انتخابات 1400

پشت پرده حمایت فائزه هاشمی از ترامپ چه کسانی هستند؟/ آخرین وضعیت محبوبیت رئیسی، خاتمی و روحانی

پشت پرده حمایت فائزه هاشمی از ترامپ چه کسانی هستند؟/ آخرین وضعیت محبوبیت رئیسی، خاتمی و روحانی


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس، بولتن جهان‌نیوز به برخی لایه‌های پنهان اخبار و رویدادهای سیاسی و فرهنگی ایران خواهد پرداخت. هیجدهمین شماره این بولتن را در ادامه می‌خوانید.

آخرین وضعیت محبوبیت رئیسی، خاتمی و روحانی

براساس نتایج یک نظرسنجی، ۴۳/۸ درصد مردم گفته اند که به آیت الله رئیسی به احتمال زیاد رای می‌دهند. ۱۶/۹ درصد نیز گزینه تا حدی ، ۷/۹ درصد گزینه کم و ۸/۷ درصد گزینه اصلا رای نمی دهم و ۱۲ درصد هم گزینه نمی دانم و نمی شناسم را انتخاب کرده اند.

میزان محبوبیت افراد هم به ترتیب آیت الله رئیسی ۲۳/۲ درصد، خاتمی ۱۰/۶ درصد، روحانی ۲/۶ درصد، ناطق نوری ۰/۹ درصد بوده است.

پشت پرده حمایت فائزه هاشمی از ترامپ و حمله سردار سلیمانی چیست؟  

سخنان اخیر فائزه هاشمی علیه سردار سلیمانی و حمایت از ترامپ حتی برخی از اصلاح طلبان را نیز مجبور به واکنش کرد. در این میان، شبکه های ماهواره‌ای فارسی زبان نیز با حمایت از مواضع ادعایی فائزه هاشمی و خشنودی او از سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه ایران، اقدام به نمادسازی از فائزه هاشمی در تقابل با نظام کردند.

در همین زمینه، کارشناسان و تحلیلگران نظرات مختلفی را درباره دلیل این گونه ساختارشکنی و موضع‌گیری‌های فائزه هاشمی مطرح کرده‌اند. اما درباره این نوع اظهارات وقیحانه برخی از تحلیلگران مسایل سیاسی دو سوال اساسی از فائزه هاشمی را مطرح می کنند که در صورت جواب از طرف ایشان، می تواند به قضاوت افکار عمومی درباره دلیل حمایت ایشان از ترامپ و تخریب سردار سلیمانی کمک بسیاری داشته باشد.

سوال اول: فائزه هاشمی بگویند در چنده ماه گذشته چند سفر به آمریکا و انگلیس داشته‌اند؟!

سوال دوم: دختر آیت الله هاشمی به صورت مشخص پاسخ بدهند که میزان ارتباط و تاثیر پذیری وی از کاملیا انتخابی‌فرد (سردبیر ایندیپندنت فارسی) و فریبا کمال‌آبادی (یکی از رهبران فرقۀ بهائیت در ایران) چقدر است؟!

انتقال احمدی نژاد از جلسات علمی و گفتگوها به فضای مجازی

محمود احمدی نژاد در سالهای اول دولت روحانی گاها فیلم های از نشست‌های علمی و اظهارات کارشناسی از خود در مورد مسایل کشور منتشر می کرد. بررسی روند مطالب منتشر شده علنی از محمود احمدی نژاد بیانگر این است که بر خلاف گذشته که تلاش میشد تصویر یک کارشناس مسایل اقتصادی و معیشتی از او ساخته شود، اینک بیشتر در فضای مجازی و به گفتگوهای حاشیه ساز مشغول است.

انتهای  پیام/ 





منبع خبر

پشت پرده حمایت فائزه هاشمی از ترامپ چه کسانی هستند؟/ آخرین وضعیت محبوبیت رئیسی، خاتمی و روحانی بیشتر بخوانید »

تکاپوی انتخاباتی نزدیکان روحانی؟/ دلیل اصرار خاتمی برای حضور در انتخابات ۱۴۰۰

تکاپوی انتخاباتی نزدیکان روحانی؟/ دلیل اصرار خاتمی برای حضور در انتخابات ۱۴۰۰


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس، پایگاه خبری و تحلیلی جهان نیوز تلاش خواهد کرد، برخی اخبار و تحلیل های که در رسانه‌ها به هر دلیلی پرداخته نشده را برای مخاطبین خود منتشر کند. بولتن جهان‌نیوز به برخی لایه‌های پنهان اخبار و رویدادهای سیاسی و فرهنگی ایران خواهد پرداخت. هفدهمین شماره بولتن جهان نیوز را در ادامه می‌خوانید:

تکاپوی انتخاباتی نزدیکان روحانی؟

اظهارات شفاف اخیر واعظی به عنوان رئیس دفتر رئیس جمهور و از نزدیکان وی در حزب اعتدال و توسعه در توبیخ فاصله گذاری اصلاح طلبان از دولت تدبیر و امید حاوی پیام جدی انتخاباتی نیز می تواند باشد. واعظی در اینباره خطاب به اصلاح طلبان گفته است: «سال ۹۲ خود خاتمی تصمیم گرفت که عارف کنار برود. الان که وقت انتخابات شده حرف بی‌ربط می زنند. به جای تشکر از بکارگیری اصلاح طلبان در دولت، طلبکار شده‌اند».

با این وجود انتخابات ۱۴۰۰ در راه است و طبیعی است که حزب نزدیک به حسن روحانی نیز فعالیت های انتخاباتی جدی را در برنامه داشته باشد. از سوی خود در سخنان متعدد حاشیه ساز هفته های اخیر حسن روحانی نیز ردپای تاثیرگذاری بر انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ دیده می شود.

حزب اعتدال و توسعه تاکنون موضع رسمی درباره انتخابات ۱۴۰۰ نداشته ولی چهره های اصلی این حزب منجمله محمدباقر نوبخت و محمود واعظی تحرکات سیاسی قابل توجهی داشته اند.  به اعتقاد برخی فعالین سیاسی فاصله گذاری اصلاح طلبان از دولت، می تواند سبب حضور مستقل حسن روحانی و دوستانش در انتخابات ۱۴۰۰ شود و آنها گزینه مستقلی برای ریاست جمهوری معرفی کنند.

از مجموعه مواضع و فعالیت های نزدیکان روحانی می توان برداشت کرد که گزینه مستقل و حتی ائتلافی آنها با اصلاح طلبان در حال حاضر علی لاریجانی خواهد بود. به اعتقاد ناظران سیاسی روی کارآمدن جوبایدن سبب فعالیت بیشتر و مستقل تر حزب نزدیک به حسن روحانی در انتخابات ۱۴۰۰ خواهد شد. 

دلیل اصرار خاتمی برای حضور در انتخابات ۱۴۰۰

محمد خاتمی فعالیت گسترده ای را برای انتخابات ۱۴۰۰ آغاز کرده است. فعالیت انتخاباتی وی با دوری وی از مسایل سیاسی در چنده ماه گذشته چندان همخوانی ندارد. ضمن اینکه در صورتی که بسیاری از چهره های اصلاح طلب به خاتمی و اصلاح طلبان توصیه می کنند که برای بازسازی چهره سیاسی و اجتماعی خود برای مدتی از فعالیت های انتخاباتی و سیاسی فاصله بگیرند، دلیل اصرار خاتمی برای ورود به انتخاباتی که احتمال شکست در آن بسیار بیشتر از هر زمانی دیگری است، چیست؟!

