امیرالمومنین

عقلانیت؛ هنرِ اقتصاد توحیدی و دینی است/ اصلاح دیوان‌سالاری بزرگ‌ترین جهاد و خدمت

عقلانیت؛ هنرِ اقتصاد توحیدی و دینی است/ اصلاح دیوان‌سالاری بزرگ‌ترین جهاد و خدمت



رحیم‌پور ازغدی، با اشاره به مباحث موجود در حوزه بدنه مدیریتی گفت: عقلانیت؛ هنرِ اقتصاد توحیدی و دینی است و واقعیت آن است که هر جا مدیریت بر اساس فکرِ ولایت و مبانی انقلاب اسلامی بود، پیروز شدیم.

به گزارش مجاهدت از مشرق، نشست «الگوی اداره اسلامی از منظر امیرالمومنین (ع)» از سلسله نشست های «مردم‌سالاری دینی در منظومه فکری امام علی علیه‌السلام» به همت دانشکده مدیریت و برنامه‌ریزی دانشگاه جامع امام حسین(ع) با همکاری اندیشکده مجاهد امروز (یکشنبه، ۲۳ دی ماه) در محل دانشکده و پژوهشکده مدیریت این دانشگاه برگزار شد.

در این نشست «حسن رحیم‌پور ازغدی» عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با موضوع «الگوی اداره اسلامی از منظر امیرالمومنین (ع)» سخنرانی کرد که در ادامه می‌خوانید:

بهترین سندها را نوشتیم اما فقط حرف زدیم و مابه ازای کمتری در عمل دیدیم

رحیم‌پور ازغدی، در ابتدای مباحث خود با بیان اینکه در مورد مبانی مدیریت اسلامی به اندازه کل تاریخ در طول این چهل سال صحبت کرده‌ایم، گفت: بهترین اسناد دنیا در طول این چهار دهه در ایران نوشته شده است و در طول تاریخ نیز به نظرم این همه سندهای خوب نوشته نشده که ما نوشتیم اما واقعیت این است که به درد نمی‌خورند؛ بهترین حرف‌ها را می زنیم اما مساله این است که ما به ازای کمتر در عمل می‌بینیم.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: در این میان اولین خطا که نتیجه‌اش مثل خیانت است؛ تفکیک معنویت و کارآمدی است؛ یک شرط مشروعیتِ مدیر، کارآمدی اوست، کسی که کارآمد نیست مدیریت او نیز مشروع نیست، کسی که نامشروع است اما مدیریت کارآمد دارد، تفاوت دارد؛ الان فرد حزب‌اللهی بی‌تجربه را مدیریت یک مرکز می‌گذارند البته همه‌جا این‌طور نیست اما مساله آن است که حزب‌اللهی متخصص الان با اول انقلاب قابل مقایسه نیست. معنویت و کارآمدی دو مقوله جداگانه است؛ این مثل کسی است که بگوید خلبانی بلد نیستم اما بسیار انسان متعهد و خوبی هستم و برود در کابین خلبان بشیند و توکل بر خدا برود! این شخص خائن است؛ امام صادق (ع) فرمودند: «مَا أُبَالِی ائْتَمَنْتُ خَائِناً أَوْ مُضَیِّعاً» (تفاوتی در آن نمی‌بینم که کار را به «خائن» بسپارم یا به «ضایع کننده»).

هنر اقتصاد توحیدی و ولایت دینی؛ عقلانیت است

وی ادامه داد: حضرت یوسف (ع) وزیر اقتصاد بزرگترین امپراطوری جهان شد و کشور را در هفت سال خشکسالی به گونه‌ای مدیریت کرد که بعد از آن دوران غیر از آنکه مشکل گرسنگی حل شد بلکه نظام طبقاتی را در هم شکست و عدالت اجتماعی را همزمان اجرا کرد و در آن دورانِ قحطی از سرمایه‌داران مالیات می‌گرفت؛ یعنی عدالت و توسعه را با هم ایجاد کرد؛ هنر اقتصاد توحیدی و ولایت دینی؛ عقلانیت است. مدیریت دینی یعنی مدیریت عقلانی و علمی؛ اخلاقی و معنوی و نهایتا عدالت؛ این سه ویژگی اسلامی است؛ این نوع مدیریت در برخی کشورهای غیراسلامی بیش از ما که اسلامی هستیم، وجود دارد.

رحیم‌پور ازغدی با اشاره به اینکه مردم ما به مدیریت و وزارتخانه‌ها اعتماد ندارند، گفت: بخشی به درستی اعتماد ندارند و بخشی بدون دلیل و به قول معروف همین‌طوری اعتماد ندارند و این نشان می‌دهد که ما حتی مدیریت در افکار عمومی را درست نمی‌کنیم، یعنی مشکل در مدیریت افکار عمومی داریم. این همه ساختار و نیروی انسانی و منابع در خدمت شخص هست اما عمل کجاست؟ پولِ مفتِ نفت ضعفِ مدیریت‌های ما را پوشانده است، اخیرا هم این ضعف‌ها را یا تقصیر خدا می‌اندازیم یا تقصیر آمریکا؛ اگر این نفت نبود این‌قدر کارمند نداشتیم، ما چهار میلیون و خرده‌ای کارمند داریم، ما جزو چند کشور اول دنیا در این زمینه هستیم، یک‌سوم ملت ایران حقوق‌بگیر دولت هستند ولی مدیریت کارآمد کجاست؟ البته در برخی موارد مدیریت کارآمد را دیدیم از جمله در دوران جنگ چون مجبور بودیم و کسی سَر ریاست دعوا نمی‌کرد؛ چون هر کسی رئیس می‌شد زودتر شهید می‌شد در نتیجه با کمترین امکانات بیشترین کار را می‌کردند و یک مسابقه واقعی بود؛ آدم ناصالح نمی‌توانست فرمانده شود و نهایتا بعد از یک عملیات او را کنار می‌گذاشتند.

