انتخابات 1400

احتمال تغییر عنوان جبهه اصلاح‌طلبان ایران

احتمال تغییر عنوان جبهه اصلاح‌طلبان ایران



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، احمد شریف دبیرکل حزب هدا و عضو نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان، از تصویب آیین‌نامه این نهاد اجماع‌ساز در هم‌اندیشی احزاب اصلاح‌طلب خبر داد.

بیشتر بخوانید:

ظریف چگونه بازیچه دست اصلاح‌طلبان می‌شود؟

وی افزود: احتمالاً امروز (چهارشنبه ۶ اسفندماه) هیأت رئیسه دائم نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان مشخص شود و اقبال نیز بر روی ریاست بهزاد نبوی است.

بیشتر بخوانید:

لشگر کشی اصلاح طلبان در انتخابات/افشانی هم نامزد شد

شریف در عین حال با بیان اینکه جبهه اصلاح‌طلبان ایران هیچ ارتباطی به نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان ندارد، درباره مراحل و روند قانونی ثبت عنوان نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان با نام جهبه اصلاح‌طلبان ایران در کمیسیون ماده ۱۰ احزاب توضیحاتی ارائه کرد.

دبیرکل حزب هدا و عضو نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان افزود: طبق پیگیری‌های صورت گرفت کمیسیون ماده ۱۰ احزاب به عنوان نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان ایراد گرفته و تصریح داشته است که در سال ۹۶ عنوانی مشابه همین نام ثبت شده است ولی چون اسناد و مدارک کافی برای اثبات وجود نداشته تصمیم‌گیری به جلسه بعد کمیسیون ماده ۱۰ احزاب موکول شده است.

وی در پاسخ به این پرسش که اگر کمیسیون ماده ۱۰ احزاب عنوان نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان نپذیرد آیا نام این تشکیلات جدید را تغییر خواهید داد، خاطرنشان کرد: بله، احتمالاً عنوانی مشابه عنوان فعلی یعنی جبهه اصلاح‌طلبان ایران در صورت اثبات از سوی کمیسیون ماده ۱۰ احزاب جایگزین می‌شود.

منبع: فارس



منبع خبر

احتمال تغییر عنوان جبهه اصلاح‌طلبان ایران بیشتر بخوانید »

مشارکت یا کارآمدی؟

مشارکت یا کارآمدی؟


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرگزاری فارس، این روزها مساله کارآمدی به عنوان یکی از مطالبات جدی مردم مورد توجه قرار گرفته است. وضعیت نابسامان اقتصادی و مدیریتی در سیستمهای اجرایی کشور مورد نقد جدی است.

مسئولین البته تلاش می کنند این نابسامانی ها را صرفا به تحریمها و کرونا ارتباط دهند. موضوعاتی که اگرچه در وضع کنونی کشور بی تاثیر نیستند اما مساله ناکارآمدی مصادیق مختلفی دارد که ارتباط دادن آن به عوامل بیرونی آدرس غلط دادن و بیشتر شبیه توجیه کردن سوء مدیریت هاست.

با این حال نظرسنجی ها نشان می دهد مردم خیلی این توجیهات را قبول ندارند. خوشبینانه ترین نظرسنجی های خود دولتی ها نیز نشان می دهد که میزان محبوبیت رئیس جمهور به زیر 10 درصد رسیده است.

اگرچه فضای عمومی کشور گویای ماجراست و حتی نظرسنجی های چهره به چهره به سبک آقای رئیس جمهور! هم می تواند توصیفی از وضعیت وخیم مقبولیت دولتی ها در این ایام داشته باشد.