به اعتقاد برخی از فعالین سیاسی اصلاح طلب دلیل اصرار خاتمی برای حضور در انتخابات ۱۴۰۰ مساله مرگ و زندگی برای جریان اصلاحات هست. این فعالین سیاسی معتقدند که اصلاح طلبان باید یا گزینه مستقل و یا گزینه ائتلافی در انتخابات داشته باشند و  کنار کشیدن از انتخابات مساوی با حذف شدن کامل از تحولات سیاسی و حکومتی خواهد بود. این چهره ها تاکید دارند که اصلاح طلبان در صورت کناره گیری از انتخابات نه تنها از تحولات و اثرگذاری در مسایل سیاسی و حکومتی حذف خواهند شد بلکه به جریانی همانند جبهه ملی تبدیل خواهند شد که هشت سال دیگر بسیاری از افکار عمومی دیگر یا شناختی از آنها ندارند و یا اساسا اثر سیاسی برایشان تصور نیست.

مهمترین مشکل کشور از منظر مردم

بر اساس یک نظرسنجی صورت گرفته شده  جواب مردم درباره مهمترین مشکل کشور ۷۰/۸ درصد مشکلات اقتصادی نظیر گرانی و بیکاری، ۸/۲ درصد مفاسد اقتصادی و اداری در دستگاههای دولتی، ۲ درصد تحریم و فشارهای خارجی، ۲ درصد تبعیض و بی عدالتی، ۰/۳ درصد کافی نبودن آزادی ها و عدم رعایت حقوق شهروندی، ۱۴/۹ درصد سایر موارد و ۱/۸ درصد بدون جواب بوده است.

منبع: جهان نیوز

انتهای پیام/





منبع خبر

تکاپوی انتخاباتی نزدیکان روحانی؟/ دلیل اصرار خاتمی برای حضور در انتخابات ۱۴۰۰ بیشتر بخوانید »

در حلقه عشّاق مالزی و دوبی چه گذشت!؟ / "آه" راننده‌تاکسی‌ها و لبوفروش‌ها گرفت!

در حلقه عشّاق مالزی و دوبی چه گذشت!؟ / "آه" راننده‌تاکسی‌ها و لبوفروش‌ها گرفت!


سرویس سیاست مشرق – «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

*** 

از مروّج برجام تا منتقد برجام

“آه” راننده‌تاکسی‌ها و لبوفروش‌ها گرفت!

محمود سریع‌القلم، از استادان اصلاح‌طلب و فردی که گفته می‌شود سمت مشاورت رئیس‌جمهور روحانی را نیز بر عهده داشته است، به تازگی طی یادداشتی که سایت جماران آنرا منتشر کرد در اشاره به سیاست‌های آمریکا در دوران جو بایدن نوشته است:

“دلیل اصلی که این نویسنده حتی قبل از جشن های خیابانی در تهران، ناکامی برجام را پیش بینی می کرد ناشی از نادیدهِ گرفته شدنِ مسایل بنیادی اختلافاتِ ایران و آمریکا در مذاکراتِ برجام بود. اصولاً توافقات موردی ایران و آمریکا بدونِ در نظر گرفتن کلیتِ روابط، دوام نخواهد داشت! “[۱]

*آنچه که افکار عمومی جامعه ایرانی از آقای سریع‌القلم می‌داند اتفاقا نه مخالفت با برجام یا پیش‌بینی شکست آن که اتفاقا کارچاق‌کنی برای برجام، تلاش برای بسترسازی پیرامون آن و تقلای آشکار برای بازی دادن افکار عمومی در بحث مذاکرات هسته‌ای است.

این استاد سریع‌القلم بود که روزی از روزهای سال ۹۲ و در بحبوحه تأکیدات دولت آقای روحانی بر “توافق نهایی با غرب” که بعدها برجام نامیده شد؛ لوله اسلحه را به سمت منتقدان و مردم گرفت و گفت: صدا و سیمای ما هم متاسفانه به این جریان کمک می‌کند. از یک لبوفروش یا راننده تاکسی که تمام روز را سرگرم حل مشکلات معیشتی‌اش است، درباره جریان هسته‌ای نظرخواهی می‌کند. بنابراین صدا و سیما اصالتا یک نهاد پوپولیستی است و به جلوگیری از رشد عقلی و استدلالی جامعه کمک می‌کند. [۲]

و یا همین آقای سریع‌القلم بود که در روزهای سرسمتی از پیروزی رئیس‌جمهور روحانی و زمینه‌سازی برای برجام از این می‌گفت که آمریکا دیگر در فکر براندازی ایران نیست، خودکفایی معنا ندارد و ایران باید بپذیرد که یک قدرت میان‌پایه است.

جالب است که سریع‌القلم پس از مشاهده بی‌دستاوردی برجام نیز نه به “عذرخواهی” که به بازی در پروژه معطل‌نگه داشتن افکار عمومی رو آورد و طی اظهاراتی در سال ۹۴ اظهار کرد: در اجلاس اخیر داووس سرمایه گذاران خارجی می‌گفتند که ما منتظر نتیجه انتخابات دوره بعدی ریاست جمهوری ایران هستیم و بعد جدی وارد مذاکره برای سرمایه‌گذاری می‌شویم!

او گفته بود: این نشان می‌دهد که اگر آنها سرمایه‌گذاری هم می‌کنند نگران آینده هستند، چون تجربه تغیییر سیاست‌ها را در دوران اقای احمدی‌نژاد دیده‌اند. [۳]

مع‌الوصف شاهدیم که آقای سریع‌القلم با وجود این سابقه محرز اما با یک پشتک واروی آشکار سیاسی و “عوض کردن جای شهید و جلاد”؛ امروز که تشت رسوایی برجام با صدای بلندی از بام افتاده اظهار می‌دارد که او نیز در جرگه پیش‌بینی‌کنندگان شکست برجام بوده است!

جالب توجه است که سایت رجانیوز طی یادداشتی در سال ۹۶ با اشاره به طرح یک انتقاد از سریع‌القلم به روند توافقات خارجی دولت آقای روحانی نوشته بود:

“آیا احتمال دارد که تداوم روند فعلی به وضعیتی منجر شود که حتی سریع‌القلم نیز به جرگه لبوفروشان و رانندگان تاکسی بپیوندد؟ “[۴]

می‌توان اذعان کرد که امروز و در سال ۹۹؛ آن روز رسیده است و البته بدون آنکه کسی از محمود سریع‌القلم و امثال او شنوای “عذرخواهی” باشد.

***

به اسم جوانان، به کام باورهای ۳۰ سال قبل!

در حلقه عشّاق مالزی و دوبی چه گذشت!؟

محمدصادق خرازی، فعال چپ و دبیر کل حزب ندای ایرانیان در سخنانی در کنگره اخیر این حزب اصلاح‌طلب با بیان اینکه مشکل این کشور (یعنی ایران!) این است که یک ماهاتیر محمد ندارد که درد مردم را بفهمد، گفت: ماهاتیر محمد همزمان با نخست‌وزیری میرحسین نخست وزیر شد. مردم در فقر مطلق بودند و روی درختان می‌خوابیدند. اکنون ببینید که مالزی چه شرایطی داشته و در تراز جهانی قرار دارد.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از ایلنا، وی با اشاره به پیشرفت دبی نسبت به ۴۰ سال پیش تصریح کرد: این همان دبی چند سال پیش است که طوفان رمل جاده‌های آن را می‌پوشاند؟ دبی بر اساس عقل خردمند ساخته شده است. درست است که خارجی‌ها به آنها کمک کردند اما عقلی آن را خواسته است که آنها توانستند.

