امدادگران

سازمان ملل: غزه خطرناک‌ترین مکان برای امدادگران است


به گزارش مجاهدت از گروه بین‌الملل دفاع‌پرس، در شرایطی که طی روز‌های گذشته رژیم صهیونیستی تعداد زیادی از امدادگران در غزه را در خلال از سرگیری حملات وحشیانه خود به این باریکه، عامدانه مورد هدف قرار داده و به شهادت رسانده، «جویس مسویا» معاون دبیرکل سازمان ملل در امور انسانی، روز گذشته در خلال نشست دوره‌ای شورای امنیت در نیویورک به شرایط غیرانسانی امدادگران در غزه اشاره کرد.

این مقام سازمان ملل در نشست شورای امنیت که درباره مسائل مربوط به امور حفاظت از کارکنان بخش بشردوستانه در مناطق درگیری بر اساس قطعنامه ۲۷۳۰ بود، اعلام کرد که سال ۲۰۲۴ بدترین سال برای کارکنان بخش بشردوستانه بود و تعداد بی‌سابقه‌ای از آنها جانشان را در جریان درگیریی‌ها از دست دادند.

وی افزود: در ۲۰ کشور جهان ۳۷۷ امدادگر و کارکنان بخش بشردوستانه در جریان درگیری جان خود را از دست دادند؛ در حالی که این تعداد در سال ۲۰۲۳ حدود ۱۰۰ نفر بود. همچنین تعداد زیادی از آنها مورد تجاوز بازداشت‌های خودسرانه و ربایش قرار گرفته‌اند.

مسئول مذکور سازمان ملل تاکید کرد که نوار غزه خطرناک‌ترین مکان برای کارکنان بخش بشردوستانه در جهان به شمار می‌رود. در ۳۰ مارس تیم‌هایی از دفتر هماهنگی امور بشردوستانه و جمعیت هلال احمر فلسطین پیکر‌های ۱۵ نیروی امدادی و اورژانس را از یک گور دسته جمعی در رفح بیرون آوردند؛ جایی که آنها توسط نیرو‌های اسرائیلی در حین تلاش برای نجات جان غیرنظامیان قتل عام شدند.

وی گفت که تعداد کارکنان بخش بشردوستانه که از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ در غزه در جریان حملات اسرائیل جانشان را از دست داده‌اند به بیش از ۴۰۸ نفر رسیده و غزه خطرناک‌ترین مکان برای امدادگران و کارکنان بخش بشردوستانه هست.

این مسئول سازمان ملل از شورای امنیت سوال کرد که برای کمک به ما در یافتن راهکاری جهت رسیدن به عدالت و جلوگیری از کشتار بیشتر امدادگران چه خواهید کرد؟ چارچوب‌های بین‌المللی کافی برای حمایت از کارکنان بخش بشردوستانه و سازمان ملل، مانند قوانین و استاندارد‌های حقوق بشر، موافقت‌نامه‌های مربوط به فعالیت‌های سازمان ملل و کارکنان آن در کشور‌های مختلف و قوانین بشردوستانه بین‌المللی وجود دارد که بر حمایت از کارکنان بخش بشردوستانه تاکید می‌کند، اما آنچه که وجود ندارد اراده سیاسی برای اجرای این تعهدات هست.

وی خاطرنشان کرد: اکثریت قربانیان بخش بشردوستانه و امدادی در مکان‌های مختلف، امدادگران محلی هستند. ما همچنین شاهد استاندارد‌های دوگانه در رسانه‌ها در مورد پوشش خبری کشتار کارکنان بخش بشردوستانه هستیم. قتل و ربایش تنها سرنوشتی نیست که بسیاری از کارکنان بخش بشردوستانه با آن مواجه هستند، بلکه برخی از دولت‌ها و رژیم‌ها کار امدادگران را جرم تلقی می‌کنند و آنها متهم به تروریسم می‌شوند و یک کمپین گمراه کننده رسانه‌ای در برخی مناطق مانند سرزمین‌های اشغالی فلسطین وجود دارد که امدادگران را تروریست می‌خوانند و آنها را هدف قرار می‌دهند.

