش، از تمامی بلاد و سرزمینهای اسلامی، پر بوده است. موقعیت علمی ایشان، به مثابه شخصیتی عالم و فقیه، به ویژه به عنوان نماینده علوم اهل بیت بسیاری را وامی‌داشت تا از محضر او بهره گیرند و حل اشکالات علمی و فقهی خود را از او بطلبند. در این میان اهل عراق‌ که شیعیان بسیاری در میان آنها وجود داشت، مفتون شخصیت آن حضرت شده بودند.

در میان مراجعه کنندگان، آن چنان خضوعی نسبت به شخصیت علمی امام به چشم می‌خورد که عبد اللّه بن عطای مکی می‌گفت: «ما رأیت العلماء عند أحد قطّ أصغر منهم عند أبی جعفر و لقد رأیت الحکم بن عیینة مع جلالته فی القوم بین یدیه کأنّه صبیّ بین یدی معلّمه.»

علما را در محضر هیچ‌کس کوچکتر از آنها در محضر ابو جعفر علیه السّلام ندیدم.

حکم بن عیینه با تمام عظمت علمی‌اش در میان مردم، در برابر آن حضرت مانند دانش‌آموزی در مقابل معلم خود به نظر می‌رسید.

شهرت علمی امام، فراگیر بود چنانکه ابن عنبه اظهار داشته است  «کان واسع العلم و وافر الحلم» مشهورتر از آن است که کسی بخواهد آن را بیان کند. این شهرت در زمان خود ایشان، نه تنها در حجاز که: کان سیّد فقهاء الحجاز بلکه حتی در عراق و خراسان نیز به طور گسترده فراگیر شده بود. چنانکه راوی می‌گوید: دیدم که مردم خراسان دورش حلقه زده و اشکالات علمی خود را از او می‌پرسیدند.

ذهبی یکی دیگر از دانشمندان بنام اهل سنت درباره امام باقر علیه السّلام می‌نویسد: کان أحد من جمع بین العلم و العمل و السؤدد و الشّرف و الثّقة و الرّزانة و کان أهلا للخلافة. از کسانی است که بین علم و عمل و آقائی و شرف و وثاقت و متانت جمع کرده و اهلیّت برای خلافت داشت.

استاد ابو زهره درباره مرجعیت عام امام می‌نویسد: «کان محمد الباقر علیه السّلام وریثة الامام السجاد فی امامة أهله و نیل الهدایة و لذا کان مقصد العلماء من کل البلاد الاسلامیة و ما زار أحد المدینة إلّا عرج علی بیت محمد الباقر یأخذ عنه»

 امام باقر علیه السّلام وارث امام سجاد علیه السّلام در امامت و هدایت مردم بود، از این رو علمای تمام بلاد اسلام از هر سو به محضر او می‌شتافتند و کسی از مدینه دیدن نمی‌کرد جز این که به خدمت او شرفیاب شده و از علوم بی‌پایانش بهره‌ها می‌گرفت.

و همو می‌نویسد: کان یقصده من ائمة الفقه و الحدیث کثیرون. از بزرگان فقه و حدیث، خیلی‌ها به قصد بهره‌گیری علمی پیش حضرتش می‌آمدند.

و از عیون الاخبار نقل شده است که: «قد أخذ عنه اهل الفقه ظاهر الحلال و الحرام. فقیهان، احکام حلال و حرام» را از او می‌گرفتند. همه فقیهان از اهل سنت وشیعه از جضورش استفاده نمودند.

او همانند پدرش امام سجاد علیه السّلام، که شهرت عظیم علمی در میان مردم داشت، مورد احترام خاص و عام بود. محمد بن منکدر که خود یکی از محدثان معروف اهل سنت بود، در عظمت امام پنجم شیعیان چنین می‌گوید: من جانشین علی بن الحسین، از میان فرزندان او را- که نزدیکترین آنان به او از نظر علم و فضیلت هم می‌بایست باشد- ندیده بودم تا روزی که به محضر فرزندش محمد باقر علیه السّلام رسیدم.