خرازی در اظهارات خود همچنین برخی انتقادات را نیز نسبت به اصلاح‌طلبان مطرح می‌کند و می‌گوید: بزرگترین مشکل، حضور پدرخوانده ها در تمام گروه‌های مرجع و گروه‌های کوچک سیاسی و همچنین در محفل‌هایی است که به صورت مافیا سایه خودشان را در احزاب چپ و راست انداخته‌اند و باز هم آنها می‌خواهند تصمیم بگیرند.[۵]

*آنچه که آقای خرازی به زبان آورده است همان ترّهات حزب کارگزاران و چپ‌های سنتی در ابتدای دهه ۷۰ است.

حرف‌هایی که موجب می‌شد برخی مدیران چپ سفرهایی را به مالزی داشته باشند و هر بار با به به و چه‌چهی فزون‌تر به ایران بازگردند و از این بگویند که ما چرا از آنها پیروی نمی‌کنیم!؟

و دست آخر نیز همین حرف‌ها بود که دولت‌هایی مثل اصلاحات و اعتدال را در دامن رأی مردم گذاشت بی‌آنکه هیچ خاطره خوبی از آنها برجای بماند.

از طرفی گویا قرار است حزب ندا با محوریت همین تفکرات نیز در انتخابات شرکت کند و مومیایی‌های جدیدی را به مردم تحویل بدهد…

جالب آنکه بر اساس تازه‌ترین رنکینگ اقتصادهای جهانی؛ اقتصاد جمهوری اسلامی ایران در رتبه ۲۲ دنیا قرار دارد اما اقتصاد مالزی در جایگاه چهلم است!

سیدامیر سیّاح، کارشناس مسائل اقتصادی چندی قبل در همین رابطه نوشت: “۲۰ سال پیش مالزی و ماهاتیر محمد کعبه آمال تکنوکرات‌های ایران شده بود. با حسرت از قول ماهاتیر می‌گفتند با انتقال فناوری از غرب، مالزی را تا۲۰۲۰ یک قدرت جهانی میکند. او پستان گاو را گرفته و ما شاخش را!

۲۰۲۰ تمام شد و اقتصاد ایران بدون نفت و با وجود همه فشارها، ۲۲ام و مالزی چهلم دنیاست. [۶]

فؤاد ایزدی، از کارشناسان مسائل بین‌المللی هم چندی قبل با انتشار جدیدترین پیش‌بینی صندوق بین‌المللی پول از وضعیت رشد GDP در میان کشورهای جهان در یک توییت نوشت:

“اگر ملاک رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) و برآورد صندوق بین‌المللی پول باشد وضع جمهوری اسلامی ایران بهتر از کشورهای زیر است:

عربستان

رژیم صهیونیستی

امارات

کویت

عمان

عراق”

مسئله دیگر نیز این است که ایران اسلامی یک کشور صاحب هژمون در جهان است که از متحدان خود ولو در قلب اروپا (اشاره به جنگ بوسنی) دفاع سیاسی و اقتصادی و نظامی می‌کند و مرزهای گفتمانی او از مرز چین و دشت قبچاق در شرق تا سواحل مدیترانه در غرب و حتی در آمریکای لاتین گسترانیده شده است.

فلذا مقایسه چنین هژمونی بزرگی با کشورهای میکروسکوپی مثل مالزی یا دوبی که به نسبت ایران هیچ تأثیر یا توانایی خاصی در جهان پیرامون ندارند؛ یک اشتباه فلسفی آشکار است.

اینکه چرا گروه‌ها و رجال اصلاح‌طلب در بیان این حقایق دچار لکنت هستند، بهروزی خود را در سیاه‌نمایی از نظام اسلامی می‌جویند و ایضا حاضر به بحث و صحبت و پیرامون اشتباهات گفتمانی خود نیستند! مقوله‌ای است که امثال آقای خرّازی باید برای جوانان حزب ندای ایرانیان توضیح بدهد.

***

آخوندی:

دولت رسمی منفعل شده و قادر به تصمیم گیری نیست

عباس آخوندی، وزیر سابق مسکن و از فعالان فتنه ۸۸ به تازگی طی اظهاراتی در کنگره حزب ندای ایرانیان گفته است: ما با یک شبکه عجیبی مواجه هستیم که مستقل از جامعه است و هیچ نیازی به جامعه و پاسخگویی به آن ندارد و همه ارتباطات آن زیر زمینی و مخفیانه‌ است. ‌ درنتیجه من فکر می‌کنم اکنون که در آستانه انتخابات هستیم باید ماهایی که جوانی و زندگی خود را برای انقلاب گذاشتیم این روند را برای مردم توضیح دهیم و بگوییم که نتیجه این فرآیند این شده که دولت رسمی منفعل شده و قادر به تصمیم گیری نیست.

او می‌افزاید: دولت اکنون در ضعیف ترین حالت است. امروز قوه قضائیه، مجلس و یا نهادی مانند مجمع تخشیص مصلحت نظام به یک قوه در برابر دولت تبدیل شده‌اند و اساساً ما امروز پنج دولت داریم و در عمل با پدیده بی‌دولتی مواجه هستیم.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از ایلنا، وزیر سابق راه و شهرسازی با بیان اینکه این شرایط نشان می‌دهد که یک عدم قطعیت بر کشور حاکم است، گفت: بین ایرانی‌ها بیشترین چیزی که مبادله می‌شود، “چه خبر است؟ “؛ صبح که از خواب بر می‌خیزند، میپرسند، چه خبر است؟ چرا که این ملت هر لحظه منتظر یک اتفاق هستند.  این یعنی اینکه عدم قطعیت مطلق وجود دارد و در این شرایط امکان سرمایه‌گذاری اجتماعی، سیاسی و اقتصادی وجود ندارد. نمی‌دانید که فردای شما چه خبر است. حال می‌خواهید چند میلیارد دلار در این جامعه سرمایه‌گذاری انجام شود؟ [۷]

*اظهارات آقای آخوندی در بحث دولت مخفی و غیر رسمی تنها با یک انگاره کاملا ساده رد می‌شود و آن اینکه فرضا اگر نه ۵ دولت که تنها یک دولت در سایه هم در ایران داشتیم؛ بدیهی بود که دستی قوی از درون این دولت پیدا شود تا به سیاست‌های غلط آقای آخوندی در بحث مسکن تودهنی بزند و اجازه گران شدن چند صد درصدی مسکن در دوران وزارت ایشان را ندهد!

اما این اتفاق رخ نداد چون پای هیچ دولت در سایه‌ای در میان نیست و دولت و وزرای دولت حاضر در ساختمان پاستور بر بیش از ۹۵ درصد از اجرائیات و بودجه کشور استیلا دارند.