وی تصریح کرد: البته طی ۱۰ تا ۲۰ سال اخیر نیز دو سه نمونه داشتیم که مدیریت بهتر شد که آن هم به نظرم به خاطر ورود مقام معظم رهبری بود؛ یکی در مساله نظامی و امنیت و دیگری در برخی پروژه‌های علمی که در این دو جهت جهان روی ما حساب می‌کند؛ در هر صورت مساله آن است که ما هم با معضل فساد در مدیریت مواجهیم مثل همه جای جهان و البته که متاسفانه ما جزو کم‌فسادها نیستیم؛ از سوی دیگر مساله ضعف نظارت داریم به این معنا که نظارت دقیق و واقعی با ضمانت اجرا نیست، ما اگر هنری داریم باید برویم ببینیم چگونه می‌توان این مسائل را حل کرد و کجا موانع ساختاری و قانونی داریم و کجا آدم حسابی تربیت می‌کنیم؟ افرادی که چند جلدکتاب می‌خوانند و فوق لیسانس فلان رشته را می‌گیرند اما هیچ سرشان نمی‌شود چه فایده دارد؟ ما جامعه‌شناسانی را تحویل می‌دهیم که خانواده و محله خودشان را نمی‌شناسند، روان‌شناسی را تربیت می‌کنیم که خودش مشکلات روحی است؛ مدیرانی را تربیت می‌کنیم که یک کارگاه کوچک را نمی‌توانند مدیریت کنند؛ مهندس کشاورزی را تربیت می‌کنیم که اگر یک زمین و آب به او بدهید از یک فرد دهاتی زودتر ورشکست می‌شود؛ بعد از سوی دیگر استعدادها، علایق و انگیزه‌های خوب رها و یا حتی سرکوب می‌شوند.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه گفت: همه نهادها این مشکلات را دارند؛ نظام مالیاتی ما مشکل دارد و نَه عاقلانه است نَه عادلانه؛ هزاران میلیاد تومان پول در این کشور مشخص نیست چه می‌شود، البته در بسیاری از کشورها همین مشکلات هست و اصلا نمی دانند چه مقدار پول از کجا به کجا می‌رود، نظام مالیاتی ما مشکل دارد؛ نظام گمرگ، واردات و صادرات با مشکل مواجه است، بیش از نیمی از قاچاق از همین مسیرهای رسمی است، این یعنی مدیریت فلج، یعنی یا مدیر خائن هستی یا بی عرضه یا هر دو هستی. کجاست آن نظارت؟ چرا آن نهادهای نظارتی نمی‌فهمند یا دیر می‌فهمند؟ به این شکل جمهوری اسلامی نمی‌ماند، یا سقوط می‌کند یا فاسد می ‌شود؛ ما از حکومت پیامبر اکرم(ص) که اسلامی‌تر نیستیم، ۲۰ سال از زمان رحلت رسول خدا(ص) نگذشته بود که حکومت اسلامی فاسد شد و رشوه‌خواری، رانت‌خواری، قبیله‌بازی راه افتاد و انقلاب علیه خلیفه سوم راه افتاد. خانه‌اش را محاصره کرده و از مصر و یمن کوفه آمدند، می‌شود گفت یک انقلاب مخملی راه افتاد و گفتند نمی‌رویم تا این افراد را عزل کنید؛ خلیفه آمد و استغفار کرد و در آخر نیز عثمان کشته شد و جنازه‌اش سه روز کف کوچه‌ها در مدینه بود؛ بعد از سه روز طرفدارانش مخفیانه آمدند تا او را در بقیع دفن کنند اما نشد و اجازه ندادند و گفتند اینجا قبرستان مسلمین است تا اینکه نهایتا او را در باغ یک فرد یهودی دفن کردند و بعدها که معاویه آن محل را تصاحب کرد آنجا را نیز به بقیع اضافه و ملحق کرد؛ مساله در این ماجرا مدیریت و عزل و نصب‌های حکومتی بود.

رحیم‌پور ازغدی با اشاره به اینکه اولین فتنه جهان اسلام قتل عثمان بود، تصریح کرد: از زمان خلیفه سوم به بعد بود که بحث شیعه و سنی مطرح شد؛ برخی را گفتند شیعه علی(ع) و برخی را گفتند شیعه عثمان؛ اصل مساله سر طرز مدیریت بود و اگرنه خلفای قبلی که با نماز و روزه و حج مشکلی نداشتند؛ به امام علی (ع) گفتند اگر به سبک شیخین حکومت کنی خلافت تو را می‌پذیریم و حضرت امیر(ع) فرمودند: من به سبک قرآن و پیامبر (ص) و روش خود حکومت می‌کنم؛ من تابع آنها نیستم.

