امدادگران

ماجرایی که باعث نگرانی امدادگران زن دفاع مقدس برای حجابشان شد

ماجرایی که باعث نگرانی امدادگران زن دفاع مقدس برای حجابشان شد


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «علی عچرش» از فعالان امداد در دوران دفاع مقدس در بخشی از کتاب «امدادگر کجایی؟» به عملیات بیت‌المقدس و نقش زنانی که سعی کردند با رعایت حجاب خود در پشت جبهه نقش‌آفرینی و به رزمندگان امدادرسانی کنند، اشاره دارد.

وی در یکی از خاطرات خود نقل می‌کند:

با اجرایی شدن قانون دوره احتیاط سربازان منقضی سال ۱۳۵۶، تعدادی از نیرو‌های خوب و کاری ما (بالاجبار و برخلاف میل باطنی ما)، امداد جبهه را رها کردند و به سربازی رفتند.

با شروع مرحله اول عملیات بیت‌المقدس، امدادگر‌ها در بیمارستان مستقر شدند. ما برای کنترل رفت‌وآمد به بیمارستان و جلوگیری از نفوذ منافقین، با هماهنگی سپاه ماهشهر، کارت‌هایی یک‌شکل با مهر ستاد امداد درمان ماهشهر برای نیرو‌های امدادگر و داوطلب صادر کردیم. نیرو‌های رسمی بهداری خودشان کارت شناسایی داشتند؛ اما نیرو‌های داوطلب عملیات را باید شناسایی می‌کردیم.

نگهبان‌های بیمارستان با کنترل کارت‌های شناسایی، فقط به کادر درمانی اجازه ورود و خروج می‌دادند. نیرو‌های سپاه ماهشهر، مسئولیت امنیت بیمارستان را بر عهده گرفتند و کمک زیادی به ستاد کردند. امدادگر‌های بسیج آبادان در بیمارستان مستقر شدند.

روز اول معصومه رامهرمزی و فرخنده اسماعیلی را برای کار به اتاق عمل بردم و به مسئول آنجا معرفی کردم. مسئول اتاق عمل گفت: تکنیسین و پرستار به‌اندازه کافی داریم و به امدادگر احتیاجی نداریم. گفتم: این دو نفر تکنیسین اتاق عمل هستن و شما به‌خوبی می‌تونین از توانایی اونا استفاده کنین. اینا دو ساله که تو اتاق عمل بیمارستانای جنگ کار کردن و تجربه زیادی دارن.

مسئول اتاق عمل با اصرار من قبول کرد. هنوز آن‌ها وارد اتاق عمل نشده بودند که برگشتند و مرا صدا زدند. با شنیدن صدای بچه‌ها پیش خودم فکر کردم که شاید مسئول اتاق عمل بیرونشان کرده؛ اما بعید می‌دانستم جرئت این کار را داشته باشند.

گفتم: چی شده؟ چرا برگشتین؟ خواهر همسرم گفت: خدا خیرت بده. ما رو می‌فرستی اتاق عمل بدون اینکه فکر لباس مناسب برای ما باشی! به ما بلوز و شلوار دادن که بپوشیم؛ اونم بلوز آستین‌کوتاه، از روسری و مقنعه هم که خبری نیست! اول یه فکری به حال حجاب ما بکن، بعد بگو برین اتاق عمل و مراقب اوضاع اونجا باشین.

آن‌ها را به خیاط‌خانه بیمارستان بردم و از خیاط خواستم طبق خواسته آنها، برایشان لباس اتاق عمل بدوزد. در کمتر از دو ساعت لباس‌ها دوخته شد و آن‌ها با مانتو و شلوار و مقنعه سبز به اتاق عمل برگشتند. هر دو کم سن و سال و فرز بودند. آن‌ها با اخلاق خوب توانستند با پرسنل ارتباط برقرار کنند.

روز‌های اول سخت گذشت. پرسنل فکر می‌کردند بچه‌ها موی دماغشان هستند و سعی می‌کردند شرایط کار را برایشان سخت کنند که خودشان خسته بشوند و بگذارند و بروند.

بعضی از پرسنل مرد برای اینکه ناراحتشان کنند، جلوی آن‌ها لباس عوض می‌کردند یا باخانم‌های همکار شوخی می‌کردند؛ اما بچه‌ها تحمل کردند. آن‌ها اجازه نمی‌دادند پرسنل با زخمی‌ها بی‌پروا رفتار کنند. سر این موضوع محکم ایستادند و این رفتار را هتک حرمت اخلاقی مجروح می‌دانستند.