به سخن دیگر اینکه اگر دولت رسمی قادر به تصمیم‌گیری نیست پس چگونه آخوندی بعنوان یک عضو دولت رسمی توانست یک‌شبه چنین بلای بزرگی را بر سر قیمت مسکن و اضلاع مختلف آن بیاورد!؟

اظهارات آقای آخوندی در واقع یک فرار رو به جلو برای پاسخ ندادن به افتضاحی است که ایشان و دوستان ایشان در دولت اعتدال به وجود آوردند و موجب کوچک شدن سفره‌های مردم شدند.

جالب است که یکی از ارکان اصلی بروز بلیّه عدم قطعیت در ابعادی از اقتصاد ایران که آخوندی مدعی آن شده؛ همین آقایان و کارنامه مدیریتی همینان است و مقصّرتراشی از باب اشتباهات یا شاید جرم‌های رخ داده در دولت اعتدال؛ یکی از زوایای پنهان این فرار رو به جلو محسوب می‌شود.

به تازگی حرف و حدیث‌هایی مبنی بر پیگیری قانونی سوء مدیریت‌های آخوندی در دوران حضور او در وزارت مسکن مطرح شده است.

***

1_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1491826

2_ https://www.dana.ir/37803

3_ https://www.jamnews.com/detail/News/631163

4_ http://kayhan.ir/fa/news/122138

5_ https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1024877

6_ mshrgh.ir/1162391

7_ https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1024896



منبع خبر

در حلقه عشّاق مالزی و دوبی چه گذشت!؟ / "آه" راننده‌تاکسی‌ها و لبوفروش‌ها گرفت! بیشتر بخوانید »

اکثریت اصلاح‌طلبان از لاریجانی حمایت می‌کنند/ احتمال کاندیداتوری سیدحسن خمینی صفر است

اکثریت اصلاح‌طلبان از لاریجانی حمایت می‌کنند/ احتمال کاندیداتوری سیدحسن خمینی صفر است


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز گفت‌وگویی با سید مصطفی هاشمی‌طبا انجام داده است که بخش‌های مهم آن در ادامه می‌آید.

احتمال کاندیداتوری سیدحسن خمینی صفر است

– احتمال کاندیداتوری آقای سیدحسن خمینی را صفر می‌دانم. من اطمینان دارم که ایشان تمایلی به کاندیداتوری ندارد. بنابراین بحث اجماع بر روی ایشان هم معنا ندارد.

اصلاح‌طلبان درباره جهانگیری به اجماع نمی‌رسند

– آقای جهانگیری بدش نمی‌آید که کاندیدا شود. استنکافی نکرده است و ممکن است که کاندیدا شود.

– به نظر من اصلاح‌طلبان درباره او به اجماع نمی‌رسند. چون مخالف هم بین اصلاح طلبان دارد و این طور نیست که همه با ایشان موافق باشند.

– برخی فکر می‌کنند که جهانگیری رای آوری ندارد و یا اینکه اگر رای بیاورد بتواند کاری که لازم است را انجام دهد؛ بنابراین شاید اکثریت با او موافق باشند، اما مورد اجماع نیست.

اکثریت اصلاح‌طلبان با لاریجانی ائتلاف می‌کنند

– ائتلاف با لاریجانی بعید نیست. به نظر می‌رسد که اکثریت اصلاح‌طلبان با لاریجانی ائتلاف می‌کنند البته اگر خودش بخواهند، شاید هم نخواهد.

– به نظر من اگر از سوی طیفی از اصلاح‌طلبان و طیفی از اصولگرایان حمایت شود، احتمال رای‌آوری هم دارد.

عارف نباید وارد شود

– آقای عارف نباید وارد شود. او یک شخصیت علمی است. البته هر کسی که بیاید، نمی‌تواند کاری کند. عارف هم اگر بیاید نمی‌تواند کاری کند پس بهتر است که همان شخصیت عملی را برای خود حفظ کند و کاندیدا نشود.
 

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس، صحبت‌های هاشمی‌طبا درباره سیدحسن خمینی در حالی است که روزنامه‌های زنجیره‌ای اصلاح‌طلب از جمله شرق و اعتماد طی روزهای گذشته در یک فضاسازی هماهنگتیترهایی مانند «سید حسن خمینی می‌تواند نامزد اجماعی باشد؟» و «تا ۱۴۰۸ با یادگار امام؟»(!) را برای گزارش‌های خود انتخاب کردند.

این فضاسازی در حالی انجام می‌شود که بنا بر برخی اخبار موثق، ترغیب افراد مشابه برای نامزدی- با احتمال رد صلاحیت شدن- مورد تأکید پدرخوانده‌های طیف مدعی اصلاح‌طلبی قرار گرفته تا با قربانی شدن آنها، بتوان برای نامزد نهایی این طیف فضاسازی کرد و به جای پاسخگویی به کارنامه بسیار منفی اصلاح‌طلبان در دولت یازدهم و دوازدهم، مجلس دهم و همچنین شورای شهر تهران، به مظلوم‌نمایی درباره رد صلاحیت‌ها پرداخت.

این نکته هم گفتنی است که تیتر مطایبه‌آمیز روزنامه اعتماد (تا ۱۴۰۸ با…) برخلاف واقعیت‌های افول گسترده پایگاه اجتماعی مدعیان اصلاح‌طلبی است چنان که نفر اول فهرست‌های مختلف این طیف در انتخابات مجلس (مجید انصاری) تنها توانست ۶۷ هزار رأی کسب کند.



منبع خبر

اکثریت اصلاح‌طلبان از لاریجانی حمایت می‌کنند/ احتمال کاندیداتوری سیدحسن خمینی صفر است بیشتر بخوانید »

محسن رضایی: سال ۹۲ گفته بودم کلید روحانی پول ملّی را بی‌خاصیت می‌کند

محسن رضایی: سال ۹۲ گفته بودم کلید روحانی پول ملّی را بی‌خاصیت می‌کند


گروه سیاسی خبرگزاری فارس: کاهش ارزش پول ملّی، واقعیت آزاردهنده این روزهای مردم ایران است. البته مشکلات اقتصادی کشور به کاهش ارزش پول ملّی منحصر نمی‌شود. منظومه‌ای از مشکلات اقتصادی دست به‌دست هم داده تا بیش از هر زمان دیگری نیاز به جراحی‌های اقتصادی در کشور احساس شود.

درباره وضعیت اقتصادی کشور محسن رضایی نظراتی دارد؛ فرمانده سپاه دوران دفاع مقدس معتقد است باید در اقتصاد چندین تحول پولی، تولیدی و تجاری صورت گیرد. در غیر اینصورت هشت سال آینده فشارهای اقتصادی بر مردم بیشتر می‌شود.

رضایی که تعیین نرخ ارز ۴۲۰۰ تومانی را یکی از اشتباهات دولت می‌داند، خاطره‌ای را تعریف می‌کند که در آن نسبت به تعیین اشتباه نرخ ارز به اسحاق جهانگیری هشدار داده بود.

وی که در انتخابات سال ۸۸ شعار دولت فدرال را مطرح کرد، اکنون نیز معتقد است که باید سیاست ایالتی را در کشور دنبال کرد و سیاست‌های اقتصادی را متناسب با هر ایالت به‌کار بست.

آنچه پیش رو دارید، متن کامل گفت‌وگو با محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام است.

