امنیت ملی

شهید «احمد کاظمی» امنیت را به کردستان بازگرداند/ کانونی برای انتقال تجارب فرماندهان پیشکسوت ایجاد شود

دعواهای سیاسی بنی‌صدر در اوج روزهای سخت جنگ تحمیلی


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، در منطقه پر تلاطمی که کشور ما در آن واقع شده است، مسئله ایجاد امنیت از جمله چالش‌های بزرگ برای همه دولت‌هاست؛ وجود ده‌ها گروه و سازمان تروریستی در این نقطه از جهان که از جانب بیگانگان و دولت‌های استکباری تأمین مالی و تسلیحاتی می‌شوند، منطقه ما را با مشکلات فراوانی مواجه ساخته است اما به یمن و خون شهدا و ایثارگری رزمندگان امنیت، آسایش و آرامشی فراهم آمده که باعث شده ایران به‌عنوان الگویی در تامین امنیت شناخته شود.

باوجود اهمیت مسئله امنیت، پیچیدگی و محرمانگی امر موجب شده مجاهدت‌های شهدا و رزمندگان این حوزه بیش‌تر ناگفته باقی بماند و چه‌بسا می‌توان آن‌ها را جز مظلوم‌ترین مجاهدان دانست.

سردار «قربانعلی پاشایی» یکی از رزمندگانی است که در دوران دفاع مقدس و بعد از آن بخش عمده‌ای از عمر خود را در مناطق غربی و شمال‌ غربی کشور در راه مبارزه با گروهک‌های تروریستی گذرانده و اکنون که به افتخار بازنشستگی نائل آمده، بخشی از خاطرات خود را در کتاب «جهنم درّه سبز» بیان کرده است. به بهانه انتشار این کتاب، خبرنگار دفاع‌پرس در تبریز با وی مصاحبه‌ای انجام داده است که قسمت اول آن را در ادامه می‌خوانید:

دفاع‌پرس: از پیشینه خانوادگی و دوران کودکی خود بگویید.

من 15 خرداد 1344 در روستای «خضرلو» شهرستان عجب‌شیر و در خانواده‌ای مذهبی و تقریبا تنگدست متولد شدم. بعد از اتمام تحصیلات و به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی، علاقه‌مند شدم که در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشغول به خدمت شوم. 

دفاع‌پرس: از چه زمانی به عضویت سپاه پاسداران درآمدید و در کدام زمینه‌ها فعالیت می‌کردید؟

عضویت غیررسمی من به اواخر سال 1358 برمی‌گردد اما به‌طور رسمی از اول مرداد سال 1359 عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی عجب‌شیر شدم که در آن مقطع زیر نظر ناحیه مراغه قرار داشت.

در اوایل انقلاب، کمیته‌های انقلاب اسلامی عهده‌دار بسیاری از امور در شهرها بودند اما پس از تشکیل سپاه، این نهاد به اغلب مسائل و مشکلات داخلی کشور که در منطقه ما نیز وجود داشت مثل مقابله با گروهک‌هایی نظیر منافقین یا فدائیان خلق (اعم از اکثریت و اقلیت) و به‌ویژه حزب توده می‌پرداخت. در کنار این‌ها، مسائلی مانند منکرات و مبارزه با قاچاقچیان هم وجود داشت که سپاه در این حوزه‌ها نیز فعالیت داشت.

علاوه بر موارد قبلی، به دلیل نزدیکی «مراغه» به استان آذربایجان غربی و کردستان به‌ویژه شهرهایی مثل «میاندوآب» و «شاهین‌دژ»، سپاه «مراغه» در مسائل مربوط به این مناطق هم فعالیت می‌کرد. جا دارد اشاره کنم مسئول عملیات سپاه ناحیه مراغه، شهید «مرتضی یاغچیان» بود که بعدها در عملیات خیبر در مقام جانشین فرمانده لشکر عاشورا به شهادت رسید. اولین اعزام خارج از شهرستان من هم در سال 1359 به شهر «شاهین‌دژ» انجام شد و مسئول ما در آن مأموریت شهید «کاظم سیفی خانیانی» بود.