بسیاری از دانشمندان بزرگ اسلامی درباره مقام علمی و موقعیت فقهی حضرتش جملات زیبایی بر زبان رانده‌اند که استاد اسد حیدر آنها را در کتاب «امام صادق ومذاهب اربعه» خود گرد آورده است.

فراوانی و گستردگی روایات امام در زمینه‌های فقه، اعتقادات و علوم دیگر اسلامی، سبب شد تا محدثان اهل سنت نیز از آن حضرت نقل حدیث نمایند. یکی از معروفترین آنها «ابو حنیفه» است. او با توجه به این که بیشتر احادیث وارده از طریق اهل سنت را نمی‌پذیرفت، روایات زیادی از طریق اهل بیت و به ویژه امام باقر علیه السّلام نقل کرده است. ذهبی درباره کسانی که از امام روایت کرده‌اند از عمرو بن دینار، اعمش، اوزاعی، ابن جریح و قرة بن خالد یاد کرده است. ابو اسحاق وقتی به او مراجعه کرد و مقام بسیار بلند و اعجاب‌انگیز علمی او را دید، در توصیف آن حضرت چنین گفت: «لم أر مثله قطّ» کسی را مانند او ندیده‌ام.

ابو زرعه دمشقی نیز درباره آن حضرت می‌گوید: إنّ أبا جعفر أکبر العلماء. ابو جعفر از بزرگترین عالمان است. به جرأت می‌توان گفت که در میان امامان شیعه پس از امیر مؤمنان علیه السّلام سند بخش عمده‌ای بیشترین قسمت روایات به امام باقر علیه السّلام و صادق علیه السّلام منتهی می‌گردد و این به دلیل موقعیت خاص سیاسی جامعه آن روز بود که این دو امام بیش از امامان دیگر فرصت نشر علوم آل محمد علیهم السّلام را پیدا کردند. از این روست که در جوامع حدیثی شیعه، بخش بزرگی از روایات اهل بیت از این دو امام بزرگوار نقل شده است.

همین مسأله سبب شد تا درباره امام باقر علیه السّلام گفته شود «لم یظهر من ولد الحسن و الحسین من العلوم، ما ظهر منه فی التفسیر و الکلام و الأحکام و الحلال و الحرام» از فرزندان حسن علیه السّلام و حسین علیه السّلام آن چه در زمینه تفسیر، کلام، فتوا، و احکام حلال و حرام از آن حضرت صادر شده، از کس دیگری صادر نشده است.

نشر این احادیث سبب شهرت عظیم علمی آن امام همام، در آن روزگار به عنوان عالم، امام، فقیه و محدث بوده است. ابو زهره از میان انبوه کسانی که به آن حضرت مراجعه و از محضر او کسب علم کرده‌اند، به سفیان ثوری، سفیان بن عیینه (محدّث مکه) و ابو حنیفه اشاره کرده است.

ابرش کلبی از هشام بن عبد الملک پرسید: «من هذا الذی احتوشته اهل العراق یسألونه؟ قال: هذا نبیّ الکوفة، و هو یزعم انّه ابن رسول الله و باقر العلم و مفسّر القرآن. »

این کیست که مردم عراق او را در میان گرفته و مشکلات علمی خود را از او می‌پرسند؟ هشام گفت: این پیامبر کوفه است، خود را پسر رسول خدا و شکافنده علم و مفسّر قرآن می‌داند.

در نقل دیگری آمده است که هشام او را با تعبیر «المفتون به اهل العراق» معرفی کرده؛ یعنی کسی که اهل عراق شیفته او هستند. با این همه تمجید و تعظیم علما از آن حضرت، این سخن که «لیس یروی عن الباقر من یحتجّ به»؛ از روی کمال بی‌خردی است.