پرسنل از آن‌ها کار می‌کشیدند؛ اما بچه‌ها خسته نمی‌شدند. مثلاً وقتی عمل تمام می‌شد و پرسنل خسته بودند، معصومه و فرخنده، بخیه‌های آخر عمل را می‌زدند، همه وسایل را جمع می‌کردند و همه لنگاز‌های خونی (نوعی گاز استریل مخصوص عمل) را می‌شستند و ست‌های عمل (ابزار موردنیاز عمل) را برای فرستادن به اتوکلاو (استریل کردن با بخار آب) آماده می‌کردند.

بچه‌ها به‌مرور جای خودشان را در اتاق عمل باز کردند و رفتار پرسنل با آن‌ها تغییر کرد.

منبع:

رامهرمزی، معصومه، امدادگر کجایی، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نشر مرزوبوم، چاپ دوم ۱۴۰۰، صفحات ۲۴۱، ۲۴۲، ۲۴۳

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ماجرایی که باعث نگرانی امدادگران زن دفاع مقدس برای حجابشان شد بیشتر بخوانید »

بیش از ۷ هزار امدادگر بیمه شدند

بیش از ۷ هزار امدادگر بیمه شدند


به گزارش مجاهدت از گروه اجتماعی دفاع‌پرس، «مهدی ولی‌پور» رئیس سازمان امدادونجات جمعیت هلال احمر با اشاره به این که طبق قانون مدیریت بحران کشور، جمعیت هلال‌احمر در شرایط بروز حوادث، سوانح طبیعی و غیرطبیعی، مسئولیت امداد و نجات آسیب دیدگان را بر عهده دارد، اظهار داشت: در همین راستا با ایجاد پایگاه‌های امداد و نجات باید تعداد متناسب نیروی کادر و ثابت متخصص و پاسخگو برخوردار باشد که به دلایل گوناگون ساختار پایگاه‌های موصوف تکمیل نشد. به همین علت و برای رفع این نقیصه، با توجه به لزوم اجرای تکالیف واگذار شده از سوی دولت، نسبت به جذب و آموزش افراد داوطلب علاقمند و توانمند برای مراقبت، امدادرسانی و پاسخگویی مناسب در سوانح گوناگون اقدام شده است.

ولی‌پور با اشاره به این که در سنوات گذشته، با وجود بهره مندی از خدمات شبانه روزی نیرو‌های امدادی تخصصی داوطلب در جمعیت هلال‌احمر، حداقل شرایط و تسهیلات مورد نیاز، مانند بیمه امدادگران و نجاتگران فراهم نشد؛ و امدادگران با کمترین امکانات حمایتی و حق‌الزحمه، در شرایط سخت خدمت ارائه دادند؛ این در حالی است که در صورت بروز حادثه، هیچ حمایتی از آن‌هاانجام نمی‌شد.

رئیس سازمان امدادونجات جمعیت هلال احمر با توضیح این که با دستور و پیگیری رئیس جمعیت، از شهریور ماه ۱۴۰۱، قرارداد بیمه‌ای امدادگران و نجاتگران منعقد شد، افزود: پس از آن، امدادگرانی که مایل و فعال اند، بسته به میزان شیفت و همکاری که جمعیت هلال احمر در طول ماه دارند، حداقل ۴ و حداکثر ۱۰ شیفت ۲۴ ساعته، مشمول بیمه می‌شوند.

وی عنوان کرد: بانوان امدادگر و نجاتگر نیز، در صورت گذراندن هشت شیفت کاری ۱۲ ساعته در ماه، مشمول مزایای بیمه مذکور هستند. اقدامی‌که حداقل در بیست سال گذشته با ابلاغ تکالیف حاکمیتی به جمعیت باید در دستور کار قرار می‌گرفت و اجرایی می‌ش، اما اتفاق نیفتاد.

ولی‌پور با اشاره به این که برخی از امدادگرانی که با جمعیت هلال‌احمر همکاری می‌کنند، پیش از این، از بیمه برخوردار بوده اند، گفت: با توجه به آمار در ماه جاری (دی‌ماه)، بیش از هفت هزار و ۵۰۰ امدادگری که فرم خوداظهاری مشمولیت بیمه را تکمیل کرده اند و از شرایط بیمه شدن برخوردار بودند، مشمول این خدمات بیمه‌ای شدند.

وی ادامه داد: بیمه اجتماعی و درمانی، حداقل امکان و مزایایی است که در برهه کنونی توسط جمعیت هلال‌احمر پیگیری و ارائه شده است؛ چرا که کار امدادگران و نجاتگران پرمخاطره است و ایثارگرانه در سطح کشور مشغول فعالیت اند؛ و با این اقدام در حال حاضر خود و خانواده تحت تکفل این عزیزان می‌توانند از مزایای درمانی، سنوات خدمت، بیمه از کار آفتادگی و سایر مزایای تعریف شده توسط سازمان تأمین اجتماعی بهره‌مند شوند. اتفاقی که پیش از این و قبل از انعقاد قرارداد با سازمان تأمین اجتماعی ممکن نبود.

انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بیش از ۷ هزار امدادگر بیمه شدند بیشتر بخوانید »

آزادسازی خرمشهر بهترین اتفاق برای من بود

آزادسازی خرمشهر بهترین اتفاق برای من بود


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، یکی از گروه‌هایی که تاکنون به نقش آن‌ها در جریان دفاع مقدس کم‌تر پرداخته شده، زنان هستند؛ بانوان متعهد و مومن ایرانی در آن سال‌های سخت، پابه‌پای مردان میهنمان فعالانه در بخش‌های مختلف پشتیبانی، امدادگری و حتی گاه در صحنه رزم به ایفای نقش پرداختند.

«صدیقه صارمی» یکی از این زنان است که در دوران دفاع مقدس به‌عنوان امدادگر راهی مناطق عملیاتی استان خوزستان شده و مدت قابل توجهی به فعالیت پرداخته است.

به‌مناسبت هفته دفاع مقدس گفت‌وگویی با این بانوی تبریزی انجام شده که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.     

دفاع‌پرس: چه شد به حوزه امداد و درمان وارد شدید؟

من از سال دوم دبیرستان، خادم نماز جمعه تبریز بودم؛ وقتی وقایع پاوه اتفاق افتاد، مجروحان را به بیمارستان شیر خورشید تبریز (سینای فعلی) منتقل کرده بودند و ما به همراه آیت‌الله شهید «مدنی» برای عیادت از مجروحین به این بیمارستان رفتیم. پس از دیدن مجروحین و شهدا، آقا خیلی متأثر شدند. روز پنج‌شنبه که برای کارهای نماز جمعه پیش ایشان بودیم، باتوجه به اینکه خیلی از حوادث پاوه ناراحت بودند، فرمودند بروید امدادگری یاد بگیرید. گویا ایشان در دلشان از آینده (و اینکه ممکن است به این فنون احتیاج پیدا کنیم) اطلاع داشتند.

نامه‌ای برای دکتر «شهرآرا» رئیس وقت بیمارستان شیر و خورشید (سینا) نوشتند و ما را برای آموزش امدادگری به آن‌ها معرفی کردند. دکتر «شهرآرا» ما را پیش پزشک اورژانس فرستاد، ما گفتیم آخر چیزی بلد نیستیم؛ او گفت نگران نباشید تا عصر هرکدامتان یک کار انجام می‌دهید و یاد می‌گیرید.

کارها را به شکل عملی و تجربی و بدون کتاب و دفتر یاد گرفتیم و در همان بیمارستان مشغول کار شدیم. به این شکل تدریجا امدادگر شدیم و روزهای تعطیل به صورت ثابت در بیمارستان حاضر می‌شدیم. فعالیت ما چه آن موقع و چه زمان جنگ کاملا داوطلبانه بود.

دفاع‌پرس: چند نفر بودید که برای فرا گرفتن امدادگری به بیمارستان سینا رفتید؟

ما چها نفر بودیم؛ من و خانم‌ها «مرتضوی»، «جلیلوند» و «حیدرنیا». البته بقیه دوستان بعد از گرفتن دیپلم فعالیت نکردند.

دفاع‌پرس: از چه زمانی تصمیم گرفتید برای امداد و درمان به مناطق جنگی بروید؟

من همزمان در جهاد سازندگی و نهضت سوادآموزی هم فعالیت می‌کردم؛ اسفند 1360 تصمیم گرفتم به جبهه بروم. از مادرم خواستم اجازه بدهد همراه با برادرم «محمدرضا» به مناطق عملیاتی بروم. مادرم گفت «دختر را چه به این کارها؟». در جهاد از آقای «نوربخش» خواستم که با پدر و مادرم صحبت کند. بالاخره آن‌ها هم راضی شدند. همراه با خانم‌ها «پیرسمساری»، «علی‌آبادی» و «سبیلی» به جبهه اعزام شدیم.

هشتم اردیبهشت 1361 وارد اهواز شده و در بیمارستان «رازی» که حوالی پل خوابیده بود، مستقر شدیم. آن‌جا تقریبا نزدیک‌ترین بیمارستان به خط مقدم بود. این اولین تجربه من از حضور در جنگ بود.