وی با بیان اینکه امروز مشکل اصلی ما تبدیل ایدئولوژی به استراتژی، است، افزود: پرسش این است که ما این همه حرف‌های خوب می‌زنیم اما عمل کجاست؟ چرا این حرف‌ها به راهبرد تبدیل نمی‌شود؟ نزدیک نیم‌قرن از انقلاب اسلامی می‌گذرد، چرا مردم می‌گویند اگر در این وزارتخانه یا ادارات دولتی با پارتی نروی کارت راه نمی‌افتد؟ چرا مردم می‌گویند مدیران ما دروغ می‌گویند، وعده می‌دهند اما عمل نمی‌کنند؟ علت غلبه دیگران در جهان به مبانی آنها برنمی‌گردد بلکه کارکردشان است که منجر به غلبه آنها شده است.

مردم به مبانی کاری ندارند؛ وقتی مشکلات‌شان حل شد مبانی را هم می‌پذیرند

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: برخی خیال می‌کنند کانت، جان لاک و هابز نشستند و ایده‌ای را طراحی کردند و جامعه هم گفت: بَه بَهَ عجب ایده خوبی! برویم بر این اساس تمدن بسازیم؛ در حالی که چنین خبرهایی نبود و اتفاقاتی که در جامعه می‌افتد بر اساس یک سری نیازها و تعاملات است؛ حق یا باطل، استعمار یا ظلم؛ به هر حال یا با کار و نظم یا با هر دو موفق می‌شود و بقیه نگاه می‌کنند و می‌بینند که آنها (فارغ از اینکه چه مبانی داشته باشند) مشکلات‌شان را حل می‌کنند یا از حل آن عاجز می‌مانند؛ من بعد از چهل سال تازه فهمیده‌ام که مردمِ دنیا اغلب به درستی و غلط بودن مفاهیم کاری ندارند و اصلا نمی‌توانند درست داوری کنند؛ آنها به مفید و مضر بودن کار دارند؛ یعنی مساله بشر حق و باطل نیست بلکه شکست، پیروزی، کامیابی و ناکامی است، شما مساله بشر را حل کنید وقتی مساله‌اش حل شد به سمت و سوی تو می‌آید و می‌گوید مبانی‌ات را قبول دارم، هرچه هستی قبول دارم؛ اغلب مردم از عمل است که به سمت نظر می‌روند تا اینکه از نظر به عمل بروند.

وی تصریح کرد: ما فکر می‌کنیم افرادی چون کانت، هابز، لاک و دیگران آمدند و حرفی زدند و رفتند در حالی که چنین نبود و اصلا آن دوران کسی به این سخنان گوش‌ نمی‌داده است، مثل ملاصدرا که در زمان خودش کسی او را نمی‌شناخت و قبول‌اش نداشت در نتیجه او به یکی از روستاهای اطراف قم به نام «کهک» رفت و چهارصد سال بعد نظریات‌اش به حکمت صدرایی معروف شد در حالی که آن زمان می‌گفتند شیخ دیوانه‌ای است که چرت و پرت می‌گوید و به یکی از دهات‌های قم رفته و آنجا ساکن شده است؛ بعدها صدرالمتالهین شد.

رحیم‌پور ازغدی افزود: یکبار در دانشگاه یکی از کشورهای اروپایی سخنرانی داشتم و از مبانی بحث کردم علیه سکولاریسم گفتم؛ حتی یک نفر جرأت نمی‌کرد از سکولاریسم دفاع کند تا اینکه جلسه تمام شد و چند نفر از ایرانیان آمدند و گفتند که حرفهایت بسیار خوب بود و اگر کسی (از بین افراد خارجی حاضر در نشست) پاسخی برای ارائه داشت حتما مطرح می‌کرد؛ با این حال یکی از همان افراد خطاب به من گفت: بیا دو سال اینجا زندگی کن تا باز هم ببینم آیا حرفی علیه سکولاریسم میزنی؟ من در ایران هم شغل بهتر داشتم هم حقوق بیشتر؛ اینجا که آمدم هم سطح کارم پایین آمده و هم حقوقم کمتر شده اما باز هم می ‌مانم، اتفاقا من طرفدار انقلابم و مذهبی هستم و دلم برای امام رضا (ع) لک زده است؛ اتفاقا که مدام به من می‌گویند برگرد اما آخرش باندبازی و رفیق‌بازی است و دَم از این می‌زنند که چنین نیست اما در نهایت همان رفیق‌بازی است.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: آن فرد در ادامه صحبت‌هایش به من گفت که به چند دلیل حاضر نیست که این کشور را ترک کند حتی با وجودی که مسکن و خورد و خوراکش در ایران بهتر بود؛ او می‌گفت که مدیریت در اینجا درست است و من می‌توانم امروز برای دو سال و نیم دیگر خودم برنامه‌ریزی کنم، مرخصی بگیرم و برای دو سال و نیم دیگر هتل رزرو کنم اما در ایران حتی برای فردا هم نمی‌توانم برنامه‌ریزی کنم؛ در ایران به تعهدی که مدیرم به من می‌دهد نمی‌توانم اعتماد کنم، اینجا اما همه به من راست می‌گویند و صادق هستند؛ اما در همان اداره‌ای که در ایران بودم به من بارها دروغ گفتند در حالی که همان اول که به اینجا آمدم مدیر تمامی حقوقم را به من گفت، در ایران حقوق‌ام را نمی‌گویند و تازه همان بخش از حقوقی که دریافت می‌کنم را توی سرم می‌زنند و بعضا بخشی از آن را هم نمی‌دهند؛ اینجا می‌گویند که فلان کار را از تو می‌خواهیم و پیگیر هستند تا کار انجام شود و اگر انجام ندهی حقوق را قطع می‌کنند اما در ایران شاید تا ۱۰ سال بگذرد و یک نفر بگوید که فلان کار چه شد؛ در ایران فقط با وراجی کردن کار درست می‌شود و اینکه یاد بگیری چه‌طور با رئیس‌ات صحبت کنی؛ من سالها مدیر بودم و اینجا سه درجه کارم پایین‌تر است اما راضی هستم.