در مقابل اما تجربه نهادهای کارآمد نظام از جمله کارنامه مدیریت شهرداری در دوره محمدباقر قالیباف، تحولات اخیر قوه قضاییه در دوره آیت الله رئیسی، اقدامات محرومیت زدایی ستاد اجرایی، عملکرد غرور آفرین بنیادهای علمی و اجتماعی غیر دولتی و پیشرفتهای قابل تامل نهادهای نظامی در عرصه های مختلف سازندگی، نظامی، محرومیت زدایی و …  نشان می دهد علت ناکارآمدی ها را باید در جای دیگر جستجو کرد.

این روزها عده ای معتقدند که «هرکجا مشارکت زیاد شد جریانی که پروپاگاندا بهتر بلد است رای می آورد و نه لزوما تدبیر و برنامه و کارنامه! بنابراین بهتر است ولو به قیمت مشارکت کمتر، افرادی به راس کار بیایند که اراده، عرضه و توان اداره صحیح دولت را داشته باشند».

اما با این دوگانه کارآمدی – مشارکت چه باید کرد؟

بهترین مصداق این دوگانه را می توان در اختلاف نظر مرحوم هاشمی رفسنجانی با رهبر معظم انقلاب در مورد میزان مشارکت در انتخابات توضیح داد.

سیدمحمد موسوی خوئینی ها از اصلاح طلبان موثر و قدیمی در مصاحبه با خبرگزاری دولتی ایرنا می گوید: آقای هاشمی می گفت: من با آقای خامنه‌ای اینجا (در انتخابات) اختلاف‌نظر دارم. آقای خامنه‌ای نظرش این است که باید انتخابات خیلی پرشور باشد و مردم همه بیایند و هرچه مردم بیشتر بیایند بهتر است. اما آقای هاشمی معتقد بود بالاخره یک رئیس‌جمهور لازم داریم، با هم توافق کنیم که چه کسی بشود. و تلاش کنیم که همان بشود!»

مشابه این دیدگاه بارها در مورد مرحوم هاشمی مطرح شده اما این نگاه فقط مختص به وی نیست. برخی از مسئولین و بعضا دلسوزان انقلاب معتقدند با یک انتخابات حداقلی و انتخاب گزینه کارآمد می توان بسیاری از مشکلات کشور را حل کرد.

صرفنظر از اینکه این موضوع با دیدگاههای امامین انقلاب در تضاد است اما آیا می توان با یک گزینه کارآمد و بدون مشارکت گسترده مردم، انتظار تحول و پیشرفت داشت؟

واقعیت آنست که کشوری با طول و عرض ایران با تنوع و تکثر سلیقه ها و نژادها و فرهنگهای مختلف، نمی تواند به صرف حضور یک فرد یا حتی یک کابینه خوش سابقه و با کارنامه، تحول اساسی را رقم بزند. چرا که تحول اساسی وقتی رقم می خورد که همه مردم اراده کنند و پای کار باشند.

مطابق نگاه اسلامی عموم جامعه باید رشد کند تا کشور رشد کند. برخلاف مدلهای توسعه غربی که رشد را تک مولفه ای و فقط در اقتصاد می بینند (چنانکه ثمرات و اثرات سوء و غیر انسانی این تفکر را می توان در این جوامع مشاهده کرد) ، مدل پیشرفت اسلامی باید همه شئون زندگی بشر را از جمله اقتصاد را در بر بگیرد. بنابراین رشد و پیشرفت جامعه بدون پیشرفت نسبی تک تک آحاد جامعه امکان پذیر نیست.

پای کار بودن مردم در درجه اول به معنای تجزیه و تحلیل درست وقایع و پدیده ها و اتخاذ تصمیم درست در عرصه های فردی و اجتماعی روزمره است.

وقتی یکی جریانی می تواند با پروپاگاندا و تبلیغات سیاسی نادرست هنوز با متهم کردن رقیب به دیوار کشی بین زن و مرد درخیابان ها، یا وعده های اصلاح 100 روزه نابسامانی ها رای بیاورد و افکار عمومی را همراه کند معلوم است که این جامعه آماده پیشرفت نیست.