دفاع‌پرس: بطور کلی وضعیت امکانات و تجهیزات پزشکی و درمانی ما در مراکزی که شما حضور داشتید، چگونه بود؟

به لطف خدا باوجود همه مشکلات و سختی‌ها، کم و کسری احساس نمی‌کردیم. روزی گفتند برای مجروحین ملافه و برای تکفین شهدا، کفن نداریم. همین که اعلام کردیم، مدتی بعد کامیون‌هایی پر از اقلام مورد نیازمان که اهدایی مردم بود، به استانداری خوزستان فرستادند. با حمایت مردم ما اصلا احساس کمبود نمی‌کردیم. با این حال رزمندگان عزیز به‌خاطر تحریم‌ها و فشارهای دشمنان از بابت مهمات با مشکل مواجه بودند. اما باوجود همه این‌ها، ایمان و اعتقاد بر همه چیز غلبه داشت.

دفاع‌پرس: وقتی در مناطق جنگی فعالیت می‌کردید، دیگران از حضور شما به‌عنوان یک دختر کم سن و سال غیر بومی تعجب نمی‌کردند؟

خیلی‌ها این سوال را می‌پرسیدند؛ در مرحله دوم عملیات آزادسازی خرمشهر، خبرنگاری آمد و از من پرسید تبریز کجا و این‌جا کجا؟ چه شده که به این‌جا آمده‌اید؟ می‌خواست با من مصاحبه بگیرد؛ گفتم من اهل مصاحبه نیستم و نفرات لایق‌تری هستند. از طرفی هم بیمارستان بسیار شلوغ بود. خبرنگار گفت «به خدا ماندگار می‌شود!». به‌هرحال من مصاحبه نکردم و ایشان رفتند. راننده‌ای به نام «علی آقا» داشتیم که آمد گفت فهمیدی آن خبرنگار چه کسی بود؟ «سیدمرتضی آوینی» بود. من خیلی افسوس خوردم که با ایشان مصاحبه نکردم.

همچنین رختشورخانه‌ای وجود داشت که در آن لباس‌ها را می‌شستند. من رفتم خودم را معرفی کردم که در وقت بیکاری به آن‌ها کمک کنم. آن‌جا با تعجب پرسیدند تبریز کجا و این‌جا کجا؟ گفتم امام خمینی (ره) فرموده‌اند رفتن به جبهه واجب کفایی است. من هم از دستم همین برمی‌آید و آمده‌ام که تکلیفم را ادا کنم.

دفاع‌پرس: پس فعالیت‌هایتان محدود به امدادگری نبود؟

در هر قسمتی که نیاز به کمک بود، می‌رفتیم کار می‌کردیم. در ایستگاه پرستاری مشخصات می‌نوشتیم. یکی از بخش‌های مهم بیمارستان اتاق CSR است که استریل کردن وسایل اتاق عمل در آن انجام می‌گیرد؛ دستگاه‌ها به علت کار کردن زیاد، خراب می‌شدند و ما می‌رفتیم با دست این کار را انجام می‌دادیم. حتی به‌عنوان تکنسین اتاق عمل کار کرده‌ام چون نیرو نبود.

دفاع‌پرس: مجموعا در چند عملیات شرکت کردید؟

من در 6 عملیات شرکت کردم: بیت‌المقدس، رمضان، خیبر، بدر، کربلای 4 و کربلای 5. هرکدام هم ماجراهای متفاوتی دارند که بیانش به ساعت‌ها وقت نیاز دارد.

دفاع‌پرس: در کدام یک از این عملیات‌ها روزهای سخت‌تری را پشت سر گذاشتید؟

همه آن‌ها سختی‌های خاص خودشان را داشتند. عملیات رمضان عملیات سخت و سنگینی بود. عملیات کربلای 4 هم برایمان دردناک بود. در عملیات خیبر وقتی مجروحین را آوردند، دیدم همه آن‌ها از ناحیه شکم به بالا مجروح شده‌اند؛ پرسیدم چرا همه از این ناحیه آسیب دیده‌اند، گفتند برای اینکه هلی‌کوپترها با ارتفاع پایین حرکت می‌کردند و بچه‌های ما را هدف قرار می‌دادند لذا مجبور بودیم روی زانوها بنشینیم.

البته با این حال در عملیات‌های بیت‌المقدس و کربلای 5 هم بابت موفقیت‌ها بسیار خوشحال شدیم. همیشه می‌گویم بهترین روز برای من، آزادسازی خرمشهر و دردناک‌ترین روز، روز شهادت «مهدی باکری» در عملیات بدر بود.