انتهای پیام/ ۲۷۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

سازمان ملل: غزه خطرناک‌ترین مکان برای امدادگران است بیشتر بخوانید »

فداکاری و ایثار اساس خدمت در هلال احمر/ یادمان‌های شهدای گمنام مایه آرامش مردم است

فداکاری و ایثار اساس خدمت در هلال احمر/ یادمان‌های شهدای گمنام مایه آرامش مردم است


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از خراسان رضوی، آیت‌الله «سید احمد علم‌الهدی» نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی در دیدار با مسئولین هلال احمر استان برگزار شد با بیان اینکه فعالیت‌هایی که برای خداوند انجام می‌شود دارای دو پاداش اخروی و دنیوی هست، اظهار داشت: هلال احمر با توجه به ماهیت شغلی که دارد به مفهوم شهادت نزدیک هست، چون اساس خدمت در هلال احمر بر فداکاری و ایثار استوار هست.

وی افزود: یکی از ظرفیت‌هایی که همیشه در استان گره‌گشای مشکلات بوده جمعیت هلال احمر هست به‌طوری‌که در حوادث و چالش‌های مختلف این امدادگران بودند که از همان لحظات ابتدایی به صحنه آمدند و شرایطی را رقم زدند که هیچ‌کس نتواند ادعای بی‌توجهی به این مشکلات را مطرح کند.

نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی در ادامه با تأکید بر اینکه تجلیل از مقام شهدای هلال احمر موجب احیای فرهنگ ایثار و شهادت می‌شود، تصریح کرد: در شرایط امروز کشور که دشمن با فتنه‌ها و توطئه‌های مختلف نسل جوان ما را هدف قرار داده و با توسعه ناهنجاری‌های اجتماعی و اخلاقی به دنبال آن هست تا سفره دین را از زیر پای آنان بکشد، برگزاری بزرگداشت‌ها و تجلیل از مقام شهدا می‌تواند بسیار مؤثر و مفید باشد.

آیت‌الله علم‌الهدی ادامه داد: ساخت مقبره شهید گمنام در جوار میدان ۱۰ دی که به‌صورت یک زیارتگاه قطعی شهر درآمده هست نیز اقدام بسیار ارزشمندی بود؛ مردم وقتی چشمشان به قبه و بارگاه این شهید بزرگوار می‌خورد، حال دلشان دگرگون می‌شود و آرامش پیدا می‌کنند.

وی عنوان داشت: جابجایی سازمان هلال احمر به ساختمان قبلی اقدام بسیار ارزشمندی بود، چون مردم با آن مکان آشنا بودند و این ساختمان را به نام هلال احمر می‌شناختند.

امام جمعه مشهد با بیان اینکه مهم‌ترین مشکل و دغدغه مردم لبنان درمان و خدمات بهداشتی هست، خاطرنشان کرد: تا به امروز قریب به دو هزار شهید در لبنان داشتیم، همچنین زخمی و مجروحین بسیاری در این کشور وجود دارد که نیازمند دریافت خدمات درمانی و بهداشتی هستند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

فداکاری و ایثار اساس خدمت در هلال احمر/ یادمان‌های شهدای گمنام مایه آرامش مردم است بیشتر بخوانید »

ماجرایی که باعث نگرانی امدادگران زن دفاع مقدس برای حجابشان شد

ماجرایی که باعث نگرانی امدادگران زن دفاع مقدس برای حجابشان شد


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «علی عچرش» از فعالان امداد در دوران دفاع مقدس در بخشی از کتاب «امدادگر کجایی؟» به عملیات بیت‌المقدس و نقش زنانی که سعی کردند با رعایت حجاب خود در پشت جبهه نقش‌آفرینی و به رزمندگان امدادرسانی کنند، اشاره دارد.

وی در یکی از خاطرات خود نقل می‌کند:

با اجرایی شدن قانون دوره احتیاط سربازان منقضی سال ۱۳۵۶، تعدادی از نیرو‌های خوب و کاری ما (بالاجبار و برخلاف میل باطنی ما)، امداد جبهه را رها کردند و به سربازی رفتند.