یکی از موضوعات مهمی که این روزها با آن مواجه هستیم، مسئله سیاست های مالی است. شرکت‌ها خصوصی شده‌اند و صادرات و واردات هم دارد انجام می‌شود. قوانین را هم برخی دور می‌زنند و بار تمام این مشکلات بر دوش مردم افتاده است. کار به جایی رسیده که در کف جامعه خط فقر به کارمندان رسیده است. حال شما کسانی را در نظر بگیرید که کار ندارند و یا کارگر فصلی هستند. با شیوع کرونا اوضاع نامساعدتر هم شده است. با توجه به این واقعیت‌ها راهکار شما برای عبور از این وضعیت چیست ؟

باید گفت مسئله اقتصاد در ایران یک درد بزرگ تاریخی ماست. ما در علم اقتصاد چند دانشِ پایه‌ای داریم و ده‌ها رشته و دانش تخصصی اقتصادی با آنها مرتبط هستند. مثلاً اقتصاد توسعه یک علم بنیادین است. اقتصاد کلان، اقتصاد خرد و تجارت اینها علوم بنیادین اقتصاد است. ما در همه این علوم بنیادین مشکل داریم. مثلاً در بحث توسعه از ۳۰۰ سال پیش به این سو ایران شروع به کوچک‌تر شدن کرد. ما تا ۲۲ بهمن ۵۷ مرتب کوچک شدیم. مثل یک تکه برف مرتب آب می‌شدیم. هم از نظر جغرافیایی و اقتصادی و فرهنگی و هم سیاسی.

۴۰ سال است آمریکا به‌دنبال این است که ملّت ایران را بخواباند​

در ۲۲ بهمن در حقیقت یک قیامی صورت گرفت که ما سرپای خودمان بلند شدیم و راه افتادیم و تمام تلاش‌های غرب، آمریکا و اروپا در این چهل سال این بوده که دوباره ما را بنشانند و بخوابانند. روحیه یأس و اینکه ما بدون غرب نمی‌توانیم را تزریق می‌کنند. در مسایل سیاسی و دفاعی و امنیتی الحمدلله قدرتمان را بدست آوردیم. ولی در اقتصاد ما تحولی صورت نگرفته است. کارهای فیزیکی فراوانی شده؛ پول نفت آوردیم به پیمانکار دادیم و گفتیم اتوبان و جاده بکش و ساختمان بساز. ولی کارهای فیزیکی اقتصاد نیست، فعالیتهای عمرانی است.

اقتصاد، دانشِ مربوط به رفتار اقتصادی و هدایت و تجمیع آنها و جلوگیری از بحرانهای اقتصادی است. دانشِ روابط بین فعالیتهای اقتصادی و هم‌افزایی آنهاست. مطالعه رکود، تورم، بیکاری و رشدهای اقتصادی است. اقتصاد توسعه دانشی است که سند چشم انداز آینده ایران را پیاده‌سازی کند. متأسفانه تمام دولت هایی که آمده اند نفهمیدند که در این چشم انداز «ایران ۱۴۰۴» نظام چه گفته و چگونه باید اجرا شود.

برخی از دولتمردان درباره سند چشم انداز گفته بودند این سند چند صد صفحه است؛ واقعا همینطور است؟

ببینید؛ کل سند چشم انداز یک صفحه A۴ است. وقتی برخی دولتمردان آن را چند صد صفحه می‌دانند چه انتظاری از آنها در پیگیری آن می‌توان داشت.

در چشم انداز، ایران باید قدرت اول منطقه از نظر علم و فناوری و اقتصاد باشد و هویت ملّی خودش را حفظ کند و الهام بخش در جهان اسلام باشد. تعامل موثر و سازنده در روابط بین‌الملل داشته باشد.

کل سند چشم انداز یک صفحه A۴ است. وقتی برخی دولتمردان آن را چند صد صفحه می‌دانند چه انتظاری از آنها در پیگیری آن می‌توان داشت.

جالب است که آنقدر نگاه ابتکاری و راهبردی در سند تنظیم شده است که ما یک واژه ژئوپولتیکی درست به‌جای واژه خاورمیانه ساختیم. ما گفتیم ایران در منطقه آسیای جنوب غربی باید در سال ١٤٠٤ به کشور اول اقتصادی و علمی و فن آوری تبدیل شود.

نوآوری راهبردی دیگر که در تحلیل چشم انداز به‌کار گرفتیم واژه «کمربند طلایی» بود که از افغانستان، ایران عراق و سوریه تا مدیترانه کشیده می‌شد.

اگر کمربند طلایی منطقه را در دست بگیریم بر قدرت‌های بین‌المللی هم تأثیر می‌گذاریم

اگر دقت کنید اکثر حوادث ۲۰ سال گذشته در این کمربند اتفاق افتاده است. در همان موقع توضیح دادیم که اگر قدرتی بر این کمربند مسلّط شود می‌تواند کل منطقه را اداره کند. هر چند ما یک کشور دارای قدرت بین الملل نیستیم اما می‌توانیم با حضور در این کمربند روی قدرت های بین الملل تاثیر بگذاریم. هیچ رئیس جمهوری را ما ندیدیم که به این مسئله توجه کرده باشد. نفهمیدند چه شد و واقعاً در این جهت نرفتند و به این سمت حرکت نکردند.

اگر موافق باشید برگردیم به بحث نوسانات اقتصادی و توضیحات تکمیلی را بیان بفرمایید…

بله، نوساناتی که در ایران اتفاق می‌افتد به چند عامل بستگی دارد؛ اول، عوامل زیرساختی است که اساساً ریل‌گذاری اقتصادی درست نیست. دوم، عوامل ساختاری و سوم، مدیریتی.

قبل از تعیین ارز ۴۲۰۰ تومانی به جهانگیری هشدار داده بودم

وقتی زیرساختها و ساختارها را درست نمی‌کنند سیاست ارزی اشتباهی را در پیش می‌گیرند و ارز را ۴۲۰۰ تومان تعیین می‌کنند. فروردین ۱۳۹۷ که مسئولین برای تبریک عید خدمت آقا رفته بودیم آقای جهانگیری کنار من نشسته بود. من به آقای جهانگیری گفتم شنیدم یک محاسبه‌ای دارید می‌کنید، بعد گفتم نرخ ارز را اشتباه تعیین نکنید. تقریباً یکی دو هفته بعد آمدند و نرخ ارز را ۴۲۰۰ تومان تعیین کردند.

اقتصاد هم مثل هر چیز دیگر قاعده دارد. قاعده ها را رعایت نمی‌کنند. ما یک اصطلاحی داریم در بحث سیاست های پولی که آیا ما سیاست های پولی را مصلحتی رعایت کنیم و یا بر اساس قواعد پولی باشد. یک نفر به نام تایلور (Fredrick Winslow Taylor) آمده یک معادله داده که با کمک آن معادله می‌شود نرخ  بهره بانکی را تنظیم کنند و ازدهه ۱۹۸۰ تا به‌حال تورم به طور کامل از غرب بیرون رفت. دهه ۸۰ قرن گذشته میلادی کجا سال ۲۰۲۰ کجا؟ در حالیکه از دهه ۷۰ تا دهه ۸۰ قرن گذشته میلادی  تورم‌های ۱۵ درصدی هم در اروپا وجود داشت. بالاخره اقتصاد هم یک علم است و قواعد دارد. این آقایان این قواعد را خوب رعایت نمی‌کنند، نتیجه‌اش هم این می‌شود که این نوسانات به‌وجود می‌آید.