دفاع‌پرس: شما خبر شهادت شهید «باکری» را چگونه شنیدید؟

در عملیات‌ها، اولین دسته از مجروحین را 3-4 ساعت بعد از آغاز عملیات و حوالی اذان صبح می‌آوردند. اطلاعات گرفتن از مجروحین ممنوع بود ولی من از سر کنجکاوی به زبان ترکی از بچه‌ها خبر می‌گرفتم. آن‌جا به من خبر دادند که قایق شهید «باکری» را زده‌اند و حتی پیکرشان مفقود شده است. شهادت «آقامهدی» نه‌تنها برای لشکر عاشورا بلکه برای همه رزمندگان دردناک بود.   

دفاع‌پرس: قبلا شهید «باکری» را از نزدیک ملاقات کرده بودید؟

در مرحله دوم عملیات بیت‌المقدس شهید «باکری» را به بیمارستان ما آوردند؛ من ایشان را نمی‌شناختم و عضو لشکر 8 نجف بودند. من به ترکی با ایشان صحبت کردم. قرآنی به همراه داشتند که خون‌آلود شده بود. از ایشان پرسیدم برادر اجازه می‌دهید این قرآن را ببینم؟ گفتند هدیه به شما. من آن قرآن را نگه داشته‌ام و اخیرا برای نمایش در موزه دفاع مقدس آذربایجان شرقی تحویل دادم.

دفاع‌پرس: هر بار که به منطقه اعزام می‌شدید، برای چه مدت آن‌جا می‌ماندید؟

من در نهضت سوادآموزی تبریز فعالیت می‌کردم و مسئول گزینش آن بودم. حدود یک هفته قبل از عملیات‌ها مرخصی بدون حقوق می‌گرفتم و به منطقه می‌رفتم و حدود یک هفته بعد از عملیات برمی‌گشتم که حدود 3 هفته می‌شد. طولانی‌ترین مدت حضورم، در عملیات بیت‌المقدس بود که 8 اردیبهشت رفتم و 25 خرداد برگشتم.

باتوجه به اینکه پرونده‌ای تشکیل نداده‌ام، مجموع مدت حضورم را نمی‌دانم. ما دنبال کارت یا امتیازی نبودیم. جبهه یک کارخانه آدم‌سازی بود که رفتیم در آن خودمان را آزمایش کنیم.   

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آزادسازی خرمشهر بهترین اتفاق برای من بود بیشتر بخوانید »

ناگفته‌های خاص رئیس هلال احمر از متروپل

ناگفته‌های خاص رئیس هلال احمر از متروپل



حادثه فروریختن ساختمان متروپل آبادان ناگفته‌هایی را با خود داشته که رئیس جمعیت هلال احمر برخی از ناگفته های این حادثه را باز گو کرده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، متروپل آبادان فروریخت! این خبر کوتاه از حادثه بزرگ و غمباری حکایت کرد؛ رویداد مصیبت باری که دوم خرداد ماه  خوزستان و به ویژه آبادان را سوگوارو عزادار کرد.

روز تلخ و دهشتناکی که در اثر وقوع این حادثه در خیابان امیرکبیر (امیری) واقع در مرکز آبادان، بخشی از برج شماره ۲ متروپل فروریخت و جان عده ای از هموطنان مان گرفته شده و تعدادی نیز آسیب دیدند.

از دقایق اولیه این حادثه غمبار گروه‌های مختلف امدادی، خدماتی، امنیتی و  … برای ارائه خدمات مختلف پای کار آمدند و از همان دقایق نخست عملیات امداد و نجات با استفاده از نیروهای انسانی و ماشین آلات آغاز شد و همچنان ادامه دارد.

 این حادثه تلخ خانواده‌های زیادی را داغدار عزیزان خود کرد و مردم خوزستان نیز به یاد همشهریان خود سوگوار شده و به عزا نشستند.در طول 14 روزی که از وقوع این حادثه تلخناک می گذرد نیروهای زیادی از بخش ها و دستگاههای امدادی تلاش کرده و این روند همچنان ادامه دارد.

رئیس جمهور، معاون اول، وزاری مختلف و…هر کدام به نوعی با حضور در محل حادثه سعی کردند تا اوضاع و شرایط امداد رسانی و سامان بخشی وضعیت نامطلوب ساختمان متروپل را مدیریت کنند.

در این میان، جمعیت هلال احمر کشورمان به ویژه سازمان امداد و نجات با حضور پر رنگ خود و بسیج نیروهای امدادگر و امکانات امدادی مختلف که علاوه بر نیروهای امدادی شهر آبادان و دیگر شهرهای استان خوزستان نیروها و دستگاه‌های امدادی را از شهرهای دیگر کشور به منطقه حادثه دیده گسیل داشته‌اند، سعی در ارائه خدمات مطلوب تر به حادثه دیدگان و جمع آوری حجم زیادی از آوار به جا مانده از این ساختمان را داشته‌اند و این روند همچنان ادامه دارد.