هر جا که مدیریت بر اساس فکر ولایت و مبانی انقلاب اسلامی بود پیروز شدیم

وی با بیان اینکه همه جای دنیا مشکلاتی نظیر آنچه که اشاره شد وجود دارد، ادامه داد: البته با همه این اوصاف هرجا که مدیریت بر اساس فکر ولایت و مبانی انقلاب اسلامی بود پیروز شدیم؛ در ایام جنگ با مدیریت درست انقلابی با جهان جنگیدیم، واقعا جنگ جهانی بود، همین اتفاقی که در سوریه افتاد یک بخش به مساله مدیریتی باز می‌گردد؛ کاری ندارم هر کسی که مقصر بود مشکل در مدیریت بود.

رحیم‌پور ازغدی گفت: اگر اصلاح دیوان‌سالاری را در کشور کلید بزنیم بزرگ‌ترین جهاد و خدمت است، بیشتری پول در کشور برای حقوق است، گاهی هم به خاطر نفت است اگر نفت نبود چه می‌کردیم؟ وزارتخانه‌های ما می‌گویند دغدغه اصلی ما این است که آخر ماه حقوق کارمندان را بدهیم، با این شرایط شما توقع دارید که اصلاح ساختار کنیم؟ اصلاح ساختار این است که سر جایمان بمانیم، اگر بتوانیم ۱۰ تا راه حل بدهیم که دیوان سالاری در یک عرصه درست شود اعم از مسکن، مدیریت شهری و … ۱۰ راه حل عینی و واقعی که خرج کمتر باشد و منابع بیشتر شود و در عین حال دقت و سرعت و سلامت افزایش یابد؛ راه حل عملی ارایه شود؛ یعنی آیات و روایات و احادیث قبول اما اکنون با ارایه راه حل در مقام عمل به منصه ظهور بگذار.

ظالم یعنی کسی که به حق‌الناس ظلم می‌کند

وی با بیان اینکه ما به علمی نیاز داریم که هم آخرت و هم دنیا را تأمین کند، افزود: این همان علم نافع است؛ اگر بخواهیم مشکل مدیریت کشور را حل کنیم باید بر اساس مبانی اسلامی مشکلات دنیایی مردم را رفع کنیم؛ روایتی هست که شخصی نزد امام(ع) می‌رسد و سوال می‌کند که اگر مدیری عادل باشد اما کافر باشد اما با این وجود ظلم نکند و مشکلات و حقوق را به صاحب حق برساند مورد رحمت است؟ حضرت پاسخ داد که: مورد رحمت قرار می گیرد. این پاسخ یعنی کافرِ ظالم با کافر عادل مساوی نیست؛ مسلمانِ ظالم جهنمی می شود ولو اینکه مسلمان است. ظالم یعنی کسی که به حق‌الناس ظلم می‌کند.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به اینکه ما قوی‌ترین و کارآمدترین ایدئولوژی را در مورد مسائل داریم، گفت: علت غلبه غرب در حوزه مدیریت به فلسفه و مبانی نیست، بلکه آنها رویکردشان این است که چگونه برنامه‌ریزی کنند که مشکل را حل کنند؛ کارمند دقیقاً باید بداند که مدیر از او چه می‌خواهد و متقابلاً به او بگوید که چه تسهیلاتی در قبال خدمات او ارائه خواهد کرد؛ مشکل ما سر این مسائل ساده است اما باز هم برخی می‌گویند چنین نیست؛ در حالی که نسل عوض شد و هفتاد تا هشتاد درصد از کسانی که انقلاب کردند از دنیا رفته‌اند و اکنون ملت دیگری در کشور است که نَه شاه را دیده؛ نَه امام را دیده و نَه انقلاب و جنگ را به چشم دیده است؛ در عوض قطع شدن آب و برق را دیده است، انتخابات پشت انتخابات را دیده که برگزار می‌شود و مشکلی که بوده با وجود تغییر دولت‌ها کمافی السابق هست، او با خود می‌گوید هر جناح و دولتی که بیاید مشکل‌اش حل نمی‌شود پس چرا برود رای بدهد ولو اینکه با انقلاب هم مشکلی ندارد اما معتقد است که اصلا رای دادن او چه فایده دارد.

وی گفت: مساله دیگر ما این است که تاریخ علم و تمدن را نمی‌دانیم؛ بسیاری از آنچه که امروز ارائه می‌شود تا ۴۰۰ سال قبل در اوج تمدن اسلامی دست مسلمانان بود؛ همان چیزی که خودمان داشتیم را امروز به ما ارائه می کنند؛ غرب همه این ریزه‌کاری‌ها را از مسلمین آموخته است و متاسفانه که ما مدیریت عقلانی نداریم.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عقلانیت؛ هنرِ اقتصاد توحیدی و دینی است/ اصلاح دیوان‌سالاری بزرگ‌ترین جهاد و خدمت بیشتر بخوانید »

صوت/ گلچین مولودی امیرالمومنین(ع) با نوای حاج محمود کریمی

صوت/ گلچین مولودی امیرالمومنین(ع) با نوای حاج محمود کریمی



همزمان با فرارسیدن ولادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام فایل صوتی گلچین مولودی با نوای حاج محمود کریمی را می شنوید.