عدم تبیین اصولی مسائل توسط نخبگان جامعه و مراجع فکری و نیز ضعف نظام تعلیم و تربیت این فرصت را به شومن ها و کاسبکاران سیاسی می دهد تا با عوامفریبی بر رقیبان متفوق شوند. اشتباه نشود موضوع فقط مربوط به جریان موسوم به اصلاحات نیست .

کم نیستند افرادی که با ادبیات دو آتشه انقلابی سعی دارند سطح دیگری از پازل تحمیق را در جامعه تکمیل کنند و از این راه به مقاصد سیاسی خود برسند.

جامعه باید بتواند مسائل را درست ببیند و درست تجزیه و تحلیل کند. بین خطاها و اشتباهات فردی و اراده حاکمیتی تفاوت قائل شود و خطای تعمیم جزء به کل و برعکس را نداشته باشد. وقتی فساد یک مسئول را به مدد رسانه های معارض به کل حاکمیت تعمیم می دهیم و از آن فساد سیستمی نتیجه می گیریم و براحتی از کشف و برخورد همین فساد توسط عدلیه نظام چشم می پوشیم و یا سیلی زدن یک مسئول را به کل دستگاه تعمیم می دهیم و یا نطق تند یک سخنران یا خطای فاحش یک رسانه را اراده حاکمیت می پنداریم معلوم است که هنوز یک جای کار می لنگد.

موضوع مختص دولت و مجلس و فلان نهاد و سازمان هم نیست. همین مردم اجزای بوجود آورنده دولتها و مجلس ها و سازمانها هستند. مادامی که نتوانیم تحلیل درستی از وقایع داشته باشیم همه ما در هر شغل و مقامی ناکارآمدی بوجود می آوریم. چه کارمند باشیم یا خبرنگار، چه پلیس یا وکیل و وزیر یا هر شغلی با دایره تاثیر کمتر و بیشتر.

البته در این آشفته بازار، کاسبی دشمنان این مرز و بوم حسابی رونق می یابد. رواج فیک نیوزها، سناریوهای پیچیده و بعضا ساده که مردم ما را به راحتی می فریبد نشان می دهد که مانع بزرگی برای پیشرفت وجود دارد و آن عبارتست از عدم رشد عمومی.

این مساله را شاید بتوان در رویکرد مواجه دولت با مردم توصیف کرد. واقعیت اینست که برخی تصور می کنند دولتها وظیفه پلیسی دارند اما مبانی انقلاب می گوید به جای پلیس بودن باید معلم بود. حاکمیت و کلیه مناسبات و ساختارهای سیاسی و اجتماعی باید جوهره تعلیم و تربیت را در خود داشته باشند.

انتخابات نیز یکی از همین عرصه هاست. عرصه مهمی که مردم در آن بتوانند درست تشخیص دهند و درست تصمیم بگیرند. بلکه مهمتر از نتیجه انتخابات کسب معرفتی است که از این فرآیند می‌توان انتظار داشت.

رهبر معظم انقلاب همواره این مسیر را دنبال کرده اند. یعنی وجه معلمی در همه تصمیماتشان وجود دارد. نوع مواجهه ایشان در فتنه 88، مذاکره با آمریکا، برجام و بسیار دیگری از این سیاستها به وضوح مشخص می کند که برای رهبر انقلاب اسلامی، رشد مردم مهمترین هدف است. حتی به قیمت فرصت دادن چند ساله به جامعه برا پی بردن به اشتباهاتش!.

اما اگر به هر دلیلی مردم نتوانستند درست تصمیم بگیرند آیا می شود به جای آنها تصمیم گرفت؟.

مبانی انقلابی ما این اجازه را نمی دهد. مدرسه ای را تصور کنید که بهترین تجهیزات و بهترین معلم ها را دارد اما محصلی برای فراگیری در آن وجود ندارد. آیا این مدرسه می تواند کارآمد شود؟ و می توان گفت که وظایف خود را به درستی انجام داده است؟.