با شروع مرحله اول عملیات بیت‌المقدس، امدادگر‌ها در بیمارستان مستقر شدند. ما برای کنترل رفت‌وآمد به بیمارستان و جلوگیری از نفوذ منافقین، با هماهنگی سپاه ماهشهر، کارت‌هایی یک‌شکل با مهر ستاد امداد درمان ماهشهر برای نیرو‌های امدادگر و داوطلب صادر کردیم. نیرو‌های رسمی بهداری خودشان کارت شناسایی داشتند؛ اما نیرو‌های داوطلب عملیات را باید شناسایی می‌کردیم.

نگهبان‌های بیمارستان با کنترل کارت‌های شناسایی، فقط به کادر درمانی اجازه ورود و خروج می‌دادند. نیرو‌های سپاه ماهشهر، مسئولیت امنیت بیمارستان را بر عهده گرفتند و کمک زیادی به ستاد کردند. امدادگر‌های بسیج آبادان در بیمارستان مستقر شدند.

روز اول معصومه رامهرمزی و فرخنده اسماعیلی را برای کار به اتاق عمل بردم و به مسئول آنجا معرفی کردم. مسئول اتاق عمل گفت: تکنیسین و پرستار به‌اندازه کافی داریم و به امدادگر احتیاجی نداریم. گفتم: این دو نفر تکنیسین اتاق عمل هستن و شما به‌خوبی می‌تونین از توانایی اونا استفاده کنین. اینا دو ساله که تو اتاق عمل بیمارستانای جنگ کار کردن و تجربه زیادی دارن.

مسئول اتاق عمل با اصرار من قبول کرد. هنوز آن‌ها وارد اتاق عمل نشده بودند که برگشتند و مرا صدا زدند. با شنیدن صدای بچه‌ها پیش خودم فکر کردم که شاید مسئول اتاق عمل بیرونشان کرده؛ اما بعید می‌دانستم جرئت این کار را داشته باشند.

گفتم: چی شده؟ چرا برگشتین؟ خواهر همسرم گفت: خدا خیرت بده. ما رو می‌فرستی اتاق عمل بدون اینکه فکر لباس مناسب برای ما باشی! به ما بلوز و شلوار دادن که بپوشیم؛ اونم بلوز آستین‌کوتاه، از روسری و مقنعه هم که خبری نیست! اول یه فکری به حال حجاب ما بکن، بعد بگو برین اتاق عمل و مراقب اوضاع اونجا باشین.

آن‌ها را به خیاط‌خانه بیمارستان بردم و از خیاط خواستم طبق خواسته آنها، برایشان لباس اتاق عمل بدوزد. در کمتر از دو ساعت لباس‌ها دوخته شد و آن‌ها با مانتو و شلوار و مقنعه سبز به اتاق عمل برگشتند. هر دو کم سن و سال و فرز بودند. آن‌ها با اخلاق خوب توانستند با پرسنل ارتباط برقرار کنند.

روز‌های اول سخت گذشت. پرسنل فکر می‌کردند بچه‌ها موی دماغشان هستند و سعی می‌کردند شرایط کار را برایشان سخت کنند که خودشان خسته بشوند و بگذارند و بروند.

بعضی از پرسنل مرد برای اینکه ناراحتشان کنند، جلوی آن‌ها لباس عوض می‌کردند یا باخانم‌های همکار شوخی می‌کردند؛ اما بچه‌ها تحمل کردند. آن‌ها اجازه نمی‌دادند پرسنل با زخمی‌ها بی‌پروا رفتار کنند. سر این موضوع محکم ایستادند و این رفتار را هتک حرمت اخلاقی مجروح می‌دانستند.