چرا اقتصاد ملّی ما تا کنون توسعه نیافته است؟

ایران بزرگِ اقتصادی نیاز به یک حکمروایی جدید دارد. با دولت های گذشته و با جناحی برخورد کردن نمی‌شود به این مهم دست یافت. من مخالف جناح‌های سیاسی نیستم. جناح‌های سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب در چارچوب قانون اساسی باشند ولی مسئله ما یک قیام است؛ یک تغییرات اساسی و فراجناحی.

ایران بزرگِ اقتصادی نیاز به یک حکمروایی جدید دارد. با دولت های گذشته و با جناحی برخورد کردن نمی‌شود به این مهم دست یافت. من مخالف جناح‌های سیاسی نیستم. جناح‌های سیاسی اصولگرا و اصلاح‌طلب در چارچوب قانون اساسی باشند ولی مسئله ما یک قیام است؛ یک تغییرات اساسی و فراجناحی.

هر کسی از هر جناحی می‌خواهد باشد. نظام و سیاست های کلی نظام را قبول داشته باشد و واقعاً و صادقانه سینه خود را سپر مشکلات کند. ما دستش را می‌بوسیم، چرا نبوسیم؟ ما که نمی‌خواهیم برای خودمان کار کنیم؛ یا برای اسلام کار می‌کنیم و یا برای مردم. اگر کسی خواست برای اسلام کار کند ما باید مانعش شویم؟!

اگر کسی بخواهد صادقانه برای مردم کار کند ما شرعاً نمی‌توانیم مانع تلاش آنها شویم. ما باید این‌ها را تشویق کنیم. البته ممکن است عده ای آدم‌های سیّاس سیاسی باشند و بیایند در داخل کشور با ضد انقلاب تبانی کنند علیه انقلاب، باید حساب این‌ها را از آدم‌های مخلص و صادق، ولو با نظرات مختلف جدا کنیم.

به جای رفراندوم، قیام ملّی در چارچوب قانون و بیانیه گام دوم می‌خواهیم

لذا به همین دلیل است که من معتقدم این مسئله قیام هم در دولت و هم در جامعه باید انجام شود. جناح‌های سیاسی هم باشند و بیایند کار کنند ولی ما باید فراتر از جناح‌های سیاسی در ۱۴۰۰ ظهور و کار کنیم. من فکر می‌کنم ۱۴۰۰ را تبدیل به یک قیام کنیم. کشور ما نیاز به رفراندوم ندارد.کشور ما نیاز به یک قیام در چارچوب قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی و بیانیه گام دوم دارد که آن موانع بزرگی که بر سر راه مانده را با بسیج مردم برطرف کنیم.

آیا موافقید بخشی از آن تیمی که قرار است با آن همکاری کنید از قبل اعلام شود؟

بله کاملاً موافقم. البته حالا شاید لازم نباشد که بگوییم چه کسی برای چه کاری، بلکه ما باید احترام به مجلس داشته باشیم. در حدود پانصد پست در دولت، مهم و کلیدی است.

در حدود پانصد پست در دولت، مهم و کلیدی است. درصدد جمع‌آوری ۱۰ هزار نفر هستم که از فرمانداری و بخشداری و استانداری و بسیاری از فعالیت های جدیدی که تعریف می‌کنیم را در بر بگیرند. حتماً هیات دولت جزو برجستگان اینها خواهد بود که باید با یک فرمولی معرفی کنیم.

درصدد جمع‌آوری ۱۰ هزار نفر هستم که از فرمانداری و بخشداری و استانداری و بسیاری از فعالیت های جدیدی که تعریف می‌کنیم را در بر بگیرند. حتماً هیات دولت جزو برجستگان اینها خواهد بود که باید با یک فرمولی معرفی کنیم.

اطرافیان شهید بهشتی می‌گفتند اول انقلاب ایشان اگر جایی می‌رفتند و جوانی را می‌دیدند بدرد بخور است اسم آنان را می‌نوشتند. شهید بهشتی به کادرسازی اعتقاد داشت…

شهید بهشتی به کادرسازی بسیار اعتقاد داشت. من نیز به کادرسازی بسیار اعتقاد دارم. در تمامی دوران زندگیم افراد مستعد جوان را پیدا کرده و آنها را با کمک خودشان ساخته ام. مثلاً شهید قاسم سلیمانی فرد گمنامی بود که با وجود اینکه همشهری آقای هاشمی رفسنجانی بود ولی آقای هاشمی او را نمی‌شناخت. اما او را با کمک شهید حسن باقری پیدا کردیم و رشد کرد تا تبدیل به یک قهرمان ملی شد. از این جوانان با استعداد و مخلص و گمنام در کشور وجود دارند که می‌توانند کارهای بزرگ انجام دهند.

شما درباره مسائل افزایش نرخ ارز که روی معیشت مردم تاثیر مستقیم گذاشته چه برنامه‌هایی برای رفع این معضل دارید؟ الان این معضلی ست که واقعاً در جامعه هر روز با آن درگیریم…
 

سال ۹۲ گفتم کلید روحانی پول ملّی را بی‌خاصیت می‌کند

شما در انتخابات سال ۹۲ دیدید که در مقابل کلید آقای روحانی من یک اسکناس هزار تومانی را بلند کردم و اعلام کردم که کلید آقای روحانی پول ما را بی‌خاصیت می‌کند. آب رفتن و بی ثباتی ارزش پول ملی در مقابل پولهای خارجی چند عامل اصلی دارد.

بازار پول و بازار ارز و و بازار کالاها و خدمات ایرانی ارزش پول ملی را رقم می‌زند. هرسه بازار از دو عامل اصلی یعنی تولید ملی و نقدینگی متأثر است. یعنی از یک طرف نقدینگی مرتب دارد افزایش پیدا می‌کند که یک کفه ترازو است. یک کفه دیگر ترازو کالاها و خدمات ایرانی است. رشد تولید ملی ما کمتر از رشد نقدینگی است.

بین رشد نقدینگی و رشد تولید ملی ما یک شکاف روبه رشد وجود دارد. شکاف بین تولید ملی و حجم نقدینگی باعث می‌شود که پول ملی ما مرتب تضعیف شود. پول ملی وقتی تضعیف شود قیمت پول‌های خارجی مثل دلار بالا می‌رود. از طرف دیگر قیمت کالاها هم بالا می‌رود.

دولت و بانک‌ها نقدینگی را افزایش می‌دهند و آمریکا از ورود ارز به بازار داخلی ایران جلوگیری می‌کند. از طرف دیگر آمریکا و دولت روحانی رشد تولید ملی را منفی کردند. بنابراین نقدینگی رو به افزایش است و تولید ملی رشد منفی دارد. در نتیجه شکاف عمیقی به وجود آمده است. هزینه این شکاف را پول ملی با لاغر و ضعیف شدن می‌دهد.

نکته مهم این است که دولت و بانک‌ها نقدینگی را افزایش می‌دهند و آمریکا از ورود ارز به بازار داخلی ایران جلوگیری می‌کند. از طرف دیگر آمریکا و دولت روحانی رشد تولید ملی را منفی کردند. بنابراین نقدینگی رو به افزایش است و تولید ملی رشد منفی دارد. در نتیجه شکاف عمیقی به وجود آمده است. هزینه این شکاف را پول ملی با لاغر و ضعیف شدن می‌دهد. لاغر شدن پول ملی باعث کاهش قدرت پولی شد و هفتاد میلیون از جمعیت ما سیلی خوردند. تحریم اقتصادی و ناکارآمدی دولت به گوش ملت ایران سیلی زدند.