انگیزه این اظهار نظرهای ناروا در مورد امام باقر علیه السّلام، تنگ نظری بسیاری از محدثین غیر شیعی است که هرگاه کسی کمترین توجهی به اهل بیت و علوم آنها داشته باشد، شیعه باشد یا نباشد، از نظر آنها حجیت و صلاحیت علمی خود را از دست می‌دهد! روشن نیست محدثان اهل سنت که در کتب روایی خود، آن همه روایت از امام باقر علیه السّلام نقل کرده‌اند، چگونه از نظرگاه تنگ ابن سعد جزو کسانی هستند که به آنان احتجاج نمی‌شود. همان طور که اشاره شد، سفیان ثوری، اوزاعی، ابو حنیفه و برخی دیگر که ابن حجر در تهذیب التهذیب نامشان را آورده، در آن شمارند. 

سخن آخر اینکه:

بایسته است مسئولین فرهنگی در زمان حاضر و دانشمندان و علما اعم از حوزویان و دانشگاهیان هریک به رسالت خود درست عمل نمایند و با مردم از طریق حلقه های مختلف علمی فرهنگی مرتبط شوند و کلاس های مختلف و حلقه های علمی مختلف به اقتضای دانسته های خود و رسالت خود تشکیل دهند و ارتباط تنگا تنگ با جامعه و مردم داشته باشند تا مردم و اجتماع از آسیب ها کمتر صدمه ببینند.

امام باقر(ع) وهمه ائمه(ع) وعلمای بزرگ اینگونه بودند با توجه به شرایط زمان خود وبا استفاد از امکانات فراهم در زمان خود با مردم مرتبط بودند و جامعه را اصلاح می نمودند وبه تربیت نخبگان می پرداختند؛ نخبگان سیاسی وفرهنگی جامعه بایسته است از ثروت اندوزی پرهیز نموده واز ثروت ودارائی خود در راه اعتلای فرهنگی وکاستن از آسیبهای جامعه وآلام مردم  بهره مند شوند؛ نه اینکه با انباشت آن به دیگران زمینه فساد وتباهی وشور بختی خود را فراهم نمایند؛ نگاه به جامعه باید با ارتباط ومناسب شرایط وامکانات جامعه وبا عواطف انسانی ومهر ومودت والفت همراه باشد؛ نخبگان فرهنگی با بدنه جامعه ارتباط عمیق وعاطفی داشته باشند؛ دراین شرایط است که الطاف الهی شامل این جامعه شده وبلاها وامراض از این جامعه برچیده شود؛ دراین شرایط با الهام از سیره امام باقرعلیه السلام، نخبگان سیاسی و فرهنگی و حوزوی و دانشگاهی بایسته است در تمام رفتارهای خود تجدید نظر نموده و به اصلاح جامعه اندیشه نمایند؛ با استفاده از امکانات مناسب زمان و فضاهای حقیقی و مجازی وتشکیل گروه ها وحلقه ها وهیئآت فرهنگی واقتصادی به گونه های مختلف : فامیلی و صنفی عشیره ای و…شرایط را به سویی هدایت نمایند تا آسیبها ی اجتماعی به حد اقل ممکن برسد. اینها درس هایی است که از سیره امام باقر (ع) می توان آموخت.

هر نخبه علمی و فرهنگی و سیاسی باید یک حلقه ارتباطی با مردم و بدنه اجتماعی داشته باشد.

منابع و مآخذ

الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج ۲،

 اعیان الشیعة،

المناقب، ابن شهر آشوب،

حیاة الامام الباقر علیه السّلام،

تذکرة الحفاظ،

الارشاد،

شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید،

کتاب الکافی،

سیر اعلام النبلاء،

حیات فکری سیاسی امامان شیعه



منبع خبر

پیام امام باقر (علیه السلام) به نخبگان جامعه بیشتر بخوانید »