البته این معلمی لزوما به معنای نگاه از بالا به پائین نیست. همه مردم و مسئولین به تعبیر شهید مطهری توامان باید نسبت به هم معلم و متعلم باشند. فلسفه امر به معروف و نهی از منکر نیز برای همین است. چه بسا بسیاری از مسئولین نیاز به تذکر و هدایت از سمت عامه مردم دارند. بنابراین موضوع هدایت گری وظیفه همه انسانها و مسئولیت ما نسبت به همنوعانمان است.

حالا  برگردیم به سوال اصلی با دوگانه مشارکت کارآمدی چه بکنیم و کدام سمت بایستیم ؟
 با این فرض محتمل که دشمن بیرونی، رسانه های ضدانقلاب و دنباله های داخلی آنها نیز وظیفه حداکثری خود در انحراف افکار عمومی را همچون همیشه انجام خواهند داد، آنچه که از مبانی انقلاب و منویات رهبر معظم انقلاب فهم می شود اینست که اگر جریان انقلابی همچون برخی دوره ها نتواند به هر دلیلی در مواجهه اخلاقی و مستدل با رقیبش مردم را همراه کند، بهتر است در دوگانه کاذب کارآمدی و مشارکت، سمت مشارکت بایستد. چرا که در این صورت ممکن است با رشد و تجربه عموم مردم حاصل از آزمون و خطا و شناخت مجهولات در آینده، پیشرفت کشور ولو با تاخیر چند ساله اتفاق بیفتد اما قطعا با حضور حداقلی مردم چنین هدفی محقق نخواهد شد یا چندان موثر واقع نمی شود.

شاید این تعبیر دقیق تر باشد که دوگانه کارآمدی – مشارکت اساسا گزاره غلطیست. راه کآرامدی از مسیر مشارکت (هوشمندانه) می‌گذرد اما اگر به هر دلیلی این هوشمندی در مقطعی انجام نشد همه نیروهای انقلاب باید سمت مشارکت بایستند ولو به قیمت انتخاب فرد و دولتی مثل دولت مستقر!

انتهای پیام/





منبع خبر

مشارکت یا کارآمدی؟ بیشتر بخوانید »

مشارکت یا کارآمدی؛ اگر با مشارکت گسترده فردی مثل حسن روحانی رای آورد چه باید کرد؟

مشارکت یا کارآمدی؛ اگر با مشارکت گسترده فردی مثل حسن روحانی رای آورد چه باید کرد؟


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرگزاری فارس، این روزها مساله کارآمدی به عنوان یکی از مطالبات جدی مردم مورد توجه قرار گرفته است. وضعیت نابسامان اقتصادی و مدیریتی در سیستمهای اجرایی کشور مورد نقد جدی است.

مسئولین البته تلاش می کنند این نابسامانی ها را صرفا به تحریمها و کرونا ارتباط دهند. موضوعاتی که اگرچه در وضع کنونی کشور بی تاثیر نیستند اما مساله ناکارآمدی مصادیق مختلفی دارد که ارتباط دادن آن به عوامل بیرونی آدرس غلط دادن و بیشتر شبیه توجیه کردن سوء مدیریت هاست.

با این حال نظرسنجی ها نشان می دهد مردم خیلی این توجیهات را قبول ندارند. خوشبینانه ترین نظرسنجی های خود دولتی ها نیز نشان می دهد که میزان محبوبیت رئیس جمهور به زیر 10 درصد رسیده است.

اگرچه فضای عمومی کشور گویای ماجراست و حتی نظرسنجی های چهره به چهره به سبک آقای رئیس جمهور! هم می تواند توصیفی از وضعیت وخیم مقبولیت دولتی ها در این ایام داشته باشد.