راه حل اینکه مردم بیشتر از این سیلی نخورند چیست؟

باید ۳ تحول در اقتصاد ایجاد کنیم

باید در اقتصاد چندین تحول پولی، تولیدی و تجاری صورت گیرد. در غیر اینصورت هشت سال آینده فشارهای اقتصادی بر مردم بیشتر می‌شود.

ببینید؛ ۵۰ سال است که پول ملی ما در حال سراشیبی و لاغر شدن است. باید ثبات ارزش پول ملی را ایجاد کنیم. پایان بدهیم به سراشیبی ارزش پول ملی. به چه طریقی باید پایان بدهیم؟ تولید ملی ما باید جهش پیدا کند.

اگر تولید ملی جهش پیدا کند هم پول ملی تقویت می شود و هم قیمت پول های دیگر در برابر پول ملی ما تثبیت می‌شود. یعنی دلار اکنون همان مقدار ارزش دارد که ۵ سال دیگر هم همان مقدرا ارزش خواهد داشت و تثبیت می‌شود. قیمت کالاها دیگر به جای اینکه ۲۰درصد، ۳۰ درصد بالا برود به کنترل درمی‌آید. اثر سوم این است که وقتی تولید ملی بالا می‌رود بیکاری پایین می‌آید و اشتغال زیاد می‌شود. درآمد و رفاه مردم هم بیشتر می‌شود.

تحولات اقتصادی باید به قوی شدن اقتصاد ملی منجر شود. کانون اقتصاد قوی، جهش تولید ملی است. ولی تولید ملی از یک طرف به نوآوری و خلاقیت و فن‌آوری‌های جدید بستگی دارد و از طرف دیگر تولید ملی بدون بازرگانی داخلی و بدون تجارت خارجی امکان پذیر نیست. از یک طرف باید نوآوری و فن‌آوری را تقویت کنیم و از طرف دیگر ما باید بازرگانی و تجارتمان را درست کنیم. در آینده این تحولات را توضیح خواهم داد.

اخیراً تعبیری از آیت‌الله جوادی آملی منتشر شد مبنی بر اینکه ایشان فرموده بودند زهد و صرفه جویی در مصرف هم تأکید اسلام است و هم خوب است. ولی این در تولید نباید باشد و گفته بودند ما بازنشستگی در تولید نداریم…

کاملاً درست است. از نظر من هر فرد مسلمانی باید در کنار نماز و عبادت در حال تولید و آبادانی باشد. انسان باید تا آخرین لحظه عمر در حالیکه رابطه‌اش را با خدا برقرار کرده دست از تولید ثروت و علم وفن‌آوری بر ندارد.

 

به رانت‌خواری در خصوصی‌سازی پایان خواهیم داد

در راستای سؤال قبلی، مسئله دیگری هم وجود دارد؛ یکی درباره خصوصی‌سازی  و واگذاری شرکت های دولتی که اگر قبل از واگذاری، اینها نیمه فعال بودند یک سری متأسفانه کلاً از فعالیت بعد از واگذاری از کار افتادند. دیگر کسی نتوانست در این واحد‌های واگذار شده کار کند. برنامه شما درباره خصوصی‌سازی چیست؟

به روشهای غلط و رانت‌خواری در خصوصی سازی پایان خواهیم داد. اقتصاد مردمی را شکل خواهیم داد.

آقای رضایی! اقتصاد مردمی یعنی اقتصاد پوپولیستی؟ اقتصاد یا اقتصاد آزاد است و یا دولتی و سوسیالیستی است. خصوصی سازی در اقتصادهای دنیا یعنی حرکت از اقتصاد دولتی به سمت اقتصاد آزاد …

ترجیح می‌دهم از اصطلاحی به نام «مردمی سازی» در اداره کشور بخصوص اقتصاد ملی استفاده کنم که خصوصی سازی هم یک بخشی از آن است. اقتصاد مردمی در ظاهر با اقتصاد آزاد شبیه، ولی در ماهیت و ساختار و روابط متفاوت هستند.

اقتصاد مردمی شامل تعاونی‌ها و بنگاههای خصوصی و کسب و کارهای بزرگ و متوسط و کسب وکارهای کوچک می‌شود. اما تفاوت اصلی اقتصاد مردمی با اقتصاد سرمایه داری و اقتصاد آزاد این است که شهر اقتصادی و کارآفرین واحد و عنصر اصلی اقتصاد است به‌جای بنگاه‌داری که کانون اقتصاد آزاد است. ما مردمی سازی اقتصادی را از شهرهای اقتصادی شروع می‌کنیم. یعنی شهرهای ایران باید تبدیل بشوند به شهرهای اقتصادی و شهرهای کارآفرینی. شهر کارآفرینی به یک صورتی است که تمام زیرساخت های فیزیکی و خدماتی و فرهنگی شهر از خیابان‌ها و کوچه‌ها و محلات گرفته تا مسجد و مدرسه و بازار، سه‌منظوره شکل می‌گیرند؛ یک منظور رفاهی، یک منظور تولیدی و یک منظور فرهنگی. الان شهرهای ایران را بیشتر بر اساس رفاه درست می‌کنند. به شهرهای ایران نگاه استراحتگاهی می‌شود و یا بازاری و بازرگانی، درحالیکه شهرهای اقتصادی سه منظوره است. تولید و رفاه و فرهنگ در شهرها بهم تنیده هستند.

 ما مردمی سازی اقتصادی را از شهرهای اقتصادی شروع می‌کنیم. یعنی شهرهای ایران باید تبدیل بشوند به شهرهای اقتصادی و شهرهای کارآفرینی. شهر کارآفرینی به یک صورتی است که تمام زیرساخت های فیزیکی و خدماتی و فرهنگی شهر از خیابان‌ها و کوچه‌ها و محلات گرفته تا مسجد و مدرسه و بازار، سه‌منظوره شکل می‌گیرند؛ یک منظور رفاهی، یک منظور تولیدی و یک منظور فرهنگی.

به‌نظر می‌رسد تحقق این موضوع مقداری پیچیده است…

خاطره ای برای شما بگویم. من قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در دانشکده علم وصنعت مهندسی مکانیک می‌خواندم و در کارخانه ارج در جاده قدیم کرج هم کار می‌کردم؛ با صنعت آشنا بودم.

به‌دلیل کمبود مهمات و تجهیزات جنگی تصمیم گرفتیم صنعت ایران باید دو منظوره باشد؛ هم کالا و خدمات مصرفی و هم کالا و خدمات نظامی را تولید کند. ما می‌توانیم از یک کارخانه هم پوشاک تولید کنیم هم لباس نظامی و هم بعضاً می‌شود تفنگ و خمپاره هم درست کرد. ما سال آخر جنگ آمدیم خیلی از کارخانجاتی که کار عادی می‌کردند مثلاً مایحتاج مردم را تولید می‌کردند
را با اضافه کردن چند خط تولید جدید، مثلاً وارد مدار تولید خمپاره کردیم مانند یک کارخانجات در اراک.