در این روزهای ملتهب در آبادان نیروهای امدادی باید در کنار فعالیت در مسیر امداد رسانی با گرمای هوا و وضعیت نامناسب جوی مانند وزش گرد و خاک نیز مقابله کنند.

پیرحسین کولیوند، رئیس جمعیت هلال احمر از جمله مسوولان امدادی بود که از ساعات اولیه وقوع این حادثه در محل حاضر شد و به کمک همکاران امدادگر خود اوضاع را به صورت مستقیم مدیریت کرد.

وی به بیان ناگفته‌هایی از این حادثه تلخ و وضعیت امداد رسانی به حادثه دیدگان پرداخت.

بیان مطالبی همچون کمک رسانی بی منت مردم آبادان به امدادگران و حادثه دیدگان؛ از توزیع ماسک، آب، چای تا کفش و کلاه و وعده های غذایی و بلکه کمک به برخی فعالیت‌های فنی که نمونه‌ای از این همدلی ها بود که در تاریخ پر افتخار این شهر ثبت شد.

کولیوند صدور پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب با آن محتوای عالمانه و در آن شرایط حساس هم را فصل الخطاب اقدامات مسئولین و هم قوت قلب و تسلی بخش خاطر بازماندگان برشمرد.

همچنین به تلاش‌های امدادگران زن در این حادثه اشاره کردو گفت: بانوان آموزش دیده جمعیت هلال احمر در تمام این روزها در آن شرایط حساس و پر التهاب با حضور در کنار مصیبت دیدگان و بازماندگان برای تسلی خاطر آنها از هیچ کوششی دریغ نکردند.

وی معتقد است پشت صحنه‌های فرماندهی عملیات و تصمیمات مهمی که در آن شرایط پر استرس گرفته می‌شد تا خدمتگزاری به مردمی که یک ایران بدهکار و مرهون رشادت‌های آنان در روزهای جنگ است به بهترین شکل صورت پذیرد، مغفول ماند.

*وجود ادوات و تجهیزات مدرن 

کولیوند یکی از نقاط قوت این عملیات امدادی نسبت به پوشش امدادی سایر حوادث مشابه، را وجود ادوات و تجهیزات مدرن و به روز از همان لحظات اولیه وقوع حادثه برشمرد. آنچه در ادامه از نظرتان می‌گذردُ مشروح این گفت وگوست.

رئیس جمعیت هلال احمر پس از ۱۳ روز حضور شبانه روزی و عملیات بدون وقفه امدادگران و نجاتگران این جمعیت از ناگفتنی های حادثه متروپل آبادان سخن گفت.
کولیوند با تقدیر از اهتمام و تلاش‌های خالصانه امدادگران و نجاتگران حاضر در صحنه حادثه متروپل آبادان، گفت: این بار متروپل آبادان میدان خدمت بی‌منت اعضای جمعیت هلال احمر است.

*همه چیز در آبادان بحرانی بود 

آقای دکتر! از ساعات اولیه وقوع حادثه متروپل برای خوانندگان بگویید

رئیس جمعیت هلال احمر که ساعاتی پس از وقوع این حادثه تاسف بار در قلب عملیات آبادان حاضر شده بود، از وضعیت بحرانی آبادان در ساعات و روزهای اول این فاجعه سخن گفت و افزود: اکنون که بیش از ۱۰ روز از حادثه می‌گذرد و عملیات نجات و آواربرداری به صورت اصولی در حال پیگیری است، می‌توان گفت در ساعات و بلکه یک روز پس از حادثه، آبادان سراسر نمایش بغض و بهت و اضطراب و خشم بود.

*معاندین فرصت طلب؛ مردم آبادان نجیب، هوشیار و بیدارند

 آقای دکتر! اوضاع و ابعاد روانی این حادثه را تشریح کنید؛ اینکه رسانه‌های معاند تلاش داشتند فضای روانی منطقه را ملتهب و بحرانی‌تر جلوه دهند.

 فرو ریختگی و آشفتگی توصیف ناپذیری، وجود بازماندگان و قربانیان ریزش متروپل را فراگرفته بود؛ به گونه‌ای که برخی معاندین نظام و ملت ایران بدون توجه به وضعیت روحی و التهاب جامعه از این شرایط برای سیاه نمایی ها و فریب‌های همیشگی خود استفاده می‌کردند.

وی در همین زمینه به سابقه درخشان و وجدان بیدار مردم این خطه از کشورمان اشاره کرد و گفت: آبادانی ها و بلکه مردم استان خوزستان که درس آموختگان مکتب دفاع مقدس‌اند، این بار نیز با تاسی از فطرت وفادار و بزرگ خود نشان دادند که راهشان از معدود بازیگردانان دشمن و شیطنت‌های آنان در میدان خدمت جداست.