دریافت
31 MB


دریافت
24 MB


دریافت
25 MB


دریافت
21 MB


دریافت
20 MB


دریافت
17 MB


دریافت
16 MB


دریافت
15 MB


دریافت
14 MB


دریافت
13 MB


دریافت
9 MB


دریافت
8 MB


دریافت
8 MB


دریافت
7 MB


دریافت
6 MB


دریافت
2 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

صوت/ گلچین مولودی امیرالمومنین(ع) با نوای حاج محمود کریمی بیشتر بخوانید »

حضرت ام‌کلثوم (س) شخصیتی بی‌مانند، اما گمنام

حضرت ام‌کلثوم (س) شخصیتی بی‌مانند، اما گمنام


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس، بیست و یکم جمادی الثانی مصادف هست با وفات حضرت ام‌کلثوم (س) در مدینه. آن حضرت با همه جلالت شان و عظمت وجودی‌شان در میان فرزندان حضرت زهرا (س) همچنان ناشناخته مانده‌اند. حال آنکه ایشان در کنار امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) از کسانی بودند که نقاب از چهره مزورانه و پلید بنی‌امیه برداشتند. 

در منابع از دختر کوچک امیرالمومنین (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) با نام زینب صغری و کنیه ام‌کلثوم یاد شده هست. ام کلثوم کودکی بیش نبود که جد بزرگوارش رسول خدا (ص) را از دست داد و اندکی بعد سیاه‌پوش مادرشان حضرت زهرا (س) شد. روایت شده که، چون مادرش وفات یافت حضرت ام‌کلثوم (ص) برقعی به صورت انداخته و عبایی به سر کشید و با ناله‌های جانسوز می‌گفت: «یا ابتاه یا رسول الله (ص) امروز مصیبت پنهان شدن تو در نظر ما آشکار شد و این فراقی هست که هرگز لقایی بعد آن نخواهد بود.» 

صاحب ریاحین الشریعه به نقل از اعیان الشیعه می‌فرماید: امیرالمؤمنین (ع) آن مخدره را به عقد عون بن جعفر طیار درآوردند. آنچه در مورد ازدواج حضرت ام‌کلثوم (ع) با غیر عون بن جعفر نقل شده از بافته‌های مخالفین هست.

در فراق پدر

بیشترین اخباری که از حضرت ام‌کلثوم (ص) در دوره امیرالمومنین (ع) در دست هست مربوط به آخرین روز‌های حیات پدرشان هست. ایشان روایت‌گر اصلی آخرین روز‌های حیات پدر هست. بنا بر نقل شیخ مفید، امیرالمؤمنین (ع) در آن شبی که صبحش به دست ابن ملجم ضربت خورد در منزل حضرت ام‌کلثوم (ص) به سر می‌بردند. در این شب نیز امام (ع) دخترشان را از وقوع چنین حادثه‌ای خبر داد.

سخنان حضرت ام‌کلثوم (ص) با ابن ملجم مرادی پس از ضربت خوردن امیرالمؤمنین (ع) نیز از دیگر مواردی هست که بسیاری از مورخان و سیره نگاران از آن در آثار خود سخن گفته‌اند. هنگامی که ابن ملجم بر فرق مبارک امیرالمومنین (ع) ضربت زد حضرت ام‌کلثوم (ص) نزد ابن ملجم ملعون رفت و فرمود: «ای دشمن خدا امیرالمؤمنین (ع) را کشتی؟» 
ابن ملجم گفت: «من امیرالمومنین (ع) را نکشتم بلکه پدر تو را کشتم.» 

ام کلثوم گفت: «امیدوارم که این ضربت به پدرم ضرری نرساند.»

 ابن ملجم گفت: «گویا می‌بینم که بر مرگ پدرت شیون و زاری می‌کنی، زیرا به خدا قسم ضربتی بر او زدم که اگر این ضربت بر همه اهل زمین فرود آمده بود هیچ یک از آنان را زنده نمی‌گذاشت.» 

حضور در کربلا 

حضرت ام‌کلثوم (ص) از حاضران در عرصه کربلا و از شاهدان این واقعه تلخ به شمار می‌رود. در آثار مورخان و وقایع‌نگاران به مواردی از حضور ایشان در صحرای کربلا اشاره شده هست که از جمله این موارد می‌توان به وداع ایشان با سیدالشهدا (ع) در عصر عاشورا اشاره کرد. نقل شده «در عصر عاشورا و به هنگام وداع با برادر ارجمندشان حضرت ام‌کلثوم (ص) صدا به شیون و زاری بلند کرده بود و می‌گفت: «وا محمداه وا علیاه وا اماه وا اخاه وا حسیناه.» 

امام (ع) ایشان را تسلی دادند و فرمودند: «خواهرم در راه خدا صبر پیشه کن ساکنان آسمان همه فانی می‌شوند و اهل زمین همه می‌میرند و همه انسان‌ها هلاک می‌شوند» 

همچنین در روایتی دیگر آمده: «زمانی که امام حسین (ع) به شهادت رسید اسب امام (ع) به سوی خیمه‌گاه آمد. حضرت ام‌کلثوم (ص) از خیمه بیرون آمد و با گریه می‌گفت: «ای محمد (ص)،‌ای جد بزرگوار … این حسین (ع) هست که عریان به خاک افتاده هست سر از پشت جدا و عمامه و ردایش از تن خارج کرده‌اند سپس با اسب بر او تاخته‌اند.» 