مثالی که شما مطرح کردید، مربوط به مسائل فیزیکی یا سخت‌افزاری است ولی به نظر می‌رسد بحث شهرهای چند منظوره با این متفاوت است…

کار سختی نیست. در قدیم اقتصاد، علم و زندگی در شهرها از هم جدا نبود. زندگی صنعتی مونتاژی در کشورهای وابسته آنها را از هم جدا کرد. امروز شانگهای چین و دره سیلیکون آمریکا شهرهای چند منظوره هستند. چند منظوره کردن شهرها امکان پذیر است. ما شهرهایمان را باید از یک طرف تولیدی و از طرف دیگر رفاهی کنیم.

با هتل‌سازی، شهرهای ایران را تبدیل به خوابگاه کرده‌اند

شهرهای ایران را تقریباً تبدیل به هتل کرده‌اند. شهر خوابگاه شده است در حالی که نباید خوابگاه باشد. شهر باید شهر قیام باشد. در حقیقت شهرهایی باشند که مردم در آن تولید می کنند.

سوال پایانی درباره بحث سیاست های پولی برای ثبات قیمتها است. در راستای یک سیاست کلی که سبب ثبات در قیمت‌ها و مهار تورم شود شما چه ایده‌ای را پیشنهاد می‌کنید؟

سیاست های پولی استفاده از ابزار پولی و مالی برای ثبات ارزش پول ملی و رشد اقتصادی است. معمولاً یا بر اساس کنترل حجم پول یا کنترل نرخ سود بانکی به‌کار می‌رود. در اروپا و آمریکا چهل سال پیش یعنی تا دهه ۸۰ قرن گذشته میلادی سیاست های پولی براساس کنترل حجم پول بود. این سیاست شکست خورد. اما از دهه ۸۰ به این‌طرف دنیا به این نتیجه رسید که دیگر دنبال کنترل حجم پول نباشد بلکه دنبال کنترل نرخ سود بانکی باشد.

چون نرخ سود بانکی هم حجم پول را کنترل می‌کند هم روی تولید اثر دارد. یعنی دو هدف را با هم تأمین می‌کند. متأسفانه در کشور ما عمدتاً سیاست پولی بر اساس کنترل حجم پول بوده است. اخیراً چند سالی است به کنترل نرخ سود بانکی توجه شده است. منتهی کنترل نرخ سود بانکی هم باید قاعده‌مند باشد. مثلاً در بانک مرکزی آمریکا وقتی می‌خواهند یک سیاست پولی را تنظیم کنند یک درصد نرخ بهره را به صدنقطه تقسیم می‌کنند و بعد هر بار 25point یعنی ۲۵صدم درصد آن را کنترل می‌کنند.

سیاست‌های پولی را باید از دست مبتدی‌ها گرفت

اینجا در ایران  یک مرتبه ۳ الی ۴درصد، یعنی سیصد و یا چهارصد نقطه را کم و زیاد می‌کنند. سیاستگذاری پولی در ایران مشابه رانندگان مبتدی است که ماشین اقتصاد را یا در دست اندازهای سنگین می‌اندازند و یا آن را به کناره‌های جاده می‌کوبند و کمر مردم و کسب وکارها را زخمی می‌کنند. سیاست های پولی را باید از دست رانندگان مبتدی و در حال آموزش گرفت. قبل از هرچیزی سیاست های پولی باید قاعده‌مند بشوند. باید از فرمول‌ها و از تجارب و دانش‌هایی که در دنیا به دست آمده استفاده بشود.

 

دولت مرکزی را به دولت نظارت‌کننده و حمایتگر تبدیل می‌کنیم

در زمینه تولید چه برنامه‌ای برای حمایت از صنعتگران و تولیدکنندگان دارید؟ چه سیاست‌هایی را می‌خواهید برای حمایت از تولیدکنندگان به‌کار ببرید‌؟

ببینید؛ ما تحول در اقتصاد را از ساختار شروع می‌کنیم. یعنی دولت مرکزی را تبدیل می‌کنیم به دولت هدایت کننده، نظارت کننده و حمایتگر. اصلاً دستش را از اقتصاد کوتاه می‌کنیم. وقتی هم دست اینها از اقتصاد کوتاه شود دو اتفاق می‌افتد؛ یکی تغییر و تحول دولت‌ها و عدم آسیب به اقتصاد و دوم اینکه جلوی رانت و فساد به کلی گرفته می شود. بعد چه کسی تولید می‌کند؟ مردم؛ درست مشابه انقلاب بیست و دوم بهمن و یا بسیج در زمان جنگ.ما در کل کشور ایالت‌ها و شهرهای اقتصادی تعریف می‌کنیم که در آن، مسئولیت اقتصاد کشور را به دست خود مردم می‌دهیم. منتهی مسئولیت دادن به مردم بدون اختیار دادن به آنها ممکن نمی‌شود.

ما در کل کشور ایالت‌ها و شهرهای اقتصادی تعریف می‌کنیم که در آن، مسئولیت اقتصاد کشور را به دست خود مردم می‌دهیم. منتهی مسئولیت دادن به مردم بدون اختیار دادن به آنها ممکن نمی‌شود.
 

دولت و نظام در دفاع مقدس چگونه به یک بسیجی با ۴۵ روز آموزش، یک اسلحه می‌دادند و نمی‌ترسیدند که آنها اسلحه را علیه حکومت بگیرند. ما از مسلح کردن مردم نترسیدیم حالا از اینکه به مردم اختیار بدهیم تا تولید کنند می‌ترسیم؟!

الان ببینید چه اوضاعی دولتها در کشور درست کرده‌اند. در تمام دنیا جنگ‌ها را دولت‌ها اداره می‌کنند و اقتصاد را به مردم می‌دهند. در ایران ما بالعکس شده است؛ جنگ را مردم اداره کردند، اقتصاد را دولتی کردند. بیست سال است می‌گوییم اقتصاد را بدهیم دست مردم. ایالت‌های اقتصادی درست می‌کنیم و تقسیم کار ملی می‌کنیم. مثلاً منطقه شمال غرب یک ایالاتی می‌شود با فعالیت اقتصادی که مکمل تهران است، تهران مکمل جنوب است، جنوب مکمل شرق و قس علیهذا ….

بودجه بر آن اساس بسته می‌شود؟

بودجه و منابع بندی بر اساس مناطق و شهرها صورت می‌گیرد. البته منابع ملی مانند نفت و گاز و منابع بزرگ کشور بیت المال است. دولت مرکزی مالک آن است و به نسبت جمعیت، عدالت و امنیت ملی توزیع می‌شود. لذا اینکه تا کنون برای سراسر کشور یک نسخه واحد می‌نویسند باید پایان یابد.

مردمِ اقلیم‌های مختلف، هم جنس‌شان متفاوت است و هم خاک و اقلیم‌شان.
هراستان، شهر و ایالتی نسخه خودش را می‌خواهد. راه نجات اقتصاد این است. با اقدامات لاک‌پشتی دولتهای گذشته به جایی نمی‌رسیم. یعنی اگر به تحولات اقتصادی دست نزنیم اوضاع ما روز به روز بدتر می‌شود.

انتهای پیام/





منبع خبر

محسن رضایی: سال ۹۲ گفته بودم کلید روحانی پول ملّی را بی‌خاصیت می‌کند بیشتر بخوانید »