پرسنل از آن‌ها کار می‌کشیدند؛ اما بچه‌ها خسته نمی‌شدند. مثلاً وقتی عمل تمام می‌شد و پرسنل خسته بودند، معصومه و فرخنده، بخیه‌های آخر عمل را می‌زدند، همه وسایل را جمع می‌کردند و همه لنگاز‌های خونی (نوعی گاز استریل مخصوص عمل) را می‌شستند و ست‌های عمل (ابزار موردنیاز عمل) را برای فرستادن به اتوکلاو (استریل کردن با بخار آب) آماده می‌کردند.

بچه‌ها به‌مرور جای خودشان را در اتاق عمل باز کردند و رفتار پرسنل با آن‌ها تغییر کرد.

منبع:

رامهرمزی، معصومه، امدادگر کجایی، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نشر مرزوبوم، چاپ دوم ۱۴۰۰، صفحات ۲۴۱، ۲۴۲، ۲۴۳

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ماجرایی که باعث نگرانی امدادگران زن دفاع مقدس برای حجابشان شد بیشتر بخوانید »

بیش از ۷ هزار امدادگر بیمه شدند

بیش از ۷ هزار امدادگر بیمه شدند


به گزارش مجاهدت از گروه اجتماعی دفاع‌پرس، «مهدی ولی‌پور» رئیس سازمان امدادونجات جمعیت هلال احمر با اشاره به این که طبق قانون مدیریت بحران کشور، جمعیت هلال‌احمر در شرایط بروز حوادث، سوانح طبیعی و غیرطبیعی، مسئولیت امداد و نجات آسیب دیدگان را بر عهده دارد، اظهار داشت: در همین راستا با ایجاد پایگاه‌های امداد و نجات باید تعداد متناسب نیروی کادر و ثابت متخصص و پاسخگو برخوردار باشد که به دلایل گوناگون ساختار پایگاه‌های موصوف تکمیل نشد. به همین علت و برای رفع این نقیصه، با توجه به لزوم اجرای تکالیف واگذار شده از سوی دولت، نسبت به جذب و آموزش افراد داوطلب علاقمند و توانمند برای مراقبت، امدادرسانی و پاسخگویی مناسب در سوانح گوناگون اقدام شده است.

ولی‌پور با اشاره به این که در سنوات گذشته، با وجود بهره مندی از خدمات شبانه روزی نیرو‌های امدادی تخصصی داوطلب در جمعیت هلال‌احمر، حداقل شرایط و تسهیلات مورد نیاز، مانند بیمه امدادگران و نجاتگران فراهم نشد؛ و امدادگران با کمترین امکانات حمایتی و حق‌الزحمه، در شرایط سخت خدمت ارائه دادند؛ این در حالی است که در صورت بروز حادثه، هیچ حمایتی از آن‌هاانجام نمی‌شد.

رئیس سازمان امدادونجات جمعیت هلال احمر با توضیح این که با دستور و پیگیری رئیس جمعیت، از شهریور ماه ۱۴۰۱، قرارداد بیمه‌ای امدادگران و نجاتگران منعقد شد، افزود: پس از آن، امدادگرانی که مایل و فعال اند، بسته به میزان شیفت و همکاری که جمعیت هلال احمر در طول ماه دارند، حداقل ۴ و حداکثر ۱۰ شیفت ۲۴ ساعته، مشمول بیمه می‌شوند.

وی عنوان کرد: بانوان امدادگر و نجاتگر نیز، در صورت گذراندن هشت شیفت کاری ۱۲ ساعته در ماه، مشمول مزایای بیمه مذکور هستند. اقدامی‌که حداقل در بیست سال گذشته با ابلاغ تکالیف حاکمیتی به جمعیت باید در دستور کار قرار می‌گرفت و اجرایی می‌ش، اما اتفاق نیفتاد.

ولی‌پور با اشاره به این که برخی از امدادگرانی که با جمعیت هلال‌احمر همکاری می‌کنند، پیش از این، از بیمه برخوردار بوده اند، گفت: با توجه به آمار در ماه جاری (دی‌ماه)، بیش از هفت هزار و ۵۰۰ امدادگری که فرم خوداظهاری مشمولیت بیمه را تکمیل کرده اند و از شرایط بیمه شدن برخوردار بودند، مشمول این خدمات بیمه‌ای شدند.