منابع از حضور حضرت ام‌کلثوم (ص) ام کلثوم در کوفه در چند جا سخن به میان آمده هست. سخنان او در بدو ورود به کوفه یکی از این موارد هست. روایت شده که پس از ورود اسرا به کوفه، کوفیان با خرما و نان و گردو به استقبال اسرا آمدند و از روی ترحم و دلسوزی آن را به کودکان می‌دادند. حضرت ام‌کلثوم (ص) این غذا‌ها را از دست و دهان کودکان می‌گرفت و بر زمین می‌انداخت و خطاب به کوفیان فریاد می‌زد: «ای اهل کوفه همانا صدقه بر ما حرام هست.» 

سخنرانی حضرت ام‌کلثوم (ص) در کوفه نیز از دیگر مواردی هست که از حضور ایشان در کوفه حکایت دارد. نقل شده که در بدو ورود اسرا به کوفه و پس از سخنان فاطمه دختر امام حسین (ع) حضرت ام‌کلثوم (ص) در حالی که به سختی می‌گریست به سخن ایستاد و فرمود: «ای مردم کوفه، بدا به حالتان چه کردید؟ به حسین (ع) خیانت کردید و او را تنها گذاشتید و آنگاه او را کشتید و اموالش را به غارت بردید و زنانش را به اسیری گرفتید؟ مرگ بر شما، آیا می‌دانید چه کردید و چه گناه بزرگی مرتکب شده‌اید؟ هیچ می‌دانید که چه خون‌هایی ریختید و چه زنان شریفی را داغدار و چه اموالی را به یغما بردید و لباس چه دختران و زنانی را به تاراج بردید؟ مهر و محبت از دل‌هایتان برداشته شده هست؟ شما بهترین مردان بعد از رسول خدا (ص) را کشتید؛ با این حال حزب خدا پیروز هست و حزب شیطان شکست خورده و زیان کار.» 

حضرت ام‌کلثوم (ص) در شام

از حضور و سخنان حضرت ام‌کلثوم (ص) در شام خبر چندانی به دست ما نرسیده هست به گونه‌ای که شاید بتوان گفت‌وگوی ایشان با شمر بن ذی‎الجوشن در بدو ورود به دمشق را از مهمترین موارد حضور آن حضرت در شام ارزیابی کرد در روایات آمده هست، چون کاروان اسرای اهل بیت (ع) نزدیک دروازه شام رسیدند. حضرت ام‌کلثوم (ص) شمر بن ذی الجوشن را طلب کرد و فرمود: «مرا با تو حاجتی هست.» 

شمر گفت: «حاجتت چیست؟» 

فرمود: «اینک این شهر دمشق هست ما را از دروازه‌ای وارد کن که مردمان کمتری در آن اجتماع کرده باشند و بگو سر‌های شهدا را از میان محمل‌ها دور کنند تا مردم به نظاره سر‌ها مشغول شده و به حرم رسول خدا (ص) ننگرند.». 

اما شمر بر خلاف فرموده ایشان عمل کرد و فرمان داد تا سر‌های شهدا را در میان محمل‌ها جای دهند و ایشان را از دروازه ساعات که مردم بیشتری در آن جمع شده بودند وارد کردند. 

بازگشت به مدینه

روایت شده که حضرت ام‌کلثوم (ع) پس از بازگشت از سفر شام و در بدو ورود به مدینه با اندوه بسیار شهر مدینه را خطاب قرار دادند و چنین سرودند: «ای مدینه وای شهر جد ما رسول خدا (ص) ما را نپذیر، زیرا ما با یک دنیا غم و اندوه به سوی تو می‌آییم. آن روز که از نزد تو به سوی عراق رفتیم همه رجال و فرزندان ما جمع بودند ولی امروز که به سوی تو بر می‌گردیم رجال و فرزندان ما را کشته‌اند.

مدینه جدمان آیا ما را نمی‌پذیری ما با حسرت و اندوه به سوی تو آمده‌ایم. از جانب ما به پیامبر خدا (ص) خبر بده که ما به مصیبت از دست دادن برادرمان دچار شدیم؛ و مردان ما در سرزمین کربلا بدون سر به خون خود غلطیده‌اند و به خاک افتاده‌اند و فرزندانمان را سر بریده‌اند. به جدمان خبر بده که ما اسیر شدیم و پس از اسارت‌ای جد بزرگوار ما به انواع مصائب اسارت مبتلا شدیم‌ای پیامبر خدا (ص) خانواده‌ات و در سرزمین طف با تنی عریان به خاک افتاده‌اند. حسین (ع) را سربریدند و در این کار‌ای پیامبر خدا (ص) جانب تو را رعایت نکردند.»

رحلت حضرت ام‌کلثوم (ص)

در زمان و مکان وفات حضرت ام‌کلثوم (س) اختلافاتی به چشم می‌خورد. بر اساس نقل برخی از منابع حضرت ام‌کلثوم (س) چهار ماه بعد از ورود کاروان اسرا به مدینه وفات کرد. بنابر قول علامه حلی در العدد القویه و شیخ کفعمی در المصباح و شیخ مفید در مسار الشیعه ورود اسرا به مدینه را بیستم صفر دانسته‌اند، پس وفات آن بانوی ارجمند بایستی تقریبا در دهه سوم جمادی الثانی سال شصت و دو هجری صورت گرفته باشد.