در مقابل اما تجربه نهادهای کارآمد نظام از جمله کارنامه مدیریت شهرداری در دوره محمدباقر قالیباف، تحولات اخیر قوه قضاییه در دوره آیت الله رئیسی، اقدامات محرومیت زدایی ستاد اجرایی، عملکرد غرور آفرین بنیادهای علمی و اجتماعی غیر دولتی و پیشرفتهای قابل تامل نهادهای نظامی در عرصه های مختلف سازندگی، نظامی، محرومیت زدایی و …  نشان می دهد علت ناکارآمدی ها را باید در جای دیگر جستجو کرد.

این روزها عده ای معتقدند که «هرکجا مشارکت زیاد شد جریانی که پروپاگاندا بهتر بلد است رای می آورد و نه لزوما تدبیر و برنامه و کارنامه! بنابراین بهتر است ولو به قیمت مشارکت کمتر، افرادی به راس کار بیایند که اراده، عرضه و توان اداره صحیح دولت را داشته باشند».

اما با این دوگانه کارآمدی – مشارکت چه باید کرد؟

بهترین مصداق این دوگانه را می توان در اختلاف نظر مرحوم هاشمی رفسنجانی با رهبر معظم انقلاب در مورد میزان مشارکت در انتخابات توضیح داد.

سیدمحمد موسوی خوئینی ها از اصلاح طلبان موثر و قدیمی در مصاحبه با خبرگزاری دولتی ایرنا می گوید: آقای هاشمی می گفت: من با آقای خامنه‌ای اینجا (در انتخابات) اختلاف‌نظر دارم. آقای خامنه‌ای نظرش این است که باید انتخابات خیلی پرشور باشد و مردم همه بیایند و هرچه مردم بیشتر بیایند بهتر است. اما آقای هاشمی معتقد بود بالاخره یک رئیس‌جمهور لازم داریم، با هم توافق کنیم که چه کسی بشود. و تلاش کنیم که همان بشود!»

مشابه این دیدگاه بارها در مورد مرحوم هاشمی مطرح شده اما این نگاه فقط مختص به وی نیست. برخی از مسئولین و بعضا دلسوزان انقلاب معتقدند با یک انتخابات حداقلی و انتخاب گزینه کارآمد می توان بسیاری از مشکلات کشور را حل کرد.

صرفنظر از اینکه این موضوع با دیدگاههای امامین انقلاب در تضاد است اما آیا می توان با یک گزینه کارآمد و بدون مشارکت گسترده مردم، انتظار تحول و پیشرفت داشت؟

واقعیت آنست که کشوری با طول و عرض ایران با تنوع و تکثر سلیقه ها و نژادها و فرهنگهای مختلف، نمی تواند به صرف حضور یک فرد یا حتی یک کابینه خوش سابقه و با کارنامه، تحول اساسی را رقم بزند. چرا که تحول اساسی وقتی رقم می خورد که همه مردم اراده کنند و پای کار باشند.

مطابق نگاه اسلامی عموم جامعه باید رشد کند تا کشور رشد کند. برخلاف مدلهای توسعه غربی که رشد را تک مولفه ای و فقط در اقتصاد می بینند (چنانکه ثمرات و اثرات سوء و غیر انسانی این تفکر را می توان در این جوامع مشاهده کرد) ، مدل پیشرفت اسلامی باید همه شئون زندگی بشر را از جمله اقتصاد را در بر بگیرد. بنابراین رشد و پیشرفت جامعه بدون پیشرفت نسبی تک تک آحاد جامعه امکان پذیر نیست.

پای کار بودن مردم در درجه اول به معنای تجزیه و تحلیل درست وقایع و پدیده ها و اتخاذ تصمیم درست در عرصه های فردی و اجتماعی روزمره است.

وقتی یکی جریانی می تواند با پروپاگاندا و تبلیغات سیاسی نادرست هنوز با متهم کردن رقیب به دیوار کشی بین زن و مرد درخیابان ها، یا وعده های اصلاح 100 روزه نابسامانی ها رای بیاورد و افکار عمومی را همراه کند معلوم است که این جامعه آماده پیشرفت نیست.