دفاع‌پرس: اولین سال عضویت شما در سپاه، مصادف با آغاز جنگ تحمیلی بود. نخستین اعزام شما به جبهه چه زمانی صورت گرفت؟

اولین اعزام ما از سپاه عجب‌شیر همان سال 1359 انجام شد که فقط 9 نفر بودیم. ما از مقابل ساختمان سپاه که در سمت جاده بناب قرار داشت، با سلاح ژ-3 و کیسه انفرادی به سمت بلوار 22 بهمن که منتهی به جاده تبریز می‌شد به شکل «به ستون یک» حرکت کردیم و مردم هم تمام این مسیر ما را بدرقه کردند. انتهای بلوار، سوار مینی‌بوس آبی رنگ سپاه شدیم و به تبریز آمدیم. محل اعزام نیروها در خیابان حافظ قرار داشت و آقای «عوض محمدی» هم مسئول اعزام بود.

از آ‌ن جا به پادگان امام حسن (ع) منتقل شدیم. بعدا به اهواز و سپس سوسنگرد اعزام شدیم. نیروهای تبریز به فرماندهی شهید «علی تجلائی» در «سوسنگرد» حضور داشتند و کشمکش فراوانی برای حفظ شهر وجود داشت. عراقی‌ها در شهر خرابی زیادی به بار آورده بودند. ما در ساختمان یکی از بانک‌ها مستقر شدیم و یکی دو شب در «سوسنگرد» ماندیم اما نمی‌دانم چرا تصمیم عوض شد و ما را به «گیلان‌غرب» فرستادند.

دفاع‌پرس: چه مدت در «گیلان‌غرب» ماندید؟  

ما نزدیک 4 ماه در گیلان‌غرب بودیم درحالی‌که سقف اعزام‌ها معمولا 3 ماه بود. از بین ما 9 نفر (اعزامی از عجب‌شیر)، نصف نفرات در خط مقدم بودند و نصف دیگر به امور آوارگان و جنگ‌زدگان رسیدگی می‌کردند که البته من تلاش می‌کردم در خط مقدم باشم.

ما آن‌جا روزهای بسیار سختی پشت سر گذاشتیم؛ اوایل جنگ بود و اسلحه و مهمات نداشتیم. برای مثال ما در «چغالوند» 200 تا 250 متر با عراقی‌ها فاصله داشتیم. آن‌ها در حجم بسیار زیاد با خمپاره و دوشکا ما را می‌زدند. درحالی‌که ما دو خمپاره (60 و 81) داشتیم که یکی سوزنش شکسته بود و دیگری هم به‌کار گیری‌اش را بلد نبودیم. تنها سلاح سبک برد بلند ما، «برنو» بود (در مقابل دوشکا!).

از طرفی «بنی‌صدر» هنوز رئیس‌جمهور بود؛ رادیوی کوچکی داشتیم که با آن اخبار را دنبال می‌کردیم و می‌دیدیم درحالی که ما در جبهه چنین وضعیتی داریم، «بنی‌صدر» میتینگ برگزار می‌کند و مشغول دعواهای سیاسی است.

دفاع‌پرس: در این مدت عضو کدام یگان محسوب می‌شدید؟

آن موقع هنوز خبری از تیپ یا لشکر عاشورا نبود و ما به‌عنوان نیروی منطقه 5 (که استان آذربایجان شرقی بود) به منطقه 7 (یعنی استان کرمانشاه) اعزام شده بودیم.

دفاع‌پرس: اعزام‌های بعدی شما چه موقع و به کجا صورت گرفت؟

بعد از پایان این مأموریت تقریبا 4 ماهه، به شهرمان برگشتیم و بعد دوباره به غرب کشور و این بار به «دهلران» رفتیم. جالب اینکه این نوبت، تعداد اعزامی‌ها 60 نفر شده بود. مجددا حدود 4 ماه آن‌جا ماندیم. در «دهلران»، امکان برگشتن به عقب وجود نداشت و همه مدت را در اطراف شهر که خاکریز داشتیم مستقر بودیم.

گاهی به مأموریت‌های کمین یا عملیات تاخت می‌رفتیم؛ از جمله یک بار عملیات تاخت با همکاری برادران کلاه سبز و نیروی مخصوص ارتش انجام شد، به این شکل که 4 نفر از آن‌ها آمدند و 10 نفر پاسدار و تعدادی دیگر که به‌عنوان پشتیبانی عمل می‌کردند و طی آن به دیدگاه دشمن هجوم آوردیم و 2 نفر هم اسیر گرفتیم.

«دهلران» هم شرایط خاص خودش را داشت. از جمله اینکه با خانواده تماسی نداشتیم و حتی دایی من نگران شده بود و همراه با بچه‌های سپاه به دیدنم آمده بود.