وی ادامه داد: بیمه اجتماعی و درمانی، حداقل امکان و مزایایی است که در برهه کنونی توسط جمعیت هلال‌احمر پیگیری و ارائه شده است؛ چرا که کار امدادگران و نجاتگران پرمخاطره است و ایثارگرانه در سطح کشور مشغول فعالیت اند؛ و با این اقدام در حال حاضر خود و خانواده تحت تکفل این عزیزان می‌توانند از مزایای درمانی، سنوات خدمت، بیمه از کار آفتادگی و سایر مزایای تعریف شده توسط سازمان تأمین اجتماعی بهره‌مند شوند. اتفاقی که پیش از این و قبل از انعقاد قرارداد با سازمان تأمین اجتماعی ممکن نبود.

انتهای پیام/ ۲۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بیش از ۷ هزار امدادگر بیمه شدند بیشتر بخوانید »

آزادسازی خرمشهر بهترین اتفاق برای من بود

آزادسازی خرمشهر بهترین اتفاق برای من بود


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، یکی از گروه‌هایی که تاکنون به نقش آن‌ها در جریان دفاع مقدس کم‌تر پرداخته شده، زنان هستند؛ بانوان متعهد و مومن ایرانی در آن سال‌های سخت، پابه‌پای مردان میهنمان فعالانه در بخش‌های مختلف پشتیبانی، امدادگری و حتی گاه در صحنه رزم به ایفای نقش پرداختند.

«صدیقه صارمی» یکی از این زنان است که در دوران دفاع مقدس به‌عنوان امدادگر راهی مناطق عملیاتی استان خوزستان شده و مدت قابل توجهی به فعالیت پرداخته است.

به‌مناسبت هفته دفاع مقدس گفت‌وگویی با این بانوی تبریزی انجام شده که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.     

دفاع‌پرس: چه شد به حوزه امداد و درمان وارد شدید؟

من از سال دوم دبیرستان، خادم نماز جمعه تبریز بودم؛ وقتی وقایع پاوه اتفاق افتاد، مجروحان را به بیمارستان شیر خورشید تبریز (سینای فعلی) منتقل کرده بودند و ما به همراه آیت‌الله شهید «مدنی» برای عیادت از مجروحین به این بیمارستان رفتیم. پس از دیدن مجروحین و شهدا، آقا خیلی متأثر شدند. روز پنج‌شنبه که برای کارهای نماز جمعه پیش ایشان بودیم، باتوجه به اینکه خیلی از حوادث پاوه ناراحت بودند، فرمودند بروید امدادگری یاد بگیرید. گویا ایشان در دلشان از آینده (و اینکه ممکن است به این فنون احتیاج پیدا کنیم) اطلاع داشتند.

نامه‌ای برای دکتر «شهرآرا» رئیس وقت بیمارستان شیر و خورشید (سینا) نوشتند و ما را برای آموزش امدادگری به آن‌ها معرفی کردند. دکتر «شهرآرا» ما را پیش پزشک اورژانس فرستاد، ما گفتیم آخر چیزی بلد نیستیم؛ او گفت نگران نباشید تا عصر هرکدامتان یک کار انجام می‌دهید و یاد می‌گیرید.

کارها را به شکل عملی و تجربی و بدون کتاب و دفتر یاد گرفتیم و در همان بیمارستان مشغول کار شدیم. به این شکل تدریجا امدادگر شدیم و روزهای تعطیل به صورت ثابت در بیمارستان حاضر می‌شدیم. فعالیت ما چه آن موقع و چه زمان جنگ کاملا داوطلبانه بود.

دفاع‌پرس: چند نفر بودید که برای فرا گرفتن امدادگری به بیمارستان سینا رفتید؟

ما چها نفر بودیم؛ من و خانم‌ها «مرتضوی»، «جلیلوند» و «حیدرنیا». البته بقیه دوستان بعد از گرفتن دیپلم فعالیت نکردند.