عدم تبیین اصولی مسائل توسط نخبگان جامعه و مراجع فکری و نیز ضعف نظام تعلیم و تربیت این فرصت را به شومن ها و کاسبکاران سیاسی می دهد تا با عوامفریبی بر رقیبان متفوق شوند. اشتباه نشود موضوع فقط مربوط به جریان موسوم به اصلاحات نیست .

کم نیستند افرادی که با ادبیات دو آتشه انقلابی سعی دارند سطح دیگری از پازل تحمیق را در جامعه تکمیل کنند و از این راه به مقاصد سیاسی خود برسند.

جامعه باید بتواند مسائل را درست ببیند و درست تجزیه و تحلیل کند. بین خطاها و اشتباهات فردی و اراده حاکمیتی تفاوت قائل شود و خطای تعمیم جزء به کل و برعکس را نداشته باشد. وقتی فساد یک مسئول را به مدد رسانه های معارض به کل حاکمیت تعمیم می دهیم و از آن فساد سیستمی نتیجه می گیریم و براحتی از کشف و برخورد همین فساد توسط عدلیه نظام چشم می پوشیم و یا سیلی زدن یک مسئول را به کل دستگاه تعمیم می دهیم و یا نطق تند یک سخنران یا خطای فاحش یک رسانه را اراده حاکمیت می پنداریم معلوم است که هنوز یک جای کار می لنگد.

موضوع مختص دولت و مجلس و فلان نهاد و سازمان هم نیست. همین مردم اجزای بوجود آورنده دولتها و مجلس ها و سازمانها هستند. مادامی که نتوانیم تحلیل درستی از وقایع داشته باشیم همه ما در هر شغل و مقامی ناکارآمدی بوجود می آوریم. چه کارمند باشیم یا خبرنگار، چه پلیس یا وکیل و وزیر یا هر شغلی با دایره تاثیر کمتر و بیشتر.

البته در این آشفته بازار، کاسبی دشمنان این مرز و بوم حسابی رونق می یابد. رواج فیک نیوزها، سناریوهای پیچیده و بعضا ساده که مردم ما را به راحتی می فریبد نشان می دهد که مانع بزرگی برای پیشرفت وجود دارد و آن عبارتست از عدم رشد عمومی.

این مساله را شاید بتوان در رویکرد مواجه دولت با مردم توصیف کرد. واقعیت اینست که برخی تصور می کنند دولتها وظیفه پلیسی دارند اما مبانی انقلاب می گوید به جای پلیس بودن باید معلم بود. حاکمیت و کلیه مناسبات و ساختارهای سیاسی و اجتماعی باید جوهره تعلیم و تربیت را در خود داشته باشند.

انتخابات نیز یکی از همین عرصه هاست. عرصه مهمی که مردم در آن بتوانند درست تشخیص دهند و درست تصمیم بگیرند. بلکه مهمتر از نتیجه انتخابات کسب معرفتی است که از این فرآیند می‌توان انتظار داشت.

رهبر معظم انقلاب همواره این مسیر را دنبال کرده اند. یعنی وجه معلمی در همه تصمیماتشان وجود دارد. نوع مواجهه ایشان در فتنه 88، مذاکره با آمریکا، برجام و بسیار دیگری از این سیاستها به وضوح مشخص می کند که برای رهبر انقلاب اسلامی، رشد مردم مهمترین هدف است. حتی به قیمت فرصت دادن چند ساله به جامعه برا پی بردن به اشتباهاتش!.

اما اگر به هر دلیلی مردم نتوانستند درست تصمیم بگیرند آیا می شود به جای آنها تصمیم گرفت؟.

مبانی انقلابی ما این اجازه را نمی دهد. مدرسه ای را تصور کنید که بهترین تجهیزات و بهترین معلم ها را دارد اما محصلی برای فراگیری در آن وجود ندارد. آیا این مدرسه می تواند کارآمد شود؟ و می توان گفت که وظایف خود را به درستی انجام داده است؟.