بعد از پایان این اعزام، مجددا به عجب‌شیر برگشتیم و کمی بعد برای چهارمین بار به جبهه اعزام شدیم که این بار به کردستان رفتیم. سقف مأموریت پاسدارها 3 ماه بود. اما درباره کردستان اوضاع پیچیده‌تر بود و همین باعث می‌شد عمده این 3 ماه صرف شناسایی و آشنایی با منطقه شود و عملا فرصتی برای شرکت در عملیات‌ها باقی نماند.

لذا طرحی مخصوص کردستان ابلاغ شد که طی آن، اعزام‌ها به یک سال افزایش پیدا می‌کرد. البته شرکت در این طرح داوطلبانه بود. من و مرحوم سرهنگ «جهانی» برای ثبت‌نام در این طرح پیش آقای «جواد انصاری» فرمانده وقت سپاه (که بعدها مدیرکل مسکن و شهرسازی شدند) رفتیم.

از طریق کرمانشاه به سنندج اعزام شدیم و از آن‌جا قرار بود به مناطق تقسیم شویم؛ باتوجه به اینکه «سقز» نزدیک‌ترین شهر به شهر خودمان بود، ما آن‌جا را انتخاب کردیم. جالب اینکه برای رفت‌وآمدها یک ماشین «ژیان» با آقای «جهانی» به‌صورت شراکتی خریدیم. البته باتوجه به مشکلات امنیتی که در جاده‌ها وجود داشت، گاهی با اسکورت و ملاحظات رفت‌وآمد می‌کردیم.

ما در سقز بودیم که تیپ عاشورا تشکیل و سپس به لشکر ارتقا پیدا کرد؛ لذا ما بعد از پایان این مأموریت یک ساله، در سال 1362 به لشکر عاشورا اعزام شدیم. این بار با لشکر عاشورا به منطقه رفتیم. اردوگاه و مرکز لشکر، در «کاسه‌گران» بود ولی منطقه عملیاتی‌اش «ازگله» و ارتفاعات «بمو» بود. قرار بود عملیات والفجر 4 انجام شود که من هم به‌عنوان معاون اطلاعات عملیات فعالیت می‌کردم و در شناسایی‌ها حضور داشتم.

شب عملیات که آماده حرکت بودیم، پیک آمد و خبر داد که عملیات لغو شده است. ارتفاعات «بمو» 18 کیلومتر طول داشت و نیروهای عراقی بالای آن مستقر شده بودند و به جاده «ازگله» کاملا مسلط بودند. به‌هرحال عملیات لغو شد. فرمانده اطلاعات عملیات یادداشتی برای من نوشته بود که به نام گردان «جندالله» به «بانه» بیایید.

مدتی آن‌جا بودیم و شناسایی‌ها را انجام دادیم و نهایتا عملیات والفجر 4 از آن‌جا انجام شد. من در مرحله سوم این عملیات نزدیک منطقه «پنجوین» عراق در اثر تیر تانک به شدت مجروح شدم. بعد از دوران نقاهت که چند ماه طول کشید، اواخر سال 1363 به‌عنوان نیروی درخواستی، مجددا به لشکر بازگشتیم و در عملیات «بدر» شرکت کردیم.

پس از عملیات بدر و شهادت «آقامهدی باکری» تصمیم به خروج از لشکر 31 عاشورا گرفتیم و برای همین درخواست تسویه حساب دادیم اما در عین حال ما می‌خواستیم در جنوب بمانیم و برای همین تقاضا داشتیم که به قرارگاه نجف منتقل شویم. نهایتا جواب دادند که شما یا باید در لشکر عاشورا بمانید یا اگر می‌خواهید جدا شوید، به قرارگاه حمزه بروید. چرا قرارگاه حمزه؟ چون آذربایجان شرقی نیروهای «اشنویه» و «پیرانشهر» را تأمین می‌کرد. داستان رفتن من به کردستان از همین‌جا شروع شد.

دفاع‌پرس: پس بنابراین از اواخر سال 1363 کارتان در کردستان آغاز شد.