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

حضرت ام‌کلثوم (س) شخصیتی بی‌مانند، اما گمنام بیشتر بخوانید »

تحجر، یکی از دلایل عاقبت به خیر نشدن/ غرور به حقانیت، عامل تحجر است

تحجر، یکی از دلایل عاقبت به خیر نشدن/ غرور به حقانیت، عامل تحجر است



تعبیر غرور به حقانیت مربوط به زمانی است که مؤمنین غریب، ضعیف و مظلوم بودند و زیاد جای غرور نبوده است، ولی امروزه که آن غربت و ضعف برطرف شده، خیلی بیشتر باید نگران غرور به حقانیت بود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، استاد علیرضا پناهیان در دهۀ اول محرم در مسجد دانشگاه امام صادق(ع) دربارۀ «انحطاط متحجّرانه؛ انعطاف‌پذیری متفکّرانه» به سخنرانی می‌پردازد.

بیشتر بخوانید:

پناهیان: تحجر، عامل بیشتر دین‌گریزی‌ها در جامعه

در ادامه گزیده‌ای از دومین جلسۀ این مبحث را می‌خوانید:

تحجر، یکی از دلایل عاقبت به خیر نشدن

یکی از دلایل عاقبت‌بخیر نشدن آدم‌ها، تحجر است. یکی از ریشه‌های تحجر این است که آدم به خاطر اینکه برحق است احساس تکبر، عُجب یا غرور بکند. مرحوم آیت الله شاه‌آبادی – استاد عرفان امام خمینی(ره) – مشکل جامعۀ مؤمنین را در غرور به حقانیت می‌دانستند.

تعبیر غرور به حقانیت مربوط به زمانی است که مؤمنین غریب، ضعیف و مظلوم بودند و زیاد جای غرور نبوده است، ولی امروزه که آن غربت و ضعف برطرف شده، خیلی بیشتر باید نگران غرور به حقانیت بود.
غرور به حقانیت، عامل تحجر است

از نظر زمانی ما بیشتر در معرض غرور نسبت به حقانیت هستیم. غرور نسبت به حقانیت، تصلّب و تحجّر ایجاد می‌کند. و دیگه نمی‌توان اطراف و اسرار پیچیدۀ همان حق را درک کرد؛ مخصوصاً وقتی که علم با دین آمیخته بشود.

اهل علم به نوعی در معرض تکبر و تحجر هستند، اهل دین هم به نوعی دیگر در معرض تکبر هستند. عُجب یکی از وجوهِ تکبر است. عُجب آفت عبادت است و انسان طرفدار حق، عُجب پیدا می‌کند.

شادی همراه با تکبر و سرمستی، یکی از عوامل تحجر

قرآن کریم در سورۀ غافر(آیه ۸۳) می‌فرماید: «فَلَمَّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ». فرح در قرآن شادی محض نیست. فرح، شادی توأم با تکبر است، شادی توأم با بدمستی و نفهمی است، شادی توأم با بی‌دقتی است، الکی خوش‌بودن است.

آیه می‌فرماید چون اینها یک علمی از انبیاء گذشته داشتند، یک فرحی در آنها ایجاد شده و نتوانستند حق را بپذیرند، دیگر حتی نتوانستند بفهمند این پیامبر، ادامۀ آن انبیاء گذشته است که قصه‌هایش را بلد بودند.

داشته‌ها و بهره‌ها از حقیقت، می‌تواند باعث تحجر شود

تحجر یک مسئلۀ عام‌البلوی است. بر اساس آیات قرآن وقتی معنای تحجر را توسعه بدهید، همان کسانی دعوت پیامبر اکرم را نپذیرفتند که در اطراف مکه منتظر آخرین پیامبر بودند و می‌دانستند آنجا ظهور می‌کند و علائمش چیست.

ولی وقتی آخرین پیامبر آمد، اینها که باید اعوان و انصارش می‌شدند، بدترین دشمنانش شدند.

این افراد یک چیزی داشتند، اگر چیزی نداشته باشند که مقاومت نمی‌کنند. در مقابل امام زمان(عج) هم عده‌ای با قرآن می‌آیند! یعنی هم رسول خدا(ص) با نوعی تحجر مواجه بودند و هم امام زمان(عج). امیرالمؤمنین(ع) و امام حسین(ع) نیز با نوعی تحجر مواجه بودند. تحجر مسئلۀ ساده‌ای نیست.

ما با خطر تحجر مواجه هستیم. تحجر می‌تواند با دارایی‌هایی که داریم، ایجاد شود؛ حتی دارایی عاطفی و معنوی خوب! دارایی عاطفی خوب مانند کسانی که در کربلا بودند و در موردشان گفتند که «قلوبهم معک و سیوفهم علیک»؛ دلشان با امام حسین(ع) است ولی شمشیرشان علیه ایشان است. ما باید از این عبرت بگیریم.