البته این معلمی لزوما به معنای نگاه از بالا به پائین نیست. همه مردم و مسئولین به تعبیر شهید مطهری توامان باید نسبت به هم معلم و متعلم باشند. فلسفه امر به معروف و نهی از منکر نیز برای همین است. چه بسا بسیاری از مسئولین نیاز به تذکر و هدایت از سمت عامه مردم دارند. بنابراین موضوع هدایت گری وظیفه همه انسانها و مسئولیت ما نسبت به همنوعانمان است.

حالا  برگردیم به سوال اصلی با دوگانه مشارکت کارآمدی چه بکنیم و کدام سمت بایستیم ؟
 با این فرض محتمل که دشمن بیرونی، رسانه های ضدانقلاب و دنباله های داخلی آنها نیز وظیفه حداکثری خود در انحراف افکار عمومی را همچون همیشه انجام خواهند داد، آنچه که از مبانی انقلاب و منویات رهبر معظم انقلاب فهم می شود اینست که اگر جریان انقلابی همچون برخی دوره ها نتواند به هر دلیلی در مواجهه اخلاقی و مستدل با رقیبش مردم را همراه کند، بهتر است در دوگانه کاذب کارآمدی و مشارکت، سمت مشارکت بایستد. چرا که در این صورت ممکن است با رشد و تجربه عموم مردم حاصل از آزمون و خطا و شناخت مجهولات در آینده، پیشرفت کشور ولو با تاخیر چند ساله اتفاق بیفتد اما قطعا با حضور حداقلی مردم چنین هدفی محقق نخواهد شد یا چندان موثر واقع نمی شود.

شاید این تعبیر دقیق تر باشد که دوگانه کارآمدی – مشارکت اساسا گزاره غلطیست. راه کآرامدی از مسیر مشارکت (هوشمندانه) می‌گذرد اما اگر به هر دلیلی این هوشمندی در مقطعی انجام نشد همه نیروهای انقلاب باید سمت مشارکت بایستند ولو به قیمت انتخاب فرد و دولتی مثل دولت مستقر!

انتهای پیام/





منبع خبر

مشارکت یا کارآمدی؛ اگر با مشارکت گسترده فردی مثل حسن روحانی رای آورد چه باید کرد؟ بیشتر بخوانید »

تصمیم خاتمی بر حذف تاجزاده و حجاریان از اتاق فکر اصلاحات/ حضور بازیگر ایرانی ضد انقلاب در جشنواره فیلم فجر +عکس

تصمیم خاتمی بر حذف تاجزاده و حجاریان از اتاق فکر اصلاحات/ حضور بازیگر ایرانی ضد انقلاب در جشنواره فیلم فجر +عکس


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس، بولتن جهان‌نیوز به برخی لایه‌های پنهان اخبار و رویدادهای سیاسی و فرهنگی ایران خواهد پرداخت. سی‌امین شماره این بولتن را در ادامه می‌خوانید:

مناظرات انتخاباتی ۱۴۰۰ چگونه خواهد بود؟

برگزاری مناظرات در انتخابات ۱۴۰۰ در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. گفته شده این ادعا که مناظرات نقش موثری در افزایش مشارکت داشته است توسط برخی کارشناسان مورد تردید قرار دارد. به اعتقاد این کارشناسان در مناظرات برتری هیچ‌یک از نامزدها مشخص نمی شود بلکه نامزدی که قدرت ایجاد شوی تبلیغاتی داشته باشد برنده است و معلوم نیست که نامزد شومن رئیس جمهور خوبی باشد.

برخی دیگر از کارشناسان نیز معتقدند که مناظرات انتخاباتی به بخشی از انتخابات ریاست جمهوری در کشور تبدیل شده و حذف آن مطلوب نیست و راهکار مناسب اصلاح نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت مناظرات انتخاباتی دوره های گذشته است.