بله. از اواخر سال 63 تا اواخر سال 93 آن‌جا بودم؛ در شهرهای پیرانشهر، بوکان، سنندج، سقز، بانه و مهاباد خدمت کرده‌ام. در این مدت مسئولیت‌های مختلفی مثل فرمانده گردان، مسئول عملیات شهری و … برعهده داشتم.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دعواهای سیاسی بنی‌صدر در اوج روزهای سخت جنگ تحمیلی بیشتر بخوانید »

تقویت سیاست خارجی با عضویت دائم ایران در سازمان شانگ‌های

تقویت سیاست خارجی با عضویت دائم ایران در سازمان شانگ‌های


گروه اخبار داخلی دفاع‌پرس_ سمانه حسن‌خانی؛ سازمان همکاری شانگ‌های (SCO) سازمان بین‌المللی بین دولتی است که در ۱۵ ژوئن سال ۲۰۰۱ میلادی در شهر بندری شانگهای، توسط قزاقستان، چین، قرقیزستان، روسیه، تاجیکستان و ازبکستان با هدف برقرار کردن موازنه در برابر نفوذ آمریکا و ناتو در منطقه تاسیس شد.

این سازمان ۱۲ عضو دارد و جمهوری اسلامی ایران، افغانستان، مغولستان و بلاروس اعضای ناظر این سازمان هستند.

با توجه به اینکه ایران از سال ۱۳۸۴ عضو ناظر این سازمان است و در دولت دوازدهم موضوع تغییر  عضویت از ناظر به اصلی مطرح شد و تا امروز در دستور کار این سازمان است باید در این دور از نشست این سازمان که هفته جاری برگزار می‌شود  مورد توجه جدی قرار گیرد.

حضور رئیس جمهور در این نشست به روند پیگیری این موضوع (عضو دائم) کمک شایانی خواهد کرد، چون در این اجلاسیه عظیم همکاری‌های مختلفی در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی میان کشور‌های عضو شکل خواهد گرفت.

همچنین در شرایط امروز  منطقه‌ای و بین‌المللی که ایران تحت تحریم‌های اقتصادی آمریکا و تلاش این کشور برای در انزواگذاشتن قرار گرفته است این اجلاسیه سالیانه از اهمیت زیادی برخوردار است.

سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران همواره مبتنی بر حسن همجواری، همزیستی مسالمت‌آمیز و توسعه روزافزون روابط اقتصادی و تجاری با همسایگان و کشور‌های دوست با هدف توسعه و رشد اقتصاد منطقه است و در مسیر ارتقای رفاه و معیشت ساکنان منطقه، توسعه پایدار و فقرزدایی در منطقه گام برمی‌دارد.

پذیرش عضویت دائم ایران در سازمان همکاری شانگ‌های یکی از مهمترین اتفاقات در عرصه روابط خارجی ایران محسوب می‌شود و با پذیرش آن سیاست خارجی از ظرفیت‌ها و امکانات جدیدی بهره‌مند می‌شود.

همچنین گسترش خطوط انتقال انرژی و توسعه مسیر‌های مواصلاتی در منطقه از مهمترین ساز و کار‌های همکاری در منطقه محسوب می‌شود. چون ایران یکی از مهمترین مجاری انتقال انرژی و یکی از شاهراه‌های مواصلاتی در منطقه با برخورداری از منابع غنی انرژی است و می‌تواند نیاز‌های اصلی بسیاری از کشور‌های منطقه و اعضای سازمان شانگ‌های را در این زمینه تامین کند.

از سویی در این دوران که مسائل امنیتی تروریسم، جدایی‌طلبی، افراطی‌گرایی دینی، قاچاق مواد مخدر و پولشویی … بیشتر نمود پیدا کرده است ایران که همواره بر تقویت حسن همجواری، ایجاد اعتماد و گفتگو با همسایگان در حوزه‌هایی، چون اوراسیا، خلیج‌فارس، جنوب و غرب آسیا تاکید داشته و امنیت پایدار را جز از طریق همکاری، مشارکت و صلح میسر نمی‌داند از همکاری در قالب سازمان همکاری شانگ‌های برای مواجهه با چالش‌های منطقه در حوزه‌های امنیتی، سیاسی و اقتصادی استقبال کرده و برای حفظ صلح و ثبات منطقه تلاش می‌کند.

در دورانی که تلاش‌های سیاسی و رسانه‌ای آمریکا و برخی کشور‌های جنوب خلیج فارس برای بالانگه داشتن سطح تنش‌ها در منطقه است شرکت رئیس جمهور ایران در این اجلاس مهم آسیایی و منطقه‌ای نشانه شکست تلاش‌ها برای ایران هراسی و انزوای آن و هم تأییدکننده نقش تعیین کننده ایران در تأمین ثبات و امنیت منطقه است که امید می‌رود این حضور در هفته جاری سنگ بنای عضویت دائم ایران را در این سازمان محکم کند.