*پیام رهبر معظم انقلاب، فصل الخطاب و تسکین درد مصیب دیدگان شد

در شرایط سخت و نفسگیر وقوع این حادثه غمبار پیام رهبر معظم انقلاب چه باز خوردی بین مردم و خانواده‌های حادثه دیده داشت؟

کولیوند بار دیگر با یادآوری اوج غم و اندوه مصیبت دیدگان از این حادثه دلخراش و خشم آنان از مسببان این سانحه، گفت: صدور پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب اسلامی با آن محتوای عالمانه و در آن شرایط حساس هم فصل الخطاب اقدامات مسئولین و هم قوت قلب و تسلی بخش خاطر بازماندگان شد

*تیم‌های سحر در پشت صحنه عملیات خوش درخشیدند 

آقای دکتر هلال احمر برای سامان بخشی به اوضاع نامطلوب روحی و روانی خانواده‌های آسیب دیدگان چه اقداماتی را انجام داده است؟

کولیوند حضور تیم‌های حمایت روانی سحر در حادثه متروپل آبادان را یکی از زیباترین جلوه‌های انسان دوستی، همدلی و همدردی با مصیبت دیدگان این نهاد مردمی دانست و گفت: بانوان آموزش دیده جمعیت هلال احمر در تمام این روزها در آن شرایط حساس و پر التهاب با حضور در کنار مصیبت دیدگان و بازماندگان برای تسلی خاطر آنها از هیچ کوششی دریغ نکردند.

*پشتیبانی مردم آبادان، قوت قلب نیروهای امدادی 

آقای دکتر! در روزهای پس از وقوع حادثه متروپل مردم منطقه و به ویژه آبادان چه همراهی و همکاری با نیروهای امدادی داشتند؟

رئیس جمعیت هلال احمر به همیاری و همراهی بی بدیل مردم آبادان با نیروهای امدادی و پشتیبانی از آنان اشاره و خاطرنشان کرد: زن و مرد، پیر و جوان با انگیزه‌ای وصف ناپذیر، شب و روز، حامیان اصلی و قوت قلب نیروهای امدادی حاضر در صحنه حادثه بودند و به آرام کردن شرایط برای عملیاتی بدون نقص کمک می‌کردند.

 بانوان آموزش دیده جمعیت هلال احمر در تمام این روزها در آن شرایط حساس و پر التهاب با حضور در کنار مصیبت دیدگان و بازماندگان برای تسلی خاطر آنها از هیچ کوششی دریغ نکردند

*هرکس با هرآنچه که داشت به میدان خدمت آمده بود

از همان آغاز عملیات، علیرغم داغ سنگین از دست دادن عزیزان آبادنی، هرکس با آنچه که داشت به میدان خدمت و پشتیانی از امدادگران آمده بود.

رئیس جمعیت هلال احمر صحنه‌های ارائه این خدمات و همراهی مردمی را برگرفته از حماسه اربعین حسینی (ع)، خالص و بی ریا دانست و گفت: از توریع ماسک، آب، چای تا کفش و کلاه و وعده های غذایی و بلکه کمک به برخی فعالیت‌های فنی، نمونه‌ای از این همدلی‌ها بود که در تاریخ پرافتخار این شهر ثبت شد.

*دوربین‌ها در آبادان کمی غبار گرفته بود!

 آیا رسانه ها توانستند به خوبی منعکس کننده این همدلی‌ها باشند؟

 اگرچه تلاش‌های اصحاب رسانه در انعکاس و پوشش اخبار این حادثه دلخراش که به منظور آگاهی بخشی و کاهش نگرانی‌های جامعه صورت می‌گرفت قابل قدردانی است، لیکن به عقیده من دوربین‌ها در آبادان کمی غبار گرفته بود؛چراکه شکوه این اتحاد و همدلی آبادانی‌ها در حمایت از نیروهای امدادرسان و کمک به هم نوع آنگونه که باید به تصویر کشیده نشد!

هرکس با هر وسیله ای کمک می کرد؛ از توریع ماسک، آب، چای تا کفش و کلاه و وعده های غذایی

در همین مسئله، همت اصحاب رسانه برای نمایش صحنه عملیات و تلاش های امدادگران بر روی آوار متروپل شایسته تقدیر است، لیکن به نظر می رسد پشت صحنه‌های فرماندهی عملیات و تصمیمات مهمی که در آن شرایط پر استرس گرفته می‌شد تا خدمتگزاری به مردمی که یک ایران بدهکار و مرهون رشادت‌های آنان در روزهای جنگ است به بهترین شکل صورت پذیرد، مغفول ماند.