دفاع‌پرس: از چه زمانی تصمیم گرفتید برای امداد و درمان به مناطق جنگی بروید؟

من همزمان در جهاد سازندگی و نهضت سوادآموزی هم فعالیت می‌کردم؛ اسفند ۱۳۶۰ تصمیم گرفتم به جبهه بروم. از مادرم خواستم اجازه بدهد همراه با برادرم «محمدرضا» به مناطق عملیاتی بروم. مادرم گفت «دختر را چه به این کارها؟». در جهاد از آقای «نوربخش» خواستم که با پدر و مادرم صحبت کند. بالاخره آن‌ها هم راضی شدند. همراه با خانم‌ها «پیرسمساری»، «علی‌آبادی» و «سبیلی» به جبهه اعزام شدیم.

هشتم اردیبهشت ۱۳۶۱ وارد اهواز شده و در بیمارستان «رازی» که حوالی پل خوابیده بود، مستقر شدیم. آن‌جا تقریبا نزدیک‌ترین بیمارستان به خط مقدم بود. این اولین تجربه من از حضور در جنگ بود.

دفاع‌پرس: بطور کلی وضعیت امکانات و تجهیزات پزشکی و درمانی ما در مراکزی که شما حضور داشتید، چگونه بود؟

به لطف خدا باوجود همه مشکلات و سختی‌ها، کم و کسری احساس نمی‌کردیم. روزی گفتند برای مجروحین ملافه و برای تکفین شهدا، کفن نداریم. همین که اعلام کردیم، مدتی بعد کامیون‌هایی پر از اقلام مورد نیازمان که اهدایی مردم بود، به استانداری خوزستان فرستادند. با حمایت مردم ما اصلا احساس کمبود نمی‌کردیم. با این حال رزمندگان عزیز به‌خاطر تحریم‌ها و فشارهای دشمنان از بابت مهمات با مشکل مواجه بودند. اما باوجود همه این‌ها، ایمان و اعتقاد بر همه چیز غلبه داشت.

دفاع‌پرس: وقتی در مناطق جنگی فعالیت می‌کردید، دیگران از حضور شما به‌عنوان یک دختر کم سن و سال غیر بومی تعجب نمی‌کردند؟

خیلی‌ها این سوال را می‌پرسیدند؛ در مرحله دوم عملیات آزادسازی خرمشهر، خبرنگاری آمد و از من پرسید تبریز کجا و این‌جا کجا؟ چه شده که به این‌جا آمده‌اید؟ می‌خواست با من مصاحبه بگیرد؛ گفتم من اهل مصاحبه نیستم و نفرات لایق‌تری هستند. از طرفی هم بیمارستان بسیار شلوغ بود. خبرنگار گفت «به خدا ماندگار می‌شود!». به‌هرحال من مصاحبه نکردم و ایشان رفتند. راننده‌ای به نام «علی آقا» داشتیم که آمد گفت فهمیدی آن خبرنگار چه کسی بود؟ «سیدمرتضی آوینی» بود. من خیلی افسوس خوردم که با ایشان مصاحبه نکردم.

همچنین رختشورخانه‌ای وجود داشت که در آن لباس‌ها را می‌شستند. من رفتم خودم را معرفی کردم که در وقت بیکاری به آن‌ها کمک کنم. آن‌جا با تعجب پرسیدند تبریز کجا و این‌جا کجا؟ گفتم امام خمینی (ره) فرموده‌اند رفتن به جبهه واجب کفایی است. من هم از دستم همین برمی‌آید و آمده‌ام که تکلیفم را ادا کنم.

دفاع‌پرس: پس فعالیت‌هایتان محدود به امدادگری نبود؟

در هر قسمتی که نیاز به کمک بود، می‌رفتیم کار می‌کردیم. در ایستگاه پرستاری مشخصات می‌نوشتیم. یکی از بخش‌های مهم بیمارستان اتاق CSR است که استریل کردن وسایل اتاق عمل در آن انجام می‌گیرد؛ دستگاه‌ها به علت کار کردن زیاد، خراب می‌شدند و ما می‌رفتیم با دست این کار را انجام می‌دادیم. حتی به‌عنوان تکنسین اتاق عمل کار کرده‌ام چون نیرو نبود.