تصمیم خاتمی بر حذف تاجزاده و حجاریان از اتاق فکر اصلاحات

بررسی برخی شواهد سیاسی و رسانه ای نشان می دهد که محمد خاتمی برای انتخابات ۱۴۰۰ تمایلی برای نقش آفرینی مستقیم مصطفی تاجزاده و سعید حجاریان در جریان اصلاحات ندارد. اظهارات محمد خاتمی نشان می دهد که او معتقد است که اصلاح طلبان باید برای تبلیغات انتخاباتی اولویت خود را بر مباحث معیشتی و رفع مشکلات مردم بگذارند ولی تاج زاده و حجاریان به دنبال دعواهای تند سیاسی هستند.

برخی از فعالین سیاسی معتقدند محمد خاتمی تلاش می کند با جراحی سیاسی اصلاحات امثال تاج زاده و حجاریان را از اتاق های فکر و تصمیم گیری اصلی جریان اصلاحات دور و از مواضع سیاسی تند آنها به صورت غیر مستقیم و بدون هزینه سیاسی بهره بردای کند. 

جهان نیوز پیش از این نیز در بولتن شماره نه نوشته بود: توییت های افراطی اخیر مصطفی تاج زاده گرچه مکنونات قلبی بخشی از جریان اصلاحات است ولی با روندهای اخیر انتخاباتی جریان اصلاحات به رهبری محمد خاتمی همخوانی ندارد. محمد خاتمی فعالیت های انتخاباتی اخیر خود را در حالی شروع کرده که امیدوار است در دولت آینده حداقل یک سهم شراکتی همانند دولت روحانی داشته باشد.

به اعتقاد برخی از فعالان اصلاح طلب توییت های تاجزاده نه تنها کمکی به تصمیمات انتخاباتی خاتمی نمی کند بلکه روند امنیتی و تند سیاسی نیز علیه اصلاح‌طلبان شکل می دهد. به اعتقاد این فعالان سیاسی روند توییت های تاجزاده نمی تواند مورد تایید خاتمی در شرایط فعلی باشد و با اهداف انتخاباتی وی در تعارض است و انتظار می رود که تاجزاده توسط رئیس دولت اصلاحات توبیخ جدی شود.
 

حضور بازیگر ایرانی ضد انقلاب در جشنواره فیلم فجر

با پخش فیلم «ستاره بازی» شایعاتی درباره بازی ماشالله (مارشال) منش، بازیگر قدیمی ایرانی تبار مقیم آمریکا در این فیلم تائید شد. مارشال(ماشا) منش با بازی در فیلم‌ها و نمایش‌های ضدایرانی دهه ۶۰ شناخته می‌شود. او در فیلم‌های «مهمانان هتل آستوریا» ساخته رضا علامه‌زاده و «سرحد» ساخته پرویز صیاد حضور داشت و یکی از بازیگران نمایش «محاکمه سینما رکس» به کارگردانی پرویز صیاد بود.

در برشی از تئاتر محاکمه سینمارکس به کارگردانی پرویز صیاد، روحانیت را مقصر این آتش سوزی نشان می‌دهند. این بازیگر مقیم آمریکا، در دو دهه اخیر در برخی فیلم‌ها و سریال‌های پربیننده آمریکایی از جمله «دروغ‌های حقیقی»، «دزدان دریایی کارائیب» و «آشنایی با مادر» نقش‌های فرعی داشته است.

لازم به ذکر است، فیلم «ستاره بازی» سال ۹۸ در آمریکا فیلمبرداری شده است. هاتف علمیردانی، کارگردان این فیلم پیشتر نیز فیلم «کلمبوس» را با مضمون مهاجرت به آمریکا ساخته بود.

انتهای پیام/





منبع خبر

تصمیم خاتمی بر حذف تاجزاده و حجاریان از اتاق فکر اصلاحات/ حضور بازیگر ایرانی ضد انقلاب در جشنواره فیلم فجر +عکس بیشتر بخوانید »