تحجر، مسأله‌ای فراگیر و عمومی

ما باید مسئلۀ تحجر را یک مسئلۀ فراگیر و برای هرکسی بدانیم که با یک حقی آشنا می‌شود. ما باید با معنای توسعۀیافتۀ تحجر ارتباط برقرار کنیم. یکی از ایرادهای شناختی ما اساساً این است که فکر می‌کنیم تحجر حتماً برای قوم مخصوصی بوده که آدم‌های عجیب و غریبی بوده‌اند. این مسأله، عام‌البلوی است. چنانکه وقتی صحبت از کفر و بت‌پرستی می‌شود، ما هم در معرض این خطرها هستیم.

تأثیر تقوا بر دوری از تحجر

قرآن کریم روشی دارد که همه را به تقوا دعوت می‌کند ولی خود تقوا و رسیدن به آن مبهم است. طرح واقعاً فوق‌العاده‌ای است. مثلاً می‌فرماید روزه بگیرید، شاید به تقوا برسید.

اگر شما اهل عبادت بشوی، لزوماً اهل تقوایی؟ نه! معلوم نیست. اگر در مسائل اجتماعی، عدالت‌خواه بشویم، تمام است؟ نه! صبر کن. «اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوی‌(مائده، ۸)» عدالت بورزید، این به تقوا نزدیک‌تر است.

آن تقوا چیست؟ آن را به ما بگو! با انجام کلی عبادت، روزه و کار خوب، می‌فرماید ان‌شاءالله که با تقوا بشوی! من اگر نمازخوان دیدم نمی‌تونم قاطعانه بگویم این حتماً با تقوا است. این رویکرد به تقوا یعنی چی؟ یعنی خدا عنصری را نگه داشته که تو هیچ‌وقت مغرور نشوی.

بعد می‌فرماید: «إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ(مائده، ۲۷)» خدا از باتقواها قبول می‌کند. خب ما الآن این کار را انجام دادیم چی؟ می‌فرماید آن که معلوم نیست بر اساس تقوا بوده است یا نه. غرورت را می‌شکند، توی دلت، ترس می‌اندازد. این ترس تو را همیشه به بازنگری خودت وادار می‌کند و مانع تحجر می‌شود.

صوت جلسۀ دوم مبحث تحجر، مسأله‌ای همگانی و با مصادیق مختلف

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تحجر، یکی از دلایل عاقبت به خیر نشدن/ غرور به حقانیت، عامل تحجر است بیشتر بخوانید »

دشمنان از وحدت مسلمانان در هراس هستند/ غدیر تضمین کننده رسالت و روح اسلام است

ملت انقلابی ایران همواره حامی ولایت بوده‌ است


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، امیر سرتیپ «محمد یوسفی خوش‌قلب» معاون هماهنگ‌کننده نیروی پدافند هوایی ارتش در جمع خانواده‌های کارکنان این نیرو اظهار داشت: نیروی پدافند هوایی با سرلوحه قرار دادن منویات رهبر معظم انقلاب اسلامی و با همکاری و همدلی فرماندهان و مسئولان این نیرو، گام‌های موثری در راستای اشاعه و معرفی فرهنگ علوی و الگو قرار دادن امیر مومنان برداشته و در همین راستا در تلاش هستیم که با به‌کارگیری و اجرای انواع برنامه‌ها در حوزه‌های مختلف فرهنگی، رفاهی و معیشتی برای خانواده‌ها، کارکنان و سربازان در این حوزه نیز جزو اولین‌ها باشیم.

امیر خوش‌قلب افزود: دشمنان نظام ایران اسلامی در تلاش هستند با انواع هجمه‌ها و برنامه‌های ضددینی و ایرانی و اسلامی مردم را به نظام بدبین کنند؛ ولی مردم عزیز ایران بار‌ها نشان داده‌اند که با عقیده محکم در برابر هرگونه تهاجمی همچون سدی ایستاده‌اند و از ولایت، انقلاب و مملکت حمایت کرده‌اند.

این مقام نظامی با بیان اینکه عید غدیر از مقاطع حساس، مهم و تعیین‌کننده در تاریخ اسلام بوده، خاطرنشان کرد: این رویداد تاریخی یکی از بزرگترین وقایع تاریخ جهان و اسلام است که مسیر خوشبختی و سعادت انسان‌ها را تعیین و راه درست را از بیراهه جدا کرده است.

وی با بیان اینکه دشمنان از وحدت مسلمانان در هراس هستند، تصریح کرد: غدیر خم یک فرصت طلایی و یکی از راه‌های مقابله با هجمه‌های دشمنان برای ما مسلمانان است تا با تبیین و شناخت معارف، فرهنگ و آموزه‌های اسلام  و رساندن درست پیام واقعه غدیر، به توطئه‌های دشمن پاسخ محکم و کوبنده دهیم.

معاون هماهنگ‌کننده نیروی پدافند هوایی ارتش با اشاره به اهمیت تشریح پیام واقعه غدیر بیان کرد: ما باید غدیر را پاس بداریم و نباید بگذاریم واقعه غدیر خم به فراموشی سپرده شود؛ زیرا غدیر تضمین‌کننده رسالت و روح اسلام است.

جشن بزرگ دهه ولایت و امامت و بزرگداشت اعیاد بزرگ قربان و غدیرخم ویژه خانواده‌های کارکنان نیروی پدافند هوایی ارتش به مدت یک هفته در سالن همایش دانشگاه پدافند هوایی خاتم الانبیا (ص)  با اجرای گروه‌های مدعو در حال برگزاری برنامه‌های شاد و متنوع است

انتهای پیام/۳۷۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ملت انقلابی ایران همواره حامی ولایت بوده‌ است بیشتر بخوانید »