دفاع‌پرس: مجموعا در چند عملیات شرکت کردید؟

من در ۶ عملیات شرکت کردم: بیت‌المقدس، رمضان، خیبر، بدر، کربلای ۴ و کربلای ۵. هرکدام هم ماجراهای متفاوتی دارند که بیانش به ساعت‌ها وقت نیاز دارد.

دفاع‌پرس: در کدام یک از این عملیات‌ها روزهای سخت‌تری را پشت سر گذاشتید؟

همه آن‌ها سختی‌های خاص خودشان را داشتند. عملیات رمضان عملیات سخت و سنگینی بود. عملیات کربلای ۴ هم برایمان دردناک بود. در عملیات خیبر وقتی مجروحین را آوردند، دیدم همه آن‌ها از ناحیه شکم به بالا مجروح شده‌اند؛ پرسیدم چرا همه از این ناحیه آسیب دیده‌اند، گفتند برای اینکه هلی‌کوپترها با ارتفاع پایین حرکت می‌کردند و بچه‌های ما را هدف قرار می‌دادند لذا مجبور بودیم روی زانوها بنشینیم.

البته با این حال در عملیات‌های بیت‌المقدس و کربلای ۵ هم بابت موفقیت‌ها بسیار خوشحال شدیم. همیشه می‌گویم بهترین روز برای من، آزادسازی خرمشهر و دردناک‌ترین روز، روز شهادت «مهدی باکری» در عملیات بدر بود.

دفاع‌پرس: شما خبر شهادت شهید «باکری» را چگونه شنیدید؟

در عملیات‌ها، اولین دسته از مجروحین را ۳-۴ ساعت بعد از آغاز عملیات و حوالی اذان صبح می‌آوردند. اطلاعات گرفتن از مجروحین ممنوع بود ولی من از سر کنجکاوی به زبان ترکی از بچه‌ها خبر می‌گرفتم. آن‌جا به من خبر دادند که قایق شهید «باکری» را زده‌اند و حتی پیکرشان مفقود شده است. شهادت «آقامهدی» نه‌تنها برای لشکر عاشورا بلکه برای همه رزمندگان دردناک بود.   

دفاع‌پرس: قبلا شهید «باکری» را از نزدیک ملاقات کرده بودید؟

در مرحله دوم عملیات بیت‌المقدس شهید «باکری» را به بیمارستان ما آوردند؛ من ایشان را نمی‌شناختم و عضو لشکر ۸ نجف بودند. من به ترکی با ایشان صحبت کردم. قرآنی به همراه داشتند که خون‌آلود شده بود. از ایشان پرسیدم برادر اجازه می‌دهید این قرآن را ببینم؟ گفتند هدیه به شما. من آن قرآن را نگه داشته‌ام و اخیرا برای نمایش در موزه دفاع مقدس آذربایجان شرقی تحویل دادم.

دفاع‌پرس: هر بار که به منطقه اعزام می‌شدید، برای چه مدت آن‌جا می‌ماندید؟

من در نهضت سوادآموزی تبریز فعالیت می‌کردم و مسئول گزینش آن بودم. حدود یک هفته قبل از عملیات‌ها مرخصی بدون حقوق می‌گرفتم و به منطقه می‌رفتم و حدود یک هفته بعد از عملیات برمی‌گشتم که حدود ۳ هفته می‌شد. طولانی‌ترین مدت حضورم، در عملیات بیت‌المقدس بود که ۸ اردیبهشت رفتم و ۲۵ خرداد برگشتم.

باتوجه به اینکه پرونده‌ای تشکیل نداده‌ام، مجموع مدت حضورم را نمی‌دانم. ما دنبال کارت یا امتیازی نبودیم. جبهه یک کارخانه آدم‌سازی بود که رفتیم در آن خودمان را آزمایش کنیم.   

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آزادسازی خرمشهر بهترین اتفاق برای من بود بیشتر بخوانید »