انتهای پیام/341

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تقویت سیاست خارجی با عضویت دائم ایران در سازمان شانگ‌های بیشتر بخوانید »

اسرائیل غاصب به عنوان تهدید امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در اولویت نخست است

هشدار سرلشکر رشید به عناصر و مزدوران منطقه‌ای رژیم صهیونیستی


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، سردار سرلشکر پاسدار «غلامعلی رشید» فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا (ص) در جمع فرماندهان نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران ضمن اعلام آغاز رزمایش اقتدار نیروی زمینی ارتش با اشاره به اظهارات رسمی مقامات جنایتکار رژیم صهیونیستی و پذیرش مسئولیت تهدید به اقدام امنیتی نظامی علیه تاسیسات هسته‌ای منافع و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران اظهار داشت: از نظر قرارگاه مرکزی حضرت خاتم الانبیا (ص) اسرائیل غاصب به‌عنوان تهدید امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در اولویت نخست است.

سرلشکر رشید ادامه داد: از نظر قرارگاه هرگونه اقدامات تهدیدآمیز رژیم غاصب علیه منافع و امنیت ملی ایران بر اساس اطلاع، هماهنگی و حمایت آمریکا ارزیابی می‌شود و پاسخ نیروهای مسلح نسبت به آن قطعی و همسطح خواهد بود.

فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا (ص) گفت: تمام عناصر، جریان‌ها و دولت‌هایی که به رژیم غاصب اسرائیل برای تهدید امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران همکاری کنند، هزینه این اقدامات را پرداخت خواهند کرد.

انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

هشدار سرلشکر رشید به عناصر و مزدوران منطقه‌ای رژیم صهیونیستی بیشتر بخوانید »

تحریم‌ها را به فرصت تبدیل کردیم/ نظام سلطه رو به سقوط است

تحریم‌ها را به فرصت تبدیل کردیم/ نظام سلطه رو به سقوط است


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، امیر سرتیپ «محمدرضا آشتیانی» وزیر دفاع و پشتیبانی نیرو‌های مسلح در سخنرانی پیش از خطبه‌های نماز جمعه تهران، اظهار داشت: ایام حزن و شهادت امام حسین (ع) و یاران باوفای ایشان را تسلیت عرض می‌کنم.

امیر آشتیانی در آستانه روز صنعت دفاعی، گفت: مؤلفه‌های دفاع و امنیت مردم پایه در ساخت قدرت ملی، موقعیت ممتازی را برای وزارت دفاع ایجاد کرده است. ما دشمن را با ناامیدی مواجه کردیم.

وزیر دفاع و پشتیبانی نیرو‌های مسلح تصریح کرد: معادله قدرت در منطقه را به نفع خودمان تغییر دادیم و نظام سلطه و رژیم صهیونیستی را بیش از پیش در ورطه تزلزل و سقوط قرار دادیم. ما تحریم‌ها را به فرصت تبدیل کردیم.

در حال تکمیل…

 

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تحریم‌ها را به فرصت تبدیل کردیم/ نظام سلطه رو به سقوط است بیشتر بخوانید »

تقویت امنیت ملی با ابزار دانشگاه و پیوند فرهنگی و اجتماعی

تقویت امنیت ملی با ابزار دانشگاه و پیوند فرهنگی و اجتماعی


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس _ اکبر صفرزاده؛ حدودا ۲۰ سال پیش و با رشد و توسعه بسیار سریع دانشگاه‌های دولتی و آزاد در ایران، تعداد جوانانی که برای تحصیل در مقطع کارشناسی و بالاتر زادگاه خود را ترک می‌کردند و به شهر و دیار دیگری می‌رفتند رو به فزونی گذارد و تا بدانجا پیش رفت که در برخی از شهر‌های ایران تعداد دانشجو ۱۰ یا ۲۰ درصد جمعیت آن شهر را تشکیل می‌داد.

روند حضور جوانان در شهر‌های مختلف ایران به بهانه تحصیل و دانشگاه چیزی نزدیک به ۱۰ سال ادامه پیدا کرد تا اینکه برخی از مسئولین با استدلال‌های مختلفی که در این زمینه آوردند سعی کردند مهاجرت جوانان به بهانه تحصیل را کمرنگ کنند و شرایطی را فراهم آورند که جوانان در شهر و دیار خود ادامه تحصیل دهند و تا جایی که ممکن است از خانواده خود جدا نشوند.