*رسانه‌ها نباید به معاندین فرصت انتشار کذب بدهند!

رئیس جمعیت هلال احمر بسته شدن مسیر انتشار و انعکاس اخبار وارونه و سیاه‌نمایی رسانه‌ای را عامل اصلی بیان و اهمیت این موضوع دانست و گفت: در شرایط کنونی که فضای مجازی، مجال تعلل برای انتشار اخبار صحیح را نمی‌دهد، مسئولیت رسانه در این خصوص دو چندان می‌شود.

هر آنچه از شرایط آرام و تجهیزات که برای عملیات در حادثه متروپل لازم بود، در دسترس امدادگران قرار می گرفت

منتشر شدن تصاویر مربوط به کمک به آواربرداری با ظروف غذا پزی، نمونه‌ای از این مدل اخبار کذب بود؛چراکه واقعیت آن ماجرا که از سوی تعداد معدودی افراد سودجو دنبال می‌شد، چیز دیگری بود که خوشبختانه با مدیریت و هوشیاری نیروهای امنیتی حاضر در صحنه عملیات مرتفع شد.

*شخصا از حضور وزیر کشور در مرکز فرماندهی عملیات متروپل قدردانی می کنم

علی رغم برخی اظهار نظرات مبنی بر عدم لزوم حضور وزیر کشور در قلب عملیات، به عنوان فردی که از لحظات اولیه در دل حادثه بوده ام اعلام می‌کنم که فرماندهی واحد میدان از سوی سردار وحیدی به قدری موثر، راه‌گشا و کارآمد بود که هر آنچه از شرایط آرام و تجهیزات که برای عملیات در حادثه متروپل لازم بود، در دسترس امدادگران قرار می‌گرفت.

منتشر شدن تصاویر مربوط به کمک به آواربرداری با ظروف غذا پزی، نمونه ای از این مدل اخبار کذب بود

یکی از نقاط قوت این عملیات نسبت به پوشش امدادی سایر حوادث مشابه، وجود ادوات و تجهیزات مدرن و به روز از همان لحظات اولیه وقوع حادثه بود، لیکن شرایط پیچیده و دشوار آوار برداری این حادثه نیازمند دقت و تمرکز بیشتری بود. 

وی به حضور معاون اول رئیس جمهور در صحنه حادثه و قلب عملیات اشاره کرد و گفت: این حضور و همچنین پیگیری‌های مداوم شخص رئیس جمهور یک پیام به دنبال داشت و آن بهره گیری از تمام امکانات برای پوشش امدادی و انجام عملیات این حادثه اسفبار بود.

برای نخستین بار به منظور حفظ کرامت متوفیان با تاکید بر شعائر دینی و اخلاقی، شاهد پوشش و حجاب در حین رها سازی اجساد از زیر آوار بودیم که ناگفته ماند

*در عملیات متروپ، به حفظ کرامت اجساد پرداخته شد

آقای دکتر! درباره چگونگی جمع آوری اجساد این حادثه توضیح دهید.

در همین حادثه با تمام حساسیت‌ها و استرس‌های موجود برای نخستین بار به منظور حفظ کرامت متوفیان با تاکید بر شعائر دینی و اخلاقی، شاهد پوشش و حجاب در حین رها سازی اجساد از زیر آوار بودیم که ناگفته ماند.

*آموزش، اخلاص و فداکاری رمز موفقیت امدادگران در متروپل

رئیس جمعیت هلال احمر با تاکید بر پیچیدگی زیاد این حادثه و شرایط به وجود آمده در جهت ایجاد استرس فراوان ناشی از ریزش بخش دیگر ساختمان در حین انجام عملیات، تصریح کرد: امدادگران کاملا مسلط و با اشرافیت به مسئله، حفظ خونسردی و بهره‌مندی از قوه اخلاص، فداکاری و دانش خود، به ادامه عملیات می پرداختند.متروپل صحنه تجارب و درس‌های فراوان در تمامی ابعاد، برای حضور در حوادث احتمالی آینده با چنین شرایطی است.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ناگفته‌های خاص رئیس هلال احمر از متروپل بیشتر بخوانید »

فیلم/ پذیرایی آبادانی‌ها از امدادگران متروپل

فیلم/ پذیرایی آبادانی‌ها از امدادگران متروپل



مردم آبادان از امدادگران حاضر در محل حادثه ساختمان متروپل پذیرایی کردند.


دریافت
4 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ پذیرایی آبادانی‌ها از امدادگران متروپل بیشتر بخوانید »