استدلال این مسئولین این بود که حضور جوانان در شهر‌های دیگر باعث ایجاد فساد می‌شود و باید از این فساد به هر ترتیبی که شده جلوگیری کرد بدین ترتیب شرایطی به وجود آمد تا هر جوان در شهر و دیار و حداکثر در استان خود تحصیل کند و از استان خود بیرون نرود تا با نظارتی که خانواده‌ها روی این جوانان دارند میزان فساد کمتر شود.

اینکه در آن دوران برخی از مسئولین به درستی نگران فساد انگیزی برخی جوانان بودند را می‌توان متوجه شد، اما آنچه قابل فهم نیست راهکار عجیب این مسئولان برای رفع این نگرانی‌ها است.

مسئولان به جای اینکه تصمیم بگیرند جلوی مهاجرت جوانان به بهانه تحصیل را بگیرند می‌توانستند دانشگاه‌های موجود اعم از آزاد و دولتی را ملزم کنند به ساخت خوابگاه و ارائه سرویس‌های درست غذا خوری با نظارت‌های درست و اصولی فرهنگی اجتماعی.

لازم نیست تمام شهر‌های ایران دانشگاه داشته باشند و یا حتی تمام استان‌های ایران. استانی که در بالاترین سطح رفاه قرار دارد و یا همانند پایتخت ایران بسیار شلوغ و پرتردد است اصلا نیازی به دانشگاه ندارد. دانشگاه باید جایی ایجاد شود که محروم است تا محرومیت را از آن منطقه ریشه کن کند.

شهری مانند اصفهان با این همه جاذبه‌های توریستی نیازمند دانشگاه نیست و یا شهری مانند مشهد با وجود حرم مطهر امام رضا (ع) و حضور سالانه ده‌ها میلیون زائر، بسیار شایسته‌تر و اصولی‌تر است که دانشگاه‌های موجود در آن به جا‌هایی محروم‌تر مانند سیستان و بلوچستان منتقل شوند یا خرمشهر یا کردستان.

تقویت امنیت ملی با ابزار دانشگاه؛ اینکه جوانی از تبریز در خرمشهر درس بخواند یا جوانی از سیستان بلوچستان در کردستان و جوانی از تهران در شهرکرد و در مدت تحصیل با مردم آن شهر رفیق شود، عاشق شود و ازدواج کند و یا شریک تجاری یکی از مردم آن شهر شود چقدر می‌تواند بین اقوام و مذاهب مختلف ایران پیوند‌های عمیق انسانی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی برقرار کند و ترک و بلوچ و فارس و شیعه و سنی را به هم نزدیک.

تقریبا در هیچ کجای دنیا دانشگاه دولتی مانند ایران و در این سطح گسترده وجود ندارد. اغلب کشور‌های دنیا که بدون پول نفت اداره می‌شوند اساسا پول اضافه ندارند که بخواهند خرج دانشگاه‌های دولتی کنند، اما در ایران و به برکت پول نفت تعداد دانشگاه‌های دولتی زیاد است و متاسفانه بسیاری از این دانشگاه‌های دولتی یا در پایتخت قرار گرفته اند و یا در مراکز استان‌های ثروتمند و مناطق محروم ایران کمترین بهره را از حضور دانشگاه‌های دولتی ایران برده اند.

شاید مهمترین دلیل زیاد شدن دانشگاه‌های دولتی در ایران این باشد که طبقه محروم و مستضعف بتوانند از تحصیلات عالیه استفاده کنند، اما این مساله در برخی موارد مانند سوبسید‌های آب و برق و تلفن و گاز شده که به جای آنکه به جیب طبقه محروم برود به جیب ثروتمندان و آن‌هایی رفت که آب و برق و گاز بیشتری مصرف می‌کنند.

در طول سال‌های گذشته اغلب جوانانی که در دانشگاه‌های تهران، صنعتی شریف، امیر کبیر و… تحصیل کرده اند از قشر ثروتمند بوده اند و تعداد دانشجویان فقیر و مستضعف در این دانشگاه‌ها بسیار کم بوده است.

اگر ما به عنوان مثال بیست سال پیش چند دانشگاه دولتی را به سیستان و بلوچستان، خرمشهر و کردستان منتقل می‌کردیم امروز در این استان‌ها این همه فقر نداشتیم و به طور حتم نمره امنیت این استان‌ها بسیار بالاتر از وضعیت فعلی بود.

انتهای پیام/341

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تقویت امنیت ملی با ابزار دانشگاه و پیوند فرهنگی و اجتماعی بیشتر بخوانید »